مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

یک بیماری بدتر از ایدز: عشق بطالت یا «یخچالگرایی»!

جام جم سرا: در همه این موارد هم مثل انسان‌های سرگشته رفتار می‌کنید. شاید بعضی‌ها این عنوان را قبول نداشته باشند اما چه بخواهید و چه نخواهید، دچار «بیماری یخچال گرایی» شده‌اید؛ نوعی بیماری که کمی شبیه طنز است، ولی نوعی از رفتاری است که جوان‌های دهه ۶۰ و ۷۰، جوانان عصر دیجیتال به آن دچار شده‌اند. بدانید که این نوع رفتار خیلی هم بی‌سابقه نیست.

کامو، موروسو و مردی که از کوه بالا می‌رود

احتمالا مخاطبانی که این نوشته را می‌خوانند، «بیگانه» آلبر کامو را خوانده‌اند. در این رمان ما با شخصیتی روبروییم به نام مورسو، مرد جوانی که صبح‌ها، طبق عادت سر کار می‌رود، ساعت چهار به خانه برمی گردد، نان و تخم مرغ می‌خورد و ظرف‌های انبوه نشسته را کنار می‌زند تا ظرف کثیف دیگری را به آن اضافه کند. مورسو، حتی زمانی که دست به اسلحه می‌برد و مرد عرب را می‌کشد، دقیقا نمی‌داند چه کرده است. حتی زمانی که او را دادگاهی می‌کنند و زندانی می‌شود دقیقا نمی‌داند برایش چه روی داده است. او از این جهت شبیه بسیاری از ماست، انگار سراغ یخچالی رفته و نمی‌داند از جان این سردخانه چه می‌خواهد.

کامو در آثار دیگرش هم قهرمان‌های (شما بخوانید ضد قهرمان) شبیه به این دارد. مثلا در کتاب غیرداستانی «افسانه سیزیف» او به یکی از اسطوره‌های یونان باستان رجوع می‌کند و براساس افسانه سیزیف، کتابی فلسفی می‌نویسد. سیزیف از سوی خدایان نفرین شده تا سنگی را به نوک قله کوه ببرد اما هر بار که به نزدیک قله می‌رسید، حادثه‌ای سبب می‌شود تا سنگ به ته دره فرو افتد و سیزیف از نو شروع کند. به این ترتیب او تا ابد این کار را ادامه خواهد داد و می‌داند که سنگ را به نوک قله نتواند رساند. این افراد انگار چیزهایی را در زندگیشان گم کرده‌اند و مدام در جستجوی آنند اما از آنجایی که بسیار گشته‌اند و به هدف نرسیده‌اند، دیگر دنبال چیزی نیستند. حتی در مرحله‌ای بد‌تر، شاید بعضی‌هایشان از‌‌ همان اول هم دنبال چیزی نبودند و اصلا انگیزه‌ای برای جستجو نداشتند. آن‌ها بیماران یخچال گرایی دوران خود بوده‌اند که شباهت بسیاری را با دوران ما دارند، اما به طور قطع تفاوت‌هایی هم وجود دارد.

ما شبیه نگهبان لویی شانزدهم شده‌ایم که بی‌آنکه بداند، کاری را انجام می‌دهد. او روزی در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید تو برای چی اینجا قدم می‌زنی و از چی نگهبانی می‌دهی؟ سرباز دستپاچه جواب داد قربان افسر گارد من را اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!

لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا اینجاست؟ افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سرباز‌ها سر پست‌ها را به من داده، من هم به‌‌ همان روال کار را ادامه دادم! مادر لویی او را صدا زد و گفت من علت را می‌دانم. زمانی که تو سه سالت بود، این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز ۴۱ سال می‌گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم می‌زند.

بخش زیادی از ایمیل‌های دریافتی هر کدام از ما از کسانی است که دوست نداریم روزی زنگ خانه را بزنند و داخل بیایند! در فیسبوک و توییتر هم وضع ارتباطی ما بیشتر شبیه کسی است که در یک جزیره متروک گیر افتاده و از سر تنهایی پیامی را نوشته در یک بطری توی اقیانوس می‌اندازد تا ببیند چه کسی ممکن است آن را بخواند و لایکی بزند و نظری بدهد

ما کارهایی را انجام می‌دهیم، بی‌آنکه به درستی بدانیم چرا و به چه دلیل.

نداشتن تفریح و تنوع در زندگی

یکی از دغدغه‌های نسل دیجیتال، نداشتن تنوع و تفریح واقعی در زندگی است. این روز‌ها، همه به خوبی می‌دانند که آبشار نیاگارا چند متر است، یا شمال کشور چه جاذبه‌هایی دارد اما چند نفر این مکان‌ها را از نزدیک دیده‌اند؟ ما این روز‌ها حتی به جای شرکت در رویدادهای اجتماعی، بیشتر آن‌ها را لایک می‌کنیم. مثلا چندی قبل دیدم یکی از دوستان، پیشنهاد کرده بود که رقم کمی را هر روز کنار بگذاریم تا به کودکان بی‌سرپرست کمک کنیم اما فکر می‌کنید دوستانی که این آگهی را دیده بودند چه کردند؟ آن‌ها فقط یک لایک می‌زدند و رد می‌شدند.

اینهاست که باعث می‌شود نسل ما، تنوع کمی در زندگی‌اش داشته باشد. صبح که از خواب بلند می‌شویم، یکی از اولین کار‌هایمان رساندن خودمان به گوشی، تبلت یا حتی لپ تاپ و چک کردن ایمیل‌ها و فیسبوک و توییتر و هزار اعتیاد دیگر است. من که شخصا قبل از باز شدن درست چشم‌ها، موبایلم را چک می‌کنم. البته می‌دانم که نباید دنبال اتفاق خاصی باشم و در بهترین شرایط، چندتایی به لایک‌های اینستاگرامم اضافه شده و هیچ ایمیلی آنقدر مهم نیست که خواندن حالا و ۱۰ دقیقه بعدش تفاوتی داشته باشد.

این ماجرا در لحظه به لحظه بقیه روز هم ادامه دارد. دائما پشت کامپیو‌تر و با هر بار دور شدن از کامپیو‌تر نگاه کردن به موبایل و تبلت. بالا و پایین کردن فیسبوک و توییتر و چرخیدن در فهرست بلندبالای وبلاگ‌ها و گوش کردن به رادیوهای اینترنتی تا برگشتن به خانه و پریدن پشت لپ تاپ و به تخت رفتن با یک گوشی یا تبلت در دست.

شاید در بسیاری از موارد دنبال اخبار خاصی هم نیستیم. فقط ایمیل‌ها را چک می‌کنیم و تقریبا از این همه هرزنامه (اسپم) خسته می‌شویم. ۷۰ درصد ایمیل‌های دریافتی هر کدام از ما از کسانی است که دوست نداریم روزی زنگ خانه را بزنند و داخل بیایند و در فیسبوک و توییتر هم وضع ارتباطی ما بیشتر شبیه کسی است که در یک جزیره متروک گیر افتاده و از سر تنهایی پیامی را نوشته در یک بطری توی اقیانوس می‌اندازد تا ببیند چه کسی ممکن است آن را بخواند و لایکی بزند و نظری بدهد.

بودن دائمی در شبکه اجتماعی و ارتباطات رایانه‌ای حتی یک ارتباط دوستانه هدفمند هم نیست و. شاید بهترین اسم برای این پیگیری دائم شبکه‌های اجتماعی که همه به آن دچار شده‌ایم، «ولگردی دیجیتال» باشد که اسم دیگر‌‌ همان بیماری یخچال گرایی است. البته تحقیقی جدید در دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید که گشت زدن در وب باعث بالا رفتن توان تصمیم گیری آدم‌ها و قوی شدن توان استدلالی آن‌ها می‌شود.

این مسئله نه به خاطر کسب اطلاعات بیشتر که به دلیل تقویت مسیرهای مغزی اتفاق می‌افتد. اسکن‌های مغزی این تحقیق نشان می‌دهد که تعداد مدارهای روشن شده حین گشتن در اینترنت حتی از تعدئاد مدارهای روشن هنگام مطالعه هم بیشتر است اما اینکه چه اتفاق‌هایی برای روحیه انسان می‌افتد، از آن چیزهایی است که باید بیشتر در موردش تحقیق شود.

این روز‌ها مطالعات متنوع عصب‌شناختی که تلاش می‌کنند ظرفیت‌های عملیاتی مغز را افزایش دهند، تاکید بسیاری دارند بر «بازی» و حتی از آن بالا‌تر «هیچ کار نکردن». این محققان به شرکت‌ها پیشنهاغد می‌دهند که کارمندانشان را در ساعاتی از روز بیکار بگذارند تا مغز بتواند بدون هدف روشن بماند.

گفته می‌شود این روشن بودن بدون هدف باعث روشن شدن مسیرهای عصبی می‌شود که در زندگی روزمره و شغلی، آگاهانه سراغشان نمی‌رویم و دقیقا به همین دلیل است که هنگام «هیچ کاری نکردن» گاهی ایده‌های عجیب یا راه حل‌های بدیعی به ذهنمان می‌رسد که قبلا هیچ‌گاه به آن‌ها فکر نکرده بودیم.

در فلسفه کلمه «پوچ» به تعارض بین تمایل نوع بشر برای جستجوی ارزش درونی و معنا در زندگی و ناتوانی انسان در یافتن آن اطلاق می‌شود. در اینجا «پوچ» به معنای «ناممکن از لحاظ منطقی» نیست، بلکه بیشتر به معنای «ناممکن از لحاظ منطقی» نیست، بلکه بیشتر به معنای «ناممکن از لحاظ انسانی» است.

ذهن انسان و جهان هیچکدام به صورت جدا پوچی را سبب نمی‌شوند، بلکه «پوچی» از طبیعت متناقض این دو با هم برمی آید. هیچ انگاری بنابراین یک مکتب فلسفی است که بیان می‌کند تلاش انسان برای یافتن معنا در ‌‌نهایت با شکست مواجه می‌شود، زیرا میزان خالصی اطلاعات و محدوده بسیار گسترده نادانسته‌ها قطعیت را ناممکن می‌کند و با این حال برخی از هیچ انگاران بر این عقیده‌اند که با با وجود چنین حقیقتی فرد باید پوچی را بپذیرد و به جستجو و پژوهش برای یافتن معنا ادامه دهد.

بطالت و یخچال

چنانچه گفتیم، بطالت یکی از دلایلی است که در ‌‌نهایت بدل به بیماری یخچال گرایی می‌شود. واژه انگلیسی «idleness» به معنی بطالت برابر با کلماتی مانند بیکاری، تنبلی، بیهودگی، سستی، بیحالی و بی‌کارگی است. معانی گوناگون بطالت نشان می‌دهد که با مفاهیم متفاوت و در عین حال مشابهی روبرو هستیم.

در بررسی پژوهش‌های علمی انجام شده در مورد بطالت نیز این چندگانگی دیده می‌شود. تنوع معانی و برداشت‌های موجود از بطالت نشان می‌دهد که با پدیده‌ای دارای معنی صریح و مشخص سروکار نداریم. بنابراین فهم درست آن نیازمند رجوع به برخی قراین و مفاهیم دیگر مانند کار، زمان، هدف، پوچی، ملال، استراحت و فراغت است.

ویرجینیا وولف می‌گوید: «در بطالت و رویاهای ماست که‌گاه حقیقت فرو نهفته بالا می‌آید و آشکار می‌شود.» یا آگاتا کریستی معتقد بود که اختراع‌زاده بطالت است و نه احتیاج، و آنتوان چخوف می‌نویسد هیچ شادی نیست که با بطالت برابر نباشد و تنها آنچه بی‌فایده است، می‌تواند لذتبخش تلقی شود. و بالاخره فیلسوف معروف برتراند راسل مقاله‌ای در ستایش بطالت نوشته است که در آن با نگاهی انتقادی نسبت به کار و انواع آن می‌گوید که نیل به شادی و سعادت بشر در تقلیل سازمان یافته کار تحقق می‌یابد.

بطالت تنش عصبی به وجود می‌آورد که در ارتباط نزدیک با گرسنگی قرار دارد، بنابراین افراد سعی می‌کنند با پرخوری یا پرنوشی تنش خود را کاهش دهند که هر دو منجر به چاقی می‌شود

نکته مهم برای ما این است که بطالت دقیقا با استراحت فکر همراه نیست. مثلا شما خسته و کلافه‌ای و نمی‌دانی چه کنی، اما ذهنتان آرام هم نیست. به این ترتیب می‌توان گفت که بطالت در بسیاری از موارد با خستگی، استرس و فرسودگی همراه خواهد بود و شما بدون آنکه کاری انجام داده باشی، خسته‌ای. بطالت دارای اثرات منفی جسمانی و روان‌شناختی است و شما حس می‌کنی در حال از دست دادن انرژی هستی، در حالی که در واقعیت چنین نیست. شما به همین دلیل است که مدام سراغ یخچال می‌روید، بدون آنکه بدنتان واقعا به غذا نیاز داشته باشد.

افزایش وزن و چاقی که خود مادر بسیاری از بیماری‌ها به شمار می‌آید، یکی از پیامدهای دوره‌های طولانی بطالت است. بطالت سوخت و ساز بدن را کم می‌کند و بدن مستعد تجمع چربی در بافت‌ها می‌شود. افراد برای سوزاندن کالری‌هایی که مصرف می‌کنند، نیاز به فعالیت دارند و وقتی مدت‌ها غیرفعال هستند، کالری‌های ذخیره شده تبدیل به چربی می‌شود.

بطالت تنش عصبی به وجود می‌آورد که در ارتباط نزدیک با گرسنگی قرار دارد، بنابراین افراد سعی می‌کنند با پرخوری یا پرنوشی تنش خود را کاهش دهند که هر دو منجر به چاقی می‌شود.
بیماری یخچال گرایی، یا هر اسم دیگری، این روز‌ها به شدت ما را تهدید می‌کند واصلا حواسمان به این مسائل نیست. انگار دچار مرگی خاموش شده‌ایم.|میگنا


ادامه مطلب ...

حال اعدامی زنده شده: هر روز بدتر از قبل

جام جم سرا: به گزارش خبرنگار ما، اعدامی زنده‌شده که علیرضا نام دارد به اتهام حمل و نگهداری موادمخدر به اعدام محکوم شده‌ بود. او اواسط مهر سال گذشته در زندان بجنورد به ‌دار آویخته و 20دقیقه بعد از چوبه‌دار پایین آورده ‌شد و پزشک‌قانونی حاضر در صحنه نیز مرگ او را تایید کرد اما ساعاتی بعد از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی در حالی‌که کارگر سردخانه مشغول انجام کاری در آن محل بود متوجه بخار در کاور جسد علیرضا شد و بلافاصله مسوولان را خبر کرد.
انتقال علیرضا 35ساله به بیمارستان و آغاز عملیات احیا روی این مرد، او را دوباره به زندگی بازگرداند و در نهایت علیرضا بعد از چند هفته کما دوباره چشم‌هایش را باز کرد و به زندگی برگشت.

مطابق اوراق پرونده علیرضا سه سال قبل از اجرای حکم اعدامش به اتهام حمل و نگهداری شیشه دستگیر و زندانی شده‌ بود. هرچند قاضی رسیدگی‌کننده به پرونده نامه‌ای برای عفو این مرد به کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاد اما این کمیسیون، علیرضا را به‌دلیل سابقه‌دار بودن مستحق تخفیف ندانست و این جوان که سه فرزند نیز دارد به اعدام محکوم شد.

یک‌شب قبل از اجرای حکم به خانواده‌ علیرضا اعلام کردند برای آخرین دیدار به زندان بروند. فردای آن روز در حالی‌که برادر علیرضا و دایی‌اش برای تحویل جسد رفتند مسوول سردخانه به آنها اعلام کرد علیرضا به بیمارستان منتقل شده‌ و او هنوز زنده‌ است. با بیرون آمدن علیرضا از کما و انجام درمان‌های اولیه این مرد دوباره به زندان منتقل شد و در حالی‌که برخی کارشناسان معتقد بودند حکم اعدام یک‌بار دیگر باید اجرا شود و برخی دیگر اعدام دوباره را غیرقانونی می‌دانستند پرونده به کمیسیون عفو و بخشودگی رفت و این بار به‌دلیل وضعیت خاصی که این مجرم داشت درخواست مورد پذیرش قرار گرفت و حکم اعدام به حبس ابد تغییر یافت. این در حالی بود که وضعیت علیرضا به گفته همسر و برادرش هر روز بدتر از قبل شد.

برادر علیرضا روز گذشته درخصوص آخرین وضعیت پرونده برادرش گفت: «متاسفانه وضعیت برادرم بسیار بد است. او نزدیک به 40کیلو وزن از دست داده‌ و حافظه‌اش تقریبا پاک شده است. از آنجایی که باید داروهای خاصی را مصرف می‌کرد و در زندان این داروها در دسترس نیست حال علیرضا در این مدت بسیار بد شده ‌است. من و برادرم تنها کسانی هستیم که به دیدار علیرضا می‌رویم با اینکه هر هفته به دیدنش می‌رویم اما ما را فراموش کرده‌ است. وقتی صحبت می‌کنیم باید چندین ‌بار یاد‌آوری کنیم که چه کسی هستیم و او حالا کجاست.»

وی گفت: «چند زندانی که از دوستان علیرضا هستند از او مراقبت می‌کنند. آنها هروقت به مرخصی می‌آیند ما مبلغی پول می‌دهیم تا کارهای برادرم را در زندان انجام دهند آن طور که دوستانش می‌گویند او دیگر کنترلی بر خودش ندارد. دست چپ علیرضا تقریبا از کار افتاده ضمن اینکه پای چپش هم دیگر سالم نیست و همین وضعیت را برای او بدتر کرده‌است. پزشکان زندان روزانه به او دارو می‌دهند اما این داروها باعث بهبود برادرم نشده و فقط خواب‌آور است و باعث می‌شود او طول روز را بخوابد.»

برادر علیرضا درباره اینکه آیا تلاشی برای گرفتن مرخصی درمانی برای برادرش کرده است یا نه، گفت: همان موقع که برادرم زنده شد، گفتند با سپردن وثیقه می‌توانم او را بیرون بیاورم. مدتی طول کشید تا 15میلیون‌تومان وثیقه‌ای را که خواسته‌ بودند، تهیه کنم. وقتی پول را بردم گفتند نمی‌شود علیرضا را آزاد کرد چون او یک شاکی خصوصی هم دارد که به خاطر درگیری با آن فرد به 10سال حبس و 34میلیون‌تومان دیه محکوم شده ‌است. تلاش کردم آن فرد را پیدا کنم. آدرسی از او داشتم و رفتم تا رضایت بگیرم. گفتند از آنجا رفته. حالا هم آدرس جدید در اجرای احکام است اما متاسفانه برای اینکه رضایت بگیرم آدرس را به من نمی‌دهند و در این خصوص همکاری نمی‌کنند. به من می‌گویند 34میلیون‌تومان را بیاور ما خودمان اقدام می‌کنیم. این پول، مبلغ کمی نیست. برای من که یک کارگر هستم، خیلی سخت‌ است چنین مبلغی را تهیه کنم. می‌خواستم به همراه برادر دیگرم برای رضایت بروم، شاید شاکی قبول کند پول کمتری بگیرد یا اینکه به‌طور کلی رضایت بدهد. قاضی پرونده هم می‌گوید تا زمانی که شاکی خصوصی رضایت ندهد، نمی‌توانم وثیقه را قبول کنم. وقتی هم از علیرضا می‌پرسم با چه کسی دعوا کرده و موضوع چه بوده چیزی یادش نمی‌آید که بگوید. علیرضا وضعیت بسیار بدی دارد؛ او به لحاظ جسمی و روحی روزبه‌روز تحلیل می‌رود و دیگر تحمل زندان را ندارد، حتی پزشکان زندان هم شفاهی گفته‌اند او نمی‌تواند در زندان بماند. اگر می‌شد من جای برادرم به زندان بروم این کار را می‌کردم. آن‌وقت می‌توانستیم او را برای درمان به بیمارستان منتقل کنیم. این روند به مرگ علیرضا در زندان می‌انجامد.» (شرق)


ادامه مطلب ...

نامزدم بیمار، تصادفی، ناقص، و از آن بدتر: معتاد است!

جام جم سرا به نقل از خراسان: بهتر بود پیش از ازدواج و در مراحل آشنایی تحقیقات بیشتری می‌کردید و به طور دقیقتری شرایط را می‌سنجیدید. به هر حال باز هم همسر شما احتمالا دارای شرایطی قابل قبول بوده که شما و خانواده‌تان با این ازدواج موافقت کرده‌اید.
سوال من از شما این است: پیش از ازدواج برای تامین منابع اقتصادی و رفاهی زندگیتان بر اساس چه معیارهایی به توافق رسیدید؟ اینکه همسرتان در گذشته حادثه‌ای برایشان پیش آمده است یا دوران نقاهت را پشت سر گذاشته‌اند به تنهایی موضوعی نیست که شما را نگران کند اما اینکه خانواده همسرتان این موضوع را با توجه به اینکه در زندگی کنونی شما و همسرتان تاثیرگذار است، از شما پنهان کرده‌اند، مبحث جداگانه‌ای است.

در صورتی که احساس می‌کنید همسرتان «هم اکنون» اعتیاد دارد، برای پی بردن به آن ابتدا بررسی رفتارهای روزمره وی در زمان‌های مختلف حائز اهمیت است.

علایم ظاهری ابتلا به اعتیاد:

۱ - به حالت چشم‌ها و نشانه‌هایی نظیر سرخ شدن چشم‌ها یا خیره شدن به نقطه‌ای نامعلوم به مدت طولانی توجه کنید.

۲ - رفتار افرادی که اعتیاد دارند به طور غیرقابل پیش بینی و ناگهانی تغییر می‌کند. رفتارهایی مثل بی‌قراری، تغییرات ناگهانی خلق از خوشی به ناخوشی، پر حرفی و‌ گاه تاخیر در حرکات و واکنش نشان دادن به محرک‌های محیطی از نکات قابل توجه است.

۳ - عادات افراد مبتلا به اعتیاد تغییر چشمگیری دارد؛ به عنوان مثال می‌توان به طولانی شدن زمان دستشویی و استحمام، تغییر در زمان خواب یا خوابیدن به مدت طولانی، اهمیت ندادن به نظافت شخصی، تغییر دوستان صمیمی و یا گریز از موقعیت‌هایی که لازم باشد زمان طولانی را صرف کند نظیر مهمانی‌ها و... اشاره کرد. علاوه بر آن دیر حاضر شدن در محل کار، کم توجهی به مسئولیت‌های کاری یا تحصیلی نیز می‌تواند از علایم دیگر باشد.

۴ - نشانه‌های محیط زندگی افرادی که مشکوک به اعتیاد هستند نیز قابل بررسی است. نشانه‌هایی نظیر وجود بوهای غیر عادی در محل زندگی یا روی لباس‌ها یا حتی دهان فرد، وجود سوزن‌ها و سنجاق‌های سیاه شده، قاشق‌های خمیده و دود گرفته در گوشه و کنار خانه، لوله‌های خالی خودکار، وجودکبریت‌های نیم سوخته در مکان‌های غیرعادی و... باید بررسی شود.

علاوه بر نکاتی که به آن اشاره شد، مواردی همچون گم شدن بعضی اشیا در خانه، کاهش اعتماد به نفس، کاهش وزن و کم شدن اشت‌ها، تغییر در صدا و لحن صحبت کردن، آثار کبودی، زخم یا تزریق در جاهای غیر معمول بدن و امتناع از مراجعه به پزشک حتی در مواقع ضروری قابل توجه می‌باشد.

به یاد داشته باشید علایم مصرف مواد مخدر سنتی مثل تریاک، هروئین و... معمولا زودرس و مشخص است. به طور مثال لب‌های سیاه و رنگ تیره پوست و نشانه‌های بدنی بارز از جمله علایم مصرف مواد مخدر سنتی است اما مواد مخدر صنعتی نظیر شیشه به جز تغییرات کمی در اندازه مردمک چشم و یا لاغر شدن بی‌دلیل، نشانه‌های خاص و بارز دیگری ندارد. البته علایمی چون هیجان‌خواهی، سرخوشی، توهم‌های دیداری یا شنیداری نظیر هذیان گفتن یا صحبت‌های نامعقول نیز در دراز مدت بروز می‌کند.

به علاوه مصرف مواد مخدر سنتی به محل مناسب و تجهیزات خاصی نیاز دارد، در حالی که مواد مخدر صنعتی به خاطر بی‌بو بودن و سادگی مصرف نیاز به موارد ذکر شده ندارد و در هر زمان و مکانی قابل استفاده است.

در نظر داشته باشید علایم خماری و یا عدم مصرف بموقع در صورت اعتیاد به مواد مخدر سنتی بعد از ۴ تا ۱۲ ساعت به صورت آبریزش بینی، بی‌قراری و در ‌‌نهایت تشنج نمایان می‌شود اما اعتیاد به مواد مخدر صنعتی، علایم خماری خاصی ندارد و فرد پس از گذشت حداکثر یک ماه دچار علایم محرومیت یا خماری می‌شود. (سیمین قربانی - کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده)


ادامه مطلب ...

چرا خاراندن محل خارش، آن‌ را بدتر می‌کند؟!

جام جم سرا به نقل از خبرآنلاین: در شرایط مختلف، از اگزما گرفته تا نارسایی کلیه، میلیاردها انسان روی زمین خارش‌های مزمن را در بعضی نقاط بدن تجربه می‌کنند؛ شرایطی که گاهی اوقات می‌تواند روی کیفیت زندگی آنها تاثیر جدی بگذارد. به نظر می‌رسد بدن مکانیزمی سرکوب‌گرانه برای رویارویی با این حالت دارد:
خاراندن محل خارش تا زمانی‌که محل خارش درد بگیرد، می‌تواند حالتی از تسکین و آرامش ایجاد کند. اما وقتی‌که درد محو می‌شود، خارش به صورت غیرقابل تحمل‌تری برمی‌گردد، تا حدی که ما سخت‌تر و خشن‌تر آن محل را می‌خارانیم و این فرآیند آن‌قدر ادامه می‌یابد که گاه به آسیب دردناک پوستی منتهی می‌شود.

ژو فنگ چن از دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن در پژوهشی جدید دریافته است که چرا این اتفاق می‌افتد. او می‌گوید: «مردم خاراندن را ادامه می‌دهند، تا حدی که ممکن است به خونریزی منجر شود.»
نتایج تحقیقات وی و گروهش بر موش‌های آزمایشگاهی نشان می‌دهد این حالت به دلیل تداخلات عصبی کوچک ایجاد می‌شود.

دانشمندان می‌دانند انتقال‌دهنده‌های عصبی (نوروترانسمیترها) سرتونین به کنترل درد کمک می‌کنند، و این درد -که بعد از خاراندن محل خارش ایجاد می‌شود- در واقع به تسکین خارش منجر می‌شود. به همین دلیل، گروه پژوهشی چن تحقیق کردند که آیا سروتونین در فرآیند خارش هم مداخله می‌کند یا خیر. آنها پژوهش خود را با مطالعه روی موش‌های دستکاری شده ژنتیکی آغاز کردند که بدن‌شان قادر به تولید سروتونین نبود.
به طور معمول، موش‌ها بعد از تزریق ماده تحریک‌کننده خارش شروع به خاراندن می‌کنند؛ اما به نظر می‌رسید موش‌های تغییر ژن یافته اصراری به انجام این کار ندارند.
موش‌های با ژنتیک معمول که تحت اثر دارویی برای جلوگیری از خارج شدن سروتونین از مغز قرار داشتند، نیز پس از تزریق داروی محرک از خاراندن محل خارش اجتناب کردند. این مساله نشان می‌داد اصرار برای خاراندن محل خارش زمانی آغاز می‌شود که سطح سروتونین مغز به نقطه تحریک برسد.

نتایج این تحقیق به توضیح این مطلب کمک می‌کند که چرا مردم محل خارش را به شدت می‌خارانند، تا حدی‌که گاهی منجر به خونریزی می‌شود.
چن می‌گوید: «مردم محل خارش را می‌خارانند، چون درد باعث جلوگیری از خارش می‌شود. اما به دلیل آنکه درد نیز توسط سروتونین کنترل می‌شود، آنها مجبورند خارش را با شدت بیشتری ادامه دهند تا دردی به اندازه کافی قدرتمند برای سرکوب حس خارش ایجاد کنند. به این ترتیب، حلقه‌ای از کنش و واکنش ایجاد می‌شود: مغز قصد کنترل درد را دارد، در نتیجه سروتونین بیشتر و بیشتری تولید می‌شود.»

شدت گرفتن خارش اما این پایان راه نیست. چند سال پیش، چن و همکارانش دریافتند سلول‌های مغزی موسوم به نورون‌های GRPR حس خارش قوی‌تری را ایجاد می‌کنند. نتایج تحقیقات اخیر آنها بر روی موش‌های آزمایشگاهی نیز نشان می‌دهد سروتونین اساسا در این فرایند دخیل است و علاوه بر فعال‌سازی نورون‌های محرک درد، نورون‌های محرک GRPR را نیز فعال می‌کند. این به آن معناست که وقتی محل خارش را می‌خارانیم، سطح اضافه سروتونین که مغز برای کنترل درد ترشح می‌کند، همچنین باعث تشدید حس خارش می‌شود.

چن اظهار می‌دارد باید راهی وجود داشته باشد که از طریق مسدودسازی گیرنده‌های سروتونینی که نورون‌های GRPR را فعال می‌کند، درمانی برای کنترل خارش‌های مزمن ابداع کرد. اما گیل یوسیپویچ، مدیر مرکز خارش دانشگاه تمپل در فیلادلفیای پنسیلوانیا، نکته مهمی را گوشزد می‌کند. وی می‌گوید: «مشکل خارش مزمن تنها یک گیرنده و یک مسیر ندارد. بنابراین هنوز برای رسیدن از موش‌های آزمایشگاهی به اهداف درمانی راهی طولانی پیش رو داریم.» (محمود حاج‌زمان)


ادامه مطلب ...

وضعیت کودکان کار و خیابانی، هر روز بدتر می‌شود

دکتر همایون هاشمی به جمع‌آوری و ساماندهی کودکان خیابانی اشاره کرد و گفت: عملیات جمع‌آوری این کودکان یک پروسه کوتاه‌مدت است و بدون دردسر و هزینه می‌توان به این کار اقدام کرد اما نگهداری، بازپروری و جامعه‌پذیری کودکان کار و خیابان یک پروسه طولانی مدت است که پرهزینه و پردردسر خواهد بود.

وی از توسعه مراکز نگهداری کودکان کار و خیابان خبر داد و گفت: در مورد نگهداری و ساماندهی این کودکان مشکلی نداریم و تا به حال نشده کودکی به ما معرفی شود اما وی را تحویل نگیریم.

به گفته رئیس سازمان بهزیستی، ساماندهی کودکان خیابانی و کار نیاز به مشارکت دستگاه‌های ذی ربط مانند نیروی انتظامی، شهرداری و قوه قضایی دارد که البته نگهداری این کودکان در مراکز بهزیستی فقط با حکم قضایی باید باشد و بدون حکم کودکی را تحویل نمی‌گیریم.


هیچ کودکی بدون حکم قضایی پذیرش نمی‌شود

وی با اشاره به اینکه نمی‌توان کودکی را بدون دستور قضایی در مراکز نگهداری کرد گفت: در غیر این صورت والدین می‌توانند از سازمان بهزیستی برای نگهداری کودکشان از بهزیستی شکایت کنند که در این صورت باید کودک به خانواده تحویل داده شود.

هاشمی افزود: اگر جمع آوری کودکان خیابانی با مشارکت قوه قضاییه و براساس قانون باشد در مراکز بهزیستی پذیرش خواهند شد.

وی از تشکیل گروه‌هایی برای جمع آوری کودکان خیابانی در استان‌ها خبر داد و گفت: در این گروه‌ها بهزیستی مداخلات اجتماعی لازم را انجام می‌دهد تا جایی که بتوان این کودکان را از سطح شهر‌ها پاک کرد.


فعالیت ۶۰ مرکز نگهداری کودکان کار و خیابان

هاشمی با اشاره به اینکه در حال حاضر ۶۰ مرکز نگهداری مربوط به این کودکان فعال است، گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون حدود ۴ هزار کودک کار و خیابان جمع آوری و در مراکزمان ساماندهی شدند و در سال گذشته نیز نسبت به ساماندهی ۵ هزار کودک اقدام شده بود.

رئیس سازمان بهزیستی با اشاره به اینکه در حال حاضر وضعیت پدیده‌های اجتماعی مانند کودکان خیابان نسبت به گذشته روز به روز وخیم‌تر و شدید‌تر می‌شود، ادامه داد: باید براساس شرایط فعلی جامعه اقدام کنیم و با شناسایی شگردهای مختلفی که در شهر‌ها برای سوءاستفاده از کودکان کار و خیابان وجود دارد اقدامات لازم را انجام دهیم.

وی اظهارداشت: گروه‌های خاصی هستند که از بچه‌ها سوء استفاده می‌کنند که البته این شناسایی و ساماندهی نیاز به همکاری نیروی انتظامی و دستگاه قضایی دارد.


جمع آوری و ساماندهی کودکان نیازمند همکاری همه دستگاه‌ها

وی با اشاره به اینکه نقش بهزیستی مداخلات مددکار محور است گفت: برای رسیدگی و رفع مشکلات کودکان خیابانی و اقدام علیه سوءاستفاده از آنان نیاز به احکام قضایی و مشارکت بیش از پیش آن‌ها دارد.

رئیس سازمان بهزیستی با تاکید بر اینکه پدیده‌های اجتماعی به صورت زنجیره‌ای به هم متصل هستند، افزود: این پدیده‌ها ممکن است آسیب‌هایی را نیز به همراه داشته باشند بنابراین وظیفه همه دستگاه هاست که با توسعه همکاری‌های خود در رفع این مشکلات اقدام نمایند.

هاشمی گفت: شهرداری نیز می‌تواند با توسعه مراکز تخصصی و ساماندهی کودکان کار و خیابان در این زمینه ما را یاری دهد که البته در حال حاضر مراکزی با عنوان سرای ساماندهی از سوی شهرداری فعال است که مددکاران ما نیز در آنجا خدمات لازم را ارائه می‌دهد. (مهر)


ادامه مطلب ...

ضرر تنهایی، بدتر از مضرات سیگار است

تنهایی ربطی به تعداد دوستان و روابط اجتماعی ندارد: تنهایی کاملا به کیفیت فردی در روابط انسان مربوط است. زیرا ممکن است او با افراد جامعه‌اش در ارتباط باشد، اما از نظر احساسی یا اجتماعی و تفکر از اطرافیان‌شان جدا بوده و بشدت احساس تنهایی کند.

بیش از 60 درصد از افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، متاهل هستند: وقتی زوج‌ها از عمیق‌ترین احساسات، افکار و تجربه‌هایشان با دیگری صحبت نمی‌کنند، از نظر احساسی از یکدیگر جدا شده و گرفتار غم تنهایی می‌شوند. این افراد تصور می‌کنند که همسران‌شان نمی‌توانند احساسات عمیق آنها را درک کرده، بنابراین کمتربا یکدیگر صحبت می‌کنند.

تنهایی درک ما از روابط‌مان را منحرف می‌کند: مطالعات نشان داده است هر زمان از مردم بخواهید لحظاتی را که احساس تنهایی می‌کردند، به خاطر بیاورند کافی است تا دوباره احساس تنهایی کرده و روابط‌شان را با دیگران کم اهمیت تلقی کنند. در حقیقت بیشتر افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، کمتر در ایجاد رابطه با دیگران پیشقدم می‌شوند و خود را در دام تنهایی عمیق‌تری گرفتار می‌کنند.

احساس تنهایی کردن مسری است: خیلی راحت می‌توان کسی را که گرفتار تنهایی و احساس مخرب آن است، شناسایی کرد و جالب است بدانید در تحقیقی مشخص شده افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، می‌توانند این حس خود را به دوستان و اطرفیان‌شان نیز انتقال دهند.

تنهایی باعث احساس سرما می‌شود: در تحقیقی از داوطلبان خواسته شد خاطرات روزهای تنهایی‌شان را به یادآورند. شرکت‌کنندگان هنگام یادآوری این خاطرات به وضوح احساس سرما کردند و حتی دمای واقعی پوست بدن‌شان پایین آمد. در واقع بدن ما نسبت به تنهایی بشدت واکنش نشان می‌دهد.

تنهایی موجب می‌شود که سلامت‌مان به خطر بیفتد: تنهایی باعث می‌شود گرفتار فشار خون، کلسترول بالا و دیگر ناراحتی‌های جسمی شویم. در واقع با افزایش هورمون استرس ما را دچار مشکلات روانی و فیزیکی می‌کند. از طرفی، تنهایی مزمن احتمال حمله قلبی ـ عروقی را افزایش می‌دهد، زیرا وقتی فرد احساس تنهایی می‌کند، بدنش تحت فشار و تنش بسیاری است.

تنهایی به اندازه سیگار کشیدن خطرناک است: دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که تنهایی به اندازه سیگار کشیدن از عمر انسان کاسته و تا 14 درصد خطر مرگ زودرس را افزایش می‌دهد.

psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند


ادامه مطلب ...

خوراکی‌‌هایی که از سَم هم بدتر است

به گزارش جام جم سرا ،​ لطفا 2‌ تصویر را جلوی چشم‌تان بیاورید: مادربزرگ‌تان را به‌خاطر بیاورید که وقت‌های بیکاری‌اش یکی از کله‌قندها را می‌گرفت و شروع می‌کرد به خردکردن آن. همین طوری که برای قندان قند تهیه می‌کرد، قصه‌هایی هم از قدیم‌ها و اینکه مردم سالم‌تر بودند، می‌گفت. شما هم با خوشحالی به قصه‌ها گوش می‌دادید و به دانه‌های خردشده قند نگاه می‌کردید که چقدر حرفه‌ای ریز‌ریز می‌شدند. تصویر بعدی که امروزی‌تر هم هست، یک جعبه پر از شکلات است که از طرف دوستی دریافت کرده‌اید. قطعا این جعبه برای نشان‌دادن محبت بوده است، نه چیز دیگری.

خیلی هم خوشحال شده‌اید و به طرز عجیبی برای خوردن آنها نقشه می‌کشید، جعبه را باز می‌کنید و... خب! همین‌جا دست نگه دارید! تصاویر زیبایی بودند نه؟ بله. اما اگر بخواهید از این تصاویر عبور کنید و برسید سر صحنه خوردن چای به همراه قند یا باز کردن یواشکی جعبه شکلات و جشن یک نفره گرفتن کار خراب می‌شود. می‌خواهم از اصطلاح فاجعه استفاده کنم. فاجعه‌ای که همین الان هم احتمالا با یک گردش 35درجه سر‌ به ‌سمت راست و چپ در اطراف‌مان دیده می‌شود: شکر سفید و محصولاتی که با آن تهیه شده‌اند. مادربزرگ‌تان حق داشت. قدیم‌ها آدم‌ها سالم‌تر بودند.

متهم اصلی پوسیدگی دندان

از بین تمام محصولاتی که این سال‌ها تولید می‌شوند، محصولاتی که حاوی شکر تصفیه‌شده‌اند از همه مضرتر هستند. فروش محصولات غذایی شامل شکر برای جامعه ایالات‌متحده سالانه هزینه‌ای معادل 54بیلیون دلار هزینه دندانپزشکی د‌ارد. همین مسئله باعث شده دندانپزشک‌ها دوران خوشی را تجربه کنند! آدم‌هایی که باید زود به زود به آنها مراجعه کنند وگرنه دندان‌های‌شان را از دست خواهند داد. آدم‌هایی که نمی‌دانند چرا با‌وجود مسواک‌زدن و استفاده از نخ دندان بازهم دچار پوسیدگی دندان‌ها می‌شوند.

بدن ما تحمل این همه شکر را ندارد

این روزها علاوه بر انواع اعتیاد، شاهد نوع جدیدی از اعتیاد هستیم که به شیرینی جایش را در دلمان باز کرده؛ اعتیاد به شکر! در سال‌1915 متوسط میزان شکری که هر فرد ایالات‌متحده‌ای در یک سال مصرف می‌کرد 15تا 20پوند بود اما در سال‌های اخیر این عدد برای بدن انسان‌ها نجومی شده است! حاد بودن مسئله وقتی خودش را نشان می‌دهد که متوجه شویم طبق تحقیقات، عده‌ای هستند که میزان شکر مصرفی‌شان خیلی کم است یا اینکه اصلا از شکر استفاده نمی‌کنند. این نکته یک فاجعه ساده را نشان می‌دهد: خیلی‌ها، به میزان وحشتناکی از شکر استفاده می‌کنند و نمی‌دانند بدن انسان تحمل این میزان از کربوهیدرات را ندارد! ارگان‌های حیاتی بدن با مصرف این همه شکر دچار تخریب خواهند شد. تخریب‌هایی از نوع باور نکردنی!

شاید پوکی استخوان سراغتان بیاید

شکر تصفیه شده هیچ‌گونه فیبر، چربی، آنزیم، پروتئین یا مواد معدنی ندارد، فقط کالری خالص است. خب، وقتی بی‌رویه از این شکر استفاده می‌کنید برای بدن‌تان چه اتفاقی می‌افتد؟ بدن‌تان مجبور می‌شود مواد حیاتی ضروری را از سلول‌های سالم خودش قرض بگیرد تا بتواند مقدار شکر مصرف شده را متابولیز کند. بعد از مصرف شکر، بدن کلسیم، پتاسیم، منیزیم و سایر مواد‌غذایی مفید را از تعداد زیادی از ارگان‌های بدن قرض می‌گیرد تا شکر وارد شده به سیستم را قابل استفاده کند.
خیلی وقت‌ها مقدار زیادی کلسیم از استخوان‌ها گرفته می‌شود تا تاثیرات شکر مصرف شده را خنثی کند. همین مسئله هم کار دست بدن می‌دهد. پوکی استخوان نتیجه همین روش غلط تغذیه است که گریبان کل جوامع دنیا را گرفته است. از طرف دیگر می‌دانیم، دندان‌ها هم به کلسیم نیاز دارند. عجیب نیست پوسیدگی دندان‌ها زیاد شود و درنهایت از دست بروند.


بدن بدون ذخیره می‌ماند

شکر تصفیه شده خالی از تمام مواد مغذی است، به‌همین دلیل بدن مجبور می‌شود از مواد‌غذایی ذخیره شده خودش استفاده کند. اگر مصرف شکر بیش از قبل ادامه پیدا کند، نتیجه‌ای جز تولید اسید بسیار زیاد نخواهد داشت که باعث می‌شود مواد مغذی بیشتری از تمامی بدن گرفته شود تا عدم تعادل ایجاد شده را از بین ببرد. حالا فکرش را کنید، ذخیره‌های بدن هم کم باشد و به دادش نرسد، آن وقت است که بدن نمی‌تواند از شر باقی‌مانده‌های این سم سفید خلاص شود. به همین دلیل مرگ سلولی اتفاق می‌افتد و جریان خون هم مسموم به‌نظر می‌آید چون با انواع و اقسام نشانه‌های مواد مغذی از دست رفته پر شده است.

لثه‌ها هم در معرض خطرند

یکی دیگر از عوارض زیاده‌روی مصرف شکر چسبنده و غلیظ‌شدن خون است. این خون قطعا وارد مویرگ‌های تغذیه‌کننده لثه و دندان‌ها نیز می‌شود. واردشدن همانا و خراب‌کردن دندان‌ها همان. این‌طور که پیداست مسواک‌کردن تنها دیگر کافی نیست. کار از ریشه خراب است!

شکر عامل دیابت

همان‌طور که استفاده از مواد‌غذایی چرب می‌تواند باعث دیابت شود، استفاده از شکر زیاد هم نتیجه‌ای مشابه خواهد داشت. دیابت به‌دلیل نقص پانکراس در تولید انسولین کافی ایجاد می‌شود، آن‌هم درست زمانی‌که مقدار شکر مصرف شده زیاد می‌شود. وقتی مواد‌غذایی شامل شکر زیاد مصرف شوند، به سیستم بدن شوک وارد می‌شود. در نتیجه پانکراس باید به‌شدت کار کند اما سرانجام موقعی می‌رسد که پانکراس هم از کار زیاد خسته می‌شود و دیابت چهره خودش را نشان می‌دهد. افت قند خون در شرایطی ایجاد می‌شود که پانکراس بیش از حد کار کرده و بیش از اندازه انسولین ترشح کرده باشد.

سنگ کیسه صفرا زیر سر شکر است

یکی از جدیدترین تحقیقات در مجله پزشکی انگلستان خبر تکان‌دهنده‌ای را منتشر کرده است: از مهم‌ترین و اصلی‌ترین عوامل ابتلا به سنگ کیسه صفرا، شکر است. سنگ کیسه صفرا از چربی و کلسیم تشکیل می‌شود. حالا کلسیم چه ربطی به شکر دارد؟ شکر می‌تواند تمام مواد معدنی مورد‌نیاز را از رده خارج کند. یکی از این مواد معدنی کلسیم است. شکر، کلسیم را تبدیل به یک ماده سمی و بدون استفاده می‌کند که خودش را در هر جایی از بدن قرار می‌دهد، یکی از این نقاط کیسه صفراست. از هر 10نفر که در ایالات‌متحده زندگی می‌کنند، یک نفر سنگ کیسه صفرا دارد. بعد از 40سالگی این عدد به 5نفر از هر 40 آمریکایی می‌رسد. سنگ کیسه صفرا می‌تواند بدون علامت باشد یا اینکه با علائم دردناکی همراه شود. علائمی مثل پف‌کردن، دفع باد از راه گلو و تحمل نداشتن نسبت به غذاها.

وقتی عملکرد مغز مختل می‌شود

خیر! مضرات شکر تمامی ندارد! یکی دیگر از فجایعی که جناب شکر به شیرینی به ما هدیه می‌دهد و ما هم به‌خوبی قبول می‌کنیم، مشکلاتی است که برای مغز پیش می‌آورد. راستش را بخواهید این مشکلات اولین نفرات از صف طولانی مضرات شکر هستند. مغز انسان بسیار حساس است و به‌خصوص نسبت به تغییرات شیمیایی سریعی که در بدن اتفاق می‌افتد، واکنش نشان می‌دهد. وقتی از شکر استفاده می‌کنیم، انگار از سلول‌هایمان دزدی کرده‌ایم اما چه چیزی دزدیده‌ایم؟ جواب ویتامینB‌ است.

نبود این ویتامین باعث از بین‌رفتن سلول‌ها می‌شود. از طرف دیگر این مسئله مانع تولید انسولین می‌شود. هرقدر مقدار انسولین کمتر باشد، مقدار شکر (گلوکز) موجود در جریان خون بیشتر خواهد بود که باعث اختلال مشاعر می‌شود. جالب است بدانید، بعضی از رفتارهای مجرمانه نوجوانان را به همین نکته نسبت می‌دهند.

شکر هم اعتیادآور است

شکر دست کمی از مواد‌مخدر ندارد! باورکردنش سخت است اما حقیقت دارد. شکر تصفیه‌شده سفید غذا نیست؛ محصول شیمیایی خالص به‌دست آمده از تغییرات صنعتی است، در حقیقت شکر از کوکائین هم خالص‌تر است! برای تهیه شکر سفید از حرارت زیاد و فعل و انفعالات شیمیایی استفاده می‌شود که همین امر موجب ازدست‌رفتن تمام مواد مغذی موجود در آن می‌شود. بعد از اینکه نیشکرها و چغندرها درو می‌شوند، به تکه‌های کوچک تقسیم می‌شوند و تحت فشار زیادی قرار می‌گیرند تا عصاره‌شان به‌دست بیاید.

این عصاره با آب ترکیب می‌شود و حرارت می‌بیند. ماده‌ای که از این مراحل خارج می‌شود با آهک ترکیب خواهد شد و رطوبتش را از دست می‌دهد. ماده باقی‌مانده وکیوم می‌شود و شروع می‌کند به بلوری‌شدن. تا این مرحله تقریبا 64درصد از خواص شکر از بین‌رفته است. در مراحل بعدی تصفیه‌شدن، شکر بقیه خواصش را هم از دست خواهد داد. ماده حاصله همان چیزی است که به آن «سم سفید» می‌گوییم. کافی است برای مدت کوتاهی، مثلا 2هفته، سعی کنید شکر سفید را از برنامه غذایی‌تان حذف کنید تا متوجه تغییرات زیادی شوید. حتی بعید نیست حالت‌های ناخوشایند یک فرد معتاد هم تجربه شود!

نوشابه علیه استخوان‌ها

یک بطری نوشابه چیزی معادل 32حبه قند یا 160گرم شکر دارد، به‌همین دلیل بعد از خوردن نوشابه بلافاصله احساس انرژی زیادی می‌کنید. البته این انرژی زمان کوتاهی دوام می‌آورد و همان‌طور که گفته شد، خیلی زود تمام می‌شود و جایش را به خستگی می‌دهد. از طرف دیگر این میزان شکر، می‌تواند ذخایر کلسیم بدنتان را نابود کند. برای همین است که می‌گویند نوشابه باعث پوکی استخوان می‌شود.

شکر حافظه‌تان را مختل می‌کند

پژوهش های محققان مرکز پیشگیری و درمان چاقی بیمارستان کودکان بوستون نشان می دهد که شکر در مغز عملکردی همانند مواد مخدر دارد. اسکن مغزی نشان می دهد که پس از صرف غذای پر شیرینی، همان مناطقی در مغز تحریک می شوند که پس از مصرف کوکایین و هرویین فعال می‌شوند.آزمایشی در سال 2007 روی موش های معتاد به کوکایین نشان داد که آنان به آب قند تمایل بیشتری دارند و بیشتر تحریک می شوند.

به علاوه مقاله ای به عنوان «شکر احمق‌تان می کند» در سال 2012 توجه همگان را بر انگیخت. این مقاله که حاصل سال ها مطالعه دانشمندان است نشان می دهد که رژیم غذایی حاوی فروکتوز بالا در طول زمان باعث کاهش یادگیری و اختلال حافظه می شود. در این مقاله آمده است که استفاده از اسیدهای چرب امگا 3 اثر عکس دارند و بر خلاف شکرو غذاهای شیرین، باعث افزایش یادگیری و هوش می شوند.

شیرینی باعث افزایش انرژی کودکان نمی شود

نکته ای که وجود دارد این است که اکثر والدین بر این باورند که شیرینی و شکلات باعث افزایش انرژی و کارایی فرزندان می شود که باور اشتباهی است. به علاوه برخی از افراد معتقدند که مضرات شکر قهوه ای کمتر از شکر سفید است، این تصور پایه علمی ندارد چرا که شکر قهوه ای حاصل تصفیه شکر سفید با ملاس است و حتی می‌تواند مضرتر باشد. آنچه مهم است این است که مصرف شکر زیاد باعث کاهش حساسیت پرزهای چشایی می شود و به همین دلیل است که برای برخی افراد طعم های شیرین افراطی آزار دهنده نیست.

منبع : مجله سیب سبز


ادامه مطلب ...

چه چیزهایی می‌تواند حال مبتلایان به آسم و آلرژی را بدتر کند؟

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از هفته نامه آتیه نو ، اگر به آسم یا آلرژی دچار باشید، در شرایطی که در ادامه می‌گوییم بیماری شما شدت بیشتری می‌گیرد و اگر به نشانه‌هایی که سراغ شما می‌آیند بی‌توجه باشید، این بیماری روزبه‌روز بیشتر در بدنتان ریشه می‌دواند و درمانش سخت‌تر می‌شود.


مسکن‌ها

برخی از داروهایی که برای خلاص شدن از درد امتحانشان می‌کنید، می‌توانند باعث تشدید علائم آلرژی شوند. آسپرین و برخی داروهای ضدالتهابی که برای آرام کردن سردرد و کمردرد تجویز می‌شوند، ممکن است علائم آلرژیک را تشدید کنند. پس در صورتی که با آسم یا مشکلاتی از این دست آشنا هستید، مراقب نشانه‌هایی که بعد از مصرف مسکن بروز می‌کند باشید و در صورت تشدید مشکلتان، حتما فورا با پزشک مشورت کنید.


میوه‌ها


میوه‌ها و سبزی‌های تازه به سلامت شما کمک بزرگی می‌کنند، اما برای برخی از مبتلایان آلرژی، مصرف گروهی از میوه‌ها می‌تواند دردسرساز باشد. برخی افراد ممکن است با خوردن سیب، گلابی، موز یا هلو علائمی مثل خارش گلو و دهان را تجربه کنند و در برخی موارد نیز به نشانه‌های شدیدی مثل سوزن‌سوزن شدن پوست و تورم دچار ‌شوند. برای جلوگیری از ابتلا به این مشکل، باید مراقب واکنش‌هایی باشید که بدنتان به یک ماده غذایی خاص نشان می‌دهد و در صورت مشاهده نشانه‌هایی که از آلرژی حکایت می‌کنند، بار دیگر سراغ آن ماده نروید.

دود چوب


اگر در خانه‌تان شومینه چوبی دارید یا در شرایطی کار می‌کنید که با دود چوب، بوی رنگ و مواردی از این دست سروکار دارید، بعید نیست که نشانه‌های حاکی از ابتلایتان به آلرژی با شدت بسیار بیشتری خود را نشان دهند. ذرات معلقی که در این شرایط به مجاری تنفسی شما وارد می‌شوند، آلرژی را تشدید و سلامت شما را تهدید می‌کنند. پس در صورتی که در این شرایط فعالیت می‌کنید و سابقه ابتلا به آسم و آلرژی دارید، بهتر است درخواست منتقل شدن به یک واحد کاری دیگر را بدهید.

شنا در استخر


آلرژی تنها در این شرایط تشدید نمی‌شود، برخی افراد به کلر موجود در آب استخر حساس‌اند و با شنا کردن در آن بیش از قبل درگیر آلرژی می‌شوند. در صورتی که شما هم این مشکل را دارید، قبل از انتخاب استخر از روشی که آب آن پاکسازی می‌شود مطمئن شوید و سراغ استخرهایی بروید که آبشان با کلر ضدعفونی نمی‌شود.


ادامه مطلب ...

8 اشتباهی که باعث بدتر شدن سرماخوردگی شما می‌شوند

در ادامه به شایع‌ترین اشتباهاتی اشاره می‌کنیم که یک فرد با مرتکب شدن آن‌ها فرایند درمان سرماخوردگی و آنفلوآنزا را طولانی‌تر می‌کند و همچنین شدت آن‌ها را افزایش می‌دهد.


وانمود کردن به مریض نبودن: نادیده گرفتن سرماخوردگی کار آسانی است، چون ممکن است کارهای مهم‌تر از نشستن در خانه و درمان سرماخوردگی خود داشته باشید. شایع‌ترین اشتباه یک فرد پس از سرماخوردگی این است که کارهایش را کم نکند و مراقب خود نباشد. به‌طورکلی، در صورت احساس ناخوشی یا در صورت احساس ابتلا به سرماخوردگی در جهت رفع آن تلاش کنید و طوری وانمود نکنید که حال شما خوب است و اصلا سرما نخورده‌اید، چون این نادیده گرفتن شما باعث بدتر شدن سرماخوردگی و افزایش مدت زمان فرآیند درمان می‌شود.


پخش کردن میکروب‌ها به اطراف: معمولا از زمانی که در معرض ویروس سرماخوردگی قرار می‌گیرید تا زمانی که واقعا احساس مریضی به شما دست می‌دهد دو تا سه روز طول می‌کشد، اما گاهی ممکن است که احساس واقعی مریضی پس از یک هفته به وجود آید. در این مدت ممکن است حالتان خوب باشد، اما درواقع سرماخوردگی شما در حال شکل گرفتن است. به همین دلیل هنگامی‌که احساس ناخوشی کردید، باید تلاش آگاهانه‌ای را در جهت کنترل میکروب‌های خود به خرج دهید. برای آنکه از سرایت ویروس سرماخوردگی به دیگران جلوگیری کنید، باید به هنگام عطسه و سرفه دهان و بینی خود را بپوشانید و غالبا دست‌های خود را بشویید. در غیر این صورت، ویروس سرماخوردگی شما در هوای خانه یا اداره پخش می‌شود و دوباره به خود شما سرایت می‌کند و مدت زمان فرایند درمان شما طولانی‌تر می‌شود.


مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها برای درمان سرماخوردگی: اگر عفونت باکتریایی داشته باشید، احتمالا برای درمان آن به آنتی‌بیوتیک‌ها نیاز دارید؛ اما ویروس‌ها به آنتی‌بیوتیک‌ها واکنشی نشان نمی‌دهند و اگر بدون ضرورت، آنتی‌بیوتیک‌ها را مصرف کنید باعث مقاومت باکتری‌ها به آنتی‌بیوتیک‌ها می‌شوید؛ بنابراین اگر مبتلا به سرماخوردگی شدید، برای درمان آن از آنتی‌بیوتیک‌ها استفاده نکنید، بلکه از داروهای معمول سرماخوردگی که به نسخه نیاز ندارند، استفاده کنید.

عدم توجه به تامین آب بدن: وقتی‌که مبتلا به سرماخوردگی می‌شوید، به‌احتمال‌زیاد حس و حال غذا خوردن و نوشیدن نخواهید داشت. باوجوداین، برای درمان سرماخوردگی نوشیدن مایعات فراوان اهمیت ویژه‌ای دارد. خوردن سوپ مرغ یکی از روش‌هایی است که با آن می‌توان آب بدن را فراهم و به درمان سرماخوردگی کمک کرد. زمانی که غشاهای مخاطی مرطوب هستند کارایی بهتری درگیر انداختن و خلاص شدن از ویروس‌های حمله‌کننده خواهند داشت. با نوشیدن مایعات می‌توانید مواد سمی و دیگر مواد نامناسب موجود در بدن خود را از بدن خالی کنید.


نادیده گرفتن احساس خستگی خود: زمانی که به دلیل سرماخوردگی یا آنفلوآنزا حال خوبی ندارید، واقعا به خواب بیشتر نیاز دارید. این خواب اضافی زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که فرد به دلیل سرماخوردگی تب با درجه پایین یا به دلیل آنفلوآنزا تب با درجه بالا داشته باشد. خواب به بدن شما کمک می‌کند که با عفونت مبارزه کند. به‌طورکلی، برای درمان سریع و بهتر سرماخوردگی یا آنفلوآنزا به استراحت زیادی نیاز دارید. گرچه شاید به نظر شما این یک حرف کلیشه‌ای باشد، اما استراحت کافی یکی از اصلی‌ترین راه‌ها برای درمان سرماخوردگی و آنفلوآنزا است.


سیگار کشیدن: دود سیگار باعث بدتر شدن علائم سرماخوردگی، به خصوص سرفه می‌شود. وقتی‌که سیگار می‌کشید، باعث التهاب ریه‌های خود می‌شوید و به آن‌ها آسیب می‌رسانید. خود سرماخوردگی باعث التهاب ریه‌های شما می‌شود و درنتیجه سیگار کشیدن باعث می‌شود که التهاب ریه‌های شما بیشتر یا بدتر شود. علاوه بر این، در صورت ابتلا به سرماخوردگی باید از افراد سیگاری دوری کنید تا دود سیگار آن‌ها باعث بدتر شدن سرماخوردگی شما نشود. دود سیگار دیگر افراد نیز می‌تواند ‌مانند دود سیگار خودتان باعث تشدید سرماخوردگی شما شود.


احساس استرس بیش‌ازاندازه: استرس می‌تواند دستگاه ایمنی را تحت تاثیر قرار دهد و آن را مجبور کند که سخت‌تر کار کند. در طول فصل سرماخوردگی و آنفلوآنزا باید دستگاه ایمنی خود را قوی نگه‌دارید تا بتواند در صورت بیماری سریع‌تر و بهتر بدن شما را به وضعیت نرمال و سالم بازگرداند. هر چه استرس شما بیشتر باشد، مدت زمان درمان سرماخوردگی شما نیز بیشتر خواهد شد. توصیه می‌شود که برای بهبود سریع سرماخوردگی خود با استفاده از تکنیک‌های کاهنده استرس از استرس خود بکاهید. یاد بگیرید در خود آرمیدگی عضلانی (ریلکسیشن) ایجاد کنید، تنفس عمیق انجام دهید و سایر تکنیک‌های آرام‌سازی را به کار برید.


اتکای بیش‌ازاندازه به درمان‌های سرماخوردگی: بعضی از داروهای بدون‌نسخه سرماخوردگی می‌توانند باعث احساس بهتر شما شوند. برای مثال، افشانه‌ها یا قطره‌های ضد احتقان بینی می‌توانند به درمان بینی گرفته ناشی از سرماخوردگی کمک کنند؛ اما استفاده بیش‌ازاندازه از این درمان‌های غیر تجویزی می‌تواند تاثیر عکس داشته باشد و باعث بدتر شدن علائم سرماخوردگی شود. در حقیقت، اگر برای بیش از سه تا چهار روز متوالی از افشانه‌های یا قطره‌های ضد احتقان بینی استفاده کنید، غشاهای بینی شما بیشتر ورم خواهند کرد. هرگز بیشتر از دوز توصیه‌شده روی برچسب این داروها مصرف نکنید و اگر سوالی در مورداستفاده از این داروها دارید به پزشک خود مراجعه کنید.


ادامه مطلب ...

9 خوراکی که بیماری‌تان را بدتر می‌کند!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از healthy-holistic-living، اما در این گزارش مواد غذایی را بهتان معرفی می‌کنیم که سیستم ایمنی بدنتان را تضعیف کرده و بیماری‌تان دیرتر بهبود می‌بخشد.

غذاهای سرخ شده: این دسته از غذاهای علاوه بر این که روغن‌های ناسالم عمرتان را کوتاه می‌کند علاوه بر آن موجب مسدود شدن شریان‌های قلبی و افزایش کلسترول بد نیز می‌شود. همچنین التهابات درونی بدنتان را دیرتر بهبود می‌بخشد.

گوشت قرمز: هنگامی که بدنتان دارای یک ویروس، باکتری و بیماری خاصی است، هنگامی که گوشت قرمز مصرف می‌کنید التهابی را در بدنتان بوجود آورده که باعث می شود، بدن دیگر نتواند با بیماری و باکتری مبارزه کند. همچنین تحقیقات نشان داده است هنگام درگیری با عارضه‌ای گوشت قرمز سیستم ایمنی بدن را ضعیف می‌کند و بیماری‌تان دیرتر درمان می‌شود.

سودا: آب گازدار یا آب کربناته آبی است که در آن کربن دی‌اکسید ، تحت فشار حل شده باشد. آب گازدار یکی از مواد اولیه برای ساخت نوشابه‌های گازدار است. حتی اگر شکر و سایر شیرینی‌ها را که سلول‌ها برای مقابله با باکتری ضعیف می‌کند، نادیده بگیریم سودا اسید فسفریک بالایی دارد که که منابع منیزیوم و کلسیم بدن را خالی می‌کند. این نوشیدنی ارزش غذایی بالایی ندارد، شما مواد مغذی را در حالی از زندگی روزمره خود حذف می‌کنید که جایگزین مناسبی برای آن ندارید و به جایش سودا مصرف می‌کنید.

لبنیات: محصولات لبنی حاوی کازئین هستند که برای هضم، نیازمند معده‌ای قوی است. در طول بیماری معده عمل هضم و جذب را به کندی انجام می‌دهد و ممکن است پسمانده‌های غذا و ذرات هضم نشده در بدن فساد ایجاد کند و بیماری‌تان تشدید پیدا نمایند.

ذرت: خوراکی است که به سختی هضم می‌شود و همان طور که گفتیم در طول بیماری سیستم گوارش به خوبی کار نمی‌کند و ممکن است در صورت مصرف این دسته از خوراکی‌های دیر هضم بیماری‌تان شدیدتر شود و علاوه بر آن مشکلات گوارشی نیز برایتان نیز دردسر ساز گردد.

گلوتن: پروتئینی است که در گندم، جو و چاودار موجود است و آن دسته از خوراکی‌هایی است به سختی هضم می‌شوند. مصرف غذاهای حاوی گلوتن تنها باعث افزایش تولید مخاط گوارشی شده که خود از مبارزه با بیماری‌ها جلوگیری می‌کند .

سویا: سطح سدیم در این خوراکی بسیار بالاست و آب بدنتان را تحت تاثیر قرار می‌دهد پس اگر بیمار هستند و بدن ضعیفی دارید در طول بیماری دور سویا را خط بکشید.

سوسیس و کالباس(غذاهای فراوری شده): این دسته از خوراکی‌ها در هنگام سلامتی کامل هم برای بدن مضر است. اگر در زمان ابتلا به بیماری به سراغ این نوع از غذا ها بروید بیماری‌تان تا مدت‌های زیادی مهمانتان خواهد بود. به دلیل داشتن نمک فراوان در این خوراکی‌ها سردرد ناشی از بیماری افزایش پیدا کرده و به تدریج تهوع و استفراغ به سراغتان می‌آید.

گلوتامات منوسدیم(MSG): یک افزودنی معمول در برخی از مواد غذایی است که عطر و طعم آن را افزایش می‌دهد. در طول بیماری با مصرف مواد غذایی حاوی MSG علائمی چون سردرد، سفتی عضلات، ضعف و گرگفتگی همراه بیماری‌تان ظاهر می‌شود. همچنین فشار خون بالا و افزایش وزن دو عیب دیگر این دسته از افزودنی هاست.

تحقیقات اخیر نشان داده است این افزودنی می تواند کمی آسیب رسان باشد چرا که ممکن است بیماری‌های مختلفی چون لکه‌ی پوستی، خارش، استفراغ، آسم، مشکلات قلبی، افسردگی، سکته، سردرد، میگرن، درد سینه، تهوع و ضعف نیز به همراه داشته باشد. MSG بر روی بسته خوراکی ذکر شده می‌شود.

بیتا نوروزی


ادامه مطلب ...