دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:05
در استان هبی چین کارمند جوانی با 99999 فلفل قلبی ساخت و داخل این قلبها در کارخانه فلفلسازی از دختر مورد علاقهاش درخواست ازدواج کرد
اما این که در هزاره سوم، راه اشتباه پیشینیان را پیمودن و از یک سوراخ به دفعات گزیده شدن، دیگر با حساب و کتاب عقل و منطق جور درنمیآید.
سالهاست که صفحه حوادث روزنامهها، اخباری را منتشر میکنند از دختران و پسران عشق سینمایی که از هول حلیم در دیگ میافتند و در دام وسوسهانگیزی که شیادان برایشان تدارک دیدهاند گرفتار میشوند و چه هزینهها که از جیبشان نمیرود و چه ضربههای روحی و روانی که بر جانشان نمینشیند.
خبر آخر اما، ماجرای کلاهبرداری بود که به نام یکی از ستارگان سینمای ایران در شبکههای مجازی صفحهای گشوده و با ارتباط برقرارکردن با دختران جوان و وعده و وعید آکتور کردنشان، اخاذی میکرده و هدایا میگرفته و بعد به شیوه همه طراران تاریخ غیبش میزده است.
تنها مایه دلخوشی، اینکه سوءاستفاده به مسائل مالی محدود بوده و کار به جاهای باریک نکشیده است.
نکته طنز و درام این ماجرا توامان با هم، نه فکر نه چندان بکر کلاهبردار مذکور که سادهلوحی و خوشباوری عجیب و غریب این دختران علاقهمند به سینما بوده که شوق بازیگر شدن و پول و شهرت در ادامهاش، چنان بر سر ذوقشان آورده بوده که کرکره عقل و منطق را یکسره پایین کشیده و حتی برای لحظهای به این فکر نکرده بودند که نظارتی بر شبکههای اجتماعی نیست و هر کس میتواند به نام فرد دیگری صفحهای برای خود باز کند و عکسی هم بگذارد و پیغامی هم بدهد و بگیرد. احتمال بعید آن است که بانوان مذکور شاید حتی از این موضوع اطلاعی هم نداشتهاند.
حکایت این روزهای شبکههای اجتماعی بسیار شبیه است به روزگاری که تازه تلفن به خانهها راه پیدا کرده بود و خاطرتان هست آن حجم بالای مزاحمتهای تلفنی را؟ سرخوشان آن دوران به طور تصادفی شماره میگرفتند و فوت میکردند و مردم را سر کار میگذاشتند؛ سرخوش بودند دیگر.
این که میگویند فرهنگ استفاده از هر ابزار و امکان و تکنولوژی همراه آن به کشور وارد نمیشود گزافهگویی و اغراق نیست. حال که خواه ناخواه شبکههای اجتماعی اینچنین در دل برخی از جوانان امروزی ریشه دوانیدهاند خوب است که کاربرانش اطلاعات مقدماتی و حداقلی از آنها داشته باشند.
از اینکه بگذریم، سالهاست که به جوانان علاقهمند به هنر هفتم گفته و نشان داده شده، مستندوار، که بازیگرشدن راه و رسم دارد و سواد و تحصیلات خودش را میخواهد و نشان دادن در باغ سبز برای پیمودن ره صدساله در یک شب، درواقع سرابی است که پایانش راه به ناکجاآباد میبرد.
زمانی که آموزشگاههای بازیگری مجوزدار و معتبر در سراسر کشور وجود دارد و از سوی دیگر، راه دانشگاه و تحصیلات آکادمیک هم باز است، چرا دلخوش کردن به وعده و وعیدهایی که اکثرا بوی سوءاستفاده و کلاهبرداری از آن به مشام میرسد؟
خوب است گاهی به تجربه و توصیه دیگران هم اعتماد کنیم؛ گزیده شدنهای متعدد از یک سوراخ شایسته انسانهای عاقل و دوراندیش نیست.
محسن محمدی - جامجم
یکنواختی را فراموش کنید
وقتی احساس میکنید زندگیتان بشدت یکنواخت شده است، به طوری که دیگر نمیتوانید آن را تحمل کنید، دست به کار شده و کارهای متفاوتی انجام دهید و اندکی هیجان مثبت وارد زندگیتان کنید. یکی از کارهایی که میتوانید انجام دهید آشنا شدن با افرادی است که رفتارشان تا اندازهای متفاوت از شماست و بهوسیله آنها تشویق میشوید کارهایی انجام دهید که هرگز به فکرتان هم نمیرسید. (البته منظور کارهای مضر و پرخطر نیست.) مثلا ممکن است هیچوقت به فکرتان هم نرسیده به کلاس نقاشی یا بازیگری یا آموزش شطرنج بروید، اما دوست جدیدتان چنین پیشنهادی به شما میدهد. گاهی اوقات اگر امکانش بود، میتوانید با تغییر دادن شغلتان ـ اگر از آن خسته شدهاید و روح و روانتان را آزار میدهد ـ جلوی پیری را بگیرید. وقتی روح آدمی خسته شود، پیری زودتر بهسراغش میآید. همچنین میتوانید از تعطیلاتتان به بهترین شکل ممکن استفاده و سعی کنید با روزهای دیگرتان فرق داشته باشند.
خوب بخوابید
خواب برای سلامت بدن از نظر ذهن و جسم بسیار حیاتی است. اگرچه الگوی آن در سنین متفاوت فرق دارد اما موجب جوان ماندن و سلامت است. خواب عمیق تاثیر بسزایی روی نشاط و شادابی بدن دارد و از آنجا که سیستم عصبی مسئول کنترل هاضمه و ایمنی بدن است با استراحت دادن به آن، به بازسازی سلولهای بدن کمک فراوانی میشود. هنگام خواب، بدن از سموم پاک شده و بافتهای بدن نیز دوباره ساخته میشوند. همچنین محققان معتقدند در این زمان ذهن فعال مانده و از طریق رویا به حل کردن یکسری مسائل و مشکلات احساسی میپردازد.
رنگهای شاد استفاده کنید
برخی مردم به دلایلی عادت دارند همیشه رنگ تیره بپوشند و بیشتر لباس هایشان از رنگهای سیاه، قهوهای و گاه خاکستری است، اما رنگهای شاد تاثیر بسیار مطلوبی روی روحیه شخص و اطرافیانش میگذارد. اگر میخواهید همیشه احساس جوانی کنید، بهسراغ رنگهای شاد بروید و روحیه تان را شاد و سرزنده نگه دارید.
قلبتان لبریز از آرزو باشد
بسیاری تصور میکنند تنها در دوران جوانی باید آرزو داشت و وقتی مسنتر میشوید، دیگر نباید به فکر خواست و آرزویی جدید باشید. اما داشتن خواسته و آرزو میتواند انرژی و انگیزه لازم برای به جلو پیش رفتن را بدهد. در حقیقت کاری میکند که ما مراقب و هوشیار و منتظر باشیم ببینیم بعد چه اتفاقی خواهد افتاد. حتی اگر به چیزی که میخواهید نرسید، تلاش کردن در راه آن بسیار زیبا و انرژی بخش است و هرگز احساس پیری نمیکنید.
با دیگران دوستی کنید
طولانیترین و شادترین زندگیها متعلق به کسانی است که زندگی شان پر از دوست و افرادی است که به آنها علاقه دارند. زمانی که برای دیگران میگذارید باعث آرامش روح و جان شما میشود. اگر میخواهید جوان بمانید با افرادی از گروههای سنی متفاوت دوست شوید. هر گروه سنی ـ از بچهها گرفته تا پدر بزرگ و مادر بزرگها ـ چیزی برای ارائه دارند. افراد مسنتر معمولا بینش شما را نسبت به زندگی عمیق میکنند و به شما میآموزند که در شرایط متفاوت زندگی چگونه رفتار کنید و افراد جوانتر پر از خوشبینی و سرشار از امید هستند و از آنجا که اینگونه احساسات مسریاند وقتی در کنارشان باشید شما نیز به زندگی امیدوار خواهید شد. از خانوادهتان نیز غافل نشوید. داشتن خانواده، بزرگترین شانسی است که بیشتر مردم تجربه میکنند. ارتباط با خانواده، لذت زندگی را دو چندان میکند و در نتیجه میتوانید زندگی سالمتر و در نتیجه طولانیتری داشته باشید.
انعطافپذیر باشید
یکی دیگر از اسرار جوان ماندن، انعطاف پذیری و توان سازگاری با تغییر است. جوان ماندن مستلزم این است که بتوانید با زندگی کنار بیایید. مسلما بارها زمین خوردن کودکی خردسال را دیدهاید. او وقتی به زمین میخورد به سبب بدن نرم و لطیفش معمولا کمتر صدمه میبیند، زیرا ضربه زمین را به خود جذب نمیکند. اما هرچه بزرگتر میشویم بدنمان محکمتر میشود و به همان اندازه نیز هنگام زمین خوردن صدمه میبینیم و حتی ممکن است جایی از بدن مان بشکند. اگر در برابر مشکلات زندگی نیز همانطور عمل کردید و نتوانستید انعطاف از خود نشان دهید پس تردید نداشته باشید که پیر شدهاید و هر لحظه از انرژی و انگیزه و حتی میل به زندگی خالی میشوید چه برسد به اینکه احساس جوانی کنید. انعطافپذیری را فراموش نکنید تا یک عمر جوان بمانید.
منبع: www.tinybuddha.com
جام جم سرا: پسر 25 سالهای به نام «محمد» که از گلودرد شکایت داشت، به اورژانس یکی از بیمارستانهای خصوصی مراجعه کرد. پس از معاینه پزشک اورژانس، سرم و داروهای تجویز شده را از داروخانه تهیه کرد و تحویل پرستار داد. دقایقی پساز تزریق سرم بود که وی دچار تب و لرز شدید و افزایش فشار خون شد بهطوری که با تشنج وی، پزشکان برای نجات او را به سیسییو منتقل کردند.
مادر محمد در این باره گفت: یکشنبه دوم شهریور ماه پسرم برای درمان گلودرد به اورژانس بیمارستان مراجعه کرد، چند ساعت بعد از آنجا با من تماس گرفتند و اطلاع دادند حال پسرم خوب نیست و دچار تشنج شده است. بسرعت خودم را به بیمارستان رساندم. پزشک معالج وی گفت که پزشک اورژانس برای وی سرم تجویز کرده ولی متأسفانه سرم تهیه شده با توجه به بخشنامه وزارت بهداشت، باعث بروز عوارض ناخواسته دارویی میشود و پرستار بدون بررسی سرم، اقدام به تزریق این سرم فاسد کرده است.
محمد پس از دریافت 600 سیسی از سرم دچار تب و لرز، افزایش فشار خون و سرانجام تشنج شده است و پزشکان برای نجات وی و اقدامهای بیشتر پزشکی او را به سیسی یو منتقل کردند.
مادر بیمار در ادامه گفت: هیچ یک از پرسنل بیمارستان مسئولیتی را برعهده نمیگیرند و میگویند ما وظیفه نداریم سری ساخت سرم را بررسی کنیم و تنها به تاریخ انقضای آن توجه میکنیم و داروخانه نباید این سرم را در اختیار بیمار قرار میداد.
این اظهارات در حالی است که بخشنامه معاونت درمان دانشگاه علومپزشکی با دستور «زمان تزریق سرم 3/1 و 3/2 به تاریخ و سری ساخت سرم توجه شود» روی تابلوی اعلانات بیمارستان نصب شده است و با رنگ قرمز روی آن نوشته شده «قابل توجه پرستاران».
«تهرانی متین» افزود: وقتی به داروخانه مراجعه کردم پرسنل داروخانه از وجود چنین بخشنامهای ابراز بیاطلاعی کردند و بررسی سلامت پسرم را با توجه به اطلاعرسانی معاونت درمانی دانشگاه علوم پزشکی به بیمارستانها برعهده مسئولان بیمارستان دانستند و از خود سلب مسئولیت کردند. من نیز برای اینکه مقصر ماجرا مشخص شود و حداقل افراد دیگری مانند پسرم دچار عوارض ناشی از اشتباه داروخانه یا پرستاران بیمارستان نشوند راهی دادسرای جرایم پزشکی و ناحیه 19 تهران شدم.
بنابر این گزارش، پرونده شکایت از سوی شعبه اول دادسرای ناحیه 19 تهران در حال بررسی و رسیدگی است. (ایران)
جام جم سرا: آمار طلاق روز به روز در حال افزایش است. در خصوص دلایل این پدیده پر آسیب و راهکارهای کاهش آن با دکتر حسین محمودیان، دانشیار و مدیر گروه جمعیت شناسی دانشکده علوم اجتماعی تهران، به گفتوگو نشستیم.
* سن ازدواج در کشور ما و در طی سالهای اخیر چه روندی را در پیش گرفته است؟
سن ازدواج در ایران از دهه 40 به بعد در میان مردان افزایش چشمگیری نداشته است به این معنا که شاید در آن دههها مردان در سنین 25 سالگی یا پیش از آن تشکیل خانواده را تجربه میکردند و اکنون این تجربه به طور میانگین در سن 27سالگی محقق میشود اما سن ازدواج زنان نسبت به دهه 40 تفاوت قابل ملاحظهای داشته است چرا که در سالهای 1345 و قبل یا بعد آن شاهد ازدواج زنان در سنین 16 تا 19سالگی بودهایم که امروز این بازه سنی تغییر کرده و به 23 سال به بالا افزایش پیدا کرده است. اما با این حال سن ازدواج در کشور ما نسبت به سایر کشورهای غربی به طور کلی افزایش فاحش و چشمگیری نداشته است.
* پس چطور است که آمار طلاق و جدایی زوجین در کشورمان رو به فزونی است؟
با وجود اینکه سن ازدواج در کشور ما به طور قابل توجهی افزایش پیدا نکرده است اما متأسفانه موضوع طلاق در کشور ما همواره در حال افزایش بوده است خصوصاً در سالهای اخیر که این روند سیر صعودی به خود گرفته است تا جایی که آمارها حاکی از حدود 150 هزار مورد طلاق در کشور در سال 1391 بوده است که بیشترین موارد مربوط به زوجهای جوان است و از آنجا که در 4 سال اخیر ازدواجهای زیادی صورت نگرفته نسبت طلاق به ازدواج مدام در حال افزایش بوده است.
* به نظر شما شعاعهای دایره مشکلات زوجها که در نهایت آنها را به تصمیم طلاق ترغیب میکند چیست؟
طیف مشکلاتی که در نهایت منجر به طلاق میشود بسیار گسترده است اما به نظر میرسد مهمترین دلیل آن نداشتن آمادگی کافی برای شروع یک زندگی مشترک باشد. از سوی دیگر مردان با اوضاع نامناسب اقتصادی روبهرو هستند یا مواردی مثل بیکاری، اعتیاد و... دست به دست هم میدهند تا فرد شرایط مناسب برای شروع یک زندگی مشترک را نداشته باشد، البته علاوه بر اینها ابعاد فرهنگی- اجتماعی هم در قابلیت نداشتن افراد برای پذیرش یک زندگی مشترک دخیل هستند.
* منظور از این ابعاد فرهنگی – اجتماعی چیست؟
مقوله فردگرایی موضوعی است که از دل ابعاد فرهنگی - اجتماعی سر برمیآورد. افراد نسبت به گذشته فردگراتر شدهاند و بر همین اساس نسبت به طرف مقابل خود تعهدی را نمیپذیرند و تعهدات اخلاقی مترتب بر ازدواج را رعایت نمیکنند. در حالی که بعد از ازدواج تکالیفی بر افراد واجب میشود که همسر، جامعه و سایرین از آنها انتظار دارند و دیگر نمیتوانند در دنیای مجردی شان زندگی کنند.
این افراد فردگرا تعهدات و مسئولیتها را برنمیتابند و آنقدر به صورت شخصی کار کردهاند و سرگرم تکنولوژیهای نوین مثل لپ تاپ، آی پد، تلفن همراه و... بودهاند که با وارد شدن به یک زندگی مشترک و پذیرفتن برخی مسئولیتها دچار مشکل میشوند، در صورتی که با ازدواج باید این فردگراییها تقلیل و به انتظارات دیگران، همسر و خانوادههای دو طرف احترام گذاشته و رسیدگی شود.
* پیروی از فردگرایی نتیجه چه کوتاهیهایی از سوی خانواده است؟
به راحتی میتوان گفت در مورد افراد فردگرا، تربیت پذیری خوبی صورت نگرفته است و عمده مشکلات این افراد به نحوه تربیت آنها بازمیگردد. در گذشته افراد پیش از پذیرفتن نقش همسری در خانواده خود مسئولیتپذیری را میآموختند و به نوعی درگیر زندگی و مشکلات آن میشدند. بخشی از کارهای خانه، به عهده فرزندان قرار میگرفت و در همین فرآیند تربیتی تعهد و مسئولیت را تا حدی آموزش میدیدند اما امروزه نگرانی والدین نسبت به فرزندانشان این است که در نهایت رفاه و نپذیرفتن مسئولیت به درس خواندن و گذراندن زندگی بپردازند و این واقعیت است که چنین فرزندانی درگیر تجربیات زندگی نخواهند بود و از پذیرفتن نقش همسری در هراس هستند یا اینکه با پای گذاشتن به مسیر زندگی مشترک با مشکلاتی مواجه میشوند که آنها را به سمت و سوی طلاق سوق خواهد داد.
* آیا نداشتن صبر و شکیبایی جوانان امروز عاملی برای انتخاب راهحل طلاق از سوی آنها خواهد بود؟
به نظر من علاوه بر فاکتورهای اقتصادی، تربیتی، فرهنگی و اجتماعی موضوع مهمی که زوجها را به فکر جدایی از یکدیگر میاندازد تحمل نکردن یکدیگر است. در واقع جوانان امروز آموزش کافی ندیدهاند، پختگی لازم را ندارند و در وضعیتی نیستند که بتوانند یکدیگر را تحمل کنند و ازآنجا که نمیتوانند ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کنند توانایی حضور در جمع و پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک را ندارند.
* شیوهای که خانوادههای گذشته برای رشد فرزندان به کار میگرفتند با شیوههایی که خانوادههای امروزی دارند چه تفاوتهایی با هم داشته و چه پیامدهایی را در پی خواهد داشت؟
در گذشته خانوادهها هزینه چندانی را صرف فرزندان نمیکردند و فرزند همراه و همگام با والدین رشد میکرد و در تجربیاتی که آنها در مسیر زندگی کسب میکردند شریک بودند و البته از این تجربیات برای ساختن یک زندگی جدید استفاده میکردند و ازدواج موفقی را رقم میزدند. این به این معنا نیست که در گذشته به هیچ عنوان شاهد جدایی زوجین نبودیم اما بدیهی است میزان آن بسیار کمتر از حجمی که امروز با آن رو به رو هستیم بوده است. با این اوصاف در دنیای امروز نمیتوان فرزندان را رها کرد بلکه باید برای آنها هزینه و وقت صرف کرد تا در آینده زندگی با کیفیتی داشته باشند البته فراموش نشود که گاهی در کنار این هزینهها بخشی از الزامات زندگی از یاد میرود و کودکان در این مسیر از برخی تجربیات مهم و مؤثر غافل میمانند و اینجا است که خانوادهها باید چشمانداز وسیع تری داشته باشند تا علاوه بر صرف هزینههای مادی برای فرزندان، به هزینههای معنوی مورد نیاز آنها نیز رسیدگی کنند.
* بنابراین آیا باید گفت خانواده گذشته نسبت به خانواده امروز بهتر عمل میکرده است؟
نمیتوان به طور صرف این مهر تأیید را بر خانوادههای گذشته زد زیرا در گذشته بر اساس اقتضائات خاص آن زمان عمل میشده است و تربیت پذیری در خانوادهای که پشتیبان فرزند بوده است کمک میکرد تا فرد زندگی مشترک آرام و بیدغدغه تری را تجربه کند اما از آنجا که خانوادههای امروزی به مفهوم گذشته پشتیبان فرزند نبوده و نمیتوانند در تصمیمات او برای ازدواج مانند گذشته عمل کنند زیرا فرزند سعی میکند زندگی مشترکش را با کسی بسازد که خودش او را انتخاب کرده است بنابراین با کاهش پشتیبانی خانوادههای امروزی، تجربیات کمتر جوانان و افزایش فردگرایی آنها زمانی دو جوان تصمیم به ازدواج میگیرند که تجربه کافی برای شروع یک زندگی مشترک را ندارند و در اثر کوچکترین اتفاق قصد طلاق و جدایی از یکدیگر را خواهند کرد. البته ماهیت زندگیهای امروزی به گونهای است که برخلاف گذشته که حتی دورهمیها و شب نشینیها در فضای خانواده خلاصه میشد، اکنون افراد وابستگی زیادی نسبت به خانواده خود احساس نمیکنند از این رو موارد یاد شده دست به دست هم خواهند داد تا تحمل زوجین نسبت به یکدیگر کمتر و سختتر شود.
* در همین راستا راهکارها و نکاتی که سرانجام خوش را برای جوانان رقم خواهد زد کدامند؟
باید تلاش کرد تا کانون خانواده و پیوند میان افراد تقویت شود و افراد متوجه شوند وجودشان منوط به حضور دیگران است. از این رو خانوادههایی که منسجمتر هستند فرزندانی تربیت میکنند که در آینده با مشکلات کمتری رو به رو میشوند در حالی که اگر فرد بهره کمتری از نهاد خانواده ببرد این احتمال وجود دارد که در تجربههای بعدی و شکل دادن زندگی مشترک به خوبی عمل نکند و بر این اساس زندگی مشترک او در معرض فروپاشی قرار بگیرد.
از سوی دیگر اجتماعی شدن، زندگی با دیگران، مدارا و برخورد صحیح با آنها به فرد میآموزد در پذیرش یک زندگی مشترک و جدید چگونه عمل کند، در مواقع نیاز از موضع خود پایین بیاید و احترام اجتماعی را در زندگی خود به کار گیرد. بنابراین هرچه در جامعه روابط اجتماعی قویتر باشد سرمایه اجتماعی آن جامعه و تعلق افراد نسبت به هم بیشتر خواهد شد. البته نهاد آموزش و پرورش، رسانهها و تبلیغات کلی جامعه و دایره دوستان هم میتوانند در انتقال مفاهیم و الزامات خاص زندگی متأهلی به جوانان مؤثر باشند و آنها را با تعهدات لازم زندگی مشترک آشنا سازند.
* آیا وجود فاکتورهایی مانند مهریه بالا و شروطی که ضمن عقد تعیین میشود عاملی برای استحکام خانواده خواهد بود؟
تا زمانی که بودن با یکدیگر و حضور در هسته خانواده برای افراد مهم نشود نمیتوان به استحکام یک ارتباط اطمینان داشت چراکه هر لحظه و با رخ دادن هرگونه کاستی امکان گسسته شدن ارتباط مشترک میان افراد وجود دارد. به لحاظ فرهنگی و اجتماعی هم افراد باید از با هم بودن و حضور در کنار خانواده احساس لذت داشته باشند تا هر زمان امکان خدشه دار شدن ارتباطات آنها وجود نداشته باشد در غیر اینصورت فاکتورهایی که افراد برای خود در نظر میگیرند و احساس میکنند عواملی هستند که استحکام خانواده را به همراه خواهد داشت مثل درخواست مهریه بالا یا شروطی که ضمن عقد در نظر میگیرند هیچ ضمانتی برای ادامه پیدا کردن یک ارتباط یا استحکام آن نخواهد بود چرا که ممکن است مرد احساس کند حضور داشتن در جو نامناسب محیطی مانند زندان با خانهای که در آن عشق و علاقهای وجود ندارد برایش تفاوت خاصی نخواهد داشت.
* سهم دنیای مدرن را در طلاق و جدایی جوانان چقدر می دانید؟
مدرن شدن یکی از دلایلی است که انتخاب طلاق به عنوان یک راهحل را تسهیل میکند و شاید اگر جامعه ما هم عاری از سنتهای حاکم باشد و به سمت مدرن شدن پیش برود طلاق راحتتر از آنچه انتظار میرود مورد انتخاب زوجها قرار گیرد.
باید به این نکته توجه داشت که آستانه تحمل افراد در تمام دنیا کاهش پیدا کرده است و تنها مختص افراد یک جامعه خاص نیست از این رو باید برای بازسازی قدرت تحمل افراد کوشش جدی داشت و مسئولان جامعه ما هم باید به فکر باشند تا مناسبتها بازتعریف شوند، جایگاه و شأن مردان و زنان به خوبی حفظ شود و مساوات میان زن و شوهر مورد توجه قرار گیرد تا رضایت از زندگی فراهم شود و جوانان به فکر داشتن یک زندگی مشترک و پایدار باشند، تعامل و همکاری با یکدیگر را رعایت کنند و بدانند با ازدواج حقی از آنها ضایع نشده است بلکه به شرایط مطلوب تری دست پیدا کردهاند.
* با توجه به اینکه در عصر حاضر تفاوتهای سنی میان زوجین از یک الگوی تعریف شده تبعیت نمیکند آیا اختلاف سنی زوجین عاملی برای جدایی آنها خواهد بود؟
زندگی مشترک نیازمند یک بلوغ اجتماعی، اقتصادی و روانی است و البته بلوغ جنسی هم لازمه آغاز زندگی مشترک است اما معمولاً زودتر از نیازمندیهایی که مطرح شد به دست میآید از این جهت و از دیدگاه سلامت این موضوع مهم است که یک زن در سنین کمتر از 20 سالگی تجربه بارداری نداشته باشد چراکه علاوه بر نداشتن آمادگی لازم از بسیاری فعالیتهای مربوط به این سنین بازخواهد ماند از این رو بهترین زمان ازدواج برای زنان سنین 23 تا 28 سالگی است اما با وجود این نمیتوان فرمول خاصی برای تفاوت سنی زن و شوهر یا برگزیدن بهترین زمان برای ازدواج آنها در نظر گرفت.
برای نمونه زمانی که یک مرد تجربه کاری، استقلال مالی و قدرت پذیرفتن مسئولیتهای یک زندگی مشترک را پیدا کند وقت مناسبی است که به فکر ازدواج بیفتد به همین دلیل معمولاً پس از سن 25سالگی زمان مناسب ازدواج مردان خواهد بود. با این حال باید به این نکته اشاره کرد که اختلاف سنی کم یا زیاد دلیل اصلی جدایی زوجین از یکدیگر نخواهد بود ولی بدیهی است که اختلاف سنی معقول و درک متقابل از یکدیگر جزو فاکتورهای مهمی است که نوید حفظ بنیان یک خانواده را خواهد داد. (سهیلا نوری/ایران)
جام جم سرا: فرماندار جاسک با تایید این خبر، اظهار داشت: این بانوی ۳۴ساله به نام «ساره خاتون دهشتی» بامداد سه شنبه از بخش لیردف به بیمارستان جاسک منتقل شد ولی پس از آن جان خود را از دست داد.
علی سالاری افزود: هر چند در افکار عمومی نبود داروی مورد نیاز و خون به عنوان دلیل مرگ این مادر باردار منتشر شده اما هنوز نمیتوان به طور قطعی درباره علت این اتفاق اظهار نظر کرد.
وی ادامه داد: شهرستان جاسک متخصص زنان و زایمان ندارد اما جراح عمومی و مامای مستقر در بیمارستان توانایی انجام عمل وضع حمل زنان باردار را دارند.
نماینده عالی دولت در شهرستان جاسک یادآور شد: گزارش مکتوب و مستند از روند مراجعه و اقدامات درمانی و دلیل قطعی مرگ این مادر باردار از مسوولین پزشکی خواسته شده که این گزارش در حال تهیه بوده و هنوز به فرمانداری نرسیده است.
به گزارش جام جم سرا، رییس روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی هرمزگان نیز در این باره اظهار داشت: این مادر جوان در چهارمین زایمان خود با توجه به فرا رسیدن زمان وضع حمل، بدون هیچ گونه مشکل خاصی به مرکز تسهیلات زایمان بخش لیردف مراجعه کرده است.
دکتر فاطمه نوروزیان ادامه داد: این مادر بیمار در مراحل پایانی زایمان دچار پدیده نادر «آمبولی مایع آمیونیتیک» شده و با توجه به اختلال انعقادی ناشی از این عارضه در شرایطی که ضریب هوشیاری وی در حال کاهش بوده به بیمارستان جاسک منتقل شده است.
این مقام پزشکی اضافه کرد: مادر باردار در حالت کما و با ضریب هوشیاری پایین به بیمارستان جاسک رسیده که اقدامات درمانی بیاثر بوده و مادر و نوزاد هر دو جان خود را از دست دادند.
به گفته دکتر نوروزیان هرچند در ساختار مرکز تسهیلات زایمان جاسک پزشک زنان و زایمان پیش بینی نشده و در زمان مراجعه به جاسک نیز بیمارستان این شهر متخصص زنان و زایمان نداشته، اما متخصص بیهوشی و پزشک جراح عمومی در بیمارستان حاضر بوده و تمام اقدامات لازم را انجام دادهاند.
وی تاکید کرد: عارضه آمبولی مایع آمیونیتیک پدیدهای نادر در بین زنان باردار هنگام وضع حمل است اما در مراکز پیشرفته نیز، در ۹۷درصد موارد باعث مرگ مادر میشود و نمیتوان علت فوت مرحومه دهشتی را به نبود متخصص زنان و زایمان نسبت داد.
دکتر نوروزیان اضافه کرد: قرارداد پزشک متخصص زنان و زایمان طرف قرارداد بیمارستان جاسک یک روز قبل از این حادثه به پایان رسیده و پزشک جدید نیز حدود ۱۶ساعت بعد از این اتفاق به جاسک رسیده است.
شهرستان جاسک با بیش از ۵۰هزار نفر جمعیت در فاصله حدود ۳۰۰کیلومتری شرق بندرعباس قرار دارد و جمعیت شهر جاسک نیز حدود ۱۵هزار نفر تخمین زده میشود. (ایرنا)
جام جم سرا: معمولا همه مامان اولیها در بزرگ کردن بچه اول دچار اشتباهاتی میشوند، در این مطلب به ۱۰ مورد از رایجترین آنها اشاره میشود، پس اشتباهات خود را بپذیرید و آنها را رفع کنید.
اجازه نمیدهید فرزندتان گریه کند
به محض اینکه فرزندتان لب و لوچهاش را آویزان میکند، سراسیمه به سمتش میدوید و هزار فکر و خیال به سرتان میزند. فکرهایی مانند «آیا گرسنه است؟ آیا آب میخواهد؟ سردش شده است؟ دل درد دارد؟ آیا خوابش میآید؟ و...»
موفقیت با ذکر اولین اشتباه مامان اولیها مینویسد: درست است که نباید اجازه بدهید بچه از فرط گریه کبود شود اما لازم نیست که برای هر گریه یا نق زدنی خودتان را آشفته کنید. با این وسواسهای فکری به سلامت روحی خود و کودکتان آسیب میزنید و خودتان را بیش از حد خسته میکنید.
بچه را بغلی بار میآورید
بعضی مادرها مدام بچهشان را بغل میگیرند و لحظهای او را زمین نمیگذارند. چنین مادرهایی کودکشان را به شدت به خود وابسته میکنند. مادرها باید بدانند که با این رفتارشان، نمیتوانند فرزندشان را لحظهای تنها بگذارند تا به کارهایشان مانند پخت غذا و... برسند.
اجازه نمیدهید دیگران مراقب فرزندتان باشند
کمک خواستن از دیگران خجالت ندارد. اینکه خودتان همه کارهایتان را یک تنه انجام دهید، افتخار زیادی ندارد چون فرزندتان را از تماس و ارتباط با دیگران دور نگه میدارید و ممکن است، منزوی بار بیاید. چنین فرزندانی در آینده نمیتوانند به راحتی تغییرات و شرایط جدید را تحمل کنند و مردم گریز میشوند. از این گذشته، شما هم به استراحت نیاز دارید. وظایف مادری سنگین است پس در حد نیاز از دیگران مانند مادرتان کمک بگیرید.
کودکتان را حتما در تخت میخوابانید
نباید بچه را به این کار عادت بدهید. به طور مثال، زمانی که بچه روی زمین خوابیده است و شما میخواهید او را به تختش ببرید، ممکن است بچه بیدار شود و خواب از سرش بپرد و نگذارد شما هم بخوابید. بیخوابیهای مکرر به سلامتیتان آسیب جدی میزند؛ بنابراین اگر فرزندتان شبها بیدار نمیشود، لازم نیست او را به بهانه تعویض پوشک یا شیر دادن بیدار کنید.
برای کودکتان هزاران اسباب بازی میخرید
درست است که اسباب بازیهای کودکان زیبا هستند و شما دوست دارید کودکتان کمبودی نداشته باشد اما آیا نیازی به خرید تعداد زیادی اسباب بازی هست؟ توجه داشته باشید که معمولا بچهها فقط به یک اسباب بازی علاقه نشان میدهند و بقیه را رها میکنند. همچنین به نظر میرسد که نباید تلفن همراهتان را دست کودکتان بدهید چون امواج موبایل برای سلامتی بچهها خوب نیست.
کتابهای مراقبت از کودکان از دستتان نمیافتد
در دوره بارداری چندین کتاب مراقبت از کودک مطالعه کردهاید تا خودتان را آماده تربیت کودکتان کنید و اکنون هر اتفاقی که میافتد، فورا به سراغ کتابهایتان میروید اما در کتاب برای حل مشکلتان راه حلی پیدا نمیکنید. توجه کنید که وسواس بیش از حد در تربیت کودک به سلامت روانی خودتان و کودکتان آسیب میزند. هرچند مطالعه کتاب مفید و ضروری به نظر میرسد اما بهتر است گاهی به تجربه و احساسات مادریتان اعتماد کنید.
از خواب کودک برای استراحت استفاده نمیکنید
بعضی از مادرها تصور میکنند برای اینکه مادر خوبی باشند، باید شب و روز بالای سر فرزند خود باشند تا نیازهای او را برطرف کنند و توجه ندارند که خودشان هم به خواب و استراحت نیاز دارند. زمانی که کودک میخوابد، بهترین فرصت برای استراحت و انجام کارهای شخصی است. البته بهتر است کودک در معرض دید شما باشد تا به محض بیدار شدن، به سراغش بروید.
میخواهید از فرزندتان اینشتین بسازید
از همان نوزادی به دنبال کشف استعدادها و تواناییهای فرزندتان هستید. مدام امتحانش میکنید. برایش بازیهای فکری میخرید، کتاب میخوانید و با چندین زبان زنده دنیا با اوصحبت میکنید. انتظار دارید از ۲ سالگی کلمات را بخواند و او را در چند کلاس ورزشی مختلف ثبت نام میکنید. شما نباید ذهن بچه را با میل نابغه پروری افراطی خود خسته کنید؛ زیرا در صورت تلاش شما و نرسیدن به نتیجه امکان دارد سرخورده و ناامید شوید. البته با رعایت تعادل، تلاشتان را برای افزایش خلاقیت او به کار بگیرید.
کودکتان را با بچههای دیگر مقایسه میکنید
مدام فرزندتان را با بچههای دیگران مقایسه میکنید تا مطمئن شوید او از بقیه باهوشتر است یا کند ذهنتر. حتی با مادرهای دیگر در این خصوص صحبت میکنید و درباره تواناییها یا ضعفهای بچههای دیگران پرس و جو میکنید. همیشه از رفتارهای دیگران الگوبرداری میکنید. به هر دری میزنید تا مبادا فرزندتان مرتکب اشتباهی شود. لطفا خونسردی خود را حفظ کنید و بدانید که فرزند شما امکانات و استعدادهای خاص خودش را دارد و مقایسه کردن او با دیگران هیچ فایدهای ندارد.
همسرتان را فراموش میکنید
وقتی نوزادی وارد خانوادهای میشود، بعضی از خانمها علاوه بر خودشان، همسرشان را هم فراموش میکنند و تمام وقت و انرژی خود را صرف نوزاد میکنند. بعضی از مادرها به خاطر رسیدگی بهتر به بچه، بیخیال گردش و تفریح میشوند. البته درست است که ورود نوزاد به زندگی زوجهای جوان، ریتم زندگی آنها را تغییر میدهد اما لازم نیست توجه به همسر و رسیدگی به خود و کارهای شخصیتان را تعطیل کنید. خلاصه کمی هم به فکر خودتان باشید تا خیلی زود خسته نشوید. (خراسان)
جام جم سرا: حسین نوابی ساکن خرمآباد به دنبال مصرف پودر بدنسازی به کما میرود و در حال حاضر نزدیک به سه هفته است که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان دولتی شهید رحیمی خرمآباد بستری است. استفاده از لولههای تنفسی از طریق دهان، باعث شده شرایط این بیمار بحرانی شود با این حال، بعد از گذشت پنج روز از درخواست پزشکان معالج بیمار برای انجام جراحی، هنوز این جراحی انجام نشده است. حال آن که، به گفته خانواده و پزشک معالج این بیمار، جراح مذکور هر روز دو-سه جراحی زیبایی بینی انجام میدهد.
با اجرای طرح تحول نظام سلامت در بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی سراسر کشور ارتقای کیفیت خدمات، در بیمارستانهای کشور مورد توجه جدی قرار گرفته است. در همین باره با محسن خلیلی، قائممقام معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی درمورد عواقب عدم رسیدگی به بیماران گفتوگو کردهایم.
اتفاقاتی از این دست چه عقوبتی برای پزشک به همراه دارد؟
درباره این شکایت، الان نمیشود اظهار نظری کرد. باید این پرونده مورد بررسی دقیق قرار گیرد و در صورتی که قصور پزشک در آن ثابت شد اقدامات انتظامی لازم درباره آن صورت گیرد. هر شکایتی که از پزشک بشود اگر پزشک کمیسیون کارشناسی تایید کند که قصوری شدهاست با آن برخورد میشود. عدم رسیدگی به موقع به بیمار، خود یک تخلف است که میتواند عواقب کیفری را به همراه داشته باشد. در این مورد که در خرمآباد اتفاق افتاده است، ابتدا دادسرای خرمآباد و لرستان دادگاه بدوی و تجدیدنظر خواهند داشت و هیات عالی دادگاه در تهران برگزار میشود.
معمولا اگر حادثه ناگواری به دلیل قصور پزشکی صورت گیرد، امکان جلب و بازداشت پزشک وجود دارد؟
چندی پیش قانون مجازات تخلفات پزشکی مشمول زندان نیز میشد که این قانون سر و صدای زیادی بهپا کرد، به همین دلیل رئیس قوه قضائیه در این باره دستور دادند تا قضات در این مورد اقدامی نکنند و رسما هم اعلام کردند تا جلوی زندان رفتن طبیبان به دلیل اتفاقات پزشکی گرفته شود.
پس در اتفاقاتی از این دست با پزشک چه برخوردی میشود؟
در احکامی که قانونگذار تصویب کرده است بسته به نوع تخلف و نوع قصور و مشکلی که برای بیمار ایجاد میکند، برخوردها از تذکر شفاهی آغاز میشود تا محرومیت موقت و دائمی از کار طبابت.
آیا کسانی بابت قصور پزشکی بهطور دائمی از طبابت محروم شدهاند؟
بله، هر سال چند مورد وجود دارد، اما آمار دقیقی از این محرومیتها نداریم.
بیشتر این محرومیتها به چه دلیل رخ میدهد، یعنی چه عواملی حکم را شدیدتر میکند؟
تکرار قصور و تعدد شکایاتی که عواقب سنگینی برای بیمار به دنبال دارد، جرم را سنگینتر میکند.
برای یک مورد تخلف، محرومیت به چه صورت خواهد بود؟
میتواند از سه تا شش ماه محرومیت از کار و جریمه نقدی به همراه داشته باشد.
ازآنجایی که رسیدگی به این تخلفات علاوهبر بار حقوقی نیاز به تخصص در حرفه پزشکی نیز دارد، رسیدگی به این پروندهها در کجا انجام میشود؟
ابتدا در دادسرای اسلامی پرونده تشکیل میشود بعد برای صدور رای به هیات بدوی میرود و آنها رایش را صادر میکنند و اگر اعتراضی به این رای وجود داشته باشد به هیات تجدید نظر میرود. اگر رای به محرومیت باشد قابل رسیدگی در هیات عالی است اما اگر پزشک کار خود را درست انجام ندهد، از لحاظ کیفری بحث دیه هم از طریق دادگستری و هم از طریق بخش انتظامی نظام پزشکی دنبال خواهد شد. (فرهیختگان)
جام جم سرا:فرمانده انتظامی کهگیلویه در این باره به جامجم گفت: ساعت 19 و 30 دقیقه سیام شهریور مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و از حادثه اسیدپاشی در یکی از بوستانهای شهرستان دهدشت خبر داد.
ماموران انتظامی با اعزام به محل مشاهده کردند، به یک مرد و یک زن جوان با اسید حمله شده و آنها از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شدهاند.
سرهنگ جهان دیماز افزود: در پی این حادثه موضوع به بازپرس دادسرا گزارش شد و مصدومان حادثه به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل شدند. با تحقیق از شاهدان حادثه مشخص شد، آنها زن جوانی را دیدهاند که سراسیمه در حال فرار از محل حادثه بوده و با تعقیب وی این زن با یک خودروی عبوری متواری شده است.
وی یادآور شد: با به دست آمدن این سرنخ و چهرهنگاری رایانهای از زن اسیدپاش، دستگیری وی در دستور کار ماموران قرار گرفت. در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، کارآگاهان با حضور در بیمارستان تحقیق از مرد جوان را آغاز کردند.
این مرد به ماموران گفت: زن اسیدپاش همسرم است و به قصد انتقام به من و زنی که با او ارتباط داشتم، اسید پاشیده و متواری شده است.
فرمانده انتظامی کهگیلویه خاطرنشان کرد: با مشخص شدن هویت زن اسیدپاش، ماموران با دستور قضایی برای دستگیری وی به خانهاش در یکی از محلههای شهر اعزام شدند، اما پی بردند وی محل سکونتش را ترک و به نقطه نامعلومی متواری شده است. در ادامه تحقیقات سرنخهایی از مخفیگاه او در یک خانه روستایی در حومه شهر به دست آمد و زن اسیدپاش دستگیر شد.
دیماز افزود: متهم با انتقال به پلیس آگاهی با اعتراف به اسیدپاشی گفت: مدتی بود که متوجه تغییر رفتارهای شوهرم شده و از اقوام و دوستان شنیده بودم او با زن جوانی ارتباط دارد. ابتدا این حرفها را قبول نکردم و رفت و آمدهای شوهرم را زیر نظر گرفتم و سرانجام با گذشت چند ماه متوجه درستی موضوع شده و به آنها اسید پاشیدم.
با اظهارات زن متهم، شوهرش که در حادثه اسیدپاشی آسیب کمتری دیده بود به پلیس آگاهی احضار شد و در مواجهه حضوری با همسرش گفتههای او را تائید کرد.
با صدور قرار قانونی برای زن اسیدپاش، تحقیقات تکمیلی از وی و شوهرش ادامه دارد.
مسئولان بیمارستان طالقانی در ارتباط با وضع جسمی زن مصدوم به خبرنگار ما گفتند: زن بیست و پنج ساله به دلیل شدت سوختگی از بیمارستان امام خمینی (ره) به بیمارستان سوانح و سوختگی طالقانی شهرستان اهواز منتقل شده است، اما به دلیل شدت سوختگی درباره وضع جسمانی وی نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد؛ زیرا سوختگی او با اسید جدی است و تلاش پزشکان برای نجات وی ادامه دارد.
باید تاکید کرد از فردا هفتهای در کشور آغاز میشود که با وضع این افراد مناسبت دارد، زیرا از چهارم مهر، هفته ازدواج شروع شده و این جمعیت میلیونی توقع دارند برخلاف گذشته از مسئولان سخنانی را شنیده یا بخوانند که خبر از باز شدن گره سختیهای ازدواج بدهد.
چند سالی است که مسئولان در چنین مناسبتی سخنرانی میکنند یا نشست خبری برگزار کرده و تصمیمهایی میگیرند که دردی از مشکل جوانان دوا نمیکند.
برای نمونه در چند سال گذشته مسئولان طلاق را در این هفته ممنوع اعلام میکردند، اما باید گفت این تصمیم فقط زمان تعدادی از طلاقها را برای مدتی به تاخیر میانداخت و سبب میشد دفاتر ثبت طلاق و ازدواج بعد از این هفته شلوغتر از روزهای دیگر باشد.
نکته اینجاست که تاکنون مسئولان در این مناسبتها در حد کارشناس عمل کرده و از مقام وعده یا بیان مشکلات فراتر نرفتهاند.
باید تاکید کرد این روند نه فقط گرهی از کار جوانان باز نکرده بلکه سبب لوث شدن ماجرا شده و جوانان بیشتری را نسبت به بهبود شرایط ناامید کرده است، زیرا کارشناسان در این حوزه آنقدر هشدار دادهاند که این روزها بیشتر اشخاص از مشکلات اطلاع داشته و میتوانند در این باره حرف بزنند بنابراین جوانان از مسئولان توقع دارند به جای اظهارنظرهایی که کارشناسان بارها آنها را تکرار کردهاند، برای حل مشکلاتی که راهکارهایشان نیز مشخص شده قدم بردارند، برای نمونه جوانان توقع دارند در هفته پیش رو خبرهایی درباره ایجاد شغل، ساخت مسکن مناسب، افزایش کمک هزینههای ازدواج و ارزان شدن شرایط مشاوره پیش از ازدواج را بشنوند.
باید یادآور شد علاوه بر 11 میلیون جوانی که در سن متعارف ازدواج هستند، یک میلیون و 300 هزار دختر و پسر در کشور وجود داشته که بین 30 تا 49 سال دارند و ازدواج نکردهاند، افزون بر این افراد 152هزار زن و مرد نیز در کشور زندگی میکنند که از سن تجرد قطعی یعنی چهلونه سالگی عبور کرده و ازدواج نکردهاند، بنابراین باید هشدار داد تازمانی که اقدامها برای حل مشکلات جوانان در حد توصیه و اظهار نظر باقی بماند باید منتظر رشد آمار مجردهای قطعی یا تک زیستها در کشور بود.
مهدی آیینی - گروه جامعه