بامداد – ماری کوری با نام ماریا اسکودوفسکا (متولد ۷ نوامبر ۱۸۶۷ و فوت ۴ جولای ۱۹۳۴) در ورشوی لهستان چشم به جهان گشود. پدر او دبیر ریاضی و فیزیک بود و مادر او نیز مدیر بهترین مدرسه دخترانه در آن منطقه بود. ماریا در دوره زندگی خود پستی و بلندیهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشته بود و اتفاقات تلخی را تجربه کرده بود، یکی از این اتفاقات دچار شدن مادرش به بیماری سل در سال ۱۸۷۰ بود که بر اثر آن در سال ۱۸۷۸ زمانی که ماریا ۱۰ ساله بود، جان خود را از دست داد.
در میان بیماری مادر ماریا، پدرش نیز به علت در میان گذاشتن عقاید ملیگرایی خود بادانش آمورانش از کار اخراج شد. از این رو خانواده در مضیقه مالی قرار داشت به همین علت آنها بهناچار خانه را به کاروانسرا تبدیل کردند تا از این راه امرارمعاش کنند البته که این شرایط برای ماری کوری دشوار بود زیرا او نهتنها باید درس میخواند بلکه باید کار هم میکرد.
او پشتکار قویای داشت، هنگام شب، زمانی که همه خواب بودند او تکالیفش را انجام میداد. ماریا یک سال زودتر از شرایط قانونی در لهستان، یعنی ۱۵ سالگی درسش را تمام کرد و با این کار نشان داد که استعداد درخشانی دارد و بعد از آن به او مدال طلا تعلق گرفت و این اتمام کار بود زیرا ادامه تحصیل در لهستان بیش از این ممکن نبود. پسازآن ماریا به مدت یک سال بهسوی عمو و عمهاش رفت تاکمی استراحت کند، هنگامیکه ماریا پس از یک سال به خانه بازگشت متوجه شد که داراییشان براثر برنامهریزی نادرست پدر از بین رفته پس او بهناچار معلم سرخانه شد اما ماریا دوست داشت که همچنان تحصیل کند و کار نیز بکند، بنابراین او به دانشگاه آزاد که غیرقانونی بود رفت و در آنجا به تدریس و تحصیل مشغول شد.
او به مطالعه گسترده زبانهای آلمانی، روسی و لهستانی پرداخت و با این زبانها اشعاری در نشریات مختلف به چاپ رساند. ماریا دوست داشت که به صورت هدفمند مطالعه کند به همین خاطر او با خواهر بزرگش برونیا قرار گذاشت که خرج تحصیل او را در پاریس تأمین کند و در عوض برونیا نیز به ماریا درزمینهٔ ادامه تحصیل در پاریس کمک کند. پس ماریا مجبور بود که درجایی بهتر کار کند، او معلم سرخانه یک زمیندار ثروتمند شد و در آنجا نیز به مطالعه سفتوسخت پرداخت تا قبل از ورود به پاریس آمادگی لازم را داشته باشد. ماریا اولین شکست عشقیاش را در همین خانه از پسر بزرگ خانواده، کازیمیرز خورد. هردوی آنها عاشق یکدیگر بودند اما اختلاف طبقاتی مانع این ازدواج میشد ازاینرو ماریا خرد شد و فقط منتظر بود که قرارداد کاریاش تمام شود تا به آسودگی خاطر دست یابد.
بعد این همه اتفاقات طاقت فرسا، برونیا خواهر ماریا با یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد، بنابراین ماریا میتوانست پس از سه سال به پاریس رفته و در آنجا تحصیل کند اما برای مدتی به ورشو بازگشت و چند سال دیگر را نیز بهعنوان معلم سرخانه گذراند. سرانجام ماریا در سال ۱۸۹۱ عازم پاریس شد و به محض رسیدن به آنجا در دانشگاه سوربن ثبت نام کرد و درخواست برونیا را برای اقامت بسیار مؤدبانه رد کرد. او در اتاق زیرشیروانی کهنهای زندگی میکرد و شب ها را با یک تکه نان و قطعات شکلات در آزمایشگاه به مطالعه میگذراند. او برای وقف با شرایط پاریس نام خود را از ماریا به ماری تغییر داد، البته او برای کشورش احترام خاصی قائل بود. او در امتحانات نهایی لیسانس نفر اول در فیزیک و نفر دوم در ریاضی شد و پس از کسب لیسانس در سال ۱۸۹۳ به یکی از همکلاسیهایش به نام لاموت علاقهمند شد و بین آنها روابط عاطفی شدیدی شکل گرفت اما ماری دچار افسردگی بعد امتحانات شد و همزمان لاموت نیز او را به شکلی ناراحتکننده رها کرد و این دومین شکست عشقی ماری بود. اما خبر خوشحالکنندهای در انتظار او بود، ماری درخواست همکاری از سوی پروفسور لیپمن دریافت کرد که توانست او را از افسردگی دور کند و تقریباً مشکلاتش را فراموش کند.
او به مدت یک سال از سال ۱۸۹۳ آزمایشاتش را در رابطه با خواص مغناطیسی فولاد انجام داد پس از آن به دیدن یک فیزیکدان لهستانی که مردی باریش کوتاه و موهای آشفته بود، رفت. نام او پیر کوری که نه سال از ماری بزرگتر بود، کوری از اینکه ماری سرپرستی برای خودش ندارد او را تحسین میکرد. پس از مدتی روابط علمی آنها به روابط عاطفی بدل شد و آنها با هم ازدواج کردند. آنها به جای خرید ملزومات زندگی دو دوچرخه خریدند و با آن به اطراف بریتانی سفر کردند. پس از مدتی اولین دختر و فرزند ماری در سپتامبر ۱۸۹۷ به نام ایرن به دنیا آمد.
بعد گذراندن دوران نقاهت بارداری درباره مغناطیسم پژوهش کرد، او پروژه لیپمن را به پایان رسانده بود بنابراین دیگر آزمایشگاهی نداشت که البته این مشکل توسط همسرش حل گردید. ماری برای تز دکترایش آزمایش شکستخورده بکرل (دانشمند بزرگی که ماری کارهایش را دنبال میکرد) که در رابطه با اشعه پتاسیم اورانیل سولفات بود، انتخاب کرد. ماری نام آن را (رادیواکتیویته) گذاشت. ماری اکتشافات زیادی از جمله اینکه منشأ رادیواکتیویته خاصیت اتمهای اورانیوم است یا توریم نیز رادیواکتیویته دارد، انجام داد و در این میان از اکتشاف پیر کوری و برادرش ژاک به نام پیزوالکتریکی برای خنثیسازی رادیواکتیویته استفاده کرد.
حالا ماری کوری اکتشافات بسیاری انجام داده بود و پیر کوری نیز از اینکه ماری کوری در حال تبدیلشدن به دانشمندی بزرگ است، بیخبر نبود پسکارهای خود را رها کرده و به کمک ماری شتافت. آنان اکتشافات زیادی کردند که از مهمترین آنها میتوان به عناصر پولونیوم (که طبق گفتههایشان فلز ناشناخته شبیه به بیسموت بود که آن را تحت عنوان یک مقاله مشترک “یک ماده رادیواکتیو جدید درون اورانیت” به چاپ رسانیدند)، رادیوم و اطلاعاتی در مورد رادیواکتیویته اشاره کرد. پیر کوری نیز به صورت انفرادی دریافت که اشعه به سه دسته آلفا، بتا و گاما تقسیم میگردد و اینکه چیزی به نام رادیواکتیویته القایی وجود دارد.
کوریها به علت این اکتشافات به همراه بکرل موفق به کسب جایزه نوبل شدند اما ماری و پیر به علت مشغله کاری نتوانستند آن را دریافت کنند ولی حتی نام جایزه نوبل کار خود را کرد و پیر کوری را به کرسی استاد فیزیک نشاند و برای ماری کوری کار پارهوقتی دست و پا کرد. بعد این اتفاقات خوشایند در سال ۱۹۰۴ ماری سقط جنین انجام داد که او را بسیار افسرده کرد ولی دسامبر سال بعد دومین دخترش به نام ایو صحیح و سالم به دنیا آمد اما اتفاق بدی انتظار ماری را میکشید، آوریل سال بعد پیر کوری در اثر برخورد با ارابهای جان خود را از دست داد و ماری شکسته شد. پس از مدتی رابطه پنهانی با همکار سابق پیر کوری، لانگوین آغاز شد به همین علت ماری اعتبار خود را از دست داد و از کسب دوباره نوبل منع شد که او را بسیار خشمگین کرد. سرانجام ماری کوری در چهار جولای ۱۹۳۴ در سن ۶۳ سالگی به علت سرطان خون در گذشت.
سایت علمی بیگ بنگ
نوشته همه چیز در مورد ماری کوری و رادیواکتیویته! اولین بار در بامداد پدیدار شد.
به گزارش تسنیم، محمود جباروند - رئیس بیمارستان فارابی در حاشیه برپایی نخستین همایش کشوری سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی در چشم پزشکی اظهار داشت: بیمارستان فارابی با همکاری مرکز تحقیقات رویان و مرکز چشم پزشکی لبافی نژاد فعالیت تحقیقاتی مشترکی را در ارتباط با کشت و تکثیر سلولهای رنگدانه شبکیه انجام داده که خوشبختانه نتایج آن با موفقیت روبرو بوده است.
جباروند افزود: با توجه به کیفیت بالای نتایج این آزمایشها روی مدل حیوانی بعد از تکمیل این مطالعات در این فاز و رضایت کامل از نتایج آن در فاز بعدی که در 18 ماه آینده انجام میشود، این مطالعات روی بیماران نیز انجام خواهد شد.
رئیس بیمارستان فارابی با اشاره به اینکه به کارگیری این روش در بیماران دچار شب کوری و بیمارانی که دچار نقص سلولهای رنگدانه ای هستند، کاربرد دارد، تصریح کرد: از آنجا که اشخاص دچار شب کوری در شب دید ندارند و دید آنان در روز نیز محدود است، بهره گیری از این شیوه، میتواند، کمک شایانی به این بیماران کند.
وی ادامه داد: استفاده از محیط کشت جدید و شفاف برای رشد سلولهای بنیادی و ترمیم بافت سطحی چشم نیز از دیگر کاربردهای جدید سلولهای بنیادی بوده که در بیمارستان فارابی انجام شده است.
به گفته جباروند به کارگیری محیط کشت جدید و شفاف علاوه بر آنکه باعث حفظ شفافیت و رشد سلولهای پوششی قرنیه شده، سبب بهبود سطح انکساری چشم و در نهایت بهبود بینایی میشود.
گفتنی است، "نخستین همایش کشوری سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی در چشم پزشکی" از سوی واحد فراهم آوری سلولهای بنیادی بیمارستان فارابی با همکاری ستاد توسعه علوم و فناوری سلولهای بنیادی نهاد ریاست جمهوری و نیز با همکاری مراکز تحقیقاتی سراسر کشور و نیز جمعی از صاحبنظران و متخصصان این حوزه برگزار شد.
بیمارستان فارابی با همکاری مرکز تحقیقات رویان و مرکز چشم پزشکی لبافینژاد در حال انجام تحقیقات مشترکی در ارتباط با «کشت و تکثیر سلولهای رنگدانه شبکیه» است که انتظار میرود نتایج این تحقیق اواخر سال 96 باعث درمان مبتلایان به شب کوری شود.
دکتر سیدمرتضی انتظاری، فوقتخصص جراحی بیماریهای شبکیه و لیزر و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتوگو با جامجم درباره بیماری شب کوری میگوید: التهاب رنگدانههای شبکیه چشم باعث بروز بیماری شب کوری (Retinitis pigmentos) میشود که اغلب منشأ اصلی آن وراثت است اما در مواقع نادر، جهش ژن نیز در بروز آن میتواند نقش داشته باشد.
وی ادامه میدهد: کمبود رنگدانه ارغوانی یا رودوپسین (Rhodopsin) و اختلال در تشکیل سلولهای گیرندههای نوری، بهخصوص سلولهای استوانهای که مسئول دید در تاریکی و شب هستند، باعث بروز این بیماری میشود. در افرادی که رشد بیماری در آنها پیش رونده است، افت بینایی از دوران بلوغ و نوجوانی آغاز میشود.
این فوقتخصص جراحی بیماریهای شبکیه و لیزر درباره این تصور عمومی که بیماران شب کوری تنها در شب امکان دید ندارند، میگوید: این افراد ابتدا در شب دید ندارند، اما به مرور که اختلال میدان بینایی در آنها بروز میکند فرد دیگر حتی قادر به انجام کارهای روزمره خود در طول روز هم نیست و نیازمند کمک دیگران است.
راه پیشگیری از شب کوری
بسیار شنیدهایم که «پیشگیری بهتر از درمان است.» فرهنگی که تلاش میشود در افکار عمومی دنیا نهادینه شود تا سرمایهها بیش از آن که صرف بازسازی بدن شود به سمت ارتقای کیفیت زندگی هدایت شوند.
دکتر انتظاری با بیان این که با توجه به آمار بالای ازدواجهای فامیلی در ایران، درصد مبتلایان به بیماری شب کوری بهخصوص در شهرستانها بالاست، درباره راههای پیشگیری از ابتلا به این بیماری تأکید میکند: خانوادههایی هستند که به واسطه ازدواج فامیلی 4 تا 5 نفر از فرزندان خانواده به شب کوری مبتلا هستند. به همین دلیل توصیه میکنیم افراد تا حد امکان از ازدواج با افرادی که سابقه این بیماری در خانواده آنها وجود دارد، امتناع کنند.
وی با بیان این که ممکن است افرادی ژن نهفته این بیماری را داشته باشند، میگوید: از طریق آزمایشهای ژنتیک پیش از ازدواج و قبل از بارداری، امکان تشخیص بیماریهای احتمالی ژنتیک وجود دارد و متخصصان به مراجعان میگویند فرزند چندم خانواده ممکن است به بیماری شب کوری یا سایر بیماریهای ژنتیک مبتلا شود.
آرپیها اجازه رانندگی ندارند
بسیاری بر این باورند که این افراد تنها در شب نمیتوانند رانندگی کنند، اما برای روز مشکلی ندارند، در صورتی که این فوقتخصص جراحی بیماریهای شبکیه و لیزر تأکید میکند: ممکن است دید فرد مبتلا 10ـ10 باشد، اما اختلال میدان بینایی داشته باشد به همین دلیل این افراد به هیچ عنوان اجازه ندارند رانندگی کنند و جان خود و دیگران را به مخاطره بیندازند. وی ادامه میدهد: توصیه ما به این افراد آن است که برای تردد در معابر شلوغ حتی در طول روز، تنها نباشند.
درمان با سلولهای بنیادی
بسیاری از پزشکان بر این باورند که شب کوری جزو بیماریهایی است که درمان ندارد، اما برخی محققان برای آن که بتوانند نور را به چشمان این بیماران هدیه کنند، دست از تلاش برنمی دارند و به دنبال دستیابی به راههای درمان بیماریها هستند.
به گفته دکتر انتظاری ژن درمانی و استفاده از سلولهای بنیادی روشهای درمانی است که محققان در خارج و داخل کشور در حال بررسی آنها هستند.
این دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه میدهد: نتایج این تحقیقات روی حیوانات با پیشرفتهایی مواجه شده است. آزمایشها در روش درمان از طریق سلولهای بنیادی نشاندهنده رشد و تکثیر سلولهای بنیادی و عصبی در حیوانات بوده است که امیدواریم آزمایشهای انسانی نیز در این رابطه با موفقیت همراه باشد و بهزودی بتوانیم شاهد درمان بیماری شب کوری باشیم.
انجمن حمایت از بیماران آرپی
گاهی هزینههای درمان بیش از بیماری، دردناک و آزاردهنده است و افراد بسیاری هستند که حتی امکان خرید دارو را ندارند. این مسأله درباره بیماران مبتلا به شب کوری نیز صدق میکند به همین دلیل تعدادی از خیرین با تشکیل انجمن «حمایت از بیماران چشمی آرپی» سعی دارند تا حد امکان از مبتلایان به شب کوری حمایت و نسبت به رفع دغدغههای درمانی آنها تلاش کنند.
دکتر انتظاری با اشاره به حضور متخصصان مجرب در این انجمن و پاسخگویی به نیاز بیماران و مراجعان میگوید: مبتلایان به بیماری شب کوری میتوانند با مراجعه به این انجمن از خدمات آن بهرهمند شوند.
ویتامین A مانع شب کوری
ویتامین A که به آن رتینول هم گفته میشود، از ویتامینهای مهم و کلیدی بدن بهخصوص برای شبکیه چشم است. سالانه بیش از 800 هزار نفر در دنیا به دلیل کمبود ویتامین A میمیرند.کمبود این ویتامین علاوه بر چشم، دستگاه ایمنی بدن را ضعیف و باعث عفونتهای مکرر و اسهال در کودکان میشود. محققان دریافتهاند مصرف ویتامین E و غذاهای حاوی ویتامین A با دوز بالا برای مبتلایان به شب کوری بسیار ضروری و مانع پیشرفت بیماری میشود و بر این اساس توصیه میکنند سبزیجاتی همچون هویچ، چغندر، اسفناج، جعفری، زردآلو، سیبزمینی شیرین، میوهها و غذاهای دریایی در سبد غذایی مبتلایان باشد.
سهیلا فلاحی
دانش و سلامت
بامداد – ماری کوری با نام ماریا اسکودوفسکا (متولد ۷ نوامبر ۱۸۶۷ و فوت ۴ جولای ۱۹۳۴) در ورشوی لهستان چشم به جهان گشود. پدر او دبیر ریاضی و فیزیک بود و مادر او نیز مدیر بهترین مدرسه دخترانه در آن منطقه بود. ماریا در دوره زندگی خود پستی و بلندیهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشته بود و اتفاقات تلخی را تجربه کرده بود، یکی از این اتفاقات دچار شدن مادرش به بیماری سل در سال ۱۸۷۰ بود که بر اثر آن در سال ۱۸۷۸ زمانی که ماریا ۱۰ ساله بود، جان خود را از دست داد.
در میان بیماری مادر ماریا، پدرش نیز به علت در میان گذاشتن عقاید ملیگرایی خود بادانش آمورانش از کار اخراج شد. از این رو خانواده در مضیقه مالی قرار داشت به همین علت آنها بهناچار خانه را به کاروانسرا تبدیل کردند تا از این راه امرارمعاش کنند البته که این شرایط برای ماری کوری دشوار بود زیرا او نهتنها باید درس میخواند بلکه باید کار هم میکرد.
او پشتکار قویای داشت، هنگام شب، زمانی که همه خواب بودند او تکالیفش را انجام میداد. ماریا یک سال زودتر از شرایط قانونی در لهستان، یعنی ۱۵ سالگی درسش را تمام کرد و با این کار نشان داد که استعداد درخشانی دارد و بعد از آن به او مدال طلا تعلق گرفت و این اتمام کار بود زیرا ادامه تحصیل در لهستان بیش از این ممکن نبود. پسازآن ماریا به مدت یک سال بهسوی عمو و عمهاش رفت تاکمی استراحت کند، هنگامیکه ماریا پس از یک سال به خانه بازگشت متوجه شد که داراییشان براثر برنامهریزی نادرست پدر از بین رفته پس او بهناچار معلم سرخانه شد اما ماریا دوست داشت که همچنان تحصیل کند و کار نیز بکند، بنابراین او به دانشگاه آزاد که غیرقانونی بود رفت و در آنجا به تدریس و تحصیل مشغول شد.
او به مطالعه گسترده زبانهای آلمانی، روسی و لهستانی پرداخت و با این زبانها اشعاری در نشریات مختلف به چاپ رساند. ماریا دوست داشت که به صورت هدفمند مطالعه کند به همین خاطر او با خواهر بزرگش برونیا قرار گذاشت که خرج تحصیل او را در پاریس تأمین کند و در عوض برونیا نیز به ماریا درزمینهٔ ادامه تحصیل در پاریس کمک کند. پس ماریا مجبور بود که درجایی بهتر کار کند، او معلم سرخانه یک زمیندار ثروتمند شد و در آنجا نیز به مطالعه سفتوسخت پرداخت تا قبل از ورود به پاریس آمادگی لازم را داشته باشد. ماریا اولین شکست عشقیاش را در همین خانه از پسر بزرگ خانواده، کازیمیرز خورد. هردوی آنها عاشق یکدیگر بودند اما اختلاف طبقاتی مانع این ازدواج میشد ازاینرو ماریا خرد شد و فقط منتظر بود که قرارداد کاریاش تمام شود تا به آسودگی خاطر دست یابد.
بعد این همه اتفاقات طاقت فرسا، برونیا خواهر ماریا با یکی از همکلاسیهایش ازدواج کرد، بنابراین ماریا میتوانست پس از سه سال به پاریس رفته و در آنجا تحصیل کند اما برای مدتی به ورشو بازگشت و چند سال دیگر را نیز بهعنوان معلم سرخانه گذراند. سرانجام ماریا در سال ۱۸۹۱ عازم پاریس شد و به محض رسیدن به آنجا در دانشگاه سوربن ثبت نام کرد و درخواست برونیا را برای اقامت بسیار مؤدبانه رد کرد. او در اتاق زیرشیروانی کهنهای زندگی میکرد و شب ها را با یک تکه نان و قطعات شکلات در آزمایشگاه به مطالعه میگذراند. او برای وقف با شرایط پاریس نام خود را از ماریا به ماری تغییر داد، البته او برای کشورش احترام خاصی قائل بود. او در امتحانات نهایی لیسانس نفر اول در فیزیک و نفر دوم در ریاضی شد و پس از کسب لیسانس در سال ۱۸۹۳ به یکی از همکلاسیهایش به نام لاموت علاقهمند شد و بین آنها روابط عاطفی شدیدی شکل گرفت اما ماری دچار افسردگی بعد امتحانات شد و همزمان لاموت نیز او را به شکلی ناراحتکننده رها کرد و این دومین شکست عشقی ماری بود. اما خبر خوشحالکنندهای در انتظار او بود، ماری درخواست همکاری از سوی پروفسور لیپمن دریافت کرد که توانست او را از افسردگی دور کند و تقریباً مشکلاتش را فراموش کند.
او به مدت یک سال از سال ۱۸۹۳ آزمایشاتش را در رابطه با خواص مغناطیسی فولاد انجام داد پس از آن به دیدن یک فیزیکدان لهستانی که مردی باریش کوتاه و موهای آشفته بود، رفت. نام او پیر کوری که نه سال از ماری بزرگتر بود، کوری از اینکه ماری سرپرستی برای خودش ندارد او را تحسین میکرد. پس از مدتی روابط علمی آنها به روابط عاطفی بدل شد و آنها با هم ازدواج کردند. آنها به جای خرید ملزومات زندگی دو دوچرخه خریدند و با آن به اطراف بریتانی سفر کردند. پس از مدتی اولین دختر و فرزند ماری در سپتامبر ۱۸۹۷ به نام ایرن به دنیا آمد.
بعد گذراندن دوران نقاهت بارداری درباره مغناطیسم پژوهش کرد، او پروژه لیپمن را به پایان رسانده بود بنابراین دیگر آزمایشگاهی نداشت که البته این مشکل توسط همسرش حل گردید. ماری برای تز دکترایش آزمایش شکستخورده بکرل (دانشمند بزرگی که ماری کارهایش را دنبال میکرد) که در رابطه با اشعه پتاسیم اورانیل سولفات بود، انتخاب کرد. ماری نام آن را (رادیواکتیویته) گذاشت. ماری اکتشافات زیادی از جمله اینکه منشأ رادیواکتیویته خاصیت اتمهای اورانیوم است یا توریم نیز رادیواکتیویته دارد، انجام داد و در این میان از اکتشاف پیر کوری و برادرش ژاک به نام پیزوالکتریکی برای خنثیسازی رادیواکتیویته استفاده کرد.
حالا ماری کوری اکتشافات بسیاری انجام داده بود و پیر کوری نیز از اینکه ماری کوری در حال تبدیلشدن به دانشمندی بزرگ است، بیخبر نبود پسکارهای خود را رها کرده و به کمک ماری شتافت. آنان اکتشافات زیادی کردند که از مهمترین آنها میتوان به عناصر پولونیوم (که طبق گفتههایشان فلز ناشناخته شبیه به بیسموت بود که آن را تحت عنوان یک مقاله مشترک “یک ماده رادیواکتیو جدید درون اورانیت” به چاپ رسانیدند)، رادیوم و اطلاعاتی در مورد رادیواکتیویته اشاره کرد. پیر کوری نیز به صورت انفرادی دریافت که اشعه به سه دسته آلفا، بتا و گاما تقسیم میگردد و اینکه چیزی به نام رادیواکتیویته القایی وجود دارد.
کوریها به علت این اکتشافات به همراه بکرل موفق به کسب جایزه نوبل شدند اما ماری و پیر به علت مشغله کاری نتوانستند آن را دریافت کنند ولی حتی نام جایزه نوبل کار خود را کرد و پیر کوری را به کرسی استاد فیزیک نشاند و برای ماری کوری کار پارهوقتی دست و پا کرد. بعد این اتفاقات خوشایند در سال ۱۹۰۴ ماری سقط جنین انجام داد که او را بسیار افسرده کرد ولی دسامبر سال بعد دومین دخترش به نام ایو صحیح و سالم به دنیا آمد اما اتفاق بدی انتظار ماری را میکشید، آوریل سال بعد پیر کوری در اثر برخورد با ارابهای جان خود را از دست داد و ماری شکسته شد. پس از مدتی رابطه پنهانی با همکار سابق پیر کوری، لانگوین آغاز شد به همین علت ماری اعتبار خود را از دست داد و از کسب دوباره نوبل منع شد که او را بسیار خشمگین کرد. سرانجام ماری کوری در چهار جولای ۱۹۳۴ در سن ۶۳ سالگی به علت سرطان خون در گذشت.
سایت علمی بیگ بنگ
نوشته همه چیز در مورد ماری کوری و رادیواکتیویته! اولین بار در بامداد پدیدار شد.