بعضیها یعنی درواقع خیلیها اینطورند. بیشتر از درآمد و مقدار پولی که پسانداز میکنند، خرج میکنند و هر روز بیشتر و بیشتر خودشان را بدهکار میکنند. افتادن در دام چنین عادتی خیلی آسان اسـت و بیرون آمدن از آن نیاز به کمی برنامهریزی و نظم دارد.
اولین قدم ایجاد یک میزان بودجه اسـت. بااینکه ممکن اسـت ناخوشایند به نظر برسد، برای تعریف کردن بودجه مشخص باید درآمد و هزینههایتان را بررسی کنید تا بفهمید چه میزان پول در میآورید و چقدر خرج میکنید.
وقتی درک مشخصی از بودجه کنونیتان به دست آوردید، چالش بعدی این اسـت که نقطههایی را پیدا کنید که بتوانید کمتر خرج کرده یا بیشتر پول درآورید تا بتوانید به اهداف مالیتان دست پیدا کنید. در زیر به چند نکته برای رسیدن به این هدف اشاره میکنیم:
۱. نیازها و خواستههایتان را دریابید
چه میخواهید؟ واقعاً به چه چیزهایی نیاز دارید؟ وضعیت مالی کنونیتان را ارزیابی کنید. به تصویر بزرگتر نگاه کنید، دو لیست تهیه کنید: یکی لیست نیازهایتان و یکی لیست خواستههایتان. برای درست کردن این لیست، از خودتان سوال کنید:
– چرا این را میخواهم؟
– اگر این را داشته باشم چه تغییری در زندگیام ایجاد میشود؟
– چه چیزهایی واقعاً برایم مهم هستند؟
– آیا این با ارزشهایم تطابق دارد؟
۲. راهبرد ایجاد کنید
همه ما بر طبق نیازها و خواستههایمان بودجهای داریم. ولی جدول بودجهای که در آخر آوردهایم به شما نشان میدهد که چه درصد از درآمد باید به هزینههای مختلف اختصاص یابد. البته میتوانید برحسب نیازهایتان نغییراتی در آن ایجاد کنید اما یادتان باشد هزینههایی که اضافه میکنید باید از درصد اختصاص یافته به سایر موارد کسر شود.
۳. بررسی کنید، کم کنید و به هدف بزنید
وقتی شروع به بررسی کردن میکنید، ممکن اسـت متعجب شوید وقتی بفهمید صدها هزار تومان را در ماه فقط برای خورد و خوراک و هزینههای قابلتغییر دیگر خرج میکنید. خیلی از این هزینهها را میتوانید به سادگی کم کنید. کم کردن معمولاً استراتژی بهتری نسبت به قطع کردن اسـت. باید واقعبین باشید. اینکار باعث میشود برای هزینههای غیرقابلپیشبینی آمادگی بیشتری داشته باشید.
راه هوشمندانه برای کم کردن هزینهها
برای پیدا کردن راهی برای کم کردن هزینههای قابلتغییر، خیلی خوب اسـت که هدفی در ذهن داشته باشید و هر ماه طبق آن پسانداز کنید. برای داشتن چنین هدفی باید هوشمندانه رفتار کنید:
خاص و مشخص اهداف هوشمندانه به اندازه خاص و مشخص هستند که بتوانند عملی را پیشنهاد دهند. مثلاً، «به اندازهای پسانداز کن که بتوانی برای ماهعسل به ایتالیا بروی»، نه اینکه فقط «پسانداز کن».
قابل اندازهگیری باید بدانید که کی به هدفتان رسیدهاید یا چقدر به آن نزدیک شدهاید. مثال: سفر به ایتالیا ۲۰۰۰ دلار هزینه دارد و تا امروز ۸۰۰$ پسانداز کردهاید.
قابل حصول قدمهایی که به سمت رسیدن به هدفتان برمیدارید باید منطقی و امکانپذیر باشند. مثال: میدانم که میتوانم برای رفتن به آن سفر به ایتالیا هر هفته به اندازه کافی پول پسانداز کنم.
مرتبط بودن هدفتان باید عقلانی باشد. مطمئناً نمیخواهید به سمت هدفی حرکت کنید که با نیازهایتان همخوانی ندارد. مثال: میخواهیم در سفر ایتالیا در هتل چهارستاره اقامت کنیم.
زمانبندی باید یک زمان هدف مشخص تنظیم کنید. مثال: تابستان آینده میخوام به سفر ایتالیا بروم.
جدول زیر راهبردهایی از چگونگی تقسیم درآمد شما بین هزینههای مختلف را نشان میدهد. اگر در منطقهای زندگی میکنید که هزینه ایاب و ذهاب بالاتر از حد طبیعی اسـت یا اجاره بالاتر اسـت، میتوانید اصلاحاتی در آن انجام دهید. همچنین میتوانید بخشی برای هدایا به آن اضافه کنید که با توجه به آن باید از درصد سایر موارد کم کنید.
منبع مقاله : practicalmoneyskills.com
مترجم : زینب آرمند
دنیای امروز دوست دارد به تخیل و پایان های خوش، از جنس پایان های بسیاری از داستان های کلاسیک ادبیات باور داشته باشد. اما در دنیای واقعی، زندگی فقط روی خوشش را به ما نشان نمی دهد و گاهی اوقات چه بخواهیم و چه نخواهیم با روی خشن و ظالمانه ی آن نیز مواجه خواهیم شد. در این میان بسیاری از انسان ها غیر از گذران زندگی هدف و انگیزه ی دیگری ندارند و این بی انگیزگی و رضایت به شرایط موجود، زندگی آنها را در خود می بلعد. اگر نمی خواهید جزو این دسته از انسان ها باشید، چارچوب ذهنی خود را تغییر دهید تا برآمدن از پس هزینه ها، دیگر تنها هدف شما در زندگی نباشد.
دیدن خیل عظیم افرادی که در مواجهه با واقعیات تلخ زندگی و کسب و کار، تعجب می کنند خود باعث شگفتی اســت. توصیه ی مهمی که تک تک ما باید در تک تک روز های زندگی مان همواره به یاد داشته باشیم این اســت: «همواره باید در پی فرصت های زندگی ساز بود». اهداف اغلب افراد به اندازه ی کافی بزرگ نیستند، به همین دلیل نتیجه ای که در نهایت عایدشان می شود نیز به همین نسبت رضایتبخش نیست. در نتیجه از ناعدالتی زندگی و دنیای اطرافشان دچار تعجب می شوند و حس می کنند در حقشان ظلم شده اســت.
اما با وجود اینکه دنیا می تواند محیط سرد و خشنی باشد، این خود شما هستید که سرنوشت زندگی خود را در دست دارید؛ نوشتن پایان بندی یا فصل آخر این داستان با شماست.
در ادامه چند درس مهم اما سخت را از نظر خواهید گذراند که به شما کمک می کنند پویایی زندگی خود را حفظ و هر روز برای بهتر شدن آن تلاش کنید.
۱. موفقیتی فرا تر از نیاز های اولیه، نیازمند تلاش فراوان، ازخودگذشتگی و تعهد اســت. برای موفقیت در این مسیر به چیزی بیش از نیاز های اولیه احتیاج خواهید داشت.
۲. شما برای فراتر رفتن از نیاز های اولیه تان به پول زیادی نیاز خواهید داشت. این یعنی درآمد بیشتر، پس انداز بیشتر و سرمایه گذاری بیشتر.
۳. نه زندگی عادلانه اســت و نه کسب و کار. شما ممکن اســت همه چیز را درست و اصولی انجام دهید اما هیچ نتیجه ای نگیرید. زندگی برای اقلیتی کوچک فوق العاده، برای عده ای معدود خوب، و برای اکثریت قریب به اتفاق بد اســت.
۴. به موفقیت رسیدن یا نرسیدن شما، به حال کسی فرقی نمی کند. در واقع تعداد کسانی که در این مسیر در جبهه ی مقابل شما قرار می گیرند بسیار بیشتر از کسانی اســت که به شما کمک می کنند. آمادگی نا امید شدن، ترک شدن و مورد خیانت واقع شدن را داشته باشید.
۵. اتفاقات بد برای انسان های خوب زیاد می افتد؛ شما نیز از این قاعده مستثنی نیستید. هر چیزی که برای به دست آوردنش تلاش کرده اید ممکن اســت در چشم به هم زدنی دود شود و به هوا برود.
۶. جدای از تمام مشکلاتی که در رقابت، اقتصاد، جامعه، ازدواج، طلاق و اتفاقات دیگر زندگی وجود دارند، بزرگ ترین مانع زندگیتان چیزی نیست جز خود شما.
۷. هیچ کس به شما بدهی ای ندارد، و هیچ چیز حق شما نیست مگر آنکه با تلاش خودتان آن را به دست بیاورید.
۸. ممکن اســت فرصت انجام کاری که دوست دارید را پیدا نکنید. باید آمادگی انجام کار هایی که دوست ندارید را نیز داشته باشید.
۹. ترغیب دیگران را یاد بگیرید؛ حتی اگر از این کار متنفرید. تا حق خود را طلب نکنید، هیچ کس چیزی در اختیار شما قرار نخواهد داد. حق شما همان چیز هایی اســت که طلب می کنید، می فهمید و برایشان مذاکره می کنید.
۱۰. شما همیشه برای دیگران کار می کنید. هر موقعیتی هم که داشته باشید، چیزی به اسم «برای خودم کار می کنم» وجود ندارد. همیشه کسی هست که باید رضایتش را جلب کنید؛ خواه مشتری باشد، خواه کارمند و یا سهامدار.
وقت آن فرا رسیده که خود را از باور های زیبا اما نادرستی که دارید خلاص کنید و پای خود را از نیاز های اساسی تان فرا تر بگذارید. وقت آن فرا رسیده که از خواب خرگوشی خود بیدار شده و با واقعیت های دنیای اطرافتان مواجه شوید. زندگی غیر قابل پیش بینی، خشن و ناعادلانه اســت؛ با این حال اغلب ما انسان ها قیمت واقعی مراقبت از خود و خانواده مان را دست کم می گیریم.
این درس ها را همواره به یاد داشته باشید و هرگز به «معمولی» راضی نشوید.
به گفته دکتر احمد جنیدی جعفری، نقطه شروع طلایی برای سالم زیستن، همان 1000 روز اول زندگی یعنی از شروع بارداری تا پایان دوسالگی (270 روز بارداری و 730 روز اول عمر) اسـت؛ دورهای که کودکان بیشترین تاثیرپذیری را از محرکهای محیط اطراف خود دارند.
فراموش نکنید که این شروع طلایی برای حرکت در جاده سلامت که از دوران جنینی تا کهنسالی ادامه خواهد داشت،اهمیت ویژه دارد. بیشک تغذیه مفید و موثر در 1000 روز اول سرنوشتساز اسـت که بهطور مستقیم روی سلامت در بزرگسالی و پیری تاثیر دارد و برای پیشگیری از مشکلات آینده از جمله چاقی مفرط، دیابت و فشارخون بالا ضروری اسـت.
بعلاوه مرگ و میر ناشی از بیماری عروق کرونری در سن بزرگسالی با وزن نوزاد متولد شده و تغذیه وی در دوسال اول زندگی ارتباط دارد که بیانگر اهمیت تغذیه سالم مادر و مراقبتهای دوران بارداری، شیردهی و حتی قبل از بارداری اسـت.
دکتر فریبا شیروانی، متخصص اطفال با تاکید بر این که در 1000 روز اول زندگی 70 درصد رشد مغزی انسان اتفاق میافتد، به جامجم میگوید: دانشمندان و برنامهریزان و کارشناسان طراز اول، ارتقای تغذیه در 1000 روز اول را یکی از بهترین سرمایهگذاریها برای رسیدن و پیشرفت و توسعه پایدار در سلامت میدانند. برای این مرحله زندگی، آمادهسازی قبل از لقاح باید انجام شود.
این متخصص میافزاید: توجه داشته باشید که رشد و تکامل انسان دو پدیده توام هستند که یکدیگر را کامل میکنند. ارتباط صحیح کودک با محیط خارج و مورد توجه قرار گرفتن او به پیشرفت تکاملی کودک و به دست آوردن مهارتهای اجتماعی و شکوفا شدن استعدادهای او کمک میکند. درست اسـت که به انجام رسیدن هر مرحله رشدی در کودکان از نظر زمانی متفاوت اسـت، ولی اگر این روال پشت سر هم انجام شود در تایید سلامت وی کافی اسـت .
ضرورتهای پیش از بارداری
به گفته این فوقتخصص عفونی اطفال، نداشتن مشکل اولیه در شروع بارداری مانند لاغری شدید، کم خونی، کمبود ویتامین D، کمکاری تیروئید، کمبود اسید فولیک برای بارداری سالم ضروری تلقی میشود. مصرف مواد غذایی و دارویی تراتوژن (غیرمجاز در دوران بارداری)، الکل، مواد مخدر، کافئین و سیگار در این دوران ممنوع اسـت.
وی تاکید میکند: آمادگی روانی خانواده برای پا به عرصه وجود گذاشتن فرزند جدید از اقدامات مهم برای شروع یک بارداری سالم اسـت. حتی آماده بودن پدر، سالم بودن و تغذیه مناسب وی همراه با برنامه ریزی برای بارداری هم لازم اسـت .
سلامت جنین را چگونه مراقبت کنیم ؟
شکی وجود ندارد که طی بارداری، داشتن آرامش، تغذیه متعادل، خواب کافی، داشتن حمایت و محبت همسر و خوردن وعدههای غذایی منظم از اهمیت ویژهای در حفظ سلامت باردار و جنین برخوردار اسـت .
اما دکتر شیروانی تاکید میکند، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای واگیردار از طریق تزریق واکسنهایی مانند کزاز و آنفلوآنزا و عدم مواجهه با افراد بیمار، داشتن فعالیتهای بدنی منظم و آرام و انجام مراقبتهای جنین از نظر غربالگری و بررسی رشد جنین نباید از نظر دور داشته شود چرا که این اقدامات باید در دوران بارداری مورد نظر قرار گیرد. بعلاوه تغذیه صحیح و مناسب مادر، احتمال مسمومیت حاملگی و دیابت بارداری را نیز کاهش میدهد.
نوزاد فقط به شیر مادر نیاز دارد
متخصصان به طور قطع به این نتیجه رسیدهاند که زایمان طبیعی در صورتی که منعی نداشته باشد، بر سزارین ارجح اسـت. همچنین شروع تغذیه نوزاد در ساعت اول تولد به تداوم شیردهی ومتعادل نگه داشته شدن حرارت بدن نوزاد کمک میکند.
این متخصص اطفال توصیه میکند: بعد از تولد نوزاد، تغذیه با شیر مادر باید بلافاصله شروع شود. بیشک، هم اتاقی کودک با مادر، بلافاصله بعد از تولد و دوستدار کودک بودن بیمارستانها به شروع یک شیردهی موفق کمک میکند.
بعد از تولد لازم اسـت هیچ گونه شیر دیگری در بیمارستانها بجز شیر مادربه نوزاد داده نشود .مادران شاغل نیز میتوانند تا شش ماه بعد ازتولد، نوزادشان را با شیر خود تغذیه و سلامت آینده فرزندشان را تامین کنند. حتی مصرف آب جوشیده سرد بسختی و در موارد خاص قابل قبول اسـت.
وی تاکید میکند: مصرف شیرمادر به طور کامل تا آخر شش ماهگی و بعد از آن، تا آخر دو سالگی در کنار سایر غذاها الزامی اسـت چون هیچ ماده غذایی نمیتواند مواد موجود در شیر مادر را برای شیرخوار درحال رشد فراهم کند. در صورت مصرف شیر مادر احتمال دیابت، چاقی، بیماریهای قلبی ـ عروقی و آلرژی و بدخیمیها و نیز احتمال ابتلا به عفونتهای تنفسی و گوارشی در کودک کاهش مییابد.
تغذیه سالم پس از 6 ماهگی
بعد از شش ماهگی، ذخایر آهن بدن نوزاد کاهش مییابد و دستگاه گوارش نوزاد، آمادگی شروع غذاهای کمکی را پیدا میکند ولی هنوز 30درصد نیاز غذایی کودک از شیر مادر تامین میشود.
دکتر شیروانی با تاکید بر این که در غذای کمکی شیرخوار جایی برای شیر خشک نباشد و از غذاهای تازه و مناسب برای تغذیه استفاده شود، میگوید: در سال دوم زندگی بعد از خوردن غذا در فاصله نیم تا یک ساعت، تغذیه با شیر مادر برای شیرخوار لذتبخش و در رشد روحی و جسمی او موثر اسـت. بعد از پانزده روزگی، مصرف مولتی ویتامین و بعد از شش ماهگی مصرف آهن برای جلوگیری از کمبود ویتامینD و کم خونی که در کشورهای در حال توسعه بسیار شایع اسـت و از علل اختلال تکامل ذهنی و یادگیری کودکان اسـت، توصیه میشود.
پایش رشد تا دوسالگی
دانشمندان و متخصصان اقتصاد و بهداشت توافق دارند ارتقای تغذیه در طول 1000 روز اول عمر کودک، یکی از بهترین سرمایهگذاریهایی اسـت که میتوان برای حفظ و تداوم سلامت وی تا بزرگسالی انجام داد.
برای تایید طی شدن روند صحیح در سلامت کودک، پایش رشد کودکان بهطور مرتب تا دوسالگی باید صورت بگیرد که در مراکز بهداشتی هم قابل انجام اسـت. در این مرحله در هر بار مراجعه، پارامترهای رشدی و تکاملی کودکان اندازهگیری میشود و با وضعیت طبیعی تطابق مییابد و در صورت نیاز به پزشک ارجاع داده میشود .
70 درصد رشد مغز تا پایان 2 سالگی
رسیدگی به سلامت هوش بچهها در دو سال اول زندگی بسیار مهم اسـت، به طوریکه بهداشت جهانی دو سال اول عمر را شاه کلید سلامت روانی و رشد مغزی کودکان میداند، همچنین در دو سال اول زندگی، رشد مغز سرعت استثنایی دارد و 90 درصد آن در این مدت رشد و تکامل مییابد.
در واقع 60 درصد رشد مغز تا پایان یک سالگی و 70 درصد آن تا پایان دوسالگی انجام میشود و به ترتیب 80 درصد رشد مغز تا سه سالگی و 98 تا 100 درصد تا پایان هشت سالگی اسـت و این نشاندهنده اهمیت 1000 روز اول زندگی کودک از جنینی تا دو سالگی اسـت. پس خانوادهها باید به برهه زمانی دو سال اول زندگی کودک توجه داشته باشند و از نظر مغزی و هوشی، فرزندشان را رشد دهند .
پونه شیرازی
دانش و سلامت
هر کدام از ما در زندگی خود موفقیت ها و شکست هایی داشته ایم. گاهی اوقات اوضاع کاملاً مساعد پیش می رود، گاهی اوقات نیز همه چیز به بدترین شکل ممکن رقم می خورد.
جان اکاف، نویسنده ای موفق و سخنرانی پر طرفدار اسـت. او در تازه ترین کتاب خود به توصیف چهار گذار می پردازد که هر کسی در زندگی حرفه ای با آنها روبرو می شود و به سراغ چهار منبع لازم برای پشت سر گذاشتن هر یک از این چهار دوره نیز می رود. اکاف در میانه ی صحبت هایش در مورد شغل و زندگی حرفه ای، به نکات جالبی در مورد ۲ عامل کلیدی اشاره می کند که در نهایت برای موفقیت یا شکست هر کسی در زندگی شخصی و شغلی، تعیین کننده محسوب می شوند.
به اعتقاد اکاف، یکی از این دو عامل کلیدی، بهره مندی از نگرش مثبت به جای نگرش منفی اسـت. او می گوید: «نگرش منفی قاتل زندگی شغلی شماست. من به عنوان کسی که در گذشته نگرشی منفی داشته و به خاطر همین نگرش منفی حتی اخراج شده، این را از روی تجربه می گویم. به طور خلاصه، نگرش منفی، فرصت های مثبتی که همیشه در دسترس انسان های فوق العاده قرار دارند را از بین می برند».
این جمله ی آخر به طور قطع جمله ی تأمل برانگیزی محسوب می شود، چرا که نه تنها درست اسـت بلکه صحت آن می تواند به حوزه های دیگر زندگی نیز تعمیم یابد.
یکی از کارآمد ترین نکاتی که اکاف به آنها اشاره می کند تمایز قائل شدن میان انتخاب یک نگرش و تغییر آن اسـت.
او در این باره می گوید: «تغییر یک نگرش خیلی طول می کشد، اما در هر لحظه می توان نگرش تازه ای انتخاب و اتخاذ کرد. رمز این کار آن اسـت که هر روز آگاهانه نگرش مورد نظر خود را انتخاب کنید تا اینکه بالاخره نگرش مد نظر شما در وجودتان نهادینه شود».
جنبه ی دیگری که علی رغم اثرگذاری اش بر موفقیت یا شکست افراد در زندگی، اغلب مغفول واقع می شود انتظارات آنهاست. اکاف اظهار می کند همان گونه که باید هر روز نگرش مورد نظرمان را انتخاب کنیم، به تبع این نگرش باید دست به تعدیل انتظاراتمان نیز بزنیم.
او می گوید: «چالش موجود در این کار آن اسـت که در بسیاری از موارد، ما انتظارات ناگفته و نادانسته ای از شغل خود داشته و توقع داریم کارمان چیزی باشد که در واقع نیست. این برای هیچ کس چندان جالب نیست؛ نه شما، نه همکارتان، نه رئیس یا سازمانتان».
یکی از راهکار های پیشنهادی او برای تعدیل این عامل آن اسـت که انتظارات خود از شغل، زندگی شغلی و یا هر حوزه ی دیگری را دقیقاً شناسایی و تبیین کنید.
او در این باره می گوید: «صادقانه از خودتان بپرسید از کارتان چه انتظاراتی دارید؟ خواسته ی شما از شغلی که دارید چیست؟ پول؟ شهرت؟ انعطاف پذیری؟ تعامل با دیگران؟».
همان طور که هیچ کس نمی تواند به جای شما ورزش کند و وزن کم کند، هیچ کس هم نمی تواند به جای شما پاسخ این سؤالات را بدهد؛ خودتان باید این کار را انجام دهید. باید این سؤال ها را از خودتان بپرسید و صادقانه به آنها پاسخ دهید.
اکاف می گوید وقتی انتظارات خود از شغلتان را مشخص کردید می توانید قدم های لازم برای پر کردن خلاء های احتمالی را بردارید.
او در توضیح می افزاید: «برای مثال اگر شغلتان شما را منزوی می کند در حالی که واقعاً دوست دارید با دیگران در تعامل باشید، شاید بد نباشد خارج از حوزه ی مسئولیت های رسمی تان دست به فعالیت های داوطلبانه بزنید. مثلاً می توانید برای ارائه ی مشاوره به صورت نیمه وقت درون شرکت خود داوطلب شوید تا به این بخش از روحیات خود نیز توجه کرده باشید. اما قدم اول آن اسـت که انتظارات شخصی خود را صادقانه ارزیابی و درک کرده باشید».
با اینکه اکاف نگرش و انتظارات را در حیطه ی موفقیت های شغلی مطرح کرده، به راحتی می توان دریافت که این دو را می توان به تمام جنبه های زندگی تعمیم داد؛ بخش بزرگی از نارضایتی ها و ناراحتی های ما در زندگی از همین نگرش های نادرست و انتظارات نابجا ناشی می شوند.
به این ترتیب بازنگری در این دو بعد در هر حوزه ای، اعم از روابط شخصی، تعاملات خانوادگی یا دوستانه، می تواند برای هر کسی مفید واقع شود.
اگر می خواهید تغییر کنید اما نمی دانید از کجا باید شروع کنید، رجوع به یک مشاور مناسب یا دوست معتمد را مد نظر قرار دهید و در این باره با او صحبت کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این اسـت که از شر انتظارات و نگرش های محدود کننده ی خود خلاص شوید.
اغلب، تصور افراد این اســت که ورزش کردن برای حفظ تناسب اندام انجام می شود، در حالی که ورزش کردن اثرات مبثتی را در جسم و روان دارد. به عنوان مثال با ورزش کردن می توان انرژی منفی ذخیره شده حاصل از رویدادهای روز مره را از بین برد. همچنین ورزش را راهکاری متفاوت برای درمان افسردگی قلمداد می کنند.
در سه دهه گذشته شعار "ورزش برای همه" به صورت اصل بنیادی و اولویت برنامه های ورزشی در اغلب کشورهای جهان پذیرفته شده اســت. برای تحقق این شعار همگانی، شرکت ها و سازمان های دولتی و خصوصی و بسیاری از سازمان های غیر ورزشی با صرف هزینه های زیاد برنامه هایی مدون و سازمان یافته را به منظور مشارکت همه ی قشرهای اجتماعی و فراهم کردن فرصت های برابر در ورزش های تفریحی و انواع فعالیت های مفرح جسمانی شروع و اجرا کردند.
هدف اصلی از این فعالیت ها و برنامه ها، افزایش کیفیت شیوه های زندگی، افزایش میزان تفریح، شادابی و ارتقای بهداشت و سلامتی افراد با تاکید بر برنامه های گوناگون ورزشی اســت. از آنجایی که مشارکت افراد در ورزش های تفریحی به صورت داوطلبانه اســت و بیشتر در وقت های آزاد انجام می شود.
از این رو گسترش موفقیت آمیز اینگونه برنامه ها ایجاب می کند برنامه ریزان و سیاست گذاران از انگیزه های مختلف مشارکت و شاید به طور مهمتری از چگونگی مشارکت و دلایل و عوامل عدم شرکت افراد در برنامه های ورزشی آگاه شوند، زیرا انگیزه، کلید انجام هر کار و فعالیتی به شمار می رود و می تواند رفتارهای افراد را تحریک، تقویت و هدایت کند یا باعث کنترل و توقف آن شود.
قانون، جایگاه مسئولیتها و فعالیتهای دولت را تعیین میکند و طبق قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران، اولین وظیفه تمامی ارگانهای ورزشی کشور، حتی کمیته ملی المپیک، رشد و گسترش ورزشهای همگانی اســت، یعنی در گام نخست، مدیران ورزشی باید رسالت ایجاد و امکانات نرمافزاری و سخت افزاری لازم را برای ورزش کردن عموم مردم، بر عهده گیرند.
سال 87 رییس سازمان تربیت بدنی اعلام کرد که حدود 10 درصد مردم ایران ورزش میکنند. این بدانمعنا اســت که 90 درصد مردم ورزش نمیکنند. پس مدیران تربیت بدنی در بعد ورزش، تنها به 10 درصد از وظایف قانونی خود جامه عمل پوشاندهاند. به این ترتیب ورزش همگانی در ایران جایگاهی ندارد.
اما وزیر ورزش و جوانان در نشست تخصصی «محیطزیست، ورزش و مشارکتهای اجتماعی» که به مناسبت روز جهانی محیط زیست در 17خردادماه سال95 برگزار شد، اعلام کرد که تنها 21درصد مردم ایران ورزش می کنند.
به این ترتیب شاید گرایش مردم در این هشت سال بیشتر شده باشد اما همچنان موضوعی اســت که باید به آن پرداخت.
به اعتقاد محمدعلی قره، مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه پیام نور، علت ورزش نکردن مردم در ایران، تنبلی، بیپولی و وقت نگذاشتن نیست، بلکه اغلب ما شناخت لازم را در ارتباط با ورزش از دیدگاه علم، اعتقاد نداریم و تا این اطلاعات به ما داده نشود، نگرش لازم را نسبت به ورزش پیدا نمیکنیم و تا نگرشی ایجاد نشود، در سبک زندگی حرکتی روزمرهمان تغییری صورت نمیگیرد و ورزش کردن برای ما مهم نخواهد بود.
این در حالی اســت که برخی از افراد برای جبران وقتی که در زندگی خود به ورزش اختصاص نداده اند، به صورت افراطی ورزش می کنند بی آنکه بداند ورزش بیش از حد نیز بیشتر از ورزش نکردن آسیب می رساند.
انجام تمرین و حرکات ورزشی، به ویژه در هوای خشک و سرد، می تواند باعث گرفتگی و آب ریزش بینی شود که آن را به عنوان عارضه التهاب پرده مخاطبی بینی در اثر ورزش می شناسند. ویلیام سیلورز، پزشک و متخصص بیماری های آسم و آلرژی در کلرادو می گوید که تنفس زیاد از راه بینی، در انجام حرکات و تمرینات ورزشی، غشای مخاط بینی را که برای محافظت از مسیر هوایی بینی ماده ای مخاطی از آن ترشح می شود خشک می کند.
بینی با انجام حرکات و تمرینات ورزشی در ارتباط اســت. به این ترتیب برای از بین بردن این التهاب باید با تجویز پزشک اسپری بینی تهیه کرد که باید حداقل نیم ساعت قبل از انجام ورزش از آن استفاده کرد و همچنین، تعداد زیادی دستمال کاغذی نیز به همراه داشته باشید.
بدون شک برای اکثر افراد این حالت در هنگام دویدن پیش آمده اســت که با احساس درد از دویدن بازمانده اند و دیگر نتوانسته اند به ورزش خود ادامه دهند. به عقیده تام اولاند، متخصص فیزیولوژی و ورزش، کارشناسان دقیقا اطلاع ندارند که چه عللی باعث بروز دردهای نیزه ای و زودگذر می شود.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که این دردها به دلیل انقباض و گرفتگی دیافراگم ایجاد می شود که خود ناشی از تنفس تند و سریع اســت. صرف غذا در ساعات نزدیک به انجام حرکات و تمرینات ورزشی نیز ممکن اســت دراین مسئله نقش داشته باشد؛ پهلو درد بیشتر در ورزشکاران تازه کار ایجاد می شود.
برای ساکت کردن درد پهلو، باید سرعت حرکت خود را کاهش داد و در حالی که عضلات شکم را منقبض می کنید، نفس های عمیقی بکشید. بازوهای خود را به سمت بالای سر و یا به سمت پهلو کشش دهید. برای پیشگیری از دردپهلو، قبل از ورزش غاذاهای سبک میل و پس از صرف غذا، حداقل به مدت سی دقیقه تا شروع ورزش، صبر کنید. همواره به مدت پنج تا ۱۰ دقیقه بدن خود را گرم کنید و کم کم بر شدت حرکات و تمرینات ورزشی بیفزایید.
البته باید توجه داشت که زمان انجام ورزش در تاثیر مثبت و منفی آن اثرگذار اســت. باید توجه داشت که نباید در ساعات شب ورزش کرد. چرا که در این ساعات اکسیژن جذب شده از سوی درختان در روز به صورت دیاکسیدکربن از برگ درختان به محیط خارج انتشار مییابد.
بسیاری از افراد به ویژه در فصل گرما و تابستان ساعات اولیه شب را برای ورزش در پارکها انتخاب میکنند که این گزینه بهدلیل انتشار دیاکسیدکربن در ساعات شب مطلوب نیست و محققان توصیه میکنند افراد علاقهمند به ورزش میتوانند نخستین ساعات روز به ویژه ساعت پنج و سی دقیقه تا هفت و سی دقیقه صبح را که هنوز تجمع خودروها در خیابانها زیاد نشده و هوا از نظر آلودگی همچنان در شرایط مطلوب قرار دارد، برای ورزش برگزینند.
مجله سیب سبز: ممکن اسـت شما هم مثل بسیاری دیگر از مردم به صرع مبتلا باشید. شاید در گذشتههای دورتر حملات صرع هراس زیادی را ایجاد میکرد، اما الان دیگر اینطور نیست. در حال حاضر بسیاری از ما از این بیماری اطلاعات کافی داریم و حتی میدانیم که در صورت بروز این حملات باید چه کنیم. اگرچه ممکن اسـت علائم صرع زندگی اجتماعی، خانوادگی و شغلی شما را تاحدودی تحتتاثیر قرار دهد، اما این پایان همه چیز نیست.
افراد زیادی هستند که با صرع زندگی میکنند و از زندگیشان لذت هم میبرند. پس چرا شما یکی از این افراد نباشید؟ بله شما هم میتوانید کارهای مفیدی در جهت کنترل و مدیریت بیماریتان انجام دهید. روشها و نکات زیادی برای زندگی بهتر با صرع وجود دارد که ما در این مطلب به تعدادی از این روشها و اقدامات اشاره کردهایم. این مطلب را بخوانید تا باورتان شود باوجود این بیماری هم میتوان زندگی خوبی داشت.
شرط اول؛ امنیت
«آماده کردن خود» یکی از بهترین راهها برای داشتن اعتماد به نفس نسبت به مدیریت و کنترل تشنج اسـت. برای این کار:
این رژیم را تجربه کنید
اختلال خواب را جدی بگیرید
فاکتورهای تشنجزا را شناسایی کنید
ورزش یا سرگرمی جدید را شروع کنید
ورزشهای طلایی را بشناسید
1. پیادهروی چه تاثیری بر صرع دارد؟
2. میتوانید دوچرخه سواری کنید؟
3. تشنج و شنا، در کنار هم؟
4. توپ شوت کنید
5. میخواهید والیبالیست شوید؟
6. آرامش را تجربه کنید با یوگا
7. فیتنس و وزنهبرداری مناسب شماست؟
8. تماس با پزشک
از پزشکتان بپرسید که چه حرکاتی برایتان مشکلساز نخواهد بود. بسیاری از افرادی که دچار صرع میشوند، میتوانند بیشتر ورزشها را انجام دهند و از آنها لذت ببرند. اما تا حد امکان سعی کنید از انجام ورزشهایی که خطر زیادی دارند، اجتناب کنید. برای مثال نباید غواصی انجام دهید، اما شنا با دستگاه هواکش در آب بدون موج و آرام همراه با دوستی که آموزش غریقنجاتی دیده اسـت مشکلی برایتان نخواهد داشت.
نکته هایی که شاید به کارتان آید
پژوهشگران دانشگاه هاروارد اعلام کردند که با تعداد انگشتشماری آجیل در روز میتوان دو سال بر طول عمر افزود.
این دانشمندان گفتهاند که برای بانوان فقط دو مشت آجیل در هفته به اندازه چهار ساعت دویدن در هفته مفید است و در عین حال خاطرنشان کردهاند که نتیجه هیچ آزمایش بالینی حاکی از افزایش وزن بهواسطه مصرف میزان متعادلی از این دانهها نبوده است.
به گزارش دیلیمیل با خوردن چند دانه آجیل (حدود 30 گرم) به طور منظم در طول روز و پنج روز یا بیشتر در هفته، میتوان طول عمر را به شکل چشمگیری بالا برد.
مطالعهای مبتنی بر چند پژوهش پیاپی که در دانشگاه هاروارد صورت گرفته، نشان داده است افرادی که آجیل میخورند، زندگی طولانیتری دارند و کمتر به مرگ ناشی از سرطان، بیماریهای قلبی و بیماریهای تنفسی دچار میشوند. این افزایش طول عمر بر اساس مطالعات آماری تا دو سال برآورد شده است.
پژوهشگران دانشگاه هاروارد دریافتند زنانی که بالقوه با ریسک بالای ابتلا به بیماریهای قلبی مواجه هستند، با مصرف نصف یک قاشق غذاخوری کره بادام زمینی به مدت پنج روز یا بیشتر در هفته در مقایسه با زنانی که یک وعده یا کمتر در هفته این ماده غذایی را میخورند، این ریسک را به حدود نصف میرسانند.
همچنین دختران نوجوان فقط با یک وعده یا بیشتر مصرف بادام زمینی در هفته به طور قابل توجهی خطر ایجاد سینه ناصاف را که میتواند یک نشانگر افزایش خطر ابتلا به سرطان سینه باشد، پایین بیاورند.
در بیش از 20 آزمایش کلینیکی حتی یک مورد اضافه وزن ناشی از مصرف این مواد مشاهده نشد. در یکی از آزمایشها مشخص شد شرکت کنندگانی که به مدت سه ماه، روزانه 120 پسته خورده بودند، حتی یک اونس (حدود 28 گرم) اضافه وزن پیدا نکردند.
بهنظر میرسد آجیل با افزایش سوخت و ساز بدن سبب سوختن بیشتر چربیها میشود و حتی به رژیم کاهش وزن کمک میکند.
منبع: انا
بیماران صعبالعلاج، چشم انتظار حمایتهای اجتماعی
بیماری که گاه در ماه 100 میلیون تومان هزینه درمانش میشود و این هزینه را دولت میپردازد، اما همین بیمار خیلی اوقات رضایتمندی ندارد، چون شغل ندارد و نمیتواند نقش اجتماعیاش را ایفا کند.ممکن است این درد، این همراه همیشگی همه چیز زندگیات را تغییردهد. ممکن است آمپول، بیمارستانهای سفید و دستگاههای بزرگ و عجیب و غریب بشوند یک جزء جدایی ناپذیر از زندگیات. با این همه اگر تنها نباشی و فراموشت نکنند، تحمل هر دردی امکان پذیر است. هر چند سخت، هر چند تلخ!
دوست داری خوشحال باشی، زندگی کنی. صبح اول وقت سر کارت باشی و شب خسته برگردی خانه. میان کسانی که دوستت دارند. خیلیها که بیماری خاص دارند نه فقط از دردها که همنشین همیشگیشان است که از نبود این همراهیها گلایه دارند.
مثل سلیمان، مهدی و سامان که مبتلا به هموفیلی هستند. به زندگی با این همراه همیشگی عادت کردهاند اما به عوارض جانبیاش هنوز نه.
خبرنگار روزنامه "ایران" در ادامه می نویسد: در کانون هموفیلی ایران هستم. همان جا که دو آدمک چسبیده به هم نشانه معروفش است.
انجمنی غیر دولتی برای حمایت از این بیماران با 12 هزار عضو. هموفیلی نوعی بیماری ارثی است که خون در محل بریده شدهاش بند نمیآید. یعنی نوعی اختلال در سیستم انعقاد خون.
برای بیماران شهرستانی همه چیز سختتر است
سلیمان کتانی نارنجی پوشیده با شلوار سفید ورزشی.عصایی زیر بغلش زده. پای راستش میلنگد. از در که وارد میشود صورتش پر از خنده است. از مهاباد کردستان آمده: « 9 ساله بودم فهمیدم هموفیلی دارم. زندگی ما در شهرستان خیلی سخت است. دارو کم پیدا میشود تو شهرستانها. در مهاباد کانون هم نداریم باید برای هر کاری برویم ارومیه اما هیچ جا مثل تهران به ما نمیرسند.»
او تعریف میکند ماهانه فقط 4 تا 5 فاکتور خونی میگیرد که کمتر از نیازش است. فاکتورهای خونی را نشانم میدهد درست مثل شیشه پنی سیلین است. یک شیشه با گرد سفید که بیماران مبتلا به هموفیلی تزریقش میکنند. این فرآورده همراه همیشگیشان است.
محمد هم ویروس هپاتیت گرفته. دقیقاً نمیداند چه سالی. لابد همان موقع که خونهای آلوده وارد کشور شد. با خوشحالی میگوید الان خوب است، ویروس هپاتیتش کنترل شده.
یاد حسین میافتم. 12 سال قبل که به کانون هموفیلی آمدم اینجا بود به خاطر تزریق خون آلوده به ایدز و هپاتیت مبتلا شده بود. سراغ او را میگیرم. میگویند چند سالی است رفته. برای همیشه. یادم میآید آن روز با خنده و شوخی به من گفت: «اگر روزی از گورستان رد شدی و سنگ قبرم را دیدی حداقل تو به خاطر بیاور که من بیگناه بودهام.» من آن روزها به حسین گفتم از مرگ حرف نزنیم...
آمده تهران تا پایش را عمل کند از مشکلات مالی گلایه دارد: « کارم آزاد است. سوپر مارکت زدهام، خانمم و مادر خانمم کمکم میکنند. چون اگر ما چیز سنگین برداریم خونریزی میکنیم.» خوابگاه کانون هموفیلی 40 تخته است با سه وعده غذای گرم. هر بیمار مجاز است سه روز از امکانات خوابگاه استفاده کند و با نامه پزشک تا هر زمان لازم باشد.
به کتانی هایش اشاره میکند الان بیمارستان امام مجانی عمل میکند. چارهای نیست کوتاه شده باید درستش کنم. کاش کمک هزینهای به ما میدادند، مثل کشورهای دیگر.»
بیشتر بچهها بیکارند، کاش زودتر بازنشسته شویم
مهدی 35 ساله خجالتی است. موقع حرف زدن سرش پایین است:«از نوع شدید هموفیلی هستم. دو سالگی مبتلا شدم. فاکتور 8 کمتر از یک درصد. موقع کارهای سخت باید فاکتور بزنم. ما نیازمان به فاکتور خونی زیاد است.بعضی اوقات شب خوابیده ام صبح موقع بلند شدن زمین گیر شده ام.یعنی آنقدر بدن مان خونریزی میکند که سر کار هم نمیتوانیم بیاییم.خونریزیها گاهی باعث میشود مفاصل مان ورم کند. درد عذاب دهندهای دارد.سهمیه ماهانهام کم است و جوابگوی وزنم نیست قبلاً در ماه 20 تا میگرفتم الان 10 تا میگیرم.»
مهدی در دبیرخانه انجمن هموفیلی کار میکند:«اینجا درکم میکنند اما بقیه که کارشان مثل من نیست. کار ما باید پشت میزی باشد.فیزیکی و سخت نباشد در حد نوشتن یعنی کارهای ملایم.» مهدی برایم میگوید دست و پنجه نرم کردن با یک بیماری دائمی تا چهاندازه دشوار است:«از نظر روحی خیلی اوقات اذیتت میکند.من نه میتوانم زیاد بنشینم نه زیاد راه بروم.بچه که بودم مادرم کولم میکرد و تا بیمارستان میبرد الان توی خانه تزریق میکنم.» خدا را شکر میکند آلودگی ویروسی ندارد، برادرش هپاتیت C گرفت اما بالاخره درمان شد.
«مشکلات مالی از همه سختتر است. بچهها کار پیدا نمیکنند هر جا کارت معافیت پزشکی مان را میبینند کار نمیدهند میگویند حتماً مشکل جدی داشتی معاف شدهای.اکثر بیمارها بیکارند. من شانس آوردم. 15 ساله اینجا هستم.کاش میشد با همان 20 سال بازنشسته بشویم.30 سال کار برای ما خیلی زیاد است. امیدوارم دولت قانونی به نفع ما بگذارد.»
تا دلت بخواهد ویروس گرفتم
سامان فوق لیسانس دارد.با انرژی است و با شور و هیجان زیاد حرف میزند. با خندهای میگوید با این بیماری فراوان ویروس گرفتم. هم اچ آی وی و هم هپاتیت.دقیق نمیداند چه سالی ولی حدس میزند، حوالی همان سالهای 64- 65.همان سالهای فراموش نشدنی ورود خونهای آلوده به کشور.الان 44 ساله است.
« بدن ما فاکتور انعقادی 8 ندارد. کمتر از یک هستم یعنی خیلی هموفیلی دارم. بازنشستگی پیش از موعد تقاضای بیشتر ماست. خیلی از امکانات زندگی ام را به خاطر عوارض هموفیلی از دست دادهام. چند تا از عوارضش همین ویروس هاست.در شرایطی قرارمیگیری که مسائل روانی داغونت میکند.»
در یک کمپانی نفتی کار میکرده در بخش خرید خارجی. می گوید آفتاب و استرس مدام سیستم ایمنی بدنش را نشانه میگرفت. بارها مریضی دمار از روزگارش درآورد. دو سال طول کشید تا دوباره خوب شود:«شرایط روحی ام را میگویم و گرنه جسمی که دو هفتهای خوب شدم.»
سامان دستهایش را به هم گره و اخم میکند:«هموفیلی به پشت و پناه نیاز دارد. خانوادهای که حمایتت کند.جامعهای که پشتت بایستد.نمی دانید چقدر در بیماری ما یا بیماران خاص دیگر این حمایتها لازم است.مادرم وقتی فهمید ویروس ایدز دارم تا سالها به من نگفت.همین ندانستن باعث شد بروم دانشگاه، مدرک بگیرم. دمش گرم دعایش میکنم.»
این روزها کار و کاسبی خودش را دارد:«بزرگترین چالش ما داشتن شغل و خانه است. اینجا یک تعاونی مسکن داریم.همان مسکن مهر تا حدی قابل حل است.اما اشتغال خیلی سخت است. هر جا کارت معافیت پزشکی ببری کار نمیگیری. میگویند حتماً مشکلی داری که معافیت گرفتی. خدا به داد بچههای ما برسد.خیلیها بیکارند.کار دائمی ندارند خیلیها مسافرکشند. اینها بعد از مدتی دیگرلگن و پا ندارند.این کار برای بیماری ما خوب نیست.»
پریسا حاتمی، مددکار کانون هموفیلی هم میگوید:«مهمترین نیاز بیماران مبتلا به هموفیلی اشتغال است چون الان شرایط درمانی خیلی بهتر شده.حتی بیمارانی که میگویند فاکتور خونی کم دارند اگر هنگام خونریزی به بیمارستان مراجعه کنند فاکتور میگیرند. نمیدانید بیماران ما با وجود بیماری چقدر زحمت میکشند تا فارغ التحصیل شوند. وقتی با همه این سختی موفق به اخذ مدرک میشوند اگر بخواهند جایی کار کنند، معافیت پزشکی مانع میشود.»
بازنشستگی پیش از موعد و اشتغال
آیا یک بیمار خاص یا بیماری که مبتلا به بیماری صعب العلاج است قادر است مانند بقیه 30 سال کار کند؟ آیا این بیماران نباید زودتر از دیگران بازنشسته شوند؟
احمد قویدل، مدیر کانون هموفیلی ایران این روزها دغدغهاش پیگیری همین موضوع است. به قول خودش تا نتیجه نگیرد از پا نمینشیند: «بازنشستگی پیش از موعد برای این بیماران استدلالی ساده دارد. دولت برای بیماران دیر درمان و تأمین سلامتشان سوبسیدهای زیادی در حوزه دارو و درمان پرداخت میکند. نکته کلیدی اینکه سازمان تأمین اجتماعی، دولت و وزارت رفاه باید درک کنند، این بیماران چندین برابر حقوقشان در ماه را صرف تهیه دارو میکنند که این نه منطق اجتماعی دارد و نه از نظر اقتصادی قابل توجیه است. آنها قادر نیستند مانند انسانهای عادی 30 سال کار کنند. بنابراین باید به بازنشستگی پیش از موعد برسند. ارزیابی تعداد بیماران خاص و صعب العلاج اولین قدم در این باره است، چراکه همین الان کسی نمیداند شمار این بیماران در کشور چقدر است.»
به گفته احمد قویدل اگر از بیماران خاص حمایت اجتماعی نشود، یعنی ما داریم از آنها به شکل نباتی حمایت میکنیم. چراکه بیمار بدون حمایت اجتماعی نه هیچگاه شاد است و نه رضایتمند.
بیماری که گاه در ماه 100 میلیون
تومان هزینه درمانش میشود و این هزینه را دولت میپردازد، اما همین بیمار
خیلی اوقات رضایتمندی ندارد، چون شغل ندارد و نمیتواند نقش اجتماعیاش را
ایفا کند.ممکن است این درد، این همراه همیشگی همه چیز زندگیات را
تغییردهد. ممکن است آمپول، بیمارستانهای سفید و دستگاههای بزرگ و عجیب و
غریب بشوند یک جزء جدایی ناپذیر از زندگیات. با این همه اگر تنها نباشی و
فراموشت نکنند، تحمل هر دردی امکان پذیر است. هر چند سخت، هر چند تلخ! /
نعمت هایتان را بشمارید؛ فهرستی از نعمت ها و داشته هایتان تهیه کرده و بابت آنها شکر گزار باشید.
خبرگزاری آریا- نتایج تحقیقهای جدید نشان میدهد که افراد میتوانند ریسک موروثی حملۀ قلبی را با ورزش صحیح، تغذیۀ درست، پیشگیری از چاقی و خودداری از استعمال دخانیات به حداقل برسانند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری آریا، اگر والدین یا خواهر و برادر شما در سنین جوانی براثر بیماری قلبی جان خود را از دست دادند، باید بدانید که راههایی برای مقابله با استعداد ژنتیکی شما برای ابتلا به این بیماری وجود دارد.
نتایج تحقیقهای جدید نشان میدهد که افراد میتوانند ریسک موروثی حملۀ قلبی را با ورزش صحیح، تغذیۀ درست، پیشگیری از چاقی و خودداری از استعمال دخانیات به حداقل برسانند.
به گفتۀ مدیر مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی بیمارستان جنرال ماساچوست در بوستون، افراد مستعد بیماری قلبی حتی با تلاشی اندک در این زمینه میتوانند خطر ابتلا به این بیماری را بیش از 50 درصد کاهش دهند.
وی هشدار داد عکس این مطلب هم صحیح است. افرادی که با مزیتهای ژنتیکی که از آنها در برابر بیماری قلبی حفاظت میکند، به دنیا آمدهاند، میتوانند با انتخاب شیوههای زندگی ناسالم این موقعیت را به خطر بیندازند.
این محقق ارشد افزود: «دیانای، دستکم برای ابتلا به حملۀ قلبی سرنوشتساز نیست. شما بر خطر ابتلا به بیماری قلبی کنترل دارید حتی اگر ازلحاظ ژنتیکی مستعد ابتلا به این بیماری باشید.»
وی نتایج تحقیقات خود را یکشنبه (23 آبان) در نشست سالانۀ «انجمن قلب امریکا» در نیواورلئان مطرح کرد. این یافتهها همزمان در مجلۀ پزشکی نیوانگلند نیز منتشر شد.
برای انجام این تحقیق از اطلاعات بیش از 55 هزار شرکتکننده استفاده شد.
محققان با استفاده از 50 ژن مختلف که پیشتر در افزایش خطر ابتلا به بیماری قلبی دخیل بودند، خطر ژنتیکی ابتلا به بیماری قلبی در افراد مختلف را تجزیهوتحلیل کردند.
آنها همچنین شیوۀ زندگی هر یک از شرکتکنندگان را بر اساس 4 عامل بررسی کردند: استعمال دخانیات، وزن، رژیم غذایی و ورزش.
این محقق ارشد افزود داشتن یک سبک زندگی سالم کار دشواری نیست. فرد اساساً باید از استعمال دخانیات و چاقی بپرهیزد، دستکم یک روز در هفته فعالیت بدنی داشته باشد و بهطور منظم به نیمی از توصیههای انجمن قلب امریکا برای داشتن یک رژیم غذایی سالم عمل کند.
وی افزود یک فرد دارای اضافهوزن و نه چاق، هم میتواند خود را با معیارهای برخورداری از سبک زندگی سالم در این تحقیق تطبیق دهد.
حتی تغییرات اندک در شیوۀ زندگی نیز میتواند برای افرادی که با خطر ژنتیکی ابتلا به بیماری قلبی مواجه هستند، تأثیر شگرفی داشته باشد.
در این تحقیق به خطر حملۀ قلبی، ایست قلبی یا نیاز به آنژیوپلاستی یا سایر اقدامات برای باز کردن شریانهای مسدود شده پرداختهشده است.
نتایج این تحقیق نشان میدهد یک فرد دارای ریسک ژنتیکی بالا و شیوۀ زندگی ناسالم حدود 11 درصد شانس ابتلا به بیماری قلبی در 10 سال آینده را دارد. بااینوجود، اگر همین فرد شیوۀ زندگی سالم را در پیش بگیرد، میتواند شانس ابتلا به بیماری قلبی در این بازۀ زمانی را به 5 درصد کاهش دهد.