مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

کوهنوردی، خطر آسیب‌های پوستی را زیاد می‌کند

جام جم سرا: دکتر امیر هوشنگ احسانی در گفت‌و‌گو با جام‌جم با تاکید بر این که سوختگی‌های پوستی ناشی از آفتاب، شلی و افتادگی تدریجی پوست از عوارض قرار گرفتن طولانی در معرض آفتاب است، افزود: همچنین تاثیرات طولانی‌مدت با آفتاب می‌تواند باعث بروز سرطان‌های پوستی و بویژه از نوع بسیار خطرناک آن یعنی ملانوما بشود. البته این که شدت اشعه آفتاب چقدر است و در چه موقع از روز یا در چه مناطقی بیشترین شدت را دارد در میزان بروز عوارض ناشی از آفتاب موثر است. کمااین‌که شدت اشعه ماوراءبنفش در مناطقی چون استوا، کنار دریا یا ارتفاعات بیشتر است.

وی ادامه داد: به همین دلیل تاکید می‌شود فردی که به طور مرتب کوهنوردی می‌کند باید علاوه بر کرم ضدآفتاب از پوشش مناسب یعنی کلاه لبه‌دار، عینک آفتابی و دستکش نیز استفاده کند، چراکه اثرات تخریبی اشعه خورشید در ارتفاعات بسیار بیشتر از سایر مناطق است.

Share


ادامه مطلب ...

دلایل گرایش به تک فرزندی و بررسی آسیب‌های آن

جام جم سرا: روزنامه آراز آذربایجان در مطلبی با عنوان «شاخص تربیت صحیح، خوراک و پوشاک نیست» به بررسی آسیب‌ها و دلایل گرایش به تک فرزندی پرداخته است که برای اطلاع خوانندگان در ادامه ذکر می‌شود:

با مطرح شدن مساله بحران جمعیت در کشور، دستگاه‌های متولی، یکی از راه‌های مهم برای خروج از این بحران را حرکت خانواده به سمت چند فرزندی و عبور از خانواده‌های تک فرزندی معرفی کردند. با مطرح شدن مساله بحران جمعیت در کشور دستگاه‌های متولی امر، یکی از راه‌های مهم برای خروج از این بحران را حرکت خانواده به سمت چند فرزندی و عبور از خانواده‌های تک فرزندی معرفی کردند.
در واقع پدید آمدن خانواده‌های تک فرزند، آسیبی بود که به تدریج در کشور ما شکل گرفت و توانست در بلندمدت سهم به سزایی در پایین آمدن نرخ باروری در کشور و در نتیجه ایجاد چنین بحرانی را داشته باشد. عوامل دخیل در پدید آمدن بحرانی نظیر بحران کاهش و پیری جمعیت، ناشی از چندین عامل هستند که از مهم‌ترین آنان می‌توان به شاخص‌هایی نظیر رغبت اقتصادی و رغبت فرهنگی در فرزندآوری اشاره کرد.
اگرچه تصور برخی بر این است که آنچه خانواده‌ها را از داشتن فرزند بیشتر منع می‌کند، عدم وضعیت مطلوب اقتصادی آن خانواده است اما باید گفت در سال‌های اخیر آنچه مانع از ازدیاد نسل در خانواده‌های مرفه شده است، تغییر در طرز فکر و یا به عبارتی تغییر در سبک زندگی است. این خانواده‌ها تحت تاثیر شعارهای پوچ به سمت و سویی کشیده شده‌اند که تنها تمایل به داشتن یک یا حداکثر دو فرزند را دارند.
در این میان اما برخی افراد و مسئولین که بعضا دارای تریبون‌هایی در رسانه‌های کشور نیز هستند، از‌‌ همان روزهای نخست مطرح شدن موضوع بحران جمعیت، اساسا این بحران را رد کرده و این موضوع را با ارقام نه چندان علمی و مستند منکر شدند، اما طولی نکشید که با اعتراف دستگاه‌های مختلف در این حوزه، این ادعای خود را کنار گذاشته اما همچنان مخالفت خود را در قالب مخالفت با راهکارهای پیشنهادی برای عبور از این بحران، ادامه دادند.
از جمله استدلال‌هایی که جریان مذکور جهت مخالفت با بحث ازدیاد نسل در جامعه مجددا مطرح کردند موضوع تک فرزندی است. به اعتقاد این افراد خانواده‌ها به جای رسیدگی به چندین فرزند، به خیال تربیت بهتر تمام امکانات خود را در اختیار یک فرزند قرار داده و برای تربیت‌‌ همان یک فرزند بکوشند. به عبارتی می‌توان گفت این افراد معتقدند تربیت صحیح فرزند تنها وابسته به خوب خوردن و خوب پوشیدن و داشتن امکانات رفاهی است و دیگر عوامل نظیر بودن در کنار همسالان خود و داشتن برادر و خواهر و بودن در اجتماعات کوچک نقشی در تربیت این فرزندان نخواهد داشت.
این استدلال اما متاسفانه سالهاست که بسیاری از خانواده‌ها را فریفته و آنان را به خیال تربیت بهتر فرزند از طریق فراهم کردن امکانات حداکثری با خود همراه ساخته است. اگرچه فراهم آوردن امکانات کامل رفاهی امتیازی مثبت محسوب می‌شود و می‌تواند کمکی در تربیت بهتر فرزند باشد اما نه شرط لازم و نه شرط کافی برای تربیت فرزندی صالح است.
تصور کنیم کودکی که از داشتن برادر و خواهر محروم بوده و تمام روز خود را در اتاقی پر از اسباب بازی و انیمیشن و کارتون به خیال داشتن امکانات و رفاه سپری می‌کند و به همین ترتیب از بودن و هم نشینی با افرادی که با وی پیوند خونی و عاطفی دارند و او را برادر یا خواهر خود می‌دانند برخوردار نیست، آیا چنین کودکی قابل مقایسه با کودک دیگری که به جای بازی کردن با اسباب بازی‌های پلاستیکی با خواهران و برادران خود بازی کرده، با آنان درد و دل می‌کند می‌خندد گریه و دعوا می‌کند، قابل مقایسه است؟ کدامیک از این دو کودک اجتماعی‌تر و مردمی‌تر رشد خواهند کرد؟
آنچه به خانواده‌های تک فرزند گفته نشده این است که امکانات مادی نظیر داشتن بهترین لباس، وسایل بازی و خوارکی هیچگاه جای داشتن موجود زنده‌ای به نام خواهر و برادر را نخواهد گرفت و اگر کودک نیازهایی نظیر بازی قهر، دعوا، ایثار و فداکاری و مواردی از این دست را در خانه خود و در کنار برادر و خواهر خود تجربه نکند؛ ضمن آنکه تبدیل به موجودی از درون منزوی خواهد شد هیچگاه مهارت‌های خوب زندگی کردن را به خوبی نخواهد آموخت و بعد‌ها در زندگی شخصی خود در قبال همسر و فرزندان آینده خود نیز با مشکل رو به رو خواهد بود.
باید گفت داشتن چندفرزند هرگز منافی خوب زندگی کردن و برخورداری از امکانات نبوده و نیست بسیاری از مادران ایرانی لباس‌های فرزندان بزرگ‌تر خود را برای فرزندان کوچک‌تر کنار می‌گذاشتند و به همین ترتیب وسایل بازی فرزندان بزرگ‌تر به فرزندان کوچک‌تر می‌رسید. به بیانی دیگر اگر نحوه استفاده از امکانات و مدیریت خرج در خانواده‌ها اصلاح شود و بسیاری از خرج‌های فانتزی و بیهوده از لیست مخارج خانواده حذف شود، یک خانواده چند فرزندی هم می‌تواند امکانات مناسب را برای فرزندان خود فراهم کند، روشی که بسیاری از مادران ایرانی در گذشته و حال در مدیریت خانه خود به کار گرفته‌اند.

طلاق، یکی از آسیب‌های خانواده تک فرزند

همان طور که اشاره شد، تک فرزندی علاوه بر موثر بودن در پدید آمدن بحران جمعیتی، آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی دیگری را نیز با خود به همراه دارد. فرزندانی که در خانواده‌های تک فرزند رشد می‌کنند، بوضوح نسبت به سایر همسالان خود که دارای خواهر و برادر هستند دارای کمبودهایی در ابعاد روحی و فکری هستند.
کودک متولد شده در خانواده تک فرزند، از داشتن دوستی در خانه که با او درددل کرده، مشورت کند و کمک بگیرد، محروم است. به دنبال این موارد، جامعه‌ای را تصور کنیم که اکثر جوانان آن کودکی و سپس بلوغ خود را در تنهایی و انزوا در خانه سپری کرده‌اند، شادابی و پویایی چنین جامعه‌ای یقینا قابل قیاس با جامعه‌ای که اکثر جوانان آن کودکی خود را در خانواده‌ای پرجمعیت گذارنده‌اند؛ نخواهد بود.
متغیرهای «تعداد فرزندان»، مدت زندگی مشترک، مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و معکوسی دارند به طوری که با افزایش مقدار این متغیر‌ها از مقدار گرایش زنان به طلاق کاسته می‌شود.

پژوهش‌ها چه می‌گویند

طبق پژوهش‌های صورت گرفته، میان تعداد فرزند و میل به طلاق در زنان رابطه معکوسی وجود دارد. به عبارتی دیگر، در یک خانواده هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد میل مادرانی که به هر دلیل در فکر طلاق هستند، کاهش می‌باید و هرچه تعداد فرزند کمتر باشد، زنی که خواستار طلاق باشد؛ رغبت بیشتری برای گرفتن طلاق از خود نشان می‌دهد.
در تحقیق صورت گرفته متغیرهایی نظیر: اختلاف تحصیلی زوجین، اختلاف سن زوجین سطح تحصیلات زن، درآمد و سن ازدواج زن با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و مستقیمی داشتند به این معنی که با افزایش این متغیر‌ها بر مقدار گرایش زنان به طلاق نیز افزوده می‌شود.
آنچه در بالا آمد دلایلی بود بر رد شبهه موجود در جامعه مبنی بر اینکه داشتن یک فرزند و رسیدگی تمام و کمال به آن را به جای داشتن چند فرزند به خانواده‌ها توصیه می‌کرد.
طبق آمار موجود، تعداد خانواده‌ای تک فرزند در ایران، ۳۵درصد از کل خانواده‌ها بوده که رقم پایینی نیست و خطرات یاد شده را به دنبال خواهد داشت. مکررا باید یادآور شد که انسان اجتماعی آفریده شده است و تنهایی و انزوا با او چندان سازگار نیست و آسیب‌های خاص خود را برای انسان به دنبال دارد، لذا خانواده تک فرزند نه تنها به خود آسیب زده بلکه موجب تضیعف تدریجی جامعه در ابعاد مختلف خواهد شد. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

آسیب‌های زنان به صورت منطقه‌ای ریشه‌یابی می‌شود

دکتر اطهره نژادی اظهارکرد: با پایان یافتن پروژه نقشه‌سازی پلی‌گون‌های آسیب، اکنون تمام اطلاعات مربوط به وضعیت زنان را براساس شاخص‌های گوناگون در استان‌های مختلف داریم و این اطلاعات در برنامه‌ریزی‌ها بسیار موثر است. اگر به حوزه زنان نگاه سیستمی نداشته باشیم و پایداری را در برنامه‌های مربوط به آن لحاظ نکنیم به مراتب آسیب‌های بیشتری می‌بینیم. بنابراین برای هر برنامه‌ای دراین حوزه ابتدا باید وقت کافی برای شناخت موضوع وپژوهش درباره آن بگذاریم.

وی با اشاره به اقدامات انجام شده برای تثبیت جایگاه زنان در دستگاه‌های اجرایی گفت: در این باره جلسات مختلفی با مشاوران امور بانوان دستگاه‌های اجرایی و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه‌ انسانی رییس جمهور برگزار کردیم و دلایل لغو بخشنامه‌های قبلی و راه‌های احیای ساختار زنان مورد بررسی قرار گرفت.

به گفته معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان وخانواده نهاد ریاست جمهوری، درحال حاضر تعدادی ازمشاوران اموربانوان با این پست در دستگاه محل خدمت خود فعالیت می‌کنند. بنابراین ساختارامور زنان به طور کامل لغو نشده و وجود چنین ساختاری در دستگاه به تعریف جایگاه امور زنان درخود دستگاه‌ و نگاه مسئولان دستگاه به جایگاه و نقش زن در توسعه انسانی کشور بستگی دارد.

نژادی اضافه کرد: معاونت توسعه مدیریت وسرمایه انسانی ریاست جمهوری به ما قول داده است اگر دستگاهی درون سازمان خود، ساختارش را اصلاح کند و پست جدیدی را مطالبه نکند. از این اصلاح ساختار در جهت ایجاد تشکیلات مربوط به زنان و خانواده حمایت خواهد کرد.

معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت امورزنان وخانواده نهاد ریاست جمهوری با بیان اینکه موفقیت یک فرآیند برنامه‌ریزی، بستگی به پیگیری همه جانبه آن دارد، اظهارکرد: وقتی ما نتیجه مذاکرات با معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری را به مشاوران اعلام می‌کنیم، انتظارداریم که مشاوران اموربانوان نیز با جدیت تمام دردستگاه‌های خود، ضرورت وجود ساختار زنان را تبیین کنند.

نژادی تاکید کرد: ساختارامورزنان دستگاه‌ها تنها برای حمایت از زنان شاغل آن دستگاه نیست، بلکه برای زمینه سازی توجه بیشتر برنامه ریزان دستگاهی به نیازهای مخاطبان زن دستگاه است. مخاطبانی که گاهی به فراموشی سپرده می‌شوند و یا حداقل به اندازه کافی به آن‌ها و نیاز‌هایشان توجه نمی‌شود.

وی افزود: حساسیت‌های حوزه زنان خاص است و نیاز به ظرافت‌های برنامه‌ریزی دقیق و همه‌جانبه‌نگری دارد که بتوان با توجه به همه اصول و معیارهای جامعه اسلامی، شکاف بهره‌مندی زنان و مردان را از توسعه کشور کمتر کرد و برنامه‌ها را به سمت تحقق توسعه متوازن و پایدار پیش برد.

معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری درباره ضرورت وجود سازوکار مشخص برای مشاوران امور بانوان دستگاه‌ها گفت: تاثیرگذاری مشاوران امور بانوان دربرنامه‌های دستگاه‌ها به دو مسئله بر می‌گردد. یک جنبه، تخصص و مهارت ارتباط موثر مشاوران است و جنبه دیگر ایجاد فضای حضور موثر این مشاوران در جلسات تصمیمگیری دستگاهی است و چنانچه در هر یک از این موارد مشکل داشته باشیم، نتیجه مطلوب حاصل نمی‌شود.

نژادی با بیان اینکه نگاه ما به امور زنان نگاه توانمندسازی است تا حمایتی، برضرورت حضور و مشارکت زنان در فرایند توسعه کشور اشاره کرد و گفت: همکاری و هم افزایی نیروی انسانی جامعه، پیام آور امکان دستیابی به توسعه پایدار است و چنانچه نتوانیم زمینه حضور متناسب و درخور زنان در فرایند توسعه را فراهم آوریم در حقیقت جامعه را از همکاری بخش عظیمی از نیروی انسانی محروم ساخته‌ایم و این نه به نفع زنان و نه به منفعت جامعه است. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

آسیب‌های گسست در نظام خانواده

خانواده نخستین، مهم‌ترین و مقدس‌ترین کانون اجتماعی است که به عنوان سنگ بنا و پایه اصلی جامعه در سراسر جهان از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار است. این نهاد ارزشمند با گذشت زمان و در دوره‌های گوناگون زندگی انسان، دستخوش دگرگونی و تغییرات زیادی شده و از این رو هنجار‌ها، ارزش‌ها و قوانین حاکم بر آن بسته به شرایط و دوره‌های زمانی نیز تا اندازه‌ای دگرگون شده است؛ اما همواره همبستگی و پیوند، ارزش کانونی و پسندیده و گسست و جدایی نیز ارزش‌های نکوهیده و ناپسند در این نهاد به شمار رفته‌اند. گذر جوامع از سنتی به نوین دگرگونی‌های زیادی به همراه داشته و تاثیرهای بسیاری را در بخش‌های گوناگون جامعه بر جای گذاشته که خانواده نیز از این دگرگونی‌ها دور نمانده است.


وضعیت نگران کننده آمار طلاق

خانواده‌های امروزی به پیروی از تغییرات و شرایط جوامع کنونی، ساختار تازه‌ای یافته و از این رو در همسنجی با گذشته، ارزش‌ها، هنجار‌ها، قوانین و کارکردهای آن‌ها نیز تفاوت‌های بسیاری کرده است. دگرگونی‌های به وجود آمده در این نهاد تا اندازه‌ای است که نوع نگرش اعضا و احساسات و عواطف آن‌ها به یکدیگر تغییر پیدا کرده و در مواردی نیز به آسیب‌های جدی دچار شده است.

گسست خانواده در قالب ناسازگاری، طلاق و جدایی زوجین نمونه‌ای از آسیب‌های خطرناکی است که کانون خانواده را تهدیدکرده و در جامعه پیامدهای ناخوشایند و جبران ناپذیری را بر جای می‌گذارد. طلاق به عنوان پدیده ناخوشایند اجتماعی در کشورمان بیش از ۲ دهه است که سیر رو به بالایی داشته و هم اکنون در وضعیت هشدار قرار گرفته است. خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، سی‌ام آذرماه ۱۳۹۳ به نقل از «همایون هاشمی» رییس سازمان بهزیستی کشور، از اجرایی شدن طرح ملی «بشیر» به منظور کاهش آمار طلاق در کشور خبر داد.

به گزارش‌‌ همان روز ایرنا، هاشمی با بیان اینکه اجرای آزمایشی طرح ملی بشیر در استان یزد نتیجه بخش بوده، گفت: با اجرای این طرح ۶۰ درصد افرادی که در آستانه طلاق قرار داشتند، از این کار منصرف شدند.
طرح «بشیر» به منظور کاهش آمار طلاق در کشور برای ۲ گروه اجرا می‌شود، یک گروه جوانان و افرادی هستند که در سن ازدواج قرار دارند و گروه دوم کسانی هستند که در آستانه جدایی و طلاق قرار گرفته‌اند که با آموزش‌های لازم و انجام مشاوره به زوج‌ها برای کاهش آمار طلاق تلاش می‌کند (۱).

به نوشته تارنمای سازمان ثبت احوال، از آمار لحظه به لحظه این سازمان در خصوص وقایع تا پایان آبان ماه ۱۳۹۳، ۱۰۳ هزار و ۳۰۲ مورد طلاق در کشور ثبت شده است که از این تعداد ۹۴هزار و ۷۹۴مورد در مناطق شهری و هشت هزار و ۵۰۸ مورد در مناطق روستایی رخ داده است (۲).


شرایط گذار و گسست نظام خانواده

آمار طلاق در کشور وضعیت نگران کننده‌ای را نشان می‌دهد که نیازمند بررسی، مطالعه و برنامه ریزی و سیاستگذارهای کار‌شناسانه برای دستیابی به شرایط رو به بهبود است. در همین پیوند «امیر مسعود امیر مظاهری» جامعه‌شناس و هیات علمی دانشگاه، با اشاره به وضعیت نگران کننده نرخ بالای طلاق در دهه گذشته در ایران، می‌گوید: طلاق پدیده‌ای چند بعدی است که پیامد منفی مجموعه‌ای از علل و عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روانی و... است که به عنوان علت و منشایی آسیب زا پیامدهای منفی بسیاری را در جامعه به دنبال دارد.

امیر مظاهری پدیده طلاق را در سطوح کلان و خرد جامعه قابل بررسی دانسته و می‌افزاید: یک سطح نظام کلان اجتماعی است که در این سطح تغییرات به وجود آمده در فناورهای روزمره، نظام آموزشی، وسایل ارتباط جمعی و... در افزایش طلاق موثر بوده‌اند.

دگرگونی‌های جامعه نوین، همه بخش‌های جامعه را متاثر ساخته، به طوری که بسیاری از باور‌ها و هنجار‌ها و اصول حاکم بر زندگی خانوادگی از میان برداشته شده و در زندگی روزمره کنونی ضد ارزش، متحجرانه و خلاف ایده آل‌های امروزی خوانده شده و این موضوع در بسیاری از جوامع در حال توسعه مساله ساز شده است.

وی با بیان اینکه این تغییر ارزش‌ها در جوامعی که بافت سنتی خود را حفظ کرده‌اند کمتر دیده شده و از این رو نیز کمتر مساله ساز است، ادامه می‌دهد که جامعه کنونی ما به نوعی در شرایط گذار از سنتی به امروزی (مدرن) سر می‌برد و از این رو در آن آنومی یا به عبارتی نابسامانی اجتماعی ایجاد می‌شود.

او فردگرایی را مهم‌ترین ویژگی جامعه در شرایط گذار می‌داند و این ویژگی را علتی برای شکل گیری وضعیت متزلزل اجتماعی معرفی کرده و ادامه می‌دهد در شرایط گذار، نقش حمایتگری خانواده و نظام سنتی کمرنگ شده و این امر در سستی و ویران شدن روابط خانوادگی اثر گذار است. در شرایط گذار احساس تعلق به زندگی اجتماعی در بین کنشگران کاهش یافته و این بازتابی مستقیم از فردگرایی است که به تدریج خانواده‌ها را به سوی تجزیه اجتماعی هدایت می‌کند.

مظاهری می‌گوید: زن و مرد در این شرایط تا زمانی که مشکلی به وجود نیامده به ظاهر در کنار هم زندگی می‌کنند اما با ایجاد کوچک‌ترین مشکل، خانواده‌ها در شرایطی قرار می‌گیرند که به دلیل نبود مدیریت، از هم گسیختگی آن‌ها را تهدید می‌کند.

جامعه سنتی و جامعه نوین به تنهایی جوامع متعادلی هستند اما جامعه در شرایط گذار که کشور ما نیز در پاره‌ای از بخش‌ها در این قالب قرار می‌گیرد، جامعه‌ای نامتعادل است که ارزش‌ها، هنجار‌ها و اصول مورد پذیرش خود را از دست داده و در زندگی نوین هم آن‌ها را نپذیرفته یا به دست نیاورده است.

خانواده‌های امروزی هرچند که به شکل هسته‌ای هستند اما روح خانواده گسترده را در خود دارند. دخالت اطرافیان در زندگی زن و شوهر‌ها، چگونگی ازدواج و آشنایی زوجین، شیوه‌های تربیت فرزندان و... به عنوان نشانه‌هایی از خانواده در شرایط گذار است و با گذشت زمان، شرایط آسیب پذیری را ایجاد کرده و تعادل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را با خطر روبرو می‌کند.


نهادهای اجتماعی و ناکامی در الگوسازی

بهداشت روانی نسل‌های جامعه در گرو تامین بهداشت روانی خانواده به عنوان یک کانون مملو از محبت و آرامش برای تحول در رشد استعداد‌ها است که هر گونه آسیبی به آن، نسل آینده را از آثار سوء خود مصون نخواهد گذاشت و سازمان‌های اجتماعی زیادی را درگیر خود خواهد ساخت، با این وجود متاسفانه شاهد افزایش بیش از انتظار نرخ طلاق در جامعه هستیم (۳).

افزایش طلاق طی دهه گذشته در جامعه تا اندازه‌ای نشان از این دارد که نهاد‌ها و دستگاه‌های فرهنگ ساز و آموزشی نتوانسته‌اند برای استحکام روابط خانوادگی و آموزش مهارت‌های زندگی و ارایه سبک زندگی مطلوب با توجه به شرایط جامعه گام‌های پایه‌ای بردارند.

عضو هیات علمی «دانشگاه آزاد تهران مرکز» با تاکید بر اهمیت دستگاه و نهادهای دولتی در کاهش طلاق خاطر نشان می‌کند: علل و عوامل اقتصادی از عوامل مهم در بروز مشکلات و مسائل خانواده‌ها به شمار می‌رود که سهم مهمی در سستی روابط زوجین بر عهده دارد و از این رو دولت باید با فراهم ساختن زیرساخت‌ها برای ایجاد اشتغال و درآمدزایی و تعدیل بازار و کاستن از نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی این مانع را در جامعه برطرف کند و بدین گونه به خانواده‌ها کمک کند که بتوانند همچنان کارکردهای مثبت خود را نگه دارند.

امیرمظاهری به کمرنگ شدن نقش نهاد‌ها و سازمان‌های اجتماعی در این رابطه اشاره می‌کند و می‌افزاید: متاسفانه این نها‌ها نقش حمایتی خود را به طور کافی و مفید ایفا نمی‌کنند و این موضوع نیز به گسترده شدن پدیده طلاق در جامعه دامن می‌زند. این نهاد‌ها و دستگاه‌ها می‌توانند با بهینه سازی تولیدهای محتوایی، برنامه‌های خود را به سمت و سویی ببرند که الگوهای رفتاری مناسب و مفیدی برای خانواده‌ها ساخته و ارایه دهند.

مظاهری بیان می‌کند: بخشی از کنشگران در جامعه ما متاثر از الگوهای فضاهای مجازی همچون اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای هستند که الگوسازی آن‌ها بیگانه و تا اندازه‌ای دور از اخلاق است و آگاهانه یا ناآگاهانه این الگو‌ها را به کار می‌گیرند که این موضوع در خانواده‌ها مسائلی به وجود آورده که تغییر نگرش‌ها و نامعقول شدن و بالا رفتن انتظارات، طلاق، خیانت و... نمونه‌هایی از آن است.


جمع بندی

طلاق به عنوان پدیده‌ای منفی و آسیب زا، در سراسر جامعه مسائل و مشکلات و هزینه‌های بسیاری را به وجود می‌آورد که از هم پاشیدگی نهاد مقدس خانواده، مرگ تدریجی ارزش‌های انسانی و اخلاقی و در سطحی گسترده‌تر افزایش جرایم و بزهکاری جوانان و نوجوانان، اعتیاد و... را به دنبال دارد و متاسفانه روز به روز نیز در جامعه شدت بیشتری می‌گیرد.

علل و عوامل گوناگونی، در کنار هم موجب بالا رفتن نرخ طلاق در جامعه می‌شوند. گسست پیوندهای عاطفی و تعلقات ارزشی و اخلاقی، مشکل‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مانند فقر، بیکاری، اعتیاد، تفاوت انتظارات و نبود شناخت و آگاهانه نبودن امر ازدواج و در سطحی بالا‌تر، فرهنگ سازی نادرست و کاستی برنامه‌ها و سیاست‌های کلان همپیوند با نظام خانواده طی سال‌های گذشته باعث شده که بسیاری از زشتی‌های اجتماعی، اخلاقی، دینی و فرهنگی همچون طلاق در جامعه شکسته شود.

آمار فزاینده طلاق در کشور، نشان دهنده آسیب‌هایی است که سلامت و استحکام خانواده و جامعه را به تباهی می‌کشاند و از این رو برنامه ریزان و سیاستگذاران بایستی با بررسی و مطالعات کار‌شناسانه دست به کار شوند تا با هدف گذاری، برنامه ریزی و اجرا و پیاده سازی برنامه‌های مناسب، شرایط کنونی را تغییر دهند. (فاطمه دوله/ایرنا)


منابع این مطلب

۱) www. irna. ir
۲) https: //www. sabteahval. ir/default. aspx؟ tabid=۶۸۳۵
۳) کاملی، محمد جواد (۱۳۸۶)، «بررسی توصیفی علل و عوامل موثر در بروز آسیب اجتماعی طلاق در جامعه ایران با توجه به آمار و اسناد موج»، فصلنامه دانش انتظامی، دوره ۹، شماره ۳، صص۱۹۸-۱۷۹.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

آسیب‌های تک‌فرزندی؛ تربیت به شیوه گلخانه‌ای

چالش‌های جمعیتی در قالب محورهایی نظیر جمعیت و شهرنشینی، جمعیت و اشتغال، جمعیت و محیط زیست، توزیع درآمد و فقر، امنیت غذایی، سواد و آموزش، برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، سیاست اجتماعی، بهداشت و سلامت، تغییر ساختار سنی جمعیت و پیامدهای آن و آینده باروری در ایران مطرح و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. جمعیت ایران هم‌اکنون جزو ده کشوری است که بسرعت به سمت کهنسالی در حال حرکت است و از این جهت در جایگاه ششم جهان قرار دارد. به گونه‌ای که در 20 سال آینده، وارد مرحله اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آینده، مرحله دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد. این خطری بالقوه برای کشور محسوب می‌شود؛ زیرا کاهش جمعیت به معنای کاهش نیروی انسانی کارآمد و فعال است و چاره آن وارد کردن نیروی کار و کارشناسان فنی از دیگر کشورهاست، که خود راه دیگری برای ورود فرهنگ بیگانه به کشور است.

پیامدهای کاهش جمعیت

مهم‌‌ترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان، فعال و کارآمد است، از آنجا که کاهش جمعیت موجب پیری جمعیت می‌شود که خود مانعی برای رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی که جامعه اسلامی ما با معضل کاهش جمعیت مواجه است می‌توان این امر را عامل مهمی برای عقب‌ماندگی و عدم توسعه کشور دانست.با کاهش و رشد منفی جمعیت، جمعیت جامعه پیر می‌شود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود؛ زیرا جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و اغلب نوآوری‌ها، خلاقیت‌ها و نیز جهش‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از سوی نیروهای جوان به منصه ظهور می‌رسد.

آسیب‌های اخلاقی و تربیتی

از یک سو، به آسیب‌های اخلاقی و تربیتی‌ای که متوجه خانواده‌های کم‌جمعیت، بویژه تک‌فرزندی است و از سوی دیگر، به منافع و فوایدی که در خانواده‌های پرجمعیت وجود دارد، باید توجه کرد زیرا کودکان در خانواده‌های کم‌جمعیت، بویژه تک‌فرزندی، همواره با سلسله خواست‌ها و انتظارات بی‌پایانی رشد می‌کنند که همه یا اکثر آنها برآورده می‌شود. از این رو، فرزندان در چنین خانواده‌هایی با مفاهیم ارزشی و اخلاقی‌ای نظیر قناعت، ایثار، گذشت، کمک به همنوعان، صبر، شکیبایی، تحمل و مدارا بیگانه خواهند بود. از سوی دیگر، به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین نیز فرزند بیشتر را «مزاحم» تلقی می‌کنند. والدین در چنین خانواده‌هایی، از نعمت فرزندان، بی‌بهره خواهند بود.

برخی آسیب‌های تک‌فرزندی

1ـ فرزندسالاری: در خانواده‌های تک‌فرزندی، بیش از حد به خواسته‌ها و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده‌روی والدین در برآوردن خواسته‌های تنها فرزندشان مشاهده می‌شود. این توجه بیش از حد والدین و قرار دادن فرزند در کانون توجهات اثرات سوئی بر شخصیت کودک دارد. این گونه کودکان غالبا حساس، زودرنج، پرتوقع و کم‌صبر هستند، نمی‌توانند عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند. این کودکان از جامعه پیرامونشان انتظار دارند همانند والدین با آنها رفتار کرده و چتر حمایتی خود را بر سر آنان بگسترانند. تک‌فرزندها کمتر با مشکلات مواجه شده و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و... قرار نمی‌گیرند و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی و روانی است تجربه نمی‌کنند. در بسیاری از اوقات از آنجا که دنیای واقعی کاملا مطابق میل و خواسته‌های کودکان و پاسخگوی توقعاتشان نیست، دچار سرخوردگی و ناسازگاری می‌شوند. به علاوه فرزندسالاری مانع شکل‌گیری شخصیت فعال فرزند می‌شود.

2 ـ بلوغ زودرس: فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است. ولی در دومین دوره کودکی‌اش نقش همسالان بارزتر می‌شود و مهارت‌های زیادی را از آنان می‌آموزد. وجود خواهر یا برادر بزرگ‌تر نیز می‌تواند زمینه مناسب برای کسب مهارت‌های اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر فرزند تک باشد به ناچار باید در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجربه‌ای از کودکی و نوجوانی خود نداشته و با بازی‌ها، کارها و نقش‌های این گروه سنی آشنا نیست. وی از لحاظ روحی و روانی بسیار سریع‌تر رشد کرده و دنیا را از دید بزرگسالان می‌بیند. حضور در چنین خانواده‌ای که فقط شامل افراد بالغ است سبب بلوغ زودرس کودک می‌شود. از عوارض بلوغ زودرس این است که افراد در سنین کودکی در مقابل استرس‌های زمان جوانی قرار گرفته و نمی‌دانند چه باید بکنند.

3ـ کم شدن روابط اجتماعی و جامعه‌پذیری ناقص : فضای زندگی خانوادگی توأم با فرصت‌های کافی برای روابط متقابل متنوع بوده، برای فرزندان الگوهای رفتاری و زمینه‌های تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را به وجود آورده و از عوامل موثر در بهبود مهارت در روابط اجتماعی است. اما در خانواده‌‌های هسته‌ای و محدود و با فرزندان کم و به خصوص تک‌فرزند، برخورداری از فضای زندگی خانوادگی ممکن نیست.گرایش به انزوا، افسردگی، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی‌های رایانه‌ای و انفرادی و ترس یا تنفر از حضور در گروه‌های اجتماعی از جمله خصوصیات تک‌فرزندهاست. محدودیت روابط اجتماعی در خانواده‌های تک‌فرزند می‌تواند دنیای روانی و اجتماعی افراد را محدود جلوه دهد و در این شرایط اگر مشکلی برای فرد به وجود آید ممکن است پیامدهای تهدیدکننده‌ای پدید آورد، زیرا فرد می‌ترسد با از دست دادن یک نقطه امید و اتکا نتواند به کانون دیگری چشم امید داشته باشد. همچنین وقتی روابط محدود است، جزئیات آن می‌تواند اشتغال ذهنی زیادی برای افراد ایجاد کند.

4 ـ کاهش انسجام خانواده: یکی از مؤلفه‌های خانواده منسجم، پیوند‌های عاطفی و میزان وابستگی فرزندان به والدین و بالعکس است. به همان میزان که وابستگی متعادل ضروری و دارای مزایای فراوان است افراط و تفریط در آن دارای آسیب بوده و مشکل‌زاست. در خانواده‌های تک‌فرزند میزان وابستگی افراط و تفریط دارد. به این معنا که گاهی اوقات فرزند به سبب اشتغال والدین مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار می‌گیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین است. تعدد فرزندان می‌تواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل‌گیری وابستگی متعادل باشد. کاهش وابستگی فرزندان به خانه و خانواده در خانواده‌های تک‌فرزند سبب احساس تنهایی عمیق، ترویج فرهنگ استقلال‌طلبی، کم شدن قبح تک‌زیستی و تجرد، کاهش قداست و اهمیت تشکیل خانواده و افزایش سن ازدواج می‌شود. در حاشیه شهرها که اصولا خانواده‌ها جدا شده از شبکه خویشاوندی هستند شاهد افزایش کودک‌آزاری، کودکان رها شده و افزایش بزه هستیم.

5 ـ تضعیف شبکه ارتباطی: خویشاوندی، تجربه و ادراک مستقیم روابط انسانی در قالب زندگی «خانوادگی» به شکل سنتی آن، احساس ناشی از داشتن «خواهر» یا «برادر» و در شبکه روابط خویشاوندی مثل«عمو»، عمه، دایی و خاله است که عامل پیوندها و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی نخستین هستند. سیاست تک‌فرزندی می‌تواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل بر آمده از این خانواده‌ها به سمت انزوا و تنهایی سوق داده می‌شوند.به علاوه خانواده‌هایی با فرزندان بیشتر با نشاط‌تر هستند و در یک خانواده کامل که به مثابه یک سیستم است هر نسبتی اعم از برادر، خواهر، عمو، عمه، خاله و دایی در آن حضور دارند. بر اساس تحقیقات روان‌شناسان، رفتار‌های پسری که خواهر دارد به‌هنجارتر از رفتارهای پسری است که خواهر ندارد.

ثریا نعمتی‌شهری ‌/ ‌جام‌جم


ادامه مطلب ...

عشق‌های کورکورانه و آسیب‌های اجتماعی آن

شاید بار‌ها با تیترهای مختلفی در مورد جنایت‌های عشقی، قتل و تبهکاری‌های آن در جراید روبه‌رو شده باشید و این سؤال در ذهنتان جرقه بزند که مگر می‌شود یک عاشق دست به قتل عزیزش بزند و قدم در دنیای تبهکاران بگذارد؟
علم روان‌شناسی احساس و رفتاری را می‌پذیرد و آن را سالم می‌داند که از تعادل برخوردار باشد، بنابراین عشق‌ورزی به شخصیت سالم نیاز دارد. بهترین و ارزشمند‌ترین محبت‌ها از سوی افرادی ابراز می‌شود که از نظر روانی و شخصیتی سالم هستند به همین خاطر این احساس با لایه‌های شخصیتی افراد ارتباط دارد.
افرادی می‌توانند به دیگران یا به همسر خود عشق بورزند که ابتدا عاشق خود باشند و به خودشان احترام بگذارند. داشتن ادب روانی، کلامی و رفتاری از نشانه‌های مهم یک فرد سالم و عاشق واقعی است. بنابراین کسی که رکیک‌ترین کلام را به کار می‌برد، تهدید می‌کند، آبروی خانواده را به خطر می‌اندازد و ایجاد مزاحمت خیابانی می‌کند را نمی‌توان عاشق واقعی دانست؛ چنین دوست داشتن‌هایی تنها یک عشق کورکورانه است و افراد تنها به خیال خود عاشق هستند.
عشق واقعی مؤلفه‌هایی دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها تعهد است، به عبارت دیگر فردی که در عشق تعهد نداشته باشد نباید خود را عاشق بداند. به همین خاطر است که چنین روابطی با خوشی به پایان نمی‌رسد و ماندگار نیست، چه بسا اینکه جنایت‌هایی رخ می‌دهد که دیگر قابل جبران نخواهد بود.

تعهد و رعایت موازین اخلاقی و اجتماعی در هر رابطه باعث جلوگیری از بحران و حوادث ناگوار می‌شود. به عنوان نمونه بار‌ها شاهد پرونده‌هایی بوده‌ایم که دختر یا پسر جوان قبل از ازدواج و با خیال اینکه عاشق هستند دست به هر کاری می‌زنند تا به دلداده‌شان برسند، مثلاً یکی از طرفین در باندهای تبهکاری عضو می‌شود تا پول میلیونی به جیب بزند و زندگی آرامی ‌را برای همسرش فراهم کند.
اما افراد باید آگاه باشند فردی که از ریشه اخلاقی خوبی برخوردار نباشد عشقش هم ناپخته و نابجا است و احتمال دارد هرگونه رفتار اخلاقی از سوی وی سر بزند. فرد متعهد با شرایط پیرامونش سازگار می‌شود و مشکلات را تا حد امکان بزرگ نمی‌کند تا روابطشان پایدار بماند. همین عوامل باعث می‌شود افرادی که در ابتدا گمان می‌کردند عشقشان واقعی است و وارد زندگی مشترک شدند پس از مدتی دریابند که با این خیال، خود و دیگری را فریب داده‌اند و در پس همه آن احساس‌ها رفتارهای پرخاشگرانه مخفی شده بود.
عقده‌های دوران کودکی و نوجوانی تأثیر بسزایی در رابطه سالم بین افراد و جامعه می‌گذارد. دختر و پسری که محبت و عاطفه والدین را تجربه نکرده‌اند یا با محرومیت‌های شدید روانی و اقتصادی روبه‌رو بوده‌اند، ممکن است نوعی بدبینی درباره جنس مخالف یا تشکیل خانواده داشته باشند که این ویژگی در آرامش افراد تأثیرگذار است و منجر به چالش‌هایی در زندگی می‌شود.
همچنین باید به این موضوع توجه کرد که عشق به هیچ عنوان خلأ‌ها را پر نمی‌کند و نباید نبود تناسبات فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی تحصیلی، دینی و... را نادیده گرفت.
در عشق واقعی دو نفر به خواسته‌ها و ارزش‌های یکدیگر اهمیت می‌دهند و مراقب هم هستند، آن‌ها هرگز برای رسیدن به مقاصد خود‌، یکدیگر را به خطاکاری متهم نمی‌کنند. برخی افراد با قرار دادن طرف مقابل خود در وضع گناهکار بودن، سعی دارند به مقاصد خود برسند. یک عاشق واقعی هرگز چنین کاری نمی‌کند.
در چنین شرایطی مراجعه به یک متخصص و مشاور خانواده می‌تواند از بحران‌ها و آسیب‌های پس از ازدواج و عشق‌های کورکورانه جلوگیری کند تا شاهد حوادث کمتری در جامعه باشیم. (دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس/ایران)

569


ادامه مطلب ...

مقابله با آسیب‌های اجتماعی؛ گشت ارشاد یا فعالیت فرهنگی؟

سید حسن موسوی چلک اظهار کرد: باید بپذیریم که سن ابتلا به آسیب‌های اجتماعی در کشور رو به کاهش و میزان ابتلا نیز افزایش یافته است. نمی‌توان در چنین شرایطی با برخوردهای قضایی صرف شاهد موفقیت در این حوزه شد بلکه باید سیاستهای اجتماعی و فرهنگی با بستر مشارکت‌های مردمی برای برون رفت از آسیب‌های متعدد اجتماعی اتخاذ شود. در حال حاضر یکی از موضوعاتی که کشورمان با آن دست و پنجه نرم می‌کند مسئله افزایش جرائم است و طبیعتا این مسئله با افزایش جمعیت شهرنشین، دسترسی به تکنولوژی و غیره ارتباط مستقیمی دارد.

او در ارتباط با برخی ادعاها مبنی بر افزایش جرایم در قشر تحصیل کرده، گفت: با توجه به اینکه شاخص سطح سواد ملی نسبت به گذشته افزایش یافته و همچنین تغییر نوع آسیب‌های اجتماعی مانند فضاهای مجازی، مسیر ابتلا به بزه در بستری فراهم شده است که طبیعتا اقشار تحصیل کرده با آن ارتباط بیشتری دارند.

وی ادامه داد: زمانی که ادعا می‌کنیم ابتلا به جرایم در تحصیل‌کرده‌ها در حال افزایش است باید اطلاعات صحیحی ازمیزان سواد عمومی مردم در گذشته و حال به دست آوریم و پس از مقایسه آن‌ها دریابیم که در گذشته چند درصد مجرمان بی‌سواد و باسواد بوده‌اند و با توجه به نرخ سواد در شرایط حال، نتیجه گیری کنیم.

چلک افزود: در حال حاضر نوع آسیب‌ها به سمت آسیب‌های مجازی، رسانه‌ای و... رفته و طبیعتا در این شرایط فراوانی جمعیت مجرمان نیز بیشتر خواهد شد زیرا افراد بیشتری با رسانه و فضای مجازی در ارتباط هستند.

رییس انجمن مددکاری ایران ضمن بیان اینکه نمی‌توان گفت به طور قطع باسوادها در حال حاضر بیشتر مرتکب جرم می‌شوند گفت: زمانی که نسبت سواد در جامعه‌ای افزایش یابد و همچنین نرخ ابتلا به بزه نیز در آن جامعه رو به صعود باشد، نمی‌توان با قاطعیت چنین مسائلی را عنوان کرد،مگر آنکه شرایط به درستی شناسایی و بررسی شود.برای مثال ریتالین را چه کسانی مصرف می‌کنند؟ افراد بی‌سواد یا کسانی که تحصیلات حداقلی دارند؟ همچنین آسیب‌های فضای مجازی قاعدتا در کدام گروه خواهد بود؟ افراد بی‌سوادی که حتی قدرت استفاده از این نرم‌افزارها را ندارند یا قشر باسوادی که همواره با این فضاها در ارتباط هستند؟

وی ادامه داد:‌ زمانی که از واژه تحصیل کرده استفاده می‌کنیم باید تقسیم‌بندی صحیح از این قشر داشته باشیم و بدانیم دقیقا منظورمان از تحصیل کرده‌ چه گروهی است؟ آنانی که حداقل تحصیلات ابتدایی را دارند یا کسانی که دارای درجات عالیه تحصیل هستند؟

رییس انجمن مددکاری ایران ادامه داد: معتقدم که آمار جرایم در افرادی که تحصیلات عالیه دارند خیلی بالا نیست پس به این ترتیب نمی‌توان هر باسوادی را تحصیل کرده عنوان کرد. اصلا نمی‌توان ادعا کرد کسانی که تحصیل کرده‌اند مرتکب جرم نمی‌شوند اما باید بدانیم که برای ترسیم چهره واقعی یک آسیب اجتماعی، باید نیمرخی واقعی با اطلاعاتی مبتنی بر پژوهش از آن مسئله ارائه داد.

چلک در پاسخ به اینکه چه اقدامات کارشناسانه‌ای می‌توان برای کاهش ابتلا به جرایم انجام داد؟ گفت: در حال حاضر وقتی که برای شاخص‌هایی چون افزایش سرمایه اجتماعی، افزایش نشاط و شادابی، فراگیری آموزش مهارت‌های زندگی و پیوست اجتماعی و فرهنگی و... هیچ کاری انجام نداده‌ایم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که جوانان و نوجوانان ما درگیر آسیب‌های متعدد اجتماعی نشوند.

وی ادامه داد:‌ آسیب و جرم جزیره نیست که بتوان با ارائه یک راهکار و اظهار نظر مانع آن شد بلکه باید برای حل و یا کاهش این موضوع پس از قبول واقعیت‌ها تحلیلی درست از شرایط ارائه شود تا بتوان با نگاهی کلی در جهت کاهش آسیب‌های متعدد اجتماعی اقدام کرد.

وی در ارتباط با حوزه سیاست‌گذاری نیز اظهار کرد: برای بهبود اوضاع باید در حوزه سیاست‌گذاری نیز تغییر نگاه و رویکرد ایجاد شود زیرا حتی در شرایط کنونی نیز در کشور سیاست‌ اجتماعی مشخصی در خصوص آسیب‌ها وجود ندارد و ما هنوز نمی‌دانیم سیاست اجتماعی ما برای برخورد با آسیب‌های متعدد اجتماعی، گشت ارشاد است یا اورژانس اجتماعی؟ زندان و کلانتری است یا فعالیت‌های مددکاری و مشاوره‌ای؟

رییس انجمن مددکاری ایران با بیان اینکه تاکنون در حوزه آسیب‌های اجتماعی با مردم شفاف نبوده‌ایم گفت: عدم شفافیت‌ با مردم در این حوزه به حدی رسیده که مردم را بسیار به آن بی‌تفاوت کرده است زیرا آنان همواره گمان می‌کنند هیچ تاثیری در بهبود اوضاع نخواهند داشت و با ایجاد چنین نگاه منفعلانه‌ای هیچ نوع واکنشی از خود برای کاهش آسیب در جامعه‌شان انجام نخواهند داد و نسبت به افزایش آن نیز بی تفاوت شده‌اند در حالی که می‌توان گفت راهکار اصلی برای بهبود چنین شرایطی، شفافیت با مردم است. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

آسیب‌های هندزفری به گوش را بشناسید

به گزارش جام جم سرا ، محمدرضا شریفیان در خصوص اینکه چه علائمی باید فرد را نگران کند که گوشش از طریق استفاده از هندزفری آسیب دیده است، گفت: اولین علامت در فرد ممکن است کم‌شنوایی نبوده و فرد فقط در گوش خود صدای زنگ یک یا دو طرفه احساس کند و پس از این مرحله فرد به تدریج احساس می‌کند که شنوایی‌ آن کم شده است. در صورتی که این کم شنوایی خیلی شدید شود، ممکن است مشکلاتی مانند سرگیجه و سردرد ایجاد شود.

وی با اشاره به اینکه آسیب استفاده از هندزفری به سن فرد بستگی دارد، تصریح کرد: افراد زیر 17 سال حساس‌تر بوده و گوش آنان نسبت به صدا آسیب‌پذیرتر است. همچنین در افراد بالای 40 سال نیز که به تدریج پیرگوش می‌شوند این آسیب‌ها بیشتر است.

شریفیان تصریح کرد: متاسفانه در جوامع امروزی استفاده از هندزفری، تلفن همراه و موزیک‌های بلند در مراسم و خودروی شخصی شایع شده است که شدت‌ این صداها گاهی فراتر از طاقت گوش یعنی بیش از 90 یا حتی 100 دسی‌بل است.

این متخصص گوش و حلق و بینی با بیان اینکه صداهای عادی مانند صحبت کردن، حدود 60 دسی‌بل و قابل تحمل برای گوش است، اظهار کرد: هندزفری باید با شدت متعارف کمتر از 80 دسی‌بل و حداکثر مدت زمان استفاده 45 دقیقه باشد و بیشتر از آن مجاز نیست، اگر در طول روز و غیرمداوم استفاده شود، باید کمتر از هفت ساعت استفاده شود.

شریفیان با بیان اینکه گوش برای خود مکانیزم دفاعی دارد که از آن در مقابل صداهای بلند حفاظت می‌کند، اظهار کرد: همچنین یک‌سری مکانیزم‌های دفاعی در گوش وجود دارد که با انقباض عضلات کوچکی که در آن است و کاهش میزان شدت صوتی که به حلزون می‌رسد، می‌تواند تا حدودی از بروز آسیب‌ها جلوگیری کند. اما وقتی شدت صوت از حدی بالاتر برود مکانیزم‌های دفاعی خیلی کارآمد نخواهند بود و ممکن است به دو شکل موجب آسیب گوش شود.

وی در خصوص دو نوع آسیب رسیدن به گوش، عنوان کرد: در صورتی که یک صوت با یک شدت صدای انفجاری به گوش برسد که معمولا صداهایی بالاتر از حدود 100 دسی‌بل بوده، ممکن است منجر به تخریب عصب شنوایی شود.

وی با بیان اینکه نوع دیگر آسیب به گوش به طور مزمن است، افزود: به عنوان مثال اگر فرد به طور مزمن در معرض صداهای بلند قرار گیرد، مانند کسانی که در کارخانه‌های ریسندگی و صنعتی کار می‌کنند یا کسانی که به طور مداوم از هندزفری استفاده می‌کنند که در این صورت اگر شدت صوت از 80 دسی‌بل بالاتر باشد و فرد به طور مزمن در معرض این صداها قرار گیرد، دچار آسیب در ناحیه گوش می‌شود.

مدیرگروه گوش، حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ادامه داد: آسیب نوع مزمن مانند شکل اول حاد نیست، یعنی فرد ممکن است در وهله‌ اول متوجه آن نشود، اما به مرور اثرات خودش را می‌گذارد؛ مثلا در یک بازه زمانی شش ماهه،‌ یک ساله و حتی دو ساله فرد احساس می‌کند که دچار کم‌شنوایی شده است.

وی با توجه به اینکه دسی‌بل یک واحد لگاریتمی است و هر یک دسی‌بل معادل یک انرژی است که به پرده‌ گوش وارد و بعد به گوش منتقل می‌شود، افزود: با افزایش شدت صوت حتی به مقدار ناچیز، سطح انرژی که به گوش می‌رسد و موجب صدمه به عصب شنوایی و حلزون شنوایی می‌شود به مراتب بیشتر از چیزی است که فکر می‌کنیم و هرچه بالاتر برود درصد انرژی شدیدتر و درجه‌ تخریب آن روی سیستم عصبی و حسی گوش بیشتر خواهد شد. صداهایی که ما در معرض آن هستیم مانند صحبت کردن و صداهای عادی که با آن سر و کار داریم، معمولا شدتی زیر 80 دسی‌بل دارند.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: جوانان ما باید شدیدا به این موضوع آگاهی و دانش داشته باشند که صداهای بلند همیشه طوری نیست که به طور ناگهانی اثر خودش را بگذارد و فرد متوجه افت شنوایی شود و متاسفانه بیشتر وقت‌ها به تدریج اثر خودش را خواهند گذاشت؛ به طوری که برای فرد محسوس نیست و وقتی متوجه می‌شود که به طور مثال دچار حدود 30 دسی‌بل افت شنوایی شده است.

شریفیان ادامه داد: این افت شنوایی می‌تواند در زندگی روزمره فرد تاثیر سوء بگذارد، در روابط و کار وی نیز نتایج منفی داشته باشد و حتی موجب معلولیت شود؛ بنابراین بیشترین صوتی که به فرد می‌تواند برسد حداکثر 80 دسی‌بل است و بیشتر از آن سبب آسیب به گوش می‌شود.

وی عنوان کرد: به جوانان توصیه می‌کنیم که مواظب سلامتی خود باشند، زیرا یکی از مشکلاتی که در جامعه با آن مواجه هستیم، آلودگی صوتی است که نه تنها موجب مشکلات سیستم شنوایی می‌شود، بلکه مشکلاتی در سیستم عصبی انسان‌ها مانند کج‌خلقی، حساسیت و کم طاقتی را بر جای می‌گذارد، از لحاظ روحی و روانی نیز دچار آسیب می‌شوند و حتی مشکلات گوارشی و عصبی ایجاد می‌کند، خیلی از مشکلات دیگر مربوط به آلودگی صوتی در محیط‌های صنعتی روز به روز بیشتر می‌شود. بنابراین افراد باید مواظب سلامتی خود باشند.

منبع: ایسنا


ادامه مطلب ...

آسیب‌های شدید ناشی از گرمـا

گاهی اثرات ناشی از گرما جدی‌تر بوده و نیاز به بستری دارد. اثراتی که امروز به آن پرداخته می‌شود اثراتی جدی است که نیاز به بررسی در بیمارستان و اغلب بستری دارد.

سنکوپ

در افرادی که با گرما برخورد می‌کنند، در مراحل اولیه ممکن است دچار افت هوشیاری ناگهانی شوند. این بیماران یکباره زمین خورده و اگر نشسته باشند روی صندلی حالشان بد شده و از هوش می‌روند. علت بروز این اثر گرمایی کاهش فشار خون ناشی از گشاد شدن عروق پوستی و از دست رفتن آب در بدن است. افراد مسن و افرادی که تماس کمتری با آب و هوای گرم دارند بیشتر مستعد هستند. علاوه بر گرما، بیماری‌های خطرناک بسیاری هستند که می‌توانند منجر به سنکوپ شوند. علت انتقال این افراد به اورژانس علل جدی همچون مشکلات قلبی یا سکته‌های مغزی است. برای درمان لازم است مصدوم از محیط گرم دور کرده و فرد را در وضعیت خوابیده قرار بدهید تا خون به مغز و قلب برسد. اگر می‌تواند چیزی بنوشد، مایعات دارای آب و نمک به وی بدهید. یکی از محلول‌های مناسب دوغ است، نوشیدنی که حاوی آب و نمک کافی برای افرادی است که تعریق یا افت فشار خون دارند. افرادی که توان نوشیدن ندارند بهتر است سرم نمکی برایشان تجویز شود.

خستگی یا فرسودگی گرمایی

این اختلال تنها احساس خستگی نیست. بیماران مبتلا به گرمازدگی از سردرد، تهوع، استفراغ و گرفتگی عضلات شکایت دارند. گرما باعث شده تا وضعیت آب و نمک‌های موجود در بدن دچار تغییراتی شود که عمده اثر آن روی عضلات است.

دمای بدن این افراد افزایش می‌یابد، اما از 40 درجه نمی‌گذرد. سیستم عصبی آنها سالم است و هیچ تغییری در وضعیت هوشیاری و درک آنها دیده نمی‌شود.

در بررسی آزمایشگاهی این افراد غلظت خون(افزایش گلبول‌های قرمز) دیده می‌شود. اختلال در املاح آنها متنوع است. بسته به نوع مایعی که مصرف کرده‌اند ممکن است غلظت سدیم خون آنها بالا رفته یا در حد طبیعی باشد.

این افراد را باید از محیط گرم دور کرد. استراحت برای آنها ضروری است. بر اساس وضعیت افراد می‌توان برایشان مایعات خوراکی یا وریدی شروع کرد. اگر بیمار فشار خون پایینی دارد نیازمند بستری در بیمارستان به‌منظور دریافت مایعات وریدی است. اغلب این مبتلایان اگر مشکل قلبی نداشته باشند و در بررسی آزمایشگاهی وضعیت آب و نمک خونشان خیلی به هم ریخته نباشد، قابل ترخیص هستند. اگر وضعیت ذهنی بیمار یا هوشیاری‌اش دچار اختلال شد باید به تشخیص‌های بدخیم‌تری فکر کرد. ممکن است تعدادی از مبتلایان کم‌کم علائم درگیری مغز را نشان بدهند بنابراین لازم است آنها را در اورژانس برای چند ساعتی زیر نظر داشت. استفاده از پنکه یا آب بر روی بدن می‌تواند دمای بدن آنها را کاهش دهد. آب نباید سرد باشد که منجر به لرز بیمار گردد. لرز می‌تواند دمای بدن را افزایش دهد و وضعیت را بدتر کند. به این منظور یا از آب خنک و جریان هوای گرم یا از آب ولرم و جریان هوای خنک استفاده می‌شود. با استفاده از این دو تکنیک احتمال لرز کاهش می‌یابد.

حمله گرمازدگی

زمانی که دمای بدن از 40 درجه می‌گذرد، آسیب اعضا شروع می‌شود. حساس‌ترین جزء بدن به گرما دستگاه عصبی است. رفتارهای عجیب از فرد سر می‌زند، پرخاشگر و بی‌قرار می‌شود. گاهی توهم بروز می‌کند. افت در سطح هوشیاری بروز کرده و حتی ممکن است هوشیاری افت کند. عدم‌تعادل و تشنج از دیگر یافته‌هایی است که در فرد گرمازده در این مرحله ممکن است دیده شود. در این مرحله ممکن است با وجودی که دمای بدن بالاست ولی فرد توانایی تعریق را از دست بدهد. همین اختلال در دفع حرارت توسط تعریق عامل بالا رفتن بیشتر دما نسبت به خستگی گرمایی است.

حمله گرمازدگی شدیدترین شکل گرمازدگی است. یک اورژانس واقعی با میزان مرگ و میر 30 تا80 درصد که اگر درمانی صورت نگیرد در 100 درصد بیماران به مرگ می‌انجامد.

روشی برای تشخیص گرمازدگی در هیچ‌یک از مراحل آن نیست. معاینه در کنار شرحی از بروز علایم در فردی که بتازگی در محیط گرم قرار گرفته یا مبادرت به انجام فعالیت‌های سنگین ورزشی کرده است، می‌تواند ما را به این اختلال مشکوک کند.

اغلب باید بیماری‌های دیگر مولد تب همچون عفونت‌ها را رد کرد. علائم بیماران در حمله گرمازدگی گاهی مشابه با افراد مبتلا به سکته مغزی است. انواعی از مسمومیت‌ها دارای علائمی مشابه هستند که باید آنها را هم در نظر داشت.

درمان حمله گرمازدگی از محل بروز اختلال شروع می‌شود. باید در اولین اقدام فرد مبتلا به حمله گرمازدگی را از محیط گرم دور کرده و به محلی دارای وضعیت تهویه مناسب انتقال داد. اگر آمبولانس یا ماشینی که دارای سیستم خنک‌کننده (کولر) باشد در دسترس است، باید بیمار را داخل آن انتقال داد. لباس‌های بیمار را درآورده و آب را روی بدن فرد پاشید. همان 2 روشی که برای خنک سازی در خستگی گرمایی عنوان شد در اینجا هم به‌کار می‌رود. دقت شود که فرد دچار لرز نشود که لرز خود عاملی برای افزایش دمای بدن است.

دقت داشته باشید دمای بالای بدن در این افراد ناشی از گرمای زیاد است و با تب ناشی از عفونت متفاوت است. بنابراین استامینوفن، آسپیرین و دیگر داروهای کاهنده تب در این بیماران کاربرد نداشته و حتی می‌تواند مضر باشد.

بیماران گرمازده باید به بیمارستان منتقل شوند. اغلب آنها نیازی به بستری طولانی مدت ندارند. عده‌ای که دارای بیماری زمینه‌ای قلبی بوده، هوشیاری مناسبی را علیرغم درمان به دست نمی‌آورند یا گرما بر اعضای دیگر بدن نیز اثر گذاشته باید در بخش‌های مراقبت‌های ویژه بستری شوند.

دکتر امید هاشمی / متخصص طب اورژانس

چاردیواری


ادامه مطلب ...

تولد آسیب‌های اجتماعی در پل‌های هوایی + عکس

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از مهر، پل‌های هوایی به منظور تامین امنیت جانی عابران پیاده سال‌هاست که به خدمت بشر آمده و در بسیاری از کلانشهرهای کشور انواع مختلفی از این پل‌ها ساخته و در اختیار شهروندان قرار گرفته است.

اما این روزها و با محصور شدن پل‌های هوایی در خیابان‌ها با تابلوهای تبلیغاتی، این مکان که قرار بود فضایی برای تامین امنیت جان عابران پیاده باشد با حضور برخی از معتادان، تکدی گران، سارقان به محلی نا امن برای عابران پیاده تبدیل شده است.

مصداق این مدعا را می‌توان با کمی دقت در نحوه استفاده از این پل‌ها به ویژه در ساعات شبانگاهی مشاهده کرد. با کمی تامل می‌توان دریافت که بسیاری از شهروندان و به ویژه بانوان در ساعاتی که هوا رو به تاریکی می‌رود احتمال تصادف با خودروها در هنگام عبور از عرض خیابان را به تردد بر روی پل‌هایی که این روزها دیگر محیطی امن نیست، ترجیح می‌دهند.

البته به غیر از مسئله تابلوهای تبلیغاتی، برخی پل های هوایی در شهر اصفهان دارای حفاظ آهنی در قسمت راه پله هاست که این مسئله نیز دید در شب را برای عابران دشوار و ترس برای عبور در ساعات خلوت روز و شب را برای بانوان و سالمندان بیشتر کرده است.

عبور از عرض خیابان و تصادف را به عبور از پل هوایی ترجیح می‌دهم

در این راستا مریم کرباسی، یکی از ساکنان خیابان پروین که مجبور است برای رفتن به منزلش هر شب از روی پل هوایی عبور کند، با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت امنیتی پل‌های هوایی در سطح شهر می‌گوید: من صبح و شب و برای رفت و آمد به منزل و محل کار مجبور به عبور از روی پل‌های هوایی در خیابان پروین هستم و این در حالی است که مدت‌هاست و به دلیل مشاهده برخی از آسیب‌های اجتماعی بر روی این پل و همچنین اتفاقی که برایم افتاد دیگر حاضر به تردد از روی این پل‌های هوایی نیستم.

وی که معتقد است تا قبل از نصب تابلوهای تبلیغاتی بر روی پل‌های هوایی امنیت این پل‌ها خوب بوده است، اضافه می‌کند: این در حالی است که با نصب این تابلوها و از بین رفتن دید بیرونی به این پل‌ها نا امنی در این محیط نیز ایجاد شده است.

این شهروند اصفهانی که معتقد است وضعیت نظافتی و خدمات دهی پل‌های هوایی در اصفهان نسبت به دیگر کلانشهرهای کشور مناسب‌تر است، ادامه می‌دهد: مسئولان باید هر چه زودتر برای تامین امنیت این اماکن نیز چاره‌ای بیندیشند.

تامین امنیت پل‌های هوایی بر عهده بهره برداران است

اما علیرضا صلواتی، معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری اصفهان به وجود دو نوع پل هوایی در اصفهان اشاره می‌کند و می‌گوید: بسیاری از پل‌های هوایی در اصفهان معمولی و حدود ۲۸ پل نیز به صورت مکانیزه در شهر اصفهان فعالیت می‌کنند.

وی در ادامه با بیان اینکه پل‌های هوایی در اصفهان به لحاظ روشنایی در شب در شرایط مناسبی است، می‌افزاید: حفظ و نگهداری پل‌های عابر پیاده بر عهده پیمانکاران و بهره برداران است و بر اساس سیاست‌هایی که تعریف شده شهرداری در حفظ و نگهداری پل‌های هوایی وظیفه‌ای ندارد.

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری اصفهان همچنین به فعالیت تیم بازرسی برای نظارت بر فعالیت پل‌های هوایی در سطح شهر اصفهان اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: زمان فعالیت پل‌های هوایی مکانیزه در سطح شهر اصفهان از ساعت شش صبح تا ۲۲ تعیین شده است و از این رو پیمانکاران تنها باید در این ساعات به شهروندان خدمات ارائه کنند.

وی تصریح می‌کند: پیمانکاران باید در زمانی خارج از زمان تعریف شده برای فعالیت پل‌ها اقدامات تاسیساتی و تعمیرات را بر روی پل‌های عابر پیاده انجام دهند.

صلواتی که معتقد است تامین امنیت پل‌های هوایی نیز بر عهده پیمانکاران است، اضافه می‌کند: از این رو پیمانکاران باید با تامین نگهبان به صورت ۲۴ ساعته امنیت پل‌های هوایی در اصفهان را افزایش دهند.

وی در ادامه با بیان اینکه بر اساس برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته از این پس شهرداران مناطق با پیمانکاران پل‌های هوایی ارتباط مستمری را خواهند داشت، ادامه می‌دهد: دو اکیپ نظارتی نیز فعالیت پیمانکاران پل‌های هوایی اصفهان را به صورت ساعته بررسی خواهند کرد.

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری اصفهان در ادامه با بیان اینکه از این پس تغییر رویکردی در انعقاد قرار داد با پیمانکاران پل‌های هوایی در شهر اصفهان ایجاد خواهد شد،‌ ابراز می‌کند: از این پس بر روی امنیت،‌ استانداردسازی و نظافت پل‌های هوایی در اصفهان نظارت جدی‌تری صورت خواهد گرفت.

وی تصریح می‌کند: طی دو سال گذشته در حوزه بهره برداری از پل‌های هوایی در شهر اصفهان در اماکن مناسب اقدامات خوبی صورت گرفته است.

در صورت شکایت مردمی امنیت پل‌ها رسیدگی می‌شود

سرهنگ جهانگیر کریمی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان در خصوص تامین امنیت پل‌های هوایی اظهار می‌کند: در این خصوص تاکنون گزارشی در خصوص ایجاد مزاحمت برای شهروندان نداشته‌ایم.

وی در خصوص برنامه نیروی انتظامی برای تامین امنیت این اماکن ابراز می‌کند: در این راستا باید توجه داشته باشیم که در صورت اعلام گزارش از سوی شهروندان پیگیری‌های لازم انجام خواهد شد.

معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان که معتقد است نیروی انتظامی نمی‌تواند برای تامین امنیت بر روی پل هوایی نیرو استخدام کند، می‌گوید: در این راستا سعی بر آن خواهیم داشت تا در گشت‌های انتظامی بازدید از پل‌های هوایی را نیز در دستور کار قرار دهیم.

اما در این راستا باید به اتفاقاتی که در ماه‌های اخیر بر روی پل‌های هوایی اصفهان رخ داده نیز گریزی بزنیم که در بین آنها می‌توان به خبر قصد خودکشی داشتن دانش‌آموزی بر روی پل‌ هوایی در اصفهان اشاره کرد که با حضور به موقع تعدادی از شهروندان ناکام ماند و انواع حوادث و اتفاقاتی که ممکن است در آینده شاهد آن باشیم.

از این رو ضروری است که مسئولان شهری در هنگام آغاز بکار ساخت پل‌های هوایی تامین امنیت اجتماعی این اماکن را نیز مورد توجه قرار دهند تا از توسعه آسیب‌های اجتماعی که امروز در دیگر اماکن شاهد آن هستیم بر روی پل‌های هوایی رخ ندهند.


ادامه مطلب ...