با دلگرم همراه باشید تا با تعریف و علائم سلامت روان آشنا شوید.
به طور کلی برای اطلاق به کسی به کار میرود که در سطح بالایی از سازگاری و انطباق رفتاری و هیجانی قرار دارد، نه صرفاً کسی که بیمار روانی نیست. شرایط لازم جهت دست یابی به سلامت روان، برخورداری از یک نظام ارزشی منسجم می باشد.
دراین مقاله به تعریف سلامت روانی و به۷ ملاک داشتن روانی سالم از نظر ونتیز اشاره می کنیم.
در آستانه قرن بیست و یکم، انسان مضطرب، افسرده و بحران زده ی عصر حاضر، بیش از هر زمان دیگری خود را درگیر سؤال هایی اساسی می یابد. می توان بر این نکته تأکید کرد که ارزش ها ،اساس و بنیان یکپارچگی شخصیت سالمند. در حقیقت، ارزش ها، سازمان دهنده های اصلی اعمال و رفتارهای شخصیت رشدیافته به شمار می روند و سلامت روان، بی تردید، محصول چنین شخصیتی است.
----------------------------------------------------------------------
با توجه به روابط موجود بین ارزش ها و سلامت روان، معیارهای سلامت و بیماری روانی از دیدگاه اسلام مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. اما پیش از این، تعریفی از سلامت روانی ضروری به نظر می رسد:
تاکنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده که همگی بر اهمیت تمامیت و یکپارچگی شخصیت تاکید ورزیده اند. گلدشتاین GOLDSTEIN K، سلامت روانی را تعادل بین اعضا و محیط در رسیدن به خود شکوفایی می داند.چاهن (CHAUHANSS 1991) نیز سلامت روانی را وضعیتی از بلوغ روان شناختی تعبیر می کند که عبارت است از حداکثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران می شود.
در سال های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، «سلامت روانی» را در سه بخش تعریف کرده است:
بخش اول: بازخوردهای مربوط به «خود» شامل:
الف. تسلط بر هیجان های خود؛
ب. آگاهی از ضعف های خود؛
ج. رضایت از خوشی های خود.
بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران شامل:
الف. علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی؛
ب. احساس تعلق به یک گروه؛
ج. احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی.
بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل:
الف. پذیرش مسئولیت ها؛
ب. ذوق توسعه امکانات و علایق خود؛
ج. توانایی اخذ تصمیم های شخصی؛
د. ذوق خوب کار کردن.
اگر بخواهیم تعریفی سختگیرانه برای روان سالم مطرح کنیم باید فردی را در نظر بگیریم که از هر نظر هیچگونه مشکلی نداشته باشد و در شرایطی هم که در معرض استرسهای گوناگون قرار میگیرد حتی بهطور موقت، دچار مشکل نشود.چنین افرادی علاوه بر اینکه از کیفیت زندگی خوبی برخوردارند و به خوبی زندگی میکنند، باید به سایر افراد در داشتن زندگی خوب کمک کنند، در حالی که در جامعه امروزی، کمتر کسی را میتوان یافت که با این تعریف، روان سالمی داشته باشد.
بیشتر افراد در برخورد با مسایل روزمره زندگی، علاوه بر اینکه مشکلاتی با شدتهای مختلف را تجربه میکنند، دچار استرس نیز میشوند. برخی از این مشکلات، زودگذر هستند و برخی نقشی ماندگارتر دارند.
بدون تردید آرامش اولین شرط روان سالم است و در سایه آن میتوان به شکل متعادلی به سایر امور زندگی و پیشرفت هم رسید. البته منظور از آرامش، آرامش نسبی و نداشتن دغدغههای متعدد و گاه فلجکننده است.
البته در دنیای امروز، هیچکس بدون دغدغه و گرفتاری نیست، اما نکته مهم این است که فرد بتواند به درستی شرایط را ارزیابی و برای رفع و کاهش این نگرانیها اقدام کند و در صورتی هم که مشکلات قابل حل نیستند بهگونهای با آنها کنار بیاید، نه اینکه گرفتاریها، عملکرد و زندگی او را تحتتاثیر قرار دهند و باعث سلب آرامش از او شوند.
از دیگر ویژگیهای مهم سلامت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و هیجانها است. بروز احساسات باید بهگونهای باشد که از یک طرف فرد نخواهد احساسهایش را سرکوب کند و از طرف دیگر، مهارگسیخته آنها را بروز ندهد.همچنین انتظار میرود ذهن سالم بتواند محیط پیرامون خود را بهدرستی ادراک کند. انسان به کمک حواس پنجگانه، جهان را درک میکند، درکی که با واقعیت بیرونی هماهنگ است؛ چیزی نه بیشتر و نه کمتر از آن.
ممکن است تعجب کنید و بپرسید مگر ممکن است ادراکها با واقعیت همخوان نباشند؟ بله! در برخی شرایط بیمارگونه، ممکن است فرد درکی درست از عالم خارج نداشته باشد، برای مثال صدایی بشنود یا چیزی ببیند که وجود خارجی ندارد.
البته این موضوع در صورتی غیرطبیعی خواهد بود که این مساله تکرار شود و بیش از یکی، دو بار اتفاق بیفتد.بررسی رفتار، عینیترین روشی است که با ارزیابی آن میتوان درباره سلامت روان افراد اظهارنظر کرد
یکی دیگر از خصوصیات ذهن سالم، شناخت است. منظور از شناخت، مجموعهای از تواناییهای مغز شامل هوشیاری، توجه و تمرکز، حافظه، زبان و... است که هر فردی با توجه به شرایط خود از آن بهرهمند است. سالم بودن این تواناییها تامینکننده و نشانگر بخشی از سلامت روان ما هستند.شاید در این نوشته همه خصوصیات یک روان سالم بیان نشده باشد، اما به بخشی از مهمترین خصوصیات آن اشاره شده است.همه تواناییها و خصوصیات گفته شده خود را به صورت یک نماد بیرونی و عینی بروز میدهند که آن «رفتار» است.
بررسی رفتار، عینیترین روشی است که با ارزیابی آن میتوان درباره سلامت روان افراد اظهارنظر کرد. بنابراین داشتن رفتاری متناسب با شرایط پیرامونی از اصلیترین خصوصیتهای نشانگر سلامت روانی افراد است.شاید به همین دلیل است که علوم رفتاری همواره در کنار روانپزشکی و سلامت روان به عنوان علمی ذکر میشود که تلاش میکند با شناخت بهتر ذهن و مغز به سمت بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سلامت حرکت کند.
----------------------------------------------------------------------
۱- حس مسئولیت پذیری: کسی که دارای سلامت روان است، نسبت به نیازهای دیگران حساس بوده و در جهت ارضای خواسته ها و ایجاد آسایش آنان می کوشد.
۲- حس اعتماد به خود: کسی که واجد سلامت روانی است، به خود و توانایی هایش اعتماد دارد و مشکلات را پدیده ای مقطعی می انگارد که حل شدنی است. از این رو، موانع، خدشه ای به روحیه او وارد نمی سازد.
۳- هدف مداری: به فردی اشاره دارد که واجد مفهوم روشنی از آرمان های زندگی است و از این رو، تمامی نیرو و خلاقیتش را در جهت دست یابی به این اهداف هدایت می کند.
۴- ارزش های شخصی: چنین فردی در زندگی خود، از فلسفه ای خاص مبتنی بر اعتقادات، باورها و اهدافی برخوردار است که به سعادت و شادکامی خود یا اطرافیانش می انجامد و خواهان افزایش مشارکت اجتماعی است.
۵- فردیت و یگانگی: کسی که دارای سلامت روان است، خود را جدا و متمایز از دیگران می شناسد و می کوشد بازخوردها و الگوهای رفتاری خود را توسعه دهد، به گونه ای که نه همنوایی کور و ناهشیارانه با خواسته ها و تمایلات دیگران دارد و نه توسط دیگران مطرود و متروک می شود.
----------------------------------------------------------------------
ونتیز (.VENTIS LW 5991) سلامت روان را وابسته به هفت ملاک می داند که عبارتند از:
۱- رفتار اجتماعی مناسب؛
۲- رهایی از نگرانی و گناه؛
۳ – فقدان بیماری روانی؛
۴ – کفایت فردی و خودمهارگری؛
۵ – خویشتن پذیری و خودشکوفایی؛
۶ – توحیدیافتگی و سازماندهی شخصیت؛
۷ -گشاده نگری و انعطاف پذیری.
----------------------------------------------------------------------
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
به گزارش میگنا مدیرکل سلامت اجتماعی روان و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: تا پایان امسال حدود 1000 تخت روانپزشکی که بیشتر آن ها در بیمارستان های عمومی هستند از طریق تغییر کاربری اضافه می شود.
به نقل از صدا و سیما، احمد حاجبی با اشاره به اینکه کمبود تخت های روانپزشکی یکی از مشکلات ما در حوزه سلامت روان است، افزود: تا اوایل سال 94 حدود 8 هزار تخت روانپزشکی در کشور وجود داشت.
وی ادامه داد: وزارت بهداشت در این زمینه اقدام کرد و سعی کرد تعداد این تخت ها را افزایش دهد.
حاجبی گفت: بر اساس آخرین آمارهای وزارت بهداشت در سال 91 ؛ 23 و شش دهم درصد جمعیت 15 تا 64 سال یعنی حدود 12 و نیم میلیون نفر مبتلاً به نوعی از اختلال روانپزشکی بوده اند و نیاز به درمان دارند.
وی افزود: بر اساس بررسی ها در سال 91 از این تعداد حدود 65 درصد آن ها هیچ خدمتی نگرفته بودند و بقیه هم که خدماتی را دریافت کرده بودند 54 درصد آن ها از حداقل استانداردها برخوردار بود.
مدیرکل سلامت اجتماعی روان و اعتیاد وزارت بهداشت با بیان اینکه در حدود سه دهه گذشته 70 درصد جمعیت در روستاها و 30 درصد در شهرها بود اما اکنون بر عکس شده است، گفت: آمارها نشان می دهد که اکثر مهاجران ، در حاشیه شهر متوقف و به آسیب های اجتماعی زیادی دچار می شوند به همین علت وزارت بهداشت سعی کرد به آنها خدمات دهد و به حدود 11 میلیون نفر از حاشیه نشینان خدمات ارائه کرد.
بیش از ۸۰۰ روانشناس را وارد نظام سلامت کردهایم
حاجبی مدیر کل سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت نیز در بخش دیگری از اظهاراتش با اعلام اینکه تا کنون بیش از ۸۰۰ روانشناس را وارد نظام سلامت کردهایم، بیان داشت: این روانشناسان عمدتا از مناطق حاشیه نشین کار خود را شروع کردند و وظیفه آنها نیز در وهله اول مسئله پیشگیری اولیه است.
وی با بیان اینکه ۷ خدمتی که در حوزه سلامت روان در کتاب ارزشهای نسبی از آنها نام برده شده استانداردهای لازم را برای حمایت از سوی سازمانهای بیمهای دارند، عنوان کرد: اگر این خدمات در بخش خصوصی انجام شود شامل خدمات دریافتی نخواهد شد.
حاجبی با اشاره به اینکه هفت خدمت وارد کتاب ارزش های نسبی شده است، افزود: بیمه بنگاه اقتصادی است بنابراین باید هزینه اثربخشی و هزینه فایده و استاندارد های خدمتی مشخص باشد.
وی گفت: 63 درصد افرادی که در طول یکسال خدمت نگرفته بودند علت را کم پولی و یا نبود خدمات بیان نکردند بلکه گفتند فکر می کردیم بیماری ما خود به خود بهبود می یابد و این نشان دهنده کمی آگاهی آنان در این زمینه است.
در بخش سواد سلامت روان ضعیف هستیم
حاجبی با تاکید بر اینکه در بخش سلامت روان ضعیف عمل میکنیم تاکید کرد: صداوسیما، رسانهها، وزارت بهداشت، وزارت آموزشوپرورش و همه دستگاههایی که به نوعی با جمعیت عمومی در ارتباط هستند باید روی بحث توانمند سازی و افزایش آگاهی مردم در این حوزه کار کنند. مدیر کل سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت با بیان اینکه تنها بحث مشاوره مطرح نیست گفت: بیمار روانی شدید در طول سال تنها ۵۶ روز میتواند از بیمه جهت بستری در بیمارستانهای روانپزشکی، استفاده کند.
مدیرکل سلامت اجتماعی روان و اعتیاد وزارت بهداشت افزود: در زمینه سواد سلامت روان بسیار ضعف هستیم و باید روی توانمندسازی و افزایش آگاهی مردم و سواد سلامت مردم کار کنیم.
مدیرکل دفتر مشاوره و امور روانشناسی سازمان بهزیستی افزود: در سازمان بهزیستی کشور حدود 800 مرکز مشاوره داریم که بخش خصوصی هستند و 300 مرکز مشاوره تخصصی وجود دارد.
میرمحمد صادقی با بیان اینکه بیمه خدمات روانپزشکی مهم است و باید به آن توجه شود، افزود: با توجه به گران بودن قیمت خدمات روانپزشکی همه جامعه نمی توانند از آن استفاده کنند.
وی اضافه کرد: سازمان بهزیستی یارانه ای را برای خدمات مشاوره روانپزشکی قرار داده است و برای کسانی که توان پرداخت مشاوره در بخش خصوصی را ندارند یاری برگ می دهد که در برخی موارد تا صد در صد مبلغ مشاوره را پرداخت می کند.
میرمحمد صادقی افزود: ظرفیت این سازمان در این زمینه محدود است.
وی با اشاره به اینکه خط 1480 مشاوره تلفنی سازمان بهزیستی هست، گفت: پارسال یک میلیون و 200 هزار نفر با این خط تماس گرفتند و به حدود 800 هزار نفر از این افراد مشاوره رایگان دادیم.
مدیرکل دفتر مشاوره و امور روان شناسی بهزیستی افزود: مشاوران ما فوق لیسانس و بالای آن هستند و هزینه تماس رایگان است.
میرمحمد صادقی گفت: حوزه خدمات روانپزشکی و مشاوره و مددکاری اجتماعی بیشتر در سازمان بهزیستی متمرکز هستند.
وی افزود: بر اساس مذاکراتی که با بیمه ها داریم، آن ها اعلام می کنند نمی توانیم هزینه ها را پرداخت کنیم.
میرمحمد صادقی گفت: سازمان بهزیستی علاوه بر تحویل گرفتن بیماران روانی مزمن از وزارت بهداشت ، با مجوز مجلس شورای اسلامی مجوز کلینیک های خصوصی مشاروه روانشناسی را صادر می کند.
وی ادامه داد: 1800 مرکز مشاوره در 9 تخصص مختلف از جمله ازدواج و خانواده، کودک و نوجوان ، موضوعات جنسی ، آموزش های سلامت روان وجود دارد.
میر محمدصادقی گفت: پیشگیری و ارتقای سلامت روان بسیار مهم است.
مدیرعامل سازمان بیمه سلامت ایران هم در ارتباط تلفنی با این برنامه گفت: معمولاً خدمتی که قرار است تحت پوشش نظام بیمه ای قرار گیرد با توجه به بار بیماری ناشی از این خدمت ، باید چرایی آن روشن ، محاسبه و اعلام شود.
محمد جواد کبیر افزود: بسیاری از خدمات روانپزشکی تحت پوشش بیمه پایه هستند اما اینکه در ارتباط با خدمات مشاوره و گروه های مشاوره بخواهند خدماتی را ارائه کنند باید مستند و قابل دفاع باشد.
وی اضافه کرد: در بسته خدمات سلامت روان باید دقیقاً مشخص کنیم چه خدمتی را برای چه گروه هدفی و با چه شواهدی می خواهیم انجام دهیم و بیمه باید از آن آگاه باشد.
کبیر ادامه داد: از این جهت لازم است وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دقیقا بسته خدمات سلامت روان را به عنوان حوزه تولیتی کاملاً مشخص کند تا بیمه بتواند بر اساس بسته پایه سلامت، بسته پایه بیمه را از آن استخراج کند.
وی با اشاره به اینکه هنوز مکاتبه رسمی از طرف وزارت بهداشت در این زمینه دریافت نکردیم، گفت: باید روشی در تجمیع منابع داشته باشیم که حداکثر استفاده را از منابع ببریم و باید با حداقل منابع حداکثر اثربخشی و کارآیی را دشته باشیم.
مدیرعامل سازمان بیمه سلامت ایران تاکید کرد: سلامت روان از اولویت بسیار بالایی برخوردار است و باید به آن توجه شود.
کبیر گفت: حدود 300 تا 400 میلیارد تومان از سازمان بهزیستی طلب داریم زیرا حق بیمه ها را پرداخت نکردند.
وی با اشاره به اینکه برای ورود یک خدمت در بسته خدمات پایه شرایطی داریم که باید رعایت شود افزود: یکی از انحرافاتی که در طرح تحول سلامت انجام شده این است که 300 خدمت جدید و 300 قلم دارویی بدون راهنمایی بالینی وارد شده است و بیمه ها بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه حق نداشتند آن ها را تحت پوشش قرار دهند.
کبیر گفت: وزارت بهداشت باید تامین منابع را انجام دهد
مهدی تهرانی دوست عضو هیئت علمی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی هم درارتباط تلفنی با این برنامه گفت: خدمات سلامت روان نیازمند بیمه است که باید پایه گذاری مناسب انجام شود و راهنماهای بالینی مشخص در این زمینه وجود داشته باشد.
وی افزود: در زمینه اقامت بیماران هم مشکل جدی از سال های قبل تا کنون وجود دارد.
تهرانی دوست با اشاره به اینکه مرز میان بیماران روانی مزمن و حاد مشخص نیست، گفت: بیمارستان های روانپزشکی و استقرار اورژانش های روانپزشکی برای بیماران حاد کمک مهمی است .
وی ادامه داد: مراقبت های پس از ترخیص هم مهم است اما هنوز مراقبت های قابل توجهی در این زمینه نداریم.
تهرانی دوست با بیان اینکه یکپارچگی در خدمات سلامت روان وجود ندارد افزود: بخشی از این خدمات توسط سازمان بهزیستی، بخشی توسط وزارت بهداشت و بخشی توسط مراکز مشاوره ای ارائه می شود.
خانم صادق فر خواهر دو بیمار اعصاب و روان هم در ارتباط تلفنی با این برنامه گفت: انگ زدایی از بیماران روان و اصلاح باورهای غلط لازم است.
نظر شما چیست؟
با دلگرم همراه باشید...
ریسپریدون (Risperidone) یک داروی ضدجنون آتیپیک است که اداره مواد غذائی و داروئی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۳ سودمندی آن را برای درمان اسکیزوفرنی، در سال ۲۰۰۳ برای درمان کوتاه مدت علائم شیدایی و ترکیبی افسردگی-شیدایی در اختلال دو قطبی و در سال ۲۰۰۶ برای درمان بیقراری مبتلایان به اوتیسم تأیید کرد. ریسپریدون همچون دیگر ضدجنونهای آتیپیک برای درمان اختلالات اضطرابی از جمله اختلال وسواسی جبری، افسردگی شدید مقاوم به درمان، اختلال توره، تحریکپذیری شدید مبتلایان به اوتیسم و اختلالات مربوط به خوردن استفاده میشود.
ریسپریدون یک داروی ضدجنون آتیپیک است که اداره مواد غذائی و داروئی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۳ سودمندی آن را برای درمان اسکیزوفرنی، در سال ۲۰۰۳ برای درمان کوتاه مدت علائم شیدایی و ترکیبی افسردگی-شیدایی در اختلال دو قطبی و در سال ۲۰۰۶ برای درمان بیقراری مبتلایان به اوتیسم تأیید کرد. ریسپریدون همچون دیگر ضدجنونهای آتیپیک برای درمان اختلالات اضطرابی از جمله اختلال وسواسی جبری، افسردگی شدید مقاوم به درمان، اختلال توره، تحریکپذیری شدید مبتلایان به اوتیسم و اختلالات مربوط به خوردن استفاده میشود.
مکانیسم اثر
جذب: بعد از مصرف خوراکی به طور کامل جذب می شود. فراهمی زیستی مطلق دارو 70% است. غذا روی جذب دارو تأثیری ندارد. بعد از تجویز عضلانی به آهستگی جذب شده؛ اثر آن بعد از 3 هفته شروع شده و 7 هفته دوام دارد.
پخش: میزان اتصال به پروتئینهای پلاسما 90% برای دارو و 77% برای متابولیتهای اصلی فعال دارو می باشد.
متابولیسم: دارو به طور گسترده در کبد به 9- هیدروکسی ریسپریدون تبدیل می شود.
دفع: از طریق کلیه دفع شده در نارسایی کلیوی کلیرانس دارو کاهش می یابد.
راهنماییهای کلی
ریسپریدون برای درمان اختلالات ناشی از زوال عقل (دمانس) تجویز نمیشود. ریسپریدون ممکن است باعث ایجاد سکته قلبی، مرگ ناگهانی و ذات الریه در سالمندان مبتلا به دمانس بشود. در صورت داشتن حساسیت به ریسپریدون هرگز این دارو را مصرف نکنید.
در صورت داشتن هریک از موارد زیر حتماً پزشک معالجتان را در جریان بگذارید: بیماریهای کبدی و کلیوی، ناراحتیهای قلبی، فشار خون بالا، مشکلات مربوط به ضربان قلب سابقه ایست و سکتههای قلبی، سابقه سرطان سینه، تشنج و صرع، دیابت (قند خون) (ریسپریدون ممکن است قند خون را افزایش دهد)، سابقه داشتن افکار خودکشی، بیماری پارکینسون و مشکلات بلعی (قورت دادن)
موارد و مقدار مصرف
الف) درمان کوتاه مدت (6 تا 8 هفته) اسکیزوفرنی.
بزرگسالان: یک میلی گرم دوبار در روز از راه خوراکی؛ در روز دوم و سوم، یک میلی گرم دوبار در روز دوز را افزایش داده تا به 3 میلی گرم دوبار در روز برسد؛ یا یک میلی گرم در روز اول تجویز شده ، دوز را به دو میلی گرم یک بار در روز در روز دوم و 4 میلی گرم یک بار در روز در روز سوم افزایش دهید. قبل از هرگونه تعدیل دوز بیشتر یک هفته صبر کنید. تنظیم دوز به میزان 1 تا 2 میلی گرم صورت گیرد. دوزهای بالاتر از 6 میلی گرم تأثیر بیشتری نداشته و عوارض اکستراپیرامیدال بیشتری ایجاد می کند. دوزهای تا 8 میلی گرم در روز مؤثر و ایمن است. ایمنی دوزهای بالاتر از 16 میلی گرم اثبات نشده است.
ب) درمان کوتاه مدت (12 هفته) اسکیزوفرنی.
بزرگسالان: قبل از تجویز دارو به صورت عضلانی، از تحمل خوراکی دارو توسط بیمار مطمئن شوید. دارو به صورت 25 میلی گرم عضلانی عمیق در عضله گلوتئال هر 3 هفته تجویز کنید. دارو را می توان در عضلات سرینی نیز تجویز کرد. تنظیم دوز در فواصل 4 هفتهای صورت گیرد. حداکثر مقدار مصرف 50 میلی گرم هر دو هفته می باشد. داروی خوراکی برای 3 هفته تا بعد از تجویز اولین دوز عضلانی ادامه داده و سپس قطع کنید.
پ) جلوگیری از عود اسکیزوفرنی در مصارف طولانی مدت (یک تا دو سال)
بزرگسالان: ابتدا یک میلی گرم خوراکی در روز اول تجویز شود. سپس به دو میلی گرم در روز دوم و 4 میلی گرم در روز سوم افزایش یابد. محدوده دوز دارو بین 2 تا 8 میلی گرم روزانه می باشد.
ت) درمان فاز حاد مانیا یا اختلالات mixed در بیماران دوقطبی تیپ یک به صورت مونوتراپی یا همراه با لیتیم یا والپروات برای دورههای کوتاه مدت (3 هفته).
بزرگسالان: 2 تا 3 میلی گرم خوراکی روزانه (یک بار در روز) تجویز شود. تنظیم دوز به صورت یک میلی گرم روزانه صورت گیرد. محدوده دوز دارو بین یک تا 6 میلی گرم روزانه می باشد.
تنظیم دوز: در بیماران مسن یا ناتوان، دچار افت فشار خون و بیماران با نارسایی شدید کبدی یا کلیوی دارو را با 0.5 میلی گرم خوراکی دوبار در روز شروع کنید. سپس به صورت 0.5 میلی گرم دوبار در روز افزایش دهید. بیشتر از 1.5 میلی گرم دوبار در روز هفتگی افزایش ندهید. زمانی که بیمار برای مدت 2 تا 3 روز در دوز مناسب دوبار در روز بود سپس به صورت یک بار در روز دارو را تجویز کنید.
ث) بی قراری ناشی از اوتیسم.
نوجوانان و کودکان بزرگتر از 5 سال با وزن حداقل 20 کیلوگرم : ابتدا 0.5 میلی گرم روزانه یا دوبار در روز تجویز شود. بعد از 4 روز دوز را به یک میلی گرم افزایش دهید. افزایش دوزهای اضافی به صورت 0.5 میلی گرم هر دو هفته صورت گیرد.
کودکان بزرگتر از 5 سال با وزن کمتر از 20 کیلوگرم : ابتدا 0.25 میلی گرم روزانه یا دوبار در روز تجویز شود. بعد از 4 روز دوز را به 0.5 میلی گرم افزایش دهید. افزایش دوزهای اضافی به صورت 0.25 میلی گرم هر دو هفته صورت گیرد. در کودکان با وزن کمتر از 15 کیلوگرم دوز را با احتیاط افزایش دهید.
مکانیسم اثر
اثر آنتی سایکوتیک: دارو با بلوک گیرندههای دوپامینی تیپ 2 و سروتونینی تیپ 2 اثر آنتی سایکوتیک دارد. بلوک دیگر گیرنده ها ممکن است مسؤول دیگر اثرات دارو باشد.
اگر مبتلا به هیپرگلیسمی (قند خون بالا) هستید از مصرف این دارو اجتناب کنید و نسبت به نشانههای هیپرگلیسمی هوشیار باشید. این نشانهها شامل افزایش تشنگی و تکرر ادرار، گرسنگی مفرط و ضعف میباشد. اگر مبتلا به دیابت هستید به صورت منظم و دائمی سطح قند خونتان را کنترل کنید. قرصهای ریسپریدون حاوی مقادیری از فنیل آلانین میباشند. اگر مبتلا به بیماری فنیل کتونوریا (PKU) هستید این مسئله را به پزشک معالجتان اطلاع دهید.
این دارو جزء گروه C میباشد و ممکن است برای جنین مضر باشد. در صورت حاملگی یا تصمیم برای باردار شدن پزشک معالجتان را آگاه سازید. مشخص نیست که این دارو وارد جریان شیر مادر میشود یا خیر و برای کودک شیرخوار مضر است یا نه. در صورتی که کودک از شیر خودتان تغذیه میکند بدون مشورت با پزشک این دارو را مصرف نکنید. بدون توصیه پزشک این دارو را به کودکان ندهید.
راهنمای مصرف
این دارو را طبق دستور پزشکتان مصرف نمایید. از مصرف دارو بیش از میزان تجویز شده یا در مدت زمانی طولانی تر خودداری نمایید. این دارو را میتوان همراه با وعدههای غذایی یا بدون وعدههای غذایی مصرف نمود. برای مصرف قرصهای ریسپریدون (Risperdal M-Tab) نکات زیر را مد نظر داشته باشید: تا هنگام مصرف قرص آن را از پوشش حفاظتی خارج نکنید. مراقب باشید در هنگام خارج نمودن قرص از پوشش قرص دچار آسیب و شکستگی نشود.
از بلعیدن کامل قرص خودداری کنید و اجازه دهید قرص کاملاً حل شود. از جویدن قرص اجتناب کنید. برای اخذ بهترین تاثیرات درمانی دارو را طبق برنامه زمانی منظم استفاده کنید. از مخلوط نمودن نوع مایع دارو با چای یا نوشابه خودداری کنید. برای بهبود نشانههای بیماری حداقل چند هفته باید به مصرف دارو ادامه دهید وبرای کسب نتایج درمانی مطلوب دارو را طبق دستور پزشک معالجتان مصرف کنید. اگر بعد از گذشت چند هفته بهبود نیافتید با پزشکتان مشورت کنید. دارو را در دمای معمولی اتاق دور از رطوبت، نور و دما نگهداری نمایید. دارو را در مکانی قرار ندهید که دچار یخ زدگی شود.
فراموش کردن دوز مصرفی
به محض یادآوری دوز فراموش شده را مصرف کنید. اگر نزدیک به زمان مصرف نوبت بعدی دارو هستید دوز فراموش شده را مصرف نکنید و طبق برنامه مصرفتان نوبت بعدی را مصرف نمایید. برای جبران دوز فراموش شده مقدار بیشتری دارو مصرف نکنید.
مسمومیت با دوزهای بیش از اندازه
خواب آلودگی، افزایش میزان ضربان قلب، احساس سبکی در سر، ضعف و بی قراری در عضلات حرکتی چشمها، آرواره، گردن و دهان از نشانههای مصرف دوزهای بیش از اندازه هستند.
تداخل دارویی
دارو باعث افزایش سطح گلوکز خون و پرولاکتین می شود. میزان هموگلوبین و هماتوکریت کاهش می یابد.
عوارض جانبی
نشانههای حساسیت دارویی عبارتند از: کهیر، مشکلات تنفسی، ورم صورت، لبها، زبان و گلو.
مهمترین عوارض جانبی این دارو عبارتند از: تب، سفت شدن عضلات، گیجی، تعریق، ضربان قلب سریع یا غیرمعمول بی قراری و تنش در عضلات حرکتی چشمها، زبان، آرواره و گردن لرزش مشکلات بلعی احساس سبکی در سر عوارض خفیف تر این دارو عبارتند از: خواب آلودگی وبیقراری خفیف، لرزش خوابیدن و رویا دیدن بیش از حد معمول تاری دید سردرد و سرگیجه اضافه وزن مشکلات ادراری تهوع، خشکی دهان و یبوست کاهش میل جنسی و مشکلات ارگاسمی.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
به گزارش میگنا رییس سازمان روان شناسی و مشاوره کشور گفت: در صورت واگذاری رشتههای روان شناسی بالینی و سلامت به وزارت علوم شاهد تنزل زیادی در حوزه روان شناسی در کشور هستیم.
دکتر عباسعلی اللهیاری در نشست فوق العاده هم اندیشی بررسی و آسیب شناسی واگذاری رشته روان شناسی بالینی که صبح امروز در دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد گفت: علت مخالفت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با واگذاری رشتههای روان شناسی بالینی و سلامت از وزارت علوم به وزارت بهداشت این است که اگر این واگذاری تحقق یابد رشته روان شناسی با وجود همه پیشرفتی که طی چند سال گذشته کسب کرده بود با افت و تنزل شدیدی روبرو خواهد شد و کشوری توسعه یافته و پیشرفته است که نیروی انسانی متخصص و سالمی داشته باشد.
استاد روان شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس،با اشاره به اینکه 80 درصد سلامت نیروی انسانی در گرو سلامت اجتماعی، روانی و معنوی است، عنوان کرد: تنها حدود 20 درصد سلامت نیروی انسانی به سلامت جسمانی تعلق پیدا میکند، البته این نکته حائز اهمیت است همین 20 درصد نیز تحت تاثیر اختلالات روحی و روانی است از آنها تحت عنوان بیماریهای روان تنی یاد میشود.
اللهیاری تصریح کرد: روان شناسی بالینی و سلامت وقتی از نگاه سنتی خارج شد جایگاه خوبی در سلامت خانوادهها و افراد پیدا کرد.
وی افزود: امروزه در همه عرصهها خانوادهها به این نکته واقف شدهاند که علاوه بر سلامت جسمانی برای بهره مندی از زندگی سالم باید مهارتهای زندگی و مدیریت بحران نیز فرا گرفته شود.
رییس سازمان نظام روان شناسی و مشاوره گفت: در صورت واگذاری رشتههای روان شناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت ضربه هولناکی به رشد علمی، پژوهشی و فناوری کشور وارد میشود و از نظر علمی به حدود 80 سال قبل برمیگردیم.
اللهیاری تاکید کرد: روان شناسی بالینی و سلامت درخت اصلی روان شناسی کشور محسوب میشود و انتقال این رشتهها به وزارت بهداشت هم از نظر حقوقی و قانونی و هم از نظر علمی و کارشناسی محل ایراد و اشکال است.
وی اظهار داشت: در کشورهای پیشرفته دنیا به اعضای هر 500 خانواده یک روانشناس و مشاور خانواده وجود دارد ولی در ایران به طور تقریبی به اعضای هر 4500 خانوار یک مشاور و روانشناس خانواده وجود دارد که این آمار در شهرهای دور افتاده ایران در حدود یک روان شناس به اعضای هر 15 هزار خانوار است.
رئیس سازمان نظام بیان کرد: باید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی امکانات خود را در اختیار دانشجویان بین رشتهای مانند (روان شناسی بالینی و سلامت) بگذارند و نهاد علم و فناوری در کشور باید وحدت اصلی خود را حفظ کند.
اللهیاری عنوان کرد: اگر وزارت بهداشت بخواهد با نگاهش این دو رشته را از وزارت علوم جدا کند پس باید رشتههای دیگری مانند عرفان و اخلاق اسلامی که به حوزه علمیه تعلق دارد به وزارت بهداشت واگذار شود، همچنین باید رشتههای دیگری مانند جامعه شناسی، آسیب شناسی اجتماعی، مددکاری اجتماعی، علوم تغذیه و مهندسی پزشکی نیز زیر نظر وزارت بهداشت قرار گیرد.
وی افزود: متاسفانه بنا به ضرورت آن دوران حدود 38 سال پیش آموزش پزشکی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جدا شد که الان باید این وزارت خانه نگاه وحدت آمیز و یکپارچه داشته باشد.
اللهیاری عنوان کرد: اکنون باید آموزش پزشکی به وزارت علوم برگردد.
در ادامه این مراسم دکتر محمد خدایاری فرد رئیس دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران اظهار داشت: واگذاری رشته های روان شناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی خسران جبران ناپذیری را به حوزه روان شناسی کشور وارد می کند.
وی بیان کرد: چون وزارت بهداشت هم مسئول آمورش و پژوهش و هم وظیفه اجرایی دارد ولی واگذاری رشته های روانشناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت تنها از نگاه اجرایی صورت گرفته است و این انتقال اشتباه استراتژیک است.
در ادامه این مراسم غلامعلی افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران یاد آور شد: وزارت بهداشت بهتر است فارغ التحصیلان رشته های روان شناسی بالینی و سلامت را به کار گیرد و از واگذاری این رشته ها منصرف شود.
کلمات کلیدی: روان شناسی بالینی،انتقال روان شناسی،روان شناسی بالینی وزارت بهداشت،وزارت علوم،وزارت بهداشت،واگذاری رشته روانشناسی بالینی
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سلامت نیوز ، آیا وقتی قصد دارید چیزی را برای دیگران توضیح دهید، در بیان روان کلمات مشکل دارید و احساس میکنید گفتارتان روان نیست؟ آیا وقتی از شما میخواهند جلوی دیگران صحبت کنید مضطرب و دچار تنش میشوید؟ اگر پاسخ مثبت است آرام باشید؛در مرحله اول شما میتوانید با مراجعه به یک آسیب شناس گفتار و زبان به یک گفتار روان و راحت برسید اما راه حل های ساده ای هم وجود دارد که با انجام آن ها میتوانید تا حدی گفتار روانی را برای خود به ارمغان آورید.
1) آرام و آهسته صحبت کنید.از عجله کردن در صحبت کردن خود پرهیز کنید.با شتاب زدگی،انجام هرکاری سخت است.
2) معمولی، طبیعی و آرام نفس بکشید ؛ به نحوی که موقع صحبت کردن نفس کم نیاورید.
3) آرام شروع به صحبت کنید.شروع آرام در حین صحبت کردن باعث آرام تر شدن چین های صوتی تان خواهد شد. زمانی که اعتماد به نفس کافی به دست آوردید،میتوانید به آرامی سرعت خود را افزایش دهید.
4) سعی کنید صحبت کردن در برابر دیگران را تمرین کنید. با کسب تجربه های بیشتری از صحبت کردن در محضر عموم به بهبود مهارت های سخنرانی و آسان و روان تر شدن صحبت کردنتان کمک فراوانی خواهید کرد.
5) به کیفیت و آهنگ صدای خود اهمیت دهید.صدایی با فرکانس بالا یا تو دماغی ممکن است شمارا عصبی یا نامطمئن نشان دهد.اگر از فرکانس درست استفاده کنید، ارتباط موثرتری خواهید داشت.
6) از عصبانی شدن پرهیز کنید.منظور ما این نیست که عصبانی نشوید.عصبانی شدن در بیشتر مواقع یک رفتار غیرارادی است. منظور ما این است که عصبانیت خود را به قدرت و هیجان در صحبت هایتان در مقابل جمع تبدیل نمایید.عصبانیت در موقع صحبت کردن معمولا ناشی از کمبود اعتماد به نفس است؛ اما شما باید از آن به درستی استفاده نمایید.میتوانید از آدرنالین اضافه شده به جریان خون در موقع عصبانیت در جهت ایجاد انرژی و تبدیل آن به شور و شوق برای کاهش استرس، استفاده نمایید.
7) چشم و گوش هایتان را باز نگهدارید.آگاهی از اینکه مردم در اطراف شما چگونه صحبت میکنند ، میتواند به شما کمک کند تا حدس بزنید روانی گفتار شما خوب است یا شاید اندکی نیاز به بهبود دارد. به تفاوت ها در الگوها و آهنگ های صحبت کردن دقت کنید.
8) تمرین ، تمرین و تمرین .مطمئن باشید که تمرین بیشتر باعث میشود کامل شوید یا حداقل بهبود پیدا کنید.
9) آواز بخوانید. مجبور نیستید این کار را جلوی هرکسی انجام دهید؛ حتی زیر دوش ! آواز خواندن بدلیل استفاده از صدای مناسب میتواند به شما کمک کند و شما میتوانید در مورد استفاده از هوا،تنفس ، تلفظ شمرده و سرعت گفتارخود اطلاعاتی بدست بیاورید.
10) صبور باشید. نباید از خودتان انتظار داشته باشید که صحبت کردن روان و آسان را طی یک روز یاد بگیرید.بدون تعیین کردن جدول زمانی خاصی به خودتان فرصت تجربه کردن و بهتر شدن بدهید.
بهترین راه برای رسیدن به یک گفتار روان، میتواند اختصاص دادن وقتی معین برای تمرین روزانه تعدادی از مراحل گفته شده باشد. به خودتان اعتماد داشته باشید! اگر حس میکنید در بیان چند کلمه خاص مشکل دارید، فقط همان کلمات را تمرین کنید تا زمانی که بتوانید ان هارا به خوبی بیان کنید.با تمرین مکرر گفتارتان به نرمی و روانی ابریشم خواهد شد.
مراجعه به یک آسیب شناس گفتار و زبان میتواند بهترین راه برای درمان کامل و ریشه ای ناروانی گفتار شما باشد و با انجام کامل روند گفتاردرمانی ، میتوانید یک گفتار کاملا روان و بی نقص را تجربه کنید.
بامداد – تاثیر فیلم های نامناسب بر کودکان
کودکی سرنوشت سازترین مرحله زندگی و دوران معصومیت، شادمانی، آرامش و خلاقیت است. این وظیفه هر پدر و مادری است که برای حفظ این ویژگی ها در کودکش تلاش کند و او را با سلامت روانی به مراحل بعدی زندگی تحویل دهد. متاسفانه برخی والدین به این امر توجه نمی کنند.
تاثیر فیلم های نامناسب بر کودکان
شما چند تا فرزند دارید؟ یکی؟ دو تا؟ سه تا؟ آیا اگر صد تا بچه هم داشته باشید، حاضر می شوید به یکی از آنها غذایی را بخورانید که مسموم است؟ یا او را به جایی ببرید که پر از مواد آلوده است؟ مسلماً نه. پس چطور است که بعضی از پدر و مادرها حواسشان به خوراک روانی فرزندشان نیست؟
باور کنید نمی خواهم شعار بدهم، اما تأثیر مسئله کم توجهی بعضی از والدین به کیفیت فیلم ها و موسیقی هایی که کودکشان را در معرض آنها قرار می دهند، کمتر از تأثیر یک وعده غذای مانده و مسموم یا نفس کشیدن در یک اتاق پر از مونوکسید کربن نیست. تأثیری که این رسانه ها روی روان کودک شما می گذارند، یک تأثیر چند جانبه است که حالا حالاها از ذهن فرزند شما پاک نخواهد شد.
چند کلام حرف تأسف بار اما ضروری
متأسفانه امروزه کار بعضی بی توجهی های بعضی از پدر و مادرها به جایی رسیده است که ناخواسته این جمله به ذهن متبادر می شود که «پدر و مادر هم، پدر و مادرهای قدیم». شرح حال نمونه ای از این پدر و مادرها را همین چند وقت پیش از زبان یکی از دوستان شنیدم: «میز شام که آماده شد، زن و شوهر جوان صاحبخانه که یک دختر شش ساله داشتند، از مهمان ها خواستند که سر میز بنشینند.
تلویزیون از قبل روشن بود و فیلمی پخش می شد که سانسور نشده بود. تقریباً حواس هیچ کدام از بزرگترها به آن فیلم نبود و وقتی هم که سر میز نشستیم، تمام حواس ها رفت به غذا و بگو و بخند. دخترک صاحبخانه با دو تا بچه دیگر که مهمان بودند، کنار هم سر میز نشسته بودند و غذا می خوردند. ناگهان بچه ها ساکت شدند. باز هم کسی حواسش نبود. من هم تصادفاً وقتی متوجه صحنه جنسی فیلم شدم که به نظرم چند ثانیه ای از تماشای آن صحنه توسط بچه ها گذشته بود.
با چشم و ابرو از صاحبخانه خواستم تلویزیون را خاموش کند اما او با بی تفاوتی نجوا کرد: «الآن تموم می شه». راست می گفت. فیلم همانجا تمام شد اما برای بچه ها تازه آغاز ماجرا بود چون شروع کردند به بوسه های آن مدلی و حرف زدن درباره آن. و متأسفانه باز هم پدر و مادرها با بی تفاوتی و حتی گهگاهی هم قربان صدقه ی تشویق آمیزشان با صحبت های بچه ها در این باره برخورد کردند».
متأسفانه امثال این قبیل پدر و مادرها زیاد شده اند. به عنوان یک مثال دیگر، چند وقت پیش کودک هفت ساله ای را دیدم که همزمان با صدای یکی از خواننده های زیر زمینی با گرفتن کنترل تلویزیون جلوی دهانش و ورجه وورجه کردن روی مبل، ادای او را در می آورد که گذشته از موسیقی جنون آمیزش، محتوای شعرش هم بیمارگونه بود. و متأسفانه این قبیل قصه ها ادامه دارند…
این فیلم ها و موسیقی ها با کودک شما چه می کنند؟
قبل از اینکه وارد این بحث شویم باز هم روی این نکته تأکید می کنم که تاثیر فیلم های نامناسب بر کودک شما، به دوران کودکی محدود نمی شود. با توجه به این مسئله به چند مورد از این آثارآسیب زا در کودکان می پردازیم:
یک ژست مادام العمر
شما به عنوان یک فرد بزرگسال، خاطرات کودکی تان را چگونه می بینید؟ مثلاً به صورت تصویر می بینید؟ یا به صورت یک مفهوم ذخیره شده در حافظه بلند مدت تان؟ آیا می دانید که بچه ها از هر چیزی که می بینند یا می شنوند و یا به هر نحوی با آن مواجه می شوند یک تصویری در ذهنشان درست می کنند؟ تصویری که هم خاطره آنها را می سازد و هم شکل و شمایل نگرش آنها را نسبت به خودشان، دنیا و آینده تعیین می کند؟ با این شرایء دیگر خودتان تاثیر فیلم های نامناسب بر کودکان را حساب کنید!
یک بلوغ نصفه نیمه و بدموقع
به طور کلی مراحل رشد انسان طوری برنامه ریزی شده است که در هر مرحله جنبه های مختلف وجودی فرد پا به پای هم بالا می آیند. مثلاً در نوجوانی هم جسم شروع به رشد می کند، هم فکر، هم روابط اجتماعی و هم دغدغه های جنسی. این هماهنگی بین جنبه های مختلف رشد، اهمیت خیلی خیلی زیادی دارد.
چون اگر این جنبه ها با هم هماهنگ نباشند و مثلاً یکی از جنبه ها حتی به شکل سطحی از بقیه جلو بزند، فرد دچار سردرگمی و اضطراب می شود. پس به همین دلیل مهم، باید کودکان را از دیدن فیلم ها و شنیدن آهنگ هایی که محتواهای نامناسب دارند، به شدت دور نگه داشت و از توجیهاتی مانند اینکه «بچه است»، «از این چیزها سر در نمی آورد» و… به شدت پرهیز کرد. چون دقیقاً به همین دلیل که او بچه است و از این مسائل سر در نمی آورد، این جور چیزها می توانند برای حال و آینده او حتی خطرناک باشند.
معصومیت از دست رفته
فرقی نمی کند فیلم باشد یا موسیقی، وقتی که کودک شما چیزی را می بیند یا می شنود که محتوای سالمی ندارد، در واقع دارد ذره ذره از معصومیتش دور می شود و تاثیر فیلم های نامناسب ، در مراحل بعدی زندگی او مانند نوجوانی و جوانی خودش را نشان خواهد داد.
یک عامل خطر
در مباحث بهداشت روانی یک اصلی وجود دارد. این اصل می گوید وقتی یک فرد به بیماری روانی مبتلا می شود که زمینه جسمانیِ آن بیماری، در محیطی قرار بگیرد که احتمال بروز بیماری را افزایش می دهد. این اصل نشان می دهد که محیط چقدر می تواند در سلامت یا بیماری ما نقش داشته باشد. پس لطفاً این مسئله را به شکلی خاص جدی بگیرید. تاثیر فیلم های نامناسب طوری هستند که حتی روان یک آدم عاقل و بالغ و سالم را هم دچار خمودگی و افسردگی می کنند چه برسد به روان دنیا ندیده و آسیب پذیر یک کودک!
اگر از قلم کمی تا قسمتی علمی بنده در این یادداشت، خسته شدید از شما عذرخواهی می کنم، اما به نظرم آمد که نوشتن به زبان علم شاید بتواند این یادداشت را از اتهام به شعارزدگی دور نگه دارد و ذهنیت های منصف را نسبت به واقعیت این مقولات بیدار کند.
منبع: تبیان
نوشته تاثیر فیلم های نامناسب بر سلامت روان کودکان اولین بار در بامداد پدیدار شد.
به گفته موسسه ملی بهداشت روان ، از هر ۵ آمریکایی یک نفر از بیماری و مشکلات روانی رنج میبرد. با اینحال، بیشتر افراد مشکلات خود را پنهان میکنند و دوست ندارند سایر افراد از آن آگاهی داشته باشند.
به گزارش شفاف؛ به گفته موسسه ملی بهداشت روان ، از هر ۵ آمریکایی یک نفر از بیماری و مشکلات روانی رنج میبرد. با اینحال، بیشتر افراد مشکلات خود را پنهان میکنند و دوست ندارند سایر افراد از آن آگاهی داشته باشند. این افراد یا از وجود بیماری خجالت میکشند و یا اینکه نمیدانند چه کاری باید انجام دهند.متاسفانه بیشتر افراد زمانی که متوجه بیماری خود میشوند، حس شرمندگی یا عصبانیت نسبت به خود دارند.همچنین این افراد از قضاوتهای سایرین نیز میترسند. آنها از اینکه دوستان خود را از دست بدهند و یا رابطهی خوبی با دیگران نداشته باشند نگران و ناراحتاند.
اگرچه بیشتر افراد در جوامع امروزی از بیماریها و مشکلات روانی آگاهی کافی دارند اما هنوز مبتلا شدن به این نوع بیماری ننگی برای افراد است. از آنجایی که اشتباهات و تصورات غلطی در مورد چنین بیماریهایی وجود دارد ، امیدواریم بتوانیم در این مقاله آگاهی بیشتری در افراد ایجاد کنیم.
در زیر ۵ چیزی که میتواند به سلامت روان آسیب برساند را بررسی میکنیم:
۱.فکر کردن در شرایط مطلق:اغلب اوقات ، افراد مبتلا به اضطراب و یا افسردگی سیاه و سفید فکر میکنند. آنها هیچ ناحیهای را بین این دو در نظر نمیگیرند و معتقد هستند که یا از نظر روانی بیمارند و یا اینکه کاملا سالم هستند. اگرچه شما در حال حاضر ، احساس خوبی ندارید و از بیماری روانی و روحی رنج میبرید اما این بدین معنی نیست که شما کاملا بیمار هستید. به یاد داشته باشید که هر چیزی که به آن بیندیشید به سراغ شما خواهد آمد بنابراین هرچقدر مثبت فکر کنید میتوانید افسردگی ، اضطراب و استرس را از خود دور کنید و زندگی راحتتری داشته باشید. افکار خود را به چالش بکشید. از خود بپرسید آیا این واقعا صحیح است ؟ در بیشتر مواقع افکار میتوانند کنترل بدن ما را به طور کامل در دست بگیرند. پس سعی کنید از افکار خود سوالهای متعدد بپرسید و به یاد داشته باشید که بیشتر افراد خود را جایی بین سلامتی و بیماری ذهنی قرار میدهند. در حقیقت ، بر اساس یافتههای وزارت بهداشت آمریکا، تنها ۱۷ درصد از افراد بزرگسال در آمریکا سلامت روانی مطلوب برای خود در نظر میگیرند.
۲.فرض بازنده بودن و یا اینکه هرگز نمیتوانید به سلامتی روانی مطلوب دست یابید:بیشتر افرادی که دارای مشکلات روحی و روانی هستند معتقدند که برای همیشه در این وضعیت باقی خواهند ماند و هرگز نور امیدی وجود نخواهد داشت. این افکار سیاه و سفید میتواند فرد را نیز به یک انسان ناامید و سیاه تبدیل کند.بنابراین اجازهی ورود این افکار به ذهن را ندهید. اگرچه رسیدن به پایداری ذهنی میتواند زمانبر باشد و به تلاش فراوان نیاز داشته باشد اما این بدین معنی نیست که راهی برای برگشت به زندگی عادی وجود ندارد. شما میتوانید سلامتی خود را به طور کامل بدست بیاورید اما باید اراده کنید. باید کنترل زندگی خود را در دست بگیرید و بتوانید شرایط را به نفع خود تغییر دهید. به یاد داشته باشید که اعتقاد داشتن همانند دیدن است اگر شما یک زندگی شاد ، سالم و زیبا را متصور شوید همین موضوع در واقعیت نیز برایتان رخ خواهد داد. هرگز تسلیم نشوید زیرا هر چیزی در زندگی ارزش تلاش را دارد.
۳.اعتقاد به اینکه نمیتوانید به تنهایی مشکل خود را بهبود ببخشید:در حالیکه داروها میتوانند وضعیت روانی فرد را بهبود ببخشند، اما بیشتر این موارد دارای لیست طولانی از مواد مضری هستند که میتواند عوارض جانبی بر روی فرد داشته باشد.همچنین بیشتر این داروها به شدت اعتیاد آور هستند ، بیشتر افرادی که از آنها استفاده میکنند به سختی میتوانند از آن خارج شوند. مطالعات انجام شده نشان میدهد که مراقبه و تمرکز حواس بسیار موثر تر از دارو بوده و میتواند اثرات معجزه اسایی در درمان اضطراب و افسردگی داشته باشد. همچنین یک رژیم غذایی سالم و متعادل، ورزش، روابط سالم ، یک شغل خوب و خودمراقبتی میتواند بیماری روحی را بهتر کند.شما بسیار قدرتمند هستید بنابراین به جای استفاده از داروهای شیمیایی ، سبک زندگی خود را تغییر دهید و سپس شاهد بهبود مشکلات روحی خود باشید. به همین سادگی !
۴.زمانی که به کمک نیاز دارید از کسی کمک نمیگیرید:به خاطر ننگی که در مورد مشکلات روحی وجود دارد ، بیشتر بیماران احساس شرمندگی و ترس دارند و به همین خاطر نیز از کسی درخواست کمک نمیکنند. آنها در سکوت رنج میبرند و بعد از حاد شدن مشکل به یک فرد متخصص مراجعه میکنند. با اینحال، شما نباید به خاطر اضطراب و یا افسردگی احساس شرمندگی داشته باشید زیرا بیشتر افراد بزرگسال در جامعه تجربهی چنین بیماریهایی را در طول زندگی خود داشتهاند.باید یاد بگیرید که به تنهایی نمیتوانید با تمامی مشکلات زندگی بجنگید.دوستان، اشنایان و حتی یک پزشک میتواند به شما کمک کند تا حس بهتری داشته باشید. شک نکنید.
۵.احساس پستی در مقابل دیگران دارید:باید به خاطر داشته باشید که شما ارزش کمتری نسبت به دیگران ندارید. هر انسانی بر روی کره خاکی ، دارای ارزش والایی است. خود را دوست داشته باشید زیرا این موضوع به شما کمک میکند روند درمان سریعتری داشته باشید. اضطراب، افسردگی و استرس به دلایل متعدد افراد را درگیر میکند اما تمرکز حواس، پذیرفتن واقعیت و عشق به خود میتواند شروع درمان باشد. به یاد داشته باشید که سایر افراد نیز ممکن است همین مشکل را داشته باشند ، هر کسی ممکن است با مشکلی در زندگی مبارزه کند ، بنابراین هیچ کس ارزش بیشتری نسبت به دیگری ندارد. هرگز خود را پست نشمارید. شما نیز همانند سایر افراد جامعه حقی برای خود دارید بنابراین به خاطر داشتن مشکلات روحی خود را از این حق محروم نکنید. بیشتر افراد در زندگی با مشکلات مختلفی مواجه میشوند اما این موضوع باعث تبدیل آنها به یک فرد بد و پست نخواهد شد. در حقیقت، این مشکلات هستند که از شما یک انسان قوی ، محکم، زیبا و چند وجهی میسازند. همیشه به خاطر داشته باشید که الماس حاصل فشار بیش از حد است و همین امر نیز آن را به سنگی قیمتی تبدیل کرده است. جنگی که در درون شما وجود دارد میتواند شما را به یک فرد با ارزش، مناسب وشجاع تبدیل کند. پس خود را باور داشته باشید. اجازه ندهید این مشکلات از ارزش درونی شما بکاهد.
مطمئنا میزان سلامت روان در عملکرد کارکنان هر سازمانی تاثیر دارد. در این مقاله به سه روش برای تعیین اهداف مرتبط با سلامت روانی به منظور افزایش عملکرد کارمندان اشاره کنیم.
استرس در فضای کاری عادی است، اما اگر با وجود استرس در کار، سلامت روانی کارکنان حفظ شود، احتمالا آنها انرژی و انگیزهی بیشتری برای انجام کار خواهند داشت. اما همهی کارکنان قطعا نمیتوانند استرس خود را در جهت مثبت مدیریت کنند و همین امر باعث میشود تا میزان کارایی آنها کاهش یابد.
امروزه بسیاری از کارفرمایان بهصورت ناخواسته، بهسختی استرس کارمندان خود را مدیریت میکنند. یکی از این دلایل این است که کارفرمایان اجازه میدهند عوامل حواسپرتی زیادی در محیط کار وجود داشته باشد یا حجم کار زیادی به کارکنان خود تحمیل میکنند. به همین دلیل، هرروز شاهد این هستیم که شرکتهای مختلف، سرمایهگذاری بیشتری روی برنامههای افزایش سلامت کارکنان و کاهش استرس فضای کاری انجام میدهند.
نظرسنجی سال ۲۰۱۶ در مورد سلامت کارمندان در کسبوکارها از Virgin Pulse، نشان داد یکی از برنامههای اصلی که احتمالا در چند سال آینده توسط کارفرمایان به کار گرفته خواهد شد، مدیریت استرس است. برای غلبه بر این مشکل کارفرمایان میتوانند اهداف مرتبط با سلامت را برای کارکنان خود در نظر بگیرند و درنتیجه کارمندان خواهند توانست استرس خود را مدیریت و بیشتر روی کاراییشان تمرکز کنند.
در ادامه به سه روش تعیین اهداف سلامت روانی بهمنظور تشویق کارکنان به مدیریت استرس و افزایش کارایی اشاره میکنیم:
هنگامیکه کارمندان احساس کنند عملکرد آنها مناسب نیست، در انجام وظایف محوله ناتوان خواهند بود. محیط کار اساسا تأثیر بسیار مهمی بر عملکرد کارکنان هر سازمانی دارد.
بر اساس نتایج مطالعهای که در مورد ۱۰,۵۰۰ نفر از کارمندان در اروپا، آمریکای شمالی و آسیا انجام و در نوامبر ۲۰۱۴ منتشر شده است، حواس آنها هر ۱۱ دقیقه از کارشان پرت میشود. مهمتر اینکه برای بازگشت تمرکز روی انجام کارها نیاز به ۲۳ دقیقه زمان است.
بنابراین محیط کار را به نحوی باید طراحی کرد که منجر به افزایش بهرهوری شود و حواسپرتی به حداقل میزان ممکن برسد. اگر در محل کار عواملی وجود داشته باشد که باعث حواسپرتی کارمندان شود، میزان استرس نیز افزایش خواهد یافت. موارد مختلفی که در محیطهای کار، سد راه عملکرد بهتر کارمندان میشوند؛ باعث ایجاد مشکلاتی در سلامت این افراد نیز خواهند شد.
بر اساس نتایج مطالعهی انجامشده توسط Workspace؛ ۹۵ درصد از افراد شرکتکننده در نظرسنجی اعلام کردهاند کار کردن بهصورت خصوصی برای آنها اهمیت دارد و ۴۱ درصد اعلام کردهاند که میتوانند کار بیشتری انجام دهند. همچنین بر اساس این مطالعه مشخص شده است ۳۱ درصد از این افراد بهمنظور تکمیل وظایف خود حتما باید از محل کارشان خارج شوند؛ اما راهحل چیست؟ باید کارمندان را به ابزاری تجهیز کرد که به آنها احتیاج دارند. بهعنوان مثال ایجاد اتاق کنفرانس و فضاهای باز بهمنظور تعامل کارکنان با یکدیگر و نیز ایجاد مکانهای شخصی برای افرادی که نیاز به استراحت دارند.
یکی دیگر از مشکلات فضای کار، وجود تعداد زیاد اطلاعرسانیهای ایمیل، تماسهای صوتی، پیامهای کوتاه و ... است. تمام این نوتیفیکیشنها میتوانند در سلامت کاری افراد تأثیر منفی بگذارند و تمرکز را کاهش دهند. نتایج مطالعهای که در آوریل ۲۰۱۵ توسط مجله سلامت بهداشت کاری منتشر شد، نشان داد اکثر افراد سعی دارند هر چه سریعتر به ایمیلها، پیامها و ... پاسخ دهند. در این مطالعه ۳۰۳ نفر مورد بررسی قرار گرفتند و در این بین کسانی که تمایل بیشتری به پاسخگویی سریعتر به نوتیفیکیشنها داشتند، در انجام وظایف خود با مشکلاتی مواجه بودند.
یکی از روشهای جلوگیری از بروز مشکل، این است که کارمندان تشویق شوند هنگام کار و مواقعی که نیاز به تمرکز دارند، نوتیفیکیشنهای خود را در حالت غیرفعال قرار دهند. علاوه بر این تشویق کارکنان برای شخصیسازی محیط کاری شرایط کاری را مناسبتر خواهد کرد.
در مواقعی که حجم کار زیاد باشد، مطمئنا کارمندان احساس فشار بیشتری خواهند داشت و به همین دلیل بهتر است به آنها یک دورنمای کلی از کار ارائه داد. از برنامههای مدیریت استعداد بهمنظور تعیین اهداف استفاده کنید. بهره گرفتن از این برنامه به کارمندان نشان خواهد داد که اهداف کاری چگونه ساختاربندی میشود و پروژههای مختلف چگونه به آنها اختصاص مییابد. در این شرایط کارکنان درمییابند تلاشهای آنها چگونه و در کجا اثر خواهد داشت.
یک برنامهی کلی از وظایف مورد نظر هر کارمند به او ارائه کنید تا بدین طریق بتواند میزان پیشرفت و فاصلهی باقیمانده تا دستیابی به هدف نهایی را مشاهده کند. علاوه بر این کارکنان میتوانند میزان انجام وظایف مختلف را در کل شرکت و هر یک از بخشها مشاهده کنند.
با توجه به آنچه گفته شد؛ کارمندان شما میتوانند با بهره گرفتن از اولویتبندی، حجم کار خود را بهتر مدیریت کنند. در این شرایط افراد روی کارهایی که اهمیت بیشتری دارند، تمرکز بیشتری خواهند داشت و فشار کمتری در انجام کارهای سنگین بر آنها وارد میشود.
کارکنانی که تمام وقت کاری خود را پشت میز و مشغول کار با رایانه هستند و در این حال از نوشیدنیهای انرژیزا و قهوه استفاده میکنند، در واقع کارایی کمتری دارند. علاوه بر این، برای سلامتی این افراد نیز مشکلاتی به وجود میآید.
به کارمندان خود آموزش دهید چگونه بهجای کار روی چند وظیفه، بر انجام یک کار تمرکز کنند. انجام چند وظیفه بهطور همزمان باعث تخلیهی سریعتر انرژی میشود و میزان دقت افراد را کاهش خواهد داد. انجام چند کار همزمان و جابجایی بین فعالیتهای مختلف باعث کاهش اثربخشی کارکنان میشود و میتواند استرس و فشار روحی را افزایش دهد. در عوض اگر هدف افراد، انجام یک کار باشد، تمرکز و کارایی آنها افزایش خواهد یافت.
علاوه بر این، کارمندان باید در بازههای زمانی مناسب، کار خود را متوقف کنند و استراحتی کوتاه داشته باشند. استراحتهای مکرر مزایایی برای کارکنان در بر خواهد داشت. در یکی از گزارشهای مرتبط با این موضوع اعلام شده است ۵۷ درصد از کارفرمایان و ۶۴ درصد از کارکنان با استراحتهای کوتاه در حین انجام کار موافق بودند و این مورد را یکی از عوامل افزایش عملکرد خود میدانستند.
استراحت و تمرکز مجدد روی انجام کار؛ باعث میشود افراد، بیشتر با کار خود درگیر شوند و وظایف محوله را بهتر انجام دهند. در این شرایط، افراد پیشرفت انجام کار خود را بهتر تشخیص خواهند داد.
کارفرمایان میتوانند با تعیین اهداف سلامت برای کارکنان خود، به مدیریت بهتر استرس آنها کمک کنند. ایجاد چنین اهدافی سلامت جسمانی کارمندان را افزایش میدهد و در عملکرد کلی آنها تأثیر مثبتی دارد.
نظر شما در این مورد چیست؟
برخی از نکات تغذیه ای هستند که در روح و روان ما تاثیر زیادی دارند و می توانند دقیقا در خلقیات ما تغییر ایجاد کنند. آیا میدانستید تغذیه بر روی حالات روحی و روانی افراد اثر بسزایی دارد؟ در این مقاله به برخی نکات تغذیهای که بر روی روح و روان موثر هستند، اشاره میشود.
ارتباط بین رژیم غذایی مناسب و حالات روحی و روانی ارتباطی دو طرفه می باشد. کمبود مواد مغذی مانند اسیدهای چرب امگا 3، آهن، مس، روی و ویتامینهای گروه B میتواند قبل از اینکه منجر به علایم بالینی شوند، فرد را در معرض بیماریهای روحی و روانی قرار دهند.
از طرف دیگر از عوارض جانبی برخی داروهای مورد استفاده در درمان بیماریهای روانی ایجاد کمبودهای تغذیهای است که به نوبه خود میتواند وضعیت بیماری فرد را تشدید نماید.متاسفانه اختلالات روحی و روانی مانند سایر بیماریها به سرعت تشخیص داده نمیشوند و ممکن است علایم واضح و مشخصی نداشته باشند
اما با دریافت تاریخچه رژیم غذایی فرد مشکوک و شناخت عادات غذایی و انجام ازمایشهای شیمیایی میتوان کمبودهای رژیمی را اصلاح و وضعیت روانی فرد را بهبود بخشید.
سلامت دستگاه گوارش و سلامت روان
جالب است بدانید که دستگاه گوارش دارای تعداد زیادی سلول عصبی می باشد به طوری که به آن مغز دوم نیز میگویند.همان طور که عوامل روحی و روانی زمان انتقال مواد در لوله گوارش را تحت تاثیر قرار میدهند. باکتریهایی که در لوله گوارش نیز زندگی میکنند به وسیله مواد تولیدیشان میتوانند بر عملکرد مغز و رفتار اثر بگذارند.
عفونتهای دستگاه گوارش همراه با میکروارگانسیمهای مضر میتوانند با افزایش نفوذپذیری غشای دستگاه گوارش به عوامل بیماریزا عملکرد مغز را تخت تاثیر قرار دهند.بنابراین مصرف پرو بیوتیکها و پربیوتیکها جهت تامین سلامت دستگاه گوارش و سیستم عصبی میتواند مفید واقع شود.
تنظیم قندخون
دریافت قند و مواد کربوهیدراتی ساده اضافی میتواند منجر به نوسانات شدید قند خون شود و ناهنجاریهای روحی وروانی را تشدید کند.هر دو وضعیت افت قند خون و قند خون بالا بر وضعیت روانی مانند افسردگی ،اضطراب و اسکیزوفرنی تاثیرات قابل ملاحظه ای میگذارد.
افزایش سریع قند خون باعث ازاد شدن ناگهانی انسولین میشود و همین منجر به افت سریع قند خون و ورود ان به سلولها میشود.جهت جبران این کاهش قند خون بدن هورمونهایی مانند اپینفرین و کورتیزول ترشح میکند که هر دو محرک تغییرات رفتاری و احساسی هستند.
هم چنین افزایش مصرف شیرینی هنگام استرسهای روانی به این دلیل است که انسولین به صورت انتخابی سایر امینو اسیدها را به درون ماهیچه میراند و تریپتوفان بیشتری وارد مغز میشود سپس سطح سروتونین افزایش یافته و منجر به احساس آرامش میشود و به همین دلیل مردم در مواجهه با استرس شیرینی مصرف میکنند.
از طرف دیگر مصرف کافی از کربوهیدراتهای پیچیده جز مهم رژیم غذایی می باشد. زیرا رژیم کم کربوهیدرات نیز اثرات منفی بر حالات روحی میگذارد.دریافت پروتئین بیشتر به همراه چربیهای سالم میتواند باعث ثبات در قند خون و تغییرات قابل توجه احساسی شود که به دلیلی ایجاد تعادل بین درشت مغذیها میباشد.
اسیدهای چرب رژیمی
در مطالعات بسیاری دیده شده است که دریافت غذاهای دریایی رابطه معکوسی با بروز افسردگی دارد و هم چنین در کشورهایی که دریافت اسیدهای چرب امگا 3 و غذاهای دریایی انها کم بوده خودکشی بیشتر میباشد.به دلیل اینکه ترکیب عمده روغن ماهی در بسیاری از بیماریهای روانی مانند افسردگی و اسکیزوفرنی مقاوم به دارو ودرمان و جهت درمان افسردگی واختلال دوقطبی مفید میباشد.
رژیم مدیترانهای که سرشار از انتی اکسیدانها و کولین، فسفاتیدیل کولین میباشد و اسیدهای چرب امگا 3 است جهت عملکرد بهتر مغز رژیم مناسبی میباشد.مصرف این رژیم غذایی در سالمندان نیز با کاهش اختلالات شناختی همراه است.
مکملهای امگا 3 حاوی روغن کریل مزایای بیشتری دارند زیرا حاوی فسفاتیدیل کولین و فیتونوترینت آستازانتین که انتی اکسیدانی طبیعی است که به روغن کریل رنگ قرمز میدهد میباشد.به طور معمول هر 1000 میلیگرم روغن ماهی حاوی 180 میلی گرم EPA و 120 گرم DHA میباشد. دوز درمانی EPAوDHA با تقریبا مقدار 400 میلیگرم از هر کدام شروع میشود.
فیتوکمیکالها
غذاهای گیاهی سرشار از فیتوکمیکالها میباشند که این امر اهمیت نقش تغذیه و بیوکمیکال در عملکرد نرمال مغز و سلامت روان را نشان میدهد.فیتوکمیکالها درغذاهایی نظیر توتها، مرکبات، چای سبز و برخی چاشنیها پیاز، زنجبیل، زردچوبه، پونه، sage، رزماری و سیر موجود میباشند.
به نظر میرسد این غذاها با اثرات آنتیاکسیدانی، ضدالتهابی خود بر مغز تأثیر میگذارند.کورکومین موجود در زردچوبه مخصوصا نقش محافظت کننده نورونی دارد و با کاهش ریسک ابتلا به آلزایمر یا پارکینسون در ارتباط است.
روی
به گزارش پارس ناز کمبود روی ممکن است بر آلزایمر، افسردگی و از دست دادن عملکرد شناختی در اثر بالا رفتن سن دخیل باشد.همچنین روی ممکن است در تنظیم تولید دوپامین در مغز نیز نقش داشته باشد.روی از طریق که منجر به کاهش علایم افسردگی میشود کاهش باز جذب دوپامین به وسیله اتصال به گیرندههای دوپامین،
افزایش تبدیل هورمون تیروییدی T4 به T3 و ارتقاء عملکرد انتقال دهنده عصبی تحریکی می تواند منجر به کاهش افسردگی شود.
آهن
کمبود اهن منجر به میلینه شدن ضعیف مغز و اختلال در متابولیسم مونو آمینها میشود.این تغییرات نه تنها باعث نقصان حافظه توانایی یادگیری و مهارتهای حرکتی میشود بلکه بر مشکلات روحی و روانی نیز اثر میگذارد.آنمی فقر آهن در کودکان با افزایش چشمگیر خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند ADHD، اوتیسم بیماریهای روحی و اختلالات حرکتی در ارتباط است.
فولیک اسید
کمبود فولات با افسردگی، کاهش شناخت، دمانس و همچنین با افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی در ارتباط است.مکمل یاری فولات همرا با B12 علایم فاز منفی اسکیزوفرنی را کاهش میدهد. گرچه پاسخ به درمان به تفاوتهای ژنتیکی در جذب فولات نیز بستگی دارد.
مکمل یاری با فولات همچنین ممکن است به حافظه کمک کند و در مطالعات اخیر دیده شده است که مقادیر بالای فولات با کاهش 50 درصدی پیشرفت بیماری آلزایمر همراه است.
ویتامین D
ویتامین D صدها ژن را در انسان تحت تأثیر قرار داده و ماده مغذی مهمی برای سلامت مغز و نیز سلامت استخوان و اسکلت بدن محسوب میشود.بهترین منبع ویتامین D مواجهه با نور خورشید، غذاهایی نظیر ماهیهای چرب، زرده تخممرغ، و غذاهای غنی شده مانند شیر گاو، شیر سویا و یا سایر شیرها و غلات هستند.مواجهه کافی با آفتاب و یا دریافت ویتامین D3 میتواند به حفظ سلامت روان کمک کند.
افراد زرده ی تخم مرغ، ماهیهای چرب و غذاهای غنی شده به مقادیر کافی که RDA ویتامین D آنها تأمین کند مصرف نمیکنند.لذا توصیه به مصرف مکمل یا اطمینان از مصرف منظم غذاهای غنی شده ضروری می باشد.کمبود ویتامین D با بروز اختلالات خلقی، اختلالات شناختی و نیز افزایش خطر افسردگی مینور و ماژور در بزرگسالان میباشند.
سطح سرمی حداقل 30ng/ml, حداقل برای درمان سرطان، دیابت، بیماری خودایمنی، و یا سطح 60 تا 80 ng/ml جهت درمان افسردگی مفید میباشد.