مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

گفتگو با همسر اعدامی زنده‌شده: شوهرم دیگر طاقت ندارد

جام جم سرا: به گزارش خبرنگار ما، نیازعلی که حالا ۶۵‌ ساله‌ است، زمانی که ۴۳‌ساله بود به‌دلیل سوء‌ظن به پسرعمه‌اش او را به قتل رساند و سپس خود را تسلیم پلیس همدان کرد. مطابق اوراق پرونده، نیازعلی بعد از اینکه می‌نی‌بوسی را به‌صورت شریکی با پسرعمه‌اش خرید، متوجه رفت‌وآمدهای مشکوک وی به خانه‌اش شد و با این تصور که پسرعمه‌اش قصد دارد با همسر او رابطه برقرار کند وی را با واردآوردن ضربات چاقو به قتل رساند. او از‌‌ همان ابتدای تشکیل پرونده به قتل اعتراف کرد و عمه و شوهرعمه‌ نیازعلی هم از طرف خودشان به‌عنوان ولی‌دم و هم به‌عنوان قیم فرزندان صغیر متهم درخواست قصاص کردند.

در ‌سال ۷۴ بعد از اینکه تلاش برای جلب‌رضایت اولیای‌دم به جایی نرسید، طناب دور گردن نیازعلی حلقه ‌زد و او به‌دار آویخته ‌شد. ۲۰دقیقه بعد وقتی جسم بی‌جان نیازعلی از بالای چوبه‌دار زندان همدان به پایین آورده‌شد، پزشکی که از سوی پزشکی قانونی در محل حاضر شده‌ بود، مرگ او را تایید کرد و جسد در آمبولانس قرار گرفت تا به سردخانه منتقل ‌شود. اولیای‌دم به خانه برگشته و برادران نیاز‌علی هم منتظر تحویل جسد بودند که تکان‌خوردن انگشت دست نیازعلی توجه پزشکی را که در آمبولانس بود، جلب کرد و بعد از معاینه دقیق مشخص شد نفس این مرد دوباره برگشته‌ است. بنابراین بلافاصله عملیات احیا توسط پزشک آغاز شد و وی به بیمارستان انتقال یافت و سرانجام این مرد به زندگی بازگشت.

به نقل از شرق، دو‌ ماه بعد با بهبود نیاز‌علی، او دوباره به زندان بازگردانده ‌شد. رییس دادگستری همدان با توجه به اتفاقی که افتاده ‌بود از رییس وقت قوه‌قضاییه درباره این پرونده کسب تکلیف کرد؛ ارسال این نامه با تغییر رییس قوه‌قضاییه همزمان شد و آیت‌اله یزدی جای خود را به آیت‌اله هاشمی‌شاهرودی داد. وی نیز نامه را به دفتر مقام‌معظم‌رهبری ارسال کرد تا کسب‌تکلیف شود، سرانجام در پاسخ اعلام شد با توجه به اینکه حکم اجرا شده و مجرم زنده مانده مصلحت این است که مصالحه انجام شود.

به این ترتیب قضات اجرای احکام همدان با برگزاری جلساتی با پدر و مادر مقتول موفق به جلب‌رضایت آن‌ها از سوی خود و اولیای‌دم صغیر شدند و دیه دریافت کردند اما این پایان پرونده نیاز‌علی نبود؛ چند‌سال‌بعد، یکی از اولیای‌دم صغیر با دریافت حکم رشد از پزشکی قانونی به دادگستری همدان مراجعه کرد و خواستار قصاص قاتل پدرش شد؛ این درخواست دوباره به دفتر رییس قوه‌قضاییه فرستاده‌ شد و آیت‌الله هاشمی شاهرودی یک‌بار دیگر اعلام کرد با توجه به اجرای حکم و زنده‌ ماندن متهم مصالحه شود و اولیای‌دم دیه دریافت کنند، اما باوجود جلسات متعددی که با فرزند مقتول برگزار شد او حاضر به دریافت دیه نشد و همچنان بر قصاص پافشاری کرد؛ نتیجه این مذاکرات یک‌بار دیگر به رییس قوه ‌قضاییه اعلام شد و دستور جدید نیز تاکید بر اجرای دستور قبلی داشت.

در این مدت نیازعلی با قرار وثیقه آزاد بود. برگزاری جلسات جدید هم نتوانست کارساز باشد و فرزند مقتول یک‌بار دیگر بر درخواست قصاص پافشاری کرد و این‌بار رییس قوه‌قضاییه اعلام کرد درصورت اصرار اولیای‌دم با رعایت قانون حکم اجرا شود.

این دستور مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دوباره پرونده به جریان افتاد. این‌بار نیازعلی بازداشت اما دوباره دستور بر عدم اجرای حکم صادر شد. با این حال فرزند مقتول همچنان اصرار بر اجرای حکم قصاص دارد و عنوان کرده‌ حاضر به دریافت سهم دیه از صندوق دادگستری نیست.

حسن ساسانی، وکیل مدافع نیازعلی روز گذشته بعد از دیدار با موکلش در زندان به خبرنگار ما گفت: در صحبت‌هایی که با قاضی اجرای احکام داشتم، فهمیدم او با توجه به فتوای مقام‌معظم‌رهبری و دستور چندین‌باره رییس قوه‌قضاییه به این نتیجه ‌رسیده‌ است که ارسال دوباره پرونده برای استیذان جایگاه قانونی ندارد بنابراین مطابق دستور قبلی باید صلح و سازش برقرار شود.

گفت‌وگو با همسر متهم

درباره قتل توضیح بده، ظاهرا قتل به خاطر تو اتفاق افتاد؟
بله درست است. شوهرم با پسرعمه‌اش می‌نی‌بوس شریکی خریده‌ بودند و کار می‌کردند. مقتول هر روز وقت و بی‌وقت به خانه ما می‌آمد. یک‌روز به او گفتم این رفت‌وآمد‌ها برای چیست. تو با شوهرم کار‌داری چرا وقتی او نیست به خانه ما می‌آیی؟ گفت همانطور که در ماشین با او شریک هستم تو را هم می‌خواهم با او شریک باشم. من قبول نکردم و خیلی ناراحت شدم، با این حال دست‌بردار نبود تا شوهرم متوجه ناراحتی من شد. او گفت من کار می‌کنم و همه چیز داریم. هیچ‌مشکلی هم با هم نداریم، چرا آنقدر پریشان هستی؟ گفتم می‌نی‌بوس را بفروش و دیگر با پسرعمه‌ات کار نکن، پرسید چرا گفتم برای اینکه پیشنهاد‌های بی‌ربط و کثیفی به من می‌دهد. شوهرم دیگر چیزی به من نگفت تا اینکه روز حادثه گفت می‌خواهد با او صحبت کند. اصلا متوجه نشدم کجا رفت و چه اتفاقی افتاد. وقتی برگشت تصمیم گرفت خودش را به پلیس معرفی کند و آنجا بود که متوجه شدم پسرعمه‌اش را کشته‌ است.

در مدتی که شوهرت زندان بود چطور زندگی‌ات را می‌گذراندی؟
زندگی خیلی برایمان سخت‌ شده ‌بود. من دو دختر و دو پسر داشتم. در خانه پدرم زندگی می‌کردم و فرش می‌بافتم تا هزینه زندگی‌ام را تامین کنم و تنها منبع در‌آمدم همین بود.

درباره روز اعدام نیاز‌علی توضیح می‌دهی؟
من در جریان نبودم. آن روز برای ملاقات رفتم. نیازعلی نیامد. از هرکسی سراغ او را می‌گرفتم یک حرف می‌زد، دلم‌ لرزید که مبادا اعدامش کرده ‌باشند. بعد به من گفتند رییس زندان صدایت می‌کند. وقتی وارد اتاقش شدم گفت، باید قول بدهی شیون نکنی، گفتم نکند اعدامش کردند، گفت بله امروز صبح شوهرت اعدام شد اما حالا در بیمارستان است. شوهرت بعد از اعدام زنده شد ولی در کماست. وقتی حکم اجرا و شوهرم زنده ‌شده ‌بود به پدر و برادرانش خبر داده ‌بودند. آن‌ها در بیمارستان بودند ولی من خبر نداشتم.

درمان شوهرت چقدر طول کشید؟
خیلی سختی کشیدیم. مدتی در کما بود. بعد که از کما خارج شد خون‌هایی را که در بدنش لخته می‌شد بیرون کشیدند و حتی مجبور شدند خونش را عوض کنند. چند‌ماه در بیمارستان ماند و بعد دوباره به زندان بازگردانده ‌شد.

شما دیه پرداخت کردید، این مبلغ را چطور تهیه کردید؟
زمین‌هایی که شوهرم داشت، خانه و ماشین را دادیم. مقداری هم پول خواستند آن‌ها را هم با کمک فامیل دادیم و بعد هم گفتند باید از روستا بروید که قبول کردیم و کوچ کردیم. بعد از کوچ ما حتی خانه‌مان را آتش زدند.

پرونده چه زمانی دوباره به جریان افتاد؟
شوهرم با وثیقه آزاد شده ‌بود که دوباره علیه‌ا‌ش پرونده تشکیل دادند.

شوهرت در حال حاضر زندان است؟
چند‌ماه پیش وقتی ماشینش را به تعمیرگاه برده ‌بود ماموران آنجا رفتند و او را گرفته و بعد هم به زندان بردند. ۲۲‌سال از آن موضوع گذشته. شوهرم حالا بزرگ فامیل و ریش‌سفید شده ‌است. بعد از آن ضربه‌ای که جسمش برای اعدام خورد و قلبش آسیب دید دو بار سکته کرده‌ که یکبارش در زندان بوده. وضع جسمی و روحی خوبی هم ندارد. برای نجات شوهرم حتی حاضر هستم ۱۵۰ میلیون‌تومان دیگر که دیه قانونی است با کمک وام و پس‌اندازی که در این چند‌سال داشتم، بپردازم. او دیگر تحمل این وضعیت را ندارد.


ادامه مطلب ...

اعدامی آزادشده: ۲ بار تا پای چوبه‌ دار رفتم...

جام جم سرا: در این پرونده، رحیم مدعی بود مقتول را در دفاع از خودش و برای جلوگیری از تعرض به قتل رسانده است اما قضات دفاعیات او را نپذیرفتند و وی را به قصاص محکوم کردند. پس از آن پرونده به دیوانعالی کشور رفت و حکم قطعی شد. اولیای‌ دم که اصرار زیادی برای قصاص رحیم داشتند پرونده را پیگیری کردند و به این ترتیب نام پسر جوان در فهرست اعدامیان قرار گرفت و زمان اجرای حکم مشخص اما در آخرین لحظات اعلام شد مراسم اعدام به تعویق افتاده است.
فرشید رفوگران که به‌صورت داوطلبانه وکالت رحیم را پذیرفته بود با توجه به مطرح‌بودن بحث دفاع مشروع در پرونده درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد اما پیش از آنکه به نتیجه برسد رحیم بار دیگر در نوبت اعدام قرار گرفت و هشتم آبان سال گذشته پای چوبه‌دار رفت. آن‌روز قرار بود چند قاتل به‌ دار آویخته شوند.
رحیم ششمین اعدامی بود. وقتی نوبت به او رسید، روی صندلی مرگ رفت و طناب‌دار نیز دور گردنش انداخته شد اما همان‌ موقع نمابری از دیوانعالی کشور به زندان شیراز فرستاده و دستور توقف اجرای حکم صادر شد. در نامه نوشته شده بود با درخواست اعاده دادرسی موافقت شده است. به این ترتیب رحیم از چوبه‌دار پایین آورده و به زندان بازگردانده شد. در این میان اولیای‌دم مقتول اعلام کردند درصورت دریافت ۱۵۰میلیون‌تومان از قصاص صرفنظر خواهند کرد. این خواسته در حالی مطرح شد که رحیم خانواده فقیری دارد.
پدر او سال‌ها قبل فوت شده و مادر و خواهرش تحت پوشش بهزیستی هستند. وکیل و مادر رحیم برای تهیه مبلغ درخواستی از طریق روزنامه‌ها از مردم کمک خواستند و مبلغ موردنظر در دو مرحله تهیه و ابتدا رضایت مادر و سپس رضایت پدر مقتول اخذ و ضمیمه پرونده شد.
رحیم که با دریافت رضایت از مرگ نجات یافته بود یک‌بار دیگر در دادگاه کیفری استان فارس پای میز محاکمه رفت و این‌بار هیات قضات دفاعیات وی را پذیرفتند و او را به تحمل حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند. به این ترتیب پسر جوان بعدازظهر سه‌شنبه هفته پیش از زندان آزاد شد.
رحیم بعد از آزادی در گفت‌وگویی کوتاه از مردمی که به او کمک کردند، تشکر کرد.


فکر می‌کردی آزاد شوی؟
به تنها چیزی که فکر نمی‌کنم این است که خدا برای بنده‌هایش چیزی به‌جز خیر بخواهد. خداراشکر ماجرای من ختم به خیر شد.

الان چه حسی داری؟
باور نمی‌کنم بیرون آمده‌ام. خداراشکر می‌کنم که فرصت زندگی دوباره پیدا کرده‌ام و کنار خانواده‌ام و در بین افراد جامعه هستم. من الان اصلاح شده‌ام و سعی می‌کنم به بهترین شکل ممکن زندگی کنم.

دوران زندان چطور گذشت؟
در زندان امکاناتی وجود ندارد اما فرصت برای تغییر زیاد است آدم هم می‌تواند بد‌تر از چیزی که بود بشود و هم بهتر از آن. خداراشکر من راه دوم را انتخاب کردم و با شرکت در دوره‌های روان‌شناسی و کلاس‌های قرآن سعی کردم، بهتر شوم اما روی‌هم‌رفته دوران سختی بود و روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتم.

تو پای چوبه‌دار هم رفتی...
من دوبار پای چوبه‌دار رفتم که سخت‌ترین لحظات زندگی‌ام بود و فکر می‌کردم همه‌چیز تمام شده‌ است اما ته دلم به خدا امید داشتم و امیدم به خدا کور نشد. شکر خدا فرجی شد و خانواده آن مرحوم هم گذشت کردند و همه‌چیز ختم به خیر شد.

با مردمی که به تو کمک کردند و با پرداخت مبالغی موجب آزادی‌ات شدند حرفی داری؟
از صمیم قلب از آن‌ها تشکر می‌کنم و می‌دانم که نمی‌توانم لطفشان را جبران کنم اما به آن‌ها می‌گویم که دعای خیر من پشت‌سرشان است. من آن‌ها را نمی‌شناسم اما خدایی هست که لطف آن‌ها را جبران می‌کند.

اگر در شرایط مشابهی با آنچه روز قتل اتفاق افتاد قرار بگیری چگونه رفتار می‌کنی؟
سعی می‌کنم در شرایط مشابهی قرار نگیرم و با درپیش‌گرفتن رفتاری محتاطانه مانع از این می‌شوم که در شرایطی مشابه آن روز گرفتار شوم. رفتار محتاطانه به شر منجر نمی‌شود.

برنامه‌ات برای آینده چیست؟
برای زیارت امام‌رضا (ع) به مشهد می‌روم و بعد کار و زندگی‌ام را با برنامه‌ای جدید و با حمایت خانواده‌ام شروع می‌کنم. هرچه خدا بخواهد‌‌ همان ‌می‌شود.

خانواده‌ات وقتی زندان بودی چه شرایطی داشتند؟
شرایط بغرنج و حساسی بود. در نبود پدرم کانون خانواده رو به فروپاشی رفته بود ولی خدا بندگانش را تنها نمی‌گذارد. موضوع من خیلی حساس شد و به باریکی مو رسیده بود اما پاره نشد. نمی‌گویم اگر در این مدت نزد خانواده‌ام بودم شرایط آن‌ها بهتر از این می‌شد اما می‌توانم بگویم بد‌تر از این هم نمی‌شد. الان دلشاد و خوشحال هستم و خداراشکر می‌کنم که فرصت بازگشت به جامعه و خانواده را پیدا کرده‌ام. (شرق)


ادامه مطلب ...

حال اعدامی زنده شده: هر روز بدتر از قبل

جام جم سرا: به گزارش خبرنگار ما، اعدامی زنده‌شده که علیرضا نام دارد به اتهام حمل و نگهداری موادمخدر به اعدام محکوم شده‌ بود. او اواسط مهر سال گذشته در زندان بجنورد به ‌دار آویخته و 20دقیقه بعد از چوبه‌دار پایین آورده ‌شد و پزشک‌قانونی حاضر در صحنه نیز مرگ او را تایید کرد اما ساعاتی بعد از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی در حالی‌که کارگر سردخانه مشغول انجام کاری در آن محل بود متوجه بخار در کاور جسد علیرضا شد و بلافاصله مسوولان را خبر کرد.
انتقال علیرضا 35ساله به بیمارستان و آغاز عملیات احیا روی این مرد، او را دوباره به زندگی بازگرداند و در نهایت علیرضا بعد از چند هفته کما دوباره چشم‌هایش را باز کرد و به زندگی برگشت.

مطابق اوراق پرونده علیرضا سه سال قبل از اجرای حکم اعدامش به اتهام حمل و نگهداری شیشه دستگیر و زندانی شده‌ بود. هرچند قاضی رسیدگی‌کننده به پرونده نامه‌ای برای عفو این مرد به کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاد اما این کمیسیون، علیرضا را به‌دلیل سابقه‌دار بودن مستحق تخفیف ندانست و این جوان که سه فرزند نیز دارد به اعدام محکوم شد.

یک‌شب قبل از اجرای حکم به خانواده‌ علیرضا اعلام کردند برای آخرین دیدار به زندان بروند. فردای آن روز در حالی‌که برادر علیرضا و دایی‌اش برای تحویل جسد رفتند مسوول سردخانه به آنها اعلام کرد علیرضا به بیمارستان منتقل شده‌ و او هنوز زنده‌ است. با بیرون آمدن علیرضا از کما و انجام درمان‌های اولیه این مرد دوباره به زندان منتقل شد و در حالی‌که برخی کارشناسان معتقد بودند حکم اعدام یک‌بار دیگر باید اجرا شود و برخی دیگر اعدام دوباره را غیرقانونی می‌دانستند پرونده به کمیسیون عفو و بخشودگی رفت و این بار به‌دلیل وضعیت خاصی که این مجرم داشت درخواست مورد پذیرش قرار گرفت و حکم اعدام به حبس ابد تغییر یافت. این در حالی بود که وضعیت علیرضا به گفته همسر و برادرش هر روز بدتر از قبل شد.

برادر علیرضا روز گذشته درخصوص آخرین وضعیت پرونده برادرش گفت: «متاسفانه وضعیت برادرم بسیار بد است. او نزدیک به 40کیلو وزن از دست داده‌ و حافظه‌اش تقریبا پاک شده است. از آنجایی که باید داروهای خاصی را مصرف می‌کرد و در زندان این داروها در دسترس نیست حال علیرضا در این مدت بسیار بد شده ‌است. من و برادرم تنها کسانی هستیم که به دیدار علیرضا می‌رویم با اینکه هر هفته به دیدنش می‌رویم اما ما را فراموش کرده‌ است. وقتی صحبت می‌کنیم باید چندین ‌بار یاد‌آوری کنیم که چه کسی هستیم و او حالا کجاست.»

وی گفت: «چند زندانی که از دوستان علیرضا هستند از او مراقبت می‌کنند. آنها هروقت به مرخصی می‌آیند ما مبلغی پول می‌دهیم تا کارهای برادرم را در زندان انجام دهند آن طور که دوستانش می‌گویند او دیگر کنترلی بر خودش ندارد. دست چپ علیرضا تقریبا از کار افتاده ضمن اینکه پای چپش هم دیگر سالم نیست و همین وضعیت را برای او بدتر کرده‌است. پزشکان زندان روزانه به او دارو می‌دهند اما این داروها باعث بهبود برادرم نشده و فقط خواب‌آور است و باعث می‌شود او طول روز را بخوابد.»

برادر علیرضا درباره اینکه آیا تلاشی برای گرفتن مرخصی درمانی برای برادرش کرده است یا نه، گفت: همان موقع که برادرم زنده شد، گفتند با سپردن وثیقه می‌توانم او را بیرون بیاورم. مدتی طول کشید تا 15میلیون‌تومان وثیقه‌ای را که خواسته‌ بودند، تهیه کنم. وقتی پول را بردم گفتند نمی‌شود علیرضا را آزاد کرد چون او یک شاکی خصوصی هم دارد که به خاطر درگیری با آن فرد به 10سال حبس و 34میلیون‌تومان دیه محکوم شده ‌است. تلاش کردم آن فرد را پیدا کنم. آدرسی از او داشتم و رفتم تا رضایت بگیرم. گفتند از آنجا رفته. حالا هم آدرس جدید در اجرای احکام است اما متاسفانه برای اینکه رضایت بگیرم آدرس را به من نمی‌دهند و در این خصوص همکاری نمی‌کنند. به من می‌گویند 34میلیون‌تومان را بیاور ما خودمان اقدام می‌کنیم. این پول، مبلغ کمی نیست. برای من که یک کارگر هستم، خیلی سخت‌ است چنین مبلغی را تهیه کنم. می‌خواستم به همراه برادر دیگرم برای رضایت بروم، شاید شاکی قبول کند پول کمتری بگیرد یا اینکه به‌طور کلی رضایت بدهد. قاضی پرونده هم می‌گوید تا زمانی که شاکی خصوصی رضایت ندهد، نمی‌توانم وثیقه را قبول کنم. وقتی هم از علیرضا می‌پرسم با چه کسی دعوا کرده و موضوع چه بوده چیزی یادش نمی‌آید که بگوید. علیرضا وضعیت بسیار بدی دارد؛ او به لحاظ جسمی و روحی روزبه‌روز تحلیل می‌رود و دیگر تحمل زندان را ندارد، حتی پزشکان زندان هم شفاهی گفته‌اند او نمی‌تواند در زندان بماند. اگر می‌شد من جای برادرم به زندان بروم این کار را می‌کردم. آن‌وقت می‌توانستیم او را برای درمان به بیمارستان منتقل کنیم. این روند به مرگ علیرضا در زندان می‌انجامد.» (شرق)


ادامه مطلب ...