اگر همه چیز آن طور که باید پیش میرفت احتمالا نخستین فیلم کارنامهی هدیه تهرانی «چای تلخ» به کارگردانی ناصر تقوایی میشد.
وقتی فیلم «سلطان» در سینما آزادی روی پرده رفت، تنها یک نفر در سالن قدیمی این سینما حضور داشت که دلش میخواست از زور خجالت برود زیر صندلی که رویش نشسته و تا پایان فیلم و خالی شدن سالن از زیر صندلی بیرون نیاید.
همه در سالن سینما محو دلدادگی سلطان بودند، اما هدیه تهرانی خیلی از آنچه که روی پرده سینما میدید خوشش نیامده بود. اینها را البته چند سال بعد به زبان آورد، آن هم در گفتوگو با نیما حسنینسب. سال ۱۳۸۳ در نظرخواهی مجله فیلم هدیه تهرانی به عنوان یکی از پنج بازیگر برتر سینمای ایران انتخاب شده بود، آن موقع از حضورش در سینمای ایران تنها هشت سال گذشته بود و در این هشت سال او ۱۷ فیلم سینمایی بازی کرده بود، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، فریدون جیرانی، بهروز افخمی، بهمن فرمانآرا، احمدرضا درویش و … کارگردانهای مطرحی بودند که در همین فاصله کوتاه تهرانی مقابل دوربینشان به ایفای نقش پرداخته بود. نخستین سیمرغش را هم به خاطر بازی در فیلم «قرمز» آن هم درست یک سال پس از آغاز دوران بازیگریاش (سومین فیلم کارنامه کاریاش) گرفته بود. او در اوج محبوبیت بود، هم در سینما و هم بین مردم. پیشنهادهای بازیگری زیادی داشت، اما سخت میگرفت و کم بازی میکرد و گاهی حتی ترجیح میداد سرش را با کارهای دیگری گرم کند.
ماجراهای بازیگر شدن یک ستاره
نخستین فیلمی که هدیه تهرانی در آن به ایفای نقش پرداخت، فیلم «سلطان» بود که سال ۱۳۷۵ ساخته شد. آن موقع هدیه تهرانی ۲۴ سال سن داشت، اما اگر همه چیز آن طور که باید پیش میرفت احتمالا نخستین فیلم کارنامه این بازیگر میشد، فیلم «چای تلخ» که اتفاقا هیچ واسطهای هم این وسط نبود که او را به ناصر تقوایی معرفی کند. هدیه تهرانی به گفته خودش با تقوایی و اکبر عالمی فامیل و آشنا بوده و به همین خاطر در ۲۰ سالگی ناصر تقوایی به او پیشنهاد بازی در «چای تلخ» را میدهد، اتفاقی که نمیافتد.
تهرانی در این فاصله کارهای مختلفی انجام می داده و از این شاخه به آن شاخه میپریده، یک روز سرگرم واردات و صادارت میشده و یک روز مربیگری شنا را تجربه میکرده. دکوراسیون داخلی هم برایش جذابیتهای خاص خودش را داشته و حتی یک زمانی تصمیم گرفته که برای یاد گرفتن کامل این حرفه راهی آلمان شود و در این کشور طراح داخلی بخواند، اما همه چیز دست به دست هم داده تا او بالاخره بازی در سینما را تجربه کند.
دیدارش با محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان خیلی تصادفی رقم میخورد، در فروشگاه باغ با دستی شکسته همراه دوستش و مادرش میچرخیده که متوجه نگاه آزیتا حاجیان و شریفینیا میشود. حدس هم میزند (بر اساس تجربههایش) که چند دقیقه بعد یکی از این دو نفر به او پیشنهاد بازیگر شدن میدهند، چند دقیقه بعد همین اتفاق میافتد، حاجیان از همسرش جدا میشود، به سراغ او میآید و میپرسد: «دوست داری بازیگر شوی؟» تهرانی جواب میدهد، نه.
شریفینیا شماره مادر دوست تهرانی را میگیرد و بعد از آن روز تماسها شورع میشود، نتیجه این تماسهای معرفی به دفتر «هدایت فیلم» مرتضی شایسته است و پیشنهاد بازی در فیلم «روز واقعه» به کارگردانی شهرام اسدی.
او زیر دست عبدالله اسکندری گریم میشود، عکس میگیرد و یک متن را هم برای تست صدا و بازی میخواند، اما همان موقع از این نقش خوشش نمیآید، دلیلش هم کوتاهی نقش و دیالوگهای کم آن بوده.
هدیه تهرانی آنقدر باهوش بوده که میدانسته برای حضور در پرده سینما و ادامه آن برای نقش اول به چیزی بیشتر از چند دقیقه حضور و چند دیالوگ احتیاج دارد.
رقم دستمزدی که برای روز واقعه به او پیشنهاد میشود ۱۰۰ هزار تومان است. رقمی که قید گرفتن آن را میزند و نقش را قبول نمیکند. با این حال اما عکسها و فیلم تستهایش در دفتر هدایت فیلم باقی میماند.
در این فاصله یک اتفاق عجیب برایش میافتد. او در یک تصادف آسیب میبیند و چند دقیقه هم میمیرد، این را بعدها که به هوش میآید همراهان و کادر پزشکی به او می گویند. تصادف آنقدر سنگین بوده که ماهها او را بستری می کند. بعد هم کارش به راه رفتن با واکر میرسد، در این مدت مهرجویی سرگرم انتخاب بازیگران فیلم «لیلا» بوده که آن موقع «یک داستان واقعی» نام داشته. دست بر قضا هم مدرسهای هدیه تهرانی در شهرک اکباتان، آناهیتا همتی، گذرش به دفتر مهرجویی میافتد.
در فرم ثبت نام مقابل آدرس مینویسد، اکباتان و همان جا از او میپرسند کسی به اسم هدیه تهرانی را در اکباتان میشناسد و او هم پاسخ مثبت میدهد.
تماسها دوباره شروع میشود. او چند روز بعد به دفتر مهرجویی میرود، فیلمنامه را مهرجویی برایش تعریف میکند و چند عکس هم از او میگیرد. مهرجویی از او میپرسد که چرا اینقدر چاق شده و تهرانی میگوید که داروی کورتن در زمان بهبودی مصرف میکرده و همین باعث شده ۱۵کیلو اضافه وزن پیدا کند.
از دفتر که بیرون میآید قید بازی در این فیلم را هم میزند، چون برایش قابل هضم نبوده که یک مرد زندار به خاطر نازا بودن همسرش به فکر ازدواج دوباره بیفتد، خودش بعدها گفته اگر موقعیتسنجی داشته حتما باید این نقش را قبول میکرد، اما آن موقع قبول نمیکند. ولی وزنش را کم میکند.
پیدا شدنش پس از یک مدت ناپدید شدن باعث میشود تا چند ساعت پس از بیرون آمدن از دفتر مهرجویی آقای رخشا با او برای بازی در فیلم «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری تماس بگیرد. قرارها گذاشته میشود۷ در ملاقات حضوری رخشا به او میگوید که خوشحال است سالم و سلامت میبیندش چون میترسیده آن تصادفی که وصفش را شنیده منجر به نقص عضو او شده باشد.
بعد عیاری را میبیند و فیلمنامه را میخواند و میپسندد. کار تحقیق را آغاز میکند و به سراغ بیماران قلبی هم میرود، چون قرار بوده نقش دختری را بازی کند که بیماری قلبی دارد. اما بازی در این فیلم هم به نتیجه نمیرسد و دست آخر زنده یاد عسل بدیعی در این نقش ظاهر میشود.
پس از این ماجرا یک روز دستیار مسعود کیمیایی با او تماس میگیرد. سامان مقدم پس از یک صحبت کوتاه گوشی را به مسعود کیمیایی میدهد و کیمایی با هدیه تهرانی صحبت میکند، قرار میگذارد واو هم بالاخره این فیلمنامه را میپذیرد. سال ۱۳۷۵ برای نخستین بار در یک فیلم آن هم در نقش اول ظاهر میشود. نتیجه برای خودش دلچسب نیست، اما سکوی پرش خوبی برای آینده او میشود. بلافاصله موج پیشنهادها آغاز میشود. سال بعد (۱۳۷۶) او در سه فیلم باز میکند و در این بین برای بازی در «قرمز» فریدون جیرانی نخستین سیمرغ دوران بازیگریاش را به دست میآورد.
سال ۱۳۷۷ بهروز افخمی به سراغ ساخت فیلمی میرود که حالا از آن به عنوان یک تابوشکنی در سینما نام برده میشود. برای ایفای نقش اول زن افخمی هدیه تهرانی را انتخاب میکند و هدیه تهرانی هم به این پیشنهاد جواب مثبت میدهد تا نقش یک زن مستقل را در فیلم «شوکران» ایفا کند، «شوکران» بلافاصله بعد از اکران به نقطه عطف کارنامه بازیگری او تبدیل میشود.
در همین سال او در فیلم دیگری هم بازی میکند. «سیاوش» به کارگردانی سامان مقدم و «دستهای آلوده» کار سیروس الوند.
جدال با رسانههای زرد
هر چقدر کار تهرانی روی پرده سینما میگیرد، حاشیههایش هم زیاد میشود. نشریات به دنبال کردن خبرهای او علاقه نشان میدهند، او تمایلی به مصاحبه نشان میدهد. کار خبرسازی در مورد او به جایی میرسد که ظرف یک سال ۸ بار خبر ازدواج و طلاق او با افراد مختلف منتشر میشود. سالها بعد تهرانی درباره این ماجراها به مجله فیلم میگوید اگر من در عالم واقع بخواهم ظرف یک سال چند ازدواج داشته باشم چطور میتوانم با ۱۰ نفر در یک سال ازدواج کنم و بعد طلاق بگیرم. اصلا از لحاظ زمانی امکان پذیر نیست که من از یک نفر طلاق بگیرم زمان شرعی «عده» را بگذرانم بعد دوباره ازدواج کنم؟ آن هم ۱۰ بار در یک سال (نقل به مضمون)
در این مدت تا دلتان بخواهد هدیه تهرانی به نوشته نشریات زرد، زن این و ان شد، یکی از این شوهر ها علی انصاریان مدافع وقت تیم فوتبال پرسپولیس بود. تهرانی حتی حوصله تکذیب این خبرها را هم نداشت ، خودش می گفت، تکذینب کنم که چه بشود؟ فرا بردارند تیتر بزنند هدیه تهرانی خبر ازدواجش را تکذیب کرد.(نقل به مضمون)
در این دوره حاشیهها دست از سر او برنمیدارند، اما گاهی خودش هم برای خودش حسابی حاشیه میسازد. روی کار آمدن دولت نهم و حضور اسفندیار رحیممشایی در راس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بزرگترین حاشیه عمر این بازیگر را رقم میزند.
او تصمیم میگیرد نمایشگاه عکسی با موضوع آب برپا کند و رحیم مشایی هم قول میدهد که اسپانسر این نمایشگاه باشد، انتشار عکسی از او و رحیممشایی که کنار هم در یک سالن اجرای برنامه نشستهاند، باعث میشود شایعههای زیادی در مورد ارتباط این دو نفر روی زبانها بیفتد، حتی برخی پای عقد موقت را وسط می کشند و می گویند رحیم مشایی، او را صیغه کرده.
نمایشگاه برگزار میشود ، روز اول افتتاحیه حضور مردم برای دیدن هدیه تهرانی رکوردشکن میشود و در نهایت او میماند و بدهیهای نمایشگاه، رحیم مشایی قولش را عملی نمیکند و هدیه تهرانی میماند و طلبکارها. کار به شکایت و دادگاه و حتی بازداشت موقت هم میکشد و حاشیههای این اتفاق دامن او را میگیرد.
او عکاسی را در ظاهر ول میکند و میچسبد به بازیگری اما تعداد نقشها و انتخاب هایش روز به روز کمتر میشود.
خانم ورزشکار
هدیه تهرانی به ورزش علاقه زیادی دارد. روزی که شریفینیا او را در فروشگاه باغ میبیند، او با دستی شکسته در فروشگاه حضور داشته، دلیل آن هم ورزش و مربیگری شنا بوده اما از مقطعی به بعد ورزش رزمی «تای چی» را جدی میگیرد، حسابی تمرین میکند و چهره بودنش باعث میشود در این رشته هم زود به مقام و پست دست پیدا کند. در دراسیون ووشو، تهرانی به عنوان نایب رییس سبک تای چی منصوب میشود. این اتفاقها هم حاشیههای زیادی برای او رقم میزند، اما او همچنان این رشته ورزشی را ادامه میدهد و حتی برای پیشرفت و آموزش در این رشته به کشورهای خارجی هم سفر میکند.
در این بین اما اتفاقات عجیب و غریب دیرگی هم برایش رخ میدهد، مثلا او به یاد دارد که زمانی یک مرد با او تماس گرفته و میگفته تهرانی همسر اوست و از او چند بچه هم دارد.
یک بار هم چنین ماجرایی برای یک دختر اتفاق میافتد، کسی که بعد از فوت مادرش فکر می کند که تهرانی مادر اوست. این ماجرا آنقدر برای دختر واقعی میشود که حتی خانه تهرانی را پیدا میکند و یک روز که تهرانی از سفر به خانه برمی گردد میبیند که او روی تختش خوابیده است.
دوران کم کاری
هدیه تهرانی از سال ۱۳۹۰ تا به حال در ۴ پروژه حضور داشته است. او که تا به حال در سریالهای تلویزیونی بازی نکرده است در این سال در سریال «قلب یخی» ساخته سامان مقدم به ایفای نقش میپردازد. این سریال برای شبکه نمایش خانگی تولید میشود و پایان هم نمییابد. «پل چوبی» ساخته مهدی کرمپور، «یک روز دیگر» ساخته حسن فتحی دو فیلم دیگر او در سال ۹۰ هستند. در سال ۱۳۹۱ او تنها دریک فیلم به ایفای نقش میپردازد که توقیف میشود: «آشغالهای دوستداشتنی»
از سال ۹۱ تا امروز هم خبری از او نیست. فیلم «روز مبادا» در گروه هنر و تجربه یکی دیگر از فیلمهای اوست که در این سالها هدیه تهرانی در آن به ایفای نقش پرداخته. او در سکانس پایانی این فیلم نقش خودش را بازی میکند. زنی که سوپراستار سینماست.
سال ۹۴ اما برای او سال بازگشت به سینماست، او حالا دوباره به متن سینما برگشته و میخواهد روی پرده باز هم دنیاهای تازهای را بسازد، «میتواند یا نه؟» پرسشی است که برای یافتن پاسخش باید منتظر ماند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران بر ضرورت وجود NGOهای قوی برای حمایت از کودکان کار و خیابان تاکید کرد و گفت: باید به بلوغ گفتگو در متصدیان امور برسیم تا هماهنگیهای بین بخشی اتفاق بیفتد و امر ساماندهی کودکان کار و خیابان پیش برود.
فاطمه دانشور در سومین جلسه شورای عالی ساماندهی کودکان کار و خیابان که در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار شد، با بیان اینکه حال کودکان کشور خوب نیست و برای ساماندهی کودکان کار و خیابان کم کار کردهایم گفت: شاید سیاست گذاریهای اجتماعی ما در بعد کلان به درستی و شفافیت انجام نشده است و این مسئله باعث میشود نتوانیم برنامههای جامعی داشته باشیم.
وی ادامه داد: ما کارهای بسیاری انجام میدهیم اما هماهنگ کار نمیکنیم و چون هماهنگ کار نمیکنیم اثر بخش نیستیم و یک سوی مهم این ماجرا NGOها و سازمانهای مردم نهاد هستند. متاسفانه داستان کودکان کار و خیابان همانند بردهای است که چند ارباب دارد.
عضو شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه باید به بلوغ گفتگو در متصدیان امور برسیم تا هماهنگی بین بخشی اتفاق بیفتد، به عملکرد سازمان بهزیستی اشاره و عنوان کرد: بهزیستی یک سازمان ضعیف است و باید تقویت شود. باید نیروهای متخصص و کارآمد در بهزیستی فعالیت کنند. این در حالی است که نیروهای سازمان بهزیستی حقوق بسیار کمی دریافت میکنند و ما نمیتوانیم نیروهای متخصص و کارآمد را در بهزیستی نگه داریم.
دانشور با بیان اینکه در حوزه پیشگیری هم بسیار کم کار شده است، اظهار کرد: دختر ۱۰ سالهای را میشناختم که دو کودک به دنیا آورده بود که آنها را اجاره میداد. این که یک کودک ۱۰ ساله دو کودک به دنیا آورده است جای تاسف و تامل بسیاری دارد. او عنوان میکرد چون پدرش به زندان افتاده و مادرش از عهده مخارج برنیامده و به گرفتاریهایی دچار شده است کارش به اینجا رسیده پس چرا از خانواده مردی که به زندان میافتد حمایت نمیشود؟.
وی ادامه داد: متاسفانه هر روز شاهد تولد کودکان بیهویت هستیم که این آمار بیشتر میشود و برای آن راهکاری نداریم. کمیته امداد کجاست؟ کمیته امداد معتقد است از محرومان حمایت میکند اما به آسیبهای اجتماعی ورود پیدا نمیکند. باید کمیته امداد در ماموریتهایش بازنگری کند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه درصد بالایی از کودکان کار اتباع افغانی هستند که مدارک هویتی ندارند گفت: در قوانین ضعف داریم و موضوع کودکان افغان دست به دست میشود. در شهرداری تهران هم کارهای بسیاری انجام شده اما شهرداری هم گرفتاریهای خاص خودش را دارد.
دانشور ادامه داد: وضعیت به گونهای است که در یک دولت جرات نمیکنید درباره کودکان خیابانی سخن بگویید اما در دولتی این مسئله به جدیت بررسی میشود و اجازه صحبت هست. تضمینی وجود ندارد که در دولتهای آینده هم بتوان درباره این موضوع صحبت کرد. به همین خاطر باید NGO ها تقویت شوند. امروز باید مراکزی چون کهریزک و محک شکل بگیرند تا مشکلات حل شود. باید برای کودکان کار و خیابان نیز NGOهای قوی داشته باشیم.
وی با اشاره به اینکه باید مددکاران اجتماعیمان مداخله گر، متخصص و دارای قدرت باشند اظهار کرد: لازم است لایحهای را به مجلس ببریم که در آن مددکاران ما قدرت مداخله داشته باشند. در کشورهای خارجی کارت مددکاری مانند کارت پلیس است و مددکاری اجتماعی باید به دل مدارس برود و پیگیری کند چرا یک صندلی خالی مانده و دانش آموز به مدرسه نمیرود؟.
عضو شورای اسلامی شهر تهران افزود: در حال حاضر منطقهای چون کریم آباد زاهدان، مدرسه دخترانه ندارد. استان سیستان و بلوچستان احتیاج به نهضت مدرسه سازی دارد. در برخی شهرها هست که حتی جایی نیست که کودکانشان را واکسینه کنند. نامههای بسیاری به دستم میرسد مبنی بر اینکه خانوادههای افغانی پول ثبت نام فرزندشان را ندارند و حتی نمیتوانند ۳۰۰ هزار تومان پرداخت کنند و از ما میخواهند که این مبلغ را بپردازیم. آموزش و پرورش باید به این مسئله توجه کند.
دانشور در پایان به مغایرت آمار ثبت احوال در زمینه کودکان اشاره و عنوان کرد: آماری که ثبت احوال از کودکان متولد شده ارائه میدهد با آمار کودکان واقعی که متولد میشوند تفاوت دارد و گرفتاریهای ما بیشتر مربوط به کودکان بیهویت است.
وی افزود: متاسفانه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که ادغام شده مناسب نیست و ما به وزارت رفاه و تامین اجتماعی نیاز داریم. مگر میشود مسائل اجتماعی کشور در یک معاونت وزارت خانه حل و بررسی شود؟ لذا باید وزارت رفاه از کار جدا شود.
منبع: ایسنا
مجله ساتین ، وی در گفتوگو با «ایران» تأکید میکند مهریهای که توسط دخترها و پسرها و خانوادههایشان قبل از ازدواج تعیین میشود، به نوعی نشاندهنده نوع تفکر و دیدگاهشان به زندگی یا شاید هم دلمشغولیهایشان باشد. به عقیده من، گاهی وقتها میشود به این آیین نگاه خودمحورانه و خودخواهانه نداشت و با واردکردن جنبههای معنوی به این آیین، از سنت مهریه برای نهادینهکردن یک فرهنگ مثبت و دوستانه استفاده کرد. فرقی نمیکند که این کار در راستای یک آیین بشردوستانه یا برای کمک به حفظ محیط زیست یا حیات وحش و طبیعت شکل گرفته باشد.
طرحریزی یک ایده نو
این عضو فعال در انجمن یوزپلنگ ایرانی و مدافع حقوق حیوانات در خصوص شکلگیری ایده متفاوتش برای تعیین مهریه و چگونگی ثبت آن در عقدنامه میگوید: تصمیم من کاملا اتفاقی شکل گرفت و پس از آن در اجرایش مصمم شدم. در واقع یکی از همکارانم که از دغدغههای محیط زیستی من آگاه بود، حدود یک ماه پیش از من پرسید حالا که قرار است ازدواج کنی، به عنوان فرد علاقهمند به محیط زیست و عضو فعال در حیات وحش، چه تصمیمی برای انتخاب مهریهات گرفتهای؟ همان موقع بود که جرقه انجام کاری متفاوت در راستای تحققبخشیدن به آرزوهایم در ذهنم شکل گرفت و تصمیم گرفتم زندگی مشترکم را بر پایه اندیشهها و آرمانهایم مبتنی بر حفظ محیط زیست بنا کنم.
حفظ بقای جانوران
وی در ادامه میگوید: ساخت آبشخور در زیستگاههای محیط زیستی را به این دلیل انتخاب کردم که به علت دخالت انسان در محیط زیست و حیات وحش، بسیاری از زیستگاهها دستخوش آسیب شده و اکوسیستم تغییر کرده است و نیاز به منابع آبی بیشتر برای حفظ بقای جانداران به علت کاهش منابع آبی، از مشکلات اصلی این حوزه محسوب میشود. من که از شکلگیری ایده تعیین مهریه براساس دغدغههای محیط زیستیام به وجد آمده بودم، همان موقع با همسرم تماس گرفتم و نظر او را در مورد ساخت آبشخور برای حیوانات به عنوان مهریه جویا شدم. همسرم نیز که در زمینه پرورش گل و گیاه فعالیت دارد و دوستدار محیط زیست است، از تصمیم من استقبال کرد و با من در عملیکردن این ایده همراه شد. او همیشه میگوید هر فردی باید سهم خود را در حفظ محیط زیست ادا کند، بنابراین دلیلی برای ابراز مخالفت وجود نداشت. تنها کاری که باید انجام میدادیم، برآورد هزینههای ساخت آبشخور و اعلام آن به مسئول دفترخانه برای ثبت مهریه بود. از کارشناسان انجمن یوزپلنگ ایرانی خواستم اطلاعات کافی برای ساخت آبشخور را در اختیارم قرار دهند و هزینهها را برآورد کنند. پس از آنکه ریز تمامی هزینهها را دریافت کردم، مبلغی در حدود هفت میلیون تومان به عنوان مهریهام در نظر گرفته شد که به ثبت رسید و من و همسرم قصد داریم در آینده نزدیک هزینه ساخت آبشخورهای دیگری را برعهده بگیریم تا قدمی هر چند کوچک در بازسازی و احیای محیط زیست برداشته شود.
این فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی و مدرس دانشگاه ادامه میدهد: از دوران کودکی کمک به حیوانات آسیبدیده و درستکردن پناهگاه برای پرندگان کوچک و تلاش برای بازگرداندن آنها به طبیعت، دغدغهام بود و همیشه در رؤیاهایم به این موضوع فکر میکردم که چگونه میشود با طرحریزی یک ایده نو، برای کمک به حفظ محیط زیست یا حیات وحش کاری انجام داد. حدود ۷ سال پیش، پرورش لاکپشت گوشقرمز باعث شد تا بیشتر با دنیای حیوانات آشنا شوم و کمک به حفظ زیستگاههای طبیعی در کنار تحصیل در رشته تربیت بدنی و انجام پژوهشهای علمی مهمترین دلمشغولی زندگیام شده بود تا اینکه آشنایی من با اعضای انجمن یوزپلنگ ایرانی و دامپزشکان متخصص در حوزه حیات وحش باعث شد به طور جدی فعالیتم را به عنوان همیار باغ وحش ارم و عضو فعال کلینیک بازپروری حیوانات حیات وحش پارک پردیسان ادامه دهم.
این نوعروس ۲۹ ساله که کمتر از ۱۰ روز میشود مهریه خیرخواهانهاش مبنی بر ساخت آبشخور برای حیات وحش ثبت شده است، ادامه میدهد: فعالیت به عنوان همیار باغ وحش ارم و کلینیک پردیسان دریچهای متفاوت را در زندگی من گشود و نگاهم را نسبت به اطراف تغییر داد. آشنایی بیشتر با دنیای حیوانات باعث شد درسهای فراوانی را از طبیعت بیاموزم. من که علاوه بر تدریس در دانشگاه در بیمارستانها به عنوان مربی پزشکی ورزشی به توانمندی و بازپروری بیماران قلبی عروقی یا دیابتی کمک میکنم، از زمان فعالیت در زمینه حیات وحش تغییرات زیادی در رفتارم ایجاد شده است. شکیبایی و بهرهمندشدن از نعمتهایی که خداوند در طبیعت برای ما به یادگار گذاشته است، برای دستیافتن به زندگی بهتر و پیشهکردن قناعت و خویشتنداریام را مدیون صرف کردن اوقاتم با دنیای حیوانات میدانم.
نشانههای خوشبختی
این عروس جوان کمک به حیوانات را غذای روح زندگیاش معرفی کرده و میگوید: وقتی به دامپزشکان کمک میکنم تا گرگی با پای شکسته را درمان کنند یا با تمیزکردن فضای زندگی حیوانات بیمار و غذادادن به آنها برای بازگشتشان به طبیعت از هیچ تلاشی دریغ نمیکنم، احساس مفیدبودن و اهمیتداشتن وجودم را فرا میگیرد و به خودم یادآوری میکنم که من نیز بخشی از طبیعت هستم و باید برای حفظ آن تلاش کنم. در راستای این فعالیتها و ارتباط با حیات وحش و طبیعت، جسورتر شدهام و با جرأت بیشتر به جنگ مشکلات میروم. از حیوانات آموختهام که برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد و اگر نمیتوانیم آن راه حل را پیدا کنیم و تسلیم سختیها میشویم، مشکل از خود ماست و هر فردی به اندازه تلاش و بلندی آرزوهایش در زندگی پیش میرود و به موفقیت نزدیک میشود. من زندگیام را مدیون نشانههایی هستم که خداوند در طبیعت برای ما به یادگار گذاشته است. این نشانهها، همچون گنجی پنهان در دل طبیعت قرار داده شدهاند و با کشف آن میتوان زندگی را در مسیری صحیح هدایت کرد و به فرجامی نیک امید داشت.
حدیثه تهرانی متولد پنجم آذرماه سال ۱۳۶۳ در در محله تهران پارس (فلکه اول) تهران است ، یک خواهر بزرگتر از خود دارد که در خارج از ایران مشغول به تحصیل می باشد، لیسانس مامایی دارد و یک دوره بازیگری هم در کلاسهای آزاد بازیگری گذرانده، به دلیل تشابه اسمی اش با خانم هدیه تهرانی مدتی شایع شده بود که ایشان خواهر هدیه تهرانی هستند که این موضوع صحت ندارد، وی تا کنون در فیلم سینمایی شکلات داغ و سریال های به کجاچنین شتابان ، خوش نشین ها و آسمان همیشه ابری نیست به ایفای نقش پرداخته است.
به گزارش ساتین ، حدیثه تهرانی با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت:
به دیدن باران های تمام روزهای هفته
از سال نیامده می روم
به خاطر تو
دیر یا زود
آسمان را جواب می کنم ، دریا را خراب
تو فقط لب تر کن …
.
تولدم مبارک
کیان جانم … بایده بودن تو … باش . مرسی از هدیه های خوبت از بودنت کنارم از آرامش حضورت …. پ.ن: از تک تک شما دوستای خوب و همیشه همراهم از صمیم قلب ممنونم … تبریک های شما و آرزوهای خوبتون برام با ارزش و قیمتیه… برای تک تکتون آرزوهای خوب می کنم و دوستون دارم.
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن ، مرا کم است
اکسیر من ! نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است ..
بیوگرافی کیان مقدم
متولد چهاردهم آبانماه ۱۳۵۶ در تهران و خانواده ای فرهنگی و هنر دوست است
او در ۱۲ سالگی با ساز “سه تار” استعدادش را در موسیقی به منصه ظهور گذاشت و شگفتی اساتیدش را برانگیخت. در سال های بعد به نواختن ” گیتار” روی آورد و همزمان که در مقطع کارشناسی تحصیل می کرد ، تحصیلات خود را در زمینه گیتار نزد اساتید بزرگی همچون ” سیمون آیوازیان ” و ” شاهین علوی” پشت سر گذاشت
کیان مقدم در زمینه آواز و خوانندگی تحت تعلیم اساتید به نامی چون ” محمد نوری ” و ” ناریه چولاکیان” قرار گرفت و همزمان آهنگسازی را در حضور استاد فخرالدینی فرا گرفت وی از سال ۱۳۷۹ فعالیت خود را در صنعت صدابرداری آغاز کرد که در این عرصه هم فعالیت های قابل توجه و شایان ذکری را در کارنامه هنری خود به ثبت رسان او تا الان یک آلبوم از خود انتشار داده است.
٣ دختر دبیرستانی برای اعتراف گرفتن از دوستشان نقشهای به سبک فیلمهای هالیوودی طراحی کردند. آنها دخترک را به صندلی بستند، ابروهایش را تراشیدند و با فیلمبرداری از این صحنههای عجیب پایشان به دادسرای جنایی باز شد. این حادثه که تنها بهخاطر حسادت دخترانه به گوشی « اَپل» رقم خورده بود درحالی وارد مرحله تحقیق شد که اعترافات تک تک این دختران تکاندهنده بود.
ماجرا از کجا آغاز شد؟
ندا دختر ١٧ سالهای که شاکی این پرونده آدمربایی است با احضار در دادسرای جنایی تهران به بازپرس مدیر روستا گفت: «٢هفته پیش در پارک با دختری به نام لادن آشنا شدم. او ادعا کرد پدر و مادرش سالها پیش فوت کردهاند و به همین خاطر تنها زندگی میکند. چند دفعه به خانهاش رفتوآمد کردم تا اینکه عصر روز جمعه وقتی به خانهاش رفتم طعمه سناریوی هولناک او و دوستانش شدم. آن روز ٢ دختر دیگر هم که از دوستان لادن بودند در خانهاش بودند. هنوز چند دقیقه از ورودم نگذشته بود که ناگهان دوستان لادن به سمتم آمدند و با زور و تهدید چاقو من را به صندلی بستند. شوکه شده بودم که یکی از آنها به نام فرزانه به سمتم حمله کرد و شالم را دور گردنم انداخت، درحال خفه شدن بودم که رهایم کردند. اما همچنان به صندلی بسته شده بودم. مینا نیز با چاقو روی بدنم خط انداخت سپس با کمک یکدیگر ابروهایم را با تیغ تراشیدند. میگفتند باید قید خانوادهات را بزنی و کلفت خانه ما شوی. برو خانه را تمیز کن و ظرفها را بشوی. بعد از یک ساعت دست و پایم را باز کردند اما در خانه قفل بود و کلیدش را برداشته بودند و من راهی برای فرار نداشتم. آنها حتی سیمکارت تلفن همراهم را شکستند و تماس من با خانوادهام نیز قطع شده بود. آن شب با هر سختی بود در کنارشان ماندم و فقط گریه کردم تا اینکه ساعت ٧ صبح لادن و دوستانش از خستگی خوابشان برد و من در این فرصت با گوشی یکی از آنها به پدرم پیامک فرستادم و ماجرا را برایش تعریف کردم. پدرم که ابتدا تصور میکرد من با او شوخی میکنم به من گفت اگر تو را گروگان گرفتهاند چطور میتوانی تماس برقرار کنی. موضوع را کامل برایش شرح دادم و از او خواستم تا با پلیس به آدرسی که برایش پیامک کردهام بیاید. نیم ساعت بعد پدرم به همراه پلیس به آنجا آمد و این دختران را دستگیر کردند.»
زوایای مبهم گروگانگیری دخترانه
در حالی که شاکی پرونده ادعا میکرد طعمه انگیزه کور دوستانش شده ٣ دختر دبیرستانی با پذیرفتن اتهاماتشان زوایای دیگری از پرونده را پیش روی قاضی مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی قرار دادند. در این تحقیقات لادن که صاحبخانه این اسارتگاه بود به بازپرس پرونده گفت: « از طریق دوست نامزدم با ندا آشنا شده بودم. او وقتی متوجه شد من خانه مجردی دارم و تنها زندگی میکنم پیشم آمد و ٢ هفته در خانه من ماند. آخرین روزی که آنجا بود اتفاقی عجیب رخ داد. صبح وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم روی دیوار پذیرایی با رژ لب قرمز رنگ حرفهای عجیبی نوشته شده است و نام یکی از دوستانم به نام فرزانه نیز در لابهلای این نوشته روی دیوار بود و سپس نیز متوجه به سرقت رفتن گوشی اَپلام شدم. ندا که خودش را از ماجرا بیخبر نشان میداد ادعا کرد ۵٠هزار تومان از کیف او نیز سرقت شده است. چند روز از این ماجرا گذشت و من که به خاطر نوشته شدن اسم فرزانه به او شک کرده بودم موضوع را با او و یکی از دوستانم به نام مینا در میان گذاشتم. درنهایت با یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که این سرقت را ندا طراحی کرده و برای رد گم کردن اسم فرزانه را به میان آورده است. همین موضوع باعث شد تا برای اعتراف گرفتن نقشهای طراحی کنیم. عصر روز جمعه وقتی ندا به خانهام آمد فرزانه و مینا او را به صندلی بستند و از او خواستند تا واقعیت را بگوید. من نیز از این صحنهها فیلمبرداری کردم، تا اینکه ندا اعتراف کرد گوشیام را در انباری خانهام مخفی کرده است. وقتی به انباری رفتیم در کمال ناباوری متوجه شدم او با انگیزهای نامعلوم دست به این کار زده است. ما قصد گروگانگیری نداشتیم و به او گفتیم صبح فردا او را به پلیس تحویل خواهیم داد، اما او پیشدستی کرد و با پدرش تماس گرفت و ما را بازداشت کردند.»
گفتوگوی با ٢ دختر متهم
خودت را معرفی کن؟
نامم فرزانه است،١٧سال دارم .
چرا دست به آدمربایی و اختفای دوستت زدی؟
ندا دوست صمیمی من نبود و من فقط چندبار او را در خانه لادن دیده بودم. روزی که گوشی اپل لادن از داخل خانهاش به سرقت رفت، سارق روی دیوار با رژلب قرمز نام من را نوشته بود. لادن که ابتدا تصور میکرد این موضوع کار من است برخورد بدی با من کرد اما وقتی با یکی دیگر از دوستانمان به نام مینا مشورت کردیم، به ندا مشکوک شدیم. هیچ دزدی با رژلب قرمز روی دیوار خانه چیزی نمینویسد و این کار فقط میتوانست کار یک دختر باشد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم تا از او اعتراف بگیریم.
نقش تو در این سناریو چه بود؟
من دست و پای ندا را به صندلی بستم و یکی از ابروهایش را تراشیدم تا اعتراف کند.
میدانی اتهام آدمربایی ١۵ سال حبس است و در بهترین حالت امکان دارد به ۵سال حبس محکوم شوی؟
پشیمانم. ولی من قصد آدمربایی نداشتم، فقط ندا با نوشتن اسم من روی دیوار آبرویم را برده بود و من میخواستم دست خودش را رو کنم. ما هیچ سابقهای نداریم و هنوز بچهایم و تعهد میدهیم از این به بعد در برابر چنین اتفاقهایی سرخود اقدام نکنیم و پلیس را از همان ابتدا در جریان بگذاریم.
مینا متهم دیگر این پرونده نیز در این سناریو بیشتر از همدستانش ندا را تهدید کرده بود، خودش میگوید ٢ بار به گوش ندا سیلی زد و درنهایت وقتی ابرویش را تراشید دخترک لب به اعتراف گشود و راز سرقتش را برملا کرد.
چندسال داری؟
١٧ سال.
وضع زندگیت چطور است؟
پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و من مجبورم با مادربزرگم زندگی کنم، اما بیشتر شبها به خانه خواهر و شوهر خواهرم میروم. با اینکه تحصیل میکنم اما در یک بوتیک کار میکردم تا خرجم را دربیاورم.
چرا وارد این ماجرای گروگانگیری شدی؟
وقتی لادن ماجرای سرقت گوشیاش را با من در میان گذاشت خیلی وحشتزده شدم از اینکه دزد به این راحتی وارد خانه دوستم شده است، اما بعدا متوجه شدیم دزد آشنا بوده و همان نداست. آن روز وقتی دست و پای ندا را بستیم قصد داشتیم شوخی شوخی از او اعتراف بگیریم اما کمکم این ماجرا جدی شد و او اعتراف کرد که گوشی را در انباری خانه لادن پنهان کرده است.
با این حال ندا الان شاکی پرونده شماست! و شما متهم شدهاید؟
تصور نمیکردم با این کار او از ما شکایت کند. قول میدهم فیلمها را پاک کنم. فقط نمیخواهم زندانی شوم، نمیدانستم تاوان یک شوخی دخترانه زندان باشد.
ازدواج بازیگران معروف همیشه خبر ساز بوده است و در برخی زمان ها نیز رسانه ها با گمانه زنی این اخبار را منتشر می کنند. آخرین خبر و یا گمانه زنی در مورد حامد تهرانی است که می گویند با یک بازیگر زن کره ای ازواج کرده است.
یک منبع آگاه از رابطه و ازدواج حامد تهرانی بازیگر ایرانی و ” آ او آ مینا ” بازیگر مشهور کره ای خبر داد. این دو درحال آماده شدن برای ازدواج با یکدیگرند.
هنوز این خبر از سوی این بازیگر و خانواده اش مورد تایید قرار نگرفته است.
ازدواج حامد تهرانی و مینا کوون در برخی سایت های ایران مطرح شده است که حامد تهرانی بازیگر خنده بازار با مینا کوون Kwon Mina خواننده و بازیگر زن کره جنوبی قصد ازدواج دارند .
حامد تهرانی علوی بازیگر جوان و خوش استایل ایران که در فیلم خنده بازار با بازی خوب خود توانست خود را در زمره بازیگران طناز ایران قرار دهد این روزها با حاشیه جدیدی رو به رو شده است .
اینگونه که پیداست خبر ازدواج حامد تهرانی جنجال بزرگی را ایجاد خواهد کرد .
مین آ ک وون Kwon Mina ( در کره جنوبی نام و نام خانوادگی را برعکس مینویسند ) خواننده زن کره جنوبی و بازیگر زن کره جنوبی در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۳ در بوسان کره جنوبی متولد شده است .
مینا کوون که هم اکنون ۲۳ ساله هست در گروه موسیقی آ اُ آ AOA به خوانندگی مشغول است .
مینا در چندین فیلم کره جنوبی نیز بازی کرده است .
حامد تهرانی از جمله بازیگرانی است که در زمینه موسیقی هم فعالیت دارد. او در مجموعه ” خنده بازار ” در نقشهای : ” جواد خیابانی “, ” گزارشگر ” و ” مهدی سلوکی ” بازیگر و… ظاهر شد .
* در کارنامه هنری او آثار زیر دیده می شود :
– تلویزیون: نیمنگاه، گذر میرزا، سه اپیزود از آینه، خندهبازار
– تلهفیلم: ارث شیرین، مشکلات یک مرد محترم، ماهعسل و…
– ساخت موسیقی برای فیلمهای: طلاق به سبک ایرانی، ارث شیرین، چشمهاتو ببند، قبر مشترک، آخرین اخطار و…
گفت و گوی متفاوت ما را با این هنرمند بخوانید :
* از خودتون بگین ؟
– چی بگم ؟
* تاریخ تولددتون رو بگید ؟
– مهر ۱۳۶۴
* تحصیلاتتون در چه زمینه ای بوده است ؟
– فوق دیپلم موسیقی از دانشگاه ” سوره ” .
* از چه سالی و با کدام کارگردان کار خود را آغاز کردید ؟
– من بازی را از سال ۱۳۷۲ با یه برنامه ی کودک به کارگردانی ” علی عمرانی ” شروع کردم , ولی خوب ادامه ندادم . می شه گفت جسته گریخته بوده . بعد از آن باز هم یه کار کودک بود که در سال ۱۳۸۶ با ” شهاب عباسی ” کار کردم . تله فیلم های مختلفی هم با ” شهاب ” کار کردم و چند کار دیگر هم کردم که اسمشون رو یادم نیست .
* موسیقی را از کجا شروع کردید ؟
– از سال ۷۸ شروع کردم . حدود ۱۳ – ۱۴ ساله کار نوازندگی انجام می دهم . ساز تخصصی ام ” پرکاشن ” است . سابقه ی نوازندگی روی استیج رو دارم و با خیلی خواننده ها کار کردم و موسیقی چند تله فیلم هم ساخته ام .
* مشوق شما برای بازیگری چه کسی بود ؟
– بابام خیلی دوست داشت . پدرم که در قید حیات بودند , خیلی دوست داشتند که من بازی کنم . ولی از سال ۸۵ که پدرم رو از دست دادم , متاسفانه نشد که کارام رو ببینن . ولی خوب خانواده ام دوست داشتن , بی تاثیر نبودن .
* مهمترین تجربه ای که در بازیگری کسب کردین چه بوده است ؟
– صبور بودن .
* مهمترین خصلت یک هنرمند چیست ؟
– مردمی بودن .
* در بازیگری به دنبال چه می گردید ؟
– دنبال چیز خاصی نیستم . این که نقش هایی رو تکرار کنم که مردم بیشتر دوست داشته باشند و با مردم بتونم حرف بزنم .
* رمز ماندگاری یک هنرمند از دید شما چیست ؟
– مردمی بودن و عشق به کار . با عشق کارش رو انجام بده و هیچ وقت فکر نکنه که کارش تموم شده . چون کار ما حد نداره , کلا هنر , حالا هر هنری , حد نداره . هرچی بری , بازم هست . وقتی که هنرمندی فکر کنه که تموم شده و آخرشه , مطمئن باش روزیه که دیگه نیست .
* کاراکتری بوده که دوست نداشتین بازی کنین , ولی به خواست کارگردان بازی کردین ؟
– اون جوری نبوده که دوست نداشته باشم . کاراکترایی بوده که توقع نداشتم . مثلا نقش آقای ” خیابانی ” رو وقتی ” شهاب ” بهم گفت , شوکه شدم و در عرض ۱۰ دقیقه گریم شدم و رفتم جلو دوربین .
* کاراکتری بوده که دوست داشتید بازی کنید و به کارگردان پیشنهاد داید ؟
– آره . نقش خاصی نبوده . مثلا من نقشی رو به ” شهاب ” می گفتم و اگه اون قبول می کرد , بازی می کردم . این جور نبوده که من بگم , ولی ” شهاب ” مخالفت کنه و من اصرار کنم . چون حتما به صلاحم بوده و از دید کارگردان بهتر بوده . ولی مثلا نقش ” رها اعتمادی ” رو من پیشنهاد دادم به ” شهاب ” . ” شهاب ” اصلا اون برنامه رو ندیده بود . اولشم گفت : ” نمی شه ” . ولی با حالت دودلی گفت . ولی دو آیتم رو که گرفتیم , گفت : ” این آیتم خوبی می شه . “
* از کدوم آیتم ها خوشتون میاد ؟
– همه آیتم ها رو دوست دارم . هرکدوم از آیتم ها رنگ و بوی خاص خودشو داره . ولی خوب آیتم آقای ” شهیدی فر ” , آیتم ” فیتیله ” رو از آیتم هایی که این اواخر پخش شد و از قدیمی ها , آیتم ” بیمارستان ” رو خیلی دوست داشتم و آیتم های ” چهارپایه داغ ” , ” مسابقه سریالی ” ….. ” ۹۰% ” رو هم دوست دارم .
* از آیتم هایی که خودتون بازی کردین , به کدام کاراکتر ها علاقه مندید ؟
– آقای ” خیابانی ” , ” گزارشگر ” , ” فرزاد فرزین ” و ” رها اعتمادی ” .
* با کدام یک از همکارانتون احساس صمیمیت بیشتری داشتید ؟
– با ” شهاب عباسی ” که قبل از ” خنده بازار ” رفیق بودم . توی جریان ” خنده بازار ” با ” یزدان فتوحی ” , ” سیاوش مفیدی ” و ” ابراهیم شفیعی ” صمیمیم .
* بازیگری هم هست که با هم ارتباط خانوادگی داشته باشین ؟
– ” شهاب عباسی ” .
* قشنگترین سکانس یا دیالوگی که تا به حال بازی کردین , چه بوده است ؟
– چیز خاصی نبوده که بتونم بگم .
* مگه می شه ؟! شما چه بازیگری هستید که خاطره ای هم از کارهاتون ندارین ؟
– ” خنده بازار ” همش خاطره است . یه جا ازم پرسیدن : ” بهترین خاطره ات از خنده بازار؟ گفتم : ” خنده بازار خودش قشنگترین خاطره است . سخته بخوای یه تیکه اش رو بگی .”
* مردم چقدر براتون اهمیت دارن ؟
– خیلی , خیلی زیاد . من واقعا از نظرات مردم سعی می کنم استفاده کنم . بیشتر در ارتباطم با مردم , اکثرا یا تعریف می کنند و یا به انتقاد می پردازند . تعریف رو که واقعا خیلی لطف دارند , ولی انتقاد رو بیشتر دوست دارم .
* طرفدار چه تیمی هستید ؟
– پرسپولیس ….. پرسپولیسی دو آتیشم .
* از تیم های خارجی چطور ؟
– یکی منچستر رو دوست دارم ….. اسپانیا و رئال رو هم دوست دارم .
* رنگ زندگی از دیدتون چه رنگیه ؟
– بهش فکر نکردم ( می خندد ) …. نمی دونم . رنگ زندگی ….. می شه گفت سبز , بعضی موقع ها هم خاکستری .
* صدای کدوم خواننده را دوست دارید ؟
– من صدای ” حمید حامی ” , ” نیما مسیحا ” , ” حمید خندان ” و ” فرزاد فرزین ” رو خیلی دوست دارم .
* کار کدوم مجری رو می پسندید ؟
– ” فرزاد حسنی ” , ” علی ضیاء ” و آقای ” حسینی ” .
* در پایان هم یک جمله ی یادگاری برای هوادارانتان بگویید ؟
– دوستون دارم . امیدوارم بهتر بشم … امیدوارم جوری باشم که همیشه دوستم داشته
باشند .
احمد دلبری عنوان کرد: طرح مداخله در طلاق سازمان بهزیستی کشور، سال گذشته با ١۶ کلینیک در استان تهران آغاز شد.
وی ادامه داد: در سال گذشته ۷۰۰۰ زوج به این مراکز مراجعه کرده و یا ارجاع داده شده بودند که با انجام مداخلات مددکاری و غیره، ١٠ درصد آنها معادل ٧٧٠ زوج از طلاق منصرف شدند.
مدیر کل بهزیستی استان تهران درخصوص ۷۰۰۰ زوج مراجعه کننده به این مراکز تصریح کرد: ١١درصد آنان در دوران عقد، ۴٧ درصد کمتر از پنج سال زندگی مشترک، ٢٠ درصد ۵ تا ١٠ سال زندگی مشترک و هم چنین ٢٢درصد آنان بیش از ١٠ سال زندگی مشترک داشتند.
مدیرکل بهزیستی استان تهران همچنین عنوان کرد: در سال جاری این طرح با در اختیار داشتن ٢۵ کلینیک در استان تهران ادامه می یابد.
دلبری در ادامه ضمن بیان آنکه تفاوت چشمگیری میان علل و عوامل طلاق از منظر خود زوجین و کارشناسان جود دارد اظهار کرد: زوجین مراجعه کننده و یا ارجاع داده شده به این مراکز مهمترین عوامل دادخواست طلاق خود را به ترتیب اعتیاد، خیانت، عدم مسئولیت پذیری همسر و درآمد ناکافی عنوان میکردند.
وی ادامه داد: این درحالیست که ارزیابیهای کارشناسان عوامل متفاوتی را نشان می دهد که مهم ترین آنها عبارتست از عدم آشنایی با مهارتهای زندگی، عدم تامین نیازهای روحی و عاطفی، عدم بلوغ فکری، عدم شناخت قبل از ازدواج و… که در این بین مشکلات ناشی از اعتیاد و خیانت در ردههای بعدی قرارگرفتند.
مدیرکل بهزیستی استان تهران در ادامه بر لزوم و ضرورت ارتقاء آموزشهای مهارتهای زندگی تاکید کرد و گفت: برای کاهش آمار طلاق در کشور نیاز است تا آموزش های قبل ازدواج، مشاورههای حین ازدواج و در آخرین مرحله مداخله در مشکلات زوجین در دستور کار قرار گیرد این درحالیست که متاسفانه در کشور فقط بر بعد مداخله تاکید کرده و از آموزش و مشاوره غافل شدهایم.
دلبری در پایان عنوان کرد: درحال حاضر ضرورت هماهنگیهای بین دستگاهی به ویژه نهاد هایی چون آموزش و پروش و دانشگاه ها، در راستای کاهش آمار طلاق در کشور به صراحت احساس میشود.
نه تصادفات و نه هیچ بیماری دیگری در تهران رکورد دار فوت نیست مگر سکته های قلبی مخوف که جان شهروندان تهرانی را می گیرد. مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) با اشاره به آمار متوفیان شهر تهران در شش ماهه نخست سال1395 گفت: در میان مناطق 22 گانه شهر تهران بیشترین و کمترین فوتی های پایتخت مربوط به مناطق 4 و 22 است.
اکبر توکلی در گفتوگو با ایسنا، گفت: در شش ماه نخست سال جاری 26 هزار و 502 نفر در شهر تهران فوت کرده اند که از این تعداد 15 هزارو 302 نفر مذکر، 10 هزارو 825 نفر مونث و 375 نفر نوزاد بوده اند.وی کمترین فوت شدگان را گروه سنی 5 تا 9 سال با 82پسر، 58 دختر و 9 نوزاد بیان کرد که به طور کلی 149 فوت شده
را شامل می شود. این در حالیست که بیشترین آمار فوت شدگان هم مربوط به گروه سنی 65 سال به بالا می شود که 15 هزارو 4 نفر شامل 7889 مذکر و 7115 مونث است.مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) با بیان اینکه در شش ماهه نخست سال 8118 نفر در خارج از سازمان دفن شدهاند،
تاکید کرد: از این رقم 4954 نفر مرد، 3114 نفر زن و 50 نوزاد است و آمار دفن در سازمان نیز 18 هزارو 384 نفرشامل10 هزارو 348 مذکر، 7711 نفر مونث و 325 نوزاد بوده است.مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) ادامه داد: بیشترین علت فوت سکته قلبی با 2505 بوده که 1319 مرد، 1174 مونث و 12 نوزاد را شامل می شود. همچنین آلفرم قلبی با یک مورد فوتی کمترین علت مرگ تهرانی ها بوده است.
توکلی با بیان اینکه کمترین تعداد متوفیان تهران مربوط به منطقه 22 شهر تهران است که شامل 116متوفی مذکر و 74 مونث و یک نوزاد است. افزود: بیشترین تعداد فوت شدگان در بین 22منطقه پایتخت مربوط به منطقه 4 بوده که 1861 فوتی شامل 1063مرد، 793مونث و 5 نوزاد بوده است.
امروز برخی از کاربران تهرانی با قطعی اینترنت مواجه شدند که شرکت زیرساخت دلیل اصلی آن را اعلام کرد.
ظهر امروز به دلیل اختلال بوجود آمده در سیستم انتقال شرکت ارتباطات زیرساخت، بخشی از ظرفیت انتقال مرکز مخابراتی انقلاب اسلامی به مدت 25 دقیقه از مدار خارج و باعث اختلال در سرویس های مشترکین این شرکت در برخی از مناطق تهران شد .
در زمان اختلال تعدادی از شرکتهای ارائه دهنده خدمات اینترنت ثابت در دسترسی به اینترنت جهانی دچار مشکل شدند که با تلاشهای تیم فنی شرکت ارتباطات زیرساخت مشکل شناسایی و در اسرع وقت مرتفع شد.
شرکت ارتباطات زیرساخت در راستای خط مشی کیفیت و مشتری مداری، ضمن پوزش جدی از مشترکین عزیز، تمام تلاش خود را برای پیشگیری از حوادث مشابه به کار می گیرد و خود را موظف به رعایت دستورالعمل ها درباره پرداخت جریمه به شرکت های سرویس گیرنده می داند.