جام جم سرا: شهیندخت مولاوردی در این باره افزود: به گفته رئیس اداره اماکن ناجا اشتغال زنان در فضای عمومی سفره خانهها ممنوع است اما در آشپزخانهها ایرادی ندارد. باید دید که این موضوع از روی برداشت و اظهار نظر شخصی و سلیقهای است یا خیر؟ و طبق کدام مصوبه و قانون اشتغال زنان در کافی شاپها ممنوع است؟
به نقل از فارس، وی با بیان اینکه هم اکنون بخش زیادی از آمار بیکاری در جامعه به زنان اختصاص دارد گفت: با توجه به وضعیت بیکاری زنان در جامعه این اماکن به عنوان محلی برای کسب درآمد و گذران زندگی محسوب میشود که میتواند اشتغالزایی برای زنان را به دنبال داشته باشد.
معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: باید به این نکته توجه شود که آیا زنانی که هم اکنون در کافی شاپها مشغول به کار هستند به دنبال این ممنوعیت باید تکدیگری و یا دزدی کنند؟
مولاوردی با انتقاد از نگاه یکجانبه به این موضوعات گفت: باید در صورت گذاشتن این ممنوعیتها راهکارهای جایگزین ارائه شود و درصورتیکه راهکار دیگری ارائه نشود ممکن است زنان با آسیبهای اجتماعی زیادی مواجه شوند. (همشهری)
جام جم سرا به نقل از زندگی ایدهآل: رسیدگی به امور خانه، وقت گذاشتن برای فرزندان، خرید، رفتوآمد با اقوام، بودن در کنار همسر، دیدار دوستان و... گوشهای از تلاش زنان شاغل است و نتیجهای جز خستگی ندارد اما با این 10 نکته کلیدی و مدیریت زمان میتوانید تمام وظایف خود را با فراغ بال و لذت بیشتری انجام دهید.
1. راس ساعت معین، کارتان را ترک کنید: در هر صورت مادر شاغل بودن ذهن شما را بهگونهای متمرکز میکند تا بدانید که دیگر تمایلی به امور بیحاصل و بیهوده ندارید و سعی میکنید هرچه زودتر کارهایتان را در محل کار انجام دهید و به خانه برگردید. فراموش نکنید درمواقع لازم «نه» بگویید. نه گفتن برای زمانی که کسی از شما میخواهد تا پروژهای اضافی را قبول کنید یا تا دیروقت کار کنید و بهجای شخص دیگری در محیط کار خود باشید، به این فکر کنید که دیگر وقت شما فقط به خودتان اختصاص ندارد و فرزند و همسر شما در خانه منتظر شما هستند تا هرچه زودتر شما را ببینند.
2. انتظارات معقول داشته باشید: در اولین قدم باید برنامهریزی کردن را بیاموزید و به کار ببندید. باور داشته باشید یا نه، برنامهریزی کردن کمک میکند همه کارهایتان را بهموقع و بدون استرس انجام دهید. هرشب دو دقیقه از وقت خود را برای اولویتبندی کارهای فردا یا حتی چند روز آینده بگذارید. این کار به شما کمک میکند تا کارهایتان را باتوجه به میزان اهمیت آنها انجام دهید.
مثلا کارهایی مثل سر زدن به مدرسه بچهها، اتو کردن لباسها، خرید خواربار یا شستن لباسهای کثیف را به آخر هفتهها موکول کنید. علاوه بر این هر آخر هفته میتوانید منوی غذای هفته بعد خود را بنویسید. به این ترتیب در طول هفته دیگر نگران اینکه چه غذایی درست کنید، نخواهید بود.
3. دنبال اولویتها باشید: مشخص کردن اولویتها بهطور واضح و روشن، اولین و ضروریترین مرحله در حفظ تعادل در زندگی است. نکته مهم در این زمینه آن است که مشخص کنید، میخواهید اولویتهای واقعی شما چه باشند نه اینکه فکر و تخیل خود را از اولویت مطرح کنید. اگر قرار باشد زندگیتان فقط روی یک چیز متمرکز شود، آن چیست؟ و دومین، سومین، بعدی و بعدیها؟
اگر صادقانه و با فکر پاسخ دهید چند اولویت اصلی شما مشخص میشود که ممکن است این موارد را شامل شود: فرزندان، همسر، شغل، ارتباطات، مسائل مذهبی، سلامت، ورزش، هنر، سرگرمی و سفر. حالا یاد بگیرید حین کار روی هر اولویت تمام تمرکزتان را فقط روی همان داشته باشید مثلا وقتی با بچهها هستید به کار فکر نکنید و تمام فکرتان با آنها باشد.
4. کار امروز را به فردا نسپارید: یکی از کارهایی که هرگز نباید انجام دهید همین موکول کردن کارها به بعد است. همسر و فرزندان شما بیشک دوست دارند وسایل و لباسهایشان برای رفتن سر کار و مدرسه آماده باشد بنابراین یک ربع از وقت شبانه خود را برای آماده کردن لباسها، بررسی تکالیف فرزندان، شستن و آماده کردن وسایلی که برای صبحانه به آنها نیاز دارید، بگذارید چون اینها دقیقا کارهایی هستند که میتوانید شب قبل انجام دهید تا صبح راحتتر باشید. به علاوه اگر شما این کارها را هر شب قبل از رفتن به تختخواب انجام ندهید استرس روز بعدتان را افزایش خواهید داد.
5. از استراحت خود نزنید: بسیاری از خانمها بهویژه مادران شاغل تصور میکنند به منظور انجام تمام کارهای بیرون و داخل منزل میتوانند وقت خواب و استراحت خود را کاهش دهند. یعنی عموما شبها تا دیروقت کارهای منزل را انجام میدهند و صبح هم که باید زود بیدار شوند و از منزل خارج شوند. این نوع زمانبندی فقط در کوتاهمدت و بهصورت موقتی امکانپذیر است و پس از مدتی موجب میشود شما دچار خستگی مفرط و ضعف شوید. در این صورت، نه میتوانید مادری شاد و سرحال برای فرزندتان باشید و نه فردی موثر در محل کار. پس بهتر است زمان بیداری را با مدیریت مناسب تنظیم کنید و به کارها بپردازید اما حتیالامکان شبها زودتر بخوابید یا اگر نمیتوانید عصرها کمی استراحت کرده و بقیه کارهایتان را انجام دهید.
6. تفریح مشخص داشته باشید: تقریبا بیشتر مادران شاغل از آنجا که همیشه کارهای عقبافتاده زیادی برای انجام دادن دارند، از نخستین برنامهای که صرفنظر میکنند، گردشهای خانوادگی و برنامههای تفریحی است. مدیریت زمان به شما کمک میکند تا بخشی از برنامه هفتگی خود را به دید و بازدید و انجام تفریحات موردعلاقه خانوادهتان اختصاص دهید؛ تفریحاتی که هم فرزند و همسر شما از بودن کنارتان لذت خواهند برد و هم نیروی تازهای به شما برای شروع هفتهای بهتر میدهد.
7. چارچوب تعیین کنید: مادران موفق همان 24 ساعتی را دارند که شما دارید. عدهای هر روز ساعت 17:30 به خانه میروند و با خانواده و فرزندان وقت میگذرانند. عدهای هر سال بیش از 50 کتاب میخوانند. آنها همیشه در حال کار نیستند و به تفریح و استراحت اهمیت میدهند. آیا عجیب نیست؟ مادران موفق اینطور زندگی میکنند و در مقابل افراد زیادی وجود دارند که زندگی خود را وقف کار کردهاند و شاید روزها در محل کار میمانند و درعینحال نه کارشان عالی است و نه زندگی شخصیشان.
خانمهای موفق شاید هزاران کار برای انجام دادن دارند ولی برای خود محدودیتهای خاصی تعریف کردهاند تا زندگیشان متعادل و متوازن باشد. البته واضح است که درباره شرایط استثنایی صحبت نمیکنیم. برای هر کدام از ما شاید پیش بیاید که مجبور شویم تا صبح کار کنیم. شاید زمانی نتوانیم با خانواده شام بخوریم. شاید مدتی فرصتی برای تفریح و رفتن به استخر شنا نداشته باشیم. این موارد طبیعی است ولی نباید تبدیل به عادت شود.
8. بهترین حالت، شغلی نیمهوقت است: این امکان باعث میشود تا زمان بیشتری در کنار کودکشان باشند و در این صورت هم از استرس کمتری برخوردار خواهند بود و آرامش خاطر بیشتری خواهند داشت. از آنجایی که آستانه تحمل خانمهای شاغل بسیار پایین میآید و به دلیل مشغله زیاد و مراقبت نکردن از خود دچار فرسودگی و افسردگی میشوند بنابراین انجام چند وظیفه با هم نهتنها سردرگمی شما را بیشتر میکند بلکه باعث میشود هیچکدام از کارهای شما با کیفیت پیش نرود. انجام دو مسئولیت فیزیکی بهطور همزمان وقت خالی برای شما باقی نمیگذارد و باعث میشود یکی از آن وظایف را درست انجام ندهید.
9. کمک بخواهید: انجام امور خانه و خانواده یکی از وقتگیرترین کارهای یک مادر است که اغلب شکایتهای مادران شاغل به آنها برمیگردد. درست کردن غذا، شستن ظروف، نظافت منزل، شستن لباسها و اتو کردن از کارهایی است که میتواند تمام زمانی که از سر کار به خانه بر میگردید را به خود اختصاص دهد. اما نکته مهم اینجاست که شما برای این کار باید با همسر خود صحبت کنید تا با تقسیم وظایف او مسئول رسیدگی به برخی امور باشد. اگر فرزندی هم دارید که به سنی رسیده است که توانایی کمک در امور منزل را دارد، از او هم کمک بخواهید تا علاوه بر درک حس مسئولیتپذیری، باری از دوش شما هم برداشته شود.
10. یا خانه یا کار: در خانه کارهای اداری را فراموش کنید و در اداره مرتبا به خانه زنگ نزنید. تنها به این صورت است که شما میتوانید بیشترین استفاده را از ساعات خود ببرید و موثر باشید. وقتی در خانه هستید تلفن همراهتان را خاموش کنید یا تنها به پیامک جواب دهید. استراحت کنید، نباید تمامی انرژی خود را صرف زندگی خانوادگی و کاریتان کنید. گرچه هر دوی آنها به شما نیاز مبرم دارند اما فراموش نکنید که شما هم باید برای خودتان وقتی قائل شوید.
جام جم سرا: یک روانشناس با اشاره به اینکه بسیاری از والدین شاغلند و بیرون از خانه کار میکنند، گفت: این موضوع باعث شده فرصت کافی برای سپری کردن در کنار فرزندانشان نداشته باشند.
مریم کوشافر تاکید کرد: وقت گذاشتن برای فرزندان یک نیاز است که والدین باید در این رابطه جدی باشند.
وی بیان داشت: در زمان با هم بودن میتوانید در مورد مسایل روزمره صحبت کنید و یا در خصوص مسائل مختلف تبادل نظر کنید.
کوشافر با تاکید بر اینکه والدین باید به صحبتهای فرزندانشان گوش کنند، ادامه داد: توجه نشان دادن به حرفهای فرزندان ضروری است.
وی زمان غذا خوردن را فرصت مناسبی برای با هم بودن خانواده ذکر کرد و گفت: میتوان صرف غذا در کنار اعضای خانواده را به عنوان یک قانون خانوادگی در نظر گرفت و از تنها غذا خوردن صرف نظر کرد.
این روانشناس با اشاره به اینکه فرزندان بسیار علاقهمندند تا برنامهای برای انجام برخی فعالیتها همراه پدر یا مادر در طول هفته داشته باشند، ادامه داد: به عنوان مثال رفتن به تفریحات و یا برنامههای ورزشی مناسب است.
وی عنوان کرد: میتوانید به همراه خانواده خود بازیهای دسته جمعی کنید، برای گردش در طبیعت روزی را اختصاص دهید یا گاهی همگی به سینما بروید. (ایمنا)
برقرار کردن نظم در محل کار و به دنبال آن در خانه، باعث میشود کارها درستتر و بهتر انجام شده و به هم نریزند. نظم در محل کار علاوه بر کاهش استرس و ایجاد آرامش، باعث ایجاد تعادل بیشتر بین کار و زندگی، صرف وقت بیشتر برای خانواده و دوستان، صرفهجویی و پیشرفت در زندگی نیز میشود. ضمن اینکه فرزندان شما از نظم شما الگو میگیرند و آن را در زندگی خود پیاده میکنند.
۶ راه برای منظم بودن را در ادامه بخوانید:
۱- برای برقراری نظم اول میز کارتان را سر و سامان دهید. کاغذهای اضافه را دور بریزید، پوشهها و کارتابلها را سر و سامان بدهید و به ترتیب زمان انجام مرتب کنید، کشوها را تمیز کنید و وسایل اضافه را دور بریزید، جای مخصوصی برای گیرهها، سنجاقها و کاغذهای کوچک در نظر بگیرید که به هم ریخته به نظر نرسند.
۲- اگر در محل کار با رایانه سروکار دارید، باید به آن هم سر و سامانی بدهید. برای هر کار پوشه خاصی درست کنید و اطلاعات و مطالب مربوط را در آن پوشهها بگذارید. حتماً پوشهها و فایل زیادی در رایانهتان وجود دارد که دیگر کارایی ندارند و باید راهی سطل آشغال رایانه شوند.
۳- ساعت ورود و خروج به محل کار را رعایت کنید. اگر صبح بیدار شدن برایتان سخت است و همیشه دیر میرسید باید بدانید که این بینظمی به تمام روزتان سرایت میکند. با کوک کردن ساعت، تلاش کنید که سر وقت بیدار شوید و بعد از سر و سامان دادن به غذای همسر و بچهها و راه انداختن آنها، خودتان هم راهی محل کار شوید. اگر دیر خوابیدنها مانع صبح زود بیدار شدن هستند، عادت خود را تغییر دهید.
۴- میتوانید یک سررسید روزانه داشته باشید و کارهای هر روز را در صفحه مرتبط بنویسید و هر روز صبح اول آن صفحه را چک کنید. با انجام هر کار کنار آن علامت بگذارید و اگر کاری باقی ماند یا نیاز به زمان بیشتری داشت، حتماً مشخص کنید. تماسهای ضروری و نامههایی که باید بفرستید هم میتوانند در این فهرست قرار بگیرند. کارهای مهمتر را میتوانید روی کاغذهای کوچک بنویسید و روی میز یا صفحه رایانهتان بچسبانید که یادتان نرود.
۵- برای نظم پیدا کردن لازم است روزهای اول کمی از انجام کارهای غیر ضروری دست بکشید. مثلاً اگر صحبت تلفنی با دوستان و خانواده وقت زیادی در طول روز از شما میگیرد، آنها را مدیریت کنید و با چند دقیقه احوالپرسی قضیه را تمام کنید تا بتوانید به کارهایتان برسید.
۶- برای انجام هر کاری زمان لازم را در نظر بگیرید. طوری زمانبندی کنید که مطمئن هستید در آن مدت به آن کار خاص میتوانید برسید. چند کار را در یک زمان انجام ندهید چون تمرکزتان به هم میریزد و دوباره بینظم میشوید. (یگانه خدامی/ بانو)
132
مثلا اینکه مرد خانه باید بتواند خرج خانه اش را تامین کند و به عبارت دیگر نان آور خانه مرد است. بر اساس همین دستورالعمل ها گاهی تعارضاتی بین زن و شوهر شاغل به وجود می آید که کنار آمدن با آن نیاز به دقت و موشکافی بیشتر مسئله دارد.
این روزها خیلی از زوج های جوان معماری زندگی خود را بر اساس اشتغال زن و مرد می چینند اما انگار در این میان زیرساخت های فکری بسیاری از افراد، هنوز تغییر چندانی نکرده است. به عنوان مثال برخی از مردان، هنوز قادر به پذیرش نقش اقتصادی زنان در حل مشکلات خانواده نیستند.
ممکن است مردان به طور ناخودآگاه به این فکر کنند که پذیرش نقش اقتصادی زنان، نشانه بی لیاقتی یا زیر سوال رفتن قدرت مردانگی آنهاست. به عبارت دیگر آنها فکر می کنند با این پذیرش، مهمترین نقش خود در خانواده را کم رنگ کرده اند و اقتدار خود را از دست داده اند.
نگرانی مردان
ممکن است برخی مردان به طور ناخودآگاه از اینکه همسرانشان قدرت و استقلال اقتصادی پیدا کنند، نگران شوند و بترسند که اگر همسرانشان برای تامین نیازهای اقتصادی خود به آنها وابسته نباشند، شیرازه زندگی از هم بپاشد؛ بنابراین شروع می کنند به کم ارزش جلوه دادن اهمیت نقش اقتصادی زنان در خانواده.
برخی از مراجعان ما چنین جملاتی در مورد حقوق و دستمزد همسرانشان بیان می کنند: «حقوق همسرم به اندازه خرید کیک و شکلات برای بچه ها کفایت می کند؛ همین که دستش تو جیب خودش باشه کافیه؛ اگه حقوقش به اندازه خرج رفت و آمد و کفش و کلاه خودش باشه، ما راضی هستیم یا اینکه خدا کنه ما هیچ وقت به پول زن مان محتاج نباشیم...»
این طرز تفکر و به دنبال آن چنین ادبیاتی باعث ایجاد دلخوری و کدورت بین زن و مرد شده و صداقت و صمیمیت بین آنها را خدشه دار می کند.
تعارض ذهنی زنان
از طرف دیگر زنان هم گاهی بین نقش های سنتی و مدرن خود در تعارض قرار می گیرند. آنها غالبا برای اشتغال خود اهمیت زیادی قائلند و برای کسب استقلال و توانمندی اقتصادی خود سرمایه گذاری زیادی می کنند اما گاهی اوقات این نقش جدید با نقش مصرف کنندگی سنتی شان در تعارض قرار می گیرد. آنها هم به طور ناخودآگاه به این فکر می کنند که اگر در حل مسائل اقتصادی خانواده نقش اساسی ایفا کنند در حق شان ظلم شده و شوهران شان با این کار تنبل و بی مسئولیت می شوند. در چنین شرایطی آنها به طور سنتی به این فکر می کنند که مسئولیتی که باید بر عهده مرد خانواده باشد را به دوش کشیده اند.
اما حالا یک زن و شوهر جوان با این همه احساسات در هم و بر هم و به هم ریختگی حقوق و وظایف چه باید بکنند؟! در ادامه راهکارهایی که می تواند برای رهایی از مشکلات مربوط به این مسئله کمک کننده باشد، ارائه می شود. با رعایت این موارد می توانید از سبک زندگی مدرن خود لذت ببرید و از مزایای زندگی در فضای کاملا اشتراکی بهره ببرید.
1- حرف بزنید
حرف زدن شاید یکی از کلیدی ترین راه حل هایی باشد که روانشناس ها برای حل بسیاری از مشکلات بین فردی توصیه می کنند. وقت مناسبی پیدا کنید و در شرایطی که هر دو آماده شنیدن نظرات یکدیگر (که ممکن است خیلی باب میل تان نباشد) هستید، یک فنجان چای بنوشید و در مورد مسائل اقتصادی خانواده با هم گپ بزنید.
مراقب باشید چون این موضوع، یک امر تنش زا و مهم است. بنابراین آخر برج، زمانی که اجاره خانه عقب افتاده یا از موعد پرداخت قسط ها گذشته زمان خوبی برای طرح چنین موضوعات چالش برانگیزی نیست. اگر احساس می کنید همسرتان بابت کمک مالی که می کند بر سر شما منت می گذارد یا آزرده خاطرتان می کند، بدون خجالت این مورد را با او در میان بگذارید. شاید او واقعا قصد چنین کاری را نداشته و ناخواسته کلماتی را به کار می برد که شما را ناراحت می کند.
2- از ابتدا وظایف را تقسیم کنید
تمرین کنید که وظایف خود را در امور اقتصادی و امور مربوط به خانه به روشنی تقسیم کنید. اگر از ابتدا معلوم باشد که اجاره خانه را چه کسی باید بپردازد یا پرداخت قسط ماشین یا خرید مایحتاج خانواده به عهده کیست، مشکلات و دلخوری ها تا جایی که می شود کاهش پیدا می کند. در چنین شرایطی کاملا واضح است که باید وظایف مربوط به امور خانه داری را هم به روشنی تقسیم کنید. روی یخچال خانه کاغذی بچسبانید و در آن بنویسید هر روز شستن ظرف ها یا غذا پختن و تمیز کردن خانه با کیست.
3- از حدود وظایف بگذرید و حمایتگر باشید
مشخص بودن حدود وظایف همیشه کمک کننده است اما گاهی ارتباط خوب زناشویی نیاز به فداکاری و حمایتگری دارد. مثلا فرض کنید همسرتان امروز با رییس اش یک جلسه مهم داشته و کمی دیرتر از معمول به خانه رسیده است و در عین حال نوبت اوست که ظرف ها را بشوید. احتمالا در تمام طول راه به ظرف هایی فکر می کند که توی سینک ظرفشویی انتظارش را می کشد و او باید با تمام خستگی آنها را بشوید. حالا فرض کنید وقتی به خانه می رسد، می بیند همسرش ظرف ها را شسته، چای را دم کرده و با لبخند منتظر اوست. احساس آرامش و امنیتی که همسرتان در چنین شرایطی در درون خود احساس می کند دیگر نیاز به فرض کردن ندارد.
4- از شر افکار سنتی خلاص شوید
به هر حال این زندگی امروزی شماست و شما هم باید با تمام خوبی ها و بدی هایش آن را بپذیرید. بنابراین سعی کنید از اینکه پیشبند ببندید و ظرف بشویید، آشپزی کنید یا خانه را تمیز کنید، احساس بدی نداشته باشید.
هیچ کدام از از این کارها مردانگی شما را زیر سوال نمی برد بلکه نشان از اهمیتی است که شما به خانواده و زندگی خانوادگی تان می دهید. مطمئن باشید در صورتی که شرایط را برای کار کردن همسرتان در بیرون از خانه فراهم کنید، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی خود، فرزندان تان و کل جامعه خواهید داشت.
خانم ها هم باید بدانند، همانطور که حق داشتن شغل را دارند، موظف هستند که بخشی از بار اقتصادی خانواده را به دوش بکشند. باید بدانید که درآمد شما پول شخصی شما نیست، بلکه پول زندگی مشترک تان است و هر دو نفر باید در مورد نحوه خرج کردن آن در زندگی مشترک تصمیم بگیرید.
5- از یکدیگر قدردانی کنید
قدردانی کردن هم یکی از آن کارهایی است که می توان از آن به عنوان دوای خیلی از دردهای ارتباطی یاد کرد. گاهی اوقات افراد خیال می کنند قدردانی کردن باعث پرتوقع شدن طرف مقابل می شود یا فکر می کنند نباید از کسی برای انجام وظایفش تشکر کرد. در صورتی که این باورها کاملا اشتباه است و بی تفاوتی نسبت به زحمات همسرتان باعث دلخوری و ایجاد احساس نادیده گرفته شدن در او می شود.
برترینها نوشت: اگر همسرتان به عنوان یک زن در محیط کار از درآمد خوبی برخوردار نیست، کم ارزش شمردن کارش کمکی به زندگی زناشویی شما نخواهد کرد. از طرفی اگر شوهرتان موقع آشپزی کردن، حسابی کثیف کاری می کند و همه جا را به هم می ریزد، صبر داشته باشید و راه و روش کار خانه را به او آموزش دهید. به هر حال او تازه کار است و در حال تلاش کردن برای سازگاری با نقش جدید می باشد؛ بنابراین از او به خاطر تلاشش قدردانی کنید.
شما حتی برای بیماری همسرتان نیز ناچارید مرخصی بگیرید، کاری که یک مرد بندرت انجام میدهد.
می بینید که شما موقعیت خطرناکی به عنوان یک زن شاغل دارید. پس یا باید حقوق کمی بگیرید، یا کارفرما به طریقی برای استخدام شما تشویق شود یا باید در محل کار مثل الماس بدرخشید.
اگر گزینه سوم را انتخاب کردهاید بیایید چند راهکار ساده را با هم مرور کنیم:
درست است که همکاران مردتان مشغول گپ و گفت دوستانهاند و واقعا مثل شما کار نمیکنند، اما فراموش نکنید جامعه به کار آنها اولویت میدهد پس کمی بیشتر از وظیفه استاندارد خود کار کنید تا بیشتر به چشم بیایید.
اگر نمیتوانید زمان بیشتری در اداره یا کارگاه بمانید، سعی کنید راندمان کار خود را بالا ببرید و با کیفیت بیشتری کار کنید. همه مدیران زن اذعان میدارند که گاه چند برابر همتایان مرد خود کار آمدی نشان دادهاند.
دستکم دو ساعت در هفته را برای یادگیری چیزهای جدید اختصاص دهید. فراگرفتن چیزهای جدید باعث میشود در امور دست بالا را داشته باشید.
سعی کنید تاثیرگذار و دارای ارتباطات موثر باشید. طوری که ارباب رجوع شما را در ذهن خود حک کند و هر کس به شما مراجعه میکند نامتان را فراموش نکند.
ظاهر مرتب را فراموش نکنید. مرتب بودن و آراسته بودن، الزاما آرایش داشتن نیست. منظور رعایت نظم، فرم شکیل اداری، مزین بودن به اخلاق حسنه و خلق نیکو و یک کلام ارائه یک خانم تمامعیار شاغل است که با ظاهری مرتب و متشخص ظاهر میشود. قبل از اینکه مدیر شوید، ظاهر خود را مدیریت کنید.
و نکته آخر اینکه محیط کار جای امنی نیست. چندان به دیگران اعتماد نکنید، یک همکار زن موفق همواره زیر ذرهبین است و گاه خانمهای همکار هم مدیران مرد را به مدیر زن ترجیح میدهند. پس اسرار و رموز کار خود را در هر نشست و برخاست و نزد هر کسی نگویید. از کسی بدگویی نکنید و محل کار را با دورههای دوستانه اشتباه نگیرید و بهانه دست رقبای خود ندهید.
چاردیواری - ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم
ایران، استارتآپهای تازهکاری دارد که به گفته این جوان موفق ایرانی، حتی از فرانسویها هم بلندپروازتر و جسورتر هستند.
رکسانا ورزا در آمریکا به دنیا آمده است. تحصیلاتش در زمینه زبان فرانسه و اقتصاد سیاسی بوده اما بعدها راهش به طرف استارتآپ کشیده میشود. او در حال حاضر با چند شرکت و رسانه معروف فرانسوی و بینالمللی در زمینه فناوری همکاری دارد.
«ورزا» فارسی را خوب حرف میزند، گرچه گاهی برای خواندن متنهای فارسی به زیر و زبر متکی است اما هنوز به نوشیدنی قهوهای توی فنجان «قهوه» میگوید، نه «کافی» و وقتی هم چیزی متعجبش میکند، ساده میگوید «شوکه شدم»، نه «شاک شدم». مصاحبه با این جوان موفق ایرانی را در ادامه بخوانید.
کار کردن در رشته استارتآپ را از سال ٢٠٠٧ میلادی یعنی حدود ٧ سال پیش آغاز کردم. آن روزها در زمینه سرمایهگذاری در «آژانس فرانسه» که یک آژانس دولتی فرانسوی بود، کار میکردم.
من همیشه به ایرانی بودنم افتخار کردهام. راستش را بخواهید آمریکا با همه امکاناتش دل آدم را میزند، چون مردم آنجا مثل ماشین میمانند. در آنجا کسی درباره مسائل مهم زندگی فکر نمیکند و مردم کشورهای دیگر برایشان مهم نیست |
مرکز فعالیت ما شهر سانفرانسیسکو بود و من به کمپانیهای آمریکایی کمک میکردم تا تجارتشان را در فرانسه گسترش بدهند. همان وقتها بود که درباره کار استارتآپها کنجکاو شدم. بعد از مدتی، به عنوان کارآفرین شروع به فعالیت در بعضی از پروژهها از جملهGirls in tech و Falicon (فالیکون) کردم. همزمان با چند پروژه استارتآپی دیگر همکاری داشتم. سال پیش، بعد از چند سال تجربه و فعالیت، برای اولینبار همراه با چند فرد دیگر یک شرکت به نام Tech. eu (تک دات او) را راهاندازی کردیم.
شک نداشته باشید که استارتآپ بودن سخت است اما در عین حال بامزه و هیجانانگیز هم هست. بیشتر استارتآپها، مثل خیلی از کسانی که در کارهای تجاری کوچکی دارند، زمان و منابعشان محدود است اما خدمات یا محصولاتی را ارائه میدهند که احتمالا در گذشته نمونه مشابهی نداشته است. ما بیشتر وقتها باید در کارمان فرز و چابک باشیم تا از رقیب جا نمانیم. کارآفرینها وظایف و چالشهای خودشان را دارند. یک کارآفرین استارتآپ زمانی موفق میشود که بتواند با وضعیت بازار خودش را وفق بدهند. چنین کسی باید با خلاقیت در زمینههایی مثل استراتژی بازاریابی، مدل بازرگانی (Business model) و… جای خودش در بازار را پیدا کند. به نظر من، کارآفرین خوب باید هنر گوش کردن را بلد باشد.
راستش را بخواهید، من یک حس دوگانه نسبت به تکنولوژی دارم. هم دوستش دارم، هم از آن متنفرم. از یک طرف آن را میستایم به خاطر اینکه فرصتهای شگفتآوری در جهان ایجاد کرده و به مردم توانایی داده کارهایی بکنند که تا پیش از آن هرگز نمیتوانستهاند انجامش بدهند. از طرف دیگر، تکنولوژی معایبی هم دارد و میتواند آسیبرسان باشد. به نظر من این منطقی است که هر چیزی در دنیا طبیعتی دوگانه داشته باشد. تکنولوژی هم مستثنا نیست، یک روی خوب دارد، یک روی بد.
اگر نظر من را بخواهید، توصیه میکنم که مردم دنیا مراقب این مزیتها و معایب باشند. ما باید قوانین جدیدی وضع کنیم، مردم را آموزش دهیم و مطمئن باشیم که آنها درباره تاثیرات خوب و بد تکنولوژی زندگیشان به اندازه کافی اطلاعات دارند.
راستش را بخواهید، من خودم را آدم موفقی نمیدانم که بتواند برای دیگران الهامبخش باشد چون هنوز در اول راه هستیم اما به هرحال چیزهایی وجود دارد که از داشتنشان به خودم میبالم.
بگذارید به جای جواب دادن به پرسش شما، برایتان بگویم که چطور به اینجا رسیدم. میخواهم بدانید که اوایل، کار به این راحتی پیش نمیرفت و خیلی تلاش کردم تا به اینجا برسم. من در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴خ.) به سختی میتوانستم فرانسوی صحبت کنم. پیدا کردن شغل هم برایم دشوار بود. رزومهام را چند بار به جاهای مختلف میفرستادم اما جوابی دریافت نمیکردم.
اوایل همهچیز واقعا مایوسکننده بود اما یواشیواش راهم را پیدا کردم، توانستم لیسانسم را در رشته زبان فرانسوی بگیرم و در دو شرکت «مایکروسافت» و «تک کرانچ» فرانسه کار کنم.
در طول این مدت، چندباری برای دیدار با رییسجمهوری فرانسه هم دعوت شدم تا درباره نوآوریهای تکنولوژی به او توضیح بدهم. چند وقت که گذشت، همهچیز آرامآرام بهتر شد و بعد از یک دوره خیلی سخت، رویایم داشت به واقعیت بدل میشد. حالا من به جایی رسیدهام که نمیدانم الهامبخش هست یا نه، هرچه که هست، از بودن در چنین وضعیتی به خودم افتخار میکنم.
ما طرح تیمهای به دردبخور جوانها را انتخاب کرده، برایشان منابع و نیازهای اولیه فراهم میکنیم تا بتوانند ایدههایشان را عملی کنند. البته گاهی به چیزهایی غیر از بودجه هم نیاز هست که ما برای جوانان خلاق فراهم میکنیم.
از ۶ سالگی تابهحال، معمولا سالی یکبار به ایران آمدهام و همیشه با گریه، به آمریکا یا فرانسه برگشتهام. ایران یک چیز خاصی دارد که نمیدانم چیست ولی به دل آدم مینشیند |
چند وقتی است که یک رسانه تازهکار اروپایی به نام «تک دات ای یو» راه انداختهایم که کارش اطلاعرسانی درباره تازههای تکنولوژی است. تلاش میکنیم تا آخرین دستاوردهای تکنولوژی را آنالیز کنیم و خبرهای کامپیوتری مربوط به تمام اروپا را پوشش دهیم.
آشنایی با گروههای استارتآپی ایران برای من خیلی هیجانانگیز بود. اولینبار که جوانان استارتآپ ایرانی را دیدم از خوشبینی و بلندپروازیشان لذت بردم. این چیزها را در فرانسه بسیار کم میبینید. فرانسویها زود در مقابل چالشها کم میآورند و رویاهای بزرگی در سر ندارند اما در ایران اینطوری نیست. بعضی از ایرانیانی که من دیدم، کاملا برعکس فرانسویها بودند و پروژههای فوقالعادهای راهانداخته بودند.
در واقع مشکلی وجود ندارد که ایرانیها نتوانند حل کنند. این خیلی برای من دلگرمکننده بود. خودم خیلی دوست دارم عضو گروههای استارتآپی ایران باشم اما برای رسیدن به این موضوع باید روی تقویت زبان فارسیام کار کنم. در مجموع هرکاری از دستم بربیاید، دراینباره انجام خواهم داد.
من همیشه به ایرانی بودنم افتخار کردهام. راستش را بخواهید آمریکا با همه امکاناتش دل آدم را میزند، چون مردم آنجا مثل ماشین میمانند. در آنجا کسی درباره مسائل مهم زندگی فکر نمیکند و مردم کشورهای دیگر برایشان مهم نیست. مثلا اگر کسی پارکینگ یک مجتمع تجاری را اشغال کند، صدای اعتراض مردم بلند میشود اما اگر پای جنگ در میان باشد، اهمیتی نمیدهند. من این طرز تفکرشان را دوست ندارم اما فرانسویها اجتماعیترند. حالا بگذارید از ایرانیها برایتان بگویم. نمیدانم ایران چه چیزی دارد اما محیط اینجا همیشه به دلم نشسته است.
از ۶ سالگی تابهحال، معمولا سالی یکبار به ایران آمدهام و همیشه با گریه، به آمریکا یا فرانسه برگشتهام. ایران یک چیز خاصی دارد که نمیدانم چیست ولی به دل آدم مینشیند. یکجور زندگی و هیاهو در ایران هست که جای دیگری نمیبینید.
همه با هم احوالپرسی میکنند یا وقتی میخواهی چیزی بخری، میگویند «قابل نداره» یعنی میتوانی پولش را ندهی. آنطرفیها خیلی منظم هستند اما اینجا نه. یکجوری احساس میکنم همهچیز طبیعیتر است.
وقتی در کالیفرنیا بودم، پدرومادرم همیشه از من میخواستند رشتهای بخوانم که یک شغل مطمئن برایش پیدا شود، چیزی مثل حقوق، داروسازی یا مهندسی ولی من همیشه دوست داشتم زبان فرانسه بخوانم. راستش را بخواهید، دلیلش را نمیدانستم و در آن زمان هم مطمئن نبودم که با دانستن این زبان چهکار میشود کرد. حتی میگفتند زبان اسپانیایی ممکن است بیشتر به دردم بخورد اما من رفتم سراغ زبان فرانسوی.
پدرم نگران بود که اگر زبان فرانسه بخوانم، نتوانم شغلی پیدا کنم. او همیشه سربهسرم میگذاشت که در بهترین حالت، یک معلم فرانسوی بد خواهم شد! در آمریکا جو اینطور است که همه میخواهند مهندس، دکتر یا وکیل بشوند تا پول دربیاورند.
کمتر کسی به رشتههای دیگر فکر میکند. من حتی به یاد دارم که با والدینم بحث و جدلهای فراوانی درباره رشته تحصیلیام داشتیم تا اینکه زمان گذشت و من بعد از دانشگاه در «آژانس فرانسه» مشغول به کار شدم. پدرم که فهمیده بود من یک کار خیلی خوب پیدا کردهام و رشته تحصیلیام به درد خورده، از من عذرخواهی کرد.
یکی از بهترین خاطرههای من، تجربه سردبیری «تک کرانچ»، یکی از رسانههای معتبر در زمینه تکنولوژی در فرانسه بود. جریان استخدامم در این رسانه جالب است. من آن روزها سرگرم گذراندن دوره لیسانس بودم و چندان هم از کلاسهای اقتصاد سیاسی خوشم نمیآمد. برای همین تصمیم گرفتم یک وبلاگ درباره استارتآپهای فرانسه به زبان انگلیسی راه بیندازم. این کار برای من جنبه سرگرمی داشت و هیچوقت فکرش را نمیکردم که کسی وبلاگم را بخواند. برای همین یک نام احمقانه برایش انتخاب کردم. نامش را گذاشتم «تکباگت» که به فارسی میشود «نان باگت تکنولوژی».
چند هفته بعد از راهاندازی وبلاگم، یکی از دستاندرکاران ارشد «تک کرانچ» اروپا به من ایمیل زد و خواست با آنها همکاری کنم. راستش خیلی جا خوردم. انتظار نداشتم کسی به نان باگت من علاقهای نشان بدهد!
چند وقت بعد هم این مدیر ارشد «تک کرانچ» را در فرانسه دیدم. ما با هم قهوه خوردیم و او بعد از یک مکالمه طولانی به من پیشنهاد کار به عنوان سردبیر بخش فرانسوی رسانهشان را داد. اصلا انتظارش را نداشتم چون شانس خودم را به عنوان کسی که فرانسوی، زبان بومیاش نبود در تصاحب این شغل زیاد نمیدیدم. طبیعی است که پیشنهادش را خیلی زود پذیرفتم. انتظار داشتم پروسه استخدام در چنین شرکتی دست کم دو ماه طول بکشد اما صبح فردایش با من تماس گرفتند و گفتند تو استخدام شدهای. به همین راحتی!
ما در مایکروسافت تلاش میکنیم تا بهترین امکانات را برای استارتآپها فراهم کنیم. در حال حاضر ما ٧ کشور دیگر را زیر پوشش داریم. «تک دات او» که من جزو بنیانگذارانش هستم، در حال بزرگتر شدن است. به زودی تلاش خواهیم کرد تا بخش مربوط به بازرگانی شرکت را راهاندازی کنیم. چند شعبه از موسسه «گِرز این تک» را در کشورهای دیگر تاسیس کردهایم و میخواهیم تا پروژههایمان را به کشورهای دیگر عرضه کنیم. در ضمن یکسری کلاسهای برنامهنویسی هم برای مردم عادی و علاقهمندان داریم.
مجله ایده آل: کوکو یکی از غذاهای فوری اسـت که خانم های شاغل و حتی خانه دار خیلی به درست کردن آن علاقه مندند. در این مطلب طرز تهیه کوکوی کنگر را به شما آموزش داده ایم. البته امیدواریم کنگر بخورید اما لنگر نیندازید.
مواد لازم:
روش تهیه:
1. کنگر را درشت خرد کرده و در قابلمهای ریخته با کمی آب بپزید یا میتوانید آنها را بخارپز کنید. بعد از پخت، کنگرها را در آبکش ریخته و صبر کنید تا آب آنها کاملا جدا شود.
2. در کاسهای تخم مرغها را شکسته و با چنگال هم بزنید تا یکدست شوند. سبوس و زرشک و گردو را افزوده هم بزنید.
3. حالا ادویهها و مواد پودری شامل دارچین، بیکینگپودر و نمک را بیفزایید و خوب با دیگر مواد مخلوط کنید.
4. در تابهای کمی روغن ریخته روی حرارت ملایم بگذارید. کنگررا به مایه کوکو افزوده و خوب با دیگر مواد مخلوط کنید.
5. وقتی روغن داغ شد مایه کوکو را در تابه ریخته و یکدست پهن کنید. در تابه را ببندید و صبر کنید تا یکطرف کوکو روی حرارت ملایم سرخ شود.
6. بعد از حدود بسیت دقیقه، کوکو را برگردانید تا طرف دیگر آن هم سرخ شود. بعد در ظرف مورد نظر گذاشته و با سبزیجات دلخواه تزیین و سرو کنید.
مجله ایده آل: کوکو یکی از غذاهای فوری اسـت که خانم های شاغل و حتی خانه دار خیلی به درست کردن آن علاقه مندند. در این مطلب طرز تهیه کوکوی کنگر را به شما آموزش داده ایم. البته امیدواریم کنگر بخورید اما لنگر نیندازید.
مواد لازم:
روش تهیه:
1. کنگر را درشت خرد کرده و در قابلمهای ریخته با کمی آب بپزید یا میتوانید آنها را بخارپز کنید. بعد از پخت، کنگرها را در آبکش ریخته و صبر کنید تا آب آنها کاملا جدا شود.
2. در کاسهای تخم مرغها را شکسته و با چنگال هم بزنید تا یکدست شوند. سبوس و زرشک و گردو را افزوده هم بزنید.
3. حالا ادویهها و مواد پودری شامل دارچین، بیکینگپودر و نمک را بیفزایید و خوب با دیگر مواد مخلوط کنید.
4. در تابهای کمی روغن ریخته روی حرارت ملایم بگذارید. کنگررا به مایه کوکو افزوده و خوب با دیگر مواد مخلوط کنید.
5. وقتی روغن داغ شد مایه کوکو را در تابه ریخته و یکدست پهن کنید. در تابه را ببندید و صبر کنید تا یکطرف کوکو روی حرارت ملایم سرخ شود.
6. بعد از حدود بسیت دقیقه، کوکو را برگردانید تا طرف دیگر آن هم سرخ شود. بعد در ظرف مورد نظر گذاشته و با سبزیجات دلخواه تزیین و سرو کنید.
میزان رضایت زناشویی در زوجهای شاغل چقدر اسـت؟
وقتی که زن و شوهر همزمان شاغل باشند ممکن اسـت در زندگی زناشویی خود دچار مشکلات کوچکی شوند اما این به معنی نداشتن رضایت زناشویی نیست و اتفاقاً میتواند باعث رضایت بیشتر در زندگی زناشویی شود.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ زوجهای هر دو شاغل، بزرگترین گروه خانوادههای غیرسنتی هستند. در این نوع خانوادهها، زن و شوهر هر دو کار و شغل خود را دارند و از درآمد مشترکشان زندگی خانوادگی را اداره میکنند. این الگو با خانوادههای سنتی که در آن شوهر مسئولیت نانآوری خانه را بر عهده دارد و زن صرفاً به خانهداری میپردازد، به صورت کلی متفاوت اسـت.
ازدواج در طول تاریخ شکلهای متفاوتی پیدا کرده، اما هرگز از بین نرفته اسـت. با تغییرات اجتماعی و تغییر در سبک زندگی انسانها، ازدواج نیز تحت تأثیر قرار گرفته اسـت. امروزه به دلایل متعدد، ازدواج زن و مردی که هر دو شاغل هستند، رواج زیادی پیدا کرده اسـت. زندگی زوج هردو شاغل، ساز و کار متفاوتی با زوجهای سنتی که در آنها فقط مرد شاغل و نانآور خانواده تلقی میشود، دارد. این نوع از ازدواجها مزیتها و در عین حال، مشکلاتی را برای هر دو عضو زوج ایجاد میکند. زن و شوهری که هر دو بیرون از خانه کار میکنند، در صورتی که مشکلات ناشی از شاغل بودن توأمان زن و شوهر را بشناسند و راههای رفع و حل آنها را بیابند، میتوانند رضایت زناشویی بالایی را تجربه کنند. در غیر این صورت، ناسازگاریهای زیادی در رابطه آنها شکل میگیرد که باعث ایجاد نارضایتی در همه ابعاد زندگی میشود.
سؤالی که مطرح میشود، این اسـت که تأثیر شیوه زندگی زوجهای دوشغلی بر کیفیت زندگی، روابط زناشویی و رضایت از زندگی خانوادگی و بالاخره بر هویت زن و شوهر چیست؟ به طورکلی، کیفیت زندگی زوجهای هر دو شاغل کاملاً بالاست؛ چراکه کیفیت زندگی، کارکرد نقشهایی اسـت که زن یا مرد ایفا میکنند(مانند خود، والد، کارگر یا کارمند و همسر) و رضایت تجربهشده از سوی زن یا شوهر، یعنی رضایت شغلی، رضایت زناشویی، رضایت شخصی و رضایت خانوادگی. کیفیت زندگی در زوجهای هر دو شاغل، به دلیل وضعیت مالی ناشی از دو درآمد، برای زن و شوهر هر دو بالا و مطلوب اسـت. از نظر زن، اشتغال نیازهای بسیاری را برآورده میسازد، از جمله درگیر شدن با کار، تنوع، چالشانگیزی و قدرت که ممکن اسـت در صرف نقش خانهداری، با همه اهمیتش ارضا نشود. در دید مرد، اشتغال زن و مرد هر دو به معنای ایفای نقشها و تعهدات غیرسنتی اسـت، به ویژه مراقبت از کودک که به پاسخهای تربیتی و عشق و محبت نیاز دارد. به این ترتیب، مرد برای موفقشدن کمتر احساس فشار میکند، زیرا او به تنهایی مسئول رفاه مالی خانواده نیست. این شیوه زندگی بر کیفیت روابط زناشویی نیز اثر مثبت دارد، زیرا در آن تعادل بیشتر از قدرت و تصمیمگیری در مقایسه با روابط سنتی به چشم میخورد. تصمیمگیریهای مشترک موجب احترام بیشتر زن و شوهر نسبت به یکدیگر بر اساس تساوی میشود و آن دو را به یکدیگر نزدیکتر میکند. آنان افزایش ارزش شخصی و ادراک شایستگی خود را تجربه میکنند، چراکه آنان میتوانند مسائل شغلی و غیرشغلی خود را با هم در میان بگذارند و هر دو رابطهای منصفانه را تجربه کنند.
باید توجه داشت که زن و شوهرِ هردو شاغل، زمانی احساس رضایت از زندگی زناشویی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاری کند و شغل زن موجب شود درآمد خانواده نیز افزایش بیابد. در این خانوادهها، رضایت زناشویی هنگامی که زن و شوهر از نقش زن در خانه انتظار نقش جنسیتی سنتی دارند، پایین اسـت.
تعارضهای این خانوادهها میتواند شامل تنیدگیهای شغلی، بار کاری زیاد، تعارض نقش و نیز مشکلات مربوط به مراقبت از کودک، نگهداری از بزرگسالان و مسائل مربوط به تعادل میان شغل، خانواده و نیازهای شخصی میشود. در نهایت، فشارهای روانی دارای کیفیت واگیر اسـت و به جنبههای دیگر زندگی فرد نیز سرایت میکند.
تعارضهای کاری و خانوادگی هنگامی به وجود میآید که فشارهای مربوط به نقش و انتظارات در کار و خانواده ناهمساز باشند، مانند زمانی که شرکت در یک نقش، مشارکت در نقش دیگر را غیرممکن میسازد.
تعارضهای مبتنی بر زمان، تعارضهای مبتنی بر فشار روانی و تعارضهای مبتنی بر رفتار (گرینهاوس و دیگران-1987). تعارضهای مبتنی بر زمان عبارت اسـت از اینکه چگونه زمان اختصاصیافته به یک نقش موجب کاهش توجه به نقش دیگر میشود، مانند زمانی که ملاقاتهای کاری با جلسات مدرسه کودک در تعارض اسـت و تعارضهای مبتنی بر فشار روانی عبارت اسـت از ورود نشانههای تنیدگی، مانند خستگی و تحریک پذیری از یک نقش به نقش دیگر. تعارضهای مبتنی بر رفتار عبارت اسـت از ناهمسازی رفتار در یک نقش با نقش دیگر. مانند زمانی که از کارمند در محیط کار، عینی بودن و غیرعاطفی عملکردن و در خانواده، گرمی، عاطفیبودن و نقش پرورشی مورد انتظار اسـت.
انواع گوناگون فشارهای روانی طبیعتاً بر رابطه زن و شوهر درخانواده اثر میگذارد. این فشارهای روانی شامل انتظارات و توقعات شغلی در مقابل انتظارات شخصی و خانوادگی، رقابت میان زن و شوهر، تقسیم کار، ترتیب مراقبت از کودک، تخصیص زمان، مهاجرتهای جغرافیایی مربوط به شغل، شبکههای اجتماعی و حفظ هویت در مقابل پراکندگی هویت خواهد بود.
یافتن پاسخ برای این سؤالات، برای زن و شوهرِ هردو شاغل حیاتی اسـت: کارهای خانه چگونه تقسیم شود؟ چه کسی کاری را و بر اساس چه معیاری انجام خواهد داد؟ چه کسی اختیار و کنترل پول را دارد؟ آیا حساب بانکی جداگانه اسـت یا مشترک؟ حقوق هریک در مصرف کردن پول چیست؟ همسران چگونه باید با جابهجاییهای شغلی کنار بیایند؟ آیا منتقل شدن یکی از زوجین به محل کاری دیگری، راهحلی واقعبینانه اسـت؟ اگر یکی از زوجین در شغلش از دیگری موفقتر باشد، چه پیامدی دارد؟ چگونه زن و شوهر میتوانند بار اضافی و بیرمقی و بریدن از کار را تشخیص دهند و در رفع آن اقدام کنند؟ در موارد اضطراری چه کسی در دسترس خواهد بود؟ آیا تسهیلات مراقبت از کودک در شرایط اضطراری موجود اسـت؟ آیا تسهیلات مراقبت از کودک در دسترس همه اسـت؟ زن یا شوهر برای غنیساختن روابط با همسر چه کارهای خاصی باید انجام دهد؟ سرانجام، منبع فشار روانی و یا تعارض هرچه باشد، هدف زن و شوهر منصف، یافتن راهحل مطلوب برای اشتغال هر دوی آنهاست.
انصاف در روابط زن و شوهری، یعنی تعادل مشاهده شده در طول زمان میان نیازها و هدفهای فردی، زوجی و خانوادگی و احساس رابطهای منصفانه میان زن و شوهر. منصف بودن به معنای مساوی بودن نیست و از طریق تقسیم مساوی مسئولیتها به دست نمیآید. منصف بودن زمانی معنا مییابد که زوج در جهت هدفی مشترک تلاش کنند.