مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

قاتل «محسن خشخاشی» معلم بروجردی دستگیر شد

سرهنگ علیرضا دلیری، امروز (سه شنبه) در نشست خبری با اصحاب رسانه گفت: دستگیری قاتل معلم بروجردی بنا به دلایلی چون کم سن و سال بودن قاتل، نداشتن پرونده قضایی و انتظامی و نا‌شناسی وی با تاخیر مواجه شد.

وی جستجو برای دستگیری قاتل معلم بروجردی در شهرستان‌های اهواز، آبادان، نهاوند و بروجرد را یادآور شد و افزود: مرز ایران هنگام خروج زائران اربعین حسینی نیز به طور کامل بررسی و توسط پلیس مرزبانی و پلیس آگاهی بروجرد تحت کنترل درآمد.

فرمانده انتظامی شهرستان بروجرد با اشاره به بررسی بسیاری از اجساد بدون هویت در سراسر کشور اظهار کرد: در ‌‌نهایت، تطبیق عکس از قاتل باعث شناسایی وی در یکی از کانون‌های اصلاح و تربیت تهران شد.

وی افزود: قاتل فراری بعد از عزیمت به تهران اقدام به درگیری و ضرب و شتم دوباره کرده بود که توسط پلیس تهران دستگیر و با تشکیل پرونده قضایی با نام «محمد امین ص» فرزند علی تحویل کانون اصلاح و تربیت شده بود.

سرهنگ دلیری گفت: پلیس آگاهی شهرستان بروجرد به همراه پدر قاتل به تهران عزیمت و قاتل را شناسایی کردند. این قاتل از طریق دادگستری تهران به نیروی انتظامی بروجرد تحویل و اکنون در حال انتقال به بروجرد است.

فرمانده انتظامی شهرستان بروجرد گفت: بررسی پرونده و سرنوشت قاتل بروجردی را مقامات قضایی شهرستان و قاضی پرونده مشخص می‌کنند.

یادآور می شود ساعت ۱۱ صبح روز اول آذر امسال، محسن خشخاشی چهل و سه ساله در حال تدریس درس فیزیک در دبیرستان پسرانه حافظی در خیابان ۴۵ متری بسیج شهرستان بروجرد بود که دانش آموز پانزده ساله وارد کلاس شد.
دانش آموز نوجوان بدون هیچ حرفی به سمت نیمکتش حرکت کرد. معلم از او خواست به دلیل غیبت‌های غیر موجه خود از دفتر نامه بیاورد که پسر نوجوان به طرفش حمله ور شد و با چاقویی که همراه داشت ضرباتی به گردن و سینه معلم خود وارد کرد و گریخت.
پیکر نیمه جان معلم به بیمارستان شهید چمران منتقل شد، اما تلاش پزشکان برای نجات جان او موثر واقع نشد و معلم فیزیک جان خود را از دست داد.

مرحوم خشخاشی متاهل و دارای یک پسر ۱۰ ساله و یک دختر سه ساله است. (ایرنا)

گفتنی‌ست، گفت‌وگوی اختصاصی «جام جم سرا» با او را که در فرصتی کوتاه انجام شده می‌توانید با کلیک روی لینک «قاتل معلم بروجردی: آقای خشخاشی آدم خوبی بود، نمی‌خواستم بمیرد» یا از طریق قسمت اخبار مرتبط در همین صفحه بخوانید.


ادامه مطلب ...

قاتل معلم بروجردی: آقای خشخاشی آدم خوبی بود، نمی‌خواستم بمیرد

به گزارش جام جم سرا، «محمد - ک» که خود را «محمد امین - ص» فرزند علی معرفی کرده، افزود: وقتی آن اتفاق افتاد، فکر نمی‌کردم مرده باشد، بعد که متوجه شدم مرده، خیلی ترسیدم و فرار کردم.

او گفت: خیلی زود از کار خود پشیمان شدم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم و مجازات شوم، اما خیلی ترسیده بودم و نتوانستم این کار را انجام بدهم، بنابراین کمی پول تهیه کردم و از شهر بروجرد فرار کردم.

محمد اضافه کرد: بعد از مدتی به تهران آمدم. در تهران مدتی آواره بودم تا این‌که با یک نفر درگیر شدم و سر از کانون اصلاح و تربیت درآوردم اما اسم واقعی خودم را به آنها نگفتم.

این متهم نوجوان همچنین گفت: من اشتباه کردم، آقای خشخاشی آدم خوبی بود، از کارم پشیمانم، نمی خواستم بمیرد.

وی تاکنون هیچ اشاره ای به انگیزه کار خود نکرده است و کاراگاهان و متخصصان رفتار درمانی مشغول بررسی انگیزه او از دست زدن به این اقدام خشن هستند.


ادامه مطلب ...

شیوه متفاوت معلم سنندجی: ۳۷ سال الفبای عاشقی

او در تدریس خود ساختار خشک لحن و بیان مونولوگ تدریس را به دیالوگ تغییر داد و در نظام جدید هم مشارکت گروهی و عاشقانه دانش‌آموزان در فرآیند نمایشنامه خوانی، قصه گویی، روایت داستانی و شعرخوانی را از رمزهای موفقیت در الگوهای تدریس می‌داند. همین مسأله موجب شد که به لطف دوستان و قضاوت و ارزیابی کارشناسان آموزش و پرورش به علت قبولی بیش از 96 درصد دانش‌آموزان در ثلث اول، در سال‌های تحصیلی 70 تا 78 موفق به کسب عنوان معلم برتر در روش‌ها و الگوهای تدریس در استان و منطقه شود. این آموزگار در استراتژی تدریس هیچ تمایزی بین دانش‌آموزان قائل نیست و در مکتب خانه او همه یکسانند.
او تبحر بسیاری در ابداع شیوه‌های نوین آموزشی دارد. کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارائه بهترین الگوهای روش‌ تدریس پایه اول ابتدایی در سال‌های تحصیلی 70 تا 78 به صورت مستمر نمادی از توانایی واستعداد این بانوی آموزگار در روش‌ تدریس است. ابراهیمی نظر متفاوتی درباره کتب درسی پایه اول دبستان دارد: «مفاهیم کتب پایه اول ابتدایی در نظام آموزشی قدیم به لحاظ محتوا وپیام ارزشمند بود و اکثر دانش‌آموزان اشعار و نثرمنظوم دروس را حفظ می‌کردند و با نمادهای مفهومی آن ارتباط کنش و واکنش برقرار می‌کردند.
اکثر کودکان دانش‌آموز در نظام قدیم با درونمایه اصلی مفاهیم که راوی ایثار دهقان فداکار، همکاری امین و اکرم به پدر در ساخت خانه، رعایت حقوق شهروندی در صف نانوایی، اقتصاد کشاورزی در درس داس - سبد وآیین‌های نوروزی وفرهنگ عیادت از بیمار وآشپزی در درس نمک- نمکدان و دیگر عناصر درون وبرون متن زندگی همذات پنداری می‌کردند و درگفتار و رفتار دانش‌آموزان نمود عینی می‌یافت.»
او همچنین درباره تدریس و ارزشیابی نظام قدیم در میزان ارتقای یادگیری و آموزش دانش‌آموزان می‌گوید: «در نظام قدیم رابطه روحی ملموس‌تر بود و رابطه بین دانش‌آموز ومعلم یک رابطه فرا استادی و تلمذی بود فرآیند آموزش دانش بیشتر مبتنی بر یادگیری مستقیم و درس پس دادن بود. در اسلوب تدریس نظام قدیم روش ارزشیابی و عشایری مرسوم بود مثلاً کل ساختار یک کلمه از بخش کردن تا صداکشی با رویکرد «کل به جز» توسط محصل انجام می‌شد اما در نظام جدید روش تدریس و پایش توصیفی است در این شیوه از پروسه تدریس، دانش‌آموز با مشاهده تصاویر، بحث وگفت‌و‌گو، داستان سرایی، قصه‌گویی، شعرخوانی ونقاشی پیرامون موضوع درس به صورت گروه‌‌بندی مشارکت می‌کند اما یکی از معایب این دوره از نظام آموزشی فقردانش‌آموزان در املا وانشانویسی است که حذف انشا به نوعی چشمه جوشش خلاقیت و استعداد دانش‌آموزان را خشکانیده است.
امروزه ذهن وفکر دانش‌آموزان با ابزارهای مدرن گره خورده است واین آسیب بحران زا مانع ظهور و بروز استعدادهای خلاقه ذاتی برخی از دانش‌آموزان شده است.» او البته درباره تنبیه دانش‌آموزان، نظری متفاوت دارد: «از تنبیه بدنی وحتی تحقیر لفظی دانش‌آموزان متنفرم، کاشتن تخم کین در ذهن پاک ومعصوم یک کودک هفت ساله عمل زشتی است که با الفبای آموزش زندگی وخط بطلان بیسوادی و روشن کردن مشعل روشنایی منافات دارد واز منظر من هرکس در هر مقام و منزلتی به چنین روشی متوسل شود به آیینه ناشفاف هویت خود سنگ زده است. در طول این 37 سال تنها یک بار آن هم در نخستین سال تجربه تدریس در اوایل دهه 50 در دبستان روستای صلوات آباد که محیط روستا در زمستان آغشته به گل ولای بود کفشی نو به پا داشتم که درحین املا گفتن به دانش‌آموزان وچرخیدن در محیط کلاس یکی از دانش‌آموزان که دختری زیبا رو با لباس مندرس بود مدام نوک کفش نایلونی گل آلودش را به کفشم می‌سایید ومن نیز با لحنی تند شماتتش کردم که تا سال‌ها زخم این گفتار تند بردلم ماند وهرگز داغمه نبست.»
گفته می‌شود که از پنج فرزند او، چهار فرزند ذکورش در اول دبستان شاگرد مادر بوده‌اند اما او در ردای معلم از تفرعن فرزندش گذشت نکرده است و یکی از فرزندان او که امروز از چهره‌های مشهور نوازندگی در هنر موسیقی است می‌گوید «روزی از سر نافرمانی و عصیان دفتر املایم را به عمد جا گذاشتم و هنگامی که مادرم در کسوت معلم از من پرسش کرد که دفترت کجاست؟ سر به زیر چشم به نوک کفش‌های پاشنه تختش دوختم و غرغر و لابه‌کنان گفتم خانم معلم یادم رفته است او با مهربانی اما با لحنی جدی از من خواست که هرچه سریع‌تر به منزل بروم و دفترم را بیاورم و با قاطعیت گفت تو اینجا دانش‌آموز هستی نه فرزند من، میان جهان خانه و جهان مدرسه از این جهان تا آن جهان فاصله است این پند را آویزه گوش‌ات کن»
صدیقه در گفتارش صادق است و از عمق چشمان عاشقش هویداست که در طول دوران تدریس با لبه تیز خط کش و نهال چوب نمدار خیس عرعر و بلوط بر فرق سر وگودی کف دستان کوچک کودکان نکوفته است و تعادل جسمی و شخصیت هیچ دانش‌آموزی را با گونه‌های سرخگون پای تخته سیاه سر به زیر با اعمال تنبیه روی یک پا ایستادن به صلابه نکشیده و با فشردن سفت خودکارسخت، ولای انگشت دست هیچ دانش‌آموزی را سیاه و کبود نکرده است.
او با این اوصاف در جذب قلب کوچک دانش‌آموزان گریزپای پایه اول از محیط دبستان استاد است و به تبحر در ابداع شیوه‌های نوین و شیرین آموزشی مشهور است و کسب عنوان معلم برتر منطقه در ارائه بهترین الگوهای روش تدریس پایه اول ابتدایی در سال‌های تحصیلی 70تا 78 به صورت مستمر نمادی از توانایی و استعداد این بانوی آموزگار در روش تدریس است.(شیروان یاری/ایران)


ادامه مطلب ...

همدردی‌ با‌ آقا معلم: این باردانش آموزان سرتراشیدند[عکس]

وقتی عاطفه سرشار می‌شود

چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 20:07

جام جم سرا: دانش آموزان دبستان آیت الله معصومی همدان در یک اقدام خودجوش و به برای همدردی با آقای قادری معلم ورزش خود که از قهرمانان دوچرخه سواری استان بوده و اکنون دچار بیماری سرطان است موهای خود را تراشیدند.


ادامه مطلب ...

مصاحبه با خانم معلم نانوا: نانوا بودن که تعجب ندارد

بچه‌های قد و نیم قد که یکی یکی از در نانوایی می‌آیند تو را هدایت می‌کند سمت نیمکت‌های‌شان و آماده می‌شود برای شغل دومش؛ معلمی.


ادامه مطلب ...

آشپزی و عروسک‌گردانی معلم نمونه در کلاس درس [+عکس]

صدای خنده‌های کودکانه دانش آموزان پایه دوم ابتدایی مدرسه شاهد مریوان دلنشین‌ترین آهنگی است که هر روز فضای مدرسه را پر می‌کند. آقا معلم با عروسک‌هایی که در دست دارد یکی از درس‌ها را تدریس می‌کند و بچه‌ها چشم به دهان عروسک‌هایی می‌دوزند که کلمات درس را با صدای بلند تکرار می‌کنند.
ساعت بعد وقتی نوبت به درس علوم می‌رسد همه بچه‌ها خودشان را برای یک کلاس عملی آماده می‌کنند. کلاسی که در آشپزخانه مدرسه برگزار می‌شود و آقا معلم نحوه تبدیل شدن جامد به مایع را با آب کردن کره و درست کردن بیسکویت شکلاتی به آن‌ها آموزش می‌دهد.
تصویر کلاس‌های درس معلم پایه دوم ابتدایی زیبا‌ترین خاطراتی است که در ذهن دانش آموزان قدیمی مدرسه شاهد حک شده است و آن‌ها که امروز در پشت صندلی‌های دانشگاه‌های مختلف کشور تحصیل می‌کنند باز هم برای نشستن در کلاس درس آقا معلم دلتنگی می‌کنند.
لهونی می‌گوید: ایستادن کنار تخته سیاه و آموختن به کودکان آرزوی مادرم بود و خوشحالم که در بین ۶ فرزند خانواده من معلم شدم.


او از علاقه‌اش به معلمی و از دوران کودکی این‌گونه می‌گوید: فرزند پنجم خانواده هستم و همیشه در مدرسه جزو شاگردان ممتاز بودم. از کودکی علاقه زیادی به معلمی داشتم بطوری که وقتی با بچه‌های همسایه بازی می‌کردیم همیشه نقش معلم را داشتم. در کلاس درس نیز همیشه سعی می‌کردم درس‌ها را خوب یاد بگیرم و مطالعه داشته باشم. در دوران راهنمایی معاون مدرسه مرد بسیار مهربانی به نام آقای شاهو رسولی بود و خوشحالم که معاون مدرسه دوران کودکی‌ام امروز همکار من در مدرسه شاهد شده است.
در مدرسه دانش‌آموز منظمی بودم و هیچ‌گاه تنبیه نشدم. پدرم همیشه به ما تأکید می‌کرد که مدرسه را مثل خانه دوست داشته باشید و مدرسه خانه دوم شما است. از آنجایی که پسر کوچک خانواده بودم برادران بزرگترم پیگیر نمرات درسی و همچنین انضباط من در مدرسه بودند. دوران مدرسه همه معلمانم را دوست داشتم و در کلاس درس سعی می‌کردم از آن‌ها چیزهای زیادی یاد بگیرم. دوران مدرسه بسرعت سپری شد و زمان شرکت در کنکور فرا رسید. با وجود آنکه در رشته علوم تجربی تحصیل کرده بودم و همه اطرافیان می‌خواستند تا در کنکور پزشکی شرکت کنم اما دوست داشتم در رشته‌ای تحصیل کنم که به آن علاقه داشتم. تصمیم قلبی‌ام را گرفتم و در نخستین انتخاب تربیت معلمی را برگزیدم.
او اضافه می‌کند: سال بعد خودم را در صندلی دانشکده تربیت معلمی سنندج دیدم. از اینکه تا رسیدن به‌آرزو‌هایم فاصله کوتاهی داشتم خوشحال بودم. بعد از پایان تحصیلات دانشسرا وقتی برای نخستین بار در کلاس درس مقابل دانش‌آموزان دوم ابتدایی ایستادم احساس کردم که شیرین‌ترین روز زندگی‌ام را تجربه می‌کنم.


تدریس درس در قالب عروسک

روزهای تدریس در مدرسه تجربیات جدیدی را برای او به ارمغان داشت. فهمید که دانش آموزان ابتدایی با وجود سن کم همه چیز را متوجه می‌شوند. آن‌ها فرشته‌هایی هستند که باید درس زندگی را بیاموزند.
معلم نمونه کشور از روش تدریس خاص خود برای آموختن درس به دانش‌آموزان این‌گونه می‌گوید: ۱۸ سال است که در مقطع ابتدایی تدریس می‌کنم و عاشق آموختن به دانش‌آموزان این مقطع سنی هستم زیرا آن‌ها معصوم و دوست داشتنی هستند. اگر یک روز کمی ناراحت باشم آن‌ها بخوبی متوجه می‌شوند. سالهاست که تدریس پایه دوم ابتدایی را برعهده دارم و معتقدم که این پایه در آینده تحصیلی دانش‌آموز بسیار مهم و حساس است. همیشه سعی می‌کنم در کنار جدی بودن با بچه‌ها دوست باشم و هر سال ۳۰ دوست جدید به دوستانم اضافه می‌شوند.
در کنار دوستی سعی کردم که از آن‌ها یاد بگیرم. روز اول شروع کلاس از دانش آموزان می‌پرسم که اگر معلم کلاس بودند چگونه تدریس می‌کردند و اداره کلاس را به چه شکلی انجام می‌دادند. با پیشنهادهایی که بچه‌ها می‌دهند روشی را که باید در طی سال اجرا کنم انتخاب می‌کنم و همیشه هم این روش‌ها موفق است. روش تدریسی که سال‌هاست آن را اجرا می‌کنم تدریس عملی است.


در درس علوم وقتی می‌خواهم نحوه تبدیل جامد به مایع را تدریس کنم همه بچه‌های کلاس را به آشپزخانه می‌برم. در آنجا قالب کره‌ای را داخل ظرفی قرار داده و روی شعله آتش می‌گیرم. دانش آموزان ابتدایی بخوبی متوجه تغییر جامد به مایع می‌شوند و در ادامه نیز همراه بچه‌ها شکلات کاکائویی درست می‌کنیم. در کلاس درس علوم همه بچه‌ها به خاطر عملی بودن کلاس اشتیاق زیادی از خود نشان می‌دهند و با علاقه زیاد کیک و شکلات درست می‌کنیم.
همچنین درس ادبیات فارسی را نیز به شکل نمایش با چند عروسک تدریس می‌کنم. با تقلید صدای چند شخصیت کارتونی درس را به شکل نمایش رادیویی ضبط کرده‌ام و سر کلاس با پخش این نمایش‌ها بچه‌ها بخوبی درس را یاد می‌گیرند.
با خرس کوچولو و شیطونک دو عروسک محبوب بچه‌ها برای آن‌ها نمایش اجرا می‌کنم و در حین نمایش نیز نکات درسی را بازگو می‌کنم. تجربه‌ای که در این سال‌ها کسب کرده‌ام ثابت کرده است که با اجرای نمایش قدرت یادگیری دانش آموزان ابتدایی بسیار افزایش پیدا می‌کند و آن‌ها بخوبی نکات درسی را یاد می‌گیرند.
همچنین برای درس ریاضی از وسایل بازی استفاده می‌کنم و دانش آموزان علاوه بر بازی با اعداد و علایم ریاضی آشنا می‌شوند. در نمایش همه بچه‌های کلاس مشارکت می‌کنند و از آن‌ها می‌خواهم که پاسخ مناسبی برای سؤالات عروسک‌ها پیدا کنند.
در کلاس اگر متوجه شوم یکی از شاگردانم درس را خوب یاد نگرفته است برای او کلاس فوق العاده در نظر گرفته و این کلاس‌ها را روز جمعه برگزار می‌کنم. برای اینکه بتوانم صدای شخصیت‌های کارتونی مورد علاقه بچه‌ها را تقلید کنم گاهی همراه دخترم کارتون می‌بینم. دنیای کودکی پر از عشق و شور و شعف است و پاک‌ترین دنیایی است که همه ما آرزوی بازگشت به این دنیا را داریم.


جملاتی از جنس عشق

سال‌هاست که کادوهای روز معلم را به یادگار نگه می‌دارد. می‌گوید هرکدام از آن‌ها خاطرات شیرینی را برایش یادآوری می‌کند. شیوه‌های تدریس او سالهاست که در دل دانش آموزان مدرسه شاهد مریوان نشسته است و دانش آموزان قدیم این مدرسه که این روز‌ها در دانشگاه‌های مختلف کشور تحصیل می‌کنند هنوز هم برای کلاس‌های درس آقا معلم دلتنگی می‌کنند.
افشین لهونی که یاد دادن مفاهیم را بر وادار کردن بچه‌ها به حفظ کردن ترجیح می‌دهد از دلنوشته‌هایی گفت که از دانش آموزانش در ۱۸ سال تدریس به یادگار نگه داشته است. رابطه‌ای که با بچه‌ها در کلاس درس داشتم آنقدر صمیمی است که هیچگاه احساس خستگی نمی‌کنم.
روز معلم خاطرات شیرینی برای من رقم می‌خورد. بسیاری از دانش آموزان کلاس برای من نقاشی می‌کشند و یا جمله‌ای را روی کاغذ نوشته و آن را هدیه می‌کنند. یکی از بهترین آن‌ها جمله‌ای بود که یکی از دانش‌آموزان با غلط املایی برای من نوشته بود. سال‌هاست که این هدیه را در صندوقچه‌ای نگه داشته‌ام و هر بار با دیدن آن خاطرات گذشته برایم زنده می‌شود. این دانش‌آموز روی یک برگ کاغذ نوشته بود آقا معلم شما آلیترین معلم دنیا هستید. این شیرین‌ترین غلط املایی بود که تا به آن روز دیده بودم.
معلم مریوانی در کنار تدریس دانش آموزان دوم ابتدایی در خانه، معلم خصوصی تنها فرزندش است. می‌گوید: دخترم آیلین در کلاس پنجم تحصیل می‌کند. از آنجایی که همسرم معلم و معاون پرورشی است در خانه وظایف را تقسیم کرده‌ایم. تا کلاس سوم ابتدایی با‌‌ همان روشی که در مدرسه به دانش آموزان درس می‌دادم با دخترم کار کردم و هر روز برای او نمایش عروسکی برگزار می‌کردیم.
وی با بیان اینکه معلمی یعنی بچگی کردن در بزرگسالی، ادامه داد: ‌اگر بار‌ها به گذشته بازگردم بازهم معلمی را انتخاب خواهم کرد زیرا وقتی با کودکان معصوم سروکار پیدا می‌کنید از آن‌ها تأثیرات مثبتی می‌گیرید.
بزرگ‌ترین شانسی که در کارم دارم داشتن همکاران خوب و دلسوز است. آن‌ها همیشه از من حمایت کرده‌اند و خوشحالم که روش تدریس من مورد توجه قرار گرفته است. وقتی در کلاس درس مقابل ۳۰ دانش آموز می‌ایستم به این فکر می‌کنم که باید ۳۰ تجربه جدید به‌اندوخته‌هایم اضافه کنم و در این سال‌ها همیشه از هریک از دانش آموزانم نکته‌ای را آموخته‌ام. (متن: یوسف حیدری/ایرن/ عکس: دانا آذریان/ مهر)


ادامه مطلب ...

روش خلاقانه خانم معلم زنجانی: زنگ بعدی، زنگ سیب! [عکس]

برای این‌که با روش خلاقانه این معلم نمونه شهر ماهنشان و علاقه خود خانم رضایی به فرهنگ و رسوم کشورمان پی ببرید، کافی است یک روز کنار بقیه بچه‌ها پشت نیمکت‌های چوبی کلاس چهارم مدرسه شهید کاکایی ماهنشان بنشینید؛ سر زنگ تاریخ و زمانی که بچه‌ها می‌خواهند اطلاعات بیشتری را درباره گذشته و آنچه در جریان تاریخ اتفاق افتاده به دست بیاورند اطلاعاتی که قرار است تا سال‌های سال در خاطرشان بماند.
در کارنامه شغلی ناهید رضایی سابقه ۱۷ سال تدریس نوشته شده. سال‌هایی که او درمقام یک معلم و آموزگار دانسته‌هایش را به دیگران هم آموخته است. از این ۱۷ سال خانم رضایی ۵ سال را در نهضت سوادآموزی گذرانده؛ بین زن‌ها و دختران جوانی که به هر دلیلی از تحصیل محروم مانده بودند و بعد از سال‌ها به عشق آموختن الفبا و خواندن کتاب، سر کلاس‌های نهضت حاضر می‌شدند. روزهایی که خودش می‌گوید از یاد نمی‌برد:
«کار کردن در نهضت سوادآموزی کار جالب اما سختی است، به عنوان یک معلم هر روز باید با آدم‌هایی برخورد داشته باشی که تازه اول راه آموزش الفبا هستند هیچ ذهنیتی از سواد ندارند و البته به خاطر شرایط سنیشان خیلی هم برای آموزش همکاری نمی‌کنند. با این حال بسیار آدم‌های قدر‌شناسی هستند و به خاطر کوچک‌ترین چیزی که یاد می‌گیرند، شاکرند.»
بعد از ۵ سال تدریس در نهضت سوادآموزی، پای تخته سیاه بچه‌های کلاس اولی ایستاده در دبستان، مقابل بچه‌های بازیگوش و پرانرژی‌ای که مشتاقانه می‌خواستند الف تا ی الفبای فارسی را از زبان او بشنوند و یاد بگیرند:


«تدریس در پایه اول ابتدایی را درست وقتی شروع کردم که پسر بزرگم افشین به کلاس اول می‌رفت. درس‌ها را همزمان با هم می‌خواندیم. او به عنوان یک دانش‌آموز و من به عنوان یک معلم. خیلی وقت‌ها ایده‌هایی را که برای آموزش درس‌ها در ذهنم داشتم شب قبل برای او در خانه اجرا می‌کردم تا ببینم چقدر ارتباط برقرار می‌کند و یادگیری دارد، بعد فردای آن روز در مدرسه برای شاگرد‌هایم اجرا می‌کردم. خاطره جالبی هم از آن دوران در ذهنم است که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. یکبار افشین به من گفت مامان نمی‌شود من هم سرکلاسی که شما معلمش هستی بیایم؟ شما بهتر درس می‌دهی! این حرفش به من ثابت کرد که در کارم موفق بوده‌ام و مطمئناً بچه‌های کلاس خودم هم همین عقیده را دارند.»
ناهید رضایی تدریس در پایه اول را همراه با پسرش تمام کرد. اما سال بعد که افشین به کلاس دوم رفت او ماند سر یک دوراهی: «می‌توانستم بروم به مقطع دوم دبستان و همزمان باز هم سال تحصیلی را از نظر درسی و آموزشی با پسرم بگذرانم و می‌توانستم در‌‌ همان مقطع اول دبستان بمانم.
به خاطر علاقه‌ای که بچه‌های کلاس اولی داشتم این مقطع را انتخاب کردم و سال‌ها ماندگار شدم. از این انتخاب هم هیچ وقت پشیمان نشده‌ام. باید معلم کلاس اول باشید تا لذت کار کردن با بچه‌های هفت ساله را درک کنید؛ بچه‌هایی که تازه استقلال را تجربه می‌کنند»


کلاس مشارکتی

«معلم باید بتواند ذهن بچه‌ها را درگیر موضوعی بکند که می‌خواهد آموزش بدهد؛ این طوری یادگیری هم آسان‌تر می‌شود.»
این عقیده خانم رضایی است، عقیده‌ای که سال‌ها تجربه پایش خوابیده:
«از‌‌ همان سال اول تدریسم در این مقطع، برای اینکه بچه‌های کلاس اول که بازیگوشی هم یکی از خصوصیات مشترکشان است علاقه و انگیزه بیشتری برای یادگیری پیدا کنند، سعی کردم به صورت نمایشی الفبا را آموزش بدهم. مثلاً وقتی به حرف «ع» می‌رسیدیم، من خودم را به شکل یک پیرزن در می‌آوردم، با پنبه برای خودم موهای سفید درست می‌کردم، با چارقد گلدار و عصا و عینک وارد کلاس می‌شدم. عصا و عینک من‌‌ همان وسیله‌هایی بودند که قرار بود حرف «ع» را در ذهن بچه‌ها برای همیشه ماندگار کنند. یا وقتی که حرف «س» را آموزش می‌دادم سعی می‌کردم با یک سینی و چند استکان چای وارد کلاس شوم. بعد پای تخته کلمه سینی را بنویسم و سینی را مقابل چشمشان بگذارم. به این ترتیب بچه‌ها بهتر با موضوع درس جدید ارتباط می‌گرفتند.»


تدریس با لباس محلی

اتفاقی که کار ناهید رضایی را خاص‌تر کرده و روش تدریس او را جزو الگوهای بر‌تر تدریس قرار داده، ایده‌ای است که در حال حاضر در کلاس چهارم ابتدایی و سر زنگ تاریخ اجرا می‌کند. این معلم با سابقه با لباس کاملاً محلی سر کلاس حاضر می‌شود و البته از وسایل و ابزارآلات قدیمی ‌و تاریخی هم برای آموزش‌هایش استفاده می‌کند:
«آذر ماه ۹۳ بود که این ایده به ذهنم رسید. قبلاً کتاب اجتماعی سه بخش تاریخ، جغرافی و مدنی داشت اما الان همه مباحث با هم ادغام شده و دیگر جدا از هم نیستند. این ایده هم وقتی به درس تاریخ رسیدیم به فکرم رسید. البته قبل از شروع سال تحصیلی در جلسه توجیهی آموزش و پرورش، استاد راهنمایی که وظیفه آموزش ما را به عهده داشت به ما گفت وقتی به این بخش رسیدید سعی کنید با آموزش و... مفهوم تاریخ را به بچه آموزش بدهید.»
همین ایده کوچک به جرقه‌ای بزرگ در ذهن ناهید رضایی تبدیل شد:
«به بچه‌های کلاسم گفتم که هرکسی هروسیله قدیمی‌ و بدون استفاده‌ای را که گوشه خانه‌شان مانده به کلاس بیاورند. البته قبل از هرچیزی موضوع را با مدیر مدرسه‌مان مطرح کردم و موافقتش را گرفتم؛ به این ترتیب گوشه کلاس چهارم شهید کاکایی ماهنشان پر شد از وسیله‌های قدیمی‌ و سنتی، هرکدام از شاگرد‌ها با خودشان یک وسیله آورده بودند، مثلاً چند سماور قدیمی ‌و زغالی که الان واقعاً کارکردی ندارند. چند ‌هاون، کاسه، بشقاب و...»
اما این همه ماجرا نبود؛ خانم رضایی آن روز با لباس محلی شهرش وارد کلاس شد؛ با «تومان‌کِینک»؛ تومان کِینک در حقیقت لباس محلی مردم ماهنشان است که از یک روسری بزرگ گلدار به اسم لچک، یک «کِینک» یا پیراهن بلند، یک شلوار، یک دامن که ۶ متر پارچه برده و حسابی هم چیندار است و یک جلیقه تزئین شده با سکه‌های قدیمی‌تشکیل شده است:
«وقتی ایده استفاده از لوازم قدیمی ‌و سنتی سر زنگ تاریخ به ذهنم رسید، با خودم فکر کردم چرا با پوشش محلی سرکلاس مقابل بچه‌ها نایستم و از تاریخ نگویم؟! این لباس هم بخشی از تاریخ مردم این منطقه است. البته حالا مدت‌هاست که کمترکسی با این پوشش بیرون می‌رود. اما در گذشته مادربزرگ‌های ما همیشه تومان کِینک می‌پوشیدند.»


تومان کینک یک لباس ساده نیست؛ جلیقه آن در گذشته حکم بانک را برای زن‌های ماهنشانی داشته:
«الان را نگاه نکنید که جلیقه با سکه‌های تزئینی آراسته شده، قبلاً زن‌ها سکه‌های طلا و نقره واقعی را به جلیقه‌هایشان می‌دوختند به عنوان پس انداز و بعد در جشن‌ها و عروسی‌هایی که دعوت بودند یکی از این سکه‌ها را از جلیقه جدا می‌کردند و به عروس و داماد هدیه می‌کردند:
«من تاریخچه این لباس و بحث پس انداز سکه‌ها را به بچه‌های کلاسم گفتم؛ فکر می‌کنم راه خوبی بود برای اینکه آن‌ها با مفهوم پس‌انداز آشنا شوند. البته این موضوع و این نوع آموزش وقتی اهمیت پیدا می‌کند که به دنیای دوروبرمان نگاه کنیم؛ دنیایی که مدام در حال تغییر است و متأسفانه در جریان این تحول آداب و رسوم نیاکانمان به فراموشی سپرده می‌شود. اما کارهایی مثل این کار می‌توانند به زنده ماندن هویت تاریخیمان کمک کنند و حداقل ذهن بچه‌ها را نسبت به این موضوع حساس کند.»


اشکال هندسی رنگی

نور آفتاب، پنجره بی‌پرده و خانم معلمی‌که باید فکری به حال بچه‌های کلاسش بکند؛ همه این‌ها را کنار هم بگذارید تا به ایده جالب خانم رضایی برسید:
«به بچه‌ها گفتم طلق‌های رنگی بلااستفاده‌ای را که گوشه خانه‌هایشان دارند به مدرسه بیاورند. بعد خود بچه‌ها اشکال هندسی مختلف را روی این طلق‌های رنگی کشیدند و طرح را قیچی کردند و به صورت پراکنده روی شیشه پنجره چسباندند. بعد هم مساحت و محیطشان را کنارشان نوشتند تا همیشه جلوی چشمشان باشد. نکته‌ای که فکرش را هم نمی‌کردم انعکاس رنگی نور از این اشکال داخل کلاس بود. اتفاقی که بچه‌ها را خیلی سر ذوق آورد.»


زنگ اختصاصی برای سیب

تا حالا از زنگ سیب چیزی شنیده‌اید؟ این زنگ یکی از زنگ‌های اختصاصی بچه‌های مدرسه شهید کاکایی است. اتفاقی که باعث و بانی‌اش خانم رضایی بوده: «در مدرسه ما بجز زنگ‌های معمول بقیه مدارس، یک زنگ صبحانه داریم که همه بچه‌ها با هم و در کنار هم صبحانه می‌خورند. وقتی دیدم که این دورهم بودن چقدر در اشتهای بچه‌ها تأثیر دارد به فکر افتادم که فرصتی هم برای خوردن میوه به بچه‌ها بدهم از آنجا که بیشتر مردم در منطقه ماهنشان باغ سیب دارند، این ایده به ذهنم رسید که هرکدام از بچه‌ها با یک سیب به مدرسه بیایند و در زنگ سیب این میوه پرخاصیت را بخورند. حالا خوشبختانه مدت‌ها از این ایده می‌گذرد.»


تدریس مشارکتی بدون اجبار!

معلم بر‌تر آموزش و پرورش زنجان، یکی از مخالفان سرسخت تدریس اجباری است:
«تجربه به من نشان داده وقتی که یک کودک مطلبی را به اجبار یاد می‌گیرد، هرچند که در روز اول آن را طوطی وار بیان می‌کند، اما طی روزهای بعد به مرور این اطلاعات در ذهنش کمرنگ می‌شود تا اینکه به کلی فراموش می‌کند. درحالی که اگر یک موضوع را با علاقه و انگیزه به صورت عینی، نمایشی و ملموس به بچه‌ها آموزش بدهیم هیچ وقت از یاد نمی‌برند. الان قدیمی‌ترین شاگردهای من دوره پیش دانشگاهی را می‌گذرانند و خیلی وقت‌ها وقتی من را در کوچه و خیابان‌های ماهنشان می‌بینند، جلو می‌آیند و از اینکه با سوادشان کردم تشکر می‌کنند.»


کلاسی پر از وسایل بازیافتی

خانم رضایی و بچه‌های کلاس بجز زنگ‌های تاریخ با مشارکت همدیگر یک ایده خوب و جالب دیگر را هم در کلاسشان اجرا می‌کنند؛ بازیافت:
«از تکه پارچه‌های مختلف رومیزی، پرده و... ساختیم. که هنوز هم در کلاس دیده می‌شود. با قوطی‌های خالی کمپوت، سطل زباله‌های خیلی کوچکی برای بچه‌ها ساختیم. حتی یک بار هم با تکه‌های پارچه و چوب عروسک محلی ساختیم که هنوز هم گوشه کلاسمان است.» (مینا مولایی/ بانو)


ادامه مطلب ...

مشق سپید خانم معلم روشندل برای کودکان استثنایی [عکس]

تصویر زندگی

سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 14:01

جام جم سرا- خانم شیرازی، معلم روشندل مدرسه‌ای استثنایی در شهریار است. او صبح‌ها کار تدریس به دانش‌آموزان روشندل را بر عهده دارد و عصر‌ها به خانه‌داری و زندگی با دو پسرش می‌پردازد. لحظاتی از زندگی این بانوی ایرانی را در ادامه پیش رویتان گذاشته‌ایم.


ادامه مطلب ...

واریس و کمردرد در کمین معلم ها

به گزارش جام جم آنلاین از مهر، ابراهیم انتظاری در آستانه برگزاری اولین کنگره بین المللی و بیست و هشتمین کنگره سراسری فیزیوتراپی ایران (۳ تا ۵ خرداد ۹۶ در هتل المپیک تهران)، افزود: یکی از عمده مشکلات جسمانی معلم ها پادرد و مشکلات مفصلی در اندام های تحتانی است. چنین دردی ناشی از ایستادن طولانی مدت است و واریس، کمردرد و درد زانو معمولا از عواقب آن است.

وی ادامه داد: واریس به خاطر ایستادن بیش از حد ایجاد می شود، البته نشستن طولانی مدت و بی حرکتی نیز به همین اندازه خطرناک است و می تواند منجر به ایجاد واریس شود و ایستادن از نشستن بدتر است، چراکه منجر به عوارض زیادی از جمله چاقی و مشکلات قلبی عروقی نیز می شود.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، راهکارهایی را برای کاهش فشارهای ناشی از ایستادن طولانی مدت ارائه کرد و افزود: توصیه می شود معلمان تحرک بیشتری داشته باشند. همچنین کفش مناسب که نه پاشنه بلند و نه کوتاه باشد، بپوشند. به علاوه طی کلاس درس باید مختصری بنشینند و سپس بلند شده و قدم بزنند. صندلی آنها نیز باید استاندارد و با ارتفاع مناسب انتخاب شود.

وی اظهار داشت: یکی دیگر از عوارض جسمانی معلمان، دردهای مچ پا، زانو، لگن و کمر است زیرا معلمان معمولا زیاد می ایستند و به همین دلیل، عضلاتشان که معمولا از آمادگی لازم نیز برخوردار نیست، خسته می شود. به همین علت معلمان باید تمرین های مخصوص کمردرد و پادرد را یاد بگیرند و به تقویت عضلاتشان توجه بیشتری نشان دهند.

انتظاری تاکید کرد: ضروری است معلمان پس از مدتی که نشسته اند مچ پایشان را حرکت بدهند و راه بروند. به این ترتیب گردش و پمپاژ بهتر خون داخل عروق اجازه نمی دهد که واریس بگیرند. همچنین مراقب باشند که مچ پا و زانویشان در زاویه معینی نماند که این مسئله به جلوگیری از آسیب های زانو و مچ پا کمک می کند.

عضو هیات مدیره انجمن علمی فیزیوتراپی ایران، افزود: کمردرد بویژه در معلم های خانم که گودی کمر بیشتری نسبت به مردان دارند، شایع تر است.

انتظاری بر انجام ورزش های مخصوص کمر و تقویت عضلات کمر و شکم تاکید کرد و گفت: توجه به انتخاب کفش استاندارد و راحت و نیز میز و صندلی که بر اساس اصول ارگونومی و فیزیک بدن ساخته شده باشد، ضروری است. همچنین معلمان باید به این نکته دقت کنند که اگر باید مدت طولانی بایستند، یک پا روی بلندی و دیگری را در سطح پایین تر قرار دهند و به طور متناوب جای پاهایشان را عوض کنند تا از این طریق، جلوی کمردرد را بگیرد و از خستگی بیش از حد کمر و پاها جلوگیری کنند. از سوی دیگر باید از حمل بارهای سنگین اجتناب کنند.

وی افزود: توجه داشته باشید که ساعت ها روی پا ایستادن و نوشتن روی تخته در سنین جوانی شاید مشکل خاصی ایجاد نکند، ولی در سنین بالاتر و بویژه اگر مشکلات آرتروز شانه در شخص وجود داشته باشد، بالا قرار گرفتن شانه به مدت طولانی ایجاد درد و ناراحتی می کند.

انتظاری در پایان گفت: بهترین شیوه برای بهبود درد انجام نرمش های روزانه است. نرمش شرایط فیزیولوژیک عضلات و تاندون ها را بهتر می کند و از این عوارض می کاهد.


ادامه مطلب ...

عکس نوشته های تبریک روز معلم و روز معلم مبارک باد

عکس روز معلم مبارکعکس روز معلم مبارک

معلمی شغل نیست، هنر است
ذوق است
ایثار است
عشق است و فداکاری
دانای عشق روزت مبارک

عکس نوشته روز معلم عکس نوشته روز معلم

پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش در کنار نهاد
بر سر لوح او نوشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
روز معلم مبارک

عکس نوشته معلم عزیز روزت مبارکعکس نوشته معلم عزیز روزت مبارک

معلم باغبان باغ عشق است
معلم قافله سالار عشق است
همه کار معلم کار عشق است

عکس نوشته تبریک روز معلمعکس نوشته تبریک روز معلم

معلم هدفت عشق است و ایثار
هزاران خفته از عشق تو بیدار
روزت مبارک

عکس نوشته زیبا برای روز معلمعکس نوشته زیبا برای روز معلم

با این گچ عشق تخته ی جانم زن
خطی ز کلام خود به ایمانم زن
صد درس در این کلاست آموخته ام
یک درس ز عشق جان ویرانم زن
روز استاد و معلم مبارک

عکس نوشته درباره روز معلمعکس نوشته درباره روز معلم

آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوخته ی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من
چون عامل دردم این غم و این تب توست

عکس نوشته جدید روز معلمعکس نوشته جدید روز معلم

اندیشه ام از تو سبز و آباد شده
از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین
غم رفته زجانم و دلم شاد شده

عکس برای تبریک روز معلمعکس برای تبریک روز معلم

عارفان علم عاشق می شوند
بهترین مردم معلم می شوند
عشق با دانش متمم می شود
هر که عاشق شد معلم می شود
روز معلم مبارک باد

عکس نوشته استاد روزت مبارکعکس نوشته استاد روزت مبارک


ادامه مطلب ...