مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مصاحبه با دختر حسین پناهی: «در آن ۳ روز چه گذشت؟»

جام جم سرا: خلاصه‌ای ویراسته از گفت‌وگو با «آنا پناهی»، دختر «حسین پناهی» شاعر و بازیگر را که در آن، از پدرش، رابطه دختر و پدری، دنیای ذهنی و فکری و خلاصه زندگی وی، بخصوص گلایه‌هایش از برخی صحبت‌های پس از درگذشت پدر سخن گفته در پی بخوانید. او جملاتش را چنین ادامه می‌دهد:

در این دو مجموعه زوایای دیگری از زندگینامه و شخصیت حسین پناهی شناخته می‌شود. و پاسخی است بر بعضی از سوالاتی که مخاطبانش داشته‌اند. اینکه چرا در بیشتر فیلم‌ها نقش کودکان و یا دیوانگان را بازی می‌کرده و یا اینکه چرا ما حسین پناهی را بیشتر یک بازیگر می‌شناسیم در صورتی که بیشتر شاعر بوده تا بازیگر. یکی از چیزهایی که باعث می‌شد او را در تئا‌تر و فیلم‌ها به عنوان یک شخصیت عجیب و گنگ بشناسیم همین پشتوانه شاعری بوده و همین باعث می‌شد بازی او با دیگران فرق کند.

*وقتی بزرگانی مثل حسین پناهی در قید حیاتند راحت‌تر می‌توان آثار آن‌ها را پیگیری کرد و مصاحبه‌های آن‌ها را از مراجع خاص و معتبر مربوطه تهیه کرد اما بعد از کوچشان کمی کار مشکل می‌شود. آیا شما برای این مسئله فکری کرده‌اید. گفتار‌ها و آثار واقعی حسین پناهی را از کجا تهیه و پیگیری کنیم؟

از طریق سایت hosseinpanahi. ir راستش را بخواهید چیزی که بعد از مرگ پدرم ما را بیشتر از همه ناراحت می‌کند همین نقل قولهای جعلی و غیر واقعی است. چیزهایی که بعد از رفتن پدرم من و خانواده‌ام و دوستان واقعی‌اش نتوانستیم آن را کنترل کنیم. نوشته‌هایی که عمدا و یا سهوا به دروغ نوشته می‌شوند و باعث آزردن خاطر ما و خود اوست. گاهی تصور می‌کنم اگر پدرم بود و آن وصیت نامه جعلی را می‌دید که به او نسبت داده بودند و هیچ سنخیتی با تفکر و شخصیت حسین پناهی نداشت، چقدر دلگیر و ناراحت می‌شد.

*این گرد و غبار‌ها همیشگی نیست و نمی‌تواند دائم چهره خورشید را بپوشاند، روزی همه چیز آرام می‌شود و ما خورشید خالص را می‌بینیم.

خسرو شکیبایی از دوستان نزدیک پدرم بود. او در این باره جمله‌ای دارد که می‌گوید: «ستاره‌ها هر شب می‌آیند و ماقادر نیستیم آن‌ها را حذف کنیم.»

*اگر بخواهی از عکس‌های حسین پناهی یکی را انتخاب کنی کدام را بیشتر دوست داری و چرا؟

عکسی که روی جلد کتاب «جهان زیرسیگاری من است» را. نگاهش به بالاست و سیگاری در دستش است، فقط نمی‌دانم، چرا بعضی جا‌ها سیگار را با فوتوشاپ به خودکار تبدیل کرده بودند! این عکس را دوست دارم چون پشت آن نوشته بود: «برای آنا که همهٔ احوالاتم را می‌داند»

*کدام جمله از حسین پناهی را بیشتر دوست داری؟

«جهان زیر سیگاری من است»

*کدام نمایشنامه؟

دو مرغابی در مه

*کدام خاطره؟

همه زندگی با او برایم خاطره است، اما اگر از من بپرسند از او چه می‌دانی؟ می‌گویم: هیچ...

*از گرایشهای فلسفی و کتابهای مورد علاقه پدرت بگو...

فلسفه غرب را کاملا خودخوانی کرده بود و با اینکه آن را آکادمیک نیاموخته بود، همیشه به روز بود.

*تو هم فلسفه را دوست داری؟

من فلسفه غرب را به عشق پدرم خواندم، او یک لیست کتاب به من داد و گفت اگر این‌ها را نخوانی و بمیری، هیچ وقت نمی‌بخشمت! خودم چند تا از آن‌ها را خوانده‌ام، بعد‌ها پدرم پنج شش تا از آن‌ها را جدا کرد و گفت اگر نرسیدی مابقی را بخوانی این چند تا را حتما بخوان. یکی از آن‌ها سفر به انتهای شب است.

*حسین پناهی با شما چگونه بود؟

می‌خواهم بگویم یکی از شخصیت‌هایی که باعث شد حسین پناهی، حسین پناهی شود، شخصی به نام شوکت صادقی (مادرم) است و در بسیاری از موارد شخصیت زن در نوشته‌های حسین پناهی از شخصیت مادرم الهام گرفته شده. از صداقت و سادگی و خلوص مادرم. شاید اگر از یک زن دارای مدرک دکترا خواسته می‌شد که با کسی مثل حسین پناهی زندگی کند نمی‌توانست اما از شعور و درک بالای مادرم بود که اجازه داد حسین همیشه خودش باشد. مادرم هیچ وقت نگفت دیر شد، دیر آمدی، کجا بودی، نگفت چرا نیستی، نگفت چرا زندگی ما مثل زندگی مردم عادی نظم معمولی ندارد... حتی ما هم یاد گرفته بودیم و زمانی که ماندنمان در تهران کنار پدر باعث می‌شد او درگیر روزمرگی شود و دیگر حسین پناهی نباشد، زود‌تر می‌رفتیم تا او به خلوتش باز گردد و بنویسد و خودش بشود. حالا شما ببینید قضاوتهایی که ازسمت عده‌ای، راجع به ارتباط ما با او شده چقدر دور از انصاف است. شاید باورتان نشود اما من، از روی عشق و بدون اینکه پدرم بداند ته سیگار‌های او را وقتی «نامه‌هایی به آنا» را می‌نوشته جمع می‌کردم و هنوز دارم. امسال در نمایشگاه کتاب غرفه داشتیم و کسی نمی‌دانست من در آنجا کتاب می‌فروشم، کسی مرا نمی‌شناخت و با افتخار هم این کار را انجام دادم و آثار پدرم را ارئه دادم. نمی‌دانید چه چیزهایی درباره پدرم شنیدم... کاش این قدر ساده قضاوت نمی‌کردیم، درباره چیزهایی که نمی‌دانیم و یا ناقص می‌دانیم. کاش اصلا قضاوت نمی‌کردیم.

*از چه چیزهایی ناراحتی؟

اینکه عده‌ای همه‌ش از مرگ پدرم می‌پرسند که شما چرا مثلا سه روز بعد رفتید؟ می‌خواهم از آن‌ها سوال کنم آیا شما می‌دانید بر من و خانواده‌ام در آن سه روز چه گذشت؟ آیا می‌توانید بعد‌ها مدیون ما بمانید با این حرف‌ها؟ یا بعضی می‌گویند حسین پناهی را چرا غریب و تنها در سوق به خاک سپردید؟ ما می‌خواهیم بر سر مزارش برویم. وقتی از آن‌ها سوال می‌کنم آیا او را می‌شناسید؟ کتاب‌هایش را دارید؟ می‌گویند نه ما فقط از طریق سایتهای مختلف کارهای او را پیگیری کرده‌ایم. فقط می‌توانم به آن‌ها بگویم به جای این حسی که خوب نیست، اگر می‌خواهید حس بهتری داشته باشید به حسین پناهی، کارهای او را خوب بخوانید و آثارش را از منابع معتبر تهیه کنید. باور کنید او را در آثارش حتما پیدا می‌کنید، نیازی به رفتن این همه راه تا سر مزارش نیست...!

*در کنار این صحبت‌ها می‌خواستم بپرسم خود حسین پناهی چه فیلم‌هایی را می‌دید و به شما توصیه می‌کرد؟

اتفاقا این‌ها در دو کتابی که برایت آورده‌ام هست و می‌توانی بخوانی

*آیا این دو کتاب هم به زبانهای دیگر ترجمه شده؟

هنوز نه، ما هنوز شعر‌ها و دستنوشته‌های دیگری از حسین پناهی داریم که می‌خواهیم آن‌ها را چاپ کنیم. هر وقت آن‌ها هم تمام شد، آنگاه به سراغ ترجمه آن‌ها به زبانهای دیگر می‌رویم. پدرم آنقدر ما را دوست داشت و ما انقدر او را دوست داشتیم، که بدون حرف زدن به هم می‌فهماندیم چه می‌خواهیم، این رابطه خیلی عمیق بود و هست.

*من خودم در شهرستان بزرگ شدم و می‌دانم در آنجا فضای فکری چقدر نسبت به تهران محدود است، در جامعه ما چقدر سخت است که خودت باشی، بدون نقاب. چون اگر خودت باشی خیلی وقت‌ها طرد می‌شوی. حال در فضای سنتی و دژکوه، حسین پناهی چطور اینقدر خودش بود و فرزندانش را این طور بار آورد؟!

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیت پدرم همین بود، خیلی در آن محیط سختی کشید، اما خودش ماند، بعد از آمدن به تهران هم‌‌ همان بود.

*حسین پناهی به جنگ هم رفت؟

بله. پدرم دوسال در بخش فرهنگی سپاه با نگاه خاص خودش به جنگ، فعالیت می‌کرد. در کنار دوستانی مانند آقای آهنگران و آقای شمخانی

*از آن موقع دستنوشته‌هایی دارید؟

چیزی مشخص در دست ما نیست اما آقای آهنگران خاطرات قشنگی با پدرم دارند.

*پس حتما باید در گفت‌وگویی به سراغ ایشان هم برویم.

راستی پدرم یک دلنوشته جالب راجع به شهید سالار پناهی (پسر عمویم) دارد که می‌توانید آن را در سایت بخوانید. یک پیشنهاد برای دوستداران حسین پناهی دارم و آن اینکه حسین پناهی را خوب بخوانید و خوب بشناسید به جای حاشیه‌های بی‌فایده، یک شاعر و هنرمند خیلی دوست دارد آثارش خوب خوانده شود و درست درک شود. حسین پناهی همیشه بیشتر دوست داشت به عنوان یک شاعر شناخته شود. او می‌گفت در زمان طلبگی‌ام هم دغدغه شعر داشتم و اولین شعر من در حوزه بود:

بیمناکم
بیمناکم
من از این ابر سیاه و تیره
که عبوس و خیره
چشم بر بستر پوسیده صحرا دارد
بیمناکم...

دغدغه حسین پناهی وقتی بازی می‌کرده صرفا بازیگری نبوده. او همیشه می‌گفت به خاطر احترام زیادی که برای مخاطبینم در سینما و تلویزیون قائلم سعی می‌کنم بهترین بازی را داشته باشم اما علاقه اصلی من شعر است.

*چرا نقاشی و تئا‌تر و... نه؟ چرا شعر؟

از پدرم تابلوهای نقاشی هم به یادگار مانده اما به نظر من هنر ذاتی است و او خودش را در شعر یافته بود. حسین پناهی شغل‌های زیادی را تجربه کرده است، او چوپان، پارچه فروش، کاشی فروش، طلبه و... بوده. او می‌گفت در کودکی، در کلاس اول ابتدایی معلمی داشتم که همیشه به شوخی روی سرم می‌زد و می‌گفت، حسین تو بالاخره یک روزی افلاطون می‌شوی. خیلی‌ها هستند که شبیه بازی‌ها و شعر‌هایشان نیستند، اما حسین پناهی شبیه آثارش بود.

*به نظر تو در کدام شعر می‌توانیم او را بیشتر پیدا کنیم؟

«به ساعت نگاه می‌کنم:
حدود سه نصفه شب است
چشم می‌بندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم
و طبق عادت کنار پنجره می‌روم
سوسوی چند چراغ مهربان
وَ سایه‌های کشدار شبگردان خمیده و خاکستری گسترده بر حاشیه‌ها
وَ صدای هیجان‌انگیز چند سگ
وَ بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا می‌پرم چون کودکی‌ام و
خوشحال که هنوز معمای سبز رودخانه از دور برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا می‌پرم و
خوب می‌دانم
سال‌هاست که مـُرده‌ام»

فکر می‌کنم این شعر، خیلی حسین پناهی است. حسین پناهی وقتی شب بیدار است فکر و دغدغه‌اش این است نه قسط‌های عقب افتاده نه استرس روزمرگی و غم و غصه‌های مادی

*جای عجیبی زندگی می‌کردید فکر کنم آنقدر که صحرا آدم را شاعر می‌کند دریا شاعر نمی‌کند...! آن خلاء الهام بخش چقدر دوستداشتنی است.

بله من به این اعتقاد دارم که حسین پناهی را در ابتدا دژکوه حسین پناهی کرد.

*یک تصویر از پدرت در ذهنم نقاشی کن که وقتی دلت تنگ می‌شود با آن تصویر آرام می‌شوی.

شب است و یک نور ملایم و حسین پناهی که آرام دارد می‌نویسد.

*یادت هست روزی که پدرت به تهران آمد؟

نه خیلی کوچک بودم

*یک خواهر دیگر هم داری درست است؟

بله خواهرم لیلا که از من و سینا بزرگ‌تر است.

*خودت هم شعر می‌گویی؟

نه، خیلی دوست داشتم اما شاعر نشدم. فقط یک بار به خاطر تشویق‌های پدرم که می‌گفت، تو تواناییش را داری، بنویس آنا، تو می‌توانی شعر بگویی، من شعری را درباره برف نوشتم و فردای آن روز به صفحه تلویزیون چسباندم. بابا با دیدن آن خیلی خوشحال شد و برایم نوشت:

اولین حلول مبارک شعر
بعثت پیامبر رنج و سکوت و کلمه
همیشه می‌انگاشتم
چگونه ممکن است که مارینای من
بی‌هیچ ترانه‌ای تنهایی را تحمل کند.
ذوب می‌شوند
برف دانه‌های درشت کلمات
بر تب سوزان پیشانیت

شعرم این طور شروع می‌شد:
ساعت یازده است
و برف می‌بارد
کاش می‌دانستم برف‌ها
چه احساسی دارند از باریدن...

*چرا بعد از آن ننوشتی؟

نوشته‌های پدرم آنقدر مرا اشباع می‌کرد و آنقدر به من نزدیک بود که گاهی حس می‌کردم منم که آن‌ها را می‌نویسم، و مخاطبانش هم می‌گویند این حس را دارند که نوشته‌های حسین پناهی گویی از جان آن‌ها برخاسته است.

* فکر می‌کنی حسین پناهی چه کاری را می‌خواسته ولی نتوانسته انجام دهد. جای چه چیزی را، چه آرزوی خاطره نشده‌ای را در زندگی او خالی می‌بینی؟

یک روز پدرم یک دوربین فیلمبرداری خرید و صبح روز بعد ساعت ۸ به من زنگ زد و گفت آنا خدا را نمی‌بخشم اگر بمیرم و نگذارد با این دوربین یک فیلم بسازم! حالا نمی‌دانم آن فیلم چه بود؟ موضوعش چه بود؟ شاید فرصتی نشد که ساخته شود، البته با آن فیلم‌های خانوادگی گرفتیم و اولین بار پدرم به سراغ من آمد و به من گفت نقش دختری را بازی کن که سیلویا پلات از آن دنیا به او زنگ می‌زند و از من فیلم گرفت.

*خودت بازی می‌کردی یا او می‌گفت چه کنی.

نه خودش کاملا کارگردانی می‌کرد. (لبخند)

*تا به حال به این فکر کرده‌ای آن دوربین را برداری و با آن فیلم بسازی؟

نه... خودم را در آن حد نمی‌دانم! اگر مرا جایی دعوت کنند هیچوقت به صورت کلی صحبت نمی‌کنم و فقط نگاه خودم را می‌گویم.

*می‌خواهم پیشنهاد بدهم ادامه این گفتگو را بعد‌ها پی بگیریم و در قالب کتابی منتشر کنیم.

خوب است. من الان هم یک کتابی دارم جمع آوری می‌کنم که راجع به حسین پناهی از نگاه دیگران است. کسانی که در سالهای دور خاطراتشان را گفته‌اند وقتی مدتی پیش یه سراغ هر کدام رفتم که حال این روز‌هایشان را نسبت به پدرم بگویند، گفتند نه، می‌خواهند‌‌ همان نوشته با‌‌ همان حس و حال سال ۸۳ بماند. حسین پناهی همیشه از کودکی برایم نه تنها به عنوان یک پدر بلکه به عنوان یک شخص خاص و عجیب در زندگیم جاری بوده. یواشکی موقع مطالعه به کنارش می‌رفتم و می‌خواندم احمد شامَلو و او اسم درست شاملو را برایم می‌گفت و راجع به شاملو برایم حرف می‌زد. می‌خواهم تکه‌های این خاطرات عزیز را در قالب کتابی به هم وصل کنم اما نمی‌دانم چرا تا الان نشده اما دارم تلاش می‌کنم. بچه که بودم یادم می‌آید یکبار روبروی سماور نشسته بودم و او از من پرسید، می‌دانی شتر چیست؟ من هم با اینکه می‌دانستم گفتم نه! او گفت شتر آهویی است که خود را در سماور می‌بیند... پدرم به کسی اجازه نمی‌داد وارد حریم خلوت فکرش شود، اما من آنقدر جلو رفتم و آنقدر تلاش کردم تا بالاخره توانستم خودم را به او اثبات کنم و این دیوار شکست. بابا آنقدر خالص بود که آدم می‌توانست قشنگ میزان ناخالصی‌اش را کنار او ببیند. خیلی ساده و مهربان بود. بعد از مرگ او پنج شش سال افسردگی شدید داشتم و حالم خیلی بد بود، اما یک آن به خودم آمدم که چه فایده، اگر تو او را دوست داری و برایت ارزشمند است بلند شو و برایش کاری بکن. برای جاودانگی نام حسین پناهی که برای کلمه کلمه نوشته‌هایش رنج کشید.

*آرامشی که در تو می‌بینم مالِ کسی نیست که پدرش را از دست داده، چه بر تو گذشته؟

(کتاب‌هایش را در آغوش می‌گیرد) من وقتی حسین پناهی را دارم آرامم. به یک آرامشی رسیده‌ام که دیگر خودم را درگیر تعلقات نمی‌کنم. حالا هر لحظه بخواهم کوچ کنم، می‌توانم همین جا دراز بکشم و بروم و مطمئن هستم که حسین پناهی هم این گونه بود. چیزی که حسین پناهی به شدت از آن بدش می‌آمد بازی مخوف نفی و اثبات بود: «نفی خودکار دیگران، به خاطر اثبات مداد بی‌ریخت خودت.»

*فکر می‌کنم تمام جنگ‌های دنیا هم از همین جا شروع می‌شود

ما زمانی برای جنگ به جان هم می‌افتیم که بخواهیم مصرانه درستی عقیده‌هایمان را به دیگری بفهمانیم وقاطعانه، غلط وبودن فکر‌های او را اثبات کنیم. (برترینها)


ادامه مطلب ...

امیر حسین صدیق از زندگی خود در روستا می‌گوید

جام جم سرا:آقای صدیق! چه زمانی تصمیم گرفتید از تهران نقل‌مکان کنید؟

من در سن ۳۰ سالگی تصمیم گرفتم که وقتی ۴۰ ساله شدم دیگر تهران زندگی نکنم و خوشبختانه موفق شدم قبل از ۴۰ سالگی به این رویایم جامه عمل بپوشانم و با همه سختی‌هایی که داشت عاقبت در روستای کمرد ساکن شدم. حدود ۷ سال پیش یک باغ قدیمی در کمرد خریدم و شروع به ساخت خانه‌ام در باغ کردم. البته از وقتی اولین اتاق ساخته شد من به اینجا نقل‌مکان کردم.

چرا از پایتخت رفتید؟

چون تهران از همه نظر شهر غیرقابل‌تحملی شده است؛ شلوغی، ترافیک، آلودگی و.... به نظرم در دهه اخیر اوضاع بد‌تر هم شده است. از سوی دیگر ما هم خیلی از ارزش‌هایمان را از دست داده‌ایم و کم‌کم برخی ضد ارزش‌‌ها جای ارزش‌های واقعی انسانی ما را می‌گیرند.

منظورتان چیست؟

شاید بد نیست یک مثال بزنم مثلا فردی که در مدت کوتاهی یا به قول معروف یک‌شبه پولدار می‌شود مورد احترام همه خواهد بود و از وی به عنوان یک انسان زرنگ یاد می‌شود در حالی که در گذشته تلاش و زحمت ارزشمند بود. کسی که با تلاش روزی به دست می‌آورد باید مورد احترام باشد. همه ظواهر تمدن را داریم اما متاسفانه در بسیاری از موارد فرهنگ استفاده از آن را نداریم و همه ما در سراشیبی فرهنگی در حرکت هستیم.

پس شما از پایتخت نقل‌مکان کردید تا جایی دور از این مسائل آزار‌دهنده بتوانید آرامش داشته باشید؟

بله.

زندگی کردن در روستا سخت نیست؟

چرا خیلی سخت است. من در این سال‌ها متوجه شدم چرا بسیاری از روستاییان از سراسر ایران به شهر‌ها می‌آیند. متاسفانه به‌رغم تبلیغات و تشویق‌هایی که در مورد خروج مردم از شهرهای بزرگ و به‌ویژه تهران می‌شد در عمل هیچ‌گونه امکاناتی در این زمینه داده نشد. این در حالی است که روستای کمرد در نزدیکی تهران قرار دارد با این حال ما مشکلات زیادی داریم که یکی از ساده‌ترین آن‌ها نبود گازوئیل است. ما در اینجا گاز نداریم و باید از گازوئیل استفاده کنیم اما حتی به قیمت آزاد هم به سختی می‌توانم گازوئیل پیدا کنم.

چرا از انرژی خورشیدی استفاده نمی‌کنید؟

اتفاقا همین تصمیم را داشتم اما متاسفانه دستگاه‌ها چینی و نامرغوب است و استفاده از آن‌ها اصلا مقرون به صرفه نیست.

با این همه مشکلات گاهی وسوسه نمی‌شوید به تهران برگردید؟

نه، من همه این سختی‌ها را پذیرفته‌ام و حاضر نیستم آرامش زندگی در اینجا را با سکونت در تهران عوض کنم.

یعنی فقط با نقل‌مکان از پایتخت موفق شدید به این آرامش برسید؟

آرامش درونی و فردی است و الزاما به مکان زندگی مربوط نیست. من آرامش را به صورت فردی پیدا کردم، آرامشی که از درون من نشات می‌گیرد و زندگی در روستا هم توانسته در این زمینه به من کمک کند. وقتی از زرق و برق و شلوغی و هیاهوی شهری دور هستم حس خوبی دارم. خیلی وقت‌ها که در تهران هستم حس یک روستایی را دارم و تعجب می‌کنم که چرا مردم این‌گونه با هم برخورد می‌کنند و گاهی بر سر هر مساله کوچکی دعوا و جر و بحث راه می‌اندازند.

لطفا کمی واضح‌تر بگویید، راز رسیدن به این آرامش درونی چیست؟

فرمول رسیدن به آرامش من متعلق به خودم است و شاید برای شما سودبخش نباشد. به قول رضا مارمولک در فیلم مارمولک، ساخته کمال تبریزی، به تعداد آدم‌ها راه رسیدن به خدا هست. بیشتر ما همیشه از دیگران و محیط انتظار داریم در حالی که آرامش را باید در وجود خودمان پیدا کنیم. گاهی پیش آمده که سرم کلاه رفته و مشکلی برایم ایجاد شده اما سعی می‌کنم جواب بدی‌ها را با بدی ندهم و همین به من آرامش می‌دهد.

در واقع به خودتان بدهکار نیستید و این آرامش‌بخش است؟

بله، همین که مال کسی را نمی‌خورم و دیگران را آزار نمی‌دهم باعث می‌شود آرامش داشته باشم و شب‌ها راحت سرم را روی بالش بگذارم.

اما گاهی مال آدم را می‌خورند و این آرامش را برهم می‌زند؟

سعی می‌کنم خودم را با فکر گذشته‌ها آزار ندهم و فراموشش کنم. درضمن از اینجامعه خشن تا حد امکان تاثیر نگیرم.

به نظرم شغل شما هم با همه جذابیت‌هایش تا حدودی می‌تواند مختل‌کننده آرامش باشد. شما فرد معروفی هستید، همین معروف بودن گاهی آرامشتان را بر هم می‌زند، درست است؟

بله، بخشی از زندگی شخصی ما از بین می‌رود، چشم‌های زیادی به ماست. از سوی دیگر برخی معتقدند یک هنرپیشه باید الگو باشد و همه این‌ها گاهی فشارهایی به هنرپیشه‌ها وارد می‌کند. با این حال چاره‌ای نیست و این جزیی از زندگی هنرپیشه‌هاست.

یک روز تعطیلتان را چگونه در منزلتان می‌گذرانید؟

فیلم می‌بینم و به گل‌ها و گیاهانم می‌رسم. رسیدگی به گل‌ها خیلی به من آرامش می‌دهد. به نظر من یکی از مهم‌ترین دلایل بدحالی این روزهای خیلی‌ها دور شدنشان از طبیعت است.

حتما شنیده‌اید که می‌گویند ورزش خیلی در آرامش انسان تاثیر دارد، شما اهل ورزش هستید؟

به صورت دوره‌ای ورزش‌های مختلف را تجربه کرده‌ام اما هرگز یک ورزش را به طور مستمر و دائم ادامه نداده‌ام. با این حال سلامت امروزم را مدیون‌‌ همان ورزش‌های دوره‌ای هستم.

چه ورزش‌هایی انجام داده‌اید؟

یادم است برای بازی در یک فیلم باید سوارکاری یاد می‌گرفتم، بعد به مدت ۳ سال سوارکاری را ادامه دادم و حتی در مسابقات پرش اسب هم شرکت کردم. دوچرخه‌سواری کوهستان، دو ماراتن و شنا هم از دیگر ورزش‌هایی است که انجام داده‌ام.

و فوتبال؟

راستش خیلی اهل فوتبال نیستم و تا به حال بازی نکرده‌ام. (زندگی مثبت)


ادامه مطلب ...

حسین باهر: ایرانی‌ها هوش بالا اما خِرد پایینی دارند

جام جم سرا:

به طور کلی در یک بیان علمی، تعریف شما از رفتار چیست؟
انسان‌ها و تمام موجودات دیگر دارای یک ساختار هستند که به عبارتی پیکره وجودی آنها را تشکیل می‌دهد. این ساختار انشعاباتی دارد که موجب می‌شود ابرازهای ارادی و غیرارادی بروز پیدا کند که به آن رفتار می‌گویند. هر انسانی یک ساختار دارد که حکم نهاد را داشته و یک رفتار دارد که از مسائل ژنتیکی، وضعیت جنین در دوران بارداری، محیط اجتماعی و اکتسابات آن نشات می‌گیرد. بنابراین، رفتار ما مجموعه‌ای است از پندارها، گفتارها و کردارها و عموم اعمال و رفتاری که از انسان سر می‌زند.

از نکات منفی ایرانی‌ها می‌توان به قدرت‌طلبی، توجه به مادیات، ریاکاری، به دنبال منفعت خود بودن در ارتباط با دیگران و... اشاره کرد در حالی که در مقابل اینها، ایرانی‌ها افرادی مردم‌دار و مهمان‌نواز و اهل یادگیری بوده و برای ارتقای سطح زندگی خود تلاش می‌کنند


از منظر شما در ارائه یک تعریف کلی از جامعه ایرانی به چه مواردی باید اشاره کرد؟
تعریف چنین چیزی به ویژه برای جامعه ایرانی کار سختی است چراکه، در کشورهای دیگر افراد بیشتر همگن هستند اما، در ایران به دلیل ناهمگن بودن افراد بسیار سخت است که بخواهیم یک تیپ به عنوان شخصیت ایرانی معرفی کنیم. در هر حال برداشت من به عنوان یک رفتار شناس از ایرانی‌ها یک رفتار چندگانه است که دارای نقاط قوت و ضعفی نسبت به قالب رفتاری دیگر کشورهاست.

در فهرستی که چندی پیش از خلق و خوی ایرانی جمع‌آوری کردم، یافتم که ایرانی‌ها 40 نکته منفی در مقابل 40 نکته مثبت دارند. از نکات منفی اخلاقی آنها می‌توان به قدرت‌طلبی، توجه به مادیات، ریاکاری، به دنبال منفعت بودن در ارتباط با دیگران و... اشاره کرد در حالی که در مقابل اینها، ایرانی‌ها افرادی مردم‌دار و مهمان‌نواز و اهل یادگیری بوده و برای ارتقای سطح زندگی خود تلاش می‌کنند. این نکات مثبت به ویژه در مورد خانم‌های ایرانی بسیار صدق می‌کند چراکه، من معتقدم خانم‌ها بسیار به دنبال پیشرفت هستند و این باعث شده در حال حاضر و در جامعه امروزی ما زن شخصیت فاخری پیدا کند که می‌توان گفت در مقایسه با سایر کشورها این موضوع از نقاط مثبت ما به شمار می‌آید.

در صحبت‌هایتان به این موضوع اشاره کردید که جامعه ایرانی یک جامعه ناهمگن است، در رابطه با دلیل این ادعا چه توضیحی می‌دهید ؟
به نظر من در درجه اول پراکندگی اقلیمی کشورمان دلیل این موضوع است که هر استان کشورمان در گوشه‌ای قرار داشته که فرهنگ خاص خودش را دارد. علاوه بر این، یک دلیل خارجی هم برای این موضوع وجود دارد که بر اساس آن چون اقوام عرب، مغول، ترک و تاتار در دوره‌های تاریخی مختلف وارد ایران شده‌اند و در ایران آثاری را چه از نظر فرهنگی و چه از نظر ژنتیکی بر جا گذاشتند که البته این ترکیب‌ها باعث شده IQ و هوش ایرانیان بالا برود اما متاسفانه نسبت به سطح جهانی EQ و خرد پایین‌تری دارند.

دلیل پایین‌بودن EQ چیست و برای ارتقای آن چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟
این موضوع بیشتر یک امر ذاتی است به این معنی که، آب و هوا و شرایط اقلیمی در ایرانی‌ها یک فراخناکی به وجود آورده است. کشورهای اروپای شرقی به دلایل شرایط اقلیمی که دارند فقط چهار ماه از سال را می‌توانند کار کنند برای تمام سال اما، در کشور ما اینگونه نیست. من معتقدم نه تنها ما خشکسالی نداریم بلکه به جای آن باید بگوییم در کشورمان کم کاری داریم. شاید مهمترین دلیل آن این باشد که همه ما ایرانی‌ها اعم از مسئولان و شهروندان عادی، به چاه‌های نفت کشورمان امیدواریم. اما در کشورهای اروپایی حتی از بیابان‌هایشان هم استفاده بهینه می‌کنند. به همین دلیل شاید خیلی احساس نیاز نمی‌کنیم که کمی از EQ و خردمان بهره بگیریم.

یکی از اصلی‌ترین معضلات جامعه کنونی ما موضوع قانون‌گریزی است. آیا شما اصلا چنین موضوعی را قبول دارید و در صورت قبول آن فکر می‌کنید از کجا نشات می‌گیرد؟
شاید اگر به کنه موضوع و ریز کار و زیر کار بپردازیم بازهم به همان اختلاف IQ و EQ برسیم که هوش بالایی داریم ولی از خرد کمتر بهره می‌گیریم به این معنی که، به محض اینکه فردی با مشکلی مواجه می‌شود راحت‌ترین راه ممکن را برای مقابله با آن انتخاب می‌کنند یعنی، هوش دارند فکر می‌کنند و آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کنند اما، از خرد کمتر بهره می‌‌گیرند که راجع به آینده فکر کنند و تبعات اقدام و تصمیم خود را بررسی کنند. از این روست که می‌گویند ایرانی‌ها احساسی هستند و به لحظه فکر می‌کنند.

جوانان ما الگوهای درستی ندارند، وقتی جوان می‌بیند در فرهنگ ریا و در اقتصاد رباست دچار دوگانگی می‌شود که در نتیجه آن یا فرافکنی می‌کند و آسیب اجتماعی پدید می‌آید یا درون فکنی می‌کند و افسرده می‌شود

انسان دارای دو نیمکره مغزی است که اغلب ایرانی‌ها تنها از یک نیمکره آن استفاده می‌کنند اما، انسان زمانی می‌تواند درست تصمیم بگیرد و درست عمل کند که از هر دو نیمکره مغز خود استفاده کند. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم قانون گریزی که در میان ایرانیان به صورت یک اپیدمی درآمده است ناشی از همین احساسی رفتار کردنمان است و اینکه خیلی راحت در جو محیط قرار می‌گیریم و با این بهانه و توجیه که دیگران هم همین کار را می‌کنند ما هم همین کار را انجام می‌دهیم. بنابراین باید گفت در جامعه ما مومن واقعی کم است اینکه کسی بداند کاری ناپسند است و نه از روی جبر و زور بلکه از روی انسانیت از انجام کار ناپسند ممانعت کند کم است.

موضوع دیگر که در مناسبات اجتماعی کشورمان به چشم می‌خورد این است که اغلب ایرانی‌ها، مهارت و توانایی نه گفتن را ندارند. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به نظر می‌رسد این موضوع دو دلیل داشته باشد. یکی برمی‌گردد به تعارفی بودن ایرانی‌ها که نمی‌توانند روی کسی را زمین بیندازند و دوم اینکه جماعت ایرانی کسر شأن می‌داند که در جوی که هست کاری را به دلیل نادرستی انجام ندهد و این برمی گردد به همان جوزدگی که به آن اشاره کردم. به ویژه این موضوع در میان آقایان بیشتر رواج دارد که خود را علامه دهر می‌دانند.

با توجه به آمار و اخباری که به گوش می‌رسد، کشور ما در زمینه آسیب‌های اجتماعی با افزایش آمار رو به روست که این موضوع باعث نگرانی بسیاری از افراد و مسئولان شده است. در مقام یک کارشناس دلیل افزایش آسیب‌های اجتماعی در کشورمان را چه می‌دانید؟
به عنوان یک جرم‌شناس و آسیب‌شناس باید بگویم مشکلات و آسیب‌های اجتماعی در حال افزایش است. یکی از مهم‌ترین دلایل آن هم این است که در سال‌های اخیر ایرانی‌ها دچار انقباض درونی و انبساط بیرونی شده‌اند. جوانان ما الگوهای درستی ندارند، وقتی جوان می‌بیند در فرهنگ ریا و در اقتصاد رباست دچار دوگانگی می‌شود که در نتیجه آن یا فرافکنی می‌کند و آسیب اجتماعی پدید می‌آید یا درون فکنی می‌کند و افسرده می‌شود.

در سطح خرد و در خانواده‌ها چه کار کنیم که فرزندان‌مان راه درست را بیاموزند و از آسیب‌های اجتماعی در امان بمانند؟
والدین باید شرایط اجتماعی و تاریخی را درک کنند و نسبت به آن کرامت جوان خودشان را حفظ کنند. در سال‌های اخیر جوانان ما در جامعه با بلاتکلیفی مواجه شده‌اند بنابراین، باید به کرامت آنها احترام بگذاریم و حداقل در خانه شرایط مساعدی را برایشان فراهم کنیم. حال اگر به نظرات آنها احترام می‌گذارند جای شکر دارد.

پدر و مادر فکر نکنند تا ابد قیم فرزندانشان هستند بلکه باید درجه‌ای از رشد به فرزندانشان بدهند که خودشان خوب و بد را از هم تمییز بدهند. برای این کار هم باید در رابطه با مسائل جوانان راحت تر با آنها صحبت کنند تا چشم و گوششان باز شود. من اعتقاد دارم در دوران ما عشق بین زن و مرد را باید قلم گرفت چراکه، عشق فقط در عشق خدا به بنده تجلی پیدا می‌کند. حال اگر جوانان عاشقانه ازدواج می‌کنند عاقلانه ادامه دهند.

موضوع دیگری که در سطح جامعه دیده می‌شود و به نوعی یک آسیب اجتماعی محسوب می‌شود، شیوع خلق و خوی خشن و نزاع بین افراد جامعه و خانواده‌هاست که با توجه به قدمت و فرهنگ غنی کشورمان کمی بعید به نظر می‌رسد. از منظر شما چه دلیل اجتماعی برای این موضوع می‌توان در نظر گرفت؟
دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. اولا اینکه یک مرتبه جمعیت کشور زیاد شده است. به عنوان مثال، در صف نانوایی اگر دو نفر باشند که دعوا نمی‌شود، اگر دو نفر باشند و نان هم تمام شود دعوا می‌شود بنابراین، وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد ناهنجاری پیش می‌آید.

دلیل دیگر اینکه طبق دلایلی که ذکر کردم وقتی افسردگی پیش بیاید در ادامه تبدیل به افشردگی شده و نتیجه آن می‌شود همان چیزی که در جامعه می‌بینیم. از این رو، هر فردی باید تا جایی که می‌تواند برای خودش شرایط انبساطی ایجاد و سعی کند انعطاف‌پذیرتر بوده و سعه صدر بیشتری داشته باشد و در مناسبات اجتماعی مدام کرامت انسانی را برای خودش بازگو و به خدا توکل و توسل بیشتری کند.

این گونه است که هر فردی می‌تواند رفته رفته خلق و خوی خودش را تربیت کند وگرنه، به یک باره نمی توان از یک آدم، آدم دیگری به وجود آورد. ضمن اینکه به هر حال، هوای آلوده، سر و صدا و ناهنجاری‌های زیست‌محیطی در جامعه افزایش یافته و این موضوعات هم باعث کم‌طاقت شدن افراد شده است.

به نظر شما، هر فردی خودش به تنهایی برای کاهش این ناهنجاری‌ها و آسیب‌ها می‌تواند چه نقشی داشته باشد؟
دقیقا اشاره کردید به این آیه قرآن که می‌فرماید: «خدا هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه هرکس خودش را تغییر دهد.» اینکه هر کس در جامعه به عنوان یک مسئول، یک کارمند، یک شهروند و حتی یک فرزند و پدر و مادر و... بخواهد و سعی کند نقشی را که به او محول شده است، با درستکاری و به بهترین نحو انجام دهد. دوم اینکه همه ما باید با طبیعت آشتی کنیم و به آن توجه بیشتری نشان دهیم.

به نظر من دلیل اصلی افزایش آمار طلاق، مستقل شدن خانم‌هاست که به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی که دارند دیگر دلیلی برای سوختن و ساختن نمی‌بینند

آسیب اجتماعی دیگری که در جامعه ما وجود دارد و نمی‌توان از آن ساده گذشت بحث افزایش آمار طلاق است. دلیل وجود چنین معضلی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
وضعیت طلاق در جامعه امروزی ما نمادی از وضع بحرانی بنیان خانواده در جامعه است و هشدار می‌دهد پیش از آنکه تبعات نابودی خانواده‌ها دامن‌گیرمان شود باید به فکر چاره بیفتیم. خانواده‌های ایرانی هنوز در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند و به همین علت وقتی می‌خواهند مظاهر جامعه مدرن را در بافت نسبتاً سنتی‌شان جا بدهند، دچار مشکل می‌شوند؛ معمولا این مسئله به افزایش طلاق منجر می‌شود.

متأسفانه برخی زوج‌ها دیگر یکدیگر را تحمل نمی کنند و طلاق آنقدر آسان شده است که به محض اراده کردن، می‌توانند از هم جدا شوند. به نظر من دلیل اصلی این موضوع مستقل شدن خانم‌هاست که به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی که دارند دیگر دلیلی برای سوختن و ساختن نمی‌بینند. هم‌اکنون، دختران بیشتر از پسران وارد دانشگاه می‌شوند، پس دختران بیشتری مدرک دانشگاهی می‌گیرند، دختران بیشتری صاحب شغل‌های کلیدی می‌شوند، دختران بیشتری درآمد بالا دارند و ... این وضعیت، سطح انتظارات زنان را از همسرشان هم بالا برده است اما، مردان در همان سد اول که کنکور بوده یا سدهای بعدی متوقف شده اند و از زنان عقب مانده اند پس نمی‌توانند خواسته‌های آنها را تأمین کنند.

در چنین شرایطی یا زنان به علت انتظارات بالایشان ازدواج نمی کنند یا این که ازدواج می‌کنند اما احساس رضایت ندارند و به همین علت زندگیشان بسامان نمی‌شود. می‌دانید چرا به افزایش آمار طلاق می‌گوییم بحران؟ افزایش آمار طلاق یعنی افزایش زنان و مردان مجردی که طعم زناشویی و زندگی مشترک را پیشتر چشیده و به ناگهان از آن محروم شده‌اند. افزایش آمار طلاق یعنی زن‌های بی‌سرپرست جوان و رها شده که از حمایت‌های اجتماعی برخوردار نیستند. افزایش آمار طلاق یعنی مدت‌ها تجربه احساس اندوه یا شکست‌خوردگی در یکی از اعضای یک جامعه که کارایی آنها را به شکل قابل‌توجهی کاهش می‌دهد. افزایش آمار طلاق یعنی کودکانی که میان پدر و مادری جدا از هم، دست به دست می‌شوند یا هیچ کدام از والدین نمی‌خواهندشان.

عواملی مثل فقر، نارضایتی‌های جنسی، اعتیاد و خشونت‌های خانگی زوج‌ها را کم‌تحمل و خسته می‌کند و زندگی خانوادگی با این احساس‌های منفی سخت می‌شود. در چنین شرایطی دیگر زوج‌ها نمی توانند به آسانی از کنار مشکلات و چالش‌های زندگی بگذرند یا آنها را با کمک هم حل کنند بلکه، در مواجهه با مسائلی مانند دخالت‌های خانواده‌های یکدیگر در زندگی مشترک‌شان یا با بهانه‌هایی مانند عملی‌نشدن شروط ضمن عقد، از هم جدا می‌شوند.

صرفنظر از تبعات افزایش آمار طلاق در جامعه، شمار زیادی از جوانان به علل گوناگون ازدواج نمی‌کنند که به نظر می‌رسد این موضوع هم نوعی بحران است. در رابطه با این موضوع چه نظری دارید؟
ما هم‌اکنون در شرایطی هستیم که گروهی از جوانان ما به علت رفاه‌زدگی، تنوع طلبی نامشروع و بی‌علاقگی به قبول مسئولیت، ازدواج نمی‌کنند و گروهی دیگر امکانات لازم برای ازدواج را ندارند و گروهی هم‌چنان زیاده‌خواه شده‌اند که حاضر نیستند زندگی را با شریک‌شان از صفر آغاز کنند و همه نوع امکاناتی را در آغاز زندگی مشترک طلب می‌کنند در حالی که، ما در جامعه سنتی گذشته این‌گونه رفتار نمی‌کردیم . زن و شوهر هر چه داشتند با هم به دست می‌آوردند.

چیزی که چند وقتی است در جامعه مرسوم شده راه‌اندازی کلینیک‌های مهارت آموزی در حوزه مهارت‌های اجتماعی است. مانند کنترل خشم و... وجود و عملکرد چنین کلینیک‌هایی را چگونه ارزیابی کرده و تا چه حد آنها را تایید می‌کنید؟
در شرایطی که از دانشگاه‌ها و دستگاه‌های اجرایی فعلا کار مطلوبی در این حوزه‌ها دیده نمی‌شود، وجود چنین مراکزی قابل توجیه می‌شود اما، اینکه عملکرد آنها تا چه حد علمی و درست باشد و چه قدر آن مربی و مشاور دلسوز باشد مساله مهمی است. بنابراین، اصل کار درست است چراکه، نیاز جامعه است اما اینکه تا چه حد در این کلینیک‌ها به نیازهای جامعه به درستی پاسخ داده می‌شود، بحثی است که جای بررسی دارد. (آرمان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

میدان امام حسین (ع) تهران در دهه ۵۰ [عکس]

شنبه 17 آبان 1393 ساعت 15:14

تصویری رنگی از میدان امام حسین تهران طی سالهای نخست دهه ۵۰ پیش رویتان گذاشته‌ایم که با آنچه اکنون هست تفاوت بسیار دارد.


ادامه مطلب ...

حسین علیزاده برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا ۲۰۱۷ + بیوگرافی

حسین علیزاده برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا ۲۰۱۷ + بیوگرافی

مراسم موسیقی جهانی آسیا سال ۲۰۱۷ برگزار شد. حسین علیزاده توانست برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا ۲۰۱۷ شود و بر این اساس دومین جایزه موسیقی جهانی آسیا ۲۰۱۷ به حسین علیزاده رسید. پورتال وهاران ضمن تبریک به حسین علیزاده، در این مقاله جزئیات خبر برنده شدن جسین علیزاده در موسیقی جهانی آسیا ۲۰۱۷ و واکنش او و همچنین بیوگرافی حسین علیزاده را برای شما عزیزان منتشر می کند.

حسین علیزاده برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا شد

دومین جایزه موسیقی جهانی آسیا به حسین علیزاده تعلق گرفت.

دومین جایزه Asian world music Award توسط بنیاد WMC ( World Music center) به این ردیف دان، آهنگساز و نوازنده تار و سه تار اهدا شد.
، این بنیاد که با عنوان مرکز موسیقی جهان فعالیت می کند هر دو سال یک بار طی مراسمی از هنرمندانی که باعث ارتباط کشورشان با دیگر نقاط جهان، بخصوص کشورهای آسیایی شده اند تقدیر می کند.

پیش از این در سال ۲۰۱۴ این جایزه به یویوما تعلق گرفت و امروز در ۴ خرداد ۹۶ ، مصادف با ۲۶ می ۲۰۱۷ جایزه این بنیاد به مسئولان فرهنگی سفارت ایران در کره به نمایندگی از حسین علیزاده -ردیف دان، آهنگساز و نوازنده تار و سه تار- اعطا شد.

حسین علیزاده در نامه ای ، خطاب به مسئولان این بنیاد نوشت:

«به نام آنکه عشق را آفرید ….
از دوران کودکی هنگامی که روح و جانم را به موسیقی می‌سپاردم،
ندایی به گوشم می‌رسید که می‌گفت: می‌دانی خوشبختی چیست؟
و من با دلی روشن می‌گفتم: خوشبختی یعنی شنیدن نغمه‌هایی که از دل فرشتگان تاریخ، جاری‌ست.

نغمه‌هایی که طنین‌انداز عشق، صلح، دوستی، برادری و برابری‌ست.

از آن دوران همیشه آرزوهای بزرگ در دلم جوانه می‌زد تا نغمه‌هایی که از دل مردمان وطن عزیزم ایران در جانم کاشته می‌شد، آن را در قلبم جای داده تا به گوش عاشقان دنیا برسانم.
بیش از پنجاه سال فراز و نشیب زیبایی طی شد تا من به این افتخار نائل شوم که نه تنها در ایران بلکه در جهان سفیر عشق و دوستی بوده و از ثمره آن، همراز مردمانی با هر رنگ و هر نژاد باشم.

من قدردان مردمان عزیز ایران هستم که مرا تا به امروز در دامان‌شان پروراندند تا به افتخار کسب این جایزه نائل شوم.

سپاس‌گزارم از : World Music Center (WMC)
سپاس‌گزارم از ریاست محترم آقای
Mr. Kang Sun-dae
سپاس‌گزارم از دانشگاه هنگ یانگ
Mr. Lee Hee-su

و کلیه بانیان و دست‌اندرکاران این مراسم.

و همچنین سپاس‌گزارم از مسئولین محترم سفارت ایران در سئول-کره که قبول زحمت نموده به نمایندگی از طرف اینجانب این جایزه با ارزش را دریافت می‌نمایند.

با درود و سپاس
و با عشق
حسین علیزاده
دوم خردادماه یکهزارو سیصد و نود و شش شمسی
بیست و سوم می دو هزار و هفده میلادی»

همچنین بخوانید:  پوشش عجیب و نامناسب رعنا آزادی ور در فستیوال فیلم ابوظبی 2017

حسین علیزاده برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا 2017 + بیوگرافی

زندگینامه حسین علیزاده

حسین علیزاده (زادهٔ ۱ شهریور ۱۳۳۰ تهران) ردیف‌دان، آهنگ‌ساز، پژوهش‌گر و نوازنده تار و سه‌تار ایرانی و نامزد دریافت ۳ جایزه گرمی است.

وی از چهره‌های تحسین‌شده موسیقی فیلم در ایران به شمار می‌آید و آثاری چون دلشدگان (۱۳۷۰)، گبه (۱۳۷۴)، زشت و زیبا (۱۳۷۷)، زمانی برای مستی اسب‌ها (۱۳۷۸)، لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند (۱۳۸۶)، آواز گنجشک‌ها (۱۳۸۷) و ملکه (۱۳۹۰) از ساخته‌های اوست. .[۱] وی با کسب ۴ سیمرغ بلورین برای فیلم‌های گبه، زشت و زیبا، آواز گنجشک‌ها و ملکه، مشترکاً به همراه مجید انتظامی برنده بیش‌ترین سیمرغ بلورین در بخش بهترین موسیقی متن از جشنواره فیلم فجر می‌باشد.[۲

علیزاده سال ۱۳۳۰ در منطقه سید نصر الدین بازار تهران[۳] از پدری اهل ارومیه و مادری اهل اراک متولد شد.[۴] پس از تحصیل در هنرستان موسیقی به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و هم‌زمان در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی به یادگیری و اجرای کنسرت پرداخت. او نزد هوشنگ ظریف، حبیب‌الله صالحی، محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی موسیقی آموخته‌است[۵] و در سال‌های آغازین دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کرده‌است.[۶]

علیزاده در سال ۱۳۴۷ عضو ارکستر رودکی بود. دو کنسرت او در جشن هنر شیراز آغاز راه او به عنوان یکی از وزنه‌های موسیقی ایرانی بود. او با عضویت در کانون چاووش همراه با دیگر استادان موسیقی ایران از جمله محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان آثار جاودانه‌ای در موسیقی ایران به نام مجموعه آلبوم‌های چاووش اجرا کرد و نیز با آموزش به هنرجویان موسیقی تأثیر مهمی در تربیت موسیقی‌دانان و نوازندگان پس از انقلاب گذاشت. علیزاده در اوایل دههٔ هفتاد ریاست هنرستان موسیقی را بر عهده داشت.

وی تا سال ۱۳۸۴ با محمدرضا شجریان در قالب گروهی چهار نفره همراه با کیهان کلهر و همایون شجریان به برگزاری کنسرت و اجرای برنامه در کشورهای مختلف مشغول بود.

حسین علیزاده دارای دو فرزند به نام‌های صبا (نوازندهٔ کمانچه) و نیما (نوازندهٔ رباب و تار) است که هم اکنون در گروه هم‌آوایان زیر نظر علیزاده فعالیت دارند.

جوایز حسین علیزاده

حسین علیزاده تا به حال سه بار برای آلبوم‌های فریاد، بی تو به سر نمی‌شود و به تماشای آب‌های سپید نامزد جایزه گرمی در بخش «بهترین آلبوم سنتی جهان» شده‌است.[۷] جوایز گرمی معتبرترین جایزه صنعت ضبط و پخش موسیقی در آمریکا محسوب می‌شوند.[۸]

حسین علیزاده چهار بار جایزه بهترین موسیقی فیلم را از جشنواره فیلم فجر برای فیلم‌های گبه، زشت و زیبا، آواز گنجشک‌ها و ملکه بدست آورده است.

دریافت جایزه بهترین موسیقی متن برای فیلم آسمان زرد کم عمق در جشن انجمن منتقدان سینمای ایران در سال ۱۳۹۲٫[۹]

وی در هفتم آذر ۱۳۹۳، در نامه‌ای، بدون ذکر دلیل روشن، از دریافت «نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه» اعلام انصراف کرد و نوشت که «خود را بی‌نیاز از دریافت هر نشانی» می‌داند. علیزاده در عین حال گفته است که «هدیه ملت بافرهنگ فرانسه» را «ارج می‌نهیم». او در نامه خود گفت: «اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه هدیه ملت بافرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می‌کند، آن را ارج می‌نهیم و ما نیز ستایش می‌کنیم ستارگان پرافتخار تاریخ خود را.» علیزاده با این حال با لحنی انتقادآمیز اضافه کرد که «شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی نزد مسئولان می‌بود، یک هدیه و عنوان غیرخودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می‌شود». او در پایان‌نامه خود نوشت: «ضمن قدردانی از مسئولان کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود.» حسین علیزاده در نامه خود دلیل روشنی برای این اقدام ذکر نکرد.[۱۰][۱۱]

همچنین بخوانید:  عکسهای بازیگران ایرانی در کریسمس 2017

آثار حسین علیزاده

آلبوم‌ها
نام آلبوم سال انتشار آهنگساز نوازنده خواننده ناشر توضیحات
واریاسون‌های کردی، ارکسترال Yes Yes
عصیان، ارکسترال Yes Yes
سواران دشت امید ۱۳۵۶ Yes Yes بیژن کامکار، شهرام ناظری
حصار ۱۳۵۶ Yes Yes قطعه موسیقی
دستگاه نوا Yes Yes پریسا
ماهور Yes Yes پریسا
کنسرت همایون Yes Yes ماهور دونوازی ابداعی با سه‌تار و تنبک مجید خلج
راست پنجگاه Yes Yes ماهور دونوازی ابداعی با تار و تنبک مجید خلج
نوا Yes Yes ماهور دونوازی با تار و تنبک مجید خلج
هم‌نوایی Yes Yes ماهور با همکاری ارشد طهماسبی و داریوش زرگری
سرودهای آذربایجان Yes Yes
ماهور ۱۳۶۱ Yes Yes ماهور تک نوازی با تار
سه‌گاه ۱۳۶۲ Yes Yes ماهور تک نوازی با تار
نی‌نوا ۱۳۶۲ Yes Yes ماهور – کرشمه
نوروز ۱۳۶۲ Yes Yes شهرام ناظری world network
ترکمن ۱۳۶۷ Yes Yes ماهور تک نوازی ابداعی با سه‌تار
شورانگیز ۱۳۶۷ Yes Yes شهرام ناظری ماهور
راز و نیاز ۱۳۶۷ Yes Yes علی‌رضا افتخاری ماهور اجرا با گروه عارف
نوبانگ کهن ۱۳۶۹ Yes Yes ماهور
صبحگاهی Yes Yes محسن کرامتی ماهور
آوای مهر ۱۳۷۰ Yes Yes ماهور
پایکوبی ۱۳۷۲ Yes Yes ماهور تک نوازی ابداعی با سه‌تار
پریا و قصهٔ دخترای ننه دریا Yes Yes ماهور
راز نو ۱۳۷۵ Yes Yes افسانه رثایی، محسن کرامتی، علی صمدپور ماهور
از اعصار (آلبوم) ۱۳۷۸ Yes Yes افسانه رثایی، محسن کرامتی، علی شیرازی ماهور
چهارگاه ـ بیات ترک ۱۳۸۰ Yes Yes ماهور با همکاری حسین عمومی و محمد قوی‌حلم
هجرانی ۱۳۸۰ Yes Yes ماهور
پرنده‌ها Yes Yes هما نیکنام و تنبک مجید خلج
ساز نو Yes Yes افسانه رثایی و تنبک مجید خلج
مادران زمین Yes Yes هما نیکنام، افسانه جهانگیری، پروین نمازی تنبک مجید خلج
زمستان است ۱۳۸۰ Yes Yes محمدرضا شجریان دل آواز
بی‌تو بسر نمی‌شود ۱۳۸۱ Yes Yes محمدرضا شجریان دل آواز
سلانه ۱۳۸۱ Yes Yes ماهور
فریاد ۱۳۸۳ Yes Yes محمدرضا شجریان دل آواز
به تماشای آب‌های سپید ۱۳۸۲ Yes Yes افسانه رثایی هرمس با همکاری جیوان گاسپاریان- نامزد دریافت جایزه گرمی برای بهترین موسیقی سنتی جهان شد.[۱۲]
ساز خاموش ۱۳۸۶ Yes Yes محمدرضا شجریان دل آواز
سرود مهر ۱۳۸۶ Yes Yes محمدرضا شجریان دل آواز
سرود گل ۱۳۸۶ Yes Yes افسانه رثایی تنبک مجید خلج
آن و آن ۱۳۸۷ Yes Yes هرمس دو نوازی سه‌تار و تنبک با پژمان حدادی
ماه و مه ۱۳۸۸ Yes Yes هرمس تکنوازی ساز شورانگیز
من اگر پرنده بودم ۱۳۸۸ Yes Yes راحله برزگری (رها) انتشارت کالیفرنیا، آمریکا گروه‌نوازی، تصنیف و آواز به همراه گروه هم‌آوایان
نوای نور ۱۳۸۸ Yes Yes آوای خورشید در ایران و شرکت باموزیک در اروپا دونوازی شورانگیز و تنبک مجید خلج
باده تویی ۱۳۹۲ Yes Yes نغمه حصار به‌همراه گروه هم‌آوایان
سربداران ۱۳۹۲ فرهاد فخرالدینی Yes بیژن کامکار استودیو صبا موسیقی متن مجموعه تلویزیونی سربداران
کنسرت باده تویی اردیبهشت ۱۳۹۳ Yes Yes به‌همراه گروه هم‌آوایان، آلبوم تصویری (ضبط کنسرت) مربوط به اجرای زنده آلبوم باده تویی
عشقیم گل ۱۳۹۴ تکخوان محمد معتمدی به همراه گروه هم آوایان
همچنین بخوانید:  عکس های بازیگران در مراسم ختم دنیا فنی زاده

موسیقی فیلم حسین علیزاده

موسیقی متن فیلم و سریال
نام فیلم/آلبوم سال آهنگساز نوازنده خواننده ناشر توضیحات
چوپانان کویر ۱۳۵۹ Yes Yes
میراث کهن Yes Yes ماهور
از اعصار Yes Yes ماهور
دلشدگان ۱۳۷۰ Yes Yes محمدرضا شجریان دل آواز
گبه ۱۳۷۴ Yes Yes ماهور برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر
ابر و آفتاب ۱۳۷۵ Yes Yes
مدرسه‌ای که باد برد ۱۳۷۶ Yes Yes
ایران سرای من است ۱۳۷۷ Yes Yes ماهور
زشت و زیبا ۱۳۷۷ Yes Yes ماهور برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر
دختران خورشید ۱۳۷۸ Yes Yes
عشق طاهر ۱۳۷۸ Yes
ابجد ۱۳۸۱ Yes Yes
قلمرو بهشت Yes بخشی از موسیقی متن پادشاهی بهشت، اثر ریدلی اسکات، ۲۰۰۵
لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۱۳۸۶ Yes Yes ماهور
سریال تلویزیونی زیر تیغ Yes Yes ماهور
نیوه‌مانگ ۱۳۸۶ Yes Yes
آواز گنجشک‌ها ۱۳۸۷ Yes Yes هرمس برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر
در آن سوی ۱۳۸۸ Yes Yes آوای خورشید موسیقی متن فیلم مستند همه مادران من
ملکه ۱۳۹۰ Yes Yes برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر
در چشم باد ۱۳۹۱ Yes Yes مجموعه تلویزیونی
آسمان زرد کم عمق ۱۳۹۱ Yes Yes

کتاب های حسین علیزاده

ده قطعه برای تار ۱
ده قطعه برای تار ۲
ده قطعه برای تار ۳
ده قطعه برای تار ۴
آموزش سه‌تار، دوره مقدماتی
آموزش تار و سه‌تار، دوره متوسطه
ردیف مقدماتی تار و سه‌تار (کتاب سوم هنرستان)
بوسه‌های باران تصنیف‌های حسین علیزاده، انتشارات ماهور، ۱۳۸۴، بازنویسی و نت‌نگاری: علی صمدپور[۱۳]

ابتکارات حسین علیزاده

سلانه سازی است که زیر نظر علیزاده توسط سیامک افشاری ساخته شده‌است و صدایی شبیه عود و تار دارد. ابداع مقام داد و بیداد که از ترکیب گوشهٔ داد از دستگاه ماهور و گوشهٔ بیداد از دستگاه همایون است، از دیگر ابتکارهای حسین علیزاده است.[۱۴]

آموزش های حسین علیزاده

علیزاده در سال ۱۳۹۰ فعالیت‌های آموزشی خود را با عنوان «مکتب علیزاده» از سر گرفت و برای این منظور وبسایتی با همین عنوان را راه‌اندازی و این وبسایت را، تنها وبسایت رسمی و مورد تأیید خود معرفی کرد.

حسین علیزاده برنده جایزه موسیقی جهانی آسیا 2017 + بیوگرافی

گردآوری: پورتال وهاران www.vaharan.ir

(Visited 1 times, 1 visits today)


ادامه مطلب ...

عکس جدید فاطمه صبا راد و همسرش مانی رهنما در کنار حسین یاری

عکس جدید فاطمه صبا راد و همسرش مانی رهنما در کنار حسین یاری

فاطمه صبا راد و مانی رهنما (همسر دومش) عکس جدیدی در برج میلاد در کنار حسین یاری منتشر کرده اند که پورتال وهاران در این مقاله عکس جدید صبا راد و همسرش را برای شما عزیزان منتشر می کند.

فاطمه صبا راد در اینستاگرام در توضیح این عکس نوشته:

دیروز در برج میلاد تهران افتخار اجراى افتتاحیه فیلم «آتش و قداره» به کارگردانى آقاى محمد عرب و با بازى آقاى حسین یارى به عنوان بازیگر نقش اول ،در کنار عوامل حرفه اى و کاربلد سینمارو داشتم جناب مانى رهنماى عزیز هم با کلى خبر ویژه و دست پر به زودى همه مون رو خوشحال میکنند مضمون فیلم درباره جوانمردى ست و فیلمنامه به قلم استاد ارجمند منصور براهیمى ست بى شک فیلمى دیدنى خواهد بود دلم میخواد برام بگید جوانمرد زندگیه شما کیه؟

عکس جدید فاطمه صبا راد و همسرش مانی رهنما در کنار حسین یاری

گردآوری: پورتال وهاران www.vaharan.ir

(Visited 1 times, 1 visits today)
همچنین بخوانید:  عمل زیبایی بینی محمدرضا گلزار + عکس


ادامه مطلب ...

عکس نوشته ولادت امام حسین – عکس پروفایل تبریک میلاد امام حسین علیه السلام

عکس نوشته های جدید و زیبا برای تبریک گفتن ولادت امام حسین (ع) که می توانید برای عکس پروفایل تان نیز استفاده کنید.

عکس نوشته ولادت امام حسینعکس نوشته ولادت امام حسین

سوم شعبان، ولادت فرخنده مهتر جوانان بهشت و آموزگار شهادت، حضرت حسین بن علی علیه السلام مبارک و خجسته باد.

❋ ❋ ❋

حسین سلطان عشق،عباس ساقی عشق،زینب شاهد عشق و سجاد راوی عشق. کاروان عشق در راه است و خود “عشق” نیمه شعبان خواهد آمد…اعیاد شعبانیه مبارک

اس ام اس ولادت امام حسین

میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست
چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است

عکس نوشته تبریک میلاد امام حسینعکس نوشته تبریک میلاد امام حسینعکس پروفایل ولادت امام حسینعکس پروفایل ولادت امام حسینعکس پروفایل تولد امام حسینعکس پروفایل تولد امام حسینعکس نوشته یا ابا عبداللهعکس نوشته یا ابا عبداللهعکس نوشته تبریک ولادت امام حسینعکس نوشته تبریک ولادت امام حسین


ادامه مطلب ...

کارت تبریک ولادت امام حسین – کارت پستال میلاد امام حسین علیه السلام

کارت تبریک ولادت امام حسینکارت تبریک ولادت امام حسین

کارت پستال های زیبا با متن برای تبریک روز میلاد امام حسین (ع) 3 شعبان

کارت تبریک ولادت امام حسینکارت تبریک ولادت امام حسینکارت پستال تبریک ولادت امام حسینکارت پستال تبریک ولادت امام حسینکارت پستال میلاد امام حسینکارت پستال میلاد امام حسینکارت پستال تولد امام حسینکارت پستال تولد امام حسینکارت تبریک متن دار ولادت امام حسینکارت تبریک متن دار ولادت امام حسینکارت پستال ولادت امام حسینکارت پستال ولادت امام حسینعکس تبریک ولادت امام حسینعکس تبریک ولادت امام حسینتصویر تبریک میلاد امام حسینتصویر تبریک میلاد امام حسینکارت پستال یا حسینکارت پستال یا حسینکارت تبریک میلاد امام حسینکارت تبریک میلاد امام حسینکارت پتسال تبریک روز تولد امام حسینکارت پتسال تبریک روز تولد امام حسین


ادامه مطلب ...

جسد حسین پناهی بعد از ۱۰ روز به صورت ناشناس به پزشکی قانونی رسید

جسد حسین پناهی بعد از ۱۰ روز به صورت ناشناس به پزشکی قانونی رسید

مدیرکل پزشکی قانونی تهران در جمع خبرنگاران به مرور خاطراتی از دوران خدمت خود پرداخت و گفت: تأسف‌بارترین لحظه وقتی بود که جنازه حسین پناهی را بعد از ۱۰ روز آن هم به صورت ناشناس به پزشکی قانونی آوردند.

سوابق بشیر نازپرور خانواده حسین پناهی پزشکی قانونی بیوگرافی حسین پناهی بیوگرافی پوپک گلدره

بشیر نازپرور در حاشیه افتتاح سوله مدیریت بحران پزشکی قانونی تهران در جمع خبرنگاران به مرور خاطرات خود از بیش از ۲۰ سال خدمت در پزشکی قانونی پرداخت.

وی با بیان اینکه روزانه ۲۸ تا ۳۰ جسد و سالانه حدود ۱۰ هزار جسد تحویل پزشکی قانونی تهران می‌شود، گفت: این تعداد یک پنجم متوفیان شهر تهران را تشکیل می‌دهند که تمام آ‌نها با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده می‌شود.

وی در پاسخ به این سؤال که عجیب‌ترین موردی که در طول خدمت خود با آن برخورد کردید چه بوده، گفت: زمانی که صبح خیلی زود وارد اتاق تشریح شدم، در دو تخت کنار هم با یک نوزاد یک روزه و یک پیرمرد ۹۰ ساله مواجه شدم و به این نتیجه رسیدم که واقعاً مرگ سن نمی‌شناسد.

سوابق بشیر نازپرور خانواده حسین پناهی پزشکی قانونی بیوگرافی حسین پناهی بیوگرافی پوپک گلدره

مدیرکل پزشکی قانونی تهران، مورد دیگر عجیب در دوران خدمت خود را پیدا شدن همزمان چند نوزاد دو سر در بیابان‌های اطراف تهران ذکر کرد و گفت: اواسط دهه ۷۰ بود که در بیابان‌های تهران چند نوزاد دو سر را پیدا کردند و برای تشریح به پیش ما آوردند که هنوز این نوزادان در موزه ما قابل مشاهده هستند.

وی ادامه داد: یک مورد هم بود که در هنگام تشریح جسد متوجه صداهایی از خارج از سالن تشریح شدیم که وقتی به بیرون سالن رفتیم مشاهده کردیم فرزندان متوفی هنوز مرگ پدرشان تأیید نشده، سر ارث و میراث در حال کتک‌کاری هستند.

نازپرور با تأکید بر این نکته که در طول خدمت خود در پزشکی قانونی تهران موردی از زنده شدن مرده ندیده است، گفت: البته اساتید ما تعریف می‌کنند که در زمان جنگ، یک شهید را برای تشریح به پزشکی قانونی آوردند که بعد مشخص شد پزشکان در تشخیص اولیه مرگ اشتباه کرده‌اند و این شهید زنده بوده است.

سوابق بشیر نازپرور خانواده حسین پناهی پزشکی قانونی بیوگرافی حسین پناهی بیوگرافی پوپک گلدره

مدیرکل پزشکی قانونی تهران در مورد تشریح جسد انسان‌های معروف گفت: در مواردی که مرگ انسان‌های معروف به صورت مشکوک رخ داده باشد، خاطرم هست که شهید صیاد شیرازی را برای تشریح به پزشکی قانونی آوردند، همچنین در موارد دیگر مرحوم ابوترابی که همراه پدرشان در جاده مشهد تصادف کرده بود و شهید لاجوردی را نیز نزد ما آوردند که از افتخارات من است که به تشریح جسد این بزرگان پرداختم.

وی ادامه داد: دو مورد از بازیگران معروف نیز برای تشریح به نزد من آورده شدند که یک مورد مربوط به پوپک گلدره می‌شد که بعد از هشت ماه در کما بودن به علت ضایعه مغزی فوت کرده بود.

مدیرکل پزشکی قانونی تهران افزود: در مورد دیگر که جای تأسف بسیار دارد، جسد فردی را بعد از گذشت ۱۰ روز از مرگش به پزشکی قانونی به صورت ناشناس آوردند که بعد در اتاق تشریح مشخص شد که این فرد حسین پناهی بوده است.

نازپرور در مورد اینکه چه تعداد جسد ناشناس به پزشکی قانونی آورده می‌شود، گفت: تعداد اجساد ناشناس زیاد است، اما اکثر آنها درنهایت شناسایی می‌شوند.

بیوگرافی پوپک گلدره بیوگرافی حسین پناهی پزشکی قانونی خانواده حسین پناهی سوابق بشیر نازپرور


ادامه مطلب ...

حسین (حصین) ابلیس خواننده مبذل زیر زمینی دستگیر شد + عکس

حسین (حصین) ابلیس خواننده مبذل زیر زمینی دستگیر شد + عکس

خواننده زیرزمینی معروف به «ابلیس» در عملیات مشترک پلیس امنیت عمومی و امنیت اخلاقی خراسان رضوی دستگیر شد.

دانلود کلیپ حسین ابلیس بیوگرافی حسین ابلیس
این خواننده زیرزمینی که به تهیه آلبوم های مبتذل برای شبکه های ماهواره ای اقدام می کرد از مدت ها قبل تحت تعقیب نیروی انتظامی قرار داشت تا این که روز گذشته، ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی خراسان رضوی به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد این جوان ۲۷ ساله با راه اندازی یک استودیو با تجهیزات کامل در منطقه ای از مشهد، همچنان به اقدامات مجرمانه خود ادامه می دهد؛ بنابراین آن ها با کسب دستورات قضایی و راهنمایی های قاضی شعبه ۹۰۴ دادسرای انقلاب اسلامی مشهد، عملیات دستگیری این فرد را آغاز کردند و او را به دام انداختند.

دانلود کلیپ حسین ابلیس بیوگرافی حسین ابلیس

این گزارش حاکی است: ماموران انتظامی در ادامه عملیات، محل تهیه آلبوم های این خواننده زیرزمینی را نیز مورد بازرسی قرار دادند که تعداد زیادی آلات و ادوات موسیقی رپ و پاپ و همچنین لوازم خوانندگی از این مکان کشف شد.

«ح» که اسامی مستعار دیگری نیز دارد در فضای مجازی به «ابلیس» معروف است و کیبورد می نوازد. این فرد که از چند سال قبل به یکی از کشورهای آسیای میانه مسافرت کرده بود به خاطر حمل و استفاده از مواد مخدر ماری جوانا دستگیر و در آن کشور بازداشت شده بود. او پس از آزادی دوباره به ایران بازگشته و با راه اندازی استودیوی زیرزمینی برای شبکه های ماهواره ای آلبوم های مبتذل تهیه می کرد.

بررسی های پلیس نشان می دهد «ابلیس» حدود ۲۵ آلبوم منتشر کرده است که در برخی از موارد نیز با میکس کردن صدای برخی مسئولان، آن ها را به تمسخر می گرفت.

اعترافات این خواننده زیرزمینی بیانگر آن است که وی از ۱۶ سالگی خوانندگی را شروع کرده و در ترانه های مبتذل نیز هتاکی و فحاشی را سرلوحه کارهای غیرقانونی خود قرار داده بود او که متولد تهران است اما از سال ها قبل در مشهد زندگی می کند با کد خاصی در سایت های اینترنتی فعالیت می کرد.

گزارش خراسان حاکی است: به دستور قاضی «حیدری» تحقیقات پلیس درباره دیگر فعالیت های غیرقانونی این فرد ادامه دارد.

حسین رحمتی (متولد مشهد، ۱۳۶۶) با نام هنری حصین یا حسین ابلیس خواننده رپ است. حصین کار خود را با گروه ۰۵۱ آغاز کرد.

بیوگرافی حسین ابلیس دانلود کلیپ حسین ابلیس


ادامه مطلب ...