برای شما در (رفتار) فرستادة خدا پیروی نیکوست برای آنان که امیدوار به خدا و روز دیگرند، و خدا را بسیار یاد کنند.
این آیه که ناظر به جنگ احزاب است، نه تنها در میدان جنگ احزاب که مصداق جهاد اصغر محسوب میشد، پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اسوه و الگو بود، بلکه در میدان جهاداکبر و مبارزه با هوا و هوسهای نفسانی و تهذیب اخلاق نیز اسوه و سرمشق بسیار مهمی بود، و آن کسی که بتواند گام در جای گامهای آن بزرگوار بنهد، این راه پرفراز و نشیب را با سرعت خواهد پیمود.
قابل توجه این که در این آیه، علاوه بر مسأله ایمان به خدا و روز جزا (لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر)، روی یاد خدا نیز تکیه شده است، و با ذکر جمله (و ذکرالله کثیراً) نشان میدهد آنها که بسیار به یاد خدا هستند، از هدایتهای چنین پیشوایی الهام میگیرند؛ زیرا ایمان و ذکر خدا، آنها را متوجه مسئولیتهای بزرگشان میکند، در نتیجه به دنبال رهبر و پیشوایی میگردند، و کسی را بهتر از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای این کار نمییابند.[۶] ب. تولّی و تبرّی از دیدگاه احادیث
احادیث بسیار فراوانی در کتب اسلامی اعم از شیعه و سنی در زمینة تولی و تبرّی آمده است، و به قدری در این باره اهمیت داده شده که کمتر چیزی نظیر آن دیده میشود.
۱٫ زراره از امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ نقل میکند: بنی الاسلام علی خمسة الاشیاء، علی الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایة، قال زراره: فقلتُ ایّ شی من ذلک افضل؟ فقال: الولایةُ افضل؛ لانّها مفتاحُهُنَّ، و الوالی هو الدلیل علیهن، اسلام بر پنج پایه بنا شده است، بر نماز، و زکات و حج و روزه، و ولایت (رهبری معصومین)، زراره میگوید: عرض کردم: کدامیک از اینها افضل است؟
فرمود: ولایت افضل است؛ زیرا کلید همة آنهاست، (و والی و رهبر الهی راهنما به نور چهار اصل دیگر است)، از این تعبیر به خوبی استفاده میشود که ولایت و اقتدا به اولیاء الله سبب احیاء سایر برنامههای دینی و مسایل عبادی و فردی و اجتماعی است، و این اشارة روشنی به تأثیر مسأله ولایت در امر تهذیب نفوس و تحصیل مکارم اخلاق میباشد.[۷] ۲٫ ح ۳۲: قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ انّ حول العرش منابِرٌ من نور، علیها قوم لباسهم و وجوههم نور لیسوا بانبیاء، یغبطهم الانبیاء و الشهداء، قالوا یا رسول الله! حلّ لنّا، قال: هم المتّحابّون فی الله و المتّجالون فی الله و المتزاودون فی الله،[۸] حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: در اطراف عرش الهی منبرهایی از نور است که بر آنها گروهی هستند که لباسها و صورتهایشان از نور است، آنها پیامبر نیستند، ولی پیامبران و شهداء به حال آنها غبطه میخورند، عرض کردند: ای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ: این مسأله را برای ما حل کن، فرمود: آنها کسانی هستند که به خاطر خدا یکدیگر را دوست دارند و برای خدا با یکدیگر مجالست میکنند، و برای خدا به دیدار هم میروند.
۳٫ و در «حدیث قدسی خداوند» آمده که به حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ فرمود: آیا هرگز عملی برای من انجام دادهای؟ موسی ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: آری! برای تو نماز خواندهام، روزه گرفتهام، انفاق کردهام و به یاد تو بودهام، خداوند فرمود: امّا نماز برای تو نشانة (ایمان) است و روزه سپر آتش، و انفاق سایهای در محشر، و ذکر خدا نور است، کدام عمل را برای من بجا آوردهای! موسی ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: خداوندا! خودت مرا در این مورد راهنمایی فرما، خداوند فرمود: آیا هرگز به خاطر من با کسی دوستی کردهای، و به خاطر من کسی را دشمن داشتهای؟
در این جا بود که موسی دانست برترین اعمال حب فی الله و بغض فی الله است»،[۹] لازم به ذکر است این دو واژه معمولا در چهار مورد استعمال میشوند: ولاء محبت و عشق و علاقه به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و ولاء امامت به معنای الگو قرار دادن امامان برای اعمال و رفتار خویش، و ولاء زعامت به معنای حق رهبری اجتماعی و سیاسی امامان، و ولاء تصرف یا ولاء معنوی که بالاترین مراحل. ولاء تصرف است.[۱۰] با توجه به قسمتی از آیات و روایات ذکر شده در باب تولّی و تبرّی، به خوبی استفاده میشود که تولّی معنایی بالاتر و عالیتر از دوستی دارد و آن پذیرفتن ولایت خدا و اولیای اوست، و خود را مطیع فرمان آنها کردن است، و تبرّی یعنی زیر بار ولایت غیر خدا نرفتن است، از این رو نخستین پیام اسلام که از حلقوم مبارک پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضای مکه طنین انداخت و تمام جهانیان را به سوی آن فراخواند (قولوا لا اله الا الله تفلحون) بود که شرط رستگاری را تبرّی از غیر خدا و تولّای ولایت خدایی بیان فرمودند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ ولایت در قرآن، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چ اول، ۱۳۶۷٫
۲٫ اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۱، مدرسه الامام علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ ، ۱۳۷۷٫
۳٫ ولاءها و ولایتها، آیت الله شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا.
۴٫ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۶۶ و ۶۷٫[۱] . بحار الانوار، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ هـ .ق، ج ۶۹، ص ۲۳۹، ح ۲٫
[۲]. ممتحنه/۴٫
[۳]. بقره/۲۵۷٫
[۴] . مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، نشر چاپخانه، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۷، ج ۱، با تلخیص.
[۵]. احزاب/۲۱٫
[۶] . مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ص۳۷۱، همان، ج ۱، ص۳۷۱٫
[۷] . اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸، به نقل از کتاب اخلاق در قرآن.
[۸] . بحار الانوار، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ هـ .ق، ج ۶۶، ص ۲۵۲٫
[۹] . همان، حدیث شماره ۳۳٫
[۱۰] . مطهری، مرتضی، ولاء و ولایتها، انتشارات صدرا.
منبع:andisheqom.com
نوشته ترسیم تولی و تبری در قرآن و روایات چگونه است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
تبیان به نقل از گروه فعالیت های قرآنی: حفظ نور، حریم ایمان، اشاره، سروش هدایت و صفحه نور از جمله برنامه هایی است که امروز از رادیو قرآن پخش می شود.
بخش قرآن تبیان
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن؛ رادیو قرآن امروز نیز چون روزهای گذشته با ویژه برنامه های متنوعی از جمله حفظ نور، حریم ایمان، اشاره، سروش هدایت و صفحه نور در خدمت شنوندگان این شبکه رادیویی قرار گرفته است.
برنامه «حفظ نور» روزهای شنبه تا پنجشنبه به آموزش ترتیل، مفهوم و حفظ آیات قرآن کریم می پردازد که در برنامه روز شنبه، 22 آبان ماه با توجه به آیات 132 تا 135 سوره مبارکه طه به موضوع بیان عاقبت افراد هدایت یافته» پرداخته می شود.
گفتنی است؛ این برنامه کاری از گروه آموزش رادیو قرآن است که از شنبه تا چهارشنبه ساعت 22:45 به مدت 10 دقیقه به تهیه کنندگی فاطمه کاشانی وحید از این شبکه رادیویی پخش می شود.
مصادیق علم انبیاء و اولیای الهی موضوع برنامه «حریم ایمان»
برنامه «حریم ایمان» امروز در ادامه بحث بررسی آیات مربوط به عصمت امام و معصومین(ع) به «مصادیق علم انبیاء و اولیای الهی» خواهد پرداخت.
گفتنی است؛ برنامه «حریم ایمان» کاریست از گروه علوم قرآنی، به گویندگی رضا کاشفی، تهیه کنندگی فاطمه کاشانی وحید و کارشناسی اسماعیل عاکفی روزهای زوج ساعت 15:45 از شبکه رادیویی قرآن بر روی آنتن می رود.
در بخش معرفی کتاب امروز کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» نوشته حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی را معرفی می کند.
برنامه «اشاره» کاری از گروه علوم قرآنی است که هرروز ساعت14:30 به معرفی کتاب هایی در حوزه آموزه های قرآنی می پردازد.
برنامه سروش هدایت به جلسات تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی اختصاص دارد که این برنامه امروز از شبکه رادیویی قرآن پخش می شود.
در برنامه امروز به تفسیر آیات 32 تا 37 سوره مبارکه حج پرداخته خواهد شد.
در طرح تلاوت، هر روز یک صفحه از قرآن کریم در بخش های مختلف و فواصل معین از برنامه های شبکه رادیویی قرآن پخش می شود.
قرآن دوستان ضمن همراهی با این طرح، هر روز یک صفحه از قرآن را تلاوت و از ترجمه و مفاهیم نورانی آن صفحه بهره مند می شوند.
این برنامه امروز تلاوت ترتیل و آموزش تجوید صفحه 375 قرآن کریم (آیات 184 تا 206 سوره مبارکه شعرا) را به سمع شنوندگان خواهد رساند.
این طرح تلاش دارد فرهنگ انس دائمی با قرآن کریم را در عمل با تلاوت روزانه یک صفحه از کلام نور و توجه به ترجمه و مفاهیم آن، ترویج دهد.
گفتنی است؛ این برنامه کاری از گروه علوم قرآنی است که به تهیه کنندگی سمیرا قنبری هر روز ساعت 12:30 از رادیو قرآن تقدیم شنوندگان خواهد شد.
تالیف تفسیر «تنعیم» در 14 جلد
برگزیدگان جشنواره ملی قرآن دانشجویان معرفی شدند
شرکت 700 دانش آموز در مسابقات قرآن اروندکنار
بی نیازی از روایت در تفسیر قرآن؛ شبهه ای شیطانی
تبیان به نقل از گروه شبکه اجتماعی: برنامه گلستان از اول ماه ربیع الاول در کنداکتور شبکه قرآن و معارف سیما قرار می گیرد.
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) برنامه تلویزیونی گلستان بعد از ماه صفر و با حلول ماه ربیع الاول در کنداکتور شبکه قرآن و معارف سیما قرار می گیرد. تهیه کننده این برنامه محمد سلیمی، فعال قرآنی است که پیش از این از وی برنامه «بشری» را شاهد بودیم.
منبع:
ایکنا
جداناپذیری از قرآن؛ پیام امام حسین(ع)
برگزیدگان جشنواره ملی قرآن دانشجویان معرفی شدند
شرکت 700 دانش آموز در مسابقات قرآن اروندکنار
تالیف تفسیر «تنعیم» در 14 جلد
طرق مبین بودن حدیث
بر طبق یک تقسیمبندی ، حدیث به یکی از این طرق شارح و مبین قرآن است:بیان جزئیات
بیان جزئیات و تفصیل مطالب مجمل در قرآن، نظیر اوقات نماز و تعداد رکعات و کیفیت ادای آن.توضیح عبارات مبهم
توضیح الفاظ و عبارات مبهم در قرآن، نظیر بیان پیامبر درباره «خیط ابیض» و «خیط اسود» به عنوان روشنایی روز و تاریکی شب.تخصیص عام
تخصیص عام قرآن ، نظیر تفسیر پیامبر از ظلم به شرک در آیه ۸۲ سوره انعام. (4)تقیید مطلق قرآن
تقیید مطلق قرآن ، چنانکه لفظ مطلق «ید» در آیه ۳۸ سوره مائده (5) به یمین (دست راست) مقید شده است.بیان مصادیق الفاظ
بیان معنا یا مصادیق الفاظ، همچون بیان «مغضوب علیهم» به یهود و «ضالین» به نصاری.بیان احکام وارد نشده
بیان احکامی که در قرآن نیستند، همچون رجم زناکار مُحصَن و مُحصَنه.بیان موارد نسخ
بیان موارد نسخ در قرآن، نظیر سخن پیامبر درباره آیه وصیت؛ و تأکید مضامین آیات قرآن. (6) (7)مبنای تقسیمبندی بالا
اما ظاهراً این تقسیمبندی مبتنی بر نوعی نگاه فقهی بر قرآن است (8) و با بررسی دقیقتر احادیث میتوان موارد بسیاری یافت که در مقام بیان قرآن است ولی خارج از تقسیمبندی مذکور قرار میگیرد.تقسیمبندی احادیث مربوط به قرآن
در هر صورت، در یک تقسیمبندی کلی، احادیث مرتبط با قرآن را میتوان در دو گروه جای داد:اقسام احادیث درباره قرآن
احادیث درباره قرآن، خود برچند دستهاند:راجع به کیفیت نزول
احادیث راجع به کیفیت نزول قرآن، از جمله حدیث مشهور در منابع اهلسنت درباره آغاز وحی ، (9) احادیث ناظر به نزول یکباره قرآن درشب قدر در ماه رمضان (10) (11) و احادیثی که درباره آخرین سوره و آیه نازل شدهاند. (12) (13)چگونگی جمع و تدوین
پارهای از احادیث با بحث چگونگی جمع و تدوین قرآن مرتبطاند، از جمله برخی از آنها از مکتوب شدن آیات قرآن در طول حیات پیامبر اکرمحکایت دارند. (14) (15) (16) (17)قرائات قرآن
برخی احادیث ناظر به بحث قرائاتاند ، از جمله اینکه قرآن بر هفت وجه نازل شده و قرائت قرآن به هر یک از این وجوه جایز است. (18)(19)کیفیت تلاوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
در پارهای از احادیث کیفیت تلاوت پیامبر و طریقه صحیح تلاوت قرآن وصف شده است. (22) (23)فضل اموزش و احکام قرآن
در احادیثی از فضل آموزش تلاوت قرآن به دیگران (24) (25) و در برخی احادیث از احکام مرتبط با قرآن مثل بحث سجدههای قرآن (26) (27)و مَسِّ قرآن (28) (29) سخن به میان آمده است.روایات اسباب نزول
درباره بسیاری از آیات، احادیثی درباره اوضاع و زمینههایی که آیات در آنها نازل شدهاند رسیده است.ثواب تلاوت
در برخی احادیث هم برای تلاوت برخی سورهها و آیات، ثواب بسیاری ذکر شده که در جوامع حدیثی بخشی به آن اختصاص یافته است.(32) (33)پینوشتها:
1. ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، ج۲، ص۱۹۱، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بیتا).
2. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۷۳۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
3. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۷۳۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
4. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
5. مائده/سوره۵، آیه۳۸.
6. ابن قیم جوزیه، اعلام الموقّعین عن رب العالمین، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۶، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت ۱۹۷۳.
7. محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون، ج۱، ص۵۵ـ۵۷، ج ۱، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.
8. محمد سعید منصور، منزلة السنة من الکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیة، ج۱، ص۱۲۵ـ ۴۶۶، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
9. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۱، ص۳ـ۴، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
10. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۶، ص۵۱۹، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
11. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۲۹.
12. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۵، ص۱۸۵، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
13. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۹.
14. عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
15. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۵، ص۲۱۰ـ۲۱۱، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
16. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۹۹، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
17. طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۱۸۱۲۴.
18. مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۲۰۱، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
19. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۶۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
20. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۶۵ـ۵۶۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
21. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، ج۴، ص۳۱ـ۳۸، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، (قاهره، بیتا).
22. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۱۲، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
23. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۳۶ـ ۵۳۷، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
24. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۸، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
25. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۸۵۱۹۰.
26. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۳، ص۳۳۵ـ ۳۵۸، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
27. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۲، ص۱۶۸۱۸۰.
28. مالک بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۱۹۹، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
29. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۱۱۳۱۱۴، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
30. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۹۰۵، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
31. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۰۹ ۳۱۶.
32. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۳ـ۱۰۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
33. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۲۳۳۶۹.
34. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۴، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
35. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ج۶، ص۱۰۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
36. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
37. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۶۲۲۶۴.
بامداد-به نص و تصریح آیات قرآن کریم، مخلَصین دارای آثار و خصوصیاتی هستند که دیگران از آن نصیبی ندارند.
اول : آنکه به نص کریمه قرآنیه، دیگر شیطان را به هیچ وجه من الوجوه بر ایشان تسلط و اقتداری نیست. «فَبِعِزَّتِکَ لاَ غْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ؛ پس به عزت تو سوگند که بی تردید همه شان را گمراه خواهم کرد. مگر آن بندگان خالص تو از میان آنها» (آیه ۸۳ و ۸۲ سوره ص).
بدیهی است که این استثناء تشریعی نیست، بلکه بواسطه اقتدار ذاتی مخلَصین در مقام توحید، دیگر برای شیطان قدرتی نبوده، و به علت ضعف و ناتوانی خود نمی تواند در این مرحله به آنان دست یابد. باری، چون مخلَصین خود را برای خدا خالص نموده، به هر چیزی که مینگرند، خدا را می بینند و شیطان به هر قسم و کیفیتی بر ایشان ظهور کند آنان با نظر الهی در آن چیز مینگرند و استفاده الهیه می کنند؛ لذا شیطان از اول امر، نزد این طائفه اعتراف به عجز و مسکنت خود نموده و سپر می اندازد؛ وگرنه شیطان ذاتش برای اغواء بنی آدم است و کسی نیست که بخواهد به کسی ترحم نموده و دست از إضلال او بردارد.
دوم : این طائفه از محاسبه محشر آفاقی و حضور در آن عرصه معاف و فارغ هستند. در قرآن کریم است: «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَـوَ تِ وَ مَن فِی الاْ رْضِ إِلاَّ مَن شَآءَ اللَهُ؛ و در صور دمیده شود، پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بی جان افتد، مگر کسی که خدا بخواهد» (زمر/۶۸). چون این آیه با آیه شریفه «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ * إِلاَّ عِبَادَ اللَهِ الْمُخْلَصِینَ؛ قطعا آنها از احضار شدگانند. مگر بندگان خالص شده خدا» (صافات/ ۱۲۷ و ۱۲۸) ضمیمه گردد معلوم میشود که این طائفه که از صعقة قیامت در امانند، عبارتند از بندگان مُخلَص خدا.
زیرا آنان بواسطه مراقبت و ریاضات شرعیه در جهاد انفسیه کشته شده و به حیات ابدی پیوسته اند و از قیامت عظمای انفسیه عبور کرده اند؛ و در دوران مجاهده به حساب آنان رسیدگی شده و حال بواسطه قتل فی سبیل الله در نزد خدای خود به خلعت حیات ابدی مخلع و از روزی های خاصه خزانه ربوبی متنعمند. «قالَ عَزَّ مِن قآئِل: وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَهِ أَمْوَ تَـا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ و کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند» (آیه ۱۶۹ سوره آل عمران). علاوه بر این میدانیم که احضار، فرع بر عدم حضور است؛ و بندگان مخلَص خدا قبل از پیدایش طلیعه قیامت در همه جا حاضر بوده و بر همه احوال مطلع بوده اند چون میفرماید: «عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».
سوم : آنچه از پاداش و ثواب به هرکس برسد و در روز قیامت به او عطا شود، در مقابل عمل او خواهد بود، مگر این صنف از بندگان که کرامت الهیه بر ایشان ماوراء طور و پاداش عمل است. «وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ* إِلاَّ عِبَادَ اللَهِ الْمُخْلَصِینَ؛ و جز در برابر آنچه می کردید جزا نمی یابید.
مگر بندگان خالص شده خدا» (آیه ۴۰ سوره صافات). و اگر گفته شود که مفاد این آیه آنستکه گروه معذبین طبق اعمالشان به پاداش میرسند مگر بندگان نیک خدا که برای ایشان جزا در مقابل عمل نبوده، بلکه پروردگار منان با ایشان به فضل و کرم خود جزا خواهد داد؛ در پاسخ میگوئیم: مفاد آیه مطلق بوده و مخاطب آن اختصاصی به گروه معذبین ندارد. علاوه آنکه جزای بندگان به فضل و کرم، منافات با جزا در مقابل عمل ندارد. چه معنای فضل اینستکه در مقابل عمل کوچک، پروردگار منان جزای بزرگ عنایت میفرماید و در واقع عمل کوچک را بزرگ می شمارد ولی با این همه باز جزا در مقابل عمل واقع گردیده است. در حالیکه مفاد کریمه شریفه غیر از این است. مفاد آیه اینستکه به بندگان مخلَص خدا، پاداش اصلاً در مقابل عمل داده نمی شود.
و نیز در آیه دیگر میفرماید: «لَهُم مَا یَشَآءُونَ فِیهَا وَ لَدَیْنَا مَزِیدٌ؛ برایشان هرچه بخواهند در آن جا موجود است و نزد ما بیشتر نیز هست» (آیه ۳۵ سوره ق) برای این گروه هر چه اراده و مشیت آنان تعلق گیرد خواهد بود؛ و در نزد ما نیز چیزی زیاده از مقدار اراده و مشیت آنان برای آنها خواهد بود. پس معلوم میشود که از کرامات الهیه چیزهائی که فوق اراده و مشیت و بالاتر از سطح فکر و میزان طیران مرغ اختیار و اراده آنها است داده خواهد شد؛ و این نکته شایان دقت و قابل توجه است.
چهارم : آنان دارای مقامی منیع و منصبی رفیع و مرتبه ای عظیمند که بتوانند حمد و سپاس ذات احدیت و ثنای الهی را کما هُو حَقه (همانطور که سزاوار آن ذات اقدس است ) بجا آورند. «قالَ عزَّوجلَّ: سُبْحَـنَ اللَهِ عَمَّا یَصِفُونَ * إِلاَّ عِبَادَ اللَهِ الْمُخْلَصِینَ؛ خدا منزه است از آنچه توصیف می کنند. مگر بندگان خالص شده خدا» (آیه ۱۶۰ و ۱۵۹ سوره صافات) و این غایت کمال مخلوق و نهایت منصب ممکن است.
این چهار مزیت را ما در رساله خود که به نام «لُبّ اللُباب در سیر و سلوک اُولی الالباب » میباشد و از تقریرات درس عرفانی حضرت علامه طباطبائی مُدظله العالی است بیان کرده ایم و در اینجا بمناسبت ذکر نمودیم.
منبع:tahoorkotob.com
نوشته مخلصین در قرآن چه خصوصیاتی دارند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد-چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟
پرسش
در سوره الرحمن آیاتی را ذکر می کند و سپس می گوید: “فَبأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ”. اما در این بین آیاتی را می بینیم که با این سبک سازگار نیستند.
از جمله آیات ۳۵، ۴۱، ۴۴ همین سوره، حال آیا این سیاق منتفی است، یا این که اینها در زمره نعمت های الهی قرار می گیرند؟ در صورت دوم لطفا توضیح دهید.
سوره الرحمن به طور کلى بیانگر نعمت هاى مختلف “معنوى” و “مادى” خداوند است که بر بندگان خود ارزانى داشته و آنها را غرق در آن ساخته است، به گونه اى که مىتوان نام این سوره را “سوره رحمت” یا “سوره نعمت” گذارد؛ و به همین دلیل با نام مبارک “الرحمن” که رحمت واسعه الاهى را بازگو مىکند آغاز شده است.[۱]
اما هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.
در آیات مورد بحث نیز باید همین امر را لحاظ کرد و کلیت موارد یاد شده را دید تا بتوان به قضاوت نشست که آیا می توان آنها را در زمره نعمت های الهی برشمرد یا خیر؟
در آیه ۲۶ سوره الرحمن “کلُُّ مَنْ عَلَیهْا فَان” مشاهده می کنیم که در بحث از نعمت های الهی، فنای انسان ها را ذکر می کند.
در تفسیر نمونه چند احتمال ذکر شده است که بنابر تمام آنها می توان مرگ و فنا را در زمره نعمت های الهی قرار داد:
“اما چگونه مسئله فنا مىتواند در زمره نعمت هاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معناى فناى مطلق نیست، بلکه دریچهاى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.
دنیا با تمام نعمت هایش زندانى است براى مۆمن، و خروج از این دنیا آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.
و یا از این نظر که ذکر نعمت هاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنیها و نوشیدنی ها و لۆلۆ و مرجان و مرکب هاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مىکند که این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که این تذکر خود نعمتى است بزرگ”.[۲]
بنابراین هر یک از این احتمالات مذکور، مرگ جزو نعمت های الهی قرار می گیرد و مشخص می شود که مرگ در یک نگاه کلی و با لحاظ کردن تمام موارد، چیزی جز نعمت نیست و دیگر نمی توان آن را از سیاق این سوره خارج دانست.
دسته دوم از آیات سوره الرحمن که نعمت بودن آنها با کمی تأمل همراه است؛ آیاتی است که جهنم و عذاب الهی در آن مطرح شده است. از جمله آنها: “بر شما شعلهاى بىدود فرستاده شود، یا دودى بىشعله، پس با او مقابله نتوانید کرد”.[۳] “کافران را به نشان صورتشان مىشناسند و از موى جلو سر و پاهایشان مىگیرند”.[۴]
و “آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد مىکنند”.[۵] این آیات نیز مورد شبهه بوده و ممکن است شخصی در نگاه اول این آیات را به دور از رحمت الهی دانسته و شمارش آنها در زمره نعمت های الهی برای او عجیب باشد، اما باید به این موارد نیز نگاه عمیق تری داشت. ذکر این موارد مانند این است که یک مادر برای جلوگیری از غذا خوردن زیاد فرزندش، او را به یاد بیماری های ناشی از آن بیاندازد تا او را از این اشتباه دور کند. خداوند نیز با ذکر جهنم و عذاب های آن در پی تلنگر زدن به انسان ها بوده و ذکر این عذاب ها هشداری است برای نگه داشتن انسان ها در راه درست و همچنین عاملی است برای اصلاح و تربیت که در این صورت ذکر اینها لطف و نعمتی به حساب می آید و اگر این عذاب ها و جهنمی در کار نبود بسیاری به گمراهی دچار می شدند و تنها جهنم بوده که آنها را از گناه و اشتباه دور کرده است.
بر این اساس، عذاب ها را نیز از همین جهت می توان از نعمت های الهی برشمرد و همان گونه که قرار دادن مجازات در قوانین و اجرای آن توسط نیرو های انتظامی در راستای نظم بخشیدن به جامعه بوده و نمی توان آن را خلاف حق دانست، خلقت جهنم و عذاب آن را نیز باید در راستای هدایت بشر فرض کرد.
پی نوشت ها:
[۱] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۹۱، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۴٫
[۲] . همان، ج ۲۳، ص ۱۲۵٫
[۳] . الرحمن، ۳۵٫
[۴] . همان، ۴۱٫
[۵] الرحمن، ۴۴٫
منبع: islamquest.net
شهید مطهری می گوید: شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه الهی وجود ندارد ولی برخی، صحیح و عادلانه است و وجود دارد. نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی بازی های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد. اما شفاعت صحیح که تأیید کنندة قانون و حافظ نظام است و آیات و روایات زیادی از طریق شیعه و سنی وجود آن را اثبات می کند بر دو گونه است:
۱٫ شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».
۲٫ شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».
شفاعت رهبری، شفاعتی است که شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات می باشد.
شفاعت مغرفت، شفاعتی است که تأثیر در از بین بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداکثر ممکن است سبب وصول به حسنات و ثواب ها هم بشود، ولی بالا برندة درجة شخص نخواهد بود، و رسول اکرم ـصلّی الله علیه و آله ـ دربارة این قسم از شفاعت فرمود: «من شفاعتم را برای گناهکارانی از امتم که مرتکب گناه کبیره شده اند ذخیره کرده ام، اما نیکوکاران مورد مۆاخذه قرار نمی گیرند.»[۳]
چه کسانی شفاعت می کنند؟
از جمله شفاعت کنندگان پیغمبران می باشند و در اینکه رسول گرامی اسلام دارای مقام شفاعت می باشد تردیدی نیست و اهل سنت و شیعه نیز در آن اتفاق نظر دارند.در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است که هیچ یک از انبیاء و رسل شفاعت نمی کنند تا اینکه خدا به آنها اجازه دهد به جز پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ که خدا قبل از قیامت اجازة شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، برای او و امامان از فرزندان او سپس برای انبیاء است.[۴]
به یقین امامان معصوم نیز شفاعت خواهند کرد و روایاتی برای این معنی دلالت دارد که برخی از آنها را ذکر می کنیم: از امام صادق ـ علیه السّلام ـ دربارة آیة شریفة (فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ )[۵] (کافران گویند) پس برای ما نه شفیعانی هست و نه دوستان صمیمی. فرمود: شفیعان ائمه هستند و دوستان از مۆمنین.[۶] روایات بسیاری دربارة شفاعت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و فرزندان او غیر از ائمه هدی و مۆمنان حتی بچه های سقط شده آنها نیز وارد شده است.[۷] پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: فقرای از شیعیان علی و خاندان علی را پس از او سبک مشمارید که هر یک از آنان عده ای همچون قبایل ربیعه و مضر را شفاعت می کنند.[۸]
امیرمومنان امام علی علیه السلام می فرمایند: از جمله شفیعان علماء و شهدا می باشند. حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: چون روز قیامت شود خداوند عالم و عابد را برانگیزد، پس به عالم می گویند بایست و برای مردم شفاعت کن به پاداش اینکه آنان را نیکو تربیت کردی…[۹]
از جملة شفیعان، زائران قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ هستند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: … به زوار قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ گفته می شود دست هر که را که دوست دارید بگیرید و آنها را به
بهشت ببرید…[۱۰] و از جمله شفاعت کنندگان ملائکه می باشند[۱۱] همان طور که قرآن کریم نیز شفاعت می کند.[۱۲]
قرآن در قیامت شفاعت می کند
هر کسی که در جوانی قرآن را بخواند به طوری که با گوشت و خون او مخلوط شود خداوند او را با سفرای گرامی و ابرار خود قرار می دهد و قرآن روز قیامت از او حمایت و جانب داری می کند و در درگاه الهی عرض می کند خداوندا هر صاحب کرداری به اجر عمل خود رسیده است مگر آنکس که به گفتار من عمل نمود خداوندا اعطایای خود را به او برسان. خداوند دو حله از حله های بهشت به او می پوشاند و تاج کرامت بر سر او می نهد آنگاه به قرآن خطاب می فرماید و می گوید فزونتر از این مایل بودم سپس خداوند مقام امن را در دست راست و مقام خلد را در دست چپ او می نهد و وارد بهشت می گردد به او گفته می شود یک آیه از آیات قرآن را تلاوت کن و یک درجه بالاتر برو آنگاه به قرآن خطاب می شود آیا عطایای خود را به او دادیم و تو را راضی نمودیم؟
قرآن می گوید: آری خداوندا. بنابراین قرآن از خداوند در خواست می کند و در درگاه الهی شفاعت می کند. (الکافی، ج ۲، ص ۶۰۱) راجع به شفاعت قرآن روایت فراوانی در کتاب سنی و شیعه نقل شده است: از پیامبر اسلام نقل شده: قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعت او پذیرفته می شود و شکایت کننده ای است که خصومت او تصدیق می شود. از پیامبر اسلام نقل شده: قرآن را بیاموزید زیرا قرآن برای اصحاب خود روز قیامت شفاعت خواهد نمود.از پیامبر اسلام نقل شده:
روزه و قرآن برای کسی که روزه گرفته است و در شبها قرآن تلاوت کرده استشفاعت می کنند روزه می گوید پروردگارا این شخص را از خوردن غذا و انجام شهوات در روز مانع شدم پس شفاعت مرا درباره او بپذیر.
قرآن می گوید من این شخص را از خواب شب باز داشتم پس شفاعت مرا درباره او بپذیر. پس شفاعت هر دو درباره او پذیرفته می شود.
از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده:سوره تبارک که سی آیه است برای شخصی که آن را خوانده است شفاعت می کند تا او آمرزیده شود.
از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: شفاعت کنندگان پنج تایند: ۱ – قرآن ۲ – خویشاوندان ۳ – امانت ۴ – رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ۵ – اهل بیت علیه السلام
امیرمومنان امام علی علیه السلام می فرمایند:
بدانید که قرآن شفاعت کننده است و شفاعت او پذیرفته می شود و گوینده است و گفتارش تصدیق می گردد و هر کس قرآن برای وی روز قیامت شفاعت کند شفاعت قرآن در باره او پذیرفته می شود. (تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲)
پی نوشت ها:
[۱]. راغب اصفهانی، مفردات، چاپ دوم، انتشارات مرتضوی، چاپخانه حیدری، ص ۲۷۰٫
[۲]. جعفر سبحانی، الهیات، ج ۴، ص ۳۴۴، چاپ دوم، نشر مرکز جهانی علوم اسلامی قم.
[۳]. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج ۱، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ص ۲۴۷٫
[۴]. علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه مکارم شیرازی، ج ۱، چاپ گلشن، ص ۲۳۸٫
[۵]. سورة شعرا، آیة ۱۰۰٫
[۶]. موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج اول، ترجمة سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ نگین، ص ۴۵۳، و بحارالانوار، ۸/۴۲٫
[۷]. تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۳۸٫
[۸]. مکیال المکارم، ج اول، ص ۴۵۴، و، ج ۸، ص ۵۹٫
[۹]. همان، بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۹٫
[۱۰]. مکیال المکارم، ج اول، ص ۴۴۴ و ۴۴۵، و بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۷٫
[۱۱]. تفسیر المیزان، ترجمه مکارم شیرازی، ص ۲۲۷٫
[۱۲]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج اول، ص ۲۵۴
منبع:aghigh.ir
نوشته چگونه قرآن شفاعت میکند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
البته که بهشت جای مومنین است و مومن حتماً یاران، پیروان، امت و صحابه واقعی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد.
مشخص نشد که در کجای سوره مومنون خواندهاید که “صحابه” همگی به بهشت میروند؟
در این سوره مطالب بسیاری ذکر شده است و از جمله آن که به پیامبرش میفرماید: «وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ – و تو آنها را به صراط مستقیم دعوت میکنی» و نیز میفرماید: عدهای هم در پاسخ این دعوت، ایمان میآورند و عدهای نیز میگویند: شاعر و مجنون است. و بحثی از صحابه در آن نیست.
در هر حال به سه نکتهی بسیار مهم دقت نمایید:
۱- همه چیز با “عقل” شناخته میشود، حتی قرآن کریم. لذا ایشان فرمودند: حتی اگر حدیثی از من برای شما نقل شد که با وحی و عقل مطابقت نداشت، به سینه دیوار بزنید و نپذیرید.
بنابراین اگر به عنوان مثال گفته شد: ده نفر به عنوان ساختگی “عشره مبشرة” در بهشت هستند، و نام علی، حسن، حسین، معاویه، طلحه، زبیر و …، همه در یک راستا قرار گرفت، معلوم است که اصلاً با عقل سازگاری ندارد و همچنین با وحی.
۲- اسمها مهم نیستند، بلکه رسمها مهم هستند و در هر دو حال “اسم و رسم” باید ضمن آن که منطبق با هم میشوند، مورد رضایت خدا نیز باشند. پس اگر کسی اسم خودش یا دیگران را مومن، یا مسلمان، شیعه یا سنّی، صحابه و …، گذاشت، دلیل نمیشود که حتماً مصداق آن اسمها نیز باشند.
۳-باید در همه آیات قرآن کریم دقت نمود که مومن کیست؟ مسلم کیست؟ امّت کیست؟ و بالاخره صحابه کیست؟ خداوند متعال ویژگیهای هر کدام را به تفصیل در قرآن کریم بیان نموده است. پس اگر کسی مشهور به مومن، مسلم، شیعه، سنی، صحابه و … شد، اما آن ویژگیها را نداشت، مصداق آن نمیباشد. تعارف هم ندارد.
الف – به عنوان مثال: در ابتدای همین سوره مومنون فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُوْمِنُونَ – به تحقیق که مومنان به فلاح میرسند»، اما سریع در آیات بعدی ویژگی ها و صفات مومن را بیان نمود تا هر کسی که نام خودش را مومن گذاشت، گمان نکند که به فلاح میرسد.
فرمود: آنها در نماز خاشع هستند، از لغو پرهیز میکنند، زکات میدهند، زنا نمیکنند، به عهد و پیمان خود وفا میکنند و از نماز خود (و دست آوردهایش) محافظت میکنند. سپس فرمود: اینها وارثین بهشت هستند و در آن جاودانه میمانند «الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ».
پس، هر کس این صفات را نداشت، مصداق “مومن” نیست. کسی که به نماز اهمیت نداد، اهل زنا بود و بیعتش (به ویژه عهد با خدا و رسول خدا را) نقض کرد، و یا عهد و پیمانش را وفا نکرد، مومن و مصداق آیه نمیباشد. هر چند دیگران او را صحابه یا حتی امیرالمومنین بنامند.
ب – خداوند متعال “مالک یوم الدین” است و نه ما؛ لذا چنین نیست که هر کس را ما دوست داشته باشیم، اهل ایمان و اهل بهشت باشد. بلکه هر کس را او لایق بداند، اهل بهشت میشود و البته این لیاقت و اهلیت را در هالهای از ابهام قرار نداده تا هر کسی به زعم خود تعریفی کند و صفات آنان را در آیات بسیار متذکر شده است.
روی اسمها تکیه نکنیم که موجب بروز تعصبات و دستهکشیها و تشدید اختلافات شود، بلکه توجه ما در “رسم”ها باشد.
صحابه:
یک عده برای این که خود را در قالب آنچه نیستند جا بزنند، معنا و مفهوم “واژه” را تغییر میدهند. دموکراسی را طوری تعریف میکنند که فقط دیکتاتوری خودشان را شامل میگردد، مبارزه با تروریسم را به گونهای تعریف و عمل میکنند که توجیه عملیات تروریستی خودشان میشود، حقوق بشر را به گونهای تدوین و سپس تفسیر میکنند که ابزار عملکرد ناحق خودشان باشد.
واژگانی چون: مومن، مسلمان، شیعه، سنّی، صحابه و غیره نیز از این ترفند مصون نمانده است.
آمدند نزد پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله اظهار ایمان کردند، سریع آیه آمد که به آنها بگو: نگویند ایمان آوردیم، بلکه بگویند اسلام آوردیم، چون هنوز ایمان به قلب آنها وارد نشده است.
حال یک عده گفتند: “صحابه”، یعنی هر کس که معاصر ایشان بوده و با ایشان “صحبت” کرده است، و زوری آنها را کردند داخل بهشت؟! خواه امیرالمومنین علی علیه السلام باشد و یا معاویه. امام حسن و امام حسین علیهم السلام باشند، یا سلمان و ابوذر، یا ابوبکر و عمر، یا طلحه و زبیر و یا هر شخص دیگری.
خب، این از همان تعاریفی من درآوردی است که نه با “وحی” سازگاری دارد و نه با “عقل”. ابوجهل و ابولهب و ابوسفیان و جاهلها و ظالمهای بسیاری معاصر ایشان بودند و با ایشان صحبت کردهاند، آیا همه مصداق “صحابه” و “اصحاب” هستند و جای همه بهشت است و جوار قرب الهی و رسول الله (صلی الله علیه و آله) است؟
ج – پس، روی اسمها تکیه نکنیم که موجب بروز تعصبات و دستهکشیها و تشدید اختلافات شود، بلکه توجه ما در “رسم”ها باشد.
از امیرالمومنین علیهالسلام پرسیدند: طلحه و زبیر نیز ادعای حقانیت دارند، حال شما بر حق هستید یا آنها و ما از کجا تشخیص دهیم؟ ایشان نفرمودند: من یا آنها، بلکه فرمودند: “شما اول حق را بشناسید، بعد اهلش را خواهید شناخت”. ندیدی یک عده بیکار و بی عار، سبیلی دراز میکنند، کشکول و تبر زین سمبلیک روی دوش میاندازند، ابایی میپوشند و میگویند: “ما اهل حقیم”؟!
نکته/۱:
دقت کنیم که “حق” با اشخاص تعریف و شناخته نمیشود، بلکه اشخاص هستند که نسبت به “حق” تعریف و شناخته میشوند.
به عنوان مثال: نام پزشک، کسی را طبیب نمیکند، اما اگر کسی عالم و عامل به طبابت شد، به او پزشک اطلاق میشود. مومن، مسلم، شیعه، سنی، صحابه، امت و … نیز همین طور است.
نکته /۲:
ادعای مسلمانی و مومن و صحابه بودن بسیار بوده و هست. به قول امام حسین علیهالسلام، “دین لقلقه زبان شده است، هرگاه امتحان پیش آید، معلوم میشود که دینداران بسیار قلیل هستند”.
پس، همان موقع هم “دین” لقله زبان بود و امروز هم هست. مسلمانان واقعی از تشیع و تسنن ادعای مسلمانی دارند و همچنین وهابیها، تکفیریها، داعشیها، نان به نرخ روز خورها، ملوّنها، دنیا طلبان، منافق صفتها، شکم پرورها، خوشگذرانان مترف و مسرف نیز همین ادعا را دارند. آیا همه یکی هستند و به یک نتیجه میرسند و همه به صرف ادعا و اسم، به بهشت میروند.
خط روشن است و در ابهام نمانده که کسی راه “رشد” را از “غی = گمراهی” تشخیص ندهد. «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ». هم در کلام خدا (وحی) ویژگیهای مومنان و مسلمانان و صحابه واقعی تدوین و تبیین شده است و هم در کلام رسول الله صلوات الله علیه و آله کاملاً واضح و روشن است و با میل و خوشایند و حتی رأی اکثریت افراد و اشخاص، هیچ حقیقتی تغییر نمییابد.
نکته /۳:
خداوند متعال فرمود: صحابه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، کسانی هستند که همراه، پیرو و تابع او بودند و ویژگیهایی دارند، از جمله:
«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ …» (الفتح، ۲۹)
نتیجه:
پس باید ابتدا اسمها را رها کرد و تعاریف را شناخت، سپس خود یا هر کس که مورد بحث است را به این تعاریف و قالبها ارجاع داد و دید که آیا منطبق است، صدق میکند، یا خیر؟
ویژگیهای مومن، مسلمان، اهل تقوا، اهل جنت، اهل دوزخ، متقی، فاسق، کافر، مشرک، منافق، ظالم و …، همه در قرآن کریم بیان شده است و بسیار هم واضح است و البته در احادیث منقول از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در منابع شیعه و سنّی نیز به تواتر بیان شده است. کافی است برای وحدت بیشتر، قدر اشتراک آنها را لحاظ کنند.
منبع: tebyan.net
نوشته از منظر قرآن کدام صحابه اهل بهشتند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
سوره الرحمن پنجاه و پنجمین سوره قرآن است که مکی و ۷۸ آیه دارد
امام صادق علیه السلام فرمودند: از قرائت سوره الرحمن و عمل به آن غافل نباشید زیرا این سوره در دل منافقان استقرار نمی یابد. در روز قیامت خداوند این سوره را به شکل انسانی در بهترین شکل و خوشترین بو وارد می کند تا اینکه در جایگاهی که نزدیکتر از آن وجود ندارد نزد خداوند می ایستد آنگاه خداوند می فرماید چه کسی در دنیا همواره تو را قرائت می کرد؟ سوره الرحمن در جواب می گوید ای پروردگارم فلان و فلان پس از آن چهره ایشان سفید و نورانی می شود خداوند به این گروه می فرماید هر کس را که دوست دارید شفاعت کنید آن گاه خداوند می فرماید به بهشت وارد شوید و هرجایی که دوست دارید سکونت گزینید(۴)
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره الرحمن را قرائت کند و همه جا پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» بگوید: «لابشیء من الائک رب اکذب» اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب می شود(۵)
از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده است: قرائت کننده سوره الرحمن در ملکوت آسمانها و زمینها ساکن در بهشت فردوس خوانده می شود. (۶)
آثار و برکات سوره الرحمن
۱)آسان شدن امور
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره الرحمن را بنویسد و به خود همراه داشته باشد خداوند هر کار سختی را برای او آسان می کند. (۷)
۲) درمان درد چشم
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره الرحمن را بنویسند و همراه کسی که درد چشم دارد باشد، بهبود می یابد.(۸)
۳) بهبود بیماری طحال، قلب و…
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است : اگر سوره الرحمن را بنویسند و بشویند و از آب آن بیاشامند برای بیماری طحال و دردها و بیماری های قلب مفید است و اگر نوشته آن را برای درد چشم و بیماری صرع به همراه داشته باشند بهبود میبخشد. (۹)
۴)آسان شدن وضع حمل
برای تسهیل وضع حمل آیه «سنفرغ لکم ایها الثقلان فبای الاء ربکما تکذبان» سوره الرحمن را بنویسند و بر پشت حامله ببندند بعد که فارغ شد آن را باز کنند. (۱۰)
_______________
پی نوشت:
(۱)درمان با قرآن، ص۱۰۶
(۲) مستدرک الوسائل، ج۴، ص۳۵۱
(۳) مجمع البیان، ج۹،ص۳۲۶
(۴)ثواب الاعمال، ص۱۱۶
(۵) همان
(۶)کنزالعمال، ج۲، ص۲۶۴
(۷)تفسیرالبرهان، ج۵، ص۲۳۸
(۸) همان
(۹)المصباح کفعمی، ص۴۵۸
(۱۰)درمان با قرآن، ص۱۰۸
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
quran.anhar.ir
نوشته برکات و فضیلت عروس قرآن سوره الرحمن اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد-آنچه میآید مجموعهای از دعاهای زیبای قرآن است که از زبان پیامبران، صالحان و مومنان و… از خداوند متعال خواسته شده است.
این ادعیه نجاتبخش متضمن سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت انسان است که میتواند در هر موقعیتی خاصه در محراب عبادت، آذین لبها و زینتبخش قنوت نمازمان باشد.
دعاهای زیبای قرآن برای قنوت نماز
دعاى براى پدر و مادر
رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ نوح آیه ۲۶
پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم را بیامرز
وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ شعرا آیه ۸۶
و پدرم ( عمویم) را بیامرز، که او از گمراهان بود
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ابراهیم آیه ۴۱
پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا مىشود، بیامرز
رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا اسراء آیه ۲۴
پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده
دعاى براى همسر
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا فرقان آیه ۷۴
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرارده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان
دعا براى برادر
رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلأَخِی وَأَدْخِلْنَا فِی رَحْمَتِکَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ اعراف آیه ۱۵۱
پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترین مهربانانى
دعای مؤمنان در رابطه با مؤمنان دیگر
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیم [حشر / ۱۰]
پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهاى نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و رحیمى
دعای بندگان خاص خدای رحمان
رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراما إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاما [فرقان / ۶۵ و ۶۶] پروردگارا! عذاب جهنم را از ما بر طرف گردان که عذابش سخت و شدید و پر دوام است چرا که جهنم بد جایگاه و بد محل اقامتى است
دعای پرهیزکاران
رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّار ( آل عمران/ ۱۶ )
پروردگارا! براستى که ما ایمان آورده ایم، پس گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب آتش حفظ فرما.
دعا برای نعمت دنیوی و رحمت اخروی
رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنْیا وَ مالَهُ فِیالاخِرَهِ منْ خَلاقٍ. (بقرة/۲۰۰)
پرودگارا در دنیا رحمت و نعمت به ما عنایت کن هر که از رحمت تو محروم شد در آخرت بهره ندارد.
دعا برای دور کردن انسانهای بدکار
رَبَّنا اتِهِمْ ضِعْفَینِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبیراً.(احزاب/۶۸)
پروردگار ما، آنها که ما را گمراه نمودند عذاب آنها را دو چندان کن و از نعمتهای خود محروم ابدی فرما.
دعا برای آسان شدن کارهاى سخت
وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی (طه آیه ۲۶)
و کارم رابرایم آسان گردان
آرزوى بهتر از آنچه از دسته رفته
عَسَى رَبُّنَا أَن یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ (قلم آیه ۳۳)
امیدواریم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد، چرا که ما به او علاقهمندیم!
دعای برای فزونی رحمت و گسترش عقل
رَبَّنا اتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَهَیَّیْ لَنا مِنْ اَمْرِنا رَشَدًا(الکهف/۱۰)
پروردگارا ما، از جانب خود بر ما رحمتی فرست و برای رشد عقلی ما وسایل هدایت و ارشاد آمده فرما.
استعاذه
رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ / وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ مؤ منون آیات ۹۷ و ۹۸
پروردگارا! از وسوسههاى شیاطین به تو پناه مىبرم / و از اینکه آنان نزد من حاضر شوند (نیز) -اى پروردگار من- به تو پناه مىبرم!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱) مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (۲) وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ
إِذَا وَقَبَ (۳) وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ (۴) وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ (۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر بگو: پناه مىبرم به پروردگار سپیده صبح، (۱) از شر تمام آنچه آفریده است؛ (۲) و از شر هر موجود شرور هنگامى که شبانه وارد مىشود؛ (۳) و از شر آنها که با افسون در گرهها مىدمند (و هر تصمیمى را سست مىکنند)؛ (۴) و از شر هر حسودى هنگامى که حسد مىورزد! (۵)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (۱) مَلِکِ النَّاسِ (۲) إِلَهِ النَّاسِ (۳) مِن شَرِّ
الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (۴) الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ (۵) مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ (۶)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر بگو: پناه مىبرم به پروردگار مردم، (۱) به مالک و حاکم مردم، (۲) به (خدا و) معبود مردم، (۳) از شر وسوسهگر پنهانکار، (۴) که در درون سینه انسانها وسوسه مىکند، (۵) خواه از جن باشد یا از انسان! (۶)
رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ هود آیه ۴۷
پروردگارا! من به تو پناه مىبرم که از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم
تفویض
أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ (غافر/۴۴)
من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست
دعا براى آغاز کارها
بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ هود (هود/۴۱)
به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتى، یاد او کنید، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است
رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا (اسراء/۸۰)
پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى یارى کننده برایم قرار ده!
ذکر قنوت نماز
دعا پیروزى بر کافران
أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ (قمر/۱۰)
من مغلوب (این قوم طغیانگر) شدهام، انتقام مرا از آنها بگیر
رَبِّ انصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ مؤمنون (مؤمنون/۲۶)
پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهاى آنان یارى کن
رَبِّ انصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ (عنکبوت/۳۰)
پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما!
وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (البقرة/۲۵۰)
و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان
أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (البقرة/۲۸۶)
تو مولا و سرپرست مایى، پس ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان
دعا پیشواى متقین شویم
وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (الفرقان/۷۴)
و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَهِ وَمِن ذُرِّیَّتِی (الإبراهیم/۴۰)
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)
ذکر تسبیح الهى
سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ (الزخرف/۱۳)
پاک و منزه است کسى که این را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم؛
سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ (الأعراف/۵)
منزه است پروردگار ما، مسلما ما ظالم بودیم
لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (الأنبیاء/۸۷)
«(خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزهى تو! من از ستمکاران بودم! »
سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ (الأعراف/۱۴۳)
خداوندا! منزهى تو (از اینکه با چشم تو را ببینم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!
سُبْحَانَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِم (سبأ/۴۱)
منزهى (از اینکه همتایى داشته باشى)! تنها تو ولى مائى
رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ (الأعراف/۸۹)
نیکی در دنیا و آخرت
رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار ( بقرة / ۲۰۱ )
پروردگارا! در دنیا به ما نیکى عطا کن و در آخرت نیز نیکى مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگهدار.
رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ (المائدة/۲۵)
پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایى بیفکن
دعای زیاد شدن علم
رَبِّ زِدْنی عِلْما ( سوره طه آیه ۱۱۴ )
پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
دعاى براى فرزندان و نوادگان
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (صافات/۱۰۰)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ (بقرة/۱۲۸)
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند
رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَهَ
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَهِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء (الإبراهیم/۴۰)
پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذیر
رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ(آل عمران/۳۸)
«خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهای (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را میشنوی!»
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (الفرقان/۷۴)
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرارده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان
وَزَکَرِیا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیرُ الْوَارِثِینَ(الأنبیاء/۸۹)
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن)؛ و تو بهترین وارثانی!»
وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی (الأحقاف/۱۵)
و فرزندان مرا صالح گردان.
منبع:tebyan.net
نوشته به توصیه قرآن این دعا ها را در قنوت نماز بخوانید اولین بار در بامداد پدیدار شد.