جام جم سرا:
صرف رسیدن به سن گواهینامه دلیل بر موفقیت در این کار نیست. اینکه تو رانندگی را دوست داری، یا اینکه ماشین هم خریدی یا پول خرید ماشین را هم داری، کفایت نمیکند؛ بلکه باید در کلاس آیین نامه شرکت کنی، چندین جلسه عملی ببینی و با ریزه کاریها، قواعد و قوانین آشنایی پیدا کنی تا بتوانی نتیجه مطلوب را در آزمون رانندگی کسب کنی.
ازدواج نیز به عنوان یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین یا حتی مهمترین و سرنوشت سازترین قسمت زندگی، نیاز به آموزش، یادگیری، مطالعه و مشورت بسیار دارد و این مطلب آنقدر دقیق است که حتماً باید برای هر مرحلهای که جلو میروی، اطلاعات و ریزه کاریهای متناسب با آن را یاد بگیری. بنابراین خواستگاری که از اولین قدمهای ازدواج به حساب میآید، واقعاً یک هنر است و تکنیک میخواهد.
این طور نیست که سۆالی بپرسی و پاسخی بشنوی و پاسخی بگویی و تمام شود. بلکه باید سوالاتی ظریف و با دقت کامل بپرسی و پاسخهایی صادقانه و برخواسته از اندیشهها و باورها بدهی و باید شنیدهها را تجزیه و تحلیل کنی و برداشتها را به مشورت بگذاری. اگر تعداد جلسات خواستگاری بیشتر شد و یا زمان جلسات طولانی شد، اصلاً نگران نباشید. یک عمر زندگی ارزش چند ساعت و چند روز وقت گذاشتن بیشتر را دارد. باید با ملاکها و معیارهای صحیح آشنا شویم، آنها را با گفتهها و شنیدهها مطابقت دهیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، برای برداشت درست حتماً مشورت کنیم.
دقت کنید: همیشه یک پسر یا دختر خوب، الزاماً همسر خوبی نیست!
پس باید بفهمیم که آیا این پسر یا دختر خوب، دارای ملاکهای همسر هم هست؟! و فهم این مطلب ظریف و مهم نیاز به یک نقشه دقیق از قبل طراحی شده دارد که ما میخواهیم به کمک هم این نقشه را ترسیم کنیم.
جلسه اول
به چشم خریدار نگاه کنید:
چون قرار است با هم راحت حرف بزنیم، این عنوان را انتخاب کردم. میدانم شما باهوشید و تا چشمتان به عنوان مطلب افتاد، همه حرفی که میخواهم بگویم را حدس زدهاید! اما باز هم ادامه نوشته را مطالعه کنید، یقیناً ضرر نخواهید کرد!
جلسه اول خواستگاری را به بررسی مطالب ظاهری سپری کنید. آیا صورت و شکل ظاهری پسری که به خواستگاری شما آمده یا دختری که به خواستگاری او رفتهاید، را میپسندید؟! اندام کلی، کوتاهی یا بلندی قد، رنگ پوست و نوع لهجه و گویش او را چطور؟!
اگر همین موارد از نظر شما غیر قابل تحمل است، دیگر نیازی به ادامه صحبت و قرار جلسات بعدی نیست. اگر ایده آل شماست که چه بهتر، و اگر نیست آیا در صورت توافق در مطالب بعدی و داشتن سایر ملاکها ظاهر او برایتان قابل تحمل هست یا خیر؟!
پس در صورتی ادامه دهید که یا ایده آل باشد یا قابل تحمل!
علاوه بر ظاهر طرف مقابل، میتوان مطالب ظاهری دیگری از قبیل: سر و وضع و نوع پوشش، ظاهر خانه یا ماشین، رعایت آداب نشستن، خوردن، راه رفتن، کفش پوشیدن و کفش درآوردن، نوع خنده، خجالتی بودن یا نبودن، اضطراب داشتن یا نداشتن، وقار یا سبکی و... را در همین جلسه مورد بررسی قرار داد و در صورتی که نکته قابل توجهی مشاهده شد که با ملاکها و معیارهای مهم و درجه یک شما منافات داشت، یا جلسات بعدی را اصلاً پیگیری نکنید و یا حتماً در جلسات بعدی لابه لای صحبتها، روی این نکته زوم کنید!
برای اینکه در این جلسه ظاهراً خیلی هم بیکار نباشید سعی کنید توپ را به داخل زمین طرف مقابل بیاندازید و از او بخواهید صحبت کند و شما بیشتر شنونده باشید یا اگر اصرار کرد که شما بپرسید، یک سۆال کلی برای اینکه تمام مدت او حرف بزند، کافی است. مثلاً بپرسید: همسر ایده آل شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟!
جلسه دوم
از کلیات روحیه شخصی خود پرده بردارید:
در این جلسه لازم نیست به جزئیات زندگی خود و روحیات و شخصیت خود بپردازید. وقتی هنوز معلوم نیست که چقدر باهم به تفاهم و توافق برسید پس نیازی نیست که یکجا از همه اسرار و ریز زندگی خود پرده بردارید. احتیاط در آن است که گام به گام پیش بروید.
بهتر است این جلسه را به یک بحث دو طرفه مبدل کنید و به ازای هرچه میگویید، از طرف مقابل نیز اطلاعات طلب کنید.
این بار کلیات روحیه و شخصیت خویش را تماماً تعریف کنید و نظر طرف مقابل خود را راجع به اینچنین شخصیت و روحیاتی جویا شوید.
مثلاً اینکه: من کلاً بسیار آرامم و از هیجان خوشم نمیآید، اهل ریسک نیستم، خیلی هم اهل میهمانیها و رفت و آمدها نیستم، زیاد عصبانی میشوم یا بر عکس این مطالب.
پس هر روحیهای را که از روحیات خود برای طرف مقابل تعریف کردید از او دو سۆال بپرسید:
- نظر شما درباره این روحیه چیست؟!
- آیا شما هم دارای چنین روحیهای هستید یا نقطه مقابل آن را دارید یا همین روحیه را در درجهای کمتر یا بیشتر دارا هستید؟!(تبیان)
جام جم سرا: مادر که از این تشویش درونی خبر داشت، در اتاقش را باز کرد کنار زهرا نشست، دستانش را در دست گرفت و گفت: نگران نباش امروز فقط قرار است همدیگر را ببینید؛ بیشتر آنها حرف میزنند و خودشان را معرفی میکنند، تو هم با دقت ببین و بشنو. اگر نظر هر دو خانواده مثبت بود آن وقت متناسب با روند آشناییتان سوالاتت را میپرسی و تصمیم میگیری. صدای زنگ خانه که شنیده شد. مادر گفت چه خوش قول، سر ساعت آمدند، بریم به استقبالشان.
هر پدر و مادری را که میبینید حداقل یکبار این روز پراضطراب خواستگاری را تجربه کردهاند. روزی که دختر و پسر قرار است با هم حرف بزنند و از خودشان بگویند و از دیگری بشنوند. اما چه بپرسیم و به چه پرسشهایی پاسخ دهیم.
*از اختلاف نظرها نترسید: طی جلساتی که باهم صحبت میکنید، حتما اختلاف نظراتی دارید که طبیعیترین اتفاق میان شماست. بنابراین اگر طی پرسش و پاسخها هیچ اختلاف نظری نداشتید به درستی ارتباط کمی شک کنید چراکه این یعنی یک نفر خودش را ندیده میگیرد تا این ارتباط حتما به ازدواج ختم شود و این ندیده گرفتن پس از مدتی تبعات خودش را نشان خواهد داد، چراکه هیچ کس برای همیشه نمیتواند خودش و رفتارش را طبق سلیقه دیگری تنظیم کند. بنابراین وقتی در حال پاسخ دادن به سوالات طرف مقابل هستید همانی را بگویید که به آن باور دارید و وقتی پاسخی میشنوید که انتظارش را ندارید نگران و ناراحت نشوید.
*از سوالات کلی بپرهیزید: آیا شما مذهبی هستید؟ این یک سوال کلی است بله یا خیر بودن پاسخ هم به شما کمک چندانی نمیکند چراکه مقصد اصلی شما از این سوال این است که میزان اعتقادات و پایبندیهای مذهبی او را بشناسید، اما سوالتان ظرفیت چنین پاسخی را نداشته است. بنابراین وقتی میخواهید چیزی را بپرسید به سراغ جزئیات قابل پرسش آن مساله بروید. مثلا خانمها حتما به صورت جزئی بپرسند که طرف مقابل چه نوع حجابی را میپسندد یا اینکه با رفتن به دانشگاهی در شهر دیگر برای ادامه تحصیل موافق است یا خیر؟
*ازدواج وصلت دو خانواده است نه فقط دو نفر: این یعنی علاوه بر اینکه درباره خودش میپرسید درباره خانوادهاش هم مسائلی را جویا شوید. دقت کنید که خانوادهها از نظر فرهنگی، اقتصادی و مذهبی تا حدودی باهم متناسب باشند.
*آیندهنگری کنید: یادتان باشد در یک آینده مشترک شما دو نفر زیر یک سقف هستید؛ پس سوالاتی بپرسید که مجهولات آن ایام را پاسخ میدهد، مثل اینکه، برنامه آینده شما در زمینه تحصیل و کار چیست؟ بعد از ازدواج کجا زندگی خواهیم کرد؟ چقدر از زمانتان هم برای خانواده است و چقدرش برای کار؟ اگر در جلسات دوم و سوم آشنایی هستید حتما درباره بچه هم سوال کنید، اینکه چند سال بعد از ازدواج بچه میخواهد و با چندتایش موافق است؟
*تجربیات ناخوشایند را به همه تعمیم ندهید: اگر پیش از این تجربه ناخوشایندی داشته اید، مثلا تجربه طلاق یا اصلا یک نامزدی به ثمر نرسیده داشتهاید، دقت کنید که حالا طرف مقابلتان را فقط با معیارهای تلخ گذشته نسنجید. مثلا اگر کسی در گذشته با شخصی شکاک ارتباط داشته است ممکن است تمام توجهش را صرف این کند که فرد جدید شکاک نباشد و در عوض از مسائل مهم دیگری همچون دقت در خلق و خو، روابط اجتماعی، مسائل فرهنگی و مذهبی و... غافل بماند.
*درآمد ماهانه شما چقدر است: این سوالی است که دختران حتما باید از پسران بپرسند، اما پسران برای پرسیدن آن کمی دست به عصا باشند! هر چه باشد مرد خانه مسئولیت امور اقتصادی خانه را به عهده دارد، پس پرسیدن این سوال ممکن است این ذهنیت را ایجاد کند که او به تنهایی نمیتواند چرخ خانه را بچرخاند، اما اگر دختری که به خواستگاریاش رفتهاید شاغل است، درباره آینده شغلی او جویا شوید. اینکه آیا شغلش را دوست دارد؟ زمینه شغلیاش چیست و با چه کسانی مراوده دارد؟ تا چه زمانی میخواهد شاغل بماند، تا همیشه یا اینکه هنگام بچهدار شدن در ادامه دادن آن تجدیدنظر خواهد کرد؟ چند درصد درآمدش صرف زندگی مشترک میشود و چقدرش را پسانداز خواهد کرد؟ و در نهایت اگر با شاغل بودن او مشکلی دارید، حتما تکلیفتان را با این مساله همان روز اول مشخص کنید. مبادا وقتی کار به جلسات سوم و چهارم رسید تازه بگویید من با شاغل بودن شما مشکل دارم! اما دختران درباره مسائل مالی شفاف صحبت کنند، اینکه چه کسی مسئول امور مالی خانه است؟ طی چند سال آینده چه برنامهای برای خرید خانه دارد یا اینکه اولویتهای اقتصادی او چیست؟ در نهایت این را بپرسد که اگر او کارش را از دست بدهد حرفه یا مهارتی را میشناسد که برای مدتی تا به دست آوردن یک کار ثابت زندگیشان را بچرخاند؟
*دوست دارید همسر آیندهتان چه خصوصیات بارزی داشته باشد: این سوالی است که هر دو طرف باید از یکدیگر بپرسند، سوالی که لزوما پاسخ خیلی بلندی هم ندارد. معمولا هر کس دو یا سه خصوصیت خاص را به طور ویژه از همسر آیندهاش در ذهن دارد و پاسخ این سوال اشاره به همان دو سه خصوصیت خاص است. پاسخ این سوال، پاسخی نسبتا کلی است که نشاندهنده وجود یا وجود نداشتن یک اشتراک کلی است. پاسخهایی مثل دوست دارم همسرم مهربان و آرام باشد، برونگرا و پرجنب و جوش باشد، مومن و پایبند به مذهب باشد و... از این دسته است.
*رسم و رسوم و مراسم عروسی: سوالات مربوط به این حوزه، زمانی پرسیده میشود که تقریبا به توافقی جدی رسیدهاید و حالا نوبت مراسم عروسی است. در صورتی که دو طرف باهم غریبه هستید اگر رسم و رسوماتی خاص در خانوادهتان وجود دارد، حتما دربارهاش صحبت کنید. برخی از خانوادهها مراسم حنابندان دارند و برخی ندارند، برخی جشن نامزدی را مهم میدانند و برخی دیگر جشن عقد را. پس از روشن کردن رسم و رسومات درباره تعداد مهمانان، مکان جشن و هزینه مراسم صحبت کنید و از وظایف و انتظاراتتان بگویید.(شیما نادری/ضمیمه چاردیواری/جام جم)
جام جم سرا: در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، برای اولین بار پای صحبتهای ماه چهره خلیلی و همسر هنرمندش، «ابراهیم اشرفی» نشستیم و آنها هم داستان آشنایی و ازدواج و برخی گوشههای دیگر زندگیشان را بیان کردهاند:
یکی دو هفته پیش خبر ازدواج شما در فضای مجازی منتشر شد و سروصدای زیادی هم به پا کرد، چرا اینقدر بیسروصدا؟
- ابراهیم: خیلی هم بیسروصدا نبود. حدود سه ماه برای برگزاری مراسم برنامه ریزی کرده بودیم و اینطور نبود که امروز تصمیم بگیریم و فردا ازدواج کنیم.
- ماه چهره: البته به نسبت ازدواجهای معمول، دوران نامزدی کمتری داشتیم. رابطه ما از ابتدا با قصد ازدواج شکل گرفت و میدانستیم از رابطه چه میخواهیم. ما سه ماه نامزد بودیم و در این مدت بیشتر با هم آشنا شدیم، برنامه ریزی و بعد هم ازدواج کردیم.
گفتید از ابتدا با قصد ازدواج وارد رابطه شدید. این، یعنی حس کردید آدم مورد نظرتان را پیدا کردهاید؟
- ابراهیم: یک مثلی وجود دارد که میگوید «وقتی حس کردی یک نفر هست که به حرفهایت گوش میکند، وقت ازدواجت فرا رسیده»؛ این حس سراغ من هم آمده بود و حس کردم ماه چهره همان آدمی است که میتواند حرفهایم را بشنود و در کنارم باشد.
- ماه چهره: راستش خیلی درگیر کار بودم و تمرکز زیادی روی زندگی شخصیام نداشتم و در روزهایی که اصلا انتظار ازدواج را نمیکشیدم و به آن فکر نمیکردم، این موضوع اتفاق افتاد. در این سالها یا مدام درگیر کار بودم یا برای دیدار خانوادهام به لندن میرفتم و واقعا وقتی برای فکر کردن به ازدواج نداشتم اما همانطور که گفتم درست لحظهای که به ازدواج فکر نمیکردم، اتفاق افتاد.
همه ما تصویر مبهمی از همسر آیندهمان در ذهنمان ترسیم میکنیم، انتخابی که داشتهاید چقدر به تصویر ذهنیتان نزدیک است؟
- ماه چهره: هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که شوهرم باید چه تیپ و قیافهای داشته باشد بلکه یکسری ویژگی اخلاقی بود که برای انتخاب همسر آیندهام مد نظر داشتم. مهمترین موضوع این بود کسی را انتخاب کنم که بتواند مرا درک کند. من گاهی حتی برای خودم هم پیچیده میشوم و خودم هم نمیتوانم به راحتی خودم را درک کنم. به همین دلیل دنبال آدمی بودم که بتواند درکم کند و به خواستههایم احترام گذارد. یک بار که با پدرم در مورد همسر آیندهام صحبت میکردم و ایده آلهایم را در مورد ازدواج میگفتم، پدرم میگفت آدمی را که تو میخواهی باید سفارش بدهیم تا بسازند! (خنده) اما امروز خوشحالم که ابراهیم در کنارم است و با حضورش مرا به آرامش کامل رسانده است.
- ابراهیم: به دلیل مشغله کاری که داشتم هیچ وقت فکر نمیکردم روزی برسد که بخواهم ازدواج کنم. البته این به معنای فرار از مسئولیت نبود و با توجه به شرایط کاری پدرم و سفرهای متعددی که داشت، در قبال خانوادهام مسئولیت داشتم و با این مقوله بیگانه نبودم. با خودم میگفتم حالا برای ازدواج وقت هست و نباید عجلهای برای آن داشته باشم اما وقتی ماه چهره را دیدم و با هم آشنا شدیم نگرشم در مورد ازدواج عوض شد.
چطور با هم آشنا شدید؟
- ماه چهره: سر یکی از پروژهها که با هم همکاری داشتیم، آشنا شدیم. آن کار خیلی سخت و طولانی بود و من و ابراهیم خیلی زود با هم وارد تعامل شدیم و سر صحنه راجع به کار صحبت میکردیم و به یکدیگر ایده میدادیم. به نظر من در شرایط کار خیلی بهتر میتوان یک نفر را شناخت. در همان چند ماه اگرچه هنوز بحث ازدواج مطرح نبود اما تا حد قابل توجهی با خصوصیات اخلاقی ابراهیم آشنا شدم. فکر میکنم اگر یک نفر پیدا شود که بتواند اینقدر دوست خوبی برای تو باشد، قطعا میتواند به عنوان همسر هم در کنارت قرار بگیرد.
زندگی شما یک اتفاق عاشقانه است یا این عشق قرار است در طول زندگی به وجود بیاید؟
- ماه چهره: رابطه ما اگرچه قبل از ازدواج عمر بلندی نداشت اما به جایی رسیدیم که حس کردیم نمیتوانیم بدون هم ادامه دهیم و باید وارد زندگی مشترک شویم. آنقدر نقاط و اهداف مشترک بین ما وجود داشت که از یک جایی به بعد حس نمیکردم ابراهیم یک اتنسان غریبه است بلکه او را جزوی از وجود خودم میدانستم. بیشک بدون عشق این زندگی شکل نمیگرفت.
چه کسی برای اولین بار حرف ازدواج را پیش کشید؟
- ابراهیم: به رسم معمول پیشنهاد از طرف من مطرح شد. مدتها بود که تصمیم خودم را گرفته بودم و میخواستم موضوع ازدواج را مطرح کنم. ماه چهره تهران نبود و در شهرستان مشغول فیلمبرداری بود که حلقه نامزدی سفارش دادم و منتظر فرصت خوبی بودم تا به شکلی خاص از او خواستگاری کنم.
- ماه چهره: ابراهیم خیلی سنتی جلو رفت، من در جریان سفارش حلقه نبودم. از طرف دیگر، جالب است بدانید که ابراهیم پیش از سفارش حلقه، بدون اینکه من مطلع شوم با پدر و مادرم صحبت کرده بود و از آنها اجازه خواسته بود تا از من خواستگاری کند.
- ابراهیم: ماه چهره از شهرستان برگشت و من هم دنبال فرصتی بودم که بتوانم خواستگاری خاصی از ماه چهره داشته باشم. حتی یک بار که به همراه ماه چهره، خواهرش (گلچهره) و باجناقم (بهنام) به کیش رفتیم، تصمیم گرفتم زیر آب و با لباس غواصی حلقه را به ماه چهره بدهم و از او خواستگاری کنم که البته خوب شد این اتفاق نیفتاد... (خنده)
- ماه چهره: بعدها که فهمیدم ابراهیم قصد داشته به این شکل موضوع خواستگاری را مطرح کند، گفتم خدا را شکر که این کار را نکردی، چون لباس غواصی خیلی دست و پای آدم را میگیرد. (خنده)
پس در نهایت ماجرای این خواستگاری خاص به کجا ختم شد؟
- ابراهیم: در فرصتهای مختلف قصد داشتم موضوع را با ماه چهره در میان بگذارم و صحبت ازدواج را پیش بکشم اما هر بار اتفاقی میافتاد و نمیتوانستم این کار را انجام بدهم تا اینکه بدون مقدمه گفتم، من دیگر نمیتوانم صبر کنم، همسر من میشوی؟ (خنده)
واکنش ماه چهره بعد از گرفتن حلقه چی بود؟
- ابراهیم: برای چند لحظه شوکه شده بود و نفس نمیکشید. بعد هم اشک شوق در چشمانش حلقه زد...
- ماه چهره: آره گریهام گرفت چون واقعا فکر نمیکردم اینقدر زود به جایی برسیم که هر دو نفرمان مایل به ازدواج با هم باشیم. گریهام به این دلیل بود که خیلی دوست داشتم بگویم آره! ابراهیم از من پرسید با من ازدواج میکنی؟ من هم در پاسخ گفتم هیچ چیز در دنیا برایم خوشحال کنندهتر از این نیست که همسر تو باشم!
از مراسم ازدواجتان برایمان بگویید.
- ماه چهره: بین خواستگاری تا روز عروسی فقط سه ماه فاصله بود و به دلیل اینکه قراردادهای کاری داشتیم تصمیم گرفتیم زودتر مراسم ازدواج را برپا کنیم تا این جشن با کارمان تداخل پیدا نکند. مراسم ازدواج ما به دلیل اینکه اقوام و خانوادهام خارج از کشور زندگی میکنند، در ایران برگزار نشد و این جشن را همراه با ۵۰ نفر از همسفرهایمان در خارج از کشور برگزار کردیم.
پس هم عروسی بود و هم ماه عسل؟
- ابراهیم: نه، ماه عسل نبود. بیشتر یک دید و بازدید بود. در واقع هم فال بود و هم تماشا! این مراسم بهانهای شد تا اعضای فامیل که سالها بود یکدیگر را ندیده بودند، دور هم جمع شوند. خوشحالم که شور و شوق این دید و بازدید با شادی مراسم عروسی ما توأم شد.
با توجه به اینکه خانواده ماه چهره در ایران زندگی نمیکنند، مراسم خواستگاری رسمی به چه شکل انجام شد؟
- ابراهیم: جالب است بدانید خواستگاری ما از طریق نرم افزار OOVOO برگزار شد. یک لپ تاپ در خانه آقای خلیلی و یک لپ تاپ در خانه ما روشن بود و خانوادهها از این طریق یکدیگر را میدیدند.
- ماه چهره: صحبتها به صورت تلفنی انجام شده بود. برای تولد پدر و برادرم به لندن رفته بودم که موضوع خواستگاری ابراهیم را خانوادهام با من در میان گذاشتند و قرار شد خواستگاری به شکل سنتی از طریق اینترنت انجام شود. خانواده ابراهیم میوه و شیرینی و گل گرفته بودند و جلوی لپ تاپ قرار داده بودند. ما هم دقیقا این کار را انجام داده بودیم و خانوادهها از طریق اینترنت دقیقا به همان شکل سنتی مراسم خواستگاری را انجام دادند. در نهایت هم خانواده ابراهیم نقل پاشیدند و من هم رفتم و چایی آوردم. (خنده)
اگرچه شب عروسی یکی از خاطره انگیزترین شبهای عمر هر انسانی است اما به دلیل خستگیهایی که در پی دارد به خیلی از عروس و دامادها خوش نمیگذرد. برای شما هم همین موضوع مصداق داشت؟
- ابراهیم: به من که خیلی خوش گذشت و آن شب حس میکردم روی ابرها هستم. اکثر مهمانها میگفتند تا به حال در هیچ عروسی اینقدر به آنها خوش نگذشته بود. ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم و آنقدر به ما خوش گذشت که هنوز هم مدام راجع به آن صحبت میکنیم.
- ماه چهره: به ما واقعا خوش گذشت. ما برای این مراسم سه ماه برنامه ریزی کرده بودیم و تمام تلاشمان را به کار بستیم تا همه چیز به بهترین شکل ممکن اجرا شود اما با اینحال با هم قرار گذاشته بودیم که اگر هر اتفاق بدی هم افتاد باز ما از لحظاتمان لذت ببریم. البته خدا را شکر همه چیز عالی و حتی فراتر از حد تصورمان پیش رفت و همه چیز رویایی بود. خواهرها و برادرهای من و ابراهیم هم در این مراسم به عنوان ساقدوش در کنارمان بودند و خیلی به ما کمک کردند تا خیالمان راحت باشد و شب خوبی را پشت سر بگذاریم.
و مهریه چطور تعیین شد؟
- ماه چهره: شاید باور کردنش سخت باشد اما ما تا لحظهای که سر سفره عقد نشستیم و عاقد از ما در مورد میزان مهریه سوال کرد، حرفی در این مورد نزده بودیم.
ولی اکثر دخترها دوست دارند مهریهشان بالا باشد...
- ماه چهره: من به مهریه زیاد اعتقادی ندارم. در دوران نامزدی هیچ وقت راجع به مهریه صحبت نکرده بودیم و وقتی عاقد در این مورد از ما سوال کرد، من و ابراهیم با تعجب به هم نگاه میکردیم.
- ابراهیم: واقعا این موضوع برایمان اهمیت نداشت...
- ماه چهره: آدمها خودشان انتخاب میکنند که یک زندگی مشترک را آغاز کنند و اگر خدایی نکرده روزی با هم تعامل خوبی نداشتند، باز هم باید به اتفاق هم به این نتیجه برسند که نمیتوانند با هم ادامه دهند! این درست نیست که از مهریه به عنوان یک عنصر فشار استفاده شود. فکر میکنم ارزش زن خیلی بالاتر از مبالغی است که برای مهریه در نظر گرفته میشود.
ماه عسل کجا رفتید؟
- ماه چهره: چون جشن عروسیمان خارج از کشور بود و یکسری از مهمانها بعد از ۲۰، ۳۰ سال با یکدیگر دیدار میکردند، هیجان زیادی به ما منتقل شده بود و واقعا نیاز داشتیم کمی استراحت کنیم. از طرف دیگر باید خیلی زود به پروژههایی که قرارداد داشتیم ملحق میشدیم و به همین دلیل هم فرصتی برای ماه عسل نداشتیم.
اگر مادر شوید باید شاهد کمرنگتر شدن حضورتان در عرصه بازیگری باشیم؟
- ماه چهره: تا الان زمان زیادی از زندگیام را به سینما و کار اختصاص دادهام. بنابراین بدون شک اگر عضو جدیدی وارد زندگی ما شود بخش بزرگی از وقتم را به او اختصاص خواهم داد.
و از الان برای فرزندتان اسم انتخاب کردهاید؟
- ماه چهره: پدر و مادرهایمان قبلا این کار را انجام دادهاند. فامیلی ابراهیم، اشرفی است و نام خانوادگی من هم خلیلی است که از تلفیق این دو کلمه اسم «اشلی» را برای پسرمان انتخاب کردهاند. (خنده)
- ابراهیم: اگر فرزندمان دختر شود نامش را «ماهیما» خواهیم گذاشت که تلفیقی است از نام ابراهیم و ماه چهره که البته به زبان هندی به معنای شکوه و عظمت پروردگار است.
به دلیل نگرشی که به عرصه بازیگری وجود دارد، خیلی از خانوادهها حاضر نمیشوند پسرشان با یک بازیگر ازدواج کند؛ وقتی موضوع ازدواجتان را با خانواده در میان گذاشتید، چه واکنشی نشان دادند؟
- ابراهیم: اول باید بگویم که من نگرشهای موجود در جامعه را در مورد بازیگران قبول ندارم. روزی که موضوع را با خانوادهام در میان گذاشتم و گفتم وارد رابطهای شدهام که خیلی دوستش دارم، از من پرسیدند چه کسی را انتخاب کردهای؟ من هم گفتم غریبه نیست، از همکارانم است که قطعا او را میشناسید. مادرم هم وقتی اسم ماه چهره را شنید، گفت که آهان همان خوشگله؟ (خنده). خانوادهام خیلی مشتاق بودند زودتر ماه چهره و خانوادهاش را ببینند و به این ترتیب بود که همه چیز خیلی زود پیش رفت.
اصلا به ازدواج سینمایی فکر میکردید؟
- ماه چهره: راستش هیچ وقت به سینمایی بودن یا نبودن همسرم فکر نکرده بودم اما واقعیت این است که برای کسانی که سینمایی نیستند، شرایط کاری این حرفه یک مقدار سخت است؛ پس قاعدتا وقتی دو نفر آدم سینمایی با هم وصلت میکنند، درک بهتری از شرایط کاری هم دارند و میتوانند راحتتر با هم تعامل داشته باشند.
با این تفاسیر چرا آمار طلاقهای سینمایی بالاست؟
- ماه چهره: خیلی از آدمهایی که در سینما فعالیت دارند، به دلیل فشار بالایی که در این حرفه وجود دارد، ترجیح میدهند با کسی ازدواج کنند که در این حوزه فعالیت نداشته باشد تا از این طریق زمان بیشتری را در کنار هم سپری کنند. شاید یکی از دلایلی که باعث میشود طلاقهای سینمایی افزایش پیدا کند این است که به دلیل فشار کاری، آدمها برای مدتی طولانی از هم دور هستند و از یک جایی به بعد ترجیح میدهند برای همیشه از هم جدا زندگی کنند.
- ابراهیم: به نظرم طلاق چیزی نیست که به سینما ارتباطی داشته باشد و فکر میکنم در همه صنوف وجود دارد اما چون اهالی سینما بیشتر زیر ذره بین قرار دارند، اتفاقات زندگی مشترکشان هم بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. من و ماه چهره به تعامل و درک خوبی از کار یکدیگر رسیدهایم.
اگر یک روز ابراهیم بگوید دیگر نیازی نیست بازیگری را ادامه دهی، چه واکنشی نشان میدهی؟
- ماه چهره: با توجه بهشناختی که از ابراهیم دارم مطمئنم چنین چیزی از من نمیخواهد. در دوران نامزدی هیچ وقت از هم نخواستیم که کارمان را کم یا آن را به طور کامل کنار بگذاریم، ضمن اینکه همان طور که من به شغل ابراهیم احترام میگذارم، او هم به کار من احترام میگذارد و شغلم را دوست دارد. در تمام این مدت فقط در مورد این صحبت کردیم که در چه مسیری باید حرکت کنیم که با هم پیشرفت کنیم و به آرزوهایمان برسیم.
و آرزوهایتان چیست؟
- ماه چهره: یکی از نقاط مشترک بین ما این است که خیلی بلندپرواز، با جدیت و مصمم هستیم تا به کمک هم تا آنجا که میتوانیم پیشرفت کنیم و به اهدافمان برسیم.
- ابراهیم: ما هم مثل همه دوستان سینمایی علاقه داریم به جایی برسیم که کارمان به بهترین شکل دیده شود. مثلا من دوست دارم بابت فیلمبرداری که انجام میدهم مورد تقدیر قرار بگیرم. ماه چهره هم دوست دارد طوری کار کند که کارش به نحو احسن دیده شود.
کنار هم قرار گرفتن شما، سرعت رسیدن به این اهداف را بیشتر میکند، درست است؟
- ابراهیم: بدون شک. فیلمنامههایی را که به من پیشنهاد میشود، ماه چهره میخواند و من هم فیلمنامههایی که به ماه چهره پیشنهاد میشود را مطالعه میکنم و راجع به آنها صحبت میکنیم تا بهترین تصمیم گرفته شود... قطعا وقتی دو عقل سینمایی در کنار هم قرار میگیرد، طرفین میتوانند به نتیجه بهتری دست پیدا کنند.
- ماه چهره: من سالها به دلیل عشقی که به سینما داشتم از خانواده دور بودم و به ازدواج هم فکر نمیکردم، چون تصورم این بود که اگر عشق دیگری وارد زندگیام شود، عشق و علاقهام به کار کمرنگ میشود و نمیخواستم این اتفاق بیفتد اما الان که ابراهیم در کنارم قرار گرفته میبینم نه تنها علاقهام به کار کمتر نشده بلکه من و ابراهیم مدام با هم در مورد کار صحبت میکنیم و در واقع زندگی حرفهای و زندگی مشترکم در یک مسیر قرار دارد و فکر نمیکنم هیچ اتفاقی شیرینتر از این باشد.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
- ماه چهره: من از سال پیش، مشغول حضور در سریال «گذر از رنجها» به کارگردانی آقای فریدون حسنپور هستم که بیشتر آن در شمال کشور تصویربرداری میشود.
- ابراهیم: من هم چند روزی هست که به عنوان مدیر فیلمبرداری فیلم جدید آقای کاهانی (استراحت مطلق) در خدمت ایشان هستم. (خانواده سبز)
دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 11:05
در استان هبی چین کارمند جوانی با 99999 فلفل قلبی ساخت و داخل این قلبها در کارخانه فلفلسازی از دختر مورد علاقهاش درخواست ازدواج کرد
جام جم سرا: یکی از دلایل سردرگمی شما برای انتخاب همسر، بالا رفتن سن ازدواجتان است. بالا رفتن سن ازدواج، تصمیم گیری برای انتخاب همسر را سختتر میکند. با این حال در ادامه نکاتی درباره انتخاب همسر گفته خواهد شد که امیدوارم با رعایت این اصول، با یک انتخاب صحیح، زندگی مشترک خوبی را تشکیل دهید.
شباهت در درک احساسی و عقلی
در مورد اختلاف سنی بین زوجین، بهترین حالت ممکن این است که مرد بین ۳ تا ۵ سال از زن بزرگتر باشد اما در صورتی که سن دختر یا پسر از زمان مناسب برای ازدواج بگذرد، این فاصله سنی میتواند متفاوت و حتی برعکس هم باشد. البته بحث اصلی در مورد سن، سن احساسی، عقلی و هوشی است که گاهی ربطی به سن شناسنامهای ندارد. بنابراین سعی کنید با شخصی ازدواج کنید که تا حدودی شبیه به خودتان باشد و از لحاظ درک احساسی و عقلی به شما شباهت داشته باشد.
با این حال، به شما توصیه میشود که به خواستگاری دخترهای خیلی جوان نروید. اینکه با یک دختر جوان که به اندازه شما تجربه ندارد و گاهی رفتارهای ناپختهای از خودش نشان میدهد، ازدواج کنید ممکن است برای شما مشکلاتی ایجاد کند.
مثبتگرا بودن و امید به آینده
مثبتگرا بودن طرف مقابل، اولین رمز یک ازدواج موفق است؛ بنابراین با فردی ازدواج کنید که امید به آینده داشته باشد؛ زیرا که امیدواری به آینده رکن اصلی موفقیت است و با انسان منفیگرا به جایی نخواهید رسید. برای ازدواج با دخترهایی که به دلیل بالارفتن سنشان دچار ناامیدی یا افسردگی شدهاند، باید تحقیق بیشتری کنید تا در آینده پشیمان نشوید.
خودتان را با تجربهتر ندانید
با توجه به سن بالای شما برای ازدواج، به احتمال زیاد همسرتان سن کمتری از شما خواهد داشت، ولی باید طرف مقابلتان را همان طور که هست بپذیرید و به هیچ وجه فکر نکنید که میتوانید بعد از ازدواج او را تغییر دهید. همچنین با دختری ازدواج کنید که به دلتان بنشیند و سعی کنید از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، علمی و مذهبی با طرف مقابل و خانوادهاش هم سطح باشید و یا تفاوت زیادی نداشته باشید؛ زیرا ازدواج دختر و پسرهای غیر هم کفو، باعث دردسرهایی در زندگی مشترک خواهد شد.
همچنین میتوانید از توصیههای پدر و مادرتان هم برای انتخاب یک همسر ایده آل استفاده کنید. (حسین محرابی - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا به نقل از خراسان: قبل از هر چیز باید مسئلهای مهم را به شما خاطر نشان کنم: باید به دیگران حق انتخاب بدهید و نگرانی آنها را برای ازدواج با خودتان کاملا درک کنید.
گفتهاید که در بین دختران مجرد به دنبال انتخاب همسر هستید، آن هم بعد از تجربه ناموفقی که داشتهاید. معمولاً در چنین مواقعی، این نگرانی در طرف مقابل شما ایجاد میشود که این آقا که یک بار تجربه ازدواج اشتباه داشته است، چه تضمینی وجود دارد که در ازدواج دومش نیز شکست نخورد.
این نگرش از آنجا به وجود میآید که دیگران هنگام مواجهه با فردی که تجربه طلاق داشته گمان میکنند که این فرد در نجات زندگی مشترک خود ناتوان بوده است بنابراین صلاحیت ازدواج مجدد را ندارد.
این واکنشی طبیعی است و کمتر کسی را خواهید یافت که در چنین موقعیتی نگرانی بابت این مسئله نداشته باشد.
درس گرفتن از رفتارهای اشتباه گذشته
شما باید طرف مقابلتان را مجاب کنید که از شکست در زندگی مشترک خود درس گرفتهاید، توانمندتر و با تجربهتر شدهاید و قرار است از وقوع دوباره اشتباهاتی که در زندگی قبل داشتهاید، جلوگیری کنید. شاید این موضوع را در جلسات خواستگاری مطرح کردهاید، اما استدلالهای شما آن قدر منطقی و اطمینان بخش نبودهاند و شما با جواب منفی مواجه شدهاید. پس برای این مسئله باید ابتدا به بررسی همه جانبه تجربه زندگی زناشویی قبلی خود بپردازید. باید در این مرحله با صداقت تمام عمل کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را بگیرید. از چه زمانی زندگی شما شروع به سرد شدن کرد؟ شما و همسرتان هرکدام چه تأثیری در ایجاد و شدت گرفتن تنشها داشتید؟ چه شد که نتوانستید تنشها را حل کنید و زندگی زناشویی خود را نجات دهید؟ اشتباهات شما در زندگیتان کدامها بودند؟ با پاسخ به این قبیل سؤالات میتوانید اشتباههای خود را در تجربه طلاق بیابید و در صورتی که شخصی از شما در این مورد سؤال کرد با اطمینان کامل به او پاسخ دهید.
ازدواج با دختران مجرد یا خانمهای مطلقه؟
قبول کنید شرایط خاصی دارید که هر فردی نمیتواند با آن کنار بیاید. این نگرانی در دیگران وجود دارد و شما باید به آن احترام بگذارید. توجه داشته باشید که در ازدواج دوم اگر افراد با گاردهای دفاعی و نگرانیهای حل نشده مربوط به ازدواج اول همسر خود، وارد زندگی مشترک شوند، سراسر زندگی مملو از رفتارهای دفاعی و تلافیجویانه خواهد شد. بنابراین در انتخابهای خود برای رفتن به خواستگاری دقت کنید. جمله بالا به این معنا نیست که نباید به سمت خانمهایی بروید که به نوعی تجربه مشترک با شما دارند چه بسا که آنها در درک شرایط شما بسیار بهتر از خانمهای مجرد عمل میکنند اما مهم این است فردی که برای خواستگاری رفتن انتخاب میکنید، چه مجرد و چه اگر مانند شما تجربه ناموفقی داشته باشد، دارای درک و بینش بالایی باشد. به نظر میرسد شما باید مسئله طلاق خود را قبل از رفتن به خواستگاری به خانواده طرف مقابل اعلام کنید تا نظر مثبت یا منفی آنها را درباره این موضوع، همان زمان بشنوید چرا که اگر این خواستگاری رفتنهای ناموفق ادامه دار شود، به عزت نفس شما آسیب میرساند.
فردی که با علم به تجربه ناموفق شما در زندگی مشترکتان اجازه میدهد به خواستگاریاش بروید، آمادگی زندگی با شرایط شما را در خود احساس کرده است یا میتواند به وجود آورد.
در نظر داشته باشید در صورتی که با خانمی به توافقهای اولیه دست پیدا کردید، بهتر است برای شناسایی چالشها و تنشهای احتمالی و یافتن راه حل آنها و از همه مهمتر توانمندسازی خود و همسرتان به یک مشاور متعهد پیش از ازدواج مراجعه کنید. (جواد غفوری نسب - کارشناس ارشد مشاوره خانواده)
جام جم سرا به نقل از خراسان: اینکه گفتهاید دخترتان خواستگار دارد، ولی منصرف میشوند جای بررسی و تامل بیشتری دارد چرا که محروم بودن دختر از نعمت پدر بتنهایی نمیتواند دلیل انصراف همه خواستگاران از ازدواج باشد مگر اینکه نبود پدر در زندگی، باعث تغییر در نحوه زندگی و موجب بروز ناهنجاریهایی در عملکرد اعضای خانواده شده باشد.
در واقع خانوادههایی هستند که سایه پدر بر سرشان نیست ولی همه فرزندان آنها ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادهاند و در زندگیشان بسیار موفقند. ای کاش به زمان فوت همسرتان اشاره میکردید ولی اگر زمان زیادی از درگذشت شوهرتان نمیگذرد، احتمالا قبل از آن نیز برای دخترتان خواستگارانی آمدهاند که در این صورت میتوان نتیجه گرفت دلایل دیگری مانع ازدواج فرزندتان شده است.
به چند مورد که ممکن است سبب پشیمان شدن خواستگار برای ازدواج با یک دختر شود، اشاره کوتاهی میکنیم:
لازم است که با بررسی و تحقیق بیشتر در این باره به دنبال علل و عوامل اصلی این مشکل باشید. هرچند ممکن است برای بعضی خواستگاران پذیرش این موضوع که پدر دخترتان فوت کرده است، کمی سخت باشد اما شما و دخترتان با داشتن ویژگیهای مثبت دیگری میتوانید تا حدودی این موضوع را حل کنید.
سختگیری بیش از حد و قرار دادن شرایط سنگین برای ازدواج یکی از عواملی است که تعداد زیادی از پسرهای جوان و آماده ازدواج را میترساند و چون نمیتوانند آن شرایط را مهیا کنند، به دنبال خانوادههای دیگری برای تشکیل زندگی مشترک میروند.
بیان انتظارات و خواستههای غیر معقول در جلسه خواستگاری، یکی دیگر از عواملی است که باعث میشود، خواستگار از ازدواج با دختر شما منصرف شود. بار دیگر انتظارات و خواستههایتان را که در جلسات خواستگاری مطرح میکنید، بررسی کنید و در صورت غیر معقول بودن، دیگر آنها را مطرح نکنید.
توصیه میکنم با دخترتان صمیمانه و منطقی گفتوگو کنید و در صورت امکان، افراد بزرگ و معتبر فامیل نیز در جلسات خواستگاری حضور داشته باشند تا بتوانند در مدیریت مطلوب جلسه و حصول نتیجه به شما کمک کنند. (حسین محرابی - کارشناس ارشد روانشناسی)
جام جم سرا: به هر حال اولین برخوردها تا حد زیادی تعیین کننده هستند و در تصمیم گیری نهایی تاثیر میگذارند:
۱- خوشایند باشید
خود را طوری معرفی کنید که دیگران از شما خوششان بیاید. لازم نیست همه قابلیتهای خود را یک جا نشان دهید و لازم هم نیست آن قدر فروتن باشید که هیچ کدام از ویژگیهای مثبتتان را بروز ندهید.
تعریف از خود را کنار بگذارید اما صادقانه نقاط قوت خود را بگویید و به جای اشاره کردن به نقاط ضعفتان بگویید تصمیم دارید در آینده برخی تغییرات را در زندگی خود ایجاد کنید. مثلا به جای آنکه بگویید شغلتان را دوست ندارید و فکر میکنید تواناییهایتان بیشتر از شغل فعلی است، بگویید: «من همیشه از پیشنهادهای شغلی جدید استقبال میکنم البته این روزها شغل فعلیام را صرفا به خاطر درآمد حفظ کردهام اما به محض مواجه شدن با یک پیشنهاد شغلی مناسب و مطمئن، کارم را ارتقا میدهم.»
۲- هدیه بدهید
فکر نکنید اگر در جلسات اول آشنایی گل و شیرینی و هدیه بخرید زیاده روی کردهاید. این ادب و احترام شما را نشان میدهد و اصلا به معنی آن نیست که خانواده طرف مقابل بدعادت شوند و همیشه از شما انتظار هدیه داشته باشند.
هیچ وقت دست خالی به جلسات خواستگاری نروید و همیشه در این زمینه دست به جیب باشید. این جلسات زمان ارزیابی شما است و شما نباید خسیس جلوه کنید، حتی اگر افکار مقتصدانهای داشته باشید جلسات خواستگاری جای پیاده کردن آنها نیست. این توصیه بزرگان دین ما هم هست که در حد توان خود تحفه و هدیهای به میزبان تقدیم کنید.
۳- مکان و زمان مناسب را انتخاب کنید
خواستگاری میتواند در جایی به جز خانه دختر مورد نظر شما انجام شود. گاهی ممکن است خانواده عروس آمادگی پذیرایی از شما را نداشته باشند. در این صورت تلفنی با آنها قرار بگذارید و در یک رستوران یا منزل یک شخص سوم آنها را ملاقات کنید و درباره ازدواج صحبت کنید.
درباره زمان خواستگاری هم باید دقت کنید که خواستگاری زمانی بین عصر تا شب انجام میشود و بهتر است آخر هفته باشد.
۴- تحت فشار نگذارید
به خانواده دختر مورد نظر اجازه دهید خوب فکر کنند، تحقیق کنند و بعد تصمیم بگیرند. بهتر است یک روز بعد از خواستگاری مادر یا بزرگتر شما با منزل دختر مورد نظرتان تماس بگیرد و از مهمانی دیشب تشکر کند اما قید کند که برای دریافت جواب دو سه روز بعد مجددا تماس خواهد گرفت. حتی میتوانید زمان را به عهده خانواده دختر بگذارید و بگویید برای پرسیدن جواب خواستگاری یا قرار بعدی ملاقات، هر زمان شما بگویید تماس خواهیم گرفت.
۵-اگر پاسخ منفی شنیدید...
ناامید نشوید و اگر از انتخابتان همه جوره مطمئن هستید و حمایت خانواده خود را هم دارید، بزرگترها را واسطه قرار دهید. سعی کنید دلایل این جواب رد را بفهمید و تا در توانتان هست، آنها را برطرف کنید اما وعده و وعید بیجا ندهید. به خانواده مقابل بگویید تلاشتان را میکنید تا شایسته تایید آنها شوید و ایرادهایتان را برطرف میکنید اما قول بیجا نمیدهید و مرد عمل هستید. با دختر مورد نظرتان با اجازه والدینش صحبت کنید و سعی کنید دنیای واقعی خود را به او بشناسانید. (تبیان)
یک گزارش میدانی از تالارهای عروسی، گل فروشیها، کرایه خودرو، شیرینی فروشیها، لوازم آرایشی، و آرایشگاهها میانگین هزینههای ازدواج و مراسم عروسی را برای صرفا مردان جوان (قشر متوسط جامعه) را مرور میکند.
گام اول: خواستگاری و بله برون (حداقل به صورت میانگین یک میلیون تومان)
بر اساس این گزارش، در مراسم خواستگاری مرد جوان ابتدا باید لباس مناسب داشته باشد که اگر قبلا چنین لباسی را نداشته میانگین باید حدود ۲۰۰ تا ۳۵۰ هزار تومان (پیراهن، کت و شلوار، کفش کمربند و غیره) خرید داشته باشد.
غیر از لباس تهیه یک دسته گل با مبلغ ۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان هم بخشی از هزینههای خواستگاری محسوب میشود. البته اگر کار به «نشون» (معمولا حلقه کوچکی از طلا که به عروس میدهند) برسد حلقه هم بخشی از کار است که قیمت یک حلقه حدود ۱۵۰ تا یک میلیون تومان که البته برای قشر مرفه و پردرآمد تا سقف ۵ میلیون تومان هم هزینه میشود. غیر از آن شیرینی هم جزو مرسومات خواستگاری است که قیمت آن حدود ۲۵ تا ۶۰ هزار تومان است. در مراسم خواستگاری که از قبل صحبتها شده است (بله برون) یک سری هدایا از سوی داماد به عروس هدیه میشود که چادر، روسری، قرآن، کله قند، شاخه نبات و پارچه میتواند باشد که قیمت آن حدودا ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برآورد میشود. (میانگین مبلغ برای خواستگاری و بله برون که مرد جوان باید هزینه کند حدود یک میلیون تومان است)
گام دوم: آزمایشگاه و دفترخانه ثبت ازدواج (۲۰۰ هزار تومان)
بعد از مراسم خواستگاری و موافقت هر دو خانواده، عروس و داماد باید آزمایش پیش از ازدواج (اعتیاد، گروه خونی، بیماریهای خونی، تالاسمی، ژنتیک و غیره) انجام دهند. از آنجائیکه ممکن است مراحل آزمایش در صورت برخی نشانهها پیچیده شود از ۷۰ هزار تا حتی چند میلیون تومان هم جزو هزینههای آزمایش میتوان محاسبه کرد. هزینه ثبت ازدواج در دفترخانه هم حدود ۱۱۰ هزار تومان است.
گام سوم: خرید عروسی (میانگین حداقل ۶ میلیون تومان)
خرید عروسی معمولا به پای داماد است البته برخی خریدها هم برعهده خانواده عروس است که میتوان به کت و شلوار دامادی، پیراهن داماد، کفش داماد، ساعت داماد و غیره اشاره کرد. اما آنچه برعهده داماد است عبارتند از: ساعت عروس ۵۰ هزار تا یک میلیون تومان، کرایه لباس عروس میانگین ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان، سرویس طلا میانگین ۴ میلیون تا ۱۰ میلیون تومان، چمدان عروس میانگین ۸۰ تا ۲۰۰ هزار تومان، کفش و کیف عروس میانگین ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان، حلقه ازدواج عروس ۵۰۰ هزار تا ۲ میلیون تومان، آینه و شمعدان ۳۰۰ تا یک میلیون تومان، لوازم آرایشی میانگین از ۲۰۰ تا یک میلیون تومان.
گام چهارم: جشن عروسی از آرایشگاه تا سالن (میانگین حداقل ۲ میلیون تومان)
بعد از ثبت قانونی ازدواج و تعیین زمان عقد و عروسی نوبت آمادگی و تدارکات پیش از مراسم عروسی است. از سفارش کارت عروسی تا قرارداد با سالن و تشریفات...
کرایه خودروی عروسی: کرایه خودرو برای عروسی از پژوپارس تا بیام و آخرین سیستم را شامل میشود. کرایه پرشیا با راننده از ساعتی ۱۴ تا ۲۵ هزار تومان، کمری ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان، آزرا ۲۲ تا ۳۵ هزار تومان، سانتافه ۲۶ تا ۴۰ هزار تومان، بیام و ۶۳۰ از ۴۲ تا ۶۰ هزار تومان، لندکروز ۵۵ تا ۷۰ هزار تومان است.
کیک عروسی: قیمت کیک عروسی در نقاط مختلف تهران متفاوت است از کیلویی ۱۴ هزارتومان تا ۲۰ هزار تومان هم دیده شده که به گفته قنادها حداقل ۱۰ کیلو کیک برای مراسم عقد و عروسی لازم است که قیمت آن حدود ۱۶۰ تا ۲۰۰ هزار تومان میشود.
تزئین خودرو عروس: تزئین خودروی عروس بستگی به تعداد شاخههای گل و مدل دارد که میتوان از ۱۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان هزینه کرد.
آرایشگاه عروس: بر اساس گزارشهای میدانی در سطح شهر آرایش عروس از ۳۰۰ هزار تومان در منطقه جنوب شهر تا ۲ میلیون تومان در منطقه سعادت آباد تهران هزینه میشود.
آتلیه عکس و فیلمبرداری: هزینه عکاسی، آتلیه و فلیمبرداری میانگین از ۶۰۰ هزارتومان تا ۳ حتی ۶ میلیون تومان هم هزینه شده است.
البته هزینههای دیگری اعم از دسته گل عروس، کارت عروسی، و غیره هم جزوی از هزینههای آقا داماد است که باید در مخارج عروسی لحاظ شود.
خواننده ۵ میلیون تومانی
البته هزینههای فوق حداقل هزینهها و به صورت میانگین است چرا که به عنوان نمونه هزینه خواننده مطرح بیش از چند میلیون تومان است. بعنوان مثال در یکی از تالارهای بالای شهر خوانندگان اسم و رسم دار بیش از ۵ میلیون تومان برای اجرای مراسم دریافت میکنند.
منوی برنامههای جانبی: (میانگین حداقل ۴۰۰ هزار تومان)
نوع خدمات میانگین قیمت نوع خدمات میانگین خدمات
نورپردازی ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار تومان گل آرایی طبیعی ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار تومان
شمعدانی ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار تومان گل آرایی هر میز ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان
بادکنک آرایی ۸۰ تا ۱۳۰ هزار تومان گل آرایی خنچه عقد ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان
مشعل جلوی در ۵۰ تا ۸۰ هزار تومان
منوی پیش غذا: هات چاکلت، نسکافه، آب معدنی، چای، شربت، بستنی، کرم کارامل، ژله، کیک بستنی، میوه و شیرینی برای هر نفر (۱۰ تا ۲۵ هزار تومان)
منوی شماره یک: زرشک پلومرغ یا جوجه کباب، باقالاپلو با مرغ، سالاد فصل، نوشابه، ژله = (میانگین هر نفر ۲۲ تا ۲۷ هزار تومان مرکز شهر)؛ (۶۰ تا ۷۰ هزار تومان برای هر نفر بالای شهر) که میتوان برای ۲۰۰ میهمان حداقل هزینه ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان را محاسبه کرد.
منوی شماره دو: زرشک پلو با مرغ، باقالا پلو با مرغ، شیرین پلو با مرغ، چلوی زعفرانی، خورشت انتخابی، ته چین مرغ، خوراک زبان، جوجه، سالاد فصل، سالاد روس، سالاد اندونزی، ژله، کرم کارامل، نوشابه = (میانگین برای هر نفر ۳۵ تا ۴۵ هزار تومان مرکز شهر)؛ (میانگین ۱۰۰تا ۱۲۰ هزار تومان برای هر نفر بالای شهر) که میتوان برای حدود ۲۰۰ میهمان حداقل ۹ میلیون تومان با قیمت ۴۵ هزار تومان محاسبه کرد.
شاه داماد باید با ۵۰ میلیون تومان وارد مراحل ازدواج شود!
اگر حداقل قیمتها را از مراسم خواستگاری تا خرید عقد و مراسم عروسی محاسبه کنیم حدود ۱۶ تا ۲۰ میلیون تومان میشود که با محاسبه هزینه کرایه و ودیعه مسکن برای یک مرد جوان (حداقل ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان) باید داماد ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان پول در جیب داشته باشد تا بتواند مراسم عروسی برگزار و خانهای کوچک را برای زندگی اجاره کند!(مهر/هادی کسایی زاده)
پاسخ مشاور: قبل از هر اقدامی لازم است دلایل مخالفت خانواده دختر با درخواست خواستگاریتان از دخترشان را بررسی کنید. اگر خود دختر خانم با این ازدواج موافق باشد، میتواند در رسیدن به جواب این سوال به شما کمک کند چراکه شاید واقعا در حال حاضر به دلایلی، شرایط ازدواج را نداشته باشد و به بهانه درس خواندن، منتظر مناسب شدن شرایط باشد.
به هر حال و به احتمال زیاد، خانواده دختر معیارهای خاصی مدنظر دارند که در بررسیهای اولیهشان، آن معیارها را در شما ندیدهاند و اگر قبل از آگاهی درباره انتظارات آنها و ایجاد تغییرات لازم در خودتان باز هم درخواست خواستگاری بدهید، همان جواب قبلی را خواهند داد زیرا چیزی عوض نشده است که آنها به استناد آن بخواهند تغییر عقیده بدهند. ابتدا ملاکها و خواستههای خانواده دختر مورد علاقهتان را مورد توجه قرار دهید و اگر آنها را در خودتان دیدید، آنگاه دوباره برای درخواست خواستگاری اقدام کنید.
معیارهای اصلی برای انتخاب همسر
با توجه به مخالفت آنها با درخواست پدر و مادرتان برای خواستگاری شما از دخترشان، شما میتوانید بعد از کسب اجازه از والدینتان با پدر دختر در یک موقعیت مناسب در این باره گفتوگو کنید و نظرات او را جویا شوید. همچنین توجه شما را به معیارهای اصلی برای انتخاب همسر جلب میکنم که شما میتوانید میزان تطابق هر یک را با شرایط خودتان و دختر مورد نظرتان ارزیابی کنید؛ شاید بتوانید دلایل مخالفت خانواده دختر را بیابید.
۱ -اصل کفویت:
یکی از معیارهای اساسی در ازدواج، اصل کفویت است و اگر زوجین از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی هم کفو نباشند به احتمال زیاد در زندگی مشترک با مشکلات زیادی روبه رو خواهند شد و شاید به همین دلیل، آنها با درخواست شما مخالفت میکنند.
۲ -تناسب سنی:
در این خصوص مطالب زیادی تاکنون مطرح شده ولی آنچه که مهم است و بیشتر صاحب نظران و روانشناسان روی آن اتفاق نظر دارند این است که اختلاف سنی زیاد باعث میشود که زوجین درک صحیح و کاملی از یکدیگر نداشته باشند و به همین علت اختلاف نظر و تفاوت سلیقه زیادی با هم داشته باشند.
۳ -تناسب شخصیتی:
اگر طرفین همان گونه که هستند، یکدیگر را بپذیرند و نسبت به طرف مقابل احساس خوشایندی داشته باشند و به امید تغییر، طرف مقابل را برای همسری انتخاب نکنند در آینده مشکلات کمتری خواهند داشت. بنابراین داشتن تناسب شخصیتی باعث میشود که شما نیازی به تغییر رفتارهای همسرتان نداشته باشید.
از عجله پرهیز کنید
به لحاظ اینکه انتخاب همسر یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین انتخابها در زندگی هر فردی محسوب میشود لازم است که ضمن توکل بر خدا و پرهیز از عجله برای تصمیم گیری نهایی به یک روانشناس و مشاور باتجربه مراجعه کنید تا با انجام تستهای روانشناختی لازم از راهنماییهای وی نیز بهرهمند شوید. (حسین محرابی، کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
708