جام جم سرا:
دادیار اظهار نظر برای متهم به اتهام قتل کیفرخواست صادر کرده است.
«خسرو قصد کلاهبرداری از مادرم را داشت»
این گفتههای دختر جوان در مراحل تحقیقات باعث شد تا راز جنایت فاش شود و مرد جوانی که ادعا میکرد قربانی به خاطر ناراحتی تنفسی جان خود را از دست داده است، به جنایت زن میانسال اعتراف کند. اما این پایان ماجرا نبود، به دنبال اعتراف مرد جوان راز کلاهبرداریهای او تحت عنوان مامور دستگاههای دولتی برملا شد و بدین ترتیب کیفرخواست مرد جوان صادر شد.
به نقل از قانون، اواخر سال 90 ماموران اورژانس تهران در جریان مشکل تنفسی زن میانسالی قرار گرفتند. با اعلام خبر امدادگران اورژانس راهی محل مورد نظر شدند، آنها در مقابل آدرس اعلامیبا مرد جوانی رو به رو میشوند که تلاش میکرد تا زن بی هوشی را به خیابان برساند. امدادگران اورژانس به سراغ زن میانسال رفتند، اما او جان خود را از دست داده بود و عملیات احیا نیز برای نجات زن میانسال بی فایده بود.
مرگ مشکوک
با مرگ مشکوک زن میانسال به نام بلقیس موضوع به بازپرس ویژه قتل پایتخت اعلام شد. رسیدگی به پرونده در دستور کار بازپرس جنایی قرار گرفت و از مرد جوان تحقیقات صورت گرفت. خسرو در رابطه با حادثه گفت:«بلقیس یکی از آشنایانمان است، روز حادثه به خانه او رفتم که ناگهان حالش بد شد. بلقیس تنگی نفس داشت و نمیتوانست به خوبی تنفس کند، به همین دلیل سریع با اورژانس تماس گرفتم. از آنجایی که احتمال میدادم امدادگران اورژانس دیر برسند و از طرفی حال بلقیس وخیم بود، تصمیم گرفتم او را از خانه بیرون بیاورم تا هم هوای آزاد تنفس کند و هم اینکه با رساندن او به خیابان خودرویی گرفته و او را به بیمارستان ببرم. او را به سختی به داخل کوچه بردم که همزمان اورژانس در محل حاضر شد ولی متاسفانه بلقیس فوت کرده بود.»
تحقیقات در رابطه با گفتههای خسرو ادامه داشت و در ادامه بازپرس جنایی به تحقیق از دختر قربانی پرداخت. اما دختر بلقیس حقایقی را برملا کرد که باعث شد احتمال ارتکاب جنایت از سوی مرد جوان تقویت یابد. او گفت:«خسرو مدتی قبل با مادرم آشنا شد و خودش را یک مقام مسئول در دستگاه دولتی معرفی کرد. او به مادرم پیشنهاد ازدواج داد و مادرم نیز به او اعتماد کرد. مادرم یک مشکل حقوقی داشت و خسرو بعد از جلب اعتماد مادرم به او گفت که اگر میخواهد مشکل حل شود دو دانگ خانه را به نام خسرو کند. او یک کلاهبردار است و مطمئن هستم در مرگ مادرم نقش دارد.»
اعتراف به قتل
از سویی بازپرس جنایی، دستور کالبدشکافی جسد زن میانسال و تعیین علت مرگ بلقیس را صادر کرد. در نظریه پزشکی قانونی اعلام شد که به سر زن میانسال ضربه ای وارد شده است. باتوجه به گفتههای دختر جوان دستور بازداشت خسرو صادر شد، مرد جوان پس از دستگیری زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد لب به اعتراف گشود و به قتل بلقیس اعتراف کرد. او در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود گفت:" روز حادثه به دیدن بلقیس رفتم، باهم دعوایمان شد و من خواستم خانه را ترک کنم که بلقیس مانع شد و در این درگیری او تعادلش را از دست داد و با سر به دیوار خورد. در اثر این برخورد حالش بد شد و با اورژانس تماس گرفتم. اما هر لحظه حال او بدتر میشد به همین دلیل او را از خانه خارج کردم تا به بیمارستان ببرم که متوجه شدم بلقیس فوت کرده است. همان زمان اورژانس آمد و آنها نیز مرگ او را تایید کردند."
کلاهبرداریهای سریالی
در ادامه تحقیقات کارآگاهان با شکایتهای متعددی مواجه شدند، شکایتهایی که مالباختگان آنان زنان میانسالی بودند که در دام مرد جوانی گرفتار شده بودند. مرد جوانی که خود را یک مقام مسئول در دستگاههای دولتی معرفی کرده و با ایجاد رابطه و پیشنهاد ازدواج اسناد آنها را به نام خود زده است. از آنجایی که شیوه و شگرد کلاهبرداری خسرو مشابه با شیوه ای بود که زنان میانسال شکایت کرده بودند، خسرو با مالباختگان مواجه شد و از سوی آنان مورد شناسایی قرار گرفت.
مرد جوان که دست خود را رو شده میدید به سرقتهای سریالی اش اعتراف کرد و گفت:" در مقابل دادسراها و کلانتریها پرسه میزدم و با دیدن زنان میانسالی که برای حل مشکلاتشان به این مراکز آمده بودند به سراغ آنها میرفتم. در حقیقت آنها سوژههای من برای رسیدن پول بودند. به این بهانه که من در دستگاههای دولتی دارای شغلی مناسب هستم و میتوانم مشکلات آنها را حل کنم، اعتمادشان را جلب میکردم. پس از جلب اعتماد در مرحله بعدی به آنها پیشنهاد ازدواج میدادم. آنها که این پیشنهاد را از سوی من میدیدند موافقتشان را اعلام میکردند. حالا نوبت به اجرای آخرین مرحله نقشه ام بود، به آنها میگفتم برای حل مشکل باید قسمتی یا تمام زمین یا خانه ای که به نامتان است را به نام من کنید. آنها هم این کار را انجام میدادند و به محض به نام زدن اسناد، ناپدید میشدم."
باتوجه به اظهارات صریح متهم جوان، بازسازی صحنه جرم، شناسایی شکایت و سایر مدارک و شواهدی که در طی تحقیقات پلیسی قضایی بدست آمد، سیفی، دادیار اظهار نظر دادسرای امور جنایی پایتخت کیفرخواست خسرو را به اتهام قتل عمد، کلاهبرداری وجعل عنوان دولتی صادر کرد.
پرونده مرد جنایتکار برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شده است تا او به زودی در حضور پنج قاضی جنایی محاکمه شود.
جام جم سرا: زنی اندونزیایی اواخر سال گذشته به پلیس ایران شکایت و ادعا کرد توسط پنج مرد جوان مورد تجاوز قرار گرفته است. او گفت: «آنها من را ربودند و مورد آزار قرار دادند.»
پنج جوان با شکایت این زن شناسایی و بازداشت شدند.
زن اندونزیایی پس از ارسال پرونده به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران یکبار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت: «مدتی قبل به ایران آمدم و در خانهای در بالای شهر تهران بهعنوان کارگر مشغول به کار شدم. چندماه بعد صاحبخانه گفت دیگر به من نیازی ندارد و عذرم را خواست. در خانهای دیگر کار پیدا کردم مدتی هم آنجا ماندم. آنها هم بعد از چند ماه گفتند دیگر به من احتیاجی ندارند. مانده بودم که چه کنم و چطور کار پیدا کنم تا اینکه سه پسر جوان که در یکی از این خانهها برایشان کار میکردم، گفتند در خانهای برایم کار سراغ دارند. آنها من را سوار ماشین کردند. در راه وقتی با هم صحبت میکردند، متوجه شدم حرفهای عجیبی میزنند و بعد هم تغییر مسیر دادند و مرا به یک روستا بردند.»
این زن ادامه داد: «آنها مرا به روستایی در رباطکریم بردند و آنجا هرسه به من تجاوز کردند و دو دوستشان را هم که در آن روستا بودند، خبر کردند. این دو جوان هم به من تعرض کردند.»
متهمان همگی گفتههای کارگر اندونزیایی را تکذیب کردند و مدعی شدند او قصد اخاذی دارد. متهمان در بازجوییها گفتند این زن خودش همراه آنها به رباطکریم رفت تا از مادر یکی از دوستانشان که زنی ناتوان است، مراقبت کند. یکی از متهمان گفت: «زن اندونزیایی وقتی بیکار شد خیلی ناراحت بود. من و دوستانم هم قصد داشتیم به او کمک کنیم. گفتیم زنی ناتوان را میشناسیم که به کمک نیاز دارد و میتوانی در خانه او کار کنی. بعد هم که او را مقابل خانه آن زن پیاده کردیم، برگشتیم. تا اینکه پلیس آمد و ما را بازداشت کرد در حالیکه کاری نکرده بودیم.»
جلسه رسیدگی به این پرونده روز گذشته در حالی برگزار شد که پیش از این دو جلسه دادگاه به دلیل نبود مترجم، تجدید شده بود اما این بار که مترجم در دادگاه حضور داشت شاکی ایران را ترک کرده بود. این زن به کشورش برگشته است به همین دلیل به جای وی، وکیلمدافعش در دادگاه حاضر شد و شکایت موکلش را خواند. پنج جوان ایرانی بعد از حاضرشدن در جایگاه گفتند: «همه اظهارات این زن دروغ است و او قصد اخاذی داشت. او فکر میکند ما ثروتمند هستیم و از این راه میتواند پول به دست بیاورد.»
پزشکیقانونی نیز ادعای تجاوز به این زن را رد کرده است اما وکیلمدافع او مصر است که متهمان موکلش را ربودهاند. قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.(شرق)
جام جم سرا: چندی قبل مردی با مراجعه به پلیس آگاهی با طرح شکایتی گفت: چند روزی است رفتارهای پسر ۱۱ سالهام تغییر کرده است. برای اطلاع از تغییر رفتارش چند بار با وی صحبت کردم تا اینکه گفت از سوی ناظم مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. (ماجرای این شکایت را میتوانید از قسمت مطالب مرتبط یا کلیک روی لینک آن مطلب با عنوان «سومین کودک: ناظم مدرسه به من هم تعرض کرده» در جام جم سرا بخوانید)
به نقل از مهر، پس از شکایت والدین مذکور، تیمی از ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و در جریان بررسیهای خود متوجه شدند ناظم ۳۲ ساله علاوه بر این کودک چند دانش آموز دیگر را نیز مورد آزار و اذیت قرار داده است.
متهم پس از انتقال به شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران در بازجوییها منکر هر گونه اتهامی شد اما با توجه به اینکه دلایلی بر علیه وی وجود داشت قاضی محمدی کشکولی رئیس دادگاه وی را با قرار بازداشت روانه زندان کرد.
وی، ناظم مدرسهای در شهرک دانشگاه در غرب تهران است که اقدامات مجرمانه او باعث شد والدین دانش آموزان با تجمع در مقابل وزارت آموزش و پرورش خواستار برخورد با وی شوند. با توجه به حساسیت موضوع و جو ایجاد شده در جامعه، وزیر آموزش و پرورش نیز طی نامهای به دادگاه خواستار رسیدگی به این پرونده و برخورد با تخلفات شد.
در حالی که نخستین جلسه دادگاه با حضور یک شاکی برگزار شده بود دو کودک دیگر نیز با مراجعه به شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران علیه این ناظم به اتهام آزار و اذیت شکایت کردند. بررسی شکایات نشان داد قربانیان بین ۸ تا ۱۱ سال سن داشتند.
در حال حاضر رئیس دادگاه خواستار بررسی برخی استعلامات در پرونده شده تا دومین جلسه رسیدگی به اتهامات ناظم جوان برگزار شود و با تکمیل تحقیقات قرار است فردا دومین جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور سه تن از شکات و متهم برگزار شود. (مهر)
جام جم سرا: به گزارش خبرنگار ما، اولین شکایت در این پرونده توسط پدر پسری نوجوان مطرح شد که به پلیس گفته بود: «پسرم توسط ناظم مورد آزار جنسی قرار گرفته و من بهخاطر این موضوع شکایت دارم.»
وقتی تحقیقات ماموران آغاز شد آنها متوجه شدند کسی که اولینبار ماموران فوریتهای پلیسی را خبر کرده یکی از کارکنان مدرسه بوده. او که زنی جوان است، وقتی توسط یکی از دانشآموزان در جریان این موضوع قرار گرفت که ناظم، همکلاسی او را به نمازخانه برده و قصد آزار وی را دارد بلافاصله خود را به نمازخانه رسانده و متوجه واقعیت شده است. این زن گفت: ما سعی میکردیم بسیار مراقب بچهها باشیم و همیشه آنها را تحتکنترل داشتیم. هیچوقت فکر نمیکردم همکارم دست به چنین کاری بزند.
با بازداشت ناظم مدرسه و آغاز تحقیق از وی در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران، اولیایدم دانشآموز دیگر نیز به این شعبه مراجعه و شکایت خود را مطرح کردند. آنها نیز مدعی شدند فرزندشان توسط ناظم مورد آزار قرار گرفته است. مادر این دانشآموز گفت: «مدتی بود متوجه تغییر رفتار فرزندم شده بودم اما هرچه سعی میکردم بفهمم چه شده فایدهای نداشت. وضعیت تحصیلی او بد شده بود در حالیکه قبلا شاگرد زرنگی بود تا اینکه بعد از فاششدن تعرض ناظم به یکی از دانشآموزان، پسرم گفت او نیز توسط ناظم مورد آزار قرار گرفته است.»
دادگاه فقط از اولیای دانشآموزان و ناظم مدرسه تحقیق کرد و همچنین مدارک موجود در صحنه جرم نیز جمعآوری و برای آزمایش به پزشکیقانونی فرستاده شد. در ادامه، مدیر مدرسه برای عذرخواهی از خانوادههایی که فرزندانشان مورد آزار قرار گرفته بودند از سمت خود استعفا کرد و وزارت آموزشوپرورش نیز شکایتی را از ناظم مدرسه مطرح کرد. سپس، والدین سومین دانشآموز نیز شکایت مشابهی را طرح کردند و خواستار پیگیری موضوع شدند.
قضات پرونده در ادامه، دستور معاینه سه کودک توسط پزشکیقانونی را نیز صادر کردند. در حالیکه ناظم مدرسه منکر تعرض به کودکان بود، پزشکیقانونی اعلام کرد هرچند تجاوز جنسی به معنای قانونی اتفاق نیفتاده اما آثاری روی بدن کودکان وجود دارد که نشان از قصد تعرض دارد.
به این ترتیب با تکمیل تحقیقات، رسیدگی به این پرونده آغاز شد و قضات در دو جلسه گفتههای شکات و متهم را یکبار دیگر شنیدند و مدارک را مورد بررسی قرار دادند.
روز گذشته قاضی محمدیکشکولی، رییس شعبه 79 دادگاه کیفریاستان تهران و چهار قاضی مستشار آخرین دفاعیات متهم را اخذ و ختم رسیدگی را اعلام کردند و برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.(شرق)