مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از منظر سلفی‌های تکفیری

[ad_1]
علل دیابت شیرین نوع 1 و 2

علل-دیابت-شیرین-نوع-1-و-2دیابت شیرین بیماری بوده که در آن به دلیل تولید ناکافی انسولین و یا مقاومت انسولین، سلول های بدن قادر ادامه ...

علائم و نشانه های اولیه ی دیابت که نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد.

علائم-و-نشانه-های-اولیه-ی-دیابت-که-نمی-توان-از-آن-ها-چشم-پوشی-کرددیابت یک نوع بیماری مزمن بوده که می تواند پیشگیری شود، اما قابل درمان قطعی نیست. علائم اولیه ی این بیماری ادامه ...

علائم شایع دیابت در زنان که نباید نادیده گرفته شود.

علائم-شایع-دیابت-در-زنان-که-نباید-نادیده-گرفته-شوددیابت یک اختلال در سوخت و ساز بوده که به واسطه ی سطوح بالای گلوکز در خون ایجاد می شود. مردان و زنان هر ادامه ...

علائم اولیه ی ویروس HIV در مردان

علائم-اولیه-ی-ویروس-HIV-در-مردانHIV یا ویروس نقص ایمنی بدن انسان به علت سندروم نقص ایمنی اکتسابی به وجود آمده که طی این بیماری سلول های ادامه ...

علائم HIV در زنان بعد از یک سال

علائم-HIV-در-زنان-بعد-از-یک-سالعلائم اولیه ی ایدز در زنان و مردان شبیه بیماری های دیگر می باشد. در این مقاله اطلاعاتی در رابطه با علائم ادامه ...

مورخان صهیونیست و علم یهودی‌شناسی

مورخان-صهیونیست-و-علم-یهودی‌شناسی1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی می‌باشد! در نتیجه مطالعه‌کنندگان، ادامه ...

مورخان اروپایی و صهیونیسم

مورخان-اروپایی-و-صهیونیسمامپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده می‌کند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...

فروریختگی نظام استعماری و پیدایش تاریخ‌نویسی نواستعماری

فروریختگی-نظام-استعماری-و-پیدایش-تاریخ‌نویسی-نواستعماریدر دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوری‌های استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...

آشنایی با برخی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مرتبط با یهود

آشنایی-با-برخی-اصطلاحات-و-مفاهیم-کلیدی-مرتبط-با-یهودصهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنی‌‌اسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از منظر سلفی‌های تکفیری شاعر و نویسنده مشهور بروجردی درگذشت خبر فارسینقش عقل در فهم و استنباط آموزه ها و گزاره های دینی از منظر اشتهار و اعتباری در اقتداء ملائکه به مؤمن نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از منظر دخالت عقل در فهم دین بزرگداشت سومین سالگرد پدر علوم ارتباطات ایران …نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از منظر سلفی‌های نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از امروزه سلفی‎‌ها به عنوان ناعقلانی‌ترین فرقه‌ی اسلامی که دخالت عقل در فهم دین را راسخون یار همیشه همراه قرآن شناسینقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از منظر دخالت عقل در فهم دین ترنم حکمت جایگاه عقل در معرفت دینی با رویکرد … جایگاه عقل در معرفت دینی و پیش از هر چیز گزاره های در حالی که عقل از منظر دائره المعارف اسلامی طهور نمایش مطلب نقش عقل در فهم نقش عقل در فهم وحی از استنباط احکام شرعی مخالفت و تضادی با گزاره های دینی عقلانیت دین، در اسلام پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهبثانیاً، عقل، نقش مهمی در فهم عقل و اعتقاد دینی حکم قطع درختان میوه از منظر نقش عقل در فهم آیات قرآن از منظر ملاصدرابنابراین نقش عقل در اصول و و مبانی فهم قرآن از منظر استنباط و استقلال در فهم نقش عقل در فهم و استنباط آموزه‎‌ها و گزاره‌های دینی از منظر سلفی‌های تکفیری


ادامه مطلب ...

سلفی گری در مقابل نواندیشی دینی

[ad_1]

چکیده

سلفی گری در دو دهه اخیر به گروه‌های زیادی تقسیم شده است، به شکلی که نمی‌توان زمینه‌های سیاسی و اجتماعی را در این بین نادیده‌ انگاشت. بدین جهت، همروی متن‌گرایی و زمینه گرایی، می‌تواند تبار سلفی گری و نقش آن را در سیاست بین الملل در زمان حاضر تحلیل کند. در حالی که این جریان آرمان بازگشت به سنت سلف صالح را در سر می‌پروراند، نواندیشی دینی درصدد است قرائتی از دین به دست دهد که حتی المقدور با مقتضیات عقل بشری، تجدد و حقوق بشر سازگاری بیشتری داشته باشد. سلفی گری در اقسام مختلف خود از دو جهت در مقابل نواندیشی دینی قرار می‌گیرد: میزان التزام به مقتضیات عقل (گرایی) و میزان برتافتن شاخص‌های تجدد. به نظر می‌رسد آینده (دور) به نفع گفتمان نواندیشی دینی، و به ضرر سلفی گری رقم بخورد.
کلید واژه : سلفی گری، نواندیشی دینی، عقل گرایی، تجدد، همروی متن‌گرایی و زمینه‌گرایی
در یکی دو دهه اخیر، سلفی گری به دلایل مختلف رشدی قارچ گونه داشته است، تا آن جا که برخی معتقدند حدود 40 گروه تکفیری مسلح در قالب تشکلی به نام جیش الاسلام با نظام سوریه در حال جنگ بودند. این گروه به همراهی النصره در مقابل سلفی گری القاعده قرار دارند. گروه‌های سلفی که بسیار متعددند، و با عناوینی همچون: «جهادی»، «تکفیری» و «سلفی» از آن‌ها یاد می‌شود، با شعار بازگشت به سلف صالح، خواستار بازگشت به اصل دین هستند، و ابزار و روش آن را «قیام به سیف» یا «جهاد» می‌دانند. گروه‌های سلفی، امروزه، تنوع و حتی تضاد فراوانی پیدا کرده‌اند. به طور مثال، تفاوت اصلی جیش الاسلام و القاعده آن است که هدف گروه نخست، تنها رهایی از نظام بشار اسد است، در حالی که القاعده رؤیای تشکیل دولت اسلامی در سر می‌پروراند. هم چنین، النصره و داعش در جنگ سوریه، در مقابل هم قرار گرفتند.
در مقابل، نواندیشی دینی گفتمانی است که هدف خود را بازاندیشی در متون دینی بر اساس حکم عقل و مقتضیات تجدد قرار داده است. نقطه افتراق این گفتمان از روشن فکری دینی آن است که در گفتمان اخیر تجدد و عقلانیت متجددانه فرض گرفته شده، و بر اساس آن نصوص دینی فهم می‌شوند. تفاوت دیگر آن است که نواندیشی دینی با سکولاریسم مرزبندی ایجاد می‌کند، زیرا نواندیشان دینی فقه سیاسی اعتبار دارد. روشن فکران دینی جملگی فقه سیاسی را امری زمان بند، و بنابراین غیر معتبر در این زمان قلمداد می‌کنند. هر دو گفتمان روشنفکری دینی و نواندیشی دینی در مقابل سلفی گری قرار دارند. همان گونه که یوسف قرضاوی اسلام‌گرایی (حسن البناء) را در مقابل سکولاریسم (فؤاد ذکریا) قرار می‌دهد. (2) می‌توان سلفی گری (که نوعی اسلام‌گرایی است) را در مقابل نواندیشی دینی تصور کرد.
همان مقدار که سلفی گری موجب وهن اسلام و ضرر به منافع مسلمانان شده و چهره‌ای خشن و غیر منطقی از این دین مبین نمودار ساخته، (3) گفتمان نواندیشی دینی می‌تواند با رویکرد عقلانی و مبتنی بر نصوص دینی دستاورد‌های فراوانی برای انسان متدین امروزین به همراه داشته باشد. این مقاله درصدد است با مفروض گرفتن تفاوت نواندیشی دینی با روشن فکری دینی، تقابل این گفتمان را با سلفی گری را در دو مسئله عقل‌گرایی و سازگاری با تجدد نشان دهد؛ و به شکل مشخص، پیامدهای گسترش این دو گفتمان را در کشورهای اسلامی در آینده خاطر نشان سازد. روش پژوهش در این مقاله، همروی متن‌گرایی و زمینه‌گرایی است. نگارنده بر اساس دیدگاه کثرت گرایانه روش شناختی، معتقد است همروی (4) متن (5) و زمینه (6) کارآمدتر از متن‌گرایی (7) و زمینه‌گرایی (8) به شکل جداگانه است. (9) روش بینابین متن و زمینه در «مکتب کمبریج»، و بالاخص کوئنتین اسکینر، در مباحث روش شناسانه مورد توجه قرار گرفته است. (10) مکتب کمبریج به خوبی توانسته بین فلسفه تحلیلی (11) و فلسفه قاره‌ای (12) پل بزند، و از کارآمدی‌های هر دو بهره ببرد. برخی کتبی که به بررسی سلفیه پرداخته‌اند نیز به این نکته محوری
توجه کرده‌اند که تحلیل متن ایشان، جز در زمینه امکان پذیر نمی‌باشد. (13) برآمدن ناگهانی گروه‌های بنیادگرا، تفکیری و جهادی در دو دهه اخیر جز با همروی متن‌گرایی و زمینه‌گرایی نمی‌توان به خوبی تحلیل کرد، چون اگر توجه به متن نباشد، نمی‌توان ریشه‌های عقیدتی و فقهی و تبار ایشان را شناخت و اگر توجه به زمینه‌های سیاسی و اجتماعی نباشد، نقش ابرقدرت‌ها، اسرائیل و حمایت مالی برخی کشورهای عربی، نادیده گرفته می‌شود.

تعاریف و شاخص‌های سلفی گری

سلفی گری در معنای لغوی به معنای بازگشت به گذشته و تقلید از گذشتگان است، اما در معنای اصطلاحی به فرقه‌ای اطلاق می‌شود که آرمان خود را پیروی از سلف صالح و بازگشت به اعمال، رفتار و اعتقادات پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم)، صحابه و تابعین می‌دانند. معنای اصطلاحی «سلف»، در بدعتی ریشه دارد که ابن تیمیه در قرن هفتم ایجاد کرد. دیدگاه سلفیان درباره سلف سبب شده تا مذهب جدیدی به نام سلفی گری در قرون اخیر شکل گیرد. سلفیان جدید عملکرد صحابه را به عنوان منبع تشریع می‌پذیرند. (14) به اعتقاد سلفی‌ها، اندیشه و عمل اسلامی در طول زمان منحرف شده، و باید به سرچشمه آن باز گردیم. (15) سلفی گری گروه وسیعی از گرایش‌های سنتی و معتدل تا سلفی گری افراطی را در بر می‌گیرد، (16) بر خلاف تصور برخی افراد، مبنای کلامی سلفیت، اشعری مسلکی نیست، زیرا ابوالحسن الشعری به کارکرد عقل برای انتقال به معنای متون مقدس اعتقاد داشت، ولی سلفیه بسیار ظاهراگرا هستند. (17) معتقدان به سلف صالح، عقاید خود را به احمد بن حنبل (241-164ق) نسبت می‌دهند. وی محدثی سنتی و ضد فقاهت و اجتهاد بود و از تمسک به رأی تبری می‌جست و مخالفت با سنت را بدعت و «اهل الاهواء و البدع» می‌خواند. احمد بن حنبل بیش از صد و پنجاه سال، پیشوای عقاید سنتی سلفی بود، اما به دلیل قشری بودن، متابعت از ظاهر کلام، جمود افکار، تعصب مفرط حنبلیان، دورافتادگی مکتب فقهی ایشان از واقعیت زنده تاریخی و مهجوری از هر آنچه در اجتماع تازه بود، از رونق مذهبش کاست. در اواخر قرن هفتم، احمد بن تیمیه و سپس شاگردان ابن قیم الجوزیه عقاید حنابله را به گونه‌ای افراطی تر احیا کردند. (18) پس از وی، سلفی گری تا قرن دوازدهم تا حد زیادی به بوته فراموشی سپرده شد، تا این که محمدبن عبدالوهاب نجدی (1206-1115ق) با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل ظهور کرد و علیرغم سرکوب شدن توسط محمدعلی پاشا، خدیو مصر، پیروانش بر نجد و حجاز تسلط یافتند و دولت سعودی کنونی را تشکیل دادند. (19) البته، در میان وهابیان، دو جریان در مقابل هم صف کشیده‌اند: وهابیان درباری که بر مبنای عبدالوهاب باقی مانده‌اند، و وهابیت انقلابی یا جهادی، که موضوع این مقاله به اندیشه و عمل آن‌ها می‌پردازد.
هر چند ممکن است سلفی گری معادل وهابیت (یا دیگر مفاهیم) به کار رود، (20) ولی مفهوم «سلفی گری» اعم از مفهوم «وهابی»، «تکفیری» و «جهادی» است، چون برخی سلفی‌ها میانه رو هستند، و جهادی و تکفیری محسوب نمی‌شوند. همان گونه که احمد موصلی به درستی توضیح می‌دهد، همه سلفی‌ها الزاماً وهابی نیستند. (21) در واقع، جهادی‌ها نوعی از سلفی‌ها محسوب می‌شوند و به همین دلیل، سلفی جهادی (22) (یا السلفیه‌ی الجهادیه‌ی) خوانده می‌شوند. اگر عنصر اصلی تعریف بنیادگرایی (23) را تقابل با تجدد فرض کنیم، (24) باید گفت بین سلفیت و بنیادگرایی عموم و خصوص مطلق وجود دارد، چون همه سلفی‌ها بنیادگرا هستند، اما بسیاری از بنیادگرایان سلفی و یا حتی مسلمان نیستند. همان گونه که پیتر دمنت توضیح می‌دهد، بنیادگرایی در تخاصم با تجدد شکل گرفته، و نمی‌توان آن را، بدون آن چیزی که ردش می‌کند، در نظر گرفت. (25) این ویژگی بنیادگرایی، تعارضی با مشابه سازی و معادل سازی مفاهیم مدرن به وسیله ایشان ندارد. (26) آن‌ها مفاهیمی مشابه و معادل دموکراسی و مانند آن برای خود در نظر گرفته‌اند. البته، بنیادگرایی معنای دیگری هم دارد که از محل بحث خارج است: «تحفظ و جمود بر الفاظ متون مقدس». به این ترتیب، نسبت بین سلفی گری و اسلام‌گرایی (27) نیز عموم و خصوص مطلق است. هم چنین بین دو مفهوم «سلفی» و «تروریست» عموم و خصوص من وجه (همانند دو دایره متداخل) وجود دارد. برای تروریسم هشت جزء می‌توان در نظر گرفت:
یک عمل عمدی، دارای منطق خاص خود از سوی مرتکبین خشونت آمیز، دارای هدف مذهبی و سیاسی، وحشت آفرین، که از قوانین متعارف جنگ‌ها پیروی نمی‌کند، اهداف خودش را از بین جامعه انتخاب می‌کند، و خواستار این است که رفتار خاصی را در جامعه مورد نظر، تغییر دهد. (28) این ویژگی‌ها بر سلفی‌های جهادی و تکفیری صدق می‌کند، بنابراین، آن‌ها تروریست محسوب می‌شوند. از سویی دیگر، برخی سلفی‌ها: مثل محمد عبده به ترور معتقد نیستند و برخی تروریست‌ها هم سلفی نیستند (همانند تروریست‌های غیر مسلمان). آنتونی جانز و نلی لاهود به درستی معتقدند که اسلام گرایان استفاده از ابزارهای خشونت آمیز را تجویز نمی‌کنند، و اسلام گرایان افراطی با اعتقاد به ایدئولوژی جهانی، درصددند بی عدالتی در نظام بین الملل را از بین ببرند. (29)
هر چند در این مقاله از نوع سلفی گری نقل گرا، ظاهرگرا و خشن سخن گفته می‌شود، و از این جهت در مقابل نواندیشی دینی قرار می‌گیرد، اما سلفی گری الزاماً نقل گرا و رادیکال نیست، بلکه آرمان بازگشت به گذشته اصیل را در سر دارد، خواه این هدف با نقل‌گرایی و خشونت صورت پذیرد یا با عقل‌گرایی و تساهل. به طور مثال، محمد عبده به عنوان یک چهره سلفی، عقل گرا و معتقد به تساهل بود. (30) پس، می‌توان گفت چون بازگشت به سلف جزء مقولات سلفی گری، نقل‌گرایی و رادیکالیسم از عوارض مفارقه آن محسوب می‌شود، امکان جدایی مفهوم سلفیت از خشونت و نقل‌گرایی همواره وجود دارد. به هر حال، در این مقاله از نوع سلفیت رادیکال بحث خواهد شد.

تنوع گروه‌های سلفی

بر اساس گزارش روزنامه تایمز لندن، عربستان 40 گروه تکفیری مسلح را در قالب تشکلی به نام جیش الاسلام که با نظام سوریه می‌جنگند، متحد و حمایت کرده است. بر اساس این خبر، هدف عربستان از تأسیس این تشکل، ایجاد رقیب برای القاعده می‌باشد. شماری از سرکردگان این گروه‌های مسلح اعلام کردند تشکیل جیش الاسلام ابتکار سعودی بوده، زیرا سعودی‌ها از نفوذ گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش یا ISIS) وابسته به القاعده نگران است. چارلز لستر تحلیلگر امور سوریه تاکید می‌کند جیش الاسلام مبتنی بر سلفی گری است و میانه روها و تندروها در آن حضور دارند و هدفشان رهایی از نظام بشار است، در حالی که هدف القاعده تشکیل دولت اسلامی است. (31)
در خلال سال‌های جهاد علیه شوروی، اسامه بن لادن احساس کرد آماری از کشته‌ها و زخمی‌های مجاهدین در دست نیست؛ و بدین منظور، دفتر خدمات و بیت الانصار تشکیل، و سپس به القاعده (به معنای پایگاه اطلاع رسانی) تغییر نام یافت. این تشکیلات به مرور زمان در همه کشورها گسترش پیدا کرد. (32) از سویی دیگر، در آذرماه سال 1392، چهارده گروه مسلح در حلب اعلام کردند می‌خواهند گروهی جدید به اسم «حکومت اسلامی» تشکیل دهند و حاضر نیستند به ائتلاف دوحه – که از طرف غرب حمایت می‌شد- بپیوندند. این گروه‌ها عبارتند از:
جبه‌ی النصره، لواء التوحید، کتائب احرار شام، احرار سوریه، کتیبه السلطام محمد، لواء حلب، الشهباء الاسلامی، حرکه‌ی الفجر الاسلامیه‌ی، درع الامه‌‌ی، لواءعدنان، کتائب الاسلام، لواء النصر، کتیبه الباز و لواء درع الاسلام. سه گروه جبهه النصره (که در 2012 اعلام موجودیت کرد)، لواء التوحید (که در سال 2012 به وجود آمد و با داعش در جنگ بود) و کتائب احرار شام (که در سال 2011 برای جنگ با ارتش سوریه ایجاد شد) مهم تر از بقیه محسوب می‌شوند. گزارش مرکز رصد تروریسم در آمریکا مدعی شده است که سه عامل موجب افزایش نقش جبهه النصره در سوریه هستند: تأثیر خشونت‌های دولت سوریه بر مردم این کشور، توان مندی‌های نظامی این گروه و پرهیز از درگیر شدن با گروه‌های محلی، و تأیید علمای سلفی. (33)
القاعده عراق (تنظیم قاعده‌ی الجهاد فی بلاد الرافدین) به وسیله ابومصعب الزرقاوی و سپس ابوعمر البغدادی رهبری می‌شد. فعالیت گسترده داعش (الدوله‌ی الاسلامیه‌ی فی العراق و الشام – نام تاریخی سوریه) در خرداد ماه 1393 و تسخیر شهر موصل اهمیت خطر این گروه‌های تندرو و خشن را گوش زد کرد. این گروه به وسیله‌ی چند تن از اسلام گرایان تندرو در سال 2004 میلادی به وسیله‌ی ابومصعب زرقاوی، ابوحمزه المهاجر، ابوعمر بغدادی و ابوبکر بغدادی در شهر بعقوبه عراق و رقه سوریه بنیان گذاشته شد. اما ریشه‌ی داعش به نیمه‌ی دوم دهه‌ی 90 میلادی باز می‌گردد. زرقاوی در سال 1995 میلادی در صفوف نیروهای جهادی در افغانستان حضور داشت و با نیروهای آمریکایی در این کشور مبارزه می‌کرد. وی در افغانستان گروه التوحید و جهاد را در سال 95 بنیان گذاشت. ابومصعب زرقاوی که از ابتاع اردن محسوب می‌شود، به دنبال اشغال عراق از سوی نیروهای آمریکایی به این کشور سفر کرد و با چند تن از همکاران خود در سال 2004 رسما با اسامه بن لادن رهبر القاعده اعلام بیعت کرد. وی در سال 2005 در عراق علیه شیعیان این کشور اعلام جنگ کرد. ابومصعب زرقاوی بالاخره در 7 ژوئن 2006 در شمال شهر بعقوبه عراق به دام نیروهای ویژه آمریکا افتاد و کشته شد. سپس جانشینان او ابوعمر بغدادی و ابوبکر بغدادی در میان دو کشور عراق و سوریه در رفت و آمد بودند. ابوعمر بغدادی نیز در سال 2010 کشته شد. (34) داعش، که بعداً خود را الخلافه‌ی الاسلامیه‌ی نامید، بر موج نارضایتی مردم موصل و تکریت سوار شد، و از نظامیان بعثی و غارت بیت المال و تسخیر چاه‌های نفتی بیشترین استفاده را کرد، و سرمایه خود را ظرف چند روز به حدود دو میلیارد دلار رساند. اگر حمایت مردم آن مناطق از داعش نبود، هرگز یک گروه حدود 15 هزار نفری نمی‌توانست چنان دوام آورد.
تفاوت اصلی داعش با القاعده آن است که القاعده پایگاهش را عربستان می‌داند و از آن جا تأمین مالی و فکری می‌شود، در حالی که داعش معتقد به گسترش حوزه نفوذ خود در بین کشورهای اسلامی است، و در سال 1393 حمایت عربستان را از دست داد. نتیجه این تفاوت آن است که داعش یا دولت اسلامی به شکل بالفعل به جای درگیر شدن با امریکا و غرب، به جهاد با مسلمانان مخالف خود بپردازد. مسئله دیگر آن است که داعش اعتقادات افراطی جدیدی دارد که تا به حال در بین گروه‌های سلفی سابقه نداشته است. از آن جمله: وجوب کشتار فجیع مردم و عدم تقدس کعبه نزد ایشان می‌باشد.

علل رشد بی رویه سلفی گری رادیکال

گروه‌های سلفی رادیکال در چند دهه اخیر به شکل عجیبی رشد کرده‌اند. در دورانی که جهانی شدن، تجدد و دهکده جهانی مطرح است، جای این سؤال باقی است که چرا باید گروه‌های تجددستیز در این حد وسیع رشد کنند. به تعبیر فیرحی، «رشد سلفیه در دو دوره شکل گرفت؛ یکی در بحرانی که جهان اسلام در زمان حمله مغول پیدا کرد و دوم در دوره فروپاشی تدریجی عثمانی و حضور مسلط غرب در جهان اسلام. دوره اول منتهی به شخصیتی مثل ابن تیمیه شد. و دوره دوم هم زمینه را برای ظهور شخص تأثیرگذاری مثل محمدبن عبدالوهاب فراهم کرد». (35) یکی از دلایل موفقیت این گونه گروه‌ها تکیه بر متون اصیل و شعار بازگشت به سلف صالح است، اما آن چه در این راستا بیش از متن اهمیت دارد، زمینه‌های سیاسی و اجتماعی است. تعامل و همروی متن و زمینه، به خوبی می‌تواند علل رشد فراوان گروه‌های سلفی را نشان دهد. برخی از عوامل موفقیت آن‌ها عبارتند از:
1. شعار بازگشت به اسلام راستین: گروه‌های سلفی درد توده‌های مسلمان را تشخیص داده، و راه حل را در بازگشت به سلف صالح و اسلام عهد پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) معرفی می‌کنند. این شعار هر چند ممکن است برای طبقه تحصیل کرده و فهیم تو خالی جلوه کند، ولی به همان اندازه برای توده‌ها جذابیت دارد.
2. زبان و منطق ساده: بسیاری از ایدئولوژی‌ها به این سبب دوام ندارند که تنها در قشر خاصی همانند روشنفکران محبوبیت پیدا می‌کنند. وقتی زبان یک ایدئولوژی خاص، یک طبق بود، نباید انتظار داشت دیگران نیز به آن بگروند. در مقابل، اگر زبان یک فکر، جذاب و ساده بود، همه توده‌ها آن را با گوشت و پوست خود لمس خواهند کرد. یکی از علل رشد مارکسیسم در طول 70 سال این بود که در حالی که خوراک فکری روشن فکران را تهیه می‌کرد، زبانی ساده برای توده‌ها نیز داشت. گروه‌های سلفی تنها از بُعد اخیر برخوردارند.
3. اعتقاد راسخ: یکی از عوامل جذابیت این گروه‌های تروریستی آن است که رهبرانشان نیز به راه باطلشان معتقدند و بعضاً حاضرند در این راه کشته شوند. یکی از نشانه‌های اعتقاد راسخ پیروان ایشان، عملیات انتحاری است، عملیاتی که شخص با دادن جان خود درصدد اثبات حقانیتش است. شاید ایشان در راه باطل خود، اعتقاد و ایثار بیشتری نسبت به برخی رقبای شان دارند.
4. ساختار پیچیده: از نظر سازماندهی، گروههای تروریستی در سازمان‌های غیر مرسوم جای می‌گیرند، و به این دلیل، ساختاری پیچیده و غیرقابل نفوذ دارند. این گونه سازمان‌ها به شکل متعارف نمی‌جنگند، و نمی‌توان عملیات بعدی آنها را حدس زد. از سویی دیگر، قدرت ترمیم کنندگی زیادی دارند، و به طور مثال، بعد از کشته شدن رهبران، به زودی خود را بازسازی می‌کنند.
5. استفاده از روش‌های غیرمرسوم در جنگ همانند جنگ نامتقارن: در جنگ‌های کلاسیک متقارن، به میزان ضربه خوردن در یک منطقه، ضربه‌ای مشابه زده می‌شود. برعکس، در جنگ‌های نامتقارن اگر ضربه‌ای دریافت شد، به شکلی دیگر و در سطحی دیگر پاسخ داده می‌شود. گروه‌های پارتیزانی و تروریستی به دلیل فاقد بودن پشتیبانی (لجستیک) مناسب، و هم چنین به دلیل نداشتن تخصص حرفه‌ای در جنگ، از این گونه قواعد پیروی نمی‌کنند، و همین مسئله باعث می‌شود در موارد زیادی موفقیت به دست آورند. جنگ نامتقارن و غیر مرسوم باعث می‌شود حرکت‌های بعدی آن‌ها قابل پیش بینی نباشد.
6. استفاده از زمینه‌های نارضایتی در کشورهای اسلامی: به طور مثال، یکی از مهم ترین علل گسترش سریع داعش یا دولت عراق و شام (الدوله‌ی الاسلامیه‌ی فی العراق و الشام)، که بعداً خود را «الخلافه‌ی الاسلامیه‌ی» نامید، در این نکته نهفته است که از موج نارضایتی مردم برخی استان‌های عراق به خوبی استفاده کرد. اگر داعش 15 هزار نفر بود، به زودی قابل شکست به نظر می‌رسید، اما وقتی در دل مردم رخنه کرد، در واقع، خود را تا مدتی بیمه کرده است. استان‌هایی که در عراق تحت تسلط داعش درآمدند، عمدتاً با دولت مرکزی مشکل داشتند، مشکلاتی که بعضاً به قصور دولت باز می‌گشت. این گونه مسائل هم شامل ابعاد اقتصادی می‌شد، هم به انتقاد از دولت مرکزی مربوط بود. به طور مثال، بیشتر رهبران لشکرهای عراق عوض نشده بودند، و انتظار انتقام گرفتن از شرایط موجود را داشتند.
7. استفاده از شایعه و روانشناسی جنگ: همان گونه که شمس الواعظین معتقد است: «داعش نان مهارت خود را در تولید و اشاعه‌ی انفجاری یک شایعه‌ی دروغین خورد و موفق شد. در حالی که برای تصرف نظامی موصل مطابق قواعد نظامی، به چند لشکر زره‌ای و زمینی و پوشش هوایی و پیوستگی جغرافیایی نیروی مهاجم و غیره نیاز است، هیچ کس نپرسید که داعش چگونه این همه نیرو را به دور از نظارت واحدهای امنیتی گردآوری کرده و در نتیجه به اصل شایعه تردید کنند!؟ اصولاً در جنگ‌های روانی به پدیده‌ی شایعه، «خبر تمنایی» می‌گویند، یعنی نیروی شایعه ساز تمنا دارد که خبر مورد علاقه اش را تحقق بخشد، اما حریف مقابل باید از متوسط شعور تجزیه و تحلیل شیوه‌های حریف در به کار گیری ابزار جنگ روانی برخوردار باشد، تا در دام او بدون تحمیل هزینه نیفتد. نکته‌ی جالب این که همین شیوه‌ی داعش در شمال عراق اکنون در محافل خبری و روان شناسی تبلیغ و به عنوان یک سوژه‌ی جذاب قابل مطالعه، مورد توجه قرار گرفته است». (36)
8. استفاده از ابزارهای جدید تبلیغاتی و شبکه‌های اجتماعی: گروه‌های سلفی ضد تجددند، اما از ابزارهای نوین همانند رسانه‌های مجازی: فیسبوک، توئیتر و ... به خوبی استفاده می‌کنند. اینک، 57 شبکه ماهواره‌ای در اختیار سلفی‌هاست، علاوه بر آن که آخرین اخبار ایشان توسط فیسبوک و یوتیوب و مانند آن منتشر می‌شود.
9. سوء استفاده از خانواده‌های مقتولان: گروه‌های سلفی در حد وسیع از خانواده‌هایی که در جنگ‌های اخیر، عزیزان خود را از دست داده‌اند، سوء استفاده می‌کنند. به طور مثال، خانواده‌هایی که در جنگ سوریه عزادار شده‌اند، از نظر روان شناختی درصدد انتقام هستند، و حتی حاضرند جان خود را در این راستا بدهند؛ و بدین سبب، طعمه این گونه گروهک‌ها می‌شوند.
10. استفاده از منابع مالی مطمئن و وسیع: گروه‌هایی مثل: داعش و النصره، از کمک مالی قطر و عربستان بهره برده و رشد کردند. هم چنین، داعش توانست برخی پالایشگاه‌ها را تسخیر کند و به صادرات نفت بپردازد. مسئله بعد تعرض به اموال عمومی، و حتی خصوصی، بود. داعش با تسخیر موصل، 450 هزار دلار به دست آورد و سرمایه خود را به حدود دو میلیارد دلار رساند.
11. عمل گرایی: یکی دیگر از ویژگی‌های گروه‌های سلفی که با خصوصیت قبل نیز ارتباط پیدا می‌کند، عمل‌گرایی شدید است. ایشان در عین حال که تجدد ستیزند، حاضرند حتی از غرب نیز کمک بگیرند. هم چنین چه بسا در آینده با برخی کشورهای عربی در تعارض قرار گیرند، اما به شکل عمل گرایانه فرصت موجود را مغتنم می‌شمارند.
12. جذب توده‌های ضد عرب: به شکل یک قاعده کلی در طبقات پایین کشورهای اسلامی، نوعی روحیه ضد غرب و اسرائیل وجود دارد. گروه‌های سلفی توانسته‌اند از این روحیه استفاده کنند و حتی در بین برخی تحصیل کردگان نیز این روحیه وجود دارد. چگونگی جمع تحصیلات عالیه و روحیه تروریستی سلفی را باید در فرمول «مهندس مسلمان» جست و جو کرد. کسانی مثل بن لادن در حوزه فناوری به بالاترین مدارج علمی رسیده‌اند، اما فکر آن‌ها سلفی است. به بیان دیگر، جنبه‌های نرم افزاری تجدد را کنار گذاشته، و بین سلفی گری و جنبه‌های سخت افزاری مدرنیته جمع کرده‌اند.
13. استفاده بهینه از زمینه‌های سرخوردگی در کشورهای غربی: مسئله مهم چند دهه اخیر در کشورهای غربی، سیل مهاجرت‌ها از کشورهای جهان سوم به آنجاست. متفکرانی همچون: بسام طیبی درصددند نوع زندگی مهاجران مسلمان را در قالب «اسلام فرهنگی» (37) تئوریزه کنند. وی از سویی تصمیم دارد اسلام سیاسی را نقد کند؛ (38) و از جهت دیگر، اسلام فرهنگی را به عنوان بدیل اسلام سیاسی مطرح کند. (39) اما تز اسلام فرهنگی در بین توده‌های متعصب جواب گو نیست، و به دلیل سرخوردگی از فرهنگ غربی است که این طیف، به اسلام بنیادگرا متمایل می‌شوند. طبق آمار رسانه‌های اروپایی، حدود سه هزار نفر از ساکنان اروپا در عملیات تروریستی سلفی‌ها نقش داشته‌اند، امری که به نوبه خود می‌تواند برای آینده اروپا نیز خطرناک باشد.
14. تبدیل شدن از ابعاد ملی به شکل بین المللی و جهانی: اعلام اهداف جهانی و بین المللی نوعی جذابیت به همراه دارد. گروهکی که خود را محدود به بخش کوچکی می‌داند، به همان اندازه می‌تواند نیرو جذب کند. به همین میزان گروهی که اهداف خود را مبارزه با تشیع به شکل کلی، مبارزه با تجدد و حتی تسخیر مسجدالحرام قرار می‌دهد، نشان گر این مسئله است که برنامه درازمدتی برای آینده ایشان متصور است.

واسازی سلفی گری

بر اساس نظریه گفتمان، حقیقت فرازمانی و فرامکانی وجود ندارد و هویت هر گفتمان از غیریت سازی با گفتمان ضد آن شکل می‌گیرد. واسازی، شالوده شکنی یا ساخت شکنی (40) به یک تعبیر، امکان دادن به جولان معنا یا تنوع معنایی در قلمرو متن است؛ یعنی خارج کردن متن از معنای محدودی که ممکن است صرفاً با اتکای به یک نگاه یا چشم اندازِ خاص، پدید آمده باشد. شالوده شکنی می‌کوشد تا مرکزیت معنایی یا معنامحوری را از متن بگیرد و متن را از اسارت یک معنای خاص خارج کند، زیرا در نگاه ساخت شکنی، واژه‌ها و تعبیرات، دارای قطعیت معنایی نیستند تا موجب یک مفهوم یا معنای تغییرناپذیر در متن شوند. بر این اساس، هر اثری صرف نظر از شکل و معنای آشکار خود، مورد تأویل قرار می‌گیرد، ولی در عین حال، راه برای تأویل‌ها و قرائت‌های دیگر هم بسته نیست. شالوده شکنی به منزله پافشاری و تلاش برای دگرگون کردن یک مفهوم قطعی از اثر و تلاش در مسیر تعدد معنایی آن است. (41)
بر اساس شالوده شکنی، اگر دوگانه‌های متضاد (42) را از متن بیرون کشیم، حقیقتی برای آن باقی نمی‌ماند. هویت سلفی‌ها تا اندازه زیادی بر اساس غیریت سازی با تجدد و تشیع شکل گرفته (43) منو رشد سریع آن‌ها مرهون زمینه‌های سیاسی – اجتماعی است. اگر دوگانه‌های متضاد را از سخنان ایشان بیرون بکشیم، خواهیم دید که حقیقتی در پس، نهفته نیست. سلفی‌ها مدعی «حق» در مقابل «باطل»، قیام و جهاد در مقابل قعود، بازگشت و سلفی گری در مقابل تجددخواهی و مانند آن هستند؛ در حالی که اگر طرف مقابل و «غیر» آن‌ها را حذف کنیم، می‌بینیم حقیقتی به همراه ندارند. به بیان دیگر، آنها هویت خود را از غیریت سازی با «غیر» به دست آورده‌اند و به همین دلیل است که در فضای متجددانه، و هم چنین با حضور ابرقدرت‌های غربی در منطقه – زودتر و سریعتر رشد می‌کنند. آن‌ها از یک سو با تشیع، و از طرف دیگر با غرب غیریت سازی می‌کنند، و از این طریق خود را مطرح می‌سازند. البته، شالوده شکنی پسامدرن شامل هر گفتمان، حتی گفتمان نواندیشی دینی و روشن فکری دینی نیز می‌شود، و تنها ویژه گفتمان سلفی گری نیست.

مرزبندی نواندیشی دینی با روشن فکری دینی

تفکیک و تمایز بین روشن فکری دینی و نواندیشی دینی امری بایسته به نظر می‌رسد. روشن فکری دینی به لحاظ روشن فکر بودن مبنا را عقل مدرن قرار می‌دهد، اما چون دینی نیز هست، به شکلی با روشن فکری غیر دینی مرز بندی دارد. نواندیشی دینی مبنا را دین قرار می‌دهد، ولی درصدد تفسیر متجددانه و خوانشی جدید از دین است که با مقتضیات روز، همانند: مردم سالاری و حقوق بشر هم خوان باشد. نواندیشی دینی بر خلاف رویکرد سنتی، دغدغه تجدد و برداشت‌های عقلانی از دین دارد. در رویکرد سنتی، همانند رویکرد بسیاری از فقها، تجدد یک مسئله نیست و دغدغه‌ای درباره آن وجود ندارد. از دیدگاه فقهای سنتی، مهم نیست که فتواهای فقهی ضرورتاً با استلزامات عقل مدرن، همانند دموکراسی و حقوق بشر، هم خوانی داشته باشد. اما نواندیش دینی نمی‌تواند شاهد تعارض فتاوی فقهی با دستاوردهای عقل بشر باشد. به همین جهت است که گاه به نقد اجتهاد سنتی می‌نشیند، و گاه به نقد عقل مدرن.
برخی معتقدند بین روشن فکری و دین تعارض وجود دارد، چون روشن فکر از هر گونه تقیدی آزاد است، در حالی که فرد متدین به دین خاص باور دارد و نمی‌تواند آزاد باشد. بر این اساس، «روشن فکری دینی» اصطلاحی ناسازوار است. از دیدگاه وی، سه وظیفه اصلی روشن فکر عبارتند از: منطقی اندیشیدن (رهانیدن جامعه از منطقی نیاندیشیدن)، رهانیدن از بلای جزم و جمود، و رهانیدن از بلای تقلید و تلقین. (44) اشکال ناسازواری اگر هم درست باشد، درباره نواندیشی دینی صادق نیست، زیرا نواندیشان دینی تنها به دنبال خوانشی از دین هستند که معقول تر و با مقتضیات زمان سازگارتر باشد. در نواندیشی دینی، قرائتی از دین وجود دارد که با مقتضیات تجدد سازگارتر است و بنابراین، ناسازه‌ای در این مسئله وجود ندارد. به عبارت دیگر، ایشان دغدغه ارائه قرائتی از دین را دارند که با عقلانیت و تجدد سازگاری داشته باشد. عقلانیت مدرن و تجدد به ادله برون دینی مربوط می‌شود. نواندیشان دینی شیفته دو چیز به ظاهر ناهم گونند و می‌خواهند به هر دو وفادار بمانند.
تفاوت نواندیشی دینی و روشن فکری دینی هم معرفت شناسانه است، هم روش شناسانه. به طور مثال، دیدگاه این دو جریان در حوزه مباحث معرفت شناسی درباره عقل (مدرن یا غیر مدرن) یکسان نیست. از دیدگاه روش شناسانه به روش‌های معرفت، و روش شناسی فقهی و اجتهادی، به شکل یکسان نمی‌نگرند. حداقل سه تفاوت عمده بین روشن فکری دینی و نواندیشی دینی وجود دارد: اول آن که روشن فکری، مبنا را دلیل عقل مدرن قرار می‌دهد و در این راستا، دین را تفسیر می‌کند، در حالی که نواندیشی دینی به شکلی تعاملی به دین و عقل مدرن می‌نگرد. تفاوت دوم آن است که فقه سیاسی و فقه اجتماعی برای روشن فکران دینی نامعتبر، و برای نواندیشان دینی (در حدی) معتبر است. مسئله سوم هم این است که راه روشن فکری دینی به سمت سکولاریسم هموارتر است.
نظریه همروی به شکل خلاصه در چهار سطح قابلیت طرح دارد:
همروی روش‌های معرفتی، همچون: عقل و نقل، تعامل متن‌گرایی و زمینه‌گرایی (به عنوان بحثی روش شناسانه)، تعامل فلسفه سیاسی و فقه سیاسی (در حوزه اندیشه سیاسی اسلام)، و تعامل سنت و تجدد (در باب نسبت سنت و دین ما با مدرنیته) است. نظریه همروی بدون تردید در گفتمان نواندیشی دینی، و نه روشنفکری دینی، قرار می‌گیرد. بر اساس سه تفاوتی که بین این دو گفتمان بیان شد، نظریه همروی، به شکل تعاملی به دین و عقلانیت می‌نگرد؛ فقه سیاسی برایش اعتبار فی الجمله دارد؛ و با سکولاریسم مرزبندی می‌کند. در حوزه بحث انتظار از دین، برخی حداکثر‌اند، و برخی حداقلی. حداقلی‌ها انتظار حداقلی از دین – مبدأ و معاد – دارند. برعکس، حداکثری‌ها مدعی‌اند دین تکلیف همه حوزه‌ها، اعم از مسائل سیاسی و اجتماعی، را مشخص کرده است. نظریه همروی چون به اعتبار فی الجمله فقه سیاسی اعتقاد دارد، بینابین نظریه حداقلی و حداکثری قرار می‌گیرد. روشن فکری دینی فقه سیاسی و اجتماعی را به دلیل تاریخی بودن معتبر نمی‌داند، اما نظریه همروی نمی‌تواند نسبت به اوامر و نواهی شارع مقدس در امور سیاسی و اجتماعی بی تفاوت باشد. برخی از احکام فقهی فرازمانی و فرامکانی هستند؛ و خداوند اراده کرده که جوامعه در طول تاریخ به آن‌ها پای بند باشند. به طور مثال، مسائلی که به سعادت انسان‌ها مربوط می‌شود، محدودیت زمانی و مکانی نمی‌شناسند. نواندیشی دینی و نظریه همروی ظرفیت‌هایی در فقه می‌بینند که آن را برای انسان امروزین موجه و قابل قبول می‌سازد. این کار امری لازم برای جذب جوانان و جلوگیری از دین گریزی آن‌ها محسوب می‌شود. (45) در مقابل، قرائت‌های خشن و اقتدارگرا از دین، با عقل بشر ناسازگارند و موجب دین گریزی می‌شوند. البته، در بین قرائت‌های سنتی از دین هم اقتدارگرایانه وجود دارند، و هم نظریه‌های غیر اقتدارگرایانه. رسالتی که نواندیشی دینی بر دوش خود احساس می‌کند این است که به شکل سلبی برخی قرائت‌های سنتی اقتدارگرایانه را نقد کند و به شکل ایجابی قرائتی عقل باور و مردم سالار از دین به دست دهد. هدف نواندیشی دینی، تحمیل مفاهیم مدرن به سنت نیست، بلکه مدعا این است که اسلام به خودی خود مردم سالار و ضد اقتدارگراست. دامان دین، از اقتدارگرایی، خشونت، ضدیت با عقلانیت و حقوق بشر منزه است. بر اساس «ظرفیت سنجی مفاهیم مدرن»، می‌توان مفاهیم مدرن را به سنت عرضه کرد؛ و میزان برتافتن این گونه مفاهیم از دیدگاه سنت و دین را ارزیابی کرد. (46)
نظریه همروی و نواندیشی دینی در نقاط مختلف با هم اشتراک دارند و در واقع، همروی به عنوان یک رویکرد (47) و یک نظریه (48) می‌تواند در گفتمان نواندیشی دینی مطرح باشد. به نظر می‌رسد توفیق این دو در گرو نقد دو رویکرد حداکثری و حداقلی نسبت به دین است. رویکرد حداکثری که درصدد است همه انتظارات بشر را در متون دینی جستجو کند از موضوع این مقاله خارج است، اما رویکرد حداقلی که در بین روشن فکران دینی سابقه دار و پر طرفدار است، همسایه نواندیشی دینی است، هر چند با آن تفاوت‌هایی دارد. یکی از مسائل مهم در رویکرد نواندیشی دینی در نقادی دو رویکرد حداکثری و حداقلی به دین، قلمرو عقل انسانی است. عقل بشر از دیدگاه حداقلی خودبسنده، و از دیدگاه حداکثری ناخودبسنده است. از دیدگاه حداکثری، انسان موجودی غایت مدار، مرکب از جسم و روح، دارای دو نوع نیازهای مادی و روحی یا معنوی است و کمال او در تأمین نیازهای اخیر وی ریشه دارد. از سوی دیگر، عقل آدمی به تنهایی قادر به شناخت نیازهای روحی و متعالی خود و تأمین آن‌ها نیست و نیاز به راهنما دارد. یکی دیگر از نقاط اختلاف دو رویکرد حداقلی و حداکثری در مسئله تفسیر دین خود را نشان می‌دهد. حداکثری‌ها بر اساس مرجعیت انحصاری دین، بر این باورند که با وجود تفسیرپذیری دین و متون دینی، تنها یکی از تفاسیر و برداشت‌ها معتبر و قابل استناد است. مخالفان مرجعیت انحصاری دین، با استناد به تکثر برداشت‌ها و تفاسیر موجود از متن دینی، به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی در تاریخ اندیشه دینی، بر عدم امکان مرجعیت رسمی و انحصاری برای فهم دین استدلال می‌کنند. از دیدگاه کثرت گرایان، حذف این تکثر و باز گرداندن آن‌ها به وحدت، نه ممکن است، و نه مطلوب.
با وجود رجوع برخی روشن فکران دینی به متن مقدس، گرایش غالب در بین ایشان این است که در امور اجتماعی و سیاسی به جای مراجعه به روایات و آیات، به بیرون متن دین – عمدتاً مسائل عقلی و علمی – استناد کنند. بنابراین تصور، دین صرفاً برای ارتباط انسان با خدا می‌باشد و دیگر مسائل (از جمله مسائل اجتماعی) به عقل بشر واگذار شده است. احکام اجتماعی با تکیه بر سیره عقلا صورت می‌پذیرد و در این زمینه تفاوت چندانی بین مسلمانان و غیر مسلمانان مشاهده نمی‌شود. به اعتقاد سروش، فقه برای رفع خصومات است و فقط هنگام تزاحم حقوق این مسئله به وجود می‌آید. به نظر او، امور سیاسی (و اقتصادی و اجتماعی) در ذات خود دینی نیستند؛ و از دین نباید انتظار داشته باشیم احکام اجتماعی، کیفیت اداره جامعه و نحوه کنترل تورم را بیان کرده باشد. دین رابط انسان و خداست، نه قانون اساسی و دستورالعمل زندگی انسان‌ها. به اعتقاد وی، سکولاریسم چیزی جز علمی و عقلایی کردن تدبیر اجتماع نیست. دین و علم دو مقوله جدا از هم هستند، نه این که با هم ضدیت داشته باشند. (49) به اعتقاد وی، فقه ده صفت دارد: دنباله رو، دنیوی، حیلت آموز، مختص ظواهر، همراه با اخلاق نازل، مصرف کننده، اقلّی، متأثر از ساختار اجتماع، تکلیف مدار و قائل به مصالح خفیه. (50)
اکثر حداقلی‌ها معتقدند مسائل سیاسی و اجتماعی از ابتدا جزء دین نبوده که اینک بخواهد از آن جدا شود. بر این اساس، اگر در متون دینی هم به مسائل اجتماعی پرداخته شده، فقط از باب اشاره به مسائل انسانی بوده است. بر این اساس، اگر در متون دینی هم به مسائل اجتماعی پرداخته شده، فقط از باب اشاره به مسائل انسانی بوده است نه از باب امری قدسی و الهی. استدلال بر مدعای فوق به این صورت است: اگر دین وظیفه دخالت در امور اجتماعی را داشت، باید همه ادیان (و به ویژه مسیحیت که دین ماقبل دین خاتم بوده) به این مهم می‌پرداخت؛ در حالی که این چنین نبوده است. در مقابل استدلال فوق، نمی‌توان به اصل تداوم احکام استناد کرد؛ چون ادعا این است که اساساً مسائل اجتماعی جزء وظیفه ادیان (حتی در زمان خود رسول اکرم) نبوده است که با اصل تداوم احکام بخواهیم سریان آن به زمان‌های بعد را اثبات کنیم. اصل تداوم احکام و اشتراک ما با مخاطبان اولیه شریعت در جایی کارساز است که طرف مقابل پذیرفته باشد که متون مقدس در زمان صدر اسلام شامل احکام اجتماعی نیز شده است.
یکی از جهات مثبت گرایش فرامتنی این است که به براهین عقلی و ماقبل دینی توجه می‌کند. وجه دوم، آن است که به حسن و قبح عقلی توجه می‌کند. معتزله بر خلاف اشاعره معتقدند افعال در ذات خود خوبی و بدی دارند و خداوند بر اساس حکمت به خوبی‌ها حکم، و از بدی‌ها نهی می‌کند. اشاعره معتقدند عقل انسان کفایت نمی‌کند، چون ما نمی‌دانیم چه چیز خوب یا بد است. پس باید دید خداوند چه حکم می‌کند. هر چه امر کرد، خوب؛ و هر چه نهی کرد، بد است. شیعیه در دایره عدلیه، یعنی معتقدان به حسن و قبح عقلی، قرار دارد، ولی متأسفانه عملاً فقها از مبحث حسن و قبح بهره چندانی نمی‌برند؛ به همین دلیل است که حداقلی‌های فرامتنی از تجدید تجربه اعتزال سخن می‌رانند.
در مقابل، از دیدگاه نظریه همروی و نواندیشی دینی، نقطه ضعف حداقلی‌ها – روشن فکران دینی – آن است که خود را از ادله متنی در امور اجتماعی (و از فقه سیاسی) بی نیاز می‌دانند. در نظریه همروی، راه رجوع به ادله درون دینی باز است؛ خواه دین به مسئله مورد نظر به شکل وسیع بپردازد، یا راهبردهای کلی داده و بقیه امور را به عقل بشری واگذار کرده باشد. ادله فرامتنی و برون دینی بر ادله متنی و درون دینی تقدم رتبی دارند؛ بنابراین در صورتی که برهان تام عقلی بر موضوعات اجتماعی وجود داشته باشد، بر جمله ادله نقلی تقدم خواهد داشت؛ اما در پاره‌ای موارد، ادله فرامتنی فصل الخطاب نیستند؛ از این رو راه رجوع به ادله متنی در این گونه موارد باز می‌ماند. نگارنده در راستای این ادعا، به نقد نظریه وکالت (مهدی حائری)، نقد نظریه حکومت دموکراتیک دینی (عبدالکریم سروش)، هرمنوتیک دینی (محمد مجتهد شبستری) و سکولاریسم (مصطفی ملکیان) پرداخته است. (51)
جدول 1: مقایسه روشنفکری دینی و نواندیشی دینی

تفکر دینی
معیارها

روشنفکری دینی

نواندیشی دینی

منبع معرفت (عقل)

دلیل قرار دادن  عقل مدرن

نگرش تعاملی به دین و عقل مدرن

فقه سیاسی

نامعتبر دانسته فقه سیاسی و اجتماعی

اعتبار محدود فقه سیاسی و فقه اجتماعی

نسبت عقل و دین

نگه داشتن جانب عقل مدرن در تعارض عقل و دین

نگه داشتن جانب دین در تعارض عقل و دین

ادله فرامتنی و متنی

تکیه بر ادله برون دینی و فرامتنی

تکیه بر ادله درون دینی و برون دینی

سکولاریسم

گرایش به سکولاریسم

مرزبندی با سکولاریسم

روش شناسی دینی

تکیه به ادله فرامتنی

تکیه به ادله فرامتنی در کنار اجتهاد مصطلح


تقابل سلفی گری و نواندیشی دینی

در بند مذکور بین نواندیشی دینی و روشن فکری دینی تمایز قائل شدیم، اما غیریت سازی گفتمان نواندیشی دینی با دو «غیر» دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار است: اقتدارگرایی دینی، و سلفی گری. در این جا، غیریت سازی دوم برجسته می‌شود.
دین دارای هسته و پوسته (52) است. هسته دین معنویت و اخلاق، و پوسته دین ظواهر احکام با تأکید بر ادله نقلی است. در حالی که نواندیشی دینی بر هسته دین تأکید دارد، و از این رو می‌خواهد برداشتی از دین به دست دهد که معقول و با دستاوردهای متجددانه همخوان باشد، سلفی گرایان بر ظواهر دین تأکید می‌کنند و بدین سبب، ظاهر گرا و نقل گرا محسوب می‌شوند. به اعتقاد شبستری، پادزهر تئوریک مبناهای تئوریک امثال داعش نه کلام و فقه رسمی اسلامی، بلکه به رسمیت شناختن حقوق بشر است؛ به رسمیت شناختن این مبنا که در جهان حاضر هیچ انسان و گروهی حق ندارد به نام خدا و یا هر عنوان دیگر با قهر و غلبه قیام کند و نظم سیاسی جامعه‌ها و حکومت آن‌ها را در دست بگیرد و یا بر خلاف رأی اکثریت با استبداد و اختناق آن را در دست خود نگاه دارد. (53) نواندیشی دینی و سلفیت گرایش فقهی نیز دارند، اما تفاوتشان در این است که نواندیشی دینی در ساختار اجتهاد مصطلح قرار دارد، و به تعبیر شیخ شلتوت و احمد طیب (54) یکی از فرق پنج گانه مسلمان است؛ در حالی که سلفی‌ها از چارچوب مذاهب چهارگانه اهل سنت خارج شده‌اند. همان گونه که فیرحی توضیح می‌دهد: «فقه سلفی به سه دوره تقسیم می‌شوند: فقه ابن تیمیه (قرن 7-8 هجری)، فقه محمد بن عبدالوهاب (که در قرن 12 هجری ظهور کرد)، و فقه سلفیه که از 1994 تا امروز رشد کرده است. مؤسس جریان جامیه، محمد امان الجامی، محافظه کار است و با دولت عربستان انس دارد، ولی جریان سروریه رادیکال است. از جریان سروریه، افکار مشایخ صحبه (بیداری) بیرون آمد و این گروه در اندیشه سلفی بازاندیشی کردند، و به دنبال آشنایی با دنیای مدرن هستند و از ابزار جدید، مثل: فیسبوک و تویتر استفاده می‌کنند. جریان تکفیری در مقابل این گروه است به استثنای اخوان المسلمین، اندیشه سلفی از یک جهت در ظاهر روشن فکرترین فقه اهل سنت است، چون به مکاتب سنتی چهارگانه اهل سنت پای بند نیست، فقهی بدون مفتی و مرجع است، و حامی خشونت است و بیشتر، از تحصیل کرده‌ها یارگیری می‌کند، نه از فقرا. فقه سلفی سه مبنای بزرگ «توحید»، «اتّباع»، و «تزکیه» دارد که هر سه مولّد خشونت هستند. سلفی‌ها در اندیشه توحید معتقدند که ایمان به صفات و اسمای خداوند آن گونه که در قرآن آمده است بدون تأویل کفایت می‌کند، و در توحید به پرهیز از شرک در عبادت معتقدند و از این لحاظ با شیعیان تضاد پیدا می‌کنند. آنها معتقدند حق قانون گذاری دست خداست و قانون موضوعه را نفی می‌کنند و حوزه مباحات را نمی‌پذیرند و از این لحاظ گرایش ضد مدرنیته دارند. جریان سلفی فراگیر است و مرزهای ملی و نظام‌های سیاسی موجود را نفی می‌کند». (55) بر خلاف محمد فتحی عثمان، محمد سعید البوطی در کتاب السلفیه‌ی مرحله‌ی زمنیه‌ی مبارکه‌ی لا مذهب اسلامی ضمن دفاع از اندیشه سلفی سعی کرد نشان دهد نباید با آن برخورد یک مذهب را کرد. (56) توجه به این نکته لازم است که سلفیه اگر مذهب هم باشد، از چارچوب مذاهب رسمی خارج شده است.
بر اساس دیدگاه همروی متن و زمینه دو گفتمان نواندیشی دینی و سلفیت باید در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی بررسی شوند، اما نکته مهم آن است که رشد سریع سلفی گری مرهون بحران‌های بین المللی و تحولات خاورمیانه – و از آن جمله بهار عربی – است؛ به همین سبب، در نواندیشی دینی تا حدی نظر بر عمل، و در سلفیت عمل بر نظر تقدم دارد. در سلفی گری، ابتدا وقایعی رخ داده، و سپس اندیشه‌ای بر آن اساس رشد کرده است. موضع این دو رویکرد درباره تجدد نیز بسیار متفاوت است. سلفی‌ها تجدد ستیزند، در حالی که نواندیشان دینی دیدگاهی مثبت به مدرنیته دارند. البته، این امر به معنای نادیده گرفتن سنت و نداشتن رویکرد انتقادی درباره تجدد نیست.
آموزه تکفیر را می‌توان در اندیشه خوارج تبارشناسی کرد. خوارج بین کفر و ایمان حد وسطی قائل نبودند. مرتکب گناه را کافر می‌شمردند. (57) برعکس، شیعه و معتزله به این حد وسط، که همان فسق باشد، معتقد بودند. در حالی که ابوحنیفه و شافعی و سبب دیگر افراد را به خاطر اعتقادشان کافر نمی‌شمردند، عبدالقادر جیلانی (متوفی 562 ق) بنیان گذار ح

عبارات مرتبط با این موضوع

محمد عبده ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمحمدعبدهسلفی‌گری چهره‌های اصلی ابن تیمیه ابن قیم الجوزیه محمد بن عبدالوهاب ابن عثیمین بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر …بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای ایران و کویت نویسنده ایران اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه پایگاه تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبرد پای جنگ نرم در سیمای خرافات نویسنده مریم آخوندیماهنامه پرتو امروزه یکی از محمد عبده ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد محمدعبده سلفی‌گری چهره‌های اصلی ابن تیمیه ابن قیم الجوزیه محمد بن عبدالوهاب ابن عثیمین نهادها بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای ایران و کویت نویسنده ایران بازگو اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزهاخبار پایگاه تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذب رد پای جنگ نرم در سیمای خرافات نویسنده مریم آخوندیماهنامه پرتو امروزه یکی از بحران‌ها و وظایف مرد در مقابل همسرش درختان مقاوم در مقابل آب نرخ دالر در مقابل افغانی بانو چه زیرکانه در مقابل رونالدو در مقابل بوگاتی کین در مقابل اندر تیکن واردات در مقابل صادرات ایمنی سازی در مقابل استرس


ادامه مطلب ...

از گسترش بیماری دینی جلوگیری کنیمادیان راه حلی برای مشکلات است

[ad_1]

 

مسیحیان

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، دهمین دور گفت وگوهای دینی مرکز بین المللی گفت وگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با شورای پاپی گفت وگوی ادیان کلیسای کاتولیک واتیکان پیش از ظهر امروز (دوم آذرماه) با حضور کاردینال توران، رییس شورای پاپی گفت وگوی ادیان در واتیکان و ابوذر ابراهیمی ترکمان، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رییس شورای سیاست گذاری ادیان، حجت الاسلام والمسلمین ربانی، سفیر ایران در واتیکان و اکبر قولی رایزن فرهنگی کشورمان در محل شورای پاپی گفت وگوی ادیان رُم آغاز شد.

کاردینال ژان لوئی توران، طی سخنانی، گفت: بسیار خوشحالیم که در این دو روز میتوانیم امیدها، نگرانی ها و افکارمان را در مورد هر آنچه که در رابطه با مقولات مهم برای مسلمانان و کاتولک هاست با یکدیگر تقسیم کنیم.

رییس شورای پاپی گفت وگوی ادیان ادامه داد: حضور ما در این جمع به معنای تداوم و روابط دوستانه عمیق فی مابین است؛ چهارمین اجلاس اخیر بین مسلمانان و مسیحیان که در تهران برگزار شد، نشانه دیگری از این روابط حسنه است.

قائم مقام پاپ در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به بسیاری از مشکلات موجود که در برخی از نقاط جهان و در برخی از شهرها و کشورها وجود دارد، گفت: مسلمانان و مسیحیان قرون متمادی است که در کنار یکدیگر به سر می برند و باید بدانیم که یکی از نقش های مهم دین این است تا مردم را در برابر آنچه که بیماری دینی است، محافظت کند و در میان کسانی که به نام دین به بنیادگرایی و خشونت می پردازند و به دنبال منافع شخصی و ملی خود هستند، معتقدیم که ادیان می توانند نقش بسیار مهمی را در برقراری آشتی و صلح و محافظت ار زمین که همان خانه مشترک ماست، ایفا کنند.

وی با طرح این سؤال که آیا ادیان بخشی از مشکلات هستند یا راه حلی برای آن؟، تصریح کرد: ادیان راه حلی برای مشکلات هستند و حتی زمانی که با مشکلات رو به رو هستیم به گفت وگو می پردازیم این نشانی از امید محسوب می شود.

قائم مقام پاپ به مشکلاتی همچون تغییرات جوی، بیابان زایی، کمبود منابع آبی، آلودگی هوا، آب و زمین و چالش هایی که این موضوعات را تهدید می کند، اشاره کرد و افزود: ما نمی توانیم این چالش ها و مشکلاتی که باعث گرسنگی، تشنج ها، خصومت ها، مهاجرت های توده ای انسان ها، قاچاق انسان ها و ... می شوند را به فراموشی بسپاریم.

وی در پایان سخنان خود، اظهار کرد: ما در اینجا با روحی از اخوت، حکمت و امید گردهم آمده و برای مردم جهان به دعا و کار می پردازیم که در آن نقشی مثبت و ارزنده را برای صلح، امنیت و برکت برای تمامی اعضای خانواده بشری ایفا می کند.

مسلمانان و مسیحیان قرون متمادی است که در کنار یکدیگر به سر می برند و باید بدانیم که یکی از نقش های مهم دین این است تا مردم را در برابر آنچه که بیماری دینی است، محافظت کند و در میان کسانی که به نام دین به بنیادگرایی و خشونت می پردازند و به دنبال منافع شخصی و ملی خود هستند، معتقدیم که ادیان می توانند نقش بسیار مهمی را در برقراری آشتی و صلح و محافظت ار زمین که همان خانه مشترک ماست، ایفا کنند.

در این نشست ابوذر ابراهیمی ترکمان، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، میگوئیل آیوسو، دبیر شورا، مونسینیور خالد عکاشه، رییس بخش اسلام شورا و تعدادی از شخصیت های برجسته علمی واتیکان، خاموشی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، محمد جواد صاحبی، رییس شورای علمی دین پژوهان کشورمان  مسجد جامعی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، خسروپناه، رییس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، واعظ جوادی، رییس مؤسسه علوم وحیانی اسراء، مظاهری، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علیدوست ابرقوئی، عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، یثربی، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و رمضان رستم آبادی، از اداره مسیحیت کاتولیک مرکز بین المللی گفت وگوی ادیان  حضور داشتند.

دهمین دور گفت وگوهای دینی ایران و واتیکان، با عنوان «افراط گرایی و خشونت به نام دین؛ کدام رویکرد به دین؟» به مدت دو روز (2 و 3 آذرماه) در رُم برگزار می شود.


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

از گسترش بیماری دینی جلوگیری کنیمادیان راه حلی برای مشکلات است از گسترش بیماری دینی جلوگیری کنیمادیان راه حلی برای مشکلات است


ادامه مطلب ...

معانی درک عقلی تعالیم دینی

[ad_1]
از نظر مطهری آنگاه که «تعقل» را از «تدین» جدا کردند، راه تحریف دین و تفسیر انحطاط‌آور از آن هموار گردید. بنابراین جز با مواجهه‌ای عقلی نسبت به تعالیم دینی نمی‌توان تفسیر محرَّف و انحطاط‌آور را از تحلیل ...
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

رابطه دین واخلاق رابطه دین و اخلاق ،کهن ترین مساله فلسفه اخلاق است و تاریخچه آن به سقراط و رساله شبهات اعتقادی شبهات اعتقادی ، ، ، ، ، ، ، هم گفته می‌شود که خدا هر که را خبرگزاری فارس روش‌شناسی تفسیر اجتماعی قرآنچکیده قرآن کریم به رغم حجم محدود، گسترة عظیمی از معارف بشری را در خود جای داده است؛ از رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهریبررسی تاریخی نسبت میان عقل و دین و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین بخش دوم و پایانی بررسی روش‌شناسی نظریة کنش …مبانی و پیش‌فرض‌ها روش‌شناسی منظور از روش‌شناسی، شناخت کاربست ابزار و منابع مرکز پژوهشها اصول سیاست فرهنگی کشوراصول سیاست فرهنگی کشور اصول سیاست فرهنگی کشور مصوب جلسات ،،،،،،،،، آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مروری بر جایگاه اخلاق در اسلامتربیت و اهداف آن از منظر قرآن و سنت نبوی مفهوم تربیت در تعالیم وحی و سنت نبوی، بر مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوالپاسخ با سلام و تشکر در این باره در ابتدا باید گفت نظام های اجتماعی در هر دوران رابطه دین واخلاق رابطه دین و اخلاق ،کهن ترین مساله فلسفه اخلاق است و تاریخچه آن به سقراط و رساله اوتیفرون شبهات اعتقادی شبهات اعتقادی ، ، ، ، ، ، ، هم گفته می‌شود که خدا هر که را بیشتر خبرگزاری فارس روش‌شناسی تفسیر اجتماعی قرآن چکیده قرآن کریم به رغم حجم محدود، گسترة عظیمی از معارف بشری را در خود جای داده است؛ از این رابطه علم و دین با تکیه بر دیدگاه شهید مطهری بررسی تاریخی نسبت میان «عقل و دین» و تعامل بین داده های دینی و یافته های بشری و تبیین حوزة هر بخش دوم و پایانی بررسی روش‌شناسی نظریة «کنش ارتباطی» هابرماس مبانی و پیش‌فرض‌ها روش‌شناسی منظور از روش‌شناسی، شناخت کاربست ابزار و منابع معرفت یا مرکز پژوهشها اصول سیاست فرهنگی کشور اصول سیاست فرهنگی کشور اصول سیاست فرهنگی کشور مصوب جلسات ،،،،،،،،،،،، آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوال پاسخ با سلام و تشکر در این باره در ابتدا باید گفت نظام های اجتماعی در هر دوران تابعی از فرهنگ و تمدن اسلام دانشنامه‌ی اسلامی فرهنگوتمدناسلام فرهنگ و تمدن اسلام مجموعه باورها و ارزشهای اسلامی و نمود آن در پیشرفت علم و هنر و ظهور


ادامه مطلب ...

سازوکارهای حمایتی از تربیت کودک در آموزه‌های دینی با تأکید بر سیره‌ی رضوی

[ad_1]
خداشناسی در روایت‌های امام رضا (علیه السلام)

خداشناسی-در-روایت‌های-امام-رضا-(علیه-السلام)از اساسی ترین و ریشه‌ای‌ترین اعتقادهای یک مسلمان، توحید است که پیامبران الهی و اوصیاء آنها برای تقویت ادامه ...

عنصر محبت در فرهنگ رضوی

عنصر-محبت-در-فرهنگ-رضویعنصر محبت در دنیای امروز یکی از گمشده‌های بشر و نواقص جوامع بشری است. با توسعه‌ی زندگی صنعتی و اشتغال‌های ادامه ...

ضحاک، افراسیاب، دیو سفید و رستم در شاهنامه

ضحاک-افراسیاب-دیو-سفید-و-رستم-در-شاهنامه- تفکیک شخصیتهای اهورایی و اهریمنی و ایرانی و انیرانی و شخصیتهای نیمه ایرانی و نیمه انیرانی و نیز شخصیتهای ادامه ...

چاپ‌‌های معتبر شاهنامه

چاپ‌‌های-معتبر-شاهنامه1) چاپ «تورنر ماکان» براساس نسخ متعدد. 2) چاپ «ژول مول» براساس نسخ متعدد. 3) چاپ «ژان اگوست وولرس»: بر ادامه ...

دامنه‌ی تأثیر و نفوذ فردوسی در زبان و ادب فارسی

دامنه‌ی-تأثیر-و-نفوذ-فردوسی-در-زبان-و-ادب-فارسیقراین مختلف نشان می‌دهد که از آغاز نشأت شعر فارسی دری تا روزگار فردوسی دو جریان در شعر فارسی وجود داشت، ادامه ...

ایران در شاهنامه

ایران-در-شاهنامهاین قبیل اشعار که از وجود آرمان و سنت تشکیل و تکوین قومیت و ملیت «ایران»، البته با تفاوت‌های مشخص و گاهی ادامه ...

آرمان اساسی و جهان‌بینی فردوسی در شاهنامه

آرمان-اساسی-و-جهان‌بینی-فردوسی-در-شاهنامهآرمان مبارزه‌ی دائم نیکی و بدی بزرگ‏ترین رشته‌ی حکمت‌آمیز سرتاسر شاهنامه، بخصوص قسمت اساطیری و پهلوانی ادامه ...

تراژدی و حماسه و داستانهای عشقی در شاهنامه

تراژدی-و-حماسه-و-داستانهای-عشقی-در-شاهنامهدر شاهنامه در چهارچوب حماسهای بزرگ چند تراژدی و چند اثر غنایی و چند حماسه‌ی تمام عیار روایت شده که هر ادامه ...

منابع و مواد شاهنامه

منابع-و-مواد-شاهنامهتضاد‏های کلی و غیر قابل اغماض در شاهنامه بزرگترین قرینه‌‌ی پیروی بی‌چون و چرای فردوسی از منابع و اسناد ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همایش های اجتماعی و اقتصادی همایش ها ، کنفرانس ها …همایش بین المللی افق های نوین در علوم تربیتی ، روانشناسی و آسیب های اجتماعی دی ماه همایش های اجتماعی و اقتصادی همایش ها ، کنفرانس ها و سمینار ها همایش بین المللی افق های نوین در علوم تربیتی ، روانشناسی و آسیب های اجتماعی دی ماه


ادامه مطلب ...

بررسی و تبیین نقش و جایگاه معنویت دینی در سبک زندگی اسلامی

[ad_1]

چکیده

معنویت دینی به زندگی انسان معنا می‌بخشد و انسان را به هدفی عالی رسانده و حلال مشکلات و برطرف کننده نارسایی‌ها در نظام خانواده و اجتماع اسـت. معنویت دینی نقش به‌سزایی در کامیابی و سعادت یک زندگی خانوادگی دارد و هیچ خانواده‌ای نمی‌تواند برای مدتی طولانی، بدون معنویت زنده بماند. در اسلام بنیادی‌ترین واحد جامعه خانواده اسـت و اهمیت ویژه‌ای به آن داده شده و مایه آرامش انسان‌ها دانسته شده اسـت و مناسب‌ترین محل برای اندیشه، ذکر، یادآوری احکام خدا و ذکر حکمت‌های الهی اسـت بگونه‌ای که گام برداشتن در مسیر اصول معنویت و تلاش جهت حصول آن، موجبات تأمین مصالح همگانی و تضمین خانواده‌ای سالم خواهد بود.
این مقاله تلاشی برای فهم جایگاه معنویت دینی و کارکردهای آن در شکل‌گیری سبک زندگی اسلامی اسـت و با تأکید بر شاخص‌های معنویت به موضوع پرداخته اسـت.
تحقیق حاضر با هدف مفهوم‌سازی و تبیین جایگاه معنویت دینی در سبک زندگی اسلامی انجام شده اسـت و قصد دارد نشان دهد گفتمان معنوی هویت‌بخش اسـت و می‌تواند مبنای گفتگو و در نتیجه بهبود سبک زندگی اسلامی شود. این تحقیق درصدد پاسخگویی به این سؤال اسـت که معنویت دینی چه جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد؟
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی، کاربردی و تبیینی اسـت و برای توصیف، تبیین و ارزشیابی معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی از روش‌های تحقیق کیفی استفاده کرده اسـت. شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی بوده و از روش تجزیه و تحلیل کیفی و اسنادی استفاده شده اسـت.
یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد، سبک زندگی معنویت بنیان، حداقل در دو جوزه می‌تواند دخیل باشد: الف: حوزه باور و بینش معنوی که به ایجاد یک گفتمان دینی به عنوان زبان مشترک اعضای خانواده می‌انجامد ب: سلوک معنوی؛ که موجب تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی در زندگی می‌شود.

تبیین مسأله، اهمیت و ضرورت

بدون شک قرن 21 قرن معنویت‌گرایی اسـت و بشر برای حل مشکلات فراروی خود ناگزیر از رجوع به معنی و معنویت‌گرایی و بنیان‌گذاری یک نظام گفتمانی بر مبنای معنویت و شاخص‌های آن اسـت. معنویت زبانی جهانی و تنها زبان مشترک بین تمام انسان‌ها اسـت و نیاز به آموزش ندارد. استعداد آن در تمامی آدمیان با همه اختلاف نژاد‌ها و مکان‌ها و زمان‌ها به طور مساوی نهفته اسـت.
امروزه ساختار خانواده در جهان با مشکلات متعددی دست به گریبان اسـت، آمار بالای طلاق، زندگی زوجین در چارچوب‌های خارج از دایره‌ی ازدواج، عدم وفاداری زوجین به یکدیگر، بی‌بندوباری فرزندان، سطح بالای حاملگی دختران جوان، و بالا رفتن تعداد کودکان و نوجوانانی که در خانواده‌های بدون پدر و یا مادر، بزرگ می‌شوند و... پایداری خانواده‌ها را در جوامع بسیاری با خطر مواجه ساخته اسـت. (بختیاری، 1)
شاید وضعیت امروزی غرب با وجود برخورداری آن‌ها از تمامی امکانات مادی و رفاهی نمونه‌ای کامل از مشکلات فوق اسـت که آن‌ها را دچار نوعی اضطراب و تحیر نموده و احساس آرامش ندارند و در یک کلام به دنبال معنویت هستند.
امروزه سوای اهمیت پرداختن به نقش دین و معنویت در زندگی، توجه به «معنویت و ارزش‌های معنوی» به ویژه برای آموزش مهارت‌های زندگی معنوی و شیوه زندگی سالم امری اسـت که باید زیاد به آن پرداخت.
لذا، معنویت گرچه نقش کلیدی در تحول تمدن و جامعه بشری داشته اسـت اما هنوز جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی به درستی تبیین نشده اسـت. همچنین، علیرغم تمامی مشکلات پیش آمده و کم‌رنگ شدن نقش خانواده در عرصه‌های مختلف، خانواده هنوز سرچشمه عواطف بشری، راهنمایی‌ها و آرامش بشر تلقی می‌شود.

هدف تحقیق

هدف از تحقیق حاضر عبارتست از تلاش در جهت مفهوم‌سازی و تبیین جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی که بتواند پایه تحقیقات بنیادی و نظریه‌پردازی بعدی در عرصه سبک زندگی اسلامی قرار گیرد هم‌چنین این تحقیق درصدد اسـت، نشان دهد چگونه گفتمان معنوی می‌تواند مبنای گفتگو و در نتیجه سبک زندگی اسلامی شود.

روش تحقیق

با توجه به منطق تقسیم‌بندی روش‌های تحقیق کمی و کیفی، تحقیق حاضر از منظر هدف و ماهیت با توجه به خلاء مفهومی و دانشی که در خصوص معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی وجود دارد و اینکه چگونگی و چراییِ معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی را مورد بررسی قرار می‌دهد از نوع تحقیقات توصیفی، کاربردی و تبیینی محسوب می‌گردد. تحقیق حاضر برای توصیف، تبیین و ارزشیابی معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی از روش‌های تحقیق کیفی استفاده کرده اسـت. شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی بوده و برای تهیه مبانی نظری از آن‌ها استفاده شده اسـت. از آنجایی که تجزیه و تحلیل داده‌ها در یک پژوهش کیفی، اساساً شامل ترکیب کردن اطلاعات حاصل از منابع مختلف به صورت یک توصیف پیوسته از آنچه مشاهده یا کشف کرده اسـت، می‌باشد از روش تجزیه و تحلیل اسنادی بهره‌گیری شده اسـت.

سؤالات تحقیق

معنویت و سبک زندگی چیست؟ و معنویت دینی چه جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد؟
چه ارتباطی بین دین و سبک زندگی وجود دارد؟
خانواده معنوی دارای چه شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی می‌باشد؟ چگونه معنویت به تأمین سبک زندگی اسلامی کمک می‌کند؟
کارکردهای معنویت دینی در سبک زندگی اسلامی کدامند؟

مفهوم‌شناسی معنویت

از آن‌جا که واژه معنویت در زمینه‌های گوناگونی به کار می‌رود، توصیف آن چندان آسان نیست. آندر هیل در کتاب زندگی معنوی، به این نکته اشاره می‌کند:
«در حالی که از یک سو ناگزیریم از ابهام و انتزاع بسیار جلوگیری کنیم، از سوی دیگر باید مانعِ تعاریف سخت و شتابزده شویم، چرا که هیچ واژه‌ای در زبان انسانی ما در مورد واقعیت‌های معنوی مناسب و صحیح نیستند» در نظر باومن تعاریف معنویت بیش از آن‌که این مفهوم را شفاف سازد آنرا بیشتر پیچیده می‌کند. باومن در ادامه می‌گوید که اگر ما در ارائه تعریفی عقلانی با شکست مواجه شویم، وارد دنیای پسامدرن خواهیم شد که در این صورت برای پژوهش‌های علمی آمادگی نخواهیم داشت» (عابدی جعفری، 104)
با این همه، برخی از نویسندگان کوشیده‌اند برای معنویت تعاریفی ارائه دهند که در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

معنی لغوی معنویت

معنویت از ماده «عنی یعنی، معنی» اسـت یعنی آنچه که از لفظ اراده شده اسـت. معنویت یعنی شناخت و باور داشتن حقیقت بی‌انتهای هستی و هماهنگی و تنظیم همه حرکات و رفتار‌ها براساس آن واقعیت اصیل
لغتنامه دهخدا ابتدا کلمه «معنوی» را مبسوطاً توضیح می‌دهد و سپس معنای کلمه «معنویت» را به آن ارجاع می‌دهد. وی در ذیل کلمه معنوی چنین آورده: «منسوب به معنا مقابل مادی، صوری، ظاهری و لفظی» و از ناظم الاطباء نقل می‌کند که معنوی یعنی «حقیقی، اصلی، مطلق و روحانی» و همچنین از جرجانی که می‌گوید: «معنایی که فقط به وسیله قلب شناخته می‌شود و زبان را بهره‌ای در آن نیست.» (لغتنامه دهخدا، 18711/13)
معنویت «Spirituality» از واژه لاتین اسپیریتوس به معنای نقش زندگی یا «روشی برای بودن» و «تجربه کردن اسـت» که با آگاهی یافتن از یک بُعد غیرمادی به وجود می‌آید و ارزش‌های قابل تشخیص، آن را معین می‌سازد. این ارزش‌ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوط‌اند، و به هر چیزی که فرد به عنوان غایی قلمداد می‌کند، اطلاق می‌شوند. (1388-12-01-08-25-26/www.namaava.com/spirituality

معنی اصطلاحی معنویت

معنویت شیوه‌ای اسـت که در آن، شخص بافت تاریخی خویش را در می‌یابد و در آن زندگی می‌کند. جست‌وجویی برای انسان شدن و آگاهی در زندگی می‌باشد.
معنویت تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، نیروی برتر (خدا)، کندوکاو در جهت آن چه برای انسان شدن مورد نیاز اسـت، و جست‌وجو برای رسیدن به انسانیت کامل اسـت. (عابدی جعفری، 104)
معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می‌شود بیلوتا معتقد اسـت معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان اسـت، این آگاهی ممکن اسـت منجر به تجربه‌ای شود که فراتر از خودمان اسـت. (غباری بناب و همکاران، 128)
معنویت نحوه‌ای از مواجهه با جهان هستی اسـت که نتیجه‌اش این اسـت که حالت‌های نفسانی نامطلوبی مانند غم و اندوه، ناامیدی، دلهره و اضطراب، احساس سرگشتگی و سردرگمی، احساس بی‌معنایی و بی‌هدفی و... تا آنجا که امکان‌پذیر اسـت در انسان پدید نمی‌آید این نحوه مواجهه موجب رضایت باطن می‌شود. (ملکیان، 7)
لذا معنویت، عبور از ظواهر هستی به باطن دنیاست. معنویت، نگاهی ژرف به جهان پر رمز و راز اسـت. معنویت، توحید محض اسـت. عالم را محضر خدا دیدن، و در محضر او از معصیت پروا کردن اسـت. معنویت، تسلیم محض در برابر خدا بودن اسـت. و در این صورت، معنویت صحیح، فقط در صورت اطاعت از دستورهای الهی و در سایه دین داری به دست می‌آید. یاد خدا، برترین حالت معنویت اسـت که برای رشد همه جانبه آن در اسلام برنامه‌ریزی شده اسـت.

نگاهی به پیشینه معنویت

از لحاظ تاریخی، معنویت ریشه در دین دارد. اما کاربردهای رایج آن ممکن اسـت با یک سنت دینی خاص همراه نباشد. تقریباً از نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا و در غرب به طور کلی اعم از اروپای، باختر و آمریکا و کانادا بحثی تحت عنوان معنویت مطرح و گفته شد که همه نظام‌های اجتماعی در چیزی تحت عنوان معنویت مشترک هستند و با این که به ادیان و مذاهب مختلف تعلق خاطر دارند در معنویت اشتراک دارند (فری، 727-693).

مفهوم‌شناسی سبک زندگی

معادل واژه «سبک» در زبان عربی تعبیر «اسلوب» و در زبان انگلیسی «style» اسـت. عبارت «سبک زندگی» در شکل نوین آن (life style) اولین بار توسط «آلفرد آدلر» در روان‌شناسی در سال 1929 میلادی ابداع شد. این عبارت به منظور توصیف ویژگی‌های زندگی آدمیان مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در کتاب‌های لغت انگلیسی، این واژه در معانی کم و بیش مشابهی به کار برده شده اسـت: «سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در بر می‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی‌ها، همه و همه، تصور‌ها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند.» (www.wikipedia.90/5/15) «روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ را سبک زندگی گویند.» (وبستر، 672) «روشی که یک فرد یا گروهی از مردم براساس آن کار و زندگی می‌کنند: یک زندگی سالم و راحت.» (آکسفورد، 743)
برداشت «گیدنز» از مقوله سبک زندگی عبارت اسـت از: تلاش برای شناخت مجموعه منظمی از رفتار‌ها یا الگویی از کنش‌ها که افراد آن‌ها را انتخاب کرده و کنش‌های آن‌ها در زندگی روزمره به واسطه آن‌ها هدایت می‌شود. (خوشنویس، 11)
سبک زندگی را می‌توان به مجموعه‌ای از رفتار‌ها تعبیر کرد که فرد آن‌ها را به کار می‌گیرد زیرا نه تنها نیازهای جاری او را برآورده می‌کنند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت فردی خود برگزیده اسـت در برابر دیگران مجسم می‌سازند (گیدنز، 143). سبک زندگی مجموعه‌ای نسبتاً منسجم از همه رفتارها و فعالیت‌های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره اسـت که مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها و جهت‌گیری‌هاست، بنابراین از نوعی وحدت برخوردار اسـت (گیدنز، 121) سبک زندگی بیان مادی هویت اسـت (گیبینز و بوریمر، 104)

رابطه دین و سبک زندگی

سبک زندگی هر فرد و جامعه‌ای متأثر از نوع باور‌ها و ارزش‌های حاکم بر آن فرد و جامعه اسـت. جهان‌بینی مادی و ارزش‌های لذت‌گرایانه و سودمحورانه طبیعتاً سبک زندگی خاصی را پدید می‌آورند. همان طور که جهان‌بینی الهی و ارزش‌های کمال‌گرایانه و سعادت‌محورانه سبک خاصی از زندگی را شکل می‌دهند. بنابراین دین در گام نخست با ارائه‌ی جهان‌بینی و ایدئولوژی ویژه‌ای زیربنای شکل‌دهی به زیست دین‌دارانه را می‌سازد. در مرحله‌ی بعد دین با ارائه‌ی آداب و دستورالعمل‌های خاصی برای همه‌ی ابعاد زندگی انسان در حقیقت به دنبال شکل‌دهی به نوع خاصی از زیست انسانی اسـت. دستورالعمل‌های اخلاقی و حقوقی و فقهی دین، در واقع به منظور ارائه‌ی الگویی از زیست دینی و خداپسندانه اسـت. دستورالعمل‌هایی که در حوزه‌ی پوشش، خوراک، آرایش، رفتار با خانواده، رفتار با همسایگان، رفتار با هم‌کیشان و غیر همکیشان و تعاملات و ارتباطات بین الادیانی و بین‌المذاهبی در دین مطرح شده اسـت همگی برای ساختن سبک زندگی دینی اسـت. (شریفی، 33-32)
کسی که تقرب به خدا و لقاءالله را هدف نهایی خود می‌بیند، همه‌ی شؤون زندگی خود، از نماز و عبادت تا کسب و کار، تحصیل، تفریح، معاشرت، بهداشت، خوراک، معماری، هنر، سخن گفتن، تولید، مصرف، آراستگی ظاهری و امثال آن را در مسیر این هدف قرار می‌دهد. یعنی به همه‌ی جزئیات زندگی خود صبغة الهی می‌بخشد. مسلمان نه فقط در مسجد که در خانه، بازار، کلاس درس، مدرسه، محل کار و خیابان نخست به رضای خدا می‌اندیشد. (شریفی، 34)

شاخصه‌ها و ویژگی‌های خانواده معنوی

هنگامی که از معنویت در خانواده و سبک زندگی سخن به میان می‌آید بدون شک باید از خانواده معنوی سخن به میان آورد. لذا باید به چیستی خانواده معنوی پرداخت. خانواده معنوی همیشه درصدد شناخت خود اسـت و به وجود انضمامی خود بیشتر توجه می‌کند تا وجود انتزاعی لذا بیش از آن که به دنبال این باشد که دیگران چگونه او را می‌شناسند یا تصور می‌کنند که دیگران چگونه او را می‌شناسد، جامع‌نگر بوده و دنیا را به همراه آخرت می‌نگرد و منافع اخروی را بر منافع دنیوی ترجیح می‌دهند. خانواده معنوی، آن‌گونه که واقعیت دارد، خود را می‌نمایاند و از ظاهر و باطن یکسانی برخوردار اسـت و از نفاق دوری می‌گزینند. خانواده معنوی، با شناخت حضوری و واقعی که از خود دارند همواره در حال سیر صعودی و تکاملی خویش اسـت. خانواده معنوی میان خود واقعی و حقیقی خویش و دارایی‌ها و ثروت و سرمایه‌های مادی و مالی خویش تمایز قایل اسـت. خانواده معنوی دائماً در حال مراقبه و محاسبه خود اسـت. خانواده معنوی آخرت‌گراست نه دنیاگرا لذا خانواده معنویت‌گرای دین‌دارانه به همه جهات حیات و هستی توجه دارد. لذا شاخص‌های زندگی معنوی از شاخص‌های زندگی‌ای که بر مبنای معنویت شکل نگرفته‌اند متمایز و متفاوت اسـت.

معنویت و تأمین سبک زندگی اسلامی

معنویت به زندگی انسان معنا می‌بخشد، معنویت انسان را به هدفی عالی می‌رساند و حلال مشکلات و برطرف کننده نارسایی‌ها در نظام خانواده و اجتماع اسـت. معنویت نقش به‌سزایی در کامیابی و سعادت یک زندگی خانوادگی دارد. ازدواج‌هایی که معنویت در آن اصل قرار می‌گیرد، از شیرینی و حلاوت بیشتری برخوردار خواهد بود. ایمان و معنویت، جاذبه و کشش نیرومند و قوی میان طرفین را به عزت و انسانیت سوق می‌دهد. (مبینی، 1)
در فضای معنوی طرفین خداوند را حاضر و ناظر بر اعمال، رفتار و گفتارشان می‌دانند، در صحبت‌هایشان صداقت دارند و رؤیاهایشان از زندگی آینده صادقانه بیان می‌شود، در صورت برخورد با مشکلات عمیق‌تر و منطقی‌تر برخورد می‌کنند، ارتباطات آن‌ها عمیق و صمیمی‌تر اسـت، در چنین فضایی همدلی بیشتری وجود دارد و سنت‌های غلط و تجملات از بین می‌رود و سیر پرورش شخصیت افراد به سمت تکامل اسـت و فضایل اخلاقی و انسانی در رأس قرار می‌گیرد. (مبینی، 1)
معنویت، محصول مواجهه جان آدمی با نشئه قدسی جهان و جهان قدسی اسـت. این مواجهه موجب پرورش جان آدمی، و برترین نیاز درونی او اسـت. به سخن دیگر، جهان سرشار از پدیده‌ها و حوادثی اسـت که خاصیت معنویت‌زایی دارند؛ همچنان که مملو از امور معنویت‌زدا و ایمان‌کُش اسـت. معنویت، اعتراض انسان معنوی به جهانِ غایب از خدا اسـت. روحِ معنویت‌گرا غیبت خدا را باور ندارد و همه جا را خانه او می‌بیند:
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق اسـت، چه مسجد چه کنشت
همه آنچه انسان را نیازمند دین و ایمان می‌کند، در معنویت نیز وجود دارد. در متون دینی و نصوص نخستین، کلمه یا اصطلاح ویژه‌ای که بتوان آن را به «معنویت» ترجمه کرد، وجود ندارد؛ اما مجموعه‌ای از کلیدواژه‌ها و کلمات مهم در متون مقدس دینی به چشم می‌خورد که مراد و مفاد آن‌ها دور از معنای معنویت نیست. «ایمان»، «پرهیزگاری»، «باوربندی»، «فضیلت‌گرایی» و «پای‌بندی به احکام و مناسک دینی»، روح و کالبد معنویت‌اند و تفکیک آن‌ها از هم ممکن نیست. یعنی نمی‌توان پرهیزگار یا باورمند نبود، اما دعوی معناگرایی داشت. (بابایی، 114)
اینکه معنویت چگونه در تأمین سبک زندگی اسلامی کمک می‌کند نظریات زیادی می‌تواند مطرح شود. اما شایع‌ترین تبیین‌ها به این شرح اسـت: معنویت موجب دادن هادی در تصمیم‌گیری‌ها و فشار‌ها می‌گردد، به داشتن پاسخ برای پرسش‌های بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک می‌کند، برای معتقدان خود حمایت اجتماعی در جنبه‌های انسانی و الهی تأمین می‌کند، مثبت‌نگری و خوش‌بینی ایجاد کرده، معنا و هدفداری در زندگی ایجاد می‌کند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود ایجاد می‌کند، توان‌مندی فردی را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرس‌ها و مشکلات را می‌افزاید. همه این‌ها که از پیامد دینداری و گرایش به زندگی معنوی اسـت.
لذا می‌توان گفت سبک زندگی معنویت بنیان حداقل در دو حوزه می‌تواند دخیل باشد؛
الف: حوزه باور و بینش معنوی و در نتیجه ایجاد یک گفتمان دینی به عنوان زبان مشترک؛ بینش معنوی بر سه پایه توحید، خردورزی و مسئولیت‌محوری استوار اسـت. این سه محور، مهم‌ترین ارکانِ بینش معنوی را تشکیل می‌دهند (www.rasanews.ir). لذا در خانواده‌ای که برمبنای معنویت شکل گرفته یا می‌گیرد، توحید، خردورزی و مسئولیت‌محوری نگرش و رفتار خانواده را از خود متأثر می‌سازد.
ب: سلوک معنوی؛ مجموع کنش‌هایی اسـت که انسان معنوی (خانوادهِ معنوی)، برای کسبِ تعالی به کار گرفته و در دو حوزه‌ی خلقیات و رفتار (عملی) تعقیب می‌کند. رفتار معنوی اگرچه با وجهه فردی، توصیه شده‌اند؛ اما خاصیت اصلی آن در تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی اسـت. هم‌چنان که مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند؛ «در بخش عملیِ، معنوی و فردی پرهیز از معاصی، خشت اول اسـت. بخش مهمی از معنویت در اسلام عبارت اسـت از اخلاق، دوری از گناه، دوری از تهمت، دوری از سوءظن، دوری از غیبت، دوری از بد دلی، دوری از جداسازی دل‌ها از یکدیگر. (1390/3/14)». و در جایی دیگر می‌فرمایند: هدفِ سلوک عملی دوری از منیت و خودبینی و غرور شیطانی اسـت. همه مفاسد عالم، ظلم‌ها، تبعیض‌ها ناشی از منیت انسان‌هاست. از این روست که غایت سیر معنوی و روحی انسان‌ها کنار گذاشتن این خصیصه منفی اسـت. (69/1/30) (www.rasanews.ir). ایشان در جایی دیگر به برخی از خلقیات معنوی اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: خلقیات مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامه‌ریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران، کرامت انسان، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی و قناعت، امانت، درستکاری، حق‌طلبی، زیبایی‌طلبی؛ یعنی به دنبال زیبایی بودن، زندگی را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگی را و هم باطن زندگی را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر، نفی مصرف‌زدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم. (83/9/11)
لذا سلوک معنوی در خانواده مبتنی بر معنویت به خلقیات و رفتار خانواده جهت می‌دهد. در سبک زندگی مبتنی بر ایمان به خداوند شریعت که مجموعه احکام و دستورات دین اسـت که شرط لازم دینداری اسـت، طریقت که راه رسیدن به خداست یعنی پس از ایمان زبانی از راه دل به خدا برسیم، طریقت شرط لازم و کافی ایمان به خداست و سوم هم عقل و نه عقل منفعت‌طلب بلکه عقل پایان بین، عقلی که ما را به قرب الهی نزدیک کند این سه در سبک زندگی انسان مؤمن تأثیر می‌گذارند و او را آماده رسیدن به حق و حقیقت می‌کنند. (www.jahadgar.com)

کارکردهای معنویت در سبک زندگی

معنویت دارای کارکردهای مهمی در سبک زندگی بویژه زندگی دین‌گرا و دین‌محور برعهده دارد. شاید ساده‌ترین مسیر نیز در تحلیل جایگاه معنویت و سبک زندگی، مشخص کردن این کارکرد‌ها اسـت. اگر کارکرد‌ها را اقدامات اساسی در نظر بگیریم. معنویت می‌تواند در سبک زندگی نقش‌های زیر را ایفا نماید.

1. کارکردهای اجتماعی معنویت

- برخورداری از احترام

منشأ احترام به هر چیزی را باید در نحوه ارتباط آن با خدا دانست. هر چیزی که انتساب آن به خدا قوی‌تر و نزدیک‌تر باشد از احترام بیش‌تری برخوردار اسـت. به عنوان نمونه انسان از آن جا ارزش و اعتبار و احترام فزون‌تری دارد که انتساب آن به خدا از دیگر آفریده‌ها بیشتر اسـت؛ زیرا انسان تنها موجودی اسـت که روح خدایی خاصی دارد و این امکان را به وی بخشیده اسـت تا از همه اسمای خدا برخوردار گردد و به همین سبب خلافت الهی را به عهده گیرد. در حقیقت احترام انسان‌ها، برخورداری ایشان از کرامت الهی اسـت که در آیه 70 سوره اسراء به آن اشاره کرده و فرموده اسـت: وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ (آقاخانی، 1392/11/29). لذا خانواده مبتنی بر معنویت دارای کرامت اسـت و دیگران به ایشان احترام گذارده و ایشان را تکریم می‌نمایند.

- قابل اعتماد بودن

بزرگترین توانایی، قابل اعتماد بودن اسـت که می‌تواند از طریق معنویت دینی حاصل شود. معنویت دینی به طور طبیعی جلب اعتماد دیگران (اعم از اعضای خانواده، بستگان و...) را به دنبال دارد. قابل اعتماد بودن عبارت اسـت از: عدم تضعیف پذیرش، جبرا متقابل، پشتیبانی و تقویت رابطه. بنابراین تعریف، ما در عین حال که به دیگران اعتماد می‌کنیم خود نیز باید فردی قابل اعتماد باشیم. چرا که اعتماد، از مورد اعتماد بودن بر می‌خیزد، اگر شما فردی قابل اعتماد باشید اما طرف مقابل‌تان فاقد این ویژگی باشد، به راحتی آن رابطه اعتمادآمیز از بین می‌رود. در نتیجه به طور کلی می‌توان گفت که اعتماد یعنی اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمینان از این که او نیز شما را دوست دارد. اعتماد شامل دستیابی به شناختی معمول و معقول درباره افراد، و هم چنین تعیین حد و مرزهای مشخص برای برقراری و حفظ روابط موفقیت‌آمیز اسـت که پیامد طبیعی معنویت دینی اسـت.

- مصونیت از آسیب‌های اجتماعی

تقویت ایمان و معنویت مهم‌ترین راهبرد در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی خانواده اسـت. توجه به آسیب‌های اجتماعی امری اجتناب‌ناپذیر اسـت. اگرچه آسیب‌های اجتماعی می‌تواند بسیار گسترده باشد لیکن می‌توان با توسل به معنویت دینی دامنه آن را تا حد بسیار زیادی کاهش داد.

2. کارکردهای فردی معنویت

- ایجاد الگوی گفتمان (گفتمان‌سازی)

داستان معروف «نزاع چهار نفر بر سر خرید انگور» را هم شنیده‌اند، غرض از این داستان این اسـت که معنویت چنین نقشی دارد. زبان معنویت، زبان مشترکی اسـت که همه انسان‌ها با وجود آراء و عقاید مختلف بر سر آن اتفاق نظر دارند.
بزرگترین مشکل زوج‌های جوانی که در آستانه ازدواج قرار دارند، یا خانواده‌هایی که در معرض فروپاشی قرار دارند، از «نداشتن زبان مشترک» سرچشمه می‌گیرد. چیزی که گاهی در یکی دو سال اول زندگی، ازدواج را به کام زوج‌های جوان تلخ می‌کند یا موجب جدایی والدین از یکدیگر می‌شود. چرا خانواده‌ها زبان مشترک ندارند؟ چطور به زبان مشترک برسیم؟ چه چیزی می‌تواند به عنوان زبان مشترک خانواده نقش ایفا کند؟ و ده‌ها سؤال دیگر که ما در این مقاله قصد پرداختن به تک تک آن‌ها را نداریم فقط به این اندازه به آن اشاره می‌کنیم که معنویت می‌تواند مبنایی برای ایجاد یک زبان مشترک در زندگی قرار گیرد.

- تفاهم

تفاهم عبارت اسـت از: همدیگر را فهمیدن و علت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه‌ها و باور‌ها و رفتارهای شخصی‌اش حق دادن. در زندگی برای رسیدن به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج، زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آن‌ها تفاهم هرچه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. زن و مرد باید به غم تفاوت‌های فردی خود (که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان اسـت) یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه‌ها را بشناسند و در عین تلاش برای خودسازی و تکامل، یکدیگر را همان‌گونه که هستند بپذیرند. (علوی، 9)
زن و مرد، یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می‌گذرانند. پس تحت تأثیر عقاید و افکار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدون تردید، مرد یا زن معتقد و دیندار و پایبند به اخلاق (و معنویت)، نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و پیشرفت تشویق می‌کند، بلکه می‌تواند فضای خانواده را به محیطی امن، با نشاط و دور از گناه یا درگیری و تنش، تبدیل کند. (علوی، 9) لذا معنویت مبنایی منطقی و زمینه‌ساز در ایجاد تفاهم در زندگی محسوب می‌شود.

- قرنطینه‌سازی محیط خانه و خانواده از گناه

بالاترین هنر اعضای یک خانه، حفظ محیط خانه و اعضای خانواده از حرام الهی اسـت تا همیشه و در همه حال ارتباط خانواده و اعضای آن با عالم ملکوت برقرار باشد. و این هنری اسـت که در سایه معنویت می‌تواند ایجاد شود.

- متصف شدن به صفات اخلاقی به جای رذایل

معنویت نفس خانواده را از قید و بند و سلطه‌ی دیگران آزاد می‌کند چرا که آنچه که مانع حرکت و پیشرفت بشریت شده و او را از ترقی و تکامل باز داشته اسـت تسلیم در برابر استبداد می‌باشد اسلام این نوع اسارت و بندگی را الغا نمود و انسان را از سیطره زور نجات داده اسـت.
خداوند متعال می‌فرمایند؛ «قُل لاَأَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلَّا مَا شَاءَ اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»، «بگو من مالک سود و زیانی برای خود نیستم مگر آن مقداری که خدا بخواهد و اگر غیب می‌دانستم منافع فراوانی نصیب خود می‌کردم و اصلاً شر و بلا به من می‌رسید من کسی جز بیم دهنده و مژده دهنده‌ی مؤمنان نمی‌باشم». (اعراف: 188)
معنویت موجب می‌شود افراد خانواده به جای عیب‌جویی، دنبال حُسن‌های دیگران می‌روند و دیگران را تخریب نمی‌کنند. درباره‌ی دیگران نه گمان بد می‌زنند و نه تجسس می‌کنند. خداوند در قرآن می‌فرمایند؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان‌ها گناه اسـت؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان اسـت!» (حجرات: 12)
از سایر این کارکرد‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
- بهبود روابط زوجین و اعضای خانواده
- اصل خدامحوری و عبادت خانوادگی
- اصل ایثار و انفاق خانوادگی
- و...

3. کارکردهای روانی معنویت

- معنایابی زندگی

هر فرد می‌بایست معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد. هیچ معنای انتزاعی که انسان عمری را صرف یافتنش نماید وجود ندارد، بلکه هر یک از ما دارای وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی اسـت که می‌بایست بدان تحقق بخشد. (رجب‌نژاد، 2) زمانی که جهان‌بینی افراد مشخص شود برای رسیدن به هدف ابزاری لازم اسـت و ابزار آن معنویت دینی اسـت. معنویت به زندگی معنا می‌دهد و موجب آرامش روانی خانواده و در نتیجه سبک زندگی اسلامی می‌شود.
والتر تی استیس می‌گوید: «آشفتگی و سرگردانی انسان در جهان مدرن، ناشی از فقدان ایمان او و دست برداشتن از خدا و دین اسـت. بنجامین فرانکل در این زمینه می‌نویسد: اقوام و ملل وحشی و نیمه وحشی، خیلی بیشتر از مردم متمدن، شادکام و با نشاط بودند و افراد آن‌ها، خیلی بیشتر از افراد ملل از این مائده آسمانی بهره می‌بردند. (رجب‌نژاد، 2)

- امنیت روانی و کاهش فشار روانی

معنویت می‌تواند موجب تحلیل و تقلیل فشار روانی در خانواده شود و سبک زندگی آرامش‌بخشی را ترسیم نماید. مبانی و مصادیق مختلفی در آیات و روایات وجود دارد که فرد و خانواده معنویت‌گرا با استناد به آن می‌توانند زندگی آرام‌بخشی را برای خود ترسیم نمایند که برای نمونه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
خداوند کریم می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِن مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَی‌ءٍ عَلِیمٌ؛ هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت می‌کند؛ و خدا به هر چیز داناست!» (تغابن: 11).
با این زمینه‌هاست که مؤمن (خانواده معنوی) در برابر مصیبت اظهار می‌دارد: «إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» (بقره: 156) و می‌داند هر کجا که باشد خداوند با اوست (حدید: 4) و از رگ گردن آدمی به او نزدیک‌تر اسـت (ق: 16).
همچنین درست اسـت که آدمی اختیار دارد، ولی مشیت الهی بر جهان حاکم اسـت «قُل لَن یُصِیبَنَا إِلَّا مَاکَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه، 51). پس مؤمنان باید به جای اضطراب و فشار روانی، به خداوند توکل کنند و بدانند تصمیم‌های بشری تا به تقدیر الهی نرسد عملی نخواهد شد «وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَیْ‌ءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ...» (کهف، 24-23)
لذا در خانواده‌ای که معنویت بر آن حاکم اسـت اعضای خانواده در می‌یابند که:
1- گرچه زندگی نوعی میدان مسابقه اسـت، ولی به جز علل عادی، راه‌های دیگری نیز ممکن اسـت برای انسان گشوده شود.
2- هر انسان خود را در محضر خدا می‌بیند و می‌داند که «عالم محضر خداست و نباید در محضر خدا معصیت نماید»، پس خود را کنترل می‌کند.
3- در مقابل بلا‌ها صبور بوده، احساس شکست نخواهد کرد.
4- انسان می‌فهمد که نقشه‌های وی صددرصد پیاده نخواهد شد و در موقع شکست احساس اضطراب و ناآرامی نمی‌کند، لذا خود را مکلف به وظیفه می‌بیند نه رسیدن به نتیجه، (حسینی کوهساری، 208-207)
5- از طریق ایجاد توکل نوعی سرپرستی خداوند را در زندگی خویش حاکم نموده، شکست را احساس نخواهد نمود «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» (توبه: 52).

- آرامش خاطر در زندگی

اطمینان قلبی و آرامش روحی محصول معنویت دینی و الهی اسـت. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آن کسانی که ایمان می‌آورند و دل‌هایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می‌کند. بدرستی که دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرند» (رعد: 28).
«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ؛ خداست که به دل‌های مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده اسـت تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند.» (فتح: 4).
اگر دل و روح، سکون و آرامش پیدا کند انسان خنکی آسایش را در خود احساس و لذت و شیرینی ایمان و یقین را با جان خود می‌چشد با شجاعت و شهامت تمام در مقابل سختی‌ها و مشکلات طاقت‌فرسا، مقاومت و ایستادگی می‌نماید. و می‌داند که خدا قادر اسـت هر نوع مشکل و گره سخت و پیچیده‌ای را بگشاید بنابراین بی‌تابی نکرده و به هیچ‌وجه یأس و ناامیدی به خود را نمی‌دهد. (بختیاری، 4)
و در جایی دیگر می‌فرماید: «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ خداوند متولی وعده‌دار امور کسانی اسـت که ایمان آورده‌اند ایشان را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون می‌آورد و کسانی که کفر ورزیده‌اند طاغوت سرپرست ایشان اسـت آنان را از نور بیرون آورده و به سوی تاریکی‌ها می‌کشانند اینان اهل آتش‌اند و در آنجا جاودانه می‌مانند». (بقره: 257)

- خوش‌بینی نسبت به زندگی

خوش‌بینی نسبت به اعضای خانواده، فرزندان و مردم یکی از ارزش‌های بزرگ انسانی اسـت که حس انسان‌دوستی را در نهاد آدمی شکوفا می‌کند و انسان را همواره نسبت به یکدیگر مهربان می‌سازد. پژوهش‌ها نشان داده منشاء تمام بیماری‌های روحی و ناراحتی‌های فکری بدبینی اسـت. اگر همه اشیا را خوب بنگرد و با دیده توحیدی نگاه کند به دشمنانش نیز در موقع غلبه گذشت خواهد کرد. حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر وقت بر دشمن غلبه کردی به شکرانه این پیروزی او را عفو کن.
در نتیجه انسان خوش‌بین و خوشبخت در شادی و خوشحالی نزدیکان خویش را شریک می‌کند و هیچ‌گاه غم و اندوه و غصه را به خود راه نمی‌دهد نعمت حیات و زندگانی که خالق هستی‌بخش آن را به ما بخشوده اسـت با نیکی و زیبایی توأم اسـت. معنویت مانعی اسـت جدی در مقابل وارد شدن هرگونه فشار و انقباض در روان آدمی. (آرمان امروز، شماره 238، 11)

- روشن‌دلی نسبت به زندگی

معنویت در زندگی موجب می‌شود بدبینی در آن رسوخ نکند و اعضای خانواده همیشه نسبت وضعیت حال و آینده روشن‌دل باشد و این تصور را داشته باشند که آینده بسیار خوب خواهد بود. یکی از آثار مهم معنویت و ایمان، تولید بهجت، سرور و انبساط در روان آدمی اسـت. معنویت و ایمان در انسان حالتی را به وجود می‌آورد که از جهان احساس لذت و سرور می‌کند. بهجت و انبساط، آثار و نشانه‌هایی دارد که از جمله حالت روشن‌دلی اسـت. انسان همین که به حکم معنویت و ایمان دینی جهان را به نور حق و حقیقت روشن دید، همین روشن‌بینی، فضای روح او را روشن می‌کند و در حکم چراغی می‌شود که در درونش روشن شده باشد. برخلاف یک فرد بی‌ایمان که جهان در نظرش پوچ و تاریک اسـت، به همین سبب خانه دل خودش هم در این تاریک‌خانه که خود فرض کرده اسـت. (آرمان امروز، شماره 238، 11)

- امیدواری نسبت به زندگی

امید و رجا، حالت انتظار رسیدن به خیر و خوبی و رسیدن به نتیجه خوب تلاش‌های روزمره و نتیجه معنویت اسـت. قرآن در وصف مؤمنان می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آن‌ها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان اسـت» (بقرة: 218)

- احساس لذت معنوی نسبت به زندگی

خانواده مبتنی بر معنویت دینی، لذتی پایدار دارد، از یک شور و شعف باطنی برخوردار اسـت. خانواده مبتنی بر معنویت دینی با عبادتش و در هنگام ارتباط با خدا غرق در لذت می‌شود، گویی با حقیقت مرتبط شده که او را از همه امور دیگر منصرف نموده اسـت، حاضر نیست لحظه‌های از آن حالت را با ساعت‌ها و روز‌ها معامله کند. امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرماید: خدایا چه کسی اسـت که شیرینی محبت تو را چشیده باشد اما چیز دیگری را جانشین آن کند؟ و چه کسی اسـت که با تو مأنوس شده اما رو به سوی دیگری کند؟ (آرمان امروز، شماره 238، 11)

نتیجه‌گیری

بسیاری از اندیشمندان و صاحب‌نظران معتقدند جهان امروز در بحران معنویت به سر می‌برد این بحران خلاقی و معنوی سبب شده که بشر معیارهایی برای خوبی و بدی نداشته باشد. این مشکل امروزه گریبان تمامی ملل را گرفته اسـت و سبک زندگی خانواده‌ها را در معرض تهدید قرار داده اسـت. به نحوی که روابط اعضای خانواده سست و متزلزل اسـت و از صفا و صمیمیت و در همه آرامش و سکون واقعی خبری نیست، اعضای خانواده در کنار یکدیگرند ولی همچون بیگانگانند، اعضای خانواده مهر و عطوفت لازم را از خانواده‌ها بدست نمی‌آورند و در نتیجه اغلب زودرنج و زودشکن و بی‌عاطفه‌اند. بزهکاری رو به افزایش و تزاید اسـت. میزان ازدواج کاهش پیدا کرده اسـت و... لذا در هیچ عصر و دوره‌ای سبک زندگی تا این اندازه در رابطه با خانواده دچار سقوط و انحطاط نشده و در هیچ عصری خلاء معنویت در زندگی احساس نمی‌شود. معنویت ضمن آنکه به سبک زندگی معنا، روح و هدف می‌بخشد سبک زندگی را در مسیری از کمال قرار می‌دهد زندگی که منطبق با معنویت اسـت، مسیر زندگی و هدف آن مشخص بوده و در این مسیر، بن بست و آخر خطی وجود ندارد این امر یک حرکت خود آگاه و اختیاری را در رودخانه‌ی پرتلاطم زندگی مادی بوجود می‌آورد به گونه‌ای که هدایت الهی را شامل حال انسان امروزی می‌کند. معنویت، سبک زندگی را در پندار، گفتار و رفتار متعادل می‌کند و مبنایی برای گفتمان‌سازی خانواده، آرامش خاطر خانواده، خوش‌بینی خانواده نسبت به زندگی، روشن‌دلی نسبت به زندگی، امیدواری نسبت به زندگی، بهبود روابط زوجین و اعضای خانواده، کاهش ناراحتی‌ها، خدامحوری، ایثار و انفاق خانوادگی، پاک نگه‌داری محیط خانه و خانواده از گناه، متصف شدن به صفات اخلاقی به جای رذایل، تحلیل فشار روانی در خانواده و تفاهم در خانواده و... می‌شود.
این‌که معنویت چگونه در تأمین سبک زندگی اسلامی کمک می‌کند نظریات زیادی می‌تواند مطرح شود. اما شایع‌ترین تبیین‌ها به این شرح اسـت: معنویت موجب دادن هادی در تصمیم‌گیری‌ها و فشار‌ها می‌گردد، به داشتن پاسخ برای پرسش‌های بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک می‌کند، برای معتقدان خود حمایت اجتماعی در جنبه‌های انسانی و الهی تأمین می‌کند، مثبت‌نگری و خوش‌بینی ایجاد کرده، معنا و هدفداری در زندگی ایجاد می‌کند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود ایجاد می‌کند، توانمندی فردی را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرس‌ها و مشکلات را می‌افزاید. همه این‌ها که از پیامد دینداری و گرایش به زندگی معنوی اسـت.
لذا می‌توان گفت سبک زندگی معنویت بنیان حداقل در دو حوزه می‌توان دخیل باشد؛ الف: حوزه باور و بینش معنوی و در نتیجه ایجاد یک گفتمان دینی به عنوان زبان مشترک؛ ب: سلوک معنوی، که دو حوزه‌ی خلقیات و رفتار (عملی) تعقیب می‌کند و خاصیت اصلی آن در تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی اسـت.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیأت علمی آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی.

منابع تحقیق :
قرآن کریم
آرمان امروز، رمزی رای خوشبین بودن در زندگی، دوشنبه 1392/10/30، ش 238
آقاخانی، خلیل، «هنجارشناسی احترام در آموزه‌های قرآن»، کیهان، (1392/11/29)
بابایی، رضا، آسیب‌شناسی معنویت، ش 16، تابستان 1387.
بختیاری، آمنه، «گذری به منابع اسلامی»، معنویت در خانواده، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1385.
خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سیدعلی (آذر 1383)؛ 1383/09/11؛ (گفتارهای مقام معظم رهبری از نرم افزار حدیث ولایت که توسط مؤسسه انقلاب اسلامی تولید شده، با ذکر تاریخ سخنرانی‌ها اخذ شده اسـت)
خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سیدعلی (خرداد 1390)؛ 14 /3 /1390؛ (گفتارهای مقام معظم رهبری از نرم‌افزار حدیث ولایت که توسط مؤسسه انقلاب اسلامی تولید شده، با ذکر تاریخ سخنرانی‌ها اخذ شده اسـت)
خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سیدعلی (خرداد 1369)؛ 30 /1 /1369؛ (گفتارهای مقام معظم رهبری از نرم‌افزار حدیث ولایت که توسط مؤسسه انقلاب اسلامی تولید شده، با ذکر تاریخ سخنرانی‌ها اخذ شده اسـت)
خوشنویس، ناهید، «رسانه و سبک زندگی»، ماهنامه روابط عمومی، ش 73، مهر 1389، تهران، انجمن روابط عمومی ایران، 1389.
دانش، حسین، روان‌شناسی معنوی، ترجمه: نورالدین رحمانیان، تهران، نسل نواندیش، 1380.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه لغت‌نامه دهخدا، 1388
رجب‌نژاد، محمدرضا، «سبک زندگی و ضرورت آموزش شیوه زندگی»، مجله سبک زندگی اسلامی با محوریت سلامت، سال اول، ش 2، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخی پزشکی، طب اسلامی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی تهران، 1391.
شریفی، احمدحسین، اخلاق و سبک زندگی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1391.
عابدی جعفری، حسن و رستگار، عباسعلی، «ظهور معنویت در سازمان‌ها؛ مفاهیم، تعاریف، پیش‌فرض‌ها، مدل مفهومی»، فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال دوم، ش 5، 1386.
عزیزی، فریدون، «جایگاه، تعریف و دشواری‌های پایه‌ریزی مفهوم سلامت معنوی در جامعه ایرانی اسلامی»، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال چهارم، ش 14، زمستان 1389.
علوی، ریحانه، «زمینه‌ها و روش‌های تفاهم در زندگی مشترک»، مجله حدیث زندگی، ش 33، 1385.
غباری بناب و دیگران، «هوش معنوی»، فصلنامه علمی - پژوهشی اندیشه‌ی نوین دینی، سال سوم، ش 10، پاییز 1386.
فونتانا، دیوید، روان‌شناسی،ت دین و معنویت، ترجمه الف ساوار، قم، نشر ادیان، 1385.
گیبینز، جان آربوریمر، سیاست پست مدرنیته، ترجمه منصور انصاری، تهران، نشر گام نو، 1381.
گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص (جامعه و هویت شخصی در عصر جدید)، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، 1382.
مبینی، مهدی، «ماه رمضان و کاهش آسیب‌های اجتماعی»، مجله طوبی، ویژه ماه مبارک رمضان، شهریور 1388.
ملکیان، مصطفی، «معنویت و محبت چکیده همه ادیان اسـت»، روزنامه آفتاب یزد، 1379.
موسوی، سید اسماعیل، «اعجاز معنویات»، پگاه حوزه، هفدهم خرداد 1382، ش 95.
مهدوی کنی، سعید، دین و سبک زندگی، تهران، دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، 1387.
نارویی نصرت، رحیم، «دین و معنویت، نگاهی دینی و روان‌شناختی»، مبانی نظری مقیاس‌های دینی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384.
نوایی، علی اکبر، «بازگشت به معنویت و اخلاق»، فصلنامه پژوهش‌های اجتماعی اسلامی، ش 55، آذر و دی 1384.
وست، ویلیام، روان درمانی و معنویت، ترجمه: شهریار شهیدی و سلطان علی شیرافکن، تهران، انتشارات رشد، 1383.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

محمد رضا انواری بخش اول نقش رسانه در تبیین هویت دینیمحمد رضا انواری بخش اول نقش رسانه در تبیین هویت دینیپژوهش های معنوی معنویت گرایی جدیدسبک زندگی و …حیات طیبه، سبک زندگی قرآنی سبک زندگی صحیح در قرآن بر‌اساس توحید‌مداری است یک زندگی همایش های دینی و مذهبی همایش ها ، کنفرانس ها و …کنفرانس های دینی و مذهبی سال کنفرانس های دینی و مذهبی سال های گذشته اطلاع رسانی رزومه علمی دکتر حسین علی احمدی جشفقانی دانشگاه علم و دانشگاه علم و صنعت ایران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعنقش دین در زندگی انسان سایت پژوهه پژوهشکده …نقشدیندرزندگیانسانپیامبرى و پیشوایى انسان به طور فطرى عاشق کمال مطلق است و خداوند از نوع انسان پیمانى همایش های حقوق و امنیت همایش ها ، کنفرانس ها و …دومین همایش ملی جامعه بینا، شهروند نابینا، با محوریت تشکل های مدنی و کیفیت زندگی جشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر آرشیو مستند و سخنرانی مذهبی، سیاسی و اجتماعی با …آرشیو مستند و سخنرانی مذهبی، سیاسی و اجتماعی با لینک مستقیم دانلودشاخصه های سبک زندگی اسلامی و غربی کدام است؟شاید مهمترین و راهبردی ترین فراز و بخش سفر رهبر انقلاب اسلامی به استان خراسان شمالی


ادامه مطلب ...