دانشمندان فرانسوی با استفاده از ترکیبات طبیعی معطر، مغز انسان را برای انتخاب غذای ساده به جای غذای مملو از شکر و چربی فریب دادند.
محققان با تولید مولکولهای طبیعی معطر و افزودن آن در غذاهای کم کالری، فرایند تشخیص مغز و افزایش اشتها را به اصطلاح هک کردند. با این روش افراد با خوردن غذاهای کم کالری هم از لذت غذاهای آماده، شیرین و پرچرب محروم نمیشوند و هم با دریافت غذای کم کالری وزن اضافی را کاهش میدهند.
ترکیبات معطر طبیعی کاربرد بسیاری دارند، بهطوریکه میتوان آنها را به غذاهای معمولی و سالم اضافه کرد تا میل به مصرف افزایش یابد، همچنین این مواد را میتوان با غلظت بیشتری به غذاهای پرچرب و خیلی شیرین اضافه کرد تا مردم از خوردن آنها امتناع کنند.
روش معطرسازی غیرواقعی مواد غذایی همچنین لذت خوردن غذاهای خوشمزه و شیرین را دوباره به بیماران دیابتی باز میگرداند و به آنها کمک میکند تا بدون نگرانی از دریافت قند هرچه میتوانند غذای شیرین غیرواقعی میل کنند.
محققان فرانسوی همچنین دستگاه مکمل این فناوری را تولید کردند که با انتقال بو و مواد معطر طبیعی به غذاهای سالم و کم طرفدار، آنها را پر روغن، حاوی شکر و نمک برای مغز جلوه میدهد.
5454
خبرگزاری آریا-دانشمندان در بزرگترین مرکز تحقیقات فیزیک ذره ای جهان موفق به مشاهده اثری از ضد ماده شدند.
به گزارش خبرگزاری آریا،ضد ماده تصویر آئینه ای ماده معمولی است. دانشمندان معتقدند به هنگام خلق جهان هر دو آنها به یک مقدار تولید شده اند. دانشمندان امیدوارند به جواب این سوال برسند که اگربنابر برخی نظریه ها به یک اندازه در جهان ماده و ضدماده تولید شده چرا آنها یکدیگر را خنثی نکرده اند و ماده معمولی بر جهان حاکم است. این پیشرفت علمی دانشمندان را قادر می کند تقارن در طبیعت را مطالعه و قوانین اساسی فیزیک را که بر جهان حاکم است کشف کنند.
این پروژه در شش فاز مجزا اجرا میشود و با استفاده از مهندسی معکوس محققان تلاش میکنند به اطلاعات پایهای برای ساخت یک مغز مصنوعی دست پیدا کنند.
فاز اول: شناسایی ساختار و طراحی
در مغز انسان 100 میلیارد نورون و رشته عصبی وجود دارد که قسمتهای مختلف را به هم متصل میکنند. در گذشته شناسایی محل اتصالات نورونها کار بسیار دشواری بود و صرفا برای بخش محدودی از نورونهای سطحی کاربرد داشت. در حال حاضر با استفاده از تکنیکی موسوم به شفافیت میتوان عملکرد تمام نورونها را بررسی کرد و برای هر کدام رنگی مجزا در نظر گرفت تا محل اتصالات به خوبی قابل تشخیص باشد.
در بخش دیگری از این پروژه برای بررسی عملکرد نورونها و سرعت انتقال آنها در انسان سالم و هوشیار، از نوعی MRI تخصصی بهره گرفته میشود. با تلفیق این دو روش ساختار ارتباطات و سرعت انتقال اطلاعات در مغز به خوبی شناسایی میشود و فاز اول به پایان میرسد.
فاز دوم: ارزیابی سیگنالهای مغز
برای شناخت کامل عملکرد مغز شناخت اتصالات نورونها و سلولهای عصبی فقط نیمی از عملیات لازم است و برای شناخت کامل باید ساختار سیگنالهای الکتریکی که به قسمتهای مختلف ارسال میشوند نیز مورد ارزیابی قرار بگیرند.
ابزارهای مناسب برای اندازهگیری سیگنالهای مغز در سال گذشته در دو آزمایشگاه دانشگاه استنفورد طراحی و ساخته شدند و با استفاده از این وسایل محققان توانستند میزان فعالیت الکتریکی مغز را در شرایط واقعی اندازه بگیرند.
در زمان ارسال سیگنالها، ولتاژ نورونها به صورت لحظهای تغییر میکند و اطلاعات مورد نظر در مغز منتقل میشود که این ابزارها این تغییرات را ثبت میکنند.
فاز سوم: دستکاری سیگنالهای مغز
در دهه گذشته اگرچه تکنیکهای مختلفی برای تحریک بخشی از نورونها معرفی شد اما جدیدترین روش انجام این کار حاصل کار پروفسور کارل دیزروس است که میتواند تکتک نورونها را به دلخواه تحریک کند.
در این روش با اعمال پالسهای مختلف به مغز، نورونها در واکنش به پالس ورودی، پروتئینی تولید میکنند که میزان آن به میزان شدت پالس ورودی وابسته است و بر اساس این روش عملکرد هر نورون و قابلیتها و میزان تاثیرپذیری آن مورد بررسی قرار میگیرد.
این روش برای نورونهای سطحی کاربرد دارد و محققان دانشگاه استنفورد اعلام کردهاند در حال طراحی روشهایی هستند که با استفاده از امواج فراصوت به سطحهای پایینتر مغز دسترسی پیدا کنند.
فاز چهارم: طراحی یک تئوری منطقی برای عملکرد مغز
شناخت ساختار مغز برای مهندسی معکوس و رسیدن به یک کپی منحصربفرد کافی نیست و نحوه عملکرد هر بخش و اطلاعات داخل آن نیز اهمیت دارد و بررسی و کار با سیگنالها نمیتواند تمام اطلاعات مورد نیاز را در اختیار ما بگذارد.
در این فاز عملکرد مغز در زمان انجام فعالیتهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و حساسیت بخشهای مختلف نسبت به هر فعالیت مشخص میشود. با پیچیدهتر کردن و ترکیب فعالیتهای مختلف نظیر تکلم، حرکت کردن، فکر کردن و حل مسئله، شناخت از نحوه عملکرد مغز بیشتر میشود و میتوان یک توصیف تئوری مناسب از کارکرد مغز بدست آورد.
فاز پنجم: پیادهسازی دیجیتالی
مغز انسان یک کامپیوتر طبیعی قدرتمند است که با دریافت انرژی از یک وعده غذا، میلیونها سیگنال مختلف را در لحظه ارزیابی کرده و به آنها پاسخ میدهد و برای شبیهسازی مناسب باید این قابلیتها به خوبی پیادهسازی شوند.
برای مثال یک عملیات ساده وقتی به یک موش و یک کامپیوتر داده میشود مغز موش 9000 برابر سریعتر از کامپیوتر واکنش میدهد و 40 هزار برابر کمتر انرژی مصرف میکند. حالا وقتی صحبت از عملیاتهای پیچیدهتر و ترکیبی میشود که مغز انسان انجام میهد، کار بسیار سختتر خواهد شد.
جدیدترین برد دیجیتالی که توسط محققان دانشگاه استنفورد طراحی شده "نوروگرید" نام دارد. نورو گرید کممصرفترین و سریعترین بردی است که تا به حال ساخته شده و ظرفیت محاسباتی آن با یک میلیون نورون برابری میکند و توان مصرفی آن فقط سه وات است. در حال حاضر ابعاد این برد دیجیتال هماندازه یک تبلت است و محققان امیدوارند تا پنج سال آینده بتوانند ابعاد آن را هماندازه با یک تراشه کوچک کنند.
فاز ششم: بررسی کنش و واکنش
در این مرحله باید کنش و واکنش را به مغز مصنوعی آموزش داد و کیفیت آن را سنجید. در قدم اول مغز مصنوعی باید محیط پیرامونی خود را درک کرده و بشناسد و مشخص است که سختترین بخش پروژه فاز ششم آن خواهد بود.
مهمترین ابزار شناخت انسان از محیط پیرامونش چشم اوست اما در واقع تمام اطلاعات در مغز پردازش میشود و چشم، گوش و دیگر اعضای حسی فقط ناقل اطلاعات هستند. انسان با مغزش میبیند، میشناسد، میشنود، میچشد و حرف میزند.
در این فاز با استفاده از الگوریتمهای یادگیرنده و اطلاعات پایه ای نظیر تصاویر و صداهای مختلف سعی میشود اطلاعات پایهای در اختیار مغز مصنوعی قرار گیرد تا شناخت نسبت به محیط پیرامون فراهم شود.
در این پروژه که جزئیات آن توسط دانشگاه استنفورد منتشر شده چندین استاد و محقق در رشتههای مختلف علوم رایانه، عصب شناسی، پزشکی، روانشناسی و مهندسی برق شرکت دارند و تمام فازها به صورت موازی در حال پیشرفت هستند تا کیفیت خروجی و قدرت مغز تولیدی روز به روز بهتر و بیشتر شود.
۵۴۵۴
بامداد – شما احتمالاً می دانید که فیزیک چیست. علم فیزیک ، مطالعه ی جهان فیزیکی است، از سقوط سیب گرفته تا حرکت سیارات و ستارگان و رفتار ذرات بسیار ریز زیراتمی که جهان پیرامون ما را تشکیل می دهند.
علم فیزیک در همه جا هست؛ در دورترین فواصل کیهانی وجود دارد. آن را می توان در سیاهچاله های پرجرم در مرکز کهکشان ها و در بلوک های سازنده ریزی که حیات روی زمین را به وجود آورده اند، یافت. حتی در فضای به ظاهر خالی اطراف ما نیز وجود دارد. در گذشته و حال و همچنین آینده، فیزیکدانانی آمده و خواهند آمد که درک ما از جهان و هر آنچه که در آن است را متحول سازند. در این مقاله ۲۰ فیزیکدان که نظریات، ایده ها و اکتشافاتشان، دید ما را نسبت به جهان تغییر دادند، معرفی شده است:
۱- یکی از شناخته شده ترین دستاوردهای گالیلئو گالیله (۱۵۶۴-۱۶۴۲) در بررسی هایش، موضوع اجسام در حال حرکت است. در دهه ۱۶۳۰، او نشان داد که همه اجسام در حال سقوط آزاد، شتاب ثابت یکسانی دارند.
۲- براساس کار گالیله بر روی اجسام در حال حرکت، آیزاک نیوتن (۱۶۴۳-۱۷۲۷) قوانین حرکت و همچنین قانون جهانی گرانش را در سال ۱۶۸۷ ثابت کرد. یکی از متحول کننده ترین ایده ها این بود که قوانین حاکم بر حرکت اشیا در آسمان، شبیه به مجموعه قوانین فیزیکی حرکت اشیا بر روی زمین است.
۳- مایکل فارادی (۱۷۹۱- ۱۸۶۷) را به خاطر کارش بر روی مغناطیس و الکتریسیته می شناسند. در سال ۱۸۳۱، او القای مغناطیسی را کشف کرد و در سال ۱۸۳۹، او بیان کرد که بین الکتریسیته و مغناطیس رابطه ای بنیادین وجود دارد.
۴- در سال ۱۸۶۴، جیمز کلرک مکسول (۱۸۳۱- ۱۸۷۹) نظریه الکترومغناطیس را منتشر کرد. این نظریه بیان می کند که مغناطیس و نور، در همه جا، مظهر پدیده مشابهی به نام میدان الکترومغناطیسی هستند.
۵- در سال ۱۸۹۵، ویلهلم رونتگن (۱۸۴۵-۱۹۲۳) نخستین فیزیکدانی بود که تابش الکترومغناطیس را در محدوده ی طول موجی که ما امروزه به نام اشعه ایکس می شناسیم، تولید و شناسایی کرد.
۶- در سال ۱۸۹۶، ماری کوری (۱۸۶۷- ۱۹۳۴) به کشف رادیوکتیویته (که با بررسی خصوصیات اشعه ایکس کشف شد) کمک کرد و تکنیک هایی برای جداسازی ایزوتوپ ها معرفی کرد. او و همسرش، پیر کوری، عناصر رادیوم، رادیواکتیو و پلوتونیوم را کشف کردند.
۷- در سال ۱۸۹۷، جوزف جان تامپسون (۱۸۵۶-۱۹۴۰) الکترون را کشف کرد. به این ترتیب، اولین ذره زیراتمی کشف شد.
۸- نام ماکس پلانک (۱۸۵۸-۱۹۴۷) با تولد مکانیک کوانتومی اعتبار یافت. در سال ۱۹۰۰، او نظریه کوانتوم–بسته های مجزای انرژی ساطع شده توسط نور – را مطرح کرد، او همچنین، مقدار ثابت پلانک– که یکی از مفاهیم اساسی در مکانیک کوانتومی است- را معرفی کرده است.
۹- در سال ۱۹۰۵، آلبرت اینشتین (۱۸۷۹-۱۹۵۵) مقاله ای درباره نسبیت خاص -که بیان می کند، سرعت نور ثابت بوده و در سرعت نور، زمان متوقف شده و جرم بی نهایت می شود – منتشر کرد. در سال ۱۹۱۶، او نظریه نسبیت عام را منتشر کرد، یک نظریه بنیادی از ماهیت فضا- زمان و گرانش که می گوید گرانش در واقع، اثری از انحنای فضا و زمان است.
۱۰- در سال ۱۹۱۱، ارنست رادرفورد (۱۸۷۱-۱۹۳۷) نشان داد که بیشتر جرم اتم در هسته آن است. در سال ۱۹۲۰، او پروتون را کشف کرد.
۱۱- نیلز بور (۱۸۸۵-۱۹۶۲) به سبب فرمول بندی نظریه ساختار اتمی در سال ۱۹۱۳ مشهور شد. بور دریافت که هر اتم، دارای یک هسته در مرکز و الکترون هایی در مدار اطرافش است. او همچنین، نقش کلیدی در تولد مکانیک کوانتومی داشت.
۱۲- ولفگانگ پاولی (۱۹۰۰-۱۹۵۸) به سبب مطالعه اش بر روی نظریه اسپین و نظریه کوانتوم معروف شد، همچنین او در سال ۱۹۲۵، اصل طرد پاولی را –که کلید فهم ویژگی هایی ستارگان و سحابی ها است- کشف کرد. در سال ۱۹۳۱، او وجود نوترینوها–ذراتی با برهمکنش ضعیف که با سرعت و انرژی نزدیک به سرعت نور در جهان حرکت می کنند- را پیش بینی کرد.
۱۳- در سال ۱۹۲۶، اروین شرودینگر (۱۸۸۷-۱۹۶۱) آنچه که امروزه به عنوان معادله ی اصلی فیزیک کوانتوم شناخته می شود و مکانیک موجی را توصیف می کند، بیان کرد. در سال ۱۹۳۵، او با آزمایش “گربه شرودینگر“، یکی از معروف ترین آزمایشات در تاریخ- مشهور شد.
این آزمایش، گربه به دام افتاده در جعبه ای را نشان می دهد که دارای شانس ۵۰/۵۰ زنده یا مرده بودن است. شرودینگر نتیجه گرفت که تا زمانی که شما در ِ جعبه را برای اطمینان یافتن از مرده یا زنده بودن گربه باز نکنید، گربه می تواند هم زنده باشد و هم مرده، وجود چنین حالتی را اصل برهم نهی می نامند.
۱۴- در سال ۱۹۲۸، پل دیراک (۱۹۰۲-۱۹۸۴) وجود پاد ماده –ذراتی همسان ولی با بار الکتریکی مخالف همتایانش، مثل پوزیترون (یا آنتی الکترون)- را کشف کرد.
۱۵- ورنر هایزنبرگ (۱۹۰۱- ۱۹۷۶) در سال ۱۹۲۷، به سبب ارائه اصل عدم قطعیت مشهور شد. این اصل درباره محدودیت های اساسی اندازه گیری های آزمایشگاهی مکان و تکانه ی دقیق ذرات زیر اتمی در مکانیک کوانتوم بحث می کند.
۱۶- انریکو فرمی (۱۹۰۱-۱۹۵۴) به خاطر کارش بر روی اولین رآکتور اتمی، به عنوان بخشی از پروژه منهتن، شناخته شد. او همچنین، سهم مهمی در نظریه کوانتومی و همچنین علم فیزیک هسته ای و علم فیزیک ذرات دارد.
۱۷- جی رابرت اوپنهایمر (۱۹۰۴-۱۹۶۷) به سبب کارش بر روی پروژه منهتن معروف شد. از او به عنوان سازنده ی نخستین بمب اتمی یاد می کنند.
۱۸- ریچارد فاینمن (۱۹۱۸- ۱۹۸۸) را به سبب کارش بر روی نظریه الکترودینامیک کوانتومی می شناسند. این نظریه، درباره ترکیب نسبیت خاص و مکانیک کوانتومی به منظور درک بهتر جهان هستی، بحث می کند.
۱۹- در سال ۱۹۶۱، ماری گِل-مان (متولد ۱۹۲۹) روش هشتگانه ای برای طبقه بندی ذرات زیراتمی پیشنهاد کرد، و در سال ۱۹۶۴ او فرضیه کوارک را پیشنهاد کرد؛ این فرضیه بیان می کند که پروتون ها، نوترون ها و دیگر هادرون ها (ذرات زیر اتمی) از ذرات بسیار ریزتری به نام کوارک ساخته شده اند.
۲۰- اگرچه ورا روبین (متولد ۱۹۲۸) در واقع یک ستاره شناس است، ولی مطالعاتش بر روی چرخش کهکشان او را به نخستین شاهد واقعی از این واقعیت است که ۸۴ درصد جرم جهان از ماده مرموز و نامریی به نام ماده تاریک ساخته شده است. جستجو برای ذرات تشکیل دهنده ی این ماده ی مرموز که فقط از روی تاثیر گرانش اش قابل ردیابی است، علم فیزیک و اختر فیزیک را متحول کرده است.
سایت علمی بیگ بنگ
خبرآنلاین: با تحقیقات جدید شاید روزی دیگر در فصل گرما نیازتان به کولر کمتر شود و مانند زمستان که لباس گرم میپوشید چند سال دیگر لباس خنک گیرتان بیاید!
محققان دانشگاه استنفورد در مقالهایاینجا اعلام کردهاند که موفق به بافت پارچهای شدهاند که علاوه بر عبور گرما از خود نور خورشید هم دفع میکند و به این وسیله باعث احساس خنکی میشود. به گفته محققان اگر شما بتوانید به جای خنک کردن ساختمان،پوست فرد را خنک کنید در مصرف انرژی به شدت صرفهجویی میشود.
در ساخت الیاف جدید از مادهای به نام نانو پروس پلیاتیلین nanoporous polyethyleneیا به صورت اختصاری NanoPE استفاده شده است. این ماده روزنه هایی بسیار ریز و چندصد برابر کوچکتر از قطر مو دارد به طوری که تنها نور مادون قرمز از آنها عبور می کند و عبور نور مرئی از آنها ناممکن است. این ماده همچنین اجازه می دهد که عرق بدن امکان تبخیر داشته باشد. این مسئله امکان میدهد که پوست با پوشیدن این لباس دمایی 2 تا 2.7 درجه سلسیوس خنکتر از محیط احساس کند.
بامداد – شبکه/مغز انسان یکی از پیچیدهترین عناصر زنده در جهان به شمار میرود. کارهایی که مغز میتواند آنها را انجام دهد و چگونگی نحوه انجام این کارها الهامبخش طراحی یک مدل هوش مصنوعی شده است. مطالعه تحقیقاتی که به تازگی انجام شده و نتایج آن در مجله سیستمهای عصبی منتشر شده، نحوه کارکرد هوش انسانی را توضیح داده است. به طوری که نشان میدهد چگونه هوشمندی انسانی ممکن است در قالب یک الگوریتم پایه به فعالیت بپردازد.
جو تسین، عصبشناس کالج پزشکی جورجیا در دانشگاه آگوستا اولین بار در اکتبر سال ۲۰۱۵ میلادی تئوری اتصالات را مطرح کرد. الگوریتم جدید بر مبنای تئوری اتصالات طراحی شده و از یک منطق نسبتا ساده ریاضی به منظور تشریح محاسبات پیچیدهای که در لایههای مختلف مغز انجام میشود استفاده میکند. در واقع، این نظریه درباره چگونگی نحوه کسب دانش و همچنین توانایی ما برای تعمیم و نتیجهگیری از دانشی است که بر مبنای عملکرد میلیاردها سلول عصبی و هماهنگی که میان آنها وجود دارد حاصل میشود. تسین در این ارتباط گفته است: «شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مغز ممکن است بر مبنای یک منطق ساده و شگفتآور ریاضی فعالیتهای خود را انجام دهد.»
فرمول مغز
این نظریه توضیح میدهد که چگونه گروههایی از سلولهای عصبی مشابه به یکدیگر این توانایی را دارند تا کلاسترهایی را تشکیل دهند. کلاسترهای فوق این وظیفه دارند تا به تصورات اولیه (ایدههایی که برای انجام یک کار جدید به ذهن یک فرد خطور میکنند) یا اطلاعات رسیدگی کنند. این گروه از کلاسترها داخل اتصالات عملکردی موتیف قرار دارند و قادر هستند هر ترکیب ممکنی از تصورات را مورد بررسی قرار میدهند. در همین حال هر زمان افکار پیچیدهتری به مغز خطور کنند دستههای بیشتری با یکدیگر ترکیب میشوند تا این افکار پیچیده را مدیریت کنند. به منظور آزمایش این الگوریتم، تسین و تیم تحت سرپرستی او الگوریتم را به شکل دقیقی روی هفت نقطه مختلف از مغز موشهای معمولی و موشهای بزرگ که هر یک مسئولیت مدیریت یک وظیفه مختلف در ارتباط با غذاها و ترس در این موجودات را بر عهده دارند مورد آزمایش قرار دادند. در ادامه نتایج به دست آمده را مورد بررسی قرار داده و آنها را مستندسازی کردند.
مغز اطلاعات را به پیچیدهترین شکل ممکن پردازش میکند
نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که مغز به چه تعداد اتصالات عملکردی موتیف برای مدیریت این فرآیندها نیاز دارد. بر مبنای یک منطق جایگشتی برای انجام محاسبات به N=2i-1 اتصالات عملکردی موتیف نیاز است. آنها به حیوانات چهار نوع غذای مختلف بیسکویت، دانه غلات، برنج و شیر را دادند. با استفاده از الکترودهایی که در بخشهای مختلفی از مغز این حیوانات قرار گرفته بود، دانشمندان موفق شدند به واکنش سلولهای عصبی گوش فرا دهند. در این آزمایش دانشمندان موفق به شناسایی ۱۵ ترکیب مختلف از سلولهای عصبی یا گروهی از سلولهای عصبی شدند که به ترکیبات مواد غذایی از خود واکنش نشان میدهند.
این آزمایش نظریه اتصالات را تایید کرد. علاوه بر این، دانشمندان پس از انجام این آزمایش فرضیه دیگری را در ارتباط با گروه سلولهای عصبی مطرح کردند و اعلام داشتند که به نظر میرسد سلولهای عصبی از یک سیمکشی از پیش ساخته شده در مغز استفاده میکنند و به همین دلیل است که به محض اینکه غذایی خورده میشود، سلولهای عصبی قادر هستند به سرعت به آن واکنش نشان دهند. اگر این امکان وجود داشته باشد تا بتوان هوشمندی در مغز انسان را در یک الگوریتم ویژه خلاصه کرد، آنگاه تصور کنید این رویکرد چه انقلابی در هوش مصنوعی به وجود میآورد. این امکان وجود دارد که پژوهشگران بتوانند از الگوریتم مشابهی برای کارکرد بهتر شبکههای عصبی استفاده کنند. در حال حاضر نیز دانشمندان به تقلید از ساختار سیمکشی مغز موفق شدند شبکههای عصبی عمیقی را به وجود آورند.
نوشته کشف الگوریتم هوشمندی مغز انسان توسط دانشمندان اولین بار در بامداد پدیدار شد.
دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
گروهی از دانشمندان زن برای افزایش مشارکت زنان در دنیای علم به قطب جنوب خواهند رفت.
یک گروه 76 نفره از زنان دانشمند در استرالیا در چارچوب یک برنامه و با هدف افزایش مشارکت زنان در دنیای علوم به قطب جنوب سفر خواهند کرد.
به گزارش بی بی سی٬ دکتر جسیکا ملبورن توماس، کارشناس محیط زیست در قطب جنوب ضمن ارائه توضیحاتی در خصوص جزئیات این برنامه اظهار داشت: در مسایل علمی باید نقش فعالتری داشته باشیم. این ایده از سوی فابین داتنر کارشناس و کارآفرین ارائه شده و توسعه یافت.
توماس ضمن بیان اینکه به دلایل زیادی رفتن به قطب جنوب برای زنان بسیار دشوار است تصریح کرد: در نتیجه این برنامه زنان دانشمند به بررسی و پژوهش در مورد تغییرات آب و هوایی و اثرات آن در قطب جنوب خواهند پرداخت.
وی همچنین بیان کرده است که زنانی که به قطب جنوب سفر می کنند از بین هزاران نفر از متقاضیان ثبت نام کرده انتخاب شده اند و در خلال سفر در کشتی نیز آموزش خواهند دید.
سفر این زنان دانشمند از شهر اوشوایا واقع در جنوبیترین قسمت استرالیا آغاز و 20 روز به طول خواهد انجامید.
جام جم سرا:
محققان امیدوارند این دستاورد بتواند به آنها در درک بهتر نواحی مغزی که برای بازیابی اطلاعات درباره مکانها به کار میرود، کمک کند.
این توهمات، زمانی که «پیر مگهوند» از «موسسه فاینستاین» در نیویورک الکترودهایی را در درون مغز یک مرد جوان با هدف جستجوی منشا صرع وی کاشت، ظاهر شدند. این امر شامل حفاری روزنههای ریز در جمجمه وی بود که از طریق آن، پزشکان دو الکترود پنج سانتیمتری را وارد کرده و آنها را به نقاط خاصی از بافت مغز هدایت کردند.
دکتر مگهوند نخست با استفاده از امآرآی کاربردی و زمانی که بیمار به تصاویری از اشیا و صحنههای مختلف نگاه میکرد، از مغز وی اسکن گرفت. سپس فعالیت الکترودهای کاشتشده زمانی که وی به مجموعهای مشابه از تصاویر نگاه میکرد، ضبط شد.
تیم علمی دریافت ناحیهای از قشر مغزی در اطراف هیپوکامپ زمانی که سوژه به تصاویری از مکانها نگاه میکرد، فعال میشد. این نقاط ریز بافتهایی بودند که به نظر میرسید به خانهها و مکانها بیش از دیگر اشیا اهمیت میدهند. الکترودهای کاشتهشده برای تحریک مغز در این ناحیه به کار رفتند و مجموعهای از توهمات بصری تولید شدند.
مرد جوان در ابتدا تماشای یک ایستگاه راهآهن آشنا و سپس بخشی از منزلش را گزارش کرد، اما هیچ بو یا صدایی با این صحنهها مرتبط نبود. زمانی که تحریک این نواحی مغزی تکرار شد، همان توهمات اتفاق افتاد. هنگامی که محققان الکترودها را در بخشی اندکی متفاوت و در شکنج گیجگاهی تحتانی تحریک کردند، داوطلب عنوان کرد که چهرهها به ناگاه از ریخت افتادند.
آشش مهتا، یکی از اعضای تیم علمی، در این باره گفت: شاید گروه خاصی از عصبها، خاطره فردی که پیشبند به تن دارد را کدبندی کرده و گروه دیگر اجاق یا یک خیابان را رمزگذاری میکنند و زمانی که آنها به همراه یکدیگر تحریک میشوند، خاطره آشنایی از آن مکان را به همراه تمامی اشیا در آنجا تداعی میکنند.
مهتا معتقد است این آزمایشها شاید در نهایت به افرادی کمک کند که از شرایطی مانند اوتیسم یا بیماری آلزایمر رنج میبرند.(ایسنا)
جام جم سرا: پژوهشی جدید نشان میدهد که میلیونها سال جنگ و دعوا، چهره انسان را تغییر داده و موجب شده که آروارههای مردان در مقایسه با زنان، محکمتر شود.
به گزارش دیلی تلگراف، از شواهد چنین برمیآید که پس از آن که نیاکان ما یاد گرفتند که چگونه مشتهایشان را حواله صورت همدیگر کنند، صورتهای ما این گونه فرگشت یافت تا آسیب ناشی از مشتزنیهای وحشیانه به کمترین مقدار ممکن برسد.
پژوهشگران ساختار استخوانی استرالوپیسها (نوعی انساننمای دوپا) را که در 4 تا 5 میلیون سال پیش زندگی کرده و مقدم بر ظهور خانواده هومو (نیای انسان امروزی) بودند، مورد مطالعه قرار دادند آنها دریافتند که به احتمال قریب به یقین، صورت و فک استرالوپیسها تنها به این دلیل محکمترین استخوانهای این موجود بودهاند که باید برای مشت خوردن آمادگی میداشتند. به باور این گروه از دانشمندان، این میراثی است که تا به امروز ادامه یافته و به ما کمک میکند تا دریابیم که چرا چهره مردان خشنتر از چهره زنان است.
همان گونه که امروزه هم میبینیم، مردان در شروع فرگشت هوموسپینها نیز انعطاف پذیری کمتری نسبت به زنان داشتند و در مقایسه با زنان، احتمال بیشتری وجود داشت که درگیر معادلهای ماقبل تاریخی دعواهای چاله میدانی شوند.
پژوهشگر اصلی این مقاله، دکتر دیوید کرییر از دانشگاه یوتا در آمریکا، میگوید: «استرالوپیسها یک سری ویژگیهای متمایزکنندهای داشتند که احتمالا توان دعوا را در آنها بیشتر میکردند، مانند حالت دستها که اجازه مشت کردن دست را میداد و به طور موثری سیستم ظریف ماهیچیه اسکلتی دست را به چماق کارامدی برای ضربه زدن تبدیل میکرد. اگر براستی فرگشن نسبت دستهای ما با انتخابی برای رفتار جنگجویانه در ارتباط باشد، در آن صورت باید انتظار داشته باشید که هدف اولیه فرگشت صورت، برای محافظت بهتر در زمان برخورد مشت با آن و کاهش جراحت باشد».
این پژوهش که در ژورنال biological reviews منتشر شده است، در راستای تحقیقی قبلی است که بیان میکند سهمی که خشونت در تکامل بشر دارد، خیلی بیشتر از چیزی است که متخصان بخواهند به آن اذعان کنند.
در سالهای اخیر، زیست شناسی به نام دکتر کرییر به بررسی پاهای کوتاه شمپانزهها، شباهت آنها با پاهای انسانها و نسبت دستهای این نخستینیان پرداخته است. او میگوید که این ویژگیها تا حد زیادی در راستای نیاز به جنگ تکامل یافتهاند.
او در ارتباط با آخرین پژوهش خود میگوید: «زمانی که انسانهای امروزی با دستهای خالی با هم دعوا میکنند، معمولا اولین هدف حمله، صورت است. چیزی که ما یافتهایم این است که استخوانهایی که بیشترین میزان شکستگیها را در دعواها دارند، همان بخشهایی از جمجمه هستند که شاهد بیشترین افزایش استحکام در طول دوران تکامل نخستینیان بودهاند. این استخوانها همچنین بخشهایی از جمجمه هستند که بزرگ ترین تفاوت را بین مردان و زنان؛ هم در استرالوپیسها و هم درانسانها؛ نشان میدهند. به عبارت دیگر، صورت زنان و مردان به خاطر بخشهایی از جمجمه که در دعواها شکسته میشدند، متفاوت هستند و این بخشها در مردان بزرگتر است».
ریشه این بحث در مورد جنبه تاریک طبیعت انسان، به ژان ژاک روسو، فیلسوف شهیر فرانسوی برمیگردد که عقیده داشت که تا قبل از تمدن، انسانها «وحشیهای نجیب» بودند. دکتر کرییر میگوید که این ایده که تمدن، نژاد انسانها را ویران ساخته و ما را خشن کرده است، در علوم اجتماعی قدرت زیادی دارد. ولی این نظریه با واقعیتها همخوانی ندارد.
دکتر کرییر میافزاید: «اگر درمییافتیم که شاخصهای آناتومی که ما را از دیگر نخستینیان متمایز میکنند، توان دعوای ما را بهبود نبخشیدهاند، آنگاه میشد این فرضیه را رد کرد که اجداد اولیه ما خشن بودهاند. چیزی که تحقیق ما نشان میدهد این است که بسیاری از ویژگیهای آناتومی شمپانزههای بزرگ و اجداد ما یعنی هومینینهای اولیه، (همانند ایستادن روی دو پا، نسبت دست و شکل صورت ما) در حقیقت توان دعوا را بهبود میدهند».
محقق دیگر این پژوهش، دکتر مایکل مورگان از دانشکده پزشکی دانشگاه یوتا میگوید: «من فکر میکنم نظریه ما منطقی است و پاسخی برای برخی از پرسشهایی یافته که مدتها بود در نظریههای موجود بدون پاسخ مانده بودند. پرسشهایی در مورد این که چرا ساختار ماهیچهای و اسکلتی صورت ما به این ترتیب فرگشت یافتهاند. پژوهش ما درباره صلح است. ما به دنبال درک و فهمیدن و مواجه شدن با خشونت نوع بشر و تمایلات خشونت آمیز آن هستیم. صلح با خود ما شروع میشود و سرانجام از طریق خودشناسی و فهمیدن اینکه ما از کجا آمدهایم، به دست می آید. ما امیدواریم که از طریق این پژوهش خود را در آینه پیدا کنیم و کار سخت تغییر نفس خود به سوی انسانی بهتر را آغاز کنیم».(مجید جویا/خبرآنلاین)
محققان دانشگاه رگنسبورگ آلمان با بررسی لانههای مورچهها دریافتند آنها از گوشههایی در لانه خود به عنوان توالت استفاده میکنند. محققان مذکور برای تعیین اینکه تکههای قهوهای مشاهده شده در لانه مورچهها بخشی از ضایعات آنهاست یا خیر، به این موجودات که در لانههایی از جنس گچ سفید زندگی میکردند، غذاهای رنگی قرمز و آبی دادند و پس از مدتی دریافتند که یک یا دو گوشه از لانه پر از ضایعات یکرنگ میشود. آنها دریافتند که این ضایعات در هیچ نقطه دیگری از لانه وجود نداشته و نتیجه گرفتند که احتمالا مورچهها از این مناطق تنها به عنوان توالت استفاده میکنند.
دانشمندان همچنین دریافتند که مورچهها در هر منطقهای از لانه خود چنین کاری را انجام نمیدهند بلکه تقریبا همه آنها توالتشان را در گوشهها بنا میکنند.
دکتر تومر ساسکز، رهبر این تحقیق گفت: برای مورچهها که مانند انسان دارای جوامع متراکم هستند، حفظ بهداشت اهمیت بسیار دارد. مورچهها معمولا لانه خود را بسیار تمیز نگه میدارند و اغلب زبالههای خطرناک مانند بقایای غذا و اجساد را دور میاندازند.
با وجود این گفته، محققان هنوز کاملا مطمئن نیستند چرا مورچهها این کار را انجام میدهند، اما بر این گمانند که شاید این ضایعاتِ روی هم انباشته شده، برای آنها سودی داشته باشد. برخی حشرات از ضایعات خود برای دفاع، به عنوان مواد ساختمانی، کود برای محصولات خود و همچنین نشانهگذاری استفاده میکنند. ممکن است این توالتها نیز باغچههایی برای محصولات یا حتی ذخیرهگاههایی برای مواد غذایی ارزشمند باشد.
نتایج این تحقیق در مجله PLOS ONE منتشر شده است. (ایسنا)