چکیده
یکی از مسائلی که در قرآن بر آن تاکید شده، عدم تکفیر مسلمانان است. قرآن راهکارهایی به مسلمانان پیشنهاد کرده است تا از این پدیده که جان مسلمانان دیگر را به خطر میاندازد، جلوگیری کند. یکی از روشهای قرآن شتاب نورزیدن در تکفیر کسی است که اظهار اسلام می کند. هم چنین توصیه به شک نکردن در اسلام دیگران، توصیف کردن دو گروه مسلمان در حال جنگ به ایمان، امر به اصلاح بین دو گروه در حال نزاع و با عظمت نشان دادن خون مسلمان، از راههای علاج تکفیر میباشد که قرآن به آن پرداخته است. این نوشتار در پی آن است که با موشکافی در آیات الهی، روش قرآن در علاج و جلوگیری از پدیده تکفیر را بیان کند.مقدمه
در طول تاریخ اسلام، افراد و گروههایی بودهاند که مخالفان خود را تکفیر میکردند و با کوچک ترین عاملی آنان را از دین اسلام خارج کرده و حکم به وجوب قتل آنان میدادند. همواره تکفیر گروهی از مسلمانان توسط گروهی دیگر به دلیل معارض بودن مبانی و یا عدم فهم مبانی یکدیگر، موجب وارد شدن آسیبهای زیادی به امت اسلامی گردیده است. از نظر اسلام، مسلمان کسی است که شهادتین را بر زبان جاری میسازد؛ گرچه در باطن، اعتقاد دیگری داشته باشد. بر اساس شریعت اسلامی، صحیح نیست فرقهای اسلامی و یا فردی از امت اسلامی را بی دلیل متهم به کفر کند، مادامی که اعتراف به شهادتین کند، و ضرورتی از ضروریات دین را انکار نکند. به همین سبب در این نوشتار، سعی شده است تا راه کارهای قرآن، در علاج و جلوگیری از پدیدهی خطرناک و مخرب تکفیر بیان شود و این که قرآن از چه طریقی با این پدیده مبارزه کرده است. از آن جا که گروههای تکفیری خود را مسلمان، و مسلمانان دیگر را کافر میدانند ضروری است تا برای همه مشخص شود که روش این گروه، خلاف قرآن و اسلام اصیل است. در خصوص این موضوع با عنوانهایی؛ مانند تکفیر در قرآن و سنت، به آن پرداخته شده، اما بیشتر به صورت کلی گویی بوده است، ولی در این نوشتار به آیات به صورت جزئی و با دقت بیشتر پرداخته شده است، تا موضوع کاربردی تر شود. این مقاله، موضوع خود را چنین دنبال کرده است: معنای لغوی و اصطلاحی تکفیر، روش قرآن در علاج تکفیر، حق تکفیر از آنِ چه کسی است و در پایان به مخالفت تکفیریها به ویژه وهابیت، از منش قرآن پرداخته شده است.تکفیر در لغت و اصطلاح
واژه تکفیر مصدر باب تفعیل است که از ریشه «کفّر یکفّر» گرفته شده و ثلاثی مجرد آن «کفر» است. کفر در لغت همان طور که در المفردات آمده، به معنای پوشاندن شیء است. شب را کافر گویند چون اشخاص را میپوشاند و زارع را کافر گویند، زیرا تخم را در زمین میپوشاند، بعد گوید کفر نعمت، پوشاندن آن است با ترک شکر و بزرگ ترین کفر، انکار وحدانیت خداوند یا نبوت است. (2)بخش اول) تأمل و عدم شک در اسلام دیگران
الف) عجله نکردن در حکم کردن در مورد دیگران
از روشهای قرآن در علاج پدیدهی تکفیر، امر کردن مؤمنان به درنگ و عجله نکردن در حکم به عدم اسلام دیگران است که این امر در حالت جنگ صادر شده است: خداوند میفرماید:ب. عدم شک در اسلام دیگران
از روشهای قرآن در علاج پدیده تکفیر، نهی از تشکیک در اسلام دیگران و حکم به کفر آنها حتی در زمان جنگ است. قرآن در این می فرماید: (وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا) ؛ (28) به کسی که اظهار صلح و اسلام میکند، نگویید مسلمان نیستی.بخش دوم) توصیف به ایمان و تأکید بر اخوت ایمانی
الف) وصف طوایف متحاربه به ایمان
از روشهای قرآن در علاج انحرافات افراد و جامعه، تنبیه به اصل ایمان است. خداوند طایفههای مسلمانان را که در حال جنگ با هم هستند، اهل ایمان نامیده است:پاسخ به یک شبهه
ممکن است در این جا سؤالی مطرح شود که در برخی احادیث صحیح، جنگ و قتال مسلمانها با یکدیگر کفر تلقی شده است، در این صورت این روایات با این آیات که اهل قتال را مؤمن دانسته است، چگونه قابل جمع میباشد؟ مثلاً در روایات نبوی آمده است که: «سِبَابُ المُسلِمِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفرٌ؛ (42) ناسزا گفتن به مسلمان، فسق است و جنگیدن با او، کفر میباشد»، یا در روایت دیگر پیامبر فرمودند: «لَا تَرجِعُوا بَعدِی کُفَّارًا یَضرِبُ بَعضُکُم رِقَابَ بَعضٍ؛ (43) بعد از من کافر نشوید تا با جنگ یکدیگر را نابود سازید.»ب) امر به اصلاح بین اهل نزاع
اولین وسیلهی علاجِ اختلاف، بین دو طایفهی در حال جنگ، که قرآن به آن اشاره کرده است، امر به آشتی دادن بین آنهاست. چون خداوند فرمود: (فَأصلِحُو بَینَهُما) . (48) این امر، تأکیدی از خداوند است بر مؤمنان که باید بین دو گروه مسلمان در حال جنگ، صلح برقرار کنند و این که آنها را به حکم کتاب الله دعوت کنند. همچنان که مفسرین به این امر اشاره کردهاند؛ مثلاً جصاص میگوید: این دستوری است به اصلاح بین دو طایفهی در حال جنگ و این که به کتاب و سنت و رجوع از بغی فرا میخواند. (49)ج) تأکید بر اخوت ایمانی
از روشهای قرآن در علاج و جلوگیری از تکفیر یکدیگر، تأکید بر اخوت ایمانی بین دو گروه مسلمان است. خداوند به صراحت تمام مؤمنان را برادر یکدیگر دانسته و میفرماید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ) ؛ (51) مؤمنان برادر یکدیگرند.بخش سوم) تاکید بر عظمت خون مسلمان و حفظ آن
الف) قتل مؤمن، برابر قتل تمام مردم است
مهم ترین چیزی که موجب حلال شدن خون مسلمان میشود، تکفیر است. همچنان که گفته شد تکفیر نسبت دادن اهل قبله به کفر است. در قرآن کریم، موضوع قتل و کشتار به اندازهای اهمیّت دارد که کشتنن یک نفر به ناحق، برابر کشتار تمام بشر به شمار میآید و احیای یک نفر، برابرِ احیای تمام بشر است. به همین سبب، قرآن برای این که از ریختن خون مسلمان به ناحق، جلوگیری کند، قتل یک نفر را برابر قتل تمام مردم دانسته است:ب) عذاب شدید در انتظار قاتل مؤمن
خداوند در آیه دیگری نیز برای جلوگیری از خونریزی، عذابهای شدیدی برای قاتل ذکر کرده است، تا با این روش، اهمیت حفظ نفس مؤمنان را بیان کرده باشد:بخش چهارم) امر به چنگ زدن به ریسمان خدا و اطاعت اولی الامر
دستور چنگ زدن به ریسمان خدا و عدم تفرقه
یکی از راههای قرآن برای علاج تکفیر، چنگ زدن همهی مسلمانان به کتاب خدا و سنت رسول و دوری از تفرقه است:تکفیر، حق خدا و رسول
بعد از بیان روش قرآن در علاج و جلوگیری از پدیده تکفیر، ضروری است به این بحث نیز پرداخته شود که چه کسانی اجازهی تکفیر دارند؟ آیا هر کسی میتواند دیگران را در جرگه کفار داخل کند؟ تکفیر در چه صورتی جایز است؟بامداد-قرآن در زمان خود پیامبر توسط افرادی که ایشان مأمور کرده و به “کاتبان وحی” مشهورند، نوشته می شد و غیر از آنها افراد دیگر هم سوره ها و آیات را برای خودشان می نوشتند از این رو تمام قرآن در الواح و تکه های پوست و پارچه های ابریشمی و دیگر نوشت افزارهای معمول آن روز نوشته شده و در همیانی پشت منبر پیامبر نگهداری می شد و افرادی هم که سوره ها و آیات را برای خود می نوشتند، تمام یا قسمتی از قرآن را برای خود نوشته بودند از این رو است که افرادی صاحب مصحف بودند مانند ابن مسعود و ابی بن کعب و …
چون نزول وحی تا آخر عمر پیامبر ادامه داشت، طبیعی بود که قرآن به صورت یک کتاب تمام شده که بین دو جلد باشد، نوشته نشد و با نزدیک شدن وفات پیامبر ایشان به امام علی وصیت کرد تمام قرآن را با شرح و تفسیر و بیان شأن نزول و … نوشته و به جامعه ارائه دهد که امام علی این کار را کرد گر چه حاکمان محصول کار امام را نپذیرفتند (اصابه، ابن عبد ربه اندلسی، ج۵، ص۱۳؛ استیعاب، ابن عبد البر (در ترجمه ابی بکر عبد الله بن ابی قحافه)؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴ ؛ الاتقان،سیوطی، ج۱، ص۹۹ و…) و خود مطابق دستور پیامبر که جایگاه سوره ها و آیات را معین کرده بود، قرآن را جمع آوری کردند.
جمع آوری قرآن هم مدت کمی بعد از وفات پیامبر بعد از جنگ یمامه صورت گرفت و چون علاوه بر قرآن جمع آوری شده، افراد دیگر هم دارای مصحف بودند و اختلاف های جزیی در مصحف ها بود. (زیرا نویسندگان مصحف ها کلماتی از جانب خود یا با شنیدن از پیامبر در بیان آیات در ضمن آیه نوشته بودند تا در آینده مقصود آیه را درست بفهمند و بعد این کلمات به اشتباه توسط خود آنان یا دیگران جزو وحی حساب شد و عثمان و صحابه احتمال دادند این اختلاف های جزیی کم کم زیاد شود و به تحریف خطرناک بینجامد و برای جلوگیری از این اتفاق، عثمان (با نظارت حضرت علی) دستور داد همه مصحف های دیگر را جمع آوری کرده و از بین ببرند و مصحف جمع آوری شده در زمان ابوبکر را تکثیر کرد و به کل جهان اسلام فرستاد.
بنابراین قرآن علاوه بر این که در قلب هزاران مسلمان حفظ می شد، توسط کاتبان وحی و دیگران در زمان خود پیامبر نوشته شد و اولین تنظیم و جمع آوری قرآن پس از پیامبر در زمان خلیفه اول (توسط اصحاب پیامبر با نظارت حضرت علی) بود و عثمان فقط مصحف جمع آوری شده در زمان خلیفه اول را تکثیر کرد و به همه جهان اسلام فرستاد و دیگر مصحف ها را معدوم کرد.
در راس کسانی که قرآن را گردآوری کرده بودند، علی(علیه السلام) بود. از خود امام علی(علیه السلام) نقل شده است که هر آیه ای که نازل می شد، رسول الله(صلی الله و علیه وآله) به من یاد می داد و من آن را به خط خود می نوشتم.
رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) تفسیر آیات و تاویل آنها و ناسخ و منسوخ و نیز محکم و متشابه آنها را به من یاد می داد (التمهیدفی علوم القرآن، ج ۱، ۲۲۹) بنابراین در میان صحابه، مطلع ترین شخص به قرآن مجید، علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود.
البته این جمع آوری پراکندگی داشت و نسخه ها در دست اشخاص مختلف، و از همه کامل تر در اختیار امیرالمومنین علی(علیه السلام) بود. بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) علی(علیه السلام) آن قرآن را آورد و خواست که به خلیفه وقت و صحابه ای که اطراف او بودند تحویل بدهد، آنها قبول نکردند و گفتند: ما نیازی به این نداریم، حضرت فرمود: بعد از این دیگر آن را نخواهید دید. (همان، ص ۲۳۲)
جمع آوری قرآن که عثمان در زمان خود به کمک گروهی از صحابه انجام داد در حقیقت جمع آوری قرآن نبود بلکه «توحید المصاحف» بود، یعنی مصحف های مختلفی در اختیار اصحاب بود، تعدادی از صحابه مثل «عبدالله بن مسعود»، «ابی بن کعبی» «مقداد بن عمرو» و «زیدبن ثابت» که هرکدام برای خود قرآنی داشتند (التمهید فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۴۶)
اختلاف قرائت و اختلاف اسلوب و ترتیب پیش آمده بود، و برخی از صحابه رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) اظهار نگرانی می کردند که این اختلاف قرائت باعث ایجاد مشکل می شود. به دستور عثمان کمیته ای متشکل از چند نفر شکل گرفت و از میان نسخ قرآن، یک نسخه ملاک عمل شد و بقیه نسخه ها را از بین بردند. (همان، ص ۲۸۰)
بنابراین آنچه که در واقع در زمان عثمان صورت گرفت، جمع آوری قرآن به معنای واقعی کلمه نبود، بلکه همسان سازی رسم الخط و از بین بردن اختلاف قرائت بود. چرا که دلایل و شواهد فراوانی نشان می دهد که قرآن مجید، در زمان رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) جمع آوری شده بود.
منابع:
سایت پاسخگو
سایت حوزه
نوشته قرآن کریم را چه کسی جمع آوری کرده است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
چون نزول وحی تا آخر عمر پیامبر ادامه داشت، طبیعی بود که قرآن به صورت یک کتاب تمام شده که بین دو جلد باشد، نوشته نشد و با نزدیک شدن وفات پیامبر ایشان به امام علی وصیت کرد تمام قرآن را با شرح و تفسیر و بیان شأن نزول و ... نوشته و به جامعه ارائه دهد که امام علی این کار را کرد گر چه حاکمان محصول کار امام را نپذیرفتند (اصابه، ابن عبد ربه اندلسی، ج5، ص13؛ استیعاب، ابن عبد البر (در ترجمه ابی بکر عبد الله بن ابی قحافه)؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص114 ؛ الاتقان،سیوطی، ج1، ص99 و...) و خود مطابق دستور پیامبر که جایگاه سوره ها و آیات را معین کرده بود، قرآن را جمع آوری کردند.
کسانی هم که می گویند قرآن بعد از پیامبر جمع آوری شده مراد چینش سوره هاست نه آیه ها. چینش آیات بر اساس ترتیب رسول خداست
جمع آوری قرآن هم مدت کمی بعد از وفات پیامبر بعد از جنگ یمامه صورت گرفت و چون علاوه بر قرآن جمع آوری شده، افراد دیگر هم دارای مصحف بودند و اختلاف های جزیی در مصحف ها بود. (زیرا نویسندگان مصحف ها کلماتی از جانب خود یا با شنیدن از پیامبر در بیان آیات در ضمن آیه نوشته بودند تا در آینده مقصود آیه را درست بفهمند و بعد این کلمات به اشتباه توسط خود آنان یا دیگران جزو وحی حساب شد و عثمان و صحابه احتمال دادند این اختلاف های جزیی کم کم زیاد شود و به تحریف خطرناک بینجامد و برای جلوگیری از این اتفاق، عثمان (با نظارت حضرت علی) دستور داد همه مصحف های دیگر را جمع آوری کرده و از بین ببرند و مصحف جمع آوری شده در زمان ابوبکر را تکثیر کرد و به کل جهان اسلام فرستاد.
بنابراین قرآن علاوه بر این که در قلب هزاران مسلمان حفظ می شد، توسط کاتبان وحی و دیگران در زمان خود پیامبر نوشته شد و اولین تنظیم و جمع آوری قرآن پس از پیامبر در زمان خلیفه اول (توسط اصحاب پیامبر با نظارت حضرت علی) بود و عثمان فقط مصحف جمع آوری شده در زمان خلیفه اول را تکثیر کرد و به همه جهان اسلام فرستاد و دیگر مصحف ها را معدوم کرد.
در راس کسانی که قرآن را گردآوری کرده بودند، علی(علیه السلام) بود. از خود امام علی(علیه السلام) نقل شده است که هر آیه ای که نازل می شد، رسول الله(صلی الله و علیه وآله) به من یاد می داد و من آن را به خط خود می نوشتم.
سید مرتضی(ره) که یکی از دانشمندان بزرگ شیعی است معتقد بود قرآن همزمان با حیات رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) به ترتیب که اکنون در اختیار ما است، جمع آوری و مرتب گردید. به این دلیل که قرآن را در زمان حضرت تدریس می کردند و به مردم تعلیم می دادند و عده ای از اصحاب پیامبر (صلی الله و علیه وآله) آن را حفظ کردند
رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) تفسیر آیات و تاویل آنها و ناسخ و منسوخ و نیز محکم و متشابه آنها را به من یاد می داد (التمهیدفی علوم القرآن، ج 1، 229) بنابراین در میان صحابه، مطلع ترین شخص به قرآن مجید، علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود.
البته این جمع آوری پراکندگی داشت و نسخه ها در دست اشخاص مختلف، و از همه کامل تر در اختیار امیرالمومنین علی(علیه السلام) بود. بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) علی(علیه السلام) آن قرآن را آورد و خواست که به خلیفه وقت و صحابه ای که اطراف او بودند تحویل بدهد، آنها قبول نکردند و گفتند: ما نیازی به این نداریم، حضرت فرمود: بعد از این دیگر آن را نخواهید دید. (همان، ص 232)
جمع آوری قرآن که عثمان در زمان خود به کمک گروهی از صحابه انجام داد در حقیقت جمع آوری قرآن نبود بلکه «توحید المصاحف» بود، یعنی مصحف های مختلفی در اختیار اصحاب بود، تعدادی از صحابه مثل «عبدالله بن مسعود»، «ابی بن کعبی» «مقداد بن عمرو» و «زیدبن ثابت» که هرکدام برای خود قرآنی داشتند (التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 246)
اختلاف قرائت و اختلاف اسلوب و ترتیب پیش آمده بود، و برخی از صحابه رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) اظهار نگرانی می کردند که این اختلاف قرائت باعث ایجاد مشکل می شود. به دستور عثمان کمیته ای متشکل از چند نفر شکل گرفت و از میان نسخ قرآن، یک نسخه ملاک عمل شد و بقیه نسخه ها را از بین بردند. (همان، ص 280)
بنابراین آنچه که در واقع در زمان عثمان صورت گرفت، جمع آوری قرآن به معنای واقعی کلمه نبود، بلکه همسان سازی رسم الخط و از بین بردن اختلاف قرائت بود. چرا که دلایل و شواهد فراوانی نشان می دهد که قرآن مجید، در زمان رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) جمع آوری شده بود.
جمعآوری قرآن در چه زمان صورت گرفت؟
جمع آوری قرآن در چه زمانی صورت گرفته است؟
هفتاد هزار فرشته برای یک سوره
نویسنده وحی مهدور الدم شد
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
در اوایل سال 11 ق، بیماری و رحلت پیامبر (صلی الله و علیه وآله) پیش آمد. چون بیماری پیامبر (صلی الله و علیه وآله) سخت شد، به منبر رفت و مسلمانان را به مهربانی با یکدیگر سفارش فرمود و گفت اگر کسی را حقی بر گردن من است بستاند، یا حلال کند و اگر کسی را آزرده ام اینک برای تلافی آماده ام. وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در 28 صفر سال 11 ق، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (علیها السلام) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را حضرت علی (علیه السلام) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانه اش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.
ارتباط تنگاتنگی بین پیامبر صلی الله و علیه وآله و قرآن کریم بود به طوری که در پنج سوره از سوره های قرآن، سخن از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله به میان آمده است که از میان آنها سه سوره «انبیاء»، «زمر» و «طور» در مکه و دو سوره «آل عمران» و «نصر» در مدینه نازل شده اند.
مروری کوتاه بر این موارد خواهیم داشت...
مشرکان مکه برای جلوگیری از پیشرفت اسلام، اقدامات گوناگونی انجام می دادند؛ حتّی گاهی نسبتهایی از قبیل ساحر و جادوگر، مجنون، کاهن و شاعر به پیامبر صلی الله علیه و آله می دادند. وقتی نتوانستند با این نسبت های ناروا جلوی تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله را بگیرند، ناچار شدند خودشان را این گونه تسلّی بدهند که منتظر مرگ او می شویم و با مرگش همه چیز تمام می شود؛ هم ما راحت می شویم، هم بتهایمان از طعنه های او نجات می یابند. (ر.ک: اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیّب، ج 9، ص172، و حجت التفاسیر، سید عبد الحجة بلاغی، ج 6، ص 50، و التفسیر الحدیث، محمد عزّه دروزه، ج 4، ص323 و 324)
همچنان که قرآن کریم در سوره طور به این موضوع اشاره کرده، می فرماید: «فَذَکِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ * أَمْ یَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ * قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصینَ»؛ (طور / 29 و 31) «پس تذکر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نیستی؛ بلکه آنها می گویند: او شاعری است که ما انتظار مرگش را می کشیم! بگو: انتظار بکشید که من هم با شما انتظار می کشم (شما انتظار مرگ مرا، و من انتظار نابودی شما را با عذاب الهی)!)
در سوره انبیاء نیز ضمن ردّ انتظار مشرکان، قانون کلی آفرینش را بیان فرموده است: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ * کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ»؛ (انبیاء / 34 و 35) «پیش از تو [نیز] برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم [وانگهی آنها که انتظار مرگ تو را می کشند] آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! هر انسانی طعم مرگ را می چشد و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می کنیم؛ و سرانجام به سوی ما بازگردانده می شوید.»
وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) در 28 صفر سال 11 ق، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (علیها السلام) کسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم که یکی دو سال پیش از وفات پیامبر (صلی الله و علیه وآله) به دنیا آمد، همگی درگذشته بودند. پیکر مطهر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را حضرت علی (علیه السلام) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و کفن کرد و در خانه اش که اینک داخل در مسجد مدینه است به خاک سپردند.
وقتی در جنگ احد، پیامبر اسلام مجروح شد؛ و حتی پیشانی و دندان آن حضرت شکست، «مصعب بن عمیر» که شباهت زیادی به پیامبر صلی الله علیه و آله داشت به شهادت رسید، دشمنان خیال کردند که خود پیامبر کشته شده است و این خبر را با صدای بلند اعلام کردند.
انتشار این خبر، در میان مسلمانان تزلزل عجیبی ایجاد کرد، جمعی هراسان شده، از میدان جنگ خارج می شدند؛ حتّی بعضی در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران مشرکان امان بخواهند؛ اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار و پایدار استقامت کردند.
به زودی روشن شد که پیامبر صلی الله علیه و آله زنده است و این خبر اشتباه یا دروغ بوده، در این مورد آیه زیر نازل شد و دسته اول را سخت نکوهش کرد: (ر.ک: مجمع البیان، امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی، ج 2، ص 403 - 406؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران،ج 3، ص 136 و 137) «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ»؛ (آل عمران / 144) «محمد صلی الله علیه و آله فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند. آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود]؟! و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضرر نمی زند، و خداوند به زودی شاکران [و استقامت کنندگان] را پاداش خواهد داد.»
در سوره «نصر» - به قرینه حدیث مربوط به آن - اشاره ای به رحلت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله شده است؛ چون یکی از نامهای آن، سوره «تودیع» (خدا حافظی) است؛ چرا که در آن به طور ضمنی از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داده شده است.
طبرسی از مقاتل نقل کرده است: «هنگامی که این سوره نازل شد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را بر یاران خود تلاوت کرد، همگی خوشحال و خوش دل شدند؛ ولی وقتی «عباس» عموی پیامبر آن را شنید، گریه کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای عمو! چرا گریه می کنی؟
عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! گمان می کنم خبر رحلت شما در این سوره داده شده است! حضرت فرمود: مطلب همان گونه است که تو می گویی. و پس از آن پیامبر دو سال زندگی کرد؛ ولی کسی او را خوشحال و خندان ندید. (مجمع البیان، ج 10، ص 467 و جوامع الجامع، طبرسی، ج 2، ص 898 و المیزان، ج 20، ص 532)
در اینکه از کجای این سوره چنین مطلبی استفاده می شود، در حدیث چیزی نیامده است و مفسران قرآن نیز نظریه های مختلفی داده اند.
در ظاهر آیات این سوره اشاره ای به رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نشده است؛ اما اینکه عباس، این مفهوم را از کجای سوره فهمید که مورد تأیید پیامبر صلی الله علیه و آله هم قرار گرفت.، مرحوم طبرسی، دو احتمال نقل کرده است:
1. «از دیدگاه برخی، مفهوم آیه «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» این است که: ای پیامبر! اینک به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش بخواه؛ چرا که توبه زودی به دیدار حق خواهی شتافت و همان سان که همه پیامبران جهان را بدرود گفتند، تو نیز بدرود خواهی گفت.
افزون بر این، مثال مشهوری است که: «عِنْدَ الْکَمَالِ یَرْقَبُ الزَّوَالِ؛ با رسیدن به اوج کمال باید در انتظار زوال بود.» شاعر در این مورد گفته است: اِذَا تَمَّ اَمْرٌ بَدَانَقْصُهُ/ تَوَقَّعْ زَوَالاً اِذَا قیِلَ تَمَّ
«هنگامی که کاری به پایان رسید، کاستی آن آشکار می گردد، و آنگاه که گفته شد کار تمام است، در انتظار زوال آن باش.»
2. گروهی گفته اند: خدای سبحان، در این سوره، پیامبر را به تجدید عهد توحیدی با خدا و طلب آمرزش فرمان داده است و عمل به این فرمانها، آخرین تلاش یک بنده با اخلاص در آستانه کوچ از این سرای فانی به عالم باقی می باشد.» (مجمع البیان، ج 10، ص 467)
در تفسیر نمونه آمده است: «این مفهوم (پایان عمر پیامبر) ظاهراً از اینجا استفاده شده که سوره نصر دلیل بر آن است که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به پایان رسیده، و آیین او کاملاً تثبیت شده است. و معلوم است در چنین حالتی، انتظار رحلت از سرای فانی به جهانی باقی، کاملاً قابل پیش بینی است.» (تفسیر نمونه، ج 27، ص 395) البته این نظریه نیز با همان احتمال اول منقول از «مجمع البیان» و «المیزان» و سخن مراغی سازگار است.
علامه طباطبایی احتمال زوال را نقل کرده است. (المیزان، ج 20، ص 532) مراغی نیز می گوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله از این سوره فهمید که کار تمام شده و وظیفه ای باقی نمانده جز اینکه بایدبه رفیق اعلی بپیوندد.» (تفسیر مراغی، احمد مصطفی مراغی،ج 18، ص 260)
در تفسیر نمونه آمده است: «این مفهوم (پایان عمر پیامبر) ظاهراً از اینجا استفاده شده که این سوره دلیل بر آن است که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به پایان رسیده، و آیین او کاملاً تثبیت شده است. و معلوم است در چنین حالتی، انتظار رحلت از سرای فانی به جهانی باقی، کاملاً قابل پیش بینی است.» (تفسیر نمونه، ج 27، ص 395) البته این نظریه نیز با همان احتمال اول منقول از «مجمع البیان» و «المیزان» و سخن مراغی سازگار است.
و امّا اینکه منظور از فتح و پیروزی بزرگی که در این سوره بشارت آن داده شده، کدام است؟ باید گفت: «فتح مکه» است؛ گرچه در اسلام فتوحات زیادی رخ داد؛ ولی فتحی که با مشخصات فوق تطبیق کند، تنها فتح مکه می باشد که بنیان شرک را از «جزیرة العرب» ریشه کن کرد. (المیزان، ج 20، صص 530 تا 5531)
خبری تکان دهنده
مقبولیت نماز با تلاوت سوره نصر
کتابهاى آسمانى انبیاء، مویّد یکدیگرند
اسباط چه کسانى بودند؟
بامداد- زکات چیست؟
چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس؟
زکات به چه معنا است؟ چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس که شرایط عمومیتری دارد؟ آیا به این دلیل است که معنای زکات چیزی غیر از آن است که تا به حال میدانستیم؟ آیا دلیل دیگری دارد؟ اگر بگوییم در آن زمان، زکات نسبت به خمس عمومیتر بوده، پس این حقیقت که آیات قرآن برای تمامی دورانها است از بین میرود! آیا اگر در قرآن بیان میشود «مؤمن واقعی کسی است که در حال رکوع زکات میدهد، پس کسانی که در حال رکوع زکات نمیدهند»؛ یعنی همه به جز حضرت علی(ع) مؤمن نیستند؟ از کجا مشخص میشود که آن انگشتر اهدایی همان مالی بوده که زکات نام گرفته در حالیکه زکات به آن معنایی که ما میشناسیم، باید محاسبه و بعد پرداخت شود، پس چطور دقیقاً همان انگشتر، زکات مال شده است؟ چرا خمس یا قسمتی از آن نشده است؟ لطفاً با دلیل و مدرک و مرجع پاسخ دهید.
پاسخ اجمالی
«زکاة» در لغت، به دو معنا آمده است: یکى رشد و نموّ و دیگرى پاکى. کلمه «زکات» به سهمی اطلاق میشود که انسان مؤمن از مال خود خارج میکند و به فقرا میدهد، به این دلیل است که در پرداخت آن، امید رشد و افزایش مال همراه با خیرات و برکات را دارد، و موجب تزکیه و پاکى روح پرداخت کننده میشود.
معناى زکات به کار رفته در آیات کریمه قرآن گسترده است، در حالىکه معناى خمس یک چیز بیشتر نیست. آیاتی که درباره زکات در قرآن کریم آمده است؛ همه مربوط به زکات واجب اصطلاحی فقهی نیست؛ بلکه زکات با معانی متفاوت و همراه با عناوین مختلف ذکر شده است؛ مانند زکات واجب، زکات به معنای انفاق و صدقه مستحبی، زکات به معناى پاکى. اگرچه اکثر آیات مربوط به زکات در مورد زکات مال – اعم از واجب یا مستحب- است. همچنین باید در نظر داشت که در صدر اسلام «زکات» در معناى لغوى (انفاق مال) به کار میرفته، نه در خصوص زکات واجب.
اما باید دانست که هرکدام از ایندو منبع اقتصادی و عبادی جامعه اسلامی، جایگاه ویژه خود را دارند و بر اساس مصلحتها و منفعتهایی در مواردی واجب و در مواردی مستحب قرار داده شدهاند.
پاسخ تفصیلی
اصل کلمه «زکاة» به معناى رشد و نموّى است که از برکت الهى در چیزهاى دنیوى و اخروى حاصل میشود.[۱] کلمه «زکات» به سهم الهى که انسان مؤمن از مال خود خارج میکند و به فقرا میدهد، اطلاق میشود. به این دلیل است که در پرداخت آن، امید رشد و افزایش مال همراه با خیرات و برکات دارد، یا موجب تزکیه و پاکى روح پرداخت کننده میشود و یا از هر دو جنبه است؛ زیرا هر دو فایده در پرداخت زکات وجود دارد.[۲] بنابراین، «زکات» در لغت، به دو معنا آمده است: یکى رشد و نموّ و دیگرى پاکى.[۳] بر اساس معنای لغوی و عام، هر چیزى زکاتى دارد. امام على(ع) میفرماید: «زکات بدن؛ جهاد و روزه گرفتن است. زکات جاه و مقام؛ بذل و بخشش، زکات جمال و زیبایى؛ عفت و عصمت خواهد بود. زکات سلطه و قدرت؛ نجات افراد اندوهگین، زکات شجاعت؛ جهاد فى سبیل اللّه است. زکات صحت و سلامتى؛ کوشش در اطاعت پروردگار و زکات پیروزى؛ احسان خواهد بود. زکات علم آن است که آنرا نشر دهى و خود را به انجام آن وادار کنى … زکات قدرت؛ انصاف است…».[۴] زکات در قرآن
در قرآن کریم؛ آمدن «زکات» در کنار «صلاة» نشان آن است که رابطه با خداوند متعال از طریق نماز حاصل شده و رابطه با مخلوق خداوند از راه اداى زکات برقرار میشود. همراهى ایندو به جهت اهمیت ویژه آنها است؛ زیرا نماز در آیات قرآن کریم و روایات اسلامى از جایگاه خاصى برخوردار است و زکات نیز در دین اسلام در بُعد اقتصادى و اجتماعى و … بسیار اهمیت دارد و ذکر زکات در کنار نماز نشانه جامعیت اسلام و همه جانبهنگرى دین مقدس اسلام است.
اما باید توجه داشت آیاتی که درباره زکات در قرآن کریم آمده، همه مربوط به زکات واجب اصطلاحی فقهی نیست؛ بلکه زکات با معانی متفاوت و همراه با عناوین مختلف ذکر شده است؛ مانند زکات واجب،[۵] زکات به معنای انفاق و صدقه مستحبی،[۶] زکات به معناى پاکى.[۷] اگرچه اکثر آیات مربوط به زکات در مورد زکات مال – اعم از واجب یا مستحب-[۸] است.
همچنین باید در نظر داشت که در صدر اسلام «زکات» در معناى لغوى (انفاق مال) به کار میرفته، نه در خصوص زکات واجب. علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه شریفه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛[۹] (بر اساس روایات متعددى از منابع شیعه و منابع اهل تسنن، این آیه شریفه در شأن امام على(ع) نازل شده است)، میگوید: «اگر مىبینید امروز وقتى زکات گفته میشود ذهن منصرف به زکات واجب شده و صدقه به ذهن نمیآید، نه از این جهت است که بر حسب لغت عرب صدقه، زکات نباشد، بلکه از این جهت است که در مدت هزار و چند سال گذشته از عمر اسلام، متشرعه و مسلمانان زکات را در واجب به کار بردهاند، و گرنه در صدر اسلام زکات به همان معناى لغوى خود بوده است. و معناى لغوى زکات، اعم است از معناى مصطلح آن (زکات واجب فقهی)، و صدقه و انفاق مستحبی.
در حقیقت زکات در لغت، مخصوصاً اگر در کنار نماز قرار گیرد، به معناى انفاق مال در راه خدا و مرادف آن است، همانطور که همین مطلب از آیاتى که احوال پیامبران گذشته را حکایت میکنند به خوبى استفاده میشود، مانند این آیه که در باره حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب میفرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ»[۱۰] و راجع به حضرت اسماعیل میفرماید: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا»[۱۱] و درباره حضرت عیسى(ع) در گهواره میفرماید: «وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا».[۱۲] ناگفته پیداست که در شریعت ابراهیم و یعقوب و اسماعیل و عیسى(ع) زکات به آن معنایى که در اسلام است نبود.[۱۳] همچنین در قرآن میخوانیم: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»،[۱۴] و «الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ»،[۱۵] و «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ»[۱۶] و آیات دیگرى که در سورههاى مکى و مخصوصاً سورههایى که در اوایل بعثت نازل شده مانند سوره «حم سجده» و امثال آن. چه این سورهها وقتى نازل شدند که اصولاً زکات به معناى معروف و مصطلح فقهی هنوز واجب نشده بود، و لابد مسلمانان آن روز از کلمه زکاتى که در این آیات است، چیزى میفهمیدهاند، بلکه این آیه مربوط به زکات: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»[۱۷] دلالت دارد بر اینکه زکات مصطلح یکى از مصادیق صدقه است، و از این جهت آنرا زکات گفتهاند که صدقه است، و چون صدقه پاک کننده است، زکات هم از تزکیه و به معناى پاک کردن است.[۱۸] در قرآن کریم با اینکه پرداخت زکات به عنوان یک واجب مالى مورد تأکید قرار گرفته، اما به طور مشخص موارد وجوب آن معیّن نشده است و موارد وجوب آن در روایات بیان شده است.
مقایسه زکات با خمس
پرداخت زکات و خمس و دیگر انفاقهاى واجب و مستحب، از تکالیف اقتصادی مسلمانان است. ادای این وظایف مالی، افزون بر آثار سازنده اخلاقى، نقش مهمى در توزیع و تعدیل ثروت میان افراد جامعه و برقرارى عدالت اجتماعى دارند. اما هر کدام از خمس و زکات از جهت موارد تعلّق، شرایط وجوب و مصرف با هم تفاوت دارند.
در فقه اسلامی؛ «خمس» عبارت است از یک پنجم اموال انسان که باید از درآمد و مازاد بر مخارج خود با شروط خاصى که در فقه بیان شده، پرداخت شود و آن حقّى است که خداوند براى پیامبر اکرم(ص) و امام معصوم(ع) قرار داده تا مستمندان از خاندان آن بزرگواران به جاى زکات مصرف و نیازمندیهاى خود را با آن تأمین کنند. خمس به دو قسم تقسیم میشود: نیمى از آن، سهم امام(ع) است که باید توسط حاکم اسلامى در مصالح اسلام و مسلمانان هزینه گردد و نیم دیگر آن، سهم سادات است.[۱۹] خمس به مواردی با شرایط ویژه تعلّق میگیرد.[۲۰] در فقه اسلامى، زکات عبارت است از: حقّ واجبى که به بخشى از اموال برخی افراد غنیّ و ثروتمند جامعه تعلق میگیرد و باید به نفع فقرا براى صرف در مصالح عمومى پرداخت شود.[۲۱] اغنیا با دادن زکات، از صفات زشتى مانند حرص و بخل (تا اندازهاى) پاک میگردند و اموالشان نیز با خیر و برکت دنیوى و اخروى، رشد و نموّ خواهد کرد. همچنین از دیدگاه فقها، اصل وجوب زکات از ضروریات و ارکان دین مقدس اسلام است.[۲۲] آثار زکات
زکات دارای آثار زیادی است؛ مانند این که امام علی(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «زکات، پُل اسلام است هر کس آنرا بپردازد از پُل عبور کرده و هر کس آنرا نپردازد در زیر آن پُل زندانى میشود، و زکات خشم پروردگار را فرو مینشاند».[۲۳] نتیجه
۱٫ معناى زکات به کار رفته در آیات کریمه قرآن گسترده است، در حالىکه معناى خمس یک چیز بیشتر نیست. اما هرکدام از این دو منبع اقتصادی و عبادی جامعه اسلامی جایگاه خویش را دارند و بر اساس مصلحتها و منفعتهایی در مواردی واجب و در مواردی مستحب هستند.
۲٫ درباره علت کثرت آیات زکات –واجب و مستحب- نسبت به خمس، میتوان گفت: موارد مصرف زکات نسبت به خمس بیشتر است؛ لذا تأکید بیشترى بر مسئله زکات و پرداخت آن شده است؛ زیرا زکات، حکمی است که دایره مصرف آن، شامل تمام افراد جامعه اسلامی (و در برخی از موارد غیر مسلمانان) است و حتی انفاق و صدقات مستحبی شامل سادات هم میشود،[۲۴] ولی دایره شمول مصرف خمس محدودتر است و شامل همه افراد جامعه اسلامی نمیشود، بلکه در مقابل زکات واجب که برای بنیهاشم حرام میباشد و آنها حق استفاده از آنرا ندارند، بخشی از آن برای فقرا و مستمندان آنان اختصاص دارد و نیز سهمی از آن مخصوص امام(ع) است که در عصر غیبت فقیه جامع شرایط در رفع احتیاجات جامعه و هر کمک اقتصادی که رضایت امام مهدی(عج) در آن است، مصرف میکند.
درباره بخش مربوط به زکات دادن امام علی(ع) «زکات دادن حضرت علی(ع) در حال نماز»، سؤال ۹۳۱ را مطالعه کنید.
[۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص ۳۸۰، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۲]. همان، ص ۳۸۱٫
[۳]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۵۸، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۴]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۷، ص ۴۶، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ق؛ ر.ک: لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق و مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص ۲۷۵، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
[۵]. بقره، ۱۷۷: «نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب (آسمانى)، و پیامبران، ایمان آورده و مال (خود) را، با همه علاقهاى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند نماز را برپا میدارد و زکات را میپردازد و (همچنین) کسانى که به عهد خود -به هنگامى که عهد بستند- وفا میکنند و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج میدهند اینها کسانى هستند که راست میگویند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزکاران!»؛ توبه، ۱۰۳: «از اموال آنها صدقهاى(به عنوان زکات) بگیر، تا به وسیلۀ آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى! و(به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعاى تو، مایۀ آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!».
[۶]. روم، ۳۹: «آنچه را به عنوان زکات میپردازید و تنها رضاى خدا را میطلبید (مایه برکت است و) کسانى که چنین میکنند داراى پاداش مضاعفند». منظور از زکات در این آیه هر گونه صدقهای را شامل میشود؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۱۸۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۷]. کهف، ۸۱: «از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جاى او، فرزندى پاکتر و بامحبتتر به آن دو بدهد!»؛ مریم، ۱۳: «و رحمت و محبّتى از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکى (دل و جان)! و او پرهیزگار بود».
[۸]. ر.ک: «موارد تعلّق زکات واجب و مستحب»، سؤال ۹۴۲۲٫
[۹]. مائده، ۵۵: «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند».
[۱۰]. انبیاء، ۷۳: «ما وحى کردیم به آنان کارهاى نیک و نماز خواندن و زکات دادن را».
[۱۱]. مریم، ۵۵: «اسماعیل چنان بود که همواره اهل خود را به نماز و زکات توصیه میکرد و در نزد خداوند پسندیده بود».
[۱۲]. مریم، ۳۱: «و خداى من به من دستور داد که تا زندهام نماز و زکات را ترک نکنم».
[۱۳]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۱۰، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۱۴]. اعلى، ۱۵: «به تحقیق رستگارى یافت آن که تزکیه کرده و به یاد خدایش افتاده نماز گزارد».
[۱۵]. فصلت، ۷: «آنان که زکات را نمیپردازند، و آخرت را منکرند».
[۱۶]. مؤمنون، ۴: «آنهایى که دستور زکات را انجام میدهند».
[۱۷]. توبه، ۱۰۳٫
[۱۸]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۱۰ – ۱۱٫
[۱۹]. ر.ک: «سهم امام(ع)»، سؤال ۸۴۱۹؛ «پرداخت خمس و اجازۀ مراجع»، سؤال ۶۹۰٫
[۲۰]. ر.ک: «چیستی خمس و موارد تعلق آن»، سؤال ۱۹۶۶۴٫
[۲۱]. ر.ک: مشکینی، میرزا علی، مصطلحات الفقه، ص ۲۸۰ – ۲۸۱، بیجا، بینا، بیتا.
[۲۲]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج ۵، ص ۷ – ۸، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، بیتا؛ محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم، سید عبد الرزاق، ج ۱۲، ص ۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج ۱، ص ۳۱۱، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ اول، بیتا؛ حسینی سیستانى، سید على، منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۵۱، انتشارات دفتر حضرت آیة الله سیستانى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۲۳]. «الزَّکاةُ قَنْطَرَةُ الْاسْلامِ فَمَنْ ادَّاها جازَ الْقَنْطَرَةَ وَ مَنْ مَنَعَهَا احْتَبَسَ دُوْنَها وَ هِىَ تُطْفِىءُ غَضَبَ الرَّبِّ»؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۲، دار الثقافة، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۲۴]. ر.ک: «موارد مصرف صدقه و حرمت دادن صدقه به سید»، سؤال ۲۹۸۱٫
منبع:islamquest.net
نوشته چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس اولین بار در بامداد پدیدار شد.
در باب آنچه روایت شده است مبنی بر این که هر آنچه در میان امّتهای پیشین روی داده، در امّت اسلامی هم مانند ادامه ...
شبهاتی دربارهی تحریف قرآن و پاسخ به آنها (2)وجه اول [در باب اینکه آنچه در کیفیت جمع و تدوین قرآن روایت شده] باطل است و تمسک به مانند آن در کمترین ادامه ...
شبهاتی دربارهی تحریف قرآن و پاسخ به آنها (1)یکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
اخباری که دلالت بر سلامت قرآن از تحریف داردشیخ بزرگ، حسن بن علی بن شعبه حلبی، از بزرگان علمای شیعه در کتاب تحف العقول عن آل الرسول از مولایمان علی ادامه ...
در اثبات تواتر قرآنیکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
معرفی رسالة فی اثبات تواتر القران اثر شیخ حرّ عاملییکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
زندگینامهی شیخ حرّ عاملیمحمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین حر مشغری، فقیه و محدث امامی مذهب قرن یازدهم در شب جمعه، هشتم رجب سال ادامه ...
تفاوت آموزههای حدیثی امام رضا (ع) در مدینه و مرودوره امامت امام رضا (علیه السلام)، بیست سال به طول انجامید. امام (علیه السلام)، ده سال از مدت یاد شده ادامه ...
بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم میخورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد ادامه ...
در باب آنچه روایت شده است مبنی بر این که هر آنچه در میان امّتهای پیشین روی داده، در امّت اسلامی هم مانند ادامه ...
شبهاتی دربارهی تحریف قرآن و پاسخ به آنها (2)وجه اول [در باب اینکه آنچه در کیفیت جمع و تدوین قرآن روایت شده] باطل است و تمسک به مانند آن در کمترین ادامه ...
شبهاتی دربارهی تحریف قرآن و پاسخ به آنها (1)یکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
اخباری که دلالت بر سلامت قرآن از تحریف داردشیخ بزرگ، حسن بن علی بن شعبه حلبی، از بزرگان علمای شیعه در کتاب تحف العقول عن آل الرسول از مولایمان علی ادامه ...
در اثبات تواتر قرآنیکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
معرفی رسالة فی اثبات تواتر القران اثر شیخ حرّ عاملییکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
زندگینامهی شیخ حرّ عاملیمحمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین حر مشغری، فقیه و محدث امامی مذهب قرن یازدهم در شب جمعه، هشتم رجب سال ادامه ...
تفاوت آموزههای حدیثی امام رضا (ع) در مدینه و مرودوره امامت امام رضا (علیه السلام)، بیست سال به طول انجامید. امام (علیه السلام)، ده سال از مدت یاد شده ادامه ...
بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم میخورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد ادامه ...
وجه اول [در باب اینکه آنچه در کیفیت جمع و تدوین قرآن روایت شده] باطل است و تمسک به مانند آن در کمترین ادامه ...
شبهاتی دربارهی تحریف قرآن و پاسخ به آنها (1)یکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
اخباری که دلالت بر سلامت قرآن از تحریف داردشیخ بزرگ، حسن بن علی بن شعبه حلبی، از بزرگان علمای شیعه در کتاب تحف العقول عن آل الرسول از مولایمان علی ادامه ...
در اثبات تواتر قرآنیکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
معرفی رسالة فی اثبات تواتر القران اثر شیخ حرّ عاملییکی از مهمترین نوشتههای کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رسالهی تواتر القرآن ادامه ...
زندگینامهی شیخ حرّ عاملیمحمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین حر مشغری، فقیه و محدث امامی مذهب قرن یازدهم در شب جمعه، هشتم رجب سال ادامه ...
تفاوت آموزههای حدیثی امام رضا (ع) در مدینه و مرودوره امامت امام رضا (علیه السلام)، بیست سال به طول انجامید. امام (علیه السلام)، ده سال از مدت یاد شده ادامه ...
بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم میخورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد ادامه ...
سیره عملی امام رضا (ع) در برخورد با غُلاتبحث غلو و غالیان از مباحث مهم و پرجنجالی است که همواره در میان مسلمانان، به خصوص شیعیان مطرح بوده است. ادامه ...