این 25 مورد خلاصه آدابی است که کودک تا 9 سالگی باید یاد گرفته باشد:
1- هنگامی چیزی را میخواهی بگو: "لطفا".
2- هنگامی چیزی به تو میدهند، بگو: "متشکرم."
3- هنگامی که بزرگترها با یکدیگر حرف میزنند، میان حرف آنها نپر، مگه اینکه مسئلهای فوری مطرح باشد. آنها حواسشان به تو هست و وقتی حرفشان تمام شد به تو پاسخ خواهند داد.
4- اگر لازم است که توجه کسی را فورا جلب کنی، گفتن عبارت "ببخشید" مودبانهترین راه برای وارد شدن به مکالمه است.
5- اگر کوچکترین تردیدی درباره انجام کاری داری، اول از پدر و مادر اجازه بگیر تا بعد پشیمان نشوی.
6- دیگران علاقهای به دانستن اینکه تو از چه چیزهایی بدت میآید، ندارند. نظرات منفیات را برای خودت، یا بین خود و دوستانت نگهدار، و دائم به بزرگترها نق نزن.
7- در مورد خصوصیات جسمی دیگران اظهار نظر نکن، مگر اینکه بخواهی از آنها تعریف کنی که باعث میشود آنها خوششان بیاید.
8- هنگامی دیگران از تو میپرسند، حالت چطور است، به آنها پاسخ بده و بعد حال آنها را هم بپرس.
9- هنگامی در خانه دوستت هستی، به یاد داشته باش که از والدین دوستت به خاطر اجازه دادن به رفتن به خانه آنها تشکر کنی.
10- اگر دری بسته بود، پیش از وارد شدن، ابتدا به در ضربه بزن، و منتظر بمان تا ببین پاسخی داده میشود یا نه.
11- هنگامی که تلفن میزنی، اول خودت را معرفی کن و بعد بپرس آیا میتوانی با شخص مورد نظرت صحبت کنی یا نه.
12- به دیگران احترام بگذار و اگر به تو هدیهای دادند، بگو: "متشکرم." به جای ایمیل زدن، نوشتن یک نامه دستنویس تشکر بسیار موثر است.
13- در مقابل بزرگسالان از کلمات ناشایست استفاده نکن. آنها خودشان همه این کلمات را بلدند و استفاده تو از این کلمات باعث ملال و ناخشنودی آنها میشود.
14- افراد را با نامهای تحقیرآمیز صدا نزن.
15- دیگران را به هیچ دلیلی مسخره نکن. این کار باعث میشود در نظر دیگران آدم ضعیفی به نظر برسی، و دست انداختن دیگران کار نادرستی است.
16- حتی اگر یک بازی یا مراسم برایت خستهکننده است، آرام بنشین و خودت را علاقمند نشان بدهد. بازیکنان یا نمایشدهندگان دارند حداکثر تلاششان را میکنند.
17- اگر به کسی تنه زدی، فورا بگو "ببخشید."
18- هنگام سرفه یا عطسه کردن دهانت را بپوشان و در جلوی دیگران فین نکن.
19- اگر میخواهی از دری عبور کنی، ببین آیا میتوانی در را باز نگهداری تا کسی دیگری هم از آن رد شود.
20- اگر به پدر و مادر، معلم یا همسایهای برخوردی که دارد کاری را انجام میدهد، از او بپرس کمک میخواهد. اگر جواب مثبت بود، به او کمک کن- به این ترتیب ممکن است چیز جدیدی یاد بگیری.
21- هنگامی که بزرگسالی از تو تقاضای انجام کاری را کرد، با روی گشاده و بدون نق زدن به او کمک کن.
22- هنگامی که کسی به تو کمک کرد، بگو: "متشکرم." این شخص احتمالا بار دیگر هم به تو کمک خواهد کرد. این امر به خصوص در مورد معلمان مصداق دارد!
23- از وسائل غذا خوردن درست استفاده کن. اگر نمیدانی که چطور با این وسائل غذا بخوری، از پدر و مادر تقاضا کن به تو آموزش دهند، یا دقت کن آنها از این وسائل چطور استفاده میکنند.
24- هنگام غذا خوردن روی رانهایت دستمال سفره بگذار و از آن برای پاک کردن دهانت در هنگام لزوم استفاده کن.
25- برای برداشتن چیزها از روی میز غذا خم نشو؛ از دیگران تقاضا کن آن را به تو رد کنند.
خبرگزاری آریا -
نشانه هایی برای شناخت شخصیت افراد وجوددارد
زمانی که دو نفر برای اولین بار همدیگر را ملاقات می کنند، به دنبال نشانه هایی برای شناخت شخصیت هم می گردند. از حالت دست گرفته تا شیوه جواب دادن به تلفن همراه، همگی راههایی هستند که به کمک آنها می توانید شخصیت طرف مقابل را تا حدودی تشخیص دهید.
ما در اینجا برخی از رایج ترین رفتارها را که معیاری برای قضاوت شما می توانند باشد، برایتان آورده ایم.
حالت دست
از طریق حالت دست طرف مقابل،می توان شخصیت او را تشخیص داد
شما می توانید از طریق حالت دست طرف مقابل، شخصیت او را تشخیص دهید. افرادی که حرکات دست زیادی دارند، معمولا افرادی قدرتمند با اعتماد به نفس بالا هستند که دوست دارند خودشان را در مقابل دیگران بیان کنند در حالی که آنهایی که زیاد هنگام صحبت کردن دست خود را تکان نمی دهند، افرادی کم رو و بدون اعتماد به نفس هستند که به دنبال ساده ترین راه برای انجام کارهایشان می گردند.
وقت شناسی
آیا دیر سر قرارتان رسیده اید؟ این رفتار شما بر شخصی که منتظر شما مانده است، تاثیر منفی خواهد گذاشت. افرادی که وقت شناس هستند، افراد با انگیزه ای هستند که ساختار ذهنی منظمی دارند و برای لحظه به لحظه زندگی خود ارزش قائلند در صورتی که افراد وقت نشناس، افراد بی ملاحظه ای هستند که همیشه در حال دویدن به این طرف و آن طرف اند و تمام کارهای خود را در دقیقه 90 انجام می دهند.
طرز برخورد با کارکنان رستوران
از طرز برخورد افراد با گارسن های رستوران، کارمندان هتل می توانید شخصیت او را تشخیص دهید
سعی کنید هیچگاه با فردی که با کارمندان رستوران بد برخورد می کند، قرار ملاقات نگذارید. شما از طرز برخورد افراد با گارسن های رستوران، کارمندان هتل و نگهبانان می توانید تشخیص دهید که آیا طرف مقابل تان فرد مودبی است یا خیر. افرادی که شغل دیگران را معیار احترام گذاشتن به آنها قرار می دهند، افراد قابل اعتمادی نیستند.
طرز نگاه هنگام نوشیدن
تحقیقیات نشان داده افرادی که هنگام نوشیدن قهوه یا چای، به داخل فنجان نگاه می کنند، افرادی درونگرا، ایده آلیسم، آگاه و متمرکز هستند. اما فردی که به لبه های فنجان نگاه می کند، فردی است که بسیار تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و نسبت به اتفاقات اطراف خود آگاه است. بی خیالی، برونگرایی و قابل اعتماد نیز از دیگر خصوصیات شخصیتی این دسته است. آنهایی که هنگام نوشیدن نیز چشمان خود را می بندند، افرادی هستند که در زندگی درد و رنج کشیده اند اما سعی می کنند خودشان را با خوشی ها سرگرم کنند.
جویدن ناخن ها
بله، این یک نشانه است. تحقیقات نشان داده افرادی که ناخن های خود را می جوند یا با موهای خود بازی می کنند یا حتی پوست تن خود را می خارانند، تمایل به کمال گرایی دارند و نمی توانند آرامش خود را به طور کامل حفظ کنند.
دست خط
فرقی نمی کند که شما یک نامه عاشقانه بنویسید یا یک لیست خرید روزانه، دست خط شما می تواند شخصیت شما را لو دهد.
افرادی که هنگام نوشتن فشار زیادی به خودکار می آورند افرادی لجوج هستند که از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردارند. اگر کلمه های نوشته شده درشت و بزرگ باشند، شما فردی مردم محور هستید در حالی که دست خط ریز و کوچک نشان از درون گرایی شما دارد.
اگر دست خط شما به سمت راست شیب داشته باشد، شما فردی احساساتی و مهربان هستید اما اگر شیب آن به سمت چپ باشد، درونگرایی از خصوصیات اخلاقی شما است. دست خط های صاف نیز نشانه عملگرایی می باشد.
چک کردن گوشی
چک کردن گوشی و زمان ومکان استفاده از آن می تواند شخصیت شما را آشکار کند
چک کردن گوشی و این که چه زمان و مکانی گوشی خود را از جیب یا کیف تان در می آورید، می تواند شخصیت شما را آشکار کند. اگر فردی هستید که مدام شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک یا ایمیل خود را چک می کنید، نشان می دهد که شما در مورد مسائل عاطفی ثبات ندارید و مدام حال و هوایتان تغییر می کند.
تماس چشمی
برقرار نکردن تماس چشمی نشان دهنده عدم اعتماد به نفس است و این که فرد بر رفتارهای خود کنترل نداشته و همیشه برای انجام کارهایش نیاز به یک تلنگر از سوی اطرافیان دارد. اینگونه افراد اراده ای ضعیف دارند.
اما از طرف دیگر افرادی که اعتماد به نفس زیادی دارند، از برقرار کردن تماس چشمی واهمه ای ندارند و هنگام صحبت با دیگران به مدت طولانی تری به چشم های طرف مقابل خیره می شوند. اینگونه افراد در برقراری روابط اجتماعی با دیگران موفق تر هستند.
منبع:برترین ها
در طول چندین سال ثابت شده است که کشاورزی ارگانیک، مقرون به صرفهتر و دوستانهتر با محیط زیست نسبت به ادامه ...
• وقتی چیزهایی مانند تَکینِگی فضا-زمان، مکانیک کوانتوم، نظریه نسبیت و مفاهیم علمی پیچیده دیگر را توصیف ادامه ...
این یک موضوع نگران کننده برای هر پدر و مادری است که کودکش رفتار پرخاشگرانه از خود نشان میدهد. اما بقیه ادامه ...
کربوهیدراتها به عنوان منبع ضروری انرژی بدن انسان به شما رفته، اما ضرورت دارد که مصرف سالمی از آنها را ادامه ...
گالیوم آرسنید (GaAs) ماده نسبتاً جدیدی است که در عرصه تکنولوژی نیمرساناها پدید آمده است. کارآیی این ماده ادامه ...
به طور جالب توجهی چندین مادهی غذایی وجود دارد که میتوانید برای خوشحال ساختن خود از آنها مصرف کنید. ادامه ...
اگر فکر میکنید که لازم است به منظور از دست دادن چربی اطراف شکم خود بایستی به خود گرسنگی بدهید، در این ادامه ...
مواد غذایی خاصی وجود دارند که به هنگام ابتلاء به برونشیت بایستی به طور کامل از مصرف آنها خودداری کنید، ادامه ...
مکملهای آنتی اکسیدان با هدف فراهم ساختن مولکولهای آنتی اکسیدان مفید که به جلوگیری از اثرات مخرب رادیکالهای ادامه ...
خبرگزاری آریا - جو فراست از دختر لوس و روی مخ می گوید.
«جو فراست»: بهتر است بدانید که لوس شدن معنای خاصی دارد و به این معناست که با وجود سختگیری که درمورد رفتار کودک ازسوی والدین انجام میشود، کودک سرسخت و از خودراضی بار بیاید. اما یکی از دلایل لوس شدن کودک روشهای نامناسب تربیتی است که والدین درپیش میگیرند. والدینی که محبت افراطی میکنند و معیارهای تربیتی را درنظر نمیگیرند مانع بزرگی در اجتماعی شدن کودک هستند. ازجمله دلایل مهم دیگر نقض قوانین در محیط خانواده است. وقتی کودک ببیند با اصرار زیاد و گریه کردن میتواند قوانین خانواده را به دلخواه خودش تغییر دهد، یاد میگیرد همیشه از این ترفند استفاده کند. اگر بچه لوس است این نشان میدهد که والدین او تسلیمشونده هستند. شما باید این گونه با او رفتار کنید.
قاطع باشید
اشتباه نکنید، قرار نیست پرخاشگر باشید. شما فقط قرار است قوانینی را برای فرزندتان داشته باشید و البته این قوانین را اجرا کنید. این به فرزند شما نشان میدهد شما در تفکرتان ثبات دارید.
تنبیه فقط در حریم خانه
اگر کودکتان در مهمانی یا در جمعی از قوانین خانواده پیروی نکرد نباید در جمع مورد تنبیه و سرزنش قرار گیرد چون بچهها برای قضاوت دیگران راجع به خودشان اهمیت زیادی قائلند و اگر در حضور دیگران تنبیه شوند، رنجیده خاطر میشوند، در حالی که در حریم خانواده او بهراحتی اشتباهاتش را میپذیرد و درصدد تغییر برمیآید.
در گروه همسالان قرار گیرد
برای کودک فرصتی فراهم کنید تا در جمع همسالانش قرار بگیرد، در این صورت با بازی و برقراری ارتباط بسیاری از رفتارهای اجتماعی را میآموزد. مفاهیمی مانند همکاری را میتوان با قرار دادن کودک در گروه همسالان به او یاد داد.
برایش حد و مرز بگذارد
با انجام دادن کارهای فرزندتان به او کمک نمیکنید، بنابراین با برقراری حد و مرزهایی محدوده مسئولیت او را تعیین کنید تا بداند مسئول چه کارهایی است. هرچند باید حواستان باشد که در ابتدا این مسئولیتپذیری را سخت نکنید تا او تشویق شود.
تسلیم نشوید!
یادگیری را میتوان تغییر ناشی از تمرین یا تجربه قبلی تعریف کرد و تربیت به یک مفهوم به معنای فیلتر کردن بعضی از این یادگیریهای تعمدی یا ناآگاهانه است. گاهی ما والدین، رفتاری را به کودکمان میآموزیم و گاه او از طریق دیدن رفتار ما با دیگران، یادگیری مشاهدهای را تجربه میکند یا برحسب جنگیدنش برای رسیدن به خواستهای که مدنظر دارد و دیدن ناتوانی ما در مقابله با خود و شکست ما، او ابزارهایی مثل جیغ زدن، فریاد زدن، رفتارهای قهری یا ایجاد احساس گناه در ما، به نوعی رفتاری را در درون ما شکل میدهد که در واقع انتظار اوست.
چرا این رفتار بروز میکند؟
باتوجه به آنچه عنوان شد، خودخواهی، خودمحوری، باور به رهبری مطلق خود بر دیگران و جنگیدن بینهایت برای رسیدن به مقصود مشکل قابل مشاهده در این گونه بچه هاست.
هرچند والدین نیز در این بین بیتقصیر نیستند و با از دست دادن جایگاه اقتدار و رهبری بر فرزند، باور به عدم توانایی خود در کنترل خواستههای غیرمتعارف فرزند و نداشتن مرزهای قابل تشخیص در باب تربیت و مدیریت درست کودک راه را برای بروز چنین رفتارهایی باز گذاشتهاند.
میتوانید به بهانه رفتارهای زشت او و عملکرهای توهینآمیزش قسمتی از امکاناتی را که او از قبل داشت را حذف کنید.
چه باید کرد؟
بهمنظور حل چنین مشکلی در ابتدا باید هماهنگی کامل بین والدین وازجمله تمام افراد دخیل در تربیت و صاحب قدرت (مثل پدر بزرگ یا مادربزرگ) وجود داشته باشد.
همچنین باور به پذیرش مرزهای متعارف و هنجارهای جاری تربیتی و تایید شده و البته قبول اینکه تغییر در منش و رفتار و الگوهای فکری کودک مشمول زمان و به تبع آن پذیرش چند روز پرفشار هم برای کودک و هم برای والدین و دیگر منابع قدرت است. باید بدانید که تغییر پلکانی و مرحلهای خواهد بود.
این کارها را دنبال کنید
در مرحله اول بدون آنکه به امکانات و اجازههایی که کودک دارد، نظری داشته باشیم (از قبیل امکانات، مجوزهای قبلی داده شده و...) باید در مقابل خواسته جدید او با منطق «نه» بیاورید و اصرار داشته باشید که خواسته او تحققپذیر نیست. در این شرایط با رفتارهای قهری، پرخاشگری، تندخویی و حتی یک جنگ کوتاهمدت روبهرو خواهید بود. پیامی که مقاومت والدین به کودک میدهد این است که از این به بعد قدرت دست تو نیست بلکه دست ماست.
در مرحله دوم، کودک پس از پافشاریهای زیاد تسلیم میشود ولی مشروط. در این شرایط هیچ شرطی را نپذیرید جز آنچه گفته و خواستهاند که در این شرایط شاید باز با مقاومت کودک روبهرو شوید ولی مطمئن باشید او باز تسلیم شما خواهد شد.
در مرحله سوم کودک شما در این مورد خاص با شما به صلح میرسد اما در جایی دیگر و به بهانهای دیگر جنگ بین شما و او دوباره آغاز خواهد شد. مقاومت شما این بار هم مثل گذشته خواهد بود اما رفتارهای تهدیدی، تحقیری و تندی کودک بیشتر خواهد شد. در این شرایط شما میتوانید به بهانه رفتارهای زشت او و عملکردهای توهینآمیزش (این دلایل باید برای کودک توضیح داده شود) قسمتی از امکاناتی را که او از قبل داشت، حذف کنید و بازگشت این امکانات به سمت او از طرف شما مشروط میشود و شرط شما پذیرش بدون قید و شرط نظر شماست.
این جنگ میتواند 2هفته یا حداکثر یک ماه به طول بینجامد. هیچگاه در مقابل تهدیدهای کودک ضعیف عمل نکنید و فکر نکنید با نوع رفتاری که با او دارید باعث آسیب به بدن یا روان او میشوید. مرزها را والدین برای کودکشان تعیین میکنند. فراموش نکنید اگر مرزبندی از طرف کودک اعمال شود، مشکل از شماست نه او که درواقع تابعی از غرایز و خواستههای غریزی و احساسی است.
منبع:مجله سیب سبز
خصوصیات تأثیرگذار شخصیت بر رفتار خرید مصرفکننده؛
آیا می خواهید به یک بازاریاب همه فن حریف تبدیل شوید؟ لازمه اینکار اطلاع داشتن از تمام خصوصیات رفتاری یک مشتری در برخورد با استراتژی های آینده شما خواهد بود.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ اگر اطلاع داشتن در رابطه باشخصیت و فاکتورهای مرتبط با آن برای بازاریابان اهمیت داشته باشد، پس اصلاً شخصیت چیست؟ بر اساس یکی از تعاریف شخصیت یعنی: “تمام خصوصیات درونی و رفتارهایی که یک فرد را تبدیل به یک موجود منحصربهفرد میکند.” البته تعاریفی بسیار زیادی دراینباره وجود دارد، اما برآیند همه آنها میشود تمام ویژگیهایی که منجر به منحصربهفرد شدن یک نفر میشود. بهعبارتدیگر مواردی مرتبط با چگونه به نظر رسیدن ما در نظر دیگران، که از طریق ارث و تجربیات شخصی به ما منتقل میشود.
برخی از مثالها از خصوصیات شخصیتی که انسانهای دارای آنها هستند، عبارتاند از: اعتمادبهنفس (یا عدم داشتن اعتمادبهنفس)، فردگرایی، دوستی و دوستانه بودن، وظیفهشناسی، اعتیاد به کار، اجبار، توافق، سازگاری، جاهطلبی، دگماتیسم، اقتدارگرایی، درونگرایی، برونگرایی، پرخاشگری، رقابت، و غیره، و غیره.
اکثر بازاریابان چیزی را که بهعنوان ارتباطی بین شخصیت و رفتار خرید مصرفکننده میبینند، موردبررسی و مطالعه قرار میدهند. به همین دلیل، محصولات اغلب باهدف داشتن یک “شخصیت برند” که بازاریابان تصور میکنند با خصوصیات اولیهای که آنها بهترین خصوصیات برای خریداری شدن توسط مصرفکننده تشخیص دادهاند، تهیه و تولید میشوند.
سپس از طریق تبلیغات و ارتباطات بازاریابی سعی بر این است تا این محصولات تولیدشده به مصرفکنندگان معرفی شوند. این بازاریابان اعتقاددارند که این خصوصیات مطالعه شده بر چگونگی خریداری شدن محصولات و خدمات و البته چگونگی و زمان مصرف شدن آنها توسط مصرفکنندگان تأثیرگذار است. این موضوع حتی در فضای آنلاین هم صادق است و ابزارهایی برای ردیابی اطلاعاتی که کاربران در بازدید از وبسایتهای مختلف از خود بجای میگذارند، وجود دارد، ازجمله کوکیهای ردیاب.
شخصیت و دیگر عوامل مرتبط با آن بر چگونگی رفتار انسانها تأثیرگذار بوده و مصرفکنندگان و خریداران از این موضوع استثناء نیستند. بهعنوان مصرفکننده، ما نهتنها تمایل به خرید کالاها و اقلامی داریم که به آنها نیاز داریم، بلکه تمایل به خرید کالاهایی داریم که تصور میکنیم هماهنگ باشخصیت و درواقع برداشت ما از شخصیت خودمان است. بهعبارتدیگر چون برداشتی خاص از شخصیت وجودی خودداریم، فراتر از موضوع نیاز احساس میکنیم که باید همواره کالاهای خاصی را در اختیار داشته باشیم.
بازاریابان عمدتاً بر این اعتقاد هستند که مصرفکنندگان در پی خرید محصول و کالاهایی هستند که با خصوصیات شخصیتی آنها در ارتباط مستقیم قرار دارد. بنابراین همواره در فعالیتها و تبلیغات خود سعی در منطبق ساختن تصویر محصولات خود با تصاویری دارند که بر اساس مطالعات و بررسی اطلاعات حاصلشده از رفتار مشتریان بهدستآمده است.
در رابطه این موارد به شخصیت و خصوصیات سبک زندگی خودتان بیندیشید. هرچند وقت یکبار شاهد تأثیرگذاری این خصوصیات از قبیل ویژگیهای شخصی، سبک زندگی، طبقه اجتماعی، گروههای مرجع و … بر خریدهای خودتان هستید؟
سبک زندگی شما الگوی ثابت زندگی شماست و شخصیت شما بر چگونگی زندگی و موارد مهم در زندگی شما تأثیر میگذارد. سبک زندگی شما، شخصیت، باورها، ارزشها، اعتقادات، چالشها، عادات مصرف و کلاً نگاه شما به زندگی را شکل میدهد.
اکثر بازاریابان از این حقیقت آگاه هستند (یا بهتر است بگوییم باید آگاه باشند) که روابط اجتماعی برای ما مهم است و به همین دلیل است که همواره سعی میکنند تا بدانند خریداران از چه کسانی الگو میگیرند، رهبران فکری آنها چه کسانی هستند تا از آنها برای برنامهریزیهای خود و فروش محصولات خودشان استفاده کنند. یکی از این روشها پرداخت دستمزد به این افراد برای تبلیغ کردن این دست از کالاها و محصولات است که کاری بسیار خطرناک و دارای ریسک است، چراکه رفتار انسان بهطورکلی در شرایط مختلف قابل پیشبینی نیست. چراکه اگر رفتار بدی در آن لحظه از خود نشان دهند، این رفتار تأثیر مستقیمی بر روی آن محصول خواهد داشت.
روابط اجتماعی ما متأثر از شخصیت ما است و البته عکس این موضوع هم صادق است. بهعنوان مصرفکننده، خواستهها، علاقه ما برای یادگیری، انگیزهها و . . . تحت تأثیر روابط و تعامل ما با دیگران است. ما به دوستان خود، اعضای خانواده، همسایگان، افرادی که اعتماد میکنیم و گروههای مرجعی که بر طرز فکر و رفتار ما تأثیر میگذارند توجه داریم و تمام این موارد کوچک و بزرگ است رفتار خرید ما را بهعنوان مصرفکننده مشخص میکند.
بسیاری از کارهایی که بهعنوان یک فرد مستقل و نیز بهعنوان مصرفکننده انجام میدهیم، نشاءت گرفته از انتظارات دیگران از خودمان است. جایگاه ما در گروههای مرجعی که بهعنوان کارمند، رئیس، معلم، رهبر، مدیر و . . . قرار داریم، اینگونه ایجاب میکند که در هر موقعیتی رفتاری خاص داشته باشیم و فراتر از آن اینکه زمانی که از آن گروهها حتی بهصورت موقت خارجشده و وارد گروهی دیگر مثل خانواده میشویم و نقش مثلاً پدر یا مادر را بر عهدهداریم، انتظارات از ما کاملاً تغییر میکند. پس این نکتهای است که یک بازاریاب همواره باید به آن توجه داشت و اطلاعات کاملی را ازایندست برای بهروزرسانی برنامههای خودش در اختیار داشته باشد.
خانواده اصلیترین و مهمترین گروهی است که هر فرد در آن عضویت دارد. هر تصمیمی که توسط این نهاد گرفته شود، بهعنوان یک تصمیم کلی از طرف کل اعضاء باید در نظر گرفته شود. بهعبارتدیگر رفتار مصرفکننده از خانواده آغاز میشود. نقشهای ما در خانواده و تمایلاتی که بهعنوان مدل برای کودکان خودمان شکل میدهیم، همگی رفتار خرید ما را تشکیل میدهند. البته هر یک از اعضای خانواده هم حق تغییر دادن، رد کردن یا پذیرفتن هر یک از این نظرات را در داخل محیط خانواده براثر تعاملات و فرایند تصمیمگیری خودش دارد.
البته باید توجه داشت که در حال حاضر پدر و مادرها به دلیل زمان کمتری که با فرزندان خودشان میگذارند، اختیار بیشتری به آنها میدهند تا از این طریق قدری از گناه وقت صرف نکردن خودشان برای آنها را مرتفع کرده باشند.
علاوه بر خانواده بهعنوان یک گروه مرجع، افراد توسط گروههای دیگری از قبیل دوستان، سازمانهای حرفهای، شهری و اجتماعی شناخته میشوند. ارتباط با هر یک از این گروهها منجر به تأثیر پذیرفتن از ارزشها، باورها و رفتارها اعضای این گروهها میشود. یک “گروه آرمان” گروهی است که هر فرد همواره آرزوی عضویت داشتن در آن در ذهن دارد و در برابر آن گروهی هم وجود دارد که هر فرد آرزوی دور بودن از آن را دارد که به آن “گروه تجزیه” میگویند.
هر گروهی که بهنوعی تأثیر مثبت یا منفی بر رفتار افراد دارد، تحت عنوان گروه مرجع شناخته میشود. استفاده از گروههای مرجع بهنوعی مبنای بازاریابی بر اساس میل و تمایل است بهگونهای در این شیوه از بازاریابی تمرکز بازاریاب بر ارزشها و باورهایی قرار دارد که از طریق این گروهها به اعضای آنها انتقال پیدا میکند و بهنوعی موجب اتحاد و به همپیوستگی این اعضا میشود. به عبارتی این گروهها چتری را تشکیل میدهند که در زیر آنها این افراد در کنار هم قرارگرفته و مبنای کنار هم قرار گرفتن آنها هم فرهنگ، تجربه، علاقه، حرفه و تخصص و … است. اگر بازاریابی بتواند از این گروهها برای محصول یا خدمت خود تائید بگیرید، مطمئناً محصول وی توسط تعداد زیادی از اعضای این گروهها خریداری میشود.
تعاریف بسیار زیادی برای طبقه اجتماعی وجود دارد که برخی بر اساس مقیاسهای عددی مانند ثروت و درآمد است و برخی دیگر هم بر مبنای مقیاسهای کیفی مانند تحصیلات، فرهنگ، و جایگاه اجتماعی است. یکی از تعاریفی که شخصاً بیشتر میپسندم عبارت است: “یک طبقه اجتماعی گروهی از افراد است که جایگاه و موقعیت مشابهی دارند و تقریباً دارای سطحی برابر از قدرت و ثروت میباشند.”
مثلاً در منطقهای ممکن است معیارهایی از قبیل شغل، تحصیلات، سطح درآمد، ثروت، نژاد، قوم و داراییهای فرد برای تقسیم کردن افراد به طبقات مختلف مورداستفاده قرار بگیرد. درحالیکه باورها و ارزشهای شخصی تأثیر زیادی بر رفتار خریداران نسبت به میزان پول در دسترس آنها دارد، مفهوم طبقه اجتماعی همچنان برخی از جنبههای زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهند که یکی از آنها رفتار خرید است. مثلاً طبقات بالاتر از متوسط عموماً استفاده از خودروهای لوکس را ترجیح میدهند.
در مطالعات مختلف و در طی سالیان متمادی مشخصشده است که از طبقات بالای اجتماع تا طبقات پایین اجتماع، طبقه و کلاس اجتماعی افراد تأثیر بسزایی بر الگوهای رفتار خرید افراد دارد که شامل موارد مختلفی از قبیل نوع، کیفیت و کمیت خرید دارد. همچنین میتواند بر زمان و مکان خرید فرد نیز تأثیرگذار باشند. بهعنوانمثال طبقات پایین اجتماع اغلب در خریدهای خود تمایل به باقی ماندن در محل و خانه خوددارند، پیش از خرید اطلاعات زیادی در رابطه با محصول جمعآوری نمیکنند و عموماً از مکانهای نزدیک و در همسایگی خود خرید میکنند.
فرهنگ اشاره به ارزشها، ایدهها و باورهایی دارد که توسط اعضای همگن و یکسان یک گروه از افراد پذیرفتهشده و به نسل بعدی انتقال پیدا میکند. فرهنگ بر چیزی که مردم میخرند، چگونه خریدن و کی خریدن آنها تأثیر بسزایی میگذارد.
فرهنگ میتواند به خردهفرهنگهایی از قبیل مناطق جغرافیایی یا خصوصیات انسانی مانند سن عقبه قومی و . . . تقسیم شود.
از فرهنگ همچنین برای تعیین اینکه چه چیزی برای استفاده در تبلیغات محصول مناسب است نیز استفاده میشود، چراکه فرهنگ درواقع تعریفکننده “باورهای عرفی، اشکال اجتماعی و صفات مادی یا نژادی، مذهبی یا گروه اجتماعی” هستند. فرهنگ تعیینکننده نوع پوشاک، خوراک، محل سکونت و سفر ماست. برخی از ارزشهای فرهنگی میتواند شامل بهداشت خوب، تحصیلات و آموزش، فردگرایی و آزادی است. مثلاً در کشور آمریکا محدود بودن زمان یکی از مشکلاتی است که همواره نیازهایی را موجب شده و برای حل آن محصولات مختلفی به بازار عرضهشده است، از قبیل: دستگاههای موبایل، اجاقهای ماکروویو تا روشهای مصرف غذا و انتخاب آنها. البته این موضوع تنها به محدود به آمریکا نیست و تاثییرات و تغییرات بسیار زیادی را در صنعت بازاریابی و رفتار خرید در سطح جهان ایجاد کرده است.
رفتار یک زن میانسال با یک مادرجوان و نوزادش درانگلیس اعتراض کاربران فضای مجازی را در پی داشته است.
رفتار یک زن میانسال با یک مادرجوان و نوزادش درانگلیس اعتراض کاربران فضای مجازی را در پی داشته است.
گویا مسافر کناری به این خانم گوشزد میکند که شما نباید همراه با کودک در آغوش خود روی صندلی تک نفره بنشینید و من تحمل شنیدن سر و صدای کودک تو را ندارم و اجازه نشستن به این مسافر او را از جای خود بلند میکند ، و مادر جوان و نوزادش مجبور به رفتن به واگن دیگر و ایستادن در کل مسیر میشوند. دیگر مسافران شروع به گرفتن فیلم از این رفتار غیر انسانی زن میانسال کرده و او را در فضای مجازی مورد سرزنش و شماتت قرار میدهند.
، محققان دانشگاه نورثوسترن دریافتند که تنفس تنها دریافت اکسیژن از محیط نیست، بلکه این عمل حیاتی در حافظه، احساسات و رفتار انسان نیز موثر است.
در این مطالعه برای اولینبار مشخص شد که فعالیت مغزی انسان تابعی از شیوه دم و بازدم از طریق بینی یا دهان است.
پروفسور کریستانو زلانو، متخصص نورولوژی از دانشگاه نورثوسترن عنوان کرد: مهمترین یافته علمی این مطالعه، تفاوت فعالیت مغزی در ناحیه آمیگدال و هیپوکامپوس در هنگام دم و بازدم است.
وی در ادامه افزود: هنگامی که انسان نفس میکشد، اعصاب کورتکس بویایی نیز تحریک شده و به دنبال آن بخش آمیگدال و هیپوکامپ در سراسر سیستم لیمبیک فعال میشود.
نظریه تاثیر تنفس در فعالیتهای مغزی برای اولینبار هنگام مطالعه شرایط هفت بیمار مبتلا به بیماری صرع که در صف جراحی قرار داشتند مشخص شد.
جراحان مغز و اعصاب پس از نصب الکترود در قسمتهای مختلف مغز بیماران قبل از جراحی دریافتند که فعالیتهای مغزی همزمان با تنفس نوسان میکند.
رفتار جنسی کودکان از بدو تولد شروع می شود. مکیدن پستان مادر از نشانه های آن است که بسیاری از روانشناسان به آن معتقد هستند. بسیاری از والدین به اشتباه فکر می کنند می توانند با جملات ساده و کوتاه آموزش های جنسی را به کودکان خود انتقال دهند.
وقتی بچهها دنیای بیرونی خود را کشف می کنند، ناخواسته نسبت به اعضای خصوصی بدن همجنس و یا غیر همجنس خود کنجکاو می شوند. شکل اعضای تناسلی پسرها برای دخترها جالب است و بر عکس. اگر بچهای خواهر و برادر نداشته باشد یا در روند زندگی، فرصت دیدن اندام برهنه جنس مخالف را نداشته باشد این کنجکاوی تشدید می شود. این کنجکاوی جنسی تا حدی طبیعی است و بیشتر والدین هنگام رویارویی با آن برای اولین بار می فهمند که واقعاً باید برای رفتار فرزند خود حدودی را تنظیم کنند تا بداند از نظر اجتماعی کدام یک از رفتارهای او در خصوص مسائل جنسی قابل قبول است.
با ذکر این مقدمه مختصر، شایسته است در این زمینه دو نکته مهم بیان گردد تا فضای روشنتری از بحث داشته باشید :
ارتباط برقرار کردن والدین با فرزندان خود در مورد رفتارهای جنسی و مسایل مربوط به آن از جمله وظایف تربیتی والدین است که شایسته است در برقراری و حفظ آن جهت جلوگیری از زمینه بسیاری از انحرافات و گناهها کوشید. نگاه ضد اخلاقی برخی والدین به این مسأله و برخورد شدید و خشن آنها پیامدهای نامطلوبی را به ارمغان خواهد آورد؛ زیرا چنین موضوع روان شناختی را تبدیل به موضوعی اخلاقی کرده و کودک را حساس تر نموده و باعث تثبیت وی در عمل مورد نظر می گردد.
ارتباط برقرار کردن والدین با فرزندان خود در مورد مسائل و رفتارهای جنسی کودکان از جمله وظایف تربیتی والدین است. این مساله یک موضوع روانشناختی است نه یک موضوع اخلاقی.
در بیان نکاتی که در زمینه مسائل جنسی لازم است به کودک انتقال پیدا کند، باید از روشهای غیر مستقیم استفاده کرد و کمتر به روشهای مستقیم متوسل شد.
وقتی والدین، پسر و دخترشان را برهنه و عریان، در حال بازی میبینند، با هیجان زدگی و عصبانیت نباید به آنها بگویند: « چه کار دارید میکنید؟ خجالت بکشید! بدوید بروید لباس هایتان را بپوشید»، بلکه به صورت غیرمستقیم باید به آنها گفت: « بچهها فکر نمیکنید بدون لباس سردتان میشود، بروید لباسهایتان را بپوشید» و در فرصت مقتضی که پدر با پسر و مادر با دختر تنها میشوند، بدون نصیحت و پند و اندرزهای کسل کننده و بدون تهدیدهای بی اثر، باید خیلی صریح و رک و پوست کنده به آنها گفت: « من دیدم برهنه بودید و لباسهایتان را درآورده بودید، بچهها اصلاً اجازه ندارند جلو بچههای دیگر، لباسهایشان یا لباسهای بچههای دیگر را در بیاورند، این کار قدغن است».
منبع: وبسایت روانشناسی و مشاوره
نگاهی به ظرایف مرزهای اخلاقی
شاید تمام فکر و ذکرت در هنگام مسابقهی فوتبال، برندهشدن تیمتان بوده و دوستانت فکر کردهاند تو زیادی خود رأی هستی.
چهطور میشود با آدمهای اطرافمان مرزبندی داشته باشیم؟ طوری که هیچکس دچار هیچ سوءتفاهمی نشود. شاید این راهکارها تا حدودی مرزها را برای تو و دوستانت روشن کند.
ضعف و مهربانی با یک خط باریک از هم جدا میشوند. همین خط باریک اما کمک میکند که شخص نه در دام بیفتد و نه از ضعف کسی سوءاستفاده کند. یک مثال ساده پیروی از قلب و در عینحال بهکار گرفتن معیارهای منطقی است. اگر قلب زیادی رئوفی دارید، بهتر است بیشتر اوقات ترمز قلب را با استدلالهای منطقی بکشید.
مثلاً اگر دوستت برای چندمینبار از تو پول یا هرچیز دیگری قرض گرفت، باید به یاد بیاوری آخرین قرضش ادا شده است؟ اگر قرضهای قبلیاش را ادا نکرده یا لباسی که از تو قرض گرفته وقتی پس داده، آسیب دیده است، پس اینجا باید کمی احتیاط کنی.
میتوانی از او بپرسی دقیقاً این قرض را برای چه میخواهد و چهقدر برایش اهمیت دارد که آن را بهدست بیاورد؟ اگر پاسخهایش تو را قانع نکرد یا دچار تناقضگویی شد، میتوانی از قرضدادن به او طفره بروی. تا همینجا هم تو با او مهربان بودهای و فقط وقتی احساس خطر کردهای خودت را کنار کشیدهای.
دوستت اگر واقعاً قصد سوءاستفاده از تو را نداشته باشد، خیلی زود این موضوع را فراموش میکند و مرزهای دوستیتان را بهتر درک میکند و البته بیشتر روی تو حساب خواهد کرد.
گفتن حقیقت خیلی خوب است، اما خوب بیانکردن آن هم هنر است. حقیقتهای زیادی در دنیا هستند که بیشتر مردم از گفتن آنها طفره میروند، چون به روش امنی برای بیان آن حقیقتها نرسیدهاند. برای گفتن حقیقت باید یک روش امن پیدا کرد. روشی که روح و روان دیگری را نیازارد و در عین حال او را با حقیقت آشنا کند.
اگر میخواهی دخالتهای فرد دیگری را در زندگیات محدود کنی، معنایش این نیست که با صدای بلند به او بگویی زیادی فضول است و بهتر است دماغش را در زندگی خودش فرو کند! کمی جرئت میخواهد اما در نهایت تو یک هتاک بودهای و بس!
بهجای این کار بهتر است به او بگویی: به کمی فضا احتیاج داری و دوست داری به تنهایی مشکلاتت را حل کنی و اگر به کمک احتیاج پیدا کردی حتماً از او کمک خواهی گرفت.
تو حقیقت را گفتهای و هیچ بیادبی درکار نبوده است! اینطور صحبتکردن بسیار بیشتر از جر و بحث و حرفهای طعنهآمیز تأثیرگذار خواهد بود.
بهخصوص وقتی در یک کار تیمی شرکت کردهای و عضوی از یک گروه هستی، باید مرز بین سرسختی و خودرأی بودن را هم برای خودت و هم برای دیگران، باز کنی. اگر فکر میکنی دیگران به اندازهی تو برای رسیدن به هدف انگیزه ندارند، بهجای اینکه حرف و نظر خودت را به کرسی بنشانی باید به آنها انگیزه بدهی.
مطمئن باش تصمیمات جمعی و نتیجهای که محصول آمیختن افکار گوناگون باشد بسیار بیشتر از زحمات شبانهروزیِ فقط یک نفر، موفق است. پس ایدهها و نظرهای افراد دیگر گروه را جدی بگیر، حتی اگر از نظر خودت پیشپا افتاده یا مسخره بود. با جدی گرفتن نظر دیگران به آنها انگیزه میدهی و دیوار بی اعتمادی را از میانتان برمیداری.
همهی ما به یک آغوش امن نیاز داریم و این به معنای وابستگی نیست؛ بلکه به معنای اشتراک زندگی با دیگران است. اگر نتوانیم زندگیمان را با اطرافیانمان به اشتراک بگذاریم و از وجود آنها بهره ببریم، لذت زندگی را نچشیدهایم. نوجوانی سن بحران استقلال است.
طبیعی است که در این سن دوست داری ریشههای وابستگی را ببری و روی پای خودت بایستی. اما استقلال به این معنا نیست که در دنیا را به روی خودت ببندی و به بهانهی حفظ استقلال هیچکس را به دنیای درونت راه ندهی. بهترین کار برای حفظ مرز استقلال و دوری از تنهایی، درک دوبارهی خانواده است.
در این دنیا هیچکس بهتر از خانواده نمیتواند به تو استقلال بدهد و در عین حال تنهاییات را پر کند. فقط باید دربارهی نیاز به استقلال با آنها صحبت کنی و گاهی برای حل مشکلاتت از آنها کمک بگیری.
قدرت داشتن به معنای همیشه در متن بودن نیست. گاهی باید در حاشیه بود تا قدرت حفظ شود. مرز قدرت و گستاخی هم بسیار باریک است و خیلیها در این مرز گم میشوند و دچار سوءتفاهم میشوند.
اگر احساس میکنی به تو توهین شده، زحماتت نادیده گرفته شده یا... با توهین و داد و فریاد فقط در دام افتادهای و همهی حسابها را به روی خودت بستهای. گاهی ترککردن یک موقعیت خیلی بیشتر قدرت را حفظ میکند تا اینکه در آن موقعیت بمانی و بجنگی. بهخصوص اگر جنگیدن بیفایده باشد و کار به لج و لجبازی بکشد.
ترک یک موقعیت دشوار بسیار بیشتر از ماندن و لجاجت در آن وضعیت جرئت و قدرت میخواهد. قدرت رفتن و سرپا ماندن و به زندگی ادامه دادن در هرکسی وجود ندارد.
بامداد-یکی از موانع مهم فرمان به اطاعت بی قید و شرط خدا و رسولش علاقه افراطی به اموال و همسران و فرزندان است.
هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) از مکّه به مدینه هجرت کرد، مسلمانان مکّه نیز هجرت کردند، امّا بعضى مسلمانان با مخالفت همسر و فرزند خود مواجه شدند. آیه نازل شد که بعضى همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند، از آنان دورى کنید. بعضى مسلمانان مهاجر تصمیم گرفتند که حتى اگر همسر و فرزندشان توبه کردند و هجرت کردند، آنان را نپذیرند.
آیه در ادامه مى فرماید: اگر شما مخالفت هاى گذشته آنان را نادیده بگیرید و از آنان در گذرید، براى شما بهتر است و خداوند نیز شما را خواهد بخشید. «یا ایّها الّذین آمنوا اِنّ من أزواجکم و اولادکم عدوّاً لکم فاحذَروهم و اِنْ تَعفوا و تَصفحوا و تَغفروا فانّ اللّه غفورٌ رحیم» (سوره تغابن، آیه ۱۴)
یکی از موانع مهم فرمان به اطاعت بی قید و شرط خدا و رسولش علاقه افراطی به اموال و همسران و فرزندان است .
آیه مورد بحث به مسلمانان در این زمینه هشدار می دهد: نخست می گوید: ای کسانی که ایمان آورده اید بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها بر حذر باشید.
گاه می خواهید اقدام به کار مثبتی همچون هجرت کنید دامان شما را میگیرند و مانع این فیض عظیم میشوند و گاه انتظارمرگ شما را میکشند تا ثروت شما را تملک کنند و مانند اینها. بدون شک نه همه ی فرزندان چنینند و نه همه ی همسران . لذا در آیه با تعبیر ((مِن))تبعیضیه (یعنی بعضی از زنان و فرزندان) به همین معنی اشاره میکند که آنها چنین اند مراقب آنها باشید.
مهم این است : وقتی انسان بر سر دو راهی قرار میگیرد که راهی به سوی خدا می رود و راهی به سوی زن و فرزندان واین دو احیانا از هم جدا شده اند باید در تصمیم گیری تردید به خود راه ندهد. رضای حق را بر همه چیز مقدم بشمارد زیرا نجات دنیا و آخرت در آن است .
ولی از آنجا که ممکن است این دستور بهانه ای برای خشونت و انتقام جویی شود بلافاصله برای تعدیل آنها میفرماید : و اگر عفو کنید ، صرف نظر نمائید و ببخشید خداوند شما را مشمول عفو و رحمتش قرار میدهد چرا که خدا غفور و رحیم است.
بنابر این افراد با ایمان در عین قاطعیت در حفظ اصول اعتقادی خویش و عدم تسلیم در مقابل زن و فرزندانی که آنها را به راه خطا دعوت میکنند باید تا آنجا که میتوانند در تمام مراحل از محبت و عفو و گذشت دریغ ندارند که همه اینها وسیله ای است برای تربیت و باز گر داندن آن به خدا و اطاعت خداوند.
در آیاتی دیگر از قرآن نیز به صراحت آمده است که مال و همسر و فرزندان برای آزمایش هستند: إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ: اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند؛ و خداست که پاداش عظیم نزد اوست! (سوره تغابن، آیه ۱۵)
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآب: محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نیک (و زندگىِ والا و جاویدان)،نزد خداست. (سوره آل عمران، آیه۱۴)
واگر کسی از این آزمایش نتواند سر بلند بیرون بیاید و راه را نادرست انتخاب کند یکی از دلایل انحراف آن میتواند همسر یا فرزندان آن باشد.
حال در جایی دیگر از قرآن در آیه ۴۶ سوره کهف، مال و فرزندان را زینت زندگی دنیا معرفی می کند: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا: مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست؛ و باقیات صالحات [=ارزشهاى پایدار و شایسته ] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش تر است!
در اینجا میتوان نتیجه گرفت همان طورکه مرد به وسیله فرزندان و همسر میتواند از راه خدا منحرف شود همانطور هم میتواند به وسیله آنها برای باقیات و صالحات خود ثواب ذخیره کند. بنابراین از مطالب فوق برداشت میشود که اموال و فرزندان و همسر وسایلی هستند برای سنجش فرمان برداری مردان در برابر اطاعت بی قید و شرط خدا و رسولش.
منابع:
وبلاگ جوشن
سایت حوزه
پرسش و پاسخ؛ حجت الاسلام قرائتی
نوشته با همسر و فرزندانى که هم فکر ما نیستند رفتار کنیم؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.