مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ساعت دیواری گلستان

 ویژگی های کلیدی:

جنس پلکسی گلاس
نوع موتور تیک تاکی تایوانی
تعداد نگین 8 عدد
قابل استفاده درآشپزخانه ، پذیرایی ، اتاق خواب و محل کار
مقاوم در مقابل رطوبت و نور
شستشوی آسان
قابلیت جابه جایی آسان

نام ساعت دیواری
طرح گلستان
جنس
پلکسی گلاس
سایز
55 * 55 سانتی متر
نوع موتور
 تیک تاکی تایوانی
تعداد نگین
8 عدد
ضخامت 3 میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت و نور
http://www.dayanshop.com/uploads/icon/tick.png
قابل استفاده
در آشپزخانه،پذیرایی،اتاق خواب و محل کار
شیشه ضد خش http://www.dayanshop.com/uploads/icon/tick.png
جعبه http://www.dayanshop.com/uploads/icon/tick.png

معرفی اجمالی محصول:

حتما شما به زیبایی و دکوراسیون خانه خود اهمیت می دهید.یکی از وسایلی که در زیبایی خانه نقش اساسی دارد ساعت دیواری می باشد.اگر به دنبال خرید یک هدیه عاشقانه برای عزیزان خود هستید خرید ساعت دیواری گلستان را فراموش نکنید.ساعت دیواری گلستان دارای طرح فانتزی است که برای هر کجا و هر دکوراسیونی مناسب است.

این بار محصولی دکوراتیو با طراحی رویایی برای دکوراسیون فانتزی از جنس پلکسی گلاس.ساعت دیواری گلستان از آینه فوق سبک نشکن پلکسی ساخته شده است. این محصول در برابر ضربه مقاوم بوده و وزن کمی دارد. از دیگر مزایای آینه های پلکسی مقاومت آن در برابر رطوبت می باشد. ساعت دیواری گلستان در محیط مرطوب تغییر رنگ نمی دهد.

نوع بسته بندی: این ساعت در بسته بندی کارتون سایز 30 در 30 تقدیم شما می باشد که پس از نصب به سایز اصلی تبدیل می شود   

متعلقات :موتور ساعت-عقربه دقیقه شمار و ساعت شمار-قطعات بنده ساعت و قطعات اطراف ساعت   

طریقه نصب: راهنمای نصب ساعت برای شما ارسال می شود و به راحتی توسط نوعی چسب نواری مخصوص دو رو که ساخته شده برای همین نوع ساعت می باشد نصب خواهد شد قسمت موتور نیز توسط میخ کوچکی قابلیت نصب دارد 

  نحوه تمیز کردن: فقط کافیست با یک پارچه مرطوب روی ساعت را تمیز کنید   برچسب ضد خش ساعت: جهت جلوگیری از خش و خط افتادن بدنه ساعت در حمل ونقل برچسبی به رنگ قهوه ای روی ساعت چسبانده شده است که به محض تحویل می توانید به راحتی جدا کنید  

برای خرید محصول بر روی دکمه خرید کلیک کنید و در ادامه مشخصات خود را وارد نمایید.
در ادامه تکمیل سفارش خرید می توانید ویژگی های مد نظر خود مانند :رنگ ، سایز و طرح محصول را انتخاب نمایید.
شما میتوانید مبلغ سفارش خود را به دو صورت آنلاین و درب منزل پرداخت نمایید. سفارشات آنلاین فرآیند پردازش و ارسال سفارش را سریع تر طی می کنند.
تمامی سفارشات تهران و مشهد کمتر از 72 ساعت با پیک ارسال میشود و نحوه ارسال شهرستان ها به دو صورت پست پیشتاز(بین 3 تا 4 روز) و سفارشی(بین 5 تا 7 روز) می باشد.
کلیه کالاهای  دارای 72 ساعت (سه روز) ضمانت تست فیزیکی می باشد. 






ادامه مطلب ...

ساعت دیواری گلستان

 ویژگی های کلیدی:

جنس پلکسی گلاس
نوع موتور تیک تاکی تایوانی
تعداد نگین 8 عدد
قابل استفاده درآشپزخانه ، پذیرایی ، اتاق خواب و محل کار
مقاوم در مقابل رطوبت و نور
شستشوی آسان
قابلیت جابه جایی آسان

نام ساعت دیواری
طرح گلستان
جنس
پلکسی گلاس
سایز
55 * 55 سانتی متر
نوع موتور
 تیک تاکی تایوانی
تعداد نگین
8 عدد
ضخامت 3 میلیمتر
مقاوم در برابر رطوبت و نور
http://www.dayanshop.com/uploads/icon/tick.png
قابل استفاده
در آشپزخانه،پذیرایی،اتاق خواب و محل کار
شیشه ضد خش http://www.dayanshop.com/uploads/icon/tick.png
جعبه http://www.dayanshop.com/uploads/icon/tick.png

معرفی اجمالی محصول:

حتما شما به زیبایی و دکوراسیون خانه خود اهمیت می دهید.یکی از وسایلی که در زیبایی خانه نقش اساسی دارد ساعت دیواری می باشد.اگر به دنبال خرید یک هدیه عاشقانه برای عزیزان خود هستید خرید ساعت دیواری گلستان را فراموش نکنید.ساعت دیواری گلستان دارای طرح فانتزی است که برای هر کجا و هر دکوراسیونی مناسب است.

این بار محصولی دکوراتیو با طراحی رویایی برای دکوراسیون فانتزی از جنس پلکسی گلاس.ساعت دیواری گلستان از آینه فوق سبک نشکن پلکسی ساخته شده است. این محصول در برابر ضربه مقاوم بوده و وزن کمی دارد. از دیگر مزایای آینه های پلکسی مقاومت آن در برابر رطوبت می باشد. ساعت دیواری گلستان در محیط مرطوب تغییر رنگ نمی دهد.

نوع بسته بندی: این ساعت در بسته بندی کارتون سایز 30 در 30 تقدیم شما می باشد که پس از نصب به سایز اصلی تبدیل می شود   

متعلقات :موتور ساعت-عقربه دقیقه شمار و ساعت شمار-قطعات بنده ساعت و قطعات اطراف ساعت   

طریقه نصب: راهنمای نصب ساعت برای شما ارسال می شود و به راحتی توسط نوعی چسب نواری مخصوص دو رو که ساخته شده برای همین نوع ساعت می باشد نصب خواهد شد قسمت موتور نیز توسط میخ کوچکی قابلیت نصب دارد 

  نحوه تمیز کردن: فقط کافیست با یک پارچه مرطوب روی ساعت را تمیز کنید   برچسب ضد خش ساعت: جهت جلوگیری از خش و خط افتادن بدنه ساعت در حمل ونقل برچسبی به رنگ قهوه ای روی ساعت چسبانده شده است که به محض تحویل می توانید به راحتی جدا کنید  

برای خرید محصول بر روی دکمه خرید کلیک کنید و در ادامه مشخصات خود را وارد نمایید.
در ادامه تکمیل سفارش خرید می توانید ویژگی های مد نظر خود مانند :رنگ ، سایز و طرح محصول را انتخاب نمایید.
شما میتوانید مبلغ سفارش خود را به دو صورت آنلاین و درب منزل پرداخت نمایید. سفارشات آنلاین فرآیند پردازش و ارسال سفارش را سریع تر طی می کنند.
تمامی سفارشات تهران و مشهد کمتر از 72 ساعت با پیک ارسال میشود و نحوه ارسال شهرستان ها به دو صورت پست پیشتاز(بین 3 تا 4 روز) و سفارشی(بین 5 تا 7 روز) می باشد.
کلیه کالاهای  دارای 72 ساعت (سه روز) ضمانت تست فیزیکی می باشد. 






ادامه مطلب ...

ریزگردها در کمین گلستان

[ad_1]

وقتی صحبت از محیط ‌زیست گلستان به میان می‌آید بی‌گمان دامنه وسیعی از مناطق حفاظت شده، عرصه‌های جنگلی، آبی و خاکی مطرح است که هر کدام به دلیل موقعیت ویژه استقرار استان، در کشور و عرصه‌های بین‌المللی دارای جایگاه ویژه‌ای هستند.

ستاره حجتی در همشهری نوشت: برای مدیریت بسیاری از این عرصه‌ها باید از دایره یک دستگاه خارج شد و در سطوح ملی و بین دستگاهی و‌ گاه بین‌المللی آن را دنبال کرد. تعارضات میان حیات وحش و جوامع محلی در گلستان، خشکی و بی‌آبی منجر به تهدید خلیج گرگان به ‌عنوان محل اصلی زاد و ولد ‌گونه‌های ویژه آبزی، مخاطراتی که تالاب‌های استان را تهدید می‌کند، زباله‌ها، فاضلاب و پسماندهایی که به آلودگی‌های آبی و خاکی بدل می‌شوند، دست‌اندازی‌ها و تصرف‌های انسانی، تغییرات اقلیمی که این روزها بحث‌های پیرامونش در گوشه و کنار جهان شنیده می‌شود و همچنین تنوع بی‌بدیل زیستی این منطقه بخشی از آن مسائلی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست استان را به خود متوجه کرده است.
تغییر اقلیم، تعارضات را افزایش داد
معاون پایش و نظارت اداره کل حفاظت محیط‌ زیست استان گلستان در مورد شرایطی که تغییرات اقلیمی پیش روی محیط‌ زیست گلستان قرار داده است، می‌گوید: وقتی زمین را به ‌عنوان کره‌ای جاندار در نظر بگیریم، طبیعتاً عکس‌ العمل‌هایی نسبت به تحولات اقلیمی نشان خواهد داد. این تحولات و عکس‌ العمل‌ها را می‌توان به شکل ملموس دید.
سید مجتبی حسینی بیان می کند: به‌عنوان مثال همین سرمای زودرس پاییزی یا گل دادن درختان در بهمن که اصطلاحاَ به آن جابه‌جایی فصل‌ها می‌گوییم، بخشی ازاین تحولات اقلیمی است. این مسأله مختص ایران یا استان گلستان نیست، اما پیامدهایی دارد که باید کنترل شود. یکی از این پیامدها افزایش تعارضات میان حیات وحش با جوامع محلی حاشیه‌نشین محیط وحش است.
وی ادامه می‌دهد: حقیقت این است که هر شهروند خود می‌تواند نقشی در کاهش این تعارضات ایفا کند. بخشی از این وظیفه به عهده ماست. در مدیریت مناطق چهار‌گانه ما تلاش شده است تا با طرح جامع مدیریتی از توان جامعه محلی برای حفاظت استفاده شود. برنامه‌های آموزشی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، همچنین در همه سنین از کودکی و نوجوانی تا میانسالی و جهاندیدگی این اتفاق باید رخ دهد.
سهم کمتر انسان ها در تخریب محیط زیست استان
این مسئول بیان می کند: کاهش وابستگی جوامع محلی به منابع که به‌ویژه بخشی از تنوع زیستی و گیاهی ما را به خطر می‌اندازد هم بخش دیگری از این برنامه‌هاست که البته باید به‌صورت مشترک با دستگاه‌های دیگر اجرا شود. به هر حال باید پذیرفت که بخشی از مناطق حفاظت شده ما دارای مستثنیاتی است که میان حیات وحش و جوامع به‌صورت مشترک استفاده می‌شود و این بخش‌ها تعارضات بیشتری دارد. البته به دلیل استقرار خاص مناطق ویژه حفاظت شده ما، به نسبت بسیاری از استان‌ها این تعارضات در گلستان کمتر است و در حقیقت سهم کمتری را می‌توان به انسان‌ها در تخریب محیط‌زیست نسبت داد.
بحران خلیج گرگان
حسینی درمورد تأثیر تغییرات اقلیمی بر خلیج گرگان که‌گونه‌های آبزی آن نقش مهمی در اقتصاد استان هم ایفا می‌کنند، می‌گوید: موضوع خلیج گرگان از چند منظر قابل بررسی است. نکته نخست پس رفتگی دوره‌ای آب دریای خزر است که 40 سال پیش هم اتفاق افتاد و بعد دوباره با پیشرفتگی آب مواجه بودیم و در حال حاضر دوباره در شرایط پس رفتگی به سر می‌بریم.
وی می افزاید: در خود پالایی دورانی خزر، مسیر دورانی همه رسوبات را از سمت آستارا به سمت خلیج و نهایتا ساحل گمیشان می‌آورد. این حجم از رسوب‌گذاری‌ها، کانال‌های آب‌رسان خزینی و چاپقلی را دچار رسوب‌گذاری زیادی کرده است که با لایروبی باید رفع شود. حساسیت خلیج گرگان، به دلیل زیست‌گونه‌های متکثر آبزی است که برای زاد و ولد و پرورش از حاشیه آن استفاده می‌کنند. این مسئول ادامه می دهد: این موضوع در کنار کاهش بارندگی ناشی از تغییرات اقلیمی، سطح آب در خلیج را به حدی رسانده که می‌دانید منطقه صید ممنوع اعلام شده و در حال حاضر زاد و ولد‌ گونه‌های خاویاری و ماهیان استخوانی ما هم در اسارت صورت می‌گیرد. این موضوع همان‌طور که می‌دانید بر اقتصاد استان که بخش زیادی از آن متکی بر صنعت شیلات بود، مؤثر است و در طرح ملی نجات خلیج دنبال می‌شود.
کمبود نیروی انسانی چالش اداره محیط‌ زیست
معاون پایش و نظارت اداره کل حفاظت محیط ‌زیست گلستان در مورد تهدید‌هایی که خلیج را در مخاطره قرار می‌دهد، می‌گوید: افزایش کنترل و نظارت بر صید و شکار یکی از اصلی‌ترین مواردی است که باید رعایت شود، اما این کار وابسته به نیروی انسانی است.
وی ادامه می دهد: براساس آیین‌نامه ابلاغی سازمان محیط‌ زیست 660 ردیف پستی برای گلستان مشخص شده است که با توجه به اعتبارات در نظر گرفته شده فقط توانسته‌ایم 247 ردیف را فعال کنیم. یعنی یک سوم توانی که برای مجموعه حفاظتی، نظارتی و اداری لازم داریم. به‌عنوان مثال در پهنه‌ای که باید 12 محیط‌بان به حفاظت و نظارت آن مشغول باشند، فقط 4 نیرو داریم. این کمبود نیروی انسانی یکی از اصلی‌ترین چالش‌های پیش روی اداره محیط‌ زیست است.
ریزگردها تهدیدی برای آینده استان
حسینی رخداد ریزگردها را به‌عنوان تهدیدی برای گلستان در آینده قابل پیش‌بینی اما کنترل می‌داند.
او ادامه می‌دهد: خطرریزگردها با 2 منشأ استانی و خارج از استان، یعنی استان‌های همجوار و همچنین کشور ترکمنستان به دلیل نزدیکی مرزهای دشتی و صحرایی‌اش با گلستان برای استان وجود دارد.
وی می افزاید: در مورد کشور ترکمنستان این ویژگی هم وجود دارد که به دلیل استقرار صحرا و دشت‌های ما در آن منطقه و وجود حداقلی زیستگاه‌های انسانی این‌ریز گردها کمتر به شهرهای ما برسد. از سوی دیگر با مکاتبات سازمان با وزارت امور خارجه قرار شد تا در 2 نشست مشترک میان ایران و ترکمنستان، پهنه‌بندی‌های مشترکی در نقاط مرزی، با عنوان پارک‌های صلح و دوستی برای افزایش پوشش گیاهی برگزار شود. ترکمنستان ابتدا از پذیرش این موضوع خودداری می‌کرد، اما حالا پذیرفته است.
تالاب ها می توانند منشا ریزگرد باشند
حسینی می گوید: از سوی دیگر تالاب‌های استان قرار دارند که در صورت مواجه شدن با خشکی می‌توانند منشأ تولید ریزگرد باشند. با مذاکرات انجام شده با استان‌هایی مانند خراسان شمالی، خوشبختانه ضرورت حفظ حقابه تالاب‌های گلستان از حوزه‌های آبگیری تبیین شده و وزارت نیرو هم متعهد شده که در صورت پایین آمدن آب تالاب‌ها به زیر حجم استاندارد، بهره‌برداری یا آبگیری از آنها برای مصارف دیگر متوقف شود.
وی ادامه می دهد: در بحث تثبیت شرایط آبی استان به دلیل به مخاطره افتادن‌گونه‌های زیستی، موضوع انتقال آب استان به سمنان هم به‌عنوان یک چالش اساسی بررسی شد که طی آخرین نشست مشترک با استانداران سمنان و گلستان موفق شدیم این روند را متوقف کنیم و البته پیگیری قضایی از پیمانکاری که به حکم دادستانی تمکین کرد هم انجام شده است.
کنترل‌ها باید چند برابر شود
مدیر کل هواشناسی گلستان هم در گفت‌وگو با همشهری، ریزگرد‌ها را به‌عنوان یکی از مخاطرات استان در آینده نزدیک می‌داند.
نوربخش داداشی می‌گوید: رصد شرایط گلستان نشان می‌دهد که در آینده نزدیک می‌تواند با خطر جدی ریزگردها مواجه باشد. البته این خطر به میزانی نیست که شاهد بروز رخدادهای ناگواری مانند شهرهای جنوبی باشیم. اما با توجه به کاهش عمومی بارندگی و روند روبه رشد استان در خشکسالی این مسأله موضوعی قابل پیش‌بینی است.
داداشی با اشاره به تشکیل کارگروهی در این زمینه می‌گوید: کارگروهی متشکل از دستگاه‌هایی که دخیل در امر کنترل این پدیده هستند، تشکیل شده که البته هوا‌شناسی می‌تواند پایش‌ها را انجام دهد و گزارش‌ها را ارائه کند. ساخت ایستگاه‌های متعدد کنترل یکی از این الزامات است.
وی می افزاید: در حال حاضر اداره حفاظت محیط‌ زیست ایستگاه‌هایی برای کنترل دارد، اما برای پایش دقیق باید این ایستگاه‌ها بیشتر شود. در روزهای فصل گرم که بارندگی به شدت کاهش پیدا می‌کند، شاهد ریزگردها هستیم، اما خوشبختانه این موضوع در فصل سرما در استان ما تقریباً وجود ندارد.
هوای گلستان پاک است، اما آب و خاک...
ریزگردها را شاید بتوان یکی از معروف‌ترین و آزاردهنده‌ترین آلاینده‌های تنفسی دانست که زنگ هشدارش برای گلستان نیز نواخته شده است. اما نبود فعلی شرایط بغرنج ریزگرد، نه به معنای هرگز رخ ندادن آن است و نه به معنای نبود آلودگی‌های دیگر در آب، هوا و خاک.
همشهری گلستان

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

جدیدترین خبرهای شهرستان قلعه گنج خبر فارسیاگر مردم پی به اهمیت بیمه های اجتماعی ببرند با رویکرد خوبی که در شهرستان قلعه گنج مقاله خلیج فارسایران در ردیف کهن ترین تمدن های جهان قرار دارد و از طرفی به خاطر وجود آب و هوای متنوع و پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار …رییس بنیاد امور بیماری‌های خاص با اشاره به رشد بیماری‌هایی نظیر دیابت در کشور گفت نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج – …نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری اخبار امروز خبرگزاری فارس اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریباطنی گرایی در یونان باستان پیامدهای سکوت دولت در برابر هشدارهای علما چرا نظام بانکی اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی کارتن‌خواب‌ها بین استفاده از گرمخانه‌ و مرگ در خیابان، دومی را انتخاب می‌کنند از فرهنگ ایران و تأثیر آن در هرچه اقتدار یک فرهنگ بیشتر باشد تأثیر آن در سایر کشورها و آفاق و اقطار بیشتر خواهد بود جدیدترین خبرهای شهرستان قلعه گنج خبر فارسی اگر مردم پی به اهمیت بیمه های اجتماعی ببرند با رویکرد خوبی که در شهرستان قلعه گنج بعنوان پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامت،خبرهای پزشکی رییس بنیاد امور بیماری‌های خاص با اشاره به رشد بیماری‌هایی نظیر دیابت در کشور گفت با نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور امام زمان عج – مهدی بیا نوشته زیر مجموعه ای از نشانه های بسیار در نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری را مورد اخبار امروز خبرگزاری فارس اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری باطنی گرایی در یونان باستان پیامدهای سکوت دولت در برابر هشدارهای علما چرا نظام بانکی اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی جهان اخباراخبار اجتماعیاخبار اجتماعی ایراناخبار اجتماعی روزسایت اخباراخبار امروزاخبار تو کمان کشیده و در کمین


ادامه مطلب ...

ورود موج جدید هوای سرد به گلستان دما تا 10درجه کاهش می یابد

[ad_1]

گرگان – ایرنا – پس از چند روز پایداری موقت وضعیت جوی، معاون توسعه و پیش بینی هواشناسی گلستان خبر داد که موج جدید هوای سرد و بارشی از اواخر وقت امروز پنجشنبه وارد استان شده و باعث کاهش دمای هوا تا 10درجه سانتیگراد و اختلال در ترددهای جاده ای می شود.

محمدرضا رحمن نیا با ارسال نمابری به ایرنا اعلام کرد: پیامد فعالیت این سامانه سرد؛ وزش باد، کاهش دما، بارش باران و برف و مه خواهد بود.
وی بیان کرد: براساس نقشه های پیش یابی هواشناسی، کاهش دمای تا 10 درجه سانتیگراد دور از انتظار نیست و این سامانه هوایی که با ریزش برف بویژه در مناطق کوهستانی همراهی می شود، باعث اختلال در ترددهای جاده ای نیز خواهد شد.
معاون توسعه و پیش بینی هواشناسی گلستان افزود: این سامانه سرد و بارشی از اواسط روز جمعه از استان خارج خواهد شد و پس آن به تدریج از میزان ابرها کاسته می شود.
هم اکنون وضعیت جوی گرگان مرکز استان گلستان تمام ابری و دما 7 درجه سانتیگراد بالای صفر است، سرعت وزش باد نیز 29 کیلومتر در ساعت می باشد.
3091 / 1648
دریافت کننده : میثم محسنی ** انتشار : پری سالارنیا

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

جستجوگر اخبار پارسیکدمای تهران افزایش می یابد افکار نیوز پنج دقیقه پیش اگر زمانی جز کادر فنی بشد بهتر اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر …کدام یک از اسباب بازی های متصل به اینترنت از شما جاسوسی می کنند؟ طرح ملی جنگلانه در جستجوگر اخبار پارسیک دمای تهران افزایش می یابد افکار نیوز پنج دقیقه پیش اگر زمانی جز کادر فنی بشد بهتر است اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری کدام یک از اسباب بازی های متصل به اینترنت از شما جاسوسی می کنند؟ طرح ملی جنگلانه در یاسوج


ادامه مطلب ...

رانش زمین در گلستان ؛ 600 نفر گیر افتاده اند

جام جم سرا:

حسین درخشان سخنگوی سازمان امداد و نجات هلال احمر در گفت وگو با فارس گفت: بارش شدید باران در استان گلستان صبح امروز موجب رانش زمین در محور آزادشهر-خوش ییلاق و گیر افتادن 600 نفر در این محور شد.

به گفته وی، رانش زمین از 3 نقطه متفاوت دراین جاده راه های امداد رسانی به مردم را دچار مشکل کرده و به همین دلیل از یک دستگاه بالگرد برای امداد رسانی استفاده می شود.

سخنگوی سازمان امداد و نجات هلال احمر از امداد رسانی به 600 نفر و توزیع 600 قوطی کنسرو و 400 قرص نان میان حادثه دیدگان خبر داد و گفت: 2 نفر از مصدومان حادثه به مراکز درمانی منتقل شدند.

در این حادثه 44 نفر امدادگر در قالب 11 تیم عملیاتی مشغول امدادرسانی هستند.

سازمان امداد و نجات هلال احمر ضمن هشدار به رانندگانی که قصد حرکت در محورهای استان گلستان و خراسان شمالی را دارند از آنها خواست از مسافرت غیر ضروری پرهیز کنند


ادامه مطلب ...

لیلی گلستان: در ۷۰ سالگی، ذهن ۴۰ ساله‌ها را دارم

جام جم سرا:

دوستان شما وقتی می‌خواهند یادتان کنند به دو ویژگی «امیدواری» و «خستگی‌ناپذیری» اشاره دارند. چه چیز باعث شده این گونه باشید؟
به شخصه فکر می‌کنم تربیتم بوده حتما. در خانواده این اتفاق افتاده. پدر و مادرم همین‌گونه بودند. بنابراین خانواده‌ای خیلی خوشبین و مثبت و شاید حتی بتوان گفت کارگرهای زحمتکشی بودیم. هرگز به یاد ندارم کسی بیکار یک گوشه نشسته باشد و کاری جدی نکند. گاهی اوقات که از درس و مشق خسته می‌شدم و می‌نشستم یک گوشه و دیوار روبه‌رویم را نگاه می‌کردم هنوز دو، سه‌دقیقه نمی‌گذشت که مادرم می‌آمد توی اتاق و می‌گفت «پاشو پاشو یه کاری بکن، نشستی چی کار؟» و این موضوع هرگز یادم نمی‌رود و این جزو تربیت من نهادینه‌شده بود. گاهی فکر می‌کنم این خیلی هم خوب نبوده و الان خیلی از اوقات نیاز دارم که بنشینم و دیوار روبه‌رویم را نگاه کنم و هیچ کاری نکنم اما همه‌اش فکر می‌کنم صدای مادر هنوز در این سن‌وسال به من می‌گوید پاشو پاشو یک کاری بکن.
فکر نمی‌کنید این دو ویژگی برای این بوده که در خانواده‌ای بزرگ شدید که هرگز درگیر نیازهای اولیه نبوده و فرصت داشته‌اید به آن چیزهایی که علاقه دارید، بی‌غمِ نان بپردازید؟
اصلا زندگی ما این طور نبود. پدرم کارمند ساده شرکت نفت بود. در گرمای 50درجه آبادان سرکار می‌رفت و یک خانه خیلی‌خیلی کوچک کارمندی داشتیم در آبادان و رفاهمان رفاه معمولی کارمندی بود.
اما همه از ثروت افسانه‌ای گلستان‌ها می‌گویند!
مردم زیاد حرف می‌زنند و این نگاه غلط دیگران است. البته بعدا وقتی تهران آمدیم و پدرم مستقل کار کرد و بعد سازمان فیلم گلستان را ساخت، وضعمان بهتر و بهتر شد و من انکارش نمی‌کنم. یادم است سالیان سال همیشه خانه‌مان کوچک بود و برای اینکه یک چیزی بخریم حساب و کتاب می‌کردیم. این وضعیت تا ابتدای دوره دبیرستان من ادامه داشت. وقتی پدر من در کار فیلمسازی موفق شد و جایزه‌های مختلف گرفت، به مرور به رفاه رسیدیم. وقتی به منطقه دروس آمدیم، بیشتر زمین‌های زراعتی بود و بس که ارزان بود آمدیم. آن زمان اینجا فقط ما بودیم و بیمارستان هدایت. تربیتمان تربیت قناعت بود و زیاده نخواستن. تربیت فرهنگی بود. ما هیچ‌وقت ماشین‌های عجیب‌وغریب نداشتیم. هیچ‌وقت مادرم تا آخرین لحظه زندگی‌اش جواهر نداشت. تنها جواهر مادرم حلقه ازدواجش بود.
تصور مردم از اینکه ما از اول مرفه و متمکن بوده‌ایم تصوری اشتباه است. پدرم با زحمت توانست این رفاه را برای ما ایجاد کند و رفاه ما اصلا رفاه ظاهری نبود. یک‌جور رفاه اصیلی بود که می‌توانستیم کتاب و صفحه موسیقی بخریم و می‌توانستیم پول‌هایمان را جمع کنیم و مثلا هر چهار، پنج‌سال یک‌بار سفری کوتاه به خارج از کشور برویم.
حرف پدرتان شد، شما و برادرتان کاوه گلستان، چطور رفتار کرده‌اید که زیر نام پدر دیده نشدید؟
چون هرگز برایم پارتی‌بازی نکرد، هرگز مرا به جایی معرفی نکرد درحالی که همه این کارها را می‌توانست درباره من و کاوه بکند. گذاشت روی پای خودمان بایستیم. زمانی که به یک رفاه نسبی رسیده بودیم و من حدودا 18سالم بود پدرم گفت من به تو یک سقفی برای زندگی می‌دهم و غذایی هم پخته می‌شود که می‌توانی بخوری اما پول تو جیبی‌ات را خودت تامین کن. بنابراین من خیلی زود کارکردن و پول درآوردن را تجربه کردم. بسیار هم لذتبخش بود. هرگز ناراحتی‌هم نکشیدم چون آدم زیاده‌خواه و جاه‌طلبی نبودم هرگز. گفتم که تربیتمان چنین بود. آدم‌های قانعی بودیم. رفاه خیلی هم خوب است اما رفاهی که با زحمت خودمان به دست بیاید خیلی کیف بیشتری دارد تا رفاهی که از خانواده به آدم به ارث برسد.

حفظ‌کردن یک نام نیک، بسیار سخت‌تر از به‌دست‌آوردن نامی نیک است. هنوز هم سعی می‌کنم این حسن شهرت را نگه دارم و نگذارم خدشه‌دار شود


اینکه پدر آدم در عصر خودش روشنفکر پرآوازه‌ای باشد حتما مزایا و معایبی دارد. شما یک زمانی حتما با این معایب و مزایا کنار آمده‌اید و ماجرا را برای خودتان حل کرده‌اید. یک جایی با واقعیت زندگی‌تان مواجه شده‌اید تا از حاشیه‌ها نرنجید و از مزایای نام پدر هم لذت ببرید. این اتفاق چطور رخ داد؟
ابراهیم گلستان تا یک زمانی برایم بابا بود اما اولین‌باری که احساس کردم مردم مرا به عنوان دختر ابراهیم گلستان نگاه می‌کنند بعد از ترجمه «زندگی جنگ و دیگر هیچ» بود. وقتی یک شبه تمام روزنامه‌ها درباره کتاب و مترجم جوانش نوشتند (آن زمان 24ساله بودم) چندین‌بار به گوشم رسانده شد که مردم می‌گفتند پدرم این کتاب را برایم ترجمه کرده که مرا معروف کند! این خیلی بر من گران آمد برای اینکه پدر من ایران نبود آن زمان و اصلا نمی‌دانست که من دارم کتابی ترجمه می‌کنم و اصلا خبر از هیچ‌چیز نداشت و کتاب که منتشر شد، آن را برایش به لندن، پست کردم. او هم برای من نوشت که کتاب را به دقت خواندم راستی فارسی به این خوبی را از کجا آوردی؟ و ما کلی با این جوابش خندیدیم و خیلی هم خوشحال شدم، چون هیچ‌وقت ما را تشویق نمی‌کرد و از ما تعریف نمی‌کرد. وقتی حرف‌های مردم را شنیدم برایم گران آمد و گفتم خدای من، کجا زندگی می‌کنم؟ مردم چرا اینطور می‌گویند؟ من باید چه بکنم که از ذهن مردم این موضوع را پاک کنم؟ نمی‌دانم چه کار کردم، فقط می‌دانم که کار کردم. نه جواب کسی را دادم و نه با کسی مقابله کردم. تنها سکوت کردم و کار کردم. کتاب دوم، سوم و چهارم را پشت هم درآوردم. و خب وقتی این همه کتاب پشت‌سر هم منتشر شد، همه فهمیدند مگر پدر من بیکار است که هی بنشیند و برای من کتاب ترجمه کند؟ بنابراین یاوه‌گویان متوجه شدند اشتباه کرده‌اند و اینجا بود که خودم، خودم شدم و در واقع هیچ‌وقت زیر سایه پدر نبودم. اما وقتی خیلی زود به‌عنوان یک مترجم خوب معرفی شدم، تلاش کردم این موقعیت را حفظ کنم. این کار سخت بود. حفظ‌کردن یک نام نیک، بسیار سخت‌تر از به‌دست‌آوردن نامی نیک است. هنوز هم سعی می‌کنم این حسن شهرت را نگه دارم و نگذارم خدشه‌دار شود.
نکته‌ای ناگفته ماند و آن هم اینکه شما جدا از اینکه استقلال خودتان را به‌دست آوردید، کجا زندگی خودتان را فارغ از اینکه پدرتان یک سلبریتی است، شناختید؟ کجا با فردیت خودتان مواجه شدید؟
این برای من خیلی آرام‌آرام پیش آمد. در یک لحظه خاصی نبود. فکر می‌کنم ترجمه کتاب «زندگی جنگ و دیگر هیچ» برای من خیلی سرنوشت‌ساز بود. خیلی مرا مستقل کرد و مرا روی پای خودم ایستاند. سرنوشت مرا واقعا یک جورهایی تعیین کرد. این کتاب برای من راهم را رقم زد. دختر یک سلبریتی‌بودن هم مزایا دارد و هم مضرات. فکر می‌کنم مضراتش بیشتر است.
پدر من به مرور آدم معروفی شد، کتاب نوشت و آن نثر درخشان را ارایه کرد و فیلم ساخت و همین‌طور ادامه داد و بعد خانه ما مرکز آمد‌ورفت شعرا، نویسندگان، نقاشان، موسیقیدانان و... شد. زندگی خیلی خاصی داشتیم. هیچ‌وقت زندگی معمولی‌ای نداشتیم. از تمام دورانی که خیلی بچه بودم، همیشه زندگی ما با آدم‌های معروف، آدم‌های فرهنگی و هنری عجین بود و همیشه بحث‌های متفاوتی در خانه ما بود که در خانه‌های دیگر نبود. بنابراین یک واقعیت است که همه‌چیزمان غیر بود و باور کنید که خیلی اوقات دلم می‌خواست زندگی‌مان، یک زندگی خیلی معمولی باشد. تمام اینها تنشی ایجاد می‌کرد که باعث می‌شد پدرم که مردی حساس و عصبی بود عصبی‌تر و پرتنش‌تر شود و زود از کوره در برود. حساس بود و مستبد، شاید یک مقداری هم خودخواه. بنابراین همه‌چیز بر محور خواسته‌های او بود و مادرم هم تسلیم محض بود. این مرا بسیار آزار می‌داد. تا همین اواخر هم که مادرم زنده بود، از این همه تسلیم‌بودنش آزار می‌دیدم. خلاصه اینکه دوران نوجوانی و بلوغ من با ناخوشی از این موضوع گذشت. دایم بغضی توی گلوی من بود که چرا این قدر خانه ما پر از استبداد و دیکتاتوری است.
و احتمالا بقیه فکر می‌کردند شما چقدر خوشبختید!!
خیلی‌ها همین‌طور فکر می‌کردند ولی واقعیت غیر از این بود. من از استبداد پدرم خیلی زجر کشیدم و دوران بلوغ سختی را گذراندم. هر روز از کارهای پدرم گریه می‌کردم و مادرم می‌گفت پدرته! عیب نداره! درصورتی که باید به او می‌گفت نکن این کارها را. ولی این اتفاق هرگز نیفتاد و همیشه حق را به پدرم می‌داد. دوران کودکی‌ام شاید خوش گذشت چون پدرم هنوز معروف نشده بود و دوروبرش شلوغ نبود اما نوجوانی‌ام واقعا سخت بود چون شهرت روی او اثر گذاشته بود. این دوره‌ها گذشت و من وقتی خودم شدم، کمی خودم را از استبداد و دیکتاتوری رها کردم اما حتی تا وقتی بچه‌دار شدم، هر حرکتی می‌کردم فکرم این بود که آیا مورد تایید پدرم هست؟ به مرور خودم شدم ولی بسیار دوران سختی را گذراندم که هرگز فراموش نمی‌کنم.
این دوران سخت بوده اما در کنارش بخت دیدار با تارکوفسکی، تروفو و ژان لوک‌گدار را هم در 18، 19سالگی داشته‌اید. اتفاقی که بسیاری از آدم‌های نه صرفا همسن که هم‌عصر شما آرزویش را داشته‌اند.
بله، همین‌طور سهراب سپهری، سیمین دانشور، جلال ‌آل‌احمد، اخوان‌ثالث و... را هم دیده‌ام و با آنها زندگی کرده‌ام. این دیدارها در فضایی که در آن بزرگ شدم اتفاق افتاد و جزیی از زندگی من بود، جالب هم بود. در یک محیط فرهنگی بزرگ‌شدن به‌هرحال مزایا و مضرات دارد. مضراتش به یادم مانده و مزایایش با من عجین شده.
شما پس از تحصیل در پاریس به ایران برگشتید. پدر شما سال‌ها پیش، یعنی پیش از انقلاب از ایران رفت و قطعا این امکان برای شما هم وجود داشته که شما هم بروید. اما شما ماندن را انتخاب کردید، در حالی که به‌راحتی می‌توانستید مثل بسیاری دیگر از هنرمندان مهاجرت را انتخاب کنید.

پدر من هم دیسیپلین به ما یاد داد و هم زورگویی می‌کرد. من ترجیح دادم در مواجهه با فرزندانم کفه دیسیپلین و انضباط بر کفه زورگویی بچربد


وقتی از پاریس برگشتم خانواده دور و برم بود و بهم خوش می‌گذشت. راستش چندسالی که پاریس بودم خیلی بهم خوش نگذشت و نه دوست پیدا کردم و نه معاشرت خاصی داشتم. البته با تنهایی خودم خوش بودم و مدام تنها به تئاتر و سینما می‌رفتم. بودن با دوستان و خانواده برایم بسیار مغتنم بود اما بعدها هم که انقلاب شد و برخی از ایران رفتند من حتی یک لحظه هم به‌خاطرم خطور نکرد که بروم و چه خوب شد که اینچنین بود. چرا باید می‌رفتم؟ کار کرده بودم و زحمت کشیده بودم و حالا دستاوردم را می‌گذاشتم و می‌رفتم در غربت که چه! آیا آنهایی که رفتند کاری کردند؟ هیچ‌کدام در کارشان بهتر که نشدند بدتر هم شدند. امیر نادری چه فیلمی ساخت بهتر از «تنگنا»؟ شهیدثالث توانست فیلمی بهتر از «طبیعت بی‌جان»اش بسازد؟ هیچ‌کدام کاری که باید می‌کردند را نکردند. چرا راه دور برویم، ابراهیم گلستان چه کرد؟ فیلم ساخت؟ قصه نوشت؟ من یا ما که ماندیم چه کردیم؟ از انقلاب به بعد حدود 20تا کتاب ترجمه کردم. گالری گلستان را ساختم و به قول مهدی سحابی نازنین، «یک کارگر» واقعی بودم. خیلی هم خوشحال و سرافرازم از این «کارگر» بودنم. همه مشکلات را به جان خریدیم و ماندیم و گوشه‌ای از سازندگی وطنمان را به‌دست گرفتیم. نمی‌خواهم شعار بدهم. اما ماندن من و امثال من بسیار مفید بود. جاخالی‌دادن را هیچ‌وقت دوست نداشتم.
و شما در همان سنین به این موضوع واقف بودید؟
من ایران را دوست داشتم. هنوز هم عاشق ایرانم. هر سه‌فرزندم هم بعد از تحصیلاتشان، به ایران بازگشتند. یکی 17سال، یکی 15سال و یکی هشت‌سال خارج از ایران بود و حالا هر سه برگشته‌اند و خوشحالند. چه خوب که نرفتم، ماندم، کار کردم و جایم را به کسی ندادم.
در روند تربیت فرزندانتان چقدر سعی کردید آنها را مستقل بار بیاورید و شبیه پدرتان هم مستبدانه عمل نکنید؟

انضباط‌ داشتن و دیسیپلین‌ داشتن با دیکتاتوری متفاوت است. پدر من هم دیسیپلین به ما یاد داد و هم زورگویی می‌کرد. من ترجیح دادم در مواجهه با فرزندانم کفه دیسیپلین و انضباط بر کفه زورگویی و استبداد بچربد و فکر می‌کنم موفق شدم. این را البته باید از خود بچه‌ها بپرسید که دیگر بچه نیستند.
جالب اینکه پسرتان، مانی حقیقی هم طوری رفتار کرده که مستقل دیده می‌شود و زیر سایه نام پدر، مادر و پدربزرگش نیست.
من فقط یک پدر معروف داشتم (باخنده) طفلک مانی، هم مادر و هم پدر و هم پدربزرگ معروف دارد. همان اول هم که خواستند معرفی‌اش کنند نوشتند که پسر لیلی گلستان و نعمت حقیقی و نوه ابراهیم گلستان فیلم ساخته. خیلی هم عصبانی شد. به من گفت تو خوشبخت‌تر بودی چون یک نفر بالای سرت بود، حالا سه‌نفر بالای سر من هستند. خوشبختانه او هم خیلی زود از این قضیه بیرون آمد و خودش شد.
همین‌روزها شما 70ساله و وارد دهه تازه‌ای از عمرتان می‌شوید. قبول دارید که در این سال‌ها زندگی بی‌همتایی داشته‌اید؟
بی‌همتا کمی غلو است، اما همیشه فکر می‌کنم خیلی‌خیلی بیش از سهم‌ام خدا به من داده برای همین هر شب که سرم را روی بالش می‌گذارم خدا را شکر می‌کنم
آرزویی نمانده دیگر؟
من هرگز آرزوهای عجیب‌وغریبی نداشته‌ام. گفتم که ما قانع بار آمدیم و آرزوهای بلندپروازانه هرگز نداشتم. آرزوی من سلامتی بود و سرخوشی که هردویش را تا امروز داشته‌ام. از فردا هم کسی خبر ندارد. فقط امیدوارم این لطف خداوند همیشه با من باشد.
و آیا اگر قرار بود خودتان سرنوشت‌تان را انتخاب کنید، باز هم انتخابتان همین زندگی بود؟
70سال گذشت (هرچند هفت دهه گذشته اما باور کنید جز درد پا، اصلا هیچ حسی از 70سالگی ندارم و ذهنم 40، 45ساله است! در واقع من 70ساله 40ساله‌ام!!) حالا اگر به عقب نگاه کنم و ماجراهای بد و خوب زندگی‌ام را مرور کنم، می‌بینم کفه خوبی‌ها خیلی سنگین‌تر و پایین‌تر از کفه بدی‌هاست. پس اگر تعیین سرنوشتم با خودم باشد، تجربه‌هایی را که از این زندگی 70ساله اندوخته‌ام به کار می‌گیرم که باعث می‌شود اشتباهاتی را که مرتکب شده‌ام دیگر مرتکب نشوم و بعد همین زندگی را با روشن‌بینی، ذکاوت و منطق بیشتر انتخاب می‌کنم و باز همان بنده شاکر باقی می‌مانم.
(عسل عباسیان/شرق)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

محیط کار گلستان می‌شود اگر...

برای خیلی از افراد شاغل، جدا کردن دغدغه‌های کار از مشکلات زندگی، امکان‌پذیر نیست. برای خیلی از ما پیش آمده است که حتی وقتی در خانه هم بودیم، یکباره بخشی از هوش و حواسمان به سمت کار رفته است و غرق محیط کار شده‌ایم.

بخصوص برای انسان شهرنشینی که برای بقا و پیشرفت، خواه ناخواه مجبور است در محیط‌های صنعتی و اداری کار کند، شرایط محیط کار بر سلامت جسم و روان او تاثیر زیادی می‌گذارد.

انتقال مشکلات محیط کار به منزل و برعکس، اتفاقی است که شاید بشود آن را تا حد زیادی کنترل کرد، اما در بسیاری از موارد هم جدا کردن دغدغه‌های این دو محیط مجزا، از عهده هر کسی برنمی آید.

مثلا وقتی کارمندی در محیط کار با رئیسش دعوا می‌کند، انتظار سختی است که از او بخواهیم شب با لبخند و آرامش به کانون خانواده برگردد یا اصلا چند نفر پیدا می‌شوند که بتوانند چنین مهارت و آرامشی را در خودشان پرورش دهند.

یا مثلا چطور می‌شود وقتی محیط کار مملو از آلاینده‌ها و موارد غیربهداشتی است، انتظار داشته باشیم فرد به سلامت از محیط کار خارج شود و به انواع بیماری‌های مختلف مبتلا نشود.

در چنین وضعی واضح است وقتی فرد شاغلی در محیط کار به بیماری مبتلا می‌شود، همین بیماری که در محل کار برایش پیش آمده است، می‌تواند محیط خانه و خانواده او را هم به طور مستقیم تحت تاثیر قرار بدهد.

بدتر آن که اگر فرد شاغلی هنگام کار دچار حادثه شود، این حادثه می‌تواند همسر، فرزندان و به طور کلی، همه ابعاد زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد و به همین دلایل است که می‌گوییم سلامت محیط کار با سلامت خانه، رابطه تنگاتنگی دارند و این دو مقوله به هیچ‌وجه از همدیگر جدا نیستند.

حوادث در کارگاه‌ها جولان می‌دهد

حادثه در کارگاه‌ها اجتناب‌ناپذیر است، البته فقط به این شرط که ما نتوانیم امنیت کارگاه‌ها را برقرار کنیم.

وقتی کارگری از صبح تا شب با مواد خطرناک، وسایل برنده، خطر سقوط از ارتفاع و خطر پرتاب اجسام مختلف، دست و پنجه نرم می‌کند، در این اوضاع و احوال کافی است یک لحظه غفلت کرده و نسبت به خطرات اطرافش سهل‌انگاری کند، در این صورت بروز حادثه‌ای تلخ دور از انتظار نیست.

بروز حوادث متعدد در کارگاه‌های کشور را می‌توان از عمده چالش‌های سلامت محیط کار به حساب آورد و در این بین، سهم حوادث شغلی در برخی صنوف بالاتر از اصناف دیگر است؛ مثلا به گفته قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه، 47 درصد این‌گونه حوادث شغلی در ایران به بخش ساختمان مربوط است.

تاکنون آمار دقیق و قابل اتکایی از میزان حوادث شغلی در ایران منتشر نشده، اما آمارهای غیررسمی و تائید نشده حاکی از آن است که هر ساله حدود 1800 ایرانی بر اثر حوادث شغلی، جانشان را از دست می‌دهند.

همچنین بر اساس اطلاعاتی که سایت پایش پرس به نقل از سازمان بین‌المللی کار، انتشار داده است، در سال 91 کارگران تهرانی و اصفهانی در صدر کشته‌شدگان محیط کار قرار گرفته‌اند.

جدای از کشته‌شده‌های حوادث محیط کار، سالانه هزاران شهروند ایرانی نیز در محیط‌های کار، معلول و مصدوم می‌شوند. بنابراین براحتی می‌بینیم رعایت نکردن نکات ایمنی در محیط کار، می‌تواند کارگر و خانواده‌اش را به بیکاری بکشاند و آنها را به خط فقر نزدیک کند؛ حتی اگر از بعد کلان هم به موضوع نگاه کنیم، این‌گونه حوادث شغلی باعث می‌شود هر ساله کشور ما بخشی از نیروی انسانی فعال خود را در بازار کار از دست بدهد.

حسین باقرزاده، کارشناس بهداشت محیط کار و رئیس انجمن صنفی مدیران آموزشگاه‌های بهداشت اصناف ایران نیز در گفت‌وگو با جام‌جم معتقد است: یکی از عمده دلایل بروز حوادث شغلی در ایران، نبود کارشناسان بهداشت و ایمنی در کارگاه‌های محیط کار است.

به گفته باقرزاده، مثلا قانون همه کارفرمایان صنعت ساختمان را موظف کرده است در محیط کارگاه‌های ساختمانی، کارشناس بهداشت و ایمنی کار وجود داشته باشد، اما در بسیاری از کارگاه‌های کشور شاهد هستیم این موضوع جدی گرفته نمی‌شود و قانون را اجرا نمی‌کنند؛ آن هم در حالی که بر اساس آمارهای رسمی، حدود نیمی از حوادث شغلی کشور در صنعت ساختمان اتفاق می‌افتد، با وجود این همچنان بحث ایمنی در این کارگاه‌ها از سوی بسیاری از کارفرمایان، فراموش شده است.

در واقع، حالا کار به جایی رسیده است که بسیاری از کارفرماها، حضور کارشناس بهداشت و ایمنی کار در کارگاه‌ها را فرآیندی اضافی و هزینه بر می‌دانند و از استخدام این کارشناسان شانه خالی می‌کنند، در حالی که این مساله با جان و سلامت کارگران ارتباط دارد و رعایت نکردن آن به هیچ‌وجه شوخی بردار و قابل چشم‌پوشی نیست.

بهداشت محیط کار، اولویتی دست چندم

رعایت نکردن اصول اولیه بهداشت، دغدغه همیشگی محیط‌های کار بوده است. در برخی مشاغل مثل صنایع غذایی که به طور مستقیم با سلامت مردم ارتباط دارد، آلوده بودن محیط باعث می‌شود هم کارگر و هم شهروندان، چوب غیربهداشتی بودن محیط کار را بخورند.

در برخی مشاغل دیگر هم آلوده‌بودن محیط کار باعث شده کارگران در معرض ابتلا به بیماری‌های مختلف قرار داشته باشند و سن امید به زندگی در بین آنها کاهش چشمگیری داشته باشد.

قرار گرفتن در معرض گازهای سمی، مواد شیمیایی خطرناک و اشعه‌های مضر، حضور در محیط‌های کاری پرسر و صدا و اضطراب‌آور، آلودگی هوا و آب در برخی فضاهای کاری و پاکیزه نبودن محیط کارگاه‌ها از مهم‌ترین مشکلات بهداشتی در محیط کار به حساب می‌آید.

همه این موارد قابل کنترل است، ولی متاسفانه در فضای اشتغال کشور، بهداشت محیط کار هنوز در اولویت کارفرمایان قرار ندارد. البته باقرزاده بر این باور است که باید علاوه بر ارتقای سطح بهداشتی محیط‌های کار از سوی کارفرمایان، خود کارگران هم تحت آموزش‌های بهداشتی قرار بگیرند تا با علم به خطرات محیط اطرافشان، از سلامت خود در برابر آلودگی‌های محیط کار، محافظت کنند.

رضایت روانی شاغلان دغدغه‌ای که جدی نمی‌گیرند

آرامش خیال را شاید بتوان بهترین امتیاز در هر محیط کاری به حساب آورد. وقتی کارگر، کارمند یا هر فرد شاغلی از محیط کارش رضایت روانی داشته باشد، در آن صورت تحمل سختی‌های محیط کار برایش راحت‌تر می‌شود.

بحث توجه به سلامت روان در محیط‌های کاری، موضوع مهمی است که اهمیتش دست کمی از ارتقای ایمنی و بهداشت محیط کار ندارد.

درآمد کافی نیروی کار و توجه به خواسته‌های منطقی شاغلان، نکاتی است که به گفته ابراهیمی می‌تواند سلامت روانی در محیط‌های کار را ارتقا بدهد و حتی میزان حوادث شغلی را هم کاهش دهد، زیرا فرد شاغلی که با آرامش روانی و رضایت خاطر به کارش ادامه می‌دهد، به سلامت فردی، بهداشت محیط کار و پیشگیری از حوادث شغلی نیز توجه بیشتری نشان می‌دهد.

درباره میزان سلامت روانی شاغلان در محیط‌های کار کشور نیز تحقیق میدانی قابل اعتنایی انجام نشده است و به همین دلیل شاید نتوان درباره میزان سلامت روانی شهروندان ایرانی در محیط‌های کاری با قاطعیت صحبت کرد، اما آن‌گونه که خبرگزاری تسنیم به نقل از آمارهای سازمان ملل منتشر کرده است، ۶۷ درصدی شهروندان ایرانی از شغل خود رضایت دارند.

این آمار به این معنی است که تقریبا در بین سه نیروی کار ایرانی، حداقل یک نفر از شغل خود رضایت ندارد.

این نارضایتی روانی در محیط‌های کار، قطعا روی بازدهی آن مجموعه کاری هم تاثیر می‌گذارد و اشتیاق بهتر انجام دادن کارها را از فرد شاغل می‌گیرد.

در محیط کاری که سلامت روانی افراد شاغل تهدید شود، کارها از سر بی‌رغبتی و فقط به منظور رفع تکلیف انجام می‌شود. این روند در بلندمدت موجب می‌شود خلاقیت و پشتکار در آن مجموعه کمرنگ شده و محیط کار به فضایی عذاب‌آور تبدیل شود.

اما در بین همه ناملایمات روانی در محیط کار، اضطراب را شاید بتوان شایع‌ترین دلیل نارضایتی روانی در محیط کار به حساب آورد. این اضطراب‌ها در اثر کار زیاد و گاهی هم به دلیل بداخلاقی‌های برخی کارفرمایان اتفاق می‌افتد و سلامت روانی در محیط کار را به مخاطره می‌اندازد.

این مخاطرات روانی در محیط کار، کاملا قابل پیشگیری است و در این وسط، شاید نقش مدیریت مجموعه در کنترل اوضاع، از همه مهم‌تر باشد. مثلا مدیر یک مجموعه کاری می‌تواند با تقدیر از نیروهایی که از همه فعال‌تر هستند یا حذف انتظاراتی که اجرای آن فراتر از توان نیروهای کار است، سلامت روانی در محیط کار را افزایش دهد.

امین جلالوند / گروه جامعه


ادامه مطلب ...

فرهنگ ایرانی، شهر گرگان را گلستان کرد [مجموعه‌عکس]

آغاز جشنواره بین‌المللی فرهنگ اقوام ایران زمین

شنبه 19 مهر 1393 ساعت 09:54

مردمانی از ۳۱ استان کشورمان همراه با نمایندگان ۱۱ کشور خارجی در محل دائمی نمایشگاه‌های استان گلستان در گرگان گرد هم آمدند تا چراغ هشتمین جشنواره بین‌المللی فرهنگ اقوام ایران زمین را با معرفی صنایع دستی، جاذبه‌های گردشگری، شیوه‌های زندگی ایلات و عشایر، و همچنین موسقی خود روشن کنند. برای ما که از آن غرفه‌ها و آن شهر دوریم، تماشای مجموعه‌ای از عکس‌ها و تصاویرش غنیمت است! تا هنوز در حال اجراست، بیائید حداقل نگاهمان را با غنائم فرهنگی پربار کنیم!


ادامه مطلب ...

هنگامه گلستان: معنی «مرگ» را با رفتن «کاوه» فهمیدم

این جمله‌ها را هنگامه گلستان درباره همسرش (کاوه گلستان) می‌گوید؛ زنی که بعد از گذشت 12 سال از رفتن یار زندگی و عکاسی‌اش، هنوز با شور و هیجان از او حرف می‌زند و با دیدن عکس‌هایش به کشف‌های جدیدی می‌رسد.
12 سال از روزی که کاوه گلستان برای ثبت حقیقت روی مین رفت و دنیای عکاسی را برای همیشه از قاب‌های متفاوتش بی‌نصیب گذاشت، می‌گذرد. او یکی از اثرگذارترین عکاسان ایران در حوزه مستند اجتماعی بوده است. گلستان قبل از انقلاب با مجموعه عکس‌های «شهر نو»، «کارگران» و «مجنون»، خود را در عکاسی مستند اجتماعی ثابت کرد و در دوران انقلاب و روزهای جنگ تحمیلی، با ثبت عکس‌هایی متفاوت از مهم‌ترین اتفاقات و رویدادهای کشور، نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت.
کاوه گلستان در 17 تیرماه سال 1329 در آبادان متولد شد. او فرزند ابراهیم گلستان، داستان‌نویس و کارگردان سینما بود. کاوه در 13 فروردین‌ماه 1382 هنگام انجام مأموریت تصویربرداری در خط مقدم جنگ، در 130 کیلومتری کرکوک، در منطقه سلیمانیه و بر اثر انفجار مین کشته شد. در دوازدهین سالگرد درگذشت این عکاس با همسرش هنگامه گلستان که سال‌ها در کنار او زندگی و عکاسی کرد، گفت‌وگو کرده‌ایم.


بعد از گذشت 12 سال از مرگ کاوه، فقدان چه چیزهایی در نبود او برای شما پررنگ‌تر شده؟ این جای خالی را معمولا چگونه پر می‌کنید؟
*سال‌های سال کلمه «مرگ» را می‌شناختم، دیده بودم و شنیده بودم، ولی معنی واقعی آن را لحظه‌ای با تمام وجود فهمیدم که گفتند کاوه کشته شد، اما کاوه با مرگ هم نرفت و همیشه حس کرده‌ام که در قسمت بزرگی از وجود من باقی است. شاید هنوز یادها و لحظه‌هایی که از بودنش در من حک شده، وجود دارد و زنده است. بنابراین جای خالی کاوه برایم معنی نمی‌دهد و همیشه سعی می‌کنم با آن قسمتی از کاوه که در من زنده است و همین‌طور عکس‌هایش، زندگی کنم.


دیدن دوباره‌ی عکس‌های کاوه گلستان چه احساسی را در شما زنده می‌کند؟
*راستش را بخواهید شاید از وقتی که دیگر کاوه پیش من نیست، عکس‌هایش یک جور دیگری برایم معنی پیدا کرده است و جور دیگری عکس‌ها را می‌بینم. شاید در زمان بودنش این‌قدر با دقت و عمیق به هر عکسی نگاه نکرده بودم، چون آن موقع آن‌قدر کارمان زیاد بود که وقت نشستن و فکر کردن به تک تک عکس‌ها را نداشتم و الان خیلی عکس‌های جدید کشف می‌کنم که قبلا یا درست ندیده بودم یا این‌که از بس تعدادشان زیاد بود، تند تند از روی‌شان گذشته بودم.


عکاسی و شغل همسرتان تا چه حد در زندگی مشترک شما تأثیرگذار بود؟ اتفاق افتاده بود که از کارها، سفرها و جنب‌وجوش و ماجراجویی‌های او خسته شوید و اعتراض کنید؟
*بودن با کاوه و زندگی مشترک ما تأثیر خیلی زیادی روی من گذاشت؛ یعنی به کلی من را به یک سوی دیگری از آنچه بودم کشاند. تقریبا می‌توانم بگویم عکس و عکاسی شد تمام زندگی‌مان! من عاشق این ماجراجویی‌ها و جنب‌وجوش بودم و بهترین لحظات زندگی‌ام زمانی بود که در دفتر کاوه حضور داشتم. آن موقع یک ماشین تلکس آنجا بود که می‌چرخید و روی صفحات کاغذی که از آن بیرون می‌آمد خبرها لحظه به لحظه نوشته می‌شد و من حس می‌کردم که در قله‌ی اخبار دنیا هستم. هیچ‌وقت خودم را آن‌قدر زنده و پر از هیجان حس نکرده بودم. همه‌ی لحظات کاری ما پر از شور و هیجان بود؛ مگر کسی خسته می‌شد؟


پررنگ‌ترین خاطره‌ای که از عکاسی‌های مشترکتان با همسرتان در دوران انقلاب به یاد دارید، چیست؟
*اوایل انقلاب که با هم بیرون می‌رفتیم و عکس می‌گرفتیم گاهی هر دوی ما حس می‌کردیم که هیچ‌کدام راحت نیستیم! چون کاوه همیشه برای من نگران می‌شد و من کمی عصبانی که چرا فکر می‌کند من نمی‌توانم از خودم مواظبت کنم. واقعا در دوران انقلاب خیلی سخت بود که مدام با یک نفر همراه باشی، چون همه‌اش در حال جنگ و گریز بودی و کلا وقتی داری عکس می‌گیری آن هم وسط خیابان دیگر آدم نمی‌تواند دغدغه چیز دیگری را داشته باشد.


بارزترین ویژگی‌های شخصیتی کاوه که بین دوستان و خانواده‌اش شناخته شده بود، چیست؟
*ویژگی کاوه، مهربانی فوق‌العاده‌اش و این حس بود که می‌توانست با هر کسی ارتباط برقرار کند. آن‌قدر خودش را کنار می‌گذاشت و به حرف طرف گوش می‌داد که فورا یک حس صمیمیت با او پیدا می‌کردی. من خیلی این را شاهد بودم که از بچه و بزرگ و زن و مرد این احساس را به کاوه پیدا می‌کردند که کاوه می‌تواند حس‌های‌شان را بفهمد و فکر می‌کنم با تمام کسانی که صحبت می‌کرد یا عکس‌شان را می‌گرفت این صمیمیت پیش می‌آمد. روانشناسی‌اش خیلی خوب بود. از آن بیشتر، انسان‌دوستی‌اش و حس کردن درد و رنج دیگران.


کاوه گلستان به چه موضوعات و سوژه‌هایی در عکاسی علاقه داشت و دیدگاه‌هایش درباره کارش چقدر با تعریف‌های رایج از عکاسی متفاوت بود؟
*کاوه روی‌هم‌رفته یک عکاس سنت‌شکن بود. همیشه درباره‌ی سوژه‌ای که کار می‌کرد سعی داشت زاویه‌ها و حس‌هایی را کشف کند و بیرون بکشد که کاملا نو بود. مقصود از زاویه در شیوه‌ی گرفتن و زاویه عکس نیست، در نشان دادن زاویه دیدی است که شاید کسی دیگر هیچ‌وقت با این دید به موضوع نگاه نکرده بود. به طور کلی زاویه‌ی دید کاوه در هر موردی مخصوص شخص خودش بود. هیچ دیدگاه پیچیده، عجیب و غریبی نداشت و گاهی آن‌قدر ساده و عین حقیقت بود که به فکر می‌افتادی چرا قبلا به این موضوع این‌طوری نگاه نکرده‌ای و این شاید منطقی‌ترین راه نگاه کردن به یک سوژه است.


به کدام عکس یا مجموعه‌ای از عکس‌ها علاقه‌ی زیادی داشت و دلیلش چه بود؟
*شاید بتوان گفت سه مجموعه «کارگر»، «روسپی» و «مجنون» و مجموعه «کردستان» از مجموعه‌های مورد علاقه‌اش بود و درباره‌اش زیاد حرف می‌زد. گرفتن آن عکس‌ها خیلی روی کاوه اثر گذاشته بود و دلیلش هم این بود که می‌گفت آن‌ها بدون هیچ دلیل و منطقی زیر ستم و آزار هستند.


تأثیری که کاوه و عکاسی‌اش بر عکاسی ایران داشت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
*جواب دادن به این سوال برای من خیلی سخت است. دیگران باید در این‌باره نظر بدهند.


خبر درگذشت همسرتان را کی و چگونه شنیدید؟ اولین احساسی که در آن لحظات داشتید چه بود؟
*خبر کشته شدن کاوه را سه یا چهار ساعت بعد از اتفاق توسط دو نفری که به خانه ما آمدند، شنیدم. من در خانه تنها بودم و خواستند که به داخل خانه بیایند تا با من صحبت کنند. اول خیلی تعجب کردم، چون این اولین‌باری بود که کسی از طرف محل کارش این‌جوری به خانه ما آمده بود. بعد از چند لحظه همین که وارد خانه شدند و جلوی من در راهرو به داخل می‌رفتند، پرسیدم که خبری از کاوه شده است؟ گفتند بله. گفتم یک خبر بد از کاوه است؟ گفتند بله و بعد گفتند کاوه در عراق کشته شده... دیگر از آن به بعدش را درست نمی‌فهمیدم و می‌پرسیدم یعنی الان در بیمارستان است؟ می‌گفتند نه، دیگر تمام شده، و دوباره می‌پرسیدم پس الان کجا است؟


اگر به گذشته برگردید، جمله‌ای یا کاری هست که بخواهید به او بگویید یا برایش انجام دهید؟
*اگر می‌توانستم به گذشته برگردم دلم می‌خواست در آن لحظه‌ای که کاوه کشته شد، باشم تا ببینم و بشنوم که در همان لحظه که رفت، چه گفت یا به چه چیز فکر می‌کرد ... خیلی برایم مهم است.


عکاسی از جنگ چه تأثیری بر شخصیت و کار کاوه گلستان گذاشته بود؟ فکر می‌کنید مجموعه عکس‌های او از این اتفاق چه ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را از کار دیگر عکاسان متمایز می‌کند؟
*در عکس‌های جنگش هم مانند بقیه عکس‌ها، خیلی درد و رنج بود و آدم احساس نزدیکی به زخمی‌ها و جوانانی که در جبهه بودند پیدا می‌کند. مثل یک تجربه‌ی دست اول که خودت آن‌جا بودی و دیدی. در بعضی عکس‌ها آن‌قدر حس آن رزمنده یا وحشت یا ... به آدم منتقل می‌شود که یک حالت برق‌گرفتگی دارد و حسابی آدم را تکان می‌دهد. شاید این شیوه‌ی نگاه کاوه، کارهای او را نسبت به دیگران متفاوت می‌کند.


این روزها و در نبود همسرتان چه می‌کنید؟ آیا هنوز دوربین به دست می‌گیرید؟
*شما می‌گویی در نبود کاوه، اما من می‌گویم با بودن قسمتی از کاوه، من هنوز عکس می‌گیرم، ولی بیشتر با تلفن همراهم که خیلی سبک است و راحت و بی‌دردسر است. دیگر طاقت کشیدن دوربین بزرگ با لنزهای متعدد در یک کیف بزرگ را ندارم و وقت بیشتری را برای جست‌وجو در عکس‌های قدیمی که به نظرم کلی تاریخ و زندگی در آن‌ها هست، می‌گذرانم و سعی می‌کنم همه‌چیز را مرتب کنم و سر و سامان بدهم تا بتوانم تعداد بیشتری از عکس‌های دیده‌نشده کاوه را به نمایش بگذارم، چون این عکس‌هایی که داریم در یک دوران خیلی پراهمیت و حساسی گرفته شده و اگر قبل و بعد آن، درست کنار هم قرار بگیرد، می‌تواند معنی بیشتری به کل عکس‌ها بدهد.


سخن پایانی...؟
*کاوه یک جمله‌ای داشت و همیشه می‌گفت «اگر انقلاب ایران پیامش خون شهید بود، این پیام را عکس منتقل کرد». همان‌طور که با خون شهیدان روی در و دیوار می‌نوشتند، کاوه هم با خون خودش پیامش را به دنیا رساند و ثابت کرد! (سمیرا زالپور/ ایسنا)


ادامه مطلب ...

برهنه شدن یک دختر در خیابان شهرک گلستان شیراز + عکس

برهنه شدن یک دختر در خیابان شهرک گلستان شیراز + عکس

برهنه شدن دختر معتاد به شیشه در خیابان شهرک گلستان شیراز جنجالی شد.

این دختر برهنه در خیابان گلستان شیراز شروع به دویدن کرد. دختر بدون لباسی که در شهرک گلستان شیراز توسط نیروهای بسیج خانم دستگیر شد بر اثر مصرف زیاد شیشه از حالت طبیعی بیرون آمده و با چنین وضعیتی در خیابان ها سرگردان بود.

دادستان عمومی و انقلاب شهرستان شیراز گفت: خانمی که در ایام نوروز در شهرک گلستان شیراز اقدام به کشف حجاب کامل کرده بود دچار جنون ادواری است.

طهماسب یزدانی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان شیراز بعد‌از‌ظهر امروز در نشست هفتگی جامعه روحانیت شیراز اظهار داشت: روز ۱۲ فروردین در فضای مجازی دعوتی از سوی جریانات معلوم‌الحالی برای کشف حجاب انجام‌شده بود.

وی افزود: در این راستا بنا بود عده‌ای لخت و برهنه وارد خیابان‌ها و معابر شوند که در شهرک گلستان نیز یک مورد اتفاق افتاده بود.

این مقام قضایی ادامه داد: در این شهرک خانمی به‌صورت عریان به خیابان آمده بود که پرونده این فرد با توجه به توزیع عکس و فیلم آن در فضای مجازی و حساسیت ایجادشده، با جدیت پیگیری و این خانم مجرد دستگیر شد.

وی اضافه کرد: پس از دستگیری مشخص شد که وی از نظر وضع روانی بیمار بوده و باید در بیمارستان ابن‌سینا بستری شود و پزشکان گفته نزدیکان این خانم مبنی بر جنون ادواری را تائید کردند.

یزدانی همچنین گفت: دشمنان نظام نسل‌کشی را در دستور کار قرار داده‌اند که یکی از وسیله‌ها در این راستا شیوع ماهواره، بدحجابی و ماده مخدر است.

دادستان شیراز در مورد قلیان‌کشی نیز گفت: شیراز به‌عنوان شهر علما و فضلا و ۱۵ هزار شهید دفاع مقدس، شهر حافظ و سعدی و سومین حرم اهل‌بیت، نباید به‌عنوان قلیان‌کشی شهره شود.

یزدانی اضافه کرد: ما به نیروی انتظامی دستور اکید دادیم که با مصرف قلیان در معابر عمومی و پارک‌ها برخورد شده و جمع‌آوری شود.


ادامه مطلب ...