بامداد – دختر ۵ ساله ام جدیدا مرتب دست هایش را می شوید و نسبت به چرب و چسبناک شدن دست هایش خیلی حساس شده است و بارها میز غذا را ترک می کند تا دستهایش را بشوید. حتی اگر دست هایش ماژیکی شوند واکنش شدیدی مثل گریه کردن نشان می دهد. لطفا مرا راهنمایی کنید که چگونه با او رفتار کنم؟
بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان استفاده از روش های رفتاردرمانی است. من توصیه جدی دارم حتما فرزندتان را چند جلسه نزد روان شناس کودک و نوجوان ببرید چرا که درمان کودکان دارای روشهای خاص خود است.
بر طبق این روش ها، ابتدا رفتار درمانگر، کودک را تشویق می کند تا افکار و آئین های وسواسی خود را به طور دقیق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزای کلیدی این رفتارها را شناسایی کند. آن گاه از او می پرسد که انجام دادن کدام یک از رفتارهای وسواسی اش ضروری نیست و آیا می تواند بدون آن که نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرف نظر کند.
در این مرحله درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعی می کند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مواردی دچار خشکی رفتار و اشتغالات ذهنی وسواسی شود که به دلایل نامفهومی مدام آن ها را تکرار می کند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی افکار وسواسی کودک را متزلزل کند تا حدی که رفته رفته بتواند گام های موثری برای حذف این گونه رفتارها بردارد.
گروه دیگری از رفتار درمانگران که روش های خود را بر پایه دیدگاه شناخت درمانی استوار کرده اند نیز برای درمان اختلال وسواس در کودکان سعی می کنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه می تواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام می دهد، تغییر دهد. برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او می خواهند که دست هایش را کثیف کند(مثلاً گل آلود، چرب، خمیری، ماسه ای و …) و سعی کند بدون آن که چندین بار دست هایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید.
در این روش، تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است و این که او بتواند به خود بقبولاند که خمیر نوعی وسیله بازی برای کودکان است که از مواد بهداشتی درست شده است و لزومی نیست در حین خمیربازی چندین بار دست هایش را بشوید. روش های درمان رفتاری، زمانی که اعضای خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب می شود.
طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، کودکانی که برای درمان خود از این گونه شیوه ها استفاده می کنند، نیاز به حمایت، همکاری و مشارکت تمام اعضای خانواده دارند. در حقیقت، درصد بهبودی کودک بدون همراهی خانواده خیلی کم می شود، زیرا شیوه های درمان شناختی رفتاری اغلب با قدری اضطراب و نگرانی توام هستند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضای خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود کودک را به تاخیر می اندازد.
زمانی که کودکی دچار مشکل وسواس می شود، اطرافیان او باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیری ندارد. وقتی شما قصد درمان و بهبودی کودک را دارید، باید از هر جهت او را مورد حمایت خود قرار دهید. شما باید بتوانید کمترین بهبودی کودک را تشخیص دهید و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهید. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل کند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمی تواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله نماید.
منبع:تبیان
نوشته چگونه وسواس در کودکان را درمان کنیم؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
درمان وسواس فکری و عملی کار مشکلی است. وسواس اختلالی است که در آن فرد افکار و ترسهای غیر منطقی دارد که باعث بروز رفتارهای کلیشهای میشوند.
تعریف وسواس فکری - عملی
وسواس فکری - عملی اختلالی است که در آن فرد بیمار افکار و ترس های غیر منطقی ای دارد که این افکار باعث رفتارهای کلیشه ای در او می شوند. در بسیاری از موارد اگر فرد فقط وسواس فکری یا فقط وسواس عملی داشته باشد باز هم به بیماری او وسواس فکری - عملی می گویند.
در اختلال وسواس فکری - عملی، بسیاری از مواقع شخص بیمار ممکن است خودش متوجه نباشد که وسواس هایش غیرمنطقی هستند و سعی می کند افکار وسواس گونه ی خود را نادیده بگیرد. معمولا این کار هم فایده ای ندارد و استرس و اضطراب فرد را بیشتر می کند و در نهایت بیمار در مورد احساس استرس خود هم دچار وسواس می شود.
وسواس انواع و اقسام مختلفی دارد اما مرسوم ترین نوع آن حول و حوش موضوعاتی مثل پاکیزگی است. فردی که وسواس پاکیزگی و نظافت دارد همیشه از آلودگی می ترسد و ممکن است دست هایش را آنقدر بشوید که زخم و خشک شوند. در بیماری وسواس با اینکه فرد تلاش می کند افکار آزار دهنده را نادیده بگیرد این افکار باز هم به سراغ او می آیند و فرد ممکن است برای آرام کردن خودش به رفتار آیینی خود روی بیاورد و این دور باطل در بیماری وسواس فکری دوباره تکرار می شود.
علائم بیماری وسواس
علائم اختلال وسواس فکری - عملی اغلب هم شامل وسواس فکری و هم وسواس عملی می شود. ولی ممکن است فرد تنها دچار وسواس فکری یا فقط وسواس عملی باشد. تقریبا یک سوم از افرادی که دچار مشکل وسواس فکری - عملی هستند ممکن است مشکلاتی مثل حرکات ناگهانی بدن یا تیک های عصبی داشته باشد.
علائم وسواس فکری
فردی که دچار وسواس فکری شده است، تصورات و افکار ناخواسته و کلیشه ای دارد که این افکار باعث بروز استرس و اضطراب در او می شود و بیمار برای رهایی از این افکار به رفتار آیینی یا انجام اقداماتی وسواس گونه روی می آورد. این افکار معولا زمانی سراغ فرد می آیند که مشغول انجام کارهای دیگری است..
موضوعات مربوط به وسواس فکری شامل موارد زیر می شوند:
علائم و نشانه های وسواس فکری شامل موارد زیر می شود:
علائم وسواس عملی
وسواس عملی به به رفتارهای کلیشه ای می گویند که فرد بیمار انجام می دهد. این رفتارهای کلیشه ای برای این انجام می شوند که از رفتار فکری فرد جلوگیری کنند یا آنها را کاهش دهند یا از اتفاقات بدی که شخص فکر می کند ممکن است بیفتند جلوگیری کند. وسواس عملی باعث آرامش فرد نمی شود و اثر آن موقتی است. فرد بیمار ممکن است برای رهایی از وسواس فکری و اضطراب خود قوانینی را برای خودش در نظر بگیرد و آنها را دنبال کند ولی این اقدامات وسواس گونه از نظر عقلی به پیشگیری از اتفاقاتی که بیمار از آن ها ترس دارد کمکی نمی کنند.
برخی از رایج ترین انواع وسواس عملی عبارتند از:
علائم وسواس عملی شامل موارد زیر می شود:
این علائم به صورت خفیف در فرد شروع شده و به مرور زمان شدید می شوند. اگر فرد دچار استرس شود علائم او بدتر می شوند. اختلال وسواس فکری - عملی اختلالی است که در تمام طول عمر فرد او را درگیر می کند و ممکن است خیلی شدید باشد و روی زندگی او تاثیر بدی بگذارد. اغلب بزرگسالان خودشان متوجه می شوند که وسواس های آنها عادی نیست و مشکل دارند ولی کودکان همیشه متوجه مشکلشان نمی شوند.
روش درمان بیماری وسواس
مصرف دارو برای درمان وسواس اجباری یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس از داروهایی در گروه سروتونین استفاده میشود. این داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین مینامند، مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود و یا مقدار ترشح شده توسط عصبهای پیش سیناپس جذب و نابود میشود.
این داروها همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری میکنند. این دفع در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند. از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده میشود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپسها را افزایش میدهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل میکند انجام میدهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز میشوند و در گروه SSRIها جای میگیرند، میتوان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Serteraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از داروییهایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده میشود.
این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان وسواس فکری میدهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کمخوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
پیشگیری از بروز وسواس
هیچ راه مطمئنی برای پیشگیری یا درمان وسواس فکری قبل از بروز آن وجود ندارد، ولی هرچه زودتر درمان وسواس شروع شود، از بدتر شدن آن جلوگیری می شود.
منبع: شفاجو ، خانه روانشناسی ایران
جام جم سرا: تازه این همه ماجرا نیست، کیفم را باید در جای مخصوصی همانجا دم در بگذارم، روزی چند بار دستانم را ضد عفونی کنم، مراقب باشم یک وقت آب از دستانم چکه نکند که آنوقت باید یک خانهتکانی درست و حسابی انجام دهیم. همسر من آنقدر وسواسی و به قول خودش تمیز است که زندگی را برایم غیرقابل تحمل کرده است. هر روز قانون جدیدی برای حفظ پاکیزگی در خانه تصویب میشود، این خانه دیگر جای زندگی نیست....
پاسخ مشاور: همسر شما مبتلا به یک اختلال روحی است و این کارها را از روی قصد و برای آزار شما انجام نمیدهد. وسواس یک بیماری آزاردهنده روانی است که در زیر شاخه بیماریهای اضطرابی قرار میگیرد. فرد وسواسی برای کم شدن تنش روحی و اضطراب درونی نوعی اجبار برای تکرار یک عمل خاص را درون خود احساس میکند.وسواس دو نوع فکری و عملی دارد که اگر همسرتان فقط به نوع عملی آن گرفتار است، کار درمان او راحتتر میشود.وسواس شستوشو از معروفترین انواع وسواس است اما فقط به همین جا ختم نمیشود، شمارش افراطی برای کنترل دقیق همهچیز، نظم بیش از حد، چک کردنهای خسته کننده و... همه اینها میتواند جز اعمال وسواسی باشد.
واقعا زندگی با کسی که اصرار دارد همه چیز آلوده است و باید مدام در حال شستوشو باشید کار خیلی سختی است، اما فراموش نکنید که او فقط وسواس دارد. یک بیماری که میتواند درمان شود. اگر همسرتان به دلیل مشکل ریوی همیشه سرفه میکرد، او را برای این کار سرزنش میکردید؟ باید از این مشکل هم عبور کنید و بهترین راه عبور از مشکلات زندگی مشترک، رسیدن به این باور است که حفظ زندگی اولین اولویت را دارد پس برای آرامش بیشتر باید به درمان او کمک کنید.اغلب افراد وسواسی نمیپذیرند که دچار یک بیماری هستند و فکر میکنند که تمیز بودن یک ویژگی مثبت است، اما باور کنید که همسرتان از روی لذت چند بار دستانش را نمیشوید. اگر شرایط روحیاش را درک کنید، تحمل این زندگی و کمک برای بهبود آن راحتتر میشود.با مهربانی و همدلی به او کمک کنید و راجع به وسواس مطالعه کند. وقتی ببیند که رفتارهای به ظاهر عادی او جزو رفتارهای وسواس گونه تعریف شده است، حتی اگر به زبان نیاورد، فکر تغییر به ذهنش خطور خواهد کرد.
وسواس از بیماریهای اضطرابی است، پس سعی کنید با فراهم کردن آرامش برای او کاری کنید که اضطراب کمتری را تجربه کند. هر چه اضطرابش بیشتر شود، برای فروکش کردن آن اعمال وسواسی بیشتری را نشان میدهد. (ندا داوودی/ضمیمه چاردیواری/جام جم)
جام جم سرا: بسیاری از افراد مبتلا خودشان هم نمیدانند به اختلال وسواس دچار شدهاند. اگر شما نیز در روابط زناشوییتان با مشکل روبهرو شدهاید و نمیدانید خود یا همسرتان به درجاتی از وسواس مبتلا شدهاید، دکتر راحله امانی، روانشناس بالینی درباره اثرات وسواس بر روابط جنسی، آگاهیها و راهنماییهایی ارائه داده است:
وسواس با رضایت جنسی جور نیست!
در روانپزشکی دو نوع وسواس مطرح است؛ «وسواس فکری-عملی» و «شخصیت وسواسی» که هر دو در اختلالات جنسی نقش دارند. درمورد وسواس عملی- فکری میتوان اهمیت بیش از حد به شستوشو، نظافت، نظم، ترتیب یا اشتغال مداوم ذهنی به یک موضوع یا موضوعات خاص را مثال زد، درحالی که شخصیت وسواسی یک شخصیت کمالگرا و بسیار باریکبین، ریزبین، دقیق، مسئولیتپذیر، اهل تعهد، منظم و جدی است.
درواقع ویژگیهای این وسواسها با لذت جنسی جور در نمیآید. امروزه درکلینیکهای سکسولوژی این دو مورد خیلی دیده میشوند.
شایع ترین اختلال در روابط زناشوئی
نکند کثیف یا بیمار شوم!
وسواس چگونه مانع از یک پاسخ جنسی مناسب میشود؟ پاسخ جنسی به طور خلاصه یعنی میل، تحریک و ارضا. کسی که وسواس عملی- فکری ازجمله وسواس نظافت دارد حین رابطه مرتب به این فکر میکند که بیمار نشود، خودش یا ملحفه و ... کثیف نشوند، باید فورا به حمام برود و ... یا برای مثال فردی که وسواس نظم دارد خیلی مقرراتی است و همیشه فکرش مشغول این است که دیروقت شده، فردا باید سرکار بروم و ...
در واقع «وسواس شخصیت» خیلی بیشتر از «وسواس عملی- فکری» به رابطه زناشویی آسیب میزند به این علت که شخصیتهای وسواسی افراد کمال طلبی هستند. برای مثال اگر فکر میکردند همسرشان قرار است پیشرفت کاری کند یا فوقلیسانس بگیرد یا خانه و ... بخرد اما چنین چیزهایی اتفاق نیفتاده، ممکن است تمایل جنسی خود به همسرشان را از دست بدهند درحالی که یک فرد عادی میداند هنوز در زندگی وقت دارد و میل جنسی و تمایلش آسیب نمیبیند.
اما شخصیت وسواسی همه چیز را سیاه و سفید میبیند و اگر به آن کمالی که برای خود تعیین کرده نرسد همه چیز برایش سیاه میشود. علاوه براین خیلی از این افراد کینهای هستند و وقتی دلخوری پیش میآید نمیتوانند براحتی از آن بگذرند، در نتیجه میل جنسیشان آسیب میبیند.
به اندازه کافی خوب نیستم
اگر شما هم فکر میکنید وسواس دارید حتما به متخصص مراجعه کنید. خیلی از خانمهای وسواسی یا بیمیل هستند یا مشکل ارگاسم دارند. مردهای وسواسی نیز بیشتر مشکل بیمیلی و تحریک شدن دارند. این افراد همیشه نگرانند مبادا جایی را نجس کنند یا خودشان کثیف شوند یا عمل زشتی انجام دهند. خیلی از وسواسیها حتی خودشان هم متوجه این مشکلات نیستند.
بسیاری از خانمها میگویند: «من خیلی به ظاهرم میرسم تا برای همسرم زیبا باشم اما باز هم به مشکل برمیخوریم.» این افراد نمیدانند فقط ظاهر مهم نیست و باید ذهنشان را طوری تربیت کنند که رها شود.
نباید اشتباه کنم
شخصیت وسواسی به دلیل چارچوبهایی که دارد خیلی راحت نمیتواند در موضوعاتی که به هیجان و احساسات مرتبط است خود را رها کند کما اینکه خیلی از شخصیتهای وسواسی اصلا نمیتوانند ابراز علاقه و حتی عذرخواهی کنند. درواقع از اینکه اشتباه کنند بسیار ناراحت میشوند زیرا همیشه طوری برنامهریزی میکنند که همه چیز عالی، اصولی و منطقی باشد.
از طرف دیگر چون این افراد از کودکی برای نظم و ترتیب و مسئولیتپذیریشان مورد تشویق واقع شدهاند هیچ وقت فکر نمیکنند که رفتارشان ممکن است آسیب زننده باشد و همان را وارد رابطه زناشویی میکنند یعنی دوست دارند رابطه زناشوییشان نیز سر وقت و با نظم و ترتیب و از پیش برنامهریزی شده باشد.
رابطهام باید بینقص باشد!
یکی دیگر از موارد مربوط به شخصیت وسواسی این است که دوست دارد همیشه تایید شود. در نتیجه دائم حواسش به همسرش است که آیا او را تایید میکند یا خیر. علاوه براین چون خیلی اهل تعهد و مسئولیتپذیری است اگر به او نکتهای را گوشزد کنید ممکن است اضطراب راندمان پیدا کند و همیشه از خود سؤال کند که آیا الان عملکردم خوب است یا کارم را اشتباه انجام میدهم؟!
از طرف دیگر، شخصیتهای وسواسی خودشان را از لحاظ هیجانی کنترل میکنند و همیشه نگرانند که حرکاتشان، با این که در چارچوب ازدواج رسمی و مشروط قرار دارند، سبک و غیراخلاقی نباشد. در کل این افراد از زمان کودکی، خود را از لحاظ هیجان و احساسات کنترل میکردهاند اما این موضوع کاملا مغایر با یک آمیزش جنسی است چون نمیتوانند خود را غرق کنند و به احساسات بسپارند.
خودتان نمیتوانید درمان کنید!
در بحث درمان وسواس دو موضوع مطرح است: گرایش، و پاتولوژی بیماری. اگر وسواس فقط به صورت یک گرایش باشد همزمان با سکستراپی میتوان با تذکر دادن و توصیههای ساده، به فرد آگاهی داد و این گرایش را برطرف کرد. اما اگر وسواس واقعا پاتولوژیک باشد، اولویت با درمان این اختلال روانپزشکی است نه سکستراپی؛ یعنی بیهوده است که بخواهیم سکستراپی را شروع کنیم درحالی که شخص در رابطه زناشویی مدام نگران این است که برای مثال ساعت 12 شب شده و باید بخوابد، ظرفها را نشسته یا کف آشپزخانه را طی نکشیده است و ... یعنی نمیتواند خودش را غرق رابطه کند و این افکار همچنان با او باقی است.
بنابراین اگر مشکل وسواس خیلی شدید باشد باید وارد مبحث درمان شویم. برخی افراد با درمان وسواس شاید دیگر به سکستراپی هم نیاز پیدا نکنند.
همسرتان حاضر به همکاری نمیشود؟!
خیلی اوقات وقتی فرد مبتلا به وسواس به کلینیک مراجعه میکند در ابتدا نمیپذیرد که وسواس دارد. در این صورت به او توضیح میدهیم که این رفتار شاید فقط یک گرایش باشد و بیماری نیست. به این ترتیب فرد راحتتر موضوع را میپذیرد و حاضر به همکاری میشود. شخصیت وسواسی خیلی سختگیر است و احساس اینکه مورد تایید نیست او را بشدت ناراحت میکند؛ چرا که همیشه فکر میکرده رفتارش صحیح است. به هر حال آگاهی دادن بهترین راه است.
مشکلی که از کودکی شروع میشود
آگاهی دادن به مردم در زمینه مشکلات و اختلالات جنسی بسیار مفید است. مردم باید بدانند که این رفتارها، وسواسگونه و مشکلزا هستند اما متاسفانه بسیاری از والدین از نظم و ترتیب بیش از حد فرزندشان تعریف میکنند و برای مثال میگویند: «فرزند من خیلی منظم است، ببین چقدر درس میخواند و چقدر اتاقش تمیز است! همیشه مراقب است جایی را کثیف نکند و دمپاییهایش جفت باشد!» یعنی نمیتوانند مرز بین وظیفهشناسی و مسئول بودن را با اختلال وسواس تشخیص دهند.
بنابراین چنین افرادی از کودکی به این رفتارها تشویق میشوند و آنها را با خود تا بزرگسالی ادامه میدهند و بعد هم در روابط زناشویی وارد میکنند. باید به خانوادهها آگاهی داد که این رفتارها را در کودکانشان تحت نظر داشته باشند. (شفا)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: اگر وسواس دارید، احتمالا میدانید که افکار و رفتارهای وسواسی شما غیر منطقی است، با این حال، احساس میکنید نمیتوانید در برابر آنها مقاومت کنید. یکی از دلایل اینکه افراد وسواسی نمیتوانند دست از رفتارهای اشتباهشان بردارند، توهمات ترغیب کننده آنها به انجام رفتارهای وسواسی است. در ادامه ۴ گام برای رفع این مشکل مطرح شده است.
رهایی از افکار تشویق کننده به وسواس
به خودتان برچسب جدید بزنید:
قبول کنید که رفتارهای آزاردهنده نتیجه افکار وسواسی است؛ برای مثال به جای اینکه مدام دستهایتان را بشویید به خودتان بگویید که من احساس نمیکنم که دستهایم کثیف باشد، من وسواس دارم که دستهایم کثیف است یا من احساس نمیکنم که هر دقیقه به شستن دستهایم نیاز است.
برای خودتان استدلال جدید بیاورید:
متوجه باشید که شدت و مزاحمت افکار یا تمایلات وسواسی از دستورات مغزتان ناشی میشود. به طور مثال، به خودتان بگویید که این من نیستم، این وسواس من است. با این روش به خودتان یادآوری کنید که افکار و تمایلات وسواسی، معنادار نیست بلکه پیامهای غلطی از سوی مغز به شما میدهند.
بر کار دیگری تمرکز کنید:
تمرکز خود را حداقل برای چند دقیقه به چیزهای دیگر بدهید و به وسواستان فکر نکنید. رفتار دیگری انجام دهید و به خودتان بگویید که من در حال تجربه یک نشانه از وسواس هستم و نیاز دارم کار دیگری انجام دهم.
ارزش رفتارهای وسواسیتان را پایین بدانید:
به افکار وسواسیتان ارزش ندهید. این افکار به خودی خود معنایی ندارد. به خودتان بگویید که این تنها وسواس بیدلیل من است و معنایی ندارد و نیازی نیست به آن توجه کنم. یادتان باشد شما نمیتوانید همه افکار منفیتان را حذف کنید، اما نیازی هم ندارید که به آنها توجه کنید. میتوانید یاد بگیرید به رفتار دیگری بپردازید.
راهکارهایی برای درمان وسواس
وسواس مانند یک زنجیر به دیگر بیماریهای خلقی از جمله افسردگی، اضطراب و... متصل است و در صورت درمان نشدن، علایم آن تشدید میشود. برای درمان اساسی وسواس به دارودرمانی به همراه روان درمانی نزد روانپزشک و روانشناس بالینی نیاز است. در عین حال، راهکارهایی برای خودیاری به شما توصیه میشود.
۱) افکار و رفتار وسواسی را به چالش بکشید:
یک دفترچه یادداشت داشته باشید و هرگاه شروع کردید به فکر کردن برای انجام رفتاری وسواسی، وسواسهای خود را در آن بنویسید. نوشتن به شما کمک میکند بتوانید افکار وسواسی تکراریتان را بشناسید. هم چنین نوشتن باعث کاهش قدرت این افکار میشود.
۲) تمایلات وسواسی را پیش بینی کنید:
با پیش بینی تمایلات وسواسی قبل از بروز آنها میتوانید قدرت آنها را کمتر کنید؛ برای مثال اگر رفتار وسواسی شما کنترل قفل در، بسته بودن پنجره یا خاموش کردن گاز است، سعی کنید این کارها را در اولین بار با توجه و تمرکز زیاد انجام دهید. اگر بعدا دوباره تمایل وسواسی به کنترل آن پیدا شد، آسانتر خواهید توانست به آن برچسب جدید بزنید و بگویید این فقط یک فکر وسواسی است.
۳) یک دوره نگرانی وسواسی به وجود بیاورید:
به جای تلاش برای سرکوبی افکار و رفتار وسواسی، این عادت را در خود ایجاد کنید که برای آنها برنامه ریزی جدید کنید و در یک دوره نگرانی به آنها فکر کنید.
مراحل دوره نگرانی
الف) در هر روز یک یا ۲ زمان ۱۰ دقیقهای، برای «دوره نگرانی» در نظر بگیرید. یک زمان و یک مکان (به طور مثال در اتاق نشیمن از ساعت ۸ تا ۱۰: ۸ صبح و ۵ تا ۱۰: ۵ بعدازظهر) را انتخاب کنید. این زمان بهتر است که با زمان خواب فاصله داشته باشد.
ب) در دوره نگرانی، فقط روی افکار یا تمایلات منفی تمرکز کنید. اصلا سعی نکنید که آنها را اصلاح کنید. در پایان دوره نگرانی چند نفس آرام بخش و عمیق بکشید، اجازه دهید افکار و تمایلات وسواسی رد بشود و به فعالیتهای معمولی خود بازگردید. اما بقیه روز، افکار و رفتار وسواسی را کنار بگذارید.
پ) در طول روز هرگاه یک فکر یا تمایل وسواسی به ذهنتان میآید، آن را یادداشت کنید و فکر کردن به آن را به دوره نگرانی خود موکول کنید. به هیچ وجه به آن افکار پاسخ ندهید و به کارهای روزانه خود ادامه دهید.
ت) در طول دوره نگرانی، فهرست نگرانیهای خود را نگاه کنید و به افکار و تمایلاتی که در طول روز یادداشت کردهاید، دقت کنید. اگر افکار هنوز هم شما را آزار میدهد به خودتان اجازه دهید که درباره آنها به طور وسواسی فکر کنید اما فقط در زمانی که برای دوره خود در نظر گرفتهاید، به این افکار توجه کنید. (عالیه اسحاقی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: اما این شکها و عادتها بهنجار و دردسرساز نیست و مانعی برای زندگی روزمره بهوجود نمیآورد. فقط زمانی اختلال وسواس تشخیص داده میشود که این مشکلات آنقدر شدت یابد که موجب ناراحتی شدید شود و زندگی فرد را با مشکل روبهرو کند.
وسواسها نگرانیهای نسبتا پایداری هستند، افکار یکسان، تخیلات یا تکانههای برگشتپذیر و لجوج که ناخواسته تکرار و موجب تشویش، ترس و غالبا بروز خجالت در فرد میشوند که تلاشهای او برای فرار از دست آنها در بیشتر موارد با شکست همراه است. اکثر افراد مبتلا به وسواس در رفتارهایشان کند هستند. این افراد برای کارهای ساده وقت زیادی را صرف میکنند و تمایل دارند کارها را بدرستی و دقیق انجام دهند و روش انجام کارها نگرانشان میکند. آنها به جزئیات اهمیت میدهند و درباره آنچه میگویند شک و تردید دارند. به طور مکرر پاسخهای قبلی خود را با طرف گفتوگوی خود مرور میکنند تا مطمئن شوند در جزئیات دچار اشتباه نشدهاند. معمولا وسواسیها بدخلقی و بدقلقیهای خاص خود را دارند که برای اطرافیانشان گاهی کسلکننده بوده و افرادی نچسب به نظر میآیند. کار و ازدواج فرد وسواسی نیز ممکن است به دلیل تعلل و ناتوانی او در تصمیمگیری به خطر بیفتد. چنین فردی ممکن است به دلیل اصرار در این که همه واژهها و محاسبات را به کاملترین شکل انجام دهد و بنویسد، فرصت زیادی را از دست بدهد و نتواند در زمان مقرر گزارشها یا صورتحسابها را تهیه کند و به همین دلیل در محل کار خود دچار دردسر شود. به نظر میرسد مشکلات وسواسی بتدریج کنترل قابل ملاحظهای در زندگی همه افراد خانواده ایجاد میکند. روش غذا خوردن، طریقه لباس پوشیدن، روش نظافت و... باید براساس تمایلات فرد وسواسی انجام شود و همسر، فرزندان و پدر و مادر بناچار باید تحمل کنند و غالبا هم هیچکس جرات مخالفت با او را ندارد. در نیمی از این افراد شروع نشانههای وسواس در پی یک اتفاق تنشزا مانند حاملگی، طلاق، مشکلات شغلی، مرگ یکی از نزدیکان یا حتی ازدواج روی دهد. طبیعی است به دلیل ماهیت مشکلساز و سواس اغلب ما در جستجوی راهی هستیم که بتوانیم نگرانی و وسواس را از خود دور کنیم. محققان در پی مطالعات کنترلشده به این نتیجه رسیدهاند که درمان دارویی و رفتاردرمانی و یاری کردن اطرافیان شخص وسواسی تاثیر قابل ملاحظهای در کاهش و رفع علائم وسواس و درمان وی دارد.
گرفتار کدامیک از علائم وسواس هستید
ـ شویندگان و تمیزکنندگان: این دسته افراد به وسواسی از نوع آلوده شدن به وسیله اشیاء گرفتارند و برای پرهیز از هر نوع آلودگی یک یا چند عمل تشریفاتی برای خود قائل میشوند مانند شستوشوی بیش از حد دستها، دوش گرفتنهای طولانی یا تمیز کردن منزل در ساعات متوالی. هدف اصلی فرد مبتلا، فقط بازگرداندن احساس آرامشی است که از وی سلب شده است.
ـ وارسیکنندگان: کسانی هستند که به منظور پیشگیری از بروز حادثه یا فاجعهای به طور افراطی همه چیز را وارسی و بازبینی میکنند. اگر شما به وسواس وارسی کردن دچار باشید ممکن است دوازده مرتبه اجاق گاز و قفل درها را وارسی کنید، اما هنگامی که باز به در قفل شده نگاه میکنید باز هم از قفل شدن آن مطمئن نیستید و اگر شما دچار آداب وارسی کردن باشید ممکن است در حین صحبت به طور مکرر از دیگران بپرسید که به آنها توهین کردهاید یا نه. حتی ممکن است بهخاطر اطمینان از سلامتشان هر هفته چندبار تلفنی با پزشکان تماس بگیرند یا آنکه با آنان ملاقات کنند.
ـ تکرارکنندگان: اگر شما به وسواس تکرار مبتلا هستید، احساس میکنید ناچارید حرکات سادهای را چند بار انجام دهید، شستن بخشی از بدن خود یا شانه کردن موهای سر به دفعات زیاد. ممکن است تا زمانی که این حرکات را به همان تعداد انجام ندهید احساس راحتی نکنید. ممکن است احساس کنید دستخط خوبی ندارید و به همین دلیل نوشتههایتان را پاره کنید و دوباره بنویسید و در نتیجه در انجام کارهای سادهای مانند ارسال نامه یا نوشتن تشکر نیز مشکل داشته باشید. فردی با وسواس تکرار گرفتار احساس اجبار در شمارش کاشیهای زمین، کتابهای روی قفسه یا میخهای روی دیوار میشود.
ـ نظمدهندگان: کسانی هستند که علاقه دارند آنچه در اطرافشان است به شیوهای مطمئن نظم و ترتیبی استوار و محکم به شکلی قرینه داشته باشد. برای مثال نیاز دارند رختخوابشان بینقص و حتی بدون یک چروک باشد یا مثلا قرصهای مورد مصرف روزانهشان را با طرح و نظمی خاص در قفسه قرار دهند و هر بار که دانهای از آن را برمیدارند این نظم و ترتیب را به حالت اولیه بازگردانند. معمولا نظمدهندگان هنگام مواجهه با بینظمی با یک احساس ناآرامی همهجانبه که به صورت غلیان در وجودشان شعلهور میشود، خود را ناچار به درگیر شدن به یک عمل وسواسی میبینند.
ـ انبارکنندگان: این افراد اشیای بیارزش را جمعآوری میکنند و ناتوان از دور ریختن اشیای بهدردنخور هستند. اگر شما دچار وسواس اندوختن هستید، بر اثر ترس و وسواس ممکن است چند اتاق پر از روزنامههای قدیمی، یادداشت، انواع قوطی، دستمال، لباس و شیشهای خالی داشته باشید. شما این وسایل بهدردنخور را دور نمیریزید، زیرا میترسید چیزی را دور بریزید که روزی به کارتان میآید. یک انبارکننده ممکن است هنگام قدم زدن در خیابان تکههای کوچک کاغذ را به امید اینکه شاید روزی به کار آید، جمعآوری و در منزل خود انبار کند. در حالی که دیگران متوجه بیارزش بودن این جمعآوری هستند، شخص احتکارکننده آنها را بسیار ارزشمند میپندارد. بعضی افراد با وسواس احتکار برای سالهای متمادی به جمعآوری روزنامه میپردازند که شاید زمانی به مقاله خاصی نیاز پیدا کنند. در موارد شدید خانه این فرد دیگر جای خالی نخواهد داشت.
ـ وسواس بدون اجبار: شما ممکن است به افکار پرخاشگرایانهای دچار باشید که به نظر میرسد به زور به ذهنتان راه مییابند. گر چه ممکن است آدابی عملی نداشته باشید، اما این افکار وسواسی میتوانند آن قدر شدت یابند که فعالیتهای اجتماعی و کار را برای شما غیرممکن کنند. آنها ممکن است دائم نگران این باشند که مبادا کار غیراخلاقی یا نادرستی از آنان سر زده باشد یا این وسواس را دارند که آیا به دیگران دروغ گفتهاند یا دیگران را گول زدهاند.
نه تمسخر نه سرزنش
اطرافیان افراد وسواسی معمولا در برخورد با این افراد دچار مشکل میشوند. نزدیکان باید این آگاهی را داشته باشند که تا جای ممکن سر به سر فرد وسواسی نگذارند و سعی کنند ذهن بیمار را به مساله یا فعالیت مورد علاقهاش مشغول کنند تا از تکرار رفتار او جلوگیری کنند. به طور مثال اگر فرد وسواسی عادت به رفتار تکراری و حاشیهپردازی و جزئینگری و تشریفات وسواسی دارد، ذهنش را معطوف چیزی کنند تا تمرکز او نسبت به رفتار تکراری از بین برود. باید مانع ورود استرس به این شخص شوند و بسیار با احتیاط با او ارتباط برقرار کنند مثلا خبرها و گزارشهای ناراحتکننده به او ندهند، مسخره نکنند و حوصله او را داشته باشند. یکی از اشتباهاتی که اطرافیان وسواسیها مرتکب میشوند این است که افراد وسواسی را با شماتت و سرزنش میکوبند و از این رهگذر میکوشند آنها را از رفتار وسواسی بازدارند. در نارسایی این روش همین بس که افراد وسواسی علاوه بر اینکه رفتارشان را تغییر نمیدهند، حالت دفاعی به خود گرفته و بر عمل خود صحه میگذارند.از همه مهمتر از افراد دیگر فاصله میگیرند و این جدایی و فاصله زیاد زمینه وسواس در آنها را بیشتر میکند چه در پنهان و به طور آزادانه تسلیم افکار وسواسی خواهند شد و از این گذشته عمل خود را صحیح و اصولی قلمداد خواهند کرد. بهتر است به جای شماتت و سرزنش اینگونه بیماران به آنها کمک کنیم تا هر چه زودتر به پزشک معالج مراجعه کنند، زیرا هر چه طول مدت وسواسی بودن آنها زیادتر شود، امکان معالجهشان کمتر میشود.
شیوههای خود ـ یاری رهایی از وسواس فکری در تصمیمگیری
1ـ هنگام تصمیمگیری به خود تردید راه ندهید. اجازه ندهید افکار منفی بر شما مسلط شود وگرنه نمیتوانید هیچ کاری انجام بدهید. باید همیشه دیدی مثبت نسبت به تواناییهای خود داشته باشید.
2ـ ا گر از عواقب احتمالی تصمیم خود هراس داشته باشید، قادر به تصمیمگیری نخواهید بود، فکر شکست را از خود دور کنید تا بتوانید بر وسواس خویش غلبه کنید.
3ـ تا زمانی که کاملا به اشتباه بودن تصمیمتان پینبردهاید، آن را تغییر ندهید، تا رسیدن به نتیجه نهایی حوصله به خرج دهید و هیچکاری را نیمهکاره رها نکنید. از این شاخه به آن شاخه پریدن هیچ حاصلی دربر ندارد.
4ـ اجازه ندهید دیگران در تصمیمگیری شما دخالت کنند، مگر اینکه قصد مشورت داشته باشید. در هر حال بکوشید تصمیم نهایی ـ البته در صورت صحیح بودن آن ـ را خود بگیرید.
5ـ هیچگاه عجولانه تصمیم نگیرید، ممکن است شکست بخورید و شکست زمینه وسواستان را بیشتر میکند، به طوری که دیگر قادر به تصمیمگیری نخواهید بود.
معصومه اسدی / جامجم
جام جم سرا: افراد دارای شخصیت پارانوئید بشدت به اطرافیان خود حساسند. این افراد بدون علت کافی دارای افکار منفی نسبت به اطرافیان خود هستند، بنابراین رفتارهای بدبینانه قالب شخصیت آنهاست. همچنین میتوانند در روابط خود با دیگران دچار انگیزههای منفی شوند که این رفتارها شامل همسر، فرزند و دوستان نیز میشود.
افرادی که مبتلا به وسواس هستند نیز ممکن است دچار شک به همسر خود شوند. این افراد دائم در فکر به وقوع پیوستن یک اتفاق بد هستند و بنابراین به صورت مرتب همسر خود را ارزیابی میکنند یا دارای شک نسبت به انجام درست کارها هستند. به عنوان مثال، به صورت مرتب تلفن، ایمیل و روابط عاطفی همسر خود را بررسی میکنند. بنابراین با مشاهده کوچکترین موضوعی، فکر خیانت همسر در آنها افزایش مییابد و شروع به کنترل بیشتر وی میکنند که موجب آغاز مشکلات دیگری در محیط خانواده میشود. پارانوئیدها اغلب به دنبال انگیزههای بد، خیانتها و عدم صداقت در رفتار دیگران هستند.
بیماری وسواس تنها منجر به شست و شوی بیش از حد نمیشود. وسواس یک فکر مزاحم، تکراری و آزار دهنده است که موجب افزایش اضطراب میشود. به همین دلیل مبتلایان به آن به دنبال انجام کاری جهت رهایی از فکرهای نامناسب خود هستند. کنترل و بررسیهای مرتب موجب آرامش فکری بیماران مبتلا به شکاکی میشود و در صورت ایجاد دوباره این افکار به بررسیهای دوباره اطرافیان میپردازند. (دکتر رباب نوری - روانشناس بالینی)
جام جم سرا: البته چنین فردی خیلی هم دوست ندارد درباره تمام اتفاقات زندگی این قدر دقیق و حساس باشد، اما سالهاست همین طور زندگی کرده و حالا فکر میکند نمیتواند روش خود را تغییر دهد.
او و دیگر کسانی که اینقدر حساسیت دارند و زود ناراحت میشوند، معمولا تمام حرفها و رفتارهای دیگران را هم به خود نسبت میدهند و با نگرشی منفی درباره مسائل صحبت میکنند. برای همین، معمولا ترجیح میدهند در جمع حضور پیدا نکنند و تنهایی را بیشتر میپسندند. غافل از اینکه تنها ماندن و گوشهگیری، حساسیتشان را تشدید و احساسات منفیشان را بیشتر میکند. روانشناسان و متخصصان به این افراد توصیه میکنندبا نگاهی مثبت خود را در موقعیتهای جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.
میگویند کسانی که کودکی خیلی مورد توجه پدر و مادرشان بودهاند، در بزرگسالی ممکن است اینقدر حساس و زودرنج شوند. بعضیها هم درست برعکس فکر میکنند و باور دارند کمبود محبت و بیتوجهی پدر و مادر باعث حساسیت و زودرنجی بچهها میشود. علاوه بر اینها، تعداد فرزندان در خانواده، ترتیب و اختلاف سنی آنها، نحوه برخورد و تربیت والدین، محیط اجتماعی که کودک در آن قرار میگیرد و رشد میکند و دهها عامل دیگر میتواند در ایجاد این حساسیت موثر باشد.
دکتر پروین ناظمی در گفتوگو با جامجم، ضمن اشاره به این موارد، توضیح میدهد: حساسیت زیاد و بیش از حد نسبت به موضوعات و مسائل مختلف از ویژگیهایی است که در اختلالهای شخصیت مختلف و طی بیماریهای روحی مشاهده خواهد شد، اما ممکن است با نداشتن این اختلالات و بیماریها هم فردی از حساسیت رنج ببرد و بسیار زود رنج باشد. از طرفی باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که حساسیت بیش از حد بخصوص در افراد وسواسی بیشتر از دیگران به چشم میآید و معمولا در افراد وسواسی شاهد حساسیت بیش از حد، نسبت به مسائل مختلف زندگی هستیم.
دکتر ناظمی، روانشناس به این موضوع اشاره میکند و میافزاید: این افراد معمولا با نگاهی وسواسی به موضوعات مختلف زندگی نگاه کرده و آنها را براساس نظرات خودشان ارزیابی میکنند. بر همین اساس هم میگویند حساسیت بیش از حد یکی از نشانههای وسواس است و وسواس فکری یا رفتاری میتواند به این شکل خود را نشان دهد.
در کنار این افراد، خیلیها هم هستند که مشکلشان به هیچ یک از این موارد ارتباط ندارد، اما حساسند و از این خصوصیت رنج میبرند که به گفته این متخصص، شیوه تربیتی پدر و مادر، ترتیب و تعداد فرزندان، توجه بیش از حد خانواده یا کمتوجهی و نادیده گرفتن کودک در محیط خانه از عواملی است که میتواند چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد کند.
اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد
افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه میکنند و در زندگی شرایط مناسبتری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش میرود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی میتواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.
وی یادآور میشود: پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهمترین دلایلی است که میتواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایینتر از دیگران میدانند، نمیتوانند حرفها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان میدهند.
این روانشناس ادامه میدهد: چنین اشخاصی معمولا فکر میکنند دیگران هر حرفی که میزنند و هرطور که رفتار میکنند، فقط میخواهند آنها را متوجه اشتباهشان کنند و برای همین خیلی سریع در هر جمع و گروهی که قرار میگیرند، واکنش نشان میدهند. گاهی ممکن است این واکنشها خیلی شدید باشد و برای همین روابط اجتماعی و کاری آنها را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
حساسها مراقب باشند
دوست ندارد اینطور باشد، اما کاری هم از دستش برنمیآید. حساس است و خیلی زود از حرفهای دیگران ناراحت میشود. تصمیم میگیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعیاش را حذف میکند و در خانه میماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از اینکه این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر میکند و موجب تشدید حساسیتهایش میشود. البته خیلی وقتها هم دست به کار میشود و سعی میکند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان میشود و دوباره به همان روال قبل برمیگردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.
دکتر ناظمی هم براین باور است که این نوع رفتار به گذشته افراد ارتباط پیدا میکند و تجربه و اتفاقی در دوره کودکی یا شیوه تربیتی والدین در آن سنین موجب بروز چنین احساساتی شده است، اما این مطالب به این معنی نیست که کاری از دست فرد بر نمیآید و او نمیتواند رفتارش را تغییر دهد.
آنطور که این روانشناس توصیه میکند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفسشان را تقویت کنند و هر کاری از دستشان برمیآید ـ مانند خود گوییهای مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوتشان پیدا کنند.
از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح میدهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کمکم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله میگیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت میشود و در نتیجه نمیتوانند با شرایط و موقعیتهای جدید هماهنگ شوند.
بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم میگیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلاتشان میشود.
دکتر ناظمی تاکید میکند روابط اجتماعی گستردهتر میتواند به بهبود این شرایط کمک کند و توصیه میشود این افراد بیشتر در جمع حاضر شوند.
این روانشناس ادامه میدهد: اولین و یکی از بهترین کارهایی که میتوان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس میکنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت میشوید یا از حرفها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه میشود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفستان را تقویت کنید و پس از آن مهارتهای ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطهای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه میدهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج میبرند و نمیتوانند حرفها و نظراتشان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفیشان بیشتر میشود و همین میتواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرفهای دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرفها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمیکند.
شما هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی میکنند، معمولا نمیدانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کردهاند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کردهاند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟
دکتر ناظمی ضمن بیان این مطلب که تقویت حساسیت با توجه بیش از حد و افراطی و فراهم کردن خواستههای فرد حساس، روش اشتباهی است و نمیتواند در طولانی مدت به او کمک کند، خاطرنشان میکند: لحن و نوع کلام و همینطور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرفها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.
وی میگوید: اگر میخواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفسشان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.
بچهها را درست تربیت کنیم
همانطور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیتها موثر است و میتواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه میکند فرزندانشان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیبهای زندگی را داشته و واقعنگر باشند. به این معنی که بچهها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و اینطور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند. البته این روانشناس تاکید میکند کسانی که سن و سالی از آنها گذشته هم نباید ناامید شوند زیرا آنها هم میتوانند با قرار گرفتن در موقعیت مناسب، این خصوصیت اخلاقی را تغییر دهند و وضع بهتری داشته باشند. وی به افراد حساس توصیه میکند ویژگیها و خصوصیات مثبتی را که دارید دائم برای خودتان تکرار کنید و با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف، سعی کنید وضعیت بهتری بسازید. علاوه بر تقویت اعتماد به نفس، شما هم باید سعی کنید دیگران را همان طور که هستند، بپذیرید و نحوه صحیح رفتار کردن با آنها را بیاموزید.
نیلوفر اسعدیبیگی / جام جم
جام جم سرا به نقل از خراسان: همانند شما مادرانی هستند که اظهار میکنند، فرزندشان بیش از حد وسواس دارد و رفتارهایی که نشانه وسواس است در آنها وجود دارد. بعضی والدین رفتارهایی مانند شست و شوی بیش از حد دستها، عوض کردن مرتب و خیلی زیاد لباس، پاک کردن نوشتههای مشق به خاطر احساس اینکه زیبا ننوشتهاند یا غلط و نامرتب نوشتهاند، حساسیت بیش از اندازه بر روی چیدن وسایل اتاقشان یا کتابها و دفترها در داخل کیف از سمت فرزندشان میبینند.
اضطراب بیش از حد یکی از عوامل وسواسی شدن
همه رفتارهای ذکر شده، نشانه یک وسواس و اضطراب است که وقتی خیلی پیشرفته و افراطی میشود، مشکلات زیادی را برای فرد به وجود میآورد. البته باید دانست که همیشه وسواس، دلایل و ریشهای دارد و در بیشتر مواقع مشکلات و افسردگی و اضطراب بیش از حد فرد را به انجام رفتارهای وسواسی سوق میدهد. اگر میل شدید برای انجام یک رفتار یا عادت، خیلی قوی باشد و فرد نتواند در مقابل آن مقاومت کند آن وقت است که میگوییم این عادت به وسواس تبدیل شده است.
راهکارهای حل مشکل وسواسی بودن کودک
در بسیاری از موارد، وسواس در کودکان همانند بزرگسالان است ولی تشخیص و درمان آن سختتر است. چنان چه این وسواس درمان نشود نه تنها باعث ناراحتی و استرس بیشتر کودک شده بلکه ممکن است موجب اختلالاتی در امور تحصیلی، روابط طبیعی اجتماعی و رشد عاطفی او شود. در ادامه این مطلب، راهکارهایی برای حل این مسئله به شما پیشنهاد میشود.
*همان گونه که گفته شد دلایل بروز رفتارهای وسواسی در فرزندتان را بررسی کنید. زمانی میشود به کودک برای حل این مشکل کمک کرد که دلیل اصلی آن مشخص شده باشد.
*چند روزی رفتارهای فرزند خود را زیر نظر بگیرید تا ببینید آیا رفتارهای وسواسی در مواقع خاصی بروز میکند یا نه. سپس در صورت امکان شرایطی را فراهم کنید که کمتر در وضعیتهای وسواس آور قرار بگیرد.
*گاهی این رفتار تقلیدی است. یعنی ممکن است شما یا یکی دیگر از اعضای خانواده این گونه باشند که در این صورت ابتدا باید مشکل خود یا فرد بزرگتر خانواده را رفع کنید چراکه کودک ناخودآگاه و تقلید گونه آن رفتار را انجام میدهد.
*به فرزندتان بگویید حرفهای مثبت را به خود تلقین کرده و مرتب تکرار کند. به طور مثال با خودش بگوید: دستهایم تمیز شده و نیازی به شست و شوی بیشتر نیست یا نوشتهام هیچ ایرادی ندارد و تمیز است.
*از آنجایی که یکی از دلایل اصلی وسواس، اضطراب است برای رفع آن روشهای کسب آرامش را به فرزندتان بیاموزید. یکی از روشهای مقابله با اضطراب کودکان، حرف زدن درباره نگرانی هاست. به طور مثال، اگر فرزند شما در مدرسه اضطراب و ترس زیادی دارد با او درباره شرایط مدرسه صحبت کنید و روش کنار آمدن با مشکلات احتمالی را نیز به او آموزش دهید.
*فرزندتان را به خاطر پیشرفتهایش در رفع این مشکل تشویق کنید و به او جایزه دهید. (عالیه اسحاقی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)
سعید رضایی اظهار کرد: اختلال وسواس فکری و عملی در کودکان یکی از انواع اختلالات اضطرابی مزمن است که ریشه وراثتی و خانوادگی داشته و به اشکال مختلف دیده میشود.
وی با بیان اینکه وسواس یکسری افکار، اعمال یا حتی تصویرهای ذهنی، قالبی، تکراری و مزاحم است که به صورت مستمر و اجبار تجربه میشود، افزود: فرد مبتلا هرگز قادر به مهار و کنترل آن نبوده و نمیتواند بر آن غلبه کند.
رضایی خاطر نشان کرد: تاکنون علت دقیق و روشنی برای وسواس و حتی زمان تظاهر نشانههای وسواس گزارش نشده اما گفته میشود که عوامل مختلفی از جمله وراثت، تبار خانوادگی، نقص در کارکرد سیستم عصبی و آشفتگیهای خلقی در پدیدایی وسواس در کودکان دخالت دارند.
این دکترای روانشناسی کودکان با بیان اینکه وسواس فکری و عملی اختلالی بوده همچون سایر بیماریهای عادی، تغذیهای، خواب و جسمی که کودک هیچ کنترلی بر آن ندارد، افزود: والدین و اعضای خانواده باید به این نکته توجه کنند که بروز این گونه افکار و اعمال به هیچ عنوان تقصیر کودک نبوده و کاملاً با افکار عادی کودک تفاوت دارد. به طور مثال کودکی که فکر باز بودن شیر گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان کردن شیر گاز سعی میکند اضطراب و تشویش خود را کاهش دهد، و یا کودکی که نگران کثیف بودن دستهایش بوده ممکن است چندین بار دستهای خود را بشوید تا حدی که پوست دستهایش حساس و قرمز شوند.
عضو انجمن روانشناسی کودکان اظهار کرد: کودکانی که وقت زیادی برای انجام کارهای معمولی روزمره صرف میکنند از جمله شستن دست، لباس پوشیدن، چیدن کتابها، تکرار کردن، مرتب کردن، چک کردن و پرسشهای مکرر نمونههایی از علائم و نشانههای وسواس در کودکان است.
وی به رایجترین افکار و رفتار وسواسی در کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: احساس کثیف بودن، ترس از مواجه با ویروسها و میکروبها، احساس تنهایی و بیکسی، ترس از گم شدن، توجه بیش از حد به سر وضع خود، اشتغالات ذهنی و باورهای عجیب و غریب، داشتن ایدهها و افکار مزاحم و ناخودآگاه نمونههایی از افکار و رفتارهای وسواسی شایع در بین آنان است.
عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره با بیان اینکه روشهای درمانی مختلفی برای رفع افکار و رفتار وسواسی کودکان و نوجوانان وجود دارد، افزود: روش رفتاردرمانی که در آن درمانگر، کودک وسواسی را تشویق میکند تا افکار و آئینهای وسواسی خود را به طور دقیق و جزءبه جزء شرح دهد تا او بتواند اجزای مهم این رفتارها را شناسایی کند، آنگاه از او میپرسد که انجام دادن کدام یک از رفتارهای وسواسیاش ضروری نیست و آیا میتواند بدون آنکه نگران و مضطرب شود آنها را حذف کند؟.
رضایی ادامه داد: در روش شناخت درمانی، به کودک آموزش داده میشود که چگونه میتواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام میدهد تغییر دهد. کودکی که وسواس شستن دست دارد از او میخواهد که دستهایش را با چیزهای مختلف کثیف کند و سعی کند بدون آنکه چندین بار دستهایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط یکبار در انتهای بازی دستش را بشوید.
این متخصص روانشناسی اضافه کرد: روش درمان تلفیقیشناختی و رفتاری، خانواده درمانی و دارو درمانی نمونههای دیگر از روشهای درمانی برای کودکان و نوجوانان وسواسی است.
رضایی با تاکید بر نقش والدین و دیگر اعضای خانواده به عنوان نزدیکترین و آگاهترین افراد از ویژگیها و فرایند رشدی کودک تصریح کرد: از این رو والدین هر چه قدر بتوانند فضای خانواده را منسجم، متعادل و متناسب با حال وهوای روانشناختی کودک تنظیم کنند، در کاهش و بهبود نشانههای وسواسی کودک خود موثر خواهند بود. (ایسنا)
312