خبرگزاری آریا - دولت باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده اخیراً تحریم هایی را علیه دو سرویس امنیتی روسیه اعمال کرده و 35 تن از مقامات امنیتی روسی را از خاک ایالات متحده بیرون رانده است. این حرکت که در پاسخ به هک های مداوم و مستند شده روسیه در سیستم انتخابات ایالات متحده طی سال 2016 صورت گرفته، محکم ترین پاسخ آمریکایی ها علیه حملات سایبری در تاریخ این کشور به حساب می آید.
سازمان امنیت ملی و پلیس فدرال آمریکا در گزارشی مشترک، چگونگی حملات روسیه به ایالات متحده را شرح داده اند و راه هایی را برای جلوگیری از دخالت های آتی ارائه نموده اند.
گفتنی است که اخیراً آزادی عمل رییس جمهور ایالات متحده برای پاسخ به حملات سایبری علیه انتخابات این کشور افزایش یافته و اوباما حالا این توانایی را دارد تا اداره اطلاعات نظامی خارجی روسیه (GRU) و سازمان امنیت مرکزی (FSB)، چهار مقام بلندبالای GRU و سه کمپانی که از حملات سایبری GRU پشتیبانی کرده اند را تحریم کند.
اوباما در بیانیه ای گفته است که تمام آمریکایی ها باید از حرکات روسیه مطلع باشند و افزوده: «در ماه اکتبر، وزارت من ارزیابی ما از حرکات روسیه برای دخالت در روند انتخابات ایالات متحده را منتشر کرد. این سرقت اطلاعات و عملیات های افشای اطلاعات، تنها می توانسته توسط مقامات دولت روسیه هدایت شود. علاوه بر این، دیپلمات های ما در مسکو توسط سرویس های امنیتی روسیه مورد آزار فراوان قرار گرفته اند که قابل پذیرش نیست. چنین حرکاتی، پیامدهایی دارد.»
در نهایت گفتنی است که علاوه بر این تحریم ها، دولت ایالات متحده دو محوطه در مریلند و نیویورک که توسط مقامات امنیتی روسیه مورد استفاده قرار می گرفت را نیز تعطیل کرده است. 35 مقام روسی نیز که به خروج از ایالات متحده محکوم شده اند، تنها 72 ساعت برای بازگشت به خاک وطن خود فرصت دارند.
به گزارش شفاف، دکتر عبدالرسول صداقت با اشاره به هجمه هایی که علیه جامعه پزشکی و طرح تحول سلامت شدت گرفته است، گفت: بنده از افرادی هستم که انتقاداتی به طرح تحول سلامت داشته ام و دارم، اما احساس می کنم مسائلی در فضای رسانه ای و مجازی مطرح می شود که قصد تخریب این طرح را دارد.
وی با عنوان این مطلب که شاهد هجمه های سازماندهی شده علیه جامعه پزشکی و وزارت بهداشت هستیم، افزود: متاسفانه بخشی از این هجمه ها از زبان رسانه ملی و بخشی توسط طیف های خاصی از گروه ها و احزاب اجتماعی و سیاسی صورت می گیرد.
عضو هیئت مدیره نظام پزشکی کرج با بیان این مطلب که یکی از عوامل عقب افتادگی جوامعی مثل ما، این است که اهداف سیاسی خودمان را با مصالح جامعه مخلوط می کنیم، ادامه داد: با این قبیل تفکرات و روش ها، ضربه های سنگینی به جامعه وارد می کنیم.
صداقت افزود: اینکه یک نماینده مجلس بیاید حقوق دو میلیاردی دو یا سه پزشک فرضی را در جامعه ای مطرح کند که ۲۰۰ هزار عضو دارد، ظلم به جامعه پزشکی است.
وی گفت: طرح این قبیل موضوعات، باعث می شود احساس کنیم پشت طرح آنها اهدافی غیر از دلسوزی های ظاهری وجود دارد.
صداقت اظهارداشت: فردی که اگر وزارتش بیش از ۶ ماه طول می کشید تمامی ارکان آموزشی و بهداشتی را نابود می کرد، الان در کنار گود نشسته و تحلیل های مخرب علیه وزارت بهداشت ارائه می دهد.
رئیس شورای سیاستگذاری انجمن رادیولوژی ایران با انتقاد از بی انصافی هایی که علیه اقدامات وزارت بهداشت صورت می گیرد، گفت: این در حالی است که کمتر قشری در جامعه وجود دارد که مثل پزشکان ۱۱ ماه پیش خدمتی انجام داده باشد اما هنوز پولش را نگرفته باشد.
وی افزود: این قشر از جامعه با تعرفه هایی خدمت ارائه می دهد که معتقد است از یک پنجم تعرفه ها در کشورهای همجوار نیز پایین تر است.
عضو هیئت مدیره نظام پزشکی کرج با عنوان این مطلب که هیاهو کار راحتی است ولی عواقب مخربی در جامعه دارد، گفت: به رغم انتقاداتی که به وزیر بهداشت دارم، اما معتقدم کارهای بزرگی انجام داده است که باید حمایت شود.
صداقت تاکید کرد: احساس می کنم بیشتر مخالفت ها و هجمه ها با وزیر بهداشت، همزمان با وزیر امور خارجه صورت می گیرد که بی ارتباط با مسائل انتخاباتی و سیاسی نیست.
وی با اشاره به برنامه «ثریا» که با حضور وزیر بهداشت روی آنتن رفت، گفت: این برنامه بدون پشتوانه کارشناسی و کاملا احساسی، اطلاعاتی به مردم می دهد که پایان آن عبارت است از بی اعتمادیی بین مردم و جامعه پزشکی و آن کسی که متضرر می شود، مردم هستند.
صداقت با تاکید بر اینکه اولین اصل تاثیر درمان، وجود اعتماد بین پزشک و بیمار است، افزود: موضع گیری ها باید همانند رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس باشد که معتقد است طرح تحول سلامت باید در فضای کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد.
وی اظهارداشت: امروزه ضربه زدن به وزارت بهداشت جز ضربه زدن به مردم، نتیجه دیگری نخواهد داشت.
عضو هیئت مدیره نظام پزشکی کرج تاکید کرد: احاد جامعه پزشکی نباید اجازه بدهند اعتماد بین جامعه پزشکی و بیمار به آسانی خدشه دار شود. زیرا، وجود جامعه پزشکی در کشور، بخش مهمی از تامین امنیت جامعه است.
صداقت ادامه داد: آنقدر که مردم نگران نبود پزشک می شوند، بابت کمبود نان و آب نگران نمی شوند.
رئیس شورای سیاستگذاری انجمن رادیولوژی ایران، خواستار برخورد جدی با کسانی شد که به دنبال تشویش اذهان عمومی هستند.
توحید به معنای یکتا دانستن خدا است. یکی از اقسام توحید، توحید صفاتی است. جز شیعه هیچ یک از فرق اسلامی نتوانستند توحید صفاتی را بفهمند آن هم به برکت فرمایشات امیرالمومنین(علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه می باشد که در رابطه با توحید است .
فرآوری : دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان
حضرت می فرماید: " اول الدین معرفته " آغاز دین شناخت خداست و " کمال معرفته التصدیق به " و کمال معرفت این است که انسان خدا را باور داشته باشد و " کمال التصدیق به توحیده " کمال باور به خدا و تسلیم خدا این است که انسان به توحید برسد .
پس توحید آخرین حد معرفت است و" کمال التوحید هی الاخلاص له " و آخرین حد توحید هم اخلاص است. یعنی در نهایت توحید نظری به توحید عملی منتهی می شود. توحید عملی عصاره توحید نظری است و آخرین حد در توحید نظری اخلاص در توحید عملی است. بنابراین اخلاص می شود فرآیند، بر آیند و عصاره معرفت انسان . "
من قرنه فقد ثنّاه " هر کس برای خداوند متعال قرینه ای قرار بدهد در واقع خدا را دو تا کرده. دو گانه یعنی صفت و موصوف هر دو را به عنوان خدا گرفته در حالی که اینها دو تا نیست
" کمال الاخلاص له نفی الصّفات عنه " کمال اخلاص این است که انسان صفات زائد را از خداوند متعال نفی بکند یعنی صفتی زائد بر ذات برای خدا قبول نداشته باشد، چرا؟ " لشهادة کلّ صفة أنّها غیر الموصوف " چون هر صفتی شهادت می دهد او غیر موصوف است.
ولی در انسان این طور است که عالم بودن یک امراست و انسان بودنش ی امر دیگری است . انسان ، ذاتش است و عالم صفتش است. این دو از هم جدا هستند. در خداوند متعال اینگونه نیست. الله و عالم یکی است. الله اگر الله باشد محال است که عالم نباشد. عالم حقیقی هم همان الله است و اینها دو تا نیستند. اگر دو تا باشند شرک می شود.
" شهادة کلّ موصوف أنّه غیر الصفّة " هر موصوفی هم ، شهادت می دهد که غیر از صفتش ست.
" فمن وصف الله سبحانه قرن " هر کس که بخواهد خدا را با صفات زائد بر ذات توصیف بکند برای خدا قرینه قرار داده و همراه خدا چیز دیگری قرار داده و او را در واقع دو تا کرده .
" من قرنه فقد ثنّاه " هر کس برای خداوند متعال قرینه ای قرار بدهد در واقع خدا را دو تا کرده. دو گانه یعنی صفت و موصوف هر دو را به عنوان خدا گرفته در حالی که اینها دو تا نیست.
" من ثنّئه فقد جزّئه " هر کس که خدا را دوتا بکند خدا را تجزیه کرده .
" من جزّئه فقد جهله " و هر کس که خدا را تجزیه بکند در واقع نسبت به خدا جهل داشته.
وقتی می گوییم خداوند یکتاست یعنی یگانه است یعنی دو، بر نمی دارد. در اصطلاح روایات و در اصطلاح اسلامی به آن می گویند وحدت حقه حقیقیه که این با وحدت عددی که در بقیه موجودات هست فرق می کند.
واجب الوجود با لذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است. بنابراین جایی که خدا هست دیگر هیچ چیز باقی نمی ماند " لیس فی الدار غیره ". یعنی پهنا و گستردگی ذاتی خداوند آنقدر وسیع است که چیزی را باقی نمی گذارد که تصور بشود هست.
دویی دیگر باقی نمی گذارد " لیس فی الدار غیره، غیره دیّار " او که هست دیگر هیچی نیست. او هستیی است که وقتی او هست دیگر مثل او چیز دیگری باقی نمی ماند.
برهان صرف الوجود این است که وجود مطلق و وجود صرف تعدد بر نمی دارد. امکان ندارد که ما برای وجود مطلق دو و مثل و مانندی تصور بکنیم. فرض کنید اگر شما آب را بدون هیچ قیدی تصور کنید هر چه هست درون همین آب است که یا جزء آن است یا عین خودش هست. آب مطلق، آبی که هیچ قیدی ندارد و دیگر دو بر نمی دارد اما یک قید برایش آوردیم مثلاً گفتیم آب باران آن وقت دو بردار می شود و می گوییم آب غیر باران، آب چشمه. با گفتن آب شور و اضافه کردن این قید از اطلاق خارج می شود و دو برداشتنش دیگر محال نیست.
وجود بی حد هم دو بر نمی دارد. هر کدام از این دو حد وسط را که تصور بکنیم به سادگی پی می بریم که وجود بی نهایت دو تا نمی تواند باشد. چنانکه وجود مطلق و وجود محض هم دو تا نمی تواند باشد.
وجود صرف که ذات باریتعالی و واجب الوجود است این گونه است و دیگر دو بر نمی دارد. وجود مطلق همه هستی را فرا می گیرد. این برهان را برهان صرف الوجود می گویند و فقط تصور می خواهد. همین قدر که انسان بتواند وجود محض و وجود صرف را تصور بکند دیگر تعدد معنا ندارد.
البته این برهان به شکل دیگری هم مطرح می شود و آن وجود محض هست. وجود بی نهایت هم دو بر نمی دارد. این برهان می تواند دو تا حد وسط داشته باشد. یک حد وسطش بی نهایت ولا حدّیه است. حد وسط دیگر صرف الوجود و محض الوجود است. وجود محض، دو بر نمی دارد. وجود بی حد هم دو بر نمی دارد. هر کدام از این دو حد وسط را که تصور بکنیم به سادگی پی می بریم که وجود بی نهایت دو تا نمی تواند باشد. چنانکه وجود مطلق و وجود محض هم دو تا نمی تواند باشد.
معرفت، بر آیندش توحید است. اگر توحید حاصل شد همه مراتب معرفت و دین را داریم. دین، اول دین، سرآغاز دین و شروع دین معرفت خداست و بر آیند دین هم معرفت خداست.
تنها کافی است وجود محض و وجود صرف را تصور بکنیم تا تصور کردیم می بینیم دو بر نمی دارد و یکی است. یا وجود بی حد و بی نهایت را کافی است فقط تصور بکنیم ، بی نهایت که شد دیگر جائی برای غیر باقی نمی گذارد. این برهان را برهان صرف الوجود گویند.
حجت الاسلام محسن رفیعی- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
قرآن کریم با برادری دانستنِ نسبت بین مسلمانان،(از لحاظ عطوفت و همدلی آنان با یکدیگر) نسبت به اصلاح اختلافات و کدورت های احتمالی، دستور داده و می فرماید: إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون: در حقیقت مومنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید، امید که مورد رحمت قرار گیرید. (حجرات 10)
از طرفی ریشه این وحدت را، وحدت راه و هدف یعنی همان توحید و قرب الهی می داند و بیان می دارد: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اذْ کُنْتُمْ اعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ أِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ایاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون: و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید. آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید.(آل عمران/ 103)
همیشه یکی از دغدغه ها و توصیه های پیامبر گرامی اسلامی در ارتباط با وحدت امّت اسلامی بوده است. احادیث نورانی حضرت را در چند عنوان بررسی می کنیم.
عواقب وخیم تفرقه
رسول گرامی اسلام می فرمایند: مااختَلفت أمّةٌ بعدَ نبیّها أِلّا ظَهَر أَهلُ باطِلها علی أهلِ حقِّها: هیچ امّتی پس از پیامبر خود گرفتار اختلاف نشد؛ مگر آنکه باطل گرایان آن، بر حق خواهانش پیروز گشتند.(میزان الحکمه، ح4830، باب الاختلاف) از آنجا که همه مومنین در یک جبهه قرار دارند و دشمنان اسلام بر آنند تا اصل اسلام و جامعه اسلامی را در هم شکنند؛ لذا باید دانست که هرگونه فاصله گرفتن صفوف متراکم اسلامی از یکدیگر به نفع دشمنان اسلام و به ضرر تمام مسلمانان تمام خواهد شد.
تک تک مسلمانان و امّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) باید تکیه گاه یکدیگر باشند. وقتی همه افراد امّت اسلامی به یکدیگر اعتماد و تکیه کردند، حاصل این اعتماد، یکپارچگی خاصّی خواهد بود که همان وحدت است.
برادری و برابری؛ عامل وحدت
پیامبر خدا در حدیثی دیگر، برادری و برابری مومنان را عامل وحدت و یکپارچگی آنها در مقابل دشمنان اسلام دانسته و می فرمایند: ألمُومِنونَ إِخوَةٌ تَتَکافَوُ دِماوُهُم وَ هُم یَدٌ عَلی مَن سِواهُم: مومنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن، متّحد و یکپارچه اند. (کافی، جلد 1، ص 404)
برابری و برادری مسلمانان با یکدیگر از یک طرف و نیز ملاک اصلی برتری که قرآن کریم آن را "تقوا" می داند از طرف دیگر ایجاب می کند که مسلمانان در ارتباط با یکدیگر تقوا را رعایت کنند.
از مهم ترین موارد تقوا، عدم ظلم به برادر دینی است. مسلّماً دوری از برادر دینی و ایجاد کدورت و تفرقه بین مسلمین که نهایتاً به ضعف و مظلومیّت تمام امّت اسلامی منجر می شود، بزرگ ترین ظلم در حقّ امّت اسلامی و خلاف رعایت تقواست.
تکیه گاه یکدیگر
کسانی که به خدا و پیامبری رسول اکرم و نیز معاد، ایمان دارند نمی توانند در زمان سختی ها و مشکلات یکدیگر را تنها گذارده و نسبت به یکدیگر بی تفاوت باشند؛ بلکه حقوقی بر عهده دارند و باید تکیه گاه یکدیگر در تمام زمان ها باشند.
پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: ألمُومِنُ لِلمُومِنِ کَالبُنیَانِ المَرصُوصِ یَشُدُّ بَعضُهُ بَعضاً: مومن نسبت به مومن مانند بنای استواری است که اجزای آن، یکدیگر را استحکام می بخشند.(صحیح مسلم، جلد 4، ص 1999؛ نهج الفصاحه، حدیث 3103) تکیه گاه، محل و موضعی نزدیک و مستحکم و مطمئن است که مواقع سُستی و ضعف، انسان را حفظ کرده و نیرو می بخشد. با این معنا، لازمه اولیّه تکیه گاه بودن مسلمانان با یکدیگر، نزدیکی و انس و اتّحاد بین مسلمانان است.
به عبارت دیگر؛ تک تک مسلمانان و امّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) باید تکیه گاه یکدیگر باشند. وقتی همه افراد امّت اسلامی به یکدیگر اعتماد و تکیه کردند، حاصل این اعتماد، یکپارچگی خاصّی خواهد بود که همان وحدت است.
دوستی و وحدت، ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند به شکلی که نمی توان گفت: "دوستی عامل وحدت است یا وحدت عامل دوستی است!" قرآن کریم، این الفت و دوستی را به عنوان نعمتی الهی دانسته که یادآوری آن مقدّمه ای است برای خودداری از تفرقه و جدایی ها.
وحدت؛ ارمغان دوستی
جوشش محبّت و الفت مسلمان، در بین مسلمانان، همانند آهنربایی قدرتمند، دلربایی کرده و باعث تجمیع دل های مومنین و وحدت بین آنها می شود. نبیّ اعظم (صلوات الله علیه) می فرمایند: خیرُ المُومِنینَ مَن کَانَ مَألَفَةً لِلمُومِنینَ وَ لَا خَیرَ فِیمَن لَایَألفُ وَ لَایُولفُ: بهترین مومنان، کسی است که محور الفت مومنان باشد، کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود خیری ندارد.( بحار الانوار، جلد 71، ص 393)
دوستی و وحدت، ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند به شکلی که نمی توان گفت: "دوستی عامل وحدت است یا وحدت عامل دوستی است!" قرآن کریم، این الفت و دوستی را به عنوان نعمتی الهی دانسته که یادآوری آن مقدّمه ای است برای خودداری از تفرقه و جدایی ها. خداوند متعال می فرماید: وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید. (آل عمران/ 103)
هم قرآن کریم و هم فرمایشات نورانی پیامبر عظیم الشّأن اسلام، بر مسأله برادری و اتّحاد در بین تمام مسلمانان تأکید و اصرار ویژه ای دارند و چرا اینچنین نباشد! در حالی که در صورت ایجاد تفرقه و فاصله بین صفوف مسلمین و عارض شدن سستی و ضعف بر آن ها، قدرت امّت اسلامی رو به کاهش گزارده و باعث می شود تا در مقابل دشمنی های دائمی دشمنان اسلام، صدمه دیده و اصل دین اسلام به خطر بیافتد. لطفاً قبل از خواسته های شخصی خودمان، به فکر محافظت از اصل دین اسلام باشیم.
و سرودههای بسیاری در باب ولادت پیامبر اکرم (ص) وجود دارد که ما در این قسمت گلچینی از زیباترین سرودهای میلاد آن حضرت را برای علاقهمندان به شعر و سرود گردآوری کردهایم. با سرود میلاد پیامبر اکرم (ص) با ما همراه باشید.
از دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد
مژده به عاشقان ابالفاطمه آمد
آمد بهارم
زیبا نگارم
دار و ندارم
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
ستوده خلقت خودش خالقِ سرمد
لحظهی خلقِ گلِ سیمایِ محمد
گفته که احسنت بر این چهره زیبا
نیست دگر همچو گلِ چهره احمد
ای عشقِ هستی
ای شور و مستی
بر دل نشستی
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
جمله فرشتگان همه مستِ نگاهش
دل ببرد ز خالقش آن رخِ ماهش
قلبِ تمامِ انبیاء بر سرِ راهش
بوسه زنند همه بر آن خالِ سیاهش
عالم گدایت
جانها فدایت
مولا عنایت
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
شمس و قمر حکایت از هاله رویش
عالم و آدم همه دیوانه کویش
بس که کرم دارد و آقاست محمد
انس و ملک یکسره بر خوانِ نکویش
ذکرِ زبانم
شور و توانم
روحِ اذانم
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
~*~*~*~*~*~*~*
سرود میلاد پیامبر اکرم (ص)
غزل
دل عالم، شده مست و غزل عشق میخونه
آسمونها، از قدومش به خدا نور بارونه
داره عاشق، زیر لب این، ترانه رو میخونه
شده احمد، لیلی دل، دلم اون رو مجنونه
پسر آمنه محمد
همه جا زمزمه محمد
یا ابالفاطمه محمّد
یا ابالفاطمه محمّد ـ یا ابالفاطمه محمّد (2)
بده ساقی، می باقی، گشته شادیام حاصل
تا که چشمام، به نظارهاش، بشه یک لحظه قابل
رحمت حق، شده امشب بر همه هستی شامل
شده بعد از نیمه ماه، ماهِ عشقِ من کامل
کهکشانها ستاره بارون
توی دستِ فرشته گلدون
گلاب و عطر و آینه شمعدون
یا ابالفاطمه محمّد ـ یا ابالفاطمه محمّد (2)
سرود میلاد پیامبر اکرم (ص)
نقش
این شبا دل تو سینه نیست عازمِ کوی احمد است
چون که شبِ تولدِ نبیِ ما محمد است
یا محمد ـ قدم به چشمِ ما نهادی
یا محمد ـ فدای تو این همه شادی
ای همه هست فاطمه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
صدای قلبِ آمنه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)
یه نقشِ زیبا رو دلم همیشه غوغا میکنه
گنبد سبز نبوی دلم رو شیدا میکنه
یا محمد ـ تو هر سرایی پا بذارم
یا محمد ـ نامِ تو رو تو سینه دارم
تو قبلهگاه دلمی ـ یا محمد یا محمد یا محمد
تو حل کنِ مشکلمی ـ یا محمد یا محمد یا محمد
مولانا نبی مولانا (3)
در شبِ میلادِ نبی بوی شقایق اومده
دسته گلِ محمدی امام صادق اومده
یا محمد ـ دعای ما همه همینه
یا محمد ـ جوازِ مکه و مدینه
فدای لطف و کرمت ـ یا محمد یا محمد یا محمد
حال و هوای حرمت ـ یا محمد یا محمد یا محمد
مولانا نبی مولانا (3)
~*~*~*~*~*~*~*
سرود میلاد پیامبر اکرم (ص)
بالِ ملک
به روی بالِ ملک حنای سرمدی است
به دستِ آمنه صد گلِ محمدی است
سر زده گلها ـ یا محمد
از دلِ صحرا ـ یا محمد
کعبه به نجوا ـ یا محمد
ای پدر زهرا یا محمد
یا رسول الله یا محمد (4)
چو دیده، دیده تو را، شده شکار رخت
تمام اهل سما، ببین خمارِ رخت
کرده اسیرم ـ رخ ماهش
دل ببرم بر ـ سر راهش
زندگی من ـ به پناهش
حسرت قلبم چشمِ سیاهش
یا رسول الله یا محمد (4)
تمامِ نازِ رخش به خنده منجلی است
که نقش بازوی او ولایتِ علی است
نور خدایی ـ به سرشتت
فدای عمر و ـ سرنوشت
آل علی شد ـ چو بهشتت
تو عشق حیدری و علی عشقت
یا رسول الله یا محمد (4)
گل میریزه از سر آسمونا
سحر شده تموم شبای یلدا
مکه شده سرزمین آرزوها
دوست دارم یا رسول الله
ای دلدارم یا رسول الله
صبح طلوع زندگی زیبایی
نور سرور شبهای رویایی
موج جنون دلهای دریایی
آل عبا گلهای زهرایی
مژده طلوع خورشید حجازه
شکر این لطف حق دو رکعت نمازه
پیمبری ، خاتم الانبیایی
تو هستی حسین و مجتبایی
برادر حضرت مرتضایی
أب الزهرا یا رسول الله
یابن الزهرا یا رسول الله
عشق تویی فرزند ابراهیم
با نیگات دنیا میشه تسلیم
ما همه مدیون مولاِِئیم
ما همه شیدای زهرائیم
یا رسول ابر و باد در فرمان توأند
حمزه و مرتضی سرداران توأند
عزیز من روبه خدا آینهای
تو هستی و نور دل آمنهای
یاری نما سید علی خامنهای
محبوب من یا رسول الله
ای بت شکن یا رسول الله
قدم زدی در سال عام الفیل
شده گدات دستان میکائیل
صور تویی در صور اصرافیل
روح تویی در جان عزرائیل
از ازل با علی در قلبم نشستی
سر شده با شما عصر بت پرستی
وب سایت سایبربان: مقامات روسیه در صدد تصویب قانون جدید جرائم سایبری هستند که طبق آن هکرهای مهاجم به ده سال زندان محکوم میشوند.
در چند روز اخیر، مجلس دوما، بررسی این لایحه را آغاز نموده و جزییات متن قانون یاد شده نیز در وبگاه پارلمان روسیه، منتشر شده است.
کارشناسان هدف اصلی این قانون را کنترل فعالیت سازندگان بدافزارها و ابزارهای هک میدانند. به تعبیری دیگر، پیش نویس قانون جدید، بحث مجازات نفوذ غیر قانونی بر زیرساخت های اطلاعات و حیاتی فدراسیون روسیه را مطرح میکند و برای فعالیتهای مخربی چون ساخت، فروش و استفاده از بدافزار برای حمله به زیر ساختهای حیاتی کشور روسیه، مجازات تعیین میکند.
گرچه نوع بدافزار های مدنظر قانون یاد شده، به صورت دقیق ذکر نشده است، اما از دیدگاه بسیاری از متخصصان، این قانون، استفاده از تمامی انواع بدافزار ها، باتنت ها و حملات DDoS را شامل میشود.
بر اساس پیشنویس این قانون، هکرهایی که دست به چنین حملاتی بزنند، به پرداخت حدود 31 هزار دلار جریمه ی نقدی، 5 سال کار اجباری یا شش سال زندان محکوم می شوند. مدت زمان حبس، با توجه به میزان مخرب بودن حمله، می تواند تا ده سال نیز افزایش یابد.
تبیان به نقل از گزارش خبرنگار مهر، متن زیر مشروح سخنرانی محسن اسماعیلی در جلسه اخیر شرح نهج البلاغه است که در ادامه می خوانید؛
بعد از آنکه حضرت ابوالحسن سلام الله علیه یادآوری فرمودند که رتبه مومنان بر اساس چگونگی انفاق و دیگر اعمال نیکی است که پیشاپیش برای آخرت خویش می فرستند، این جمله را نیز افزودند:«فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ، وَمَا تُؤخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ». یعنی چه و چرا؟
به عنوان مقدمه ای لازم برای تشریح معنا و مقصود این جمله، و اینکه چه ربطی به جمله قبل دارد، باید به این نکته توجه کرد که معمولاً برخی وسوسه های مرموز و شیطانی مانع آن می شود که انسان مومن، از جان یا اهل یا مال خویش پیشکش داشته باشد.
وسوسه های درونی و بیرونی علیه عمل
گاهی می گویند: دنیا و لذت های آن قطعی هستند، اما آخرت و پاداش های آن مشکوک؛ و معلوم است که امر قطعی و یقینی را برای به دست آوردن وعده مشکوک و محتمل نباید فدا کرد.
گاهی هم می گویند: دنیا و لذت های آن نقد است، اما آخرت و پاداش های آن نسیه؛ و معلوم است که هر نقدی بهتر از نسیه است؛ سیلی نقد بِه از حلوای نسیه!
این در حالی است که قرآن کریم و عقل سلیم تاکید دارند که نه قیامت مشکوک است و نه هر نقدی بهتر از هر نسیه . اولاً؛ قیامت قطعی است. اما اگر مشکوک هم باشد؛ این احتمال به دلیل اهمیت مُحتَمَل مُنجّز است. ثانیاً؛ وعده های الهی نقد است؛ نه نسیه. ضمن آنکه نقد موقعی بهتر از نسیه است که کمّاً و کیفاً مثل هم باشند. آیا واقعاً سیلی نقد بِه از حلوای نسیه است؟! آیا لذت های آمیخته با رنج و زودگذر دنیا واقعاً بهتر از لذت های خالص و جاودان بهشت است؟!
قرآن تاکید می کند که مراقب باشید: نه فریب نقد بودن زندگی دنیا را بخورید و نه فریب قیاس های باطل و مع الفارق شیطان را؛ « إِنَّ وَعْدَ اللَّ هِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّ هِ الْغَرُورُ»؛ وعده های خدا حق، یعنی ثابت و محَقَّق یا به عبارت دیگر، قطعی و نقد است. اما دو چیز می تواند ما را نسبت به آنها فریب دهد؛ یکی حیات دنیا و دیگری غَرور. غَرور بر وزن فَعول یعنی آن کس که زیاد فریب می دهد؛ یعنی شیطان.
در جای دیگری می فرماید: « َمَا عِندَ اللَّ هِ خَیْرٌ وَأَبْقَی أَفَلَا تَعْقِلُونَ »؛ بدانید که آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی کنید؟!
انسان مومن باید با تمام وجود باور داشته باشد که آنچه پیش می فرستد و انفاق می کند، هیچگاه از بین نمی رود و حتماً آن را خواهد دید، بر خلاف آنچه در همین دنیا به مصرف خود و دیگران می رساند که از بین می رود.
قرآن هم می فرماید همه کارهای خیری که انفاق می کنید(مَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ) ، به طور کامل به شما بازگردانده می شود( یُوَفَّ إِلَیْکُمْ) و چیزی کم گذاشته نمی شود (وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُون).
قرآن تاکید می کند که مراقب باشید: نه فریب نقد بودن زندگی دنیا را بخورید و نه فریب قیاس های باطل و مع الفارق شیطان را؛ « إِنَّ وَعْدَ اللَّ هِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّ هِ الْغَرُورُ»؛ وعده های خدا حق، یعنی ثابت و محَقَّق یا به عبارت دیگر، قطعی و نقد است. اما دو چیز می تواند ما را نسبت به آنها فریب دهد؛ یکی حیات دنیا و دیگری غَرور. غَرور بر وزن فَعول یعنی آن کس که زیاد فریب می دهد؛ یعنی شیطان.
پاسخ علی (ع) به این وسوسه ها
امام علیه السلام نیز پس از آنکه به تقدیم بهترین ها و بهترین تقدیم ها برای آخرت توصیه فرمود، می خواهد جایی برای آن وسوسه های شیطانی باقی نگذارد. به همین جهت، بلافاصله می افزاید که: هر خیری که پیش فرستاده شود، ذخیره و پس اندازی برای خود انسان است. اما اگر همین «خیر» را تاخیر انداخته و انجام ندهد، دیگر «خیر» برای بازماندگان است؛ نه خود او. دیگران سودش را می برند و این عذاب و حسرتش را.
برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد، حضرت یادآوری می کند و اطمینان می دهد که چیزی از دست نمی رود و گم نمی شود. این یادآوری لازم و ضروری را به شکل های دیگری هم بیان فرموده اند.
گاهی فرموده اند که تا می توانید و تا زنده هستید عمل صالح پیش فرستید و با دادن آنچه از بین رفتنی است؛ یعنی نفس و اهل و مال، آنچه را دائمی است به دست آورید. به عبارت دیگر، هزینه برای آخرت را زیان تلقی نکنید. اصلاً تعبیر به هزینه درست نیست. این، سرمایه گذاری است نه هزینه!
از خطبه های امام است که:« ای بندگان خدا از نافرمانی خدا بپرهیزید و با اعمال نیک خویش بر مرگتان پیشی گیرید، یعنی پیش از آنکه مرگ شما فرا رسد تا می توانید اعمال نیک بجا آورید. به وسیله چیزی که از دست شما می رود آنچه را برای شما جاودان می ماند خریداری کنید.»
هر خیری که از خود باقی می گذاریم، سودش به دیگران می رسد؛ و آنچه برای ما می ماند، فقط رنجِ «حساب» و «حسرت» آن است. این، تازه در صورتی است که آنچه بر جا می گذاریم، «خیر» باشد؛ وگرنه برجا نهادن مال حرام و فرزند نا صالح که، علاوه بر رنج «حساب» و «حسرت» ، درد «عتاب» و «عِقاب» را هم در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه برای بازماندگان و دیگران هم سودی نخواهد داشت. ضمیر در جمله « وَمَا تُوخِّرْهُ » به « خَیْرٍ » بر می گردد. «شرّ» حرف دیگری است.
در جای دیگر، به کسی که طلب موعظه کرد فرمود:« از کسانی مباش که ... برای دنیای فانی کوشش فراوان دارد ولی برای آخرت باقی مسامحه ً کار است. غنیمت را غرامت می بیند،و غرامت را غنیمت؛ یعنی آنچه در راه خدا انفاق می کند در نظر او ضرر است و آنچه در راه معصیت خرج می کند سود!»
گاهی نیز چنین تعبیر فرموده اند که اگر چیزی باقی بگذارید، سودش را دیگران خواهند برد. چرا می خواهید خود را محروم و دیگران را برخوردار سازید؟!
در دو جای نهج البلاغه، امام از چنین کسانی به عنوان «انباردار دیگران» نام برده است؛ یکی خطاب به همه مردم است، و دیگری هم خطاب به فرزند بزرگ و بزرگوارش.
به همه ما فرمود:« ای فرزند آدم هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست آوری خزانه دار دیگران خواهی بود.»؛ و به امام مجتبی علیه السلام نیز فرمود که: « فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ وَلاَ تَکُنْ خَازِناً لِغَیْرِکَ ... »؛ نهایت تلاش و کوشش را در دنیا داشته باش، اما ً خزانه دار دیگران هم نباش! یعنی از آنچه اضافه می آوری، انفاق کن و به این طریق بار سنگین خود را بر دوش دیگران گذار تا برای تو به قیامت بیاورند و تحویلت دهند!
نکته های لطیف و مهم در این جمله
با توجه به آنچه گفته شد، در این جمله اخیر به سه نکته مهم و ظریف اشاره شده است:
۱- هیچیک از فرستاده های ما گم یا فراموش نمی گردد. «مَا» در عبارت« مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ...»؛ موصول و از ادات عموم است؛ یعنی مبادا گمان کنی ممکن است چیزی از آنچه می فرستی، گم یا فراموش می شود. مطمئن باش که «هرچه» پیش فرستی، به طور کامل برای تو ذخیره و به تو بازگردانده می شود. مگر می شود چیزی که به خدا سپرده شده، گم یا فراموش شود.
۲- آنچه پیش می فرستیم و به ما بازگردانده می شود، دیگر جاودانه و ابدی شده و از بین نخواهد رفت. « یَبْقَ لَکَ ...»؛ یعنی برای تو باقی می ماند و جاودانه می شود. هر استفاده و لذتی که در این دنیا از «نفس و اهل و مال» می بریم، مقطعی و از بین رفتنی است. فرض کنید بهترین غذا و میوه را خوردیم. معلوم است که اولاً آن «غذا و میوه» از بین می روند و دیگر باقی نمی مانند، و ثانیاً لذت ناشی از آنها هم پس از لحظاتی زایل و فراموش می شود. اما اگر همان «غذا و میوه» را برای خدا به فقیری بدهیم، «ذُخْر»، یعنی محصول و نتیجه آن برای ما باقی می ماند و پس انداز می شود؛ چرا که دیگر نزد ما نیست و به خدا سپرده شده است: « مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّ هِ بَاقٍ ».
۳- هر خیری که از خود باقی می گذاریم، سودش به دیگران می رسد؛ و آنچه برای ما می ماند، فقط رنجِ «حساب» و «حسرت» آن است. این، تازه در صورتی است که آنچه بر جا می گذاریم، «خیر» باشد؛ وگرنه برجا نهادن مال حرام و فرزند نا صالح که، علاوه بر رنج «حساب» و «حسرت» ، درد «عتاب» و «عِقاب» را هم در پی خواهد داشت؛ ضمن اینکه برای بازماندگان و دیگران هم سودی نخواهد داشت. ضمیر در جمله « وَمَا تُؤخِّرْهُ » به « خَیْرٍ » بر می گردد. «شرّ» حرف دیگری است.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
عشق فراوان امام رضا علیه السلام به کتاب خدا او را بر آن داشت تا نخست در زندگی فردی اش از آن بهره ببرد. نه زمان برای او مطرح بود و نه مکان و نه روز و شب که موارد زیر بهترین گواه این مدعا است:
ابوذکوان عشق زائد الوصف امام رضا علیه السلام به قرآن کریم را این چنین توصیف کرده است: حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کرد و آنگاه می فرمود: اگر می خواستم زودتر از سه روز آن را به پایان برسانم، می توانستم «اما نخواستم چنین کنم.» زیرا در موقع تلاوت به هر آیه که می رسیدم در آن فکر و اندیشه می کردم که درباره چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است. بدین جهت در هر سه روز یک بار قرآن را به پایان می رسانم.[امالی صدوق، ص 660؛ بحارالانوار، ج 49، ص90]
عشق فراوان امام رضا علیه السلامبه این کتاب آسمانی او را بر آن داشت تا علاوه بر روز، در شب نیز قرآن بخواند و حتی ایات زیادی را در آستانة خواب و در رختخواب تلاوت می کرد.
رجاء بن أبی الضحّاک که گزارشی از سفر امام داده چنین گوید: امام به هنگام خواب در رختخواب خویش فراوان قرآن می خواند و هرگاه به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنّم آمده بود، گریه می کرد و از خداوند بهشت را درخواست می نموده و از آتش جهنم به او پناه می برد.[عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 182؛ بحارالانوار، ج 49، ص 94]
از امام رضا علیه السلام روایت شده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:برای خانه های خود، سهمی از تلاوت قرآن قرار دهید،چون هر کس در خانه خود قرآن تلاوت کند، کارهای اهل آن خانه آسان گردد. و خیر و برکت در آن خانه زیاد شود، و هر خانه ای که در آن قرآن تلاوت نکنند، کارها بر اهل آن تنگ شود، و خیر و برکت و در آن خانه کم گردد، و ساکنان آن، بی برکت و در نقصان باشند. (وسائل الشیعه ج4ص85)
قرآن کریم در بین مسلمانان آنقدر رفیع است که هیچ کس نمی تواند در برابر آن بی اهمیت باشد چه رسد به مقام منیع امامت که خود حافظ دین و حامی کتاب خداست. امام رضا علیه السلام در ابعاد گوناگون از جمله بعد اجتماعی به رهنمودهای قرآن عنایت داشته اند: حضرت از آحاد ملت اسلامی خواسته تا اهمیت بیشتری به قرآن کریم داده و موارد زیر را در زندگی خود اعمال کنند.
امام رضا علیه السلام با سفارش به یاران خود از جمله ریان به وی فرمود: کلام الله لا تجاوزه و لا تطلبوا الهدی فی غیره فتضلّوا؛ قرآن سخن خداست، از مرز او تجاوز نکنید و هدایت را جز در پرتو قرآن نجویید و در غیر این صورت گمراه خواهید شد.[امالی صدوق ، ص 326]
قرآن زیبا است و هرچه به زیبایی اش کمک کند، بسیار پسندیده است. از جمله این که قرآن را باید با صدای رسا و صوت حسن قرائت نمود.
امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلی الله و علیه وآله نقل می کند: حسّنوا القرآن بأصواتکم، فانّ الصوت الحسن یزید القرآن حسناً؛ قرآن را با صوت نیکو زینت دهید، زیرا که صدای نیکو بر زیبایی قرآن می افزاید.[عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 69]
رجاء بن ابی ضحاک، که یکى از کارگزاران حکومت مأمون و مسئول بردن حضرت از مدینه به خراسان بود، در ضمن گزارش بلندى که از چگونگى نماز و عبادت و مسائل جانبى آن ارائه نموده است، درباره قرآن خواندن آن بزرگوار می گوید: چه بسیار، که در نیمه هاى شب از رختخواب خویش حرکت می کرد و به تلاوت قرآن می پرداخت، هر گاه به آیه اى می رسید که در آن نامى از بهشت یا جهنم، برده شده بود، آن حضرت می گریست و از خداوند بهشت طلب می نمود و از آتش جهنم به خدا پناه می برد. (عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2، ص 428/ بحارالانوار، ج 92، ص 180 و ج 49، ص 90/ کشف الغمه، على بن عیسى اربلى، ج 2، ص 316؛ انوارالبهیه، ص 104.))
رجاء بن أبی الضحّاک که گزارشی از سفر امام داده چنین گوید: امام به هنگام خواب در رختخواب خویش فراوان قرآن می خواند و هرگاه به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنّم آمده بود، گریه می کرد و از خداوند بهشت را درخواست می نموده و از آتش جهنم به او پناه می برد.[ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 182؛ بحارالانوار، ج 49، ص 94]
امام رضا علیه السلام در توصیه و سفارشی فراگیر و همگانی می فرماید:
سهمی از وقت خود را در خانه، مخصوص قرآن قرار دهید (و قرآن تلاوت کنید) چون خانه ای که در آن قرآن خوانده شود. برای اهل و ساکنانش محل انس و آرامش می شود، و خیر و برکتش زیاد می گردد، و مومنین جن در آن مسکن می گزینند. اما خانه ای که در آن قرآن تلاوت نشود محل وحشت و غربت ساکنانش گشته و خیراتش رو به کاهش نهاده و محل سکونت جن های کافر خواهد گشت. (صحیفة الرضا ص91 )
در جایی دیگر از امام رضا علیه السلام روایت شده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود:برای خانه های خود، سهمی از تلاوت قرآن قرار دهید،چون هر کس در خانه خود قرآن تلاوت کند، کارهای اهل آن خانه آسان گردد. و خیر و برکت در آن خانه زیاد شود، و هر خانه ای که در آن قرآن تلاوت نکنند، کارها بر اهل آن تنگ شود، و خیر و برکت و در آن خانه کم گردد، و ساکنان آن، بی برکت و در نقصان باشند. (وسائل الشیعه ج4ص85)
عم معمر بن خلاد عن الرضا علیه السلام قال: سمعته یقول: ینبغی للرجل اذا اصبح ان یقرأ بعد التعقیب خمسین آیة؛
معمر بن خلاد می گوید: از حضرت رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: سزاوار است که انسان بعد از نماز صبح پنجاه آیه از قرآن مجید را تلاوت کند [مسند الرضا، ج2، ص69]
امام رضا علیه السلام می فرماید، علی علیه السلام فرمود: سه چیز حافظه می افزاید و از بلغم می کاهد:
الف - قرائت قرآن
ب - خوردن عسل
ج - جویدن کندر . [عیون اخبار الرضا -ج2-ص41]
امام رضا علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شش چیز از مروت و مردانگی است، سه چیز در حضر و سه چیز در سفر: اما آن سه که در حضر است:
الف - تلاوت کتاب خدا
ب - آباد کردن مساجد
ج - یافتن و پیدا کردن دوستانی در راه خدا.
و اما آن سه چیز که در سفر است:
الف - انفاق و بخشش از توشه
ب - خوش خلقی
ج - مزاح و شوخی در غیر معاصی . [عیون اخبار الرضا -ج2-ص11]
بامداد-یکی از مواقعی که عفو به شکل زیبایی خودنمایی می کنید زمانی است کسی می تواند و قدرت عمل دارد، ولی عفو می کند و می بخشد و انتقام گرفتن بر او هیچ ملامتی نیست؛ (شوری، ۴۰) که این نوع چه قدر می تواند زیبا و شیرین باشد چنانچه در روایتی از امام حسین علیه السلام داریم که …
خدا می فرماید: آن ها که اهل عفو و بخششند بیایند بدون حساب به بهشت بروند
برترین مکارم اخلاقی در بیان قرآن کریم
قرآن کریم مهمترین و برترین مکارم اخلاقی را گذشت و بخشش که همانا صفت عالیه خداوند رحمان و رحیم (بخشنده و مهربان) بر می شمارد و خداوند متعال در قرآن و در ابتدای هر سوره خود را بنام بخشنده و مهربان معرفی می کند. عفو و بخشش یک رحمت الهی است، پیامبران و اولیاء الهی هم که واجد مکارم اخلاق می باشند موظفند که پیروان خویش را با این صفات الهی تربیت نمایند. پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) که پیامبر رحمت نامیده می شود مزین به این صفت و بهترین اسوه و الگوی رفتاری در مورد عفو و بخشش می باشد و خداوند در قرآن با این صفت پیامبر را خطاب می کند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (سوره آل عمران آیه ۱۵۹): و بدان که ای ( پیامبر) اگر تو خشن و سنگدل بودی ( و بر مردم نسبت به ستم هایی که به تو کرده اند مهربان و با گذشت نبودی) هر آینه از اطراف تو متفرق می گشتند ( وتو در راه انجام تبلیغ دین اسلام ناموفق می ماندی) پس ( ای پیامبر به علت نافرمانی های مسلمان ” در جنگ احد”) آنها را مورد عفو و بخشش قرار بده و برای آنها طلب آمرزش کن و با آنها مشورت نما و اما هر گاه تصمیم بر کاری گرفتی بر خدا توکل کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.
بعد از عدم اطاعت از دستور پیامبر در جنگ احد و فرار عده ای از مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) که منجر به زخمی شدن حضرت گردید این آیات در مورد آن عده ای که اطاعت نکرده و از دستورات پیامبر گرامی سرپیچی و فرار را ترجیح داده اند و پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و امیرالمومنین علی علیه السلام را تنها گذاشتند نازل گردید و این آیه بیانگر رحمت واسعه خداوند متعال و سفارش پروردگار در مورد طلب عفو، بخشش و حتی گرفتن مشاوره از افرادی که مطیع دستور نبوده اند نازل گردید که می فرماید.
یک علامت بخشیدن خدا این است که ما را هم بخشنده می کند
شرط اطاعت از خدا
توصیه و تاکید قرآن کریم بر این صفت اخلاقی یعنی عفو و بخشش در جهت تعالی روح، روان، عزت و مقام والای انسانیت است و اگر بندگان خداوند از این مسیر خارج شوند و تابع هوای نفس، کبر، غرور، منیت، خودخواهی، خود شیفتگی که همگی صفات شیطان است گردند در واقع از حوزه اطاعت از خداوند، پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و ائمه معصومین خارج شده اند و مسیر انحراف را که همانا فسق، فجور و گمراهی است، طی خواهند نمود، لذا شرط اطاعت از خدا مزین شدن به صفات بر شمرده در قرآن کریم از جمله صفت عفو و بخشش می باشد، کسانی که عفو و بخشش نداشته باشند در سایه رحمت و غفران الهی قرار نخواهند گرفت: وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره نور، آیه ۲۲)
زیباترین زمانی که عفو خودنمایی می کند
یکی از مواقعی که عفو به شکل زیبایی خودنمایی می کنید زمانی است کسی می تواند و قدرت عمل دارد، ولی عفو می کند و می بخشد و انتقام گرفتن بر او هیچ ملامتی نیست؛ (شوری، ۴۰) که این نوع چه قدر می تواند زیبا و شیرین باشد چنانچه در روایتی از امام حسین علیه السلام داریم که می فرمایند: اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَ قُدرَتِهِ: بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.(الدره الباهره، ج ۷۱،ص۴۰۰)
بخشنده بودن، علامت بخشیده شدن از طرف خدا
یک علامت بخشیدن خدا این است که ما را هم بخشنده می کند. اگر دیدی که دلت واقعاً صاف شده و کینه ای از کسی نداری، ناراحتی ات را کنار گذاشتی و برای دیگران دعا می کنی بدان که خدا تو را بخشیده است.
در قرآن کریم نیز به این نکته توجه شده و می فرماید: وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (سوره نور، آیه ۲۲)
به شاگرد امام صادق علیه السلام گفتند: چرا برای دیگران دعا می کنی؟ گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که پشت سر مومنی دعا بکند هزار برابر بهتر درباره خودش مستجاب می شود. من برای خودم دعا کنم شاید مستجاب نشود اما برای دیگران دعا کنم هم برای او مستجاب می شود و هم هزار برابر بهتر در حق خودم مستجاب می شود. من دعای مستجاب هزار برابر را ول کنم و برای خودم دعا کنم که شک دارم مستجاب می شود یا نه؟
گذشت از تقصیرات دیگران
آیت الله ابوالفضل زاهدی از علمای بزرگ قم بودند ایشان فرمودند: مردم شب قدر بیایید با خدا معامله کنید نمی خواهید گناهانتان آمرزیده شود؟ نمی خواهید خدا لطف و عنایتش را شامل حال شما بکند؟ بگویید خدایا هر کس گردن ما حقی دارد ما حلالش کردیم ما بخشیدیم وقتی خدا ببیند تو دیگران را می بخشی می شود خدا تو را نبخشد. خدا می گوید تو بنده منی از دیگران گذشت کردی من خدای بزرگ گناهان تو را نبخشم. اما اگر شما نبخشید خدا هم نمی بخشد. خدا می گوید من میلیارد گناه تو را ببخشم آن وقت تو خودت حاضر نیستی کسی که به تو بدی کرده ببخشی. آن هایی که دیگران را حلال می کنند و گذشت می کنند شک نکنند که اهل بهشتند.
آیه و حدیث فراوان داریم کسی که عفو بکند، آشتی بکند اجرش با خداست. روایت داریم روز قیامت خدا خطاب می کند کجا هستند آن هایی که به خدا حق دارند؟ همه تعجب می کنند آیا انبیاء، علماء، شهداء و اولیاء خدا هستند کیا هستند؟ خدا به همه حق دارد کسی از خدا طلب ندارد. خطاب می رسد «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مَنْ کَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ فَیُقَالُ مَنْ هُمْ فَیُقَالُ الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِلَا حِسَاب» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج ۶۸/ ص: ۳۹۷). کجا هستند آن هایی که در دنیا از دیگران گذشت کردند؟ کجایند آن هایی که محض رضای خدا از تقصرات دیگران گذشتند حلال کردند؟ خدا می فرماید: آن ها که اهل عفو و بخششند بیایند بدون حساب به بهشت بروند. اول کسانی که به بهشت می روند یک گروهشان آدم های اهل گذشت و عفوند.
در نهج البلاغه داریم: هر طور با دیگران رفتار کنی خدا هم همان طور با شما رفتار می کند ببخشی می بخشند، گیر بدهی گیر می دهند سخت بگیری سخت می گیرند آسان بگیری آسان می گیرند. یعنی هر طور که جزاء و مزد بدهی خودت هم همان طور مزد می گیری. عذاب جهنم و نعمت های بهشت دست آورد خود ماست.
منابع:
بیانات حجت الاسلام فرحزادی در برنامه سمت خدا
وبلاگ علیرضا الماسوندی
فارس نیوز
تبیان
نوشته در نگاه امام حسین علیه السلام بخشنده ترین مردم چه کسانی هستند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
سید عبدالحمید طباطبایی- کارشناس حوزه / بخش قرآن تبیان
از داستان های جالب و پندآموزی که در قرآن ذکر شده زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد. در سوره انبیاء درباره دعوت ابراهیم علیه السلام و عدم همراهی مردم با ایشان آمده است که وقتی ابراهیم متوجه گمراهی مردم شد و برای مبارزه با شرک قوم خود روزی که همه برای جشن به صحرا رفته بودند او به معبدی که بت ها در آن بود رفته و تمام بت ها را می شکند و سپس تبر را به دست بت بزرگی که در آن جا بود قرار می دهد و بعد از بازگشت مردم و دیدن این صحنه به سراغ ابراهیم علیه السلام رفته و به او می گویند: چرا اینکار را کردی که در جواب می گوید: کار بت بزرگ بوده است و اگر می خواهید از خودش بپرسید که مردم جواب داده اند که خود می دانی آنها سخن نمی گویند. ابراهیم فرمود پس چرا چیزی را می پرستید که حتی نمی تواند از خود دفاع کند، که بعد از این بود که به دستور پادشاه ستمکار آن زمان تصمیم بر کشتن حضرت ابراهیم علیه السلام گرفته شد: «قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ» (1)
گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است.
فرعون زمان حضرت ابراهیم علیه السلام برای تحریک مردم جاهل از مقدسات آنها سوء استفاده نمود: «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ» یزیدیان نیز برای تحریک مردم نادان برای مبارزه با امام حسین علیه السلام از جملات مقدس همچون: «یا خیل الله ! ارکبى و بالجنه ابشرى» (3) اى سواران الهى ! سوار بشوید و بهشت بر شما بشارت باد، استفاده می کردند.
بعد از آنکه قوم ابراهیم علیه السلام به تبعیت از ظالم زمان خود، تصمیم به سوزاندن وی گرفتند و بعد از جمع آوری انبوهی از چوب و ایجاد آتشی عظیم حضرت ابراهیم علیه السلام را به سمت آتش انداختند.
در این هنگام فرشته الهی نازل شد تا حضرت ابراهیم را نجات دهد. ابراهیم علیه السلام فرمود از هیچ کس کمک نمی خواهم جز خدا که در این لحظه آتش گلستان شد: « قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ » (2)
سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!».
یکی بودن هدف نمایندگان الهی که در قالب هاى متفاوتى صورت گرفته باعث ایجاد تشابهاتی در زندگی آنها شده، به گونه ای که اتفاقاتی همانند برای آنها روی داده است و ما می توانیم این مشابهت را در حرکت امام حسین علیه السلام با حوادث روی داده برای حضرت ابراهیم علیه السلام مشاهده نمائیم.
همانگونه که ابراهیم علیه السلام تمام تلاش خود را برای مبارزه با طاغوت زمان و هدایت مردم خرج کرد حتی دست از جان خود کشید، امام حسین علیه السلام نیز همه تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی انجام دادند تا جایی که حتی خون قلب خود را فدا کرد. که در زیارت اربعین آمده است: « و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره الظلاله» حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
وقتی که حضرت ابراهیم علیه السلام به درون آتش انداختند آن حضرت با توکّل بى نظیرش به خداوند، از هیچ فرشته ای کمک نگرفت و در آن هنگام به مناجات و راز و نیاز با پروردگار مشغول بود.
حضرت علی علیه السلام نیز وقتی که در محراب مسجد شمشیر به سرش خورد اولین جمله ای که فرمود: « فزت و ربّ الکعبه» بود. امام حسین علیه السلام نیز در لحظه آخر عمرش در گودال قتلگاه چنین با خدای خود مناجات می نمود: «الهی رِضاً بِرِضِاکَ، صَراً عَلی قَضائِک یا رَبَ لا الهَ سِواکَ...» خدایا! راضی به رضای تو هستم و در برابر قضای تو صبر می کنم.
اگر مبارزه حسین بن على علیه السلام را با لشکریان یزید و ابن زیاد از جنبه نظامى، یعنى از نظر ظاهرى و صورى در نظر بگیریم، امام حسین شکست خورد و آنها پیروز شدند. اما اگر ماهیت قضیه را در نظر بگیریم ، فکرى و اعتقادى است، یعنى حکومت یزید سمبل جریانى بود که مى خواست فکر اسلامى را از بین ببرد و امام حسین براى احیاء فکر اسلام جنگید، در این صورت باید ببینیم آیا امام حسین به مقصودش رسید یا نرسید؟ آیا توانست یک فکر را در دنیا زنده کند یا نتوانست؟ مى بینیم که توانست.
فرعون زمان حضرت ابراهیم علیه السلام برای تحریک مردم جاهل از مقدسات آنها سوء استفاده نمود: «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ» یزیدیان نیز برای تحریک مردم نادان برای مبارزه با امام حسین علیه السلام از جملات مقدس همچون: «یا خیل الله ! ارکبى و بالجنه ابشرى» (3) اى سواران الهى ! سوار بشوید و بهشت بر شما بشارت باد، استفاده می کردند.
امام سجاد علیه السلام در باب جهالت دشمنان امام حسین علیه السلام فرمودند: «لا یوم کیوم الحسین علیه السلام، اذ دلف علیه ثلاثون الف رجل، یزعمون أنهم من هذه الامة، کل یتقرب الی الله بدمه » (4) سی هزار نفر بر جد ما حمله کردند و هر کدام با کشتن جد ما قصد تقرب به خدا داشتند.
قرآن در داستان حضرت ابراهیم قدرت خداوند را بالاترین قدرت می داند که همه توطئه ها را از بین می برد و دین خود را حفظ می نماید: «أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ» (5)
یزید نیز می خواست با شهادت امام حسین علیه السلام نور خداوند را خاموش کند و دین اسلام را از بین ببرد همچون معاویه که از شنیدن نام پیامبر صلوات الله علیه در اذان ناراحت می شد(6) و می خواست نام مبارکش را حذف کند ولی قدرت خداوند بالاتر از معاویه و یزید بود و یاد و نام اولیاء خدا را جاودانه کرد.
در این زمینه شهید مطهری می گویند: اگر مبارزه حسین بن على علیه السلام را با لشکریان یزید و ابن زیاد از جنبه نظامى، یعنى از نظر ظاهرى و صورى در نظر بگیریم، امام حسین شکست خورد و آنها پیروز شدند. اما اگر ماهیت قضیه را در نظر بگیریم ، فکرى و اعتقادى است، یعنى حکومت یزید سمبل جریانى بود که مى خواست فکر اسلامى را از بین ببرد و امام حسین علیه السلام براى احیاء فکر اسلام جنگید، در این صورت باید ببینیم آیا امام حسین علیه السلام به مقصودش رسید یا نرسید؟ آیا توانست یک فکر را در دنیا زنده کند یا نتوانست؟
مى بینیم که توانست. هزار و سیصد سال است که این نهضت هر سال یک پیروزى جدید به دست مى آورد، یعنى هر سال عاشورا، عاشورا است و معنى کل یوم عاشورا این است که هر روز به نام امام حسین با ظلم و باطلى مبارزه مى شود و حق و عدالتى احیاء مى شود، این پیروزى است و پیروزى بالاتر از این چیست؟ یزیدها و ابن یزیدها مى روند، ولى حسین ها و عباس ها و زینب ها باقى مى مانند. البته به عنوان یا ایده نه به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک صاحب اختیار و حاکم بر جامعه خویش . آرى ! آنها مى میرند، اما اینها زنده و جاوید باقى مى مانند. (7)
همانگونه که سرنوشت مردان خدا و اولیاء الهی همسان می باشد و پیروزی برای آنان است، باید بدانیم که اگر آنها را یاری کنیم خداوند ما را یاری می کند: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم» ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند. (8) ولی اگر دین خدارا حمایت نکنیم خداوند دین خود را حفظ خواهد کرد و ما هستیم که دچار خسران الهی می شویم و عاقبت، حقّ پیروز است.
پی نوشت ها:
1. انبیاء ، 68.
2. أنبیاء، 69.
3. تاریخ الطبری ، ص416.
4. امالی صدوق ص 374.
5. أنبیاء، 70.
6. الصحیح من سیره النبی (صلی الله و علیه وآله)، ج اول، ص 24.
7. کتاب حق و باطل، ص 38.
8. محمد ،7.