گردن درد
عدم تمرکز
نشستن گردش خون را محدود می کند و مانع رسیدن اکسیژن به مغز می شود، که به مرور باعث می شود دچار مه ذهنی و عدم تمرکز حواس شوید.
افسردگی
چگونه این مشکل را رفع کنیم: مدتی را در طبیعت سپری کنید، تحقیقات آکادمی علوم آمریکا نشان داده افرادی که ۹۰ دقیقه در فضایی با تم طبیعی پیاده روی می کنند نسبت به افرادی که در فضای شهری پیاده روی می کنند کمتر درگیر احساسات و افکار منفی می شوند که فرد را به طرف افسردگی می برد.
مشکل انسولین
تنها یک روز یکجا نشینی می تواند به شدت روی فعالیت انسولین تاثیر بگذارد. انسولین کمک می کند قند خون کنترل شود. وقتی بدن درست از انسولین استفاده نکند، ممکن اســت در خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ قرار بگیرید.
چگونه این مشکل را رفع کنیم: همیشه با خود یک بطری آب حمل کنید. وقتی بدن کم آب می شود سطح هورمون وازوپرسین افزایش می یابد، که موجب افزایش قند خون بدن و آسیب رسیدن به قابلیت بدن در استفاده مناسب از انسولین می شود. اما افرادی که بیشتر آب مصرف می کنند کمتر در خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ هستند. سعی کنید روزانه ۶ تا ۸ لیوان آب بنوشید، البته این مقدار می تواند با توجه به دمای هوا، سطح فعالیت و غذاهایی که مصرف می کنید متفاوت باشد.
درد پایین کمر
چگونه این مشکل را رفع کنیم: بهبود فرم نشستن نمی تواند آسیب های یک روز یکجا نشینی را به کل خنثی کند اما می تواند کمک کند. بد نشستن می تواند مدت زمان ریکاوری را افزایش دهد. از صفحه کلیدی استفاده کنید که از صفحه جدا باشد حتی اگر از لپ تاپ استفاده می کنید این کار باعث می شود مجبور نباشید روی میز قوز کنید. صفحه کلید را طوری قرار دهید که آرنج ها خم و نزدیک به بدنتان باشند، و مچ دست ها هم کشیده شوند.
پا درد
وقتی پاها این شانس را ندارند که کشیده شوند و حرکت کنند، عضلات شروع به تیر کشیدن می کنند. این درد در واقع صدای پاهای شما اســت که می گوید به من گوش کن اگر حرکتم ندهی و بی توجهی کنی درد بدتر می شود.
ذخیره چربی بیشتر
ضعیف شدن استخوان ها
فعایلت کم باعث شکست عضلات و کاهش مواد معدنی در آنها می شود.
چگونه این مشکل را رفع کنیم: برای پیشگیری از این مشکل غذاهای سرشار از کلسیم مانند شیر یا اسفناج را با غذاهای حاوی ویتامین D ترکیب کنید، غذاهایی مانند تخم مرغ و ماهی تن. ویتامین D به بدن کمک می کند کلسیم جذب کند، تا مزایایش برای استخوان به حداکثر برسد.
وبسایت پنجره خلاقیت: همه ما گاهی وقتکشی میکنیم. این اتفاق به طور خاص در شبهای قبل از تعطیلات طولانی یا پس از تکمیل یک پروژه بزرگ یا به عنوان عواقب یک موقعیت پرتنش خاص اتفاق میافتد.
حتی کسانی که خود را وقف کار هم کردهاند گاهی این صدای شیطانی درونی را میشنوند که میگوید: «برای امروز بیرون برو و دودهای سرت را بیرون کن. میتوانی این گزارش را فردا تمام کنی.» اغلب این وقفه واقعا احتیاج اسـت که البته دیر به دیر پیش میآید. ولی چه اتفاقی میافتد اگر دلیل ریشهای اتلاف وقتتان، عمیقتر و سیستماتیکتر باشد و از محل کارتان سرچشمه بگیرد.
1. خستگی از کار
ممکن اسـت کاری که انجام میدهید چالشبرانگیز نباشد یا به شما انرژی ندهد. لورن را به عنوان مثال بیان میکنیم. موقعیت سازمانی او در اداره تغییر کرد و وظیفهاش مسوولیتهای اجرایی شد. این به معنی جدایی از کار پاسخگویی به مشتری بود که از آن خیلی لذت میبرد. او با خودش فکر کرد که این نقش جدید میتواند برای کارش خوب باشد و او را برای سازمان ارزشمندتر کند. در ابتدا، کار را قبول کرد اما به مرور زمان فهمید که شخصیت این کار جدید، اشتیاقاش را از بین برده اسـت.
اگرچه وظایفی که به تازگی به لورن محول شدهاند ضروری هستند، ولی چالشی در او به وجود نمیآورند و از آن مهمتر اینکه دلش برای کار قبلیاش تنگ میشود. وقتی کار و مسوولیتهایش باعث افزایش قدرت او نمیشوند، انگیزهدار ماندن برایش دشوار اسـت.
درمان: نگاهی عمیق بیندازید به نقش کنونیتان برای شناختن آن جنبههای شغلیتان که باعث انگیزه و توانگرشدنتان میشوند و همچنین آن وظایفی که خستهکننده، تکراری یا باعث بیعلاقگیتان میشوند. در این موقع اسـت که باید با رییس خود صادقانه حرفبزنید و بخواهید نقش شما در شرکت را برای تناسب بهتر آن با تواناییهای شما و نیازهای درون سازمانی، دوباره تعریف کند.
2. زیربار کارها و وظایف شانه خم کردهاید
احساس غرق شدن در کار میتواند به روشهای مختلف خود را نشان دهد. میتواند شامل داشتن وظایف چندگانه بدون اولویتبندی باشد یا بر عکس، وظیفهای باشد که به خوبی تعریف نشده و وقتزیادی باید روی آن بگذارید.
وظیفه توسعه خط تولید جدید در بخشی خاص بر عهده بیل قرار گرفت. رییساش این کار را به او محول کرد و تنها یک جمله گفت: «میخواهم تو این وظیفه را بر عهده بگیری.» این وظیفه در کنار کارِ خودشبه او محول شد. هیچ هدف مشخص، محدوده زمانی یا انتظاراتی برای او روشن نشده بود.
درمان: بهترین نقطه شروع، تهیه یک طرح اسـت. این طرح باید شامل هدف، انتظارات، تنظیم محافظهکارانه مراحل انجام عملیات و برنامه زمانی باشد. این طرح را با رییس خود و اعضای تیم یا هر کسی که باید در این پروژه شرکت داشته باشد،مطرح کنید و اطلاعات و توافقشان را کسب کنید.
3. یافتن خطاها با کمک رییستان
هیچ چیزی به اندازه رییسی که مدام خطاهایتان را مییابد و آن خطاها هم بسیار مهم هستند، نمیتواند قوه ابتکارتان را ویران کند.
به راحتی میتوان رییس فیلیپ را یک بیرحم توصیف کرد. هرکلام که از دهانش خارج میشود به منفیگرایی آلوده شده اسـت. از نظرش هیچ چیزی به درستی انجام نشده یا به اندازه کافی خوب نیست. فیلیپ از هر کاری میترسد.
درمان: اشکالتراشی مداوم از طرف یک رییس موقعیتی دشوار ایجاد میکند. در چنین موقعیتی، تنها چیزی که میتوانید کنترل کنید این اسـت که چگونه واکنش نشان میدهید. اولین کارتان در روز این باشد که قبل از زیادترشدن استرس، کار را با رییستان مرور کنید. به لحن او توجه نداشته باشید، تنها به چیزی که میگوید گوش دهید.
خیلی وقتها، روش گفتن نظر بیشتر از خود نظر اثرگذار اسـت. از همه مهمتر، مثبت باشید، آن نظر رییس را قدمی بزرگ درنظر بگیرید و باور به تواناییهایتان را حفظ کنید. دریافتن دلیل ریشهای اتلاف وقت به شما کمک میکند که موقعیت درمانیاش را بیابید.
خبرآنلاین، این افراد حاضرند هزاران دلار پرداخت کنند تا سختافزار مناسبی را روی میز خود داشته باشند.
به همین منظور در این مقاله سعی کردهایم بهترینهای سختافزار بر مبنای یک هیولای ده هستهای را به شما معرفی کنیم تا با جمعکردن هرکدام از قطعات و نصب آنها، بتوانید لحظات بدون لَگ و سرشار از هیجان را تجربه کنید.
سی پی یو
سی پی یوی انتخابی Core i7-6950X Extreme Edition اســت که به قیمت 1700 دلار میتوانید تهیه کنید.
در حالت توربو 3.5 گیگاهرتز سرعت به شما میدهد و 25 مگ کش برای آن تعریفشده اســت. همچنین سی پی یوی مذکور از DDR4-2400 پشتیبانی میکند.
مادربُرد
سی پی یوی 6950 نیاز به مادربُردی با پشتیبانی برادول E دارد و آنچه بهترین انتخاب به شمار میرود، ماردبُرد ASRock X99E-ITX/ac اســت که 290 دلار در بازار به فروش میرسد. کامپکت، خوشساخت، مینی آی تی ایکس، اسلات PCI-e 3.0 x16، خروجی 7.1 HD، شش پورت SATAA3 و رنج کاملی از یو اس بی 3.1 و 2 از مشخصات فنی این مادربُرد اســت.
کارت گرافیک
کارت گرافیک جی تی ایکس 1080 خیلی سریع نیست. اما کارت گرافیک Asus ROG Strix GeForce GTX 1080 قدرت برتر بافریم بر ثانیه بیشتری دارد و البته به قیمت 620 دلار ارزانتر از جی تی ایکس 1080 اســت.
حافظه
برای این سیستم، حافظه 2 ترابایتی سامسونگ به نام 2TB Samsung 850 Pro به قیمت 990 دلار در نظر گرفتهایم که اولین حافظه اس اس دی از نوع 3D V-NAND با سرعت 550 مگابیت بر ثانیه رایت و سرعت 520 مگابیت بر ثانیه سرعت خوانش دیتا محسوب میشود.
رم / حافظه موقت:
دو اسلات رم در این مادربُرد وجود داردکه برای آن دو رم 16 گیگی از نوع Kingston HyperX Fury 32GB (2 x 16GB) DDR4 2400 در نظر گرفتهایم که قیمت آن 125 دلار اســت.
درایو اپتیک
دیویدی در نظر گرفتهشده LG Electronics 14x SATA Blu-ray به قیمت 52 دلار که پشتیبانی از 128 گیگی چهار لایهای دیتا را دارد.
منبع تغذیه
پاور سوپلای در نظرگرفته شده برای این سیستم Corsair RMx RM850X 850W 80 Plus Gold اســت تا بتواند نیازهای بقیه سختافزار سیستمتان را با حداقل کابل به خوبی هندل کند. قیمت این منبع تغذیه 120 دلار اســت.
کیس
کیس سلیقهای اســت اما میتوانید روی محصول Corsair Graphite Series 380T به قیمت 130 دلار فکر کنید.
در مجموع این پیسی 14 میلیون تومان برایتان آب میخورد اما رویای بازی کردن را به چشم خواهید دید!
یکی از مهم ترین و سازنده ترین ابعاد رشدی هر فردی، رشد زبان، یعنی نحوه سخن گفتن است. والدین با نوع آموزشی که در این زمینه به کودکانشان می دهند می توانند آن ها را افراد خوش زبان و یا بد زبان پرورش بدهند.
هر انسانی از قبل از تولد (دوران بارداری) تا لحظه مرگ در ابعاد مختلفی
رشد می کند. رشد جسمانی، عقلی، اخلاقی، عاطفی و زبانی. تمام ابعاد رشدی
برای زندگی هر فردی لازم می باشد. اما از بین آنها رشد زبانی و یا گویایی
می تواند مهم ترین و سازنده ترین بعد باشد. زیرا زبان یکی از بهترین راه
های برقراری ارتباط با محیط اطراف هر فردی است.
غان و غون
بهتر است والدین از دوران بارداری با فرزندشان صحبت کنند و بعد از تولد نیز این کار را ادامه بدهند و به دفعات متعدد برایش شعر و قصه بخوانند و با او صحبت کنند تا کودکشان از دامنه لغات بالایی برخوردار شود
کودکان از
لحظه تولد کم کم به شنیدن صداهای محیطی واکنش نشان می دهند. از شنیدن هر
صدایی لذت می برند. بعد از گذشت چند ماهی از تولد، کودک به دلیل
الگوپذیر بودن سعی به تکرار صداهایی که می شنود، می کند. پدر و مادر باید
به این نکته توجه داشته باشند که هر صدا و هر کلمه ای را که کودکان مداوم
بشنوند، قطعا یک روزی آنها را به کار می برند. اگر والدین در خانه با
یکدیگر با لحن آرام و ملایم و با استفاده از کلمات مناسب با یکدیگر صحبت
کنند می توانند بر روی رشد صحیح و مناسب گویایی فرزندشان تاثیر مثبتی را
بگذارند.
سه سالگی سن تکمیل رشد گویایی
اگر محیط خانه یک کودک محیط مناسبی باشد، یعنی والدین با فرزندشان زیاد صحبت کنند، برایش شعر و قصه بخوانند، به صداهای مثبتی که از خود در می آورند واکنش مثبت نشان دهند و کودکشان را ترغیب به حرف زدن نمایند، در این صورت کودک آنها می تواند تا پایان سن 3 سالگی، از دامنه لغات بالایی برخوردار باشد و به راحتی می تواند حرف بزند. اما اگر محیط گفتاری کودک مناسب نباشد ممکن است یکی از دلایلی باشد که رشد زبانی آن ها را به تاخیر بیاندازد.
در دوران بارداری و شیر دهی با فرزندت حرف بزن
یکی از راهکارهایی که می تواند به رشد زبانی فرزندان کمک کند این است که
با آنها زیاد صحبت شود. هم در دوران بارداری و هم در زمان شیر دهی با
فرزندتان صحبت کنید و هنگامی که او سعی کرد از دهان خود صدایی را مشابه
صدهای شما بیرون آورد، او را تشویق کنید تا او متوجه کار مثبتش بشود و تلاش
خود را برای تکرار آن رفتار انجام بدهد.
شنیدن کلمات منفی ممنوع
اگر والدین در خانه با یکدیگر با لحن آرام و ملایم و با استفاده از کلمات مناسب با یکدیگر صحبت کنند می توانند بر روی رشد صحیح و مناسب گویایی فرزندشان تاثیر مثبتی را بگذارند
در برخی موارد در فیلم ها و کارتن هایی که کودکان می بینند، کلمات مناسبی گفته نمی شود و یا با لحن مناسبی صحبت نمی شود. به دلیل اینکه کودکان مشاهده گرهای توانا و الگوپذیرهای قابلی هستند، به راحتی می توانند آن حرف ها یا کلمات نامناسب را یاد بگیرند و تکرار کنند. سعی کنید قبل از دیدن هر فیلم و کارتنی توسط فرزندتان، ابتدا خودتان آن را مشاهده کنید و زمانی که متوجه شدید مشکل گفتاری در آن ها وجود ندارد، برای فرزندتان هم بگذارید.
حتی اگر با بستگان و یا
آشنایانی رفت و آمد می کنید که لحن و کلمات مناسبی را در گفتارش به کار نمی
برند، بهتر است تا زمانی که کودک تان کاملا حرف زدن را یاد نگرفته است،
رفت و آمد خود را با او کمتر کنید. زیرا دیدن و شنیدن جملات جدید و متفاوت
برای کودکان جذابیت دارد و ممکن است که آن ها را یاد بگیرد و به کار ببرد.
تشویق به جای تنبیه ممنوع
یکی دیگر از راهکارهای آموزش تشخیص حرف های خوب از بد به فرزندان، این است
که پدری و مادر با یکدیگر صحبت کنند و همچنین به بقیه افراد فامیل مثل
خاله ها و عمه ها، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، و همچنین فرزندان بزرگتر
بگویند که اگر کودک شان در کنار آنها حرف زشت و ناپسندی را زد به او واکنش
مثبت نشان ندهند و به او نخندند. زیرا اگر به حرف های زشت کودکان واکنش
نشان داده بشود، کودک ممکن است فکر کند که حرفی را که زده خوب و مثبت بوده و
سعی می کند که دوباره آن را تکرار کند. ولی اگر در برابر کلمات نا پسند
خود هیچ گونه واکنشی چه مثبت و چه منفی را نبیند دیگر آن را تکرار نمی کند.
پایه گذاری ارزش ها
به صورت کلی وظیفه والدین و مربیان مهدهای کودک این است که تا قبل از 7 سالگی به پایه گذاری ارزش ها در ابعاد مختلف در کودکان بپردازند. اگر تا قبل از این سن در ابعاد مختلف فرهنگی، مذهبی و اجتماعی بتوانیم خوبی ها و بدی و به صورت کلی ارزش ها را به کودکان از طریق غیر مستقیم یعنی بازی کردن، قصه خواندن، شعر خواندن و فیلم دیدن، آموزش بدهیم بعد از ورود به مدرسه و با فرا رسیدن 7 سالگی کودکان کم کم می توانند طبق آموزشی که دیده اند خوبی ها را از بدی ها تشخیص بدهند.
منبع: تبیان
تکلیف بچهها چه میشود؟ بچههایی که یک عمر آرزوی داشتنشان را داشتهاید و سالها مراقبتشان کردهاید تا به اینجا برسند و دوست داشتهاید جلوی چشم شما بزرگ شوند. حالا این گلهای کوچک در میانه توفانی که خودتان بهپا کردهاید گرفتار شدهاند و هر لحظه به سویی کشیده میشوند. قطعا شما و همسرتان، نگران بچهها هستید اما شاید ندانید که چگونه میتوانید میزان آسیبپذیری بچهها را در این اتفاق شوم به حداقل برسانید.
تأثیرات طلاق بر فرزندان
طلاق و مجموعه مشکلات قبل و بعد از آن یکسری اثرات نامناسب بر روح و روان فرزندان میگذارد که باید با شناخت دقیق آنها برای کاهششان برنامهریزی کرد. احساس ناامنی و هراس از آینده، ترس از ترکشدن، احساس طردشدگی، احساس گناه و مقصر بودن در اختلاف بین پدر و مادر، بلاتکلیفی، اندوه، اضطراب، تنهایی، خشم و افسردگی اثرات کلی طلاق بر فرزندان اسـت. به دلایل مختلف این نشانهها در پسرها بیش از دختران بروز میکند. اما این اثرات را میتوان در دورههای سنی مختلف فرزندان نیز تفکیک کرد. در هر دوره سنی، پارهای از مشکلات شدیدتر و محتملتر هستند که درزیر آنها را بررسی میکنیم.
2 تا 6 سالگی :
بچهها در این سنین بیشتر با خشم و افسردگی نسبت به طلاق والدین واکنش نشان میدهند. آنها همچنین افسرده و ناراحت بهنظر رسیده و زود به گریه میافتند و گاهی در رفتارهایشان زیاده خواهی و لجبازی به چشم میخورد.
بسیاری از دخترها در این سنین عصبی و تندخو میشوند اما عدهای دیگر رفتارهای بزرگسالانه در پیش میگیرند. این دسته از بچهها بیش از حد مراقب رفتارها و نظافت خود هستند و دیگر بچهها را مانند بزرگترها سرزنش و تنبیه میکنند و گاه آنها را پند و اندرز میدهند. پسرها ناآرام و خشن میشوند و رفتارهای شیطنتآمیز آنها بیشتر میشود. این کودکان بیشتر ترجیح میدهند تنها باشند و شوقی به بازی نشان نمیدهند و در محیطهای جمعی مثل مهدکودک، به جای بازی و همراهی با دیگران لجبازی میکنند و اخلال و بینظمی بهوجود میآورند.
7 تا 11سالگی:
بچههای 8 - 7 ساله معمولا پس از جدایی دچار افسردگی شدید میشوند. پسرها معمولا شدیدتر واکنش نشان میدهند و خیلی زود به گریه میافتند.
با بالاتر رفتن سن بچهها افسردگی و غم، جای خود را به خشونت و انتقامگیری میدهد. بچههای 9 تا 11ساله پس از جدایی واکنشهای خشمگینانه شدیدی از خود بروز میدهند و درگیریهایی در مدرسه با معلمین و اولیای مدرسه پیدا کرده و کارکرد آموزشیشان پایین میآید. پسرها از ملاقات با پدر استقبال نمیکنند و بهشدت در مدرسه دچار مشکل میشوند.
12تا 17سالگی (نوجوانی):
نوجوانان در این سنین به نسبت بچههای کوچکتر، سازش بیشتری با مسئله طلاق نشان میدهند. این ممکن اسـت بهدلیل حس استقلالطلبی و نداشتن ارتباط نزدیک با والدین در این سنین یا بهدلیل درک بیشتر آنها نسبت به مشکلات میان پدر و مادر باشد. آنها در این شرایط معمولا خود را از پدر و مادر دور نگه میدارند و تلاش میکنند برنامه و چارچوب زندگی مستقل و متفاوتی را دنبال کنند. پارهای از آنها در دوران ابتدای جدایی احساس فریبخوردگی کرده و واکنشهای خشمگینانهای از خود بروز میدهند و سعی میکنند تا حد ممکن از خانه و پدر و مادر دور باشند.
چطور فرزندان را از تصمیم طلاق با خبر کنیم؟
هرچند بچهها از اختلافات شما باخبرند اما احتمالا اعلام صریح این موضوع که شما قصد دارید از یکدیگر جداشوید یکی از سختترین کارهایی اسـت که در زندگیتان قرار اسـت انجام بدهید. احتمالا بچهها از شنیدن این موضوع شوکه خواهند شد و شما باید مراقبت و دقت زیادی در این مرحله از کار داشته باشید. این یکی از سختترین مراحل زندگی بچههاست. پس دقت داشته باشید تا در شرایط دشواری نباشند یا آمادگی لازم را برای شنیدن آن داشته باشند. زمان تغییر مدرسه یا مهدکودک، بیماری، عید نوروز، امتحانات مدرسه و یا زمانهایی از این دست به هیچ وجه زمان مناسبی برای شنیدن چنین خبری نیست.
اگر چند فرزند در خانه دارید بهتر اسـت این یک جلسه دسته جمعی باشد و همه فرزندان حضور داشته باشند. احتمالا بچهها پس از شنیدن این خبر مدتی سکوت خواهند کرد و پس از آن سؤالات زیادی از شما و همسرتان خواهند داشت. سعی کنید با آرامش به سؤالات آنها پاسخ دهید.
بچهها در هر سنی که باشند حق دارند بدانند والدینشان به چه دلیل نمیخواهند با هم زندگی کنند. البته با بچهها با زبان خودشان صحبت کنید. آنها باید 2 چیز را بدانند: آنچه اتفاق افتاده و اینکه چرا اتفاق افتاده.
مهمترین پیامی که باید به بچهها منتقل کنید این اسـت که «مامان و بابا قرار اسـت در خانههای جداگانه زندگی کنند».
مهم اسـت که فرزندانتان یکباره و ناگهانی در جریان حرفهای شما قرار نگیرند.
به بچهها اطمینان بدهید که هروقت بخواهند میتوانند با هردوی شما صحبت و سؤالاتشان را مطرح کنند.
مهمترین کاری که شما میتوانید در این لحظات برای آنها بکنید این اسـت که بدانند هر دوی شما آنها را دوست دارید و دوست خواهید داشت و برای برنامههای مربوط به آنها با هم همکاری خواهید کرد و هر وقت که بخواهند میتوانند هرکدام از شما را ببینند.
فهرستی از تصمیماتی که باید بگیرید
فهرست زیر به شما کمک میکند تا همچنان که به جدایی و مشکلاتتان فکر میکنید، بچهها و مسائل مربوط به آنها را هم درنظر داشته باشید.
قوانین و تدابیری که برای زندگیتان اندیشیدهاید، چه تأثیری بر دیدارهای شما با فرزندانتان و مراقبت از آنان خواهد داشت؟
بچهها باید به دیدن کدامیک از اعضای خانواده و بستگان بروند؟
آیا بچهها هر وقت بخواهند میتوانند به والدین خود دسترسی داشته باشند؟
چه موقع بچهها میتوانند با والد دیگر خود ملاقات کنند؟
آیا تدابیری که برای زندگیتان درنظر گرفتهاید ثابت و از پیش تعیین شده هستند یا به اقتضای زمان تغییر میکنند؟
تعهدات و محدودیتهای مالیتان کدامند؟
بچهها در زمان تعطیلات مدرسه چه خواهند کرد؟
برای برگزاری جشنها و اعیاد، مانند روزهای تولد و عید، چه تدابیری اندیشیدهاید؟
والدین تا چه اندازه نزدیک هم زندگی خواهند کرد؟
برای انجام دادن کارهای خانه چه روش مؤثری درنظر گرفتهاید؟
آیا بچهها میتوانند با دوستان و بستگان در ارتباط باشند؟
کدام یک از فعالیتهای خارج از مدرسه بچهها ادامه خواهد داشت و چهکسی بر آنها نظارت میکند؟
کدام یک از والدین قصد دارد در جلسات مدرسه حضور داشته باشد؟
بچهها چگونه میتوانند ارتباط خود را با والدی که با آنان زندگی نمیکند، حفظ کنند؟
بچهها چگونه میتوانند ارتباط خود را با سایر بستگانشان حفظ کنند؟
سؤالاتی که باید برای آنها آماده باشید
در این مرحله احتمالا بچهها سؤالات زیادی از شما خواهند داشت. ما سعی کردهایم تعدادی از مهمترین این سؤالات را برای شما فهرست کنیم. دقت کنید که بچهها در هر سنی که باشند شما باید با زبان خودشان و با صبر و شکیبایی به سؤالاتشان پاسخ دهید. البته شما ممکن اسـت پاسخ بعضی از سؤالات را ندانید یا نتوانید برای آنها توضیح دهید. این را صادقانه به آنها بگویید، احتمالا آنها درک خواهند کرد.
چه موقع میتوانم پدر/ مادر را ببینم؟
مادر، وقتی من در خانه هستم، آیا اجازه میدهید که شبها تا دیروقت بیدار بمانم، مثل زمانی که در خانه پدر هستم؟
نظر مادربزرگ در اینباره چیست؟
اگر من قول بدهم که تا آخر عمرم واقعا بچه خوبی باشم، با هم آشتی میکنید؟
پدر/ مادر چرا ما را ترک میکنید؟
آیا پول توجیبی من تغییر خواهد کرد؟
چرا شما بهخاطر اشتباهات و مشکلات خودتان میخواهید ما را عذاب بدهید؟
زمان تعطیلات آیا باز هم به مسافرت خواهیم رفت؟
وقتی قرار اسـت از هم جدا شوید، چطور میتوانید بگویید که ما را دوست دارید؟
آیا من میتوانم انتخاب کنم که با چهکسی زندگی کنم؟
چهکسی در انجام دادن تکالیف مدرسه به من کمک میکند؟
طلاق پیشنهاد کدامیک از شما بود؟
چهکسی مقصر اسـت؟
کارهایی که پس از گفتن خبر طلاق باید انجام دهید
در این شرایط اهمیت دانستن اینکه شما بچهها را دوست دارید دوچندان میشود. پس سعی کنید با انواع گفتار و رفتار این موضوع را به آنان نشان دهید. زمانی را برای تنها بودن با بچهها، بازی کردن یا گردش رفتن با آنها اختصاص دهید و بیشتر مراقب احساسات آنها باشید.
سعی کنید به بچهها تفهیم کنید که طلاق شما قطعی اسـت و امکانی برای بازگشت وجود ندارد. احتمال بازگشت به زندگی پدر و مادر در ذهن بچهها باعث احساس بلاتکلیفی و وضعیت احساسی نامناسبی میشود که شما با تفهیم قطعیت طلاقتان میتوانید از این احساس نامناسب جلوگیری کنید.
به خاطر داشته باشید که بههرحال شما از همسرتان جدا شدهاید و دیگر زندگی گذشته شما پایان یافته، اختلافات را کنار بگذارید و برای تربیت صحیح فرزندانتان با یکدیگر همکاری کنید. البته توجه داشته باشید که شما باید در برابر بچهها، رفتاری محترمانه اما جدی داشته باشید. رفتار صمیمانه شما با هم به امیدواری بیهوده بچهها به زندگی مجدد شما با هم میانجامد و آنها را دچار بلاتکلیفی میکند.
بار ذهنی طلاق شما بر دوش بچهها سنگینی میکند. برای اینکه این بار را از دوش بچهها بردارید، به آنها تأکید کنید که هیچ نقشی در طلاق شما نداشتهاند برای نرسیدن اوضاع به چنین وضعی هیچ کاری نمیتوانسته بکنند و طلاق تصمیمی اسـت که شما و همسرتان شخصا به آن رسیدهاید.
با معلمین و اولیای مدرسه یا مهدکودک در تماس باشید. اکثر آنها با درک گرفتاری شما، خوشحال خواهند شد تا ایدهها و نظرات خود را با شما در میان بگذارند. آنها همچنین میتوانند اطلاعات خوبی در مورد رشد کودک و مسائل و مشکلات او پس از طلاق در اختیار شما بگذارند.
در اسرع وقت هر دو خانه را مرتب و آراسته کنید و سعی کنید زندگی به روال عادی برگردد. بچهها در هر سنی که باشند به قوانین مشخص برای زندگی و تربیت احتیاج دارند. سعی کنید زندگی را به روال گذشته برگردانده و این قوانین را اجرا کنید.
به بچهها اجازه بدهید احساساتشان را بیان کنند و در برابر احساسات آنها نسبت به والد دیگر موضعگیری نکنید. به هیچ وجه از همسرتان بدگویی نکنید و او را بهعنوان پدر یا مادر فرزندتان محترم بشمارید.
بچهها باید بدانند در هر شرایطی چگونه میتوانند به شما یا همسرتان دسترسی داشته باشند و مطمئن باشند که هر وقت بخواهند، هرچند با تأخیر، اما میتوانند پدر یا مادر خود را ببینند.
لطفا این اشتباهات را مرتکب نشوید
بدترین کاری که شما میتوانید بکنید این اسـت که یک روز صبح که فرزند دلبندتان از خواب برمیخیزد به او بگویید پدر یا مادرش از این خانه رفته و دیگر برنمیگردد. در چنین موقعیتی کودک علاوه بر اینکه علت رفتن پدر یا مادر را نمیداند دیگر اطمینانی هم به ماندن والدی که در کنار اوست هم نمیتواند بکند؛ یعنی به لحاظ روحی امنیت ذهنی داشتن پدر و مادر، هر دو را توأمان از دست میدهد و این ضربه بزرگی به کودک وارد میکند. اشتباهات دیگری که شما باید سعی کنید مرتکب آنها نشوید اینهاست:
- پرسیدن سؤال از فرزندانتان، مخصوصا درباره زندگی شخصی همسر سابقتان - لغو قرارهای ملاقات با بچهها بهگونهای که فکر کنند برای شما مهم نیستند.
- برگزاری مناسبتهای ویژه و جشنهای مهم با همان سبک و آیین قدیمی، بهگونهای که غیبت یکی از والدین بیشتر به چشم بیاید.
- خریدن هدایایی که میدانید همسر سابقتان را ناراحت میکند و بچهها را در وضعیت دشواری قرار میدهد.
- قرار دادن همسر سابقتان در مقابل بچهها یا ابراز خصومت و دشمنی نسبت به او
- استفاده از بچهها بهعنوان پیامآور و جاسوس
- استفاده از بچهها بهعنوان سنگ صبور و محرم اسرار
- سختگیری نسبت به دیدن پدر یا مادری که دور از فرزند زندگی میکند.
بهخاطر این چشمان معصوم
به چشمهای فرزندتان نگاه کنید. این چشمها، آن چشمهایی نیستند که شما میخواستید از او ببینید. به زندگی دو پاره شده او دقت کنید. قطعا این آن چیزی نیست که شما بخواهید برای پاره جگرتان بسازید. یکبار دیگر و با نگاهی جدید نگاه کنید؛ بهخاطر چشمان اشک بار دخترکتان؛ بهخاطر غرور جریحهدار شده پسرتان؛ بهخاطر مهری به نام «فرزند طلاق» که تا ابد بر پیشانی فرزندانتان خواهد خورد.
آیا از همه ظرفیتهای اطرافتان استفاده کرده اید؟ آیا از بهترین مشاوری که میتوانستهاید به آن دسترسی داشته باشید کمک گرفتهاید؟ آیا از صمیم قلب به خدا و ائمه اطهار متوسل شدهاید؟ آیا از کمک خانوادهها استفاده کردهاید؟ یکبار دیگر نگاه کنید. شاید هنوز راهی باقی مانده باشد. شاید هنوز چراغ امیدی در این شرایط سخت روشن باشد.
ایمان داشته باشید که پشت دروازههای طلاق هم زندگی آرمانی چشمانتظار شما نیست و سختیها یکباره از بین نخواهند رفت. یکبار دیگر از نو شروع کنید؛ بهخاطر این چشمان معصوم...
وبسایت الو دکتر: یک قرار ملاقات بسیار مهم وجود دارد که نباید آن را نادیده بگیرید و آن قرار با یک متخصص تغذیه به صورت سالانه اســت. کاری را که چشمپزشک برای چشمهای شما میکند، متخصص تغذیه برای سیستم گوارش و بدن شما انجام میدهد تا اطمینان یابید که از مواد غذایی سالمی استفاده میکنید. حالا چه به دنبال کاهش وزن و چه دنبال یک رژیم غذایی سالم باشید. هر کسی باید در تقویم سالانهاش روزی را به ملاقات با متخصص تغذیه اختصاص دهد، اما علائمی وجود دارد که با مشاهده آنها باید سریعا به یک متخصص تغذیه مراجعه کنید.
قبل از اینکه چند ماده غذایی را از رژیم غذایی خود حذف کنید، بهتر اســت با یک متخصص تغذیه مشورت کنید. حقیقت این اســت که هر کسی میتواند خود را یک متخصص تغذیه بنامد، اما لقب R.D. تنها به کسانی داده میشود که از تجربه بینالمللی برخوردار باشند. یک متخصصR.D. میتواند تشخیص دهد که علائم شما به دلیل آلرژی اســت یا صرفا نشانه عدم تحمل چیز دیگری اســت.
۲. نامنظم هستید
به گفته بسیاری از پزشکان، هر فرد باید یک یا دو بار در روز اجابت مزاج کند. بنابراین، اگر یکی دو روز اخیر را بدون اجابت مزاج گذراندهاید، بهتر اســت به یک متخصص تغذیه مراجعه کنید. اگر هنوز متقاعد نشدهاید که به یک متخصص مراجعه کنید، بهتر اســت رژیم غذایی خود را بررسی کرده و تغییراتی در آن اعمال کنید.
۳. وقتی لبنیات میخورید، معدهتان در هم میپیچد
باد معده، نفخ و اسهال از مشکلات رایج گوارشی هستند که به مصرف انواع محصولات لبنی نسبت داده میشوند. ممکن اســت قادر به تحمل لاکتوز نباشید. شدت عارضه عدم تحمل لاکتوز به دوز مصرف محصولات لبنی بستگی دارد؛ یعنی اگر چند قاشق چایخوری بستنی بخورید، ممکن اســت دچار مشکل نشوید. اما اگر زیادهروی کنید، حالتان بد خواهد شد. متخصص تغذیه به شما کمک میکند که انتخابهای سالمی داشته باشید. همچنین به شما میگوید چه نوع و چه مقدار محصولات لبنی مصرف کنید.
۴. تمام رژیمهای لاغری را امتحان کردهاید...
... و هرگز به نتیجه دلخواهتان دست نیافتهاید. یا پس از کاهش وزن سریعا دوباره اضافه وزن پیدا میکنید. مشکل هرچه باشد، یک متخصص تغذیه کمک خواهد کرد که از پس آن بربیایید. او به شما کمک میکند که با اعمال چند تغییر ساده در سبک زندگی خود نتیجه بگیرید، بدون آنکه به دنبال کردن یک رژیم غذایی خاص محتاج باشید. یک متخصص آموزشدیده به شما در یادگیری عادات و رفتارها کمک میکند و شما را با پشت پرده سوختوساز مواد غذایی در بدن آشنا میسازد. بنابراین، میتوانید با رعایت تعادل در انتخاب مواد غذایی دائما در مسیر تناسب اندام باشید.
یک متخصص تغذیه با وادار کردن شما به رعایت یک رژیم غذایی متعادل کمک میکند که از شدت علائم موجود بکاهید. سعی کنید سریعا به یک پزشک متخصص مراجعه کنید تا مطمئن شوید مشکل از جای دیگری آب نمیخورد. به علاوه، نوع غذاهایی که میخورید نیز در این امر دخیل اســت. ریفلاکس معده هم از جمله مشکلاتی اســت که علائم را تشدید میکند.
۶. متوجه تغییراتی جدی در سطح گرسنگی خود شدهاید
اشتهای کم یا خیلی زیاد میتواند حاکی از یک مشکل جدی باشد. در این موارد، متخصص تغذیه با مشورت یک پزشک عمومی به معاینه شما خواهد پرداخت. در هر حال، مراجعه به متخصص تغذیه اولین قدمی اســت که باید در مسیر درمان بردارید.
۷. مبتلا به کلسترول بالا تشخیص داده شدهاید
با راهنماییهای یک متخصص تغذیه، پی میبرید که باید از چه خوردنیهایی استفاده کنید تا سطح کلسترول خونتان را پایین بیاورید و دچار بیماریهای قلبی و سکته نشوید. با این حال، حتی اگر کلسترول بالا ندارید، میتوانید از راهنماییهای یک متخصص تغذیه برای حفظ سطح کلسترول خونتان استفاده کنید.
وسط هفته، به اصطلاح شاخ هفته را می شکند و پنجره ی آخر هفته را به روی ما باز می کند. به همین خاطر برای بسیاری از ما وسط هفته ها در مقایسه با آغاز هفته حس بهتری دارند. اما در کل وقتی پای مقایسه در میان باشد همه ی روز های هفته در برابر آخر هفته یکسان و غیر قابل مقایسه خواهند بود.
بسیاری از ما به شکل منحصر به فردی یاد گرفته ایم از شنبه ها بترسیم. درست اسـت که شنبه ها دوباره ما را وارد یک هفته ی کاری دیگر می کنند، اما نشانه ی شروعی تازه هم هستند. به نظر می رسد شواهد ظریفی نیز وجود دارند که نشان می دهند مغز ما در آغاز هفته نسبت به روز های دیگر آمادگی بیشتری برای تصمیم گیری دارد. در ادامه به شما خواهیم گفت برای آنکه هر زمان نیاز داشتید بتوانید این توانایی را در خود احیا کنید چه کار باید انجام دهید.
بررسی های هوشمندانه ی محققان دانشگاه پنسیلوانیا نشان داده اند جستجوی کلمه ی «رژیم» روی گوگل، مراجعه به باشگاه، و پیگیری اهداف شخصی، شنبه ها به اوج خود می رسند. تاریخ های مشخص دیگری نیز روی تقویم اثرات مشابهی دارند، مثل سال نو، آغاز سال تحصیلی، یا روز تولد. تیم دیگری از محققان نیز متوجه شده اسـت جستجو برای راه های ترک سیگار روی گوگل نیز در روز های شنبه به بیشترین میزان خود می رسد. به نظر می رسد «از شنبه» برای همه ی انسان های روی زمین معنای مشابهی دارد.
ما با جدا کردن یک برهه ی زندگی مان از برهه ی دیگر، قادریم از شکست هایی که در گذشته تجربه کرده ایم آزادانه تر عبور کنیم و به آینده بنگریم
محققان دانشگاه پنسیلوانیا مطمئن نیستند چرا اول هفته ها چنین اثر مثبتی روی ما دارند. تصور آنها این اسـت که ما با جدا کردن یک برهه ی زندگی مان از برهه ی دیگر، قادریم از شکست هایی که در گذشته تجربه کرده ایم آزادانه تر عبور کنیم و به آینده بنگریم. محققان حدس می زنند نقاط عطف مذکور، باعث می شوند از روزمرگی خارج شویم و به تصویر بزرگ تر زندگی مان نگاه کنیم. به نظر می رسد شنبه ها، تمایل ما برای کنار گذاشتن تعارفات و اندیشیدن به پیشرفتی که داشته ایم بیشتر می شود و تلاش می کنیم ببینیم نردبانی که به عنوان نردبان ترقی از آن بالا می رویم، اساساً به دیوار درستی تکیه دارد یا خیر.
این برای موفقیت شخصی و شغلی ما حیاتی اسـت که برای مدتی، از جزئیات زندگی چند قدم عقب بکشیم. این مدت باید به اندازه ای باشد که بتوان لزوم یک تغییر مسیر احتمالی را در آن بررسی کرد. مشکل اینجاست که به ندرت شانس چنین موقعیتی را پیدا می کنیم.
شاید کمتر به این موضوع توجه کرده باشید، ولی ما هر روز با بی نهایت تصمیم احتمالی احاطه می شویم، بدون آنکه از وجودشان آگاه باشیم: امروز به اینکه سر کار بروید یا در منزل بمانید و مرخصی استعلاجی بگیرید فکر کردید؟ به اینکه به خیریه ی همیشگی کمک بکنید یا نه فکر کردید؟ به اینکه ساعت ده صبح به مادرتان زنگ بزنید یا نه فکر کردید. اصلاً به اینکه به او زنگ بزنید یا نه فکر کردید؟
مغز ما معمولاً روی حالت عملکرد خودکار اسـت و اساساً به تصمیم هایی که می توانیم بگیریم فکر نمی کند
پاسخ شما به اغلب پرسش هایی از این دست احتمالاً منفی اسـت. اکثر مواقع اینطور نیست که تصمیمی مبنی بر انجام ندادن کارهای فوق بگیریم؛ مثلاً سر کار نرویم، یا به خیریه کمک نکنیم، یا به والدین خود زنگ نزنیم. ما بیشتر مواقع در مورد هیچ یک از اینها تصمیم نمی گیریم. در واقع مغز ما معمولاً روی حالت عملکرد خودکار اسـت و اساساً حواسمان به این موضوع نیست که می توانیم چنین تصمیمی هم پیش روی خود داشته باشیم.
ریچارد بندلر، متخصص NLP نیز در کتاب خود به نام «راهنمای ایجاد تغییر با استفاده از خلسه» این حالت خودکار مغز را نوعی خلسه ی ذهنی می داند و می گوید مغز ما در طول روز به طور پیوسته در حالت خلسه قرار دارد و تنها از خلسه ای به خلسه ی دیگر می رود؛ مثلاً از خلسه ی کار، به خلسه ی رانندگی، و سپس خلسه ی تماشای تلویزیون الی آخر.
تمایل رفتاری ما برای همراه شدن با جریان روزمره ی زندگی، بازتاب دهنده ی یک حقیقت بنیادی درباره ی ساختار مغز ماست. از ۱۰ میلیارد بیت اطلاعاتی که مغز هر یک از ما در هر ثانیه پردازش می کند، تنها حدود ۵۰ بیت، یا به بیان دیگر ۰.۰۰۰۵ درصد از آنها به تفکر آگاهانه و عامدانه اختصاص دارند. مغز ما به گونه ای فرگشت یافته که از تصمیم گیری های مداوم و پشت سر هم اجتناب و در عوض روی حالت خودکار به وظایف خود رسیدگی کند.
تنها ۰.۰۰۰۵ درصد از اطلاعاتی که مغز ما در هر ثانیه پردازش می کند به تفکر آگاهانه و عامدانه اختصاص دارد
این یعنی مغز ما به بیان ساده قابلیت بررسی دریای انتخاب های احتمالی که در هر لحظه پیش روی خود داریم را ندارد و نمی تواند آگاهانه و عامدانه تک تک انتخاب هایی که می توانیم داشته باشیم را پردازش کند. در عوض وظیفه ی اکثریت قریب به اتفاق تصمیم گیری های رفتاری ما را به ناخودآگاهمان می سپارد.
مغز ما برای آنکه بتواند تشخصی دهد کی باید خود را در حالت تصمیم گیری عامدانه قرار دهد، به طور پیوسته واقعیتی که مشاهده می کنیم را با آنچه انتظار داریم مشاهده کنیم مقایسه می کند. وقتی پیش بینی ما با واقعیت در تضاد قرار می گیرد و در نتیجه متوجه مشکل یا تهدیدی می شویم، آن بخش ۵۰ واحدی خودآگاه مغز ما وادار می شود پا به میدان بگذارد و دست به کار شود.
بخش جالب تحقیقاتی که انجام شده به همینجا مربوط می شود. به دلیلی، روز آغازین هفته (و نیز ماه، سال و غیره) آن قدر توجه ما را به خود معطوف می کند که به خودمان می آییم، و با کمی درنگ سعی می کنیم بفهمیم در مسیر درست قدم بر می داریم یا خیر. چنین روز هایی، ما را بر آن می دارند با تصمیم هایی مواجه شویم که در حالت عادی ممکن اسـت از کنارشان رد شویم و آنها را نادیده بگیریم. این فرصت مهمی اسـت برای آنکه رفتار خود را، هم در محل کار و هم در منزل بهبود ببخشیم.
این سؤال که آیا ما انسان ها عقلانی رفتار می کنیم یا غیر عقلانی، از دوران طفولیت فلسفه بحث برانگیز بوده اسـت. اما این بحث ها اخیراً به سمت تمرکز روی سؤال دیگری کشیده شده اند: اینکه آیا تصمیماتی که با تفکر گرفته شده اند بهتر از تصمیماتی هستند که از طریق میانبر های کارآمد ذهنی گرفته می شوند؟
به نظر می رسد تمایلی طبیعی برای تأمل و تفکر در ابتدای هر بازه ی زمانی جدید وجود داشته باشد
یک سؤال اساسی تر نیز می تواند این باشد: اگر تهدید یا اتفاق غیر منتظره ای در کار نباشد، چه چیزی می تواند در وهله ی اول ما را از وجود انتخابی که می توانیم داشته باشیم آگاه کند؟ دانشمندان هنوز در حال بررسی این موضوع هستند، اما به نظر می رسد تمایلی طبیعی برای تأمل و تفکر در ابتدای هر بازه ی زمانی جدید وجود داشته باشد.
شاید با خلق وقفه های عامدانه در زندگی روزمره، بتوان این حالت را در وجود خود تقویت کرد. شاید به جای آنکه برای تفکر منتظر شنبه یا آغاز سال نو باشیم، لازم باشد هر روز برای مدتی خود را از جریان روزمره ی زندگی کنار بکشیم و به تصمیماتی که می توانیم بگیریم خوب فکر کنیم؛ چه کوچک، چه بزرگ، و سپس تصمیم خود را عملی کنیم.
رسیدن به موفقیت های بسیار در زندگی فرایندی تدریجی و مداوم اســت. عطش موفقیت برای خیلی از ما تا سر حد جنون پیش می رود و حتی فکر شکست در این مسیر نیز غیر قابل تحمل اســت. از آنجایی که این طرز تفکر می تواند تمام هوش و حواس شما را به پیروز شدن معطوف کند، عدم توانایی در هضم شکست های احتمالی، بزرگ ترین مانع برای درس گرفتن و ادامه ی راهی خواهد شد که در آن قدم گذاشته اید و این می تواند زندگی هر کسی را برای همیشه تغییر دهد.
خیلی ها با علم به اینکه شکست های احتمالی و نا امیدی جزئی از مسیر موفقیت هستند قدم در این راه می گذارند، با این حال در مواجهه ی حقیقی با این شکست ها خود را می بازند و نمی دانند قدم بعدی شان چه باید باشد. اما، شکست، با تمام درد و رنجی که برای انسان دارد، می تواند ناباورانه سبب ساز حرکت به سمت جلو و رسیدن به موفقیت های بزرگ تر باشد.
تمایلی که به بازیابی سریع از آثار و تبعات شکست های بزرگ و مهم در درون افراد وجود دارد طبیعی و قابل درک اســت. اما لازم اســت با اتفاقاتی که در پی یک شکست مهم در زندگی انسان رخ می دهند با صبر و فراست برخورد کرد. صبر و تفکر منطقی، دو عنصری هستند که برای پشت سر گذاشتن موانع و آثار مخرب شکست، به شدت مورد نیاز خواهند بود.
در ادامه توصیه هایی را از نظر خواهید گذراند که به شما کمک می کنند هنگام مواجهه با شکست، خود را نبازید و برای شروعی دوباره و رسیدن به موفقیت آماده شوید:
بسیاری از کسانی که با شکست مواجه می شوند بلافاصله تلاش مجدد را شروع می کنند و به دنبال راه های جایگزین برای ادامه ی راه از همان نقطه ی شکست، و حتی معجزه ای می گردند که بتواند اوضاع را به شرایط مطلوب بازگرداند. این مرحله، مرحله ی انکار اســت و باعث می شود نتوانید درک درستی از موقعیت حقیقی خود داشته باشید. در عوض برای هضم اتفاقی که افتاده و موقعیت فعلی به خودتان زمان بدهید؛ این کار برای آغاز فرایند بازیابی شما لازم اســت.
پذیرفتن نا امیدی و اتفاقاتی که علی رغم میل شما در مسیر رسیدن به نتیجه ی دلخواهتان رخ داده، در درازمدت بسیار مفید خواهد بود. لازم اســت در کنار این پذیرش به خودتان یادآور شوید اگر این بار و به این شکل به نتیجه نرسیده اید، به معنای آن نیست که تمام آنچه انجام داده اید بی نتیجه مانده اســت. آنچه که روی داده را بپذیرید، خود را در مسیر تلاش مجدد قرار دهید، و این تجربه را پشت سر بگذارید.
برنامه ی استراتژیک شما در پی شکست می تواند دو حالت داشته باشد: یک اینکه چیزی شبیه همان برنامه ی قبلی باشد، و دو اینکه برنامه ای بریزید که به طور اخص علت شکست برنامه ی قبلی تان را برطرف کرده باشد. برنامه ریزی قبلی شما آنطور که می خواستید پیش نرفت، و این یعنی باید همه چیز را با جزئیات بیشتر بازنگری کنید. با کمی تحقیق و صداقت (به ویژه با خودتان) به راحتی می توانید نقطه ای که همه چیز از آنجا به بیراهه رفته را شناسایی کنید.
می توانید در این مرحله طرح کوتاه مدتی را دنبال کنید تا اوضاع کمی به حالت عادی برگردد و در عین حال، تصویر بزرگ تری در ذهن خود مجسم کنید که در نهایت شما را به هدف نهایی تان برساند.
راهنمایی گرفتن از یک راهنمای دارای صلاحیت، به ویژه در زندگی حرفه ای های خودساخته نقش پر رنگی دارد. اگر کسی را ندارید که راهنمایی تان کند، حتماً به فکر پیدا کردنش باشید. یک راهنمای کارآزموده و با تجربه، اکثر اشتباهاتی که ممکن اســت در این برهه از زندگی خود مرتکب شده باشید را پشت سر گذاشته اســت. راهنمای خود را در جریان امور قرار دهید تا او نیز بتواند راهنمایی درستی به شما ارائه کند.
اینکه فرصتی خارق العاده برای تحقق خواسته ها و آرزوهایتان پیدا کنید، اما اوضاع آنطور که می خواهید پیش نرود، معنایش این نیست که دنیا به آخر رسیده اســت. از درهایی که به رویتان باز می شود بهره بگیرید و آنها را نقطه ی آغاز یادگیری خود قرار دهید. با این کار می توانید نقاط ضعف و ایرادات نقشه ی قبلی تان را شناسایی و برطرف کنید.
پشتکار همیشه به نفع شما عمل می کند؛ با پشتکار، تلاش کافی، ذهنی باز، اعتماد به نفس و نگرشی مثبت می توان هر پاسخ منفی را به مثبت تبدیل کرد.
تقریباً تمام کارآفرینان و حرفه ای هایی که به موفقیت های بزرگ رسیده اند، در برهه یا برهه هایی از زندگی خود با شکست روبرو شده اند و فشار و نا امیدی ناشی از آن را تجربه کرده اند. گفتنش آسان تر از انجام دادنش اســت، اما به خاطر داشته باشید که بدون تلاش و زحمت، پیشرفتی حاصل نمی شود.
مسیر پیش روی شما ممکن اســت هنگام تجربه ی شکست، برایتان مبهم و نامشخص باشد. اما با تلاش، امید، پشتکار، و البته کمی اقبال، همه چیز تغییر خواهد کرد.
خوردن هیجانی را متوقف کنیم: یک لیست ۵ ×5 بنویسید
حواس پرتی، در فرهنگ ما سرزنش بدی به دنبال دارد. این مورد با رفتارهای بدون تفکر و تعقل مانند: پیام دادن هنگام رانندگی یا رانندگی بدون توجه و تمرکز مرتبط اســت. اما حواس پرتی – زمانیکه به معنی هدایت مجدد توجه در یک مسیر متمرکز و هدفمند باشد – میتواند یکی از بهترین اسلحهها در مقابل خوردن هیجانی باشد.
این تمرینات را انجام دهید: یک تکه کاغذ بردارید و ۵ لیست سریع از 5 آیتم بنویسید: به ۵ نفر که می توانید، زمانی که احساس نا امیدی، خشم، ناراحتی میکنید تماس بگیرید، ۵ راه جهت کسب آرامش (مثلاً دوش آب سرد و یا آب گرم) بگیرید،۵ مکان جهت آرام شدن (مثلاً ایوان یا تراس منزل شما)، ۵ مورد که در هنگام داشتن استرس میتوانید به خود بگویید …. این لیست را روی یخچال و یا کابینت آشپزخانه بچسبانید. دفعات بعد که برای خوردن غذا جهت آرام کردن خود تحریک شدید به این لیست نگاه کنید و یکی از این ۲۵ مورد را انتخاب کرده و آن را برای ۵ دقیقه انجام دهید و مطمئن باشید که این مورد توجه کامل شما را جلب میکند.
قلمرو احساسات را در مقابل خود طرح ریزی کنید
گاهی اوقات در پایان تعطیلات هفتگی، با خود خلوت کنید و یک تکه کاغذ و خودکار بردارید و مسیر خود را برای هفته بعد طراحی کنید. بدون خیابانها و بزرگراهها، یک نقشه سخت که شامل تمام ایستگاههای طراحی شده شما باشد( کار، جلسه اولیاء در مدرسه، قرار با دکتر، دیدن تئاتر با خانواده) و تا حد امکان مسیرهای انحرافی (رفتن به سوپرمارکت، دویدن در تفرجگاه) را طراحی و برنامه ریزی کنید.
سپس یک مورد را که نشان از خوردن هیجانی اســت را انتخاب کنید. طراحی و داشتن یک نقشه برای هفته که به طور شفاف رویدادهای مشکل ساز را شناسایی کرده باشد ممکن اســت به شما کمک کند تا از آنها آگاه شوید. دکتر آلبرز می نویسد : از قبل برنامه ریزی کنید. اگر میدانید به دلیل استرس به خوردن تمایل دارید، برای مثال به منوهای رستورانها نگاهی کرده و غذای خوشمزهایی انتخاب کنید که انتخابی سالم باشد اما پرخوری نکنید.
درون بدن خود را خشک و تمیز کنید
همه میدانیم تنفس عمیق هنگام داشتن استرس نظر خوبی اســت، اما آن را به روش دیگری انجام دهید. دکتر آلبرز این روش جالب و دیدنی را پیشنهاد میکند: عمل دم را به شکل عمیق انجام دهید، سپس شکل یک شیشه پاک کن را تصورکنید ( بله، مانند همان چیزهایی که جهت پاک کردن شیشه ماشین و یا پنجره منزل استفاده میکنید) جایی در مقابل سر شما، سپس به شکلی که آن را تصور کنیدکه بدنتان را تمیز میکند و به آرامی تنفس را بیرون دهید. تمام نگرانیهای خود را از سر تا پا با این کار پاک کنید و این کار را ۳ بار انجام دهید.
با خود مانند یک شخص سلطنتی صحبت کنید
خوردن هیجانی اغلب با انتقاد از خود همراه اســت، همراه با صدای درونی که با پیامهای مسموم مانند: من بازنده هستم یا من هیچ کاری را درست انجام نمیدهم یا چه زمانی یاد خواهم گرفت با یاس و نا امیدی مقابله کنم میباشد که شما را مستقیماً به نزدیکترین محل جهت خوردن غذا میبرد.
بدن خود را رها کنید
راههای مختلف بسیاری وجود دارد که با آنها میتوانید بدن خود را تکان و تغییر دهید. یک تکه یخ بردارید و آب شدن آن را در بین انگشتان خود ببینید، به تکهای از لیمو ترش یا گریپ فروت گاز بزنید، دستان خود را در زیر آب سرد یا آب گرم نگاه دارید، یکی از پاشنههای پای خود را بر کف زمین فرو کنید، روی صندلی بنشینید و دستههای آن را محکم بگیرید و رها کنید.
نگرانیهای خود را پشت در قراردهید
بسیاری از ما عادت خوبی هنگام رسیدن به منزل نداریم، وسایل خود را روی زمین قرارداده و سریعاً به آشپزخانه میرویم تا احساسات و هیجانات خود را با کیک قهوه یا باقیمانده پیتزا آرام یا سرکوب کنیم. یک عادت جدید هنگام رسیدن به منزل ابداع کنیم: به محض اینکه به خانه رسیدیم کفشها و متعلقات دیگر را کنار گذاشته و بلند بگویید (من مشکلات را اینجا می گذارم).
سپس عادت رفتن به آشپزخانه را با یک فعالیت بدون خوردن غذا که برای شما تفریح و لذت را به همراه دارد را مانند: نواختن موسیقی، به آغوش کشیدن حیوان خانگی، نگاه کردن منظره بیرون از پنجره و تحسین کردن آن را انجام دهید. این کار را هرروز در چند هفته انجام دهید تا با روش خود راه و رسم جدیدی را خلق کنید.