تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، دکتر محسن اسماعیلی در اولین جلسه شرح و تفسیر نهج البلاغه در سال تحصیلی جدید، با اشاره به بخشی از نامه امیرالمومنین(علیه السلام) به حارث همدانی، «وَ اِعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ» (این را بدان که بهترین مومنان برترین آنها هستند نسبت به پیش کش کردن از خود و اهل و دارایی خود؛ چراکه آنچه را که از نیکی پیش می فرستی ذخیره اش از تو باقی خواهد ماند و آنچه باقی می گذاری سودش برای دیگران است)، نکاتی که از این کلام امیرالمومنین(علیه السلام) درباره درجات ایمان و درجات مومنین برمی آید را چنین برشمرد:
۱) هر چند همه مومنان دارای فضیلت هستند اما در یک درجه و رتبه نیستند.
۲) رتبه مومن در همین دنیا و به دست خودش تعیین می شود.
۳) آنچه که رتبه مومن را تعیین می کند اعمال اوست. بنابراین مبنای درجات ایمان و درجات بهشت، اعطایی و موهبتی نیست؛ بلکه درجه و رتبه، دست خود انسان است و بر اساس عملش تعیین می شود.
۴) یقین داشته باشید که از این دنیا، آن چیزی برای شما باقی می ماند که زودتر به آخرت می فرستید و آنچه که از دنیا برای آخرت استفاده می کنید، در حقیقت مال شماست و بقیه مال دیگران است. بنابراین آخرت جای عمل و تکامل و بالا رفتن درجات نیست بلکه آخرت فقط تبلور آن چیزی است که در دنیا انجام شده است.
۵) برترین مومنان کسانی هستند که از سه چیز (خودشان، اهل شان و مال شان) برای آخرت سرمایه گذاری می کنند.
وی در ادامه با بیان اینکه «عده ای که ایمان ندارند و به دروغ اظهار می کنند که ایمان دارند، منافق هستند»، افزود: بر طبق آموزه های قرآن و نهج البلاغه، آنهایی که ایمان آوردند یعنی کسانی که به مبدأ و معاد باور دارند و نسبت به این باور، جدی هستند و عمل می کنند، مومن واقعی هستند. اما کسانی که اعتقادی ندارند یا به آنچه که عنوان می کنند اعتقاد دارند، عمل نمی کنند، واقعا مومن نیستند.
این استاد حوزه و دانشگاه در تشریح آیه ۲ سوره مبارکه «إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم وَإِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم إیمانًا وَعَلیٰ رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ» به عنوان آیه ای که متضمن نشانه ها و ویژگی های مومن واقعی است، گفت: مومنان واقعی کسانی هستند که وقتی یاد خدا می شود، برایشان عادی نیست و دل شان هراسناک و لرزان می شود. و وقتی آیات خداوند برایشان گفته می شود ایمان شان زیاد می شود؛ این افراد به پروردگار خود هم توکل دارند و جز خدا کسی را در این عالم موثر نمی دانند.
وی در بیان نشانه ها و ویژگی های عملی مومنان واقعی نیز به آیه سوم سوره مبارکه انفال «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» اشاره کرد و افزود: «یُقِیمُونَ الصَّلاةَ» و «رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» در قرآن معمولا با یکدیگر ذکر می شوند که «نماز» سنبل عبادات فردی و «انفاق» سنبل خدمات اجتماعی است و مومنان کسانی هستند که در عمل شان هر دو را دارند.
هر عمل صالحی، درجه انسان را بالا می برد به شرط آنکه یک عمل صالح همیشه در اعمال فرد وجود داشته باشد؛ که اگر نباشد بقیه اعمال هم فایده ندارند. این عمل بر اساس دستورات قرآن و نهج البلاغه، «انفاق» است. بنابراین انسان بدون انفاق نمی تواند به رتبه های بالا و مقام ابرار برسد.
اسماعیلی با اشاره به آیه چهارم سوره انفال «أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ»، گفت: کسانی که حقا و واقعا مومن هستند دارای یک درجه و یک مرتبه نیستند بلکه در پیشگاه پروردگارشان دارای درجایی هستند.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه، روایتی معتبر از امام جعفر صادق(علیه السلام) در اصول کافی که در آن ایمان را به یک نردبان ۱۰ پلیه تشبیه کرده اند را یادآور شد و گفت: همه کسانی که در این پله ها قرار گرفته اند مومن هستند و اگر کسی در یک پله بالاتر است حق ندارد به دیگری بگوید که مومن نیستی! بلکه وظیفه مومنی که در پله بالاتر قرار گرفته، این است که با مدارا و رفق، دست مومنی که در پله پایین تر است را بگیرد و یک پله بالاتر بیاورد. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند هر کسی، دیگری را از این نردبان پایین بیندازد، مسئول تمام توابع و آثاری است که در پی این عمل حادث می شود.
نویسنده کتاب «درس های ماندگار؛ نگاهی نو و گذرا به نهج البلاغه»، با اشاره به فرازهایی از حکمت ۲۶۱ نهج البلاغه که در آن امیرالمومنین(علیه السلام)، ایمان را به یک نقطه سفید برجسته در قلب انسان تشبیه کرده و فرموده اند که هر چه ایمان زیاد می شود این نقطه سفید نیز بزرگتر می شود، خاطرنشان کرد: بنابراین ایمان قابل کم و زیاد شدن است و اگر مومنین دارای درجاتی هستند، بر اساس حکمت و عدالت پروردگار، جایگاه و پاداش شان در قیامت باید متفاوت باشد..
وی در ادامه، عبارت «دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ» در خطبه ۸۵ نهج البلاغه را حاکی از مدرج بودن بهشت دانست و افزود: امام علی(علیه السلام) ذکر کرده اند که پایه ها و رتبه های بهشتیان متفاوت است. منتها مواردی برای همه بهشتیان مشترک است؛ اعم از اینکه بهشت برای همه بهشتیان لذت محض است، لذت های بهشتی پایان ناپذیر است و کسی هم که بهشتی شد، دیگر از آنجا بیرون نمی آید و رنج و اندوهی هم ندارد؛ اما در آنجا، لذت با لذت فرق می کند.
دکتر اسماعیلی در بخش دیگر سخنانش به یک نکته معرفتی در قرآن و نهج البلاغه اشاره کرد که بر اساس آن یک عمل صالح، شرط لازم برای پذیرش سایر اعمال نیک است. دکتر محسن اسماعیلی در این باره گفت: هر عمل صالحی، درجه انسان را بالا می برد به شرط آنکه یک عمل صالح همیشه در اعمال فرد وجود داشته باشد؛ که اگر نباشد بقیه اعمال هم فایده ندارند. این عمل بر اساس دستورات قرآن و نهج البلاغه، «انفاق» است. بنابراین انسان بدون انفاق نمی تواند به رتبه های بالا و مقام ابرار برسد.
وی افزود: راز این نکته معرفتی این است که انفاق، بندهای وابستگی انسان به دنیا را قطع می کند و هیچ عملی مانند انفاق، این کار را نمی کند. حتی اگر نمازهای مفصل و طولانی، روزه، حج و هر عمل خوب دیگری هم در کارنامه اعمال داشته باشیم، اما آن عمل خیری که ریشه وابستگی ما به غیر خدا را می سوزاند، انفاق است.
دکتر اسماعیلی، این جلسه درش شرح و تفسیر نهج البلاغه را با روایتی از امام محمدباقر(علیه السلام) به پایان برد که فرموده اند: «وقتی بدن پدرم را غسل می دادیم، جای آن ریسمانی که حضرت هر شب بر دوش می گذاشتند و خودشان شخصا برای انفاق به نیازمندان می بردند، روی بدن حضرت بود.» بنابراین امام معصوم هم که درجات بالایی دارد، از انفاق دست برنمی دارد.
امیرالمومنین(علیه السلام)، ایمان را به یک نقطه سفید برجسته در قلب انسان تشبیه کرده و فرموده اند که هر چه ایمان زیاد می شود این نقطه سفید نیز بزرگتر می شود، خاطرنشان کرد: بنابراین ایمان قابل کم و زیاد شدن است و اگر مومنین دارای درجاتی هستند، بر اساس حکمت و عدالت پروردگار، جایگاه و پاداش شان در قیامت باید متفاوت باشد..
عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: خرج کردن برای خدا، رتبه می آورد و انسان هر قدر بیشتر و بهتر برای خدا خرج کند، رتبه اش بالاتر می رود. عقل نیز همین را می گوید که نباید به رتبه های پایین ایمان و درجات و منازل پایین بهشت اکتفا کنیم. پس هم سرعت و هم سبقت بگیرید؛ یعنی کند نروید و به دیگران هم نگاه نکنید. در این راه، هم یکایک مومنان موظفند و هم حکومت دینی وظیفه دارد تا برای ارتقای درجات ایمانی مردم، برنامه داشته باشد.
علیرضا تقوی زاده/کارشناس حوزه - بخش قرآن تبیان
قرآن کریم دو مرتبه بر نبی مکرم اسلام نازل شد، که اولین بار به صورت دفعی و یکجا و برای بار دوم به صورت تدریجی و در مدت بیست وسه سال بر پیامبر نازل شد. در نزول تدریجی ،آیات قرآن طی جریانات مختلفی نازل می شد و مسیر پیش روی مسلمین را روشن می ساخت. گاهی به مسلمین دلگرمی می داد و گاهی آنها را از سقوط در دره های هلاکت برحذر می داشت. گاهی پرده از چهره ی منافقین برداشته و گاهی بهترین خلق خدا را در میان مسلمین برای آنها بیان می کرد تا آنها نیز قدم در مسیری که این برگزیدگان برداشته اند، بردارند.
مقربترین افراد به خداوند متعال در میان مسلمین، پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) هستند. آنها که در مقام و منزلتشان آیات متعددی نازل شده اســت؛ آیه ولایت، تطهیر، نجوی، اطعام و... را می توان از جمله این آیات برشمرد. آیاتی که با وجود مستندات فراوان و قطعی بر نزولشان در شأن اهل بیت باز هم عده ای از روی تعصب و عداوت با آن مخالفت کرده و با القای شبهات بی پایه و اساس در صدد تخریب مستندات آن برآمده اند.
در نزول تدریجی ،آیات قرآن طی جریانات مختلفی نازل می شد و مسیر پیش روی مسلمین را روشن می ساخت.گاهی به مسلمین دلگرمی می داد و گاهی آنها را از سقوط در دره های هلاکت برحذر می داشت.گاهی پرده از چهره ی منافقین برداشته و گاهی بهترین خلق خدا رادر میان مسلمین برای آنها بیان می کرد تا آنها نیز قدم در مسیری که این برگزیدگان برداشته اند،بردارند
سوره انسان یا (هل اتی) از جمله سوری اســت که عده ای بر سر مدنی بودن آن و اینکه در شأن حضرات معصومین نازل شده جنجال زیادی بر پا کرده و این دسته از روایات را جعلی دانسته و آن را به اجماع مسلمین نسبت می دهند.
اولا آنها مخالفت خود را ریشه ای مطرح کرده و از اصل منکر مدنی بودن آن شدند چرا که تنها در صورتی این آیه در شأن اهل بیت خواهد بود که مدنی باشد و از آنجا که واقعه اطعام اسیر در مدینه اتقاق افتاده در صورت اثبات مکی بودن آن از اساس ادعای طرف مقابل باطل می شود در حالی که باید بدانند که جناب طبرسی مدنی بودن این سوره را مورد اتفاق اهل تفسیر دانسته و برای اثبات مدنی بودن تمام سوره روایات ترتیب نزول را با سندهای معتبر آورده اســت که همه آنها اتفاق نظر بر مدنی بودن این سوره دارند.
ثانیا به اسناد اینگونه روایات اشکال گرفته اند که باید در جوابشان بگوییم آنقدر روایات متعددی از طرق عامه و خاصه در این باره آمده که به حد تواتر معنوی رسیده اســت و نمی توان خدشه ای در اصل آن وارد ساخت.
در رابطه با شأن نزول این سوره سه دسته روایت وارد شده اســت:
1. برخی روایات تنها به این پرداخته اند که این آیات در وصف اهل بیت نازل شده که مسکین و یتیم و اسیر را برخود مقدم داشتند و افطارشان را ایشان دادند.
2. دسته ی دوم اشاره به بخشش حلوایی دارد که برای افطار پخته شده بود ولی آن را در یک شب به مسکین، یتیم و اسیر دادند.
2. انفاق در هر شرایطی خوب اســت ولی آن وقت ویژه و ممتاز می شود که اولا بهترین باشد (همانطور که حضرت امیر بهترین غذای سرسفره افطار که حلوا باشد را به مسکین و یتیم و فقیر می دهد) و ثانیا خود شخص بسیار علاقه به آن داشته باشد ولی تمامش را به دیگری بدهد.(چه شخصی مشتاق تر به حلوای تازه از شخص روزه دار!)
3. دسته سوم مطالب بیشتری را نقل کرده اند که جای نقد و بررسی دارد همچون قرض گرفتن حضرت امیر از یهودی و سه روز با آب افطار کردن و...
از آنجا که بیان و بررسی هر سه دسته از روایات از حدود این مقاله خارج اســت تنها به ذکر یک روایت از دسته دوم که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به نقل تفسیر قمی آورده اند اکتفا می کنیم: در تفسیر قمى از پدرش از عبداللَّه بن میمون از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: نزد فاطمه (سلام الله علیها) مقدارى جو بود، با آن عصیده اى درست کرد، (غذایى اســت که جو را با روغن آغشته نموده و سپس مى پزند (نوعی حلوا)) همین که آن را پختند و پیش روى خود نهادند تا تناول کنند، مسکینى آمد و گفت خدا رحمتتان کند مسکینى هستم، على (علیه السلام) برخاست و یک سوم آن طعام را به سائل داد. چیزى نگذشت که یتیمى آمد و گفت: خدا رحمتتان کند، باز على برخاست و یک سوم دیگر را به یتیم داد. پس از لحظه اى اسیرى آمد و گفت خدا رحمتتان کند باز على (علیه السلام) ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتى طعم آن غذا را نچشیدند، و خداى تعالى این آیات را در شان ایشان نازل کرد، و این آیات در مورد هر مومنى که در راه خدا چنین کند جارى اســت . (ترجمه تفسیر المیزان، ج 20، ص: 214)
از این روایت چند نکته استفاده می شود:
1. در صدر اسلام عده ی زیادی روزه دار بودند و افرادی بودند که انفاق می کردند ولی تنها در وصف این چند نفر آیه نازل می شود و این نشان می دهد که هر عبادتی (چه روزه، چه انفاق) درجات دارد و باید سعی کرد همچون این بزرگواران عبادت کرد.
2. انفاق در هر شرایطی خوب اســت ولی آن وقت ویژه و ممتاز می شود که اولا بهترین باشد (همانطور که حضرت امیر بهترین غذای سرسفره افطار که حلوا باشد را به مسکین و یتیم و فقیر می دهد) و ثانیا خود شخص بسیار علاقه به آن داشته باشد ولی تمامش را به دیگری بدهد.(چه شخصی مشتاق تر به حلوای تازه از شخص روزه دار!)
انفاق در راه خدا یکی از اعمالی است که اجر آن را فقط خود پروردگار می تواند محاسبه کند
انفاق در راه خدا یکی از اعمالی است که اجر آن را فقط خود پروردگار می تواند محاسبه کند.اما انفاق کردن شرایطی دارد.
ما شیعه و پیرو امامانی هستیم که همواره اعمالشان را در راه خدا انفاق می کردند
و توصیه این بزرگواران به شیعیان این بود که این عمل را ترک نکنند.اما انفاق کردن شرایطی دارد که باید به آن پایبند بود.این شرایط به شرح زیر است:
«ﻳﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﺃَﻧْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﻃَﻴِّﺒﺎﺕِ ﻣﺎ ﻛَﺴَﺒْﺘُﻢْ ﻭَ ﻣِﻤَّﺎ ﺃَﺧْﺮَﺟْﻨﺎ ﻟَﻜُﻢْ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ
ﻭَ ﻟﺎ ﺗَﻴَﻤَّﻤُﻮﺍ ﺍﻟْﺨَﺒِﻴﺚَ ﻣِﻨْﻪُ ﺗُﻨْﻔِﻘُﻮﻥَ ﻭَ ﻟَﺴْﺘُﻢْ ﺑِﺁﺧِﺬِﻳﻪِ ﺇِﻟَّﺎ ﺃَﻥْ ﺗُﻐْﻤِﻀُﻮﺍ ﻓِﻴﻪِ ﻭَ ﺍﻋْﻠَﻤُﻮﺍ ﺃَﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻏَﻨِﻰٌّ ﺣَﻤِﻴﺪٌ»
” ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ،
ﻳﺎ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻳﻢ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻗﺴﻤﺘﻬﺎﻯ ﻧﺎﭘﺎﻙ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﺮﻭﻳﺪ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻳﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺍﻏﻤﺎﺽ، ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ”
(ﺑﻘﺮﻩ- 267).
«ﻭَ ﻳُﺆْﺛِﺮُﻭﻥَ ﻋَﻠﻰ ﺃَﻧْﻔُﺴِﻬِﻢْ ﻭَ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻥَ ﺑِﻬِﻢْ ﺧَﺼﺎﺻَﺔٌ»
” ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻣﻘﺪم ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﺨﺼﺎ ﺷﺪﻳﺪﺍ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ”. (ﺣﺸﺮ- 9).
« ﻟِﻠْﻔُﻘَﺮﺍءِ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺃُﺣْﺼِﺮُﻭﺍ ﻓِﻰ ﺳَﺒِﻴﻞِ ﺍﻟﻠَّﻪ»ِ
” ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺷﻤﺎ (ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ) ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻧﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ”
(ﺑﻘﺮﻩ 273).
«ﻭَ ﺇِﻥْ ﺗُﺨْﻔُﻮﻫﺎ ﻭَ ﺗُﺆْﺗُﻮﻫَﺎ ﺍﻟْﻔُﻘَﺮﺍءَ ﻓَﻬُﻮَ ﺧَﻴْﺮٌ ﻟَﻜُﻢْ»
” ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺨﻔﻰ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ” (ﺑﻘﺮﻩ 271).
«ﻳﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﻟﺎ ﺗُﺒْﻄِﻠُﻮﺍ ﺻَﺪَﻗﺎﺗِﻜُﻢْ ﺑِﺎﻟْﻤَﻦِّ ﻭَ ﺍﻟْﺄَﺫﻯ»
” ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺍﻧﻔﺎﻗﻬﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻨﺖ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻜﻨﻴﺪ” (ﺑﻘﺮﻩ 264).
«ﻳُﻨْﻔِﻘُﻮﻥَ ﺃَﻣْﻮﺍﻟَﻬُﻢُ ﺍﺑْﺘِﻐﺎءَ ﻣَﺮْﺿﺎﺕِ ﺍﻟﻠَّﻪِ»
” ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﻮﺍﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ” (ﺑﻘﺮﻩ 265).
«ﻭَ ﻟﺎ ﺗَﻤْﻨُﻦْ ﺗَﺴْﺘَﻜْﺜِﺮُ»
” ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻨﺖ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺸﻤﺮ”
(ﻣﺪﺛﺮ 6) .
«لَنْ ﺗَﻨﺎﻟُﻮﺍ ﺍﻟْﺒِﺮَّ ﺣَﺘَّﻰ ﺗُﻨْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻤَّﺎ ﺗُﺤِﺒُّﻮﻥَ»
” ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﻯ ﻧﻤﻰ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ”
(ﺁﻝ ﻋﻤﺮﺍﻥ- 92).
«ﻭَ ﺃَﻧْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻤَّﺎ ﺟَﻌَﻠَﻜُﻢْ ﻣُﺴْﺘَﺨْﻠَﻔِﻴﻦَ ﻓِﻴﻪِ»
” ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ”
(ﺣﺪﻳﺪ 7).
«ﺇِﻧَّﻤﺎ ﻳَﺘَﻘَﺒَّﻞُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺘَّﻘِﻴﻦَ»
” ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭﺍﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ”
(ﻣﺎﺋﺪﻩ 27).
تفسیر المیزان، آیه ۱۲ سوره مبارکه حدید
باشگاه خبرنگاران جوان
انفاق در راه خدا یکی از اعمالی است که اجر آن را فقط خود پروردگار می تواند محاسبه کند
انفاق در راه خدا یکی از اعمالی است که اجر آن را فقط خود پروردگار می تواند محاسبه کند.اما انفاق کردن شرایطی دارد.
ما شیعه و پیرو امامانی هستیم که همواره اعمالشان را در راه خدا انفاق می کردند
و توصیه این بزرگواران به شیعیان این بود که این عمل را ترک نکنند.اما انفاق کردن شرایطی دارد که باید به آن پایبند بود.این شرایط به شرح زیر است:
«ﻳﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﺃَﻧْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻦْ ﻃَﻴِّﺒﺎﺕِ ﻣﺎ ﻛَﺴَﺒْﺘُﻢْ ﻭَ ﻣِﻤَّﺎ ﺃَﺧْﺮَﺟْﻨﺎ ﻟَﻜُﻢْ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ
ﻭَ ﻟﺎ ﺗَﻴَﻤَّﻤُﻮﺍ ﺍﻟْﺨَﺒِﻴﺚَ ﻣِﻨْﻪُ ﺗُﻨْﻔِﻘُﻮﻥَ ﻭَ ﻟَﺴْﺘُﻢْ ﺑِﺁﺧِﺬِﻳﻪِ ﺇِﻟَّﺎ ﺃَﻥْ ﺗُﻐْﻤِﻀُﻮﺍ ﻓِﻴﻪِ ﻭَ ﺍﻋْﻠَﻤُﻮﺍ ﺃَﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻏَﻨِﻰٌّ ﺣَﻤِﻴﺪٌ»
” ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ،
ﻳﺎ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻳﻢ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻗﺴﻤﺘﻬﺎﻯ ﻧﺎﭘﺎﻙ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﺮﻭﻳﺪ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻳﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺍﻏﻤﺎﺽ، ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ”
(ﺑﻘﺮﻩ- 267).
«ﻭَ ﻳُﺆْﺛِﺮُﻭﻥَ ﻋَﻠﻰ ﺃَﻧْﻔُﺴِﻬِﻢْ ﻭَ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻥَ ﺑِﻬِﻢْ ﺧَﺼﺎﺻَﺔٌ»
” ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻣﻘﺪم ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺷﺨﺼﺎ ﺷﺪﻳﺪﺍ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ”. (ﺣﺸﺮ- 9).
« ﻟِﻠْﻔُﻘَﺮﺍءِ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺃُﺣْﺼِﺮُﻭﺍ ﻓِﻰ ﺳَﺒِﻴﻞِ ﺍﻟﻠَّﻪ»ِ
” ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺷﻤﺎ (ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ) ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻧﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ”
(ﺑﻘﺮﻩ 273).
«ﻭَ ﺇِﻥْ ﺗُﺨْﻔُﻮﻫﺎ ﻭَ ﺗُﺆْﺗُﻮﻫَﺎ ﺍﻟْﻔُﻘَﺮﺍءَ ﻓَﻬُﻮَ ﺧَﻴْﺮٌ ﻟَﻜُﻢْ»
” ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺨﻔﻰ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ” (ﺑﻘﺮﻩ 271).
«ﻳﺎ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﻟﺎ ﺗُﺒْﻄِﻠُﻮﺍ ﺻَﺪَﻗﺎﺗِﻜُﻢْ ﺑِﺎﻟْﻤَﻦِّ ﻭَ ﺍﻟْﺄَﺫﻯ»
” ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ ﺍﻧﻔﺎﻗﻬﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻨﺖ ﻭ ﺁﺯﺍﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻜﻨﻴﺪ” (ﺑﻘﺮﻩ 264).
«ﻳُﻨْﻔِﻘُﻮﻥَ ﺃَﻣْﻮﺍﻟَﻬُﻢُ ﺍﺑْﺘِﻐﺎءَ ﻣَﺮْﺿﺎﺕِ ﺍﻟﻠَّﻪِ»
” ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﻮﺍﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ” (ﺑﻘﺮﻩ 265).
«ﻭَ ﻟﺎ ﺗَﻤْﻨُﻦْ ﺗَﺴْﺘَﻜْﺜِﺮُ»
” ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻨﺖ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺸﻤﺮ”
(ﻣﺪﺛﺮ 6) .
«لَنْ ﺗَﻨﺎﻟُﻮﺍ ﺍﻟْﺒِﺮَّ ﺣَﺘَّﻰ ﺗُﻨْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻤَّﺎ ﺗُﺤِﺒُّﻮﻥَ»
” ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﻯ ﻧﻤﻰ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ”
(ﺁﻝ ﻋﻤﺮﺍﻥ- 92).
«ﻭَ ﺃَﻧْﻔِﻘُﻮﺍ ﻣِﻤَّﺎ ﺟَﻌَﻠَﻜُﻢْ ﻣُﺴْﺘَﺨْﻠَﻔِﻴﻦَ ﻓِﻴﻪِ»
” ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ”
(ﺣﺪﻳﺪ 7).
«ﺇِﻧَّﻤﺎ ﻳَﺘَﻘَﺒَّﻞُ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺘَّﻘِﻴﻦَ»
” ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭﺍﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ”
(ﻣﺎﺋﺪﻩ 27).
تفسیر المیزان، آیه ۱۲ سوره مبارکه حدید
باشگاه خبرنگاران جوان
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
خداوند سبحان در سه آیه از قرآن کریم، از اسراف در انفاق نهی به عمل آورده است. مراد از اسراف همین است که عرض شد.
1. « وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» یعنی حق زراعت را روز درو بپردازید و اسراف نکنید، همانا خداوند مسرفین را دوست ندارد.(انعام/141)
مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد: "لاتسرفوا" یعنی تمام آن را صدقه ندهید که برای اهل و عیالتان چیزی باقی نماند، آن گونه که (ثابت بن قیس) عمل کرد؛ زیرا او محصول پنجاه درخت خرما را چید و تمام آنرا صدقه داد و چیزی از آنرا برای عیالش به خانه نبرد.(مجمع البیان، ج4، ص375)
2. « وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا » یعنی بندگان خدا کسانی اند که وقتی انفاق می کنند، نه اسراف می نمایند و نه بخل می ورزند و حد میانه را در آن رعایت می کنند.(فرقان/67)
انفاقات واجب، آشکار پرداختن آن بهتر است، و در انفاقات مستحب، پنهانی پرداختن آن سفارش شده است.
3. و همچنین قرآن کریم می فرماید: « وَلا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» یعنی دستت را بسته به گردن خود قرار مده (یعنی بخل مورز) و آن را به تمامی باز نکن، تا در نتیجه بنشینی در حالی که ملامت شوی و دستت از همه چیز کوتاه شود.(اسراء/29)
مرحوم طبرسی ذیل این آیه نقل می کند: زنی پسرش را به حضور رسول گرامی(صلی الله و علیه وآله) فرستاد و گفت: به پیامبر بگو: مادرم از شما زرهی می طلبد و اگر فرمود: اکنون چیزی در نزد ما نیست، بگو: مادرم جامه شما را می خواهد. آن پسر آمد و آنچه مادرش گفته بود به عرض رسول گرامی رساند و آن حضرت نیز لباس خود را در آورده و بدو دادند. پس از این ماجرا آیه مذکور نازل شد. گفته شده که نبی اکرم بعد از این واقعه در خانه باقی ماند و جامه ای که خود را با آن بپوشاند، نداشت و لذا نتوانست از منزل خارج شده، برای نماز به مسجد برود و از این رو کفار حضرت را ملامت کردند و گفتند: محمد مشغول خواب شده و از نماز غفلت کرده است. (همان، ج6، ص411)
یکی از آداب مطرح در مورد انفاق، کیفیت پرداخت آن است که باید چگونه آن را پرداخت کنیم.
با توجه به این که انفاقات و صدقات به واجب و مستحب تقسیم می گردد، در بیانات دینی به این نکته اشاره شده که در انفاقات واجب، آشکار پرداختن آن بهتر است، و در انفاقات مستحب، پنهانی پرداختن آن سفارش شده است. از همین رو در قرآن کریم حق تعالی می فرمابد: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُوْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیر»،[البقره،271]؛ «اگر (به مستحقان) آشکارا صدقه دهید کارى نیکوست، لیکن اگر در پنهانى به فقیران (آبرومند) رسانید براى شما نیکوتر است و خدا (به پاداش آن) برخى از گناهان شما را محو و مستور دارد، و خداوند از (آشکارا و نهان) آن چه مى کنید آگاه است.»
امام صادق علیه السلام در رابطه با این آیه شریفه فرموده اند: «هِیَ سِوَى الزَّکَاةِ؛ إِنَّ الزَّکَاةَ عَلَانِیَةٌ غَیْرُ سِرٍّ» [کافی،ج2،ص22]؛ «آن صدقات، جز زکات است؛ که باید زکات را علنی و آشکارا داد نه پنهانی»
پرداخت آشکار انفاق واجب، حسنش این است که باعث تشویق دیگران و یک نوع تبلیغ عملى، و رفع تهمت بخل از انسان و این که به وظیفه واجب خود عمل نکرده است می گردد. و کسی که انفاق را مخفیانه و پنهانی انجام دهد آثاری هم برای شخص انفاق کننده و هم برای کسی که آن را دریافت می کند دارد:
زمانی اکرام در انفاق محقق می شود که کسی نفهمد حتی کسی که انفاق را دریافت می کند، به همین علت است که در روایات آمده: «... فَإِذَا تَصَدَّقَ أَحَدُکُمْ بِیَمِینِهِ فَلْیُخْفِهَا عَنْ شِمَالِه » [مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص: 182]؛ «به نحوی انفاق کنید که اگر با دست راست انفاق کردید دست چپ با خبر نشود» مقصود از دست چپ و راست این است که نه تنها دیگران نفهمند خود گیرنده هم نفهمد.»
اما اثرش نسبت به دریافت کننده انفاق، این است که:
1- «آدمى از ریا و منت و اذیت دورتر است، چون فقیر را نمى شناسد، تا به او منت گذارد، و یا اذیت کند.»[ المیزان،ج2، ص610]
2- باعث حفظ آبروی فقیر و حفظ کرامت او می گردد که «هدف از انفاق اطعام نیست بلکه اکرام است لذا به انفاق سّری توصیه شده است، زمانی اکرام در انفاق محقق می شود که کسی نفهمد حتی کسی که انفاق را دریافت می کند، به همین علت است که در روایات آمده: «... فَإِذَا تَصَدَّقَ أَحَدُکُمْ بِیَمِینِهِ فَلْیُخْفِهَا عَنْ شِمَالِه » [مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص: 182]؛ «به نحوی انفاق کنید که اگر با دست راست انفاق کردید دست چپ با خبر نشود» مقصود از دست چپ و راست این است که نه تنها دیگران نفهمند خود گیرنده هم نفهمد.» [آیة الله جوادی آملی در تفسیر آیات 29 تا 32 سوره فاطر]
نکته ی دیگری که در باب انفاق باید مورد توجه قرار گیرد این است که بدون منت باشد انفاق اگر با آزار و اذیت و منت گذاری همراه باشد، هیچ سودی به حال انسان نخواهد داشت.
خدای سبحان مومنان را مورد خطاب قرار داده می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالأذَى...؛ (بقره662) ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید!»
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که: «هر کس به مومنی خوبی کند پس از آن؛ او را با سخن ناهنجار خود، برنجاند و یا بر او منت گذارد، صدقه خود را باطل کرده است.» (ترجمه المیزان، ج2، ص 816)
مرحوم علامه سید محسن امین نقل کرده است: وقتی در نجف اشرف پولم تمام شد و از جهت معاش بشدت در مضیقه افتادم، یکی از رفقا به من گفت: مردی است بنام حاج احمد ایرانی که روبه روی درب قبله صحن شریف، دکان نانوائی دارد و به طلبه ها نسیه نان می دهد، من رفتم درب دکان او و نان گرفتم و او مطالبه پول کرد، گفتم: نسیه حساب کن، او چون این را شنید، از گوشه مغازه چوب خطی آورد به من داد و گفت: هر وقت نان خواستی این چوب خط را همراه خود بیاور. او به هر طلبه ای یک عدد از این چوب ها داده بود و هر چه نان به او می داد، یک خطی به آن چوب می کشید، اتفاقاً یک روز چوب خط از جیبم که سوراخ شده بود، افتاد و گم شد. من فکر می کردم چگونه نزد حاج احمد بروم، با هزار فکر و خیال و ترس و نگرانی از اینکه اگر گم شدن چوب خط را به او بگویم ناراحت شده و دیگر به من نان نخواهد داد، با من دعوا و ناراحتی خواهد کرد.
بالاخره نزد او رفتم چون چوب خط را خواست، گفتم: گمشده است. آن مرد خدا دوست و خیر بدون کوچک ترین ناراحتی از من پرسید: به نظرت چند خط روی آن کشیده شده بود؟ گفتم: نمی دانم، گفت: تقریباً چقدر حدس می زنی؟ من تعدادی را حدس زدم، او چوب دیگری را به آن تعداد خط زده و به من داد و گفت: دقت کن اینبار گم نکنی، خداوند این مرد مومن و مهربان و خوش اخلاق را مأمور کرده برای رفاه حال طلبه ها. (با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)
مشو خودبین که نیکی با فقیران نخستین فرض بوده است اغنیاء را (پروین اعتصامی)
منابع:
سایت حوزه
سایت رهروان ولایت
مرکز فرهنگ و معارف قرآن
بالاترین مرتبه ی نیکویی چیست ؟
بهترین مشوّق انسان در کارهاى نیک
راهکارهایی برای قضا نشدن نماز صبح !
استانداردی برای ثروتمند شدن