فرآوری: آمنه اسفندیاری-بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
آزادی، به معنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی است. به تعبیری دیگر، رهایی مرغ جان از قفس جبر و سپس پر گشودن در آسمان اختیار و در نتیجه انتخاب آگاهانه مسیر حق و یا ضلالت خویش است.
آزادگی نیز به معنای رهایی عقل و جان آدمی از زندان نفس و شهوت و گام برداشتن در وادی عشق و حیرت است. آزادی موهبتی الهی است که هر آفریده ای به تناسب مرتبه وجودی اش از آن بهره مند است و در این میان، تنها انسان است که سرنوشت خویش را به مدد اختیار که خداوند عطایش کرده است، می سازد و اگر درست انتخاب کند، در راه مستقیم به سوی کمال حرکت خواهد کرد. این آزادی درونی، پله اول نردبان کمال و مقدمه ای برای رسیدن به درجات بالای آزادی، یعنی آزادگی نفس است. آزادگی در اوج ارزش های انسانی قرار دارد و انسان را از خوی پست حیوانی به بلندای معرفت و معنویت و از خاک به افلاک می رساند.
اصولا دینداری و عبودیت خداوند مقتضی حریت در عمل و رفتارهای اخلاقی است؛ اما حتی اگر به فطرت خود مراجعه شود باز انسان آزاده که گرفتار بردگی و بندگی غیر خدا نیست، انسانی اخلاقی است و رفتارهایی دور از شان انسانیت نخواهد داشت؛ در حالی که دشمنان امام حسین (علیه السلام) در رفتارهای ضد اخلاقی وقیحانه گوی سبقت را از همگان ربوده بودند و حتی به اصول عقلانی و اخلاق عقلی و فطری نیز پای بند نبودند.
بنابر این آزادگی زمانی معنای واقعی می یابد که انسان در مسیر واقعی آفرینش حرکت ارادی خود را سامان بخشد؛ چرا که انسان میان حق و باطل و شکر و کفر می تواند یکی را انتخاب کند. (انسان، آیه ۳۱) انتخاب یکی از دو راه (بلد، آیه ۱۰) زمانی در مسیر حق خواهد بود که انسان کمالات واقعی را بجوید و با بهره گیری از صراط مستقیم فطرت درونی و وحی بیرونی، در چارچوب عبودیت خداوندگاری خود را به کمال برساند و خدایی و ربانی شود. (ذاریات، آیه ۵۶؛ آل عمران، آیه ۷۹ و آیات دیگر)
بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، بندگی اخلاق و خدا عین آزادی و آزادگی است؛ چرا که خدا در تکوین و تشریع بر آن است که انسان بتواند در بستری زندگی و رشد کند که همه صفات و فضایل اخلاقی را فعلیت بخشد؛ چرا که انسان خدایی شده، همان انسان اخلاقی است. پس اگر به عبودیت خدا دعوت می کند، در حقیقت به آزادی و حریت از غیر دعوت می کند. امیرمومنان امام على علیه السلام در بیان شرایط واقعی حریت می فرماید: مَن قامَ بِشَرائِطِ العُبودیَّهِ أَهلٌ لِلعِتقِ، مَن قَصَّرَ عَن أَحکامِ الحُرِّیَّهِ اُعیدَ اِلىَ الرِّقِّ؛ هر کس شرایط بندگى خدا را به جا آورد سزاوار آزادى مىشود و هر کس در عمل به شرایط آزادگى کوتاهى کند، به بندگى (غیر خدا) مبتلا مىشود. (غررالحکم، ج ۱، ص ۱۱۳، ح۴۱۳)
به همین دلیل است که در آیات و روایات آزادگی در تحقق صفات و خصلت های دانسته شده که از اصول برتر اخلاق انسانی است. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام می فرماید: پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد خیر و بهره زیادى در او نیست: اول: وفادارى دوم: تدبیر سوم: حیا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ـ آزادگى. (خصال، ص۲۸۴، ح۳۳)
در عین حال که آزادگی، رهایی از خصلت های پست شهوانی است، جامع اوصاف نیکو هم هست. تدبیر درست در زندگی و قناعت، از خصلت های خوب انسانی است که بدون میانه اندیشی درباره دنیا و تجملات آن به دست نمی آید. چنان که حیا در حضور الهی به خلوت و جلوت و پرهیز از گناهان، بدون آزادگی از لذت ناپایدار گناه محقق نمی شود. کسی که شرم وحیای خود را به دست شهوت ها می سپارد، به راحتی مرتکب گناه می شود و از پی آمدهای آن هیچ باکی ندارد.
این که امام حسین علیه السلام در کربلا در نصحیت مشفقانه به دشمنان مدعی اسلام و آزادی و آزادگی می فرماید :إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ وَکُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا أَحرارا فى دُنیاکُم؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمىترسید، لااقل در دنیاى خود آزاد مرد باشید. (بحارالانوار) یعنی شما که به خدا اعتقادی ندارید و معاد را نمی پذیرید، پس انسانیت تان چه می شود. از حق آزادی انتخاب خود چرا می گذرید و چگونه از پایین ترین درجه از آزادگی نیز به راحتی چشم می پوشید.
و در واقع سخن امام حسین علیه السلام به این معناست که اصولا دینداری و عبودیت خداوند مقتضی حریت در عمل و رفتارهای اخلاقی است؛ اما حتی اگر به فطرت خود مراجعه شود باز انسان آزاده که گرفتار بردگی و بندگی غیر خدا نیست، انسانی اخلاقی است و رفتارهایی دور از شان انسانیت نخواهد داشت؛ در حالی که دشمنان امام حسین (علیه السلام) در رفتارهای ضد اخلاقی وقیحانه گوی سبقت را از همگان ربوده بودند و حتی به اصول عقلانی و اخلاق عقلی و فطری نیز پای بند نبودند.
حر ابتدا با دشمن درون خود به مبارزه برمی خیزد، آزادانه روی به سوی حق می آورد، در آفتاب ولایت ذوب می شود و بر دشمن برون حمله می برد و شهد شهادت و آزادگی می نوشد.
مصداق بارز آزادگی یک انسان را در جریان مربوط به حر بن یزید ریاحی از سران لشکر دشمن امام حسین علیه السلام می بینیم.
حر ابتدا با دشمن درون خود به مبارزه برمی خیزد، آزادانه روی به سوی حق می آورد، در آفتاب ولایت ذوب می شود و بر دشمن برون حمله می برد و شهد شهادت و آزادگی می نوشد. حضرت امام حسین علیه السلام بر بالین او حاضر می شود و با او این چنین سخن می گوید: أنت حرٌ کما سَمَّتْکَ امُّکَ، أَنْتَ حُرٌّ فیِ الدُّنیا و الآخرة. تو آزادی، چنان که مادرت نامت نهاد، تو آزادی در دنیا و آخرت.
یک نکته: مومن در همه حال آزاده است!
نکته دیگر این که انسان آزاد، نه تنها در برابر دیگران ضعف و سستی اراده نشان نمی دهد و حافظ آزادگی خود است، بلکه در برابر امور تکوینی و مصیبت ها نیز عنان اختیار و آزادی را از کف نمی دهد و همواره با عقل و اراده بر امور زندگی خویش تدبیر می کند و انتخابی درست و حق مدارانه ای را دارد.
امام صادق علیه السلام در این باره نیز می فرماید: آزاده در همه حال آزاده است، اگر بلا و سختى به او رسد شکیبایى ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزند او را نشکنند هر چند به اسیرى افتد و مقهور شود و آسایش را از دست داده و به سختى و تنگدستى افتد. چنان که یوسف صدیق امین، صلوات اللّه علیه، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسیر گشت اما این همه به آزادگى او آسیب نرساند. (کافى، ج۲، ص۸۹، ح۶)
از نظر اسلام آزادگی خیر دنیا و آخرت بشر را به همراه دارد و انسان کامل و آزاده نه تنها دل بسته دنیا نیست، بلکه بالاتر از آن، در زندگی اش شیوه ای پیش گیرانه دارد و خود را از خو کردن به بهره های مادی و تجمل گرایی باز می دارد. او همواره بر مدار زهد در حرکت است. معنای حقیقی زهد، آزادگی از دنیا و داشته های آن است و به عبارتی دیگر، رهایی از تعلقات دنیوی و حتی تعلق به جسم خویش.
آزادگی را از کعبه بیاموزیم!
عبرت اینجاست!!
عهد شکنی، به سبک مردم کوفه!!
برخی اعمال روز عرفه+عکس نوشت!
دقت در خطابه های حضرت زینب مشخص می شود که محوریت خطبه هایشان، بیان این بود که خاندان پیامبر(ص) نسبت به بقیه مردم به لحاظ علمی و ارزشی در اولویت هستند.
خانواده امام حسین در کربلا
با حجت الاسلام و المسلمین داوود حسن پور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل مذهبی با اشاره به اهمیت حضور حضرت زینب(س) در اشائه فرهنگ حسینی گفت: پس از واقعه عاشورا، افرادی مانند ام کلثوم، فاطمه دختر امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، حضرت حضرت زینب(س) و غیره حماسه عاشورا را به گوش همگان رساندند.
چرا امام حسین (ع) خانواده شان را هم به کربلا بردند؟
وی افزود: در بحث اشاعه فرهنگ حسینی و بیان مصیبت های روز عاشورا، نقش حضرت زینب(س) به دو دلیل پر رنگ تر بود. نخست اینکه امام سجاد(ع) تا مدتی بیمار بودند و توان انجام این کار را نداشتند دوم اینکه یزید تمام تلاش خود را برای به شهادت رساندن امام سجاد(ع) انجام می داد و برای همین زین العابدین(ع) نمی توانست، فعالیت زیادی انجام دهد.
این استاد دانشگاه در خصوص فعالیت های خاندان پیامبر(ص) در زمان اسارت اظهار کرد: با دقت در خطابه های حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) در زمان اسارت، مشخص می شود که محوریت خطبه هایشان، بیان این بود که خاندان پیامبر(ص) نسبت به بقیه مردم به لحاظ علمی و ارزشی در اولویت هستند. با بیان این موضوع هم حقانیت امام حسین(ع) و هم باطل بودن حکومت یزید بیان می شد.
حسن پور در خصوص اهمیت حضور حضرت زینب در واقعه عاشورا ادامه داد: زمانی که خطبه های حضرت زینب(س) در زمان اسارتشان را می بینیم، متوجه می شویم که اگر ایشان در واقعه کربلا نبودند، حماسه عاشورا ابتر می ماند. همچنین متوجه این موضوع می شویم که خاندان پیامبر(ص) و دیگر اسرا بودند که عاشورا را زنده نگه داشتند و به همین دلیل امام حسین(ع) با خانواده خود به جنگ با عمر سعد رفتند.
باشگاه خبرنگاران
مطالب مرتبط :
عشق عجیب حسین تهی به امام حسین(ع)!+تصاویر
سفارشات امام حسین علیه السلام برای زندگی زناشویی
انواع عزاداری امام حسین(ع) از دید ائمه/ رابطه کربلا با ظهور امام زمان
نام تمامی قاتلان امام حسین (ع) و سرنوشت آنها بعد از حادثه کربلا
40 حدیث نورانی درباره امام حسین (ع)
همراهان و یاران امام حسین علیه السلام زنده ماندند:
لشکر امام حسین
همراهان و یاران امام حسین علیه السلام زنده ماندند:
1 - عقبة بن سلمان
وی غلام رباب، دختر امریء القیس، همسر امام حسین علیه السلام بود که او را به اسارت گرفتند و نزد عمر سعد بردند و چون از او پرسید: «تو کیستی؟» پاسخ داد: برده ای هستم. عمر سعد او را آزاد کرد.
2 - مرقع بن قمامه
او را نیز به اسارت گرفتند و قبیله وی از عمر سعد برای او امان گرفتند و نزد عبیدالله زیاد بردند و عمر سعد ماجرای او را باز گفت و پسر زیاد او را به بحرین تبعید کرد و در آنجا سکونت گزید.
3 - مسلم بن ریاح
وی نیز از همراهان امام حسین علیه السلام بود و پرستاری آن حضرت را میکرد. پس از شهادت آن حضرت زنده ماند و از کربلا گریخت.
مسلم بن ریاح از جمله کسانی است که قسمتهایی از ماجرای کربلا را نقل کرده است.
4 - حسن بن حسن
حسن بن حسن که مشهور به حسن مثنی است در روز عاشورا زخمی و مجروح گردید وبا وساطت اسماء بن خارجه فزاری که در لشکر عمر سعد بود و با او خویشاوندی داشت، از کشتن او صرف نظر کردند، و او را به کوفه آوردند و معالجه کردند و پس از بهبودی به مدینه بازگشت.
5 - عمر بن حسن.
6 - قاسم بن عبدالله.
7 - محمد بن عقیل.
8 - زید بن حسن.(1)
اینان نیز به گفته برخی از اهل تاریخ در کربلا بودند، ولی زنده مانده و به شهادت نرسیدند.
البته ضحاک بن عبدالله مشرقی جزءیاران بود ولی نیمه ظهر عاشورا امام را تنها گذاشت وفرار کرد (2)
1.زندگانی امام حسین 117 تالیف سید هاشم رسولی محلاتی ص 548
2. فرهنگ عاشوا، جواد محدثی ص 291
مطالب مرتبط :
آرایش جنگی یاران امام حسین(ع) و سپاه دشمن در روز عاشورا + تصویر
شاخصههای برتری اصحاب امام حسین بر دیگر شهدای تاریخ
شهدای کربلا (3) زهیربن قین، بازوی توانای امام حسین
ماجرای شگفت انگیز و اعجاب آمیز چاه کندن امام حسین و رفع عطش با آب گوارا چه بود؟
داستان معجزه شگفت انگیز ضریح امام حسین (ع)
دقت در خطابه های حضرت زینب مشخص می شود که محوریت خطبه هایشان، بیان این بود که خاندان پیامبر(ص) نسبت به بقیه مردم به لحاظ علمی و ارزشی در اولویت هستند.
خانواده امام حسین در کربلا
با حجت الاسلام و المسلمین داوود حسن پور، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل مذهبی با اشاره به اهمیت حضور حضرت زینب(س) در اشائه فرهنگ حسینی گفت: پس از واقعه عاشورا، افرادی مانند ام کلثوم، فاطمه دختر امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، حضرت حضرت زینب(س) و غیره حماسه عاشورا را به گوش همگان رساندند.
چرا امام حسین (ع) خانواده شان را هم به کربلا بردند؟
وی افزود: در بحث اشاعه فرهنگ حسینی و بیان مصیبت های روز عاشورا، نقش حضرت زینب(س) به دو دلیل پر رنگ تر بود. نخست اینکه امام سجاد(ع) تا مدتی بیمار بودند و توان انجام این کار را نداشتند دوم اینکه یزید تمام تلاش خود را برای به شهادت رساندن امام سجاد(ع) انجام می داد و برای همین زین العابدین(ع) نمی توانست، فعالیت زیادی انجام دهد.
این استاد دانشگاه در خصوص فعالیت های خاندان پیامبر(ص) در زمان اسارت اظهار کرد: با دقت در خطابه های حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) در زمان اسارت، مشخص می شود که محوریت خطبه هایشان، بیان این بود که خاندان پیامبر(ص) نسبت به بقیه مردم به لحاظ علمی و ارزشی در اولویت هستند. با بیان این موضوع هم حقانیت امام حسین(ع) و هم باطل بودن حکومت یزید بیان می شد.
حسن پور در خصوص اهمیت حضور حضرت زینب در واقعه عاشورا ادامه داد: زمانی که خطبه های حضرت زینب(س) در زمان اسارتشان را می بینیم، متوجه می شویم که اگر ایشان در واقعه کربلا نبودند، حماسه عاشورا ابتر می ماند. همچنین متوجه این موضوع می شویم که خاندان پیامبر(ص) و دیگر اسرا بودند که عاشورا را زنده نگه داشتند و به همین دلیل امام حسین(ع) با خانواده خود به جنگ با عمر سعد رفتند.
باشگاه خبرنگاران
مطالب مرتبط :
عشق عجیب حسین تهی به امام حسین(ع)!+تصاویر
سفارشات امام حسین علیه السلام برای زندگی زناشویی
انواع عزاداری امام حسین(ع) از دید ائمه/ رابطه کربلا با ظهور امام زمان
نام تمامی قاتلان امام حسین (ع) و سرنوشت آنها بعد از حادثه کربلا
40 حدیث نورانی درباره امام حسین (ع)
نذری امام حسین، نیتی است که فرد با توسل به امام حسین در هنگام گرفتاری به جهت دفع بلا و رفع گرفتاری انجام داده و پس از رسیدن به حاجت ادا میکند.
نذر یعنی آنکه فردی تصمیم بگیرد برای رضای خدا کاری انجام بدهد. آن کار که میتواند انجام کاری خیر و یا ترک گناهی باشد، به خودی خود مستحب بوده اما بعد از اثر نذر، و البته با شرایطی که در متون اسلامی ذکر شده است واجب میشود.
معمولاً نذرهایی که انسان میکند به صورت مشروط است یعنی مثلاً نذر میکند که؛ اگر بیماریم معالجه شد، روز قبل از ماه رمضان را روزه میگیرم.
نذری تنها مخصوص دین اسلام نیست و آنطور که از تاریخ برمیآید، نشانی از این سنت پسندیده در دیگر ادیان الهی نیز موجود است. در عزاداریهای محرم برخی از ارامنه و زرتشتیان که به حضرت ابوالفضل(ع) و اباعبدالله الحسین(ع) ارادت ویژه ای دارند، هر ساله از قند و چای هیئتهای مسلمان گرفته تا چند رأس گوسفند نذر میکنند و در این مراسم معنوی شرکت می کنند.
نذورات در بین مسلمانان در ایام مختلفی وجود دارد که ماه محرم از ویژهترین این ایام است و نذریهای زیادی در آن ادا می شود؛ آیین نذری دادن به عزاداران امام حسین(ع) یا "نذری امام حسین" سنتی دیرینه و پسندیده در میان مسلمانان جهان و به خصوص شیعیان دنیاست که در کشور ما رواج بیشتری دارد و علیالخصوص، در شب و روز تاسوعا و عاشورا به اوج خود میرسد.
بیشتر این نذریها به صورت طبخ غذا و پخش آن میان مردم و عزاداران امام حسین(ع) است، به علاوه توزیع غذای نذری امام حسین در دستهها و هیئتهای مذهبی در این ایام بسیار معمول است.
گذشته از فلسفه نذری دادن، به سراغ معرفی غذاهای نذری امام حسین میرویم تا ببینیم برای مثال چرا غذایی مثل "قیمه" به غذای نذری اما حسین معروف شده است؟
همانطور که گفته شد، یکی از خوشمزهترین غذاهایی که همه ما در طول زندگی خوردهایم و مزه آن زیر دندانمان مانده، قیمه نذری است و اینکه چرا قیمه نذری اینقدر خوشمزه است دلایل بسیاری میتواند داشته باشد.
شاید بهترین نذرها برای مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن و بالابردن آگاهی قشر جوان، توزیع محصولات فرهنگی مانند سیدیهای سخنرانی موثر، کتب مذهبی ساده و زیبا و قابل فهم برای عموم مردم باشد.
فرهنگ عاشورا تا پایان عرصه تاریخ ماندگار است. فرهنگی که اساس حرکتهای مختلف در طو ل 1400 سال پس از قیام پسر بهترین مخلوق خدا در روی زمین است.
فرقی نمیکند که در کجا زندگی کنیم، همین کافی است که به امام حسین (ع) و خاندان پاک ایشان متوسل شویم و با تمام وجود برای حاجتمان نذر کنیم و در این روزهای زیبا با دلی پر از شکر و توسل نذرمان را ادا کنیم.
گردآوری: گروه آشپزی ستاره
* فر را با دمای 180 درجه سانتی گراد گرم کرده و قالب کیک 30×20 سانتی متری را کاغذ روغنی بیندازید (به طوری ادامه ...
مینی تارت میوه با کاستارد خامهای* آرد، پودر شکر و کره را در غذاساز بریزید تا به صورت پودر درآید، زرده و آب را اضافه کنید تا خمیر لطیفی ادامه ...
مینی ژلی کیک* فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد گرم کنید و قالب مربع 22 سانتی متری را چرب کرده و کاغذ روغنی بیندازید. ادامه ...
مینی تارت کرم بروله* شیر، خامه و رنده پوست لیمو را در قابلمهای ریخته و روی حرارت قرار دهید تا به جوش آید. زرده تخم مرغ ادامه ...
کاپ کیک هویج با رویه پنیر خامهای* فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد گرم کنید. داخل قالبهای مافین کاغذ مخصوص کیک یزدی یا مافین بگذارید. ادامه ...
مینی کیک سیب و دارچین* کره را با شکر و وانیل بزنید تا سفید شود، سپس تخم مرغ را افزوده و در آخر آرد، بیکینگ پودر و شیر را در ادامه ...
مینی بانوفی پای شکلاتی* آرد، پودر شکر، کاکائو و کره را در غذاساز بریزید تا به صورت پودر درآید، سپس زرده تخم مرغ و به مقدار ادامه ...
تافی کرانچی چیز کیک12 قالب مینی تارت را که گنجایش یک و یک دوم قاشق سوپ خوری داشته باشد چرب کنید. بیسکوییت را نرم پودر کنید، ادامه ...
کرم پنیری شکلاتی* پودر ژلاتین را با آب و شکر مخلوط کرده و روی بخار کتری قرار دهید تا حل شود.* در کاسهای زرده تخممرغ، ادامه ...
بامداد-یکی از مواقعی که عفو به شکل زیبایی خودنمایی می کنید زمانی است کسی می تواند و قدرت عمل دارد، ولی عفو می کند و می بخشد و انتقام گرفتن بر او هیچ ملامتی نیست؛ (شوری، ۴۰) که این نوع چه قدر می تواند زیبا و شیرین باشد چنانچه در روایتی از امام حسین علیه السلام داریم که …
خدا می فرماید: آن ها که اهل عفو و بخششند بیایند بدون حساب به بهشت بروند
برترین مکارم اخلاقی در بیان قرآن کریم
قرآن کریم مهمترین و برترین مکارم اخلاقی را گذشت و بخشش که همانا صفت عالیه خداوند رحمان و رحیم (بخشنده و مهربان) بر می شمارد و خداوند متعال در قرآن و در ابتدای هر سوره خود را بنام بخشنده و مهربان معرفی می کند. عفو و بخشش یک رحمت الهی است، پیامبران و اولیاء الهی هم که واجد مکارم اخلاق می باشند موظفند که پیروان خویش را با این صفات الهی تربیت نمایند. پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) که پیامبر رحمت نامیده می شود مزین به این صفت و بهترین اسوه و الگوی رفتاری در مورد عفو و بخشش می باشد و خداوند در قرآن با این صفت پیامبر را خطاب می کند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (سوره آل عمران آیه ۱۵۹): و بدان که ای ( پیامبر) اگر تو خشن و سنگدل بودی ( و بر مردم نسبت به ستم هایی که به تو کرده اند مهربان و با گذشت نبودی) هر آینه از اطراف تو متفرق می گشتند ( وتو در راه انجام تبلیغ دین اسلام ناموفق می ماندی) پس ( ای پیامبر به علت نافرمانی های مسلمان ” در جنگ احد”) آنها را مورد عفو و بخشش قرار بده و برای آنها طلب آمرزش کن و با آنها مشورت نما و اما هر گاه تصمیم بر کاری گرفتی بر خدا توکل کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.
بعد از عدم اطاعت از دستور پیامبر در جنگ احد و فرار عده ای از مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) که منجر به زخمی شدن حضرت گردید این آیات در مورد آن عده ای که اطاعت نکرده و از دستورات پیامبر گرامی سرپیچی و فرار را ترجیح داده اند و پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و امیرالمومنین علی علیه السلام را تنها گذاشتند نازل گردید و این آیه بیانگر رحمت واسعه خداوند متعال و سفارش پروردگار در مورد طلب عفو، بخشش و حتی گرفتن مشاوره از افرادی که مطیع دستور نبوده اند نازل گردید که می فرماید.
یک علامت بخشیدن خدا این است که ما را هم بخشنده می کند
شرط اطاعت از خدا
توصیه و تاکید قرآن کریم بر این صفت اخلاقی یعنی عفو و بخشش در جهت تعالی روح، روان، عزت و مقام والای انسانیت است و اگر بندگان خداوند از این مسیر خارج شوند و تابع هوای نفس، کبر، غرور، منیت، خودخواهی، خود شیفتگی که همگی صفات شیطان است گردند در واقع از حوزه اطاعت از خداوند، پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و ائمه معصومین خارج شده اند و مسیر انحراف را که همانا فسق، فجور و گمراهی است، طی خواهند نمود، لذا شرط اطاعت از خدا مزین شدن به صفات بر شمرده در قرآن کریم از جمله صفت عفو و بخشش می باشد، کسانی که عفو و بخشش نداشته باشند در سایه رحمت و غفران الهی قرار نخواهند گرفت: وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره نور، آیه ۲۲)
زیباترین زمانی که عفو خودنمایی می کند
یکی از مواقعی که عفو به شکل زیبایی خودنمایی می کنید زمانی است کسی می تواند و قدرت عمل دارد، ولی عفو می کند و می بخشد و انتقام گرفتن بر او هیچ ملامتی نیست؛ (شوری، ۴۰) که این نوع چه قدر می تواند زیبا و شیرین باشد چنانچه در روایتی از امام حسین علیه السلام داریم که می فرمایند: اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ: بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.(الدره الباهره، ج ۷۱،ص۴۰۰)
بخشنده بودن، علامت بخشیده شدن از طرف خدا
یک علامت بخشیدن خدا این است که ما را هم بخشنده می کند. اگر دیدی که دلت واقعاً صاف شده و کینه ای از کسی نداری، ناراحتی ات را کنار گذاشتی و برای دیگران دعا می کنی بدان که خدا تو را بخشیده است.
در قرآن کریم نیز به این نکته توجه شده و می فرماید: وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره نور، آیه ۲۲)
به شاگرد امام صادق علیه السلام گفتند: چرا برای دیگران دعا می کنی؟ گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که پشت سر مومنی دعا بکند هزار برابر بهتر درباره خودش مستجاب می شود. من برای خودم دعا کنم شاید مستجاب نشود اما برای دیگران دعا کنم هم برای او مستجاب می شود و هم هزار برابر بهتر در حق خودم مستجاب می شود. من دعای مستجاب هزار برابر را ول کنم و برای خودم دعا کنم که شک دارم مستجاب می شود یا نه؟
گذشت از تقصیرات دیگران
آیت الله ابوالفضل زاهدی از علمای بزرگ قم بودند ایشان فرمودند: مردم شب قدر بیایید با خدا معامله کنید نمی خواهید گناهانتان آمرزیده شود؟ نمی خواهید خدا لطف و عنایتش را شامل حال شما بکند؟ بگویید خدایا هر کس گردن ما حقی دارد ما حلالش کردیم ما بخشیدیم وقتی خدا ببیند تو دیگران را می بخشی می شود خدا تو را نبخشد. خدا می گوید تو بنده منی از دیگران گذشت کردی من خدای بزرگ گناهان تو را نبخشم. اما اگر شما نبخشید خدا هم نمی بخشد. خدا می گوید من میلیارد گناه تو را ببخشم آن وقت تو خودت حاضر نیستی کسی که به تو بدی کرده ببخشی. آن هایی که دیگران را حلال می کنند و گذشت می کنند شک نکنند که اهل بهشتند.
آیه و حدیث فراوان داریم کسی که عفو بکند، آشتی بکند اجرش با خداست. روایت داریم روز قیامت خدا خطاب می کند کجا هستند آن هایی که به خدا حق دارند؟ همه تعجب می کنند آیا انبیاء، علماء، شهداء و اولیاء خدا هستند کیا هستند؟ خدا به همه حق دارد کسی از خدا طلب ندارد. خطاب می رسد «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مَنْ کَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ فَیُقَالُ مَنْ هُمْ فَیُقَالُ الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِلَا حِسَاب» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج ۶۸/ ص: ۳۹۷). کجا هستند آن هایی که در دنیا از دیگران گذشت کردند؟ کجایند آن هایی که محض رضای خدا از تقصرات دیگران گذشتند حلال کردند؟ خدا می فرماید: آن ها که اهل عفو و بخششند بیایند بدون حساب به بهشت بروند. اول کسانی که به بهشت می روند یک گروهشان آدم های اهل گذشت و عفوند.
در نهج البلاغه داریم: هر طور با دیگران رفتار کنی خدا هم همان طور با شما رفتار می کند ببخشی می بخشند، گیر بدهی گیر می دهند سخت بگیری سخت می گیرند آسان بگیری آسان می گیرند. یعنی هر طور که جزاء و مزد بدهی خودت هم همان طور مزد می گیری. عذاب جهنم و نعمت های بهشت دست آورد خود ماست.
منابع:
بیانات حجت الاسلام فرحزادی در برنامه سمت خدا
وبلاگ علیرضا الماسوندی
فارس نیوز
تبیان
نوشته در نگاه امام حسین علیه السلام بخشنده ترین مردم چه کسانی هستند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
سید عبدالحمید طباطبایی- کارشناس حوزه / بخش قرآن تبیان
از داستان های جالب و پندآموزی که در قرآن ذکر شده زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد. در سوره انبیاء درباره دعوت ابراهیم علیه السلام و عدم همراهی مردم با ایشان آمده است که وقتی ابراهیم متوجه گمراهی مردم شد و برای مبارزه با شرک قوم خود روزی که همه برای جشن به صحرا رفته بودند او به معبدی که بت ها در آن بود رفته و تمام بت ها را می شکند و سپس تبر را به دست بت بزرگی که در آن جا بود قرار می دهد و بعد از بازگشت مردم و دیدن این صحنه به سراغ ابراهیم علیه السلام رفته و به او می گویند: چرا اینکار را کردی که در جواب می گوید: کار بت بزرگ بوده است و اگر می خواهید از خودش بپرسید که مردم جواب داده اند که خود می دانی آنها سخن نمی گویند. ابراهیم فرمود پس چرا چیزی را می پرستید که حتی نمی تواند از خود دفاع کند، که بعد از این بود که به دستور پادشاه ستمکار آن زمان تصمیم بر کشتن حضرت ابراهیم علیه السلام گرفته شد: «قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ» (1)
گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است.
فرعون زمان حضرت ابراهیم علیه السلام برای تحریک مردم جاهل از مقدسات آنها سوء استفاده نمود: «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ» یزیدیان نیز برای تحریک مردم نادان برای مبارزه با امام حسین علیه السلام از جملات مقدس همچون: «یا خیل الله ! ارکبى و بالجنه ابشرى» (3) اى سواران الهى ! سوار بشوید و بهشت بر شما بشارت باد، استفاده می کردند.
بعد از آنکه قوم ابراهیم علیه السلام به تبعیت از ظالم زمان خود، تصمیم به سوزاندن وی گرفتند و بعد از جمع آوری انبوهی از چوب و ایجاد آتشی عظیم حضرت ابراهیم علیه السلام را به سمت آتش انداختند.
در این هنگام فرشته الهی نازل شد تا حضرت ابراهیم را نجات دهد. ابراهیم علیه السلام فرمود از هیچ کس کمک نمی خواهم جز خدا که در این لحظه آتش گلستان شد: « قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ » (2)
سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!».
یکی بودن هدف نمایندگان الهی که در قالب هاى متفاوتى صورت گرفته باعث ایجاد تشابهاتی در زندگی آنها شده، به گونه ای که اتفاقاتی همانند برای آنها روی داده است و ما می توانیم این مشابهت را در حرکت امام حسین علیه السلام با حوادث روی داده برای حضرت ابراهیم علیه السلام مشاهده نمائیم.
همانگونه که ابراهیم علیه السلام تمام تلاش خود را برای مبارزه با طاغوت زمان و هدایت مردم خرج کرد حتی دست از جان خود کشید، امام حسین علیه السلام نیز همه تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی انجام دادند تا جایی که حتی خون قلب خود را فدا کرد. که در زیارت اربعین آمده است: « و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره الظلاله» حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
وقتی که حضرت ابراهیم علیه السلام به درون آتش انداختند آن حضرت با توکّل بى نظیرش به خداوند، از هیچ فرشته ای کمک نگرفت و در آن هنگام به مناجات و راز و نیاز با پروردگار مشغول بود.
حضرت علی علیه السلام نیز وقتی که در محراب مسجد شمشیر به سرش خورد اولین جمله ای که فرمود: « فزت و ربّ الکعبه» بود. امام حسین علیه السلام نیز در لحظه آخر عمرش در گودال قتلگاه چنین با خدای خود مناجات می نمود: «الهی رِضاً بِرِضِاکَ، صَراً عَلی قَضائِک یا رَبَ لا الهَ سِواکَ...» خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می کنم.
اگر مبارزه حسین بن على علیه السلام را با لشکریان یزید و ابن زیاد از جنبه نظامى، یعنى از نظر ظاهرى و صورى در نظر بگیریم، امام حسین شکست خورد و آنها پیروز شدند. اما اگر ماهیت قضیه را در نظر بگیریم ، فکرى و اعتقادى است، یعنى حکومت یزید سمبل جریانى بود که مى خواست فکر اسلامى را از بین ببرد و امام حسین براى احیاء فکر اسلام جنگید، در این صورت باید ببینیم آیا امام حسین به مقصودش رسید یا نرسید؟ آیا توانست یک فکر را در دنیا زنده کند یا نتوانست؟ مى بینیم که توانست.
فرعون زمان حضرت ابراهیم علیه السلام برای تحریک مردم جاهل از مقدسات آنها سوء استفاده نمود: «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ» یزیدیان نیز برای تحریک مردم نادان برای مبارزه با امام حسین علیه السلام از جملات مقدس همچون: «یا خیل الله ! ارکبى و بالجنه ابشرى» (3) اى سواران الهى ! سوار بشوید و بهشت بر شما بشارت باد، استفاده می کردند.
امام سجاد علیه السلام در باب جهالت دشمنان امام حسین علیه السلام فرمودند: «لا یوم کیوم الحسین علیه السلام، اذ دلف علیه ثلاثون الف رجل، یزعمون أنهم من هذه الامة، کل یتقرب الی الله بدمه » (4) سی هزار نفر بر جد ما حمله کردند و هر کدام با کشتن جد ما قصد تقرب به خدا داشتند.
قرآن در داستان حضرت ابراهیم قدرت خداوند را بالاترین قدرت می داند که همه توطئه ها را از بین می برد و دین خود را حفظ می نماید: «أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ» (5)
یزید نیز می خواست با شهادت امام حسین علیه السلام نور خداوند را خاموش کند و دین اسلام را از بین ببرد همچون معاویه که از شنیدن نام پیامبر صلوات الله علیه در اذان ناراحت می شد(6) و می خواست نام مبارکش را حذف کند ولی قدرت خداوند بالاتر از معاویه و یزید بود و یاد و نام اولیاء خدا را جاودانه کرد.
در این زمینه شهید مطهری می گویند: اگر مبارزه حسین بن على علیه السلام را با لشکریان یزید و ابن زیاد از جنبه نظامى، یعنى از نظر ظاهرى و صورى در نظر بگیریم، امام حسین شکست خورد و آنها پیروز شدند. اما اگر ماهیت قضیه را در نظر بگیریم ، فکرى و اعتقادى است، یعنى حکومت یزید سمبل جریانى بود که مى خواست فکر اسلامى را از بین ببرد و امام حسین علیه السلام براى احیاء فکر اسلام جنگید، در این صورت باید ببینیم آیا امام حسین علیه السلام به مقصودش رسید یا نرسید؟ آیا توانست یک فکر را در دنیا زنده کند یا نتوانست؟
مى بینیم که توانست. هزار و سیصد سال است که این نهضت هر سال یک پیروزى جدید به دست مى آورد، یعنى هر سال عاشورا، عاشورا است و معنى کل یوم عاشورا این است که هر روز به نام امام حسین با ظلم و باطلى مبارزه مى شود و حق و عدالتى احیاء مى شود، این پیروزى است و پیروزى بالاتر از این چیست؟ یزیدها و ابن یزیدها مى روند، ولى حسین ها و عباس ها و زینب ها باقى مى مانند. البته به عنوان یا ایده نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک صاحب اختیار و حاکم بر جامعه خویش . آرى ! آنها مى میرند، اما اینها زنده و جاوید باقى مى مانند. (7)
همانگونه که سرنوشت مردان خدا و اولیاء الهی همسان می باشد و پیروزی برای آنان است، باید بدانیم که اگر آنها را یاری کنیم خداوند ما را یاری می کند: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم» ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند. (8) ولی اگر دین خدارا حمایت نکنیم خداوند دین خود را حفظ خواهد کرد و ما هستیم که دچار خسران الهی می شویم و عاقبت، حقّ پیروز است.
پی نوشت ها:
1. انبیاء ، 68.
2. أنبیاء، 69.
3. تاریخ الطبری ، ص416.
4. امالی صدوق ص 374.
5. أنبیاء، 70.
6. الصحیح من سیره النبی (صلی الله و علیه وآله)، ج اول، ص 24.
7. کتاب حق و باطل، ص 38.
8. محمد ،7.
علی بیرانوند- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
در فرهنگ و ادبیات عرفان اسلامی، همراه بودن عناصری همچون رضا، تسلیم، درد و رنج در مسیر سیر الی الله موضوعی ضروری و اجتناب ناپذیر است.[1] عارفان طریق برای قرب الی الله و دستیابی به مقامات صعب العبوری می بایست با بهره مندی از شاخص رضایتمندی از خدای متعال تمام سختی های مسیر بندگی را به جان بخرند و ذره ای در این خصوص شکوه و ناراحتی به خود راه ندهند.
سیره و رفتار امام حسین (علیه السلام) در کربلا همچون تابلویی است، که در آن اوج عرفان اسلامی را می توان به نظاره نشست.
در احادیث مشخصی از منابع روایی و تفسیری، سوره مبارکه فجر به نام سوره ی امام حسین (علیه السلام) شهرت یافته است. منابع تفسیری و روایی رابطه ای زیبا بین محتوای این سوره و امام حسین (علیه السلام) برقرار کرده اند. از جمله اینکه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) این چنین بیان شده است: «ابْنِ فَرْقَدٍ از حضرت صادق (علیه السّلام) روایت کرده که حضرت به اصحاب خود فرمود: سوره ی فجر را در نمازهای واجب و نیز نماز مستحب خود بخوانید، چرا که این سوره به امام حسین(علیه السلام) اختصاص دارد. ابو اسامة عرض کرد: چگونه این سوره به آن حضرت اختصاص دارد؟ فرمود: مگر نشنیدی قول خدای تعالی را «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؟». این آیه درباره حسین بن علی (علیه السّلام) است؛ چرا که او صاحب نفس مطمئنه ی راضیه ی مرضیه است».[2]
حضرت عیسی بن مریم به حواریین فرمود: کاری کنید که نزد خدا محبوب گردید و به خدا نزدیک شوید. گفتند: ای روح الله! چگونه در نزد خدا محبوب شویم و به او نزدیک گردیم؟ گفت: با بغض اهل گناه، و با دشمنی ایشان، رضای الهی را طلب کنید
به اذعان مفسران قرآن و روایاتی که در منابع تفسیر ذکر شده، مصداق اتم و اکمل نفس مطمئنه، وجود مقدس ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است. امام حسین (علیه السلام) در مسیر بندگی و سیر الی الله با صبر و تحمل سختی ها در آرامش بی مثالی قرار داشت. آرامشی که او را برای انجام تکالیف الهی مصمم تر می کرد. هر چند کسانی که از این شاخص دینی و عرفانی برخوردار نبودند، و از این آرامش و اطمینان خاطر بهره ای نداشتند،[3] سعی داشتند حضرت را از ورود در مسیر کرب و بلا، باز دارند، ولی امام حسین (علیه السلام)، ابراهیم گونه برای غلبه حق علیه باطل به وعده ی الهی اطمینان خاطر داشت.
روحیه رضایتمندی از خدا، از جمله آثار ارزشمند ایمان به خدای متعال و از لوازم محبت به باری تعالی است؛ کما اینکه قرآن کریم در خصوص رابطه ایمان و اطمینان و آرامش واقعی می فرماید:« أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[سوره رعد، آیه28] بدانید تنها با ذکر خدا دلها آرام مى گیرد.»
کسانی که به این مقام شامخ دست یافته اند، پیوسته در لذت و سرور به سر می برند، و هر آنچه از سختی و مصیبت در زندگی بر آنها وارد می شود را نیز زیبا می بینند،[4] کما اینکه دست پرورده ی عرفان حسینی، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) نیز در توصیف صحنه ی کربلا این چنین می فرماید: « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا؛[5] من جز خیر و زیبایى چیزى ندیدم.»
این سوره به امام حسین (علیه السلام) اختصاص دارد. ابو اسامة عرض کرد: چگونه این سوره به آنحضرت اختصاص دارد؟ فرمود: مگر نشنیدی قول خدای تعالی را «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؟» این آیه دربارة حسین بن علی (علیه السّلام) است؛ چرا که او صاحب نفس مطمئنه ی راضیه ی مرضیه است.
از آن جهت که امام حسین(علیه السلام) توانسته بود تمام مسیر زندگی خود را در مسیر رضایت الهی قرار دهد، مفتخر شده است، که مدال رضایت پروردگار عالم را به دست آورد. «ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛ [سوره فجر، آیه28] به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.»
مفسران قرآن کریم در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشته اند: «تعبیر به "راضیه" به خاطر آن است که تمام وعده هاى پاداش الهى را بیش از آنچه تصور مى کرد قرین واقعیت مى بیند، و آن چنان فضل و رحمت خدا شامل حال او مى گردد که یکپارچه رضا و خشنودى مى شود و اما تعبیر به "مرضیه" به خاطر این است که مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است. چنین بنده اى، با چنان اوصاف، و با رسیدن به مقام رضا و تسلیم کامل، حقیقت عبودیت را که گذشتن از همه چیز در طریق معبود است دریافته، و در سلک بندگان خاص خدا گام نهاده، و مسلما جایى جز بهشت براى او نیست.»[6]
خدای متعال در قرآن کریم آیه های زیبایی را برای تحصیل رضایت خود در اختیار انسان ها قرار داده است، کلید های ارزشمندی که به درستی می توان همه آنها را در زندگی ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) مشاهده کرد.
1-خوف و امید به خدای متعال:
«رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّه؛[بینه/8] (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند و این (مقام والا) براى کسى است که از پروردگارش بترسد.»
2-ایمان و عمل صالح:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ ... رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ؛[بینه/7و8] کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات هستند. خدا از آن ها خشنود است و آن ها [هم] از خدا خشنودند.»
3-دشمنی با دشمنان خدا:
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) این چنین نقل می نماید: «قَالَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ تَحَبَّبُوا إِلَى اللَّهِ وَ تَقَرَّبُوا إِلَیْهِ. قَالُوا: یَا رُوحَ اللَّهِ بِمَاذَا نَتَحَبَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ نَتَقَرَّبُ؟ قَالَ: بِبُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی وَ الْتَمِسُوا رِضَا اللَّهِ بِسَخَطِهِم ؛[5] حضرت عیسی بن مریم به حواریین فرمود: کاری کنید که نزد خدا محبوب گردید و به خدا نزدیک شوید. گفتند: ای روح الله! چگونه در نزد خدا محبوب شویم و به او نزدیک گردیم؟ گفت: با بغض اهل گناه، و با دشمنی ایشان، رضای الهی را طلب کنید!»
امام حسین(علیه السلام) تجسم عینی و واقعی مقام رضا، تسلیم و صبر در برابر مصیبت های ناگوار و سخت است. او با دستیابی به قله ی مکارم اخلاق توانست، مدال رضایت و خشنودی خدا را بدست آورد.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: یحیی یثربی، عرفان عملی، ص334.
[2]. بحار الأنوار، ج 24، ص93.
[3]. سوره حج، آیه 11. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ».
[4]. عباس اسماعیلی یزدی، فرهنگ صفات، ص290.
[5]. اللهوف على قتلى الطفوف(ترجمه فهرى)، ص160.
[6]. تفسیر نمونه، ج 26، ص477.
مریم خندابی- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث/ بخش قرآن تبیان
ظاهر قرآن شاخه است و باطن اصل و ریشه، در عین حال که نازل شده است و ظاهر آن در دست همگان قرار دارد، اصل آن نزد معلم آن خداوند سبحان قرار دارد. این مرحله اصلی و باطن به منزله ام الکتاب بوده و مرحله فرعی و ظاهر به آن متکی است، چنانچه همگان به آن مقام محجوب راه ندارند زیرا جز پاکان را بدان راه نیست .
شاید کنایه نباشد بلکه واقعاً سختی مصیبت آن روز در آسمان و زمین اثر فیزیکی گذاشته و آثار تغییر در آن ظاهر شده است، چرا که در برخی روایات آمده است آسمان بر احدی گریه نکرد جز بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی و گریه ی آنان همان سرخی آسمان بود.
تأویل و تفسیر باطنی بسیاری از آیات قرآن در بیان اهل بیت و ائمه معصومین وارد شده است. هرچند که در ظاهر در هیچ آیه ای به اسم آنان اشاره نشده است، و علت این مسئله این است که مصلحت در آن می باشد که قرآن به صورت غیر صریح و با اشاره و کنایه مطلب را بیان نماید؛ زیرا احتمال دارد که دامنه مخالفت با مسئله امامت ائمه به مخالفت با قرآن و اصل دین کشیده شود که این به صلاح مسلمانان نخواهد بود و مسئله بعد اینکه اگر آیه به طور صریح از امامت و ولایت صحبت کنند آن آیه را تبدیل یا تحریف نمایند و آنگاه ارزش اسلام به عنوان دین خاتم و قرآن به منزله یک کتاب آسمانی جاودان هتک می گردید .
در روایات متعددی آیه 29 سوره دخان بر گریه ی خون بار آسمان و زمین بر امام حسین تطبیق داده شده است : فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالأرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ (دخان، 29)
آیه در مقام بیان است که پس از غرق شدن فرعونیان آسمان و زمین بر آنان گریه نکردند زیرا آنان موجودات خبیثی بودند که گویی هیچ ارتباطی با عالم هستی و جهان بشر نداشتند. هنگامیکه این بیگانگان از عالم طرد شدند کسی جای خالی آنان را احساس نکرد؛ نه در صحنه ی زمین، نه بر پهنه ی آسمان و نه در اعماق قلوب انسانها. به همین دلیل هیچکس قطره ی اشکی بر مرگ آنان فرو نریخت و اما بر خلاف فرعونیان و تبهکاران، در روایات متعددی آمده است که هنگامیکه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید آسمان و زمین بر مصیبت او گریه کردند؛ آسمان خون بارید و هر سنگی را که از زمین بر می داشتند زیر آن خون تازه بود. این روایات هم در کتاب های شیعه نقل شده است هم در کتاب های اهل سنت.( اقبال الاعمال: ص545- بحار الأنوار: ج 14-ص182-183- ج45-ص210-211؛ فضایل الخمسة من الصحاح آلسته : ص293)
اگر آیه به طور صریح از امامت و ولایت صحبت کنند آن آیه را تبدیل یا تحریف نمایند و آنگاه ارزش اسلام به عنوان دین خاتم و قرآن به منزله یک کتاب آسمانی جاودان هتک می گردید .
1.گریه ی آسمان و زمین کنایه از شدت مصیبت روز عاشورا است .
2.شاید کنایه نباشد بلکه واقعاً سختی مصیبت آن روز در آسمان و زمین اثر فیزیکی گذاشته و آثار تغییر در آن ظاهر شده است، چرا که در برخی روایات آمده است آسمان بر احدی گریه نکرد جز بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی و گریه ی آنان همان سرخی آسمان بود .
ظاهر روایات این است که این تعبیر ها کنایه نیست و تنها آسمان سرخ نشده بود و واقعاً از آسمان خون بارید و زمین پر از خون شد، ولی به نظر می رسد که این حوادث ملکوتی باشد که در آن روز رخ داد و خون همه جا را فرا گرفت اما برای همه افراد قابل مشاهده نبود بلکه افراد خاصی آن را می دیدند.