مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

عکس های مراسم ازدواج یکتا ناصر و منوچهر هادی

عکس های مراسم ازدواج یکتا ناصر و منوچهر هادی

یکتا ناصر و منوچهر هادی، پنجشنبه شب در تهران با هم رسما ازدواج کردند! این بازیگر و کارگردان سینمای ایران این روزها فیلم جدید «من سالوادور هستم» با بازیگری رضا عطاران را بر پرده سینماها در حال اکران دارند؛ پنجشنبه شب هم فیلم سینمایی پرفروش «زندگی جای دیگریست» با بازی یکتا ناصر از شبکه نگین پخش شد.

یکتا ناصر با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت:

یکتا ناصر همسر یکتا ناصر همسر بازیگران همسر اول یکتا ناصر مراسم عقد بازیگران عکس جدید بازیگران عروسی یکتا ناصر بیوگرافی منوچهر هادی ازدواج بازیگران

به امید روزهایى پر از عشق براى همه دوستان

یکتا ناصر همسر یکتا ناصر همسر بازیگران همسر اول یکتا ناصر مراسم عقد بازیگران عکس جدید بازیگران عروسی یکتا ناصر بیوگرافی منوچهر هادی ازدواج بازیگران

عکس یکتا ناصر و همسرش منوچهر هادی

یکتا ناصر همسر یکتا ناصر همسر بازیگران همسر اول یکتا ناصر مراسم عقد بازیگران عکس جدید بازیگران عروسی یکتا ناصر بیوگرافی منوچهر هادی ازدواج بازیگران

عکسهای مراسم عقد و ازدواج یکتا ناصر

یکتا ناصر همسر یکتا ناصر همسر بازیگران همسر اول یکتا ناصر مراسم عقد بازیگران عکس جدید بازیگران عروسی یکتا ناصر بیوگرافی منوچهر هادی ازدواج بازیگران

در بعضی از سایت ها شایعاتی عنوان شده که این ازدواج دوم یکتا ناصر است و ۷ سال پیش ایشون ازدواج کرده و بعد از مدتی طلاق گرفته است ولی تاکنون تایید و یا تکذیب رسمی نشده است.

یکتا ناصر همسر یکتا ناصر همسر بازیگران همسر اول یکتا ناصر مراسم عقد بازیگران عکس جدید بازیگران عروسی یکتا ناصر بیوگرافی منوچهر هادی ازدواج بازیگران

ازدواج بازیگران بیوگرافی منوچهر هادی عروسی یکتا ناصر عکس جدید بازیگران مراسم عقد بازیگران همسر اول یکتا ناصر همسر بازیگران همسر یکتا ناصر یکتا ناصر


ادامه مطلب ...

بیوگرافی هادی کاظمی +مصاحبه ،خانواده و اینستاگرام

بیوگرافی هادی کاظمی +مصاحبه ،خانواده و اینستاگرام

هادی کاظمی (متولد ۱۳ آبان ۱۳۵۵) بازیگر سریال علی البدل ، هنرپیشه ایرانی است که با سریال شب‌های برره مشهور شد و در آثار دیگر مدیری نیز ظاهر شد. ماندگارترین نقشهای او نقش نظام دو برره و باباشاه می‌باشد.

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدل

از همان سال‌هال روی صحنه رفت. بعدها وارد دانشگاه شد و در رشته بازیگری تحصیلاتش را ادامه داد، دوره‌ای که خودش معتقد است که هیچ کمکی به او و پیشرفتش در بازیگری نکرده‌است: «من در دانشگاه هیچ چیز یاد نگرفتم اما یک استادی داشتم به اسم آقای دامود که خیلی چیزها به من یاد داد ولی متأسفانه وقتی وارد دانشگاه شدم حس اینکه چیزی در آنجا یاد گرفتم را نداشتم. دانشگاه بیشتر برای من محیطی بود برای ارتباط بیشتر، همین».

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدلinstagram hadi kazemi

او از سال ۷۵ وارد تلویزیون شد اما با بازی در نقش «نظام دوبرره» در سریال شبهای برره برای عامه مردم شناخته شد. او از همان کار به نوعی تبدیل به یکی از اعضای ثابت گروه مدیری شد و تقریباً در همه کارهای بعد از «پاورچین» مدیری حضور داشت. در این مدت در تله‌فیلم‌ها و سریال‌های دیگری هم بازی کرده که از کارهای اخیرش می‌توان به سریال «در چشم باد» در نقش عباس پذیرش هتل اشاره کرد. او در «قهوه تلخ» در نقش باباشاه جایگاه خود در طنز را محکم‌تر کرد.

رستوران داری و ازدواج

او به همراه یکی از دوستانش رستوران شب های لیالی را در تهران دایر کرده و اگر گذرتان به آنجا بخورد متوجه می شوید کار رستوران داری کاظمی چیزی همسطح بازیگری اش است با اینکه او اولین چهره بازیگری نیست که وارد این کار شده اما علاقه او به رستوران داری از علاقه اش به آشپزی سرچشمه می گیرد.

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدل

هادی کاظمی و خواهران لیلا بلوکات

خودش که می گوید، دست پخت خوبی دارد – ادواج نکرده و همسری ندارد.

مصاحبه جالب و خواندنی با هادی کاظمی

بزرگ‌ترین خصیصه اخلاقی هادی کاظمی است و البته این ویژگی آنقدر در او بزرگ و بارز است که گاهی به قول خودش دیگران را آنچنان دچار سوء‌تفاهم می‌کند که بلافاصله اقدام به سوء‌‌استفاده می‌کنند. شاید دقیقا به همین دلیل است که هادی کاظمی در گپ صفحات «جنایات و مکافات» می‌گوید من احمق نیستم لطفا اشتباه نکنید!‌ ماجرا اما به مهربانی‌ها و خصوصیات مثبت اخلاقی او ختم نمی‌شود در جریان گفت‌و‌گو اعترافات شنیدنی هم مطرح شد که خواندن آن خالی از لطف نیست. شاید باورتان نشود، اما هادی کاظمی در یکی از کوچک‌ترین اعترافاتش می‌گوید که در دوران کودکی از جیب پدرش دزدی کرده‌!

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدل

هادی کاظمی از جیب پدرش دزدی کرده!

اگر پاک کن داشتم

اگر بتوانی یکی از خصوصیاتت را پاک کنی، کدام خصوصیت را پاک می‌کنی.
زودرنج بودنم را.

آخرین باری که دروغ گفتی کی بود؟
دروغ مصلحتی گفته‌ام، صلاح این بوده که دروغ بگویم. اما دروغی که بگویم و بعد بخواهم عذاب‌وجدان بگیرم ترجیح می‌دهم نگویم.

اهل قضاوت کردن هستی؟
اینکه بخواهم زندگی‌ام را تعطیل کنم و در مورد آدم‌ها حکم بدهم را قبول ندارم و این کار را انجام نمی‌دهم. اما چیزی که وجود دارد این است که همیشه دوستان و اطرافیانم برایم مهم هستند و در مورد یکسری از مسائل و رفتارهایشان می‌توانی یک برداشت کوچک داشته باشی و به آنها گوشزد کنی.

حوصله ندارم بدجنسی کنم

به صورت عمومی هرکدام از ما یکسری بدجنسی داریم، بدجنسی تو چیست؟
بله، همه ما یکسری بدجنسی داریم. معلوم است که پاک و منزه نمی‌توانیم باشیم. اعتراف می‌کنم من هم بدجنسی‌های خودم را دارم اما نه بدجنسی بی‌دلیل، درواقع بیخود و بی‌جهت بدجنسی نمی‌کنم اصلا حوصله این کارها را ندارم. واقعیت این است که من در زندگی‌ام به یک آرامشی رسیده‌ام که حوصله چالش و جنجال ندارم. تو وقتی شروع می‌کنی به بدجنسی کردن، آن شخص هم روزی نسبت به تو بدجنسی می‌کند و صفت جنگیدن به وجود می‌آید. من معتقدم جنگ به هیچ‌وجه نه پیروزی همراهش است و نه باخت. به نظرم هردو طرف جنگ، شکست است. تو اگر پیروز هم شوی در حقیقت شکست خورده‌ای چون طرف مقابلت آرام‌آرام شروع می‌کند به جمع کردن انرژی و به قدرت رسیدن که تو را زمین بزند پس در نهایت تو باز پیروزی شدی. همین‌طور برعکس. پس بدجنسی می‌تواند شروع یک دعوا و جنگ باشد و من حاضر نیستم وارد این بازی شوم.

وقتی مامورها دستگیرم کردند

همان روز یک اتفاق بد دیگر هم برایم افتاد صاحب کارم سه جین کاپشن به من داد که از جنوب پامنار تا باغ همایونی ببرم. خودتان تصور کنید با دست‌های ترک‌خورده و نیم وجب قد آن همه بار را باید جابه‌جا می‌کردم. به هزار دردسر کاپشن‌ها را رساندم. در راه برگشت که بودم یکدفعه دیدم چند تا پسربچه بدو بدو فرار می‌کنند و مامورها دنبال‌شان. یکی از مامورها از پشت به من حمله کرد و من را انداخت روی زمین می‌خواستند دستگیرم کنند. فکر می‌کردند من هم جزو پسربچه‌های بزهکار آن محله‌ام. یک نفر به دادم رسید و گفت این پسر کارگر است و فقط از این جا رد می‌شده. این‌طور بود که من را ول کردند.

یادم می‌آید وقتی مدرسه می‌رفتم، به پدرم می‌گفتم به من پول بده، می‌گفت: برو از جیبم ۵۰ تومان بردار. من نامردی نمی‌کردم و هرچه پول خرد هم در جیب پدرم بود برمی‌داشتم. پدرم می‌دانست که من پول خردها را هم کش می‌روم اما هیچ‌وقت به رویم نیاورد.

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدلهادی کاظمی در ماندانا سوری و الیکا عبدالرزاقی

جواب‌های، هوی نیست

یک‌بار در کوچه با یکی از هم‌محلی‌هایمان دعوایم شد. حسابی کتک‌کاری کردیم، فحش و بدو بیراه هم دادم و با گریه و زاری به خانه برگشتم. با داد و فریاد اشک می‌ریختم. مادرم تر و خشکم کرد. پدرم پرسید چرا گریه می‌کنی؟ گفتم این پسر بچه من را کتک زد. سؤال کرد تو چه کار کردی، گفتم من هم زدمش. گفت برو بیرون. تو هم مثل همان پسربچه کوچه‌ای. وقتی فحش داده است تو هم فحش داده‌ای و او را کتک زده‌ای هیچ فرقی با آن پسر نداری. همان جا بود که یاد گرفتم جواب‌ های هوی نیست. جواب‌ های‌گاهی سکوت است و به خجالت افتادن طرف مقابل. در کل هر وقت دعوا شده کتک خورده‌ام.

وقتی کتک خوردم

وقتی ۱۴ سالم بود در خیابان پامنار پادو چرخکار بودم. یک نفر پاکستانی آنجا کار می‌کرد و هی به من زور می‌گفت. مرتبا می‌گفت زود باش، عجله کن تنبل. یک روز عصبانی شدم و گفتم برو بابا افغانی. شاکی شد و تا توانست من را کتک زد.

حس حمایت ترک‌ها

اصالتا کجایی هستی. مهم‌ترین ویژگی مردم آن منطقه چیست؟
آذری. مردم آذربایجان خیلی پشت هم هستند. مثلا در تبریز کمتر گدا دیده می‌شود و مردم از یکدیگر حمایت می‌کنند. هرقدر هم که با هم مشکل داشته باشند پشت هم هستند.

قانون گریزی عمومی

تا حالا پیش آمده نسبت به کسی حسادت کنی؟
بله، حسادت یکی از صفاتی است که واقعا عمل زشتی محسوب می‌شود. اما متاسفانه در بین ما ایرانی‌ها خیلی رایج است. ما ایرانی‌ها جزو کسانی هستیم که از صبح تا شب در حال نصیحت کردن آدم‌ها هستیم. فکر نمی‌کنم در هیچ جای دنیا آنقدر مردم به نصیحت کردن یکدیگر علاقه داشته باشند. از صبح زود که بیدار می‌شوی و رادیو را روشن می‌کنی، مرتب باید توجیه کردن و نصایح مجری برنامه رادیو که این کار خوب است،‌ آن کار بد را گوش بدهی تا زمانی که وارد یک گروه می‌شوی و می‌بینی که همه می‌گویند فلانی خوب است، فلانی بد. هرکس به زعم خودش بهترین و دانای کل است و درنهایت ما جزو پرچالش‌ترین آدم‌ها روی زمین هستیم. برایم عجیب است با اینکه در دین، فرهنگ‌ و تاریخ‌مان این همه به کارهای نیک صحه گذاشته و کارهای بد تقبیح شده است اما ما بیش از حد مرتکب اشتباه می‌شویم و تا این اندازه قانون‌گریز هستیم ما عادت نداریم به قانون کشور خودمان هم احترام بگذاریم در صورتی که قانون باید رعایت شود.

دوستم ماشینم را قرض گرفت و هرگز پس نداد

آنقدر دست و دلبازم که ماشینم را از دست دادم. یکی از دوستانم از دلسوزی من سوء‌استفاده کرد. ماشینم را به او قرض دادم و او کلاهبرداری کرد و ماشینم را برد که برد. متاسفانه به اطرافیانم هم از لحاظ عاطفی و هم از لحاظ مالی زیادی بها می‌دهم. یکی از چیزهایی که از پدرم سعی کردم یاد بگیرم انفاق و بخشیدن است. بخشیدن را نه فقط به لحاظ مادی دوست دارم، بلکه از لحاظ معنوی هم بخشش جزو خصایص اخلاقی‌ام است.
به قول جبران خلیل جبران «مهر ورزیدن» باید یکی از اصول زندگی‌مان باشد. شاید به نظر بعضی از دوستانم احمق و ساده به نظر بیایم؛ درست است ساده هستم اما احمق نه… آن روز که دوستم به ماشین احتیاج داشت یک لحظه دلم لرزید، اما با خودم گفتم مردانگی، انفاق و بخشیدن را رعایت کن. دوستت مشکل دارد باید به او کمک کنی اما او رفت که رفت. جالب اینجاست که چندوقت بعد به زندان افتاد. با من تماس گرفتند. رفتم او را دیدم، باز هم او را بخشیدم. حتی رئیس زندان به من گفت همین‌جا از او شکایت کن. من گفتم قول داده است، قسم خورده است که وقتی آزاد شد کارش را جبران کند. حتی به من گفت اول خدا، دوم تو، حواست به زن و بچه من باشد. باورتان نمی‌شود تمام مدتی که زندان بود به خانواده‌اش رسیدگی می‌کردم وقتی که آزاد شد، دوباره ناپدید شد. آدم سنگدل و کینه‌ایی نیستم. تا الان پیش نیامده بخواهم کسی را لعن و نفرین کنم. به خدا دلم نمی‌آید به هر حال ما آدم‌های معتقدی هستیم. دین ما می‌گوید هم دعا و هم لعن و نفرین اول به خودت برمی‌گردد.

روزهای پس از مادر

راستش از وقتی که مادرمان فوت کرد خیلی دل و دماغ بعضی کارها را ندارم. برای هر چهار نفرمان همینطور است. حتی عید هم دیگر آن حال و هوا را برای ما ندارد. برای همین ذوق‌زده نمی‌شویم. من حتی شرایط خوبی در سال ۹۳ نداشتم و به خاطر مشکلاتی مجبور شدم کمی با خودم خلوت کنم.

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدل

احتمالا نمی‌دانستید که کاظمی‌ها همگی دستی بر آتش هنر دارند، پس واجب شد آنها را بهتر بشناسیم. مهدی برادر بزرگ‌تر، متاهل و دارای دو فرزند است که اگرچه صدای خوبی دارد اما ترجیح می‌دهد در کار هنر، فقط مشوق برادرانش باشد. او که مدت‌ها فیتنس را دنبال می‌کرد، به خاطر آسیب‌دیدگی مدتی است آن را کنار گذاشته. مهدی در میان کارهای هادی سریال شاهگوش را دوست دارد. برادر بعدی، حامد است که از سال ۷۹ آواز ایرانی را شروع کرده است.

یک‌جا اما مستقل

من جدا زندگی می‌کنم. برادرها هم مستقل هستند؛ اما در یک ساختمان در کنار پدرمان. همیشه اولین گزینه ما در تعطیلات حالا به هر مناسبتی که باشد این است که با همدیگر باشیم، ولی خب خیلی اوقات هم نمی‌شود.

اگر بخواهـــی از خصوصیات اخلاقی‌ات بگویی چه می‌گویی؟
متاسفانه اصلا زرنگ نیستم، تمام تلاشم را می‌کنم که صادق باشم، به شدت هم آدم رکی هستم، زبانی تلخ اما درون مهربانی دارم، البته این خصیصه متولدین آبان‌ماه است. آبانی‌ها ظاهر مهربانی ندارند اما درون‌شان رئوف است. به هیچ‌وجه خسیس نیستم. بی‌جهت به آدم‌ها اعتماد می‌کنم و همین مسئله باعث شده زیاد رودست بخورم.
    بزرگ‌ترین دروغی که شنیدی و به‌هم ریختی چه دروغی بود؟
آنقدر دروغ می‌شنوی که دیگر فراموش می‌کنی، داری دروغ می‌شنوی. دروغ آنقدر در زندگی ما جا افتاده که فکر می‌کنی دروغ گفتن گناه نیست.  انگار برای گذراندن زندگی باید دروغ بگویی، مردم هم دروغت را می‌پذیرند. البته نمی‌گویم به صورت مطلق همه آدم‌ها دروغ می‌گویند اما خب درصد دروغگوها روز به روز بیشتر می‌شود، بنابراین نمی‌توانم از بزرگ‌ترین دروغی که شنیده‌ام بگویم چون تعداد این بزرگ‌ترین‌ها خیلی زیاد است.

بهترین انسان برای من پدرم است. هیچ‌کس با این قدرت و میزان انرژی به من نزدیک نیست. وقتی در بدترین شرایط روحی هستم کافی است یک تلفن به پدرم بزنم و ۲ کلمه با او صحبت کنم.

همسر هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل رستوران هادی کاظمی بیوگرافی هادی کاظمی بیوگرافی بازیگران بازیگران علی البدل

فیلم های سینمایی هادی کاظمی

فیلمکارگردانسال ساخت
۵۰ کیلو البالومانی حقیقی۱۳۹۴
ایران برگرمسعود جعفری جوزانی۱۳۹۳

سریال های تلویزیونی هادی کاظمی

سالنامسمتکارگردانتوضیحات
۱۳۹۵علی البدلبازیگرسیروس مقدمدرحال ساخت
۱۳۹۴زعفرانیبازیگرحامد محمدینوروز ۹۵ از شبکه ۲
۱۳۹۱بیدار باشبازیگراحمد کاوریاز ۱۸ شهریور ماه ۱۳۹۱ از شبکه یک سیما پخش شد.
۱۳۹۰بهانه‌ای برای بودنبازیگر؟تهیه شده در سیمای آذربایجان غربی (ارومیه)[۲]
۱۳۸۹تله‌فیلم «سفید امضاء»بازیگرساسان فرخ‌نیا
۱۳۸۲–۱۳۸۸در چشم بادبازیگرمسعود جعفری جوزانیدر نقش «عباس، رسپشن هتل»
۱۳۸۸تله‌فیلم «خواب فروش»بازیگرشهاب عباسی
۱۳۸۸تله‌فیلم «بی‌تابی»بازیگرایمان افشاریان
۱۳۸۸تله‌فیلم «گردان آبنبات چوبی»بازیگرامیر فیضیشبکه ۲
۱۳۸۷تله‌فیلم «بمانی هفتم»بازیگرمهدی مظلومی
۱۳۸۷مرد دو هزار چهرهبازیگرمهران مدیریدر نوروز ۱۳۸۸ پخش شد.
۱۳۸۵باغ مظفربازیگرمهران مدیریدر نقش کارمند اداره پدرزن کامران
۱۳۸۴شب‌های بررهبازیگرمهران مدیریدر نقش «نظام دوبرره»
۱۳۸۴پاورچینبازیگرمهران مدیریدر نقش «حسام دوبرره» و پدرش «نظام دوبرره»
۱۳۸۳شبکه سه و نیمبازیگرداریوش کاردانشبکه ۲
۱۳۸۳صفردرجهبازیگرابوالفضل احمدیانبازماندگان یک کشتی مسافربری بزرگ، در یک جواد جزیره
گرفتار می‌شوند. دو آدم خوارِ ساکن این جزیره، هربار
با ترفندی، در پی یافتن و خوردن این آدمها هستند!
۱۳۸۲مهمانان مادربزرگبازیگرامیرفیضیاز برنامه کودک و نوجوان شبکه ۲ پخش می‌شد

شبکه خانگی

سالنامسمتکارگردانتوضیحات
۱۳۹۵آسپرینبازیگرفرهاد نجفیدرام و معمایی
۱۳۹۴عطسهبازیگرمهران مدیری
۱۳۹۲شوخی کردمبازیگرمهران مدیریاولین قسمت از یکشنبه ۱۵ دی ماه ۱۳۹۲ توزیع شد
۱۳۹۲شاهگوشبازیگرداود میرباقریدر نقش «امیریل زهره خان» (از پرسنل کلانتری)
پخش در شبکهٔ نمایش خانگی[۳]
۱۳۹۱ویلای منبازیگرمهران مدیریدر نقش «آقای خاتون آبادی، کارگر سابق کارخانهٔ
پروفیل مشکات» (طلبکار ارباب مشکات)
۱۳۹۱کار کاذببازیگرمهرداد محتشمیتهیه‌شده توسط شرکت آریانا گستر جم پرشیا
جهت پخش در شبکهٔ نمایش خانگی
۱۳۸۹کلاهبرداربازیگرمهرداد محتشمیتهیه‌شده توسط مؤسسه فرهنگی هنری رودکی
۱۳۸۹–۱۳۹۰قهوه تلخبازیگرمهران مدیریدر نقش «باباشاه» و «کلنل توپولوف»
۱۳۸۹شب به‌یادماندنیبازیگرعلیرضا اتفاقیاندر نقش فریدون (گارسون رستوران)
۱۳۸۶گنج مظفربازیگرمهران مدیریدر نقش نیما / پدر خان‌قلی‌خان؛
نمایش آن از مهر ماه ۱۳۹۲ از طریق شبکهٔ
نمایش خانگی آغاز شد.
۱۳۸۵فضانوردانبازیگرسیامک انصاری
پیمان قاسم‌خانی
در چندین نقش مختلف؛
تهیه شده جهت پخش در شبکهٔ نمایش خانگی
بازیگران علی البدل بیوگرافی بازیگران بیوگرافی هادی کاظمی رستوران هادی کاظمی زمان پخش سریال علی البدل همسر هادی کاظمی


ادامه مطلب ...

دعایی که امام هادی (ع) زیاد می‌خواند

امام هادى – علیه السلام – در سال ۲۲۰ هجرى پس از شهادت پدر گرامیش بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار ۳۳ سال و عمر شریفش ۴۱ سال و چند ماه بود و در سال ۲۵۴ در شهر سامراء به شهادت رسیدند.

به مناسبت شهادت حضرت امام علی‌النقی(ع) روایتی از ایشان را مرور می کنیم که آنحضرت به شخصی فرمودند:«این دعایی است که من زیاد می‌خوانم و از خدا خواسته‌ام هر کس بعد از من در کنار قبرم آن را خواند، خواسته ‌اش را اجابت کند.»

شخصی با شخصی به نام ابوموسی می‌‏گوید:«خدمت امام هادی علیه ‏السلام رسیدم و عرض کردم: متوکل حقوق مرا قطع کرده و این به سبب ارادتی است که من به شما دارم. دستور فرمایید تا حقوق مرا بدهند.»

امام فرمود: اگر خدا بخواهد مشکلاتت حل می‌شود.همان شب فرستادگان متوکل در خانه را زدند. در را که باز کردم، فتح، وزیر متوکل، به من گفت: در منزلت چه می‌کنی؟! متوکل سراغت را می‌گیرد.

من نزد متوکل رفتم. متوکل با دیدن من گفت:‌ای ابو موسی ما حواسمان به تو نیست، تو هم خودت را فراموش کرده‌ای!؟ آن‌گاه سهمم از بیت المال و هدایا و اموال زیادی را به من بخشید.

در راه بازگشت، به فتح گفتم: امام هادی علیه السلام اینجا آمده بود؟

گفت: نه. گفتم: نامه ‌ای نوشته بود؟  گفت: نه.

آن‌گاه فتح به من گفت: شک ندارم که تو از امام هادی دعایی خواسته بودی. بگو برای من هم دعا کنند.

خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم و گفتم: به برکت شما مشکلم حل شد. اما اطرافیان متوکل می‌گفتند شما نزد متوکل نرفته و درخواستی نکرده بودید.

فرمودند: ما در امور مهم فقط به خدا پناه می‌‌بریم و در مشکلات بر او توکل می‌کنیم. او ما را این گونه عادت داده است که اگر از او چیزی بخواهیم اجابت می‌فرماید؛ و می‌ترسیم که از وظایف بندگی عدول کنیم و او هم نظر لطفش را بردارد.

پیغام فتح را به امام رساندم. فرمودند: او در ظاهر دوست ما ولی در باطن دشمن ماست. خداوند دعای کسی را مستجاب می‌کند که خالصانه مطیع او باشد و به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و حق ما اهل بیت (علیهم السلام) ایمان داشته باشد. در این صورت اگر از خدا چیزی بخواهد محروم نخواهد شد.

زندگینامه امام هادی زندگینامه امام علی النقی دعای مشکل گشا دعای حل مشکلات احادیث امام هادی

عرض کردم: به من یک دعای اختصاصی بیاموزید، آقای من.

فرمودند:این دعایی است که من زیاد می‌خوانم و از خدا خواسته‌ام هر کس بعد از من در کنار قبرم آن را خواند، خواسته ‌اش را اجابت کند:

«یا عدّتی عندالعُدد و یا رجائی و المعتمد و یا کهفی و السند و یا واحد و یا واحد یا قل هوالله احد و اسألک اللهم بحق من خلقته من خلقک و لم تجعل فی خلقک مثلهم احداً ان تصلی علیهم و تفعل بی‌کذا و کذا.»(به جای کذا حاجت را ذکر کن)

(ای توشه من و‌ای امید و پناهگاه و تکیه‌گاه من،‌ای خدای یگانه! تو را به حق کسانی می‌خوانم که هیچ‌کس را همانند آن‌ها قرار ندادی، و از تو می‌‌خواهم بر آنان درود بفرستی و … (در اینجا حاجت خود را بیان کن)).

منبع: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۲۷، ح ۵.

منبع: تسنیم


ادامه مطلب ...

زندگینامه امام هادی (ع)

[ad_1]

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

 زندگینامه امام هادی (ع)

امام هادی(ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

 

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .

 

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

 

و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی اســت ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده اســت " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی اســت .

 

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .

 

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن اســت به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

 

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند .

 

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

 

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده اســت درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل اســت بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته اســت .

 

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

 

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

 

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده اســت . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول اســت و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

 

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری اســت آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

 

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد اســت که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

 

این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

 

در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار اســت - یاد شده اســت . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

 


اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) اســت .

 

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

 

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی اســت . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده اســت : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده اســت و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

 

نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده اســت ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده اســت . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده اســت ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته اســت .

 

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف اســت - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

 

 

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

 

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

 

 

شهادت امام هادی (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

 

 

زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته اســت . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت اســت ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان اســت در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .

مطالب مرتبط :

دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان

فضیلت زیارت غدیریّه امام هادی(ع) از نگاه بزرگان

امام هادی علیه السلام و حلّ مشکلی علمی که دستاویز ظالمان بود

روایتی خواندنی درباره امام هادی علیه السلام

داستان زنی که ادعا می‌کرد حضرت زینب اســت


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

زندگینامه امام جواد ع تاریخ مهر تعداد بازدید زندگینامه امام جواد ع حضرت امام محمد تقی خلاصه زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلامبـعـد از امـام هـادى علیه السلام مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى علیه السلام زندگانی حضرت امام حسن عسکریعتاریخ بهمن تعداد بازدید زندگانی حضرت امام حسن عسکریع امام حسن عسکری ع در امام هادی ع حضرت امام علی النقی الهادی ع اصحاب و یاران امام دهم ع صورت و سیرت حضرت امام امام سجاد ع حضرت سجاد ع پیام خون و شهادت امام سجاد ع در دمشق حرکت به مدینهعلی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیالنقیعلی بن محمد بن علی معروف به علیّ النقی و هادی امام دهم امام شیعیان بعد از پدرش محمد تقی پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک پخش زنده مشهد مقدس پخش روایت های شنیدنی امام زمان عج مرحوم کافی مؤسسه … حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین زندگینامه آیت الله سید روز اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اولین فرزند حضرت امام خمینی ره دانلود ترجمه مقتل لهوف مستندترین مقتل امام حسین علیه السلام مرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ


ادامه مطلب ...

احادیثی پند آموز از امام هادی (ع)

[ad_1]
مفیدستان:
احادیثی پند آموز از امام هادی (ع)

1- قالَ الإمامُ أبوالحسن علىّ النقی الهادی (علیه السلام) : مَنِ اتَّقىَ اللهَ یُتَّقى، وَمَنْ أطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.

 

حضرت امام هادی (علیه السلام) فرمود: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى شوند و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت; و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.

 

2- قالَ (علیه السلام): مَنْ أنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَهُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَهُ مِنَ النّاسِ.

فرمود: کسى که با خداوند متعال مونس باشد و او را أنیس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى کند.

و علامت و نشانه أنس با خداوند وحشت از مردم است ـ یعنى از غیر خدا نهراسیدن و از مردم احتیاط و دورى کردن ـ .

 

3- قالَ(علیه السلام): السَّهَرَ أُلَذُّ الْمَنامِ، وَ الْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ.

فرمود: شب زنده دارى، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند; و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید ـ یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود ـ .

 

4- قالَ(علیه السلام): لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلَیْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ.

فرمود: از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى، صمیّمیت و محبّت مجوى.

همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى، نصیحت و موعظه طلب نکن، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

 

5- قالَ(علیه السلام): الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّهٌ سَیِّئَهٌ.

 

فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.
بخیل بودن بدترین اخلاق است; و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

 

6- قالَ(علیه السلام): الْهَزْلُ فکاهَهُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَهُ الْجُهّالِ.
فرمود: مسخره کردن و شوخى هاى – بى مورد – از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.

 

7- قالَ(علیه السلام): الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.
فرمود: دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن ـ براى آخرت ـ سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

 

8- قالَ(علیه السلام): النّاسُ فِی الدُّنْیا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاْخِرَهِ بِالاْعْمالِ.
فرمود: مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

 

9- قالَ(علیه السلام): مُخالَطَهُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ یُخالِطُهُمْ.
فرمود: همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.

 

10- قالَ(علیه السلام): أهْلُ قُمْ وَ أهْلُ آبَهِ مَغْفُورٌ لَهُمْ ، لِزیارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا (علیه السلام) بِطُوس، ألا وَ مَنْ زارَهُ فَأصابَهُ فى طَریقِهِ قَطْرَهٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.

فرمود: أهالى قم و أهالى آبه ـ یکى از روستاهاى حوالى ساوه ـ آمرزیده هستند به جهت آن که جدّم امام رضا (علیه السلام)را در شهر طوس زیارت مى کنند.
و سپس حضرت افزود: هر که جدّم امام رضا (علیه السلام) را زیارت کند و در مسیر راه صدمه و سختى تحمّل کند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.

 

11- عَنْ یَعْقُوبِ بْنِ السِّکیتْ، قالَ: سَألْتُ أبَاالْحَسَنِ الْهادی(علیه السلام): ما بالُ الْقُرْآنِ لا یَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إلاّ غَضاضَه؟

قالَ (علیه السلام): إنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمان دُونَ زَمان، وَلالِناس دُونَ ناس، فَهُوَ فى کُلِّ زَمان جَدیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْم غَضٌّ إلى یَوْمِ الْقِیامَهِ.

 

یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى(علیه السلام)سؤال کردم: چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود; بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟

 

امام (علیه السلام) فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است; بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

 

12- قالَ (علیه السلام): الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِکُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ.

فرمود: غضب و تندى در مقابل آن کسى که توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و ناتوانى است، ولى در مقابل کسى که توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.

 

13- قالَ(علیه السلام): یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ.
فرمود: علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

 

14- قالَ(علیه السلام): لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَکْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْحَرارَهِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَهِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْوقاتِ کُلِّها، جَیِّدٌ عَلى کلِّ حال.
به بعضى از غلامان خود فرمود: بیشتر براى ما بادمجان پخت نمائید که در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است; و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفید است.

 

15- قالَ(علیه السلام): التَّسْریحُ بِمِشْطِ الْعاجِ یُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأسِ، وَ یَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ یُطْفِىءُ الْمِرارَ، وَ یَتَّقِى اللِّثهَ وَ الْعَمُورَ.([15])
فرمود: شانه کردن موها به وسیله شانه عاج، سبب روئیدن و افزایش مو مى باشد، همچنین سبب نابودى کرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فکّ و لثه ها مى گردد.

 

16- قالَ(علیه السلام): اُذکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ أهْلِکَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ، وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ.([16])
فرمود: بیاد آور و فراموش نکن آن حالت و موقعى را که در میان جمع اعضاء خانواده و آشنایان قرار مى گیرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هیچ پزشکى و دوستى ـ و ثروتى ـ نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.

 

17- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْحَرامَ لا یَنْمی، وَإنْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَ ما أَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إلَى النّارِ.([17])
فرمود: همانا ـ اموال ـ حرام، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و کمک کرده باشد أجر و پاداشى برایش نیست و هر مقدارى که براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.

 

18- قالَ(علیه السلام): اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَهِ.([18])
فرمود: حکمت، اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.

 

19- قالَ(علیه السلام): مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ.([19])
فرمود: هر که از خود راضى باشد بدگویان او زیاد خواهند شد.

 

20- قالَ(علیه السلام): اَلْمُصیبَهُ لِلصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان.([20])
فرمود: مصیبتى که بر کسى وارد شود و صبر و تحمّل نماید، تنها یک ناراحتى است; ولى چنانچه فریاد بزند و جزع کند دو ناراحتى خواهد داشت.

 

21- قالَ(علیه السلام): اِنّ لِلّهِ بِقاعاً یُحِبُّ أنْ یُدْعى فیها فَیَسْتَجیبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحیرُ مِنْها.([21])
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مکان هائى است که دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن که دعاها را مستجاب گرداند که یکى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

 

22- قالَ(علیه السلام): اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثیبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.([22])
فرمود: همانا تنها کسى که ثواب مى دهد و عِقاب مى کند و کارها را در همان لحظه یا در آینده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.

 

23- قالَ(علیه السلام): مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ.([23])
فرمود: هرکس به خویشتن إهانت کند و کنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در أمان ندان.

 

24- قالَ(علیه السلام): اَلتَّواضُعُ أنْ تُعْطَیَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.([24])
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.

 

25- قالَ(علیه السلام): اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.([1])
فرمود: همانا اجسام، جدید و پدیده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.

 

26- قالَ(علیه السلام): لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَیْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ أحْسَنَ الاْسْماء.([2])
فرمود: خداوند از أزَل، تنها بود و چیزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفریده، و بهترین نام ها را براى خود برگزید.

 

27- قالَ(علیه السلام): اِذا قامَ الْقائِمُ یَقْضى بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضاءِ داوُد (علیه السلام)وَ لا یَسْئَلُ الْبَیِّنَهَ.([3] )
فرمود: زمانى که حضرت حجّت (عجّ) قیام نماید در بین مردم به علم خویش قضاوت مى نماید; همانند حضرت داود (علیه السلام) که از دلیل و شاهد سؤال نمى فرماید.

 

28- قالَ(علیه السلام): مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ وَ مَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ یَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقینَ.([4])
فرمود: هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت.

 

29- قالَ(علیه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَهٌ کَریمَهٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَهُ مِرْآتٌ صافَیهٌ.([5])
فرمود: علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است.

 

30- قالَ (علیه السلام) : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داع إلىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.([6])
فرمود: خودبینى و غرور، انسان را از تحصیل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى کشاند.

 

31- قالَ(علیه السلام): لا تُخَیِّبْ راجیکَ فَیَمْقُتَکَ اللّهُ وَ یُعادیکَ.([7])
فرمود: کسى که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت.

 

32- قالَ(علیه السلام): الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى، وَالعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.([8])
فرمود: (مواظب باش که) عتاب و پرخاش گرى، مقدّمه و کلید غضب است، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به کینه و دشمنى درونى بهتر است (چون کینه، ضررهاى خظرناک ترى را در بردارد).

 

33- وَ قالَ(علیه السلام) : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.([9])
فرمود: شخص طمّاع و حریص ـ نسبت به اموال و تجمّلات دنیا ـ هیچگاه آسایش و استراحت نخواهد داشت.

 

34- قالَ(علیه السلام): الْغِنى قِلَّهُ تَمَنّیکَ، وَالرّضا بِما یَکْفیکَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّهُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّهُ إتّباعُ الْیَسیرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقیرِ.([10])
فرمود: بى نیازى و توانگرى در آن است که کمتر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى، ولیکن فقر و تهى دستى در آن موقعى است که آرزوهاى نفسانى اهمیّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل، اهمیّت دادن به امکانات موجود و مصرف و استفاده صحیح از آن ها است، اگر چه ناچیز و کم باشد.

 

35- قالَ(علیه السلام): الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.([11])
فرمود: امام و خلیفه بعد از من (فرزندم) حسن; و بعد از او فرزندش مهدى ـ موعود(علیهما السلام)ـ مى باشد که زمین را پر از عدل و داد مى نماید، همان طورى که پر از ظلم و ستم گشته باشد.

 

36- قالَ(علیه السلام): إذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أنْ یُظُنَّ بِأحَد سُوءاً حَتّى یُعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ.([12])
فرمود: در آن زمانى که عدالت اجتماعى، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود مگر آن که یقین و معلوم باشد.

 

37- قالَ(علیه السلام): إنَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَهٌ، لَوْ سَلَکُوا بِها فى لُجَّهِ الْبِحارِ الْغامِرَهِ.([13])
فرمود: همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد که چنانچه در همه امور به آن تمسّک جویند، بر تمام مشکلات (مادّى و معنوى) فایق آیند.

 

38- قالَ(علیه السلام) : یا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إنَّ تارِکَ التَّقیَّهَ کَتارِکِ الصَّلاهِ لَکُنتَ صادِقاً.([14])
حضرت به یکى از اصحابش – به نام داود صرّمى – فرمود: اگر قائل شوى که ترک تقیّه همانند ترک نماز است، صادق خواهى بود.

 

39- قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ (علیه السلام) : هُوَ أنْ تَمْلِکَ نَفْسَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ، وَ لا یَکُونَ ذلَکَ إلاّ مَعَ الْقُدْرَهِ.([15])
یکى از اصحاب از آن حضرت پیرامون معناى حِلم و بردبارى سؤال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: این که در هر حال مالک نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و این تحمّل و بردبارى در حالى باشد که توان مقابله با شخصى را داشته باشى.

 

40- قالَ (علیه السلام): اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنیا دارَ بَلْوى وَالاْخِرَهَ دارَ عُقْبى، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنیا لِثوابِ الاْخِرَهِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْخِرَهِ مِنْ بَلْوَى الدّنیا عِوَضاً.([16])
فرمود: همانا خداوند، دنیا را جایگاه بلاها و امتحانات و مشکلات قرار داد; و آخرت را جایگاه نتیجه گیرى زحمات، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنیا را وسیله رسیدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنیا را در آخرت عطا مى فرماید.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

چهل حدیث کوتاه از امام سجاد عالسلام علیک خواننده محترم در این حدیث حدیثی بهم علم داد از شما ممنونم من خودم عبداله چهل حدیث از امام موسی کاظم عچهل حدیث از امام موسی کاظم ع احادیثی پیرامون دعا، توکل، انتظار فرج، فهم دین، محاسبه حدیث ،احادیث ،سخنان بزرگان دیناحادیث عیادت بیمار اسلام پس از آنکه عیادت از مریض را از حقوق واجب مسلمانان نسبت به چهل حدیث از امام هادی علیه السلامچهل حدیث از امام هادی علیه السلام احادیثی در باب علم، غضب، اطاعت خداوند، شب زنده حدیث از امام حسین ع حدیث از امام حسین علیه السلام احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار چهل حدیث از امام حسن عسکری عتاریخ بهمن تعداد بازدید چهل حدیث از امام حسن عسکری ع قالَ الاِْمامُ حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثحضرت امام علی علیه السّلام فرموده اند هیچ دشمنی برای انسان، ستمگرتر از نفس او نیستچهل حدیث از چهارده معصوم ع با ولایت زنده ایمچهلحدیثازچهاردهمیلاد مولا امیرالمومنین علی ع مبارک باد امام علی ع می فرمایند اِنَّ اللّه پاورپوینت های تولیدی موسسه اهل البیت علیهم …پاورپوینتهایتولیدیمنتخبی از احادیث حضرت عیسی علیه السلام که در منابع حدیثی شیعه نقل شده استجملات قصار سیاسى‏ نظام جمهورى اسلامى‏ انقلاب و اسلام‏ آنچه که این کشور را نجات مى‏دهد چهل حدیث از امام موسی کاظم ع چهل حدیث از امام موسی کاظم ع احادیثی پیرامون دعا، توکل، انتظار فرج، فهم دین، محاسبه نفس چهل حدیث از امام هادی علیه السلام چهل حدیث از امام هادی علیه السلام احادیثی در باب علم، غضب، اطاعت خداوند، شب زنده داری چهل حدیث از چهارده معصوم ع با ولایت زنده ایم چهلحدیثاز میلاد مولا امیرالمومنین علی ع مبارک باد امام علی ع می فرمایند اِنَّ اللّه‏َ یُحِبُّ پاورپوینت های تولیدی موسسه اهل البیت علیهم السلام موسسه پاورپوینتهایتولیدی منتخبی از احادیث حضرت عیسی علیه السلام که در منابع حدیثی شیعه نقل شده است احادیث و روایات احادیث حضرت محمد صلی الله علیه و آله احادیث قدسی، روایات چهارده معصوم علیهم السلام، کلمات حکمت آموز از کتابهای مقدس، انبیا و معارف و منابع اسلامی ثبت تارنما سایت در پایگاه ساماندهی گزارش مردمی از تخلفات تارنما های اینترنتی فهرست آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط داستان های بحارالانوار در این وبلاگ می خوانیدداستان هایی از بحارالانوار ،داستان های گلستان سعدی ،داستان هایی از حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ سخنان پند اموز از بزرگان سخنان پند اموز از امامان


ادامه مطلب ...

نگرش قرآنی امام هادی (ع) در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی (ع)

[ad_1]

چکیده

در این مقاله درصدد تبیین نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) و نقش ایشان در حفظ اسلام ناب محمدی (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) و تثبیت مقام امامت امام زمان (علیه السلام) و نجات آن از گرداب سخت و هولناکی که با آن روبرو شده بود و مقابله آن حضرت با جریانات انحرافی موجود در جامعه در جهت صیانت از اسلام و اداره تشکیلات وکالت و بیان زیارات و احادیث روشنگر درباره ظهور آخرین منجی، و آماده سازی اذهان برای دوران حضور و غیبت ولی عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و وظایف منتظران بر اساس زیارت جامعه کبیره می‌باشیم.

کلید واژه:

امام هادی (علیه السلام)، مهدویت، زیارت جامعه

مساله

مسئله مهدویت از مسائل مهم و حیاتی است که از زمان پیامبر اکرم (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) به صورت واضح و روشن مطرح شده و بر زنده نگه داشتن آن تأکید و تشویق فراوان شده است. و امامان معصوم (علیه السلام) نیز به فراخور فرصتهایی که برای آنها پیش آمده این مسئله را مطرح و بیان نموده‌اند. دوران امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) از دورانهایی است که حکومت وقت به شدّت مسائل مهدویت و حتی تولد حضرت مهدی (علیه السلام) را پی‌گیر بوده و تحت نظر داشته است. اختناق و سخت‌گیری در این زمینه نیز به اوج خود رسیده بود؛ با این حال، حضرت هادی (علیه السلام) از فرصتها بهره‌برداری نمود و گاه به صورت صریح و زمانی در پوشش دعا و زیارت مسئله مهدویت را زنده نگهداشته است. ارائه نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره در جهت معرفی و تبیین مقام و جایگاه و موقعیت امام مهدی (علیه السلام) مسأله مورد نظر ماست.

مقدمه

از امام هادی (علیه السلام) مجموعه‌ای از «زیارات» ارزشمند به یادگار مانده است که بدان وسیله پدران بزرگوارش را زیارت می‌کرد و به پیروانش دستور می‌داد که امامان (علیهم السلام) را بدان کلمات زیارت کنند. این زیارت‌ها سرشار از معارف گوناگون اسلام و دلائل حقانیت امامان (علیه السلام) و شایستگی آنان برای منصب خلافت اسلامی است. از مشهورترین و پرارزش‌ترین زیارتنامه‌های امامان (علیه السلام) زیارت «جامعه» است که از امام هادی (علیه السلام) به یادگار مانده و به خواهش یکی از شیعیان به نام «موسی بن عبدالله نخعی» به او تعلیم داده شده است و هر یک از پیشوایان معصوم (علیه السلام) را می‌توان با آن زیارت کرد.» زیارت جامعه را شیخ طوسی و شیخ صدوق درکتاب‌های خود نقل کرده (صدوق، ج2، 1378، ص277) و شخصیت‌های بزرگی تاکنون، به زبان فارسی و عربی، برآن شرح نوشته‌اند.
از جمله، علامه مجلسی در توصیف این زیارتنامه می‌نویسد: «زیارت جامعه، از نظر سند، صحیح‌ترین زیارت‌ها، از جهت محتوا، عمیق‌ترین، از نظر لفظ، فصیح‌ترین و از حیث معنی، بلیغ‌ترین زیارتنامه‌ها و پر ارج‌ترین آنهاست.» (مجلسی، ج99، 1404ق، ص 144)
فرازهایی از زیارت جامعه:
«اشهَدُ انَّکُمُ الائمّة الرَّاشِدُونَ، المَهدِیُّونَ، المَعصُومُونَ، المُکَرَّومُونَ، المُقرَبُونَ، المُتَّقُونَ، الصَّادِقُونَ، المُطَفَونَ، المُطیعُونَ لِلّهِ، القَوَّامُونَ بِامرِهِ العامِلُونَ بِارادَتِهِ الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ، اصطَفاکُم بِعِلمِهِ، وَ ارتَضاکُم لِغَیبِهِ، وَ اختارَکُم لِسِرِّهِ ... وَ رَضِیکُم خُلَفاءَ فی ارضِهِ وَحُجّجاً عَلى بَرِیَّتِهِ وَانصاراً لِدینِهِ وَحَفَظَةً لِسِرَّهِ وَ خَزَنَة لِعِلمِهِ وَ مُستَودِعاً لِحُکمَتِهِ وَ تَراجِمَةِ لِوَحیِهِ وَ ارکاناً لِتَوحیدِهِ وَ شُهَداءَ عَلى خَلقِهِ وَ اعلاماً لِعِبادِهَ وَ مَناراً فی بِلادِهِ وَ ادِلَّاءَ عَلى صِراطِهِ.»
گواهی می‌دهم که شما، پیشوایان راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزرگوار، مقرّب، پرهیزگار، راستگو برگزیده، فرمانبر خدا، استوارکنندگان امرا و و عمل کنندگان بر وفق خواست او هستید که به کرامتش نائل آمده‌اید. خداوند، شما را به دانش خویش برگزید و برای غیبتش پسندید و برای سرّ خویش انتخاب کرد.... و پسندید که شما جانشینان او در زمینش و حجّت‌های او بر مخلوقاتش و یاوران دینش و حافظان سرّش و خزانه‌داران علمش (که از آسمان نازل شده است) وامانتداران حکمتش و مترجمان و مفسّران و حیش و بنیان‌های توحیدش و گواهان بر خلقش و پرچم‌های برافراشته برای بندگانش و نشانه‌های روشن در شهرهایش و راهنمایان راهش باشید. در این فرازها از زبان امام هادی (علیه السلام)، اوصاف و ویژگی‌هایی برای امامان (علیه السلام) بیان شده که در غیرآنان یافت نمی‌شود و هر یک از این ویژگی‌ها، بیانگر شایستگی آن بزرگواران برای رهبری امّت و جانشینی از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) است. علاوه برآنکه تصریح شده است خداوند، آنان را خلیفه خویش در زمین و حجّت خود برآفریده‌هایش قرارداده است. با این وصف، جایی برای خلافت و حجّت بودن دیگران باقی نمی‌ماند امام (علیه السلام) پس از برشماری ویژگی‌ها و مسؤولیت‌ها و نقش‌های یاد شده برای امامان (علیه السلام) ، به رابطه و وظیفه مردم نسبت به آنان اشاره کرده می‌فرماید:
فَالرَّاغِبُ عَنکُم مارِقُ وَ اللّازِمُ لِکُم لاحِقُ وَ المَقصَّرُ فِی حَقّکُم زاهِقُ وَ الحَقُ مَعَکُم وَ فیکُم وَ مِنکَم وَ اِلَیکُم وَ انتُم اهلُهُ وَ مَعدِنُهُ وَ میراثُ النُّبُوّةِ عِندَکُم وَ ایابُ الخَلقِ الَیکُم وَ حِسابُهُم عَلَیکُم وَ فَصلَ الخِطابِ عِندَکُم وَ آیاتٍ الله لَدَیکُم وَ عَزائِمُهُ‌ فیکُم وَ نُورُهُ‌ وَ بُرهانُهُ‌ عِندَکُم وَ امرُهُ‌ الُیکُم، پس رویگردان از شما از دین خدا بیرون رفته و ملازم و همراه شما به شما و دین خداپیوسته و رسیده است و کوتاهی کننده در حقّ شما نابود است. حقّ با شما در (خاندان) شما و از شما و بسوی شماست و شما اهل آن و معدن آن هستید و میراث نبوّت نزد شماست و بازگشت خلق بسوی شما و حسابشان با شما و «فصل الخطاب» (حکم جداکننده حق از باطل) نزد شماست. آیات خدا نزد شما، عزیمت‌های او (کوشش و اهتمام در تبلیغ دین و پایداری بر مشکلات و سختیهای آن) در (خاندان) شما (وارد شده و برشما حتم واجب شده است) و نور و برهانش نزد شما و امر خداوند مربوط به شماست. همچنین درفرازی دیگر می‌فرماید: (مَن والاکُم وَ الَی الله وَ مَن عاداکُم فَقَد عادَالله وَ مَن احَبّکُم فَقَد احَبَّ الله وَ مَن ابعَضَکُم فَقَد ابعَضَ الله وَ مَنِ اعتَصَمَ بِکُم فَقَد اعتَصَمَ بِاللّهِ) دوستدار شما، دوستدار خدا و دشمن شما، دشمن خداست. هرکس به شما محبت ورزد به خدا محبت ورزیده و آن که به شما کینه ورزد، مورد غضب خداست و هرکه به شما تمسّک جوید به خدا تمسّک جسته است. (قمی ،1371ش، ص1014)

مسأله امامت و تبیین پایه‌های آن:

بیان مسأله امامت و تبیین پایه‌های آن در سخنان امام دهم (علیه السلام) که بطور معمول برای عموم القا می‌شد و در دسترس همگان بود، متجلّی است. اینک به دو نمونه اشاره می‌کنیم.
الف- امام هادی (علیه السلام) از پدرانش، از جدّش امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: ‌ای علی! هرکس دوست دارد که با شادمانی و پاکی و در امان بودن از مصیبت بزرگ روز قیامت به دیدار خدا بشتابد، باید تو را دوست داشته باشد و نیز دوستدار فرزندان تو حسن، حسین، علی بن حسین، محمّد بن علی، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی، علی بن محمّد، حسن بن علی و مهدی، پایان بخش آنان باشد. ‌ای علی! در آخرالزّمان، گروهی تو را دوست خواهند داشت در حالی که برخی دیگر از مردم، ایشان را سرزنش می‌کنند و اگر آنان نیز دوستی و ولایت تو را برگزییند برایشان بهتر است، اگر بدانند و تو و فرزندانت را که برترین درودهای خدا بر آنان باد بر پدران، مادران، برادران، خویشان و نزدیکان خود مقدّم می‌دارند. اینان روز قیامت در زیر «لوای محمد» محشور خواهند شد. خداوند از بدی‌ها و گناهان‌شان می‌گذرد و درجات‌شان را بالا می‌برد و این پاداش کردارشان است. (طوسی، ص90 و مجلسی، ج31، 1404ق، ص258) امام هادی (علیه السلام) در این روایت، تنها به تبیین امامت خود بسنده نکرده بلکه سلسله امامت را- آن هم از زبان پدرانش و در نهایت، رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) مطرح نمود و دوستی و ولایت آنان را شرط درامان بودن از عذاب الهی و نگرانی روز قیامت دانست.
امام هادی (علیه السلام) در پاسخ پرسش «صقر بن ابی دُلَف»، که از معنای روایت نقل شده از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله): «لا تُعادُوا الاَّیامَ فَتُعادیکُم، با روزگار دشمنی نورزید که به دشمنی شما برخواهد ساخت.» پرسیده بود، فرمود: منظور از «ایام» ما هستیم و به یمن وجود ما آسمان‌ها و زمین برپاست. شنبه نام رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله). یکشنبه: کنایه از امیرمؤمنان (علیه السلام) است. دوشنبه: حسن و حسین (علیه السلام) هستند و سه شنبه: علی بن حسین، محمّد بن علی و جعفر بن محمّد (علیهم السلام). چهارشنبه: موسی ابن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی پنجشنبه: من و فرزندم حسن بن علی و جمعه نوه‌ام (حضرت مهدی) که مردمِ حقّ طلب گرد او جمع می‌شوند و او زمین را پر از قسط و عدل می‌کند، همان گونه که از ستم و جور پر شده است. این است معنای «ایّام» پس با آنان در دنیا دشمنی نورزید تا در آخرت با شما دشمنی نورزند. (ابن بابویه، ج1ش، ص:383 و مجلسی، ج50، 1404ق ، ص:194)
روش ارتباطی امام هادی (علیه السلام) با شیعیان فراتر از یک ارتباط معمولی و عادی و از سازماندهی و پیچیدگی بیشتری برخوردار بود. از این رو افراد معمولی توانایی انجام چنین مسؤولیتی را نداشتند و مسؤولیت ارتباط میان «امت» و «امامت» بر عهده افراد زبده‌ای مثل محمّد بن داوود قمی، ابوعلی بن راشد امثال آنان گذاشته می‌شد، سیستمی که برقراری و تنظیم این ارتباط محکم و سازمان یافته را برعهده داشت، سیستم «وکالت» بود. رسالت اصلی این سازمان، ایجاد ارتباط منظّم و تشکیلاتی میان امام (علیه السلام) و پایگاههای مردمی، پاسخگویی به سؤالات و مشکلات فقهی، اعتقادی و سیاسی شیعیان، رفع گرفتاری‌ها و نیازمندی‌های آنان، جمع آوری وجوه مالی از قبیل: خمس، زکات، نذور و هدایای مردم ازمناطق مختلف و تحویل آنها به امام (علیه السلام) و ... بود. سیستم وکالت علاوه بر رسالتهای یاد شده نقش مهمّی در معرفی و تثبیت امامت امام بعدی و ثبات سیاسی و فرهنگی شیعیان و تشکّل و موفقیت آن داشت. با احضار امام هادی (علیه السلام) به سامّرا و اسکان آن گرامی در محلّه «عسکر» و منع شیعیان از ارتباط با او نمایندگان و وکلای آن بزرگوار که در مناطق و شهرهای مختلف پراکنده بودند نقش حسّاس‌تر، اختیارات بیشتر و مسؤولیت سنگین‌تری پیدا کردند. صاحبنظران با استفاده از منابع تاریخی، قلمرو فعالیت وکلای امام هادی (علیه السلام) را به چهار منطقه اصلی و مرکزی تقسیم کرده‌اند: ناحیه نخست، بغداد، مدائن و کوفه. ناحیه دوم، بصره و اهواز ناحیه سوّم، قم و همدان و ناحیه چهارم، حجاز یمن و مصر (دکتر جاسم حسین، ص:137) بطور معمول، در هر ناحیه فردی که قویتر و طبعاً دارای اختیارات بیشتری بود منصوب می‌شد و کارگزاران و نمایندگان محلّی موظّف بودند زیر نظر او انجام وظیفه نمایند. این سازمان را می‌توان از دستورالعمل‌های امام (علیه السلام) به بعضی از وکلای مستقل خود به دست آورد. محمّد بن عیسی نقل می‌کند: امام هادی موالی بغداد، مدائن، بین النّهرین و توابع آن، نامه‌ای بدین مضمون نوشت: من «ابوعلی بن راشد» را جایگزین «علی بن حسین بن عبد ربّه» و دیگر وکلای پیشین خود کردم. فرمانبری از او را همچون فرمانبری از خود واجب و نافرمانی از وی را در حکم نافرمانی از خود می‌دانم و این نامه را به خطّ خود نوشتم. (شیخ طوسی، ص:212 و مجلسی، ج50، 1404ق، ص:220)
امام (علیه السلام) در نامه‌ای دیگر به دوتن از یاران و وکلای خود، یک سلسله نکات اطلاعاتی و امنیّتی را به آنان یادآوری کرده و بدین وسیله روابط سازمانی و تشکیلاتی‌شان را سازمان می‌دهد. خلاصه مضمون این دستورالعمل ارزشمند چنین است: ‌ای ایوب بن نوح! به تو دستور می‌دهم که از ارتباط و رفت وآمد زیاد با «ابوعلی» بپرهیزی و هر کدام از شما در قلمرو مأموریت خود، مشغول انجام امور محولّه باشید و حتی اگر شما بر اساس دستورالعمل تعیین شده رفتار نمایید از ارتباط (پیوسته) با من نیز بی‌نیاز خواهید بود.‌ ای ابوعلی! به تو نیز همان دستوراتی را می‌دهم که به «ایّوب» دادم و نیز به شما دستور می‌دهم که از اهالی بغداد و مدائن چیزی را که برای شما می‌آورند نپذیرید و نیز برای دیدار با من به آنان وقت ملاقات ندهید و کسانی که را که از خارج قلمرو مأموریتی شما برای شما چیزی می‌آورند به وکیل ناحیه مربوطه راهنمایی کنید. لازم است هر یک از شما این دستورات را پذیرفته و اجرا نماید. (مجلسی، ج50، 1404ق، ص:224) دقّت در مضمون این نامه‌ها، وظایف و حدود اختیارات وکلای مستقل که مسؤولیّت منطقه وسیعی را برعهده داشته‌اند و نیز ارتباط وکلای جزء با ایشان و در نهایت ارائه خط مشی‌های کلّی از سوی امام (علیه السلام) به آنان و حمایت و پشتیبانی از ایشان را نشان می‌دهد.

فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (علیه السلام):

امام هادی (علیه السلام) از اوضاع و احوال دوران خود و نیز دوران فرزندش امام حسن عسکری (علیه السلام) آگاهی کامل داشت و می‌دید روزبه روز جو فشار و اختناق، شدیدتر و حسّاسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر می‌شود. هم چنین می‌دانست که در آینده نزدیک، تاریخ امامت در آستانه تحوّلی جدید و بی‌سابقه یعنی غیبت امام (علیه السلام) از انظار قرار می‌گیرد؛ از این رو یکی از محورهای فعالیّت خود را آماده ساختن اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدی (علیه السلام) قرارداد. فعالیت‌های امام (علیه السلام) در این زمینه در شعاعی محدود و در نهایت دقت و احتیاط صورت می‌گرفت و سعی حضرت بر این بود که هیچ مشخّصه‌ای از حضرت مهدی (علیه السلام)- حتّی نام او- برای مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد و از لحاظ امنیتی به زیان جبهه امامت تمام شود. در ادامه به چند روایت در همین مورد اشاره می‌شود. عبدالعظیم حسنی، یکی از یاران امام هادی (علیه السلام)، به حضور آن حضرت رسید و عقاید خود بر او عرضه کرد. در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چون به امام هادی (علیه السلام) رسید درنگ کرد. امام (علیه السلام) سخن او را پی گرفت و فرمود: پس از من، حسن است؛ پس مردم با جانشین او چگونه خواهند بود؟: عبدالعظیم پرسید: چگونه سرورم!؟ فرمود زیرا او دیده نمی‌شود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانی که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، آنسان که از ظلم و جور پر شده است. (ابن بابویه، ج1377، 2ش، ص:380 و طبری، ص:409)
در روایتی دیگر آمده است که علی بن عبدالغفار می‌گوید: شیعیان پس از درگذشت امام جواد (علیه السلام) به امام هادی (علیه السلام) نوشتند و از جانشین آن حضرت پرسیدند. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: امر امامت تا مادامی که من زنده‌ام برعهده من است و پس از من بر عهده جانشین من که از سوی خدا تعیین شده است. چه خواهد بود برای شما نسبت به «خَلَفِ» بعد از «خَلَف»؟ (ابن بابویه، ج1377، 2ش، ص:382 و411) همین طور علی بن مهزیار می‌گوید: به ابوالحسن عسکری (علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت از «فَرَج» پرسیدم. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: زمانی که مولا و صاحب شما از سرزمین ستمگران غایب شد، منتظر فرج باشید. (همان، ص:380) ایّوب بن نوج از امام هادی (علیه السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: زمانی که پیشوای شما از میان شما برداشته شود، از زیرپای خود منتظر فرج باشید. (کلینی، ج1، ص:341) امام هادی (علیه السلام) در این بیانات، بطور کلی و سربسته به موضوع غیبت امام زمان (علیه السلام) اشاره نموده، اذهان یاران خود را برای رویارو شدن با این دوران آماده کرده است. از طرف دیگر، حصر امام هادی (علیه السلام) و فرزند بزرگوارشان امام حسن عسکری (علیه السلام) در خانه‌ای در درون پادگان دشمن ، مردم را آماده پذیرش عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام می‌کرد. دوره غیبت صغری امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که ارتباط مردم با ایشان فقط از طریق 4 تن از نواب خاص آن حضرت انجام می‌شد، شباهت زیادی به دوره در حصر قرار داشتن امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) داشت، چون در دورانی که این دو امام بزرگوار تحت حصر قرار داشتند، هرکس به سهولت نمی‌توانست با این دو بزرگوار ارتباط برقرار کند و این شرایط زمینه پذیرش غیبت صغری را برای امام زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آماده می‌کرد و بعد هم که غیبت کبری آغاز شد، شرایط به گونه‌ای بود که امکان ایجاد انحراف درمیان شیعیان را از بین می‌برد؛ در حالیکه بدون این زمینه سازی‌ها امکان انحراف، بسیار فراوان بود. همان طور که در دوران ائمه قبلی شاهدیم که به عنوان نمونه وقتی امام صادق (علیه السلام) یا امام موسی کاظم (علیه السلام) به شهادت رسیدند، انحرافاتی در جامعه اسلامی پدید آمد و فرقه‌هایی به وجود آمد که مدعی بودند مهدی موعود هستند. اما با زمینه سازی‌ها و برنامه‌ریزی دقیقی که امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام ) انجام دادند در عصر غیبت صغری و بعد هم در دوره آغاز غیبت کبری شیعیان با چنین مشکلات و معضلاتی که قبلا و در عصر شهادت بقیه امامان (علیهم السلام) بوجود آمده بود، روبه رونشدند.

زیارت جامعه و مهدویت

امام هادی (علیه السلام) در این زیارتنامه به معرفی جایگاه و شناسایی ابعاد وجودی امامان (علیه السلام) در نظام آفرینش و نقش هدایتگرانه آنان در به کمال رساندن استعدادها و سیراب کردن تشنگان از سرچشمه‌های زلال معرفت و دانش و... پرداخته و در بیانی ژرف و قالبی رسا و عارفانه از گوشه‌هایی از اسرار نهفته امامت پرده برداشته و تنها راه سعادت و دستیابی به کمال را در پیروی از امامان (علیه السلام) و چنگ زدن به ریسمان محبّت و ولایت‌شان و دوری و بیزاری از دشمنان‌شان دانسته است. زیارت جامعه کبیره که از متقن‌ترین، صحیح‌ترین و جامع‌ترین متون زیارتی شیعه است، علاوه بر بیان اصل امامت، مسئله مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و رهاورد حکومت ایشان را مورد اشاره و توجه قرار داده است. این مقاله به طرح نگرش قرآنی امام هادی (علیه‌السلام) در زیارت جامعه کبیره به امام مهدی (علیه السلام) پرداخته است.

الف) بقیّة الله

السَّلامُ عَلَى الأَئِمّة الدُّعَاةِ. وَ بَقِیَّةِ اللِّهِ، سلام بر امامان دعوت‌کننده [به سوى خداوند]... و باقیمانده خدا، شیخ صدوق نقل کرده است که: «اولین آیه‌ای که حضرت قائم (علیه السلام) به هنگام قیام می‌خواند، این آیه است: «بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَکُم إِن کُنتُم مُوءمِنینَ»: «بقیة الله بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید.» آن گاه می‌فرماید: «أَنَا بَقِیَّة اللهِ فِی اَرضِهِ وَخَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیَّکُم فَلا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسلِمٌ اِلاَّ قالَ السَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیَّةَ اللهِ فِی اَرضِهِ؛ من بقیة الله در زمین خدا و خلیفه و حجّت او بر شما هستم. پس هر مسلمانی که به او سلام می‌کند، می‌گوید: درود بر تو ای بقیة الله

ب) خبر از غیبت امام زمان (علیه السلام)

در سخت‌ترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم (علیه السلام) تحت نظر بودند و به شدّت حرکات و رفتار و گفتار آنها کنترل می‌شد، حضرت هادی (علیه السلام) از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و مسائل مهم امامت را بیان کرد و مسئله غیبت امام زمان (علیه السلام) را گوشزد نمود تا شیعیان را برای چنین دوران سخت و غمباری آماده سازد و لذا فرمود: «مُوءمِنٌ بِسِرِّکُم وَ عَلانِیَتِکُم وَ شَّاهِدِکُم وَ غَاِئبِکُم وَ أَوّلِکُم وَ آخِرِکُم؛ ایمان آورنده به نهان و آشکار شما و حاضر و غائب شما و اوّل و آخر شما.» مراد از شاهد، امامی است که مردم او را مشاهده کنند و او مردم را مشاهده نماید و مراد از غایب ، حضرت قائم (علیه السلام) است که در هستی و جامعه حضور دارد، ولی ظهور ندارد؛ یعنی او مردم را می‌بیند و می‌شناسد، امّا مردم یا او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، ولی نمی‌شناسند.

ج) انتظار ظهور دولت حق

از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را داده‌اند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو جامعه را با نشاط و فعال و سرزنده نگه می‌دارد و روح امید را در دل انسانها می‌دمد. حضرت هادی (علیه السلام) نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین می‌کند: «مُنتَظِرٌ لِاَمرِکُم مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم؛ منتظر امر [و خروج] شما و چشم به راه دولت شمایم.» جمله فوق هر چند به صورت خبری است، ولی گویا انشاء این امر است که انتظار آمدن مهدی (علیه السلام) و تشکیل حکومت توسط آن حضرت امری است مستحب و با فضیلت؛ چنان که در روایات دیگر نیز به آن اشاره شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مِن دِینِ الاَئِمَّ الوَرَعُ وَ العِفِّةُ ... وِانتِظارِ الفَرَجِ بِالصِّبرِ؛ از دین امامان، ورع و عفت... و انتظار فرج با صبر کردن است.» عمّار ساباطی می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که: آیا عبادت پنهانی با امام غائب و پنهان در دوران دولت باطل بهتر است و یا عبادت با ظهور دولت حق [و در زمان ظهور مهدی (علیه السلام) حضرت فرمود: «شما در ورود به دین خدا و نماز و روزه و حج و دیگر خیراتی که خداوند توفیق داده و به عبادت خدا در پنهان سبقت دارید و از دیگران پیشی گرفتید و پیوسته به حق امام و حقوق خویش می‌نگرید که در دست ستمگران است و ایشان که شما را ناچار به زندگی دنیوی و طلب معاش با شکیبایی بر دین و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نموده‌اند. بنابراین، خداوند اعمال شما را در دنیا مضاعف کرده است. پس گوارای وجود شما باد) تنها به آرزوی تشکیل دولت حضرت مهدی (علیه السلام) اکتفا نمی‌شود، بلکه گام را فراتر نهاده و آرزو می‌کند که جزء حکمرانان و کارگزاران و یاران اصلی حضرت مهدی (علیه السلام) قرار گیرد و لذا می‌فرماید: «وَ جَعَلَنِی مِمِّن ... وَ یُمَلِّکُ فِی دَوَلَتِکُم وَ یُشَرِّفُ فِی عَافِیَتِکُم وَ یُمَکِّنُ فِی أَیَّامِکُم؛ و مرا از کسانی قرار بده... که در دولت شما به فرمانروایی رسد و در عافیت شما گرامی گردد و در روزگار شما تمکّن یابد.» یعنی در دولت شما از حکمرانان و فرمانداران بر مردم باشم و در زمان سلامت و عافیت شما به جایگاه بلند برسم؛ به طوری که ستم ستمکاران و طاغیان به من نرسد و در زمان دولت و چیرگی شما دارای ارزش و اعتبار و منزلت شوم. و با این آرزوها، آرزوی دیدار آن حضرت نیز برآورده می‌شود که: «وَ تَقَرُّ غَدا بِرُؤیَتِکُم؛ و چشمش فردا به دیدار شما روشن شود)

د) رجعت در زمان حضرت مهدی (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)

یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است. بر اساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل بیت (علیه السلام) در زمان حضرت مهدی (علیه السلام) عدّه‌ای از انسانهای خوب و بد به این دنیا بازخواهند گشت. از جمله مسائلی که در جای جای زیارت جامعه به آن تصریح شده، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی. در یک جا می‌فرماید: «مُؤمِنُ بِاِیابِکُم مُصَدِّقٌ بِرَجعَتِکُم؛ مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم.» دو جمله فوق صرفا برای تأکید نیست؛ بلکه برای بیان اعتقاد به این است که رجعت اتفاق می‌افتد، چه اینکه هر چه را معصومین (علیه السلام) که از اشتباه و خطا مصون‌اند خبر دهند، واقع خواهد شد و باید به آن ایمان داشت. و در جای دیگر می‌فرماید: «وَیَکُرُّ فِی رَجعَتِکُم؛ [قرار ده مرا از کسانی که] بازگردد در رجعت و برگشت شما!» و در زیارت
وداع در ذیل زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ اَحیانِی فِی رَجعَتِکُم؛ [خدا]
زنده گرداند مرا در رجعت و برگشت شما)

ه) رهاورد ظهور

رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیاء و اولیاء و صالحان و بلکه تمامی بشریت است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. آنچه در این مقاله به آن اشاره می‌شود، مواردی است که در زیارت جامعه به آن پرداخته شده است.

1. زنده شدن دین

گذشت زمان، غیبت امام زمان (علیه السلام) و وجود تحریف‌گران و بدعت‌گذاران در طول تاریخ، باعث تغییر چهره دین و دستورات دینی می‌شود، تا آنجا که دین به ظاهر مرده و کهنه شده به حساب می‌آید و دستورات آن به تعطیلی کشیده می‌شود؛ از اینرو با ظهور حضرت دستورات دین آن چنان که هست، بیان و اجرا می‌شود. به این جهت، آن حضرت احیاکننده دین شمرده شده است. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «حَتّی یُحیِیَ اللهُ تَعالی دِینَهُ‌ بِکُم؛ تا اینکه خداوند دینش را به وسیله شما زنده گرداند.»
به تعبیر عرفانی، با ظهور حضرت قائم (علیه السلام) خداوند مظاهرش را که محمد و آل او هستند، حیات می‌بخشد و قدرت اهل بیت (علیه السلام) با پاکی زمین از طاغوتها و شاخه‌های آن، یعنی فحشا و منکرات و ستم و دیگر زشتیها برجهان، حاکم می‌شود. و در همه جا دستورات اسلام اجرا می‌گردد. علی (علیه السلام) فرمود: «وَ یُحیِى مَیِّتَ الکِتابِ وَ السُّنِّئة؛ و [مهدی بخشهای] مرده کتاب [خدا و سنّت [پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله)] را زنده می‌کند.» و با زنده شدن دین است که اهل بیت (علیه السلام) به منزلت بزرگی دست می‌یابند و به تعبیری که در زیارت جامعه آمده: «یُمَکِّنَکُم فِی أَرضِهِ، و تمکن و قدرت دهد شما را در زمین خویش.» این دو نمونه اشاره به همان مطلبی دارد که قرآن دویست سال قبل از بیان امام هادی (علیه السلام) به آن اشاره نموده است؛ «وَعَدَ اللهُ الَذِینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِى ارتَضَى لَهُم وَ لَیُبَدَّلَنَهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً یَعبُدُونَنى لا یُشرِکُونَ بی شَیئاً وَ مَن کَفَرَ یَعدّ ذلِکَ فَأُولِئکَ هُمُ الفاسِقُونَ»؛
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است. بر ایشان پابر جا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل می‌کند؛ [آنچنان] که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.» و در آیه دیگر فرمود: «اعلَمُواا أَنَّ اللهَ یُحّیِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها قَد بَیَّنَا لَکُم الآیاتِ لَعَلِّکُم تَعقِلُونَ»؛ «بدانید خداوند زمین را بعد از مردنش زنده می‌گرداند. به تحقیق آیات را برای شما بیان کردیم، شاید تعقل کنید.»

2. روشن شدن زمین

«وَ اَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِکُم؛ و زمین با نور شما روشن می‌شود.» این جمله از زیارت جامعه، اشاره‌ای لطیف به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) دارد که با وجود نور آن حضرت، زمین نورانی خواهد شد و در واقع، اشاره دارد به آیه‌ای که می‌فرماید: «وَ اَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِ رَبِّها»؛ «و زمین در آن روز به نور پروردگارش روشن می‌شود.» و امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ربّ و پروردگار زمین، امام آن است. عرض کردند: هنگامی که (مهدی) قیام کند، چه خواهد شد؟ فرمود: مردم از نور خورشید و ماه بی‌نیاز می‌شوند و از نور امام استفاده می‌کنند.» و در جای دیگر فرمود: «هنگامی که قائم ما ظهور کند، زمین به نور پروردگارش روشن شود و مردم از نور خورشید بی‌نیاز می‌شوند و تاریکی از بین می‌رود.»

3. فراگیرشدن عدالت

رهاورد دیگری که از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در زیارت جامعه مورد توجه قرار گرفته است، عدالت فراگیر و جهانی است؛ عدالتی که تمام هستی و تمام جوانب و زوایای زندگی بشر را زیر بال می‌گیرد و به قول امیرمؤمنان (علیه السلام): «فَیُرِیکُم کَیفَ عَدلُ السِّیرَةِ؛ روش عادلانه [در حکومت حق] را به شما می‌نمایاند.» و عدالت واقعی را برای همه جهانیان به نمایش می‌گذارد و طعم شیرین آن را به همه خواهد چشاند. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ یُظهِرَکُم لِعَدلِهِ؛ و شما را برای [اجرای] عدالتش آشکار کند.» تعبیر فوق اشاره به این دارد که خداوند با ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) آخرین و کامل‌ترین صحنه از عدالت خویش را آشکار می‌سازد و به مردم نشان خواهد داد.

نگرش قرآنی امام هادی در زیارت جامعه

زیارت جامعه که از زبان علی النقی، امام دهم شیعیان، و در پاسخ به خواسته یکی از شیعیان صادر شده، اگرچه به شیوه‌ی خطابی و گفتاری است؛ اما در حقیقت بیانگر جایگاه امامت در تشیع است. این زیارت را شیخ طوسی در تهذیب و صدوق در فقه و عیون اخبارالرضا به سند خود از شخصی به نام نخعی نقل کرده‌اند که گفت: به علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفربن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا، مرا گفتاری بیاموز که هر وقت خواستم هر یک از شما را زیارت کنم همان سخن را در محضرش بگویم.» پاسخ امام هادی چنین بود: «هر زمانی که به آستان (امامی رسیدی) در آنجا بایست و شهادتین را در حال غسل و طهارت بر زبان جاری کن، وقتی نگاهت به قبر افتاد نخست سی مرتبه الله اکبر بگو و چند قدم راه برو، البته با کمال وقار و آرامش بسیار، گام‌های خود را کوتاه بردار و بار دیگر بایست و سی مرتبه تکبیر را بر زبان جاری کن، سپس نزدیک قبر شو و این بار چهل مرتبه تکبیر بگو تا یکصد مرتبه کامل شود آنگاه او را با جملات زیر زیارت کن...».زیارت‌های جامعه گونه‌ای از آثار دعایی مذهب شیعه است که در تقابل با زیارت‌های خاصه قرار می‌گیرد. در این گونه از ادعیه، زیارت می‌تواند برای هرکدام از امامان مذهب شیعه به تنهایی یا همگی آن‌ها خوانده شود. محمد باقرمجلسی شمار14 زیارت نامه را با عنوان جامعه گردآوری کرده است.
دلایل بسیاری برای وصف این گونه زیارت‌ها به عنوان «جامعه» ذکر شده است. این معیارها عبارتند از جامعیت کاربردی، جامعیت زمانی و مکانی و جامعیت مضمونی. بر اتساس جامعیت کاربردی، این زیارت به عنوان جامعه توصیف شده چرا که در مقام زیارت مقام هر امامی قابل استفاده است. بر اساس جامعیت زمانی مکانی، این زیارت بعنوان جامعه توصیف شده است چرا که به زمان و مکان یا امام خاصی اختصاص ندارد. بر اساس جامعیت مضمونی، این دعا شامل تمامی صفات ائمه و توصیف مفصل فضائل ایشان است. سید بن طاووس معیار وصف این نوع زیارت به واژه «جامعه» را، نام بردن نام یکایک اهل بیت می‌داند. اصطلاح «زیارت اصطلاح زیارت جامعه را برای اولین بار شیخ صدوق معروف به ابن بابویه برای اشاره به زیارت جامعه کبیره بکاربرده است.

پیوند قرآن و عترت در زیارت جامعه کبیره

این زیارت که انشاء علی النقی نسبت به سایر امامان شیعه است از زیبایی‌های خاص ادبی برخوردار می‌باشد. در این زیارت، علی النقی به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت اشاره می‌کند، از دیگر ویژگی‌های این زیارت آن است که امام هادی، به رابطه امامان با خداوند و به جایگاه خدا در نظر امامان شیعه پرداخته شده است. و به عملکرد امامان در اجرای دین اسلام اشاره نموده است. بیان دیگر امام علی النقی این است که قرآن، همراه امامان است و هرگز از آنان جداشدنی نیست و هرکه از آنان دور شود گمراه خواهد شد. امام علی النقی با اشاره به جایگاه امامان در اسلام و بین مسلمانان، تصریح می‌کند که آنان شاهراه و راه راست و گواهان در دین و آن امانتی هستند که حفظش بر مردم واجب است. بر اساس مضمون این زیارت، شیعیان جهت دفاع از امامان ترغیب شده‌اند. امام علی النقی در این زیارت اشاره می‌کند به این که تمام اعمال به پیروی از امامان مقبول می‌افتد.

نتیجه

امام علی النقی (علیه السلام) در این زیارتنامه، با نگرش قرآنی به طرح شناخت نامه اعتقادی نسبت به امامان شیعه پرداخته و آنها را امامان هدایت، چراغ‌های تاریکی‌ها، نشانه‌های پرهیزکاری، صاحبان خرد، پناهگاه مردمان، نمونه‌های اعلای الهی و حجت‌های خدا بر اهل دنیا و آخرت، معرفی کرده است، همچنین آنها را جایگاه‌های شناسائی خدا و مسکن‌های برکت خدا و معدن‌های حکمت خدا و نگهبانان سرپروردگار و حاملان کتاب خدا و اوصیای پیامبر خدا دانسته است. آنان دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان به راه‌های خشنودی خدا و استقرار یافتگان در فرمان پروردگار و کاملان در محبت خدا و مخلصان در توحید و آشکارکنندگان امر و نهی خدا و بندگان گرامی او هستند که هرگز بر خداوند در گفتار پیشی نگیرند. در این زیارت آمده است که خداوند امامان را به صورت نورهایی آفرید و گرداگرد عرش قرارداد و با آوردنشان در این جهان بر ما منت نهاد، و در خانه‌هایی قرارشان داد که نام و یاد او در آنها برده شود. امامان وجودهای گران بهایی هستند که فرمانبرداری از آنان فرمانبرداری از پروردگار می‌باشد. آنچه را که خداوند به امامان داده به هیچ یک از جهانیان نداده است، هر شخص شریفی در برابر مقام رفیعشان سر به زیرآورده، و هر متکبری به فرمانبرداری آنان گردن نهاده و هرگردنکشی فروتن گشته است و زمین به نور وجودشان روشن شده است. در زیارت جامعه از امامان به عنوان کسانی یاد شده که خداوند عالم وجود را به برکتشان آغاز کرد و به آنان نیز به پایان خواهد رساند. به خاطر وجود امامان است که باران می‌بارد و به یمن وجود و برکتشان، خداوند آسمان را نگه می‌دارد و به وسیله آنان غم و اندوه زدوده شده و هر سختی و ناگواری برطرف می‌شود. این امام است که خداوند به وسیله او ما را از ذلت و بدبختی بیرون آورده و از سختی‌ها و گرفتاری‌ها نجات داده و گشایشی حاصل می‌کند. خداوند، به وسیله امام، مردم را از پرتگاه هلاکت و نابودی و از آتش جهنم نجات می‌دهد و به وسیله دوستی و پیروی از آنان، دستورات دین‌مان را تعلیم می‌دهد. آنچه را امام هادی ذکر نموده طرح شناخت نامه امام زمان (علیه السلام) برای همه اعصار است.
امام علی النقی (علیه السّلام) چنین بیان می‌کند: خدا را و همچنین شما را گواه می‌گیرم که من به شما ایمان دارم و به آنچه شما به آن ایمان دارید. و کافرم نسبت به دشمن شما، بینایم به مقام شما، دوستدار شما و دوستدار دوستان شما هستم. بغض دشمنان‌تان را در دل دارم و دشمن آنهایم. در صلح هستم با هر که در صلح با شما است و در حال جنگ هستم با هرکس که با شما در جنگ است». علامه مجلسی این زیارت را از جهت سند، بهترین و بلیغ‌ترین زیارت‌ها دانسته است. (سند، شیخ محمد، بررسی سندی زیارت جامعه کبیره، ترجمه‌ی مهناز فرهمند. دارالعرفان، 1386، 103) آیت الله جوادی آملی بر این زیارت شرح مفصلی با عنوان «ادب فنای مقربان» نگاشته است. علامه مجلسی کتاب زیارت جامعه کبیره را به شکل منظوم درآورده است این زیارت را ابن بابویه قمی در کتاب «من لایحضره الفقیه» و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاخبار» آورده‌اند. ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر«وافی»، علامه محمد باقر مجلسی در کتاب «بحارالانوار» و آیت الله بروجردی در کتاب «جامع الاحادیث» به اعتبار این زیارت اذعان کرده‌اند. جوادی آملی سند این زیارت را معتبر می‌داند چون معتقد است که صدور چنین زیارت نامه‌ای از غیر معصوم محال است.

پی‌نوشت‌ها

1- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان kosar1380 @ chmail.ir.
2- کارشناسی ارشد مدرسی الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان
fateme.hosani. 1391 @ gmail.com.

منابع تحقیق :
1) ترابی، جواد، خورشید هدایت سیری در زندگی امام هادی (علیه‌سلام)، بیت الاحزان قم، چاپ اول، 1386.
2) پناهیان گفتمان امام هادی، مجموعه سخنرانی‌ها 1394.
2) حسن ابراهیم؛ حسن، تاریخ اسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
4) جوادی آملی؛ عبدالله، ادب فنای مقربان، موسسه اسراء، تابستان 1389ش
5) جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیه الهی، تهران، مؤسسه امیرکبیر
6) خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، تهران، کتابفروشی اسلامیّه، 1356.
7) خلخال، علی چهره‌های درخشان سامرا حضرت امام هادی و امام عسکری (علیه السلام)، انتشارات مکتب الحسین، اردیبهشت 1386
8) دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج17، ذیل واژه جامعه زیارت، ص357، 1367ش
9) دریائی، محمد رسول، امام هادی و نهضت علویان، رسالت قلم، 15خرداد 1361
10) سند؛ محمد. بررسی سندی زیارت جامعه کبیره. ترجمه‌ی مهناز فرهمند. دارالعرفان، 1386
11) شریفی، محمود، فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ترجمه: علی مؤیدی، نشر معروف قم، چاپ اول، دی 1384
12) شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام هادی (علیه السلام)، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371
13) عاملی، محمد بن حسن (ق). وسایل الشیعه.، قم، آل البیت، 1409
14) قزوینی، سید محمد کاظم، امام الهادی الی المهدو الی الحد، قم، آثار شیعه.1372
15) قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
16) قیومی اصفهانی ، جواد ، صحیفه امام هادی (علیه السلام)، دفتر تبلیغات اسلامی، 1381
17) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء. 1404ق
18) مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، حدیقه الشیعه، تصحیح، صادق حسن‌زاده، قم، 1383.
19) نجفی، نفیسه. نگرشی موضوعی بر زیارت جامعه کبیره، مجله سفینه، شماره بیست و شش سال هفتم، 150.
20) هادی منش، ابوالفض، مشکات هدایت، پژوهش در زندگانی امام هادی، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، 1383.

منبع مقاله :
مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (1394) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره 53

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نگرش قرآنی امام هادی ع در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی ع نگرش قرآنی امام هادی ع در زیارت جامعه تکبیره به امام مهدی ع


ادامه مطلب ...

زندگینامه امام هادی (ع)

[ad_1]

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

 زندگینامه امام هادی (ع)

امام هادی(ع)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .

نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

 

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .

 

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

 

و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی اســت ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده اســت " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی اســت .

 

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .

 

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن اســت به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

 

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند .

 

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

 

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده اســت درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل اســت بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته اســت .

 

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

 

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

 

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده اســت . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول اســت و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

 

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری اســت آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

 

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد اســت که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

 

این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

 

در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار اســت - یاد شده اســت . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

 


اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) اســت .

 

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

 

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی اســت . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده اســت : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده اســت و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

 

نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده اســت ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده اســت . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده اســت ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته اســت .

 

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف اســت - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

 

 

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

 

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

 

 

شهادت امام هادی (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود . معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

 

 

زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته اســت . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت اســت ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان اســت در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .

مطالب مرتبط :

دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان

فضیلت زیارت غدیریّه امام هادی(ع) از نگاه بزرگان

امام هادی علیه السلام و حلّ مشکلی علمی که دستاویز ظالمان بود

روایتی خواندنی درباره امام هادی علیه السلام

داستان زنی که ادعا می‌کرد حضرت زینب اســت


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

زندگینامه امام جواد ع تاریخ مهر تعداد بازدید زندگینامه امام جواد ع حضرت امام محمد تقی خلاصه زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلامبـعـد از امـام هـادى علیه السلام مقام امامت به فرزندش امام حسن عسکرى علیه السلام زندگانی حضرت امام حسن عسکریعتاریخ بهمن تعداد بازدید زندگانی حضرت امام حسن عسکریع امام حسن عسکری ع در امام هادی ع حضرت امام علی النقی الهادی ع اصحاب و یاران امام دهم ع صورت و سیرت حضرت امام امام سجاد ع حضرت سجاد ع پیام خون و شهادت امام سجاد ع در دمشق حرکت به مدینهعلی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادعلیالنقیعلی بن محمد بن علی معروف به علیّ النقی و هادی امام دهم امام شیعیان بعد از پدرش محمد تقی پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک پخش زنده مشهد مقدس پخش روایت های شنیدنی امام زمان عج مرحوم کافی مؤسسه … حجت الاسلام رفیعی مدت زمان فایل دقیقه و ثانیه نمونه ای از برکات امام حسین زندگینامه آیت الله سید روز اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اولین فرزند حضرت امام خمینی ره دانلود ترجمه مقتل لهوف مستندترین مقتل امام حسین علیه السلام مرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ


ادامه مطلب ...

روستای کپورچال، زادگاه هادی نوروزی، کاپیتان فقید پرسپولیس

[ad_1]

کپورچال، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بابل در استان مازندران ایران است. این روستا در دهستان فیضیه قرار دارد.

روستای کپورچال، زادگاه هادی نوروزی، کاپیتان فقید پرسپولیس
روستای کپورچال بابل، زادگاه کاپیتان با اخلاق و بی‌حاشیه تیم پرسپولیس تهران، هادی نوروزی که در اثر ایست قلبی در سن 30 سالگی در گذشت، از توابع بخش مرکزی شهرستان بابل در استان مازندران ایران است. این روستا در دهستان فیضیه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۰۴ نفر (۱۴۴خانوار) بوده‌است.

هیچ وقت هیچ یک از اهالی روستای «کپورچال» بابل فکرش را هم نمی کردند که روزی نام روستایشان این همه بر سر زبان ها بیفتد و مشهور شود. اما این اتفاق به بهای از دست دادن بازیکن ارزشمند و کاپیتان با اخلاق پرسپولیس تهران افتاد. به گزارش جماران به نقل از ایرنا، روستای کپورچال روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بابل در استان مازندران است. روستایی که بازیکن بزرگی را تحویل فوتبال کشور داد و چه زود او را بازستاند.

شاید باورش سخت باشد اما هادی نوروزی در قبرستان روستای کپورچال هم در همسایگی زمین فوتبال خاکی روستا منزل خواهد گزید و خانه ابدی اش با زمین فوتبال روستا چند متر فاصله دارد. شاید فوتبال را از همین زمین شروع کرده باشد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

هادی نوروزی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادهادینوروزیهادی نوروزی پوری شناسنامه نام کامل هادی نوروزی‌پوری زادروز ۱ تیر ۱۳۶۴ زادگاه هادی نوروزی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد هادینوروزی هادی نوروزی پوری شناسنامه نام کامل هادی نوروزی‌پوری زادروز ۱ تیر ۱۳۶۴ زادگاه بابل، ایران


ادامه مطلب ...