ذات نایافته از هستیبخش *** کی تواند شود هستی بخش (10)
اما این توجیه که نظم و شعور معلول ترکیب خاص اجزاء مرکب است، در نقد آن باید گفت اثر اجزاء مرکبات همان اثر عناصر آن است که از ترکیب چند عنصر به وجود آمده است، و این طور نیست که اثر مستقل از عناصر و از بیرون پدیدار گردد. در این صورت فهم و شعور به وجود آمده از مرکبات یا به اجزاء ذیشعور مرکب مستند است، در این فرض اشکال علت فاعلی هوشمندی آن عناصر تکرار میشود، یا به اجزاء فاقد شعور مستند است که در این صورت اشکال «فاقد شیء نمیتواند معطی شیء گردد» لازم میآید.
ممکن است برای توجیه نظم و افعال خارق العاده نباتات و حیوانات و حتی انسان به مسأله غریزه انتقال آن به نسل بعدی از طریق وراثت تمسک شود تا بدین سان نظم طبیعت توجیه شود. در نقد آن باید گفت با قطع نظر از اشکال انتقال چنین خصوصیات و اعمال خارقالعاده از طریق وراثت که دانشمندان علم وراثت مدعی آنند، سؤال و اشکال را به حیوان اولین میبریم که فاقد والدین است و نمیتوان اعمال آن را از طریق وراثت و ژنها توجیه کرد. در اینجاست که باید به وجود ناظم و طراح خارج از قلمرو طبیعت اذعان کرد.
در نقد استدلال منکران به پیدایش اَشکال مختلف منظم مانند بلور توسط طبیعت باید گفت، پیدایش شکلهای مختلف در طبیعت مانند شکل بلور یا ستارگان یا کوهها و طاقهای غار، معلول یک سری علل خاص طبیعت است که آن علل در طول زمان مدیدی موجب پدید آمدن آثار مختلفی شده است، پس تحقق آنها نیز بدون علیت نیست.
نکته دیگر این که آنها هر چند اَشکال عجیب هستند، اما تعریف نظم بر آنها صدق نمیکند، چون نظم عبارت از ترکیب اجزای یک مجموعه به منظور به دست آوردن یک غایت است. در این اَشکال اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن ارتباط مؤثر به منظور تحصیل غایت خاصی را ندارند لذا آن اَشکال دارای علل مختلف تکوینی هستند و به دلیل همین تعدد علل، ما شاهد شکلهای مختلف و نه واحد و منسجمی هستیم.
به دیگر سخن تکثر و اختلاف شکلهای بلور و طاقدیس ها خود دلیل بر این است که آنها هر چند علل تکوینی دارند، اما فاقد ناظم هوشمند به عنوان علت هستند.
فطری و ذاتی بودن یک امر دارای پارامترها و خصوصیاتی است که آن را از غیرذاتی تفکیک میکند، مثلاً محبت به ادامه ...
فطرت از ماده «فطر» اشتقاق یافته که در لغت عرب در معانی مختلف مانند ابتدا، اختراع، پاره کردن از طول و ادامه ...
مخالفان در تضعیف برهان نظم میکوشند نشان دهند که احتمال تحقق نظم بدون ناظم هر چند صرف احتمال است، اما ادامه ...
این برهان به دلیل سادگی از براهین مردمپسند و مورد توجه پیامبران است. پیشینه آن به افلاطون و ارسطو میرسد. ادامه ...
در نظر اولیه حرکت از مکانی به مکان دیگر در پاسخ سؤال فوق تعریف میشود. این پاسخ در تعریف حرکت درست اما ادامه ...
لب تشنه است بچه و چشم «رباب»، تر اما دلش از این همه پر التهاب تر لب تشنه است بچه و بیدار میشود چشمان ادامه ...
لای لای ای درد دلهایت به جانم لای لای ای کم بهار پر خزانم لای لای ای شب کنار گاهوارت آب و آتش آب و نانم ادامه ...
گاه میشد از لبم طوفان شروع گاه میبردم به گلبرگی کوع گاه میرفتم دو گام از خود برون گاه میکردم به اصل ادامه ...
نپرس حال دل داغدار و چشم ترم را شکسته صاعقه تازیانه بال و پرم را اگر فرات به دجله بریزد و بخروشد، نمینشاند ادامه ...
ماهنامه سفره ایرانی: تهیه سوپ ها تقریبا به اندازه خوردنشان ساده و آسان است. در اینجا به نکاتی اشاره می کنیم که سوپ های تان را لذیذ می کنند.
سوپ هویچ و لپه (ویژه گیاهخواران)
میزان سرو: 6 نفر
مواد لازم:
طرز تهیه:
1. پیاز نگینی خردشده را در روغن زیتون حرارت متوسط تفت دهید تا طلایی رنگ شود. هویج اسلایس شده را اضافه کرده و حرارت را کم کنید و در ظرف را بگذارید تا حدود 2 دقیقه بپزد. آب مرغ را اضافه کرده و اجازه دهید به جوش آید. سپس لپه پخته، نمک، پاپریکا و عصاره سبزیجات را اضافه کنید.
نکاتی درباره تهیه سوپ ها
هنگام تهیه سوپ های حاوی نودل، نودل را به صورت جداگانه نپزید و اجازه دهید با سایر مواد پخته و نرم شود و طعم و مزه مواد را بگیرد. نودل هایی که جداگانه پخته می شوند، طعم و مزه ندارند و هنگام اضافه شدن از هم جدا می شوند.
مواد لازم:
طرز تهیه:
1. قسمت سفید و سبز روشن تره فرنگی را خرد کنید، کره را در ظرف مناسبی روی حرارت گرم کنید. پیاز و تره فرنگی را در آن تفت دهید. هنگامی که نرم شدند، سیب زمینی نگینی خردشده و هویج درشت رنده شده را اضافه کرده و تفت دهید. سپس آب مرغ داغ و برگ آویشن را اضافه کنید. اجازه دهید مواد بپزند تا سبزیجات نرم شوند.
2. در این فاصله نان های تست را به ابعاد کوچک برش داده و در سینی فر پوشیده شده با کاغذ روغنی قرار دهید. روی آنها روغن زیتون بریزید و سبزیجات معطر خشک بپاشید و در فر از قبل گرم شده با دمای 200 درجه سانتیگراد (400 درجه فارنهایت) قرار دهید تا برشته و طلایی شوند.
میزان سرو: 4 نفر
مواد لازم:
طرز تهیه:
1. عدس پخته، هویج و سیب زمینی پوست کنده و خردشده را به همراه یک و نیم لیتر آب در ظرف مناسبی روی حرارت قرار دهید. برگ بو را اضافه کنید. پس از اینکه آب به جوش آمد، اجازه دهید مواد روی حرارت متوسط بپزند تا سبزیجات نرم شوند. برگ بو را خارج کرده و سوپ را در مخلوط کن بریزید و به صورت پوره ای یکدست درآورید. نمک و فلفل سیاه پودر شده بیفزایید.
2. هنگام پخت سوپ پیاز را نگینی خرد کرده و حدود 10 دقیقه در مقداری روغن روی حرارت ملایم تفت دهید تا نرم شود. گوشت چرخ کرده، نمک، فلفل و زیره را اضافه کرده و تفت دهید. مخلوط گوشت را ورز دهید و به گلوله های کوچکی شکل دهید. گلوله های گوشت را در کمی روغن تفت دهید و سپس به سوپ اضافه کرده و بلافاصله سرو کنید.
مواد لازم:
طرز تهیه:
1. مرغ را به ابعاد کوچک برش دهید. به آن نمک و فلفل زده و 2 الی 3 قاشق سوپ خوری آرد روی آنها بپاشید و کاملا مخلوط کنید. یک قاشق سوپ خوری روغن را در ظرف مناسبی روی حرارت گرم کنید و مرغ را در آن تفت دهید تا کمی برشته شود. پیاز نگینی خردشده را در یک قاشق سوپ خوری روغن باقیمانده تفت دهید تا طلایی رنگ شود. ظرف را از روی حرارت بردارید و پس از کمی خنک شدن مواد پاپریکا و سیر له شده را به آن اضافه کنید. 3 پیمانه آب افزوده و دوباره ظرف را روی حرارت قرار دهید.
2. مرغ تفت داده شده و برگ بو را اضافه کرده و در ظرف را بگذارید (آب باید 3 الی 4 سانتی متر روی مرغ را بگیرد). اجازه دهید سوپ روی حرارت ملایم حدود یک ساعت الی یک ساعت و نیم بپزد تا مرغ نرم شود. سیب زمینی ها را پوست کنده و نگینی خرد کنید و به مواد اضافه کنید. ساقه کرفس، هویج و برگ جعفری را اضافه کنید و پس از چند دقیقه فلفل دلمه ای هسته جدا و نگینی خردشده را بیفزایید. در صورت نیاز مقداری آب اضافه کنید. گوجه فرنگی پوره شده را افزوده و آرد، نمک، فلفل سیاه و فلفل قرمز پودرشده بزنید.
3. حدود 10 دقیقه دیگر به پخت مواد ادامه دهید تا سبزیجات نرم شوند. برگ بو را خارج کرده و بلافاصله سوپ را سرو کنید. قبل از سرو مقداری برگ جعفری خردشده روی سوپ بپاشید.
مجله آشپزی مثبت: اغلب ما بارها و بارها جوی پرک نیمه آماده را در سوپرمارکت ها و فروشگاه های بزرگ در بسته بندی های مختلف دیده ایم ولی نهایت استفاده ای که از آن می کنیم زمانی است که اهالی خانه هوس سوپ جو کرده اند و ما هم وقت نداریم که با جوی معمولی برایشان سوپ بپزیم. در حالی که این ماده پرخاصیت را می شود ماده اولیه بسیاری از انواع پوره هایی کرد که همراه با میوه ها و مغزهای مختلف یک میان وعده کامل و تقویت کننده است که باب طبع بچه ها و البته بزرگترهاست.
زمان آماده سازه 10 دقیقه. زمان پخت 40 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید. هلوها را بعد از شستوشو بگذارید تا کاملاً آب شان گرفته شده و خشک شوند، سپس آنها را بهصورت حلقههای باریک خرد کنید. تکههای هلو را داخل ظرف موردنظر بچینید. عسل را هم روی آنها بریزید. روی ظرف را بپوشانید و سپس آن را به مدت 35 دقیقه داخل فر قرار دهید.
2. بعد از زمان ذکرشده روی ظرف را بردارید، سپس تکههای گردو را داخل آن بریزید. ظرف را دوباره داخل فر قرار داده و 5 دقیقه صبر کنید تا گردوها برشته شوند.
3. در این فاصله زمانی پوره جو را مطابق دستور آماده کنید، سپس شکر را به آن اضافه کرده و هم بزنید. هلوهای پخته را از وسط نصف کنید و همراه با گردو به پوره اضافه کنید. مقداری از گردو و هلو های پخته را برای تزیین روی پوره کناری بگذارید .
از کجا بخریم
زمان آمادهسازی 10 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. سیبهای کمپوت را خرد کنید،چند تکه را برای تزیین کناری بگذارید و بقیه را همراه با کره، پودر دارچین و نیمی از عسل داخل تابه یا قابلمه بریزید و روی شعله ملایم اجاق گاز قرار دهید . فقط حواستان باشد که در طول مدت حرارت دادن باید مرتب مواد را بهآرامی هم بزنید. حدود 2 دقیقه صبر کنید تا کره آب شود، سپس آن را از روی حرارت بردارید.
2. در این فاصله زمانی پوره جو را آماده کنید، سپس مخلوط سیب و عسل و دارچین را اضافه کنید و هم بزنید تا مواد با هم مخلوط شوند.
یه جور دیگه
زمان آمادهسازی 5 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
1. یک قابلمه مناسب آماده کنید و شاتوت و شکر را در آن بریزید و آن را روی حرارت ملایم قرار دهید. این مخلوط را مدام هم بزنید تا شکر حل شود. بعد از اینکه شکر حل شد، حرارت را زیاد کنید تا مواد جوش بیاید، حالا حرارت را کم کنید و حدود 10 دقیقه صبر کنید تا مارمالادی از شاتوت حاصل شود.
2. در این فاصله زمانی پوره ساده را آماده کنید و کنار بگذارید. تکههای آناناس را در یک کاسه بریزید. تکههای نارگیل و شیر را هم به آن اضافه کنید. مواد را با هم مخلوط کنید، سپس پوره را اضافه کرده و هم بزنید.
یه جور دیگه
زمان آماده سازه 10 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. در یک قابلمه مخلوط شاتوت و تمشک را همراه با شکر بریزید. پودر وانیل را
هم اضافه کنید، سپس آن را روی حرارت قرار دهید. صبر کنید تا شکر حل شود.
حرارت را کم کرده و صبر کنید تا میوهها نرم شوند.
یه جور دیگه
زمان آمادهسازی 5 دقیقه. زمان پخت 25 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شود. آبِ پرتقال را بگیرید. پوست آن را هم ریز رنده کنید. در یک ظرف مناسب تکههای ریواس، رنده پوست پرتقال، آب پرتقال و شکر را بریزید و با هم مخلوط کنید. روی ظرف را بپوشانید و ظرف را به مدت 25 دقیقه داخل فر قرار دهید تا تکههای ریواس نرم شوند.
2. در این میان پوره جو را آماده کنید و در ظرفهای موردنظرتان بریزید. مخلوط ریواس را هم روی پوره بریزید. پسته خردشده را روی مواد بریزید و سپس سرو کنید.
فوت و فن:
فصل ریواس بهار است ولی اگر شما معمولا این سبزی خوشمزه را در فریزر خانه تان برای مصارف سالانه نگهداری می کنید ، آماده کردن این پوره عملی است.
زمان آمادهسازی 10 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. پوره جو را مطابق با دستور آماده کنید، سپس پودر کاکائو و تکههای شکلات سفید را در قابلمه حاوی بریزید و روی در کتری در حال جوش قرار دهید و مدام هم بزنید تا مواد خوب با هم مخلوط شوند. صبر کنید تا پوره خنک شود.
هفته نامه تجارت فردا: چرا برخی ملل، از سایرین مرفهترند و جوامع فقیرتر چگونه از فقر گذر
کردهاند و به رفاه بیشتری رسیدهاند؟ برای پاسخگویی به این سوالات، موسسه
لگاتوم در مدت 10 سال گذشته، اوضاع 149 کشور جهان را از طریق شاخص رفاه رصد
کرده است. یافتههای لگاتوم توضیح میدهد که چرا و چگونه، کشورهایی با
منابع مشابه، در مقایسه با همنوعان خود، بدتر یا بهتر عمل میکنند و عواملی
که پیشران یا مانع ارتقای رفاه در یک جامعه میشود، کدامند؟
فساد در جنوب اروپا
آیا درمان به اندازه بیماری خطرناک است؟
2000 سال از امپراتوری روم باستان میگذرد؛ حالا دیگر رم «شهر جاویدان» نام ندارد بلکه پس از رسوایی سال 2014، «پایتخت مافیا» نام گرفته است. رسوایی رم از پلاتزیو سناتوریو آغاز شد؛ جایی که شورای شهر رم -یکی از هفت شورای مهم این شهر- در دل آن قرار دارد. در این سال مطبوعات ایتالیا افشا کردند اعضای شورای شهر رم، با همدستی ماموران فاسد دولت، میلیونها یورو از بودجه خدمات دولتی را به جیب زدهاند.
فساد البته، مختص رم نیست. ایتالیا در مجموع از شاخصهای ضدفساد و حکمرانی مطلوب امتیاز خوبی نگرفته است و مطالعات اخیر نشان میدهد اغلب ایتالیاییها معتقدند فساد در دولت و کسبوکار کشورشان به طور گسترده وجود دارد. آیا به حالشان فرقی میکند؟ اکثر ایتالیاییها از زندگی خود راضیاند اما دومین اقتصاد بزرگ ناحیه یورو، در رتبهبندی کلی رفاه، پایینتر از 30 کشور نخست جدول قرار گرفته است. ساموئل هانتینگتون، دانشمند سرشناس علوم سیاسی میگوید، فساد میتواند سبب افزایش رفاه شود چراکه به افراد امکان میدهد، در یک نظام بوروکراسی ناکارآمد، به شیوه خود رشوهخواری کنند. گرچه این دیدگاه تا حدی درست است اما، یافتهها نشان میدهد فساد، با تضعیف اعتماد اجتماعی و اعمال قانون، پایههای رفاه را به شیوههای ویرانگری سست و فرسوده میکند.
در پی رسوایی «پایتخت مافیا»، شهردار در اکتبر سال 2015، از سمت خود کناره گرفت. هشت ماه بعد با پیروزی جنبش پنج ستاره در انتخابات شهرداریهای ایتالیا، ویرجینیا راجی جایگزین او شد. راجی در مورد دولتمردان فاسدی که پیش از او بر سر کار بودند، به آبزرور میگوید: «آنها رم را غارت کردند!» راجی تمام تلاش خود را به مبارزه با فساد معطوف کرده است که بیتردید سیاست درستی است. اما گفته میشود این سیاست بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی جنبش پنج ستاره است؛ ایدئولوژی اکولوژیک و ضدسرمایهداری که رفاه را در معرض خطر قرار خواهد داد.
فساد، رفاه را در جنوب اروپا تهدید میکند
تجربه گستردهتر در اروپای جنوبی، از اسپانیا گرفته تا یونان، نشان میدهد این دو سیاست -مبارزه با فساد و مقابله با سرمایهداری- اغلب دست در دست یکدیگر دارند. وقتی فساد در دولت و تجارت فراگیر است، مردم به سیاستمداران ضدساختاری نظیر راجی، یا احزاب ضدسرمایهداری که به آن تعلق دارند رای میدهند. بدین ترتیب با حمایت آنان از قانونگذاری، ملیسازی و مالیات بیشتر، محیط اقتصادی ایجاد میشود که مانع تجارت آزاد است.
گلدن داون (سپیدهدم طلایی)، حزب ضدجهانیسازی و فاشیست یونان، بر موج خشم عمومی سوار شد و در سال 2012 به پارلمان این کشور راه پیدا کرد. این حزب موفقیت خود را مرهون نارضایتی مردم از فساد مزمن، ریاضت اقتصادی و مهاجرت بود. گلدن داون به مردم وعده داد که هیچیک از اعضای آن، تعلق و رابطهای با دولت فاسد قبل نخواهند داشت. برنامههای این حزب برای کاهش زد و بندهای سیاسی و فساد، به دولتی کردن بانکها و منابع طبیعی یونان منجر شد.
آیا رفاه در ایالات متحده، رو به زوال است؟
همانگونه که نوبلیست مشهور پل ساموئلسون در بسیاری از کتابهای خود پیشبینی کرده بود، قدرت اقتصادی آمریکا، در برابر شوروی سابق کاهش پیدا نکرد. قدرت این کشور در برابر ژاپن هم کاهش نیافته است. اما به نظر میرسد، آمریکا رو به زوال است و این واقعیتی است که نمیتوان کتمان کرد. در سال 1976 و در جریان کمپینهای انتخاباتی، آگهی در تلویزیون پخش میشد که ادعا میکرد هرالد فورد رئیسجمهوری است که دوباره افتخار را به آمریکا باز خواهد گرداند. کمپین انتخاباتی رونالد ریگان در سال 1984 مدعی بود خورشید دوباره در آمریکا طلوع خواهد کرد. اکنون سال 2016 میلادی است و آمریکا، دونالد ترامپ را رو به روی خود دارد. مردی که میگوید دوباره آمریکا را مقتدر میکند! شاخص رفاه نشان میدهد، آمریکا رو به انحطاط نسبی است. گرچه این تصویر چندان هم نگرانکننده نیست اما بیتردید برنامههای ضدتجارت، ضدمهاجرت و ضددولتی ترامپ برای مقابله با این انحطاط، همهچیز را بدتر خواهد کرد. در واقع، این ترس از انحطاط و زوال در میان آمریکاییان بود که سبب شهرت و پیروزی ترامپ شد.
چرا رفاه آمریکاییان به رکود رسیده و حتی در حال زوال است؟
همه ما تصور میکنیم کشوری در حال پسرفت است که استانداردهای زندگی در آن در حال سقوط آزاد باشد، و جامعه رو به انحطاط. این نوع از زوال -زوال مطلق- چیزی است که امپراتوری روم باستان در سالهای پایانی خود تجربه کرد؛ جمعیت یکباره کاهش یافت، زیرساختها فروریخت و سرحدات امپراتوری به بخشهای مختلف تقسیم شد تا زمانی که دیگر چیزی از آن باقی نماند.
پوپولیسم، آمریکا را مقتدر نخواهد کرد
انحطاط، مولد پوپولیسمی است که رفاه آمریکا را به خطر میاندازد
مردم سطح رفاه را درک نمیکنند بلکه رویدادهای جاری زندگی است که به شدت روی آنها تاثیر میگذارد. خوشبختی ما در دوران رشد رفاه، چند برابر میشود و در مدت رکود یا کاهش رفاه، با سرعت بیشتری کاهش مییابد. مطالعهای که از سوی اقتصاددانان نوبلیست، دانیل کاهنمن انجامشده نشان میدهد ما در برابر باخت و شکست، بیش از منفعت پیروزی، حساس هستیم. باخت میتواند «مطلق» باشد، مانند آنچه روم باستان تجربه کرد، و میتواند «نسبی» باشد، مانند آنچه امروز شهروندان آمریکا تجربه میکنند.
گرچه آمریکا هنوز هم یکی از مرفهترین کشورهای جهان است اما رکود و توقف رفاه آن در مدت 10 سال گذشته، سبب نارضایتی گستردهای شده است. احساس زوال، رایدهندگان را افسرده و خشمگین کرده و در نتیجه بر جذابیت پوپولیستهایی نظیر ترامپ که با تضمین تغییرات بنیادی، وعده رهایی از رکود را به مردم میدهند، افزوده است.
اما رهاورد پوپولیسم برای مردم، چه از سوی ترامپ باشد چه دیگران، به جای زوال نسبی، زوال مطلق است: آمریکایی که مردم در آن آزادی کمتر و سرمایه اجتماعی ضعیفتری دارند؛ آمریکایی که ناامن است و در برابر تجارت خارجی بسته.
چرا پوپولیسم پایههای رفاه رو به رشد اروپا را به لرزه درآورده است؟
تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی مولد ترس و عدم تردید است، چیزی که پوپولیسم میتواند از آن بهرهبرداری کند.
مارگارت کنووان، نظریهپرداز سیاسی میگوید پوپولیسم «مانند یک سایه در تعقیب دموکراسی» است. در اروپای امروز اما، پوپولیسم تنها یک سایه نیست بلکه یک نیروی بدیمن و شوم است. چه از چپ رادیکال نشات گرفته باشد و چه از راست رادیکال، ظهور پوپولیسم، منطقهای را که زمانی مرفهترین نقطه جهان بود در معرض خطر بیثباتی قرار داده است.
گرچه رفاه در مدت 10 سال گذشته در این قاره، همواره رو به افزایش بوده است اما بسیاری از مردم احساس خشم میکنند و معتقدند به آنها خیانت شده یا نادیده گرفته شدهاند. تغییرات، حتی تغییرات مثبت میتواند سبب ناآرامی شود؛ به ویژه که اروپای پس از جنگ شاهد تحولات سریع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. گرچه جهانیسازی، سبب رشد اقتصادی منطقه شده اما، بسیاری از اروپاییان از فواید این رشد بهرهای نبردهاند. نابرابری در درآمد رو به افزایش است، بسیاری از افراد طبقه کارگر شغل خود را از دست دادهاند و بدتر از همه، کارشان به نیروی کار خارجی ارزانتر، تفویض شده است. پیشرفت سریع تکنولوژی، صنایع را دستخوش تحولاتی کرده که کارگران و سالمندان، مهارت و دانش لازم برای رقابت با آن را ندارند. بحران مالی سال 2008 نیز به تمام این رویدادهای نامطلوب دامن زده است. پس جای تعجب نیست که بزرگترین حامیان احزاب پوپولیست، از گروههای خاص جامعه هستند: فقرا، سالمندان و کارگرانی که احساس میکنند از سوی «نظام» کنار گذاشته شدهاند، یعنی «بازندگان جهانیسازی».
گرچه رفاه در مجموع، در اروپا رشد کرده اما برابری اقتصادی در رکود مانده است و این همان چیزی است که مردم تاثیر نامطلوبش را حس میکنند. فرانسه، دانمارک، انگلستان، اتریش و سوئد -تمام کشورهایی که رفاه مازاد تولید کردهاند و خود از مرفهترین کشورهای جهان هستند- در کنار رشد رفاه، شاهد کاهش برابری اقتصادی و در کنار آن افزایش محبوبیت احزاب پوپولیست بودهاند. حتی آلمان هم از این پدیده در امان نمانده است. رفاه یونان در مجموع به دلیل بحران قرضها و کاهش شدید کیفیت اقتصادی، دچار تنزل شده است. پوپولیستها، گرچه با وعده افزایش رفاه، کسب محبوبیت کردهاند اما در واقع با اقداماتی که سبب تضعیف سرمایهداری لیبرال و بازار آزاد اروپا شده، رفاه اقتصادی را به خطر انداختهاند.
علاوه بر این، جهانیسازی نهفقط اقتصاد، که جامعه اروپا را هم دستخوش تغییر کرده است. اروپا بیشازپیش دچار تنوع فرهنگی و سکولار شده و البته با فرهنگها، مذاهب و دیدگاههای جنسی مختلف، مدارای بیشتری پیدا کرده است. این تغییر را میتوان در افزایش امتیاز آزادیهای فردی در سراسر اروپا، به ویژه در اروپای غربی مشاهده کرد. اما همه از این تغییرات مثبت خشنود نیستند. پوپولیستهای جناح راست از احساس ترس و تردید مردم نسبت به تغییر هنجارهای اجتماعی سوءاستفاده میکنند و گسترش تروریسم در اروپا و بحران ادامهدار پناهجویان نیز هیزمی است که به آتش آنها ریخته میشود!
رهایی از بلای نفت
امارات متحده عربی، با گذر از اقتصاد وابسته به مواد خام، پیشگام رفاه شده است.
عربستان سعودی، زمانی قلمرو زندگی مرفه و آسان بود. شهروندان سعودی، نشسته بر دومین ذخایر عظیم نفتی جهان، از نعمت خدمات بهداشتی جامع، آب و برق یارانهای، و خیابانهایی پر از خودروهای شاسیبلند، لذت میبردند. در کشوری که بنزین ارزانتر از آب است، معدودی از افراد نگران مصرف نفت بودند و به لطف حقوق بیکاری سخاوتمندانهای که گاهبهگاه، با کمکهای نقدی ترمیم میشد، حتی نگران شغل خود هم نبودند.
حالا قیمت نفت به نصف میزان خود در دو سال قبل، تقلیل پیدا کرده است. با پیشبینیهای ناامیدکنندهای که برای قیمت نفت در 10سال آینده میشود، پادشاهی عربستان با کسری بودجهای معادل 20 درصد تولید ناخالص ملی، روبهروست. این واقعیت نشان میدهد، سود حاصل از نفت خام میتواند ثروت تولید کند اما، رفاه نه. عربستان گرچه در میان 11 کشور ثروتمند جهان قرار دارد، اما در شاخص رفاه لگاتوم، در رتبه 85 جهان قرار گرفته است؛ یعنی پایینترین جایگاه در میان شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس. عربستان اکنون یکی از منابع «کسری رفاه» دنیاست که هشدار میدهد سیاست تبدیل ثروت بادآورده نفت به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمد است.
ناکارآمدی نظام سیاسی استبدادی در این کشور، به وضوح سبب ضعف عملکرد آن در زیرشاخصهای حکمرانی و آزادیهای فردی شده است. به علاوه، مانع اصلی رسیدن به رفاهِ متناسب با ثروت در این کشور، در قلب نظام اقتصادی آن قرار دارد. عربستان نیز مانند بیشتر کشورهای غنی از نفت، تقریباً تمام اقتصاد خود را مبتنی بر صنعت نفت و گاز بنا کرده است؛ به طوری که 90 درصد درآمد دولت، ناشی از منابع نفتی است. از سوی دیگر صنعت نفت به دلیل وابستگی شدید به سرمایه، نمیتواند خالق فرصتهای شغلی زیادی باشد. این صنعت استعدادها و سرمایهای را که میتواند صرف متنوعسازی اقتصاد، تقویت بخش خصوصی و ایجاد مشاغل بیشتر شود، در خود حبس کرده است. اغلب مشاغل در بخش خدمات و زیرساختها به نیروی کار ارزان خارجی واگذار شده به همین سبب دوسوم نیروی کار این کشور ناگزیر در استخدام دولت هستند. تقریباً 60 درصد از نیروی کار و تقریباً یک نفر از هر پنج زن در عربستان، در جستوجوی شغل هستند و این همه نشان میدهد استعدادهای این کشور در حال اتلاف است.
البته، عربستان تنها قربانی وابستگی بیش از حد به نفت نیست. به طور متوسط، کشورهای وابسته به نفت، 22 مرتبه پایینتر از جایگاه متناسب با ثروت خود قرار گرفتهاند. در نقطه مقابل، کشورهایی که درآمد آنها وابسته به نفت نیست، به طور میانگین چهار مرتبه بیشتر رفاه تولید کردهاند. کشورهای وابسته به نفت، هم از نظر سطح رفاه واقعی و هم توانایی تبدیل ثروت به زندگی مرفه، بسیار بد عمل کردهاند.
پیشرفتهای اخیر امارات متحده عربی، شاید بتواند برای حرکت به سمت اقتصاد متنوع و جامعه مرفه، الگویی برای منطقه باشد. امارات در تلاش برای دستیابی به رفاه، بیش از همسایگان خود، از کشورهای عضو اوپک الگو گرفته است. سیاستهای این کشور در یک دهه گذشته، وابستگی آن را به نفت کاهش داده و در مقابل، با تشویق صنایع تولیدی و مالی، اقتصاد را متنوع ساخته است. امارات به دلیل گشودگی برای سرمایهگذاری خارجی، سیاستهای کاری منعطف، زیرساختهای پیشرفته و دسترسی آسان به تسهیلات (اعتبار)، به قطب تجارت خلیج تبدیل شده است. این شرایط به نوبه خود سبب تقویت اقتصاد شده و فرصتهای شغلی بیشتری خلق کرده است.
افزایش رفاه در آفریقا، کیفیت آموزش را بهبود نداده است
وقتی این پرسش مطرح میشود که چرا آفریقای سیاه نتوانسته است یک دهه رشد را به رفاه بیشتر تبدیل کند، اولین پاسخی که به ذهن میرسد، همواره موانع اقتصادی و ساختاری است. در واقع، وابستگی به منابع، تاثیر رشد اقتصادی را کمرنگ کرده است. گزارش لگاتوم در آغاز سال 2016 حاکی از بهبود حکمرانی و افزایش نهادهای حافظ رفاه در این منطقه بود اما بر ناکامی بسیاری از کشورهای آفریقای سیاه در ایجاد رهبری و ثبات لازم برای رسیدن به شرایط بهتری از رفاه نیز تاکید میگذاشت. مهمتر از این یافته، بسیاری از کشورهای منطقه در توسعه و سرمایهگذاری در سیستم آموزشی خود، ناموفق بودهاند. حتی با در نظر گرفتن ثروت، منطقه آفریقای سیاه از نظر زیرشاخصهای آموزش، عملکرد بسیار نامطلوبی دارد. در اکثر این کشورها، هیچ برنامهای برای مدرسهسازی وجود ندارد. در مواردی هم که مدرسه وجود دارد بچهها از تحصیل محروم میمانند چراکه ناچارند برای حمایت از خانواده خود کار کنند یا دختران ناگزیر به ازدواج هستند.
اما پرسش اصلی اینجاست، چرا مسالهای با این اهمیت، یعنی آموزش، نادیده گرفته میشود؟
یک دلیل، توسعه بازارهای وابسته به کالاست که نیاز به سرمایهگذاری روی افراد و زیرساختها را در سایه قرار داده است. حالا که این نرخ رشد رو به کاهش گذاشته، بسیاری از کشورهای آفریقایی به این نتیجه رسیدهاند که فاقد نظام آموزشی توسعهیافتهای هستند که لازمه رشد اقتصادی است. حتی کشورهای مرفهتر منطقه مانند آفریقای جنوبی، رواندا و غنا، از این قاعده مستثنی نیستند. هر سه کشور، از سال 2007 به بعد، در حوزه حکمرانی و آزادیهای فردی عملکرد مطلوبی داشتهاند اما، هنوز همسطح آموزش در آنها پایین است.
یافته دیگر گزارش لگاتوم در مورد آفریقا آن است که این منطقه باید بر توسعه بخش تولید خود متمرکز شود، این فرآیند عکس اتفاقی است که در نیجریه و کشورهای مشابه رخ داده و اقتصاد در آنها از صنایع اولیه، به سمت خدمات روی آورده است. غیرصنعتی شدن نابهنگام، قابلیت توسعه بلندمدت را با فشار بر شکلگیری طبقه متوسط و ممانعت از افزایش دستمزدها، محدود میکند. این فرآیند همچنین بدان معناست که سرمایه انسانی به قدر کافی توسعه پیدا نکرده است. جهش به بخش خدمات، به معنای جهش از کارهای کشاورزی کممهارت، به مشاغل کممهارت در صنعت خدمات است. در نبود یک نظام آموزشی کارآمد، این جهش به توسعهای با کمترین پایداری منجر میشود. تولید و رشدی که برای منطقه به همراه میآورد، به سطحی از سرمایه انسانی و مهارتهای فردی نیاز دارد که بسیاری از کشورها از آن محروماند. لذا به نظر میرسد برطرف کردن موانع آموزشی در آفریقای سیاه، کلید بالا رفتن از پلههای نردبان رفاه برای این قاره است. «اگر از ثروت استفاده کنید، به پایان میرسد، اما اگر آموزش به کار گیرید افزایش مییابد.»
چرا آمریکای لاتین، راه رسیدن به رفاه را نمیداند؟
بر خلاف سایر مناطق جهان، رفاه در آمریکای لاتین تابع چرخه اقتصادی است. وقتی اقتصاد رو به رشد است، رفاه نیز بهبود مییابد. وقتی اقتصاد دچار رکود میشود، رفاه هم سقوط میکند. چرا رفاه آمریکای لاتین تا این حد به شرایط اقتصادی وابسته است؟
تعداد افرادی که سالانه در برزیل به قتل میرسند، تقریباً برابر با تعداد کشتهشدگان جنگ داخلی سوریه است. برزیل در این فاجعه تنها نیست. آمریکای لاتین خشونتبارترین منطقه جهان است؛ در حالی که تنها 10 درصد از جمعیت جهان در این منطقه زندگی میکنند، نیمی از کشتار جهان به نام آن رقم خورده است. هندوراس از این منظر شرایط بدتری دارد تا آنجا که شهر سن پدرو سولای آن، عنوان «پایتخت قتل» جهان را از آن خود کرده است. فقدان ایمنی فردی به راحتی تبیین میکند که چرا منطقه در رسیدن به ابتداییترین ملزومات رفاه، ناکام مانده است. بدتر آنکه تنها مساله ایمنی مطرح نیست، امنیت هم در آمریکای لاتین، معنایی ندارد.
حکمرانی در آمریکای لاتین از بیخ و بن ضعیف است. منطقه، از نظر زیرشاخص اعتماد به حاکمیت و کارآمدی آن، امتیاز بسیار پایینی کسب کرده است. در حالی که میزان اعتماد مردم به دولت ملی در اروپا و آسیا به ترتیب 41 و 58 درصد است، تنها 37 درصد از شهروندان آمریکای لاتین به دولتهای خود اعتماد دارند. سایر ابعاد رفاه هم در این منطقه، ضعیف و غیرقابل قبولاند. پس از ایمنی و امنیت، بدترین عملکرد منطقه در زیرشاخصهای آموزش مشاهده میشود. کیفیت نامطلوب آموزش و سطح پایین سرمایه انسانی هر دو مانعی جدی بر سر راه رشد رفاه محسوب میشوند.
در نبود بستر و زیربنای مناسب، رفاه آمریکای لاتین تا حد زیادی به عملکرد اقتصاد وابسته شده است. وقتی چرخ اقتصاد به خوبی میچرخد، فرصتهای اقتصادی فراوانتر میشود و چالشهای آموزش ضعیف و حکمرانی نامطلوب را میپوشاند. نتیجه آن است که رفاه افزایش پیدا میکند، اما روی زمینی که سست و لرزان است. بالعکس وقتی اقتصاد از رونق باز میایستد، رفاه هم سقوط میکند. بدون وجود زیربنای لازم، رفاه بادآورده را باد میبرد. در واقع، چیزی وجود ندارد که تضمینکننده تداوم و بقای رفاه باشد.
تاثیرات رکود در رشد اقتصاد وابسته به مواد خام در منطقه، اکنون به خوبی حس میشود. رفاه در برزیل رو به تنزل است و در شیلی و کلمبیا دچار ایستایی شده است. در جایی که رشد رفاه مشاهده میشود، مانند آرژانتین، نرخ رشد به طور قابل ملاحظهای با کندی روبهرو شده است.
ستارگان درخشان رفاه در آسیای جنوب شرقی
کامبوج، اندونزی و فیلیپین و ویتنام همگی در یک دهه گذشته شاهد رشد سریع رفاه بودهاند. سرمایهگذاری در زیربنای اصلی رشد رفاه در این سه کشور نخست سبب شده است آنها بتوانند تاثیر رشد اقتصادی بر رفاه را چند برابر کنند و به رفاهی دست یابند که فراتر از ثروت رو به افزایش آنهاست. بیتردید میتوان گفت بیشترین رفاه فردی در دهه گذشته در کشورهای آسیایی ایجاد شده است که میلیونها نفر از شهروندان خود را از فقر به رفاه رساندهاند. ثروت در اندونزی در این مدت 40 درصد افزایش پیدا کرده و رفاه بیشتری نیز با آن همراه شده است. این کشور اکنون در شاخص لگاتوم سومین رتبه را در جهش رفاه به خود اختصاص داده است.
اما، تنها ثروت نیست که رشد رفاه را در کشورهایی نظیر اندونزی رقم زده است. کسب رفاه از ثروت به واسطه افزایش توانمندی این کشورها در تبدیل ثروت به رفاه چند برابر شده است. اندونزی کسری رفاه را به رفاه مازاد تبدیل کرده، رفاه مازاد در فیلیپین تقریباً دو برابر شده و در کامبوج به چهار برابر افزایش پیدا کرده است. اقتصاد رقابتی و محیط کسبوکار نیز مانند دیگر کشورهای آسیایی در این سه کشور رو به بهبود بوده است اما منشأ رفاهِ بیشتر در آنان را باید در شاخصهای ساختاری کلیدی مانند حکمرانی، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی جستوجو کرد. مازاد در سرمایه اجتماعی هر سه کشور قابل مشاهده است و با عملکرد مطلوب در دو حوزه حکمرانی و آزادی فردی همراه شده است. همین امر رشد رفاه را چند برابر کرده است. ماجرای رفاه در سه کشور فیلیپین، اندونزی و کامبوج همین است اما ویتنام داستان دیگری دارد.
ویتنام در سال 2007 سرآمد مازاد رفاه در جنوب شرق آسیا بود. از آن زمان تاکنون نیز به خوبی روند رشد خود را حفظ کرده است. گشودن درها به روی اقتصاد بازار و پیوستن به جریان تولید جهانی، در کمتر از یک نسل این کشور را از یک اقتصاد کمتر توسعهیافته به کشوری با درآمد متوسط تبدیل کرد. آنچه در مورد ویتنام قابل توجه است همگرایی سریع آن با کشورهای آسه آن است. رفاه ویتنام تنها در مدت پنج سال گذشته به سطح چین رسیده و حتی از آن پیشی گرفته است. دلیل این پیشرفت، بهبود قابل توجه کیفیت اقتصاد و آموزش است که سبب شده ویتنام اینک در میان 50 کشور برتر جدول رتبهبندی لگاتوم قرار بگیرد.
نسبت افرادی که با کمتر از دو دلار در روز زندگی خود را میگذراندند از 22 درصد به سه درصد کاهش یافته و قریب به 10 میلیون نفر از فقر مطلق رهایی پیدا کردهاند. شاخص لگاتوم نشان میدهد روزبهروز تعداد بیشتری از مردم ویتنام از درآمد و استانداردهای زندگی خود احساس رضایت میکنند. شاخص آموزش هم نشان میدهد نظام آموزشی و نرخ سواد در این کشور رو به بهبود است.
گرچه مازاد رفاه ویتنام همچنان بالاست اما در مقایسه با سال 2007 کاهش اندکی پیدا کرده است. این، تا حد زیادی ناشی از ناکامی در پایههای زیربنایی رشد رفاه است. کسری در دو شاخص حکمرانی و آزادی فردی در ویتنام افزایش یافته است.
آیا روشنفکران گروه پر شماری از مردماند یا دستهای بینهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...
ریشهی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...
این پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیلهی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...
اگر خواسته باشیم به ماهیت ویژهی مفهوم دینی- اسطورهای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...
افلاطون در نخستین عبارت گفتگونامهی فایدروس وصف میکند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس میگذارد ادامه ...
برخی از ماتریالیستها مدعیاند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...
یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...
صدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...
شبهه پیشین میخواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیدههای مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...
آشپزی مثبت: دستور تهیه 17 کوکوی خوشمزه و متفاوت که هم برای مهمانی های رسمی مناسب است هم برای سفرهای آخر هفته ای.
کیک کوکو ی چند لایه
برای 4 تا 6 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 80 دقیقه
مواد لازم:
طرز تهیه:
1 فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنیدو سینی فر را با کاغذ روغنی بپوشانید. فلفل دلمهایها را از وسط نصف کنید، سپس بهصورت تکههای بزرگ خردشان کنید روی سینی فر بچینید و سینی را به مدت 5-4 دقیقه داخل فر قرار دهید تا فلفلها کمی بپزند و بعد کنار بگذارید.
2 سیبزمینیها را پوست بگیرید و آنها را بهصورت لایههای نازک خرد کنید. لایههای سیبزمینی را در سینی بچینید. سینی را به مدت 5-4 دقیقه داخل فر قرار دهید تا تکههای سیبزمینی کمی نرم شوند.
3 حالا نوبت کدوهاست. آنها را بعد از شستوشو بهصورت نواری خرد کنید. نوارها را روی سینی فر بچینید. این بار سینی را به مدت 3-2 دقیقه داخل فر قرار دهید تا کدوها کمی نرم شوند. در یک کاسه تخممرغ، خامه و نمک و فلفل را خوب با هم مخلوط کرده و کنار بگذارید.
4 قالب موردنظرتان را با کاغذ روغنی بپوشانید وکاغذ را با روغن چربش کنید. یکلایه کدوسبز داخل قالب بچینید. روی آنها یکلایه فلفل دلمهای قرار دهید و روی فلفل دلمهای یکلایه سیبزمینی بچینید. کمی گوجهفرنگی خشک هم روی مواد بریزید. حالا مقداری از مخلوط تخممرغ را روی مواد بریزید. لایهها را به همین شکل روی هم قرار دهید. در انتها باقیمانده کدوسبزها را روی مواد قرار دهید. قالب را به مدت 60-50 دقیقه داخل فر قرار دهید .
برای 3 تا 4 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 60 دقیقه
مواد لازم:
طرز تهیه:
1 دانههای بلالها را با چاقو جدا کرده و داخل ظرف غذا ساز بریزید. دستگاه را روشن کنید تا پوره زرد و یکدستی حاصل شود، سپس آن را داخل یک کاسه مناسب بریزید.
2 شکر، نمک، روغن مایع، شیر و تخممرغ را هم داخل کاسه بریزید و مواد را خوب با هم مخلوط کنید. حال باید پودر مایهخمیر را اضافه کرده و بهآرامی هم بزنید. حدود 10 دقیقه صبر کنید تا مایهخمیر عمل بیاید.
3 بعد از زمان ذکرشده آرد را اضافه کرده و هم بزنید تا مایه کوکوی شما آماده شود. مایه این کوکو کمی سفت نر از مایه بقیه کوکوهاست. ظرف را در یک جای گرم حدود 30 دقیقه قرار دهید.
4 در یک تابه نچسب مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود. مقداری از مایه کوکو را داخل تابه بریزید و با پشت قاشق آن را گرد کنید. هر تعداد که میشود به همین شکل کوکوها را داخل تابه قرار داده و دو طرفشان را سرخ کنید، سپس آنها را داخل یک ظرف مناسب بریزید.
یه جور دیگه
برای 4 تا 6 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 50 دقیقه
مواد لازم برای کوکوی اسفناج
طرز تهیه:
1 فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شود. برای آماده کردن کوکوی اسفناج، ابتدا اسفناجها را ریز خرد کنید، آبِ اضافیاش را دور بریزیدو آن را داخل یک کاسه مناسب بریزید. سپس پیازچه خردشده، کشمش، بادام، دارچین، پودر سیر، زیره، نمک و فلفل و تخممرغها را هم اضافه کرده و مواد را خوب با هم مخلوط کنید.
2 برای آماده کردن کوکوی سیبزمینی، در کاسه ای سیبزمینیهای پخته را خوب له کنید، سپس زردچوبه، نمک و فلفل، گردوی خردشده و تخممرغها را اضافه کرده و خوب هم بزنید تا مایه کوکو آماده شود.
3 دو عدد قالب مستطیل شکل آماده کرده و آنها را کمی چرب کنید. داخل یکی از آنها مایه کوکوی اسفناج و در دیگری مایه کوکوی سیبزمینی بریزید. قالبها را به مدت 30 دقیقه داخل فر قرار دهید تا کوکوها بپزند.
برای 6 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 35 دقیقه
مواد لازم:
1 فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شود. 12 قالب مافین را چرب کرده و کنار بگذارید.
2 در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس تکههای پیاز را داخل آن تفت دهید. بعد از 3-2 دقیقه فلفل دلمهای نگینی خردشده را اضافه کنید و همراه با پیاز آن را تفت دهید. سپس جعفری را افزوده و به تفت دادن ادامه دهید. بعد از 4-3 دقیقه تابه را از روی حرارت بردارید و صبر کنید تا مواد کمی خنک شوند.
3 در یک کاسه گوجهفرنگیها را خرد کنید. مخلوط فلفل دلمهای را هم بریزید. کالباس خردشده و پنیر رنده شده را هم اضافه کنید. درکاسه ای دیگرتخممرغها را با شیر مخلوط کنید. نمک و فلفل هم اضافه کرده و هم بزنید. حال مخلوط تخممرغ را داخل کاسه بریزید و هم بزنید.
فوت و فن
4
به نظر من واقعیاتی که تاکنون به طور خلاصه در این سخنرانی مطرح کردهام خاستگاهها و جریان جنبش شبتای را به طور چشمگیری روشن میسازد. اکنون که این واقعیات را به اثبات رساندهام، من قصد دارم در سخن گفتن از آیین شبتای توجه خاصی به جنبش دینیای بکنم که در نتیجهی ارتداد مصیبتبار این مسیحای جدید به وجود آمد و مستقیم و غیر مستقیم ماهیت پر از تناقض اقدام او را تشدید کرد. (1) من دنبال کردن روند این جنبش را مهم میدانم، اگر تنها به خاطر این باشد که نقشی که آیین شبتای در پیشرفت معنوی یهودیان در طی نسلهای بعد از آن ایفا کرد، معمولاً دست کم گرفته شده است. آیین شبتای نشانگر اولین شورش جدی در یهودیت از هنگام قرون وسطا است؛ و اولین مورد از اندیشههای عرفانی بود که مستقیماً به فروپاشی یهودیت سنتی «مؤمنان» منجر شد. عرفان بدعتگذارانهی آن فورانی از گرایشهای نیستانگارانه (2) کم و بیش پنهان در میان برخی از پیروان آن ایجاد کرد. سرانجام اینکه بر مبنایی عرفانی روحیهی هرج و مرج طلبی دینی را ترغیب کرد که، در جایی که با شرایط مساعد بیرونی مطابقت داشت، نقشی بسیار مهم در ایجاد جوّی اخلاقی و عقلانی ایفا کرد، که برای جنبش اصلاح قرن نوزدهم مطلوب بود.پینوشتها
1. نامحتمل نیست که ارتداد به واسطهی این بیماری پدید آمد، زیرا به نظر میرسد که در زمان این بیماری او بار دیگر در حالت افسردگی و انفعال کامل بود. بنگرید به مقاله من در «مجموعهای از نوشتههای شوقان دربارهی سفیروت» p.165-166.
2. nihilistic
3. Sine Ira et Studio
4. rationalists
5. reformers
6. anarchist
7. nihilisl
8. orthodox
9. heretics
10. Leopold Loew
11. Moravia
12. rationalism
13. Leopold Loew, Gesammelte Schriften, vol.II, p.171 and IV, p.449.
14. Anabaptists
15. Quakers
16. S. Hurwitz «از کجا و به کجا», p.181-285 (1914).
17. Diaspora
18. Sephardic jews
19. Balkans
20. Ermuna
21. Sod Ha-Elohuth
22. Elohe Israel
23. Heshel Zoref of Vilna
24. Zadok ben Shemaryyah
25. Grodna
26. Cf. W. Rabinowitschin, Zion, vol.V, p.127-132.
27. Moses Zakuto
28. Benjamin Cohen Reggio
29. Abraham Ravigo of Modena
30. Hayim ben Solomon
31. Hayim Malakh
32. Cf. G. Scholem «رؤیاهای شبتای حاخام مردخای اشکنازی» and Zion, vol.VI, p.94-96 (1938).
33. گفتارهایی در یادبود حاخام صوی پرص حیوت (Vienn, 1933), p.333
34. Galicia
35. Padolia
36. Mannheim
37. Fuerth
38. Bohemia
39. Moravia
40. Meria Theresa
41. Marranic
42. Doenmeh
43. نام کامل او در سندی که از سوی اسرائیل هاپرین ((Israel Halperin) در
Haolam, no.36 (1930)) انتشار یافته ذکر میشود. این پیشنهاداتی که روسانی (IV, p.478) مطرح میسازد، ابطال میکند.
44. تاریخ دقیق واقعه را کاردوزو (Cardozo) ضبط کرده است مقایسه کنید با:
(Bernheimer in JQR (1927), p.102 and My article in Zion, vol.VII, p.12 ff).
45. Jacob Frank
46. Maaminim
47. Bohemia
48. Moravia
49. Aron Chorin
50. Leopold Loew, Gesammelte Schriften, vol.II, p.255 and Adolf Jellinek"s Letter, ibid, vol.V, p.193. Who Says Very Characteristically:
51. Prossnitz
52. Offenbach
53. Jonas Wehle
54. رسالهی تفسیری برعین یعقوو (Ms. In the Schocken Library in Jerusalem).
55. Moses Mendelssohn
56. Immanuel Kant
57. همچنین بنگرید به مقالهی من «صوابی که در پی گناه میآید» در: (Keneseth, vol, 11, p.392 (1937)). روشنگری بسیار جالبی است در این رابطه میان جنبش بعدی شبتای «عصر روشنگری» وجود دارد که در اسنادی که زاچک (Zacek) در مجله ذیل آورده، درج شده است:
(Jahrbuch fuer Geschichte der Juden in der Czechoslovakischen Republik, vol.IX (1938) p.343-410).
58. من بسیار مدیون دوشیزه پولین گلدمارک (Miss Pauline Goldmark) از نیویورک هستم که با لطف تمام نسخهای از این سند ارزشمند را که به خط پدربزرگ اوگوتلب ول (Gottlieb Wehle) نوشته شده در اختیار من قرار داد.
4
اما من جلوتر از افکار خود حرکت میکنم. بگذارید لحظهای به این سؤال برگردیم که حسیدیسم به چه معناست و به چه معنا نیست. دو چیز در مورد این جنبش هست که به ویژه قابل ملاحظهاند. یکی این واقعیت است که در منطقهای از لحاظ جغرافیایی کوچک و نیز در دورهای بسیار کوتاه، گتو (1) کهکشان کاملی از قدیس عارفان را به وجود آورد که هر یک از آنها شخصیتی شگفتانگیز بودند. شدت و شورمندی باورنکردنی احساس دینی خلاق که بین سالهای 1750 و 1800 خود را در شکل حسیدیسم آشکار ساخت سرمایهای از نمونههای دینی واقعاً اصیل به وجود آورد، که تا جایی که انسان میتواند قضاوت کند، حتی از محصول دوران کلاسیک صفد بهتر بود. چیزی شبیه طغیان انرژی دینی علیه ارزشهای دینی متحجرانه به وقوع پیوسته بود.5
به طور خلاصه نکات زیر جهت توصیف جنبش حسیدی حائز اهمیت هستند.6
سرانجام باید نکتهی دیگری را مورد توجه قرار داد. آن نکته رابطهی نزدیک میان عرفان و سحر و جادو (41) در سرتاسر تاریخ جنبش حسیدی است. گویی که شخصیت اسرائیل بعل شم صرفاً به منظور آشفته ساختن نظریهپردازان جدید عرفان آفریده شده بود. در اینجا شما عارفی را دارید که اظهارات موثقاش هیچ جای تردیدی در مورد ماهیت عرفانی تجربه دینی او باقی نمیگذارد و پیروان اولیه و متأخر او با عزمی راسخ همان راه را پیش گرفتهاند. و با وجود این، او همچنین یک «بعل شم» واقعی است، یعنی استاد نام اعظم خدا، استاد مکتب قبالای عملی و یک جادوگر. در شناخت او، اعتماد محض به قدرت اسمای مقدس شکاف میان مدعای جادوگر جهت انجام معجزه با طلسماش، یا از طریق دیگر اعمال سحرآمیز، و شور و اشتیاق عرفانی را که در جستوجوی چیزی جز خدا نیست از بین میبرد. این دو گرایش در پایان تاریخ طولانی عرفان یهود، همچون آغاز آن، و در بسیاری از مراحل میانی رشد و گسترش آن، کاملاً درهم تنیده هستند.پینوشتها
1. Ghetto
2. Rabbi Israel of Koznitz
3. great Maggid of Meseritz
4. Solomon of Luzi
5. بنگرید به پیشگفتار او در کتاب گزیده گفتارها (1781) که از استادش تشکر کرده است.
6. Jehodah Loewe ben Bezalel of Prague
7. exaltd Rabbi Loew
8. Golem
9. Gevuroth Adonai
10. کتاب جبروت خداوند، کراکوف (Cracow, 1592).
11. Cf. Gottesdiener, شیری که در میان حکیمان پراگ زندگی میکرد, p.38-52 (1938); در صف مقبول.
او برخی از مطالب قبالایی را از نوشتههای او جمعآوری میکند بدون اینکه چیزی شبیه به تحلیل واقعی ارائه کند.
12. Musar books
13. Torsten Ysander, Studien zum Bescht"schen Hassidismus in seiner Religions Geschichtlichen Sonderart (Uppsala, 1933).
14. Rabbi Shneur Zalman of Ladi
15. Habad-Hasidism
16. Cf. عبادت لاوی, by Rabbi Aayan Halevi of Staroselje, vol.II (Lemberg, 1862). f.62d.
17. Rabbi Zevi Hirsh of Zydaczow
18. Hithlahavuth
19. Hithazkuth
20. Buber
21. Mitswah
22. Hasiduth
23. تمام نوشتههای «مگید» مَسِریتس (Meserita) و شاگردان او پر از اشاراتی به این تناقض بنیادین راه و رسم صدیق (Zaddikism) است.
24. مقایسه کنید با نظم ادوار جدید، ص 35.
25. Saddik
26. Talmid Hakham
27. Rabbi Mendel Of Kotzk
28. emotionalism
29. Verus, Der Chassidismus, p.308 (1901).
30. Pilpul
31. Gaon Elijah of Vilna
32. Simeon Dubnow
33. Cf. S. A. Horodezky, Religioese Stroemungen in Judentum, p.95 (1920).
34. Levi Isac of Berdictow
35. Jacob Isaac "seer of Lublin"
36. Moshe Leib of Sassov
37. pneuma
38. Solomon Schechter
39. S. Schechter, Studies in Judaism, vol.I, p.19-21 (1896).
40. Cf. M. Teitelbaum, ربی ملادی و شگفتی جدید, vol.I, p.87 ff (1913).
41. magic
42. مقایسه کنید با فضایل بعل شم طوو (f. 28a (1815)). در عبارتی مهم به دلیل وجود افراطیگری: «آن فردی که به توصیف صدیقین میپردازد، گویی به کسب مرکاوا یا آموختن قبالا مشغول است». حاخان نحمان اهل برسلاویی (Brazlav) تا آنجا پیش میرود که میگوید: «توصیف اعمال صدیقین رسیدن به مرکاواست». انسان نور مسیح را به جهان میآورد و بخش اعظم ظلمت را از بین میبرد. بنگرید به کتاب فضایل، فصل صدیق او.
43. Rabbi Israel of Rishin
44. S. J. Agnon
45. اصل این داستان را میتوان در مجموعهی حسیدی دربارهی حاخام اسرائیل ریشین (Rabbi Israel of Rishin) یافت:
(Keneseth Israel, Warsaw, p.23, 1906).
4
در میان اوصاف نمادینی که دربارهی ظهور خدا در مظاهرش وجود دارد، باید توجه خاصی به آن وصفی که بر مفهوم «عدم» عرفانی تکیه دارد، کرد. از نظر عارف قبالا، حقیقت اصلی آفرینش در خدا به وقوع میپیوندد؛ خارج از او چیزی نیست که اِذن عمل آفرینش را یا ارزش آن نام را داشته باشد و یا حتی امکان داشته باشد اساساً متفاوت از درونیترین عمل نخست دانسته شود و خارج از عالم سفیراها به وقوع پیوندد. آفرینش عالم یا به عبارت دیگر، آفرینش چیزی از عدم، خود صرفاً جنبهی ظاهری و بیرونی چیزی است که در کنه ذات خدا به وقوع میپیوندد. این نیز یک مرحلهی بحرانیِ کنه ذات اِین - سوف است که از سکون و آرامش به آفرینش روی میآورد، و همین مرحلهی بحرانی یعنی تجلی از کنه ذات در مرتبهی احدیت، حقیقت و راز بزرگی برای عرفان و نکتهی حیاتی و بسیار مهمی برای فهم هدف تأمل عرفانی است. این نقطه بحرانی و نخستین تجلی را میتوان ارادهی ازلی توصیف کرد، ولی جنبش عرفان قبالا غالباً با جسارت، استعارهی «عدم» را به کار میبرد. در آغاز آن تکان اولیه که در کنه ذات خدا روی میدهد و نوری از درون کنه ذات تابیده شده آن را مرئی و مشهود میکند اِین - سوفِ لایوصف را وصف عدم میدهد. تمام مراتب تجلی بعدی و پیدرپی خدا در سفیراها از همین «عدم» (1) عرفانی سریان مییابند و عارفان قبالا آن را بالاترین سفیرا یا «تاج اعلی»یِ الوهیت مینامند. براساس استعارهای دیگر، آن ژرفایی است که در شکافهای وجود، مرئی و مشهود میشود. برخی از عرفای قبالا که این اندیشه را بسط دادهاند، مثلاً حاخام یوسف ابن شالوم بارسلونی (2) (سال 1300)، معتقدند که در هر تحول و دگرگونی واقعیت، در هر تغییر هیئتی، یا وقتی که مرتبهی چیزی تغییر میکند، از ژرفای عدم عبور کرده و برای یک «آنْ عرفانی» مرئی و مشهود میشود. (3) هیچچیز نمیتواند بدون ارتباط با این قلمرو وجود مطلق محض که عرفا آن را «عدم» مینامند، محقق شود. توصیف ظهور دیگر سفیراها از منشأ و زهدان نخست، یعنی عدم مشکل است و تا حدودی با کمک استعارههای فراوان انجام میگیرد.5
اینها تنها چند نمونه از روشی است که مؤلف زُهر درصدد است با استفاده از آن در قالب اصطلاحات نمادین عالم عرفانی حیات پنهان خدا را توصیف کند. در اینجا ما با معضل عالم خارج از سفیراها یا به بیان دیگر و معنای دقیقتر با جهان خلق و نسبت آن با خدا روبهرو میشویم، مشکلی که مسئلهی وحدت وجود را به همراه دارد. در تاریخ عرفان قبالا، دو گرایش توحیدی و وحدت وجودی غالباً برای تفوق بر دیگری با هم رقابت کردهاند. این حقیقتی است که گاهی پنهان میماند، چرا که نمایندگان وحدت وجود عموماً سعی کردهاند با زبان یکتاپرستی (34) سخن بگویند؛ نویسندگانی که آشکارا دیدگاههای وحدت وجودی (35) را مطرح میکنند، نادرند. (36) بیشتر متون، و به ویژه آثار قدیمی مکتب حکمت عرفانی دربردارندهی عناصر هر دو گرایشاند. مؤلف زُهر به سوی وحدت وجود گرایش دارد، و این واقعیتی است که حتی در آثار عبری موسی دلئون آشکارتر میشود، اما اغلب بیهوده در پی آنند که در ورای تعدادی اشارات و عبارات کلیشهای مبهم دربارهی برای یافتن وحدت بنیادین تمام اشیا، مراتب و عوالم، اعتراف وی به یکتاپرستی را جستوجو کنند. به طور کلی، زبان او، زبانی توحیدی است، و نشان دادن هستهی وحدت وجودی پنهان او نیازمند تحقیق و بررسی بیشتر است.پینوشتها
1. nothing ness
2. Rabbi Joseph ven Shalom of Barcelona
3. مقایسه کنید با تفسیر سفر یصیرا منسوب به ربی ابراهیم بن داود در (Warsaw, p.5, col.a, 1884) در باب تفسیر حقیقی این تفسیر مقایسه کنید با مقالهی من در (Kirjath Seferiv, p.286-302).
4. شعوره اروانشر (Offanbach 1714), f.108b همین مفهوم در «مقدمه» تیفون زُهر ((Mantua, 1558), f.7a) و به صورتی توسعه یافتهتر در پلیا ((1883), f.14c) بیان میشود.
5. Ain
6. Ani
7. Zohar, I, 2a: Mosesde Leon, کتاب شقل مقدس, p.25. Cf. Isaachaco Hen, در تفسیر مرکاوا , Tarbiz vol.II, p.195, 206.
8. hidden cause
9. Jacobbenshe Shefh, کتاب پاسخ مطالب حقیقی , (Ms. Oxford, 1585 f.28a/b).
او اصطلاح نقطه را به کار نمیبرد بلکه «از عباراتی بسیار دقیق که خط از آن شروع و بسط مییابد»، سخن میگوید که درست ابننجمان آن را به صورتی مبهم در تفسیرش بر سفر پیدایش، باب 1، آیهی 1 به کار میبرد.
10. در Ms. British Musoum 750g, 125-230، باغ انار Mosesdeleon"s.
11. منشأ هستی اصطلاحی که در نوشتههای عارفان قبالای مکتب گرونا بسیار رایج است.
12. Zohar, I, 15a.
ترجمهی من از ترجمهی چاپ انگلیسی بسیار متفاوت است، اما در اینجا نمیتوانم وارد جزئیات زبانشناختی شوم.
13. reshith
14. نویسنده با گفتهی تلمودی برشیت (meyillah 21b) باز میکند.
15. Zohar, I, 15a/b
16. زهر (I, 2a) دربارهی نیت الاهی میگوید که با حکمت «که همه چیز را مطابق آن طراحی کرد» یکی دانسته میشود. همچنین مقایسه کنید با (III, 43a). تفسیر روایات، عزرائیل گرونایی، (Ms. Jerusalem f.42b) حکمت به معنای «توانایی بر چیزهای ممکن است» امام همچنین میگوید (ibid, f.44a/b) که ذات موجودات ممکن در دسترس عقل است.
17. Cf. Zohar, I. 15b.
18. Binah
19. تفصیل همهی امور، (III, 65b). عزرائیل اهل گرونا از حوخما به عنوان «مثال کلی تمام موجودات» و از بینا به عنوان «کلی تمام موجودات عینی» در فصل 1 کلی همه جزئیات خود که در چاپهای یصیرا سخن میگوید، و نام نحمان به عنوان نام نویسنده ذکر میشود.
20. Eden
21. روز ازل، (Zohar, III, 134b) یا اغلب ایام متعالی.
22. archotypes
23. Shelley, Adonais, III.
24. object
25. subject
26. intectual cognition
27. Zohar, I, 1b-2a, 30a, 85b: II, 126b, ff.138-140b.
28. Bereshith Bara Elohim
29. (I, 15b). همین تفسیر توسط همهی شاگردان اسحاق نابینا و ابن نحمان ارائه میشود.
30. knower
31. known
32. intuitive
33. مقایسه کنید با عبارات منقول در (MGWJ, vol.I, p.118-119 (1927)).
34. theis
35. pantheisties
36. یکی از این عارفان وحدت وجود، داود بن ابراهیم هالاوان (حدود 1300) است که من رساله سپردن عهد و میثاق او را در سال 1936 منتشر ساختهام.
37. Zohar, I, 240b.
38. Beth
39. theogony
40. Processio dei od Extra
41. cosmogony
42. I, 241a
43. Alma de-Peruda
44. مقایسه کنید با تحلیل من دربارهی این اصطلاح در (Tarbiz, III, p. 36-39).
45. Zohar, I, 241a.
«به هر چه نظر شود غیر از یکتا چیزی نیست» تعابیر متفاوتی در مواضع مختلف به کار میرود.
46. این مفهوم به عنوان معنای عرفانی مزامیر (5 و 19) «بنیان هستی معلوم است» مطرح میشود. مقایسه کنید با Zohar, II, 137a.
47. Hekhaloth
48. این هخالوت به تفصیل در II, 245a-262b و Zohar, I, 38-45 توصیف میشوند.
49. cration ex nihilo
50. بخشی از یک عبارت بلند درکتاب انار موسی دلئون (Ms. Brit. Museum 759 f,47b) که شامل بازگویی وحدت وجود عبارتی در پسیقتاراباتی (ed. (Pesikta Rabbati) friedmann, f.98b) است: «هر چیزی با چیز دیگری در ارتباط است. یا پایینترین مرتبه با بالاترین مرتبه در ارتباط است. و اگر آن را فهمیدی متوجه میشوی که متصل به وجود حقیقی باری تعالی هستی و همهی عین ربط به هماند و همه یک منشأ دارند و آن وجود حقیقی است».
51. fall
52. transcendent
53. evil
54. آنان «از بازگشت همه چیز به وجود حقیقیشان» سخن میگویند که دقیقاً با اصطلاح apokatastasis انطباق دارد که نقش بسیار مهمی در آرای بسیاری از عارفان مسیحی ایفا میکرد.
55. بنگرید به مراتب الاهیات (f.6b)؛ تغییرات فقط از جانب عارفان قبالاست (Zohar, II, 176a) «این نکات سرّ نزد ماست»، III, 141a/b. همین تعبیر نوافلاطونی توسط عارفان مسیحی مانند مایستر اکهارت به کار میرود. مقایسه کنید با:
Dempf, Meister Eckhart, p.93 (1034). Cf. also, Gabirol"s, Fon Vitae, ed. Baeumker III, 33 and Jacob Guttmann, Die Philosophie Gabirols, p.163.
56. absolute
57. phenomenal world
58. معاصر بزرگ، موسی دلئون، اسحاق بن یعقوبهاکوهن توصیف زندهای از این صعود و نزول شخینا در عالم سفیروتی در گفتاری در باب اصیلوت خود به دست داده است که من آن را در مجموعهی علوم یهودی (vol.II, p.246 (1927)) منتشر کردهام.
59. Moses Cordovero of Safed
60. باغ انار کوردوورو (که در سال 1548 نوشته شد) در کراکو و قادر کبیر او (نوشته شده در سال 1567-1568) در سال 1881 به زودی منتشر شد.
61. E. Recejac
62. Essay on The Bases of The Mystical Knowledg.