1. چند نوع نوازش داریم؟
نوازش انواع مختلفی دارد که سه دسته از عمدهترین آنها شامل: 1. نوازشهای کلامی مانند ابراز محبت و تشویق و تحسین کودک 2. نوازشهای لمسی مانند بوسیدن، در آغوش گرفتن و لمس کردن کودک 3. نوازشهایی از طریق زبان بدن مانند نگاههای محبتآمیز میشود.
نوازش و محبت از لحاظ عاطفی روح و روان هر انسانی را میتواند به شدت تحت تاثیر خودش قرار دهد. وقتی صحبت از کودکان به میان میآید این تاثیر بسیار برجستهتر میشود چون رشد عاطفی و هوش هیجانی کودک را میتواند ارتقا دهد. اما در این مورد نمیتوان معیار عددی داد که هر کودک نیاز دارد روزانه x مرتبه بوسیده شود یا در آغوش گرفته شود.
معیارهای مربوط به عواطف و رشد روانی افراد معیارهایی نسبی هستند که در افراد و شرایط مختلف متفاوت هستند و بیشتر مواقع افراط یا کمبود آنها قابل تشخیص اســت و شما به صورت غریزی میتوانید آن را بسنجید.
3. نوازش روی سلامت جسمی کودکان چه تاثیری میگذارد؟
طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شده اســت تاثیر نوازش علاوه بر روح و روان بر روی جسم کودک نیز قابل ملاحظه اســت. اهمیت این مساله تا جایی اســت که مواردی وجود دارد از کسانی که در کودکی نوازش دریافت نکردهاند و در بزرگسالی دچار خشکی در ناحیه نخاع شدهاند.
تحقیق دیگری نیز در مورد کودکان بیسرپرست انجام شده که در آن دو گروه از نوزادان مورد مطالعه قرار گرفتهاند؛ نوزادانی که بغل گرفته میشدند و حرفهای محبتآمیز میشنیدند از لحاظ تغذیه و رشد شرایطی به مراتب بهتر داشتند در مقایسه با گروه دیگری از نوزادان که موقع شیر خوردن پرستارانشان، شیشه شیر را به دست خود نوزاد میدادند و با آنها حرف نمیزدند. این دسته از کودکان آسیب پذیری بیشتری داشتند و حتی از نظر جسمی دچار مشکل میشدند. یعنی سیستم ایمنی آنها در مقابل بیماریها ضعیفتر بود.
بسیاری از افراد در ارتباط عاطفی ضعیف هستند نمیتوانند ابراز احساسات کنند و عواطف خود را به زبان آورد. برای اینکه بچهها از نظر رشد هیجانی و عاطفی بتوانند بهتر رشد کنند، توجه بیشتر والدین به آنها مورد نیاز اســت. خیلی از پدر و مادرها اسباب بازی را جلوی بچهشان میگذارند و فکر میکنند همین که کودک با اسباببازیاش سرگرم باشد، برایش کافی اســت. اما اگر شما موقع بازی کودک همراهش باشید و وقتی که او با اسباببازی چیزی میسازد یا حرکت خلاقانهای انجام میدهد همان موقع او را با تشویق کلامی یا بوسه و بغل حمایت کنید، روی رشد هوش فرزند شما بسیار تاثیرگذار اســت.
5. کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، چه ویژگیهایی دارند؟
هوش هیجانی کمتر به صورت موروثی منتقل میشود و بیشتر اکتسابی اســت. یعنی بچهها تحت تاثیر رفتار والدین، محیط اطراف، ارتباط با همسالان و... این مهارتها را کسب میکنند. یکی از محیطهایی که میتوان تفاوت کودکان را در میزان هوش هیجانی مشاهده کرد محیط مدرسه اســت که در آن بعضی از کودکان بسیار عاطفی و حمایت کننده هستند و نسبت به دوستانشان محبت ابراز میکنند و احساس همدلی با دیگر کودکان دارند و در تشخیص غم و ناراحتی دیگران نیز مهارت دارد. اما در مقابل برخی از کودکان دچار ضعف ابراز احساسات یا تشخیص حالات مختلف عاطفی دیگران هستند.
اینکه دائم به فرزندتان بگویید این کار را بکن و آن کار بد اسـت، نمیتواند راه مناسبی برای پرورش یک کودک شاد و سالم باشد. حتما دیدهاید کودکانی را که با هربار امر و نهی والدینشان، رفتار بد خود را تکرار میکنند یا رفتار درست را یاد نمیگیرند
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه «بشنوند». پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
این موضوع تا آنجا مهم و ضروری اسـت که راههای زیادی هم برای برونریزی و اصطلاحا تخلیه هیجانی پیشنهاد میشود، بنابراین باید از همین دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید که احساسات مختلف برای همه انسانها عادی و طبیعی محسوب میشود و لازم نیست اگر از چیزی ناراحت هستند یا نیاز دارند اشک بریزند، با آن مقابله کنند. به فرزند خود یاد بدهید که صرفنظر از اینکه دختر اسـت یا پسر، گاهی لازم اسـت برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راههای یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین اسـت. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند.
۲. مبارزه کنید
شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده باشید که در برابر کوچکترین سختی و مشکلی، بیتابی میکنند، طاقت ندارند و زمین و زمان را بههم میریزند. کودکانی که زیاد نازپرورده بار میآیند در آینده قادر نخواهند بود از پس حل کردن مشکلات خود برآیند. اینها همان افرادی خواهند بود که در برابر کوچکترین مشکلات ضعیف هستند یا منفعل یا راههای غیرمنطقی برای رفع این مشکلات انتخاب میکنند. اما واقعیت این اسـت که زندگی سرشار از مشکلات مختلف اسـت و در زندگی همه ما اجتنابناپذیر اسـت.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
گاهی اوقات به او پول کمتر از نیاز بدهید و بگویید تنها پولی اسـت که تا مدتی خاص دراختیار او میگذارید. با این کار اگرچه تاحدی به او فشار وارد میکنید اما برای آیندهاش مفید خواهد بود. به این روش او میتواند در همان حد کودکی خود، یاد بگیرد که چطور میتواند با همان میزان اندک پول خود چند روز را سپری کند یا چند کار را انجام دهد و در حقیقت اولویتبندی کند.
۶. به معنویات بپردازید
کودکان ذاتا معنوی هستند؛ آنها دوست دارند زندگی را درک کنند و بدانند برای چه زندگی میکنند. بسیاری از والدین از پاسخ دادن به سوالات کودکان طفره میروند، چون جواب مناسبی برای آنها ندارند. اما گاهی اوقات سادهترین پاسخ همان رفتار والدین اسـت. اجازه دهید کودک با رفتارهای شخصیتان در خلوت آشنا شود. این رفتارها میتوانند شامل نماز خواندن، مراقبه یا سایر فعالیتهای معنوی باشند.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
9. خشمتان را کنترل کنید
اگر کوکتان دائم و در برابر هر موضعی بهشدت خشمگین میشود احتمالا این رفتار را بهعنوان الگو آموخته اسـت. در چنین مواردی گفته میشود که یکی از والدین یا هر دو افراد عصبی و تند مزاج هستند و کودک بارها و بارها چنین رفتاری را مشاهده کرده اسـت. پس قدم اول این اسـت که ببینید چه کسی این رفتار را بروز داده و کودک از چه کسی این را آموخته اسـت. در مرحله بعدی والدی که خشمگین و عصبی اسـت باید تحت درمان قرار گرفته و رفتارهای خود را اصلاح کند. در مرحله بعد اسـت که باید رفتارهای درست را به کمک مشورت با متخصص در فرزندتان ایجاد کنید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
مجله سیب سبز
راهکارهایی که میتوانند در کاهش اولیه احساس نیاز کودکان به تبلت، مؤثر باشند
از چند سال پیش که تبلت برای نخستین بار به دنیای کودکان ما راه پیدا کرد، دیری نپایید که به داستان آنها چسبید؛ کمی بعد پای نگرانیهای جدید مانند اعتیاد فرزندانمان به این وسیله هم به زندگی ما باز شد؛ نگرانیهایی که خیلی زود شدّت و حدّت خودشان را به رخمان کشیدند و ما را واداشتند تا داد کمک خواهیمان را بلندتر فریاد بزنیم.
البته که یک پای این قضیه هم افراط گری های خودمان در آشنا کردن فرزندانمان با فنآوریهای روز بوده اما حذف کامل آنها از زندگی کودکانهم راهی نزدیک به سمت هدف نیست. آخر مگر میشود در عصر فنآوری که درودیوار آن با تبلیغات باشکوه انواع وسایل ارتباطی پرشده است، انتظار داشت که کودک چشمانش را به روی همهچیز ببندد؟ یا مگر میشود وقتی کودک این وسایل را در مهمانی و کوچه و بازار در دست همه اطرافیانش میبیند، برای سر درآوردن از این دنیای نو وسوسه نشود؟!
آشنایی خودمان و بهتبع کودکانمان با تهدیدهای پیش رو و مهارتهای تبدیل کردن آنها به فرصتهایی برای خلق یک زندگی خوب و سالم لازم است. تبلت مانند تلویزیون و رایانه بهطورکلی بد نیست و در کنار معایبش، خوبیهایی هم دارد؛ بخصوص که بهتازگی تبلتهایی خاص کودکان نیز به بازار آمده است.
آنچه بد یا شاید خیلی بد است، اعتیاد به تبلت است؛ پدیدهای که اگر گریبان گیر کودکمان شود، کودکی کردن را از او میگیرد، درست مثل دیگر انواع اعتیاد.
چهکار کنیم؟
وقتی میگوییم تبلت باشد ولی اعتیاد به آن نباشد، منظورمان سخن گفتن از یک رویکرد کمی متفاوت، نسبت به پیشگیری از این پدیده شوم است. رویکردی که مانند گذشته، تنها درصدد اثبات تأثیری عرضه محصولات بر رفتار مصرفکننده نیست، بلکه به راهکارهای مدیریت تقاضا توجه میکند. در ادامه با تمرکز بر رویکرد مدیریت تقاضا، راهکارهایی را برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان، بررسی میکنیم.
روشهایی برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان:
- هرچه زودتر بهتر
یک اصطلاح خوب درباره پیشگیری، اصطلاح «هر چه زودتر، بهتر» است. میتوان گفت، پیشگیری از انواع اعتیاد و ازجمله اعتیاد به تبلت، به زمان قبل از تولد و حتی قبلتر، یعنی ازدواج والدین او برمیگردد.
اگر آنطور که در عوامل خطرساز اعتیاد به تبلت گفته میشود، این وسیله گذشته از جنبه سرگرمی و جذابیتی که برای کودک دارد، جبرانکننده نبودنها و کمحوصلگیهای پدر و مادرها باشد که این هم هست، باید گفت که دوران اصلی پیشگیری، دورانی است که والدین یکدیگر را به همسری انتخاب میکنند.
انتخاب همسری که به مهارتهای همسرداری و فرزند پروری آشناست یا دستکم به آن علاقه کافی دارد، پیشآگهی مثبتی را در رویارویی با مخاطرات آینده نشان میدهد.
- خودمان معتاد تبلت نباشیم
اعتیاد نداشتن خود پدر و مادر به تبلت، عامل مهمی است که در پیشگیری مؤثر است. بدیهی است والدینی که حاضرند هوا از آنها گرفته شود اما تبلتشان نه، فرزندانی به همین سبک و سیاق پرورش خواهند داد.
از «حوصلهام سر رفت» کودکتان نترسید تا او به تبلتاش وابسته نشود.
عامل دیگری که برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان مفید است، نترسیدن والدین از «سررفتن حوصله» بچههاست. بعضی پدر و مادرها که حوصله بلند شدن صدای بچه یا بههمریختگی اثاثیه خانه را ندارند، بهمحض اینکه کودک از سررفتن حوصلهاش شکایت میکند یا حتی پیش از آن، تبلت را به دست او میدهند، او را ساکت میکنند و بهاینترتیب این پیام را به او میرسانند که «تو برای پرهیز از سررفتن حوصلهات که خیلی هم چیز بدی است، نیازمند تبلت هستی!» غافل از اینکه «سررفتن حوصله» موهبت بزرگی برای خلاقیت کودک است و او بدون نیاز به تبلت هم قادر به آرام کردن این احساس است.
-برای جلوگیری از اعتیاد کودکتان به تبلت، با او حرف بزنید
ارتباط عاطفی بین اعضای خانواده و توجه آنها به مهارتهای گفتوگو، عامل مهم دیگری در پیشگیری از اعتیاد به تبلت است. والدینی که هرروز با کودکان خود حرف میزنند (یعنی فقط سؤالات بله یا خیر از آنها نمیپرسند، بلکه از آنها میخواهند احساساتشان را بیان کنند) و باحوصله به آنها گوش میکنند، این شانس رادارند که ضمن پیشگیری از به وجود آمدن خلأ روانی در کودکشان، با او درباره عوامل اعتیادزا از جمله تبلت و مضرات آن صحبت کنند. این والدین میتوانند در قالب قصه، نمایش، شعر یا بازی اطلاعات لازم را به کودکشان بدهند. البته شرط اولیه این مسئله آن است که پدر و مادر در این زمینه از آگاهی کافی برخوردار باشند.
- برای پیشگیری از اعتیاد کودکتان به تلبت اعتمادبهنفس او را تقویت کنید
اگر نیاز کودک به احساس اعتمادبهنفس و خود ارزشمندی، پیش از آنکه توسط تولیدکنندگان تبلت تأمین شود، موردتوجه والدین قرار بگیرد، اعتمادبهنفس و عزتنفسی را در او پرورش میدهد که بدون نیاز به تبلت هم تأمین میشود. برای مثال والدین میتوانند قبل از هر کس دیگری زمینههای مناسبی را برای احساس موفقیت فرزندانشان، در حوزههای مختلف هنری، ورزشی و فکری پیدا کنند و موفقیتهای کوچک او را ارزشمند بدانند.
- برای پیشگیری از وابسته شدن کودکتان به تبلت، رفتوآمد کنید
مسئله آخر توجه بیشتر به رفتوآمدهای فامیلی است، گردهمایی که رقم زدن خاطرات خوب در زندگی، بدون وجود تبلت را به بچهها یاد میدهد.
سهم آموزشوپرورش در وابسته نشدن کودکان به تبلت کم نیست
برای پیشگیری از اعتیاد کودکان به تبلت، نهادهای آموزشی و پرورشی بهاندازه خانواده بلکه بهموازات آن، اهمیت زیادی دارند. اجرای قانون جهانی ممنوعیت موبایل و تبلت در مدارس، گام مفیدی در کاهش احساس رقابت و نیاز کاذب کودکان نسبت به این وسیله است. گذشته از این، جذابسازی محیطهای آموزشی و تقویت علاقه کودکان نسبت به مدرسه، راه خوبی برای بازکردن مسیرهای گفتوگو با دانشآموزان است.
ارائه اطلاعات به آنها درباره فواید استفاده درست و مضرات استفاده نادرست از هر وسیلهای ازجمله تبلت هم به دانش آموزان کمک میکند تا درراه انتخاب سرگرمی، صحیحتر قدم بردارند.
بهعلاوه مهدکودک و مدرسه محیط مناسبی برای آموختن راههای برقراری ارتباط اجتماعی، حل مسئله، شناخت هیجانات خود و شیوه مدیریت کردن آنهاست؛ طوری که کودک برای تأمین نیازهای فکری و عاطفی خود کمتر به تبلت احساس نیازمندی کند.
مرکز مشاوره آرامش معاونت اجتماعی نیروی انتظامی استان قزوین
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه را که «بشنوند.» پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
۵. بدون برنامهریزی پول خرج نکنید
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
1. چند نوع نوازش داریم؟
نوازش انواع مختلفی دارد که سه دسته از عمدهترین آنها شامل: 1. نوازشهای کلامی مانند ابراز محبت و تشویق و تحسین کودک 2. نوازشهای لمسی مانند بوسیدن، در آغوش گرفتن و لمس کردن کودک 3. نوازشهایی از طریق زبان بدن مانند نگاههای محبتآمیز میشود.
نوازش و محبت از لحاظ عاطفی روح و روان هر انسانی را میتواند به شدت تحت تاثیر خودش قرار دهد. وقتی صحبت از کودکان به میان میآید این تاثیر بسیار برجستهتر میشود چون رشد عاطفی و هوش هیجانی کودک را میتواند ارتقا دهد. اما در این مورد نمیتوان معیار عددی داد که هر کودک نیاز دارد روزانه x مرتبه بوسیده شود یا در آغوش گرفته شود.
معیارهای مربوط به عواطف و رشد روانی افراد معیارهایی نسبی هستند که در افراد و شرایط مختلف متفاوت هستند و بیشتر مواقع افراط یا کمبود آنها قابل تشخیص اســت و شما به صورت غریزی میتوانید آن را بسنجید.
3. نوازش روی سلامت جسمی کودکان چه تاثیری میگذارد؟
طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شده اســت تاثیر نوازش علاوه بر روح و روان بر روی جسم کودک نیز قابل ملاحظه اســت. اهمیت این مساله تا جایی اســت که مواردی وجود دارد از کسانی که در کودکی نوازش دریافت نکردهاند و در بزرگسالی دچار خشکی در ناحیه نخاع شدهاند.
تحقیق دیگری نیز در مورد کودکان بیسرپرست انجام شده که در آن دو گروه از نوزادان مورد مطالعه قرار گرفتهاند؛ نوزادانی که بغل گرفته میشدند و حرفهای محبتآمیز میشنیدند از لحاظ تغذیه و رشد شرایطی به مراتب بهتر داشتند در مقایسه با گروه دیگری از نوزادان که موقع شیر خوردن پرستارانشان، شیشه شیر را به دست خود نوزاد میدادند و با آنها حرف نمیزدند. این دسته از کودکان آسیب پذیری بیشتری داشتند و حتی از نظر جسمی دچار مشکل میشدند. یعنی سیستم ایمنی آنها در مقابل بیماریها ضعیفتر بود.
بسیاری از افراد در ارتباط عاطفی ضعیف هستند نمیتوانند ابراز احساسات کنند و عواطف خود را به زبان آورد. برای اینکه بچهها از نظر رشد هیجانی و عاطفی بتوانند بهتر رشد کنند، توجه بیشتر والدین به آنها مورد نیاز اســت. خیلی از پدر و مادرها اسباب بازی را جلوی بچهشان میگذارند و فکر میکنند همین که کودک با اسباببازیاش سرگرم باشد، برایش کافی اســت. اما اگر شما موقع بازی کودک همراهش باشید و وقتی که او با اسباببازی چیزی میسازد یا حرکت خلاقانهای انجام میدهد همان موقع او را با تشویق کلامی یا بوسه و بغل حمایت کنید، روی رشد هوش فرزند شما بسیار تاثیرگذار اســت.
5. کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، چه ویژگیهایی دارند؟
هوش هیجانی کمتر به صورت موروثی منتقل میشود و بیشتر اکتسابی اســت. یعنی بچهها تحت تاثیر رفتار والدین، محیط اطراف، ارتباط با همسالان و... این مهارتها را کسب میکنند. یکی از محیطهایی که میتوان تفاوت کودکان را در میزان هوش هیجانی مشاهده کرد محیط مدرسه اســت که در آن بعضی از کودکان بسیار عاطفی و حمایت کننده هستند و نسبت به دوستانشان محبت ابراز میکنند و احساس همدلی با دیگر کودکان دارند و در تشخیص غم و ناراحتی دیگران نیز مهارت دارد. اما در مقابل برخی از کودکان دچار ضعف ابراز احساسات یا تشخیص حالات مختلف عاطفی دیگران هستند.
اینکه دائم به فرزندتان بگویید این کار را بکن و آن کار بد اسـت، نمیتواند راه مناسبی برای پرورش یک کودک شاد و سالم باشد. حتما دیدهاید کودکانی را که با هربار امر و نهی والدینشان، رفتار بد خود را تکرار میکنند یا رفتار درست را یاد نمیگیرند
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه «بشنوند». پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
این موضوع تا آنجا مهم و ضروری اسـت که راههای زیادی هم برای برونریزی و اصطلاحا تخلیه هیجانی پیشنهاد میشود، بنابراین باید از همین دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید که احساسات مختلف برای همه انسانها عادی و طبیعی محسوب میشود و لازم نیست اگر از چیزی ناراحت هستند یا نیاز دارند اشک بریزند، با آن مقابله کنند. به فرزند خود یاد بدهید که صرفنظر از اینکه دختر اسـت یا پسر، گاهی لازم اسـت برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راههای یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین اسـت. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند.
۲. مبارزه کنید
شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده باشید که در برابر کوچکترین سختی و مشکلی، بیتابی میکنند، طاقت ندارند و زمین و زمان را بههم میریزند. کودکانی که زیاد نازپرورده بار میآیند در آینده قادر نخواهند بود از پس حل کردن مشکلات خود برآیند. اینها همان افرادی خواهند بود که در برابر کوچکترین مشکلات ضعیف هستند یا منفعل یا راههای غیرمنطقی برای رفع این مشکلات انتخاب میکنند. اما واقعیت این اسـت که زندگی سرشار از مشکلات مختلف اسـت و در زندگی همه ما اجتنابناپذیر اسـت.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
گاهی اوقات به او پول کمتر از نیاز بدهید و بگویید تنها پولی اسـت که تا مدتی خاص دراختیار او میگذارید. با این کار اگرچه تاحدی به او فشار وارد میکنید اما برای آیندهاش مفید خواهد بود. به این روش او میتواند در همان حد کودکی خود، یاد بگیرد که چطور میتواند با همان میزان اندک پول خود چند روز را سپری کند یا چند کار را انجام دهد و در حقیقت اولویتبندی کند.
۶. به معنویات بپردازید
کودکان ذاتا معنوی هستند؛ آنها دوست دارند زندگی را درک کنند و بدانند برای چه زندگی میکنند. بسیاری از والدین از پاسخ دادن به سوالات کودکان طفره میروند، چون جواب مناسبی برای آنها ندارند. اما گاهی اوقات سادهترین پاسخ همان رفتار والدین اسـت. اجازه دهید کودک با رفتارهای شخصیتان در خلوت آشنا شود. این رفتارها میتوانند شامل نماز خواندن، مراقبه یا سایر فعالیتهای معنوی باشند.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
9. خشمتان را کنترل کنید
اگر کوکتان دائم و در برابر هر موضعی بهشدت خشمگین میشود احتمالا این رفتار را بهعنوان الگو آموخته اسـت. در چنین مواردی گفته میشود که یکی از والدین یا هر دو افراد عصبی و تند مزاج هستند و کودک بارها و بارها چنین رفتاری را مشاهده کرده اسـت. پس قدم اول این اسـت که ببینید چه کسی این رفتار را بروز داده و کودک از چه کسی این را آموخته اسـت. در مرحله بعدی والدی که خشمگین و عصبی اسـت باید تحت درمان قرار گرفته و رفتارهای خود را اصلاح کند. در مرحله بعد اسـت که باید رفتارهای درست را به کمک مشورت با متخصص در فرزندتان ایجاد کنید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
مجله سیب سبز
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه را که «بشنوند.» پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این اسـت که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ اسـت. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
۱. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی اسـت. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
۳. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم اسـت. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
۴. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی اسـت، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
۵. بدون برنامهریزی پول خرج نکنید
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم اسـت گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
۷. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط اسـت. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار اسـت. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود اسـت. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی اسـت در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
۱۰. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن اسـت بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
۱۱.منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این اسـت که کودک منظم بودن را ندیده اسـت. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم اسـت و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب اسـت نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
یاد بگیرید
آموزش یک هدف اصلی و ضروری در زندگی اسـت، بهخصوص اگر میخواهید به شیوهای عملی زندگی کنید. زمانی میرسد که بچهها میخواهند رشته درسی یا کارشان را عوض کنند، پس باید بدانند چطور با آن مواجه شوند و چگونه از پس آن بر بیایند. بهترین روش برای یاد دادن به آنها این اسـت که خودمان دست به کار شویم و عمل کنیم. چیزهای جدید یاد بگیرید و سعی کنید دانش خود را بیشتر کنید.
به جای آن بگویید «مثل اینکه همه تلاشت رو کردی».
در این عبارت شما بر میزان تلاش کودک تاکید دارید و به او این پیام را
میرسانید که تلاش از نتیجه مهمتر است. کودک یاد میگیرد برای رسیدن به
هدفش تکرار، توجه و تلاش اهمیت بیشتری دارد. هر تلاش کوچکی اگرچه لازم است
اما برای موفقیت و بهترین بودن کافی نیست. این می تواند یکی از تاثیرات
تشویق و تنبیه کودکان باشد.
«دختر/پسر خوب»
اگرچه
نیت شما در تشویق و تنبیه کودکان مثبت است اما میتواند خلاف تاثیری که
شما میخواهید را بر کودکتان بگذارد. والدین برای بالابردن اعتماد به نفس
کودک به او میگویند تو خوبی. اما تکرار تشویق و تنبیه کودکان به مرور زمان
تاثیر متفاوتی میگذارد وقتی کودک کاری را که میخواهید برایتان انجام
میدهد گفتن «دختررپسر خوبم» او را شرطی میکند.
کودک گمان میکند خوبی او با انجام و پاسخ به درخواست دیگران معنا دارد. به مرور زمان کودکتان به خاطر ترس از دست دادن موقعیت «دختررپسر خوب بودن»، هرکاری را انجام میدهد بدون اینکه متوجه باشد هدف از انجام کارها و پاسخگویی به نیازهای دیگران چیست.این میتواند یکی از اثار منفی تشویق و تنبیه کودکان باشد.
به جای این جمله بگویید «خیلی خوب میشه که این کار رو برام بکنی». در این جمله او هم متوجه درخواست شما میشود و هم یاد میگیرد پاسخ به درخواست دیگران چه تاثیر مثبتی در دیدگاه دیگران راجع به خودش دارد.
یا به جای این که بگویید: «چقدر تو خوبی که عروسکت رو به دوستت میدی» آن را با این جمله جایگزین کنید که: «من فهمیدم تو عروسکت رو به دوستت دادی». در جمله دوم کودک تصمیم میگیرد که هم بازی شدن با دیگران کار خوبی است و آن را در موقعیت دیگر تکرار خواهد کرد. در واقع با تغییر یک جمله شما انگیزههای درونی کودک را نسبت به رفتارش بیدار میکنید.
«چه نقاشی خوشگلی!»
با
گفتن این عبارت کوتاه کودک را کاملا ارزیابی و قضاوت میکنید و جلوی
ارزیابی و قضاوت خودش درباره کاری که انجام داده است را میگیرید و این
همان آثار تشویق و تنبیه کودکان است. بگویید: «من تو نقاشی تو رنگهای
زیادی میبینم! میشه برام توضیح بدی چی کشیدی؟» این جمله مهارت کودک را
ارزیابی نمیکند اما او را وادار میکند تا به دستاورد خودش دوباره نگاهی
بیندازد.
در حقیقت شما به کودک کمک میکنید تا دوباره کارش را بازنگری کند و خودش تصمیم بگیرد که آیا واقعا نقاشی زیبایی کشیده یا نه این مضوع کاملا بر عکس تشویق و تنبیه کودکان است. شاید نقاشی یا هر فعالیت دیگر کودکتان بدون مهارت، ناشیانه، ترسناک و با نتایج بدی همراه باشد اما تعریف و تمجید بیقید و شرط شما او را از بازنگری و نگاه دقیق وا میدارد.
آثار تشویق و تنبیه کودکان در عصبانیت:
اما
در واقع این یک نوع تهدید است که با لحن و تن صدایتان هماهنگ میشود و
موضع برتری و قدرت شما را به او ثابت میکند. به جای تنبیه کودکان،
بگویید: «این اصلا درست نیست که با برادرت دعوا کنیر غذا رو زمین بریزید
اسباببازی رو پرتاب کنید داد بزنید گریه کنی». با پیشنهاد یک رفتار
جایگزین شما میتوانید به کودک هم یاد بدهید که رفتار خوب و بد را تشخیص
بدهد و هم جایگزینهای مناسب را بشناسد.
«اگه…. من برات…»
رشوه
دادن به کودک در برابر تقاضایی که از او دارید مانع ایجاد حس همکاری و
همدلی میشود. این نوع معامله یک شیب لغزنده است که اگر همیشه از آن
استفاده کنید کودک هرگز کاری را انجام نمیدهد. او یک روز به شما خواهد گفت
«اگه میخوای…باید برام…». این آثار تشویق و تنبیه کودکان در رشوه دادن
است.
به جای این جمله بگویید «ممنونم که اتاقت رو تمیز میکنی به من کمک میکنی درسات رو میخونی تنهایی بازی میکنی لباست رو میپوشی». سپاسگزاری شما انگیزه بیشتری برای کمک و همکاری به او میدهد تا این که بخواهید با تشویق و تنبیه کودکان این را به آن ها بفهمانید.
«تو خیلی باهوشی»
هدف
شما از تشویق کودکان هیچ چیز جز ایجاد حس اعتماد به نفس و تشویق کودک
نیست. اما تکرار این جمله در کودک این احساس کاذب را ایجاد میکند که او
بدون هیچ قید و شرطی تنها بچه موفق، باهوش، با استعداد و موفق است. وقتی به
کودکتان مدام میگویید که باهوش است تلاش او برای حل مسایل پیچیده کم
میشود.
او ممکن است به خاطر تشویق شما در حل یک پازل یا مساله
پیچیدهتر امتناع کند چون شاید نمیخواهد تصور عالی و باهوش بودن در ذهن
شما خدشهای وارد کند. بگویید: «تلاشت قابل تقدیره» تاکید بر تلاش کودک
برای رسیدن به هدف مهمتر از موفقیت بعد از آن است.
«گریه نکن»
تحمل
گریه بچه میتواند آزار دهنده و سخت باشد. اما وقتی به او میگویید «گریه
نکن» در واقع رفتار و احساس او را پذیرفتنی نمیدانید. او از این جمله
یاد میگیرد که باید احساساتش را برای خودش حفظ کند و از بیان احساس
واقعیاش پرهیز کند و این از دیگر آثار تشویق و تنبیه کودکان است. به کودک
فرصت و اجازه گریه را بدهید و بگویید «تو حق داری گریه کنی چون همه حق
دارن گریه کنن». اگر لازم است گریه کودک را قطع یا کنترل کنید با حرف زدن،
احساس همدردی و به آغوش کشیدن او را آرام کنید.
احتیاط در رفتار با کودک- «من قول میدم»
پیمان
شکنی یکی از بزرگترین اشتباهات تربیتی است. اگر مطمئن نیستید که
میتوانید به عهدتان وفا کنید عادت گفتن این جمله را ترک کنید زیرا در
تشویق و تنبیه کودکان تاثیر بسزایی دارد.به جای آن بگویید که همه تلاشتان
این است که او را به مهمانی ببرید، برایش دوچرخه بخرید، با هم به پارک
بروید، بازی کنید، به مدرسهاش سر بزنید و زود به خانه برگردید. هیچ کس
نمیتواند نسبت به قولی که میدهد کاملا متعهد باشد.همیشه شرایط پیش بینی
نشدهای وجود دارند و برنامهها هر لحظه تغییر میکنند. پیمان شکنی و
بدقولی شما بزرگترین آسیبی است که به اعتماد کودک وارد میکنید.
«چیزی نشده»
والدین
به شیوههای ناخواسته اما متعددی احساسات کودک را نادیده میگیرند و یا
کوچک میشمارند احتیاط در رفتار باکودک لازم است. اما هر چیز کوچکی ممکن
است برای کودکتان بسیار ارزشمند باشد. سعی کنید همه چیز را از نگاه کودکتان
ببینید. به جای گفتن چیزی نشده یا مهم نیست به کودک تاکید کنید که متوجه
اهمیت موضوع برای کودک بودهاید؛ با این وجود همه چیز طبق خواسته او پیش
نرفته اما همیشه فرصتی برای جبران وجود دارد.
فراموش نکنید آنچه در هنگام تشویق و تنبیه کودکان به زبان میآورید حتی اگر با نیت خیرخواهانهای بیان شود باز هم میتواند تاثیر متفاوت یا عکسی در کودکتان و خواسته تربیتی شما داشته باشد. شاید لازم باشد که بیشتر درباره این موضوع فکر کنید؛ جملاتتان را ارزیابی و بازنگری کنید و در انتخاب واژههایتان محتاط باشید.
سیمرغ