جام جم سرا: این کودک زمان تولدش در سال ۲۰۰۱ میلادی تنها یک ساقه مغزی داشت و به عارضه نادری موسوم به «هیدروسفالی» مبتلا بود که موجب میشود نیمکرههای مغزی تشکیل نشده و با کیسههای حاوی مایع مغزی – نخاعی جایگزین شوند.
به گزارش جام جم سرا، پزشکان گفتند این پسربچه ۱۲ ساله به اسم «تریوور جاج والتریپ» از آنجا که دارای ساقه مغز بود میتوانست نفس بکشد و ضربان قلب داشته باشد و به برخی محرکها پاسخ دهد. هرچند قادر نبود از قدرت بینایی خود استفاده کند یا ارتباط کلامی داشته باشد. پزشکان که امید نداشتند این کودک تا ۱۲ هفتگی نیز زنده بماند از ادامه حیات او تا ۱۷ ماهگی هم شوکه شده بودند.
به نقل از ایسنا، طبق اعلام موسسه ملی سلامت روش قطعی برای درمان این عارضه وجود ندارد و علائم آن ممکن است شامل تشنج، رشد ناکافی، معلولیت و نارساییهای ذهنی باشد.
به نقل از فاکس نیوز، این کودک با کمک تغذیه از راه لوله و تحریک کردن ماهیچهها و مفصلها توانست تا سن ۱۲ سالگی زندگی کند. همچنین در سال ۲۰۰۵ میلادی این کودک وضعیت جسمی بهتری پیدا کرده بود، وزنش افزایش یافته و ۱۵ دندان داشت.
جام جم سرا: دکتر محمدرضا فرتوکزاده با بیان این مطلب در گفتوگو با جامجم گفت: عدهای تصور میکنند ضعف بینایی، بیماری نیست؛ ولی این عارضه علاوه بر تبعات اجتماعی در مسیرهای مهم زندگی از جمله تحصیل و اشتغال نقش اثرگذاری دارد.
رییس پیشین بخش چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران افزود: عوارض خاموش ضعف چشم و متعاقب آن استفاده نکردن از عینک بیشک اثرات قابل ملاحظهای در زندگی فردی و جلوگیری از پیشرفت اجتماعی ایجاد میکند.
این فوقتخصص قرنیه با تاکید بر اینکه روش لازک یکی از راهحلهای اصلاح نمره عینک با نتایج موثر، دقیق و آخرین فناوری موجود برای اصلاح نمره عینک است، گفت: در گذشته از تیغ الماس برای ایجاد برش روی قرینه و اصلاح عیوب انکساری چشم به طور دستی استفاده میشد، همچنین لیزیک نیز روشی بود که با ایجاد برشی در قرنیه و دو لایه کردن آن از سوی ابزار مخصوص با تراشیدن لایه زیرین قرنیه، بیمار را از عینک بینیاز میکرد که این روش نیز عوارض خاص خود را داشت.
وی افزود: در روش لازک سطح قرنیه با اشعه لیزر تراشیده میشود، سپس با داروی مخصوصی که درد و عوارض عمل را کاهش میدهد، آغشته خواهد شد.
به گفته دکتر فرتوکزاده، افراد بالای 18 سال در شرایطی که در طول یک سال گذشته تغییری در نمره عینک خود نداشته باشند، میتوانند گزینه مناسبی برای عمل رفع عیوب انکساری چشم و حذف عینک یا لنز طبی با روش لازک باشند.
وی افزود: احتمال عوارض عمل بسیار کم است و مبتلایان به قوز قرنیه از جمله بیمارانی هستند که عمل لازک برای آنان توصیه نمیشود و ممنوع است؛ در غیر این صورت اگر فردی به دلیل ضعف چشم و داشتن نمره عینک و آستیگماتیسم به درمان نیاز داشته باشد فقط، طی چند ثانیه بسادگی نتیجه میگیرد و میتواند پس از عمل عینک خود را بردارد.
دکتر فرتوکزاده با بیان اینکه در این روش معمولا چشم پانسمان نمیشود و به جای آن از لنزهای پانسمانی استفاده خواهد شد،گفت: تقریبا چشم حالت عادی خود را دارد و پس از 48 ساعت امور عادی و روزمره زندگی قابل انجام خواهد بود.
جام جم سرا: دکتر مینو محرز با اشاره به تدوین برنامه چهارم کشوری کنترل ایدز گفت: استراتژیهای نوشته شده در این برنامه بر اساس نظرات کارشناسان است و اگر دقیق اجرا شود بسیار موثر خواهد بود.
وی با اعلام اینکه به طور متوسط سن ابتلا به ایدز در کشور ۲۵ سال است، گفت: طبق آمار گزارش شده حدود ۲۸ هزار مبتلا در کشور شناسایی شدهاند. البته در کنار این، آمار تخمینی ما حدود ۱۰۰ هزار نفر است.
او افزود: ایران جزو کشورهایی است که دارای برنامه استراتژیک کنترل ایدز است و برنامه چهارم آن از سال ۹۴ آغاز میشود.
محرز با تاکید بر لزوم ایجاد همکاری میان وزارت بهداشت و سایر نهادها، ارگانها و وزارتخانهها در زمینه مبارزه و کنترل با ایدز گفت: وزارت بهداشت تاکنون از همکاری سایر نهادها و ارگانها محروم بوده و این درحالی است که مساله ایدز تنها مساله وزارت بهداشت نیست. در حال حاضر تنها وزارت بهداشت در این زمینه کار میکند ولی باید همه ارگانها و نهادها در زمینه ایدز همکاری کنند و وزارت بهداشت نمیتواند به تنهایی کاری انجام دهد.
به نقل از ایسنا، رئیس مرکز تحقیقات ایدز درمورد روند شناسایی و درمان مبتلایان به ایدز تصریح کرد: افراد مبتلا به دلیل عدم آگاهی به مراکز درمانی مراجعه نمیکنند و در نتیجه روند شناسایی به درستی صورت نمیگیرد.
وی راهکار این معضل را آگاهی بخشی وسیع و مستمر از طریق رسانهها عنوان کرد.
جام جم سرا: میگوید در 30 سالگی ازدواج کردم و عشقی که از معجزه آن بسیار شنیده بودم را بعد از ازدواج درک کردم. زندگی در کنار همسرم «زینت» برایم لذتبخش بود هر کدام از فرزندانمان که به دنیا میآمدند حسی زیبا را به زندگی مشترک ما هدیه میکردند.
حاج میرزا با بیان این جملات ادامه داد: «خدا به ما 8 فرزند داد، پنج پسر و سه دختر. دور و برمان شلوغ بود اما این شلوغی هیچگاه مانع همراه و همدل بودن ما نشد. شغلم کشاورزی بود و محصولات مختلفی کشت میکردم که هنوز هم ادامه دارد اما دیگر توان انجام کارهای کشاورزی را ندارم و پسرهایم این حرفه را ادامه میدهند. در گذشته جزو ملاکهای روستا بودیم و به لطف خدا ثروت خوبی داشتم، به همین دلیل از لحاظ مالی با مشکل رو به رو نبودم اما به هر جهت زندگی در روستا با امکانات پایین سخت است ولی دلخوشیها و روزهای پر از آرامش بزرگترین نعمتی بود که تمام آن سختیها را پنهان میکرد. آه سردی میکشد و میگوید: «در طول این سالها لحظات غمبار زیادی را تجربه کرده ام. یکی از دخترانم و 4 نوهام فوت شدهاند علاوه بر این نزدیک به دو سال قبل فوت همسرم در سن 85 سالگی دردناکترین اتفاق و خاطره زندگیام را رقم زد اما هیچوقت به خاطر عمر طولانیام ناشکری نکردم و همواره به فرزندان و نوه هایم گفتهام انسانهای مؤمن عمر طولانی دارند.»
راز عمر طولانی حاج میرزا در سبک زندگی او نهفته است. تا به حال سیگار نکشیده، کمتر برنج میخورد، خوردن عسل، انجیر، گردو، روغن حیوانی و کره محلی از برنامه غذاییاش حذف نشده و پیاده روی و نوشیدن آب فراوان را هیچ گاه ترک نکرده است.
«از میان غذاها به آبگوشت علاقه زیادی دارم و از آنجا که کشاورز بودیم و محصولات مختلفی میکاشتیم انواع و اقسام میوهها در خانه مان بود و هیچ وقت خوردن میوه را ترک نکرده ام. البته ساعت خواب و بیداریام نیز از سالها قبل تغییر نکرده است. عادت کردهام صبحها برای نماز بیدار شوم و شبها ساعت 9 تا 10 بخوابم.»
با خنده گفت: «شاید یکی از خصوصیات بد من سختگیر بودنم باشد. حرف اول و آخر را میزنم و تا به حال اتفاق نیفتاده فرزندانم از حرفم سرپیچی کنند به همین دلیل است که همه آنها میدانند نباید ساعت خواب و بیداری من تغییر کند.»
اطرافیان میگویند با وجود اینکه حاج میرزا مرد سختگیری است اما همین خصوصیت رفتاری او باعث شده به عنوان ریاست هیأت امنای روستا در کار ساخت مساجد و انجام امور خیریه موفق شوند.
حاصل 113 سال زندگی
حاجی میرزا که این روزها علائمی از بیماری آلزایمر مهمان ذهنش شده است بخوبی میداند چند فرزند دارد و نام هر کدام از آنها چیست اما گاهی اوقات در شمارش و نام نوهها دچار اشتباه میشود اما خیلی سریع با دیدن نشانههایی که از هر کدام آنها به ذهنش سپرده است جملاتش را اصلاح میکند.
«نام فرزندانم به ترتیب لاله زار، قدرت، ابوالفتح، عمران، صادق، گلی، مرتضی و جیران است. لاله زار در زمان زایمان تنها دخترش فوت شد، پسرم قدرت هم 8 فرزند داشت که پسر اولش در سن 12 سالگی، یکی از دخترانش در سن یک سالگی و دختر دیگرش در سن 6 ماهگی فوت شدند. ابوالفتح هم سه پسر و سه دختر دارد که فرزند سومش فاطمه با یکی از نتیجه هایم ازدواج کرد و مهسا حاصل زندگی آنها تنها نبیره من است اما متأسفانه پدر مهسا هم سه سال قبل در اثر سکته قلبی فوت کرد. عمران سه پسر و یک دختر دارد، صادق هم دو پسر و دو دختر داشت که یکی از دخترهایش در سن 16 سالگی از دنیا رفت. گلی 4 پسر دارد، مرتضی یک پسر و دو دختر و فرزند آخرم یعنی جیران هم یک دختر و دو پسر دارد.
حاجی میرزا 113 سال سن دارد اما حوصلهاش پیر نشده است و برای شعر خواندن و قصه گفتن برای نوه هایش حوصله به خرج میدهد. از اتفاقات قدیم و داستانهای شنیدنی برایشان تعریف میکند و از روزهایی که با پای پیاده و شتر راهی مکه شده بود و از سفرهای زیارتیاش به کربلا، سوریه، نجف و خاطراتی که در طول این سفرها با همسرش داشته است برایشان میگوید.
«هر بار که نوهها دورم جمع میشوند برایشان از تلاشهای دوران جوانی و خستگی ناپذیر بودنم میگویم. از اینکه در جوانی حتی یکبار هم نزد دکتر نرفته بودم و حالا بعد از بیش از یک قرن زندگی بازهم از اینکه دارو بخورم و مدام ویزیت شوم بیزارم.»
درسی جاودانه
از نظر نوههای حاج میرزا، پدربزرگ قلب مهربانی دارد. شاید از حرف یا رفتاری ناراحت شود اما زود فراموش میکند و میبخشد. میگویند: «او به هیچ عنوان اهل جر و بحث نیست البته مقتدر است که حرفش در هر حالتی به کرسی مینشیند و کار به بحث و درگیری نمیکشد.»
می گویند «مهمترین اصلی که از او یاد گرفتهایم نماز خواندن سر وقت و همواره به یاد خدا بودن است زیرا در هر حالتی به یاد خدا است و برای سعادتمندی و سلامتی همه دعا میکند.»
پایبند به عشق
تفریح دوران جوانی حاج میرزا با تفریح جوانهای امروزی متفاوت بود. او بهترین تفریح را بودن کنار اعضای خانواده و تلاش برای زندگی آسوده آنها میدانست. «بهترین دوستم در تمام زندگی همسرم بود و بهترین تفریحها را در بودن کنار او تجربه کرده ام. با اینکه همواره به فرزندانم میگویم در غم از دست دادن عزیزان گریه و زاری نکنید زیرا خداوند هدیه خودش را پس گرفته است، اما با فوت همسرم ضربه بزرگی به من وارد شد و دوست ندارم حتی برای چند روز در منزل فرزندانم بمانم زیرا احساس میکنم تنها خانه خودم است که عطر زینت خانم را تداعی میکند و دوری از این فضا برایم زجرآور است.»
خوشحال است از اینکه تا این لحظه زندگیاش محتاج کسی جز خداوند نبوده است و هربار که دلش میگیرد شروع به خواندن اشعار دلنشینی از حضرت محمد(ص) و موضوعات مذهبی و ملی میکند و به یاد روزهایی میافتد که سه ماه از سال را زندگی عشایری داشت، به دامنههای سهند میرفت و در دشت و دمن زندگی میکرد. گذر چون برق و باد عمرش را به نظاره مینشیند اما با این حال به فرتوت و ناتوان شدن در این سن و سال اعتقادی ندارد و نمیخواهد خود را زمینگیر کند برای همین است که اجازه نمیدهد کسی کارهایش را انجام دهد. این را در سالهای اخیر زمانی که همسرش در بستر بیماری بود و غذای او را آماده و از او پذیرایی میکرد نشان داده است.
خیالی آسوده
در ذهن این مرد که بیش از نیم قرن با ثانیه به ثانیه دنیا خو گرفته، هیچ آرزوی برآورده نشده باقی نمانده است و به قول خودش در سایه لطف الهی و همت و کوششی که به کار گرفته به تمام آرزوها و خواستههای ذهنیاش پاسخ داده است. به رنگهای روشن علاقه دارد و با اینکه دیگر تنها عشق زندگیاش در قید حیات نیست تا به لباسهایش رسیدگی کند، اما پیراهنهای سفید و پاکیزه به تن دارد و به سر و وضع خود اهمیت میدهد. زندگی میکند تا به اطرافیانش نشان دهد پیری یک نعمت نیست بلکه مرور لحظههایی است که بسیاری از افراد فرصت تجربه آن را نداشتند.(ایران)
جام جم سرا به نقل از همشهری آنلاین: گروهی بابت این تفکرات و احساسات دچار نوعی افسردگی، سردرگمی، تردید و احساس پوچی و اتلاف وقت و عمر میشوند و گروهی دیگر سیسالگی و حواشیاش را با آرامش بدرقه میکنند.
شاید شما جزو کسانی باشید که سی سالگی را به خوبی و خوشی سپری کردهاند یا در حال گذراندنش هستند بدون آنکه خم به ابرو بیاورند. به شما تبریک میگوییم. شما جزو کسانی هستید که در زندگی انتخابهای کاملا صحیحی داشتهاید و در مورد وضعیت زندگی به ثبات رسیدهاید و اوضاعتان رو به راه است اما تعداد زیادی از سیسالهها دچار این نوع تفکرات و احساسات هستند که به آن سندروم سی سالگی میگویند.
سالهای پر دغدغه
یک روانشناس رشد به اسم دانیل لوینسون برای نخستین بار در مورد بحران سیسالگی صحبت کرد. او گفت آدمها در بعضی از «سالگی»هایشان دچار بحران میشوند؛ «بحران سی سالگی»، «بحران چهل سالگی» و «بحران پنجاه سالگی»! از نظر لوینسون این سنها مطلق نیستند. بهعنوان مثال بحران سی سالگی ممکن است بین سالهای 28تا 32سالگی اتفاق بیفتد. هر کدام از این بحرانها خصوصیات خودشان را دارند.
سعی کنید تمام مفاهیمی که برایشان تعریف درست و حسابی نداشتهاید یا تعریفتان از آنها زیادی دندانگیر نبوده است را بازتعریف کنید |
بحران سی سالگی اما همراه است با حالاتی شبیه افسردگی، احساس ضرر و خسران شدید و مقایسه خود با دیگر همسالان، احساس اتلاف وقت، اتلاف عمر و سرزنش کردن خود، احساس پوچی و بیحوصلگی شدید، ناامیدی، عدم رضایت از زندگی، نگاه پوچگرایانه به جهان و محتویاتش، بالا رفتن گفتوگوی درونی، میل به خواب بهخصوص خواب صبحگاهی، کاهش انرژی، بیاشتهایی، بیتفاوتی در مسائل مهم، سستی، افراط وتفریط، زودرنجی وگوشهگیری. این سندروم بهصورت عادی و معمولی، تقریبا همهگیر است اما در بعضیها به شکل بحران نمایان میشود.
چرا سی سالگی؟
سی سالهها یک دهه را دویدهاند و به انواع و اقسام کارها و امور زندگیشان رسیدگی کردهاند. دهه بیست سالگی آنقدر پر مشغله هست که جوان وقت نمیکند زیاد دچار تردید و افسردگی و دغدغه شود. تمام ده سال گذشته به انتخاب رشته دانشگاهی و تحصیل، انتخاب جهانبینی و خطمشی زندگی، انتخاب شغل و کسب و کار، انتخاب همسر و بچهدار شدن و... گذشته و مهمترین انتخابهای زندگی که هر کدام برای عوض کردن مسیر یک زندگی کفایت میکند، در این دهه اتفاق افتاده.
بگذریم از خط عوض کردنها و افراط و تفریطهایی که در دهه بیست زندگی با اغلب جوانها همراه است و حال در آستانه سی سالگی، زمانی که زندگی میرود تا روی ثبات و آرامش را ببیند، فرد دچار تردید میشود.
ناگهان در سی سالگی این کرختی و افسردگی به جانمان میافتد. این بحران معنا از پی افسردگی و خستگی، تغییر را لازمه زندگی میدانداما نه تغییر در عقاید و شغل بلکه بنیادیتر، تغییر در روشها، نوع مواجهه با عقاید و نگاه به شغل. اگر به افکاری که در این دوران به شما هجوم میآورند آگاه نباشید و راههای برخورد و مقابله با آنها را ندانید قطعا نمیتوانید بهخودتان کمک کنید تا به ثبات برسید.
تردید
نخستین مسئله سی سالگی تردید است؛ تردید در مورد انتخابهای مهم زندگی و ذهنی که پر از سؤال است؛ «در این سی سال چه کار کردم؟»، «آیا این رشته تحصیلیام همانی بود که باید میرفتم»، «آیا علاقه و استعداد و توانایی و تخصص من در راستای همین کاری است که انجام میدهم؟»، «چرا پزشک نشدم؟»،
هر بحرانی که در زندگی فردی ما رخ میدهد، باعث میشود که ما از زاویهای نزدیکتر با خود واقعیمان روبهرو شویم. فرقی نمیکند این بحران مربوط به سن و سالمان باشد یا در پس مرگ عزیزی یا شکست در کاری |
«چرا هنر نخواندم؟»، «کاش ارشد میخواندم»، «چرا به این زودی ازدواج کردم؟»، «چرا بچهدار شدم؟»، «چرا بچهدار نشدم؟»، «چرا خواستگارهایم را جواب کردم و درس خواندم؟»، «چرا به شهر دیگری مهاجرت نکردم؟»، «چرا نباید کارم را عوض کنم؟»
این سؤالات حتی ممکن است پا از انتخابهای معمولی فرد هم فراتر گذاشته و به جنبههای اعتقادی وی کشیده شود. مثلا «چرا من از این دین پیروی میکنم؟» و...
در شرایط پیچیدهتر فرد شروع میکند به مقایسه کردن خود با دیگر هم سن و سالهایش؛ «فلانی را ببین، برای خودش کسی شد، من چرا نتوانستم مثل او باشم؟»، «این همه درس خواندم به چه دردم خورد، فلانی که آرایشگر شده است که وضعش خیلی بهتر از من است» و...
حاصل همه این سؤالها و مقایسهها و دغدغه و درگیریهای ذهنی این میشود که فرد فکر میکند آنگونه که لایقش بوده زندگی نکرده و در نتیجه این فکر دچار نوعی گرفتگی و کلافگی و بیحوصلگی میشود. این مرحله همان بحران سی سالگی است.
آرام باشید
اولین چیزی که در این شرایط به کمک سی سالهها میآید، این است که بدانند تنها نیستند و سیسالههای زیاد دیگری هم هستند که دچار این بحران شدهاند یا میشوند. در واقع تعدادمان آنقدر زیاد هست که مسئلهمان تبدیل به یک مسئله مورد نظر علم روانشناسی شود.
سی سالهها در کل دنیا، برمیگردند و پشت سرشان را نگاه میکنند و این نخستین نگاه عمیق و متفکرانه به عمر رفته است و طبیعیترین واکنش به یک دهه دویدن، انتخاب و تصمیم. بعضیها دچار اضطراب و استرس و افسردگی میشوند و دم از پشیمانی میزنند اما باید بدانند که تنها نیستند و با سیل سیسالههای پردغدغه دیگر، در حال گذر از یک تونل سنی هستند، مثل دوره نوجوانی که ویژگی و مختصات خودش را دارد، این بحران و ویژگیها هم مربوط به سی سالگی است.
این یک فرصت خودشناسی است
حتما به غیراز افسردگی و بیحوصلگی و احساس پشیمانی راههای دیگری هم هست. از این موقعیت متفکرانه استفاده کنید و خودتان را بهتر بشناسید. هر بحرانی که در زندگی فردی ما رخ میدهد، باعث میشود که ما از زاویهای نزدیکتر با خود واقعیمان روبهرو شویم. فرقی نمیکند این بحران مربوط به سن و سالمان باشد یا در پس مرگ عزیزی یا شکست در کاری. درهرحال در این مواقع بهتر میتوانیم از نگرشها، ارزشها، تواناییها، ضعفها و حسرتهای خودمان باخبر شویم و بهخودشناسی بهتری دست پیدا کنیم.
مفاهیم را دوباره برای خودتان تعریف کنید
اگر در مورد خطمشی و جهانبینیتان دچار دغدغه و تردید هستید بهترین راهحل رفتن بهدنبال حقیقت زندگی است. باید ببینید کجاها متعصب بودهاید، کجاها احساساتی برخورد کردهاید، چه مواقعی زیادی سهلگیر یا زیادی سختگیر بودهاید و کجاها بر اثر فشار دیگران دست به انتخاب و عکس العمل زدهاید.
مراقب باشید دست به کاری نزنید که در چهل سالگی دچار بحرانی دیگر بابت بدبخت کردن همسر و فرزندتان بشوید. شما یک سی ساله عاقل و کامل هستید که میتوانید شرایط را به جای حذف کردن اصلاح کنید. به جای تردید و اما و اگر بنا را بر اصلاح امور بگذارید و در جهت آرامش و صلح و عشق قدم بردارید |
جهانبینیای که از شناسنامه آدمها یا تنها از پس عرف و وضعیت خانوادگی دربیاید و همراه با شناخت و تحقیق نباشد، طولی نمیکشد که در بسیاری از افراد تبدیل به یک بحران فکری و روحی میشود و چرا و اما و اگرهای زیادی را با خود به ارمغان میآورد.
بنابراین سعی کنید تمام مفاهیمی که برایشان تعریف درست و حسابی نداشتهاید یا تعریفتان از آنها زیادی دندانگیر نبوده است را بازتعریف کنید. خدا، دین، تعهد، بندگی، عشق، زندگی، کار، اخلاق و... برای این کار نیاز به مشاوره با افراد متخصص اعم از مشاورههای دینی یا روانشناسی دارید. علاوه بر این مطالعه کتابهای مرتبط، شنیدن سخنرانی و... میتواند به شما کمک کند.
یک بحران دیگر نسازید
اغلب سی سالههای ایرانی ازدواج کردهاند و بچه دارند یا در آستانه پدر و مادر شدن هستند و اتفاقا همین مسئله هم ممکن است یکی از سؤالات حالایشان شود. نمیتوانیم به شما بگوییم که حالا دیگر کاری است که شده، بسوز و بساز و با آسانگیری و بیخیالی شرایط را طی کن.
همه ما در زندگیمان لااقل بخش کوچکی را داریم که تنها متعلق بهخودمان است و تصمیمات در این بخش فقط و فقط برعهده خودمان است و حتی به نزدیکترین کسانمان ربطی ندارد اما حواستان هم باشد که اینجا حرف از مسئولیت و تعهد است و پای وجدان در میان است. مراقب باشید دست به کاری نزنید که در چهل سالگی دچار بحرانی دیگر بابت بدبخت کردن همسر و فرزندتان بشوید.
شما یک سی ساله عاقل و کامل هستید که میتوانید شرایط را به جای حذف کردن اصلاح کنید. به جای تردید و اما و اگر بنا را بر اصلاح امور بگذارید و در جهت آرامش و صلح و عشق قدم بردارید که البته سی سالگی در این زمینه از تمام سالهای دیگر مستعدتر و مناسبتر است.
خوب است بدانید خیلی آدمهای دیگر هم ممکن است دچار این تردیدها درباره همسرشان و انتخاب و تصمیمگیری درباره ازدواج خود شده باشند اما راه درست، حذف کردن و خراب کردن یک زندگی نیست. بدانید شما هروقت که بخواهید میتوانید زندگی خودتان را بسازید و به آن رونق بدهید.
روانشناسان میگویند در هر دوره از زندگی آدم یک تکلیف مهم روانشناختی دارد و اگر آن را درست انجام دهد، به سلامت از آن دوره میگذرد وگرنه دچار بحران میشود. مهمترین تکلیف در سومین دهه عمر آدم، این است که بتواند با دیگران وارد رابطه صمیمانه جدی شود وگرنه منزوی میماند. مهمترین رابطه صمیمانه این دوره، رابطه با همسر است.
دست نگه دارید
سی سالههایی که دچار بحران میشوند معمولا برای جبران حس کاذب و بدشان و برای مقابله با کلافگی دست به کارهای نامعمول و عجیب و غریب میزنند. مثلا دست به سرمایهگذاریهایی میزنند که هیچ تجربهای در آن زمینه ندارند و چیزی از آن نمیدانند، زنان و مردان سیسالهای که دست به عملهای عجیب غریب زیبایی میزنند، خالکوبی میکنند، سعی میکنند خود را به انسان ایدهآل و آرمانی ذهن جوانیشان نزدیک کنند، سی سالههایی هستند که کل سرمایهشان را تبدیل به دلار میکنند یا طلا و جواهر میخرند.
اینها نشان میدهد که فرد دنبال یک احساس قدرت است و این کارها به او حس قدرت کاذبی را میدهد که به جنگ با احساس پشیمانی میرود.
بدترین کار نشستن و افسوسخوردن است. برای زندگی خود تصمیمات جدی بگیرید تا با برنامه به آنها برسید. از این تفکرات و اندیشههای سیسالگی که شما را ترسانده و تکانتان داده نهراسید، میتوانید از آنها عبرت بگیرید |
اگر سی سالهای هستید که میخواهید دست به چنین کارهای نامعمولی بزنید دست نگه دارید، مشورت کنید، مطالعه کنید و کمی بهخودتان زمان بدهید و مطمئن باشید حال سی سالگیتان با تصمیمهای نامعقول خوب نمیشود.
آرزوها و استعدادهایتان را صدا کنید
یکرؤیا و دغدغه شخصی، چیزی که همیشه دلتان میخواسته و استعدادش را داشتهاید، در ارتباط با شغل یا تحصیل، مهارت آموزی یا هنر و... درنظر بگیرید و دوباره برای بهدست آوردنش تلاش کنید. این مسئله هم به شما انرژی و انگیزه میدهد و هم ممکن است به تغییر مسیر و جهت زندگی به سمتی که علاقه و استعدادتان را به همراه دارد، بینجامد، علاوه بر این پرداختن به علایق شور و نشاط زندگی را افزایش میدهد و احساس موفقیت و اعتماد به نفس را بالا میبرد و فرد را از بحرانها نجات میدهد.
اگر یک کار تازه را شروع کنید حتما حس بهتری پیدا میکنید. این کار تازه میتواند یادگیری یک هنر باشد یا ثبتنام در کلاسهای آموزشی که همیشه دوست داشتهاید آن را دنبال کنید.
اگر اوضاع اورژانسی است
اگر اوضاعتان اورژانسی شده و زمینگیرتان کرده و روز و شب در حال افسردگی و غم و غصه خوردن هستید و کسالت و کلافگی آوارهتان کرده، دست دست نکنید.
از همین حالا تصمیم بگیرید که از زمین بلند شوید و بهخودتان کمک کنید. به این فکر کنید که این سی سال گذشته چه خطاهایی مرتکب شدهاید که باعث پشیمانیتان شده است. اگر قرار باشد همینطور افسرده و کلافه به زندگی خود ادامه بدهید قطعا 10سال دیگر به بحرانی جدیتر برخورد میکنید.
بدترین کار نشستن و افسوسخوردن است. برای زندگی خود تصمیمات جدی بگیرید تا با برنامه به آنها برسید. از این تفکرات و اندیشههای سیسالگی که شما را ترسانده و تکانتان داده نهراسید، میتوانید از آنها عبرت بگیرید. با خودتان فکر کنید از این به بعد عمرتان را چگونه از دست ندهید.
این احساسات میتواند پلی باشد که شما را متوجه موقعیت خودتان کند و باعث شود که برای ادامه زندگی خود نقشه بکشید و برنامهریزی کنید و با انگیزه جلو بروید. از این بهاصطلاح بحران، یک پل بسازید؛ پلی به سوی آیندهای روشن.(مریم کمالی نژاد)
جام جم سرا به نقل از مهر: مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک این بار برخلاف سالهای قبل با ابتکاری جدید جشن هفته کودک را در سالن اجتماعات وزارت دادگستری برگزار کرد. اما در این مراسم مسئولان کشوری و لشکری دعوت نبودند و تنها از کودکان آسیب دیده به عنوان میهمان و سخنران دعوت شده بود.
این مراسم را یکی از کودکان زیر ۱۸ سال کانون اصلاح و تربیت آغاز کرد و خبرنگاران منتظر حضور وزیر دادگستری بودند و گمان میکردند به دلیل تقارن مراسم با روز سازمان بازرسی ورود وزیر با تاخیر انجام خواهد شد اما مجری برنامه در جایگاه قرار گرفت و از دو کودک معلول برای سخنرانی دعوت کرد.
درخواست کودکان معلول از مسئولان
امیر علی و امیر مهدی ۱۰ ساله آرام آرام با ویلچر به سمت جایگاه حرکت کردند اما نمیتوانستند از پلهها بالا بروند. بالاخره مظفر الوندی مشاور وزیر دادگستری و دبیر مرجع ملی کودک آستینها را بالا زد و با کمک دیگران دو معلول را به روی سن بردند. مجری میکروفن را به دست امیر مهدی داد و معلول ۱۰ ساله گفت: سلام؛ من امیر علی معلول هستم... میخواهم خوب شوم و جابجایی من بسیار سخت است. آرزو دارم وزنهبردار شوم. تو را به خدا کمک کنید تا پاهای من خوب شود.
امیرمهدی هم گفت: من خیلی دوست دارم راه بروم، در زنگ تفریح و حتی زنگ ورزش معلم نمیگذارد با بچهها بازی کنم چون رفت و آمد من سخت است.
صحبتهای این دو معلول ادامه داشت تا اینکه از امیر سام کودک معلولی که با توانبخشی توانسته بود روی پاهای خود باستد دعوت شد. او گفت: خواهش میکنم فضای شهر و ساختمانها را درست کنید تا بتوانیم به درستی حرکت کنیم. گاهی وقتی آسانسورهای مترو خراب است یا پلههای زیرگذر ولیعصر چند ماهه خاموش است و به سختی حرکت میکنم، حتی یک بار هم زمین خوردم.
کودک کار: از ۹ سالگی معتاد بودم
این بار نوبت کودکان کار بود تا سخنران مراسم هفته کودک باشند. دو پسربچه و یک دختر دستفروش به جایگاه دعوت شدند. پسرک ۱۴ ساله که کمی هم از اینکه مجبور بود جلوی مسئولان و خبرنگاران حاضر شود احساس ناراحتی میکرد گفت: من اعتیاد را درک میکنم آیا شما هم درک میکنید؟ باید باور کنید که معتاد بیمار است. من از ۹ سالگی معتاد بودم و الان ۹ ماه است که پاکم (همه حاضران او را تشویق کردند). اما سوال من از شما این است که آیا وقتی به دکتر میروید شما را کتک میزنند؟ آیا دکتر شما را زندانی یا به زور به کمپ میفرستد؟ آیا میدانید زندگی در دره فرحزاد و کارتنخوابی یعنی چه؟ پدرم هم ۵۰ سال سن دارد و جانباز ۲۵ درصد است و الان ۸ سال است که پاک است. به خدا در همین تهران خیلی از کودکان نان شب ندارند. من هم روزی یک قرص اعصاب میخورم تا بتوانم کار کنم!
علیرضا کودک کار دیگری بود که میگفت: بچههایی در فرحزاد هستند که از ۴ سالگی کار و تکدیگری میکنند. آیا میدانید کار کردن کودک ۹ ساله از ۷ صبح تا ۹ شب یعنی چه؟ اینکه معتادان تو را خفت کنند و یا بخواهی از دست بهزیستی فرار کنی! من میخواهم که دست ما را بگیرید.
همه گریستند
دخترک ۱۲ ساله دستفروش خیابانهای تهران میکروفن را گرفت و با بغض گفت: متاسفانه کسی بالای سر کودکان نیست تا به ما کودکی یاد بدهد. در اینجا کودکان فروخته میشوند و کودکی خود را نمیبینند. من تا ۱۰ سالگی حتی شناسنامه هم نداشتم تا اینکه یک موسسه حمایتی برایم شناسنامه گرفت و من در یک سال، سه سال را جهشی خواندم. آیا میدانید کودکی که کودکی نکرده و شناسنامه هم ندارد چگونه زندگی میکند! گفتههای دخترک دستفروش با بغض و گریه همراه بود و تمامی حاضران گریستند؛ چنان که گفتههای کودکان، اشک خبرنگاران را نیز جاری کرد.
درددل کودکان افغان با مسئولان
گروه بعدی، کودکان افغانی بودند. ابتدا کمی خجالت کشیدند اما بغضشان ترکید و گفتند: سلام برادران مسلمان و ایرانیهای عزیز... مشکل ما این است که ما بیشتر از ۶ سال نمیتوانیم درس بخوانیم و دوست داریم ادامه تحصیل دهیم.
یکی از دختران افغان میگفت: وقتی پدرم از خانه بیرون میرود چون مجوز نداریم هر لحظه منتظر دستگیری پدر هستیم. برای رفتن به هر استان باید پاسپورتها را تمدید کنیم و سفر برای ما ممنوع است. میخواهم صدای من را هم بشنوید. ما کودک هستیم.
برچسب کمیته امداد از نام ما حذف شود
کودکان تحت پوشش کمیته امداد هم برای خود درد دلهایی داشتند که موجب تاثر حاضران شد. کودکان ایتام میگفتند: با هزینه آب و برق و گاز و کرایه خانه چگونه میتوانیم زندگی کنیم. در مدرسه وقتی بچهها میفهمند پدر ندارم یا تحت پوشش کمیته امداد هستیم رفتارشان تغییر میکند. ما هم میخواهیم کلاس تقویتی برویم و از سی دی و کتابهای کمک آموزشی استفاده کنیم اما پولی نداریم. ما به نمایندگی از هزاران یتیم میخواهیم حداقل برچسب کمیته امداد از نام ما حذف شود. مسئولان نباید از تحت پوشش بودن ما افتخار کنند. به ما ترحم نکنید چون وظیفه شما است که به ما کمک کنید اما بیمنت باشد.
در این مراسم مظفر الوندی، مشاور وزیر دادگستری گفت: ما باید با بچهها زندگی کنیم تا بفهمیم آنها چه میگویند. برای همین در وزارت دادگستری تصمیم گرفتیم ابتدا تمام کودکان را شناسایی کنیم و بانک اطلاعاتی تشکیل دهیم.
در ابتدای این مراسم کودکان آسیب دیده اجتماعی دلنوشتههای خود را روی کاغذ نوشته و روی دیوار نصب کردند. یکی نوشته بود موبایل لمسی میخواهم و دیگری نوشته بود خدایا پاهایم خوب شود. یکی پول میخواست و یکی هم دوست داشت خانه دار شود...
جام جم سرا به نقل از ایسنا: تمایل زنان به استعمال سیگار در سنین ۲۲ تا ۲۷ سالگی ۲۸ درصد است در حالی که این آمار در سنین ۷۳ تا ۷۸ سال به ۵ درصد کاهش مییابد. اما آمار بیتحرکی و افزایش فشارخون از سنین ۲۲ تا ۹۰ سالگی و اضافه وزن از ۲۲ تا ۶۴ سالگی افزایش مییابد.
با توجه به تحقیقات انجام شده استعمال سیگار در سنین بالاتر از ۳۰ سال مهمترین عامل بروز بیماریهای قلبی در زنان با نرخ ۵۹ درصد است. همچنین بیتحرکی بین سنین ۳۰ تا ۸۰ سالگی مهمترین تهدید برای سلامت قلب و عروق این گروه سنی از زنان در مقایسه با دیگر تهدیدات است.
کارشناسان سلامت معتقدند ایجاد برنامههای ملی برای افزایش فعالیت بدنی در بزرگسالان برای کنترل این فاکتور خطرزا مفید است اما اولویت این برنامهها باید از سنین جوانی باشد.
جام جم سرا: عیوب انکساری منجر به تاری دیدن در افراد به ٣ گروه تقسیم میشود: یک گروه بهطور خالص انحنای قرنیه و شماره چشمشان در تمام محورهایی که در چشم وجود دارد بهطور یکسان کم یا زیاد شده است که خود این گروه به ٢ دسته تقسیم میشوند: دسته اول گروه اول کسانی هستند که قدرت چشمشان افزایش پیدا کرده است. این میتواند ناشی از عللی همچون افزایش قطر چشم یا افزایش انحنای قرنیه داشته باشد. به این افراد نزدیکبین گفته میشود. در این افراد قدرت چشم افزایش پیدا کرده است که با تجویز عدسی و عینک قدرت چشم فرد را کاهش میدهیم تا فرد به صورت معمولی دید دور را نیز داشته باشد.
دسته دوم گروه اول کسانی هستند که قدرت چشمشان به عللی مانند افزایش قطر چشم یا افزایش انحنای قرنیه کاهش پیدا کرده است که به این افراد دوربین گفته میشود. این افراد با اینکه در دوربینی مشکل دارند ولی در نزدیکبینی مشکل بیشتری دارند زیرا افراد بهطور طبیعی قدرتی که برای دید نزدیک میخواهند باید بیشتر از دید دور باشد. همچنین باید این توانایی پایین برای دید نزدیک را با دادن عینک و لنزهایی جبران کنیم تا فرد بتواند دور و نزدیک را بهتر ببیند.
پس گروه اول افرادی هستند که قدرت چشم در آنها یا افزایش یافته است یا کاهش.
اما گروه دوم افرادی هستند که در چشم که متشکل از بینهایت محور است، در یک محور قوی و در محور دیگر ضعیف است که این افراد آستیگمات هستند. این افراد باید دیدشان در محوری خاص تقویت شود ضمن اینکه هم دید دور و هم نزدیک در این افراد ضعیف است که برای اصلاح لنزهای مخصوصی استفاده میشود که قدرت یک محور را کاهش و محور دیگر را افزایش میدهد تا افزایش و کاهش طبیعی چشم را خنثی کند.
گروه سوم عیوب انکساری افرادی هستند که مخلوطی از این موارد را دارند یعنی فردی که تمام قدرت چشم او افزایش یافته، نزدیک بین است ولی در یک محور قدرت چشم بیشتر یا کمتر از معمول است یعنی یا آستیگمات و دوربین همزمان یا آستیگمات و نزدیک بین همزمان است.
چنان که گفته شد، افراد براساس قدرت چشم و قدرتهای محور چشم به ٣ گروه تقسیم شدند که براساس نوع دید لنزهای مورد نیاز تجویز میشود تا مشکل دید دور و نزدیک بهطورکلی حل شود.
برای اصلاح دید این افراد روشهایی وجود دارد. یکی از این روشها که سالهای متمادی به کار رفته استفاده از عینک است، یعنی با لنزهایی که ساخته میشود و دارای قدرت یکسان در تمام محور یا قدرت گوناگون در محورها دارد اصلاح دید این ٣ گروه انجام میشود.
دومین راه استفاده از لنزهای تماسی است که این لنزهای تماسی میتواند دوربینی، نزدیکبینی و آستیگماتیسم را تا درجات خاصی اصلاح کند که به دو نوع سخت و نرم تقسیم میشود؛ لنزهای تماسی نرم کمتر میتواند آستیگماتیسم را پوشش دهد و لنزهای تماسی سخت بیشتر توانایی اصلاح آستیگماتیسم را دارد.
روش سوم استاندارد اصلاح دید روش جراحی است که در این روش از لیزر برای اصلاح دوربینی، نزدیکبینی و آستیگماتیسم استفاده میشود.
براساس مطالعات درمان نزدیکبینی با لیزر بالاتریندرصد موفقیت را دارد و در درجه بعد اصلاح دوربینی و در درجه آخر آستیگماتیسم و دوربینی مخروطیدرصد موفقیت را دارد. به همین دلیل افراد نزدیکبین که بخش عمدهای از جامعه را تشکیل میدهند بیشترین سود را از عملهای جراحی لیزر میبرند در صورتی که افراد دوربین و آستیگمات در صورت جراحی یا درجاتی از مشکلات دید را خواهند داشت یا اینکه در کل کاندیدای مناسبی نخواهند بود.
به جز لیزر راهی برای درمان عیوب انکساری چشم وجود دارد و تمامی روشهای موجود با عناوین مختلف مانند لازک، لیزیک، PRK (پی آر کا)، اپیی لیزیک و سنتولیزیک پایهای جزو لیزر اگزایمر است و تفاوت نامها به علت مرحله اول جراحی است نه خود لیزر تراپی یعنی تفاوت در برداشتن، تراشیدن یا فلپ تهیه کردن سلولهای قرنیه است.
علت اصلی تمام عیوب انکساری ژنتیک است و موارد اکتسابی هنوز قطعی نشده با اینکه گفته شده افرادی که مطالعه میکنند، قالی میبافند و در کل کارهای نزدیکبینی انجام میدهند نزدیکبین خواهند شد که هنوز ثابت نشده است. مستند نیست که آیا این افراد از ابتدا نزدیکبین بودهاند و سپس کار موردنظر را انتخاب کردهاند یا اینکه به علت انجام این کار نزدیکبین شدهاند ولی عمده چیزی که شواهد نشان میدهد بحث ژنتیک است بنابراین چیزی به نام پیشگیری از عیوب انکساری وجود ندارد.
اصلاح عیوب انکساری در کودکان و بزرگسالان متفاوت است بدین نحو که در کودکان بیشتر تمایل به استفاده از عینک است ولی در بزرگسالی که شمارهها ثابت میشود و افراد از عینک زدن ناراضی هستند تمایل به استفاده از لنزهای تماسی و جراحی بروز میکند.
نزدیکبینی ژنتیکی است و معمولا در ١٨سال اول تغییرات شمارهچشم وجود دارد و به همین علت توصیه میکنیم جراحی چشم را به سنین پس از ١٨سال موکول کنند چرا که تا ١٨ سالگی به علت رشد تغییرات در چشم ایجاد میشود که اکثرا به سمت افزایش نمره چشم پیش میرود ولی مواردی دیده میشود که بدون عامل ژنتیک افراد نمره چشم پیدا میکنند که در طول زمان کاهش یافته و از بین میرود. پس از ١٨سالگی نباید افزایش شماره چشم را داشته باشیم مگر در بستر بیماری خاص که در پروسه بیماری مورد نظر قرار میگیرند مانند قوز قرنیه و برای کنترل شماره چشم در این گونه افراد باید بیماری را کنترل و درمان کنیم.
کسانیکه بیشتر کار نزدیک و کامپیوتر و مطالعه میکنند به درجات پایین نزدیکبینی مبتلا میشوند زیرا چشم به کار نزدیک عادت میکند حال اگر این فرد برای چند ماه به چشم خود استراحت داده یا به دور نگاه کند مشکل نزدیکبینی حل میشود.
برای مثال افرادی که برای مدت طولانی درس میخوانند مانند کنکوریها در آستانه کنکور به درجات نزدیکبینی مبتلا میشوند ولی چند ماه پس از کنکور در صورت استراحت شماره چشم از بین میرود.
تفاوتی برای نزدیکبینی در زن و مرد دیده نشده است ولی درباره نژادها باید گفت، نژاد زرد بیش از نژادهای دیگر به نزدیکبینی مبتلا میشوند. (دکتر محسن بهمنی کشکولی - چشمپزشک و جراح ترمیمی)
جام جم سرا به نقل از ایران: مرتضی احمدی در گفتاری به مناسبت سالگرد تولدش نوشت: من در زندگی هرچه دارم، دستاورد توجه به دو نکته مهم بوده که پدرم به من آموزش داده است؛ یکی از آنها ورزش بود که از ۱۶ سالگی تا امروز آن را انجام دادهام؛ از زورخانه و زمین فوتبال و دو و میدانی شروع کردم تا همین سالهای اخیر که با عصا، روزی دو بار، هر بار ۳۰ دقیقه ورزش میکنم. دنبال چیزهایی هم نرفتهام که به سلامتیام آسیب بزنند. به عنوان مثال، مدتها است گوشت قرمز نخوردهام و غذاهایم در سالهای اخیر بیشتر حاضریهایی مانند هندوانه، نان و پنیر و گرمک و طالبی بودهاند.
او به سخنانش اضافه کرده: اصل دومی که پدر به من آموزش داد، این بود که نه روی کسی دست بلند کنم نه دل کسی را بشکنم. این کار را انجام دادم به همین دلیل هم تا امروز نشنیدم که کسی پشت سرم بد بگوید. بچههایم هم سالِمند. هیچ دغدغهای هم در زندگی شخصی ندارم. باور کنید پس از درگذشت همسرم در سال ۱۳۵۰، خانواده همسرم هنوز مرا رها نکردهاند. هیچ ناراحتی هم ندارم که غصهاش را بخورم.
احمدی توصیه کرده: ورزش را فراموش نکنید. سینه آدمها باید پاک باشد. باور کنید اصلاً دوست ندارم آدم عنق ببینم و هیچوقت هم با این گونه آدمها دوستی نکردهام. بزرگترین آرزویم هم در ۹۰ سالگی این است که بچههایم خوشبخت باشند.
در همین حال، محمدعلیی کشاورز، بازیگر پیشکسوت نیز به مناسبت نودمین سالروز تولد مرتضی احمدی (10 آبان) در مطلبی با عنوان «نجابت، اصالت و شرافت» نوشت: نخستین آشناییام با جناب «مرتضی احمدی» چند دهه پیش در تئاتر پارس رخ داد و از آن زمان تا به امروز، این دوستی ادامه داشته است و من از آن زمان تا امروز، از ارادتمندان او هستم. وقتی به کارهای ایشان رجوع میکنید، درخواهید یافت که ایشان تا چه اندازه در تئاتر ایران، حتی در روحوضی، منشأ خدمات شدهاند و تحقیقاتشان، چه در جوانی و چه حالا که در آستانه 90 سالگی هستند، مثمرثمر بوده است.
کشاورز اضافه کرده: مرتضی احمدی سه ویژگیای که هر هنرمند باید داشته باشد (نجابت، اصالت و شرافت) را توأمان و همیشه، همراه خود داشته و اگر به کارنامه کاریشان نگاه کنید، میبینید که حتی به لحاظ اخلاق اجتماعی و اخلاق حرفهای، هیچ وصلهای به ایشان نمیچسبد. من این روز را به ایشان تبریک می گویم و آرزومندم که دوباره سلامتی خود را بازیافته تا دوباره هنر ایران شاهد هنرنماییهای ایشان، در هر عرصه و حوزهای، باشد.
جام جم سرا: علیرضا جزینی در نشستی با خبرنگاران در یاسوج گفت: امسال از سوی دولت ۳۰ میلیارد تومان برای بیمه معتادان در بودجه وزارت تعاون اختصاص داده شد که در شورای عالی بیمه به تصویب رسید و تا هفته آینده، پس از تصویب در هیأت دولت اجرا میشود.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور در خصوص وضعیت مصرف مواد مخدر در بین دانشجویان و دانش آموزان گفت: در بین دانشجویان وزارت علوم ۲/۶ درصد، در بین دانشجویان وزارت بهداشت ۱/۳ درصد و در بین دانش آموزان یک درصد مواد مخدر مصرف میکنند که این میزان قبلا نیم درصد بود.
جزینی گسترش مواد صنعتی، عدم کنترل از سوی والدین، فشار دوستان و همسالان و عدم پوشش کافی در زمینه پیشگیری در سطح وزارت آموزش و پرورش را از مهمترین دلایل افزایش مصرف مواد مخدر در بین دانش آموزان عنوان کرد و افزود: هم اکنون سن گرایش به مصرف مواد مخدر در کشور ۱۵ سال است.
وی همچنین یادآورشد: از یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر معتاد کشور ۹/۸ درصد را زنان تشکیل میدهند، زنانی که به مواد صنعتی شیشه روی آوردند به دلیل استفاده از قرصهای لاغری که دارای متامفتامین و آمفتامین است.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور ادامه داد: طی هشت ماهه امسال در مجموع ۳۲۰ هزارتن مواد مخدر در کشور کشف و ضبط شد به طوری که روزانه ۱۳۰۰ کیلوگرم میشود. این مواد بیشتر از نوع تریاک، هروئین و شیشه هستند. در این مدت ۵۲ هزار نفر معتاد به مراکز درمانی معرفی شدند، و ۱۸۰ هزار نفر توزیع کننده خرد و خرده فروش دستگیر شدند. همچنین ۱۷۰ کارگاه تولید شیشه در کشور منهدم شد و چهار میلیون و ۳۰۰ هزار قرص و آمپول مخدر کشف شده است.
جزینی گفت: ستاد مبارزه با مواد مخدر معتقد است که رسانهها پل ارتباطی مردم و مسئولان هستند بنابریان تلاش ما بر تقویت این پل ارتباطی است به همین دلیل برای موضوع پیشگیری، آگاه سازی و آموزش همگانی معتقد هستیم که مسئولان مربوطه در راستای پیشگیری از مواد مخدر با رسانهها همکاری کنند. (ایسنا)