مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مصاحبه با یک جوان از اعدام برگشته: غرور الکی داشتم

جام جم سرا: کلاهش را برمی دارد، کف دستش را می‌کشد به سرش و می‌گوید: «ببین خانوم، بار دومی که می‌خواستن اعدامم کنن، موهام تیکه تیکه کنده‌ می‌شد و می‌افتاد کف دستم. کچل شدم، کچل». آمده به بهشت‌زهرا تا در مراسم سالگرد مرحوم سربندی، شرکت کند و از خانواده‌اش بخواهد تا «ریحانه جباری»، متهم به قتل پدرشان را ببخشد.

«صفر انگوتی»، هنوز ۱۸‌سال نداشت که در یک دعوا، دوستش «مهدی رضایی» را با چاقو کشت؛ بعد خودش را به زندان معرفی کرد، هفت‌سال حبس کشید و دو بار تا پای چوبه دار رفت و برگشت؛ تا این‌که جمعیت دانشجویی امام علی (ع) برای آزادی او کمپینی تشکیل داد و پول رضایت از خانواده «مهدی» را که ۲۰۰‌میلیون تومان بود، جمع‌آوری کرد. اشاره می‌کند به قبرهای جلوی پایش: «اگر مردم و خانواده رضایی نبودند، الان جایم این‌جا بود، توی یکی از این همین قبر‌ها.»


از روز حادثه بگو. چه شد که مهدی را کشتی؟

سال ۸۶ بود که این اتفاق افتاد. ۱۰‌درصد دعوای ما به‌خاطر یکی از دخترهای هم‌محلیمان بود. غیرتی بودم. کسی نگاه چپ می‌کرد، من خونم به جوش می‌آمد. هنوز ۱۸ سالم هم نشده بود، بچه بودم و غرور الکی داشتم. درگیر شدیم و او رفت رفیق‌هایش را جمع کند و بیاید، من هم رفتم خانه چاقو برداشتم و تا دیدمش، او را زدم کشتم. دو روز فرار کردم، نتوانستم، بالاخره خون، پاگیر است. بعد خودم را معرفی کردم و دو روز بعد من را بردند زندان رجایی‌شهر. تقریبا یک سالی طول کشید تا دادگاه کیفری رفتم و دادگاه حکم قصاص داد. شش ماه بعدش هم من را بردند پای چوبه دار. دفعه اول وقت گرفتم و اعدام نشدم، چهار ماه بعد دوباره تا پای چوبه دار رفتم و برگشتم. دفعه دوم که بردنم برای اعدام، مو‌هایم پای چوبه دار ریخت.

یعنی الان مو نداری؟

(کلاهش را برمی‌دارد) نه، ببین، غیر از دور کله‌ام، همه مو‌هایم ریخت.

خب این مربوط به دفعه دومی می‌شود که بردند تا اعدامت کنند. برگردیم به دفعه اول. مسلما آن روز که آمدند دم سلول و خواستند تو را ببرند انفرادی تا اعدام شوی، خیلی سخت بود. اگر از حال و هوای آن روز بخواهی بگویی، چه می‌گویی؟

دفعه اول که می‌خواستند من را در اوین ببرند پای چوبه دار، ۹ نفر بودیم.

هم سن و‌ سال خودت بودند؟

دو نفرشان هم سن خودم و بقیه کمی از من سنشان بیشتر بود. یک زن را هم از اوین آوردند و شدیم ۱۰ نفر. آن روز من اولین بارم بودم و یکی از دوست‌هایم که هم سن خودم بود، دومین بارش بود. قبل از این‌که برای اعدام بیایند دم سلول انفرادی، با او که در سلول کناری‌ام بود، حرف می‌زدیم و درددل می‌کردیم.

نمی‌ترسیدی؟ استرس نداشتی؟

خب استرس داشتم ولی حساب کن چی؟ امید داشتم ولی آخرش هم به خودم می‌گفتم یا می‌میرم، یا زنده میمونم، امید به خدا. آن موقع سربازهای زندان می‌آمدند می‌گفتند امید داشته باش. بعد دکتر‌ها آمدند و قرص آرام‌کننده دادند تا بخورم.

بالاخره نمی‌شود گفت که ترس نداشتی.

چرا ترس داشتم ولی مسأله‌ای بود، من در زندان ۸ بار خودم را بالا کشیدم. ولی هر دفعه نمی‌شد. هربار یک اتفاقی می‌افتاد که نمی‌شد بمیرم. مثلا دفعه دوم که خودم را دار زده بودم یکی از رفقایم که از‌‌ همان اول با هم بودیم، نجاتم داد. او همیشه دقیقه ۹۰ من را نجات می‌داد و بعد من را می‌بردند بیمارستان و دوباره برمی‌گشتم.

چرا می‌خواستی خودت را بکشی؟

از زندگی خسته بودم. می‌دیدم که چقدر پدرومادرم اذیت می‌شوند، پول هم نداشتند که دیه را بپردازند. این‌ها همه‌اش به من فشار می‌آورد و دلم می‌خواست قبل این‌که من را اعدام کنند، خودم را بکشم.

حالا به دفعه دومی برگردیم که تو را بردند تا اعدامت کنند. این‌بار خلاف دفعه قبل که تا پای دار رفتی ولی طناب را دور گردنت نینداختند، طناب‌دار را دور گردن خودت دیدی. آدم وقتی طناب دار دور گردنش است، چه حسی دارد؟ تو هنوز امید داشتی که بخشیده شوی یا خودت را در آستانه مرگ می‌دیدی؟

دفعه اول که رفتم پای دار، با خودم فکر می‌کردم ۳۰‌درصد احتمال دارد اعدام شوم و ۷۰‌درصد نجات پیدا می‌کنم. دفعه دوم اما این‌ درصد برعکس بود. من آن زمان آیت الکرسی خواندم و منتظر بودم هر آن مرگ بیاید. از خدا می‌خواستم که به من وقت بدهد تا جبران کنم. از او مهلت می‌خواستم. من قبل از این‌که بیفتم زندان، خدا را می‌شناختم ولی در این هفت‌سال، خدا را پیدا کردم و شناختم. آن موقع هیچ کس حالش خوب نبود، نه سرباز‌ها و نه حتی خود شاکی. زنی بود که آمده بود قاتل پسرش را اعدام کرده بود و بعد نشسته بود روی زمین و می‌زد تو سر خودش و می‌گفت غلط کردم او را کشیدم بالا. بعد یکی داد زد که دستبند و پابند انگوتی را باز کنید و بیاوریدش پایین، وقت گرفته.

دفعه دوم قرار بود با چند نفر دیگر اعدام شوی؟

۶نفر از رجایی‌شهر رفته بودیم و دوباره یک زن را هم از اوین برای اعدام آورده بودند. بعد همه را کشیدند بالا، غیر از من.

یعنی تو دو بار از نزدیک، مرگ چند نفر از هم‌بندی‌هایت را دیدی.

بله. یک چهارپایه زیرپایمان بود که ریلی بود و به آن طناب بسته بودند، آن را می‌کشیدند عقب و همه با هم اعدام می‌شدند. دفعه دوم هم همه را کشیدند بالا و من ماندم.

همانجا بود که بیشتر مو‌هایت ریخت. درست است؟

بله. از قبلش در سلول قسمتی از مو‌هایم ریخته بود و بعد پای دار، بیشترش ریخت.

بعد از این‌که وقت گرفتی دوباره تو را به سلول بردند؟

بله ولی این‌بار تنها بودم و کسی در سلول‌های کناری نبود تا با هم حرف بزنیم. تنها بودم و داشتم دق می‌کردم. تا ۲ بعدازظهر آن‌جا بودم و مو‌هایم هنوز می‌ریخت. بعدش درجه‌دار در را باز کرد و من هم انگار در عالم رویا بودم، به من گفت جمع کن بریم صفر، گفتم کجا بریم؟ گفت می‌ری رجایی‌شهر. بلند شدم او را بغل کردم و اصلا باورم نمی‌شد که من را دوباره می‌برند زندان. ۱۰ دقیقه او را بغل کرده بودم و گریه می‌کردم.

وقتی برگشتی زندان، هم‌بندی‌هایت منتظرت بودند؟ با تو چطور برخورد کردند؟

دفعه اول که من را برای اعدام برده بودند، بچه‌ها مطمئن بودند که برمی‌گردم ولی دفعه دوم که برگشتم، بچه‌ها برایم ختم گرفته بودند. چون تا ساعت دو طول کشید، امیدشان را از دست داده بودند و فکر می‌کردند اعدام شده‌ام. وقتی برگشتم دیدم پارچه‌های مشکی برایم زده‌اند. وقتی رسیدم داخل سالن همه من را بغل گرفتند و گریه ‌کردند، می‌گفتند فکر کردیم مرده‌ای.

تو با بقیه هم‌بندی‌هایت در بند جوانان بودی یا با بقیه زندانی‌ها بودی؟

بله، در بند جوانان بودم. بیشتر هم سن‌و‌سال بودیم.

همه «متهم به قتل» بودید؟

همه جوره بود ولی قتلی بیشتر بود. خدا را شکر خیلی‌هایشان هفت و خرده‌ای‌ سال حبس کشیدند و رضایت گرفتند و رفتند. الان دو، سه نفرشان هنوز در زندانند و با آن‌ها هنوز ارتباط دارم و سعی می‌کنم کاری برایشان کنم.

غیر از کسانی که عفو گرفتند و رفتند، خیلی‌ها هم برای اعدام رفتند و دیگر برنگشتند. حست روز اعدام آن‌ها چه بود؟

بله. یکی از آن‌ها بهنود شجاعی بود. او را سه‌بار برای اعدام برده بودند و وقت گرفته بود ولی دفعه چهارم رفت و برنگشت. من با بهنود دوست بودم. جالب این‌جا بود که دفعه دوم قرار اعدام، من را به سلولی بردند که او هر چهاربار قبل از قرار اعدامش را در آن سلول گذرانده بود. او روی دیوار سلول هر دفعه چیزهایی نوشته بود. قبل از آن هم هر سه‌بار قبلی نوشته بود «من بهنود شجاعی، نخستین‌بار است که آمده‌ام برای اعدام، دومین‌بار و سومین‌بار را هم نوشته بود. چهارمین‌بار هم نوشته بود دیگر امیدی ندارم برگردم. من را هم در‌‌ همان سلول انداخته بودند و خیلی استرس و فکر و خیال داشتم. یکی دیگر از دوست‌هایم را بعد از ۱۱‌سال حبس، بردند اعدام کنند ولی عفو گرفت و برگشت. بعد که من را دید گفت صفر تو چه دلی داشتی، من اولین بارم بود و وقتی طناب دار را انداختند گردنم، داشتم سکته می‌کردم، تو چه کشیدی که تا حالا دوبار تا پای اعدام رفتی و برگشتی.

این ۷‌سال زندان چطور گذشت؟ آن‌جا چه کار می‌کردی؟

قلاب‌بافی می‌کردم، قرآن حفظ می‌کردم، در گروه تواشیح شرکت می‌کردم.

دچار مشکلات روحی هم شدی؟

بله، هرچند وقت یک‌بار سرم را می‌کوبیدم به دیوار و اگر نمی‌کوبیدم، آرام نمی‌شدم.

آن ۸باری که گفتی می‌خواستی خودت را بکشی، بعد از دو باری بود که برای اعدام پای چوبه دار رفته بودی؟

بله. فکر می‌کردم این دو بار اینطوری شد، اگر دفعه سومی هم در کار باشد و قرار باشد‌‌ همان فشار به من بیاید، چه می‌شود. فکر می‌کردم خودم، خودم را راحت کنم بهتر است. به پدر و مادرم فکر می‌کردم که چه سختی‌هایی به خاطر من کشیدند.

بعد هم که اسم جمعیت امام علی (ع) را از خواهرت شنیدی و امیدوار شدی که پول دیه جور شود.

بله، پارسال بود که خواهرم گفت در اینترنت با جمعیت امام علی (ع) آشنا شده و آن‌ها برای نجات مته‌مان زیر ۱۸‌سال تلاش می‌کنند. بعدش مسئولان جمعیت آمدند زندان و با هم آشنا شدیم. بعدش هم رضایت را برای من گرفتند.

می‌دانی که خیلی‌ها از سراسر ایران برای تو پول فرستادند تا پول رضایت از خانواده رضایی را فراهم کنند. بچه‌ای بود که از بندرعباس قلکش را برای تو فرستاد و بچه دیگری از افغانستان، ۱۰‌هزار تومان برای نجات تو کمک کرد. به مردمی که تو را از مرگ نجات دادند، چه داری بگویی؟

آن‌ها را دوست دارم و قول می‌دهم اشتباهی نکنم که زحماتشان از بین برود، من هم کسی مثل آن‌ها می‌شوم. من هم با بچه‌های جمعیت همکاری می‌کنم تا دیگر کسی مثل من گرفتار زندان و ترس از اعدام نشود.

آن موقع که آزاد شدی چه حسی داشتی؟

باور نمی‌کردم. ساعت سه بعد از ظهر وکیل بندم آمد گفت صفر آزادی. می‌ترسیدم الکی گفته باشند. از همه خداحافظی کردم و بعد از یک ساعت از زندان آمدم بیرون. خانواده‌ام هم نمی‌دانستند و باور نمی‌کردند آزاد شوم.

اسفند پارسال که آزاد شدی، در کارخانه یکی از خیر‌ها مشغول به کار شدی. هنوز آنجایی؟

نه الان آن‌جا نیستم و بیکارم.

چرا آن‌جا نماندی؟

چون یک ماه بعد از بیرون آمدن از زندان بود. هنوز عوارض زندان را داشتم و چند وقت یک بار دچار جنون می‌شدم. وقت گرفتم و پیش دکتر رفتم. حالا بهتر شده‌ام. قرار است با برادرم برای کار به قشم برویم.

این ردهای بخیه که روی گردنت پیداست، مال زمان زندان است؟

نه، این‌ها مال همین چند ماه بیرون از زندان است. به خاطر عوارض زندان و دو بار چوبه اعدام، هرچند وقت یک بار حالم بد می‌شود و برای اینکه سر بقیه بلایی نیاورم، خودم را می‌زنم.

یادم است که خانواده رضایی به این شرط تو را بخشیدند که دیگر تو و خانواده‌ات در نظرآباد زندگی نکنید. الان کجا زندگی می‌کنید؟

در شهر جدید هشتگرد.

هنوز نرفته‌ای از آن‌ها تشکر کنی؟

قرار است موسس جمعیت امام علی (ع) روزی را هماهنگ کند که خدمت خانواده رضایی برویم برای تشکر و معذرت‌خواهی.

بعد از آزادی‌ات سر خاک مهدی نرفتی؟

نه.

چرا؟

چون نمی‌توانم بروم. چون خانواده‌اش راضی نیستند بروم. خودم دوست دارم بروم ولی می‌ترسم مشکلی پیش بیاید.

درباره زندان چه نظری داری؟

در زندان همه‌چیز هست. ولی چون چهاردیواری است و از خانواده دوری، حس دلتنگی زیاد است. یاد خانواده که می‌افتی، دنیا روی سرت خراب می‌شود. (شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

وضعیت آشفته آموزش جنسی زوج‌های جوان

جام جم سرا:دکتر محمود گلزاری معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در این زمینه افزود:‌ در حوزه ازدواج و خانواده بسیار نیازمند استفاده از خدمات مشاوره هستیم و شرایط کنونی ازدواج و خانواده رضایت بخش نیست؛ چرا که انگیزه ازدواج در بخش زیادی از جامعه کاهش یافته و به علل مختلف مانند عوامل معیشتی و اقتصادی سن ازدواج افزایش یافته است.

روش‌های سنتی برای همسریابی کفایت نمی‌کند

وی با بیان اینکه در زمینه همسریابی مشکل جدی داریم، گفت: به علت گسترش شهرنشینی، ضعیف شدن پیوند‌های خانوادگی و حتی ازدواج با آشنایان، روش‌های سنتی برای همسریابی کفایت نمی‌کند.

معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان با اشاره به مشاوره پیش از ازدواج اظهار کرد: این مشاوره برای افرادی مناسب است که فردی را به عنوان همسر در نظر گرفتند و قصد دارند که از طریق مشاوره درباره انتخاب خود تصمیم درستی بگیرند.

وی تاکید کرد: در حال حاضر آمار خانواده‌های گسسته و آشفته در حال افزایش است، چرا که این خانواده‌ها پیش از ازدواج از خدمات مشاوره استفاده نکرده‌اند. در واقع مثلثی در این حوزه وجود دارد که سه ضلع آن شامل دختر و پسر، خانواده آنها و برخورداری از مشاوره آگاه و کارآزموده و آشنا به فرهنگ اسلامی ایرانی می‌شود. در واقع روانشناس نماینده عقل انسان‌هاست.

گلزاری افزود: برای کاهش آمار طلاق و افزایش استحکام خانواده‌ها باید به آنها از زمان شکل گیری ازدواج تا پس از آن مشاوره دهیم.

وی با اشاره به امضای تفاهم نامه وزارت ورزش و جوانان با سازمان نظام روانشناسی و مشاوره گفت: انتخاب مناسب همسر،‌ ارائه آموزش پس از ازدواج مانند آموزش جنسی و آموزش پدر و مادر زوجین از جمله مفاد این تفاهم نامه است. در حال حاضر آموزش جنسی وضعیت آشفته و نابسامانی دارد و ارائه این آموزش‌ها پیش از ازدواج صلاح نیست، مگربرای افزایش خویشتن داری جنسی باشد. از سوی دیگر گاهی اوقات افراد فاقد صلاحیت، چنین آموزش‌هایی را ارائه می‌کنند و برخی مردان به زنان در این زمینه آموزش می‌دهند.

وی با تاکید بر ضرورت ارائه آموزش از سوی افراد دارای صلاحیت تخصصی گفت:‌ در رشته‌های مهندسی و پزشکی پروانه تخصصی اهمیت زیادی دارد ولی برخی افراد بدون برخورداری از پروانه تخصصی از سازمان نظام روانشناسی به ارائه آموزش‌های مشاوره اقدام می‌کنند. این در حالیست که ارائه هر گونه مشاوره از پیش از ازدواج تا پس از آن باید از سوی افراد دارای صلاحیت علمی انجام شود.

نظام روانشناسی به برخی از افراد تحصیل‌کرده جوان و مجرد پروانه فعالیت می‌دهد

معاون وزیر ورزش ورزش و جوانان ادامه داد: سازمان نظام روانشناسی به برخی از افراد تحصیل‌کرده جوان و مجرد پروانه فعالیت می‌دهد، این در حالیست که شرط حضور در مراکز مشاوره خانواده تاهل و برخورداری از صلاحیت عمومی است. علاوه بر آن باید وحدت رویه در زمینه آموزش مشاوره ازدواج وجود داشته باشد.

وی افزود: بر اساس این تفاهم نامه مراکز مشاوره ازدواج باید از سازمان نظام روانشناسی پروانه داشته باشند علاوه بر آن تابلوی این مراکز با آرم معاونت ساماندهی امور جوانان و سازمان نظام روانشناسی باشد. همچنین ارائه دهندگان مشاوره ازدواج متاهل باشند و بر اساس سند ملی ازدواج که در دست تدوین است عمل کنند.

وی درباره تدوین سند ملی مشاوره قبل از ازدواج اظهار کرد: این سند با هم اندیشی همه روانشناسان تدوین می‌شود و فراخوان آن اکنون روی سایت وزارت ورزش و جوانان قرار دارد. قرار است پس از دریافت دیدگاه‌های روانشناسان در نشست دو روزه‌ای که پس از ماه مبارک رمضان با حضور همکاران مسئول در سازمان نظام روانشناسی و صاحب نظران برگزار می‌شود، آرای رسیده را ارزیابی و سند ملی ازدواج را تدوین کنیم.

افتتاح مراکز ازدواج و خانواده از چهارم مهر

وی با اشاره به افتتاح مراکز ازدواج و خانواده گفت: این مراکز را از چهارم مهرماه افتتاح می‌کنیم.

گلزاری با بیان اینکه 350 مرکز مشاوره دارای مجوز در حال فعالیت هستند اظهار کرد: سازمان نظام روانشناسی به 150 مرکز مجوز فعالیت نداده است و ما در تلاش هستیم تا پایان سال 500 مرکز مشاوره داشته باشیم. البته ممکن است برخی از آنها شرایط ارائه خدمات مشاوره ازدواج را نداشته باشند و برخی نیز مایل به ارایه این خدمات نباشند.

وی تاکید کرد: مراکز مشاوره علاقمند و دارای شرایط ارائه مشاوره ازدواج باید در زمینه بسته مشخص مشاوره ازدواج دوره ببینند و متعهد به اجرای سند مشاوره ازدواج باشند.

وی تصریح کرد: نظارت تخصصی بر عملکرد مراکز مشاوره ازدواج به عهده سازمان نظام روانشناسی است و وزارت ورزش و جوانان از این مراکز از طریق توانمندسازی آنها و حمایت مالی در صورت تخصیص منابع پشتیبانی می‌کند.

به گزارش ایسنا در ادامه این مراسم دکتر بهمن بهمنی مدیر کل دفتر ازدواج و تعالی خانواده نیزاظهار کرد: قرار است از هفته ازدواج شش مرکز مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده در تهران و پنج مرکز در استان‌ها راه‌اندازی شود. این مراکز بلافاصله پس از راه اندازی در مکان‌هایی برای ارائه آموزش تخصصی به منظور فعال شدن مراکز مشاوره ازدواج بعدی فعالیت می‌کنند.

وی در پایان گفت: ما دوره‌های کارآموزی را برای ارائه آموزش‌های تخصصی به صورت عملی برگزار می‌کنیم و این مراکز با آرم سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و وزارت ورزش وجوانان فعالیت می‌کنند.


ادامه مطلب ...

کارت اعتباری جهیزیه برای زوج های جوان

جام جم سرا:بهمن بهمنی در گفتگو با مهر درباره برنامه های اداره کل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت جوانان افزود: یکی از اصلی ترین برنامه های ما راه اندازی مراکز مشاوره ازدواج در تهران و سایر استانهاست و قرار است تا مهرماه که همزمان با هفته ازدواج است، 11 دفتر مشاوره ازدواج جوانان در تهران و سایر استانها راه اندازی شود.

وی افزود: فعال سازی کمیته های ازدواج و خانواده در استان ها از دیگر برنامه های تعریف شده است. این کمیته ها هم اکنون به شکل محدودی در استان ها فعال است،اما ما معتقدیم برای اجرایی شدن سیاست های افزایش جمعیت و تشکیل خانواده سالم باید این کمیته ها در تمامی استان ها فعال شوند تا هماهنگی و برنامه ریزی جدی برای ترویج ساختارهای مربوط به ازدواج سالم و تحکیم خانواده را تدوین کنند.

پیش شرط اجرای قانون تسهیل ازدواج

بهمنی درباره اجرایی شدن قانون تسهیل ازدواج گفت: یکی از شرط های اجرایی شدن قانون تسهیل ازدواج، تشکیل صندوق ذخیره اندوخته است که با توجه به تشکیل صندوق مهر امام رضا (ع) تشکیل این صندوق با مشکلاتی همراه شده است و مسئولان ایجاد این صندوق را موازیکاری می دانند.

وی ادامه داد: اجرایی شدن قانون تسهیل ازدواج از وظایف وزارتخانه نیست، اما ما در تلاش برای مشخص کردن وظایف دستگاهها و آگاهسازی آنها نسبت به موضوع ازدواج جوانان هستیم.

به گفته بهمنی، یکی از کوتاه ترین راهها برای اجرایی شدن قانون تسهیل ازدواج، تشکیل صندوق ذخیره اندوخته است چرا که نیاز به بازنگری قانون ندارد و وزارتخانه در حال ارائه پیشنهادات خود به دستگاه های مرتبط همچون بانک مرکزی برای حل مشکلات راه اندازی آن است.

کارت اعتباری خرید جهیزیه برای زوج های جوان

وی یکی دیگر از برنامه های خود را اهدای کارت اعتباری خرید جهیزیه عنوان کرد و گفت: این موضوع در حد یک ایده و پیشنهاد مطرح شده است و درصدد هستیم تا با اهدای کارت هدیه به زوج ها، امکانی را برای تهیه جهیزیه از فروشگاه های تعریف شده فراهم کنیم. در حال بررسی راه های اجرایی شدن آن هستیم که در صورت مثبت بودن نتیجه تا سه ماه آینده خبرهای خوشی در این زمینه اعلام خواهیم کرد.

مدیر کل دفتر ازدواج و تعالی خانواده تصریح کرد: همچنین برای هفته ازدواج که همزمان با سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است، وزارتخانه هایی در حال برنامه ریزی هستند که بتوان کار گسترده و ملی در این زمینه انجام داد.


ادامه مطلب ...

نگرانی زنان جوان: لکه‌بینی در دوران بارداری

جام جم سرا: دکتر هایده سمیعی با بیان این که لکه‌بینی در روزهای اول بارداری که با درد یا علائم دیگری همراه نیست، به‌خصوص اگر مشکلی در سونوگرافی دیده نشود، اهمیت زیادی ندارد، افزود: لازم است بدانید وقتی نطفه تشکیل‏ شده از داخل لوله‌های فالوپ به رحم منتقل و کاشته می‌شود، مخاط رحم واکنشی نشان می‌دهد که باعث بروز لکه‌بینی مختصر می‌شود. این اتفاق مصادف با روزهایی است که خانم هفته‌ای است عادت ماهیانه‌اش دو هفته به تاخیر افتاده است.
عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران تصریح کرد: در این شرایط سونوگرافی کاملا طبیعی است و جنین داخل کیسه جنینی مشاهده می‌شود، بنابراین لکه‌بینی مذکور، یک پدیده فیزیولوژیک است و اهمیت چندانی ندارد، اما سایر لکه‌بینی‌های اوایل بارداری ممکن است علائم مهمی باشند و باید جدی گرفته شوند.

به گزارش جام جم سرا، سمیعی اضافه کرد: از مهم‌ترین علت‌های لکه‌بینی در این دوران، می‌توان به بی‌کیفیت بودن نطفه تشکیل ‏شده و در نتیجه احتمال سقط یا خوب نبودن محل کاشته شدن جنین به‌خصوص بارداری خارج رحمی اشاره کرد. اگر بارداری خارج رحمی باشد، معمولا لکه‌بینی با دردهای زیرشکمی همراه است. گاهی هم لکه‌بینی نشان‌دهنده این است که سطح هورمون‌های مترشحه از تخمدان برای حفظ و ادامه بارداری کافی نیست. در این صورت خانم باید هورمون جایگزین پروژسترون دریافت کند.

گاهی هم لکه‌بینی اوایل بارداری ناشی از جفت یا جنین غیرطبیعی است؛ مانند بارداری مولار که به آن «بچه‌خوره» هم گفته می‌شود. به هر حال هر گونه لکه‌بینی در اوایل بارداری باید بررسی شود.(سلامت)


ادامه مطلب ...

چرا زوج‌های جوان علاقه‌ای به بچه‌دار شدن ندارند؟

جام جم سرا: دکتر عالیه شکربیگی (استاد دانشگاه و جامعه شناس) و دکتر ابراهیم رزاقی (استاد دانشگاه و اقتصاددان) در میزگردی به این سوال پاسخ گفته‌اند:


بحث را از اینجا شروع می کنیم؛ به نظر شما دلیل عدم تمایل زوجها به فرزندآوری مسائل اقتصادی است یا فرهنگی؟

رزاقی: عوامل مختلف بر انسان اثر می گذارد اما فرهنگ خیلی مهم است. در گذشته داشتن فرزند زیاد نشانه تشخص بود و در داخل و خارج ایران فقرا بیشتر فرزند داشتند و این اصلا ربطی به نداشتن پول و ثروت نبود. قدیمی‌ها فرزند را سرمایه می دانستند که در آینده به آنها کمک می کند. اما الان به خاطر فرهنگی که از غرب آمده فرزندان برای تولید سرمایه نیستند، یک شاهزاده است که پدر و مادر در خدمت آنها هستند، برای همین خانواده ها در داشتن فرزند سود و زیان را حساب می کند و بعضا نتیجه می‌گیرند که داشتن فرزند بی فایده است. متاسفانه ظریفترین تهاجم الان اقتصادی است چون به افراد مستقیم نمی گویند ازدواج نکن، تنها بمان و بچه دار نشو چون اگر این موارد را بگویند مقابله می کند؛ سرمایه داری در ابتدا عنوان می کرد که مصرف نکنید تولید عبادت است و هرکس دنبال سود خود برود، آن زمان رشد جمعیت هم خوب بود اما فضا تغییر کرد و تولیدها بدون استفاده مانند، برای همین سرمایه داری اعلام کرد که تولید اگر مصرف نشود کالاها می مانند و فایده ای ندارد. در بین جنگ جهانی اول و دوم مطرح شد که عامل بقای سرمایه داری است.

سرمایه داری چه ارتباطی با فرزندآوری دارد؟

رزاقی: ابتدا سرمایه داری پول داد برای خرید، اما پس از مدتی فرهنگ مصرف شکل گرفت . در سال 1980 در آمریکا بحرانی پیش آمد که مصرف کننده قدرت خرید نداشت اما این سیاست به وجود آمد که مردم را ترغیب به مصرف کنند و به نیازشان فکر نکنند، به درآمد کسی توجه ندارند و نیاز درست کنند، در حدی که اختیار مصرف از فرد گرفته می شود. الان یکسری افراد بیمار خریدند و دوست دارند خرید کنند . همه چیز دارند اما همیشه احساس کمبود دارند. متاسفانه بعد از انقلاب در کشور ما این موضوع تشدید شد حتی سیاست تعدیل اقتصادی هم بی فایده بود .فلسفه لیبرالیسم چیزی را قبول ندارد و معتقد است که آزاد از هر محدودیتی باید بود. این آزادی مصرف کالا است و نیازهای جدید را شکل می دهد و مصرف را به جای خدا می پرستند. فساد اقتصادی و رانت از همین جا شکل می گیرد.هر کس به دنبال سود خود است اما مصرف زیاد هم اعتیاد آور است. من در جایی خواندم همان نقطه ای که فرد معتاد مواد مصرف می کند و خوشحال است برای یک فرد ثروتمند هم پول زیاد همان نقطه است. قبلا مصرف گرایی در اقتصاد بود الان به جامعه و فرهنگ هم نفوذ کرده است. من با یک راننده تاکسی دوست بودم او یک مسافر داشت که از 8 صبح تا 7 بعدازظهر او را جا به جا می کرد، یک روز به او گفته بود که شما چه لذتی از این همه پول می برید که از صبح تا شب کار می کنید و روزها را همینطور پشت هم می گذرانید.او گفته بود می دانم ، اما اگر این کارها را هم نکنم زندگی معنا ندارد این یک نوع اعتیاد است .


پس معتقدید که به خاطر مسائل اقتصادی افراد حاضر به بچه دارشدن نیستند؟

رزاقی: برای زوجهای امروزی بچه داشتن وقت گیر است و آنها باید کار کنند و پول دربیاورند؛ ارزشها تحت تاثیر اقتصاد لیرالی قرار گرفته است. در آمریکا مصرف گرایی یک برده داری جدید است که همه مانند ماشین کار می کنند.

شکر بیگی: ریشه یابی تاریخی که آقای دکتر از مصرف گرایی کردند جالب بود. من به طور کلی مسائل را در دو عامل ساختار و عاملیت نگاه می کنم. یعنی تغییرات نسبتا پایدار در جامعه چه بوده که شاهد این وضعیت هستیم و بعد هم خود خانواده درجامعه دچار چه تحولات ارزشی و هنجاری شده که زیر بار تشکیل خانواده نمی روند. البته من معتقدم که خانواده تغییر شکل داده است و الان گونه های جدید خانواده را داریم مانند مجردی یا زوج زیستی که در این میان کودک نقشی ندارد. این تغییرات یک شبه شکل نگرفته؛ جامعه ما تحت تاثیر مدرنیسم قرار گرفتیم. این تغییرات ارزشی در 5 دهه اخیر شکل گرفته است؛ بنابراین از نظریه بازاندیشی گیدنز الهام می گیرم که گفته انسانها هر لحظه در حال بازاندیشی در افکار و ایده‌هایشان هستند و به آن عمل می کنند. ما در جامعه ای قرار گرفتیم که ارتباط خانوادگی در فضای مجازی است. به نظر من الان یک جامعه مجازی شکل گرفته است، یعنی ارتباطات به آنجا رفته است. طبعا فرزندآوری هم تغییر کرده است. ما از ابتدای انقلاب شاهد تغییر در سیاستهای فرزندآوری بودیم یک زمان فرزندآوری زیاد بود باید بالاجبار جلوگیری می شد، حالا هم باید افزایش جمعیت داشته باشیم.


تبلیغات برای پیشگیری از بارداری دولتی بود. الان هم مجلس و دولت سیاستهای جمعیتی را تجویز می کنند. اما مقاومت هایی هست، دلیل آن چیست؟

شکر بیگی: اینکه جامعه آنها را بپذیرد مهم است. برای فرزندآوری باید در درون افراد تغییراتی انجام شود تا فرد این احساس را کند اما نیاز به یک زمان طولانی دارد. الان مادی گرایی در اکثر خانواده ها وجود دارد، این شاید یک جور مصرف گرایی باشد اما مردم می خواهند از زندگی خود لذت ببرند. الان رسانه ها تفکر و اندیشه انسان را تحت تاثیر دارند و مصرف گرایی را تبلیغ می کنند که به نظر می رسد خود انسان هم تمایل به این دارد. ما از صبح تا شب در دنیای مجازی هستیم و بنابراین طبیعی است که این شرایط در زندگی ما تاثیر بگذارد. من معتقدم که این تغییر نیازها و نگرشها، پیامد زندگی مدرن و جامعه جدید است؛ افراد به دنبال منیت خودشان هستند و قصد برطرف کردن نیازهای خود را دارند. یعنی به دنبال این هستند از زندگی لذت ببرند. این تفکر از قدیم بوده که شما برای آخرت باید تلاش کنید، در نظام سرمایه داری هم عنوان شد که مردم کار کنند تا در آخرت سعادتمند شود اما این فنر باز شد و مصرف گرایی شکل گرفت. امروز خانواده جهانی شده و به سوی فرهنگ واحد جهانی می رود؛ بنابراین زوجهای جوان با تمام مشکلات ازدواج می کنند اما در 5 سال اول زندگی طلاق می گیرند چون همانطور که گیدنز گفت انسانها دچار تغییرات بنیادی شدند. پس ساختار به همین راحتی نمی تواند آنها را مجبور به فرزند آوری کند.


این ساختار به نظر شما چگونه باید عمل کند؟

شکر بیگی: به نظر من یک شکاف تاریخی میان ساختار و عاملیت وجود دارد، اگر ساختار قصد دارد با عاملیت در ارتباط باشد باید در مردم و جامعه اعتماد سازی کند و سرمایه اجتماعی ایجاد کند.اگر ساختار در بین مردم مشروعیت داشته باشد، عاملیت راحتتر سیاستها را می پذیرند. مردم آگاه هستند وقتی مشکل اقتصادی دارند نمی توانند فرزند داشته باشند. گیدنز می گوید که در هیچ دوره و زمانی فرزند به اندازه امروز هزینه بردار نبود. در دوره های قبلی فرزند عصای خانه بود اما امروز این نیست و فرزند مساوی هزینه است. برای همین خانواده قصد ندارد همینطوری فرزند بیاورد و این به نظر من نشان قانون پذیری و نظم پذیری است و خوب است؛ یک رفتار و ارزش جدید است.


شما می‌گویید که خانواده در مقابل ساختار ایستاده اما همین ساختار اعلام می کند که اگر فرزندآوری کم باشد در 30 سال آینده جمعیت مسن در کشور زیاد می شود. امکانات حمایت از سالمندی هم کم است و تولید هم کاهش پیدا می کند. چرا خانواده این خطر را متوجه نیست؟

شکر بیگی: خانواده هنوز عمیق به این موضوع فکر نکرده و به شرایطی که الان دارد بیشتر توجه می کند، یعنی به موقعیت حالا توجه دارد.این ریشه در فرهنگ ما دارد. به نظر من باید اعتماد سازی شود، در کشور ژاپن که سالمندی جمعیت را دارند دولت رفاه وجود دارد. اما همین الان ما حتی مشکل میانسالی را هم داریم. به نظر من خانواده شرایط الان را می سنجد وقتی پول بیمارستان برای فرزندش را نداشته باشد نمی تواند فرزند بیشتری بیاورد. ما باید بحث زایش سرمایه اجتماعی را داشته باشیم یعنی ساختار به زبان خوش با مردم صحبت کند، مشکلات جمعیتی آینده را مطرح کند و باید آشتی ملی صورت گیرد. هنوز مردم ما با ساختار قهر هستند و شاید برای همین سیاستهای جمعیتی را نمی پذیرند.


رزاقی: این تحت عنوان فرهنگ غرب است که در آن فردگرایی و لذت فردی مطرح است.


اما فرد گرایی نیست . وقتی فرد مشکل مالی دارد ترجیح می دهد که فرزند نداشته باشد.

رزاقی: حدود 20 درصد جمعیت ما ثروتمند هستند اما باز هم فرزند کمتر دارند و فقرا بیشتر فرزند دوست دارند. شما هزینه را مطرح می کنید اما بیشتر لذت گرایی و فرد گرایی مهم است. متاسفانه خانواده های متوسط ما فکر می کنند که حتما باید پول فراوان خرج کودکشان کنند و در ذهن همه این رفته است. اما فقرا فرزنداشان را دوست ندارد؟ ما عیبهای جامعه سنتی را برطرف نکردیم و برعکس هرچه از بیرون می آید را خوب دانستیم و پذیرفتیم. اصلاحات باید منجر به توانمندی شود نه نابودی و این مشکل تمام کشورهای در حال توسعه است.

شکر بیگی: ما نمی توانیم در جامعه یکسان اندیشی داشته باشیم. الان 77 میلیون تفکر و اندیشه در جامعه وجود دارد. من به این موضوع اشاره می کنم که هنوز در این جامعه خانواده سنتی هم داریم. در خانواده ها دموکراسی شکل گرفته و فرزندآوری تابع توافق زوجین است.

شما شرایط خانواده ثروتمند را اعلام کردید اما خانواده های متوسط هم الان تمایل به فرزند آوری ندارند.

رزاقی: خانم دکتر باورهایی که از غرب آمده را دموکراسی می داند، در حالیکه زندگی ابتدا از روی محبت و عشق شکل می گیرد. الان افراد تصور می کنند که هرکدام مرکز دنیا هستند و برای همین طلاق صورت می گیرد. الان تعریف عشق و خانواده فرق کرده است، اما خانم دکتر تصور می کنند که آنچه در غرب اتفاق افتاده در ایران هم به همین صورت است.

شکر بیگی: من معتقدم که در خانواده حق محوری شکل گرفته است، درواقع هرکس حقی دارد. من گونه هایی از خانواده دیده ام که نگرش مدرن دارند. یک زن شاغل سعادت خانواده را در اشتغال می داند. اگر مدرن گرایی در خانواده شکل گرفته به شیوه ایران است و مدرنیزه ایرانی است.

رزاقی: من یک سوال از خانم دکتر دارم. منظور شما از مدرنیزه چیست؟

شکر بیگی: یک مثال ساده می زنم، روز جمعه یک خانواده با هم تصمیم می گیرد که کجا برود اما اگر هرکدام از افراد قطب شوند این قابل قبول نیست. در نگرش مدرن همه با هم تصمیم می گیرند، این نو شدن و آگاهی از حق است. من بر اساس تحقیق حرف می زنم.

آقای دکتر ، شما این مدرن شدن در خانواده های ایرانی را قبول ندارید؟

رزاقی: این که خانم دکتر اعلام می کند در یک درصد خانواده ها هم وجود ندارد. در تمام دنیا اینگونه است اما اکثریت خانواده ها در تهران اینگونه عمل نمی کنند و هر کدام خود را قطب می دانند. الان خانواده ها دچار خودخواهی هستند. قبول دارم که زندگی سنتی یک ایراداتی دارد اما یک نکته مثبت داشت که افراد را مسئول تربیت می کرد.

شما به مسئولیت اشاره کردید.چطور می توانیم این احساس مسئولیت را دوباره زنده کنیم؟ الان مشارکت اجتماعی مردم به شدت کمرنگ شده است.

رزاقی: مبانی وجود دارد که می گوید که همه افراد را خدا خلق کرده و یک همبستگی وجود دارد. اما مکتب لیبرال، فرد را از همه چیز آزاد می داند ، از مصرف آغاز می شود و به فرد می رسد و برای او فرق نمی کند که دیگران چه می شوند. برای همین برخی آینده بشر را سیاه می دانند چون انسان نیاز به فداکاری و کار دارد اما در مکتب لیبرال اینگونه نیست. الان در غرب اینگونه است و محدودیتها حذف شده و خودخواهی را به افراد دادیم. فضا انفرادی است و امکان تربیت وجود ندارد تا بتوانیم او را مسئولیت پذیر کنیم. خانواده امکان محبت و عشق ندارد و هر کس فکر می کند چرا ازدواج کند و خود را مقید کند؟ اگر هرکس به نفع خود باشد دیگر چیزی نمی ماند و دنیای غرب به خاطر خود این تغییرات را ایجاد کرد و الان هم در ایران همین بحران شده است، برای همین مسئولیت اجتماعی صفر شده است. پرونده برای مجرمان تشکیل می شود اما هیچ کس به جزای عمل خود نمی رسد. من هم قبول دارم که جامعه سنتی ایراداتی داشت، اما شرایط الان هم خوب نیست. کودکان باید مسئولیت و محبت را در خانواده یاد بگیرند.


خانم دکتر به نظر شما هم مسئولیت اجتماعی از بین رفته است؟

شکر بیگی: ما بعد از انقلاب سه نسل را داریم، نسل اول که پدرسالار بود. نسل بعد که دچار تغییرات نگرشی و ارزشی شد و نسل سوم که مسئولیت اجتماعی و مفاهیم ارزشی را ندیده است. به نظر من نسل دوم نسلی است که خودش و فرزندان را قربانی کرده است. این نسل در خانواده پدرسالار بزرگ شد بعد از تشکیل خانواده فرزندان را حمایت کرد و کودک سالاری شکل گرفت تا از خانواده پدرسالار انتقام بگیرد، برای همین امروز آنها فرزندانی را تربیت کردند که اینگونه هستند و به پدر و مادر خود اهمیت نمی دهد. من مثالی می زنم ، در یک وسیله عمومی نسل ما به خاطر یک مرد یا زن پیر بلند می شود اما نسل بعد از ما اینگونه نیست و اصلا احترام متوجه نمی شود. این نسل تعهد و مسئولیت ندارد در کتابها خوانده اما در خانواده ندیده و توجهی نمی کند.

رزاقی: نسل دوم پدرسالار را کاملا منفی می داند. مادر، پدر را زورگو می داند درحالیکه همین مرد برای خانواده احترام بالایی قائل بود. مادر طوری تربیت شده که در مقابل این مردان بایستد و برای همین در ذهن دختران رام کردن مردان مطرح است. در گذشته دختران سازشکار بودند اما الان دختران از اول دوست ندارند که مرد زورگو و خودخواه باشد و قصد تربیت دارند. برای همین هزینه زندگی و خواسته فرزندان را بالا می برد و این یک مبارزه است. مرد بدهکار می شود و زیر فشار اقتصادی سختی می کشد و این از نظر زن یعنی رام کردن. پدر شکسته می شود، اما بعد فرزندان، مادر را هم می شکنند چون با فردیت بزرگ شدند.. الان در خانواده ها کمتر محبت وجود دارد و بی رحمی در خانواده ها وجود دارد که از غرب آمده است. این الگو جا باز کرده و در حال رشد است که این اصلا خوب نیست.


یعنی به خاطر نوع تربیت کسی تمایل به فرزند آوری و ازدواج ندارد؟

شکر بیگی: من رسیدم به اینجا که نسل دوم خود را قربانی کرد و نسل بعد را هم بد تربیت کرد چون خودش در خانواده پدرسالار بزرگ شد فرزند خود را خارج از هر قیدی بزرگ کرد. گیدنز هم به عزیز داشتن کودک اشاره کرده است. الان ارتباطات نسلی مطرح است که هرقدر از نسل اول به امروز نزدیک می شویم مفاهیم خانواده، ازدواج و فرزندآوری ضد ارزش شده و کمرنگ است. متاسفانه این شکاف و بیگانگی نسلی را به وجود آورده است. البته در تعداد کمی از خانواده ها هنوز هم مفاهیم ارزش دارد اما نسل سوم تنها به فکر موفقیت خود است و تنها سرمایه فرهنگی خود را بالا برد. در همین شرایط بود که یک موجی از زنان به موضوع اشتغال پرداختند.این باعث شد که پول در اختیار نسلی باشد که تعهد اجتماعی ندارد.الان نهادهای تکمیلی جای خانواده را گرفته اند. فرزندان در مهد کودک و مدرسه بزرگ شده اند برای همین هیچ محبتی بلد نیستند. در نتیجه سرمایه اجتماعی خانواده الان کاهش یافته و انسجام نداند و چون مادر از خانواده کمرنگ شد و هیچ چیز جای آن را نگرفت. در کنار اینها تکنولوژی های نوین هم آمد، برای همین نسل سوم تنها به موفقیت و خوشبختی خود فکر می کند. علت این است که نسل از خانواده نیاموخته است، هیچ کس در خانواده نبود مادر به دنبال مبارزه با پدرسالاری بود و مرد هم در شرایط جدیدی قرار داشت که باید خود را انطباق می داد. عوامل جامعه پذیری، خانواده، نظام آموزشی ، گروه دوستی و رسانه ها هستند که امروز باعث شده نسل سوم احساس خوشبختی نمی کند و احساس رضایت از داشته ها ندارد.


رزاقی: اما این اکثریت جامعه نیست. به فقرا در گذشته احترام می گذاشتند چون به کسی کار نداشتند اما بعد سرمایه داری آنها را حذف کرد. الان انسان خود را کامل می داند و هیچ چیزی جز خود را نمی شناسد. الان خانم علیه مرد خانه اقدام کرده و با حاکم کردن فرزند، خود را پیروز می داند اما الان این فرزند هیچ چیزی نیاموخته است.

در سیاستهای جمعیتی مشوقهای اقتصادی هم وجود دارد. به نظر شما این مشوق ها تاثیری در فرزند آوری دارد؟

رزاقی: در اروپا و چین هم موثر نبوده است. الان به خاطر مسائل اقتصادی ازدواج نمی کنند و این به نظر من به ذهنیت افراد بستگی دارد چون آنها تصور می کنند چرا باید با فردی باشند که او هم فردیت مطلق است. باید زندگی مشترک یک نیاز باشد دولت امکانات مالی می دهد اما جوانان تصور می کنند که برای این رقم ها ازدواج نمی کنند.

در ابتدای مطرح شدن بحث افزایش جمعیت، نهادهای حکومتی، اقتصاد را در بی‌تمایلی خانواده ها به فرزندآوری چندان دخیل نمی دانستند و یا سهم کمی برایش قائل بودند. واکنش های مردمی و مقصر دانستن اوضاع اقتصادی، موجب شد سیاست های جمعیتی عمدتا مشوق های اقتصادی داشته باشد. یعنی نگاه مسوولان این است که بخش بزرگی از جامعه مشکلات مالی را عامل ازدواج نکردن و بی رغبتی به بچه می دانند.

رزاقی: اما در روستاها که نسبت به شهری‌ها فقیر هستند همچنان ازدواج و فرزندآوری وجود دارد. این درحالی است که ثروتمندان علاقه ای به ازدواج ندارند. این مبانی ذهنی است. باید فکر و فرهنگ افراد را تغییر داد، به همه شغل داد، مصرف گرایی را کم کرد و مردم لذت را در خوشبختی در کنار هم بدانند.


شکر بیگی: باید ذهنیت خانوادها را تغییر دهند تا سیاستهای تشویقی هم جواب بدهد اما این سیاستها باید استمرار پیدا کند و خانواده های ما باید اعتماد داشته باشند. راه حل نهایی به نظر من این است که باید ساختار ابتدا اعتماد سازی کند و با مردم هم قدم باشد، یعنی قبل از این سیاستهای تشویقی یک کار پژوهشی انجام می دادند که متوجه شوند در ذهن خانواده ها چه اتفاقی افتاده که چنین شده اند و مشکلات را متوجه می شدند.


اما در زمان دولت دهم که این سیاستها مطرح شد بیشتر عوامل را فرهنگی می دانستند نه اقتصادی.

شکر بیگی: اما مردم ما اینگونه تصور نمی کنند، زوجهای جوان که دو سال بعد از ازدواج فرزند نمی آورند مسائل اقتصادی را مطرح می کنند. من در سال 87 در یک تحقیق 5 عامل و مشکل مردم را پرسیدم که 60 درصد مسائل اقتصادی را مطرح کردند و الان هم همین است.دولت باید به عنوان یک رکنی که همه چیز را در اختیار دارد و در خصوصی ترین مسئله خانواده دخالت می کند به این موضوع توجه کند.

رزاقی: بیشتر مسائل فرهنگی هستند و باید ذهنیت افراد را تغییر داد. مردم ما نباید فرزند را دغدغه و مانع پول درآوردن خود بدانند. خانواده باید ارزش گذشته خود پیدا کند. این بیشتر فرهنگی است و باید مردم آموزش لازم را ببینند.(خبرآنلاین)


ادامه مطلب ...

دختر جوان ایرانی در صدر اخبار جهانی+عکس

جام جم سرا: مریم میرزاخانی دکترای خود را از دانشگاه هاروارد اخذ و به عنوان یکی از اساتید و پژوهشگران برجسته رشته ریاضیات دانشگاه استنفورد مطرح است. وی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی نشریه پاپپولار ساینس امریکا به عنوان یکی از ۱۰ ذهن جوان برگزیده و ذهن بر‌تر در رشته ریاضیات معرفی شد.

مراسم اهدای جوایز بر‌ترین ریاضیدانان جهان در کره جنوبی و با حضور بیش از ۵ هزار شرکت کننده برگزار شد. مریم میرزاخانی به همراه سه ریاضیدان مرد با نام‌های «ارتور آویلا از پاریس»، «مانجول بهارگوا» از دانشگاه پرینستون امریکا، «مارتین هایرر» از دانشگاه وارویک انگلیس موفق به دریافت این جایزه شد.

Ingrid Daubechies یکی از سخنرانان انجمن بین المللی ریاضی در رابطه با این مدال گفت: «اهدای این جایزه بزرگ به یک زن ریاضیدان برای انجمن‌های مختلف ریاضی نیز به عنوان یک افتخار بزرگ محسوب می‌شود. داوران در انتخاب و گزینش برگزیدگان جایزه هیچ گونه اعمال جنسیتی را به کار نبردند و تمام شرکت کنندگان زیر ۴۰ سال برای تحقیق و ممارست خود بررسی شدند تا در ‌‌نهایت جایزه امسال به ۴ نفر از محققان بر‌تر اهدا شد.»

به گزارش جام جم سرا، پرفسور «لورانس بروز»، استاد برجسته ریاضی دانشگاه فرانسه نیز در مصاحبه‌ای گفت: «تعداد زنان محقق در رشته‌هایی مانند ریاضی و فیزیک به نسبت مردان کمتر است اما در رشته‌هایی مانند بیولوژی، شیمی، زیست‌شناسی و... با تعداد محققان بیشتری روبرو هستیم. من بسیار خوشحال هستم که یک بانو موفق به دریافت اینجایزه شده است زیرا بسیار تفاوت دارد که اینجایزه به زنان اهدا شود یا مردان؟ هر چند که تفاوت جنسیتی معنایی ندارد اما سایر زنان محقق و دانشمند این عرصه انگیزه و امید تازه‌ای برای کوشش و تلاش در این عرصه باز می‌یابند.»

«کورتیس مک مولن»، برنده مدال فیلدز سال ۱۹۹۸ میلادی و استاد دوره دکترا میرزا خانی در دانشگاه هاروراد امریکا در رابطه با شاگرد و همکار فعلی خود می‌گوید: «از زمانی که مریم را دیدم همیشه روحیه فوق العاده‌ای در حل و تفسیر موضوعات مختلف ریاضی داشت. پیش بینی چنین آینده‌ای برای مریم دور از ذهن نبود.»

گفت‌وگویی را که چندی پیش در جام جم سرا منتشر شد نیز می‌توانید از ستون مطالب مرتبط یا کلیک روی لینک «مریم میرزاخانی: فکر نمی‌کردم ریاضی‌دان شوم» بخوانید.


سایت دانشگاه استنفورد: مریم میرزاخانی، استاد دانشگاه استنفورد، برگزیده مدال فیلدز


روزنامه امریکایی نیویورک تایمز: اهدای برترین جایزه ریاضی به اولین بانوی برگزیده


دوویچه ووله، رسانه آلمانی: مریم میرزاخانی، اولین بانوی برگزیده جایزه جهانی ریاضی


فنآوری و علوم، یک سایت علمی مهم: مریم میرزاخانی، اولین بانوی برگزیده مدال فیلدز ریاضی


نیوساینتیست، یک سایت علمی مهم دیگر: بانوی ایرانی، برگزیده مدال فیلدز ریاضی


سایت انگلیسی بی بی سی: اولین بانوی برگزیده مدال فیلدز


روزنامه فرانسوی لوموند: مدال فیلدز ریاضی برای اولین به یک زن محقق رسید

(مهر)


ادامه مطلب ...

جشن‌عروسی‌2 جوان اهل غزه پیش‌از پایان آتش بس|مجموعه‌عکس|

جام جم سرا:جنگ خانه و لباس سپید عروسی آنها را خراب کرد، اما حبا و عمر توافق کردند که هیچ چیزی نمی تواند در راه آنها برای شاید آینده‌شان بایستد.بنابراین آنها در مدرسه پناهندگان جنگ سازمان ملل در غزه مراسم عروسی خودرا جشن گرفتند و با بادکنک های رنگانگ و صدای هلهله شاد زنان، مدرسه پناهندگان سازمان ملل در شهر غزه از کمپ آوارگان به سالن مهمانی تغییر کرد.

در آخرین ساعات باقی مانده تا پایان آتش بس 72 ساعته، میان حماس و اسرائیل که قرار بود در ساعت 21 نیمه شب به وقت گرینویچ به اتمام برسد، این زوج جوان عزاداری و بدبختی خود را برای برگزرای جشن عشق خود به باد سپردند.

حبا 23 ساله و عمر 30 ساله، قرار بود ماه آینده ازدواج کنند که در پی این جنگ خانه خانواده عروس به طور کامل تخریب شد و آنها اکنون مراسم عروسی خود را در این کمپ با حضور هزاران آواره اهل غزه برگزار کردند.(نامه نیوز)


ادامه مطلب ...

شیوع سرطان پستان در میان زنان جوان جهان

جام جم سرا: دکتر «پی گوهان» از بیمارستان «سری راماکریشنا» گفت: سرطان پستان همچنان شایع‌ترین سرطان در میان زنان است اما اکنون این نگرانی وجود دارد که نرخ ابتلا به این سرطان در زنان زیر 40 سال نیز به طور دائمی رو به افزایش است و بررسی‌ها نشان داده زنانی که در اواخر دهه 20 و 30 از عمرشان قرار دارند به دلیل ابتلا به سرطان پستان تحت درمان قرار می‌گیرند.


پزشکان معتقدند پیش از این به زنان بالای 40 سال توصیه می‌شد سالی یک بار تحت معاینه ماموگرافی قرار بگیرند اما اکنون لازم است زنان جوان‌تر نیز برای انجام ماموگرافی به پزشک مراجعه کنند.

به گزارش جام جم سرا، به نقل از روزنامه ایندین تایمز، تشخیص سرطان پستان در زنان جوانتر به دلیل تراکم بافتی بیشتر در این عضو در زنان کم‌سن مشکل است. زمانی که یک زن جوان متوجه وجود برآمدگی در سینه‌اش می‌شود اغلب سرطان به مرحله پیشرفته رسیده است. همچنین گاهی اوقات انجام ماموگرافی در تشخیص سرطان در زنان 30 ساله به دلیل تراکم بافتی در سینه‌ها بی‌نتیجه می‌ماند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

حرکت خطرناک جوان ایرانی، وسط جاده |عکس|

سه شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 08:43

در کشور ما فاصله مرگ و زندگی بسیار ناچیز است. دلایلی هم که برای علت مرگهای بسیار در کشورمان می‌آوریم، بسیار است؛ از دلایل سیاسی و تحریمی بگیرید، تا اجتماعی و اقتصادی. کمتر اما دلایل فرهنگی را ذکر می‌کنیم، کمتر از آن نیز خودمان را متهم می‌کنیم. فصل، فصل سفر است؛ بیائید اندکی رفتار و حرکات خود را نقد کنیم.


ادامه مطلب ...

دود، آب، آتش و... دختران و پسران جوان |مجموعه‌عکس|

گزارش تصویری هشداردهنده به خانواده ها‌ و مسئولان

دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 15:39

قلیان یکی از وسایل تفریحی رایج در ایران و خاورمیانه است. در سالهای اخیر مصرف قلیان در بین جوانان و نوجوانان افزایش چشمگیری داشته است؛ چنان که برخی دختران جوان نیز به آن روی آورده‌اند. با این حال، به گفته متخصصان، قلیان بیش از کشیدن سیگار ضرر دارد و همچنین می‌تواند زمینه ساز اعتیاد و بروز بیماری‌های سرطانی شود. طی سال‌های اخیر هم از سوی مسئولان بار‌ها درباره جمع کردن قلیان‌ها نویدهایی داده شده، اما همچنان این تفریح مخرب جوانان را درگیر خود کرده است.


ادامه مطلب ...