فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
یکی از گناهان بزرگ که قلب مومن را تیره و تار می کند کینه توزی است. که البته چون این رذیله اخلاقی بستر خوبی برای شرک به خداوند و دشمنی با دیگران برای فرد فراهم می کند به شدت باید از آن پرهیز کرد.
در واقع کینه توزی یعنی اینکه بین دونفر برخورد و درگیری رخ دهد و فکر و ذهن آنها نسبت به هم کدر شود و در دلشان نسبت به یکدیگر کدورت و بدبینی به وجود بیاید. و دقیقا همین جا جولانگاه شیطان شود که هر کدام را به انتقامجویی دعوت کند.
پس باید کینه توزی را خوب بشناسیم، راههای پیشگیری از آن را بدانیم و در صورت بروز آن به سرعت به دنبال درمان آن باشیم تا خدای ناکرده یک کدورت جزیی تبدیل به دشمنی نشود.
یکی از علل اصلی پیدایش کینه توزی، جدال و خصومت است. در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «از جدال و خصومت بپرهیز؛ زیرا دشمنی و عداوت در درجه اول قلب آدمی را مشغول می دارد و در درجه دوم موجب نفاق و دو رویی می گردد و در درجه سوم کینه ها و دشمنی ها را در دل مشتعل می سازد» (محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1، ص747)
اگر خود را در دایره مومنین می بینیم باید بدانیم که یکی از ویژگی های مردان و زنان خداجو، پرهیز از کینه توزی است. آنان آرزومندند که دل های شان همچون دل های بهشتیان، تهی از کینه و دشمنی مومنان شود.
از این روایت دانسته می شود که علت اصلی کینه توزی جنگ و جدال و بدبینی نسبت به یکدیگر است که به طور طبیعی موجب تنافر و جدایی بین مومنین شده و در دلهایشان حقد و کینه ریشه می گیرد.
لعن و نفرین کردن دیگران، فحش، مسخره کردن، طمع، توقع بیش از اندازه، خرده گیری، غیبت کردن و ضعف شخصیتی از جمله دیگر عوامل مهم ایجاد کینه اند.
1. اگر کسی بداند که کینه توزی یعنی عداوت و دشمنی دیگران را به دل گرفتن ثمری نداشته، تنها این شخص کینه توز است که دائماً در آتش سوزانی که خود مشتمل ساخته گرفتار درد و رنج می باشد و باز بداند که کمترین زیانی عاید شخصی که مورد عداوت باطنی وی قرار گرفته است، نمی گردد بطور یقین از کینه توزی دست بر خواهد داشت.
2 . بعد از درک این حقیقت که کینه توزی کار نا پسندی است و پیامد خوبی ندارد، باید تلاش نمود که خود را متخلق به اخلاق حسنه و نیکو نموده از درگیری وبرخورد با دیگران اجتناب ورزد.
در واقع انسان باید سعی کند که با آن شخص که عداوت و کینه دارد رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به عمل آورد. در قضای حوائج او دو چندان تلاش نماید. در مجامع و محافل، نیکی های او را اظهار نماید. این کار را پیوسته انجام دهد تا نفس اش رام شود و آثار عداوت از دل او برطرف شود. (نراقی، احمد، معراج السعادة، ص201)
3. ایجاد روحیة عفو و گذشت یکی از بارزترین مصداق های اخلاق اجتماعی است که در درمان و پیشگیری از کینه توزی نیز موثر است، اگر فرد دیگری شما را مورد اذیّت و آزار و توهین قرار داده به جای آن که نسبت به او خشمگین شده و خصومت وی را در دل خود جای دهید، بهتر است با عفو و گذشت برخورد نمایید.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از جدال و خصومت بپرهیز؛ زیرا دشمنی و عداوت در درجه اول قلب آدمی را مشغول می دارد و در درجه دوم موجب نفاق و دو رویی می گردد و در درجه سوم کینه ها و دشمنی ها را در دل مشتعل می سازد»
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: «ببخشید، که بخشش جز عزّت بر بنده نمی افزاید، پس همدیگر را ببخشید تا خدا عزتتان دهد.» (عبدالله شبر، اخلاق شبرّ، ناشر هجرت، چاپ دوم، 1377، ص253-254)
بیاییم تا هر زمان که کدورتی بین ما و مومنین دیگر به و جود آمد اول خوب فکر کنیم که این تیرگی چیزی جز غم و اندوه حاصلی برای ما ندارد و غیر از غصه و خودخوری چیزی عاید ما نمی شود و از این آتش به وجود آمده در قلب ما فقط دود کدورت و دشمنی بلند می شود. و در واقع اولین ثمره اش بهم خوردن آرامش ماست.
امام صادق علیه السّلام به نقل از حضرت علی علیه السّلام می فرماید: «ایاکم و المراء و الخصومة فإنهما یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما النفاق.»؛ از مراء و دشمنی بپرهیزید. همانا این دو، دل های برادران دینی را بیمار می کند و نفاق بر آن دو می رویاند. (تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج4، ص 173-174)
پس اگر خود را در دایره مومنین می بینیم باید بدانیم که یکی از ویژگی های مردان و زنان خداجو، پرهیز از کینه توزی است. آنان آرزومندند که دل های شان همچون دل های بهشتیان، تهی از کینه و دشمنی مومنان شود.
فرآوری: آمنه اسفندیاری - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
در نظام آفرینش، «خوردن»، ابزاری برای قوّت پیداکردن برای زندگی و بندگی خدای متعال و به طور کلی یک وسیله اســت، نه آن که زندگی، ابزار و وسیله ای برای خوردن باشد.
آنچه از روایات معصومین (علیهم السلام) به دست می آید این اســت که، پرخوری یعنی خوردن و یا آشامیدن بیش از حدّ نیاز و زیاده روی کردن، و می توان این زیاده روی را با توجه به احادیث، این طور بیان کرد که انسان، طوری غذا خورده و یا نوشیدنی - اعم از آب و دیگر نوشیدنی ها - بیاشامد، که هم دارای کسالت جسمی شده و هم به راحتی نتواند نفس بکشد؛ چنانچه حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند: « و اگر پرخورى کند راه نَفَس را بر او مى بندد »[1]،و به سختی و دشواری کاری و یا عبادتی را انجام دهد. و چنین چیزی وقتی بر انسان عارض می شود که قبل از این که گرسنه شود، غذا خورده و وقتی شروع به خوردن و یا آشامیدن می نماید، تا آخرین مرحله این خوردن و آشامیدن را ادامه داده و شکم خود را پر نماید.
پرخوری قساوت می آورد و موجب می شود انسان در انجام دادن عبادات سستی ورزد
اعتدال در غذا مسأله ای اســت که ما به اهمّیت آن واقف نیستیم و نمی دانیم چه اثر مهمّی هم از نظر جسمانی و بهداشتی دارد و هم از نظر روحانی و معنوی. ثابت شده که بیشتر بیماری های انسان به سبب پرخوری اســت.
برخی پزشکان استدلالی برای آن دارند و می گویند: میکروب ها دائم از چهار طریق معروف: هوا، غذا، آب و گاهی هم پوست وارد بدن می شوند و هیچ راهی برای جلوگیری از آنها نیست.
می گویند جاهای آماده در بدن برای میکروب ها و پرورش انواع آنها عبارت اســت از انواع چربی های اضافی که در لابه لای بافت های بدن ذخیره می شوند، درست مثل زباله ای که وقتی در جایی مدّت زیادی بماند عامل بیماری و پخش میکروب می شود. از جمله چیزهایی که می تواند این بیماری ها را درمان کند سوزاندن این موادّ اضافی در بدن اســت و سوزاندنش هم از طریق روزه گرفتن صورت می گیرد. این استدلالی اســت همه فهم، زیرا هرکسی متوجّه می شود که وقتی مقداری غذای اضافی در بدن باشد و جذب بدن نشود در بدن ذخیره و در نتیجه کار قلب زیادتر می گردد. بار سنگین به کلّیه دستگاه های بدن ضربه می زند لذا قلب و سایر دستگاه ها زود بیمار و طبعاً عمر آدمی کوتاه می شود. بنابراین اگر کسی طالب سلامتی اســت باید از پرخوری بپرهیزد و به کم خوری عادت کند، به خصوص کسانی که فعّالیت جسمانی کمتری دارند.
یکی از پزشکان می گفت: بیست سال اســت که به درمان بیماران می پردازم و تمام تجربیات من در دو جمله خلاصه می شود: اعتدال در غذا و ورزش.
یک مطلب بسیار مهم این اســت که پرخوری قساوت می آورد و موجب می شود انسان در انجام دادن عبادات سستی ورزد. این مطلب کاملًا محسوس اســت که انسان وقتی غذای سنگینی می خورد نمی تواند مثلًا نماز صبح را راحت بخواند و اگر بیدار هم بشود مثل آدم های گیج و مست اســت، امّا وقتی غذای سبک و ساده ای می خورد وقت اذان یا لحظاتی پیش از اذان صبح بیدار اســت، نشاط دارد، حال مطالعه و حال عبادت دارد. و نکته مهم اینکه پرخوری، گوش شنوا در مقابل مواعظ را از انسان می گیرد.
روشن اســت انسان وقتی روزه می گیرد رقّت قلب پیدا می کند و معنویتش بیشتر می شود، امّا وقتی شکم پر اســت، فکر انسان درست کار نمی کند و خودش را از خدا دور می بیند.
شاید به این نکته توجّه کرده اید که مردم در ماه رمضان قلبشان برای پذیرش موعظه خیلی آماده اســت، چرا که آن حال گرسنگی و روزه، صفای قلب می آورَد.
1. حضرت امام علی (علیه السلام) در حدیثی می فرماید:«پرخورى، و زیاده روى در خواب وجود انسان را فاسد مى کنند، و کشاننده ضرر و زیان به سوى آدمى هستند».[2]
حضرت عیسی (علیه السلام) به قوم بنی اسرائیل فرمود: «پرخورى نکنید، همانا هرکس پرخورى کند، پرخواب مى شود، و هر کس پرخواب شود، نمازش را کم مى کند، و هر که نمازش را کم کند، از غافلین نوشته مى شود»
2. پرخوری مخارج سنگین و زیادی را در پی دارد: در حدیثی می خوانیم: «سلامت پرخور اندک، و مخارجش سنگین و طاقت فرساست».[3]
3. پرخوری موجب سنگدلی و هیجان شهوت می شود: در روایتی از حضرت امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «چیزى براى قلب مومن زیانبارتر از پرخورى نیست، پرخورى موجب دو چیز اســت: سنگدلى، هیجان شهوت».[4]
4. پرخوری باعث می شود انسان کمتر نماز بخواند: در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) می خوانیم که حضرت عیسی (علیه السلام) به قوم بنی اسرائیل فرمود: «پرخورى نکنید، همانا هرکس پرخورى کند، پرخواب مى شود، و هر کس پرخواب شود، نمازش را کم مى کند، و هر که نمازش را کم کند، از غافلین نوشته مى شود».[5]
5. سبب کسالت و بی حوصلگی در عبادت می شود: از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل اســت: «از پرخورى حذر کنید، همانا فاسد کننده بدن، و بیمارى به ارث می گذارد، و موجب کسالت در عبادت اســت».[6]
6. شکم پر، مبغوض پیش خداست: از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) نقل اســت: «چیزى نزد خداوند مبغوض تر از شکم پر نیست».[7]
7. پرخوری نورانیت دل را از بین می برد: رسول خدا (صلی الله علیه و اله) در وصیتی به حضرت امام علی (علیه السلام) یکی از مواردی که نورانیت را ازبین می برد، پرخوری می داند.[8]
پُرخوری از منظر احادیث، به شدت نکوهیده اســت. این رذیله اخلاقی، از سلامت می کاهد، و زمینه را برای انواع بیماری های جسمی و روحی فراهم می سازد. پُرخوری، جوهر نفس را تباه می کند، به نیروی تقوا (پرهیزگاری) و ورع (خویشتن داری) ضربه می زند، حجاب تیزهوشی اســت و دل را سخت و تاریک می سازد.
پی نوشتها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر،ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه، با ترجمه: آشتیانی، محمدرضا،و امامی، محمدجعفر،ج3، ص 249، شماره 108
[2] . محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص 119، ح سوم
[3] . تمیمی آمدی،عبدالواحد بن محمد،غررالحکم، ص 360، حدیث 8168
[4] . مجلسی، محمد باقر،بحارالانوار، ج 63، ص 337، ح 33
[5] . ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج1، ص 47
[6] . بحارالانوار، ج 59، ص 266.
[7] . عاملی، حرّ، وسائل الشیعه، ج 25، ص 24، ح 31049
[8] . وسائل الشیعه، ج 24، ص 244، ح 30447.
فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
یکی از گناهان بزرگ که قلب مومن را تیره و تار می کند کینه توزی است. که البته چون این رذیله اخلاقی بستر خوبی برای شرک به خداوند و دشمنی با دیگران برای فرد فراهم می کند به شدت باید از آن پرهیز کرد.
در واقع کینه توزی یعنی اینکه بین دونفر برخورد و درگیری رخ دهد و فکر و ذهن آنها نسبت به هم کدر شود و در دلشان نسبت به یکدیگر کدورت و بدبینی به وجود بیاید. و دقیقا همین جا جولانگاه شیطان شود که هر کدام را به انتقامجویی دعوت کند.
پس باید کینه توزی را خوب بشناسیم، راههای پیشگیری از آن را بدانیم و در صورت بروز آن به سرعت به دنبال درمان آن باشیم تا خدای ناکرده یک کدورت جزیی تبدیل به دشمنی نشود.
یکی از علل اصلی پیدایش کینه توزی، جدال و خصومت است. در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «از جدال و خصومت بپرهیز؛ زیرا دشمنی و عداوت در درجه اول قلب آدمی را مشغول می دارد و در درجه دوم موجب نفاق و دو رویی می گردد و در درجه سوم کینه ها و دشمنی ها را در دل مشتعل می سازد» (محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1، ص747)
اگر خود را در دایره مومنین می بینیم باید بدانیم که یکی از ویژگی های مردان و زنان خداجو، پرهیز از کینه توزی است. آنان آرزومندند که دل های شان همچون دل های بهشتیان، تهی از کینه و دشمنی مومنان شود.
از این روایت دانسته می شود که علت اصلی کینه توزی جنگ و جدال و بدبینی نسبت به یکدیگر است که به طور طبیعی موجب تنافر و جدایی بین مومنین شده و در دلهایشان حقد و کینه ریشه می گیرد.
لعن و نفرین کردن دیگران، فحش، مسخره کردن، طمع، توقع بیش از اندازه، خرده گیری، غیبت کردن و ضعف شخصیتی از جمله دیگر عوامل مهم ایجاد کینه اند.
1. اگر کسی بداند که کینه توزی یعنی عداوت و دشمنی دیگران را به دل گرفتن ثمری نداشته، تنها این شخص کینه توز است که دائماً در آتش سوزانی که خود مشتمل ساخته گرفتار درد و رنج می باشد و باز بداند که کمترین زیانی عاید شخصی که مورد عداوت باطنی وی قرار گرفته است، نمی گردد بطور یقین از کینه توزی دست بر خواهد داشت.
2 . بعد از درک این حقیقت که کینه توزی کار نا پسندی است و پیامد خوبی ندارد، باید تلاش نمود که خود را متخلق به اخلاق حسنه و نیکو نموده از درگیری وبرخورد با دیگران اجتناب ورزد.
در واقع انسان باید سعی کند که با آن شخص که عداوت و کینه دارد رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به عمل آورد. در قضای حوائج او دو چندان تلاش نماید. در مجامع و محافل، نیکی های او را اظهار نماید. این کار را پیوسته انجام دهد تا نفس اش رام شود و آثار عداوت از دل او برطرف شود. (نراقی، احمد، معراج السعادة، ص201)
3. ایجاد روحیة عفو و گذشت یکی از بارزترین مصداق های اخلاق اجتماعی است که در درمان و پیشگیری از کینه توزی نیز موثر است، اگر فرد دیگری شما را مورد اذیّت و آزار و توهین قرار داده به جای آن که نسبت به او خشمگین شده و خصومت وی را در دل خود جای دهید، بهتر است با عفو و گذشت برخورد نمایید.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «از جدال و خصومت بپرهیز؛ زیرا دشمنی و عداوت در درجه اول قلب آدمی را مشغول می دارد و در درجه دوم موجب نفاق و دو رویی می گردد و در درجه سوم کینه ها و دشمنی ها را در دل مشتعل می سازد»
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: «ببخشید، که بخشش جز عزّت بر بنده نمی افزاید، پس همدیگر را ببخشید تا خدا عزتتان دهد.» (عبدالله شبر، اخلاق شبرّ، ناشر هجرت، چاپ دوم، 1377، ص253-254)
بیاییم تا هر زمان که کدورتی بین ما و مومنین دیگر به و جود آمد اول خوب فکر کنیم که این تیرگی چیزی جز غم و اندوه حاصلی برای ما ندارد و غیر از غصه و خودخوری چیزی عاید ما نمی شود و از این آتش به وجود آمده در قلب ما فقط دود کدورت و دشمنی بلند می شود. و در واقع اولین ثمره اش بهم خوردن آرامش ماست.
امام صادق علیه السّلام به نقل از حضرت علی علیه السّلام می فرماید: «ایاکم و المراء و الخصومة فإنهما یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما النفاق.»؛ از مراء و دشمنی بپرهیزید. همانا این دو، دل های برادران دینی را بیمار می کند و نفاق بر آن دو می رویاند. (تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج4، ص 173-174)
پس اگر خود را در دایره مومنین می بینیم باید بدانیم که یکی از ویژگی های مردان و زنان خداجو، پرهیز از کینه توزی است. آنان آرزومندند که دل های شان همچون دل های بهشتیان، تهی از کینه و دشمنی مومنان شود.