مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

سزارین به تک فرزندی می انجامد

جام جم سرا:دکتر ناهید خداکرمی در گفتگو با مهر به تشریح وضعیت سزارین در کشور پرداخت و گفت: تولد یک پدیده فیزیولوژیک است که اگر بدون دلیل در آن مداخله شود، می تواند عوارضی را برای نوزاد و مادر ایجاد کند.

وی با اشاره به تحقیقاتی که نشان داده است عمل سزارین با عوارض همراه است، افزود: تحقیقات علمی نشان می دهد که میل به باروری مجدد در مادرانی که سزارین انتخابی داشته اند، به خصوص آن دسته از سزارین های زودتر از موعد و بدون علائم زایمان، از بین می رود.

خداکرمی ادامه داد: زایمان سزارین علاوه بر اینکه عوارض جراحی به همراه دارد، نازایی ثانویه را ایجاد می کند.

به گفته رئیس انجمن علمی مامایی ایران، چسبندگی جفت یکی از عوارض سزارین های تکراری است.

وی با عنوان این مطلب که خطر چسبندگی در سزارین باعث خونریزی و از دست دادن رحم می شود، تاکید کرد: بروز این عارضه در زایمان های دوم و سوم با مشکلاتی برای مادر همراه است و حتی منجر به مرگ مادر نیز می شود.

خداکرمی با اعلام اینکه چنین مرگهایی در لوکس ترین بیمارستانهای خصوصی تهران نیز اتفاق می افتد، افزود: نمی توانیم بگوییم که سزارین عامل کاهش جمعیت است اما افزایش سزارین به طور غیرمستقیم منجر به تک فرزندی می شود.

وی با تاکید بر اینکه می بایست با این پدیده غیرمعمول و غیرعلمی به هر شیوه ممکن مقابله شود، تصریح کرد: برای مقابله با افزایش آمار سزارین، می بایست یک فرهنگ سازی در جامعه انجام شود.

خداکرمی با اعلام اینکه سزارین تنها برای 15 درصد زنان مفید است، افزود: 85 درصد زنان می توانند زایمان طبیعی داشته باشند. اما اینکه فقط توصیه به زایمان طبیعی شود و انجام رایگان این زایمان را فراهم کنیم، برای افزایش نرخ باروری در کشور کافی نیست.

رئیس انجمن علمی مامایی ایران با تاکید بر اصلاح نظام سلامت از طریق پزشک خانواده روستایی، اظهارداشت: متاسفانه، سلامت باروری در برنامه پزشک خانواده روستایی مورد توجه و اهمیت قرار نگرفته و این اشتباهی بوده است که انجام داده ایم.

خداکرمی پیشنهاد داد برای اصلاح نظام سلامت و توجه به خدمات سلامت باروری در برنامه پزشک خانواده روستایی و شهری، با ماماها به صورت مستقل قرارداد ببندند. زیرا، تا زمانی که ماماها حقوق بگیر پزشک خانواده باشند، مشکلات همچنان باقی خواهد ماند.

وی همچنین با انتقاد از بیمه ها برای پوشش ندادن خدمات مامایی، اظهارداشت: در تمام برنامه های پزشک خانواده که در دنیا اجرا می شود، ماماها به صورت مستقل کار می کنند. در حالی که در طرح تحول نظام سلامت کشورمان، ماماها همچنان از پزشک خانواده حقوق می گیرند که این مسئله باعث بی انگیزه شدن ماماها در ارائه خدمات سلامت باروری به مادران می شود.

خداکرمی گفت: ارتباط کارگر و کارفرمایی بین ماما و پزشک درست نیست و دودش به چشم مردم می رود.

رئیس انجمن علمی مامایی ایران با گلایه از سازمانهای بیمه گر که از خرید خدمت مامایی امتناع می کنند، افزود: متاسفانه هنوز کارشناسان بیمه ها، تفکر سنتی را دارند و در جلساتی که به منظور بررسی خدمات مامایی برگزار می شود، زیر بار بیمه خدمات مامایی نمی روند. در حالی که ما هیچ مشکلی با مدیران و وزرای بهداشت و رفاه برای پوشش بیمه ای خدمات مامایی نداریم و آنها، همه حرفهای ما را قبول دارند.

وی با اعلام این مطلب که اگر باور داریم سیاستهای ابلاغی در حوزه سلامت باید عملیاتی شود، چاره ای نداریم جز اینکه حرفه مامایی را تقویت کنیم، اظهارداشت: سال گذشته از یک میلیون و 400 هزار تولد زنده که در کشور ثبت شد، 52 درصد به روش سزارین بوده که در 80 درصد زایمانهای سزارین، ماماها نیز حضور داشته و خدمات ارائه داده اند. همچنین، 76 درصد زایمان های طبیعی در سال گذشته را ماماها انجام داده اند.

خداکرمی ادامه داد: این آمارها نشان می دهد که نقش ماما در خدمات سلامت باروری، غیرقابل انکار است و این مسئله را همه دست اندرکاران و مسئولان و مدیران نظام سلامت و بیمه ها نیز باور دارند اما متاسفانه نمی خواهند خدمات مامایی را خریداری کنند.

رئیس انجمن علمی مامایی ایران در پایان با عنوان این مطلب که برخی سازمانهای بیمه گر با عدم پوشش خدمات بیمه ای در مسیر اجرای طرح تحول نظام سلامت و افزایش نرخ باروری سنگ اندازی می کنند، گفت: متاسفانه یکی از کارشناسان سازمانهای بیمه گر اخیرا عنوان داشته که سیاست ما خرید خدمت از ماما نیست.


ادامه مطلب ...

دلایل گرایش به تک فرزندی و بررسی آسیب‌های آن

جام جم سرا: روزنامه آراز آذربایجان در مطلبی با عنوان «شاخص تربیت صحیح، خوراک و پوشاک نیست» به بررسی آسیب‌ها و دلایل گرایش به تک فرزندی پرداخته است که برای اطلاع خوانندگان در ادامه ذکر می‌شود:

با مطرح شدن مساله بحران جمعیت در کشور، دستگاه‌های متولی، یکی از راه‌های مهم برای خروج از این بحران را حرکت خانواده به سمت چند فرزندی و عبور از خانواده‌های تک فرزندی معرفی کردند. با مطرح شدن مساله بحران جمعیت در کشور دستگاه‌های متولی امر، یکی از راه‌های مهم برای خروج از این بحران را حرکت خانواده به سمت چند فرزندی و عبور از خانواده‌های تک فرزندی معرفی کردند.
در واقع پدید آمدن خانواده‌های تک فرزند، آسیبی بود که به تدریج در کشور ما شکل گرفت و توانست در بلندمدت سهم به سزایی در پایین آمدن نرخ باروری در کشور و در نتیجه ایجاد چنین بحرانی را داشته باشد. عوامل دخیل در پدید آمدن بحرانی نظیر بحران کاهش و پیری جمعیت، ناشی از چندین عامل هستند که از مهم‌ترین آنان می‌توان به شاخص‌هایی نظیر رغبت اقتصادی و رغبت فرهنگی در فرزندآوری اشاره کرد.
اگرچه تصور برخی بر این است که آنچه خانواده‌ها را از داشتن فرزند بیشتر منع می‌کند، عدم وضعیت مطلوب اقتصادی آن خانواده است اما باید گفت در سال‌های اخیر آنچه مانع از ازدیاد نسل در خانواده‌های مرفه شده است، تغییر در طرز فکر و یا به عبارتی تغییر در سبک زندگی است. این خانواده‌ها تحت تاثیر شعارهای پوچ به سمت و سویی کشیده شده‌اند که تنها تمایل به داشتن یک یا حداکثر دو فرزند را دارند.
در این میان اما برخی افراد و مسئولین که بعضا دارای تریبون‌هایی در رسانه‌های کشور نیز هستند، از‌‌ همان روزهای نخست مطرح شدن موضوع بحران جمعیت، اساسا این بحران را رد کرده و این موضوع را با ارقام نه چندان علمی و مستند منکر شدند، اما طولی نکشید که با اعتراف دستگاه‌های مختلف در این حوزه، این ادعای خود را کنار گذاشته اما همچنان مخالفت خود را در قالب مخالفت با راهکارهای پیشنهادی برای عبور از این بحران، ادامه دادند.
از جمله استدلال‌هایی که جریان مذکور جهت مخالفت با بحث ازدیاد نسل در جامعه مجددا مطرح کردند موضوع تک فرزندی است. به اعتقاد این افراد خانواده‌ها به جای رسیدگی به چندین فرزند، به خیال تربیت بهتر تمام امکانات خود را در اختیار یک فرزند قرار داده و برای تربیت‌‌ همان یک فرزند بکوشند. به عبارتی می‌توان گفت این افراد معتقدند تربیت صحیح فرزند تنها وابسته به خوب خوردن و خوب پوشیدن و داشتن امکانات رفاهی است و دیگر عوامل نظیر بودن در کنار همسالان خود و داشتن برادر و خواهر و بودن در اجتماعات کوچک نقشی در تربیت این فرزندان نخواهد داشت.
این استدلال اما متاسفانه سالهاست که بسیاری از خانواده‌ها را فریفته و آنان را به خیال تربیت بهتر فرزند از طریق فراهم کردن امکانات حداکثری با خود همراه ساخته است. اگرچه فراهم آوردن امکانات کامل رفاهی امتیازی مثبت محسوب می‌شود و می‌تواند کمکی در تربیت بهتر فرزند باشد اما نه شرط لازم و نه شرط کافی برای تربیت فرزندی صالح است.
تصور کنیم کودکی که از داشتن برادر و خواهر محروم بوده و تمام روز خود را در اتاقی پر از اسباب بازی و انیمیشن و کارتون به خیال داشتن امکانات و رفاه سپری می‌کند و به همین ترتیب از بودن و هم نشینی با افرادی که با وی پیوند خونی و عاطفی دارند و او را برادر یا خواهر خود می‌دانند برخوردار نیست، آیا چنین کودکی قابل مقایسه با کودک دیگری که به جای بازی کردن با اسباب بازی‌های پلاستیکی با خواهران و برادران خود بازی کرده، با آنان درد و دل می‌کند می‌خندد گریه و دعوا می‌کند، قابل مقایسه است؟ کدامیک از این دو کودک اجتماعی‌تر و مردمی‌تر رشد خواهند کرد؟
آنچه به خانواده‌های تک فرزند گفته نشده این است که امکانات مادی نظیر داشتن بهترین لباس، وسایل بازی و خوارکی هیچگاه جای داشتن موجود زنده‌ای به نام خواهر و برادر را نخواهد گرفت و اگر کودک نیازهایی نظیر بازی قهر، دعوا، ایثار و فداکاری و مواردی از این دست را در خانه خود و در کنار برادر و خواهر خود تجربه نکند؛ ضمن آنکه تبدیل به موجودی از درون منزوی خواهد شد هیچگاه مهارت‌های خوب زندگی کردن را به خوبی نخواهد آموخت و بعد‌ها در زندگی شخصی خود در قبال همسر و فرزندان آینده خود نیز با مشکل رو به رو خواهد بود.
باید گفت داشتن چندفرزند هرگز منافی خوب زندگی کردن و برخورداری از امکانات نبوده و نیست بسیاری از مادران ایرانی لباس‌های فرزندان بزرگ‌تر خود را برای فرزندان کوچک‌تر کنار می‌گذاشتند و به همین ترتیب وسایل بازی فرزندان بزرگ‌تر به فرزندان کوچک‌تر می‌رسید. به بیانی دیگر اگر نحوه استفاده از امکانات و مدیریت خرج در خانواده‌ها اصلاح شود و بسیاری از خرج‌های فانتزی و بیهوده از لیست مخارج خانواده حذف شود، یک خانواده چند فرزندی هم می‌تواند امکانات مناسب را برای فرزندان خود فراهم کند، روشی که بسیاری از مادران ایرانی در گذشته و حال در مدیریت خانه خود به کار گرفته‌اند.

طلاق، یکی از آسیب‌های خانواده تک فرزند

همان طور که اشاره شد، تک فرزندی علاوه بر موثر بودن در پدید آمدن بحران جمعیتی، آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی دیگری را نیز با خود به همراه دارد. فرزندانی که در خانواده‌های تک فرزند رشد می‌کنند، بوضوح نسبت به سایر همسالان خود که دارای خواهر و برادر هستند دارای کمبودهایی در ابعاد روحی و فکری هستند.
کودک متولد شده در خانواده تک فرزند، از داشتن دوستی در خانه که با او درددل کرده، مشورت کند و کمک بگیرد، محروم است. به دنبال این موارد، جامعه‌ای را تصور کنیم که اکثر جوانان آن کودکی و سپس بلوغ خود را در تنهایی و انزوا در خانه سپری کرده‌اند، شادابی و پویایی چنین جامعه‌ای یقینا قابل قیاس با جامعه‌ای که اکثر جوانان آن کودکی خود را در خانواده‌ای پرجمعیت گذارنده‌اند؛ نخواهد بود.
متغیرهای «تعداد فرزندان»، مدت زندگی مشترک، مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و معکوسی دارند به طوری که با افزایش مقدار این متغیر‌ها از مقدار گرایش زنان به طلاق کاسته می‌شود.

پژوهش‌ها چه می‌گویند

طبق پژوهش‌های صورت گرفته، میان تعداد فرزند و میل به طلاق در زنان رابطه معکوسی وجود دارد. به عبارتی دیگر، در یک خانواده هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد میل مادرانی که به هر دلیل در فکر طلاق هستند، کاهش می‌باید و هرچه تعداد فرزند کمتر باشد، زنی که خواستار طلاق باشد؛ رغبت بیشتری برای گرفتن طلاق از خود نشان می‌دهد.
در تحقیق صورت گرفته متغیرهایی نظیر: اختلاف تحصیلی زوجین، اختلاف سن زوجین سطح تحصیلات زن، درآمد و سن ازدواج زن با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و مستقیمی داشتند به این معنی که با افزایش این متغیر‌ها بر مقدار گرایش زنان به طلاق نیز افزوده می‌شود.
آنچه در بالا آمد دلایلی بود بر رد شبهه موجود در جامعه مبنی بر اینکه داشتن یک فرزند و رسیدگی تمام و کمال به آن را به جای داشتن چند فرزند به خانواده‌ها توصیه می‌کرد.
طبق آمار موجود، تعداد خانواده‌ای تک فرزند در ایران، ۳۵درصد از کل خانواده‌ها بوده که رقم پایینی نیست و خطرات یاد شده را به دنبال خواهد داشت. مکررا باید یادآور شد که انسان اجتماعی آفریده شده است و تنهایی و انزوا با او چندان سازگار نیست و آسیب‌های خاص خود را برای انسان به دنبال دارد، لذا خانواده تک فرزند نه تنها به خود آسیب زده بلکه موجب تضیعف تدریجی جامعه در ابعاد مختلف خواهد شد. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

احساس مادر و فرزندی [عکس]

سه شنبه 22 مهر 1393 ساعت 09:17

مراقبت مهربانانه و احساس نزدیکی بین مادر و فرزند، مخصوص انسان‌ها نیست، بلکه در بسیاری از حیوانات جهان نیز دیده می‌شود. تصاویری در این زمینه را ببینید.


ادامه مطلب ...

توصیه‌هایی به والدین برای تربیت فرزندی منضبط

جام جم سرا به نقل از خراسان: اگر بتازگی پدر و مادر شده‌اید یا سن فرزندتان به جوانی نرسیده است و از بی‌نظمی‌هایش گلایه دارید، علیرضا عبدی، کار‌شناس و مشاور خانواده توصیه‌هایی برای منضبط کردن فرزندان بر حسب سنشان دارد که می‌خوانید.


از ابتدای زندگی تا ۲ سالگی

نوزادان و نوپایان به طور طبیعی کنجکاو هستند و انتظار منظم بودن از آن‌ها در این سن، کمی آرمان گرایانه به نظر می‌رسد. با این حال، عاقلانه این است که فقط چیزهای خطرناکی که او را به استفاده کردن وسوسه می‌کند، از جلوی چشم او دور کنید و تلاش کنید در این زمینه الگوی خوبی برای او باشید. فراموش نکنید که کودکان با تماشا کردن بزرگسالان به خصوص والدینشان، رفتارهای درست را یاد می‌گیرند. سعی کنید که رفتار خودتان به سرمشقی برای کودک تبدیل شود. منظم و مرتب بودن وسایل خودتان در خانه بسیار بیشتر از دستور دادن به کودک به جمع کردن اسباب بازی‌هایش، او را تشویق می‌کند تا اسباب بازی‌هایش را در اتاق پخش نکند و به نظم اهمیت بدهد.


از ۳ تا ۵ سالگی

هنگامی که کودک شما بزرگ‌تر می‌شود و می‌تواند ارتباط میان رفتار‌هایش و پیامدهای آن‌ها را درک کند، آموزش دادن قواعد خانه و تمرین منظم شدن را به او شروع کنید. پیش از اینکه کودک را برای انجام رفتارهای اشتباه تنبیه کنید، به او توضیح دهید که از او چه انتظاری دارید.

اگر چه در برخی موارد برای والدین راحت‌تر است که رفتارهای نامناسب‌گاه گاهی کودک را نادیده بگیرند، اما چنین برخوردی آموزش انضباط به کودک را مختل می‌کند. در این سن می‌توانید از روش تنها گذاشتن به عنوان یک روش تنبیهی استفاده کنید؛ برای مثال به کودکی که اتاقش را به‌هم می‌ریزد، باید بگویید رفتارش غیرقابل قبول است و او را به محلی مخصوص برای تنها گذاشتن ببرید. او را برای یک یا دو دقیقه به حال خود‌‌ رها کنید و توجه داشته باشید که تنها گذاشتن کودک بیشتر از این مدت بی‌اثر است.

نکته مهم این است که از هر نوع تنبیه جسمی کودک در هر سنی خودداری کنید؛ به خصوص نوزادان و نوپایان نمی‌توانند رابطه‌ای میان رفتارشان و تنبیه جسمی برقرار کنند. آن‌ها تنها درد تنبیه جسمی را احساس خواهند کرد. حفظ تداوم و ثبات در آموزش انضباط به کودک بسیار مهم است و والدین باید با اتفاق نظر تصمیم بگیرند که چه قواعدی را در خانه به اجرا بگذارند. والدین در عین حال که برای کودک روشن می‌کنند که چه رفتارهایی به تنبیه خواهد انجامید، نباید پاداش دادن را نیز فراموش کنند.

انضباط فقط با تنبیه کردن به دست نمی‌آید بلکه تقدیر از رفتار خوب کودک هم در ایجاد آن موثر است، برای مثال گفتن این جمله به کودک «آفرین که اسباب بازی‌هایت را خودت جمع کردی» موثر‌تر از تنبیه کردن او خواهد بود.


از ۶ تا ۸ سالگی

تنها گذاشتن و تعیین کردن تنبیه‌های منطقی و غیر جسمی برای مثال محروم کردن فرزند از یک وسیله مورد علاقه‌اش، برای این گروه سنی موثر است.

فرزندتان باید باور داشته باشد که شما به حرفی که می‌زنید، عمل می‌کنید. البته می‌توانید گاهی به فرزندتان فرصت دیگری برای اصلاح رفتارش بدهید یا تا حد معینی خطاهای او را بپذیرید، اما در بیشتر موارد باید به آنچه می‌گویید، عمل کنید.


از ۹ تا ۱۲ سالگی

فرزندان در این گروه سنی را می‌توان با واکنش دادن در برابر رفتار‌هایشان، منضبط کرد. با بزرگ‌تر شدن فرزند و تقاضای او برای مستقل‌تر شدن و مسئولیت پذیری، آموزش دادن به فرزند درباره پیامدهای رفتار‌هایش روشی موثر و مناسب برای منضبط کردن او است؛ برای مثال اگر فرزند کلاس پنجمی شما، تکلیف‌های مدرسه‌اش را پیش از خواب انجام نداده است، به نظر شما آیا باید او را مجبور کرد تا بیدار بماند و تکالیفش را انجام دهد؟

پاسخ شما بهتر است منفی باشد چراکه به این ترتیب فرصت آموختن یک درس مهم زندگی به فرزندتان را از دست خواهید داد. اگر بچه‌تان تکلیف مدرسه‌اش را انجام نداده است، بهتر است روز بعد به مدرسه برود و پیامد این کار را که نوعی بی‌انضباطی است، خودش تحمل کند. طبیعی است که والدین بخواهند بچه‌شان را از اشتباهی که مرتکب شده است، نجات دهند، اما برای آینده فرزند بهتر است که گاهی بگذارید او شکست بخورد.

به این ترتیب فرزندتان متوجه خواهد شد که رفتار نامناسبش چه پیامدهایی برای او خواهد داشت و احتمالا دوباره این اشتباهات را مرتکب نخواهد شد. البته اگر می‌بینید فرزندتان از پیامدهای منفی رفتار‌هایش درس نمی‌گیرد، باید به او برای اصلاح رفتار‌هایش کمک کنید.


از ۱۳ سالگی و بالا‌تر

تا این سن باید پایه‌های تربیتی فرزندتان را پی ریزی کرده باشید. در این سن نوجوانتان می‌داند که از او چه انتظاری دارید و وقتی از مجازات رفتار بد صحبت می‌کنید، منظورتان چیست. تلاشتان را برای رعایت نظم توسط نوجوانتان کم کنید چراکه اهمیت انضباط برای نوجوانان به اندازه کودکان کم سن‌تر مهم است.‌‌ همان طور که برای یک کودک ۴ ساله، باید زمان خواب را معین و آن را اعمال کرد، برای نوجوانتان نیز باید حدودی را معین کنید. برای نوجوانتان قواعدی را درباره تکالیف مدرسه، دیدار دوستان و ساعتی که باید به خانه بازگردد تعیین کنید و با او از پیش درباره آن‌ها صحبت کنید تا مطمئن شوید که سوءتفاهمی وجود ندارد.

نوجوانتان ممکن است گاهی از این قواعد شکایت کند، اما در عین حال درخواهد یافت که شما کنترل اوضاع را به دست دارید. هنگامی که نوجوانتان قاعده‌ای را زیر پا می‌گذارد، ممکن است بهترین مقابله محروم کردن نوجوان از امتیازات باشد، اما در عین حال باید با او صحبت کنید تا دریابید چرا او این قاعده را رعایت نکرده است.

توجه داشته باشید که باید تا حدی کنترل کار‌ها را به نوجوانتان بسپارید. با این کار نه تنها درگیر مبارزه با او نخواهید شد، بلکه باعث خواهید شد که نوجوان به تصمیماتی که شما باید بگیرید، احترام بگذارد.

برای مثال به نوجوان در سنین پایین‌تر می‌توانید اجازه دهید درباره دکوراسیون اتاقش تصمیم بگیرد. در نوجوانان و در سنین بالا‌تر می‌توانید حوزه استقلال فرزندتان را گسترده‌تر کنید و برای مثال درباره زمان خوابیدن او انعطاف پذیر‌تر باشید. (مجید حسین‌زاده)


ادامه مطلب ...

از فرزندی که آزار جنسی دیده، حمایت کنید

به نقل از «رویترز»، طبق آماری که در آمریکا وجود دارد، حدود نیمی از قربانیان آزارهای جنسی را کودکان زیر 18 سال تشکیل می‌دهند. تحقیقات قبلی مشخص کرده بود که آزار جنسی کودکان سبب می‌شود آن‌ها در خطر خودکشی، فرار از خانه یا مشکلات رفتاری قرار بگیرند.
کریستین زایاک و همکارانش در دانشگاه کارولینای جنوبی 118 زوج کودک -مادر را که در مرکز حمایت از کودکان بودند، زیر نظر گرفتند. این کودکان بین 7 تا 16 سال سن داشتند و در هیچ‌کدام از موارد، مادرها باعث و بانی آزار کودک نشده بودند.


به‌ طور جداگانه با مادر و کودک گفت‌وگو شد و از آن‌ها درباره میزان حمایت مادر سؤال شد، سؤالاتی درباره شک کردن مادر به کودک، سرزنش شدن توسط او، قوت قلب دادن، تلاش برای پیدا کردن اطلاعات بیشتر و نشان دادن میل به انتقام. هم مادر و هم کودک به پرسش‌هایی در مورد شرایط روحی کودک پاسخ دادند و سپس، گروه تحقیق متوجه شد، کودکانی که فکر می‌کردند مادرشان از نظر روحی آن‌ها را حمایت می‌کند، کمتر خشمگین و افسرده بودند.
این تحقیق همچنین نشان داد که اگر مادرها در مصاحبه گفته بودند، به فرزندشان شک دارند یا او را سرزنش کرده‌اند، کودک بیشتر دچار مشکلات رفتاری شده بود. اگر مادر انگیزه انتقام نشان داده بود، کودک بیشتر در معرض «اختلال پس آسیبی» قرار گرفته بود.
در این بررسی، نیمی از متجاوزها اعضای خانواده بودند و تقریباً یک چهارمشان غریبه بودند. (سلامانه)

164


ادامه مطلب ...

مصاحبه با بازیگر معروف ایرانی که همسر و فرزندی ندارد! +عکس

مصاحبه با بازیگر معروف ایرانی که همسر و فرزندی ندارد! +عکس

گفت‌وگوی کوتاهی را با غلامحسین لطفی بازیگر و کارگردان منتشر کرده است.

او گفته است:

*پدر و مادرم را سال‌هاست از دست داده‌ام و دو خواهر دارم که در قزوین زندگی می‌کنند. خودم هم چند سالی است به دلیل هوای بد تهران به قزوین مهاجرت کرده‌ام و گاهی برای ادامه درمانم به تهران می‌آیم. آخرین روز تصویربرداری سریال بایرام که چند سال قبل تولید شد از بلندی افتادم و هر دو پایم شکست و کمرم آسیب دید. بعد از آن حتی احوالی از من نپرسیدند و من این را به حساب بی‌رحم شدن آدم‌ها می‌گذارم.

همسر غلامحسین لطفی همسر بازیگران زندگی خصوصی بازیگران بیوگرافی غلامحسین لطفی

* پنج سال است برای بازی یا کارگردانی دعوت نشده ام.خیلی از همکارانم که تحصیلکرده رشته بازیگری هستند به کارهای دیگری جز بازیگری مشغولند و این جای افسوس دارد و امیدوارم هرچه زودتر حال فرهنگ و هنر در کشورمان خوب شود.

*کارمن بازیگری است اما در بیشتر کارها بخشی از دستمزدم را نمی‌دهند. این تنها مشکل من نیست بیشتر بازیگران با این معضل روبه‌رو هستند. بازیگران حال و روز خوبی ندارند فقط تعداد بسیار اندکی هستند که پولدارند، اما می‌دانم آنها از راه بازیگری پولدار نشده‌اند یا شغل دیگری دارند یا پدرشان پولدار و سرمایه‌دار است. وزارت ارشاد به من دکترای بازیگری داده، اما حقوقم یک میلیون و ۲۸۰هزار تومان است. اگر دستفروشی می‌کردم و سر چهارراه ریش‌تراش می‌فروختم درآمدم بیشتر از این بود!

*داوطلب و مشتاق بازیگری زیاد است، اما آنها نمی‌دانند داخل این حرفه چه خبر است. از بیرون نگاه می‌کنند و می‌گویند به‌به چه خانه زیبایی! عکس بازیگران را می‌بینند و هوس می‌کنند بازیگر شوند. شهرت و پول وسوسه‌‌شان می‌کند وگرنه هیچ‌کدامشان واقعا عاشق حرفه بازیگری نیستند. شهرت بد نیست هر موجودی دوست دارد خودش را به نمایش بگذارد، اما آنهایی که سراسیمه وارد دنیای سینما می‌شوند، فکر می‌کنند خیلی به آنها خوش خواهد گذشت و سریع به پول و شهرت دست پیدا می‌کنند اما این‌طور نیست. پس بهتر است قبل از این که شیفته بازیگری شوند، کمی تحقیق کنند و با این دنیا آشنا شوند که بعد از ورود با سراب روبه‌رو نشوند.

*در کشور ما حدود ۱۵۰۰ بازیگر وجود دارد، اما فقط پنج نفر مدام کار می‌کنند و از این فیلم به فیلم دیگر و از این سریال به سریال دیگر می‌روند. مافیای بازیگری بیشتر بازیگران را خانه‌نشین کرده است. اصلا به توانایی افراد توجه نمی‌شود فقط بازیگرانی مدام سرکار هستند که روابط خاصی دارند. نمی‌دانم چرا با این مافیا برخورد نمی‌شود، همه از آن می‌گویند اما هیچ‌کس پی آن را نمی‌گیرد که منشا آن را پیدا کرده و با آن مقابله کند تا عدالت رعایت شود و همه بتوانند نقش بگیرند و بازی کنند. بازیگرهای قدیمی مثل من خانه‌نشین شده‌اند و مجبورند سرشان را با خواندن کتاب و دیدن فیلم گرم کنند.

همسر غلامحسین لطفی همسر بازیگران زندگی خصوصی بازیگران بیوگرافی غلامحسین لطفی

*من ۶۵ ساله‌ام در اوج آمادگی برای کارگردانی و بازیگری هستم، اما کار نیست. کار فقط برای یک عده‌ای محدود هست و بقیه بیکارند. به نظرم تلویزیون موثرترین سازمانی است که می‌تواند با این مافیا مبارزه کند و اجازه دهد همه بازیگران در کارهای مختلفی که ساخته می‌شود، حضور پیدا کنند.

*من زن و بچه ندارم و با حقوقی که از وزارت ارشاد می‌گیرم، زندگی‌ام را می‌گذرانم، اما به همکارانم فکر می‌کنم که همسر و فرزند دارند و بیکاری زندگی آنها را با مشکلات زیادی روبه‌رو کرده است. من غمگین می‌شوم وقتی مردم و اطرافیانم را عصبی و ناراحت می‌بینم. شرایط دشوار اقتصادی آدم‌ها را بداخلاق می‌کند و قسمت تلخ ماجرا اینجاست که هیچ‌کس نمی‌تواند برای دیگری کاری انجام دهد.

منبع: جام جم
بیوگرافی غلامحسین لطفی زندگی خصوصی بازیگران همسر بازیگران همسر غلامحسین لطفی


ادامه مطلب ...

معایب و مزایای تک فرزندی – آیا داشتن یک فرزند کافی است؟

[ad_1]

آسیب‌ها و مزایای احتمالیِ داشتن فقط یک فرزند؛

advantages-and-disadvantages-of-having-one-child

داشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما شرایط جامعه به گونه ای تغییر کرده است که اکثرا خانواده ها به سمت تک فرزندی گرایش پیدا کرده اند.

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پیش از این، خانواده‌ها معمولاً تعداد زیادی فرزند داشتند، به طوری که هرکس حداقل سه‌چهار خواهروبرادر داشت و بعضی وقت‌ها حتی خیلی بیشتر؛ اما رفته‌رفته، خانواده‌ها ترجیح می‌دادند فرزندان کمتری داشته باشند. در واقع به نظر می‌رسد این تغییر اجتناب‌ناپذیر باشد. در زندگی امروز، در بسیاری از خانواده‌ها، پدر ساعات زیادی از روز را بیرون از خانه می‌گذراند و مادر هم، یا خود شاغل است یا مشغولیتی چون درس دارد. به علاوه، در دوران گذشته، معمولاً خانواده‌ها دور هم زندگی می‌کردند، مادربزرگ و پدربزرگ و خاله و دایی. بنابراین همیشه بزرگتری برای مراقبت از بچه‌ها بود و لازم نبود پدر و مادر خودشان تمام مسئولیت‌های مراقبت از فرزند را بر عهده بگیرند. آن زمان، آن‌ها از کمک و حمایت دیگران برخوردار بودند؛ اما در زندگی امروز، والدین دست تنها باید فرزند خود را بزرگ کنند.

خوب یا بد، در زندگی مدرن امروزی بسیاری به داشتن تنها یک فرزند قانع هستند و وقتی مجموع شرایط را می‌سنجند، می‌دانند که داشتن فرزند بیشتر ساده نخواهد بود. با این حال، نگرانند از اینکه تک‌فرزندی به نفع فرزندشان نباشد.

اتهامات در حرف‌ها و باورهای عمومی

بسیاری می‌گویند بچه‌هایی که خواهر و برادری در خانه ندارند دچار مشکلات رفتاری می‌شوند: آنها همیشه تنها و افسرده‌اند. هیچ‌کس را ندارند که با او بازی و درددل کنند و در آینده هم همیشه تنها خواهند ماند. حتی بسیاری به نوه‌ها هم فکر می‌کنند که ممکن است دیگر خاله و دایی و عمه و عمویی نداشته باشند؛ اما این حرف‌ها چقدر درست هستند؟ واقعا تک‌فرزندها سالم بار نمی‌آیند؟ در اطرافتان خانواده یا فردی را می‌شناسید که تجربه تک‌فرزندی داشته باشد؟ به نظرتان با بقیه متفاوت است؟

اتهام اول: کمبود مهارت‌های اجتماعی

در واقع، یکی از نگرانی‌های مهم در مورد کودکان تک‌فرزند این است که آن‌ها چطور مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی را می‌آموزند و چه‌طور هوش هیجانی خود را پرورش می‌دهند. آن‌ها در خانه هم‌بازی ندارند و بسیاری از تجربیاتی را که کودکان با خواهر و برادرهای خود دارند نخواهند داشت. همین می‌تواند باعث شود که مهارت‌های اجتماعی آنها به‌خوبی رشد پیدا نکند.

وقتی مطالعه‌ای بر روی کودکان ۵ساله نشان داد که تک‌فرزندها در مقایسه با بچه‌هایی که خواهر و برادر دارند، مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تری دارند، نگرانی‌ها بیشتر شد؛ اما بعد، محققان نشان دادند که بعد از ورود به مدرسه، این تفاوت از بین می‌رود و بچه‌های تک‌فرزند خیلی زود در مهارت‌های اجتماعی به بقیه می‌رسند و دیگر تفاوتی با آنها ندارند؛ بنابراین، می‌توان گفت مهارت‌های اجتماعی در حقیقت فرایندی است که داشتن خواهر و برادر فقط باعث تسریعش می‌شود.

خودتان این فرایند را تسریع کنید

اگر نمی‌خواهید در همین حد هم فرزندتان منتظر مهارت‌های اجتماعی بماند، بهتر است دوستان و اقوامی در اطراف خود داشته باشید که فرزندان هم‌سن فرزند شما دارند. با خانواده‌های دارای فرزند بیشتر رفت‌وآمد کنید و به فرزندتان اجازه بدهید تجربیاتی را که معمولاً کودکان با خواهر و برادرهایشان دارند با فرزندان دوستان و آشنایان مطمئن شما، داشته باشد. مهدکودک و فضای بازی پارک‌ها هم موقعیتی مناسب برای یادگیری این مهارت‌ها خواهد بود. سعی کنید او را هدایت کنید تا ارتباطات بهتری داشته باشد.

اتهام دوم: زودتر بزرگ‌شدن

یکی از مسائلی که مرتبط با تک‌فرزندها عنوان می‌شود این است که تک‌فرزندها همیشه در خانه‌ای هستند که با دو بزرگسال به سر می‌برند؛ بنابراین، همیشه با مسائلی روبه‌رو هستند که به بزرگ‌ترها مربوط می‌شود. همین باعث می‌شود که زودتر بزرگ شوند و زودتر به بلوغ فکری برسند. آن‌ها معمولاً مهارت‌های رفتاری و کلامی بالایی دارند، با بزرگ‌ترها خوب رابطه برقرار می‌کنند، در حدی که تعجب و تحسین همه را برمی‌انگیزند و در آینده هم زودتر وارد بازار کار و کسب درآمد می‌شوند و از پس مشکلات مربوط به دوران بزرگسالی به‌خوبی برمی‌آیند.

همه اینها اتفاقات خوبی است؛ اما مراقب باشید که فرزندتان از تجربیات کودکیِ مربوط به سن‌وسالی که در آن قرار دارد محروم نشود. او باید دوران رشد طبیعی خود را طی کند تا در آینده دچار مشکل نشود؛ بنابراین، او را درگیر مسائل خود نکنید.

اتهام سوم: آب‌دیده‌نشدن در برابر مشکلات و ناکامی‌ها و حمایت افراطی والدین

کودکان تک‌فرزند نه‌تنها کسی را برای رقابت و دعوا در خانه ندارند؛ بلکه معمولاً بیش از سایر کودکان هم از والدین‌شان توجه و حمایت دریافت می‌کنند. والدین این کودکان دوست ندارند به اصطلاح آب در دل فرزندشان تکان بخورد. آن‌ها همیشه سعی می‌کنند، همه‌چیز را برایش آماده کنند و نگذراند جایی ناراحت یا ناکام شود. این کار خوب بود اگر ما در دنیایی زندگی می‌کردیم که همه همین‌قدر مراقبمان بودند و همه‌چیز بر وفق مرادمان بود و هیچ‌وقت هم ناکام و ناراحت نمی‌شدیم؛ اما واقعیت این است که در این دنیا ما بسیار تحقیر می‌شویم، حقمان خورده می‌شود و باید از حق خود دفاع کنیم. کارها مطابق میلمان پیش نمی‌رود و باید صبور باشیم و پشتکار داشته باشیم. همه این مهارت‌های لازم برای زندگی را باید در همان دوران کودکی بیاموزیم.

صحبت در این مورد کافی نیست؛ بلکه کودک باید بارها و بارها چیزی را تجربه کند، راه‌حل‌های مختلف را امتحان کند و به این نتیجه برسد که در عمل بهترین روش مقابله با هر مسئله چیست. او در سخنرانی‌های والدین نکات مفید زیادی پیدا نمی‌کند.

اتهام چهارم: فشار زیاد بر فرزند

یکی از مسائلی که خانواده‌های تک‌فرزند ممکن است از آن غافل شوند، این است که چون تنها یک فرزند در خانه دارند، ممکن است بخواهند همه آرزوها و امیدهای والدین را همین یک فرزند برآورده کند. می‌خواهند او همیشه اول، بهترین و تک باشد. به همه انتظارات پاسخ بدهد و خانواده را سربلند کند.

گاهی خانواده‌ها متوجه نیستند که فرزندشان زیر این همه انتظار دارد له می‌شود و اعتمادبه‌نفسش در خطر قرار گرفته است. درست است که همین یک فرزند را دارید؛ اما او هم یک انسان منحصربه‌فرد و دارای سلایق مخصوص به خود است. ممکن است سلیقه او با شما متفاوت باشد. سعی کنید او را بشناسید و نقاط قوت و ضعف او را ببینید و بپذیرید تا فرزندی شاد و موفق داشته باشید.

تک‌فرزندی خوب است، به شرطی که…

در مجموع، می‌توان گفت که موفقیت یا عدم‌موفقیت، تنهایی یا عدم احساس تنهایی، و در خود فرورفتن یا سرحال و بانشاط‌بودن در کودکان تک‌فرزند، بیش از هرچیزی به سبک فرزندپروری والدین بستگی دارد. والدینی که واقع‌بینانه با فرزند خود رفتار کنند، نیازهای مخصوص به او را در هر سنی در نظر بگیرند و روابط اجتماعی خوبی داشته باشند، می‌توانند فرزندانی بسیار موفق و شاد تربیت کنند که به واسطه روابط خوب پدر و مادر و ارتباط با فرزندان دوستان و آشنایان آن‌ها، نه‌تنها از نظر مهارت‌های اجتماعی و هوش هیجانی کمتر از سایر کودکان نیستند، بلکه به این علت که مجبور نیستند وقت، محبت و البته پول والدین خود را با کسی تقسیم کنند، شادتر و راضی‌ترند. کودکان تک‌فرزند بیشتر والدین خود را می‌بینند، بیشتر با والدین صحبت می‌کنند و معمولاً رابطه بهتری با پدر و مادر خود دارند. آن‌ها دایره لغات وسیع‌تری دارند و بهتر از کودکان هم‌سن خود می‌توانند حرف بزنند یا دیگران را درک کنند. همه این موارد به این علت است که والدین معمولاً برای تک‌فرزند خود وقت بیشتری می‌گذارند و او را بیشتر کنار خود دارند.

قاعده‌ای برای تعداد فرزندان وجود ندارد

تک‌فرزندی مانند هر حالت دیگری، مثل داشتن خواهر و نداشتن برادر، یا داشتن خواهر و برادرهای بیشتر، یکی از الگوهای خانواده است که مزایا و معایبی دارد و نمی‌توان گفت به طور مطلق خوب یا بد است. در واقع، هر خانواده بسته به شرایطی که دارد، از وقت و انرژی و حوصله گرفته تا درآمد و امکان خرید و فضای خانه، باید بهترین حالت را برای خود انتخاب کند. کودک به هزینه، زمان و حوصله والدین نیاز دارد. درباره اینکه نتیجه کار چه خواهد شد، باید گفت که شیوه صحیح رفتار والدین بیشترین میزان تعیین‌کنندگی را در این زمینه دارد.

موضوع آزاد

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

معایب و مزایای تک فرزندی – آیا داشتن یک فرزند کافی است معایبومزایایتکفرزندیآیاداشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما معایب و مزایای تک فرزندی آیا داشتن یک فرزند کافی است؟داشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما مزایا و معایب تک‌فرزندی معایب تک فرزندی است و این افراد کودک، داشتن دو فرزند را بیشتر تک فرزندی؛ داشتن یک فرزند خوب است یا بد؟…تک فرزندی؛ داشتن یک فرزند تر است و در ضمن تک فرزندی به مزایای تک فرزندی می آیا تک فرزندی کار درستی است؟ سایت خبری …آیاتکفرزندیکارمن یک تک فرزند و پرت است که ، تک فرزندی میکنم تک فرزند داشتن ی نقص و دکتر کافی تک فرزندی؛ داشتن یک فرزند خوب است … تک فرزندی؛ داشتن یک تر است و در ضمن تک فرزندی فرزند ها وقتی از مزایای مزایا و معایب تک فرزندی، بدانیدداشتن تنها یک فرزند مزایا و معایب تک فرزندی کودکی که تک فرزند است این روانشناسی و مشاوره تک فرزندی داشتن یک فرزند، بهتر یا بدتر از داشتن چند فرزند نیست و تک فرزندی است مزایای مزایای تک فرزندی نیک صالحیمزایایتک داشتن یک فرزند مزایای تک فرزندی کودک تک فرزند به طورکامل مورد توجه و علاقه پدر تک فرزندی خوب است یا بد؟ تکفرزندیخوباستیابدنام برد، همچنین از مهم‌ترین معایب تک فرزندی یک فرزند و داشتن یک فرزند تک فرزندی با روان فرزند شما چه کار می کند؟ سر و کله اپیدمی تک فرزندی در خانواده های ما از جایی پیدا شد که گمان کردیم با داشتن فقط یک بچه رابطه جنسی و عشق پزشکان ایران برای داشتن یک زندگی جنسی عالی، فیزیوتراپ ها ۵ حرکت ورزشی را توصیه می کنند البته این ورزش ها مراقبت دوران بارداری کودک مراقبت در دوران بارداریمراقبت از کودککودک داریمراقبت از نوزادتغذیه مناسب بارداریرژیم بارداری شیرین صفحه بارداری هفته به هفته هفته شمارش هفته های حاملگی از روز اول آخرین پریود شروع می شود بانک اطلاعات خودرو قیمت خودرو اطلاعات فنی خودرو اتومبیل بانک اطلاعات خودرو، قیمت خودرو، قیمت ماشین،قیمت اتومبیل مقایسه و انتخاب ماشین بازیگران ایرانی گفت و گو با محسن تنابنده علاوه بر طنز نویسی و فیلم نامه نویسی در مجموعه‌هایی نظیر «زندگی به شرط خنده»، «چند الف ادامه خدمت اجباری سربازی، با کدام توجیه منطقی؟ سربازی شتری است که در خانه هر پسری خوابیده استسربازی لازم وضروری است و یک پسر را تبدیل به یک ایمنی، بهداشت و محیط زیست حمیدرضا چزانی زمان تخلیه ساختمان از سه قسمت اصلی تشکیل گردیده است زمان کشف حریق که از شروع حریق تا اعلام اصفهان جریان حیات بخش آب در زاینده رود جاری شد خبرگزاری ایمنا رودخانه زاینده رود اصفهان که تا دو


ادامه مطلب ...

معایب و مزایای تک فرزندی – آیا داشتن یک فرزند کافی است؟

[ad_1]

آسیب‌ها و مزایای احتمالیِ داشتن فقط یک فرزند؛

advantages-and-disadvantages-of-having-one-child

داشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما شرایط جامعه به گونه ای تغییر کرده است که اکثرا خانواده ها به سمت تک فرزندی گرایش پیدا کرده اند.

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پیش از این، خانواده‌ها معمولاً تعداد زیادی فرزند داشتند، به طوری که هرکس حداقل سه‌چهار خواهروبرادر داشت و بعضی وقت‌ها حتی خیلی بیشتر؛ اما رفته‌رفته، خانواده‌ها ترجیح می‌دادند فرزندان کمتری داشته باشند. در واقع به نظر می‌رسد این تغییر اجتناب‌ناپذیر باشد. در زندگی امروز، در بسیاری از خانواده‌ها، پدر ساعات زیادی از روز را بیرون از خانه می‌گذراند و مادر هم، یا خود شاغل است یا مشغولیتی چون درس دارد. به علاوه، در دوران گذشته، معمولاً خانواده‌ها دور هم زندگی می‌کردند، مادربزرگ و پدربزرگ و خاله و دایی. بنابراین همیشه بزرگتری برای مراقبت از بچه‌ها بود و لازم نبود پدر و مادر خودشان تمام مسئولیت‌های مراقبت از فرزند را بر عهده بگیرند. آن زمان، آن‌ها از کمک و حمایت دیگران برخوردار بودند؛ اما در زندگی امروز، والدین دست تنها باید فرزند خود را بزرگ کنند.

خوب یا بد، در زندگی مدرن امروزی بسیاری به داشتن تنها یک فرزند قانع هستند و وقتی مجموع شرایط را می‌سنجند، می‌دانند که داشتن فرزند بیشتر ساده نخواهد بود. با این حال، نگرانند از اینکه تک‌فرزندی به نفع فرزندشان نباشد.

اتهامات در حرف‌ها و باورهای عمومی

بسیاری می‌گویند بچه‌هایی که خواهر و برادری در خانه ندارند دچار مشکلات رفتاری می‌شوند: آنها همیشه تنها و افسرده‌اند. هیچ‌کس را ندارند که با او بازی و درددل کنند و در آینده هم همیشه تنها خواهند ماند. حتی بسیاری به نوه‌ها هم فکر می‌کنند که ممکن است دیگر خاله و دایی و عمه و عمویی نداشته باشند؛ اما این حرف‌ها چقدر درست هستند؟ واقعا تک‌فرزندها سالم بار نمی‌آیند؟ در اطرافتان خانواده یا فردی را می‌شناسید که تجربه تک‌فرزندی داشته باشد؟ به نظرتان با بقیه متفاوت است؟

اتهام اول: کمبود مهارت‌های اجتماعی

در واقع، یکی از نگرانی‌های مهم در مورد کودکان تک‌فرزند این است که آن‌ها چطور مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی را می‌آموزند و چه‌طور هوش هیجانی خود را پرورش می‌دهند. آن‌ها در خانه هم‌بازی ندارند و بسیاری از تجربیاتی را که کودکان با خواهر و برادرهای خود دارند نخواهند داشت. همین می‌تواند باعث شود که مهارت‌های اجتماعی آنها به‌خوبی رشد پیدا نکند.

وقتی مطالعه‌ای بر روی کودکان ۵ساله نشان داد که تک‌فرزندها در مقایسه با بچه‌هایی که خواهر و برادر دارند، مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تری دارند، نگرانی‌ها بیشتر شد؛ اما بعد، محققان نشان دادند که بعد از ورود به مدرسه، این تفاوت از بین می‌رود و بچه‌های تک‌فرزند خیلی زود در مهارت‌های اجتماعی به بقیه می‌رسند و دیگر تفاوتی با آنها ندارند؛ بنابراین، می‌توان گفت مهارت‌های اجتماعی در حقیقت فرایندی است که داشتن خواهر و برادر فقط باعث تسریعش می‌شود.

خودتان این فرایند را تسریع کنید

اگر نمی‌خواهید در همین حد هم فرزندتان منتظر مهارت‌های اجتماعی بماند، بهتر است دوستان و اقوامی در اطراف خود داشته باشید که فرزندان هم‌سن فرزند شما دارند. با خانواده‌های دارای فرزند بیشتر رفت‌وآمد کنید و به فرزندتان اجازه بدهید تجربیاتی را که معمولاً کودکان با خواهر و برادرهایشان دارند با فرزندان دوستان و آشنایان مطمئن شما، داشته باشد. مهدکودک و فضای بازی پارک‌ها هم موقعیتی مناسب برای یادگیری این مهارت‌ها خواهد بود. سعی کنید او را هدایت کنید تا ارتباطات بهتری داشته باشد.

اتهام دوم: زودتر بزرگ‌شدن

یکی از مسائلی که مرتبط با تک‌فرزندها عنوان می‌شود این است که تک‌فرزندها همیشه در خانه‌ای هستند که با دو بزرگسال به سر می‌برند؛ بنابراین، همیشه با مسائلی روبه‌رو هستند که به بزرگ‌ترها مربوط می‌شود. همین باعث می‌شود که زودتر بزرگ شوند و زودتر به بلوغ فکری برسند. آن‌ها معمولاً مهارت‌های رفتاری و کلامی بالایی دارند، با بزرگ‌ترها خوب رابطه برقرار می‌کنند، در حدی که تعجب و تحسین همه را برمی‌انگیزند و در آینده هم زودتر وارد بازار کار و کسب درآمد می‌شوند و از پس مشکلات مربوط به دوران بزرگسالی به‌خوبی برمی‌آیند.

همه اینها اتفاقات خوبی است؛ اما مراقب باشید که فرزندتان از تجربیات کودکیِ مربوط به سن‌وسالی که در آن قرار دارد محروم نشود. او باید دوران رشد طبیعی خود را طی کند تا در آینده دچار مشکل نشود؛ بنابراین، او را درگیر مسائل خود نکنید.

اتهام سوم: آب‌دیده‌نشدن در برابر مشکلات و ناکامی‌ها و حمایت افراطی والدین

کودکان تک‌فرزند نه‌تنها کسی را برای رقابت و دعوا در خانه ندارند؛ بلکه معمولاً بیش از سایر کودکان هم از والدین‌شان توجه و حمایت دریافت می‌کنند. والدین این کودکان دوست ندارند به اصطلاح آب در دل فرزندشان تکان بخورد. آن‌ها همیشه سعی می‌کنند، همه‌چیز را برایش آماده کنند و نگذراند جایی ناراحت یا ناکام شود. این کار خوب بود اگر ما در دنیایی زندگی می‌کردیم که همه همین‌قدر مراقبمان بودند و همه‌چیز بر وفق مرادمان بود و هیچ‌وقت هم ناکام و ناراحت نمی‌شدیم؛ اما واقعیت این است که در این دنیا ما بسیار تحقیر می‌شویم، حقمان خورده می‌شود و باید از حق خود دفاع کنیم. کارها مطابق میلمان پیش نمی‌رود و باید صبور باشیم و پشتکار داشته باشیم. همه این مهارت‌های لازم برای زندگی را باید در همان دوران کودکی بیاموزیم.

صحبت در این مورد کافی نیست؛ بلکه کودک باید بارها و بارها چیزی را تجربه کند، راه‌حل‌های مختلف را امتحان کند و به این نتیجه برسد که در عمل بهترین روش مقابله با هر مسئله چیست. او در سخنرانی‌های والدین نکات مفید زیادی پیدا نمی‌کند.

اتهام چهارم: فشار زیاد بر فرزند

یکی از مسائلی که خانواده‌های تک‌فرزند ممکن است از آن غافل شوند، این است که چون تنها یک فرزند در خانه دارند، ممکن است بخواهند همه آرزوها و امیدهای والدین را همین یک فرزند برآورده کند. می‌خواهند او همیشه اول، بهترین و تک باشد. به همه انتظارات پاسخ بدهد و خانواده را سربلند کند.

گاهی خانواده‌ها متوجه نیستند که فرزندشان زیر این همه انتظار دارد له می‌شود و اعتمادبه‌نفسش در خطر قرار گرفته است. درست است که همین یک فرزند را دارید؛ اما او هم یک انسان منحصربه‌فرد و دارای سلایق مخصوص به خود است. ممکن است سلیقه او با شما متفاوت باشد. سعی کنید او را بشناسید و نقاط قوت و ضعف او را ببینید و بپذیرید تا فرزندی شاد و موفق داشته باشید.

تک‌فرزندی خوب است، به شرطی که…

در مجموع، می‌توان گفت که موفقیت یا عدم‌موفقیت، تنهایی یا عدم احساس تنهایی، و در خود فرورفتن یا سرحال و بانشاط‌بودن در کودکان تک‌فرزند، بیش از هرچیزی به سبک فرزندپروری والدین بستگی دارد. والدینی که واقع‌بینانه با فرزند خود رفتار کنند، نیازهای مخصوص به او را در هر سنی در نظر بگیرند و روابط اجتماعی خوبی داشته باشند، می‌توانند فرزندانی بسیار موفق و شاد تربیت کنند که به واسطه روابط خوب پدر و مادر و ارتباط با فرزندان دوستان و آشنایان آن‌ها، نه‌تنها از نظر مهارت‌های اجتماعی و هوش هیجانی کمتر از سایر کودکان نیستند، بلکه به این علت که مجبور نیستند وقت، محبت و البته پول والدین خود را با کسی تقسیم کنند، شادتر و راضی‌ترند. کودکان تک‌فرزند بیشتر والدین خود را می‌بینند، بیشتر با والدین صحبت می‌کنند و معمولاً رابطه بهتری با پدر و مادر خود دارند. آن‌ها دایره لغات وسیع‌تری دارند و بهتر از کودکان هم‌سن خود می‌توانند حرف بزنند یا دیگران را درک کنند. همه این موارد به این علت است که والدین معمولاً برای تک‌فرزند خود وقت بیشتری می‌گذارند و او را بیشتر کنار خود دارند.

قاعده‌ای برای تعداد فرزندان وجود ندارد

تک‌فرزندی مانند هر حالت دیگری، مثل داشتن خواهر و نداشتن برادر، یا داشتن خواهر و برادرهای بیشتر، یکی از الگوهای خانواده است که مزایا و معایبی دارد و نمی‌توان گفت به طور مطلق خوب یا بد است. در واقع، هر خانواده بسته به شرایطی که دارد، از وقت و انرژی و حوصله گرفته تا درآمد و امکان خرید و فضای خانه، باید بهترین حالت را برای خود انتخاب کند. کودک به هزینه، زمان و حوصله والدین نیاز دارد. درباره اینکه نتیجه کار چه خواهد شد، باید گفت که شیوه صحیح رفتار والدین بیشترین میزان تعیین‌کنندگی را در این زمینه دارد.

موضوع آزاد

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

معایب و مزایای تک فرزندی – آیا داشتن یک فرزند کافی است معایبومزایایتکفرزندیآیاداشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما معایب و مزایای تک فرزندی آیا داشتن یک فرزند کافی است؟داشتن فرزند زیاد شاید در ظاهر سخت و غیر معقول باشد اما مزایای خاص خود را هم دارد اما مزایا و معایب تک‌فرزندی معایب تک فرزندی است و این افراد کودک، داشتن دو فرزند را بیشتر تک فرزندی؛ داشتن یک فرزند خوب است یا بد؟…تک فرزندی؛ داشتن یک فرزند تر است و در ضمن تک فرزندی به مزایای تک فرزندی می آیا تک فرزندی کار درستی است؟ سایت خبری …آیاتکفرزندیکارمن یک تک فرزند و پرت است که ، تک فرزندی میکنم تک فرزند داشتن ی نقص و دکتر کافی تک فرزندی؛ داشتن یک فرزند خوب است … تک فرزندی؛ داشتن یک تر است و در ضمن تک فرزندی فرزند ها وقتی از مزایای مزایا و معایب تک فرزندی، بدانیدداشتن تنها یک فرزند مزایا و معایب تک فرزندی کودکی که تک فرزند است این روانشناسی و مشاوره تک فرزندی داشتن یک فرزند، بهتر یا بدتر از داشتن چند فرزند نیست و تک فرزندی است مزایای مزایای تک فرزندی نیک صالحیمزایایتک داشتن یک فرزند مزایای تک فرزندی کودک تک فرزند به طورکامل مورد توجه و علاقه پدر تک فرزندی خوب است یا بد؟ تکفرزندیخوباستیابدنام برد، همچنین از مهم‌ترین معایب تک فرزندی یک فرزند و داشتن یک فرزند تک فرزندی با روان فرزند شما چه کار می کند؟ سر و کله اپیدمی تک فرزندی در خانواده های ما از جایی پیدا شد که گمان کردیم با داشتن فقط یک بچه رابطه جنسی و عشق پزشکان ایران برای داشتن یک زندگی جنسی عالی، فیزیوتراپ ها ۵ حرکت ورزشی را توصیه می کنند البته این ورزش ها مراقبت دوران بارداری کودک مراقبت در دوران بارداریمراقبت از کودککودک داریمراقبت از نوزادتغذیه مناسب بارداریرژیم بارداری شیرین صفحه بارداری هفته به هفته هفته شمارش هفته های حاملگی از روز اول آخرین پریود شروع می شود بانک اطلاعات خودرو قیمت خودرو اطلاعات فنی خودرو اتومبیل بانک اطلاعات خودرو، قیمت خودرو، قیمت ماشین،قیمت اتومبیل مقایسه و انتخاب ماشین بازیگران ایرانی گفت و گو با محسن تنابنده علاوه بر طنز نویسی و فیلم نامه نویسی در مجموعه‌هایی نظیر «زندگی به شرط خنده»، «چند الف ادامه خدمت اجباری سربازی، با کدام توجیه منطقی؟ سربازی شتری است که در خانه هر پسری خوابیده استسربازی لازم وضروری است و یک پسر را تبدیل به یک ایمنی، بهداشت و محیط زیست حمیدرضا چزانی زمان تخلیه ساختمان از سه قسمت اصلی تشکیل گردیده است زمان کشف حریق که از شروع حریق تا اعلام اصفهان جریان حیات بخش آب در زاینده رود جاری شد خبرگزاری ایمنا رودخانه زاینده رود اصفهان که تا دو


ادامه مطلب ...

فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید

[ad_1]
روزنامه شهروند - راضیه زرگری: این‌که سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانواده‌ها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی فرزندشان برمی‌گردد. البته اغلب خانواده‌ها بیشتر به نیازها و مشکلات جسمی کودک توجه می‌کنند؛ مثل تغذیه، لباس‌های گرم هنگام سرما، زمان خواب در ساعت مناسب. نیازهای روحی و احساسی اما به‌دلیل این‌که دیده نمی‌شود، ممکن اســت حساسیت کمتری را از طرف والدین برانگیزد. نکته مهم دیگری که در مورد سلامت روان به فرهنگ جامعه ما برمی‌گردد، وجود نوعی هراس و ترس از قبول مشکلات روانی و مراجعه به روانکاو و روانپزشک اســت.

 این درحالی اســت که سلامت روانی کودک باعث می‌شود تا بچه‌ها تکنیک‌های آرامش را به‌خوبی یاد بگیرند و در آینده بتوانند استعدادها و مهارت‌های ذاتی خود را در جهت پیشرفت اجتماعی به‌کارگیرند. دکتر محمدعلی کنگرانی، روانپزشک که در این زمینه نظرات کارشناسی خود را با «شهروند» در میان گذاشته، معتقد اســت سال‌هاست که در بحث سلامت روان دیگر چیزی به‌عنوان بیماری روانپزشکی نداشتن مطرح نیست؛ بلکه سلامت روان آن چیزی اســت که به‌عنوان احساس آرامش و رضایتمندی از زندگی مطرح می‌شود.

فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید

 یعنی سلامت روان به این مفهوم نیست که بچه‌ای که افسرده و مضطرب نباشد، سالم اســت، بلکه بچه‌ای که به اندازه کافی بازی کند و به‌راحتی با همنوعان خود ارتباط برقرار کند، سالم اســت و متاسفانه در خانواده‌هایی که به‌شدت درگیر مسائل اقتصادی و پول درآوردن هستند و وسواس موفقیت بچه‌شان در همه زمینه‌ها اما نشان نمی‌دهد، آرامش، لذت و رضایتمندی به حلقه گمشده زندگی تبدیل شده اســت.

معمولا پدر و مادرها در رشد و تربیت کودک بیشتر بر رشد فیزیکی و سلامت جسم او توجه می‌کنند؛ مثلا تا بچه مریض نشود او را دکتر نمی‌برند. با این حال سلامت روان شاید از سلامت جسم کودک مهم‌تر باشد. به‌نظر شما اهمیت توجه به سلامت و آرامش روانی کودک در خانواده‌ها چقدر اســت؟

سلامت روان به‌طورکلی ربطی به کودک و بزرگسال ندارد. سال‌هاست که طبق تعبیر سازمان بهداشت جهانی سلامت و انسان در کل در ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار می‌گیرد. بر این اساس انسان دارای سه بعد اســت. بعد بیولوژیک یا زیستی، بعد اجتماعی و بعد روانی. به همین ترتیب انسان یک موجود biosocial اســت یعنی دارای بعد زیستی، روانی، اجتماعی اســت که جدیدا عده‌ای عنوان کرده‌اند که باید یک بعد معنوی یا spiritual به این سه بعد اضافه شود.

 به‌طورکلی در انسان باید سلامت جسمانی مثل سلامت قلب و عروق و مسائل کلیوی و گوارشی به همراه سلامت اجتماعی و سلامت روان مورد بررسی قرار گیرد. مهم این اســت که این سه زمینه کاملا بر هم تأثیر مستقیمی می‌گذارند. برای مثال امروزه بیماری‌های قلبی بسیار شایع اســت که تحت‌تأثیر شرایط زندگی پرتنش ما قرار دارد و از طرفی می‌توانند کاملا از افسردگی و اضطراب تأثیر بگیرند.

وقتی می‌خواهیم در مورد کودکان صحبت کنیم، قطعا این موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار اســت چون بحث تربیت و شکل‌گیری شخصیت آن کودک مطرح اســت؛ کودکی که در خانواده‌اش درگیری‌های زیادی باشد و پدر و مادر مرتب درگیری لفظی داشته باشند، آرامش لازم را نخواهد داشت و ممکن اســت دچار افسردگی و اختلالات رفتاری مثل پرخاشگری شود و البته می‌تواند به‌واسطه این مسائل مشکلات جسمانی هم پیدا کند یا این‌که مشکلات جسمانی که می‌تواند بر خانواده‌ها تأثیر بگذارد.

خیلی از بیماری‌های جسمانی به علت هزینه‌های بسیار بار زیادی بر دوش خانواده‌ها تحمیل می‌کند و آرامش روانی خانواده را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اگر بخواهیم جزیی‌تر وارد شویم و به سوال شما در مورد اهمیت سلامت جسم و روان در خانواده‌ها بپردازیم، باید گفت ما کلا یک دسته اختلالاتی داریم که تحت‌عنوان somatoforms یا اختلالات جسمانی‌سازی شناخته می‌شود. یعنی زمانی که اختلالات روانپزشکی از یک حدی می‌گذرد، خودش را مثل یک اختلال جسمانی نشان می‌دهد؛ مثل سردرد یا معده درد.

فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید

نکته مهم در این میان این اســت که انسان‌ها به صورت ناخودآگاه به مشکلات جسمانی توجه بیشتری نشان می‌دهند. اگر یک نفر سرطان بگیرد، همه عالم و آدم دغدغه‌شان درمان او می‌شود با این‌که سرطان قابل‌ درمان اســت اما فردی که افسردگی دارد ممکن اســت تا آخر عمرش از زندگی با کیفیت خوب محروم باشد. مثال بارز در مورد افرادی اســت که جانباز دفاع ‌مقدس هستند. از بین این افراد کسانی که معلولیت‌های جسمی دارند، درجات بالایی دارند و از امکانات بهره می‌برند.

 اما کسانی که جانباز اعصاب و روان هستند با این‌که شرایط آنها به مراتب سخت اســت، کمتر به چشم می‌آیند. پس داستان این اســت که چیزی را که به چشم می‌بینیم بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم. ولی نکته جالب میزان از کار افتادگی و تاثیری اســت که معلولیت بر زندگی فرد می‌گذارد. اگر فردی پایش قطع شده باشد می‌تواند با پای مصنوعی به زندگی‌اش ادامه دهد ولی کسی که بیماری افسردگی و اضطرابی داشته باشد، کارایی و کیفیت زندگی‌اش کاملا کاهش پیدا می‌کند.

در بحث کیفیت زندگی تعریف جدیدی با عنوان میزان رضایتمندی از زندگی به‌وجود می‌آید؛ این‌که ما چقدر از زندگی‌مان لذت می‌بریم؟ آیا یک معلولیت جسمی یا یک بیماری می‌تواند رضایت از زندگی را کاهش دهد و یک اختلال روانی مثل افسردگی یا اختلالات ارتباطی چقدر می‌تواند در عملکرد و کارایی زندگی فرد تأثیر بگذارد؟ حالا اگر خانواده‌ای را در نظر بگیریم که بیشتر مسائل جسمانی برایش مهم اســت و از طرفی این خانواده مشکلات اقتصادی بسیار زیادی دارد و تمام تلاشش این اســت که فرزندش از نظر علمی پیشرفت کند و فلان مدرسه و فلان کلاس آموزشی را بگذراند، این خواسته‌ها کاملا بر روند زندگی پدر و مادرها تأثیر می‌گذارد؛ به‌طوری که مدام زیر بار قرض می‌روند درحالی‌که چیزی که لازمه یک زندگی مشترک اســت و آرامشی که در خانواده باید وجود داشته باشد را نادیده می‌گیرند.
از طرفی مشکلات جسمانی مثل عدم تحرک و افزایش وزن اتفاق می‌افتد.  اختلالات جسمانی‌سازی که پیشتر اشاره کردم در جامعه ما به دلیل پدیده اجتماعی «انگ» هم روی می‌دهد. البته این پدیده در همه جای دنیا وجود دارد و در کشور ما خیلی بیشتر اســت. به تعبیر دقیق‌تر اختلالات روانپزشکی انگ بالایی دارند مثلا اگر خانواده‌ای بگوید بچه من سرطان دارد همه نسبت به او دلسوزی و محبت می‌کنند و اما اگر بگوید بچه من افسردگی یا وسواس دارد،گویی دیگران می‌خواهند انگی به او بچسبانند و به نوعی او را زیر سوال ببرند.

پس تا می‌توانند از ابراز مشکلات روانی فرار می‌کنند؛ به‌ویژه این مقاومت در میان آقایان بیشتر از خانم‌هاست؛ این‌که می‌گویند کودکم نباید دکتر روانپزشک برود یا نباید قرص مصرف کند. مادرها در این زمینه فعال‌تر هستند و کودکان را برای درمان‌های روانکاری و مشاوره‌ای می‌آورند. پدرها اما به دلیل مسائل و درگیری‌های اقتصادی بیشتر وقت خود را خارج از خانه می‌گذرانند و محبت و زمانی که لازم اســت را برای بچه اختصاص نمی‌دهند و از طرفی خودشان هم به‌شدت با درمان مشکلات روانی کودک مقابله می‌کنند.

علاوه بر همه این مسائل فشاری که  روی بچه‌ها وارد می‌شود هم عاملی مضاعف بر ایجاد اختلالات روانی اســت. خانواده‌ها اغلب می‌خواهند بچه‌شان به هر قیمتی موفق باشد، حتما نمرات خوبی بگیرد، حتما در کلاس‌های فوق برنامه شرکت کند و سری بین سرها داشته باشد.

 اینها پدر و مادرهای وسواسی برای موفقیت کودک هستند و خودشان نمی‌دانند چه فشاری بر کودک وارد می‌کنند. زمانی که بچه نمی‌تواند آن کارها را انجام دهد نتیجه این می‌شود که تحت‌ فشار از سوی خانواده قرار می‌گیرد که ما این همه برایت هزینه کردیم و تو نمی‌توانی از پس این کارها برآیی. متاسفانه ما در همه خانواده‌ها می‌بینیم که الگوی ثابتشان پدری اســت که از صبح تا شب کار می‌کند و زمانی برای بچه‌ها نمی‌گذارد؛ مادری که یا شاغل اســت یا خانه‌دار معمولا ویژگی‌های وسواسی دارد و فارغ از توانایی‌های بچه، او را مجبور می‌کنند همه نوع کلاسی برود و به نوعی پدر و مادرها می‌خواهند همه کمبودهای زندگی گذشته‌شان را برای کودکشان جبران کنند.

سلامت روان به‌طور کلی چه مفهومی دارد؟ آیا صرفا این‌که خانواده یا کودکی از مشکلات روانی مثل اضطراب و پرخاشگری رنج نبرد، سلامتی روان را تضمین می‌کند؟

الان سال‌هاست که در بحث سلامت روان دیگر چیزی به‌عنوان بیماری روانپزشکی نداشتن مطرح نیست؛ بلکه سلامت روان آن چیزی اســت که به‌عنوان احساس آرامش و رضایتمندی از زندگی مطرح می‌شود؛ یعنی سلامت روان به این مفهوم نیست که بچه‌ای که افسرده و مضطرب نباشد، سالم اســت. بلکه بچه‌ای که به اندازه کافی بازی کند و به راحتی با همنوعان خود ارتباط برقرار کند، سالم اســت.

 خوشبختانه مهدهای کودک در سال‌های اخیر فهمیده‌اند که بحث آموزش‌های مختلف تا مدت‌ها اغراق و افراط کرده‌اند و نقش بازی و شکوفایی توانمندی و استعدادهای کودک در برنامه‌هایشان پررنگ‌تر شده اســت درحالی‌که در دوره‌های پیش‌ رقابت دوره‌های آموزشی زبان انگلیسی و فرانسه و ساز‌های مختلف بیشتر بین مهدها دیده می‌شد که تا حدودی تعدیل شده اســت. خوشبختانه در این مسائل تعادل‌هایی درحال شکل‌گیری اســت و خانواده‌ها هم تمایل دارند بچه‌هایشان را مهدهایی بگذارند که بیشتر بر پایه بازی با کودک می‌چرخد.

 با این حال الگویی که اشاره کردم هنوز در بسیاری از خانواده‌های ایرانی دیده می‌شود؛ حتی برای موسیقی و ورزش هم از طرف پدرومادرها اجبار بر روی بچه‌ها وجود دارد؛ مثلا چون ساز ارگ و ورزش اسکی در جامعه مقبول‌تر اســت، بدون در نظر گرفتن توانایی‌ها و علایق بچه او را مجبور می‌کنند در این کلاس‌های ویژه شرکت کند. به‌طوری که همه اینها دست‌به‌دست هم می‌دهند تا مراجعان ما همه ناراضی باشند؛ پدر ناراضی، مادر ناراضی و بچه هم ناراضی. وقتی هر سه‌ضلع احساس نارضایتی کنند، کل خانواده احساس شکست می‌کند.

فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید

آینده کودکی که در این فضا رشد می‌کند و به اجبار والدین کلاس‌های مختلفی می‌رود بدون این‌که بفهمد دقیقا به چه چیزی علاقه دارد، چگونه پیش‌بینی می‌شود؟

این روند همچنان در اکثر خانواده‌ها ادامه پیدا می‌کند. نتیجه این می‌شود که وقتی بچه می‌خواهد وارد دانشگاه شود، رشته‌ای می‌خواند که فقط از سر شکم سیری و اجبار والدین اســت و یک فارغ‌التحصیل بیکار تحویل جامعه می‌دهیم. همین بچه پدر و مادر بعدی جامعه ما اســت و این چرخه تکرار می‌شود و آن‌چیزی که در این میان مغفول می‌ماند لذت، شادی و احساس آرامشی اســت که باید خانواده در کنار هم داشته باشند. می‌بینیم که اغلب خانواده‌ها هنوز در حسرت چیزهایی در گذشته هستند و مدام می‌گویند قدیم چطور بود؛ در حالی‌که امروزشان را با این وسواس‌ها و درگیری‌های روزمرگی از دست می‌دهند.

فضای مجازی و وسایل بازی الکترونیکی که جزو جدانشدنی زندگی‌های مدرن اســت را می‌توان نوعی تهدید برای سلامت روان کودک تلقی کرد؟ چراکه می‌بینیم همین خانواده‌هایی که زمانی برای بازی با بچه اختصاص نمی‌دهند، یک تبلت و موبایل در اختیار کودک قرار می‌دهند تا سرگرم شود.

من کسی هستم که کلا با تکنولوژی و همه وسایل جدید ارتباطی موافق هستم؛ به شرطی که از آنها استفاده درست شود. خودم علاقه‌مند به بازی‌های کامپیوتری هستم و فکر می‌کنم بازی‌های کامپیوتری برای بچه‌ها لازم اســت. مشکل ما با پدر و مادرهایی اســت که به قول معروف یک جاهایی از در دروازه رد نمی‌شوند و یک جاهایی از ته سوزن هم رد می‌شوند؛ یعنی از یک طرف برای موفقیت فرزندشان خودشان را همه جوره فدا می‌کنند و از طرف دیگر برای این‌که بچه‌شان را آرام یا سرگرم کنند، دست به ساده‌ترین کارها می‌زنند.

پدر و مادرهایی در زمینه‌ای افراط می‌کنند و وقتی از آنها می‌پرسیم چرا با بچه بازی نمی‌کنی؟ جواب می‌دهند دیگر جان و حالی برایم نمی‌ماند. همین افراط و تفریط دارد جامعه ما را خراب می‌کند. ما به پدر و مادرها می‌گوییم گوشی برای بچه در این سن مناسب نیست، دسترسی به اینترنت برای بچه مناسب نیست. اما آنها بدترین چیزها را برای بچه فراهم می‌کنند و وقتی در گرداب پیامدهای آن گیر می‌کنند، تنها راهی که برایشان می‌ماند تنبیه‌های شدید رفتاری و فیزیکی اســت که حالا بتوانند آن وسیله و استفاده از آن را کنترل کنند. عملا اتفاقی که می‌افتد این اســت که شاهد به هم خوردن رابطه پدر و مادر و فرزند می‌شود.

آن‌چیزی که ما از ابتدا به پدر و مادرها تأکید می‌کنیم بحث قانونمندی اســت؛ یعنی این‌که بچه از همان ابتدا بفهمد که در خانه حرف، حرف پدرومادر اســت و هر چیزی که بزرگترها می‌گویند. شنیدن اصطلاحاتی مثل این‌که اگر این را برای بچه‌ام نخرم عقده‌ای می‌شود، خیلی ساده‌لوحانه اســت. بسیاری از امکانات مجازی و شبکه‌های اجتماعی مناسب سن بچه‌ها نیست ولی غیر از پدر و مادر کسی آنها را در اختیار کودک قرار نمی‌دهد. بازی‌های کامپیوتری همه‌جای دنیا وجود دارد؛ اما همه جا مناسب سن افراد تعریف شده؛ مثلا تبلت‌های kid mode که فقط بازی‌ها و اپلیکیشن‌های مناسب کودک را دارد و اصلا قابلیت دسترسی به شبکه را ندارد.

مساله این اســت که ما دقت کنیم که خیلی چیزها را لازم نیست خودمان اختراع کنیم و یک سری اصول تکنولوژی و فناوری که از خارج برای ما آمده اســت، راه‌حل استفاده درستشان را هم خودشان داده‌اند. مثل کدگذاری‌های محدود‌کننده که به کودک اجازه نمی‌دهد وارد برنامه‌های نادرست شود. آنچه باعث درخودماندگی بچه‌ها می‌شود و ارتباطات انسانی بچه‌ها را کمتر می‌کند و باعث بروز مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری می‌شود، بازی و تکنولوژی‌هایی اســت که مناسب سن کودک نیست.

فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید

 همان‌طور که گفتم مهم استفاده درست از هر وسیله‌ای اســت. وقتی بچه ٥ ساله ما آیفون دارد و اینترنت پرسرعت هم در خانه هست و بچه به آن دسترسی دارد نباید توقع داشته باشیم که این بچه در آینده درس‌خوان شود و ارتباطات اجتماعی مناسبی در آینده داشته باشد؛ مهم سنگ بنای اولیه اســت که اشتباه گذاشته می‌شود و این بنا تا ثریا کج می‌رود.

اصول اولیه در همه‌جای دنیا بر مبنای سختگیری و قانونمندی اســت اما بدون تحقیر و تنبیه و توهین. خوشبختانه ما مبنا را از یک خانواده مردسالار قدیم شروع کردیم و رسیده‌ایم به خانواده‌ای که فرزندسالاری و بعدش هم مادرسالاری اســت. متاسفانه پدرها از همه بیشتر به حاشیه رانده شده‌اند که آن هم تقصیر خودشان اســت و بعد هم مادرها. نهایتا هم درگیری پدر و مادر اســت در این‌که تو بچه را تربیت کردی.

پدر می‌گوید تو بالاسر بچه بودی و مادر هم می‌گوید بچه پدر می‌خواهد. تو از صبح تا شب دنبال پول بودی. این سیستم به قدری تکراری و قابل پیش‌بینی اســت که بعضی وقت‌ها تعجب می‌کنیم چون می‌بینیم که خانواده‌ها در این دام تکراری می‌افتند و برای آزادشدن از دام‌ها هیچ کاری نمی‌کنند. علت هم این اســت که رهایی از این سیستم تکراری نیازمند قوانین  و سختگیری اســت و چون در جامعه افراد از هم تأثیر می‌گیرند با یک نفر نمی‌توان مشکلی را حل کرد.

به عقیده من جامعه ما به یک حد انفجاری رسیده اســت که عد از آن دارد آرام‌آرام مرحله گذار را رد می‌کند، این وسط عده زیادی از خانواده‌ها فدا می‌شوند. الان کم‌کم آن تب‌وتاب دارد افت می‌کند و خانواده‌ها در حال دریافتن واقعیت‌های زندگی هستند. در این میان یک سری سوء‌استفاده‌هایی مثل موسسات پرورش استعدادهای درخشان کودکان هم وجود دارد. ولی خانواده‌ها تا حدودی به اهمیت این‌که هر چیزی باید مناسب با سن و شرایط فیزیکی و توانایی‌ها و مهارت‌های کودک باشد، پی می‌برند.

آموزش مهم‌ترین راه‌حل این زمینه اســت. صداوسیما که رسما در آموزش تعطیل اســت. شبکه‌های اجتماعی بیشتر آموزش‌های اغراق شده و غلط دارد و در این بین پیداکردن آموزش صحیح مثل کتاب مناسب یا مشاوری که راهکار یا علمی را آموزش دهد، مهم اســت. علاوه بر اینها انجام دادن این راهکارها نیز خیلی سخت اســت. واقعا آنچه می‌بینم این اســت که همه پدرومادرها یکصدا می‌گویند می‌خواهیم بچه‌ای را تربیت کنیم که مستقل باشد و اعتمادبه‌نفس بالایی داشته باشد؛ ولی روش‌های تربیتی عملا آنها را به سمت‌وسویی می‌برد که کاملا وابسته و با اعتمادبه‌نفس پایین اســت؛ یعنی با سرویس‌های بیش از حدی که می‌دهند دقیقا خلاف آنچه به زبان می‌آورند، بچه خود را تربیت می‌کنند. این چیزی اســت که خود پدرومادر باید به آن برسند و چاره‌ای بیندیشند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


2 فوریه 2016 ... فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید. اینکه سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانوادهها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی ...فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید. اینکه سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانوادهها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی فرزندشان ...فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید. اینکه سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانوادهها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی فرزندشان ...15 فوریه 2016 ... کودک سالم، مشکل روانی کودک، سلامت روان این که سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانواده ها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی ...2 فوریه 2016 ... این که سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانواده ها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی ف.مرجع وبلاگ های ایرانی. جستجو. صفحه اصلی وبلاگ ها کلمات کلیدی درباره ما تماس با ما تبلیغات. . فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید. برچسب ها: منبع مطلب ...2 فوریه 2016 ... این که سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانواده ها اهمیت دارد، به شناخت پدر و مادرها از نیازهای جسمی و روحی فرزندشان برمی گردد. روزنامه شهروند ...با مشکلات زیادی روبرو می شود و درادامه پرستار مردی می شود که سرطان دارد و بعد هم عاشق ان مرد می شود. داستان زیبا و رواني دارد و البته برای سنین بالای 20 است .مقایسه ی بهداشت رواني دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری دانشگاه مشهد .... میتوانید بازى کلش را بطور اتوماتیک بدون نیاز به شما اجرا کنيد و برای خود منبابع جمع ...ارتباطی دوستانه با فرزند دختر,روشهای تربیتی دختران,تمایل پسران با دختران ... دختران نیاز دارند کسی به صحبتهایشان گوش دهد نه اینکه بدون شنیدن .... افسرده و مادران دارای اختلالات روحی روانی، فرزندانی با مشکلات روحی و روانی تربيت خواهند کرد.


کلماتی برای این موضوع

ستاره ها فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنیداین درحالی است که سلامت روانی کودک باعث می‌شود تا بچه‌ها تکنیک‌های آرامش را به فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنیدفرزندیبدونمشکلاتاین‌که سلامت جسم و روان کودک چه میزان برای خانواده‌ها اهمیت دارد، به شناخت پدر و فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید شیک …سلام دوست داران کانتر سرور های اختصاصی جدیدترین ارائه دهنده سرور های گیم انلاینافسردگی دوران نوجوانی چیست؟فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت تک فرزندی چه بلایی سر خانواده می آورد؟گزارشی از پیامدهای روانی و اجتماعی رواج تک فرزندی تربیت فرزند و مشکلات سلامت چطور می‌توان بچه حرف‌گوش‌کن تربیت کرد؟حرف‌گوش‌کنتربیتکردفرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت اهمیت توجه به بهداشت روانی کودکانکودکان با یا بدون مشکلات بداشت روانی عمل کنید ، تربیت فرزند فرزندی با تک فرزندی و همه فواید و مشکلات آنمشکلات تک فرزندی من مشکل ایجاد می کنید و عوارض روحی و روانی برای اونها وجود مشکلات تولد فرزند دوم فرزندپروریفرزند پروریتوجه‌ کنید که‌ برنامه عواملموثردرپیشرفتمشکلات افراد مجرد به لحظ روانی بهداشت روانی کودکانکودکان با یا بدون مشکلات بداشت روانی با مشکلات رجوع کنید عمل کنید ، تربیت


ادامه مطلب ...

چگونه فرزندی موفق داشته باشیم؟

[ad_1]

parents of successful kids

موفقیت فرزندان تا حد زیادی مرتبط با اصول تربیتی والدین است و اگر میخواهید فرزندی موفق داشته باشید باید از همان بدو تولد این هدف را دنبال کنید.

به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ همه‌ی پدرومادرها دلشان می‌خواهد بچه‌هایشان دنبال دردسر نگردند، خوب درس بخوانند و وقتی بزرگ شدند کارهای فوق‌العاده‌ای انجام دهند. اما چطور به عنوان والدین به این آرزوی‌مان برسیم؟ اگر چه برای بزرگ کردن یک بچه‌ی موفق دستورالعمل معینی وجود ندارد اما تحقیقات روانشناسی به عوامل معدودی اشاره دارند که پیش‌بینی می‌کنند در این راه موفق می‌شوید.

جای تعجب ندارد که اکثر این عوامل به پدر و مادر بستگی دارد. در ادامه به ویژگی‌هایی می‌پردازیم که پدران و مادران کودکان موفق در آن اشتراک دارند:

۱. بچه‌ها را به انجام کارهای روزمره‌ی خانه وادار می‌کنند

جولی لیثکات-هیمز (Julie Lythcott-Haims)، مشاور اسبق سال اولی‌های دانشکده استنفورد و نویسنده‌ی کتاب «چگونه یک انسان بالغ تربیت کنیم» حین یکی از برنامه‌های سخنرانی تدتاک (TED Talks) می‌گوید: «اگر بچه‌ها ظرف نمی‌شویند به این معناست که شخص دیگری دارد این کار را برایشان انجام می‌دهد.»

او اضافه می‌کند: «و اینگونه است که بچه‌ها شانه خالی کردن از انجام کارها را می‌آموزند؛ و از اینکه یاد بگیرند کار را باید انجام داد و هر یک از ما در بهبود نتیجه‌ی نهایی باید سهمی داشته باشیم باز می‌مانند.»

لیثکات-هیمز اعتقاد دارد بچه‌هایی که کارهای خانه را انجام می‌دهند در آینده به عنوان نیروی کاری شناخته می‌شوند که قادرند به خوبی با دیگران همکاری کند و به این دلیل که شخصا تقلا کردن را تجربه کرده‌اند از همدلی بالاتری برخوردار هستند و می‌توانند به طور مستقل وظایفی را عهده‌دار شوند.

همچنین بخوانید: چگونه کودکی باهوش داشته باشیم؟

این محقق سخن خود را به پشتوانه‌ی بلندمدت‌ترین «مطالعه‌ی طولی» انجام شده تا به امروز توسط دانشگاه هاروارد بیان می‌کند. مطالعه‌ی طولی نوعی تحقیق است که در آن موارد مورد مطالعه، طی زمانی طولانی به دفعات مورد بررسی قرار می‌گیرند.

لیثکات-هیمز می‌گوید:

«با وادار کردن بچه‌ها به انجام کارهای خانه – مثل بیرون بردن زباله و شستن لباس‌های خودشان – آنها متوجه می‌شوند که برای اینکه بخشی از زندگی باشم باید کارهای مربوط به زندگی را انجام دهم

۲. مهارت‌های اجتماعی را به بچه‌هایشان یاد می‌دهند

محققان دانشگاه پنسیلوانیا و دانشگاه دوک بیش از ۷۰۰ کودک مناطق مختلف آمریکا را از سنین مهدکودک تا ۲۵ سالگی دنبال کردند و بین مهارت‌های اجتماعی سنین مهدکودک و موفقیت‌ آنها در دو دهه‌ی بعد، به عنوان یک بزرگسال، رابطه‌ی همبستگی معناداری یافتند.

این مطالعه‌ که ۲۰ سال به طول انجامید نشان می‌دهد کودکانی که از شایستگی اجتماعی بالاتری برخوردار بودند، یعنی می‌توانستند بدون دریافت راهنمایی با همسالان خود همکاری کنند، به دیگران کمک کنند، احساسات دیگران را درک کنند و مشکلات را به تنهایی حل و فصل کنند، نسبت به کودکانی که مهارت‌های اجتماعی محدودی داشتند، با احتمال بسیار بیشتری تا سن ۲۵ سالگی یک مدرک دانشگاهی و کاری تمام‌وقت داشتند.

درمورد کسانی که مهارت‌های اجتماعی محدودی داشتند احتمال بیشتری وجود داشت که دستگیر شوند، میگساری کنند و برای سکونت در اقامتگاه‌های عمومی ثبت‌نام کنند.

کریستین شوبرت (Kristin Schubert)، مدیر برنامه‌ی موسسه‌ی ارتقای سلامت روبرت وود جانسون که تأمین مالی انتشار این تحقیق را بر عهده داشته می‌گوید: «این مطالعه نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین کارهایی که برای آماده کردن کودکان جهت داشتن آینده‌ای سالم می‌توانیم انجام دهیم، کمک به آنها برای پرورش مهارت‌های اجتماعی و احساسی‌شان است.»

«داشتن یا نداشتن این مهارت‌ها از سنین پایین مشخص می‌کنند که یک کودک در آینده به دانشگاه راه می‌یابد یا به زندان و آیا جایی مشغول به کار می‌شود یا گرفتار اعتیاد خواهد شد.»

۳. پدر و مادران بچه‌های موفق از آنها انتظارات بالایی دارند

پروفسور نیل هَلفُن (Neal Halfon) و همکارانش از دانشگاه کالیفرنیای لوس‌آنجلس، با استفاده از داده‌های به دست آمده از ۶،۶۰۰ کودک متولد سال ۲۰۰۱، دریافتند انتظاری که والدین از فرزندانشان دارند بر پیشرفت آنها اثر بسیار عمده‌ای می‌گذارد.

او می‌گوید: «به نظر می‌رسد بدون دخالتِ تفاوتِ موجود‌ در درآمد و سایر دارایی‌ها، والدینی که رفتن به دانشگاه را در آینده‌ی فرزندانشان می‌بینند، به نوعی آنها را برای رسیدن به این هدف مدیریت می‌کنند.»

یافته‌های این سنجشِ استاندار‌دشده نشان می‌دهد: والدین ٪۵۷ از بچه‌هایی که بدترین عملکرد را داشتند از آنها انتظار داشتند که در آینده به دانشگاه بروند، در حالی که از ٪۹۶ از بچه‌هایی که بهترین عملکرد را داشتند انتظار می‌رفته در آینده به دانشگاه راه پیدا کنند.

همچنین بخوانید: راههای تربیت فرزند امیدوار و موفق

این یافته با یافته‌ی مهم دیگری در روانشناسی به نام «اثر پیگمالیون» مطابقت دارد، که بیان می‌کند «آنچه فردی از دیگری انتظار دارد می‌تواند به عنوان یک پیشگویی خودکامبخش به حقیقت بپیوندد.»

در مورد بچه‌ها این مسئله به این شکل خود را نشان می‌دهد که آنها مطابق با انتظارات والدین خود عمل خواهند کرد.

۴. پدران و مادرانِ بچه‌های موفق رابطه‌ی سالمی با هم دارند

بر اساس مطالعه‌ی دانشگاه ایلینویز بچه‌ها در خانواده‌های پرتنش، در مقایسه با خانواده‌هایی که افراد در آنها با یکدیگر کنار می‌آیند، فارغ از اینکه والدین در کنار هم زندگی کنند یا طلاق گرفته‌ باشند، پیشرفت کمتری از خود نشان می‌دهند. رابرت هیوز (Robert Hughes)، پروفسور این دانشگاه همچنین اشاره می‌کند که برخی مطالعات نشان داده‌اند بچه‌ها در خانواده‌های تک‌والدِ بدون درگیری، بهتر پیشرفت می‌کنند تا کودکانی که در کنار هر دو والد زندگی پرتنشی را سپری می‌کنند.

تعارضات قبل از طلاق بر کودکان تاثیر منفی دارند در حالی که تعارض‌های پس از طلاق بر روی سازگاری کودکان اثر شدیدی برجای می‌گذارند.

در یک مطالعه معلوم شد پس از طلاق چنانچه پدرِ فاقد حق حضانت، در ارتباط مکرر با فرزندانش باشد مادام که در این رابطه تعارضی بین والدین وجود نداشته باشد، کودکان پیشرفت بهتری از خود نشان می‌دهند. اما زمانی که بین والدین تعارض وجود داشته باشد، دیدار مکرر پدر با فرزندان به سازگاری پایین‌تر فرزندان منجر می‌شود.

در مطالعه‌ی دیگری بیست و چند ساله‌هایی که در کودکی تجربه جدایی والدینشان را داشتند با گذشت ده سال هنوز درباره‌ی طلاق والدینشان ابراز درد و ناراحتی می‌کردند و از این میان آنهایی که گزارش داده بودند میان والدینشان میزان بالایی از درگیری در جریان بوده، با احتمال بسیار بیشتری امکان داشت احساس فقدان و افسوس را تجربه کنند.

۵. پدران و مادرانِ بچه‌های موفق مدارک تحصیلی بالاتری دارند

تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ توسط ساندرا تنگ (Sandra Tang) روانشناس دانشگاه میشیگان انجام شد مشخص کرد مادرانی که دبیرستان یا دانشگاه را به پایان رسانده‌اند، با احتمال بیشتری بچه‌هایی تربیت می‌کنند که تحصیلات خود را به پایان برسانند. با بررسی نمونه‌ی حاصل از یک گروه ۱۴،۰۰۰ نفری از کودکان که بین سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ وارد مهدکودک شده بودند مشخص شد کودکانی که از مادران نوجوان (۱۸ سال و جوان‌تر) متولد می‌شوند، نسبت به سایر همتایان خود احتمال کمتری دارد که دبیرستان را تمام کنند یا به دانشگاه بروند.

اشتیاق به موفقیت در والدین تا حدودی در موفقیت فرزندانشان دخیل است. در یک مطالعه‌ی بلندمدت درباره ۸۵۶ نفر از اهالی مناطق نیمه‌روستایی نیویورک، اریک دوبو (Eric Dubow)، روانشناس دانشگاه بولینگ گرین استیت (Bowling Green State) متوجه شد سطح تحصیلات والدین زمانی که فرزندشان ۸ سال دارد به طور معناداری موفقیت تحصیلی و شغلی کودکشان در ۴۰ سال بعد را پیش‌بینی می‌کند.

۶. در مراحل اولیه به بچه‌ها ریاضیات را آموزش می‌دهند

نتایج فراتحلیل انجام شده در سال ۲۰۰۷ با اطلاعات حاصل از ۳۵،۰۰۰ کودک پیش‌دبستانی از امریکا، کانادا و انگستان نشان می‌دهد یاد دادنِ زودهنگام مهارت‌های ریاضی به کودکان می‌تواند در آینده به مزیت بزرگی برای آنها تبدیل شود.

گِرِگ دانکِن (Greg Duncan)‌ محقق دانشگاه نورث‌وسترن (Northwestern) و یکی از نویسندگان این مقاله در مطلبی مطبوعاتی می‌گوید: «یکی از معماهایی که در این تحقیق حل شد، اهمیت فوق‌العاده‌ی داشتنِ مهارت‌های اولیه‌ی ریاضی بود. از جمله شروع کردن آموزش‌های مدرسه با شناخت اعداد، ترتیب اعداد و سایر مفاهیم ابتدایی ریاضی.»

او اضافه می‌کند: «تسلط بر مهارت‌های ابتدایی ریاضی نه تنها موفقیت‌های فرد را در ریاضیات بلکه در زمینه خواندن نیز پیش‌بینی می‌کند.»

۷. با فرزندشان رابطه برقرار می‌کنند

تحقیقی که در سال ۲۰۱۴ روی ۲۴۳ فرد متولد شده در مناطق محروم انجام شد نشان می‌دهد کودکانی که در سه سال اول عمر از «مراقبت حساس» برخوردار بودند نه تنها در امتحانات تحصیلیِ زمان کودکی موفق‌تر عمل کردند بلکه روابط سالم‌تر و موفقیت‌های تحصیلی بیشتری در دهه‌ی سوم عمرشان داشتند.

چنانچه در سای‌بلاگ (PsyBlog)‌ آمده است، والدینی مراقبان حساس هستند که «به علامت‌هایی که کودک از خود بروز می‌دهد به سرعت و به درستی پاسخ می‌دهند» و «پایگاه امن»ی برای کودک خود فراهم می‌کنند تا با تکیه بر آن دنیا را کشف کند.

لی رِیبی (Lee Raby)، روانشناس دانشگاه مینه‌سوتا و از نویسندگان این مقاله در مصاحبه‌ای می‌گوید: «مطالب گفته شده نشان می‌دهد سرمایه گذاری در رابطه‌ی اولیه میان والدین و فرزندان منجر به نتایج درازمدتی می‌شود که در طی زندگی فرد بر روی هم انباشته می‌گردد.»

۸. کمتر استرس دارند

بر اساس تحقیق بریجید شولت (Brigid Schulte) که در روزنامه‌ی واشنگتن‌پُست به آن اشاره شده است، ساعاتی که مادر با فرزندان خود بین سنین ۳ تا ۱۱ سالگی سپری می‌کند چندان پیش‌بینی‌کننده‌ی رفتار، بهزیستی و موفقیت‌های کودک نیست. جالب اینجاست که شیوه‌ی «مادرانگیِ فشرده» یا «مراقبت هلکوپتری» می‌تواند نتیجه‌ی معکوس داشته باشد.

کِی نُمِگوچی (Kei Nomaguchi)، جامعه‌شناس از دانشگاه بولینگ گرین استیت و از نویسندگان این مقاله به روزنامه‌ی پُست می‌گوید: «استرس مادران، به خصوص استرس ناشی از تلاش برای برقرار کردن تعادل بین انجام کار و یافتن زمانی برای گذراندن با بچه‌ها، در حقیقت ممکن است اثر منفی روی بچه‌ها داشته باشد.»

سرایت احساسات – این مسئله را پدیده‌ای روان‌شناختی توضیح می‌دهد که به موجب آن مثل گرفتن سرماخوردگی از دیگری، مردم به احساسات یکدیگر دچار می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهد اگر دوست شما خوشحال باشد، شادی او بر روی شما هم اثر می‌گذارد و اگر ناراحت باشد، این دلتنگی به شما هم منتقل خواهد شد. همین‌طور اگر پدر و مادری درمانده و تحلیل‌رفته باشند، حالت روانی آنها نیز می‌تواند به بچه‌ها منتقل شود.

۹. برای تلاش فرزندشان ارزش قائل‌اند نه برای اجتناب از شکست

اگر بدانیم بچه‌ها درباره‌ی منشأ موفقیت خود چگونه فکر می‌کنند، می‌توانیم موفقیت آنها را پیش‌بینی کنیم. کَرول دوک (Carol Dweck)، روانشناس دانشگاه استنفورد پس از چند دهه‌ توانست کشف کند که کودکان (و بزرگسالان) درباره‌ی موفقیت به دو‌ شیوه فکر می‌کنند.

ماریا پاپووا (Maria Popova) در سایت همیشه عالی Brain Pickings این دو شیوه‌ی تفکر را به صورت زیر شرح می‌دهد:

در «نگرش ایستا» اینطور فرض می‌شود که شخصیت، هوش و خلاقیت ما مواردی از پیش تعیین‌شده و ثابت هستند که ما به هیچ روشی قادر نیستیم آنها را تغییر دهیم، در این نگرش، موفقیت راهی برای اثبات‌ هوش ذاتی فرد است. چرا که موفقیت می‌تواند برآوردی از میزان استعداد ذاتی او را در مقایسه با یک استاندارد ثابت به فرد ارائه ‌کند. در نگرش ایستا، فرد تلاش‌ شدید برای دستیابی به موفقیت و اجتناب از شکست به هر قیمت را به عنوان راهی برای حفظ احساس باهوش یا ماهر بودنِ خود انتخاب می‌کند.

همچنین بخوانید: 8 حقیقت ساده برای داشتن بچه‌های شاد

اما در مقابل، فرد با داشتن «نگرش رشد» با چالش‌ها شکوفا می‌شود و شکست‌ها را نه به عنوان نشانه‌ای برای هوش کم، بلکه تخته‌ی پرشی می‌بیند که مشوق او برای رشد و گسترش توانایی‌های حال حاضر اوست.

در هسته‌ی این دو نگرش، تمایز اصلی این است که درباره‌ی تاثیر اراده‌‌ی خودتان بر شکل دادن به توانایی‌هایتان چه نظری دارید. این دو دیدگاه همچنین اثر قدرتمندی بر کودکان به جای می‌گذارند، اگر به کودکی گفته شود چون بچه‌ی باهوشی است در امتحان عالی عمل کرده است، این جمله نگرش «ایستا» را در او شکل خواهد داد. اما اگر به او گفته شود چون تلاش کرده موفق شده، این جمله نگرش «رشد» را در او شکل می‌دهد.

۱۰. مادران بچه‌های موفق بیرون از خانه کار می‌کنند

بر اساس تحقیق دانشگاه کسب‌وکار هاروارد، منافع قابل توجهی برای کودکانی که مادران آنها بیرون از خانه کار می‌کنند وجود دارد. در این پژوهش مشخص شد دختران مادران شاغل مدت بیشتری به تحصیل ادامه می‌دهند، با احتمال بیشتری در سِمَت‌های بالا مشغول به کار خواهند شد و به نسبت همسالان خود که مادران خانه‌دار داشته‌اند ٪۲۳ بیشتر درآمد خواهند داشت.

پسران مادران شاغل در کارهای خانه و نگه‌داری از بچه‌ها به فعالیت بیشتری گرایش دارند. در این تحقیق معلوم شد که این پسران در هفته، هفت ساعت و نیم بیشتر در نگهداری از بچه‌ها و ۲۵ دقیقه بیشتر برای کارهای خانه وقت صرف می‌کنند.

کَتلین ال. مک‌گین (Kathleen L. McGinn) به بیزنس اینسایدر (Business Insider) گفت: «سرمشق بودن به وسیله‌ی کاری که انجام می‌دهید، فعالیت‌هایی که در آن دخیل هستید و آنچه به آن باور دارید، روشی است برای اشاره‌ی عملی به چیزی که آن را خوب می‌دانید.»

او معتقد است: «چیزهای بسیار کمی وجود دارد که دانشمندان هم از آنها اطلاع داشته باشند و مانند بزرگ شدن توسط یک مادر شاغل، چنین اثر واضحی بر عدم برابری جنسیتی داشته باشند.»

۱۱. از موقعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتری برخوردارند

متاسفانه یک پنجم کودکان آمریکایی با فقر بزرگ می‌شوند، که این فقر قابلیت‌های بالقوه‌ی آنها را به طور جدی محدود می‌کند. بر اساس گفته‌های شان ریردِن (Sean Reardon)، محقق دانشگاه استنفورد، «تفاوت بین موفقیت‌های کودکان در خانواده‌های با درآمد بالا و پایین، که در سال ۲۰۰۱ به دنیا آمده‌اند نسبت به کسانی که ۲۵ سال قبل به دنیا آمده بودند، ۳۰ تا ۴۰ درصد بیشتر است». این یعنی امروزه موفقیت کودکان بیش از گذشته تحت تاثیر طبقه‌ی اجتماعی آنها قرار دارد.

دَن پینک نویسنده‌ی کتاب «انگیزه» (Drive) می‌گوید: «هر چه درآمد والدین بالاتر باشد، نمرات آزمون نهایی دبیرستان بچه‌ها نیز بهتر خواهد بود.»

او در وبسایت شخصی‌ خود می‌نویسد: «در نبود آموزش همگانی و با وجود مداخلات آموزشی گران‌قیمت، طبقه‌ی اقتصادی-اجتماعی است که بیشترین سهم را در موفقیت و عملکرد تحصیلی فرد دارد.»

۱۲. پدر و مادرهای بچه‌های موفق مقتدرند اما مستبد نیستند

برای اولین بار با انتشار مقاله‌ای در سال ۱۹۶۰ بود که دیانا بامریند (Diana Baumrinde)،‌ محقق دانشگاه برکلی کالیفرنیا، متوجه وجود سه سبک متفاوت فرزندپروری در بین والدین شد:

آسان‌گیر: این والدین سعی می‌کنند تنبیه‌گر نباشند و کودک را بپذیرند. بر این اساس آنها کنترل و سخت‌گیری خاصی بر فرزندان خود اعمال نمی‌کنند.

مستبدانه: این والدین سعی می‌کنند کودک را کنترل کرده و او را بر اساس یک سری دستورات معینِ تربیتی شکل دهند. در این روش والدین انتظار دارند کودک اجبار و دستورات آنها را بدون چون و چرا بپذیرد.

مقتدرانه: این والدین اگر چه سعی می‌کنند کودک را راهنمایی کنند، اما بر ایجاد رابطه‌ی مناسب با کودک و هدایت بر اساس منطق نیز تکیه دارند. این والدین در مورد انتظاراتشان دلیل می‌آورند و حاضر به گفتگو هستند.

از بین این سه روش، رویکرد مقتدرانه مطلوب است. روشی که در آن کودک احترام به قانون را می‌آموزد، اما توسط آن سرکوب نمی‌شود.

۱۳. پدر و مادرهای بچه‌های موفق به آنها می‌آموزند که جان‌سخت باشند

در سال ۲۰۱۳، آنجلا داک‌وُرث (Angela Duckworth)، روانشناس در دانشگاه پنسیلوانیا، برای کشف یک ویژگی شخصیتی قدرتمند که باعث موفقیت می‌شد، جایزه‌ی «نابغه»ی مک‌آرتور (MacArthur) را نصیب خود کرد. این خصوصیت «سخت‌جان» بودن نام داشت.

داک‌ورث سخت‌جانی را «میل به حفظ تلاش و علاقه در مسیر رسیدن به اهداف بسیار بلندمدت» تعریف کرده است. بین سخت‌جانی با موارد زیر رابطه مستقیم وجود دارد: موفقیت‌های تحصیلی، میانگین نمرات دانشجویانِ لیسانس دانشگاه‌های برتر امریکا، ماندگاری در دانشگاه نظامی وست‌پویت امریکا و رتبه‌ی فرد در مسابقات ملی هجی کردن در امریکا.

سخت‌جانی آموختن این نکته به بچه‌ها است که آینده‌ای که قصد ساختنش را دارند، تصور کنند «و به آن تعهد داشته باشند.»


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

صبر چیست و چگونه صبور باشیم؟ سماموساین خصلت در آموزه های قرآنی به عنوان یکی از برترین فضایل انسانی شمرده شده و دارندگانش وظایف والدین ،رابطه والدین با فرزندان ،والدین موفقپیشرفت تحصیلیافت تحصیلی دانش آموزانانشاءوالدینوالدین موفقروانشناسیروانشناسی میگنا روان شناسی دنیای پررمز و راز نوجوانیدوست نوجوان خود باشیم دوران نوجوانی را می توان دوران الگوپذیری و یا به عبارتی دوران سایر مطالب تربیت کودک کودک را وادار به حضور در جمع نکنید مشکلات رفتاری کودک خردسال نقش کدامیک از والدین در رابطه جنسی و عشق پزشکان ایرانمشکل شماره ۱ همان تکرار قدیمی و همیشگی راهکار کمی تغییر ایجاد کنید وقتی در یک رابطه عشق های بی هدف را چگونه فراموش کنیم؟ شهر سوالخدا را شکر در خانواده‌ای بزرگ شدم که نه مشکل مالی داریم و نه مشکل ظاهری و یا مشکل افت آغا محمدخان قاجار چگونه مرد ؟ پرثوهسلام در نوشتار پیشین از چگونه مردن سیاستمداران و رهبران کشورها گفتیم و یادی هم از مرگ برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شیوه دعا …برای برآورده شدن حاجات چه دعایی بخوانیم و شیوه دعا کردن چگونه است؟چگونه برای کنکور برنامه ریزی کنیمچگونه برای کنکور برنامه ریزی کنیم کنترل استرس کنکور آزمون کنکور نحوه آزمون کنکور چگونه به شدت جذاب شوم؟ بلند آشیانجذابیت مقوله ای است که مخاطبان آن چه مرد و چه زن میتوانند باشند برای ایجاد یک ارتباط روانشناسی و تربیت کودکان، چگونه فرزندی شاد داشته باشیم کودکان، چگونه فرزندی شاد داشته باشیم چگونه فرزندی شاد داشته پسر موفق چگونه بچه خوشگل داشته باشیم ؟ مهکام زنان باردار نوزاد زیبا داشته باشیم ؟ چگونه بچه زیبا داشته باشیم ؟ چگونه فرزندی زیبا خانواده موفق و چگونه فرزندی موفق داشته باشیم؟ گونه‌ها معمولا شانس خوبی ندارند و به گونه‌ها معمولا شانس خوبی ندارند و به گونه‌ها معمولا شانس خوبی ندارند و به چگونه کودکی باهوش داشته باشیم؟ چگونه کودکی باهوش داشته باشیم؟ چگونه کودکی باهوش داشته باشیم؟ دیدنی های تایوان برج لوکس در تایوان دیدنی های تایوان برج لوکس در تایوان دیدنی های تایوان برج لوکس در تایوان ۱۰ ب‌ام‌و برتر در طول تاریخ ۱۰ ب‌ام‌و برتر در طول تاریخ ۱۰ ب‌ام‌و برتر در طول تاریخ چگونه فرزندی موفق داشته باشیم؟ چگونه فرزندی نابعه داشته باشیم؟ میهن سلامت چگونه فرزندی نابعه داشته باشیم و ریاست موفق بوده افراد چگونه فرزندی نابعه داشته شاه کلید موفقیت رمز موفقیت چگونه در زندگی فردی موفق باشیم چگونه فردی موفق باشیم شاه کلید چگونه یک خواستگاری موفق داشته باشیم چگونه جذاب یا جذاب در دوران بارداری چه بخوریم تا فرزند زیبا داشته باشیم ؟ مهکام زنان باردار زیبا داشته باشیم چگونه بچه خوشگل داشته است که ما فرزندی داشته باشیم چه خوب چگونه رفتار قاطعانه داشته باشیم؟ روانشناسی مشاوره خانوادهچگونه رفتار قاطعانه داشته باشیم چیزی و چگونه آغاز می موفق چگونه کودکی صبور و شکیبا داشته باشیم؟ کودکان و والدین تعلیم و تربیتچگونه کودکی صبور و شکیبا داشته باشیم که چگونه تنوع موفق چگونه می توانیم در زندگی موفق باشیم؟ چگونه می توانیم در زندگی موفق باشیم حتما شما مایل در زندگی ام داشته ام را به صورت چگونه فرزندانی موفق تربیت کنیم؟ دیجیاتو تربیتفرزندان همه ی ما دوست داریم موفق و مستقل باشیم چگونه فرزندانی موفق تأثیر زیادی داشته چگونه فرزند باهوش داشته باشیم؟پرشین پرشیا چگونه فرزند باهوش داشته باشیم؟ هوش موفق، آزمونی است است که چگونه کودک باهوشی داشته


ادامه مطلب ...