


شامپو، حوله یا خودکار اشیایی هستند که مسافران پس از پایان اقامت در هتل، علاقه زیادی به بردن آنها دارند. البته گروهی هم وجود دارند که از سرقت اشیای بزرگتر نظیر پتو، بالش، تابلو یا تلویزیون ابایی ندارند.
یک پژوهش جدید که توسط یکی از وبسایتهای گردشگری (Wellness Heaven Hotel Guide) انجام شده نشان میدهد، پرطرفدارترین شیئی که مهمانان هتل به بردن آن به عنوان “یادگاری” علاقه دارند، حوله است. ۷۹ درصد از اشیایی که توسط مسافران از هتل به سرقت میروند شامل حوله میشود.
وقتی حوله به عنوان یادگاری کافی نباشد، کار به بردن ربدوشامبر میرسد. در فهرست پرطرفدارترین اشیای دزدیدهشده از هتل ربدوشامبر با ۶۵/۳ درصد، مکان دوم را به خود اختصاص داده است.
کسی که ربدوشامبر هتل را در چمدانش جای میدهد، طبیعتا وقتی به خانه رسید برای آویختن آن به چوب لباسی احتیاج دارد. برای همین گروهی از مهمانان به بردن چوب لباسی هم علاقه خاصی دارند. در پرسش از ۹۳۷ هتل مشخص شده که چوب لباسی (۵۰/۳ درصد) در مکان سوم پرطرفدارترین اشیایی است که از هتل به سرقت میروند.
برخی از مهمانان تنها به بردن خودکاری که روی میز تحریر اتاقشان وجود دارد، رضایت میدهند. ۳۸/۵ درصد از اشیای سرقت شده از هتلها را خودکار تشکیل میدهد.
شاید قاشق و چنگال نقرهای که از مادربزرگ به ارث رسیده، بسیار زیباتر باشد، اما ظاهرا برای برخی از مسافران هیچچیز جای قاشق و چنگال هتل را نمیگیرد. بعد از خودکار، قاشق و چنگال پرطرفدارترین شیئی است که مسافران در چمدان خود جای داده و به خانه میبرند.
اما حال به نوبت به لوازم بهداشتی میرسد که در حمام اتاق قرار داده شدهاند. شامپو، نرمکننده، خمیردندان یا گوش پاککن، بسته به اینکه مسئولان هتل تا چه اندازه در آراستن حمام دست و دلباز بودهاند، از جمله اشیایی است که مسافران به بردن آنها علاقه زیادی دارند. ۳۲/۱ درصد اشیای به سرقت رفته از هتل را لوازم بهداشتی تشکیل میدهند.
باتریهایی که در دستگاههای الکترونیکی قرار داده شدهاند، مثلا کنترل تلویزیون یا سیستم پخش صوتی هم از چشم برخی مسافران دور نمیماند. باتری در خانه همیشه به کار میآید و برای صرفهجویی در خرید آن این گروه از مسافران ترجیح میدهند گوشهای کوچک از چمدان خود را به باتریهای “یادگاری” اختصاص بدهند.
شماری از مسافران ابایی ندارند که اشیایی بزرگتر از باتری یا حوله را از هتل به سرقت ببرند. شاید مدتی است که تابلوی آویخته شده در اتاق نشیمن خانه، دل مسافر را زده باشد و برای همین به محض اقامت در هتل، تابلوی تزئینی که به دیوار زده شده، به عنوان گزینهای مناسب برای جایگزین کردن آن با تابلوی خانه مطرح شود. ۱۷/۶ درصد از اشیایی که از هتلها به سرقت میروند آثار تزیینی و هنری موجود در اتاقهاست.
احتمال اینکه در مسیر برگشت هوا سرد شود و نیاز مبرمی به پتو باشد، برخی مسافران را بر آن میدارد که به هنگام بستن چمدانهایشان، پتوی اتاق را نیز هر چند به زور، در ساک خود جای دهند. آمار نشان میدهند که ۱۴/۹ درصد از اشیای به سرقت رفته پتو هستند.
کسی که پتوی هتل را در چمدانش جای میدهد، قطعا به بالش هم نیاز دارد. برای همین جای تعجبی ندارد که بالش بلافاصله در این فهرست پس از پتو در جایگاه دهم قرار بگیرد.
نکتهای که در این نظرسنجی توجه را به خود جلب میکند، ارتباط ملیت مسافران با اشیای به سرقت رفته است. مثلا مسافران اتریشی علاقه خاصی به سرقت ظرف و ظروف دارند، برای همین هم لیوان، بشقاب یا دربازکنی که در اتاق موجود هستند روز آخر راهی چمدان میشوند.
این فقط مسافران هتلهای کم ستاره نیستند، که به بردن “یادگاری” علاقه دارند. در سوئیتهای لوکس برخی هتلهای پنج ستاره برای راحتی کار مسافران جهت رزو خدمات رفاهی، تبلت یا کامپیوتر قرار داده شده است؛ مثلا تبلتهای کمپانی سامسونگ که حدود ۴۰۰ یورو قیمت دارند و ظاهرا بسیار مورد علاقه مسافران سوئیتهای لوکس هستند. مکان ۱۲ فهرست اشیای پرطرفداری که از هتل به سرقت میروند، به تبلتها (۹/۷ درصد) اختصاص دارد.
نظرسنجی از هتلها نشان داده که مسافران فرانسوی غالبا علاقه خاصی به تلویزیون و دستگاه کنترل آن دارند. دستگاه کنترل تلویزیون (۸/۳ درصد) در مکان سیزدهم و دستگاه تلویزیون (۴/۶ درصد) در مکان هفدهم اشیای پرطرفداری قرار دارند که مسافران از هتل به سرقت میبرند.
اگر گمان میبرید سشوارهای موجود در حمام با وجود چفت و بست از خطر سرقت در امان هستند، باید گفت که اشتباه میکنید. سوئیسیها ظاهرا شیفته سشوارهای هتل هستند. ۷/۶ درصد از دزدیهایی که از اتاقهای هتل صورت میگیرد، مربوط به دستگاههای سشوار میشود.
هلندیها ظاهرا نمیتوانند از خیر لامپهای اتاق بگذرند. طبق این نظرسنجی آنها علاقه خاصی به بردن لامپهای هتل دارند. لامپ پانزدهمین شیء پرطرفداری است که از هتل دزدیده میشود.
بررسیها نشان داده که زنان و مردان تقریبا به طور یکسان نسبت به سرقت اشیای هتل علاقه دارند. در عوض عامل سن در این میان نقشی قابل توجه داشته است. گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال بیشترین علاقه را به بردن “یادگاری” از هتل دارند. یک یافته جالب دیگر سطح تحصیلات مسافران بوده است: اغلب کسانی که تحصیلات دانشگاهی داشتهاند (۶۶ درصد) علاقمند به سرقت اشیای هتل هستند.
این نظرسنجی نشان داده که میزان دزدی از هتلهای ۴ ستاره غالبا بیشتر از هتلهای پنج ستاره است. در کاتگوری هتلهای لوکس آثار هنری، پتو، تبلت، دستگاه قهوهساز، دستگاه تلویزیون، لامپ و تشک پرطرفدارترین اشیا برای سرقت بودهاند.
بهاره رهنما بازیگر خوب و موفق کشورمان که بیشتر کارهای او با مضمون ظنز و کمدی است پای گفتگوی ما نشست و ناگفته هایی از جدایی از همسرش گفت و به نیکی از پیمان قاسمخانی نام برد که در ادامه میتوانید این گفتگو را مشاهده کنید.
روز گذشته چهارشنبه سوم خرداد بهاره رهنما، شیوا اردویی و مهیار طهماسبی عوامل نمایش «دیگری» مهمان کافه خبر شدند.
بهاره رهنما در نشست نمایش «دیگری» با حضور شیوا اردویی و مهیار طهماسبی در پاسخ به سوال یکی از کاربران که پرسیده بود: «من یک حسن در رفتار خانم رهنما دیده ام که بعد از جدایی از همسر سابق شان از ایشان به خوبی یاد کرده اند. از جمله شبی که من نمایش «دیگری» را دیدیم ایشان از مردان خوبی که در زندگی شان بوده اند یاد کردند از جمله پدر و برادر و همسر سابق شان. این رفتار شایسته را همه ما باید انجام دهیم.»
گفت:«این نیز یکی از مصادیق عدم اعمال خشونت نسبت به یکدیگر است. پیمان قاسمخانی قدیمی ترین دوست زندگی من است و ما ۲۴، ۲۵ سال است که با هم دوستیم و ادامه پیدا نکردن زندگی مشترکمان دلیل نمی شود که دوستی مان لطمه ببیند.»
او ادامه داد: « (با لبخند) جدا از این من فَنِ پیمان قاسمخانی هستم. او رفیق خوبی برایم است و امیدوارم این فرهنگ خصوصا در میان کسانی که بچه دارند جا بیفتد. چون بچه ها حتی اگر ۵۰ یا ۶۰ سالشان هم شود باز هم پدر و مادرشان را در کنار هم می بینند و در کنار هم می خواهند.»
با مطالعه در زندگی و سیره امام پنجم شیعیان حضرت امام محمد باقر (ع) در می یابیم که آن دردانه دوران که به علم و دانش و تربیت شاگردان شهره است نه تنها از کار و تلاش بدنی خود را مبرّا و بی نیاز نمی دانسته بلکه به سخت ترین فعالیت ها برای تامین هزینه های زندگی خود و اطرافیان مشغول بوده است.
حضرت مخارج فراوانی هم داشت و همه را از طریق کار و تلاش تهیه می کرد. آن امام غیر از خانواده و فرزندان به افراد زیر نیز رسیدگی می نمود: خانواده پدر بزرگوارشان امام سجاد (ع)، فقرای مدینه، خانواده شیعیانی که دچار خشم و فشار بنی امیه قرار گرفته بودند و همچنین افرادی که از نقاط دور به محضر امام رسیده و تقاضای کمک مالی می کردند.
حضرت کار را عبادت می دانست و لذا با وجود کهولت سن، هرگز از کار و تلاش دست نکشید. امام باقر (ع) در طول مدّت زندگانی اش علاوه بر انجام عباداتِ واجب و مستحبّی و نیز پرورش شاگردان ممتاز و صالح، به سر و سامان دادن زندگی اقشار آسیب پذیر هم اهمیّت می داد به طوری که خود می فرماید:
«… ولأن أعول اهل بیت من المسلمین أسدّ جوعتهم و أکسو عورتهم فأکفّ وجوههم عن النّاس أحبّ الیّ من أن أحجّ حجّه و حجّه – انتهی الی… سبعین – ؛…»
«هرگاه متکفّلِ یک خانواده از مسلمانان شوم، از گرسنگی نجاتشان دهم، و بدن آنها را بپوشانم، و آبرویشان را از مردم حفظ کنم، این کارها را بیشتر دوست می دارم از اینکه یک حجّ [مستحبّی] یا دو تا… و حتی هفتاد حج را انجام بدهم.» (مراه العقول، ج ۹، ص ۱۰۸)
***
سه نکته:
* دوست دارم در حال کشاورزی مرگم فرا برسد
بعضی افراد نمی توانستند درست این موضوع را درک کنند که چطور ممکن است امام شیعیان، عالم و دانشمند بزرگ دوران با بیل روی زمین کشاورزی کار کند! لذا حتی ایراد می گرفتند. حضرت هم پاسخ کسانی که درک صحیحی از عبادت نداشتند از جمله “محمد بن مُنْکَدر” را چنین می دادند که:
«هرگاه مرگ به سراغم بیاید و من در حال کشاورزی باشم، در واقع مرگ در حالی مرا فراگرفته که در مسیر بندگی و عبادت الهی بوده ام. انگیزه من از کار و کوشش، این است که خود و خانواده ام را از تو و دیگران بی نیاز گردانم…» محمد بن منکدر بعد از شنیدن کلام حکیمانه حضرت، گفت: «راست گفتی! خدایت تو را رحمت کند. من می خواستم تو را پند و اندرز بدهم، لیکن تو مرا موعظه کردی.» (المحجّه البیضاء، ج ۳، ص ۱۴۲)
** پولی را که امام آن را می بویید!
امام صادق (ع) می فرماید پدرم وقتی صدقه می داد پولی را که به فقیر داده بود پس می گرفت و می بوسید و می بویید و دوباره در دستان سائل قرار می داد و می فرمود: «صدقه قبل از آنکه در دست مستمند قرار بگیرد، به دست خدا می رسد. لذا دوست دارم چیزی را که در دست خداوند نهاده شده و مورد قبولش واقع شده است، ببوسم و ببویم.» (آثار و برکات صدقه، محمود جویباری، ص ۸۵)
*** می گوییم و می شنویم ولی دریغ از عمل!
هرچند گفتن این نکات اخلاقی بسیار پسندیده است اما زیباتر و پسندیده تر آن است که بدان عمل کنیم. چیزی که در جامعه امروز کمتر شاهدش هستیم. فقط می گوییم و می شنویم و به به و چه چه می کنیم اما دریغ از عمل! به قول یکی از رفقای خوش ذوق بهره ما فقط حظّ زبان و گوش است! یعنی زبان و گوشمان لذت می برد از گفتن و شنیدن این اخلاقیات ولی از بهره اصلی یعنی عمل کردن محرومیم. چون اصحاب حرفیم نه اصحاب عمل.
همه دنبال عباداتی هستیم که در چشم مردم باشد، لذت داشته باشد، کیف دنیا و آخرت داشته باشد اما نگاه نمی کنیم که امام معصوم دنبال چه بوده. بسیارند افرادی که در کشور ما چندین بار به حج مستحبی رفته اند ولی یکبار هم دست مستمندان را نگرفته اند. کمی فکر کنیم، به خود بیاییم و ببینیم عملکرد ما با سیره امام چقدر فاصله دارد.
(واکنش هواداران پس از دیدن چهره سیامک عباسی برای اولین بار پس از سال ها قایم باشک بازیِ مسخره)
گودرز و شقایق را در عکس و کپشنِ زیر پیدا کنید (۲ نمره).
حالتان را خوب می کنیم با این عکس زیرخاکی و دیدنی از استاد عزت الله انتظامی و زنده یاد منوچهر نوذری در سال های دور.
منبع : برترینها
گاهی در سینمای ایران فیلمهایی اکران میشوند که بر خلاف تصور ظاهر میشوند و در چند روز چنان فروشی پیدا میکنند که همه رکوردها را جابهجا میکنند. با مردم به تماشای این فیلمها نشستیم.
مجله مهر: «آقا بزن عقب! این قسمت را خوب ندیدیم!» احتمالا برایتان عجیب خواهد بود اگر بدانید این جملهها در سینما و در میانه پخش یک فیلم سینمایی رد و بدل شدهاند. ماجرا از این قرار بود که به دلیل بد شدن حال یکی از تماشاگرها، سالن بهم ریخت و مسئولان هم چراغها را روشن کرده بودند و سعی در کمکرسانی به فرد مورد نظر را داشتند، در فاصله چند دقیقهای این اتفاق بخشهایی از فیلم که به گفته یکی از همان مخاطبان «صحنه حساس» هم بوده را از دست میدهند و درخواست این بوده که فیلم را عقب بزنند!
فیلم که تمام میشود، چشمان گریان بسیاری از تماشاچیها را میتوان دید که فیلم روی آنها اثر زیادی گذاشته است. البته اینکه دختر جوانی به واسطه اتفاقات فیلم گریه کند، به نظر منطقیتر میآید تا اینکه پسری را با چشمهای گریان ببینیم، پسری که میگفت فیلم را دوست داشته و فقط ناراحت است چرا فیلم هندی پایان غمانگیزی داشته است.
اینها بعضی از برخوردهای مردمی است که در روز پنجشنبه از سالن سینما و بعد از تماشای «سلام بمبئی» بیرون آمده بودند. اینکه از فیلم اثر میگیرند، اینکه نگران شخصیتها میشوند و حتی از پایان غمانگیز فیلم که برخلاف روال فیلمهای هندی رقم میخورد و شاد نیست، ابراز نارضایتی میکنند، از مواردی است که در میان مخاطبان مختلف شنیده میشود.
روزهای پنجشنبه و جمعه افراد بیشتری به سینما میروند و تفاوت آنها را با کسانیکه در روزهای دیگر هفته سر از سالنهای سینما درمیآورند، حتی میتوان از نحوه لباس پوشیدنشان متوجه شد؛ آخر هفتهها سالنهای سینما را بیشتر خانوادهها و دوستانی پر میکنند که سینما برایشان همان دورهمی است که با دوست باشند و خوش بگذرانند. اما طی هفته دانشجوها و حتی بچه مدرسهای را میتوان دید که البته در این زمان سالن هم به مراتب خالیتر از روزهای دیگر است.
این دستهبندی قرار نیست ارزش هیچکدام را تغییر بدهد یا آنها را سطحبندی کند؛ اما میزان علاقهمندی به فیلمی که لحظات آوازخوانی و عاشقانه و زد و خورد دمدستی دارد برای آنهایی که سینما را به صرف سرگرمی بودن میشناسند، بیشتر مورد توجه است تا فیلمی که حرفهایش را در لقمههای پیچیده بگذارد و بعد بگوید! حتی فیلمهای اشکدار هم چندان عزیز نخواهد بود. البته مثال نقض این موارد هم پیدا میشود، یک دختر ۲۰ ساله دانشجو بعد از دیدن «سلام بمبئی» میگفت کاش «نفس» را دیده بودم و «یک دل سیر گریه میکردم». اما اشکهایی که برای فیلم هندی ریخته شد، بسیار بیشتر بود و بعد از روشن شدن چراغهای سالن میشد دید که خیلیها گریه کردهاند، اما گریه کردن حتما دلیلی بر خوب بودن نیست، اما مریم که چشمانش خیس است و به همراه رضا همسرش فیلم را دیده، از فیلم بدشان نیامده و با اینکه دوباره آن را نمیبینند، اما رضا میگوید «دو ساعت هم خندیدیم، هم غصه خوردیم و هم گریه کردیم، برای همین خوب بود و راضی هستیم.»
فروش عجیب برای فیلم هندی سینمای ایران
اما چه میشود که فیلمی با وجود همه هجمههای منفی که از سوی دیگر کارگردانها، بازیگرها و حتی برخی رسانهها برایش وجود دارد، میتواند در مدت زمان کمتر از یک ماه بیش از هفت میلیارد تومان فروش داشته باشد؟ چطور میتواند همه سالنهای سینماها را در اختیار بگیرد و با سانسهای فوقالعاده حتی در روزهای میانی هفته رکوردهای سینمای ایران را جابهجا کند؟
بدون شک هرکسی که به تماشای فیلم مینشیند، حتی اگر خیلی اهل سینما و فیلم دیدن نباشد، نقطههای ضعف فیلم را که کم هم نیستند درک میکند، اما چند نفر از سالن سینما خارج میشوند و معتقدند فیلم به قدری بد است که دیدنش توهینی به آنها محسوب میشود؟ این تعداد کم نیستند، اما آنقدری هم زیاد نیستند که بتوان گفت فیلم منفی است. کارگردان فیلم در مصاحبههایش با افتخار از عاشقانهای که به سینمای ایران آورده، صحبت میکند و معتقد است توانسته چهره زیبا و متفاوتی از عشق و موسیقی و ترکیب دو فرهنگ را به نمایش بگذارد. کارگردان یک تلهفیلم ساخته است. از قابهایی که در فیلم میبینیم تا بازیهای مصنوعی خواننده-بازیگر و البته فیلمنامه دمدستی و کلیشهای و قابل پیشبینی، با اینحال همین هم برای مردمی که فیلمهایشان پُر از خیانت و مرگ و خودکشی و حتی تجاوز است، اتفاق نویی به حساب میآید و استقبال هم میکنند.
در این میان نباید از نقش سینمادارها هم گذشت، آنهایی که فیلم هندی را در سانسها و سالنهای متعددی برای اکران گذاشتهاند خیلی زیاد هستند و اعتراض دستاندرکاران دیگر فیلمها هم اتفاقی کاملا طبیعی است.
ماجرا زمانی جالب میشود که همینهایی که امروز این فیلم را به فروش هفت میلیارد رساندهاند، همانهایی هستند که دو ماه قبل هم پای «فروشنده» اصغر فرهادی نشسته بودند و باعث فروش ۱۵ میلیاردی آن شده بودند، اما چطور میشود که کسانی هم «فروشنده» را دوست داشته باشند و هم از تماشای «سلام بمبئی» لذت ببرند؟ در مواردی میگفتند «مردم به تماشای فیلم خوب مینشینند» و با همین جمله از فروش بالای فیلمهایی مثل «فروشنده» و «ابد و یک روز» میپرداختند، اما «۵۰ کیلو آلبالو» یا «من سالوادور نیستم» هم در این دسته قرار میگیرند؟
سینمای تجاری به هر قیمتی؟!
چیزی که پُر واضح است این است که صنعت سینما در همه دنیا با فروش فیلمهای تجاری امکان تنفس پیدا میکند تا در سال فیلمهایی با دیگر مضامین و فضایی هنری هم بسازد و در فستیوالهای بزرگ و مهم همان چند نمونه را معرفی کند. اما اینجا انتظار داریم همهچیز مفهومی داشته باشد و وقتی ندارد، یعنی آن چیز بد است! قرار نیست در دفاع از «سلام بمبئی» حرف بزنیم، اما در همین سینما فیلمی مانند «آس و پاس» یا «۵۰کیلو آلبالو» ساخته شود که به جرئت میتوان گفت برای تماشای آن باید سطح گروه سنی مشخص میکردند! حتی فیلم «دراکولا»ی رضا عطاران از این قاعده مستنثنی نیست؛ شوخیهای مبتذل و جنسی، نشان دادن اعتیاد، به تصویر کشیدن روابط اجتماعی نادرست و موارد دیگری از این دست، در سینمایی که اخلاق و ارزشهای خانوادگی قرار است در آن حرف اول را بزند، به نمایش درمیآید و بعد صدای کارگردان و تهیهکننده و حتی بازیگرها برای فیلمی بلند میشود که به معنای واقعی سینمای تجاری و تمیزی است که حتی یک بچه ۵ ساله هم میتواند به تماشای آن بنشیند. هرچند که فیلم هیچ ارزشی ندارد، اما دست کم ابتذال را در جامعه بیشتر و بیشتر گسترش نمیدهد.
با همه این اوصاف فیلمهای دیگری هم در همین سینما به نمایش درمیآیند که اگر کمی مردم پسندتر بودند، ارتباط بهتری با مخاطب میگرفتند و سینمادارها هم که به دنبال فروش هرچه بیشتر در سینمای خودشان هستند، آنها را روی اکران نگه میداشتند، «یتیمخانه ایران» با یک سوژه بکر و ناب و با بهرهگیری از طراحی صحنه عالی به همراه بازیها و کارگردانی قابل قبول، تنها به دلیل نداشتن داستان و درامی جذاب خیلی مورد توجه قرار نگرفته و سالنهایش را به مرور از دست داده است. پسر جوانی که از سالن این فیلم بیرون میآمد میگفت «چه اتفاق عجیبی در تاریخ کشور افتاده و من اصلا از آن خبر نداشتم، اما فیلم را دوباره دوست ندارم ببینم، ولی درباره موضوع قحطی در ایران حتما تحقیق میکنم و همه وقایع را میخوانم، چون خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.»
اما باید به این نکته توجه داشت که سینما هم به فیلمهای تجاری، هم به فیلمهای معناگرا و هم به فیلمهای ملی نیاز دارد، وجود هر سبک از این فیلمهاست که سلایق مختلف در جامعه را ارتزاق میکند و باعث رونق سالنها میشود. اما نباید هرکدام بر دیگری سوار شود تا یک جریان و مسیر قربانی دیگری شود. همچنین از تاثیر رسانه بر مردم و فضا هم نمیتوان گذشت، چون به فیلمهای سرگرمی عادت نداریم وقتی یکی از آنها اکران میشود، سر وصدای زیادی برای آن راه میافتد که همان باعث حضور هرچه بیشتر مردم در سینماها میشود، اما نباید فراموش کرد که جامعه به هر سبک فیلمی نیاز دارد و برای چرخاندن چرخهای سینما باید فیلمهای «بفروش» هم وجود داشته باشد، اما پرداختن بیش از اندازه به فیلمها باعث هرچه بیشتر دیده شدن آنها میشود.
منبع : خبرگزاری مهر
بهنوش بختیاری بازیگر زن سینما و تلویزیون ایران، در صفحه شخصی خود به انتقاد از مردان هوس باز پرداخت.
بهنوش بختیاری نوشت:اکثر آقایون معتقدن نباید با دوست دخترشون ازدواج کنند….این است که میروند با دوست دخترای مردم ازدواج میکنند…
مردی که زنی را نخواهد…نمیخواهد. به هرترفندی شانه خالی میکند…برای ازدواج نکردن….و در آخر انگی به دختر میزند و رهایش میکند که معمولا این انگ…گفتن جمله تو بدبینی.. ..حسودی…..روانی هستی، میباشد.
همجنس های من…غرور زن بزرگترین سرمایه اوست….از ترس تنهایی طلب عشق از هر بی سروپایی نکنید…
بگذار…با سلام و صلوات شما رو به خانه بخت ببرند. …گران باش…بگذار بهایت راپرداخت کنند .
کسی که راحت و مفت به دست می آید…. راحت هم از دست می رود.
با احترام به همه آقایان ایرانی….بیش از هفتاد درصدتون….منزلت و قدر زن را نمیدانید…و انگار این یک زرنگیه که در جمع خودشون بگن من پایبند کسی نیستم و با چند نفر همزمان رابطه دارم.
با معذرت من به مرد بدتیپ…شلوار ساتنی… نمیگم خز….ولی به مرد دختر باز میگم، آخر خزززززززززززززززززز… …
پی نوشت:همجنسهای من…..به هیچ عنوان…وارد زندگی مرد متاهل نشوید….هر توجیهی بهانه است…همین بلا سرخودت…خواهد آمد……هرگز عاشق آهن و اسکناس و سیکس پک و آدیداس و خونه بالاشهر نشوید….واگر ازدواج کردی….وفادار مطلق مطلق باش….نگو قضاوتم نکنید.
زندگی من جهنم است…خیانت نکن…..که همه توجیه هایی که میشنویم….اداهای روشنفکریست….هم جنسهای من….به هم احترام بذاریم و واژه حسادت رو از زندگیامون پرت کنیم بیرون.. .
بگذار عشقت نگاه کند….حرف بزند …اگر او تو را بخواهد…..به جان عزیزم…میخواهد…هرچند اگر از نظر فیزیولوژی اینطوری طراحی شده باشد….که به بانوان دیگر نیم نظری هم بیندازد….که البته ای کاش اینطور نبود…
دلش با تو باشد…..دیگر برای توست…..این خصلت مرداست…..یاعلی
(منظورم از دوس دختر همون نامزده)
منبع : جام نیوز
در حالی که برای زنان، مردان تیره پوست جذابیت بیشتری دارد، مردان از زنان با پوست سفید را بیشتر خوششان می آید! اما چرا؟!
براساس یک تحقیق علمی که در دانشگاه تورنتو انجام شده است، زنان مردان با پوست تیره را بیشتر دوست دارند، مردان نیز لذت بیشتری از زنان با پوست روشن می برند.
طبق این تحقیق در حالی که رنگ سفید سمبل معصومیت، سادگی و ظرافت به شمار می رود و مردان دنبال این نشانه ها هستند، برای زنان ، رنگ تیره، گندمگون و سبزه نشانه خطر، جذبه، اقتدار و … بودن به شمار می رود و زنان به دنبال این نشانه ها در مردان هستند.
محققان گفته اند مردان از هر نژادی که باشند به دنبال زن با پوست روشن هستند و اینگونه زنان را می پسندند، زنان نیز بر عکس این سلیقه مردان عمل می کنند.
محققان ضمن اشاره به زنان با پوست تیره مانند مونیکا بلوچی که مورد پسند تعداد زیادی از مردان می باشد علت آنرا خطرخواهی غیراثباتی مردان دانسته اند.
اما امروزه متاسفانه لاغری بیمارگونه تبدیل به معیار زیبایی اندام زنانه شده است که هیچ ربطی به سلامت ندارد. یعنی اکثریت قریب به اتفاق زنان اگر غذای سالم بخورند و بطور مرتب ورزش کنند و کاملا مواظب سلامت جسمانی خود باشند، باز هم چنان اندام باصطلاح مانکنی نخواهند داشت.
اما حتی بر اساس همین معیارهای ساختگی نیز، زیبایی یک امر طبقاتی است. زنان طبقه متوسط و بالا در تلاش برای کسب زیبایی، از شیوه های گوناگون استفاده می کنند که از رژیم غذایی و استفاده از لوازم آرایش گرفته تا جراحی بینی و کشیدن پوست صورت و بزرگ کردن سینه و کوچک کردن شکم و … را در بر می گیرد. اما زنان طبقات پایین تر که توان تامین مخارج “زیبایی” را ندارند، همچنان “نازیبا” باقی می مانند! به بیان دیگر، با پیشرفت تکنولوژی، داشتن “زیبایی” به یک امر طبقاتی تبدیل می شود. بعضی ها می توانند “زیبایی” صورت و اندام خود را تامین کنند، ولی اکثریت زنان جهان هرگز توان بدست آوردن “زیبایی” را نخواهند داشت.
می خواهید بدانید شوهر شما دوست دارد چگونه رفتار کنید؟ دوست دارید زن محبوب او باشید؟این مقاله را بخوانید…
تا به حال چند بار از گفتهها یا نگفتهها، رفتارها و حرفهای مرد زندگی خود دلخور شدهاید؟ احتمالا دست آخر به این نتیجه رسیدهاید که مساله، از مرد بودن او ناشی شده است.
وقتی زنها در باره مشکلاتی که با مردانشان دارند سخن میگویند، به احتمال زیاد از عبارات اینچنینی استفاده میکنند: «میدونی که، مردها این جوری هستن دیگه» یا این که «آخه اون یه مرده، تقصیری نداره». زنان دیگر هم با شنیدن این درددلها سرتکان داده، میخندند و پشت سر هم تائید میکنند. اما در واقع از این روش به عنوان سرپوشی بر پریشانی و ناامیدیشان از برقراری ارتباط صمیمی با همسر خود استفاده میکنند.
به یاد داشته باشید این ایده که مردان به لحاظ ژنتیک موجودات کاملی نیستند، سبب میشود که نتوانند با زنان خود در فضایی امن و آسوده ارتباط درست و منطقی برقرار کنند.
نتایج پژوهشها نشان میدهد که مردان و زنان بیشتر از آن که متفاوت باشند با هم شباهت دارند، از ساختار مغزی مشابهی بهرهمند هستند، خواستهها و نیازهای یکسانی در پیشرفت زندگی و برقراری ارتباط دارند و تفاوتهای آنها اگرچه مهم، ولی جزئی است، پس نباید از آنها به عنوان ابزاری برای راندن مردان به فضایی دور و متروک از عالم زنان استفاده کرد.
در جامعه این ذهنیت شکل گرفته که مردان باید از همان دوران کودکی مطابق با ارزشهای فرهنگی مردانه رفتار کنند. این استانداردها شامل کنترل عواطف مرد توسط خودش، برنده و برتر بودن به هر قیمتی و آسیبپذیر نبودن است. در مقابل اگر آنها از این قواعد، تمام و کمال تبعیت نکنند و عواطف خود را نشان دهند، اغلب از جانب دیگران به داشتن رفتار «زنانه» و «زن صفت» بودن متهم میشوند. ولی تحقیقات نشان میدهد مردانی که احساس میکنند باید سرسختانه از استانداردهای معمول جنس مذکر تبعیت کنند، با احتمال بیشتری عواطفی را سرکوب میکنند که آنها را آسیبپذیر جلوه میدهد. جالب این است که بسیاری از این حالات سانسور شده، همان صمیمیت عاطفی است که لازمه برقراری رابطهای رمانتیک با شریک زندگیشان است.
متاسفانه زنان نیز اغلب به این ضعف دامن میزنند، اما رویکرد موثرتر این است که با اقدامی فکر شده و موثر در کنار همسر خود، به او کمک کرده تا این مشکل فرهنگی ناگوار را برطرف کنند. پیشنهاد میشود به پنج نکتهای که دکتر جیل وِبِر، روانشناس بالینی، اشاره میکند، توجه کنید:
مرد شما عمیقا میخواهد که او را به خاطر خودش دوست داشته باشید، نه به دلیل کارهایی که میتواند برای شما انجام دهد.
جامعه معمولا به ما میآموزد که ارزش جنس مذکر به کارکرد اوست ـ یعنی توانایی او در فعالیت، قبول مسئولیت، کنترل کردن، برتر بودن و کسب موفقیت ـ از ترس این که مبادا برچسب «زن صفت» بگیرد. اجازه ندهید که این نقش ظاهری او، شما زنان را به اشتباه بیندازد.
حقیقت این است که زیر پوشش این همه شرط و شروط، کودکی است درست مانند شما که میخواهد به دلیل چیزی که هست دوست داشته شود. او آرزوی ارتباط با زنی را دارد که تحت هر شرایطی با او آرام بگیرد، حتی اگر همیشه برنده، سازنده و درصدر نباشد. بسیار محتمل است که نتواند از چنین خواسته قلبی خود با شما سخن بگوید و به همین علت ممکن است شما هم هرگز متوجه احساس ناخوشایند او نشوید.
مردان، برخلاف زنان، در بیان عواطف «ظریفتر» خود، دچار مشکل میشوند. اگر این نکته کلیدی را در ذهن داشته باشید، از این پس میتوانید چیزهای مهمی را درباره همسر خود بفهمید. با توجه به وضع و روحیه او سر صحبتی صمیمانه را باز کرده و با بیان این عبارات وارد شوید که چقدر دوستداشتنی است، وقت گذراندن با او چقدر برایتان شیرین است و این که چقدر دوست دارید درباره روزی که پشت سر گذاشته اید با او صحبت کنید.
زنی که خودش را دوست دارد
اگر از مرد خود به عنوان مهرهای استفاده میکنید که نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید، باید بدانید که هرگز برای شما کافی نیست و پیوسته به دنبال ابزار دیگری خواهید گشت. برداشت او از این وابستگی میتواند بهقدری ناگوار باشد که احساس کند نمیتواند خود واقعیاش را بروز دهد. معمولا بین عدم رضایت شخصی زنان از خودشان و تمایل آنها به انتقاد شدید از همسرانشان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. افراد ویژگیهایشان را در دیگران منعکس میکنند.
به عبارت سادهتر، اگر شما از خودتان ناراحت باشید، احتمالا مدام از همسر خود و دیگران انتقاد میکنید. تجربه نشان میدهد بازخوردی که از دیگران میگیرید باید تا ۷۵ درصد مثبت و حداکثر ۲۵ درصد منفی باشد. اگر این نسبت معکوس است، در ذهن خود تصویر غیرواقعی و بشدت قهرمانانهای از مردان ساخته اید و در پی انتقادهای ناتمام شما، آنها نیز خود را در دامی میبینند که هرگز نمیتوانند از آن رها شوند و در مقابل با بی توجهی و نادیده گرفتن شما، واکنش نشان میدهند.
او از مریخ نیامده
عباراتی نظیر «مردها از مریخ آمدهاند» این کلیشه را تقویت میکند که مردها نمیتوانند درباره احساسات خود صحبت کنند. کسانی که این حرفها را سر زبانها میاندازند معمولا همانهایی هستند که پیش از این میگفتند مردانی که ابراز احساسات میکنند، بیش از حد زنانه هستند. اگر شما نیز جزو زنانی هستید که همین ایده را دارید، دست نگه دارید و فرصتی دوباره به مرد خود بدهید. واقعیت این است که زنان شفاهیتر هستند آنها مشخصا درباره احساسات خود سریعتر و مختصرتر از مردان صحبت میکنند، اما مردان نیز از فکر و احساس خود، بخوبی آگاهند. به جای این که او را به تمسخر بگیرید، وقتی متوجه میشوید که مسالهای حساس برای او جدیت پیدا کرده است، دربارهاش سوال و حتی از او تشکر کنید که مساله را با شما در میان گذاشته است. اگر چنین شیوهای را به کار ببندید، مطمئن باشید او بعد از این بیشتر سخن خواهد گفت و خواهید دید پشت ظاهر مردانهاش، انسانی است که میتواند بوضوح و با طمأنینه صحبت کرده و احساساتی درست شبیه به شما داشته باشد.
یک زن شوخ طبع و پرانرژی
در زندگی مدرن امروزه، بسیاری از زنان صاحب مشاغل و پستهای کلیدی در سازمانها هستند و حتی تجارت خود را مدیریت میکنند. در چنین شرایطی بسیار محتمل است که در نزدیکی شریک زندگی خود نیز، مدام از دستور جلسه امروز و فردا سخن بگویید و به کارهایی که باید انجام دهید بیندیشید. این درحالی است که او دوست دارد شما را در حالی ببیند که از کنترل و اداره امور فارغ شدهاید و خود معمولی و سرزندهتان درست در لحظه اکنون با او وقت بگذراند. وقتی بدون هیچگونه دستور جلسه و کنترل گری با همسر خود، وقت میگذرانید عشق او فرصت عمیق شدن مییابد و او احساس میکند که یک انسان واقعی است که شما او را میبینید و میشنوید، نه کسی که به عنوان بخشی از برنامه روزانهتان به سراغش میروید.
مردان و عشق به ستوده شدن
توجه داشته باشید اگر همسرتان را به خاطر قدرتش ستایش کنید، او احساس قدرت و برتری میکند. آنان دوست دارند همیشه قوی به نظر برسند، بنابراین زنان باید از قدرت همسران خود تعریف و تمجید کنند، زیرا مردان به توجه همسرشان نیاز دارند. به عنوان مثال از او بخواهید در کنسرو را باز کند یا در جابهجایی وسایل سنگین کمک کند. این درخواست، احساس ناامنی را در شما از بین میبرد و به او اعتماد به نفس میبخشد. در اینجا به جای دستور تنها با یک تحسین ساده به او انرژی میدهید.
صلیب سرخ در خانه
برخلاف آنچه زنان تصور میکنند مردها پس از یک درگیری نمیتوانند بلافاصله روابطشان را ترمیم کنند، در حالی که اینگونه نیست، مردان از تنهایی و ناراحتی همسرشان بیم دارند و سعی میکنند صلح را در زندگی مشترک بنا کنند. یک نفس عمیق بکشید و بدون عصبانی شدن درباره موضوعی خاص با همسرتان صحبت کنید. از او بخواهید صادقانه صحبت کند و از او به خاطر صداقتاش قدردانی کنید.