جام جم سرا: این مساله باعث حضور نیافتن آنها در محیطهای اجتماعی زنانه مانند باشگاههای ورزشی و مهمانیها میشود. آماری از ریزش موی زنان ایرانی موجود نیست، ولی به طور مثال میتوان به کشور 53 میلیون نفری انگلیس اشاره کرد که حدود هشت میلیون زن در این کشور از ریزش مو رنج میبرند.
ریزش مو نوعی بیماری پوستی به شمار میرود که در نواحیای از پوست که مو روی آن رشد میکند، رخ میدهد. ریزش مو در زنان بیشتر بهصورت موضعی بوده و معمولا به شکلی که در مردان وجود دارد، دیده نمیشود. در واقع ریزش موی منطقهای بر اثر انواع مشکلات داخلی یا خارجی بدن اتفاق میافتد، ولی در اکثر مواقع، مو در چنین مناطقی دوباره رشد میکند.
ریزش موی منطقهای به عنوان اختلال خودایمنی، با بسیاری از بیماریها از قبیل تیروئید، لک و پیس، لوپوس، التهاب روماتیسمی مفاصل و زخم روده در ارتباط است. محققان معتقدند مهمترین عامل بروز این بیماری، وراثت است. معمولا موها در چرخههای متوالی رشد میکنند و در فواصلی از سال رشد آنها متوقف میشود. بروز هرگونه مشکلی در خلال این چرخه رشد مانند مصرف برخی داروها، بیماری، عفونت یا مواد شیمیایی میتواند مرحله رشد موها را دچار اختلال کند و حتی باعث ریزش مو شود. مردان بیشتر به این بیماری مبتلا میشوند، ولی زنان نیز در معرض ابتلا به ریزش مو قرار دارند و به طور کلی، افراد در هر سنی ممکن است به این بیماری مبتلا شوند.
انواع ریزش مو
معمولا الگوهای ریزش مو در افراد مختلف با توجه به علت ایجاد این عارضه متفاوت است. موها به چند شکل دچار ریزش میشود:
در نوع اول، ریزش موی نقطهای رخ میدهد که معمولا ریزشها به صورت دایرهای در ناحیه سر و پوست سر ایجاد میشود.
در نوع دوم، تنگ شدن تدریجی بالای سر است که معمولترین ریزش مو به شمار میرود. این مدل از جلوی سر شروع و به قسمت پشت سر ادامه مییابد.
در نوع سوم، فرد به طور ناگهانی دچار ریزش مو میشود. موقعیتهای روحی و جسمی شدید موجب سست شدن ریشه موها میشود و ناگهان ریزش رخ میدهد.
در نوع چهارم، ریزش مو عمومیت بیشتری دارد و افراد به دنبال برخی درمانهای پزشکی مانند شیمیدرمانی، دچار ریزش موی عمومی بدن میشوند و پس از پایان دوره درمان، موها بار دیگر شروع به رشد میکنند.
معمولا زنان بین 30 تا 60 سال در معرض ابتلا به ریزش مو هستند. زنانی که از درمانهای هورمونی، مانند استفاده از استروژن یا درمانهای پروژسترون که جزو روشهای پیشگیری از بارداری به شمار میرود، استفاده میکنند و نیز زنان باردار بیش از دیگران در معرض ابتلا به ریزش مو قرار دارند.
چه کنیم موها دوباره رشد کند؟
بسیاری از زنان مبتلا به ریزش مو سعی میکنند این بیماری را از دیگران مخفی کنند، ولی باید گفت بهتر است هرچه زودتر برای این مشکل به پزشک مراجعه کنند، راهحلهای درمانی با موفقیت بیشتری بیماری را مهار میکنند. حدود 5 درصد از زنان زیر 30 سال و 60 درصد از زنان بالای 70 سال به نوعی با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند.
پزشک با توجه به نوع ریزش مو، درمان موثر را تجویز میکند. در روشهای درمانی، داروی میدوکسیل 2 درصد، تنها داروی تائید شده سازمان غذا و داروی آمریکا برای مقابله با ریزش موی زنان به شمار میرود.
این دارو برای کاهش فشار خون بالا در مبتلایان به کار میرود، ولی مطالعات نشان داده میتواند رشد موها را هم تسریع کند و در درمان ریزش مو مؤثر باشد. نوع 5 درصد این دارو در درمان ریزش موی مردانه به کار میرود، اما چنانچه این روش را انتخاب کردهاید، باید کمی صبور باشید و نتایج اولیه مصرف دارو پس از گذشت سه تا چهار ماه ظاهر میشود. حدود 25 درصد زنانی که از این دارو استفاده میکنند، موهایشان در نقاطی که دچار ریزش شده، بار دیگر شروع به رشد میکنند.
از سوی دیگر، پزشکان از مکملهای فریتین نیز برای درمان ریزش مو استفاده میکنند. این ماده، پروتئینی است که مقدار ذخایر آهن بدن را نشان میدهد. بررسیها حاکی از آن است که زنان مبتلا به ریزش مو به کمبود ذخایر آهن مبتلا هستند و در نتیجه مصرف مکملهای آهن ممکن است تأثیرگذار باشد.
برخی پزشکان استفاده از بعضی شانههای لیزری را توصیه میکنند که روش نوینی برای درمان ریزش مو بهشمار میرود. تحقیقات نشان میدهد امواج فروسرخ بهکار رفته در این شانهها باعث افزایش گردش خون در پوست سر و در نتیجه تحریک فولیکولها و سلولهای مو و افزایش سرعت رشد موها میشود.
این درمان منحصر به مردان است، ولی برخی زنان نیز از آن استفاده میکنند. البته باید توجه داشت که اثرات مؤثر درمانی این قبیل شانههای لیزری هرگز به اندازه داروی میدوکسیل نخواهد بود.
تزریقها و کرمهای استروئیدی، لوسیونها و شامپوها سالهاست که به عنوان درمان ریزش مو به کار میرود. در برخی اختلالات مزمن، درمانهای انفرادی مؤثر نیست و ترکیبی از درمانهای مختلف باید انجام شود، ولی در مجموع، در بسیاری از موارد، کاهش استرسهای روحی - روانی به بهبود وضع بیماران کمک میکند.
به خاطر داشته باشید که هرگز درمان قطعی برای ریزش مو وجود ندارد، بنابراین هرگز فریب تبلیغات پرزرق و برقی را نخورید که ادعا میکنند با روشهای مختلف میتوانند صددرصد ریزش موی شما را درمان کنند.
استفاده از داروهای ضدآندروژن در زنانی که سالهاست به ریزش مو مبتلا هستند، ممکن است در پیشگیری از تشدید این بیماری موثر باشد و از سوی دیگر با تحریک فولیکولهای مو، رشد دوباره آنها را موجب شود، ضمن اینکه تامین ویتامینها و مواد معدنی موردنیاز بدن نیز در بهبود این مشکل بیتاثیر نیست.
قرصها و کرمهای استروژن و پروژسترون در درمان ریزش موهای زنانهای که ناشی از هورمون آندروژن است، موثر هستند. این قبیل درمانها در دوران یائسگی یا زمانی که به دلایل مختلف میزان هورمونهای استروژن و پروژسترون در بدن بیماران کاهش مییابد، به کار میرود. (ضمیمه سیب)
مترجم: ندا اظهری
منابع: MedicineNet، NHS، WebMD
جام جم سرا: دوره نوجوانی دوره استقلال طلبی و کسب هویت است. بعضی از نوجوانها برای پاسخ دادن به این دو نیاز، رفتارهای نامناسبی انجام میدهند. یکی از راههایی که میتواند به استقلال نوجوان کمک کند، دادن پول توجیبی به اوست. پولی که دست یک نوجوان است، چگونگی دریافت آن و روش نگرش او به آن پول، نه تنها بر توجه بیشتر او به چیزی که میتواند با آن پول بخرد یا پس انداز کند، تاثیر میگذارد که بر میزان اعتماد به نفس و مدیریت مسائل مالی او هم تاثیر گذار خواهد بود.
چرا بعضی نوجوانان از جیب پدرشان پول برمیدارند؟
متاسفانه بعضی والدین به پرداخت پول توجیبی به فرزندشان توجه ندارند و نمیدانند که محرومیت بچهها از پول توجیبی سبب میشود تا نوجوان مجبور شود که خودش به این نیاز پاسخ دهد و متاسفانه تنها راهی که به ذهن نوجوان میرسد، برداشتن پول از جیب والدین است. اگر والدین به طور مثال، ابتدای هر ماه مبلغ مورد توافق را به عنوان پول توجیبی به فرزندشان بدهند، دیگر پولی در خانه کم و گم نخواهد شد.
با درخواست پولی بیشتر از پول توجیبی چه کنیم؟
والدین باید توجه داشته باشند که اگر نوجوانشان میخواهد پولی را برای خریدن چیزی خرج کند که مبلغش بیشتر از مقدار پول توجیبی اوست، نباید بدون دلیل پول اضافه تری به او بدهند. در چنین موقعیتهایی بهتر است پدر و مادرها، فرزندشان را مجبور کنند تا منتظر زمانی شود که پول کافی برای خرید آن کالا را با پس انداز کردن به دست بیاورد. نوجوان در چنین وضعیتی میتواند هیجان خرید چیزی که خودش پولش را جمع کرده، تجربه کند و اگر آن وسیله را خراب کرد، پشیمانی را بهتر احساس کند.
پول توجیبی زیاد بهتر است یا کم؟
تجربه نشان داده است فرزندانی که در خانوادهای مرفه هستند و پول توجیبی بسیار زیادی دریافت میکنند، بیشتر به اسراف و ولخرجی روی میآورند چرا که میزان پولی که به آنها داده میشود بیشتر از نیاز آنان است. البته همان طور که گفته شد پرداخت پول توجیبی کم نیز باعث انجام رفتارهای اشتباه در نوجوان؛ مانند برداشتن پول بدون اجازه از جیب والدین میشود. ولی اگر مبلغ پول توجیبی اندازه باشد، فرزندان تدبیر چگونه درست خرج کردن آن را به کمک والدینشان میآموزند. اگر خانوادهای میببیند که فرزندش پولی را که از آنها میگیرد در راه درستی خرج میکند، باید او را تشویق کند و از او بخواهد که به تدریج به فکر پذیرفتن بخشی از مسئولیتهای زندگی هم باشد تا پس از فراغت از تحصیل، به دنبال منبع درآمدی برود. خانواده باید به فرزند خود این نکته را هم بیاموزند که کم کم باید به استقلال مالی برسد و حتی اگر خانواده توان مالی خوبی داشته باشد، تا سن خاصی میتواند از او حمایت مالی کند.
نکاتی برای آموزش مدیریت بهتر پول توجیبی
مهارت مدیریت امور اقتصادی را باید به نوجوانان آموزش داد. در ادامه به چند نمونه از راهکارهایی که به تقویت این مهارت کمک میکند، اشاره میشود:
*سعی کنید از همان سنین خردسالی میزانی معین از پول را در قالب یک مدت زمانبندی مشخص در اختیار فرزندتان قرار دهید. این میزان باید ثابت باشد و در ابتدای کار در زمانهایی با فاصله کوتاه به کودک داده شود به عنوان مثال هر سه روز یا در انتهای هر هفته.
* به قوانین مالی تعیین شده، پایبند باشید تا نوجوانتان در صورت ولخرجی و رعایت نکردن محدودیتها با شرایط نامطلوب مالی مواجه شود و از عواقب رفتارش نکات جدیدی را بیاموزد. البته اگر مشکلات مالی نوجوانتان به بحران تبدیل شد بهتر است تسهیلاتی را برای او در نظر بگیرید تا آسیب نبیند.
*در ابتدای کار تاکید زیادی بر پس انداز نداشته باشید بلکه تاکید بر رساندن پول به سررسید بعدی پرداخت پول توجیبی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
*پس انداز کردن او را هدفمند کنید مثلاً در صورتی که به خرید وسیلهای تمایل دارد به او پیشنهاد دهید که اگر بخشی از هزینههای آن کالا را خودش پس انداز کند بقیه قیمت آن را شما پرداخت خواهید کرد. (دکتر هادی صدری- روانشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: اگر وسواس دارید، احتمالا میدانید که افکار و رفتارهای وسواسی شما غیر منطقی است، با این حال، احساس میکنید نمیتوانید در برابر آنها مقاومت کنید. یکی از دلایل اینکه افراد وسواسی نمیتوانند دست از رفتارهای اشتباهشان بردارند، توهمات ترغیب کننده آنها به انجام رفتارهای وسواسی است. در ادامه ۴ گام برای رفع این مشکل مطرح شده است.
رهایی از افکار تشویق کننده به وسواس
به خودتان برچسب جدید بزنید:
قبول کنید که رفتارهای آزاردهنده نتیجه افکار وسواسی است؛ برای مثال به جای اینکه مدام دستهایتان را بشویید به خودتان بگویید که من احساس نمیکنم که دستهایم کثیف باشد، من وسواس دارم که دستهایم کثیف است یا من احساس نمیکنم که هر دقیقه به شستن دستهایم نیاز است.
برای خودتان استدلال جدید بیاورید:
متوجه باشید که شدت و مزاحمت افکار یا تمایلات وسواسی از دستورات مغزتان ناشی میشود. به طور مثال، به خودتان بگویید که این من نیستم، این وسواس من است. با این روش به خودتان یادآوری کنید که افکار و تمایلات وسواسی، معنادار نیست بلکه پیامهای غلطی از سوی مغز به شما میدهند.
بر کار دیگری تمرکز کنید:
تمرکز خود را حداقل برای چند دقیقه به چیزهای دیگر بدهید و به وسواستان فکر نکنید. رفتار دیگری انجام دهید و به خودتان بگویید که من در حال تجربه یک نشانه از وسواس هستم و نیاز دارم کار دیگری انجام دهم.
ارزش رفتارهای وسواسیتان را پایین بدانید:
به افکار وسواسیتان ارزش ندهید. این افکار به خودی خود معنایی ندارد. به خودتان بگویید که این تنها وسواس بیدلیل من است و معنایی ندارد و نیازی نیست به آن توجه کنم. یادتان باشد شما نمیتوانید همه افکار منفیتان را حذف کنید، اما نیازی هم ندارید که به آنها توجه کنید. میتوانید یاد بگیرید به رفتار دیگری بپردازید.
راهکارهایی برای درمان وسواس
وسواس مانند یک زنجیر به دیگر بیماریهای خلقی از جمله افسردگی، اضطراب و... متصل است و در صورت درمان نشدن، علایم آن تشدید میشود. برای درمان اساسی وسواس به دارودرمانی به همراه روان درمانی نزد روانپزشک و روانشناس بالینی نیاز است. در عین حال، راهکارهایی برای خودیاری به شما توصیه میشود.
۱) افکار و رفتار وسواسی را به چالش بکشید:
یک دفترچه یادداشت داشته باشید و هرگاه شروع کردید به فکر کردن برای انجام رفتاری وسواسی، وسواسهای خود را در آن بنویسید. نوشتن به شما کمک میکند بتوانید افکار وسواسی تکراریتان را بشناسید. هم چنین نوشتن باعث کاهش قدرت این افکار میشود.
۲) تمایلات وسواسی را پیش بینی کنید:
با پیش بینی تمایلات وسواسی قبل از بروز آنها میتوانید قدرت آنها را کمتر کنید؛ برای مثال اگر رفتار وسواسی شما کنترل قفل در، بسته بودن پنجره یا خاموش کردن گاز است، سعی کنید این کارها را در اولین بار با توجه و تمرکز زیاد انجام دهید. اگر بعدا دوباره تمایل وسواسی به کنترل آن پیدا شد، آسانتر خواهید توانست به آن برچسب جدید بزنید و بگویید این فقط یک فکر وسواسی است.
۳) یک دوره نگرانی وسواسی به وجود بیاورید:
به جای تلاش برای سرکوبی افکار و رفتار وسواسی، این عادت را در خود ایجاد کنید که برای آنها برنامه ریزی جدید کنید و در یک دوره نگرانی به آنها فکر کنید.
مراحل دوره نگرانی
الف) در هر روز یک یا ۲ زمان ۱۰ دقیقهای، برای «دوره نگرانی» در نظر بگیرید. یک زمان و یک مکان (به طور مثال در اتاق نشیمن از ساعت ۸ تا ۱۰: ۸ صبح و ۵ تا ۱۰: ۵ بعدازظهر) را انتخاب کنید. این زمان بهتر است که با زمان خواب فاصله داشته باشد.
ب) در دوره نگرانی، فقط روی افکار یا تمایلات منفی تمرکز کنید. اصلا سعی نکنید که آنها را اصلاح کنید. در پایان دوره نگرانی چند نفس آرام بخش و عمیق بکشید، اجازه دهید افکار و تمایلات وسواسی رد بشود و به فعالیتهای معمولی خود بازگردید. اما بقیه روز، افکار و رفتار وسواسی را کنار بگذارید.
پ) در طول روز هرگاه یک فکر یا تمایل وسواسی به ذهنتان میآید، آن را یادداشت کنید و فکر کردن به آن را به دوره نگرانی خود موکول کنید. به هیچ وجه به آن افکار پاسخ ندهید و به کارهای روزانه خود ادامه دهید.
ت) در طول دوره نگرانی، فهرست نگرانیهای خود را نگاه کنید و به افکار و تمایلاتی که در طول روز یادداشت کردهاید، دقت کنید. اگر افکار هنوز هم شما را آزار میدهد به خودتان اجازه دهید که درباره آنها به طور وسواسی فکر کنید اما فقط در زمانی که برای دوره خود در نظر گرفتهاید، به این افکار توجه کنید. (عالیه اسحاقی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: با توجه به اینکه گفتهاید همسرتان دست بزن دارد، ممکن است اختلالات روانی و عصبی داشته باشد. بیشتر افرادی که به چنین اختلالاتی دچار هستند، درباره این مشکل خود آگاهی ندارند و افرادی هم که آگاه هستند قبول نمیکنند و آن را کتمان میکنند. بنابراین در بیشتر موارد باید زوجین با تدبیر و حوصله به منظور کمک به همسرشان و تغییر رفتارهای او تلاش کنند.
شناسایی رفتارهای حساسیت برانگیز
با توجه به اینکه ۴ سال از شروع زندگی مشترکتان گذشته است و گفتهاید همسرتان خیلی تعصب دارد، ممکن است خودتان با رفتارهای اشتباه، حساسیتهای همسرتان را بیشتر کردهاید. شما میتوانید با شناسایی رفتارهایی که حساسیت همسرتان را بیشتر میکند و باعث عصبانیت او میشود، تا حد امکان از انجام آنها خودداری کنید. با این حال، اگر احساس میکنید همسرتان دچار بدبینی بیش از حد معمول است، به این نکات توجه کنید.
خودداری از پنهان کاریهای مصلحت آمیز
توصیه میشود در همه حال با شوهرتان صادق باشید و از پنهان کاریهای مصلحت آمیز خودداری کنید. هرچند ممکن است راستگوییتان در کوتاه مدت موجب افزایش ناآرامی بین شما شود اما سرانجام مناسبتری خواهید داشت. این نکته به شدت به همسران افراد متعصب توصیه میشود.
در خور ذکر است پنهانکاری و برملا شدن واقعیت پس از مدتی باعث افزایش بدبینی یا همان تعصبهای بیجای مرد خواهد شد و مشکلات بیش تری در پی خواهد داشت.
به خواستههای غیر منطقی عمل نکنید
به بعضی خواستههای غیر منطقی شوهرتان عمل نکنید. توجه داشته باشید اگر شما به خاطر حفظ زندگی مشترک، حاضر باشید هر خواسته غیر منطقی شوهرتان را انجام دهید، این روال به تدریج طبیعی میشود و ممکن است روزی از این وضعیت خسته شوید که امکان تغییر تا حد زیادی کاهش یافته باشد.
البته لازم به ذکر است نباید با لجبازی و رفتارهایی به دور از ادب از انجام خواسته شوهرتان سرباز بزنید بلکه با گفتوگو در یک موقعیت مناسب، میتوانید او را قانع کنید که خواستهاش منطقی نیست. (ولی ا... نعمتی - کارشناس ارشد مشاور خانواده و روانشناس بالینی/خراسان)
جام جم سرا: خانواده ها علاوه بر آنکه می خواهند نابارور نباشند، تمایل به داشتن فرزند سالم دارند. علم ژنتیک به واسطه مشاوره ژنتیک به هر دو موضوع مرتبط است. ما در ژنتیک یک روش ثابت و قابل تکرار برای همه افراد و مشکلات نداریم چون علم ژنتیک، علمی بسیار پیچیده است و انسان نیز یک موجود با ارگانیسم بسیار پیچیده است. اینجا وظیفه علم ژنتیک آن است که به زوجین و خانواده ای کمک کند که خواستار داشتن فرزند و آن هم فرزندی سالم هستند و از طرفی با علم پیچیده ژنتیک نیز آشنا نیستند.
شجره نامه، سابقه رسم شده ازدواج ها و تولدها، بیماری و حالات و صفات خاص در یک خانواده در چند نسل، متوالی است. در شجره نامه، صفات غیر طبیعی، ناهنجاری های ژنی و بیماری ها ثبت می شوند. اگر در این مرحله مشکل زوج، مرتبط با ژنتیک تشخیص داده شود، انجام آزمایش ژنتیک پیشنهاد می شود که نوع آزمایش درخواستی با توجه به علایم و یافته های شجره نامه متفاوت می باشد.
ژنتیک با دو روش بر روی افراد تأثیر می گذارد؛ یا مستقیماً بر روی ناباروری افراد تأثیر می گذارد مثل زمانی که یک کروموزوم X در خانمی کم و یا در مردی اضافه می شود و منجر به عدم تولید اسپرم در آن مرد و یا عدم تولید تخمک در خانم می شود و نهایتاً سبب ناباروری آنها می گردد. اینجاست که ژنتیک این مشکل را تشخیص می دهد و مواقعی نیز وجود دارد که افراد واقعاً نابارور نیستند، یعنی توانایی فرزندآوری را دارند اما دارای مشکلی هستند که می توان از طریق ژنتیک آن را تشخیص داد که در اینجا همه افراد خانواده، گذشته، شواهد بیماری و سلامت افراد در یک شجره نامه رسم و ثبت می شود.
شجره نامه حداقل در سه نسل ثبت و رسم می شود. ممکن است فرد مراجعه کننده جهت دریافت مشاورۀ ژنتیک در ظاهر سالم باشد اما بخش هایی از بیماری نسل های قبل از خود را به صورت نهفته با خود به همراه داشته باشد که خود فرد از آن بی اطلاع است، بنابراین نیاز به رسم شجره نامه توسط مشاوره ژنتیک و تحلیل آن ضرورت می یابد.
هر صفتی که در ما انسان ها وجود دارد بنوعی آن را از نسل قبل از خود گرفته ایم که یا به صورت مستقیم و روشن در ما بروز می کند و یا به صورت نهفته در ما وجود دارد. در موارد کمی نیز صفتی در ما وجود دارد که به صورت خود به خود و برای بار اول در ما ظهور پیدا کرده است و صفتی جدید می باشد.
اگر در خانواده ای سالم، تولد فرزندی معلول وجود دارد و این معلولیت یک یا چند بار تکرار شده است، اگر سابقۀ معلولیت در خود فرد به صورت عمده و یا خفیف وجود دارد و یا سابقه تکرار یک بیماری معمولی که به شکلی غیر معمول در خانواده دیده می شود همچون کم شنوایی که در افراد بالای 60 و 65 سال امری طبیعی و در یک کودک و یا نوجوان امری غیر طبیعی به شمار می رود، همگی نیازمند انجام مشاورۀ ژنتیک و تشخیص از این طریق می باشند.
در برخی موارد، افراد دچار مشکل ژنتیکی هستند و این اختلال ژنتیکی در آنها به قدری شدید است که قادر به تولید مثل نیستند و گاهی اوقات این معلولیت ها علاوه بر ایجاد معلولیت های ذهنی و حرکتی در تولید مثل هم سبب اختلال می شوند و شاید بتوان گفت که سیستم بیولوژیک آنها به گونه ای طراحی شده است تا بیماری ژنتیکی را به نسل بعد از خود منتقل نکنند.
در این میان برخی بیماری های ژنتیکی وجود دارند که شدت آنها آنقدر بالا نیست که در ظاهر، سیستم تولید مثل را دچار اختلال کنند اما اگر این تولید مثل اتفاق بیفتد، منجر به بروز معلولیت می شود.
ما با تشخیص ژنتیکی قبل از لانه گزینی جنین و با استفاده از روش های کمک باروری، میان جنین هایی که تشکیل می شوند، بررسی ژنتیکی انجام داده و جنین مبتلا را کنار می گذاریم و آن جنینی را که هم از نظر ژنتیکی سالم است و هم قرار نیست سقط شود را انتخاب می کنیم و به این صورت از طریق علم ژنتیک به نوعی با یک میانبر، مسیر را کوتاه کرده و به خانواده این فرصت داده می شود تا امکان بارداری و فرزند سالم را داشته باشد.
در جابه جایی های کروموزومی، امکان سقط مکرر به میزان مساوی برای زن و مرد وجود دارد. به طور مثال مردی جابجایی کروموزومی دارد و بالطبع همسر وی جنین را سقط می کند، زیرا از این جابه جایی کروموزومی، جنین غیر طبیعی تشکیل می شود، یا منجر به ناباروری، سقط مکرر و یا تولید فرزند معلول می شود که در اینجا می توان گفت، عامل مردانه در این امر دخیل بوده است.
از لحاظ بیماری های کروموزومی میان کشور ما و سایر کشورهای دنیا تفاوت چندانی وجود ندارد. در کشور ما، آمار بیماری های کروموزمومی همچون سندرم دان و جابه جایی های کروموزومی مشابه به آمار جهانی است یعنی بیماری های کروموزومی ژنتیکی هستند اما ارثی نیستند و می توان گفت چیزی در بدن فرد بیمار کم و زیاد شده است اما از پدرد و مادر و نسل قبل از وی به ارث نرسیده است.
گروهی از بیماری ها هستند که بیماری های تک ژنی می باشند که در آزمایشگاه مولکولی تشخیص داده شده و به دو دسته غالب و مغلوب تقسیم می شوند. نوع مغلوب این گونه بیماری ها در کشور ما شیوع بالاتری دارد. از جمله آنها می توان به بیماری هایی چون تالاسمی، ناشنوایی و نابینایی های ارثی و بیماری هایی از این دست اشاره کرد.
با و جود امکانات و روش های جدید ژنتیکی موجود در کشور در درمان ناباروری حتی اگر ازدواج فامیلی هم صورت بگیرد، ما می توانیم از آنها مراقبت کنیم، پس چنانچه زوجی، ازدواج فامیلی انجام دادند، توصیه ما این است که قبل از اقدام به بارداری، حتماً یک مشاورۀ ژنتیک انجام دهند. (دکتر سعید رضا غفاری - متخصص ژنتیک پزشکی/ مهر)
جام جم سرا: درمان اختلال نعوظ در مردان به دو دسته بزرگ تقسیم میشود: درمانهای غیرجراحی و جراحی. درمانهای غیرجراحی خود به دو دسته اختصاصی و غیراختصاصی تقسیم میشوند.
درمان اختصاصی
این درمان از نوع تغییر در سبک زندگی است: مثلا افرادی که سیگار میکشند سیگار را ترک کنند، اگر اضافهوزن دارند وزنشان را کاهش دهند، اگر بیتحرکند ورزش کنند و... البته مشروط بر آنکه اختلال نعوظ به دلیل علتهای ذکرشده باشد. گاهی افراد مشکلات روحی و روانی دارند که باعث اختلال در نعوظ میشود. چنین مردانی برای درمان باید به روانپزشک مراجعه کنند.
درمان غیراختصاصی
به سهدسته تقسیم میشوند1ـ استفاده از داروهای خوراکی 2ـ استفاده از داروهای موضعی 3ـ استفاده از دستگاه واکیوم.
داروهای خوراکی
داروهای خوراکی مهمترین روش برای درمان اختلال نعوظ است. داروها مختلف است و اگر درست مصرف نشود نه تنها باعث بهبود نمیشود بلکه در درازمدت مشکلساز هم خواهد شد. همه داروها موارد منع مصرف دارند و بعضی از داروها هم کاملا باید با احتیاط تجویز شوند. بنابراین هر دارویی با توجه به شرایط بیمار تجویز میشود. مثلا استفاده از داروی سیلدانافیل در کسانی که مبتلا به فشار خون بالا هستند، مشکلات قلبی عروقی دارند و افرادی که از داروهای دارای ترکیبات نیترات استفاده میکنند، ممنوع است.
متاسفانه بیشتر داروخانهها این داروها را بدون نسخه در اختیار بیماران قرار میدهند. در تبلیغات، داروهای اختلال نعوظ را بهعنوان داروهای گیاهی و صددرصد موثر نیز میبینیم. اما در همان داروهای گیاهی مقادیر بسیار زیادی داروهای شیمیایی وجود دارد. داروهای خوراکی شیمیایی یا به اصطلاح گیاهی همیشه برای درماناختلال نعوظ بیماران موثر واقع نمیشوند و اگر بیماری از این داروها سود نبرد، مجبوریم یک قدم جلوتر برویم و از داروهای موضعی استفاده کنیم.
داروهای موضعی
کرمها و محلولها، جزو داروهای موضعی هستند. وقتی داروهای خوراکی منع مصرف دارند، کرمها به میان میآیند. کرمها به شکل موضعی به ناحیه تناسلی مالیده میشود و اثر آن هم موضعی است؛ یعنی روی فشار خون و قلب بیمار اثر چندانی ندارند.
کرم آلپروستادیل و کرم نیتروگلیسیرین دو کرم مهم و پرمصرف برای مبتلایان به اختلال نعوظ هستند. محلولها نیز جزو داروهای موضعی هستند که میتوان برای بیماران تجویز کرد. محلولها 20 دقیقه قبل از مقاربت استفاده میشوند. استفاده از شیافها نیز داروی درمانی موضعی دیگری است که در درمان اختلال نعوظ استفاده میشود. این دارو با استفاده از دستگاهی وارد مجرای ادرار میشود و در همان جا جذب میشود و بعد از جذب نعوظ اتفاق میافتد. این دارو فوقالعاده موثر و کمعارضه است.
داروهای تزریقی هم از داروهای موضعی هستند که خود فرد باید نحوه تزریق آن را مانند انسولین بیاموزد و دارو را نیم ساعت قبل از نزدیکی به ناحیه تناسلی تزریق کند. بسیاری از بیماران که به درمانهای خوراکی پاسخ نمیدهند، باید به روشهای تزریقی روی بیاورند. البته تشخیص اینکه بیمار از کدام راه برای درمان اختلال نعوظ استفاده کند، فقط به عهده پزشک است؛ چون استفاده سرخود بسیار خطرناک است. دیده شده گاهی بیماران میزان مصرف و نحوه درست آن را نمیدانند که باعث نعوظ طولانیمدت میشود و ممکن است خطرناک باشد.
استفاده از دستگاه (واکیوم)
دستگاهها منبع عمده تبلیغات در شبکههای ماهوارهای هستند. بعضی از دستگاهها در مرد باعث نغوظ مصنوعی میشوند. این دستگاهها واکیوم نام دارند و به همه بیماران توصیه نمیشود و فقط درصدی از آنها از واکیوم سود میبرند. واکیوم نعوظ مصنوعی ایجاد میکند و اغلب هم خوشایند بیماران نیست و حتی اگر بیماری بهدرستی از آن استفاده نکند باعث آسیب به ناحیه تناسلی و بروز بیماری خطرناکی به نام بیماری پیرونی میشود. بیماری پیرونی اختلالی است که به موجب آن در آلت تناسلی یک پلاک سفت ایجاد میشود. این پلاک با انحراف آلت تناسلی و درد همراه است. وقتی همه درمانها بینتیجه بودند، خط آخر درمانی آغاز میشود و درمان جراحی ضرورت مییابد. درمانهای جراحی به دو دسته تقسیم میشوند:
جراحی عروق: گاهی بیمار جوانی است که در اثر تصادف دچار شکستگی لگن شده و به علت شکستگی لگن شریان دستگاه تناسلی قطع شده است. در این بیماران میتوان عمل جراحی را روی شریان انجام داد و با برقراری مجدد جریان خون، اختلال نعوظ را درمان کرد. نوع دیگر اختلال در عروق نشست وریدی است که یکی از بدترین انواع اختلال نعوظ است. در این بیماران با ترمیم سیاهرگ اختلال نعوظ برطرف میشود.
استفاده از پروتز: نوع دیگری از جراحی برای درمان اختلال نعوظ، استفاده از پروتزهاست. میتوان از پروتزهای مختلف برای بیماران استفاده کرد. پروتزها درمانی دائم هستند و برای کسانی استفاده میشوند که به روشهای درمانی گفتهشده پاسخ ندادهاند و خواستار یک روش درمانی دائمی برای درمان اختلال نعوظ خود هستند.
دکتر محمدرضا صفرینژاد
متخصص اورولوژی و فوقتخصص آندرولوژی / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: حالا واقعا در مقابل افرادی که بعد از هر ناراحتی و عصبانیتی قهر میکنند و از خانه بیرون میروند، چکار میتوان کرد؟
در این باره دکتر آناهیتا خدابخشی، مشاور خانواده و عضو هیأت علمی دانشگاه خاتم(ص) راهکارهایی ارائه کرده است که اطلاع از آنها ممکن است برایتان مفید باشد.
دلخوری یا قهر؟
همه ما در زندگی اجتماعی و زناشویی در موقعیتهایی قرار میگیریم که شرایط مطابق میلمان نیست؛ گاهی حرفی میشنویم که بهنظرمان توهینآمیز است، گاهی فکر میکنیم مورد ظلم واقعشدهایم، در حقمان اجحاف شده یا تحقیر شدهایم و... در چنین شرایطی، هرکس با توجه به ویژگیهای شخصیتی، تربیت خانوادگی یا نوع برداشت خود از مسائل، واکنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهای بلافاصله حرفشان را میزنند و به قول معروف از خود دفاع میکنند. عدهای ترجیح میدهند سکوت کنندتا زمان مناسبی پیدا کنند. بعضی افراد هم قهر میکنند.
فراموش نکنیم همه ما هر روشی را که انتخاب کنیم میخواهیم به نوعی مسئله را حل کنیم و در واقع به حس بهتری برسیم. ولی واقعا با کدام روش به چنین هدفی دست پیدا میکنیم؟مثلا کسانی که قهر میکنند، نهتنها نمیتوانند مشکلی را حل کنند بلکه به نوعی ضعف و ناتوانی خود را از رویارویی با مشکل موجود نشان میدهند و در واقع اعتراف میکنند که روش دیگری برای حل اختلافات خود پیدا نمیکنند.
البته گاهی سکوت میتواند کمککننده باشد ولی نباید آن را با قهرهای طولانی مدت اشتباه گرفت. در واقع همه ما گاهی از همدیگر دلخور میشویم و به فضا و زمانی برای فکر کردن و تصمیمگیری بهتر نیاز داریم ولی این موضوع باقهر کردن فرق دارد. معمولا کسی که قهر را انتخاب میکند، با احساسی ناشی از کینه و خشم ومورد ظلم واقع شدن روبهرو میشود و قدرت تفکر و تحلیل را از خود و طرف مقابلش سلب میکند.
بدینترتیب میبینیم که قهرهای طولانی مدت بهمعنای تسلیم و اعلام ناتوانی برای حل مشکلات است و فقط زمان ما را برای رسیدن به حس بهتر و حل واقعی مشکلات به تأخیر میاندازد.
چرا بعضیها بیشتر قهر میکنند؟
اگر بخواهیم بدانیم که چه نوع شخصیتهایی بیشتر قهر میکنند و علت این کار آنها چیست، باید بدانیم که قهر هم مثل بسیاری از شیوههای برخورد با مشکلات، در همه افراد یکسان نیست؛ درست همانگونه که بعضی مواقع، اضطراب و استرس را تجربه میکنیم ولی بعضی افراد را بیشتر بهعنوان افراد مضطرب میشناسیم، در مورد قهر کردن هم همینطور است؛ یعنی بعضی افراد هم بیشتر قهر میکنند و زودتر از دیگران میرنجند و آزرده خاطر میشوند و این کمکم بهصورت ویژگی شخصیتی آنها شناخته میشود.
شاید بتوان گفت افرادی که بیشتر قهر میکنند توانایی کلامی کمتری نسبت به دیگران دارند. شاید فکر میکنند دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد یا اصلا فکر میکنند حرف زدن فایدهای ندارد.
دلیل دیگر این است که معمولا این افراد چون وقتی در کودکی قهر میکردهاند و به چیزی که میخواستهاند، میرسیدهاند؛ همین موضوع کمکم باعث شده که قهر کردن بهعنوان بخشی از شیوههای رفتاری آنها تبدیل شود. اینها افرادی هستند که تصور میکنند بهترین کار برای تسلط روی افراد، این است که آنها را تحت کنترل درآورند. البته این شیوه برخورد، خودخواهانه بهنظر میرسد چون بدینترتیب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب میکنند.
فرزندان را در قهر دخالت ندهید
درصورت وجود فرزند، زوجین نباید به هیچ وجه آنها را در قهر و دعواهای خود دخالت دهند. بعضی وقتها پدر یا مادر، فرزندشان را سپر بلا کرده یا به او القا میکنند که ما بهخاطر تو در این زندگی ماندهایم. به این شیوه رفتاری «مثلثسازی» میگویند؛ چون بدون خواست دیگری، او را وارد مشکلات خود میکنیم؛«برو به بابات بگو نون نداریم، برو به مادرت بگو آماده شو میخواییم بریم خونه مادر بزرگت، به بابات بگو صدای تلویزیون رو کم کنه و...».
اینها نمونهای از شیوههای برخوردی والدینی است که فرزندانشان را وارد مشکلات خود میکنند. در این مواقع، ما از بچهها بهعنوان واسطه استفاده میکنیم. اینگونه رفتارها باعث میشود آنها بعد از مدتی کاملا گیج شده و از اینکه بین کشمکشهای والدین قرار گرفتهاند خسته شوند. همچنین عاملی است برای ناراحتی و کمبود اعتماد به نفس آنها و باعث میشود بچهها در آینده قهر کردن را بهعنوان الگوی رفتاری خود در پیش بگیرند و نتوانند امنیت و آرامش واقعی را در محیط خانواده احساس کنند.
امان از دلخوریهای کوچک
ممکن است گاهی بین زن وشوهر در زندگی مشترک دلخوریهایی بهوجودبیاید که یا نتوانند درباره آن صحبت کنند یا نتوانند همدیگر را قانع کنند. بنابراین ترجیح میدهند دیگر چیزی نگویند، چون بهنظرشان بیفایده میآید؛ بنابراین قهر میکنند؛ یعنی قهر همیشه بهدنبال یک ناراحتی، سوءتفاهم یا دلخوری بهوجود میآید که بهنظر کسی که قهر کرده شیوه مناسبی بوده چون به روش دیگری نمیتوانسته با آن مقابله کند ولی متأسفانه این رفتار بعد از مدتی تبدیل به عادت میشود.
مطمئنا این شیوه برخورد، مشکلاتی به همراه خواهد داشت؛ اولا ممکن است هیچ وقت حرفهای واقعی بین زن وشوهر مطرح نشود. همچنین دلخوریها را بیشتر کند و بدینترتیب ریشه کدورتها عمیقتر شود و بعد از مدتی هم نهتنها به کسی که دائم قهر میکند توجهی نمیشود بلکه ممکن است کمکم طرد هم بشود؛چون بالاخره این رفتار دیر یا زود طرف مقابل را خسته خواهد کرد؛ بنابراین نمیتوان از این طریق مشکلی را حل کرد.
به قبل از قهر برگردید
آیا راهی هم برای جلوگیری از قهر کردن طرف مقابلتان وجود دارد؟ بهنظر میرسد با در نظر گرفتن بعضی مسائل میتوان به نوعی از آن پیشگیری کرد.
بهترین کار برای پیشگیری از قهر طرف مقابل، این است که 2 طرف بهعنوان یک قرارداد از پیش تعیین شده به همدیگر قول بدهند که در زمان مناسبی دلخوریها و کدورتهای خود را مطرح کنند. البته تشخیص زمان مناسب باید حتما با توجه به خواست 2 طرف باشد زیرا گاهی برای پیدا کردن زمان مناسب هم اختلاف سلیقه بهوجود میآید؛ بنابراین بهترین زمان هنگامی است که 2 طرف هم آمادگی صحبت کردن دارند و هم آمادگی شنیدن. باید توجه کنیم که بهتر است نگذاریم هیچ مشکل و موضوع مبهمی باقی بماند.
باید قبول کرد که در نهایت بعضی اختلاف سلیقهها یا مشکلاتی هم هستند که راهحل خاصی ندارند. واقعیت این است که پارهای از درگیریها و دلخوریهای گذشته شاید هیچ وقت حل نشوند؛ بنابراین دو طرف باید آنها را بپذیرند و دائم به آنها برنگردند؛ یعنی نباید با بهوجود آمدن کوچکترین مشکلی، دوباره بحث آنها را پیش کشید.
شخصیت یکدیگر را زیرسؤال نبرید
یکی دیگر از مسائلی که باید برای پیشگیری از قهر طرف مقابل درنظر داشت، این است که دقت کنیم به همدیگر و خانوادههایمان توهین نکنیم؛ مثلا اگر با یکدیگر قرار دارید و یکی دیرتر میرسد یا نتوانسته چیزی را که قول داده تهیه کند، سعی نکنید به شخصیت او توهین کنید و بگویید: «اصلا شما خانوادگی مسئولیتپذیر نیستید. تو همیشه بدقول و دروغگویی. هیچ وقت هم درست نمیشی و...».
به کسی که قهر میکند جایزه ندهید
این درست است که پس از قهر همسرتان بهدنبال راهحلی برای بازگشت دوباره او به خانه باشید. اما فراموش نکنید که این موضوع و چگونگی برخورد شما با آن بسیار مهم است؛ یعنی نباید بهگونهای عمل کنید که او باز هم این رفتار را تکرار کند؛ بهعبارتی به قهر کردن دیگران جایزه ندهید.
همان بار اول از همسرتان بخواهید که این شیوه رفتاری خود را تغییر دهد. ضمن اینکه به او نشان دهید اگر بازهم این کار را تکرار کند، دفعه بعد برگشتی در کا ر نیست؛ چون این افراد معمولا راهحلهای موقت و ناکار آمدی مثل قهر کردن را به شیوههای صحیح حل مشکلات ترجیح میدهند؛ بنابراین بهترین کار این است که به او بگویید راه مناسبی را انتخاب نکرده و بدینترتیب نهتنها مشکلاتتان حل نمیشود بلکه حل آنها سختتر هم خواهد شد. چون قرار نیست در زندگی زناشویی کسی از دیگری رشوه بگیرد.
این شیوه هم در طولانی مدت، نهتنها جوابگو نخواهد بود بلکه شاید به جداییهای طولانی مدت هم منجر شود.
تفاوت قهر زنان و مردان چیست؟
معمولا وقتی مردان از موضوعی ناراحت میشوند و حتی خانه را ترک میکنند باید به آنها فرصت داد تا در خلوت خود بهتر تصمیم بگیرند و به نتیجه برسند. آنها معمولا بعد از چند روز بهتر میشوند و دوباره برمیگردند و معمولا قصد جدایی ندارند بلکه میخواهند فضای بیشتری برای فکرکردن داشته باشند و مدتی از صحنه دعوا و بگومگو به دور باشند؛ درحالیکه خانمها وقتی قهر میکنند توقع دارند بیشتر به آنها توجه شود و در بعضی موارد نیز خواهان امتیاز بیشتری هستند. ولی زن و مرد با هر هدفی که قهر کنند باید بدانند راه مناسبی را انتخاب نکردهاند و این شیوه برخورد راه بهجایی نخواهد برد.
بعد از قهر چه؟
اگر با تمام این مسائل و با توجه به عوامل پیشگیری از قهر، بازهم شرایطی بهوجود آمد که یک طرف بهدنبال ناراحتی و کدورت قهر کرد و ازخانه خارج شد، بهترین کار چیست و چطور میتوانیم کاری کنیم که این موضوع بهصورت عادت درنیاید و تکرار نشود؟
بهترین کار این است که ابتدا سعی کنید مشکل را بین خودتان حل کنید؛ یعنی اطرافیان، بهویژه خانوادههایتان را وارد مشکل خود نکنید. این موضوع چند ویژگی دارد؛ اولا اینکه خانوادهها و اطرافیان هم مشکلات خودشان را دارند. پس صحیح نیست که ما هم مشکل مضاعفی برایشان ایجاد کنیم.
به علاوه امکان دارد با توجه به گله و شکایتهایی که ما از طرف مقابلمان میکنیم، آنها بیش از حد از همسرمان ناراحت شوند، شناخت نادرستی از او پیداکنند و کلا دید آنها نسبت به همسرمان تغییر کند؛ تا اندازهای که حتی پس از حل مشکل 2 طرف هم آنها دیگر نتوانند طرف مقابل را مانند قبل بپذیرند و به نوعی حرمتها از بین برود و نگرشها نسبت به هم تغییر کند. بدینترتیب به جای اینکه مشکل حل شود بیشتر به آن دامن زده میشود.
بهطور کلی بهتر است از کمک گرفتن و دخالت دادن افراد غیرمتخصص در مشکلات و مسائلمان خودداری کنیم. اگر هم در مواردی نیاز به مشورت و کمک داشتیم بهتر است از افراد بیطرف، متخصص و مشاور کمک بگیریم.
گاهی بعضی زنان فکر میکنند با بهوجود آمدن هرگونه مشکلی اگر بتوانند شوهرشان را تحت فشار قراردهند، زودتر به نتیجه میرسند. برای همین مهریهشان را به اجرا میگذارند. شاید آنها در یک مقطع زمانی بتوانند همسرشان را تحتفشار قرار دهند اما فراموش نکنید کشاندن پای فرد به دادگاه، آنقدر تجربه تلخی است که حتی اگر دوباره هم بخواهید زیر یک سقف برگردید، مسلما آن زندگی دیگر مانند قبل نخواهد شد. (یکتا فراهانی/همشهری)
جام جم سرا: بیتوجهی به درمان آپاندیسیت میتواند موجب مرگ فرد مبتلا شود. از این رو، بهتر است علائم آن را بشناسید و با برخی آگاهیها درباره آن آشنا شوید.
آناتومی آپاندیس
آپاندیس برآمدگی کوچک و انگشت مانندی در روده بزرگ است. آپاندیس در یک چهارم پایین و سمت راست ناحیه شکمی واقع شده است. دلیل وجود آن در بدن مشخص نیست.
عامل بروز آپاندیسیت
دانشمندان معتقدند این عارضه به دلیل نوعی انسداد در آپاندیس ایجاد میشود. این انسداد ممکن است نسبی و یا کامل باشد. انسداد کامل آپاندیس همان اتفاقی است که موجب مراجعه اورژانسی بیمار به بیمارستان و نیاز به جراحی میشود. انسداد اغلب به علت انباشت مدفوع ایجاد میشود. اما ممکن است دلایل دیگری هم داشته باشد:
· بزرگ شدن فولیکولهای لنفاوی
· کرم
· ضربه
· تومور
زمانی که آپاندیس مسدود میشود، امکان تکثیر باکتری در آن ایجاد شده و این امر موجب ایجاد عفونت میشود. فشاری که در اثر این عفونت ایجاد میشود دردآور است. این عارضه میتواند موجب فشردگی رگهای خونی آن ناحیه هم بشود. عدم وجود جریان خون در آپاندیس میتواند باعث ایجاد قانقاریا بشود. اگر آپاندیس پاره شود، مدفوع به شکم وارد میشود و وضعیتی اورژانسی ایجاد میکند.
پریتونیت نیز یکی از پیامدهای احتمالی پارگی آپاندیس خواهد بود. پریتونیت تورم بافتی است که دیواره شکمی را میپوشاند. در نتیجه پارگی آپاندیس، سایر ارگانها هم متورم خواهند شد. از جمله ارگانهایی که تحت تأثیر پارگی آپاندیس قرار خواهند گرفت میتوان به سکوم، مثانه و کولون سیگموئید اشاره کرد.
در صورتی که آپاندیس بجای پارگی و ترکیدگی، فقط نشت داشته باشد، به آبسه چرکی خواهد انجامید. این اتفاق باعث میشود عفونت در ناحیه کوچکی محدود شود. با این حال ورم چرکی هم میتواند بسیار خطرناک باشد.
از جمله علائم آپاندیسیت میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
· درد در ناحیه پایین و سمت راست شکم
· از دست دادن اشتها
· تهوع
· استفراغ
· اسهال
· یبوست
· ناتوانی در دفع گاز معده
· تورم شکم
· تب خفیف
· احساس بهتر بعد از اجابت مزاج
آپاندیسیت با دردهای شکمی ملایم آغاز میشود. معمولاً با گذشت زمان شدیدتر، یکنواخت و ثابت میشود. ممکن است بیمار الزاماً در عادتهای رودهای خود تغییری احساس نکند. با این حال ممکن است گاهی آپاندیسیت موجب ایجاد تغییراتی در دفع ادرار شود.
در صورتی که در قسمت راست شکم خود احساس درد میکنید و هر کدام از علائم مذکور را دارید بهترین کار مراجعه به پزشک است.
آپاندیسیت میتواند به طور ناگهانی به یک فوریت پزشکی تبدیل شود. در ۲۴ ساعت اولیه بروز علائم، پارگی به ندرت اتفاق میافتد. با این حال، میتوان گفت ۸۰% از افرادی که برای مدت ۴۸ ساعت علائم آپاندیسیت را مشاهده میکنند، به ترکیدگی آپاندیس دچار میشوند.
سوراخ شدن آپاندیس میتواند به مرگ بیمار منجر شود. خطر مرگ در اثر پارگی و نشت آپاندیس در بزرگسالان و سالمندان بیشتر است.
چگونگی تشخیص آپاندیسیت
معاینه آپاندیسیت بررسی یک چهارم پایینی و سمت راست شکم بیمار را شامل میشود. در صورتی که فرد باردار باشد، درد شدیدتر خواهد بود. در صورتی که آپاندیسیت پاره شده باشد، شکم بیمار سفت و متورم میشود.
در صورت تورم و سفتی شکم باید فوراً به پزشک مراجعه کرد. علاوه بر معاینه، تستهای مختلفی برای بررسی آپاندیسیت موجود است.
آزمایش ادرار میتواند مشخص کند که درد احیاناً به عفونت مجاری ادرار و یا سنگ کلیه مربوط نیست.
بررسیهای لگنی هم میتواند در مورد بیماران مؤنث مشخص کند که درد بیمار ناشی از مشکلات دستگاه تناسلی وی نیست. درد میتواند به عفونتهای لگنی هم مربوط باشد.
آزمایشهای بارداری هم میتواند احتمال بارداری خارج از رحم را بررسی نماید.
تصویربرداری شکمی میتواند وجود ورمهای چرکی و یا عوارض دیگر را مشخص کند. تصویربرداری شکمی میتواند از طریق اشعه ایکس، سونوگرافی و یا سی تی اسکن انجام شود.
تصویربرداری از قفسه سینه به وسیله اشعه ایکس هم میتواند وضعیت بیمار را در مورد التهاب لوب پایین و سمت راست ریه بررسی کند.
درمان آپاندیسیت
برای درمان آپاندیسیت روشهای متعددی وجود دارد. در موارد نادری ممکن است آپاندیسیت بدون انجام عمل جراحی بهبود یابد. و درمان تنها با استفاده از آنتی بیوتیکها و رژیم غذایی مملو از مایعات انجام شود. با این حال در اکثر موارد، جراحی الزامی است. اما جزئیات عمل جراحی به جزئیات وضعیت بیمار بستگی خواهد داشت.
در صورتی که در آپاندیس سوراخی ایجاد شده اما هنوز به پارگی نینجامیده باشد، بیمار ابتدا تحت درمان به وسیله آنتی بیوتیک قرار خواهد گرفت. سپس نشت این سوراخ به وسیله لوله ظریفی که از روی پوست به بدن وارد میشود تخلیه و خشک میگردد. در مرحله بعد پس از درمان عفونت، آپاندیس طی انجام عمل جراحی خارج خواهد شد.
این فرآیند را میتوان طی یک عمل جراحی و یا لاپراسکوپی انجام داد. لاپراسکوپی حالت تهاجمی کمتری دارد و زمان لازم برای بهبود کوتاهتر است. با اینحال در صورتی که فرد به ورم چرکی و یا پارگی آپاندیس دچار شده باشد، جراحی باز الزامی خواهد بود.
اگرچه نمیتوان از ابتلا به آپاندیسیت پرهیز کرد، بااین حال، آپاندیسیت در افرادی که رژیم غذایی مملو از فیبر دارند، یعنی رژیمی که حاوی مقادیر زیاد میوهها و سبزیجات تازه است، شیوع کمتری دارد. (ایران درمان)
استرس یا فشار روانی واکنش بدن به هرگونه تغییر و برهم خوردن تعادل است که حال میتواند این تغییرات مثبت یا منفی باشد.
برای مقابله با استرس، باید اعتبار افکار منفی خود را به چالش بکشید. البته فقط موانع و چالشها نیستند که استرسزا هستند، بلکه بسیاری از تغییرات مثبت و منفی که در زندگی رخ میدهند، مانند امتحانات دوران دانشآموزی، آزمون کنکور، جابهجایی جغرافیایی یا مکانی، ازدواج، بارداری، ترفیع درجه و گرفتن مسئولیت هم میتواند فشار روانی ایجاد کرده و تعادل روانی فرد را برهم بزند.
بسیاری مواقع استرس علاوه بر آثار روحی، آثار جسمی نیز در بدن دارد مانند افزایش ضربان قلب، تعداد تنفس، گرم و داغ شدن پریدن عضلات بدن و تکرر ادرار. البته آثار روانی استرس شامل افکار منفی، ترس، اضطراب یا رفتاری مانند بیقرار شدن، رفتارهای اجتنابی، کز کردن و گوشهگیری نیز پیامدهای این بیماری است.
گرچه این رویدادها یا تغییرات مهم زندگی هستند که استرس ایجاد میکنند، اما عامل اساسی در ایجاد استرس نحوه برداشت ما از این رویدادهاست. وقتی اتفاقی میافتد ابتدا فکر میکنیم که آیا این اتفاق برای ما تهدیدکننده است یا خیر؟ پس از آن، در مورد نحوه برخورد با آن فکر میکنیم. اگر توانایی ما بیشتر از عامل استرسزا باشد در این صورت دیگر آن موقعیت استرسزا نیست؛ موقعیتی استرسزا تلقی میشود که توانایی ما کمتر از آن باشد و در این شرایط است که بدن واکنش نشان میدهد.
عوامل استرسزا (استرسور) به دو دسته تقسیم میشوند:
١- عوامل بیرونی
اتفاقات منفی و مثبت زندگی مانند ازدواج کردن،جزو عوامل بیرونی محسوب میشوند. اتفاقات منفی مانند افرادی که عزیزان خود را از دست میدهند، مجازاتهای دادگاهی یا رویدادهای بزرگ و کوچکی که هر روزه فرد را درگیر میکنند، مثل ایستادن در صف، زندگی در محلههای شلوغ یا محلههایی که دارای امکانات کافی نیست؛ همیشه باعث آزار و اذیت افراد میشود.
اندیشمندان معتقدند،اگر رویدادهای کوچک بهطور پیوسته رخ دهد و همیشگی باشد تاثیرش بیشتر از رویدادهای بزرگ منفی است.
٢- عوامل درونی
افکاری که افراد درباره خود، آینده و دیگران دارند نیز میتواند استرسزا باشد.
افرادی که دیگران را همیشه خطرناک و غیرقابل ایمن میدانند این طرز تفکر همیشه باعث میشود افراد در حالت گوش به زنگ باقی بمانند و این حالت باعث تشدید برانگیختگی و استرس میشود.
کسانی که درباره خود مثبت فکر نمیکنند و خودشان را ضعیف و ناکارآمد میدانند نیز استرس را تجربه میکنند و اعتماد بهنفس پایینی دارند. بنابراین این باورهای غلط میتواند یکی از عوامل درونی استرس باشند.
ویژگیهای شخصیتی نیز میتواند منبع درونی استرس باشد. افراد کمالگرا، بدبین و افرادی که انعطافپذیر نیستند، افرادی که «تکانشی» عمل میکنند (قبل از فکر، عمل میکنند) از جمله افرادی هستند که در معرض استرس شدید قرار دارند و بیشتر از دیگران استرس را تجربه میکنند.
چه میزان استرس برای بدن ضروری است
انسانها برای داشتن یک زندگی طبیعی و سالم به میزان محدودی فشار روانی نیازمند هستند. به نظر میرسد برای اینکه دستگاه عصبی درست کار کند، لازم است کمی تحریک شود اما در عین حال، فشار روانی شدید یا طولانی آسیب جسمانی و روانی به بار میآورد.
واقعیت این است که واکنش استرس در بدن یک نوع سازگاری زیستی طبیعی است که به انسانها کمک میکند تا در صورت رویارویی با شرایط خطرناک و استرسزا با نشان دادن واکنش سریع، جان خود را حفظ کنند.
انسان برای اینکه از حالت یکنواختی خارج شود به میزانی (حدود ١٠ تا ٢٠ درصد) در طول روز به برانگیختگی نیاز دارد. طبیعی است همیشه تغییرات مثبت، استرس به همراه دارد و اگر قرار باشد افراد از آن اجتناب کنند، تغییرات اتفاق نمیافتد.
هر چالش و هر تغییر مثبتی میتواند استرس داشته باشد اما سطح استرس آنقدر بالا نیست که باعت افت عملکرد فرد شود. استرسی مخرب است که بر سطح عملکرد فرد تأثیر دارد.
سطح استرس یا برانگیختگی خوب تا یک حدی برای زندگی طبیعی لازم است و افرادی که برانگیختگی و تاثیری ندارند خیلی تمایلی به رویارویی با چالشها دارند.
در بعضی جاها لازم است وقتی میخواهیم یک تغییر مثبت در زندگی ایجاد کنیم خود به پیشواز استرس برویم مانند افرادی که مهاجرت داوطلبانه میکنند.
چه زمانی استرس مخرب است؟
استرس زمانی مخرب است که روی کارآیی فرد تأثیر داشته و باعث افت عملکرد یا رنج فرد شود و فرد کارآیی رفتار و ذهنی خود را از دست بدهد که در این موقع میگوییم استرس مخرب است.
چه زمانی به استرس بیماری میگوییم؟
اگر نتوانیم انرژی حاصل از استرس را از بدن تخلیه کنیم به تدریج سلامت جسمانی و روانی خود را از دست میدهیم.
براساس طبقهبندیهای انجام شده اگر یک فرد نتواند با اتفاق یا یک رویداد منفی طی یک دوره یک تا دوساله کنار بیاید طبیعتا این استرس را بیمارگونه میدانیم، یعنی زمان طولانی فرد نتوانسته با آن موضوع کنار بیاید.
نشانههایی که نهتنها شدید است بلکه بر عملکرد فرد نیز تأثیر دارد و فرد کارآیی خود را از دست میدهد و نمیتواند خوب بخوابد و مطالعه کند.
بهطور کل آدم مقاوم به استرس نداریم و همه انسانها به نوعی آسیبپذیر اما بعضی کمتر آسیبپذیر و برخی هم مقاوم هستند.
راهحلهای مقابله با استرس
برخی افراد مقاوم هستند و نشانههای خفیفتری از خود نشان میدهند و زودتر با این قضیه کنار میآیند. مثل افرادی که همیشه خود را آماده کردهاند خطر، تغییر و رویدادهای منفی را برای خود یک چالش میدانند نه یک مصیبت یا کسانی که اعتقادات مذهبی و به خدا توکل و نسبت به خودشان باور مثبت دارند از عهده مشکلات برمیآیند و طبیعتا بهتر میتوانند با رویدادهای استرسزا مقابله کنند.
برای مقابله با نشانههای بدنی استرس انجام برخی تمرینهای ساده و آسان مانند مشکلات بیخوابی، تکرر ادرار مشکلات گوارش، سوزش معده و تنفس سریع یوگا، تنفس دیافراگمی (شکمی)، آرمیدگی و در حالت شدید دارو درمانی پاسخگو است.
کسانی مقاوم هستند که سبک زندگی سالم، خواب و ورزش مناسب دارند. این راهکارها برای همه جواب میدهد ولی بلافاصله نیست اما اگر مداومت کند و پیادهروی داشته باشد کمککننده است.
برای نشانهای شناختی استرس که همان افکار منفی است باید فنون شناخت و تغییر افکار منفی و مبارزه با آن را یاد گرفت که روانشناسان نیز میتوانند در این زمینه کمککننده باشند و مهارتهای چالشی را به فرد آموزش دهند.
ما باید یاد بگیریم چگونه هیجانهای خود را مانند خشم تخلیه کنیم و به شیوه مثبت برای مدیریت استرس حل مسأله را یاد بگیرم. افراد باید مهارت حل مساله و مذاکره را بلد باشند تا در برابر استرس و رویدادهای منفی یا چالشهایی که استرس ایجاد میکنند مقابله کنند تا از هم فرو نپاشند.
پرخوری راه ناسالم مبارزه با استرس
برخی برای مقابله با استرس به پرخوری و ورزش سنگین، سیگار والکل روی میآورند که راههای مقابله ناسالم با استرس هستند.
همچنین درددل کردن با یک دوست یا مشاور و یافتن راهحلی برای موضوعی که باعث استرس شده یکی از راههای مقابله با استرس است.
برخی رویدادهای استرسزا راهحل ندارند و فرد باید با آنها کنار بیاید و برخی مواقع راهحل دارد که باید جستوجو کرد. (دکتر شهربانو قهاری - روانشناس بالینی/شهروند)
سرطان زبان بیشتر کدام قسمتهای آن را درگیر میکند؟
در یک تقسیمبندی ساده میتوان زبان را به بخش متحرک جلویی و قسمت انتهایی یا قاعده زبان تقسیم کرد. در 85 درصد موارد، بخش متحرک زبان دچار سرطان میشود که قابلمشاهده است و سادهتر تشخیص داده میشود. این نوع سرطان بیشتر در بین آقایان رواج دارد.
چه عواملی باعث ابتلا به این نوع سرطان میشود؟
عوامل متعددی در ابتلا به سرطان زبان دخالت دارد؛ از جمله مصرف دخانیات و الکل، رعایتنکردن بهداشت دهان و دندان یا عوامل تحریککننده مانند دندان مصنوعیهای نامناسب. مصرف همزمان الکل و سیگار خطر ابتلا به سرطان زبان را 80 تا 90 درصد افزایش میدهد. بااینهمه، در بین غیرسیگاریها عوامل دیگری مانند عفونت ناشی از یک دسته از ویروسها به نام پاپیــــلوما - ویروسی که انواعی از آنها عامل ایجاد زگیلهای پوستی و تناسلی هستند- ممکن است باعث ابتلا به این سرطان، بخصوص سرطان انتهای زبان، شود.
آیا ممکن است زخمهای پدیدآمده در زبان، نشاندهنده سرطان زبان باشند؟
البته هر زخمی در ناحیه زبان را نمیتوان دلیل سرطان دانست. اما یکی از علائم اصلی نشاندهنده سرطان زبان پیدایش زخم در زبان است. این نوع زخمها میلی به بهبود ندارند و مدتها روی زبان باقی میمانند. زخمهای پیداشده در زبان ابتدا درد اندکی دارند و معمولا با آفتهای طولانیشده اشتباه گرفته میشوند. زخمهای زبانی همچنین ممکن است به صورت برجستگیهای کوچک و سفت خود را نشان دهند که نسبت به هر نوع تماسی حساسند و دچار خونریزی میشوند. کنار زبان بیشتر در معرض این زخمها قرار میگیرد، اما امکان دارد زخم در قسمت بالا و در زیر زبان نیز شکل بگیرد؛ گاهی نیز بندرت در نوک زبان دیده میشوند. هر نوع زخم یا درد در زبان در همه افراد، بخصوص سیگاریها، اگر به مدت بیش از سه هفته طول بکشد، حتما باید توسط پزشک متخصص بررسی شود.
لطفا علائم دیگر این نوع سرطان را توضیح بدهید.
ـ احساس درد هنگام جویدن غذا
علاوه بر زخمهای روی زبان، احساس درد در زمان جویدن غذا یا در حین ادای برخی از کلمات ممکن است از علائم دیگر سرطان زبان باشد. این درد ناشی از وجود توموری است که در حال رشد و برهمزدن عملکرد زبان است. اگر درد زبان طولانی شود و بخصوص در زمان مصرف برخی نوشیدنیها یا غذاهای تند بروز کند، حتما باید توسط پزشک متخصص بررسی شود.
ـ احساس سوزش ناشی از مصرف مواد غذایی ترش و تند
همانطور که گفته شد افراد مبتلا به سرطان زبان در حین مصرف مواد غذایی تند یا ترش و الکل در زبان خود احساس سوزش یا درد میکنند؛ چون زخمی در زبان آنها وجود دارد. بنابراین هر ماده غذایی تحریککننده در ابتدا سوزش و سپس دردهای بتدریج شدید ایجاد میکند. اگر احساس هر نوع سوزش و دردی در ناحیه زبان بیش از سه هفته به طول بینجامد، لازم است توسط پزشک متخصص بررسی شود.
ـ درد در ناحیه گوش
یکی دیگر از علائم سرطان زبان درد در ناحیه گوش است که در ابتدا بهصورت متناوب بروز میکند و بتدریج شدید و مداوم میشود. در واقع تومور، عصب تامینکننده حس زبان را احاطه و ایجاد درد میکند. این درد که اصطلاحا درد ارجاعی نامیده میشود، در ناحیه گوش در طرفی که تومور قرار دارد بروز میکند و نشاندهنده این است که تومور بزرگ شده و پیشرفت کرده است. در این صورت نیز فرد باید حتما به پزشک متخصص مراجعه کند تا علت اصلی درد مشخص شود.
ـ بزرگشدن غدههای لنفاوی در ناحیه گردن
غدههای لنفاوی تحت فکی در ناحیه چانه یا غدههای لنفاوی گردنی در سمتی که تومور رشد کرده است، بزرگ میشوند. این بزرگی پیشرونده است و ممکن است غدههای لنفاوی سفت و دردناک شوند. یک حالت دیگر بزرگی واکنشی غدههای لنفاوی گردن است، زیرا ممکن است به دنبال سوارشدن عفونت روی زخمهای ناشی از تومور این غدهها بزرگ شوند. البته بزرگی این غدههای لنفاوی در هر حال ممکن است نشاندهنده این مساله باشند که تومور شروع به انتشار در بدن کرده. اگر هر نوع بزرگی غدههای لنفاوی در ناحیه گردن بعد از سه هفته از بین نرود، لازم است که به پزشک متخصص مراجعه کنید.
آیا ممکن است بوی بد دهان نشانهای از سرطان زبان باشد؟
وقتی بیماری در مرحله پیشرفته قرار داشته باشد، علاوه بر علائم اشارهشده مانند زخم دهانی، درد در ناحیه گوش، بزرگی غدههای لنفاوی گردن و ... ممکن است باعث شود که روزبهروز بوی بد دهان شدیدتر شود؛ در واقع وجود تومور در زبان باعث ایجاد بوی بد در نفس بیمار میشود. این بوی بد ناشی از اضافهشدن عفونتهای باکتریایی است. باکتریها، بافتهای نابودشده توسط تومور را احاطه میکنند و به همین دلیل بوی بدی از دهان ساطع میشود.این مشکل نشان میدهد که تومور وارد مرحله پیشرفته شده است و حتما باید به پزشک متخصص مراجعه شود.
فاطمه مهدیپور / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
285