جام جم سرا: بعد از گذشت یک ماه از این اتفاق و در حالی که هنوز مسئولان آموزش و پرورش در اینباره واکنشی نشان ندادهاند، فعالان حقوق کودک از مدرسه دیگری میگویند که معاون آن هم تعدادی از دانشآموزان را آزار و اذیت کرده است.
چنان که ایسنا به نقل از شهروند گزارش داده: حالا این حمیدرضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش است که به عنوان اولین مسئول این وزارتخانه، این دو اتفاق را تأیید میکند. او میگوید در ایران نمیتوان مسائل مربوط به امور جنسی را در کتابها آورد یا مستقیم به دانشآموزان آموزش داد، بلکه باید فکری به حال آموزش خانوادههای دانشآموزان کرد.
* آقای کفاش، در چند هفته گذشته دو پرونده درباره آزار و اذیت جنسی کودکان توسط ناظم دو مدرسه در تهران در دادگاه کیفری تهران باز شده؛ یکی مربوط است به دبستانی در شهرک دانشگاه تهران در نزدیکی جاده مخصوص کرج و طبق گزارشهای رسیده، ناظم مدرسه به ۶ دانشآموز تجاوز کرده است. هنوز هیچ مسئولی از وزارت آموزش و پرورش، اتفاقات این پرونده را تأیید نکرده است. آیا گزارشی در اینباره به شما رسیده؟
بله، گزارشی در اینباره به من رسیده است.
* پس این اتفاق را تأیید میکنید؟
بله، تأیید میکنم.
هر دو پرونده را تأیید میکنید؟ پرونده دوم، مربوط به آزار و اذیت جنسی دانشآموزان توسط ناظمشان است و در حال حاضر آنها و خانوادههایشان در حال پیگیری این موضوع و اثبات آن هستند.
بله، هر دو پرونده را تأیید میکنم و گزارش آنها به من رسیده است. به هر حال ما ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دانشآموز در کشور داریم. شنیدن خبرهای مربوط به اتفاقات اینچنینی، هر انسان آزادهای را در هر جای دنیا ناراحت میکند و لازم هم نیست حتما مسلمان باشد چنین موضوعاتی واقعا دردناک و اتفاق واقعا شنیعی است. نکته بعدی این است که بشر است دیگر. نمیخواهم بگویم که بشر جایزالخطاست ولی در زمان معصوم هم خطا وجود داشته است. ما الان قانون و شرایط احراز این موضوع را داریم که محکم است. الان هم اداره آموزش و پرورش شهر تهران با اینکه یکی دو مورد اتفاق اینچنینی افتاده، در اینباره مدعی است. ما معتقدیم باید با هر کسی که در این حادثه نقش داشته، بهشدت برخورد شود.
* ولی از طرف دیگر خود کسانی که شما میگویید مدعی این موضوعند به خانوادههای دانشآموزان آزاردیده گفتهاند به این شرط به بچههایشان کمک میکنند که با رسانهها همکاری نکنند و به نوعی آنها را ترساندهاند.
راستش را بخواهید، اعتقاد من هم همین است. فرض کنید که این اتفاق برای خانواده من یا شما افتاده بود. آیا حق ما نبود انتظار این را داشته باشیم که فرد خاطی به اشد مجازات برسد ولی نخواهیم همسایهمان هم بفهمد؟ از نظر شما رسانهای کردن این موضوع، وجه مثبت بیشتری دارد یا منفی؟
* از نظر من هم وجه مثبت دارد هم منفی. ولی نکته مثبت این موضوع این است که وقتی خانوادههای بیشتری از این اتفاق باخبر شوند از این به بعد برای ثبتنام فرزندانشان در مدارس تحقیق بیشتری خواهند کرد و حساستر خواهند شد تا اینطور نباشد که بعد از گذشت یکی دو سال از آزار دیدن فرزندانشان آن هم به دست ناظم مدرسه، تازه از آن باخبر شوند.
حس من این است که رسانهای شدن این اتفاقات، ضربهای که به جامعه میزند به مراتب بیشتر از نکتههای مثبت آن است. ببینید، یک موقع هست همین یکی دو مورد که مثلا الان در تهران داریم در یک شهر شده ۲۰ یا ۳۰ مورد، در این صورت من حرف شما را قبول دارم ولی در تهران بزرگ در طول یک سال، یکی دو مورد اتفاق افتاده و این قابل رسانهای کردن نیست.
* البته همین دو مورد را الان ما خبردار شدهایم، در حالی که فعالان اجتماعی که بهطور مستقیم در حوزه کودکآزاری کار میکنند، میگویند تعداد این اتفاقات، بیشتر از این حرفهاست و موارد کمی به آنها یا به رسانهها گزارش میشود.
به هر حال من این موضوع را به عنوان یک پدیده اجتماعی نمیبینم و آن را یک پدیده موردی میدانم. با اینکه مثلا در کشورهای غربی اتفاقات اینچنینی، خیلی بیشتر از ایران است، باز هم فضای روانی برای آن راه نمیاندازند و بیشتر مراقبت میکنند. من معتقد به آموزش هستم. من معتقدم قبل از اینکه مدیر و معاون مدرسه منصوب شوند، باید ۳۰ تا ۴۰ ساعت آموزشهای مختلف ببینند که بعد شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
* سوال هم همین جاست. شما که معتقد به آموزشید، آیا این اعتقاد را ندارید که در مراحل گزینش مسئولان مدارس باید مراحلی هم مانند تست سلامت روانی و جنسی آنها وجود داشته باشد؟
به هر حال چنین گزینشهایی در حال حاضر وجود دارد. اگر نبود که چنین اتفاقاتی یکی دو مورد نبود.
* خب همین به قول شما یکی دو مورد، آن هم در یک بازه زمانی کوتاه، چرا باید اتفاق بیفتد؟
به هر حال، تصادف رانندگی در کشور اتفاق میافتد، نمیتوان گفت راهنمایی و رانندگی کارش را نمیکند. نُرم حوادث اجتماعی، در یک حدی طبیعی است.
* اما آیا این حق کسانی است که قربانیان این افرادند که اتفاقی که برایشان افتاده، انکار شود یا تهدید شوند و آنطور که لازم است، پروندهشان پیگیری نشود؟
رسانهای کردن، پیگیری و آموزش سه موضوع متفاوت است. اگر شما به عنوان یک شهروند بگویید که چرا حراست آموزش و پرورش و دیگر قسمتهای این وزارتخانه این موضوع را پیگیری نکرده، حق دارید، ولی وقتی این اتفاق نیفتاده و ما پیگیر این موضوعیم، این حرف بهجا نیست.
* ولی پدر یکی از بچههایی که معاون مدرسه او را آزار داده، در مصاحبهای که با انجمن حمایت از حقوق کودکان کرده، گفته حراست کل آموزش و پرورش به او گفته این موضوع را لازم نیست پیگیری کند و چنین اتفاقهایی در آموزش و پرورش میافتد.
منظور کسی که در حراست بوده و این حرف را زده، این بوده که این موضوع را رسانهای نکند، نه چیز دیگری. معلوم است، ما ایرانیایم و دوست نداریم وقتی یکی دو اتفاق اینچنینی در تهران میافتد، در رسانههای خارجی پخش شود. در حالی که در کشورهای غربی روزی ۵ مورد از این اتفاقات میافتد و آنها اجازه نمیدهند کسی خبردار شود. به هر حال کشور ما کشوری اسلامی است و به همین دلیل هم هست که چنین اتفاقاتی در ایران کم است. وقتی بعضی اشکالات ما را شبکههای خارجی پخش میکنند، غیرت ملی ما کجا رفته است؟ وقتی برای خانوادهای مشکلی پیش میآید، دوست ندارند در رسانهها مطرح شود ولی دوست دارد یک فرد محرم با او صحبت کند و تا زمان به نتیجه رسیدن پرونده، او را یاری کند. رسانهای کردن پدیدههای منفی نه در کشور ما که در همه کشورهای دنیا پسندیده نیست ولی آسیبشناسی چرا.
* حالا جدا از بحث رسانهای شدن این موضوع، آیا شما به عنوان معاون وزیر آموزش و پرورش این قول را به بچههایی که آزار جنسی دیدهاند میدهید که آنها را رها نکنید؟
بله، همین الان هم این موضوع در حال پیگیری است و آموزش و پرورش در اینباره مدعی است. اداره کل آموزش و پرورش تهران مدعی مجازات این مجرمان است و به دادگاه شکایت برده.
* غیر از پیگیری حقوقی، برای خود بچهها و خانوادههایشان هم در نظر دارید کاری انجام دهید؟
بله، این بچهها در حال حاضر نیاز به خدمات روانکاوی و توانبخشی دارند. این موضوعی است که پیش آمده و خاطیان هم باید به اشد مجازات برسند. آموزش و پرورش هم از همان روز اول ابلاغیههای آنها را لغو کرد و پیگیریهای حقوقی را هم انجام میدهد. از طرف دیگر خیلی سریع برای تغییر نیروهای انسانی این دو مدرسه اقدام شده.
* مدیر مدرسه شهرک دانشگاه در منطقه ۹ هنوز مشغول به کار است یا عزل شده؟
معاون مدرسه که خاطی بود همان روز اول دستگیر و عزل شد و مدیر هم با اینکه مقصر نبود و اشتباهش این بود که این موضوع را نفهمیده و کشف نکرده بود، عزل شد.
* در حال حاضر در پرونده مدرسه شهرک دانشگاه تهران، دقیقا چه تعداد دانشآموز درگیرند؟
تعداد آنها را نمیتوانم اعلام کنم.
* تعداد ۶ نفر که اعلام شده. غیر از آنها چند نفر؟
خب اگر میدانید، میدانید دیگر؛ پرسیدن ندارد! این پرونده حکم قضایی میخواهد و نمیتوان حالا جزئیات آن را اعلام کرد. وقتی این موضوع اثبات شد، جزئیات آن هم اعلام میشود.
* نام این مدرسه چیست؟
نام مدرسه دقیقا خاطرم نیست ولی در گزارشی که دارم نام مدرسه قید شده است. موارد این شکلی را ما در آموزش و پرورش منطقه حل میکنیم و همهاش مربوط به وزارتخانه نیست. به نظر من خانوادهها نباید این موضوع را به هیچوجه بیش از این رسانهای کنند و باید برای حل مشکلات بچهها پیگیری حقوقی و مشورت روانشناسی کنند. اگر این بچهها در معرض رسانهها قرار گیرند، دردشان رفع نمیشود و دیگر قابل علاج نیستند. اگر حالا هم یک روانشناس این بچهها را ببیند، اولین حرفی که میزند این است که باید آنها را به یک مکان ناشناس برد.
* خب این ادامه همان فرهنگ ایزوله کردن و پنهانکاری است. این بچهها چون آموزش لازم را ندیده بودند، بدن خود و حق بر بدنشان را نمیشناختند و کسی در اینباره با آنها حرف نزده بود، حتی نمیدانستند معاون مدرسه با آنها چه کار میکند. به نظر شما جدا کردن این بچهها از بقیه، آن هم بعد از این اتفاق تلخ، کار درستی است؟
بخشی از آموزش دست والدین است و بخشی دست آموزش و پرورش است و هر دوی اینها باید این آموزشهایی را که لازم است به بچهها بدهند.
* با توجه به اتفاقات اخیر، آیا شما در معاونت پرورشی برنامهای ندارید که در قالب جزوه، این مسائل و اینکه بدن بچهها چیست و حق بدن آنها چیست آموزش بدهید یا با دفتر تالیف کتب درسی در اینباره مذاکرهای نکردهاید؟
ما دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی داریم که برای آسیبهای محرمانه و آشکار برنامه دارد. ولی موضوع اینجاست که اگر پوشش این برنامهها صد در صد هم باشد، باز آسیب پیش میآید. آسیب اجتماعی وجود دارد که ما شناخت آسیبها را درس میدهیم وگرنه نمیدادیم.
* ولی در کتابهای درسی مسائل مربوط به آسیبهای اجتماعی مانند همین آزار و اذیتهای جنسی آموزش داده نمیشود یا این آموزشها خیلی کم است.
ببینید! کشور ما جمهوری اسلامی ایران است؛ نه غربی است و نه اروپایی. هزار جا مدعی آموزشهاییاند که ما در مدارس میدهیم. مثلا سازمان پژوهش چند وقت پیش درباره پیشگیری از ایدز به میدان آمد و شروع به دادن آموزشهایی کرد ولی بلافاصله صدای خیلیها از نقاط مختلف بلند شد و گفتند یعنی چه و چه دلیلی وجود دارد که چنین آموزشهایی وجود داشته باشد. بنابراین اینطور نیست که مثلا ما آموزشهای مربوط به حق بدن دانشآموزان را در جزوههایی چاپ کنیم و به تیراژ میلیونی هم برسانیم و بتوانیم راحت کارمان را پیش ببریم. از نظر من این بیشتر از آنکه به آموزش و پرورش مربوط باشد به فضای اجتماعی ما مربوط است.
* ولی بچهها ۱۲ سال تأثیرگذار زندگیشان را در اختیار آموزش و پرورشند. چطور میتوان گفت آموزشهایی اینچنینی به آموزش و پرورش مربوط نیست؟
این یک واقعیت است که نمیتوان همه مسائل را در جمع آموزش داد. مثلا آموزش مسائل مربوط به بلوغ و ... در وهله اول به عهده خانوادههاست. من یادم میآید به ژنو رفته بودم، وارد یک دبیرستان مختلط شدم و به مدیر گفتم این بچهها سیگار میکشند و ...، آیا شما به آنها آموزش نمیدهید؟ او گفت نه، ما با آنها کار نداریم، با خانوادههایشان کار داریم. مسائل تعلیم و تربیت، پیچیده است و نمیتوان همه نوع آموزشی را به همه و در هر سنی داد. نمیتوان در یک کلاس ۴۰ نفره ابتدایی، معلم وارد شود و بگوید بچهها من امروز میخواهم به شما بگویم حق بدن شما چیست. یکی ممکن است بداند، یکی ممکن است خانوادهاش سنتی باشد و برود خانه بگوید معلممان چنین چیزی گفت، فردا پدر و مادرش میآیند و در مدرسه را گِل میگیرند. اینطور موارد را در کشور ما نمیتوان به راحتی آموزش داد. در خیلی از کشورهای خارجی هم نمیتوان به راحتی مسائل جنسی را آموزش داد. باید این مسائل برای خانوادهها، دختران در سن ازدواج و ... طبقهبندی شود.
* ولی همین آموزش برای خانوادههای دانشآموزان هم در حال حاضر وجود ندارد. آیا مثلا انجمن اولیا و مربیان بالاخره میخواهد از لباس فعالیتهایی مانند جمع کردن کمک مالی برای مدارس بیرون بیاید و فعالتر کار کند یا نه؟ شما برنامهای برای فعالتر کردن این انجمن ندارید؟
من با شما در اینباره همعقیدهام. من میپذیرم که ما باید در حوزه آموزش خانوادهها و هشدار پدر و مادر فعالتر باشیم. مادر اولین کسی است که اگر باهوش باشد باید در خانواده مسألهای برای فرزندش به وجود آمد، متوجه شود. این آموزشها باید ویژه باشد. مثلا مسائل ازدواج را نمیتوان در کتابهای درسی دختران و پسران آورد. در کجای دنیا چنین اتفاقی میافتد؟ بعضی از آموزشها در آستانه ازدواج است و جایش در دبیرستانها نیست. مثلا در بعضی کشورها، کسانی که میخواهند ازدواج کنند باید یک دوره آموزشی ۱۵ ساعته را بگذرانند و بعد گواهی ازدواج میگیرند ولی این آموزشها در حال حاضر در کشور ما به صورت شکلی در آمده.
* که همین آموزشهای شکلی هم حالا در حال کمرنگ شدن است یا در مجلس حرف از حذف آن است.
به هر حال جای این آموزشها در مدرسه نیست و باید فکر دیگری برای آن کرد. اینها آموزش خانواده میخواهد. من هم موافقم که فعالیتهای انجمن اولیا و مربیان به جمع کردن کمک مالی محدود شده در حالی که دادن این آموزشها به خانوادهها، وظیفه آن است. مثلا شما ببینید چرا این اتفاق آزار و اذیت جنسی در مدرسه علوی و رفاه نیفتاده؟ چون در این مدارس آموزش خانوادهها به صورت پایه به پایه وجود دارد. ما در این زمینه ضعف داریم و نیازمند توسعه آموزشی هستیم. من قبول دارم که ما باید آموزش را بهویژه در دوره ابتدایی بین خانوادهها ببریم و مسائل مربوط به حق بدن و بلوغ را به آنها آموزش دهیم تا به بچهها منتقل کنند. در فرهنگ ما که فرهنگ دینی است و افراد مختلفی در اینباره تصمیم میگیرند، موضوع باید سنجیده شود. مثلا نمیشود وزارت بهداشت جزوهای را منتشر کند و بگوید بچهها باید آن را بخوانند چون با ۱۰ جای دیگر باید هماهنگ شود.
* اینطور هم که به نظر میرسد این هماهنگیها بسیار سخت است و شاید هیچوقت اتفاق نیفتد.
نمیتوان به این اندازه هم ناامید بود.
* خب اگر اینطور است چرا جزوههای پیشگیری از ابتلا به ایدز، دوباره به مدارس برنمیگردند؟
من با آن جزوهها مخالف بودم. آموزش، تبلیغات نیست که برایش جزوه چاپ و پخش کنیم. من میگویم که اگر این آموزشها حسابشده نباشد ممکن است خطاهای جنسی را به دانشآموزان آموزش هم بدهد و تولید خطا کند.
* ولی در همه این سالها به دلیل همین آموزشهایی که به بچهها داده نشد و پنهانکاری شد، خیلیها بیشتر دچار خطا شدند و موقع ازدواجشان مشکل پیدا کردند. خب چرا وقتی فعالان اجتماعی زیادی وجود دارند که اعلام میکنند بهطور رایگان به بچهها آموزش میدهند، این آموزشها وجود نداشته باشد؟
من معتقدم در این حوزه علاوه بر آموزش خانوادهها باید در دانشگاه فرهنگیان و کتابهای درسی و متون آموزشی و پرورشی تجدیدنظر جدی درباره مسائل روز کنیم.
* سالهاست که ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته و دولت موظف است مفاد آن را به بچهها آموزش دهد. فکر نمیکنید دیگر وقت آن است که این اتفاق در ایران بیفتد؟
بله، موافقم. کنوانسیون حقوق کودک در پیشنویس منشور حقوق شهروندی و دانشآموزی آمده و در سه قسمت حقوق اساسی، آموزشی و حمایتی این مسائل مطرح شده است.
* منتقدان معتقدند سالهاست که فعالیت معلمان پرورشی نمایشی شده و کارآیی چندانی در مدارس ندارند. آیا برای بهروز کردن اطلاعات آنها و کارآمدترکردنشان برنامهای ندارید؟
بله، محور برنامه سال ۹۳ ما پرورش است و راه آن هم بهروزرسانی اطلاعات معلمان پرورشی و مشاوران است.
* درباره آموزش مسائل جنسی به آنها هم برنامهای دارید؟
بله، ولی به معلمان پرورشیای که مادر یا پدر باشند این آموزشها را میدهیم، نه کسانی که مجردند. اشکال ما این است که آدمهایی به این آموزشها وارد میشوند که خودشان متوجه این مسائل نیستند.
جام جم سرا: عطاالله سلطانیصبور، ضمن بیان این نظر، با اشاره به پیگیری مجلس در رابطه با پرونده ناظم متخلف مدرسهای در غرب تهران گفت: به اداره مرکز آموزش وپرورش آن منطقه رفتیم و بررسی هایی را انجام دادیم.
وی در پاسخ به این سوال که پرونده این ناظم متخلف چند شاکی دارد، گفت: آن وقت که ما رفتیم، دو شاکی داشت.
به نقل از ایلنا، سلطانیصبور با اشاره به اینکه درمورد این پرونده هنوز حکمی از جانب مراجع قضایی صادر نشده است، افزود: تا زمانی که حکم قضایی مشخص نشود و صحت و سقم موضوع روشن نشود نمی توان قضاوتی در این زمینه کرد.
وی ضمن تاکید بر پیگیری مجلس در مورد این حادثه و تشکیل کمیته ای سه نفره دراین زمینه، گفت: از آنجایی که بحث اخلاقی است و آبروی افراد در میان است تا زمانی که حکمی صادر نشود - همان طور که گفتم - نمی شود قضاوت کرد.
وی تصریح کرد: یک لحظه اگر خانواده خود را دراین موقعیت قرار دهیم و از آن طرف هم ثابت شود که اتهام به ناظم درست نبوده و یا شدتش به این حد نبوده خودتان قضاوت کنید که چه اتفاقی می افتد از همین رو نباید ناپخته قضاوت کرد.
جام جم سرا:معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: باتوجه به توسعه یافتگی جوامع و شهرنشینی آسیبهای اجتماعی (طلاق، اعتیاد) افزایش چشمگیری یافته که این امر تأثیر بسزایی در بالا رفتن میزان خشونتهای خانگی دارد.
فرهاد اقطار افزود: خشونت به چهار دسته فیزیکی (قطع عضو، کتک زدن)، روحی و روانی (توهین، شک، حسادت)، محرومیت و محدودیت (گرفتن استقلال مالی از فرد، مصادره اموال او) و جنسی (تجاوز و سوء استفاده) تقسیم میشود.
ویتصریح کرد: کودک آزاری، سالمند آزاری، معلول آزاری، همسر آزاری از اقسام خشونت بوده و خشونت خانگی شامل: رفتار خشونت آمیز فرد در خانواده بر علیه یک فرد یا دیگر اعضای خانواده میباشد.
اقطاراظهار داشت: سازمان بهزیستی کشور برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی اقدامات خاصی را انجام داده که از آن جمله میتوان به اجرای طرح پیشگیری از خشونتهای خانگی و کودک آزاری اشاره نمود که از فروردین ماه سالجاری به مرحله اجرا درآمده است.
اقطار ادامه داد: برای اجرای این طرح 6 ماه زمان صرف مطالعه، پژوهش و استفاده از منابع شده و سازمان بهزیستی در نظر دارد با آموزش درسطح خانواده و محله، تعریف خشونت، چه عواملی در بروز خشونت موثر است، چه مهارتهایی میتواند موجب پیشگیری از خشونت شود، در صورت اتفاق و بروز خشونت به چه مراکزی مراجعه شود، این طرح را به مرحلهی اجرا درآورده و به اهداف خود نزدیک شود.
وی خاطر نشان کرد: در سال 1382 وزارت کشور طبق پژوهشی که انجام داد متوجه آمار بالای خشونت در سطح کشور شد و لازم است بدانیم در هر 18 ثانیه در دنیا یک زن مورد آزار قرار میگیرد.(فارس)
جام جم سرا: خانواده پسر بچهای دو روز پیش متوجه آثار زخم روی بدن فرزندشان شدند وقتی این کودک مورد سوال قرار گرفت به مادرش گفت معلم ورزش که مربی فوتبال او نیز هست کتکش زده و آزارش داده است. مادر این دانشآموز در شکایت خود گفت: «پسرم از جمله دانشآموزانی بود که معلم ورزش، او را برای تیم فوتبال انتخاب کرد و با آنها کار میکرد تا در تیم مدرسه با مدارس دیگر رقابت کنند. پسرم به همراه 20دانشآموز دیگر به اردوهای مختلف میرفت و چون فردی که آنها را میبرد هم مربی فوتبال بود و از فدراسیون کارت داشت و هم معلم ورزش مدرسهشان بود اعتماد کردیم و بچهام را به دست او سپردیم اما روز حادثه وقتی به خانه آمد دیدم بدنش خونی است اول نمیخواست حرفی بزند وقتی خیلی پیگیر شدم گفت چون در بازی فوتبال با تیم رقیب باختهاند مربیشان آنها را کتک زده است. وقتی موضوع را با خانوادههای دیگر در میان گذاشتم متوجه شدم فقط پسر من نبوده بلکه 13کودک دیگر نیز مورد آزار و اذیت این معلم قرار گرفتهاند.»
بعد از اینکه 14خانواده از این معلم شکایت کردند، تحقیقات در این خصوص آغاز شد. بازپرس رسیدگیکننده به پرونده متوجه شد این پرونده فقط به ضربوجرح کودکان دانشآموز محدود نمیشود بلکه معلم ورزش بچهها را مورد آزار جنسی نیز قرار داده است و برخی از آنها را وادار میکرد تا عریان در برابر او بایستند و از آنها عکس تهیه میکرد. با توجه به مطرحشدن این ادعا توسط بچهها تحقیقات تخصصیتری آغاز شد. همه بچهها در بازجوییها عنوان کردند نه تنها مورد آزار جسمی مربی خود قرار میگرفتند بلکه او از آنها سوءاستفاده میکرد. یکی از دانشآموزان گفت: «وقتی معلممان به من گفت میتوانم در فهرست او باشم و من را به تیم دعوت میکند خیلی خوشحال شدم میان بچههای مدرسه برای اینکه در تیم باشند و بازی کنند رقابت شدیدی بود. او به ما گفت فوتبال را حرفهای به ما یاد میدهد و حتی میتواند چند سال دیگر ما را وارد تیمهای بزرگ هم بکند. من هم فکر میکردم واقعا راهم را پیدا کردهام و آرزویی که داشتم برآورده شده است. او 20نفر را از میان بچهها انتخاب کرد. در سالنی که کار میکرد ثبتنام کردیم و تمرینهای حرفهای انجام میشد. او حتی ما را به اردو هم برد در شهرستانها با مدارس دیگر مسابقه دادیم. در این مدت کارهایی هم میکرد اما میترسیدیم در مورد آن با خانوادههایمان صحبت کنیم. او بدرفتار بود و ما را با سنگ و چوب میزد و بدنمان کبود میشد اگر به حرفش گوش نمیکردیم در اتاق زندانیمان میکرد و غذا نمیداد. بهخاطر فوتبال که علاقه ما بود چیزی به خانوادههایمان نمیگفتیم تا اینکه آخرین بار متوجه شدیم به چهار نفر از بچههای تیم تجاوز کرده است. من و یکی از دوستانم وقتی این موضوع را فهمیدیم از ترس همه چیز را به خانوادههایمان گفتیم. البته ما اول کتکخوردن به دست مربی را گفتیم و بعد موضوع تجاوز به بچههای دیگر را مطرح کردیم.»
پرونده با توجه به نوع شکایت به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و پس از بازداشت متهم تلفن همراه وی توقیف شد و قضات دستور دادند هر 14کودک برای بررسی به پزشکیقانونی فرستاده شوند. تجاوز جنسی در مورد هیچکدام از این 14نفر مورد تایید قرار نگرفت اما چهارکودکی که دانشآموزان مدعی هستند توسط مربی مورد آزار قرار گرفتهاند حاضر به طرح شکایت نشده و حتی برای بازجویی هم به دادگاه نرفتهاند. در همین حال با بررسی تلفن همراه متهم فیلمهای مستهجن در تلفن او پیدا شد به همین دلیل قضات دستور دادند رایانه شخصی و سیدیهای موجود در خانه مرد جوان نیز مورد بازبینی قرار بگیرد تا فیلمها و عکسهایی که از بچهها تهیه میکرد، پیدا شود.
هرچند معلم ورزش اتهاماتی را که دانشآموزان وارد میکنند رد کرده است اما اعتراف کرده بچهها را کتک میزده تا به حرفهایش گوش دهند. دانشآموزان شاکی که متولد سالهای 80 تا 84 هستند روز گذشته به شعبه 77 دادگاه کیفری رفتند و توضیحاتی را ارایه دادند.
بنابر این گزارش تحقیقات در این خصوص ادامه دارد و معلم ورزش در بازداشت به سر میبرد.(شرق)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا:هنوز افکار عمومی در شوک حادثه کودکآزاری در یکی از مهدکودکهای اردبیل بود که حادثهای دیگر این بار در یک مرکز نگهداری افراد سالخورده و مرگ پیرمردی هفتاد و شش ساله در تیتر اخبار حوادث تلخ رسانهها قرار گرفت.
پیرمردی که براساس اعتراف دو متهم که وظیفه نگهداری از مرد سالخورده را عهدهدار بودند، تنها خواستهاش یک نخ سیگار بود.
تصاویر به دست آمده از دوربین مداربسته این مرکز نشانمیدهد، پیرمرد با ضربات مشت و لگد دو خدمه شاغل در محل بشدت مصدوم شده و با انتقال به بیمارستان به علت سکته مغزی و ایست قلبی جان باخته است.
به گزارش جامجم، روزهای پایانی هفته گذشته مسئولان یک مرکز نگهداری از سالمندان مرد هفتاد و شش سالهای به نام محمود را به بیمارستانی در شهرستان گرگان منتقل کردند.
پزشکان در بررسی از وضع این بیمار مشاهده کردند آثار ضربههایی که ناشی از ضرب و جرح است روی بدنش وجود دارد و بسختی نفس میکشد.
تلاش پزشکان برای نجات مرد سالخورده آغاز شد، اما او دچار ایست قلبی شد و جانش را از دست داد.
در پی این حادثه موضوع به بازپرس فیروزیان حاجی کشیک ویژه قتل دادسرا گزارش و با هماهنگی قضایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
با تشکیل پرونده و شروع تحقیقات مشخص شد، این مرد در یک مرکز خصوصی نگهداری از سالمندان نگهداری میشده است. با تحقیق از مسئولان این مرکز، آنها عنوان کردند، او در مرکز بدحال شده و دلیل آن را نمیدانند.
به دلیل مرگ مشکوک مرد سالخورده و شکایت خانواده وی، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان گلستان به تحقیق از کارکنان این مرکز پرداختند و در ادامه معلوم شد دو نفر از خدمه که بیست و پنج و بیست و هشت ساله بودند روز حادثه مسئولیت نگهداری از پیرمرد را بهعهده داشتهاند. این دو جوان در بازجویی هر کدام اظهارات متناقضی را بیان کردند.
کارآگاهان که احتمال میدادند این دو در مرگ مردسالخورده نقش داشتهاند به بررسی از مرکز سالمندان پرداختند و متوجه شدند این محل به دوربین مداربسته مجهز بوده است. با بازبینی فیلمها معلوم شد، دو خدمه مظنون پس از فریادهای مرد سالخورده او را بشدت کتک زدهاند و وقتی نتوانستهاند وی را آرام کنند، با ملحفهای دست و پا و دهانش را بستهاند تا وی نتواند فریاد بزند و از کسی کمک بخواهد.
در ادامه معلوم شد، وقتی پیرمرد بدحال شده دو خدمه که بشدت وحشتزده شده بودند، دست و پایش را بازکرده و به کمک مسئولان مرکز او را از محل خارج و به بیمارستان منتقل کردهاند. با به دست آمدن این اطلاعات، کارآگاهان موضوع را به بازپرس پرونده گزارش دادند و با هماهنگی قضایی دو مرد جوان بازداشت شدند.
در پی اظهارات این دو متهم، برای آنها قرار قانونی صادر شد. تحقیقات تکمیلی از این دو نفر ادامه دارد.
مدیر اداره بهزیستی استان گلستان درباره این حادثه بهخبرنگار ما گفت: وقتی مددجویی که در سرای سالمندان نگهداری میشود، به هر نحوی فوت میکند، مرگ او از سوی مسئولان آن مرکز به اداره بهزیستی گزارش میشود.
مرگ این مرد سالخورده نیز از سوی مسئولان آن مرکز خصوصی که او در آنجا نگهداری میشود، به اداره بهزیستی گزارش شده بود. به طور قطع نمیتوان مرگ او را قتل تلقی کرد چون پرونده در مرحله تحقیقات قضایی است و تا پایان تحقیقات در این باره نمیتوان بدرستی اظهارنظر کرد.
رقیه رحمانی افزود: دو فردی که در این پرونده بازداشت شدهاند، پرستار نبوده بلکه از مراقبان مددجویان بودند. یکی از آنها یک سال و دیگری حدود دو سال بوده که در این مرکز خصوصی که یکی از دو مرکز در شهر گرگان است، فعالیت داشتند.
وی با اشاره به پلمب سرای سالمندان محل حادثه گفت: اداره بهزیستی با اطلاع از موضوع این حادثه تصمیم به پلمب این مرکز گرفت تا از ادامه فعالیت آن جلوگیری شود. موضوع به دادستانی استان گلستان اطلاع داده شد و با هماهنگی قضایی، این سرای سالمندان خصوصی پلمب شد.
مسئولان این مرکز دیگر نمیتوانند این مرکز را راهاندازی و به فعالیت خود ادامه دهند و با هر مرکزی که چنین تخلفاتی داشته باشد قاطعانه برخورد خواهد شد.
برای تکمیل این گزارش قصد داشتیم با خانواده پیرمرد فوت شده نیز گفتوگو کنیم، اما هیچکدام از مسئولان قضایی و انتظامی استان گلستان در این باره همکاری نکردند.
بازپرس پرونده نیز در این باره گفت: پرونده در مراحل ابتدایی تحقیقات قرار دارد و پاسخگویی به رسانهها باید با هماهنگی دادستان باشد.
وی تصریح کرد: با صدور قرار قانونی برای دو متهم پرونده تحقیقات از آنها ادامه دارد. همچنین فیلم دوربین مداربسته از صحنه کتک زدن پیرمرد فوت شده نیز در اختیار مرجع قضایی استان گلستان قرار دارد.
جام جم سرا: چندی قبل مردی با مراجعه به پلیس آگاهی با طرح شکایتی گفت: چند روزی است رفتارهای پسر ۱۱ سالهام تغییر کرده است. برای اطلاع از تغییر رفتارش چند بار با وی صحبت کردم تا اینکه گفت از سوی ناظم مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. (ماجرای این شکایت را میتوانید از قسمت مطالب مرتبط یا کلیک روی لینک آن مطلب با عنوان «سومین کودک: ناظم مدرسه به من هم تعرض کرده» در جام جم سرا بخوانید)
به نقل از مهر، پس از شکایت والدین مذکور، تیمی از ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و در جریان بررسیهای خود متوجه شدند ناظم ۳۲ ساله علاوه بر این کودک چند دانش آموز دیگر را نیز مورد آزار و اذیت قرار داده است.
متهم پس از انتقال به شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران در بازجوییها منکر هر گونه اتهامی شد اما با توجه به اینکه دلایلی بر علیه وی وجود داشت قاضی محمدی کشکولی رئیس دادگاه وی را با قرار بازداشت روانه زندان کرد.
وی، ناظم مدرسهای در شهرک دانشگاه در غرب تهران است که اقدامات مجرمانه او باعث شد والدین دانش آموزان با تجمع در مقابل وزارت آموزش و پرورش خواستار برخورد با وی شوند. با توجه به حساسیت موضوع و جو ایجاد شده در جامعه، وزیر آموزش و پرورش نیز طی نامهای به دادگاه خواستار رسیدگی به این پرونده و برخورد با تخلفات شد.
در حالی که نخستین جلسه دادگاه با حضور یک شاکی برگزار شده بود دو کودک دیگر نیز با مراجعه به شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران علیه این ناظم به اتهام آزار و اذیت شکایت کردند. بررسی شکایات نشان داد قربانیان بین ۸ تا ۱۱ سال سن داشتند.
در حال حاضر رئیس دادگاه خواستار بررسی برخی استعلامات در پرونده شده تا دومین جلسه رسیدگی به اتهامات ناظم جوان برگزار شود و با تکمیل تحقیقات قرار است فردا دومین جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور سه تن از شکات و متهم برگزار شود. (مهر)
جام جم سرا: اما این روزها صفحههای حوادث روزنامهها پر است از خبرهایی که در آن شخصی فوت میکند و همسایهها زمانی از ماجرا با خبر میشوند که بوی جسد فاسد شدهای همه جا را پر کرده است نکته اینجاست که این شرایط نامناسب تبعات بیشتری همچون آماده کردن بستر برای فعالیت تبهکاران به دنبال دارد، زیرا اکنون اغلب سارقان از این واقعیت که همسایهها شناختی از یکدیگر ندارند، سوءاستفاده کرده و با خیال راحت وارد مجتمعهای مسکونی میشوند.
این در حالی است که در برخی مجمتعها دستکم 20 خانواده با فاصلههایی به عرض یک دیوار مشغول زندگی هستند.
به نظر میرسد شرایط همسایگی در کلانشهرها کم کم بغرنجتر میشود، زیرا اکنون همسایهها آنقدر نسبت به حق و حقوق یکدیگر بیتفاوت شدهاند که خواسته یا ناخواسته زمینه آسیبدیدن یکدیگر را فراهم میکنند.
بیاهمیت بودن نسبت به باز ماندن در مجتمعهای مسکونی کمترین این بیتوجهیهاست که زمینهساز حوادث زیادی شده و میشود.
در واقع خیلیها فراموش کرده یا نمیخواهند باور کنند که کوچکترین بیتوجهی نسبت به حقوق همسایگان آسیب شدیدی به آنها میرساند.
کم نیستند افرادی که دزدگیر خودروی خود را فعال میکنند، اما آنقدر از محل پارک خودرویشان فاصله میگیرند که صدای آن را نمیشنوند، در چنین حالتی صدای دزدگیر خودرو حکم سوهان روح همسایهها را پیدا میکند.
نکته اینجاست که اگر چنین شخصی کمی به حقوق همسایههای خود احترام بگذارد، با ایجاد آلودگی صوتی زمینه سردرد و اضطراب آنها را فراهم نمیکند.
آوید طالبیان - جامجم
جام جم سرا: متهم چندماه قبل به اتهام تعرض به سه دانشآموز بازداشت شد. پیشینیه این اتهام را میتوانید در خبرهایی با عنوان «تأیید آزار جنسی دو دانش آموز» و نیز «سومین کودک: ناظم مدرسه به من هم تعرض کرده» بخوانید.
وی که در پی تماس تلفنی همکارش با مرکز فوریتهای پلیسی بازداشت شده بود اتهام تجاوز به دانشآموزان را رد کرد اما همکارش در توضیحاتی که به پلیس داد گفت متهم قصد داشت به پسربچهای تعرض کند و او وقتی در جریان ماجرا قرار گرفت کودک را نجات داد.
وی گفت: «یکی از دانشآموزان من را در این خصوص آگاه کرد و گفت: آقای ناظم یکی از بچهها را به نمازخانه برده و او خیلی ترسیده است من بلافاصله مدیر را در جریان قرار دادم و با هم به نمازخانه رفتیم و دیدیم دانشآموز درست گفته است. بچه را نجات دادیم و پلیس را خبر کردیم.»
پسربچه 9ساله هم گفت: «ناظم مرا به نمازخانه برد و گفت کاری با من دارد خیلی ترسیده بودم کارهایی میکرد که میدانستم خطرناک است بعد هم تهدیدم کرد که به کسی چیزی نگویم. گفته بود اگر به پدر و مادرم حرفی بزنم تنبیه میشوم.»
تحقیق از متهم با توجه به یافتههای ماموران و آثار برجامانده در محل حادثه در شعبه79دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد. هرچند متهم تجاوز به کودکان را رد کرد و گفت قصد آسیبرساندن به دانشآموزش را نداشته اما با طرح دو شکایت جدید پرونده ناظم پیچیدهتر شد. این دانشآموزان نیز ادعا کردند متهم آنها را مورد آزار قرار داده و تهدیدشان کرده نباید به کسی چیزی بگویند. با توجه به حساسیت این پرونده، مدیر مدرسه استعفا کرد و وزارت آموزشوپرورش هم شکایتی را علیه ناظم مطرح و خواستار رسیدگی به این موضوع شد. این در حالی بود که قضات رسیدگیکننده، دستور معاینه شاکیان پرونده توسط پزشکیقانونی را صادر کردند ضمن اینکه آثار برجامانده که در صحنه جرم نیز کشف شده بود برای بررسی به این سازمان سپرده شد.
متخصصان اعلام کردند آثار تجاوز در هیچکدام از دانشآموزان وجود ندارد اما آزار و اذیت آنها تایید میشود و آثار برجامانده در صحنه نیز با دیانای متهم مطابقت دارد.
قضات شعبه79 بعد از محاکمه متهم وارد شور شدند و متهم را درخصوص تجاوز تبرئه اما بهدلیل آزارواذیت جنسی دانشآموزان به تحمل شلاق محکوم کردند. با توجه به اینکه قربانیان کودک بودند و متهم از موقعیت شغلی خود سوءاستفاده کرده بود، هیات قضات در مجازات تکمیلی متهم را به دوسال اقامت اجباری در منطقه بدآبوهوا و همچنین محرومیت از اشتغال در فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و ورزشی محکوم کردند. (شرق)
جام جم سرا: اواخر هفته گذشته بود که رسانههای اماراتی از ربوده شدن دو گردشگر زن ایرانی به مدت پنج ساعت در یکی از سواحل معروف و پرتبلیغ دوبی و تجاوز، آزار و اذیت، ربایش، سرقت و تهدید آنها خبر دادند.
انتشار اخباری اینچنین محرکی شد تا به آمار سالهای اخیر در زمینه سفر ایرانیها به این شیخنشین پر زرق و برق نگاهی بیندازیم؛ آماری که گویای این واقعیت است که دوبی همچون گذشته دیگر حیاط خلوت گردشگران ایرانی نیست.
در سال 2013 تعداد گردشگران ایرانی که به دوبی سفر کردند 14.1 درصد کاهش داشت و این به معنای این بود که ایرانیها بزرگترین کاهش سالانه گردشگر در دوبی را به نام خود زدند. در سال گذشته تنها 278 هزار ایرانی دوبی را به عنوان مقصد سفر انتخاب کردند.
این در حالی است که در سال 2011 ایران رتبه چهارم را در زمینه صدور گردشگر به دوبی داشت و این رقم به 477 هزار مسافر رسیده بود.
سال 2012 که اقتصاد ایران با بحران افزایش قیمت دلار و طبعا نزول ارزش واحد ریال مواجه شد، تعداد مسافران ایرانی دوبی تا 32 درصد هم کاهش داشت. در آن سال از میان 20 ملیتی که دوبی را برای سفر خود برگزیدند، ایران تنها کشوری بود که آمارش دچار تنزل شد.
اما جدا از مسائل اقتصادی، نقش امنیت مسافران هم در بروز چنین آماری بسیار پررنگ است. داستان حادثه ساحل جمیرا از آنجا آغاز شد که این دو زن 22 ساله ایرانی در ساعت 3 نیمهشب در ساحل قدم میزدند که خودرویی حامل سه مرد جلوی آنها را میگیرد. یکی از مردها کارت شناسایی پلیس را به دو زن ایرانی نشان میدهد و آنها را به نوشیدن مشروبات الکلی متهم میکند. سه مرد که احتمالا به دلیل مصرف مواد مخدر حالت عادی نداشتند، دو گردشگر ایرانی را بهزور سوار ماشین میکنند و به یکی از آنها تجاوز میکنند. خودرو تا ساعت 8 صبح در همان حوالی در حرکت بود تا این که در زمان توقف، یکی از دو زن توانست فرار کند و به یک رستوران پناه ببرد. درواقع این دو بهمدت پنج ساعت در یک خودرو توسط سه مرد در حال آزار و اذیت بودند.
در این ماجرا، وقتی خودرو جلوی پای گردشگران ایرانی ایستاد، یکی از مردان پیاده شد و با مشت به بینی یکی از دخترها کوبید. سپس آنها را به زور در صندلی عقب نشاندند . وقتی نقشه شوم تجاوز به یکی از دخترها به خاطر نوع پوشش وی ممکن نشد، به دوست گردشگر او تجاوز کردند. درحالی که درخواست کمک آنها با جیغ و فریاد، هیچ فایدهای نداشت.
این دختر ایرانی میگوید: یکی از مردها حتما چیزی مصرف کرده بود، چون اصلا عادی رفتار نمیکرد. اما آنها بوی الکل را استشمام نکردند. با این حال قرصهایی در یک کیسه پلاستیکی پشت خودرو دیده میشد. آنها پولهای دختران را دزدیدند و با ضرب و شتم آنها، تهدیدشان کردند که به پلیس اطلاع ندهند.
این سه مرد متجاوز اماراتی که یک دانشجوی 20 ساله، یک فرد بیکار 23 ساله و یک پلیس 23 ساله بودند، متهم به آدمربایی، مصرف مواد مخدر، جعل هویت افسر پلیس، هتک حرمت به دو زن و سرقت اموال آنها هستند.(ایسنا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: شهلا کرمی با اشاره به اینکه آزار جنسی کودکان سبب بروز اضطراب و اعتیاد آنها به مصرف موادمخدر صنعتی در نوجوانی وجوانی میشود افزود: والدین باید هوشیار باشند اگر فرزندشان از اختلال اضطراب رنج میبرد، باید بلافاصله سلامت روحی و روانی او را بسنجند و از مشاور کمک بگیرند.
این روانپزشک با انتقاد از اینکه امروزه به دلیل مشغلههای کاری و زندگی تجملاتی، والدین کمتر به مسایل و مشکلات فرزندان خود توجه میکنند، افزود: خانواده مهمترین نهادی است که میتواند از همان بدو تولد با روش درست تربیتی، آیندهای عاری از هر گونه استعمال مواد مخدر و سایر موارد را برای فرزندان خود رقم زند.
کرمی همچنین در مورد رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر گفت: یکی از تاثیرگذارترین برنامههایی که میتوان در مورد رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر انجام داد، ایجاد تفریحات سالم در قالب اوقات فراغت برای کودکان، نوجوانان و جوانان است.
وی تصریح کرد: اطلاع رسانی وسیع در مورد عوارض مواد مخدر از سوی نهادهای مختلف و کانونهای فرهنگی و آموزش و بالا بردن آگاهی مردم از طریق رسانهها امری خوب است، اما کافی نیست و باید به صورت عملیاتی به این موضوع ورود کرد.
این روانپزشک گفت: باید از همان دوران کودکی برنامههایی برای آموزش و افزایش مهارتهای زندگی طراحی کرد که وقتی آنان به سن نوجوانی و جوانی میرسند بر اساس مهارتهایی که یاد گرفتهاند، خود به خود از اعتیاد دوری کنند. (ایرنا)