مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

آلزایمر را با کهولت سن اشتباه نگیرید

جام جم سرا: دکتر شاپور کریمی با بیان اینکه آلزایمر در ۲۰ درصد افراد بالای ۶۵ سال دیده می‌شود، یادآوری کرد: از این رقم پنج درصد مربوط به نوع شدید و مابقی مربوط به نوع خفیف تا متوسط آلزایمر است.

به گزارش جام جم سرا، این پزشک متخصص با اشاره به شیوع بالای این بیماری در سنین بالا، تصریح کرد: امروزه چون نیاز به توانایی‌های ذهنی بیشتر شده و افراد عمر طولانی‌تری دارند، اهمیت آلزایمر بیشتر مورد توجه است.

به گفته کریمی، علت دقیق بیماری آلزایمر هنوز مشخص نیست، اما عوامل پروتئینی شناخته شده که با رسوب در سلول‌های مغز در عملکرد آن‌ها اختلال ایجاد می‌کند.

وی همچنین از نقش افزایش سن، آلاینده‌های هوا، سموم موجود در مواد غذایی، رادیکال‌های آزاد، استرس و... در آلزایمر یاد کرد و ادامه داد: ژنتیک نیز در بیماری آلزایمر نقش قابل توجهی دارد و افرادی که سابقه ژنتیکی مثبت دارند، بیشتر در معرض این بیماری هستند.

این روانپزشک معتقد است: آلزایمر در زنان، خصوصا زنانی که در سن پایین یائسه شده‌اند، شیوع بیشتری دارد.

به نقل از ایسنا، کریمی در خصوص علائم این بیماری نیز گفت: آلزایمر می‌تواند با یک افسردگی ساده آغاز شود و اکثر افراد این افسردگی و گوشه گیری را ناشی از کهولت سن می‌دانند.

وی خاطرنشان کرد: اختلال در حفظ اطلاعات، فراموش کردن نام اعضای خانواده، دوستان و آدرس منزل، ناتوانی در محاسبات ساده و بدبینی به اطرافیان نیز از دیگر علائم آلزایمر است.

این پزشک با بیان اینکه چنانچه آلزایمر زود تشخصیص داده شود، قابل کنترل است و می‌توان از سرعت پیشرفت آن کم کرد، افزود: درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد.

کریمی اصلاح تغذیه و سبک زندگی و درمان دارویی را از راهکارهای کنترل آلزایمر دانست و به افرادی که در منزل بیمار مبتلا به آلزایمر دارند توصیه کرد، نگهداری از بیمار را فقط بر عهده یک نفر نگذارند، چون احتمال افسردگی برای فرد مراقب را ایجاد می‌کند.


ادامه مطلب ...

کاهش حس بینایی و بویایی نشانه آلزایمر است

اما همه نباید نسبت به ابتلا به آلزایمر حتی در کهنسالی نگران باشند، چرا که احتمال ابتلا به این بیماری تحت شرایط خاصی و برای برخی افراد بیشتر است. در واقع ابتلا به آلزایمر تحت تاثیر ترکیبی از عوامل از جمله ژنتیک، شیوه زندگی و عوامل محیطی موثر بر مغز رخ می‌دهد. همچنین بررسی‌ها نشان داده است شانس ابتلا به این بیماری با افزایش سن، بویژه در خانم‌ها بیشتر می‌شود و بعد از شصت‌وپنج سالگی تقریبا احتمال ابتلا به آلزایمر دو برابر می‌شود.

دکتر فرزاد اشرافی، متخصص مغز و اعصاب در گفت و‌گو با جام‌جم با اشاره به این که بیماری آلزایمر شایع‌ترین زیرمجموعه بیماری دمانس یا زوال عقل است و یک نوع اختلال عملکرد مغزی تلقی می‌شود که به واسطه آن بتدریج توانایی‌های ذهنی بیمار تحلیل می‌رود، می‌گوید: وجود سابقه ضربه به سر و از آن مهم‌تر، عوامل خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی ـ عروقی و کمترشدن فعالیت‌های فیزیکی، ذهنی و اجتماعی همزمان با افزایش سن، خطر ابتلا به آلزایمر را بشدت افزایش می‌دهد. در واقع، شواهد نشان داده است عوامل خطری چون کمبود تحرک، سیگار کشیدن، بالا بودن فشار خون، افزایش چربی خون و دیابت کنترل نشده بیمار را در معرض ابتلا به آلزایمر نیز قرار می‌دهد.

آلزایمر زودهنگام

گاهی می‌شنویم شخصی در میانسالی یعنی کمتر از شصت‌وپنج سالگی مبتلا به آلزایمر شده است، اما چرا و در چه شرایطی چنین اتفاقی می‌افتد؟

دکتر اشرافی در پاسخ می‌گوید: البته این نوع آلزایمر، کمتر شایع است و در حدود 5 تا 10 درصد مبتلایان را شامل می‌شود، ولی حدود 13 درصد افرادی که به این شکل از بیماری مبتلا می‌شوند دارای زمینه ژنتیکی‌اند و به شکل خاصی از بیماری به نام آلزایمر خانوادگی مبتلا هستند و چنین زمینه‌ای آنها را در معرض این بیماری قرار می‌دهد.

آلزایمر یا فراموشکاری دوران کهنسالی؟

هر کسی ممکن است در طول زندگی روزانه خود مواردی را فراموش کند، اما فراموشی را نباید با آلزایمر اشتباه گرفت.

دکتر اشرافی در این باره می‌گوید: آلزایمر نوعی فراموشی ادامه‌دار است که به‌تدریج شدیدتر می‌شود. ممکن است روی فعالیت شخص در زندگی اجتماعی تاثیر منفی بگذارد.مثلا فرد مبتلا ممکن است بارها یک سوال تکراری را بپرسد و فراموش کند که قبلا آن را پرسیده است، جای وسایلی که مکان مشخصی دارد یا صحبت‌های دیگران، قرارهای ملاقات و وقایع زندگی را فراموش کند و آنها را پس از آن نیز به یاد نیاورند.

تشخیص زودهنگام آلزایمر

به گفته دکتر اشرافی، تاکنون تست تشخیصی خاصی به منظور شناخت افراد مبتلا به آلزایمر معرفی نشده است و تشخیص این بیماری بر اساس علائم و شرح حال بیمار و همچنین آزمون‌هایی که می‌تواند به تشخیص کمک کند صورت می‌گیرد، ولی تشخیص قطعی این بیماری معمولا بعد از مرگ و با کالبدشکافی مغز امکان‌پذیر است.

آژیر خطر آلزایمر از طریق تست بینایی و بویایی

مطالعات اخیر نشان داده است کاهش توانایی‌های بویایی رابطه مستقیمی با از دست دادن فعالیت سلول‌های مغزی و ابتلا و پیشرفت بیماری آلزایمر دارد. به گفته دکتر اشرافی، از سوی دیگر مطالعات دانشمندان نشان داده است مواد شیمیایی ترشح‌شده در چشم‌ها رابطه مستقیمی با سطح این مواد در مغز و در نتیجه بیماری آلزایمر دارد. این دستاوردها به محققان این اجازه را داده است که با بررسی قدرت بینایی بتوانند به تشخیص بیماری آلزایمر کمک کنند.

برای مقابله با آلزایمر سبک زندگی خود را اصلاح کنید

دکتر اشرافی با تاکید بر این که سبک زندگی ناسالم افراد را در معرض بیماری‌های متابولیکی، قلبی ـ عروقی و همین طور آلزایمر قرار می‌دهد، می‌گوید: همچنین خطر ابتلابه آلزایمر در افرادی که شیوع این بیماری در خانواده درجه اول آنها بیشتر است افزایش می‌یابد، اما با این تفاسیر با چه روش‌هایی می‌توان از بروز آلزایمر پیشگیری کرد؟

این متخصص مغز و اعصاب پاسخ می‌دهد: اکنون روش قطعی به منظور پیشگیری از این بیماری وجود ندارد، ولی شواهد علمی نشان می‌دهد کاهش دادن عوامل خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی ـ عروقی با تغییر شیوه زندگی، رابطه مستقیمی با کمتر شدن احتمال ابتلا به بیماری آلزایمر دارد. همچنین امروزه مشخص شده است افرادی که دارای فعایت‌های فیزیکی و ذهنی و اجتماعی بیشتری هستند، کمتر در معرض خطر ابتلا قرار دارند. البته دارو‌های موجود در بازار می‌تواند تا حدودی به بهبود حافظه و دیگر تغییرات شناختی و رفتاری بیماران نیز کمک کند. علاوه بر مصرف دارو، اصلاح محیط زندگی بیماران و بیشتر کردن فعالیت‌های فیزیکی، ذهنی و اجتماعی آنان نیز به افزایش کیفیت و طول عمر بیماران کمک می‌کند.

دکتر اشرافی در باره نوع فعالیت ذهنی و اجتماعی که به پیشگیری از آلزایمر کمک می کند، توضیح می‌دهد: فعالیت های ذهنی چون حل جدول، مطالعه کتاب ، گوش دادن به موسیقی و نیز مطالعه کتب مذهبی می تواند به تقویت قوای ذهنی افراد و به تعویق انداختن اختلالات عملکردی مغز کمک کند.

از سوی دیگر شرکت در فعالیت های اجتماعی ، مراسم جمعی، شرکت در ورزش های همگانی و داشتن نوعی تحرک فیزیکی مانند پیاده روی یا شنا به پیشگیری از زوال عقل و کاهش حافظه به ویژه از سنین میان سالی به بعد کمک می کند.

پونه شیرازی / گروه سلامت


ادامه مطلب ...

آخرین یافته‌ها درباره آلزایمر

جام‌جم‌سرا: «دیل بردسن»، مدیر مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر از مرکز مطالعات آلزایمر «ماری اس. ایستون» در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا در رابطه با عوامل موثر در بروز این بیماری می‌گوید: هرچند این استدلال مطرح می‌شود که این بیماری قابل پیشگیری‌ نیست اما شواهدی وجود دارد مبنی بر این که تغییر در سبک زندگی از احتمال بروز آلزایمر در فرد می‌کاهد. به طور مثال ورزش کردن یکی از ضروریات در پیشگیری از آلزایمر است. همچنین کیفیت خواب، داشتن استرس، و التهاب بدن از جمله عوامل مهم در بروز آلزایمرند که می‌توان با یک رژیم غذایی مناسب و داشتن فعالیت جسمی کافی از ابتلا به آن پیشگیری کرد. البته نمی‌توان فاکتور ژنتیک را در این زمینه نادیده گرفت به طوری که در برخی افراد زمینه‌های ژنتیکی قوی در ابتلا به این بیماری مشاهده می‌شوند.

این متخصص در رابطه با نقش ویتامین D در بروز آلزایمر گفت: بسیاری از افراد معتقدند شیوه‌ درمانی مناسب برای آلزایمر و ضعف ادراکی نمی‌تواند تنها مبتنی بر یک فاکتور باشد بلکه ترکیبی از چند عامل در زمینه درمان موثر است که می‌توان ویتامین D را یکی از این فاکتورها عنوان کرد.

«دیل بردسن» همچنین در مورد دلایل بیماری آلزایمر اظهار داشت: ژنتیک نکات مهمی را در این رابطه برای ما آشکار کرده است. اما علاوه بر ژنتیک نقش همه التهاب در بروز آلزایمر نیز از سال‌ها پیش شناخته شده و اکنون اطلاعات بیشتری در مورد نقش التهاب در افزایش خطر ابتلا به این بیماری به دست آمده است. از سوی دیگر پروتئین «آمیلوئید بتا» که از فاکتورهای تشخیص آلزایمر است، خود در ایجاد این التهاب نقش دارد.

به گزارش جام جم سرا، «دیل بردسن» همچنین در مورد کشفیات جدید در تحقیقات مرتبط با بیماری آلزایمر و تاثیر آنها در ارائه شیوه‌های درمانی گفت: اخیرا مطالعات مفیدی در این زمینه صورت گرفته است. برای مثال جهش ژنتیکی در ژنی موسوم قه Iceland که محافظ در برابر آلزایمر است موضوع مهم و مورد بحث در مطالعات مربوط به این بیماری است که نه تنها با کاهش خطر آلزایمر بلکه با پایین آوردن احتمال ابتلا به سایر اختلالات ادراکی مرتبط است.

وی همچنین بیان کرد: معتقدم این دهه مهم‌ترین سال‌ها برای مطالعات در زمینه آلزایمر بوده و می‌توان شاهد تغییرات واقعی به خصوص طی یک تا دو سال آینده بود.

به نقل از وب‌ام‌دی، «دیل بردسن» در توضیح تشخیص زودهنگام آلزایمر اظهار داشت: با تصویربرداری از پروتئین «آمیلوئید» و روش‌های دیگر می‌توان علامت‌های بیشتری از بروز این بیماری در فرد مشاهده کرد. همچنین اخیرا آگاهی عمومی در مورد این بیماری افزایش یافته و این امر کمک می‌کند تا افراد نسبت به سلامت ذهن و حافظه خود توجه بیشتری داشته باشند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

شاید هم آلزایمر جمعی گرفته‌ایم!

جام جم سرا: از در باز عبور می‌کنیم و زنگ در بسته را به صدا در می‌آوریم. یکی می‌آید و چهره محوی از خود بر شیشه بر جا می‌گذارد. دستی نزدیک‌تر می‌شود و کلیدی در قفل در می‌چرخاند. در باز می‌شود. پرستار ما را به بالای پله‌ها دعوت می‌کند. پله‌هایی که پدران با پاهای رنجوری که تنها برای لحظهای ایستادن به کمکشان می‌آید، قادر نیستند از آن‌ها بالا و پایین بروند. پس فلسفه این چفت و بست در‌ها چیست؟
پرستار اما توضیح می‌دهد: «چاره‌ای نیست. بعضی‌هاشان فراموش می‌کنند و از در بیرون می‌روند. آنوقت کار مشکل می‌شود. برای ما مسئولیت دارد.‎..»

پرستار راهنمایی می‌کند. دری دیگر باز می‌شود. اتاقی است بزرگ که دور تا دور آن را تخت چیده‌اند. بر روی تخت‌ها همه پدران قرار گرفته‌اند. پدری دراز کشیده و استراحت می‌کند، پدری دیگر در سکوت لب می‌جنباند و نمی‌شنویم چه می‌گوید.
آن یکی تسبیحش را محکم در دست گرفته و دانه‌های تسبیح را میان انگشتان خود می‌چرخاند. یکی دیگر نشسته و یک ریز جمله‌ای را با خود تکرار می‌کند. پدری دیگر لبخند به لب دارد. میان این همه پدر، پدری است که موهای سفیدش را در میان دو دست خود جمع می‌کند و به یک طرف می‌دهد. دقت که می‌کنی، ۸۰ ساله به نظر می‌رسد. زیر لب می‌گویی: چقدر مو دارد؛ ماشاالله.

برمیگردی به پدری که با چشم تیله‌ای و نگاه باز به غریبه‌هایی نگاه می‌کند که در این اتاق طولانی به او و دیگران سلام می‌کنند. مگر در این دنیا شخصی پیدا می‌شود که برای یک لحظه هم در طول عمر خود غریبه نبوده باشد. حال، اینجا مگر می‌توانیم آشنای او باشیم و برایش نقش آشنایی را بازی کنیم؟ نقش آشنایی بازی کردن که مشکلی از این پدر خمیده قامت حل نمی‌کند. چیزی از تنهایی او که کم نمی‌کند. بگذار همان طور برایش غریبه بمانیم و تنها کمی از سهم غریبگی خود را با هم قسمت کنیم. برای او که سالهاست چیزی از دنیای بیرون نمی‌داند، برای ما که از دنیای بیرون پنجره‌ها آمد‌ه‌ایم و تا پیش از این خبر نداشتیم پدر ژپتوهای کارتونهای کودکی ما چیزی شبیه پدرانی هستند که امروز روی تخت‌هایی از جنس همین تخت‌ها نشسته یا دراز کشیده‌اند و استراحت می‌کنند.

پدری یکریز ناله می‌کند. پرستار می‌آید و او را از روی تخت بلند می‌کند و روی تختی دیگر می‌نشاند و می‌گوید: «تخت شما اینجاست پدر.» و پدر چیزی نمی‌گوید و آرام می‌شود.
پدری دیگر با موهای سفید نشسته و به بیرون پنجره خیره شده است. یکی دیگر ننشسته می‌خواهد برخیزد و بیرون رود. پرستار نمی‌گذارد. پرستار می‌گوید: «او آلزایمر دارد و چیزی به یاد نمی‌آورد. فراموشی دارد.»

به تلخی می‌گویم: «شاید هم ما فراموشی داریم. آلزایمر جمعی داریم وگرنه این پدرانی که زمانی پشت و پناه یک خانواده بوده‌اند و مانند شیر از زن و فرزندان خود حمایت می‌کرده‌اند الان چرا باید چنین تنها باشند.»

پرستار شانه بالا می‌اندازد و می‌رود سراغ پدری دیگر که خوابیده و صدای خرخر‌هایش نشان می‌دهد نفسش بند آمده. سر او را به یک سمت می‌چرخاند. دستش را جلوی دهان پیرمرد تکان می‌دهد. لبخند رضایت می‌زند و به من رو می‌کند: «زنده است. یه لحظه ترسیدم. نفس نمی‌کشید.»
سخت است دیدن این انسان‌ها. آن‌ها که روزی جوان بوده‌اند. آن‌ها که هر کدام حکایت خود را داشتهاند. آن‌ها که روزی روزگاری پیش از این با رنجهای بی‌شمار فرزندان خود را بزرگ کردهاند، برایشان زیستهاند، برای ناراحتیشان گریستهاند. سهم این پدران از همه آن حکایت‌ها، از همه آن تاریخی که سپری شده چه بوده است؟ سهم ما چیست؟ ما که این سو در برابر پدران ایستاد‌ه‌ایم و قرار است چند ساعتی را با آن‌ها سپری کنیم. چند ساعتی که زود می‌گذرد. نمی‌پرسیم از کجا آمده‌اید، نمی‌پرسیم چند بچه دارید، نمی‌پرسیم فرزندانتان کجایند و کی می‌آیند تا سراغی از شما بگیرند. ایستاد‌ه‌ایم. تنها در کنار پدری که می‌گوید: «بشین، صندلی اونجاست. بشین پسرم، بشین...»

صندلی را بر می‌دارم و می‌نشینم. نشستن دشوار است. آن‌ها که مو‌هایشان سپید شده است چه کودکانه خیره شده‌اند به غریبه‌ای که آمده تا لحظاتی را با آن‌ها بگذراند. غریبه‌هایی که رد خاطره از چین و چروک صورت تک تکشان می‌جویند. غریبه‌هایی در میان آشنایان پیر خود. در میان پدران گیسو سپید رنجور از حرکت زمان. پیری هم حکایت دشواری است. پرستار می‌گوید: «اون یکی ۸ ساله که اینجاست. وقتی سکته می‌کنه دیگه بچه‌هاش نمی‌تونستن کمکش کنن، خب، نه اینکه نخواسته باشن، نمی‌شده، خودتون که می‌دونین...»
پدران این اتاق‌ها همگی چیزی در صورتهای خود دارند که شرح آن دشوار است. همه پیرند. آنقدر پیر که نمی‌دانی چطور می‌توان با آن‌ها وارد گفت‌وگو شد. اصلاً چه نیازی به گفت‌وگو است. مگر نمی‌شود ایستاد و بی‌هیچ سخنی تنها برای لحظاتی به آن‌ها نگریست. به اشاره یکیشان پاسخ گفت که می‌خواهد در جابه جا شدن به او کمک کند. می‌توان در خوردن یک آبمیوه یا یک شکلات ساده به آن‌ها کمک کرد. می‌توان به چشم‌هایشان خیره شده، به آن تیله‌های شفاف کودکانه‌شان. راستی برای او که فراموشی نصیب پیریاش شده دنیا چگونه است. او که نه به خاطر می‌آورد و نه به خاطر می‌آید. او که هر بار بلند می‌شود و با کمک پرستار بر جای خود می‌نشیند.
به این پدران خیره می‌شوم. خیالم اما درگیر موضوعی گنگ است که نمی‌دانم چیست. برخی‌هاشان آنقدر شوخ طبع هستند که می‌توانند هنوز هم با جمله‌ای کوتاه خنده بر لبان آدم بنشانند. یکیشان صدایم می‌کند و با دست به سوی خود فرامی‌خواند. پیرمردی است که سالهای زیادی از عمرش سپری شده است. از بقیه سر حال‌تر نشان می‌دهد. جلو‌تر می‌روم. آرام در گوشم می‌گوید: «سیگار داری؟»

می‌گویم: «نه»، باور نمی‌کند: «داری، یه نخ بهم بده برم تو حیاط بکشم.»

به اصرار تلاش می‌کنم متقاعدش کنم که سیگار ندارم و او همچنان خنده کنان می‌گوید: «چرا، داری...»
یکی دیگر از پدران به کمک می‌آید و با خنده می‌گوید: «دروغ می‌گه، بهش سیگار نده، این هر کی بیاد اینجا ازش سیگار می‌خواد، دکتر گفته واسش ضرر داره، یه بار سکته کرده...» و باز خنده‌های ریز پدران است که سرتاسر اتاق را فرا می‌گیرد.
اتاق را می‌گذاریم و با همه پدران آرام خداحافظی می‌کنیم و می‌رویم. آن اتاق و اتاقهای دیگر همه برای پدران است. پدران سکوت و رنجهای دور. از پله‌ها پایین می‌رویم. یکبار دیگر نشانی آن خانه را در کوچه بن‌بست با خود مرور می‌کنیم. هیچ کوچه بن‌بستی به انتهای جهان راه ندارد. از خانه پدران این کوچه بن‌بست تا رسیدن به خیابانی که جهان دیگر را نمایندگی می‌کند راه دوری نیست. میان خیابان فرزندان و خیابان پدران تنها چند کوچه فاصله است.

باد می‌آید، باران نم نم صورت‌ها را نوازش می‌کند. کمی سر بالایی، کمی پیاده روی، کمی از این طرف و کمی از آن طرف. یک جای این شهر، هر جای این شهر که باشد، هر جای هر کوچه و خیابانی که باشد، در یکی از ساختمانهای روبه‌رو، در همسایگی من و تو، در خانه من و تو، پدر و مادری پیر می‌شوند. اینکه چه بر زمانه ما رفته، اینکه جهان صنعتی، احساس انسان‌ها را نسبت به همدیگر تغییر داده، اینکه شرایط به گونه‌ای پیش رفته که خانه‌های امروزی کوچک‌تر و کوچک‌تر شده‌اند، تا آنجا که گنجایش انسان‌ها در حصار خانه‌ها با گذر از ۳ نفر دشوار می‌شود، همه موضوعاتی است که می‌توان درباره آن‌ها به بحث نشست و درباره‌شان توضیح داد. اما در انتهای ماجرا احساس اینکه پدر و مادری توسط فرزندان خود از خانه دور می‌شوند، موضوعی است که نمی‌توان چندان که باید و شاید با دلایل عقلانی درباره آن توضیح داد و توضیح خواست.

برخی موضوعات نیاز به توضیح ندارند. همه فرزندانی که به هر دلیل ناچار شده‌اند پدر یا مادر پیر خود را روانه سرای سالمندان کنند این را بخوبی می‌دانند. انتخاب سرای سالمندان می‌تواند برای برخی از خانواده‌ها انتخابی از سر ناچاری باشد، اما هر چه باشد باز تحمیل فشار تنهایی و دوری به پدران و مادرانی است که عمری برای فرزندان خویش تلاش کرده‌اند. این انتخاب حتی اگر انتخابی از سر اجبار هم باشد، می‌باید به معنای تحمیل تنهایی همیشگی به سالمندان نباشد. دیدار مرتب و بموقع از سالمندان و حضور‌ گاه و بیگاه آنان در خانه بخشی از اقداماتی است که می‌باید در کنار خانه سالمندان بدان توجه کرد.
هفته‌ای یک بار سر زدن با همه گرفتاریهای روزمره به پدران و مادران ساکن سراهای سالمندان می‌تواند آن‌ها را که روزگاری همه هستی خود را به پای ما ریختند، خوشحال کند. آن‌ها را به خانه بردن مانند سالهای قدیم در خانه گرداگردشان جمع شدن و سر یک سفره نشستن می‌تواند با تداعی سالهای دور گذشته روحیه خوبی به آن‌ها بدهد گرچه امروز پیچیدگیهای زندگی و سرعت گذشت زمان آنقدر دست و پای افراد را بسته است که اجرای هر یک از این خواسته‌ها می‌تواند نظم جاری یک زندگی را به هم بریزد.
از خانه پدران که دور می‌شویم بارش باران تند‌تر شده است. از کوچه بن‌بست فاصله گرفته‌ایم و در شهر تب زده، خیابانهای پر ترافیک همیشگی را بی‌هیچ هدفی طی می‌کنیم. مو‌هایمان سفید شده‌اند. بر پیشانیمان چروک افتاده است. پیر شد‌ه‌ایم. (زهرا هادیلو/ایران)


ادامه مطلب ...

۱۰ علامت و نشانه در بروز بیماری آلزایمر

جام جم سرا: بیشتر افراد آلزایمر را منحصر به دوران پیری می‌دانند به‌طوری که بسیاری از مبتلایان به این بیماری ۶۵ سال به بالا سن دارند. در این میان بیش از ۵ درصد مبتلایان در سنین پایین‌تر و بین دهه‌های ۴۰ و ۵۰ عمر به این بیماری مبتلا می‌شوند.

به‌طور کلی، آلزایمر نوعی بیماری پیشرونده است که علائم آن طی سال‌ها تشدید می‌شود و تا جایی پیش می‌رود که فرد حتی خودش را نیز نمی‌شناسد. این بیماری ششمین علت مرگ‌ومیر در آمریکاست و مبتلایان به‌طور متوسط تا هشت سال پس از بروز علائم بیماری زنده می‌مانند ولی در کل میانگین عمر بیماران معمولا بین ۴ تا ۲۰ سال متغیر است.

کاهش حافظه‌ای که زندگی روزمره را مختل می‌کند

یکی از معمول‌ترین علائم آلزایمر به‌ویژه در مراحل اولیه بیماری، فراموش کردن اطلاعاتی است که به تازگی به‌خاطر سپرده‌اند. از دیگر علائم نیز می‌توان به فراموش کردن تاریخ‌ها و اتفاقات مهم اشاره کرد؛ اینکه بار‌ها و بار‌ها این اطلاعات را سوال می‌کنند؛ یا‌گاه به چیزهایی متوسل می‌شوند که آن مورد خاص را برایشان یادآوری کند به‌عنوان مثال تاریخ یا اتفاق خاصی را روی کاغذ نوشته یا از وسایل الکترونیکی برای یادآوری استفاده می‌کنند یا از اعضای خانواده کمک می‌گیرند.

مشکل معمول بیماران: گاهی نام‌ها و قرار ملاقات‌ها را فراموش می‌کنند ولی بعد از مدتی آن‌ها را به‌خاطر می‌آورند.

چالش‌هایی که در مسیر برنامه‌ریزی یا حل مشکل وجود دارد

برخی افراد تغییراتی را در توانایی خود هنگام پیگیری و اعمال برنامه‌ریزی‌های کاری خود به‌خصوص وقتی با اعداد سر و کار دارند، تجربه می‌کنند. این اتفاق معمولا موقع محاسبه قبوض ماهیانه یا فاکتورهای مختلف رخ می‌دهد. در واقع، آن‌ها در تمرکز دچار مشکل هستند و نسبت به قبل، زمان بیشتری را صرف کارهای مهم می‌کنند.

مشکل معمول بیماران: خطاهای‌گاه و بیگاه هنگام تنظیم تاریخ دسته‌چک و قرارهای کاری.

در به اتمام رساندن وظایف خانوادگی در منزل محل کار یا در اوقات فراغت به مشکل برمی‌خورند

مبتلایان به آلزایمر غالبا انجام تمام و کمال کارهای روزمره را کمی دشوار می‌دانند.‌گاه، رانندگی و رفتن به محلی آشنا، مدیریت مالی در محل کار یا به‌یادآوری قوانین بازی مورد علاقه برای آن‌ها بسیار دشوار است.

مشکل معمول بیماران: این بیماران گهگاه برای تنظیم مایکروویو یا ضبط برنامه‌های تلویزیونی هم به کمک دیگران نیاز پیدا می‌کنند.

گم کردن زمان و مکان

مبتلایان به آلزایمر غالبا تاریخ روز‌ها، فصل‌ها و گذر زمان را فراموش می‌کنند. آن‌ها معمولا از درک رخدادهای اخیر که سریع اتفاق می‌افتند، عاجزند و‌گاه فراموش می‌کنند از چه مسیری و چگونه به مقصد رسیده‌اند.

مشکل معمول بیماران: این قبیل بیماران معمولا روزهای هفته را گم می‌کنند ولی پس از مدتی آن را به یاد می‌آورند.

در درک تصاویر بصری و روابط فضایی مشکل دارند

در برخی مبتلایان، بروز مشکلات دید از علائم آلزایمر به‌شمار می‌رود. آن‌ها همچنین ممکن است در خواندن، تشخیص فاصله، رنگ و تضاد‌ها دچار مشکل شوند. مبتلایان به آلزایمر در مقام تشخیص ممکن است به‌گونه‌ای عمل کنند که به‌عنوان مثال، ممکن است از کنار آینه‌ای رد شوند و تصور کنند فرد دیگری در اتاق است. در واقع، آن‌ها قادر به تشخیص بازتاب خود نیستند.

مشکل معمول بیماران: دچار تغییرات دید هستند که به آب مروارید مرتبط است.

مشکلات تازه با کلمات در صحبت کردن یا نوشتن

مبتلایان به آلزایمر در پیگیری و پیوستن به مکالمه‌ای که بین چند نفر در حال انجام است، دچار مشکل می‌شوند. آن‌ها ممکن است در میانه صحبت مکث کرده و حرفی برای گفتن نداشته باشند و از ادامه گفت‌وگو بازبمانند یا مدام حرف‌هایش را تکرار کنند. این قبیل بیماران غالبا با واژه‌ها کشمکش دارند و در یافتن کلمه صحیح یا صدا زدن اشیا با نام آن‌ها دچار مشکل هستند.

مشکل معمول بیماران: گاهی مبتلایان به آلزایمر با یافتن واژه‌های مناسب مشکل دارند.

اشیا را برمی‌دارند و مکان آن را گم می‌کنند

افراد مبتلا به آلزایمر معمولا اشیا را در مکان‌های نامناسب و غیرمعمول قرار می‌دهند. آن‌ها ممکن است اشیا را گم کرده و قادر به یافتن آن هم نباشند به‌طوری که‌گاه پیش می‌آید سایرین را به دزدی متهم کرده‌اند. این اتفاق اغلب در طول زمان رخ می‌دهد.

مشکل معمول بیماران: بیماران معمولا اشیایی مانند لیوان‌ها یا کنترل تلویزیون را در زمان‌های مختلف جابه‌جا کرده و فراموش می‌کنند آن‌ها را سر جای اصلی خود قرار دهند.

ضعف در قضاوت و تصمیم‌گیری

مبتلایان به آلزایمر ممکن است تغییراتی در تصمیم‌گیری‌ها داشته باشند. به‌عنوان مثال، ممکن است در مواقع غیرضروری پول‌ خود را بدون حساب و کتاب و بدون هیچ فکری هزینه کنند. در واقع، آن‌ها به مراقبت از پوست و تمیز نگه داشتن خود هیچ اهمیتی نمی‌دهند.

مشکل معمول بیماران: مبتلایان به آلزایمر گهگاه تصمیمات نادرست می‌گیرند.

خارج شدن از کار یا فعالیت‌های اجتماعی

افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است ابتدا واکنش خود راباادامه ندادن فعالیت‌های اجتماعی، سرگرمی‌ها، پروژه‌های کاری یا ورزش معمول آغاز کنند. برای آن‌ها ادامه روند فعالیتی همگام با تیم ورزشی یا به‌یادآوردن اینکه چگونه سرگرمی مورد علاقه خود را به اتمام می‌رساندند، می‌تواند آزاردهنده و دشوار باشد. آن‌ها ممکن است به خاطر تغییراتی که پیش رو داشته‌اند، فعالیت‌های اجتماعی را‌‌ رها کنند.

مشکل معمول بیماران: این بیماران‌گاه از تعهدات کاری، خانوادگی و اجتماعی خسته و آزرده می‌شوند.

تغییرات شخصیتی و تغییر خلق و خو

خلق و خو و شخصیت افراد مبتلا به آلزایمر می‌تواند در طول زمان دستخوش تغییراتی شود. آن‌ها ممکن است دچار سردرگمی و افسردگی شده، به افراد مشکوک شوند و هراسان یا مضطرب شوند. آن‌ها در محیط خانه، محل کار، در جمع دوستان یا مکان‌هایی که آرامش آن‌ها را بر هم می‌زند به راحتی غمگین می‌شوند.

مشکل معمول بیماران: این قبیل افراد معمولا راه‌های ویژه‌ای برای انجام کار‌ها ایجاد کرده و زمانی که کارهای روزمره مختل می‌شود، آزرده‌خاطر می‌شوند. (مترجم: ندا اظهری/فرهیختگان)


ادامه مطلب ...

10 نشانه آلزایمر را به خاطر بسپارید

1 ـ فراموشی

این نوع فراموشی به شکلی است که روندعادی زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ بویژه وقتی بیماری به مرحله جدی وارد شده باشد. برای مثال فرد حافظه کوتاه‌مدتش را کاملا از دست می‌دهد و آنچه در لحظه اتفاق می‌افتد به خاطر نمی‌آورد. بیمار اسامی و اشخاص جدید را به جا نمی‌آورد، اما سراغ افرادی را می‌گیرد یا افرادی را به یاد می‌آورد که شاید سال‌ها پیش از دنیا رفته‌اند.

2 ـ چالش حل مسائل

انجام کارهای عادی و روزمره زندگی برای فرد به چالش مهمی تبدیل می‌شود. در افرادی که به این بیماری مبتلا نیستند هم ممکن است مشکلاتی در حل مسائل پیش بیایدیا نکته‌ای را اشتباه کنند، اما در افراد مبتلا به آلزایمر انجام کارهای ساده چالش‌برانگیز می‌شود. برای مثال فرد نمی‌تواند ارقام حسابش را جمع بزند یا این که نمی‌تواند درک درستی از اعداد و ارقام نوشته‌شده در دفترچه بانکی‌اش داشته باشد.

3 ـ ناتوانی در انجام کارها

فرد مبتلا به آلزایمر نمی‌تواند کارهای روزمره زندگی را به تنهایی انجام دهد. برای مثال فرد دیگر نمی‌تواند غذا بپزد یا اگر هنوز کارمند است، دیگر نمی‌تواند کارها را به خاطر بسپرد و بدون خطا آنها را انجام دهد. این شخص از رفتن به مکان‌هایی که قبلا بارها به آنجا رفته مانند محل کار، منزل اقوام و... ناتوان می‌شود. فرد بیمار از روشن‌کردن تلویزیون و انتخاب برنامه یا کانال مورد علاقه ناتوان است.

4 ـ فراموشی زمان و مکان

انگار که فرد در فضا و مکانی خیالی زندگی می‌کند. او درک درستی از موقعیت، زمان و مکان ندارد. این افراد ساعت، روز، ماه، فصل و... را گم می‌کنند. به همین دلیل هم مدام این زمان‌ها را سوال می‌کنند. البته ممکن است برای لحظاتی آن را به یاد بیاورند. بنابراین بهتر است برای کمک به آنها موقعیت مکانی و زمانی را به آنها بگویید.

5 ـ عدم درک تصویر و ارتباط

ضعف بینایی و ناتوانی در دیدن و مطالعه، اختلال در تخمین مسافت، تشخیص رنگ و... از دیگر نشانه‌های ابتلا به آلزایمر است. گاهی این افراد با نگاه‌کردن در آینه نیز تصاویر دیگری تشخیص می‌دهند که دیگران آنها را نمی‌بینند. واکنش‌های خود این افراد نیز برای خودشان قابل تشخیص و شناسایی نیست. این اختلال در تشخیص می‌تواند ناشی از بیماری آب مروارید در این افراد باشد.

6 ـ اختلال در تکلم و نوشتن

افراد مبتلا به آلزایمر نمی‌توانند در بحث مشارکت کنند و گاهی باوجود مشارکت در بحث نمی‌توانند گفت‌وگو را دنبال کنند و از ادامه صحبت باز می‌مانند. دلیل آن نیز ناتوانی در انتخاب درست و بجای کلمه‌هاست. درمواردی نیز به‌جای کلمه درست، کلمه دیگری به کار می‌برند. برای مثال اگر قرار است به وجود یا حضور چیزی یا شخصی اشاره کنند، اسم را اشتباه می‌گویند. در واقع اصلی‌ترین مشکل آنها ناتوانی در انتخاب درست کلمه و ساختن جمله است.

7 ـ جاگذاری نادرست

افراد مبتلا به این بیماری نمی‌توانند اشیا را به مکان اصلی خود بازگردانند یا در مکان درست بگذارند. به همین دلیل هم نمی‌توانند مکان درست اشیا را به خاطر بسپارند و درصورت نیاز دوباره آن را از جایش بردارند. آنها در پیدا کردن یا بازگرداندن اشیایی که به طور روزمره از آنها استفاده می‌کنند (مانند کنترل تلویزیون یا لیوان آبی که می‌نوشند) ناتوان هستند.

8 ـ قضاوت نادرست

نحوه قضاوت و تصمیم‌گیری این افراد دچار اختلال است. برای مثال از این که دیگران به آنها آسیب برسانند، بشدت نگران هستند. تصور می‌کنند حتی اشخاص نزدیک مشغول توطئه برای آنها هستند. از طرفی این افراد به ظاهرشان رسیدگی نمی‌کنند و حالت نامنظم و شلخته دارند.

9 ـ گوشه‌گیری

یکی دیگر از نشانه‌های ابتلا به آلزایمر گوشه‌گیری و بی‌علاقگی برای حضور در جمع است. بی‌علاقگی به هر نوع فعالیت گروهی، حضور در جمع، انتخاب و انجام یک فعالیت سرگرم‌کننده، ورزش و... از دیگر نشانه‌های ابتلا به آلزایمر است. اغلب آنها با حضور درجمع دچار احساس کسالت و خستگی می‌شوند.

10 ـ‌ تغییرات حسی ـ رفتاری

ساختار رفتاری این افراد به دلیل ابتلا به بیماری دچار تغییر می‌شود. گیجی و سردرگمی، سوءظن، استرس و اضطراب، هراس و از دست دادن اشتیاق به امور از تغییرات شاخص افراد مبتلا به آلزایمر است. (ضمیمه سیب)


ادامه مطلب ...

کشف امیدوارکننده پژوهشگران برای درمان آلزایمر

پژوهشگران دانشگاه استنفورد فکر می‌کنند می‌توان از بیماری آلزایمر جلوگیری کرد و حتی با افزایش واکنش ایمنی مغز، به درمان این بیماری پرداخت.

به گزارش تلگراف، این پژوهشگران دریافته‌اند که یکی از دلایل مرگ سلول‌های عصبی، باز ایستادن سلول‌های تمیزکنندۀ مغز از باکتری‌ها، ویروس‌ها و انگل‌های خطرناک است. این سلول‌ها که میکروگلیا نامیده می‌شوند، در سال‌های جوانی خوب کار می‌کنند، اما زمانی که پیر می‌شوند، پروتئینی به نام EP2 آن‌ها را از عملکرد کارآمد بازمی‌دارد.

حالا دانشمندان نشان داده‌اند که بلوکه کردن این پروتئین به میکروگلیا اجازه می‌دهد که دوباره عملکرد طبیعی داشته باشد و درنتیجه می‌تواند پلاک‌های خطرناک آمیلوید- بتا را که در بیماری آلزایمر سلول‌های عصبی را تخریب می‌کنند، پاک‌سازی کنند.

این پژوهشگران دریافتند که در موش‌ها، بلوکه کردن EP2 با یک نوع دارو، روند از دست دادن حافظه و مشکل آلزایمر مانند را در این حیوان معکوس می‌کند.

دکتر کاترین اندریاسون، استاد علوم عصب‌شناختی در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد می‌گوید: «میکروگلیا بهترین پلیس و نگهبان مغز است. آزمایش‌های ما نشان داده که نگه‌داشتن آن‌ها در مسیر درست از کاهش حافظه جلوگیری می‌کند و مغز را سالم نگاه می‌دارد».

سلول‌های میکروگلیا در حدود 10 تا 15 درصد از سلول‌های مغز را تشکیل می‌دهند. آن‌ها به‌عنوان دیواره دفاعی عمل می‌کنند، به دنبال فعالیت‌ها و مواد مشکوک می‌گردند و وقتی‌که نقطه موردنظر خود را پیدا کردند، موادی را رها می‌کنند که دیگر میکروگلیاها را به محل می‌کشاند و سپس به هر مهاجم خارجی حمله کرده و از شر آن راحت می‌شوند. آن‌ها همچنین به‌عنوان جمع کننده زباله هم عمل کرده سلول‌های مرده و زباله‌های مولکولی پخش‌شده بین سلول‌های زنده را جمع‌آوری می‌کنند. این زباله‌ها شامل خوشه‌های ژلاتین بتا هم هستند که به‌صورت ته‌نشینی‌های آدامس مانند جمع می‌شوند و ارتباط بین نورون‌ها (سلول‌های عصبی) را می‌شکنند و بدین‌صورت باعث از بین رفتن حافظه و هوشیاری فضایی می‌شود. تصور می‌شود که این خوشه‌ها نقشی قابل‌توجه در ایجاد آلزایمر داشته باشند.

دکتر اندریاسون می‌گوید: «میکروگلیا قرار است که از همان ابتدا، به‌طور پیوسته ژلاتین بتا را پاک‌سازی کند و نقطه التهاب را بپوشانند. اگر آن‌ها توانایی خود را از دست بدهند، اوضاع از کنترل خارج می‌شود. بتا در مغز جمع می‌شود و منجر به التهاب سمی می‌شود».
دانشمندان کشف کرده‌اند که در موش‌های جوان، میکروگلیا پلاکت‌های چسبنده را تحت کنترل خود دارد؛ اما زمانی که این آزمایش‌ها روی موش‌های پیر انجام می‌شود، پروتئین EP2 نوسان عملکردی دارد و مانع از تولید آنزیمی توسط میکروگلیا می‌شود که منجر به هضم و از بین بردن این پلاکت‌ها می‌شود.

به‌طور مشابه، موش‌هایی که با مهندسی ژنتیک تولید شده‌اند و پروتئین EP2 را ندارند، حتی وقتی‌که محلولی از ژلاتین بتا به آن‌ها تزریق شود دچار بیماری آلزایمر نمی‌شوند. این خود نشان می‌دهد که سلول‌های آن‌ها به‌طور طبیعی از شر این پروتئین راحت شده‌اند و برای آن دسته از موش‌هایی که آلزایمر در آن‌ها رشد یافته است، بلوکه کردن پروتئین EP2 روند کاهش حافظه را برعکس می‌کند.

حالا پژوهشگران دانشگاه استنفورد امیدوارند ترکیبی را تولید کنند که تنها مانع از EP2 شود تا از اثرات جانبی غیرضروری اجتناب شود. این پژوهش در ژورنال Clinical Investigation منتشر شده است. (نسیبه خانلرزاده/خبرآنلاین)


ادامه مطلب ...

زوال عقل چیست؟ چرا آلزایمر می‌گیریم؟

کافی است فردی را تصور کنیم که بویژه در دوران سالمندی با همه مشکلات دیگری که دارد آرام‌آرام حافظه و نیز قدرت تشخیص و شناخت کلمات، مفاهیم، آدم‌های دیگر و حتی بدتر از همه قدرت تشخیص و شناخت خودش یا به زبان دقیق‌تر هویتش‌ را از دست می‌دهد.

همین قدرت تخریب است که بیماری‌های زوال عقل را در کانون توجه دانشمندان و متخصصان بسیاری قرار داده که بخش مهمی از پژوهش‌هایشان صرف یافتن علل و نشانه‌های این بیماری است. دلیلش هم روشن است: امکان بهتر پیشگیری و البته درمان زودهنگام و بموقع آنها. خوشبختانه در این زمینه تاکنون قدم‌های موثری برداشته شده که هرچند هنوز نخستین قدم‌های لازم به شمار می‌رود، ظاهرا نتایج جالب و حرف‌های فراوانی برای شنیدن دارد؛ بویژه این‌که برخی از این نتایج کمی عجیب به نظر می‌رسد.

به گزارش مجله پریونشن، مطالعه جدیدی که اخیرا منتشر شده، نشان می‌دهد بروز افسردگی باید یکی از نخستین عوارض ابتلا به زوال عقل باشد. پژوهشگران در این مطالعه گسترده، حدود 2400 فرد سالم بزرگسال را ـ که سن همه آنها بیشتر از 50 سال بود ـ انتخاب کردند و از آنان خواستند اطلاعات مربوط به سلامت جسم و روانشان را در مدتی معین و طولانی گزارش کنند. پس از هفت سال، این پژوهشگران به بررسی داده‌های حاصل از این گزارش‌ها پرداختند تا دریابند چگونه علائم زوال عقل در بسیاری از افراد بروز کرده است.

یافته‌های نهایی این دانشمندان می‌گوید در آغاز مطالعه تعداد مبتلایان به افسردگی در میان افرادی که طی این هفت سال به زوال عقل مبتلا شده بودند، دو برابر بیش از دیگر شرکت‌کنندگان بوده است. متاسفانه ما هنوز علت دقیق این ارتباط را نمی‌دانیم. هرچند دانشمندان توضیحاتی برای این ارتباط دارند، نسبت به آنها مرددند و تاکید می‌کنند پژوهش‌های گسترده و فراوان دیگری لازم است تا بتوانیم پاسخ‌های دقیق‌تر و مطمئن‌تری به پرسش‌های بسیارما‌ بدهیم. علت این همه تردید آن است که در واقع، بسیاری از افرادی که طی این هفت سال به زوال عقل مبتلا نشدند نیز در آغاز راه به افسردگی مبتلا بودند. به عبارت دقیق‌تر، مطابق داده‌های این پژوهش 15 درصد افرادی که به زوال عقل مبتلا نشده بودند در آغاز راه به افسردگی مبتلا بودند.

بله، کاملا درست است. نتایج کمی گیج‌کننده است. بالاخره افسردگی نقش مهمی دارد یا ندارد؟ متخصصان با توجه به نتایج پژوهش اخیر و ‌البته شرایط عمومی زندگی توصیه می‌کنند اگر فردی احساس می‌کند افسرده است حتما باید آن را جدی بگیرد؛ زیرا حتی اگر به زوال عقل منجر نشود، قطعا بر کیفیت زندگی در دوران سالمندی بسیار موثر خواهد بود. در عین حال بیش از حد هم نگران زوال عقل نباشد، زیرا هرگز چنین نیست که همه مبتلایان به افسردگی در آینده به زوال عقل نیز مبتلا شوند. شاید از نظر بسیاری افسردگی نشانه چندان عجیبی برای ابتلا به زوال عقل نباشد، اما بعضی نشانه‌ها واقعا عجیب است. در ادامه تعدادی از آنها را خواهید دید.

تغییرات مهم ذائقه

مطابق یافته‌های یک پژوهش ژاپنی، تغییرات اساسی در ذائقه ممکن است از نشانه‌های نخستین بروز زوال عقل باشد. منظور از تغییرات اساسی آن است که مثلا فردی تاکنون به خوراکی خاصی چندان توجه نشان نمی‌داده یا آن را یک خوراکی معمولی در میان دیگر خوراکی‌ها به حساب می‌آورده؛ اما ناگهان احساس می‌کند ‌میل و اشتهای بسیار شدیدی به خوردن آن پیدا کرده است. پژوهشگران ژاپنی بویژه در مورد افرادی که ناگهان ذائقه‌شان شدیدا به سمت مواد غذایی شیرین متمایل شده است بیشتر هشدار می‌دهند. این محققان می‌گویند احتمالا علت اصلی تغییر ذائقه تغییراتی است که در بخش‌هایی از مغز رخ می‌دهد که جوانه‌های چشایی و لذت خوردن را کنترل می‌کنند. بنا به برخی گزارش‌ها این تغییرات ممکن است چنان شدید باشد که میل شدید به خوردن خوراکی‌های مانده یا فاسد را در مبتلایان پدید آورد.

هنجارشکنی‌های بی‌سابقه

سر زدن رفتارهای مجرمانه یا هنجارشکنانه از فردی که سابقه این رفتارها را نداشته است، ممکن است یکی دیگر از اولین نشانه‌های عجیب زوال عقل باشد؛ بویژه آن دسته از بیماری‌ها که به بخش پیشانی مغز مرتبط‌ است. یکی از پژوهش‌ها در این زمینه نشان می‌دهد هنجارشکنی یکی از نشانه‌های اولیه زوال عقل در 14 درصد افرادی بوده است که زوال عقلشان با بخش پیشانی مغز ارتباط داشته است. این بیماری در واقع به بخشی از مغز شما حمله می‌کند که کارش کمک به تشخیص سنت‌ها و قواعد اجتماعی و احساس مسئولیت نسبت به آنهاست.

ناتوانی در درک نیش و کنایه

مطالعه‌ای از دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، نشان می‌دهد ناتوانی در تشخیص دروغ و طعنه و سخنانی از این دست ممکن است یکی دیگر از علائم اولیه ابتلا به زوال عقل باشد. پژوهشگران می‌گویند این بیماری بخشی از مغز را هدف می‌گیرد که کارش تشخیص و تفسیر اطلاعات کلامی «سطح بالاتر» است.

رفتارهای تکراری بیمارگونه

مطالعه‌ای از دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس، نشان داده است بروز کارهایی مانند انبار کردن و رفتارهای «تکراری» بیمارگونه دیگر نیز ممکن است با زوال عقل مرتبط باشد. برای مثال، فردی که هر‌روز روزنامه‌ای می‌خرد و بی‌آن که هرگز آن را بخواند روی روزنامه‌های دیگرش انبار می‌کند و این مجموعه که طی مدتی گردآورده شده برایش بسیار مهم است، شاید در معرض ابتلا به زوال عقل قرار داشته باشد.

‌ مسعود ایثاری / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

بهداشت روان سالمندان و آلزایمر برخی مسئولان

در کشورهای در حال توسعه جمعیت سالمند در مدت کوتاهی دو برابر شده، بنابراین هیچ برنامه ریزی مناسبی برای سلامت و رفاه آنان انجام نگرفته، زیرا مسئولان وقت کمتری برای رسیدگی به سالمندان داشته و برای تامین رفاه و سلامت این گروه‌های سنی از امکانات محدودی هم برخوردارند. در حالی که باید این قشر مورد توجه قرار گیرند و از مراقبتهای جسمی و روانی لازم برخوردار شوند.
به عبارت دیگر این عزیزان افزون بر سلامت جسمانی باید رفاه اجتماعی و اقتصادی هم برایشان تأمین شود، در غیر این صورت افزایش شمار سالمندان کشوربه یک چالش و مشکل بزرگ تبدیل می‌شود و بتدریج که جمعیت به بالای ۶۰ سال می‌رسد مشکلات زیادی برایشان پدید می‌آید که می‌توان به افزایش بیماری‌های غیرواگیر مانند سرطان، بیماری‌های قلبی وعروقی، دیابت و... اشاره کرد که افراد مسن بیشتر در معرض خطر قرار دارند و هزینه‌های سنگینی را به خود و نظام سلامت وارد می‌کنند.
از سوی دیگر بهداشت روانی سالمندان مساله بسیار مهمی است که ضروری است به آن توجهی خاص داشت، زیرا افراد سالمند عمری را به خانواده و جامعه خدمت کرده‌اند و حق آنهاست تا در این زمان با قدردانی و احترام زمینه آرامش و ارزشمندیشان تامین و ارتقا یابد.


در گذشته خانواده‌ها از افراد سالمند نگهداری می‌کردند و فرد تا زمانی که زنده بود همه اعضای خانواده وظیفه خودشان می‌دانستند که از سالمند خود با احترام نگهداری کنند. اما امروزه با وجود مشکلات زندگی در شهرهای بزرگ و خانواده‌های کوچک با جمعیت کم و اغلب خود محور و تا حد زیادی خود خواه و فراموشکار، خانه سالمندان به وجود آمده و کمتر حرمت آنان نگه داشته می‌شود و بسیاری به این سبب در معرض بیماری‌های روانی قرار می‌گیرند و سالهای پایان زندگی را با مشکلات عاطفی فراوانی طی می‌کنند.
در واقع زندگی ماشینی و کم تحرکی مشکلات زیادی را برای سالمندان ایجاد کرده و در مورد سلامت روان سالمندان نیز عملا کار موثری انجام نشده، در حالی که باید در نظر داشت سلامتی تنها جنبه جسمی ندارد، بلکه بعد روانی آن هم بسیار با اهمیت و لازم است مسئولان سلامت روانی سالمندان را هم مد نظر داشته باشند و برای آموزش آن‌ها و اطرافیانشان سرمایه گذاری کنند، در غیر این صورت مشکلات موجب می‌شود سالمندی که زمانی در مسایل اقتصادی و اجتماعی جامعه مشارکت داشته و عضو توانمند خانواده و جامعه خود بوده است به فردی تبدیل شود که روحیه آسیب پذیری پیدا کرده وبرای جامعه و خانواده‌اش مشکل ساز شود.
چون در فرهنگ اسلامی ما سالمند تاج سر خانواده است، باید این شرایط را حفظ کنیم و رفتارمان با افراد سالمند با احترام کامل باشد، زیرا به هر حال پیری یا‌‌ همان سالمندی واقعیتی اجتناب ناپذیر است و هر اقدامی در امروز، فردا نصیب خودمان نیز خواهد شد. (دکتر بیژن صدری‌زاده - عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران/قدس آنلاین)

354


ادامه مطلب ...

نقش فشار خون و غذای پرچرب در بروز آلزایمر

دکتر بابک آزادنیا اظهار کرد: شایع‌ترین نوع زوال عقلی وابسته به سن، آلزایمر است و معمولا افراد 60 سال به بالا در معرض خطر ابتلا به آلزایمر قرار دارند؛ به‌ طوری که 50 درصد افراد بالای 85 سال آلزایمر دارند.
وی تصریح کرد: در انسان‌ها ۳ نوع حافظه وجود دارد که شامل حافظه فوری، حافظه نزدیک و حافظه دور می‌شود. وقتی حافظه از دست می‌رود آلزایمر پدید می‌آید. حافظه فوری مربوط به زمان حال است؛ مثل این است که فرد شماره‌ای را می‌گیرد و چند دقیقه‌ای در ذهنش میهمان است و بعد به فراموشی سپرده می‌شود. در حافظه نزدیک نیز مطالب و خاطره‌ها از چند ساعت تا حداکثر چند هفته در ذهن فرد می‌ماند. اما حافظه دور فرد به خاطرات و مسائل سال‌های گذشته او مربوط می‌شود.
آزادنیا افزود: فردی که به آلزایمر مبتلا شده در مرحله اول حافظه نزدیک خود را از دست می‌دهد و نکته مهم این است که نسبت به فراموشی‌های خود آگاهی ندارد. پس از حافظه نزدیک، حافظه فوری و دور بیمار نیز به مرور زمان از دست می‌رود. به عنوان مثال در مراحل اولیه، بیمار خاطرات و اعمال روزانه خود را فراموش کرده و بعد از آن در شناخت زمان و مکان دچار مشکل می‌شود به طوریکه زمان صبح و شب خود را گم می‌کند و ممکن است در خانه خود نیز گم شود.
این متخصص مغز و اعصاب عنوان کرد: متاسفانه در مراحل پیشرفته بیماری، بیمار گذشته و خاطرات دور خود را هم فراموش می کند. افراد آلزایمری به طور معمول دچار اختلالات رفتاری نیز می‌شوند به گونه‌ای که نسبت به اطراف خود دچار بدبینی شده و اختلال در خواب، بیقراری و توهم نیز از مسائلی است که با آن مواجه می‌شوند.
آزادنیا گفت: توهم بیماران آلزایمری به صورت توهم بینایی است و معمولا بیمار تصویر وحشتناکی را در مقابل دیدگان مشاهده می‌کند که در عالم واقعیت وجود ندارد. میزان احتمال ابتلای افراد به آلزایمر در قبل از 85 سالگی در آقایان بیشتر بوده، اما بعد از سنین 85 سالگی در هر دو جنس مرد و زن برابر است.
وی تاکید کرد: فشار خون، افسردگی، بیماری قلبی، افزایش چربی خون، استفاده از رژیم غذایی پرچرب و سابقه خانوادگی میزان احتمال ابتلا به آلزایمر را در افراد افزایش می‌دهد. استفاده از میوه و سبزیجات تازه، تغذیه مناسب با رعایت تنوع غذایی، خواندن کتاب و در کل هر چه در زمان یادگیری از مغز بیشتر استفاده شود، احتمال ابتلا به آلزایمر در کهنسالی را کاهش می‌دهد.

این متخصص مغز و اعصاب در پایان گفت: استفاده از دارو می‌تواند روند پیشرفت بیماری را کندتر کند، اما درمان قطعی برای آن وجود نداشته و در مرحله بعد از علامت درمانی استفاده می‌شود؛ به عنوان مثال اگر بیمار دچار کم خوابی شده است از داروهای خواب‌آور استفاده می‌شود. همچنین در صورت بیقراری بیمار از داروهای آرامبخش برای آرام‌سازی بیمار استفاده می‌شود. (ایسنا)


ادامه مطلب ...