مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

لطفا بخندید

پیش از این نتایج مطالعات حاکی از آن بود که هورمون استرس به توانایی یادگیری و قدرت حافظه در افراد مسن آسیب می‌رساند. در مطالعه جدید تاثیر شادمانی و خنده بر کاهش آسیب‌های ناشی از هورمون استرس بر بدن مورد ارزیابی قرار گرفت.

پزشکان در این مطالعه یک فیلم شاد 20 دقیقه‌ای را به گروهی از افراد مسن سالم و گروهی مبتلا به دیابت نشان دادند.

همچنین این دو گروه را با تعدادی دیگر از افراد مسن که این فیلم را مشاهده نکرده بودند، مقایسه کردند.

به گفته آنها در دو گروهی که این فیلم شاد را تماشا کرده بودند کاهش قابل توجهی در سطح هورمون استرس آنان و افزایش عملکردشان در تست حافظه مشاهده شد و این نتیجه در گروهی که این فیلم را تماشا نکرده بودند به دست نیامد.

«لی‌برک»، یکی از نویسندگان این مطالعه گفت: این رابطه ساده‌ که کاهش استرس باعث بهبود قدرت حافظه می‌شود، امری بدیهی است. در عین حال شوخ‌طبعی نیز تاثیرات هورمون‌های استرس مانند کورتیزول را که موجب تضعیف حافظه می‌شوند، کاهش داده و همچنین موجب کاهش فشارخون و افزایش جریان خون و بهبود خُلق می‌شود.

همچنین خندیدن ترشح اندروفین و دوپامین در مغز را که حس رضایت و شادی به فرد می‌دهند، افزایش می‌دهد. علاوه بر این، این تغییرات مثبت موجب بهبود و تقویت عملکرد مغز می‌شوند.(ایسنا)


ادامه مطلب ...

لطفا آرام باشید

جام جم سرا:فرض کنید بعد از یک روز کاری سخت و پرمشغله و کلی سر و کله زدن با کارمندان و مشتریان، ماشین خود را روشن می‌کنید تا به خانه برگردید، اما ترافیک سنگین خیابان، آن‌قدر عصبانی‌تان می‌کند که مدام با دست روی فرمان ماشین می‌کوبید و فریاد می‌زنید.

گاهی هم دست‌تان را روی بوق گذاشته و می‌خواهید هر طور شده و از هر راهی از ترافیک فرار کنید. تازه این بخشی از داستان است.

وقتی به خانه می‌رسید با کلی عصبانیت در را به هم می‌کوبید و بر سر همسر و فرزندتان هم داد می‌زنید، اما بدانید که عصبانیت نه تنها موجب ناراحتی اطرافیان‌تان می‌شود، بلکه می‌تواند سلامت شما را به شدت تهدید کند و مانعی برای صد ساله شدن‌تان باشد.

بر اساس بررسی‌های اخیر پژوهشگران آلمانی افرادی که قادر به کنترل خشم خود نیستند دو برابر بیشتر از دیگران دچار سکته می‌شوند و به طور میانگین شش تا هشت سال کمتر عمر می‌کنند البته متخصصان بر این باورند که دلایل بیشتر عصبانیت‌ها و خشمگین‌شدن‌ها به خودمان بر می‌گردد، اما با تمرین می‌توان خشم را تا حد زیادی مدیریت کرد.

مثلا زمانی که به حد انفجار خشمگین شدید، پیش از انجام هر کاری نفس‌های عمیق بکشید و آرام تا ده بشمارید. این زمان چند ثانیه‌ای موجب تخلیه هیجان شده و باعث می‌شود خون بیشتری به مغز برسد.

همچنین یادتان باشد در حالی که در اوج خشم به سر می‌برید هیچ گفت‌وگوی منطقی و عاقلانه‌ای را درک نخواهید کرد.

پس از فرد یا موضوعی که باعث عصبانتی‌تان شده، فاصله بگیرید و بعد از این‌که آرام شدید بحران را حل کنید.

از آنجایی هم که خشم موجب افزایش دمای بدن می‌شود، شستن دست و صورت با آب خنک و همچنین یک دوش آب سرد تا حد زیادی از شدت عصبانیت می‌کاهد.

اصلاح یک باور نادرست

خیلی‌ها می‌گویند بیرون ریختن غضب و خشم همیشه بهترین راه برای فروکش شدن عصبانیت و آرام شدن است در حالی که این کار نه‌تنها مشکلات را حل نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود شرایط به بدترین وضع ممکن تغییر شکل دهد حتی این کار می‌تواند روابط بین افراد را بدتر کند و حرمت‌ها را از بین ببرد.

بعد از این‌که عصبانیت‌تان فروکش کرد با خود فکر کنید این عصبانیت چه فوایدی برای من و فرد مقابل داشت؟ آسیب‌ها و اثرات منفی آن روی من و دیگری چه‌قدر بود؟ آیا مشکل را برطرف کرد؟ بعد از پاسخگویی به این پرسش‌ها از خشمگین‌ شدن خودتان خجالت می‌کشید و پشیمان خواهید شد البته برخی چیزها را نمی‌توان تغییر داد.

گاهی باید به جای عصبانی‌شدن شرایط را پذیرفت و با آن سازگاری پیدا کرد. در این صورت لازم است شیوه‌های مقابله با مشکلات را یاد بگیرید و با آنها سازگار شوید.


ادامه مطلب ...

یک فرهنگ غلط عمومی: لطفاً از لطفا استفاده نکنید!

هر چند که اگر بپذیریم معنی و شکل سواره بودن یا گرسنه بودن تغییر کرده همچنان بشود از این مثل در بسیاری از جاها استفاده کرد.


برش اول

ساعت 11 قرار داشتم. ده صبح کاپشن بهاری مناسب این روز را که اسمش در بسیاری از شهرهای کشور زمستان است تن کردم و به خیال خودم که با احتساب ترافیک و پیدا کردن جای پارک یک ساعت زودتر راه افتادن زمان مطمئنی است. داخل پارکینگ شدم و ماشین را روشن کردم. ریموت در را زدم. پارکینگ خانه ما طوری است که همیشه دنده عقب بیرون می‌آیم. نگاهم افتاد به خودرویی که جلوی در را گرفته بود. دو تا بوق ریز زدم که کنار برود تا رد شوم. خوب که نگاه کردم دیدم کسی داخلش نیست. از ماشین پیاده شدم تا داخل کوچه دنبال صاحبش بگردم. داخل کوچه چند نفر بودند اما صاحب آن خودرو نبود. با کلی شرمندگی زنگ خانه همسایه‌ها را می‌زدم و می‌پرسیدم که 206 سفید مال شما است؟ بعد از بیست دقیقه زنگ ساختمان‌های 16 واحدی و 20 واحدی را زدن به این نتیجه رسیدم که تا دیرتر نشده بی خیال خودروی شخصی شوم و با تاکسی به قرارم برسم. خیلی عصبانی ماشین را سرجای اولش پارک کردم. احساس می‌کردم نرفته برگشته‌ام!


برش دوم

با عجله خودم را به خیابان اصلی رساندم. سه کورس باید تاکسی می‌گرفتم و با نگاهی که به ساعت موبایلم کردم به این نتیجه رسیدم که دربستی بگیرم. کنار خیابان دست تکان می‌دادم و می‌گفتم دربست. ماشین اول ایستاد. گفت کجا می‌روی؟ مقصد را گفتم. قیمت بالایی گفت.گفتم نه آقا چه خبر است؟ همین‌طور که قیمتش پایین می‌آمد و من هنوز به نظرم گران بود پشت سر ما ترافیک بیشتر می‌شد. گفتم آقا بگیر کنار. وسط خیابان نگه داشتی پشت سرت ترافیک شده است. گفت تو دربستی نمی‌خوای با تاکسی برو مردم رو هم علاف نکن و رفت!
یک تاکسی زرد رنگ بعد از آن نگه داشت. مقصد را گفتم و گفت 15 هزار تومان. گفتم 12 تومان می‌ری سوار شوم. خلاصه 13 تومان معامله جوش خورد. سوار شدم.
کمی جلوتر پرسیدم آقا شما چند ساله رو تاکسی کار می‌کنید؟ گفت چطور؟ گفتم آخر بین مردم این طور شایع است که راننده تاکسی‌ها هر جا بخواهند نگه می‌دارند و هر طور بخواهند رانندگی می‌کنند. شما کاملا کنار ایستادید و رانندگیتان هم خیلی مناسب است. خندید و گفت 16 سال. آقا وقتی هر کسی یک ماشین داشته باشد و بخواهد با ماشینش کار کند همین می‌شود. تازه همه اینها حرف است؛ اکثر همین‌هایی که این حرف را می‌زنند هر جا دلشان بخواهد پارک می‌کنند. یک بار جلوی یک مدرسه برو ببین پدر یا مادر بچه‌ها دوبله سوبله چطور ترافیک می‌کنند.
لبخندی زدم. راست می‌گفت.


برش سوم

به آخرین چهار راه رسیدیم. ساعت نزدیک 11 بود و با خودم فکر می‌کردم که چند دقیقه تاخیر در این روزگار ترافیک و شلوغی قابل قبول است. چراغ سبز شد اما ماشین‌ها به کندی حرکت می‌کردند. به راننده گفتم چرا حرکت نمی‌کنند؟ گفت نگاه کن مردم مدام رد می‌شوند و ماشین‌ها نمی‌توانند براحتی از چراغ رد شوند. بعد با حالتی که انگار جواب سوال اول مرا بخواهد بدهد گفت آقا شما می‌گویید راننده تاکسی. این پیاده‌ها را ببینید اصلا به اینکه چراغ ما سبز است توجه نمی‌کنند. یک چیزی شنیده‌اند که باید از خط‌کشی عبور کنند؛ تازه اگر همه از خط‌کشی عبور کنند. اصلا توجه نمی‌کنند که وقتی چراغ برای ماشین‌ها سبز است چراغ عبور برای عابرین قرمز است. باید بایستند. فکر می‌کنند هرجا خط‌کشی دارد حق با آنهاست. ببین چراغ قرمز شد.
شاید 5 متر جلوتر نرفته بودیم که دوباره چراغ قرمز شد.
راست می‌گفت عابران بی‌هیچ ملاحظه‌ای رد می‌شدند و فرقی هم نداشت که چراغ برایشان قرمز باشد یا سبز. گفت آقا انگار پیاده از سواره خبر نداره و سواره از پیاده. گفتم آقا سواره هم از سواره خبر ندارد. من که الان توی ماشین شما نشستم به خاطر ماشینی است که جلوی در پارکینگ ما پارک کرده بود و نتونستم با ماشین بیام بیرون. خندید و گفت روزی ما بوده. پنچرش نکردی؟ گفتم نه! گفت چه می‌دونم، اعصاب آدم خرد می‌شود. چراغ سبز شد.


برش بازگشت

به این فکر می‌کردم که آقای راننده ضرب‌المثل را چه جالب تغییر داده بود. راننده گفت خوب شد پنچر نکردی میگن اگر پنچر کنی صاحب ماشین مزاحم می‌تواند برود و شکایت کند و حق هم دارد. گفتم بله خسارت زدن به اموال دیگران جرم است. راننده گفت خوب پس حق شما چه می‌شود که معطل شدید؟
گفتم باید زنگ بزنید پلیس بیاید ماشین را جابه‌جا کند. راننده گفت خوب شد نزدی. پلیس می‌آید آن هم بعد از نیم ساعت تا صورت‌جلسه کند و اگر بخواهد ماشین را جابه‌جا کند با جرثقیل تماس بگیرد و تا جرثقیل بیاید... همان بهتر که تاکسی گرفتی! تازه شنیده‌ام باید صورت‌جلسه را ببری دادگاه شکایت کنی. آقا فکر کن کلی دم خانه‌ات معطل شدی چند روز هم باید بدوی دنبال شکایت کردن. بعد پرسید شماره نگذاشته بود که زنگ بزنی! گفتم نه. گفت اصلا مردم بی‌ملاحظه شده‌اند. قدیم این قدر ماشین نبود. این قدر آدم نبود. شما یادت نمی‌آید؛ خانه‌ها پارکینگ نداشت. ماشین را می‌گذاشتی دم در. بزرگ‌ترین مشکلت این بود که صبح می‌آمدی می‌دیدی چرخت را بردند و زیر ماشین آجر گذاشتند.
گفتم آقا مگه دارید در مورد چه سالی حرف می‌زنید. خوب یادم هست. چند بار ماشین خودم دچار همین بلا شد. حتی یکبار چهارتا چرخش را برده بودند و طرف زیر هیچ کدام آجر نگذاشته بود. پدر هم آمد گفت بی‌انصاف چهار چرخ را برده آجر هم نگذاشته.
راننده گفت راست می‌گی آقا. ببین قدیم حتی دزدها هم به فکر صاحب ماشینی که چرخش را می‌دزدیدند بودند و آجری می‌گذاشتند. الان انگار هیچ‌کس به فکر هیچ‌کس نیست.
رسیده بودیم. کرایه را دادم به با اندکی تاخیر به جلسه رسیدم.


برش آخر

بعد از جلسه توفیق اجباری بود و وقت کافی که داشتم بیشتر مسیر را پیاده‌روی کنم. به این فکر می‌کردم که سواره از پیاده خبر ندارد و پیاده از سواره و حتی سواره از سواره وقتی وسط خیابان نگه می‌دارد تا کسی سوار شود یا جلوی پارکینگ کسی پارک می‌کند و می‌رود. با خودم فکر می‌کردم که احتمالا پیاده هم از پیاده خبر ندارد با این حساب. از کوچه پس کوچه‌ها رد می‌شدم و نگاه می‌کردم به ماشین‌های پارک شده به ردیف در دو طرف کوچه. روی در خانه‌ها پر بود از نوشته‌های «لطفا پارک نکنید». کلی هم از این برچسب‌های تبلیغاتی بود که بعضی شرکت‌ها با لوگوی خودشان به رایگان چسبانده بودند روی در خانه‌ها که پارک ممنوع. تقریبا همه درهای خانه به نوعی این نوشته یا برچسب را داشت.
با خودم فکر می‌کردم که مگر راننده نمی‌داند یا نمی‌فهمد که نباید معارض مسیر دیگران شود که این همه نوشته جلوی در خانه‌هاست. استفاده از لغت «لطفا» توجهم را جلب کرد. آیا راننده‌ای که جلوی در خانه ما پارک نمی‌کند به ما لطف می‌کند؟ آیا می‌خواهیم با این لطفا گفتن‌ها ادبمان را نشان دهیم یا با آدم‌هایی که نمی‌شناسیم تعارف داریم؟ چرا مودبانه و با تعارف می‌نویسیم لطفا پارک نکنید بعد اگر کسی پارک کرد ناگهان ادب و تعارف نوشته‌مان تبدیل به فحش و رفتار غیر متمدنانه خط انداختن و پنچر کردن لاستیک ماشینش می‌شود. همان بهتر که از اول تعارف نداشته باشیم و صریح بگوییم پارک مطلقا ممنوع.
به خانه رسیدم. هنوز ماشین 206 آنجا پارک بود اما چرخ‌هایش پنچر شده بود. فکر کنم کار همسایه بالایی بوده باشد. خیلی اعصاب درست و حسابی ندارد.


بیرون قاب

خیلی سخت است که بگوییم لازم نیست در و دیوار شهرمان را پر از نوشته توقف ممنوع کنیم. هر چند که همه می‌دانند جلوی در و روی خط‌کشی و محل عبور عمومی نباید پارک کنند. اما بدتر از همه این تهدید «پارک=پنچری» است. از نظر قانون این یک تهدید محسوب می‌شود و قابل پیگیری است. اما در و دیوار شهر ما پر است از این تهدید.
به این فکر کنید سر در خانه یا محل کارتان جمله‌ای تهدیدآمیز است. چه تصویری از صاحب آن خانه یا محل نشان می‌دهد. بدتر از آن تابلوی لطفا پارک نکنید در صورت پارک کردن پنچر می‌شوید است. چه تضادی در وجود صاحب این خانه است؟! (علی ضیائی/دنیای اقتصاد)


ادامه مطلب ...

لطفا یک عدد همسر بدهید، قیمتش مهم نیست!

راهکارها و توصیه‌های دکتر فرشاد بهاری (روان‌شناس و مدیر مرکز طلیعه مهر) درباره معیارهای انتخاب همسر ممکن است به شما کمک کند که تصمیمی بهتر بگیرید تا احتمال به جدایی کشیدن کارتان پس از ازدواج کمتر شود:


از میان پنج مرحله مهم زندگی که عبارتند از تولد، تحصیل، شغل، ازدواج و مرگ. ما هیچ کنترلی بر تولد و مرگ نداریم اما امیدواریم که بتوانیم برای سه مرحله دیگر زندگی، یعنی تحصیل، ازدواج و شغل برنامه‌ریزی داشته باشیم.
اعتقاد بر این است که ۹۰ درصد مردم یک بار ازدواج می‌کنند. برای اینکه تصمیم به ازدواج بگیریم، لازم است آمادگی‌هایی داشته باشیم؛ مثلا بسیار مهم است که پسر به استقلال و استطاعت اقتصادی رسیده باشد. استطاعت مالی به معنی بی‌نیازی نیست بلکه کفایت اقتصادی یعنی پسر حداقل‌هایی برای شروع زندگی داشته باشد. شغلی با میزانی از درآمد، یا به‌عبارتی پسر دستش در جیب خودش باشد. داشتن استقلال برای پسر‌ها بسیار مهم است. چون پسر‌ها در ابتدا به‌عنوان همسر و بعد‌ها به‌عنوان پدر نقش ایفا خواهند کرد.


آمادگی بعدی، داشتن پختگی عاطفی و تمایزیافتگی روانی است. به این معنا که پسر بتواند از نظر عاطفی فاصله‌ای را میان خانواده خود و همسر قائل بشود. بار‌ها شنیده‌ایم که خانواده شوهر در زندگی زوجین دخالت می‌کنند که مسلما این نشان دهنده عدم تمایزیافتگی زوجین به‌ویژه پسر است.


آمادگی دیگر برای شروع زندگی، رسیدن به درک متقابل است، درک متقابل به این معنا نیست که کاندیدای ازدواج خودشان را جای یکدیگر بگذارند، بلکه به این معناست که به تفاوت‌هایی که با هم دارند توجه کرده و احترام بگذارند. تفاوت‌ها معمولا زمانی تعارض ایجاد می‌کنند که زوجین توانایی پذیرش این تفاوت‌ها را نداشته باشند، بنابراین با افزایش پذیرش تفاوت‌ها قابل احترام می‌شوند.
قدیمی‌تر‌ها می‌گفتند اگر پسر کف دستش کارگری باشد و دختر بتواند سبزی خرد کند، می‌توانند ازدواج بکنند.
در هر جامعه‌ای انتظار می‌رود که پسر مسئول خانواده باشد، بنابراین اگر بخواهد ریاست کند باید رئیس وظایف باشد، برای کسب این توانایی بدون شک لازم است که همسرش او را به رسمیت بشناسد و به او کمک کند تا از عهده وظایف برآید، این‌‌ همان تفاهم است.


ازدواج معنای ساده‌ای دارد، ازدواج یعنی موقتا مردن و دوباره زنده شدن. یعنی باید از هویت مجردی خود برای همیشه خارج شده و هویت متاهلی را بپذیریم. مسلما وداع با دنیای مجردی برای یک جوان راحت نیست، بنابراین برخی ناخواسته بخشی از دنیای مجردی را بعد از ازدواج حفظ می‌کنند که این نشان‌دهنده پختگی عاطفی کم فرد است.
پسران معمولا در انتخاب همسر به ویژگی‌ها و ملاک‌های خاصی توجه می‌کنند. به‌ عنوان مثال، بعضی از پسران به جذابیت‌های ظاهری اهمیت زیادی می‌دهند، بعضی مکنت و استطاعت اقتصادی خانواده دختر را در نظر می‌گیرند و برای بعضی دیگر عشق مهم‌ترین ملاک انتخاب است.


برای ورود به انتخاب همسر، اول باید معنای ازدواج را خوب درک کرده باشیم، آدم‌ها درک متفاوتی از ازدواج دارند برای کسی ممکن است تولد دوباره و برای دیگری اسارت محض باشد، برای کسی ممکن است ازدواج مسیری برای جلب رضایت خالق هستی باشد، چنین فردی معتقد است که ازدواج سنت الهی است بنابراین ازدواج می‌کند تا رضایت خدا را به‌دست آورد. ازدواج در این شرایط می‌طلبد که خانواده‌های کاندیدای ازدواج نگاه ارزشی یکسانی داشته باشند. اگر دو خانواده از این نظر با هم متفاوت باشند قطعا دچار مشکل خواهند شد.


سن:
تفاوت سنی در هر ازدواجی قابل قبول است اما تفاوت نسلی قابل قبول نیست. اختلاف سنی حدود ۷ و ۸ سال تفاوت نسلی ایجاد می‌کند.‌‌ همان طور که می‌دانید افراد متولد هر دهه شباهت‌های بیشتری با هم دارند. و از دهه‌های قبل و بعد خود متفاوت هستند. بنابراین توصیه نمی‌شود که زوجین اختلاف سنی بیش از ۷ سال داشته باشند. دامنه سنی مناسب بین ۳ تا ۷ سال با میانگین ۵ سال است. علاوه بر این توصیه می‌شود که این اختلاف سنی به نفع آقایان باشد یعنی پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. چرا که دختران به دلایل بیولوژیکی زود‌تر از پسران به بلوغ جسمی و عاطفی می‌رسند بنابراین بزرگ‌تر بودن سن پسر این تفاوت را کم می‌کند. دلیل دیگر این است که زن و شوهر با افزایش سن دچار تغییرات هورمونی می‌شوند که در زنان بدلیل یائسگی آثار پیری زود‌تر حس می‌شود. و در آخر اینکه نگاه سنتی و عرفی جامعه ما هنوز در بسیاری از خانواده‌ها بزرگ‌تر بودن سن دختر را نمی‌پسندد.


تحصیلات:
مقطع تحصیلی می‌تواند به‌عنوان نوعی ملاک قلمداد شود. تجربه بالینی در مشاوره نشان داده است که وجود دو مقطع تحصیلی تفاوت، به‌ویژه اگر این اختلاف به نفع دختر باشد، می‌تواند در زندگی مسئله‌ساز باشد. اساسا این دیدگاه عرفی وجود دارد که مرد حامی و تکیه‌گاه زن باشد و خانم‌ها هم دوست دارند که به همسر خود تکیه کنند. بنابراین چه بهتر است که از نظر تحصیلی هم‌سطح باشند یا شوهر تحصیلات بالاتری داشته باشد. باید به این نکته توجه کنیم که حق انتخاب با دختر و پسر است و تایید انتخاب با والدین است. مسئله حائز اهمیت در اینجا این است که دختر و پسر قرار است شوهر و همسری را برای زندگی خود انتخاب کنند. و این در حالی است که والدین آن‌ها، به‌دنبال انتخاب عروس و داماد هستند. یعنی خانواده پسر به‌دنبال دختری هستند که عروس خوبی برایشان باشد. بنابراین نوعی مذاکره شکل خواهد گرفت که اگر دختر و پسر توانایی گفت‌وگو و امکان توافق داشته باشند، این مذاکرات می‌تواند به ازدواج موفقی بینجامد.


پیشنهاد می‌شود خانواده‌ها ضریبی از تشابهات را برای تایید انتخاب فرزند خود در نظر بگیرند، یعنی به‌دنبال پیدا کردن خانواده‌ای ۱۰۰درصد مشابه نباشند بلکه اگر تشابهات و توافقات تا حد مطلوبی بود یعنی اگر به لحاظ اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی تشابهی به‌میزان ۵۰ درصد یا ۶۰ درصد داشتند به این میزان راضی شوند.

توصیه مهمی که به دختران و پسران دارم این است که آسیب‌های وارده قبل از ازدواج را بسیار جدی بدانند و پیش از آنکه تصمیم نهایی بگیرند درگیر روابط صمیمانه و عاشقانه نشوند، انتظار می‌رود دختران عاقلانه رفتار کنند و عاشقانه احساس کنند و پسران عاشقانه رفتار کنند و احساسات عاقلانه داشته باشند. (قانون)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

601


ادامه مطلب ...

لطفا سزارین کنید؛ من از زایمان طبیعی می‌ترسم!

پاسخ مشاور: تشخیص اینکه برای شما و جنینتان، زایمان طبیعی مناسب‌تر است یا سزارین، باید پس از مطالعه دقیق پرونده پزشکیتان ارائه شود. از آنجا که اشاره کرده‌اید بنا به تشخیص پزشکتان مشکل خاصی شما را تهدید نمی‌کند در شرایط عادی به طور قطع زایمان طبیعی گزینه مناسب‌تری برای شما و فرزندتان خواهد بود.
با این حال توجه شما را به نکاتی در این باره جلب می‌کنم که امیدوارم موثر باشد:


بی‌اطلاعی مادران باردار از روش‌های زایمان طبیعی

انواع روش‌های کاهش درد در زایمان بخوبی معرفی و تبلیغ نشده است و بسیاری از مادران باردار از این روش‌ها بی‌اطلاع هستند. اغلب خانم‌ها به این دلیل سراغ سزارین می‌روند و آن را جایگزین زایمان طبیعی می‌کنند که از درد زایمان رهایی یابند، در حالی که اگر زایمان طبیعی و بدون درد بدرستی تبلیغ می‌شد، شرایط موجود را دستخوش تغییر می‌کرد.
اگرچه در مواقع ضروری عمل «سزارین» به مادران باردار پیشنهاد می‌شود ولی اگر لگن مادری دچار مشکل نباشد، شرایط جنین و وضعیت جسمانی مادر مطلوب باشد و نهایتا مشکل اورژانسی خاصی مادر و فرزندش را تهدید نکند؛ زایمان طبیعی بهترین گزینه است.


عوارض سزارین

سزارین مخاطراتی دارد که کمتر برای مادران تشریح شده، از جمله احتمال خونریزی و چسبندگی جفت در عمل سزارین وجود دارد. متأسفانه عامل دیگری که مادران جوان را به سمت این عمل سوق داده است نگرانی از بابت نداشتن بنیه برای انجام زایمان طبیعی است. به خاطر دارم خانم میانسالی از روستا به همراه دختر باردارش به مطب مراجعه کرده بودند و درخواست سزارین داشتند در حالی که برای آن مادر جوان بهترین گزینه، زایمان طبیعی بود. از مادر این خانم پرسیدم، شما که خودتان سال‌ها قبل با همین روش فرزندانتان را به دنیا آورده‌اید و حتی نسل‌های قبل از شما هم در روستا، به این روش زایمان می‌کردند چرا برای دخترتان این قدر اصرار به سزارین دارید، آن هم در حالی که هیچ مشکلی ندارد؟ پاسخش این بود که دخترم بنیه کافی برای طبیعی زایی ندارد! من به عنوان پزشک نظر دیگری داشتم.

یکی دیگر از عوارض سزارین این است که این عمل می‌تواند تعداد زایمان‌ها را کاهش دهد و مادر، نهایتا قادر به انجام دو یا سه زایمان دیگر خواهد بود اما درباره زایمان طبیعی چنین محدودیتی رخ نمی‌دهد.


استراحت مادر باردار فقط به توصیه پزشک

در کشور ما ورزش‌ها و تمرین‌های دوران بارداری بخوبی تبلیغ و آموزش داده نمی‌شود. این تمرینات باعث می‌شود تا ساختار بدن هم برای زایمان طبیعی آماده شود و هم عوارض ظاهری زایمان بر جسم مادر نمودی نداشته باشد؛ اما متأسفانه به دلیل نبود آگاهی، مادران باردار در این ۹ ماه، مدام به پرخوری و کم تحرکی از سوی اطرافیان تشویق می‌شوند که نهایتا این رفتار‌ها، آن‌ها را با مشکل مواجه می‌کند. (دکتر مهنوش فرشچیان - متخصص زنان و زایمان/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

خانم‌ها لطفا کنار بروید!

همواره تقابل بین مردانگی و جنسیت در کشورها وجود داشته است. در کره جنوبی اما مردان مبالغ هنگفتی را صرف خرید محصولات آرایشی می‌کنند تا از این طریق بتوانند از پوست و ظاهر خود بهتر محافظت کنند.

بر اساس گزارش منتشر شده از یورو مانیتور، مردان کره جنوبی دارای بیشترین سرانه مصرفی خرید لوازم آرایشی محافظت از پوست هستند. این میزان برای کره جنوبی، چهار برابر سرانه مصرفی مردان دانمارکی است. دانمارک پس از کره جنوبی در رده دوم قرار دارد. این صنعت در حال رشد بیش از یک میلیارد دلار برای کره جنوبی ارزش داشته و بر اساس پیش‌بینی‌ها در پنج سال آینده تا حدود 50 برابر رشد خواهد کرد.

فرادید نوشت: مردان کره‌ای علاوه بر افترشیو و لوسیون، خواهان ماسک‌ها و محصولات ضد پیری هم هستند.

الکس تائک گوانگ لی، تحلیلگر فرهنگی دانشگاه کیونگهی، دلیل گرایش شدید آقایان به استفاده از لوازم آرایشی را این‌طور بیان می‌کند: «ظاهر در کره جنوبی یعنی همه چیز.»

او در ادامه صحبت‌های گفت: «در کره جنوبی ما ضرب المثلی داریم: اگر می‌خواهی محصولی را بخری، آن موردی را بخر که ظاهر زیباتری دارد.»

به گفته او، این باور در جامعه‌ی رقابتی کره جنوبی حتی بر روی مردم نیز دیده می‌شود. برای نمونه، زمانی که کارفرمایان کره‌ای می‌خواهند شخصی را گزینش کنند، اشخاص متعددی با مدارک دانشگاهی معتبر و توانایی‌های یکسان درخواست می‌دهند. اما چیزی که آن‌ها را از هم متمایز می‌کند ظاهر آن‌ها است.

او در توضیح این رفتار چنین می‌گوید: «اگر قرار است حقوق بالاتری بگیری، باید بر روی سرمایه انسانی خود تلاش کنی.»

کریس هونگ، مدیر تجاری موفق کره‌ای، از مشتریان پر و پا قرص این صنعت نوپا در کره است. او سالی دو بار بوتاکس تزریق می‌کند و همچنین از لیزر درمانی نیز استفاده می‌کند.

هونگ اعتراف می‌کند که زمان و پول زیادی را خرج لوازم آرایشی می‌کند. او می‌گوید که حتی بیش از همسرش برای این کار هزینه می‌کند و حتی از تصمیم خودش راضی است.

دو برند معتبر بین‌المللیِ «لب سیریز» و «بایودرم» از جمله برندهای مشهور لوازم آرایشی هستند. با این حال مینجی کیم، تحلیلگر یورو مانیتور، می‌گوید که شرکت‌های محلیِ کره‌ای به شدت برای جذب مشتریان مرد کره‌ای با هم رقابت می‌کنند.

کیم می‌گوید: «تقریبا تمام شرکت‌‎های تولیدکننده لوازم آرایشی کره جنوبی خط تولید لوازم آرایشی مردانه را راه انداخته‌اند.» او در این بین به موفقیت شرکت‌های محلی کره‌ای نظیر «آمور پاسیفیک، ال.جی. هاوس هُلد و هاوس کِر» اشاره کرد.

شرکت آمور پاسیفیک حتی خط تولید محصولات آرایشی برای مقاصد نظامی را نیز راه اندازی کرده است. از جمله محصولات این شرکت می‌توان به استتار طبیعی، خنک سازیِ پس از تمرین و ماسک‌های سفید کننده اشاره کرد. طبق ادعای این شرکت، حدود 70 درصد نظامیان مرد کره جنوبی از لوازم آرایشی استفاده می‌کنند.

این شرکت توسط یک پست الکترونیکی ارسالی توضیح می‌دهد: «با انجام فعالیت نظامی، درخواست مردان بیشتر می‌شود. زیرا آن به محافظت از پوست در برابر آفتاب اهمیت می‌دهند.»


ادامه مطلب ...

همسر عزیزم لطفا تمیز باش!

به گزارش جام جم سرا ،​ اگر همسر شما هم جزو دسته انسان هایی است که به بهداشت شخصی خودش بی اهمیت است می توانید با ترفندهای زیر او را اصلاح کنید.

همسرم بهداشت خود را رعایت نمیکند، چه باید بکنم؟

رعایت بهداشت نه تنها برای سلامت خودتان مهم است بلکه اگر بخواهید در یک رابطه رضایت‌بخش بمانید هم اهمیت زیادی پیدا می‌کند. نه تنها بهداشت شخصی ضعیف مثل بد بو بودن دهان و بدن می‌تواند عشق و علاقه همسرتان را نسبت به شما کم کند، بلکه رعایت نکردن بهداشت در خانه هم می‌تواند برای روابط زناشویی بسیار خطرساز باشد. اما خوشبحتانه چنین وضعیت‌هایی قابل اصلاح هستند. اینها کارهایی هستند که اگر همسرتان بهداشت ضعیفی داشت می‌توانید انجام دهید:

غیرمستقیم اشاره کنید

اینکه با همسری که بهداشت شخصی خود را رعایت نمی کند چه می‌توانید بکنید به عمق و مدت رابطه شما بستگی دارد. اگر به تازگی با او اشنا شده‌اید یا ازدواج کرده‌اید، بهتر است به صورت غیرمستقیم او را متوجه این موضوع کنید زیرا دو طرف بسیار نسبت به هم حساس‌تر هستند و ممکن است به دل بگیرند.

تصور کنید که چیزی که در وحله اول شما را جدب همسرتان کرده است، ظاهر جذاب و خوش‌ تیپ او یا مهارت فوق‌العاده او در برقراری ارتباط بوده باشد، ولی وقتی به او نزدیک‌تر شدید، متوجه شدید که باید بیشتر روی بهداشت شخصی خود کار کنند. به جای اینکه این رابطه نوپا را به راحتی کنار بگذارید، به آن فرد یک شانس بدهید شاید بتوانید مشکل را از پیش رویتان بردارید. بنابراین با اینکه این موضوعی بسیار حساس است، ولی هر چه مهارت و سیاست در چنته دارید را به کار بگیرید تا بتوانید به صورت غیرمستقیم مشکل را به او بفهمانید.

می‌توانید صحبت را با گفتن این مسئله که چقدر دوست دارید با آدم‌هایی که تمیز و مرتب هستند رابطه داشته باشید، شروع کنید. برای هدیه می‌توانید به او یک عطر خوب بدهید. به او بگویید که وقت زیادی را برای انتخاب بوی این عطر صرف کرده‌اید و از او خواهش کنید هر زمان با شماست از آن بزند. این روشی بسیار رمانتیک برای بالا بردن بهداشت شخصی اوست.

اگر بوی بد دهانش موجب آزار شماست، از کلک آدامس استفاده کنید. وقتی پیشش هستید به او آدامس تعارف کنید یا در مورد اینکه چقدر بد است بعضی بهداشت دهان و دندانشان را رعایت نمی‌کنند حرف بزنید. چنین اشاره‌های مشخصی برای اینکه باعث شود توجه بیشتری به بهداشت شخصی خود داشته باشد کافی خواهد بود.

اگر بهداشت عمومی او ضعیف است، می‌توانید کمی بیشتر هزینه کرده و یک سبد هدیه برایش بگیرید و چندین مورد از لوازم بهداشتی خوشبو مثل خمیردندان، مسواک، عطر، اسپری، شامپوی بدن، شامپوی سر و آدامس در آن بگذارید. بهترین قسمت این رویکرد غیرمستقیم این است که به هیچ عنوان کاری نمی‌کنید که به او بر بخورد و ناراحت شود.

با رویکردی مستقیم‌تر به او تذکر دهید

متاسفانه رویکرد غیر مستقیم همیشه روش موثری نیست. اگر همسرتان از جمله کسانی است که اشاره‌های غیرمستقیم را متوجه نمی‌شود، زمانش رسیده است که رویکردی مستقیم‌تری را امتحان کنید. مثلاً تصور کنید که هر دو شما در یک مرکز خرید هستید، جلو یک فروشگاه محصولات بهداشتی بایستید و با همسرتان در مورد این حرف بزنید که بوی بد دهان یا بدن تا چه اندازه می‌تواند روابط عاشقانه را نابود کند. حتی می‌توانید اینکار را حین تماشای تلویزیون زمانی که یک تبلیغ تلویزیونی مرتبط نشان داده می‌شود، انجام دهید. در مورد عوامل مختلف ایجادکننده این مشکل و راهکارهایی برای برطرف کردن آن صحبت کنید.

بهداشت خانگی ضعیف

بهداشت ضعیف در رابطه معمولاً مربوط به مسائل جسمی تلقی می‌شود ولی اگر با هم زندگی می‌کنید و یکی از شما از لحاظ بهداشت و نظافت خانه هم ضعیف باشد، به همان اندازه می‌تواند آزاردهنده باشد. ضعیف بودن بهداشت خانگی شامل تمیز نکردن توالت، بیرون نریختن زباله‌ها، نشستن لباس‌ها یا مرتب نکردن تختخواب و امثال آن می‌شود.

در موردش حرف بزنید

حرف زدن در مورد مشکل بهداشت ضعیف اگر مدت بیشتری باشد که با همسرتان باشید، راحت‌تر خواهد بود. اگر این مشکل مشکلی متداول باشد یا قبلاً سعی کرده‌اید این مسئله را با اشاره غیرمستقیم به او بفهمانید ولی موفق نشده‌اید، زمان و مکانی مناسب را انتخاب کنید که بتوانید در کمال آرامش با هم حرف بزنید. در مورد چیزی که لحظات عاشقانه‌تان را خراب می‌کند با صداقت حرف بزنید و به او بگویید که بوی بد دهان یا بدن چقدر می‌تواند در محیط کاری هم به او آسیب برساند. همچنین برایش توضیح دهید که رعایت نکردن بهداشت در خانه چطور می‌تواند موجب انتقال عفونت و بیماری شود. ولی برای رساندن پیامتان باید با درایت رفتار کنید. مثلاً می‌توانید از او بخواهید که قبل از خوابیدن با شما دوش بگیرد یا دندان‌هایش را مسواک بزند یا پس‌مانده‌های غذا را در سطل زباله بریزد. و وقتی اینکار را انجام داد، یادتان نرود که خوشحالی‌تان را به او نشان دهید. اینکار نه تنها کمک می‌کند همسرتان متوجه شود دلیل ناراحتی‌تان چه بوده است، بلکه تشویقش می‌کند بیشتر به بهداشت شخصی و خانگی‌اش توجه کند.

نشانه مشکل جدی‌ تری است

اما اگر متوجه شوید که بهداشت ضعیف همسرتان یک مشکل مزمن است، شاید وقتش باشد که از یک متخصص کمک بگیرید. با اینکه ممکن است بخاطر مصرف موادغذایی که بوی تند و قوی دارند یا بهداشت ضعیف دهان و دندان، برای کوتاه‌ مدت دهان بوی بد بگیرد ولی اگر این مشکل برای طولانی‌ مدت ادامه‌ پیدا کند و با مصرف قرص‌های نعنایی و دهان‌شوی هم مشکل برطرف نشود، می‌تواند نشانه‌ای از یک مشکل دندان یا عادت‌های زندگی مثل سیگار کشیدن باشد.

همچنین، بوی بد بدن به ویژه در ناحیه تناسلی می‌تواند نشانه عفونت باشد و اگر با علائم دیگری مثل زخم یا ترشح همراه باشد، می‌تواند نشانه یک بیماری مقاربتی باشد. البته این به آن معنا نیست که باید افراطی عمل کنید و همسرتان را به نزدیک‌ترین بیمارستان برسانید ولی اگر این مشکل مزمن باشد، نیاز به توجه جدی دارد و می‌تواند سلامت عمومی همسرتان را به خطر بیندازد.

تصمیم بگیرید که چی به نفعتان است

اما اگر همسرتان همه دغدغه‌ها و نگرانی‌های شما را نادیده گرفت و عادت‌هایی را که حتی برای سلامت خودش هم خطرناک است را ادامه داد، نیاز به کمک گرفتن دارید. باید فکر کنید که آیا این فرد واقعاً همان کسی است که دوست دارید با او باشید، مخصوصاً اگر این بهداشت ضعیف همراه با سایر عادات خطرناک و زیان‌آور مثل مصرف افراطی مشروبات الکلی، استفاده از موادمخدر، پرخوری، افسردگی و اینها همراه است. از طرف دیگر، اگر به او متعهد هستید، برای سلامت خودتان و همسرتان باید از یک متخصص کمک بگیرید.

کنار آمدن با کسی که بهداشت را رعایت نمی‌کند کار ساده‌ای نیست. از یک طرف صمیمی شدن به چنین فردی غیرممکن است و از طرف دیگر بخاطر ترس از ناراحت کردنش حرف زدن با او در این مورد هم سخت است چون مطمئنا هیچکس دوست ندارد بشنود که چقدر بوی بدی می‌دهد. تنها نکته مثبت درمورد این مشکل این است که برخلاف سایر مشکلات روابط مثل خیانت یا آزار، برطرف کردن این به مراتب راحت‌تر است. راه‌هایی وجود دارد که به شما و همسرتان کمک می‌کند بتوانید این مشکل را از سر راهتان برداشته و زندگی عاشقانه‌ای را دوباره در کنار هم داشته باشید.

منبع : سیمرغ


ادامه مطلب ...

لطفا با ابروهایتان شوخی نکنید!

به گزارش جام جم سرا ، به عنوان اولین نکته باید بدانید که نقاشی کردن ابروها با انواع مدادهای آرایشی که ظاهری غیرطبیعی به آنها می‌بخشد و کشیدن انواع خطوط در بالا و پایین آن برای کلفت و کشیده‌تر نشان دادن آن، یکی از اشتباه‌های رایج و آرایشی غیرحرفه‌ای است.

از طرفی کوتاه کردن بیش از اندازه امتداد ابروها که شکل نازیبایی به صورت شما در ترکیب چشم و ابروها می‌بخشد. شما می‌توانید برای تعیین طول مناسب ابروی خود، فاصله ما بین لبه بینی تا قسمت انتهای چشم‌های خود را اندازه بگیرید و در نهایت امتداد طول آن را متناسب صورت و بویژه چشم‌هایتان در نظر بگیرید.

از اشتباهات دیگر ما آرایش و شانه کردن ابروها در ابتدای کار است با این روش ابروهای شما بعد از اتمام آرایش شکل و ظاهر دلخواهتان را نخواهد داشت، پس بهتر است در آخرین مرحله دستی به ابروهای خود بکشید.

از طرفی تلاش نکنید که دو ابرو را کاملا یک شکل درآورید. این غیرممکن است و تنها آنها را از شکل طبیعی خود خارج می‌کنید. شانه زدن و مرتب و پر کردن فضاهای خالی با سایه ابرو به رنگ موهای ابروهایتان به شما در داشتن صورتی مرتب و زیبا کمک ویژه‌ای می‌کند.

از همه مهم‌تر اشتباه نکنید و کار اصلاح ابروهایتان را به دست کاردان بسپارید چون در غیر این صورت تا مدت‌ها دست به دامن انواع مدادهای آرایشی برای پر کردن خرابکاری خود مقابل آینه خواهید بود بعلاوه این که ظاهر آن در مواقعی که آرایش نشده‌اند بسیار نامرتب و بدشکل خواهد بود.

چاردیواری


ادامه مطلب ...

«شپش» میهمان ناخوانده هتل های نوروزی لطفا به این هتل ها نروید!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، با نزدیک شدن به تعطیلات نوروزی بسیاری از افراد به نقاط مختلف سفر می کنند. از طرفی یکی از دغدغه های مسافران، تمیز بودن مکان های اقامتی از قبیل هتل، ویلا و غیره است.


افزون بر این بسیاری از افراد نگران این مسئله هستند که سوغاتی‌های چندش‌آور و آزار دهنده ای به شکل بیماری و گزش حشرات موذی با خود به خانه نبرند.


اکنون چند راهکار جالب معرفی می کنیم که شما را قادر می‌سازند تا وجود حشراتی چون ساس و شپش بر روی تخت و درون اتاق های مکان های اقامتی را به سرعت تشخیص دهید.


لکه هایی که خبر از حشرات چندش آور می دهند


ساس و شپش بر روی محل هایی نزدیک مواد غذایی جا خوش می کنند. این حشرات بعد از خوردن ماده های غذایی لکه های قهوه ای خون منعقد شده از خود به جای می گذارند که با بررسی تخت و اطراف آن می توانید از وجود این حشرات اطمینان حاصل کنید.


چمدان را به حمام برید


تمیزترین بخش هر هتلی حمام آن است و یکی از کارهایی که برای حفظ سلامت و جلوگیری از انتقال آلودگی به اتاق خواب باید انجام داد، بردن چمدان به حمام و شستن چرخ های آن است زیرا چمدان ها یکی از مهمترین راه های انتقال میکروب و آلودگی به درون اتاق محسوب می‌شوند.

مخفیگاه حشرات موذی دیوار پشت تختخواب یک مخفیگاه عالی برای حشره های کوچک است. در صورت امکان تخت را از دیوار کنار کشیده و با چراغ قوه تلفن همراه که امروزه در همه گوشی‌ها وجود دارد، پشت تخت، دیوار و زیر تخت را بررسی کنید و در صورت مشاهده نقاط قهوه ای یا سیاه در این ناحیه فورا از هتل خارج شوید.


پس از بررسی این نقاط نوبت به بررسی تشک تخت می رسد. اکنون باید درزها، زیر تشک، محل قرارگرفتن تشک بر روی تخت با دقت بررسی شوند.


یکی از روش های اطمینان حاصل کردن از نبود حشرات موذی قرار دادن چند کاغذ در مکان های احتمالی وجود حشرات است. در این روش، شب‌هنگام کاغذها را در مناطق خاصی قرار داده و صبح روز بعد آنها را بررسی می‌کنید. اگر لکه هایی به رنگ قهوه ای یا به شکل زنگ‌زدگی مشاهده کردید، احتمال وجود شپش و ساس در این منطقه وجود دارد.


در صورت نبود حشره و لکه قهوه ای از تمیز بودن اتاق اطمینان حاصل کنید و از سفرتان لذت ببرید.


ادامه مطلب ...

لطفا در نوروز بیمار نشوید


دینا درگاهی قصه خواهرش را این‌گونه بازگو می‌کند: «۱۰ روز مانده بود به عید که به خاطر سردرد شدید و درد گوش به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه کرد. پزشک شناخته‌شده و معروفی است و به این راحتی‌ها وقت نمی‌دهد. خواهرم سابقه سینوزیت داشت و گمان کرد که سردردش به همین خاطر است. پزشک فوق تخصص با معاینه سرسری، تشخیص میگرن و فشار خون بالا داد، در صورتی که خواهرم حتی همان‌جا در مطب پزشک تلوتلو می‌خورد و حالت تهوع داشت و جلو خود دکتر بالا آورده بود. یعنی تمام علائم سکته مغزی را داشت پزشک اما حتی دستور سیتی‌اسکن نداده بود و حتی توصیه نکرده بود خواهرم به پزشک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کند.

به هر حال روز بیستم اسفند بود و خیلی پزشک‌ها معمولاً از همین روزها مطب را تعطیل می‌کنند. برای خواهرم مسجل شد که تشخیص پزشک درست است و به مصرف مسکن‌هایی که دکتر تجویز کرده بود اکتفا کرد. شلوغی دم عید هم مزید بر علت شد که قضیه را پیگیری نکند. خواهرم برای تعطیلات عید از تهران به منزل ما در گرگان آمد. روز چهارم عید، حالش بد شد. سردرد شدید داشت و حالت تهوع. زنگ زدیم اورژانس که او را به یکی از بیمارستان‌های دولتی گرگان منتقل کردند. آنجا پزشک عمومی باز هم دستور سیتی‌اسکن نداد و دوباره مسکن تجویز کرد. آمدیم خانه و کمی حالش بهتر شد اما ساعت ۴ صبح بود که دوباره حالش بد شد و این بار تقریباً بیهوش افتاد. دوباره اورژانس خبر کردیم و تکنیسین‌ها با وجود علائم حتی حدس نزدند که ممکن است سکته مغزی کرده باشد.

در بیمارستان تشخیص دادند که مسمومیت دارویی است و معده‌اش را شست و شو دادند که این کار خودش فشار مغز را بالا می‌برد در حالی که باید فشار مغزش را پایین می‌آوردند. در نهایت دکتری در بیمارستان دستور سیتی‌اسکن داد و پس از آن بود که تشخیص دادند دچار هیدروسفالی مغزی شده و بطن‌های مغزش پر از آب است و هرچه زودتر باید عمل شود. می‌گفتند به تهران نمی‌رسد. به خاطر تقسیم‌بندی بیمارستان‌های علوم پزشکی، در آن بیمارستان عمل مغز انجام نمی‌دادند. خواهرم را با آمبولانس و در شرایط نامناسب و بدون اکسیژن به بیمارستان دیگری منتقل کردند. آنجا به خاطر این که عید بود، شرایط بسیار بدی وجود داشت. فاصله بین اتاق عمل و آی سی یو را داشتند کاشیکاری می‌کردند و خاک در هوا پخش بود. خواهرم را بیهوش و بدون اکسیژن در اتاقی گذاشته بودند که بیماران ترخیصی آنجا بودند. با پیگیری‌هایی که کردیم، در نهایت توانستیم پزشک متخصصی را پیدا کنیم که خارج از شیفت به بیمارستان بیاید و خواهرم را عمل کند. البته پزشک متعهدی بود اما وقتی وضعیت خواهرم را دید گفت دچار مرگ مغزی شده و کاری نمی‌شود برایش کرد.

در نهایت عمل را انجام دادند که عمل ساده‌ای هم بود. با ایجاد یک شکاف، شنت در مغزش گذاشتند که آب مغز خالی شود اما به دلیل این که زمان طلایی را از دست داده بودند، دیگر فایده‌ای نداشت. خواهرم دو روز در همان حالت بود و در نهایت، روز هفتم فروردین دستگاه‌ها را جدا کردند و خبر فوتش را به ما دادند. در حالی که عارضه مغزی قابل تشخیص و درمان بود. قسمت غم انگیز ماجرا این بود که کادر بیمارستان طوری رفتار می‌کردند که انگار ما عیدشان را خراب کرده‌ایم و حتی به ما گفتند عید است و آمبولانس نداریم و برای انتقال پیکر خواهرم از وانت استفاده کنیم.»

زویا درگاهی، ۴۳ ساله و مادر یک فرزند، نخستین و آخرین کسی نیست که به خاطر قصور پزشکی، جان خود را از دست داده است. زمان زیادی از مرگ عباس کیارستمی نمی‌گذرد؛ مشهورترین چهره‌ای که قربانی اشتباه پزشکی شد. او در واپسین روزهای اسفند سال گذشته پس از تشخیص بیماری‌اش در بیمارستان جم بستری شد و ۴ بار از سوی پزشک معالج تحت عمل جراحی قرار گرفت. اما با توجه به شروع تعطیلات نوروز، پزشک معالج عنوان کرد باید سفر خارجی برود چون همسر و فرزندش منتظر او هستند و باقی معالجه را به پزشک دیگری سپرد. این در حالی است که پزشک معالج موظف است در تمامی مراحل درمان، بیمار را رها نکند. البته پزشک مدعی شد موضوع را به آقای کیارستمی گفته و با رضایت خود او معالجه را به پزشک دیگری سپرده است.

تشخیص اشتباه و قصور پزشکی خصوصاً اگر در روزهای مانده به عید و تعطیلات نوروز باشد، دیگر باید فقط برای بیمار دعا کرد که جان به در برد.

دکتر محمد جهانگیری، مدیر کل نظارت سازمان نظام پزشکی اما از عملکرد نظام پزشکی در ایام نوروز دفاع می‌کند و می‌گوید: «ممکن است در تعطیلات نوروز خدمات پزشکی از جهت تعداد خدمات، نسبت به بقیه مواقع سال ضعف داشته باشد اما ظرفیت ارائه پاسخ در این ایام به تناسب نیاز مردم وجود دارد و از این جهت هیچ کاستی در ارائه خدمت به چشم نمی‌خورد. در تعطیلات نوروز بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها در سطح کشور آماده پاسخگویی به نیاز مردم هستند بخصوص در بخش اورژانس که بیشترین نیاز مردم در این روزهاست. البته در مواقع عادی سال، خدمات دیگری ارائه می‌شود اما این به آن معنا نیست که در نوروز اگر خطری جان بیمار را تهدید می‌کند، رها شود. ما در مراکز درمانی پزشک مقیم داریم که همه دارای تخصص هستند. طبق هماهنگی‌هایی که با وزارت بهداشت شده، ۲۰۰ مرکز نظام پزشکی در کل کشور در نوروز آماده خدمات‌رسانی به مردم هستند. در بیمارستان‌های نظام پزشکی، پزشکان متخصص به صورت «آن کال» و پزشک مقیم آماده‌باش هستند و همچنین مردم در بیمارستان‌های تخصصی نیز می‌توانند از خدمات پزشکی استفاده کنند.»

به گفته جهانگیری، در دو سال اخیر میزان خدمات‌رسانی پزشکی در تعطیلات نوروز بسیار مطلوب‌تر از قبل شده است. وی در این باره می‌گوید: «به هر حال پزشکان هم مثل دیگر اقشار جامعه نیاز به تعطیلات دارند و می‌خواهند از این روزها استفاده کنند.»

با این حال در روزهای آخر سال، تعداد زیادی از بیماران با مشکلات زیادی در پروسه درمان خود مواجه می‌شوند. آنها گاه مجبورند ساعت‌ها در اتاق انتظار مطب پزشک منتظر بمانند تا دستور دارویی و دیگر اقدامات پزشکی را احتمالاً برای مدت طولانی دریافت کنند چون بسیاری از پزشک‌ها تعطیلات خود را خارج از کشور سپری می‌کنند و معمولاً هم تا یکی دو هفته بعد از تعطیلات عید به مطب بازنمی‌گردند. این مسأله در مورد بعضی تخصص‌ها از جمله قلب، ارتوپدی، مغز و اعصاب و دندانپزشکی بیشتر صدق می‌کند. حتی شنیده شده که بعضی پزشکان زنان و زایمان وقت زایمان بیمار را برای بعد از تعطیلات نوروز هماهنگ کرده‌اند با وجودی که زایمان باید زودتر از آن موعد انجام می‌شده است. البته بیماران معمولاً خودشان هم در تعطیلات عید ترجیح می‌دهند تا حد امکان از مراجعه به پزشک و انجام امور پزشکی اجتناب کنند. بیماری و مرگ اما زمان نمی‌شناسد.»


ادامه مطلب ...