بامداد-تصور ابتدایی که از مرگ به ذهن انسان می رسد خصوصا در تصور مادی گراها که این تصور را علم فرض کردند این است که مرگ باعث نابودی انسان می شود. آیا واقعاً مرگ همین است؟ یعنی مرگ باعث نابودی انسان می شود؟ یا اینکه مرگ انسان را از یک مرحله وارد مرحله دیگری می کند و از یک عالم به عالم دیگری سیر می دهد بطوری که در یک نشئه غروب می کند همزمان در نشئه دیگری که وسیع تر و زیباتر و بزرگتر هست طلوع می کند؟
آنچه که از روایات و آیات رسیده خیلی روشن و قابل بیان است اما در این مباحث علم و عقل اگر هم حرفی داشته باشند خیلی کم است. از روایات بر می آید که حقیقت مرگ چیزی جز لباس عوض کردن و منزل عوض کردن و بوئیدن یک گل خوشبو برای بعضی از افراد نیست.
از امام جواد (علیه السلام) نقل شده که به امام سجاد(علیه السلام) گفتند مرگ چیست؟ فرمود: مرگ برای افراد مختلف، فرق می کند. برای مومن، مرگ مثل در آوردن لباس کثیف و آلوده به انواع باکتری ها به تعبیر امروزی ها و رها شدن از قید و بندهای سنگین که به دست و پای انسان بسته شده است. عوض کردن لباس های کثیف و آلوده و میکروبی به پاکترین و خوشبوترین لباس ها و به دست آوردن رهوارترین مرکب ها به جای مرکب مادی که کند و پر زحمت است . مرکب برزخی بسیار رهرو و خوب هست .
پس مرگ چیزی جز به یک منزل زیباتر و مأنوس وارد شدن و یک مرکب و یک وسیله بهتر که همان وجود برزخی است پیدا کردن نیست. برعکس برای کافر مرگ مساوی با عوض کردن لباس بسیار گران قیمت و منتقل شدن از منزل های مأنوس و دوست داشتنی است و به جای این لباس ها پوشیدن لباس های کثیف و خشن و دردآور و وارد منزل های وحشتناک و دردناک و عذاب های سخت شدن است. پس مرگ برای مومن یک معنا و حقیقت دارد و برای کافر حقیقت دیگری دارد. بنابراین نمی توانیم بگوییم مرگ انتقال است. انتقال از کجا به کجا؟ نمی توانیم بگوییم مرگ به معنای عوض کردن لباس است؟ چه لباسی عوض می شود و کی لباس عوض بکند و به چه لباسی عوض بشود؟
از امام (علیه السلام) پرسیده شد: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابی است که هر شب در آن خواب فرو می روید منتها این خواب طولانی است و بیداری از آن تا روز قیامت نخواهد بود. آنچه انسان در خواب ازانواع شادی ها و ناراحتی ها می بیند در حالت مرگ هم همین است. بر اساس این روایت مشابهت های فراوانی بین عالم خواب، عالم رویا ،عالم برزخ و عالم مثال هست.
انسان با مرگ وارد عالم مثال می شود. روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که به امام عرض کردند « صف لنا الموت » مرگ را برای ما توصیف کن. امام فرمود: مرگ برای مومن همانند بوئیدن یک بوی بسیار خوش و عطسه کردن تمام می شود که با بوئیدن این بو رنج و ناراحتی و درد همه قطع شده و از بین می رود. اما برای کافر مثل گزیدن مارهای بسیار سمی، افعی های بسیار خطرناک و گزیدن عقرب یا شدیدتر از آنهاست. به امام (علیه السلام) گفته شد برخی می گویند مرگ شدیدتر از این است که انسان بخواهد با قیچی بدنش تیکه تیکه بشود یا با اره بخواهند بدنش را اره بکنند و مثل این است که میله آسیا را در چشم انسان بگردانند. امام(علیه السلام) فرمود: این حرف ها درست است منتها مختص بعضی از کافرین است یعنی حتی خود کافرها هم همگی چنین مرگ سختی را ندارند. بعد امام (علیه السلام) فرمود: هنگام احتضار شدت رنج و عذاب را در چهره آنها نمی بینید.
مرگ نسبت به افراد مختلف ماهیتش فرق می کند اما در مجموع مرگ انتقال و نوعی لباس عوض کردن و رهایی از قید و بندهای مادی است.
رئیس انجمن ژنتیک ایران گفت: مردم باید هوشیار باشند و با برخی شعارهای عوامفریبانه، گنجینه اسرار ژنتیکی خودشان را در اختیار هر کسی قرار ندهند.
به گزارش مشرق، علاقمندان به مسائل روز حوزه سلامت، به یاد میآورند طی یک سال و نیم گذشته، در فضای شبکههای ارتباطی مجازی، کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست میشد که در آن مجموعهای از بازیگران از مردم تقاضا میکردند با کمک چند گوشپاککن (سوآپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونهای از سلولهای دهانی خود را با هدف نجات بیماران سرطانی به بانک ژن جهانی هدیه کنند.
در این کلیپ، با ابراز ناراحتی از سهم کم نمونههای ایرانی در بانک جهانی ژن گفته شده بود که ایرانیها علاقهای به نجات دادن جان بیماران ایرانی، خارجی و بیماران لوسمی ندارند.
گفتنی است؛ مجموعه ویژگیهای فردی هر انسانی در قالب رازها و اسرار نهفته شده در درون ژنهاست که از سوی خداوند متعال خلق شده و این آثار آنچه که بیانگر ویژگیهای ظاهری فرد مانند رنگ چشم، حالت مو، ظرفیتها، استعدادها و وضعیت سلامت هستند؛ خداوند متعال همه این اطلاعات نهفته شده را در ژنوم انسان به ودیعت گذاشته است.
اما به هر میزانی که علم بشر پیشرفت کرده و به فنآوریهای جدید دست مییابد، بخشی از این رازها شناسایی میشود؛ به اقتضاء همین پیشرفتها، میزان تسلط بر استفاده از ظرفیتهای خدادادی نیز افزایش مییابد، بنابراین یکی از جنبههایی که امروز در جهان مادی مورد توجه قرار گرفته، توسعه علم پزشکی از پزشکی متداول به سمت علم مولکولی است.
در "پزشکی اختصاصی یا Personal Medicine"؛ یعنی ویژگیهای ژنتیکی هر شخصی منحصربه فرد است و مطرح کردن اینکه هر دارویی امکان پاسخگویی به همه افراد را دارد، معقول نیست و آن متناسب با تفاوتهای فردی است؛ همین مسئله ایجاب میکند برای هر فرد خاص، مطالعات ویژه مولکولی صورت بگیرد و امروز مباحثی مانند ژندرمانی و اصلاح ژن یا تغییر در فرآیندهای تولید پروتئین و فرآوردههای متابولیک در بدن ما به وسیله مطالعات ژنتیک قابل مدیریت کردن باشد.
این بحث از سویی، ابزار مطلوبی برای رفاه و پیشرفت در زندگی است اما از سوی دیگر، اگر این اطلاعات در اختیار افراد غیرمطمئن قرار بگیرد، امکان دارد که وضعیت آسیبپذیری فردی نسبت به یک بیماری یا شناخت آسیبپذیری یک جامعه نسبت به یک عامل عفونی به عنوان یک ظرفیت مورد شناسایی شود و چنانچه در پشتپرده چنین مجموعهای افراد ناسالم وجود داشته باشند، میکروارگانیسمها، عوامل عفونی و عوامل بیمارزایی را طراحی میکنند تا جامعه هدف، قابلیت مقابله و پاسخگویی در برابر آن عامل مهاجم پاتولوژیک را نداشته باشد.
اطلاعات ژنتیکی یک سلاح دو لبه
بنابراین اگر این اطلاعات ژنتیک در اختیار یک مجموعه سالم درمانی قرار بگیرد، به طور اختصاصی میتواند برای یک بیمار نجاتبخش باشد اما اگر در اختیار یک فرد ناسالم قرار بگیرد، بیماریهای جدیدی را برای آن فرد، طراحی خواهند کرد که بدن وی توان مقابله با آن بیماری را نداشته باشد و در قالب یک عفونت ویروسی منتقل شود؛ بنابراین اطلاعات ژنتیکی یک سلاح دولبهای است که باید از آن حراست کرد.
به دست آوردن اطلاعات ژنتیکی به بهانه شناخت بیماریهای خاص و خطرناک
محمود تولایی، رئیس انجمن ژنتیک ایران با بازخوانی این موضوع اظهار داشت: ریشه این قبیل حرکتها مربوط به یک مجموعه آزمایشگاهی در انگلستان است که به ظاهر اعلام کردهاند میخواهیم به شناخت بیماریهای خاص و خطرناک کمک کنیم، اما با توجه به سوابق کشور انگلستان در لطمه زدن به کشور ما، این نگرانی وجود دارد که هدف اصلی آنها به دست آوردن اطلاعات ژنتیکی مردم جهان سوم به ویژه جمهوری اسلامی ایران باشد.
وی هشدار داد: اگر آنها بخواهند نمونههایی را از جامعه ایرانی به دست بیاورند تا عرصههای آسیبپذیر ژنوم ایرانیان را شناسایی کنند، این موضوع از نظر کلان و اجتماعی، یک تهدید به شمار میآید و از نظر اخلاقی نیز کشف و انتشار بسیاری از رازهای سلامت افراد درست نیست؛ همانگونه که آنچه به وسیله ویزیت و معاینه یک بیمار به دست میآید و پزشک موظف به حفظ این اسرار است، اگر وضعیت بیماری این فرد را به اشخاص دیگر منتقل کند به عنوان جرم تلقی میشود.
تولایی، متذکر شد: از طریق این علم میتوان مشخص کرد که برای مثال، فردی مستعد است تا 10 سال آینده دچار بیماری قلبی شود یا اگر با یک عامل سرطانی مواجه شود، سیستم ایمنیاش توانایی پاسخگویی به بیماری را ندارد؛ اگر آسیبپذیری ژنتیکی افراد شناسایی و منتشر شود، تبعات و عوارض از همان زمان دامنگیر افراد خواهد شد، زیرا با شناسایی اینکه چه افرادی دچار بیماری خواهند شد، آنها موقعیتها و حقوق اجتماعی خود را خواسته یا ناخواسته از دست میدهند؛ مثلا بانکها ممکن است به این افراد وام ندهند، استخدام به کار آنها دچار مشکل شود، کسی به سادگی با آنها عقد قرارداد نکند و بدین ترتیب زندگیشان دچار زحمت و مشقت میشود.
انتشار اسرار ژنتیکی افراد یک تهدید ژنتیکی است
وی با بیان اینکه انتشار اسرار ژنتیکی افراد یک تهدید ژنتیکی است، گفت: مردم باید هوشیار باشند و با برخی شعارهای عوامفریبانه، گنجینه اسرار ژنتیکی خودشان را در اختیار هر کسی قرار ندهند و اگر واقعا هدف خیرخواهانهای مطرح میشود، حتما از طریق مراکز مطمئن داخلی اقدام کنند زیرا امروز در کشور ما ظرفیت تخصصی در موضوع ژنتیک، از سطح منطقه بسیار مطلوبتر است.
این عضو هیأت مدیره انجمن بیوتکنولوژی و ژنتیک ایران، خاطرنشان کرد: ما در قوانین جاری خودمان، لایحه حفاظت از میراث ژنتیکی را داریم اما به نظر میآید باید بر اجرای آنها تاکید شود زیرا برخی از این رفتارها و ارتباطات به صورت آشکارا صورت میگیرد.
وی ادامه داد: گاهی حتی پیش آمده که یک پزشک در قالب اجرای طرحی بدون اینکه صلاحدید کشور را در نظر بگیرد و با مراکز تحقیقاتی داخلی هماهنگی کند، با هر مرکز تحقیقاتی در دنیا وارد مذاکره میشود و در بررسی یک دارو، نمونههای بیمار خود را برای آن مجموعهها ارسال میکند؛ علیرغم اینکه کار خلاف اصول اخلاق پزشکی انجام داده، برای مردم کشورش نیز خطرآفرینی کرده است.
این مقام مسئول، با بیان اینکه تابه حال برخوردی با این موارد صورت نگرفته و اکنون این خلاف روشن، امری بسیار طبیعی تلقی شده است، گفت: در دنیا این موارد تابع "اخلاق پزشکی" است و یک فرد میتواند اجازه ندهد هرگونه تستی بر روی وی انجام شود و اگر قرار است محققی هم تستی را انجام دهد، بر مبنای فرم اخذ رضایت آگاهانه از بیمار، فرد را کاملا توجیه کند که از نمونههای تست وی قرار است چه استفادههایی بشود.
مجلس شورای اسلامی توجه جدی به لایحه ذخایر ژنتیکی داشته باشد
تولایی، با ابراز شگفتی از اینکه فضای مجازی اعلام میکند که هرکسی میتواند یک نمونه بیولوژیک خود را به یک مرکز تحقیقاتی بفرستد، گفت: جاسوسی ژنتیکی هدف اصلی این مراکز است به ویژه یک مرکز تحقیقاتی که در بریتانیا مستقر است؛ این مراکز در نظر دارند اعمال خطرآفرین انجام دهند و رسانهها هم باید هُشیار بوده و ریشه این اطلاعرسانی را در شبکههای اجتماعی شناسایی و به مراجع ذیربط اطلاع رسانی کنند.
رئیس انجمن ژنتیک ایران، گفت: کشور ما در شرایط قابل قبول علمی در فناوریهای نوین بویژه ژنتیک و بیوتکنولوژی قرار دارد و نباید مردم تحت تاثیر عوام فریبی رسانههای رسمی و غیر رسمی بیگانه مهمترین دادههای مرتبط با سلامت خود را در اختیار قرار دهند؛ انتظار میرود مجلس شورای اسلامی با توجه جدی به لایحه ذخایر ژنتیکی بپردازد تا در پوشش ندانم کاری یا غفلت برخی مسئولین، گونه ها و ذخایر زیستی ما چه در حوزه گیاهی بویژه گیاهان دارویی، گونه های زیستی و حیات وحش و ... با عنوان گردشگری در طبیعت توسط بیگانگان غارت نشود و در قالب پایان نامه یا طرح های مشترک با طرف خارجی، بدون لحاظ قواعد، به تاراج نرود.
وی افزود: نقص مهم این لایحه هم عدم پیش بینی مقررات لازم برای ارسال نمونه های انسانی به خارج از کشور است که امید است با اهتمام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تدبیر مناسب اندیشیده شود و به این لایحه افزوده شود تا ضمن عدم هرگونه مانع بر سر همکاری علمی و پژوهشی، منافع ملی نیز محفوظ و خسارتی به میراث نیاکان ما وارد نشود.
انجمنهای تخصصی ذیربط بویژه انجمن ژنتیک ایران که چندین شاخه تخصصی مشتمل بر ژنتیک انسانی، ژنتیک گیاهی، ژنتیک جانوری، دام و آبزیان، ریزسازوارهها، ذخایر ژنتیکی و سلولهای بنیادی و عضویت صدها عضو متخصص در هر گرایش، همکاری با مسئولین و مراجع قانونگذاری را وظیفه خود دانسته و آمادگی کامل برای همکاری خواهند داشت.
به دست آوردن اطلاعات ژنتیکی به بهانه مبارزه با جرائم و تروریسم
به هرحال باید گفت: دستیابی به اطلاعات ژنتیکی افراد، ممکن است به بهانههای مختلفی انجام شود؛ چنانچه در سال گذشته دولت کویت اعلام کرده بود، اولین کشوری در جهان خواهد بود که برای همه گردشگرانی که به این کشور سفر میکنند اعم از شهروندان کویتی و غیرکویتی، ارائه اطلاعات DNA به مسئولان این کشور را اجباری میکند.
به گفته مقامات کویتی، نتایج این آزمایشها برای «مبارزه با جرائم و تروریسم» استفاده میشود و به هیچ وجه، بهرهبرداریهای پزشکی، مدنظر نبوده و بدون شک، حفظ حریم شخصی افراد، درنظر گرفته خواهد شد.
تبیان به نقل از گزارش خبرنگار مهر، با مجید زکی لو، قاری و استاد بین المللی قرآن کریم درباره سفر خود به سنگال و فعالیت های قرآنی وی در این کشور گفتگو کرده ایم که از نظر می گذرد؛
*در ابتدا، درباره سفر خود به کشور سنگال بگویید؟ استقبال از برنامه های قرآنی کشورمان در سایر کشورها به چه اندازه است؟
سنگال، نخستین سفر من به خارج از کشور نیست. تاکنون سفرهای بسیاری به کشورهای آسیایی، آفریقایی و بعضاً کشورهای اروپایی داشتم که در برنامه سفری به بحث تلاوت قرآن کریم، داوری مسابقات قرآن کریم و همچنین، تدریس علوم قرآنی پرداختم. سفر به کشورهای سیرالئون، نیجر، کنیا، زیمباوه، موزامبیک، اتیوپی، تانزانیا، و سنگال در کارنامه قرآنی من قرار دارند که علاوه بر بحث آموزش علوم قرآنی، سعی بر آن بوده تا تعمیق و تمسک به آموزه های قرآن و عترت مورد توجه قرار گیرد.
در برنامه سفر به سنگال، با دعوت اتحادیه مدارس قرآنی سنگال، بحث تلاوت قرآن کریم و آموزش پیشرفته تجوید و نغمات قرآنی برای استادان منتخب قرآنی را به مدت ۱۰ روز در دستور کار قرار دادیم که ضمن شرکت در محافل قرآنی در مراکز فرهنگی و مسجد جامع داکار، به محبت و دوستی با برادران دینی خود پرداختم تا تأثیرگذاری فنون قرآنی، بیشتر شود.
برای آموزش پیشرفته تجوید و نغمات قرآنی در سنگال، از ۱۴ استاد قرآن کریم از ۱۴ استان ین کشور که از نخبگان قرآنی سنگال بودند، دعوت به عمل آمد و تحت تعلیم قرار گرفتند. در روزهای آغازین این کارگاه آموزشی، نسبت به بحث فراگیری فنون قرآنی، رفتاری معمولی داشتند اما رفته رفته با اشتیاق بیشتری در کلاس ها حضور یافتند به گونه ای که در آخرین روز کارگاه آموزشی، اشک در چشمانشان حلقه می زد و می گفتند ما در این دوره با فنون کاملا جدیدی درباره علم قرائت قرآن آشنا شدیم در حالی که قبلا با این فنون کاملا بیگانه بودیم، از سوی دیگر قاریان ایرانی، چقدر متواضع و با محبت هستند، با مردم حتی بچه های کوچک خوب رفتار می کنند که این رفتارها با رفتار شخصیت هایی که متأسفانه بعضی از قاریان مصری دارند، بسیار متفاوت است.
رفتار قاریان ایرانی در سفرهای خارجی، تأثیر بسیار بالایی دارد فلذا، باید بدان توجه ویژه ای شود؛ مردم در این سفرها، بیش از آنکه به تلاوت های قرآن کریم توجه کنند به رفتارهای شخصیتی ما نظر می کنند و این مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
رفتار قاریان ایرانی در سفرهای خارجی، تأثیر بسیار بالایی دارد فلذا، باید بدان توجه ویژه ای شود؛ مردم در این سفرها، بیش از آنکه به تلاوت های قرآن کریم توجه کنند به رفتارهای شخصیتی ما نظر می کنند
در سفر به کشور سنگال، به عنوان یک استاد و قاری قرآن کریم، تجربه ۳۵ سال تدریس و تلاوت، اندوخته های خود را به کار گرفتم که اکنون، پس از گذشت دو ماه از آن ایام، همچنان با استادان و قاریان این کشور از طریق فضای مجازی در ارتباط هستم.
نکته قابل توجهی دیگری که مشهود است، ارتباط قاریان و استادان قرآنی کشورمان با قرآنیان سایر کشورها است. اکنون ارتباط مجازی با قرآنیان خارج از کشور از سوی برخی از قاریان و استادان قرآنی میسر شده اما کافی نیست و لازم است تا زمینه اعزام استادان و قاریان قرآن کشورمان نه تنها در ماه مبارک رمضان بلکه در طول سال به سایر کشورها مهیاء شود.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که هرچه اطلاعات قرآن آموزان، درباره علوم قرآنی افزایش می یابد، نیاز آنها به هدایت های قرآن کریم بیشتر می شود، بنابراین انتظار این است که برنامه ریزان مراکز قرآنی و دینی سنگال هم پای تحولات و پیشرفت های قرآنی جهان اسلام، قرآن آموزان را در توسعه فرهنگ و تربیت قرآنی یاری رسانند.
بازدید از موسسه قرآنی شیخ حُصری از برنامه های سفر به سنگال بود و بازدید از کلاس آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم و تلاوت بخشی از آیات سوره مبارکه دخان بود که وجد و حیرت قرآن آموزان، اساتید و رؤسای این مؤسسه را به دنبال داشت.
در این خصوص لازم به توضیح است که توانایی خواندن همراه با درک، تدبر در قرآن و انس با آن، سبب ورود هر فرد مسلمان به دریای معارف اسلامی می شود که بحمدالله این مهم، در میان قرآنیان سنگالی اتفاق افتاد؛ به طوریکه مدیر مؤسسه قرآنی شیخ حُصری، خواستار تدریس بنده برای رشته های علوم قرآنی در این مؤسسه و شعبه های زیرمجموعه آن(در اروپا و لبنان)، شد.
در این کشور، دارالقرآن کوکی به عنوان بزرگترین مکتب خانه قرآنی سنگال واقع در شهر «لوگا» _ در فاصله ۲۰۰ کیلومتری داکار پایتخت سنگال_ به امر توسعه فرهنگ قرآنی می پردازد. این دارالقرآن شامل صدها حافظ و قاری قرآن کریم در مقاطع نوجوان و جوان می شود که در این مکان، مشغول فراگیری علوم قرآنی و دینی هستند.
اما آنچه که مشاهده می شد، روش های تدریس و ابزارهای سنتی آموزش در این دارالقرآن بود که نیازمند بازنگری و به روز شدن هستند، زیرا در بحث آموزش قرآن کریم، آموزش کمی باید در خدمت آموزش کیفی قرار گیرد و بیش تر به بحث کیفی سازی توجه شود و از بهترین کیفیت در آموزش قرآن، استفاده شود.
قابل ذکر است که بنده به رئیس اتحادیه مدارس قرآنی سنگال اعلام آمادگی کردم تا دهها طرح تفصیلی آموزش علمی علوم قرآنی را خود بنده با همکاری متخصصین فن تهیه و تدوین نموده ایم (که هم اکنون این طرح ها در سازمان ها و مؤسسات و مراکز قرآنی کشورمان اجرا می شود) را به عنوان یک بسته بسیار ارزشمند سال ها تجربه علمی آموزش قرآن از سطح مبتدی تا عالی، در اختیار مردم مسلمان سنگال قرار دهیم.
*میزان توجه مؤسسات قرآنی خارج از کشور به مبحث آموزش های عقیدتی چگونه است؟
ما باید همواره نسبت به تأثیر تلاوت قرآن بر شکل گیری روابط دوستانه با سایر ملل توجه ویژه داشته باشیم و همچنین، از بحث آموزش های عقیدتی دور نشویم. توجه به آموزش های عقیدتی و دینی در کنار آموزه های قرآن کریم امری است که تاکنون مورد غفلت واقع شده است و در این بین، یکی از مهم ترین آموزه های عقیدتی توجه به حفظ، ترجمه و تدبر در آموزه های ناب امیرالمؤمنین(علیه السلام) حداقل در قالب کتاب بسیار ارزشمند نهج البلاغه است.
یکی از مهم ترین آموزه های عقیدتی توجه به حفظ، ترجمه و تدبر در آموزه های ناب امیرالمؤمنین(علیه السلام) حداقل در قالب کتاب بسیار ارزشمند نهج البلاغه است
حال توجه به این آموزه ها و نیز، ایجاد برنامه ای هدفمند برای بهره مندی از ظرفیت قاریان و استادان قرآن کریم اعزامی جمهوری اسلامی ایران به خارج از کشور جهت بسط این آموزه ها، امری مهم و مؤثر و مفید جهت پویاسازی آموزه های دینی در رفتارهای اجتماعی است.
در این کارگاه آموزشی سعی کردم با استفاده از آهنگ و دستگاه های مختلف و شیب ملایمی فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) را توسعه دهم؛ به طور مثال از آنجایی که صلوات، ذکری خاص به زبان عربی است و شامل درود بر پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) که مسلمانان در تشهد نماز و نیز، هنگام شنیدن یا بر زبان آوردن نام مبارک حضرت محمد(صلی الله و علیه وآله) ایراد می کنند، عبارت «وَ عَجِّل فَرَجَهُم» را پایان هر صلوات قرائت می کردم که تصور نمی کردم با من، همخوانی کنند اما مشاهده شد که برای تکرار آهنگین آن بسیار استقبال کردند.
در واقع، زمینه شناخت ائمه معصومین علیهم السلام و مأنوس شدن با آنها در کشور سنگال فراهم است، اما لازم است تا فعلا چراغ خاموش حرکت کنیم و برای ترویج فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) در میان اهل تسنن از استادان و قاریانی که متبحر و دارای تجربه در حوزه علوم قرآنی و دینی هستند، بهره گرفته شود.
*از آنجایی که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بازوی فرهنگی نظام جهت تزریق اسلام ناب محمدی(صلی الله و علیه وآله)، انقلاب شکوهمند اسلامی و دستاوردهای فرهنگی کشورمان در خارج از کشور محسوب می شود، آیا می تواند ظرفیتی عمیق و مفید برای نیل به اهداف نظام، جهت فرهنگی سازی فضای اجتماعی باشد؟
در اینجا، لازم است از زحمات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و برنامه ریزی که برای سفر بنده به سنگال ترتیب داده بودند، تشکر کنم. این سازمان با در اختیار داشتن نمایندگی های فرهنگی در خارج از کشور به طور قطع ظرفیتی عمیق و مفید برای نیل به اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
با توجه به اهمیت و جایگاه قرآن مجید در میان امت اسلام و ضرورت تبیین آموزه های کلام وحی در اقصی نقاط دنیا، باید پیش از اعزام استادان و قاریان قرآن کریم به خارج از کشور نسبت به شیوه تدریس و تجربه این افراد توجه شود؛ چراکه اگر ما وارد نشویم، وهابیون به صورت گسترده و مستمر ورود می یابند زیرا تقریبا این فرقه ضاله صهیونیستی وهابی، در سراسر جهان به طور گسترده فعال است.
برای تحقق فرهنگ انس با قرآن کریم در جامعه، نیازمند مطالعه دقیق و استفاده از نظرات صاحبان اندیشه و نیز تجارب مدیران فرهنگی موفق کشور هستیمفرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند و برای تحقق فرهنگ انس با قرآن کریم در جامعه، نیازمند مطالعه دقیق و استفاده از نظرات صاحبان اندیشه و نیز تجارب مدیران فرهنگی موفق کشور هستیم؛ براین اساس، در بحث فرهنگ سازی برای انس با قرآن کریم، ابتدا شناسایی وضع موجود و در ادامه آن، تقویت نقاط قوت جامعه از مهمترین کارهاست. چراکه امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: آیا حقیقت دین، جز محبت و دوستی، چیز دیگری است؟
بنابراین به هنگام آموزش فنون قرآنی و دینی، ابتدا وجود خدا را برای شخص ثابت کنیم، سپس لزوم ارسال رسل و معرفی دین از سوی خدا و آنگاه از راه مقایسه ادیان موجود، دین حق و قابل دفاع اسلام و مذهب حقه جعفری را به عنوان برترین دین الهی به جهانیان معرفی کنیم، از راه مباحث کلامی دین اسلام، حقّانیّت شیعه را اثبات کنیم که در این مسیر، آیات قرآن کریم گویای همه این مسائل است.
*متأسفانه برخی از قاریان قرآن کریم نسبت به اعزام خود به کشورهای آسیایی و آفریقایی اعتراض داشتند، به نظر شما کار قرآنی مهم است یا سیاحت و تفریح؟
بالطبع، کار فرهنگی یک روزه یا دو روزه جواب نمی دهد و نیاز به برنامه ریزی بلندمدت است که باید طبق همفکری کارشناسان و مسئولان فرهیخته سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت گیرد. سازمان فرهنگ جامعه نگر است و برخی از کشورها هستند که آن پتانسیل را دارند و می توانند به امر توسعه فرهنگ قرآنی، بپردازند.
متأسفانه برخی از قاریان قرآن کریم بر این باورند که اگر به کشورهای اروپایی سفر کنند، تأثیرگذاری بهتری در حوزه قرآن کریم خواهند داشت و می توانند فرهنگ عظیم قرآنی را در مراکز قرآنی و دینی این کشورها، رواج دهند. در صورتی که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با توجه به نقش سازنده ای که در معرفی فرهنگ اصیل کشورمان در دنیا دارد، بالطبع تشخیص بهتری نسبت به اعزام در خارج از کشور خواهد داشت.
متأسفانه برخی از قاریان قرآن کریم بر این باورند که اگر به کشورهای اروپایی سفر کنند، تأثیرگذاری بهتری در حوزه قرآن کریم خواهند داشت
نکته قابل توجهی دیگری که مشهود است، ارتباط قاریان و استادان قرآنی کشورمان با قرآنیان سایر کشورها است. اکنون ارتباط مجازی با قرآنیان خارج از کشور از سوی برخی از قاریان و استادان قرآنی میسر شده اما کافی نیست و لازم است تا زمینه اعزام استادان و قاریان قرآن کشورمان نه تنها در ماه مبارک رمضان بلکه در طول سال به سایر کشورها مهیاء شود.
همچنین، پینشهاد می شود لابراتوار آموزش قرآن کریم با هدف ترویج فرهنگ قرآنی در میان اقشار مختلف و بهبود کیفیت آموزش قرائت آهنگین و تدبر صحیح آیات مبارکه قرآن کریم و با استفاده از تکنولوژی های نوین از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، طراحی و ساخته شود تا ساز و کار ابتدایی ارتباط و تعامل استادان و قاریان برجسته کشورمان با قرآنیان خارج از کشور فراهم گردد.
از این رو، استادان و قاریان طی ساعاتی مشخص آموزه های لازم را از طریق درگاه وب با هماهنگی نمایندگی های فرهنگی کشورمان در خارج از کشور به قرآنیان خارجی تعلیم دهند.
*آیا زمینه قرآنی شدن سنگال مهیاست؟ در این مسیر، قاریان قرآن کریم چه نقشی در دیپلماسی قرآنی دارند؟
در هر ملتی وحدت و همبستگی مردم در شاکله هم زیستی مسالمت آمیز باعث تلاش مشترک برای دستیابی به اهداف ملی و آرمانی می شود که در پی آن، راه رسیدن به سعادت را که غایت و نهایت اهداف هر جامعه ای نام برده می شود، فراهم می کند. نقش قاریان در دیپلماسی قرآنی به دو بُعد آموزشی و بُعد رفتارهای قرآنی، برمی گردد. در شرایطی که گروه های تکفیری به جنایت و ایجاد اختلاف در دنیا می پردازند، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با هدف احیای مرجعیت قرآن و اهل البیت(علیهم السلام) به عنوان بزرگترین مفسران قرآنی، نقش سازنده ای دارد.
در جهت نشر قرآن کریم که تفسیر انحرافی در آن نباشد، می توان بهره گرفت و در راستای تلاوت قرآن کریم از جزوات و لوح های فشرده و فضای مجازی برای امر آموزش فنون قرآنی استفاده کرد چرا که، وهابیون کتاب هایی را نه تنها در مسجد جامع سنگال بلکه در مساجد سایر کشورها، قرار داده اند که افکار و اذهان جوانان و نسل آینده را منحرف کنند.
از این رو، پیش از اعزام قرآنیان کشورمان سعی بر آن شود تا افرادی خودساخته از لحاظ آموزشی و رفتاری انتخاب کنیم. توجه قاریان به آراستن خود به اخلاق قرآنی، ضروری است تا پس از خودسازی (از باب کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم) بتوانند باعث ترویج مفاهیم الهی در جامعه شوند.
تحول در جامعه قرآنی چه بسا کشورهایی که زمینه قرآنی شدن آنان چون سنگال مهیاست، به دنبال برنامه ریزی صحیح و اصولی قابل انجام است. حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت سالروز تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی فرمودند: «تبلیغات همان شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است».
از این رو، ما باید به موازات کار فرهنگی نیز فرایندی را برای رسیدن به اهداف قرآنی ایجاد کنیم و دیدگاه پیامبر اعظم(صلی الله و علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) را به عنوان تبیین کنندگان علمی و عملی قرآن و محبت و مودت نسبت به قرآن کریم را بسط و توسعه دهیم.
*بهره مندی از توان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای مقابله با گروه های تکفیری، چه تأثیری دارد؟
در جهت نشر قرآن کریم که تفسیر انحرافی در آن نباشد، می توان بهره گرفت و در راستای تلاوت قرآن کریم از جزوات و لوح های فشرده و فضای مجازی برای امر آموزش فنون قرآنی استفاده کرد چرا که، وهابیون کتاب هایی را نه تنها در مسجد جامع سنگال بلکه در مساجد سایر کشورها، قرار داده اند که افکار و اذهان جوانان و نسل آینده را منحرف کنند.
بی توجهی به فرهنگ سازی در امر آموزش و یادگیری موجب عدم برخورداری تعلیم و تربیت از عمق لازمه آن خواهد شد و به مرور کارکرد خود را از دست می دهد که در این میان نباید از بحث معرفی اسلام ناب محمدی (صلی الله و علیه وآله) و قرآن کریم غفلت کرد؛ چیزی که امروز منجر به پیدایش و تجمع گروه های سلفی تندرو و تکفیری ها شده، همان جهل و عدم آگاهی مردم نسبت به مسئله اسلام حقیقی و ناب است که همین امر به گسترش اسلام هراسی دامن می زند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای مقابله با این فرقه و گروه های تکفیری باید زیرساخت هایی را مهیاء کند تا علاوه بر چاپ و توزیع قرآن کریم و کتب آموزش فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) در سایر کشورها، به نام جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان، مسجد و دارالقرآن بسازیم. با اتفاق این مهم، قرآنیان با شیوه های الگوپذیری آشنا و با آن انس می گیرند و در زندگی آینده خود، این آموزه ها را سرلوحه زندگی و کار قرار می دهند.
فرآوری: دکتر جعفری – بخش اعتقادات شیعه تبیان
عده ای معتقد هستند که انسان هر چه باشد محدود اســت ، فکرش و عقلش محدود اســت در حالی که ذات باریتعالی و صفات خداوند که عین ذاتش هست نامحدود اســت و محدود نمی تواند درباره نامحدود فکر بکند.
تا حدی می شود خدا را شناخت منتها بر حسب آنچه که براهین عقلی همراهی می کند. اصل شناخت خدا باید باشه اما نه به آن شکلی که مجسمه گفتند.
بنابراین هر نوع ورود به اینگونه بحث ها ممنوع اســت و جایز نیست و نباید وارد این بحث ها شد. افرادی که چنین اعتقادی دارند اصطلاحاً به آنها معطّله گفته می شود . طبیعی اســت که این دیدگاه، دیدگاه درستی نیست چون به هر حال ما مکلف به عبادت خدا هستیم. نمی شود که خدا را نشناسیم وعبادت کنیم ، به میزان فهم خودمان، به اندازه ای که خداوند متعال اجازه داده، عقل اجازه می دهد باید خدا را بشناسیم تا بتوانیم عبادت بکنیم.
دیدگاه دوم درست نقطه مقابل این دیدگاه هست که معتقد هستند که خداوند متعال هم مثل سایر موجودات نه تنها قابل شناسایی بلکه قابل تشبیه و تمثیل و تجسیم هست. مثلاً خدا را تشبیه می کنند به انسان که دست دارد ، سر دارد و ....
می گویند چون قرآن می فرماید یدالله فوق أیدیهم پس خداوند دست دارد. این گروه را مجسمه می گویند . این فکر هم قطعاً باطل اســت زیرا خدا محدود می شود و چنین خدایی دیگر خدا نیست.
معتقد هستند که خداوند متعال هم مثل سایر موجودات نه تنها قابل شناسایی بلکه قابل تشبیه و تمثیل و تجسیم هست. مثلاً خدا را تشبیه می کنند به انسان که دست دارد ، سر دارد و ....
گروه اول دچار تفریط و گروه دوم دچار افراط شده اند. فکر معتدل که می گوید باید خدا را بشناسیم منتها طبیعی اســت که هر کس به اندازه ظرفیت خودش می تواند معرفت الهی داشته باشد حتی پیامبر عظیم الشأن اسلام هم با همه عظمتش می فرماید : " ما عرفت حقّ معرفتک " و " ما عرفتک حقّ معرفتک و ما عبدتک حقّ عبادتک " ، خدایا من تو را آن مقدار که حق شناخت تو هست نشناختم " .
ولی به هر حال به هر میزانی که انسان توان داشته باشه باید خدا را بشناسد که هم این فکر درست اســت و هم این نظر درست اســت. ما هم بر اساس همین نظر تلاش می کنیم که در حدی که براهین عقلی و نقلی اجازه می دهد معرفت الهی را در حد فشرده در نوشتارهای بعدی مطرح بکنیم.
در زمینه امکان معرفت خدا یا لزوم معرفت خدا سه نظریه وجود داشت. یک نظریه این بود که امکان ندارد بنابراین نباید وارد شد و باید این بحث را تعطیل کرد. یک نظریه هم جنبه افراط داشت یعنی ما خدا را همان گونه می توانیم بشناسیم که انسان را می توانیم بشناسیم. این دو نظریه را قبول نکردیم. نظر سوم این بود که تا حدی می شود خدا را شناخت منتها بر حسب آنچه که براهین عقلی همراهی می کند. اصل شناخت خدا باید باشه اما نه به آن شکلی که مجسمه گفتند.
فرآوری: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان
سوالی که در اینجا قابل طرح اســت اینکه از چه راهی می توانیم خدا را بشناسیم؟ کدام راهها مناسبتر و بهتر اســت؟
بدون توجه به موضوع معرفت چهار راه برای کسب معرفت در برابر انسان وجود دارد. انسان هر چه را که بخواهد بشناسد از چهار راه می تواند شناخت پیدا کند.
یک راه که معمولی ترین ، معروف ترین و ساده ترین راه می باشد راه عقل اســت. انسان از طریق عقل خود خیلی از معرفت ها را می تواند پیدا بکند. آنچه که از طریق عقل حاصل می شود اصطلاحاً به آن حکمت و فلسفه می گوییم.
راه دوم راه حس اســت یعنی انسان با حواس پنجگانه خود و بلکه بیشتر از حواس پنجگانه می تواند معرفت پیدا بکند و معلومی که از این طریق حاصل می شود را معمولاً علم یا همان علوم تجربی گفته می شود.
آن حدی که جایز نیست انسان وارد بشود جایی اســت که انسان بخواهد به کنه دات باریتعالی پی ببرد زیرا این شناخت محال اســت و امکان ندارد و نتیجه نمی دهد ، به همین دلیل هم در روایات نهی شده از این که انسان بخواهد وارد این قلمرو بشود
راه سوم راه دل یا راه فطرت اســت که انسان از طریق تزکیه نفس و از طریق پاک کردن درون و صاف کردن دل می تواند بسیاری از حقایق را حضوراً درک بکند. البته بین راه فطرت و راه دل می توان تفاوت هایی هم قائل شد اما هر جا که راه دل می گوییم مراد ما هر دوی آنها اعم از فطرت و دل اســت. آنچه از طریق دل به دست می آید معمولاً عرفان گفته می شود که محصول این راه اســت.
راه چهارم راه وحی اســت . انسان از این طریق از عالم بالا خبردار شده و حقایق را درک می کند. خواه این وحی قرآن باشد یا حدیث.
اینها هر کدام ویژگی ها و خصوصیاتی دارند و اینکه شناخت آنها چه محاسنی و چه محدودیت هایی دارند بحث های خوبی اســت اما ورود به آن بحث ها ما را از مقصد اصلی که خداشناسی اســت باز می دارد.
اما سوال این اســت که ازکدام یک از این چهار، راه وارد بحث خداشناسی بشویم؟
پاسخ این اســت که از هر چهار راه می توانیم وارد بشویم. البته آن راهی که در واقع مدخل ورود به این بحث اســت راه عقل اســت و حس فقط می تواند بعضی از مقدمات را به ما بدهد. یعنی از کبری و صغرای برهان فقط گاهی صغرای آن را می تواند برای ما حاصل بکند. کبرای برهان را باید با عقل فهمید.
راه سوم راه دل یا راه فطرت اســت که انسان از طریق تزکیه نفس و از طریق پاک کردن درون و صاف کردن دل می تواند بسیاری از حقایق را حضوراً درک بکند
دل هم مقدمات بسیار پیچیده ای دارد. وحی هم اگر صحت و مشروعیتش از طریق عقل تأیید نشود نمی توان در آن وارد شد.
بنابراین راهی که مطرح می کنیم و در واقع بهترین راه و بلکه ناگزیریم که از این راه وارد بشویم راه عقل اســت. براهین عقلی فراوانی بر اثبات باریتعالی و اثبات صانع اقامه شده اســت. هر چند حقیقت این اســت که کسی نیست که خدا را باور نداشته باشد. حتی منکرین خدا هم به نوعی خدا را باور دارند منتها به زبانشان یا با تلاش های بی ثمرشان می خواهند وانمود کنند که خدا را قبول ندارند وگرنه اصل وجود باریتعالی تقریباً از بدیهیات اســت .
لذا قرآن هم با شدت می فرماید: " أفی الله شک فاطر السموات و الأرض " مگر می شود انسان در وجود خدا شک کند؟ امکان ندارد. مگر می شود انسان خدا را که مشهود بر همه مخلوق اســت و همه مخلوقات او را می بینند قبول نداشته باشد ؟
براهین عقلی متعدد اســت. بعضی از براهین عقلی مقدمات حسی دارند مثل برهان نظم اگرچه خیلی سطحشان پایین تر ، محسوس تر و عامترهستند.
بطور کلی چهار راه برای شناخت خدا پیشنهاد می شود. راه عقل ، راه حس ، راه دل یا فطرت و راه وحی.
منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف
بازیهایی برای تحریکِ احساس و تقویت نیروی تمرکز
نیاز به تماس بدنی، از بدو تولد در هر انسانی به شدت دیده میشود. چنانچه کودک تماس بدنی کمی داشته باشد، نمیتواند زنده بماند. اهمیت آن به اندازهی آب و غذاست. تماسِ بدنی، غذای روح و روان اسـت؛ وسیلهای ارتباطی اسـت که با آن بدون نیاز به کلمهای، عشق، علاقه، پذیرش و موافقت بیان میشود. امّا متأسفانه در اکثر اوقات برقراری تماسهای بدنی با خواهشهای جنسی یکسان دانسته میشود. هر چند شاید این نتیجه از آن حاصل میشود، امّا این تصور هیچ ارتباطی به دوران کودکی ندارد. میل به تماس بدنی برای کودک، به معنای میل به تأثیر، آرامش و نزدیکی اسـت. در نظر گرفتن زمان برای خود، مراعات کردن متقابل و احترام به یکدیگر. برقراری تماس بدنی بدون ترس و وحشت و اعتماد به یکدیگر، جنبههای مهمی هستند که باید در کودکستانها به منظور پرورش اراده و تماس بدنی تقویت شوند. کودکی که بدون تماس بدنی بزرگ میشود، در تماس خود با دیگران با کمبودی مواجه اسـت و پرورش همه جانبهاش پیش از هر چیز در زمینهی حس جنبشی- لامسهای، دچار اختلال میشود. خطر اینکه فرد در روابط انسانی، برای مثال در گزینش همسرِ آینده خود دچار مشکلاتی شود، خیلی بزرگ اسـت. بنابراین، باید تماس بدنی محتاطانه، همدلانه و محدود نیز در کودکستانها مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از بازیهای شناختِ بدن تماس بدنی را با خود دارند و به کودک کمک میکنند که با احساسِ خود پرورش یابد.هدف:
حواسِ کودکان برانگیخته میشود و برای انجام پیشنهاد تنظیم شده پذیراتر میگردد.مرکز ثقل:
تقویت حسِ جنبشی- لامسهای، بینایی، شنوایی و بویایی، همچنین تقویتِ رفتار حرکتی، استعداد زبانی و اعتماد به نفسشلوغی دانههاى برف
هدف:
توجه به نشانهها و مراعات دیگرانصف گردان
هدف:
هماهنگی با دیگران؛ انجام دادن تماسهای بدنیشلوغی دستها
هدف:
تمرین برخورد با تازهها؛ تقویتِ اعتماد به نفسبطری گرم
هدف:
انجام دادن تماسهای بدنی، با استراحت خستگی را برطرف کردن، اعتماد فراوان به یکدیگر کردن؛ به چیزهای نو پرداختن.رقاصک
هدف:
انجام دادن تماسهای بدنی، به دیگران اعتماد کردن، به ناشناختهها پرداختنخرسهای خُرناس کش
هدف:
تقویتِ حس بینایی، تمرین مراعاتِ دیگران، تقویتِ نیروی تمرکز و حس کنجکاوی، آموزش رفتار حرکتی.لمس کردن دستها
هدف:
انجام دادن تماس بدنی، تقویتِ حس لامسه.ماساژ دستها
هدف:
آموزش ساده حس لامسه، گردآوریِ تجربههای نو، کاهشِ ترس، تقویتِ اعتماد به نفس.لمس اشیا
هدف:
تقویتِ حس لامسه، کاهش نگرانی و ترس، تقویتِ اعتماد به نفس در برخورد با مسائل تازه.روغنمالی یا فرچهکشی
هدف:
تقویت حس لامسه، تمرین برخورد با تازهها، ایجاد اعتماد به نفس و کاهش ترسهای ناشی از تماس با دیگران.دایره جادویی
هدف:
تقویتِ حس لامسه؛ کاهش ترسهای ناشی از تماس با دیگران؛ تقویت ارتباطهای اجتماعیضربهی سبک
هدف:
تقویتِ حس لامسه؛ ایجاد اعتماد به نفس؛ کاهش ترسهای ناشی از لمس کردن؛ تقویت ارتباطهای اجتماعی.ماساژ سر
هدف:
تقویت حس لامسه؛ ایجاد اعتماد به نفس؛ کاهش ترسهای ناشی از لمس کردن؛ تقویت ارتباطهای اجتماعی.تماس و شناخت بدن
شن زرد و نرم
هدف
تقویت رفتار حرکتی ریز و درشت، ایجاد حساسیّت برای حواس، تقویتِ حس لامسه، تقویتِ آمادگی تماس، ایجاد اعتماد به نفسآغاز
تجمّع
بچّهها لباس شنا پوشیده و به محل بازی میروند. در آنجا رو به خورشید میایستند، دستهایشان را از هر دو طرف دراز میکنند، چشمها را میبندند، نفس عمیق میکشند و گرمای خورشید را پذیرا میشوند.آزاد کردن
بچّهها با تکان دادن بدن، پا به زمین کوبیدن یا لگد کردن زمین، خود را از فشارهای روزانه آزاد و انرژیشان را تخلیه میکنند. سپس به طرفِ آفتاب برمیگردند، دستها را از دو طرف دراز میکنند، نفس عمیق میکشند و بار دیگر خود را از گرما پر میکنند.احوالپرسی
بچّهها به طرف یکدیگر میروند، دست میدهند و با هم احوالپرسی میکنند.شناختِ شن
بچّهها روی شنها راه میروند. در آنجا میتوانند در یک فاز آزمایشی بلند، شنها را لمس، بو و حس کنند. این بازی را میتوان دو نفری یا تک نفری انجام داد.بازیهای دو نفره
بچّهها، دو نفری در داخل شنها دراز میکشند. شنهای خشک را به بدن یکدیگر میمالند و با شن، بدن دیگری را نوازش میکنند. سپس شنها را با آب خیس میکنند و بچّهها ماساژ و نوازش را دوباره شروع میکنند. در ضمن کار، میتوانند احساسات خود را به دیگری بگویند.بازیهای تیمی
چند نفر از بچّهها، یک نفر را در شنِ خشک یا نمور چال میکنند. این بازی گروهی را میتوان با توجه به میل بچّهها، چندین بار تکرار کرد.مبادله شناخت
بچّهها دایرهوار روی شنها مینشینند و میتوانند احساسات، شناختها و تجربههای خود را به دیگران بگویند.سفری رؤیای «تختخواب شنی»
بچّهها روی شنها دراز میکشند، چشمها را میبندند، به صدای محیط اطراف خود به دقت گوش میدهند و خود را برای چنین «سفری» آماده میکنند.پایان
بچّهها میتوانند خاکبازی کنند، خانهسازی کنند، چاله بکنند و ... در پایان، با شیلنگ به روی بچّهها آب میپاشند.شناخت بدن: تپه مورچهها
هدف
تقویت تماس اجتماعی، حس لامسه و حس کنجکاوی، بهبود حس کردن بدن و رفتار حرکتیآغاز:
قلم جادویی
بچّهها با لباسهای ورزشی سبک، روی پتوها مینشینند. هر کدام یک برگ کاغذ دریافت میکنند. با یک مداد جادویی (انگشت خود) میتوانند همه آنچه را که در این لحظه منفی میدانند؛ با دستخطی جادویی روی این برگهها بنویسند. سپس برگهها را در قابلمه میگذارند و میسوزانند.احوالپرسی
یکی از بچّهها میایستد یا به طرف فرد دیگر میرود. به او حرف دلنشینی را میگوید و دست نوازش بر سرش میکشد. نفر مقابل نیز به همین صورت با او احوالپرسی میکند و تا آخر. در پایان، به یکدیگر دست میدهند و به همدیگر «صبح بخیر» میگویند.بازیهای تنفسی
- بچّهها روی پتوها دراز میکشند، عمیق و یکنواخت نفس میکشند. با صدای زنگ، نفس را نگه میدارند و با صدای دوبارهی آن، نفس را بیرون میدهند (تمرین را چند بار تکرار میکنند).داستان شعرگونه «مورچه پُرکار» (چیستان)
بچّهها بر روی پتو نشسته و به متن زیر گوش میدهند:داستان حرکت
مربّی، یک حلقه لاستیکی را در اتاق میگذارد و نخهای پشمی را پخش میکند. سپس از بچّهها میخواهد به داستان زیر با دقت گوش بدهند و حرکتهای گفته شده را تقلید کنند.پیشنهادهایی برای شُل کردن
بچّههایی که مربی آنها را با پرلمس میکند، خود را از تپه مورچهها آزاد میکنند و میتوانند با دراز کردن دست و پا، کش و قوس رفتن، جفت پا پریدن، دویدن، راه رفتن و کارهای دیگر، بدنشان را شُل کنند.گفتگو: داستان مورچه و حرکت، چه چیزی به ما میآموزد؟
مضمونهای ممکن: همه جانوران دوست دارند به آنها توجه شود. کوچکترین جانوران نیز آفریده خداوند هستند و وظیفهای بر روی زمین دارند. جثهی جانور، بیانگر توان و نیروی آن نیست. جانوران کوچک نیز کارهای زیادی میتوانند انجام دهند، فقط اگر بخواهند.پایان «بازی پوشاندن»
یکی از نفرات روی پتو دراز میکشد. نفرات دیگر دستهایشان را آرام روی اعضای بدن او دراز کشیده میگذارند (سر، شانه، کمر، پا، ران، بازو). بدین ترتیب، بچّه دراز کشیده را برای چند دقیقه میپوشانند. بچهی دراز کشیده، خود تعیین میکند که چه وضعیتی باید داشته باشد.تذکر
مربّی میتواند دو گروه درست کند تا بتوان هر بچّه را برای مدت طولانیتری پوشاند. آنهایی که مایل نیستند پوشانده شوند، نقش پوشاننده را بازی میکنند. بچّهها با کمک این پوشش خوشایند، با گرما و احساس امنیت آشنا میشوند.تماس بدنی و شناخت بدن: جزیره پروانهها
هدف
تقویتِ تماس اجتماعی، تقویت حس کردن بدن، شناخت فضا، بهبود رفتار حرکتیآغاز
بچّهها لباسهای ورزشی سبک میپوشند، بر روی زیرانداز مینشینند و دست یکدیگر را میگیرند. هر نفر ترانهای را برای خود زمزمه میکند.بازی احوالپرسی
یک نفر از بچّهها از قوطی یک گل سینه بر میدارد، به طرف نفر دیگر میرود و گفته دلنشینی به او میگوید و گل سینه را به وی هدیه میدهد. بازی تا زمانی ادامه مییابد که همه بچّهها گل سینه داشته باشند.رها کردن
بچّهها برمیخیزند، آزادانه در اتاق حرکت میکنند، راه میروند، جفت پا میپرند، خود را تکان میدهند و هر آنچه را که به آنها فشار میآورد، لگد میکنند. چنانچه خود را آزاد و رها احساس کردند، دوباره بر روی حصیر مینشینند.پرواز پروانه (با همراهی فلوت)
- بچّهها به دقت به پروانه خود نگاه میکنند. هر کس که مایل باشد، میتواند همانند پروانهای در اتاق «پرواز کند.» با پایان یافتن موسیقی، همگی دوباره به سر جایشان «پرواز میکنند».بازیهای تنفسی و بازیهای صدا
- بچهها نقش بادی را بازی میکنند که قرار اسـت پروانهها را با خود به هوا ببرد. به همین منظور، با بینی نفس عمیق میکشند و با دهان غنچه کرده، نفس را دوباره بیرون میدهند. این بازی، چندین بار تکرار میشود.بازیهای تماسی (با همراهی فلوت)
- بچّهها دو به دو قسمتهای بدون لباسِ بدنِ یکدیگر را با پَر نوازش میکنند. هر کس که بخواهد، میتواند بالاتنه یا پاهای خود را لخت کند.جزیره پروانهها (با همراهی فلوت)
بچّهها، چهارزانو بر روی حصیر خود مینشینند و برای مدتی به گل سینهشان نگاه میکنند. آن را به کناری میگذارند، چشمها را میبندند و آرام و یکنواخت تنفس میکنند.پیشنهادهای پایانی:
پیشنهاد برای «شُل کردن بدن، رقص پروانههای رنگارنگ»پیشنهاد ساخت «گلزار پروانهها»
(همراهی فلوت با رقص)یک متخصص علوم و صنایع غذایی درباره قرمزی بیشتر برخی از گوشتهای چرخکرده گفت: در برخی موارد، رنگ قرمز واقعاً به علت استفاده بیشتر از گوشت است. اما تقلباتی هم ممکن است توسط برخی شرکتهای بسته بندی غیرمتعهد انجام شود. مثلاً پودر خون اضافه کنند.
برای شناخت خود باید شخصیت، ارزشها، آرزوها و علایق خود را بشناسیم تا بتوانیم به خود واقعیمان رسیده و با پذیرش آن زندگیمان را زیباتر سازیم.
شناخت خود راهی است که ما را به آن کسی که در حقیقت هستیم میرساند. زمانی که ما خود واقعیمان را شناخته و آن را بپذیریم قطعا زندگیمان بسیار زیباتر و آسانتر خواهد شد. پس بهتر است به جای فرار از آن به استقبالش برویم و مطمئن باشیم هر چقدر هم غیرعادی و متفاوت باشیم زندگی با خود واقعی فوقالعاده خواهد بود.
در راه شناخت خود باید صادق بود و حتی از یک دوست که صادق است و با ما کاملا آشنایی دارد کمک گرفت. گاه ما دوست داریم چیزی که پرسشها از ما میخواهند باشیم اما واقعیت این است که نیستیم پس باید برای شناخت نقاط ضعف و قوت خود صادق باشیم. برای قدم برداشتن در این مسیر گامهای زیر را بردارید.
۱. شخصیت خودتان را بشناسید.
شناخت شخصیت خودتان اولین قدم است. شما مجموعهای از نظرات دیگران نسبت به خودتان را دارید که یکی از جنبههای آن است.همچنین خودتان مجموعه اطلاعات شخصی هم درمورد اینکه چه نوع شخصیتی دارید و یا در اوقات تنهایی یا در جمع چطور آدمی هستید دارید.
از خودتان سوال کنید، چه خصوصیات اخلاقی دارید؟ بین دوستانتان چطور هستید؟ درمورد غریبهها چطور؟ دنیای بیرون چه شخصیتی از شما میبیند؟در روزها خوب و روزهای بد چه واکنشی دارید؟ به دنیای اطرافتان چطور واکنش میدهید؟
۲. ارزشهای اصلیتان را بشناسید.
ارزشهای اصلی شما آن قوانین و اصول اخلاقی هستند که نزدیک قلبتان نگه میدارید. در محلکار، در خانه، در همه جنبههای زندگی، کدام ارزشها را هیچوقت نمیتوانید نادیده بگیرید؟ اینها ارزشهای اصلی شما هستند. صداقت، راستی، امنیت یا انعطافپذیری؟ متعهد بودن به دیگران، عقلانیت یا یادگیری، آسایش مالی یا خوشگذرانی؟
۳. بدنتان را بشناسید.
شما چقدر بدنتان را میشناسید، نفس کشیدن، تواناییها، محدودیت تعادل و انعطافپذیریتان را تا چه اندازه میشناسید؟ آیا تابحال بدون اینکه امتحان کرده باشید، گفتهاید «بدن من اینکار را نمیتواند انجام دهد» یا «نوع بدن من به این کار نمیخورد»؟ قبل از اینکه درها را به سمت چیزهای امکانپذیر ببندید، یکبار دیگر نگاه کنید.
۴. آرزوهایتان را بشناسید.
آرزوها و امیدهای شما راه شما را به سوی آینده میسازند. کمکتان میکنند زندگی را بسازید که به داشتن آن افتخار کنید. سعی کنید آرزوهایتان را هم خوب بشناسید. سعی کنید جزییات و خصوصیات آنها را تحلیل کنید. در مسیر شناخت خود آرزوها و رویاهایتان را بخشی از وظایف روزانهتان ببینید. آنها را جدی بگیرید. روی آنها کار کنید. به جای مخفی کردنشان یا خجالت کشیدن بخاطرشان، آنها را با افتخار مطرح کنید.
اگر میخواهید موسیقیدان شوید، از خودتان سوال کنید: چه سازی دوست دارید بزنید؟ به چه سطح حرفهای میخواهید برسید؟ میخواهید این بخش از زندگیتان تا چه اندازه بزرگ شود؟ و آنقدر پیش بروید تا همه چیز را درمورد آرزوهایتان بفهمید.
۵. علایق و عدمعلایقتان را بشناسید.
چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ برای اینکه علایق و عدمعلایق خودتان را مشخص کنید، وقت بگذارید و این کار را برحسب نظر دیگران انجام ندهید. خودتان تصمیم بگیرید. خیلیها در زندگیشان چیزهایی که همه دوست دارند را دوست داشته و از چیزهایی که بقیه دوست ندارند، خوششان نمیآید. شما این کار را نکنید.
تعریف کردن علایق و عدمعلایقتان شجاعت میخواهد اما برای شناخت خود ضرورت دارد. اگر به انجام کارهایی که خسته و کسلتان میکند ادامه دهید و چیزهایی که به شما لذت میدهند را نادیده بگیرید، بخشی از آنکه هستید را فراموش خواهید کرد. مطمئنا چنین راهی شما را به سمت خوشبختی نخواهد برد.
نوشتن رویدادها و خاطرات یکی از بهترین راههای شناخت خود است. چنان که سندی گریسون بیان میدارد؛ نوشتن به شما کمک میکند تا با خرد درونی خود ارتباط برقرار کنید، چیزی که در دنیای پر سروصدا ما بسیار مهم و ضروری است. پس اگر میخواهید صدای درون خود را بشنوید باید سکوت کنید. نوشتن یکی از راههای سکوت است و خودشناسی را سرعت میبخشد.
نوشتن هیچ قانونی ندارد. تنها ساعت را کوک کرده و شروع به نوشتن کنید. تا وقتی ساعت زنگ نزده، دست از نوشتن برندارید. در پایین به پنج تسریع کننده فرایند خودشناسی از کتاب سندی گریسون اشاره میکنیم.
1. "نمیخواهم در مورد ... بنویسم." این روش در واقع حیلهایست برای ناخودآگاهتان تا از حفاظت شما در برابر احساساتی که در زیر سطح مخفی شدهاند، دست بردارد و اجازه دهد تا خود واقعیتان بر روی کاغذ سفید، نقش ببندد. ساعت را برای ده دقیقه بعد کوک کنید و هرچه که به ذهنتان آمد بنویسید. مهم این است که صادق و آسیب پذیر باشید. در مورد سختترین چیزهایی که بنظرتان میآید، بنویسید. بعد از اتمام، میتوانید کاغذتان را پاره کنید. اینکه به خود اجازه دهید درمورد چیزی که قطعا مایل به نوشتن در مورد آن نیستید بنویسید، شما را دقیقا به همان چیزی راهنمایی می کند، که باید روی آن وقت گذاشته و کار کنید.
برای مثال : نمیخواهم در مورد اینکه چه طوری هنوز از مادرم بخاطر فلان قضیه عصبانیام بنویسم ..... و بعد بنویسید ....
2. "من الان چه کسیام ؟" دوباره ساعت را برای 10 دقیقه کوک کنید و به این سوال جواب دهید. همچنین ببینید که در زمانهای دیگر زندگیتان مثلا 8 ، 16 ، 25 سالگی چه بوده اید؟
آن زمان که بودهاید؟ تفاوتهای بین کسی که بودهاید و کسی الان در حال شدن هستید را شرح دهید. ماهها و سالهای پیش رو چگونه زندگی شما را شکل خواهد داد؟ و بعد آن قسمت ازخود را که همیشه بوده و هست توصیف کنید. نگاه این خود به زندگی شما چگونه است؟ تا بحال این خود چگونه شما را راهنمایی کرده است؟ آخرین باری که به خود درونیتان که همیشه آنجاست، سر زدید کی بود؟
3. "چیزهایی که دوست دارم." چقدر برای شناخت چیزهایی که حقیقتا شما را خوشحال میکنند، وقت گذاشتهاید؟ درمورد هرچیزی که باعث لذت شما میشود و لبخند بر لبانتان مینشاند، بنویسید. خواه چیزهای گران مثل یک استراحتگاه استوایی و یا چیزهای بیقیمتی مثل حمام حباب یا رفتن به ساحل با خانواده باشد. مرتبا به این لیست اضافه کنید.
4. "اظهار کنید که چقدر شگفت انگیزید." از ده خصوصیت عالی خود لیستی تهیه کنید و به خود بگویید که "شما" بودن امن و بی خطر است.
5. "مکالمه با خود 99 سالهتان." وانمود کنید که 99 ساله هستید، بسیار عاقل و در سلامت کامل . به این سوالات پاسخ دهید:
چیزی هست که بخواهی من بدانم؟ در این روزها و سالهای آینده باید روی چه چیزی تمرکز کنم؟ چه چیزهایی میتوانستم انجام بدم یا تجربه کنم که بهترین تاثیر را روی زندگیام داشته باشد؟
اگر کسی نوشتههای شما را خواند، چه؟
شناخت خود کمکتان میکند وارد مسیر خوشبختی شوید که هیچوقت حتی تصورش را هم نداشتید.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره