بامداد – برخی می گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» یکی از موضوعات مهم که سؤال های فقهی زیادی هم پیرامون آن مطرح است مسئله ی وحدت مسلمین است. مسئله ی وحدت بین مسلمان ها به معنای دست برداشتن آنها از عقایدشان یا عمل به فقه دیگران نیست؛ بلکه یعنی شیعیان براساس اعتقاد و مطابق موازین فقهی خودشان عمل می کنند و گروه های دیگر مسلمان (اهل سنت) هم عقایدی دارند و فقهی دارند و فتاوایی دارند و براساس فتاوای خودشان عمل می کنند. مسئله ی وحدت مسلمین، وحدت بر سر یک سری مسائل اصلی و اصولی و مشترک موجود بین آنها برای مقابله با دشمنان مشترک است.
«تولّی و تبرّی» گاهی جزو اصول دین شمرده می شود و گاهی هم جزو فروع دین و البته هر دو هم درست است؛ یعنی یک جنبه ی اعتقادی دارد و یک جنبه ی عملی. از حیث اعتقادی تولّی یعنی ما به ولایت اولیای الهی، پیامبران خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام معتقد باشیم و همچنین علاقه نسبت به آنها و پیروانشان داشته باشیم. تولّی یک جنبه ی عملی نیز دارد که اطاعت از این اولیای الهی است.
تبرّی نقطه ی مقابل تولّی است؛ یعنی دشمنی نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا. مکلفین باید این دو اصل را هم از نظر اعتقادی معتقد باشند و هم در عمل به آن متمسک شوند و لزوماً این گونه نیست که کسی که می خواهد تبرّی بجوید با لعن و ناسزا و بدگویی همراه باشد. بسیاری از مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و حتی در عصر حاضر -نمونه اش حضرت امام رحمه الله و حضرت آیت الله خامنه ای- اینها واقعاً اهل تولّی و تبرّی هستند، ولی اهل سب و لعن نیستند. بنابراین انسان می تواند تبرّی داشته باشد، اما توهین و فحاشی و لعن به مقدسات دیگران نکند. حضرت آقا توهین به مقدسات دیگر را جایز ندانسته، بلکه حرام می دانند.
قطعاً وحدت مسلمین با تبرّی منافات ندارد. یعنی افراد می توانند با دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا دشمن باشند و با آنهایی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مقابله کنند، و در عین حال با دیگر مسلمان ها وحدت نیز داشته باشند. پس وحدت مسلمانان با تبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا هیچ منافاتی ندارد. به عنوان نمونه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم ولایی بودند هم متبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا و در عین حال به مقدسات سایر مسلمانان و اشخاص مورد احترام آنها لعن و توهین هم نمی کردند. خیلی از بزرگان بودند که مردم را به وحدت دعوت کردند و از دشمنان خدا هم تبرّی جستند.
وحدت بین مسلمین و پرهیز از تفرقه یک امر واجب است و ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان که به نفع دشمنان و به نفع استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی است، حرام است. اما اینکه اگر مقلد حضرت آقا هم نباشند، باید مراعات این مسئله را بکنند؟ بله دیگران هم باید مراعات این مسئله را بکنند. در این مسئله فرقی ندارد که افراد مقلد حضرت آقا باشند یا مقلد سایر مراجع. چرا که به فتوای همه ی مراجع معظم تقلید، انجام کارهایی که بر ما واجب نیست -ولو مستحب هم باشند- اگر انجام آن کارها موجب سوء استفاده ی دشمنان علیه مکتب اهل بیت علیهم السلام شود تا به پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام توهین کنند یا موجب اختلاف بین مسلمانان باشد جایز نیست.
حضرت آقا بارها فرموده اند که به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید. بنابراین باید از این کار پرهیز کرد و نکته ی جالب توجه اینجا است که برخی می گویند در مجالس خصوصی اشکالی ندارد که لعن بگوییم؛ در حالی که حضرت آقا قید نزدند که مجلس عمومی باشد یا خصوصی، بلکه به طور کلی فرموده اند که به مقدسات سایر مسلمانان یعنی سایر فِرَق اسلامی توهین نکنید. حضرت آقا در جایی فرموده اند: «آن شیعه ای هم که از روی نادانی و غفلت، یا گاهی از روی غرض – این را هم سراغ داریم و افرادی را هم از بین شیعیان می شناسیم که فقط مسئله شان مسئله ی نادانی نیست، بلکه مأموریت دارند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند – به مقدسات اهل سنت اهانت می کند، عرض می کنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.» بنابراین توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی به نظر حضرت آقا حرام شرعی است.
به هر حال مذاهبی هستند که دارند با مسالمت زندگی می کنند و آنها هم به مقدسات ما معمولاً توهین نمی کنند. توهین به آنها هم اگر موجب تفرقه و فتنه انگیزی در جامعه شود قطعاً حرام است.
نظر حضرت آقا این است که تفرقه بین مسلمانان کار حرامی است و توهین به مقدسات سایر مسلمین هم حرام است. فعل حرام منکر است و نهی از منکر هم واجب است؛ اما با وجود شرایط و مراعات مراتب.
این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئله ی استراتژیک می دانم_ یک مسئله ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می کند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفه ای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است.
درباره ی بحث علمی، اتفاقاً حضرت آقا موافق هستند. حضرت آقا موافقند که در مباحثی که اختلاف نظر علمی بین فِرَق مسلمین، بین شیعه و سنی وجود دارد، صاحبنظران در نشست های علمی محترمانه بنشینند، سخن یکدیگر را نقد کنند، اما عالمانه، در مجامع علمی، بین اهل فن، شیوه اش هم همان جدال احسن باشد که به تعبیر قرآن آن گونه بحث علمی کردن موجب اختلاف و تفرقه و فتنه انگیزی بین مسلمان ها نباشد، هیچ اشکالی ندارد.
آن چیزی که اشکال دارد و حرام است ایجاد تفرقه بین مسلمانان و تفرقه انگیزی بین جوامع اسلامی است. حضرت آقا درباره ی بحث علمی فرموده اند: «اگر می خواهند بحث مذهبی بکنند، هیچ اشکالی ندارد، من بحث مذهبی را هم قبول دارم، اگر دوست دارند بحث علمی مذهبی بین علما و بین صاحبان فن بکنند، بنشینند این کار را بکنند، منتها نه در منظر و مرئای مردم، بلکه در جلسات علمی بنشینند با هم بحث علمی کنند.» به هر حال اینها بحث های علمی و فنی است که باید در جوامع خصوصی علمی صورت بگیرد تا موجب تفرقه نشود.
شکى نیست که یکى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه اى که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جویهاى کوچک به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مى شود، با اتحاد انسانها نیز صفوف بزرگى تشکیل مى شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مى کند (تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ) (( انفال: ۶۰ ))
قرآن مجید ملل اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت مى کند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ ) (( آل عمران: ۱۰۳ ))
بلکه اختلاف و پراکندگى و به جان هم افتادن را یکى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْض) (( انعام: ۶۵ ))
«بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند».
منبع:
سایت مقام معظم رهبری
رجا نیوز
نوشته حکم شرعی ارتباط بین شیعه و سنی اولین بار در بامداد پدیدار شد.
آموزش مسائل جنسی به کودکان نیازمند این است که والدین بدانند که با توجه به سن کودک، چه زمانی و چگونه این اطلاعات را به کودکان خود منتقل کنند.
آموزش مسائل جنسی به کودکان یکی از کارهای دشوار برای مادر و پدرهاست. والدین اغلب از اینکه چه چیزی را باید بگویند و چه چیزی را نباید بگویند نگران هستند. برخی از والدین از این موضوع هراس دارند که اگر در باره مسائل جنسی به کودکان خود چیزی بگویند افکار جنسی را در ذهن آنها پرورش داده و آنان را به تجربه جنسی تشویق میکنند. ناآگاهی والدین و ناتوانی آنها در پاسخ به برخی از سوالات کودکان و عدم وجود منابع آموزشی کافی باعث میشود کودکان و نوجوانان در زمینه مسائل جنسی دچار سردرگمی شوند.
شما میتوانید هر یک از موقعیتهای زیر
را به یک موقعیت مناسب برای آموزش تبدیل کنید:
در مورد تغییرات بدنی پسرتان در زمان بلوغ توضیح بدهید. نکته مهم این است که فقط در مورد خطرها و بدیهای رابطه جنسی توضیح ندهید، چون فرزندتان باید یاد بگیرد که رابطه جنسی، بخشی از زندگی و یک رابطه خوب و مفید است هرچند روابط نامشروع میتواند عواقب بسیار ناخوشایندی مانند ابتلا به بیماریهای مقاربتی یا حاملگی ناخواسته داشته باشد. یک پسر یا دختر نوجوان باید بداند که لازم است این رابطه را تا زمانی که از نظر احساسی و شناختی به پختگی لازم برای ازدواج نرسیده به تعویق بیندازد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
پاسخ مشاور: در مراحل مختلف زندگی هر یک از ما با مسائل و مشکلاتی مواجه میشویم که برای حل آنها باید از روشهای جدید و متفاوتی بهره بگیریم و تغییراتی را در روند زندگی خود ایجاد کنیم. البته پیش از ازدواج و در مراحل اولیه، به خانوادهها توصیه میشود در نظر بگیرند که اختلاف سنی دختر و پسر نباید آن قدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقهها، سرگرمیها، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. ولیکن در هر صورت امروزه ازدواجهایی بدون در نظر گرفتن این مهم سر میگیرد.
در چنین شرایطی به زوجین توصیه میشود با کسب و استفاده از مهارتهای ارتباطی جدید این شکاف را پر کنند و لحظات شادتری را در زندگی مشترک خود خلق کنند.
تفاوتهای زن و مرد را بشناسید
همواره به یاد داشته باشید زن و مرد با هم تفاوت دارند و برای داشتن یک رابطه خوب باید این تفاوتها را درنظر بگیرید و توقع نداشته باشید رفتار و عکسالعملهای زن و مرد مثل هم باشد. در واقع همین تفاوتهاست که این دو را برای هم جذاب میکند.
برای داشتن زندگی شاد، باید از خودمان بیرون بیاییم و هوشمندانه متوجه تفاوتها باشیم و بیاموزیم که چگونه رفتار کنیم.
همه ما به احترام نیاز داریم و دو دشمن اصلی احترام، انتقاد و پیشداوری هستند. استفاده از کلماتی مثل «تو» و «چرا» افراد را وارد وضعیت تدافعی میکند. بهتر است برای بیان آنچه در ذهنتان میگذرد و روال زندگی شما را با یکنواختی مواجه کرده است «شکوهها» را به «درخواست» تبدیل کنید. به عنوان مثال میتوانید جملات خود را این گونه آغاز کنید: «دوست دارم وقتی که...» یا «خیلی خوشحال میشوم وقتی که...».
این گونه صحبت کردن باعث میشود ضمن حفظ احترام، راهی جدید را پیش روی همسرتان باز کنید بدون اینکه این گفتوگو به شکوه و شکایت ختم شود و سرانجام هم هیچ یک از طرفین به خواسته خود نرسیده باشد.
پیشنهاد میشود برای داشتن یک ارتباط موثر، شفاف صحبت کنید. به این صورت که ابتدا مسئله را بیان نمایید، سپس احساس خود را درباره آن موضوع مطرح و در انتها انتظار خود را عنوان کنید.
انتقاد و پیش داوری ممنوع
همان طور که پیش از این اشاره شد انتقاد و پیش داوری از مخربترین روشهای ارتباطی است؛ بنابراین در استفاده از کلمات و جملات هوشیاری بیشتری به خرج دهید. جملاتی نظیر: «تو همسر لایقی نیستی»، «تو هیچ وقت برای ما وقت نداری»، «من جوانی خود را بیهوده پای تو هدر دادم» و... نه تنها گرهی از مشکلات شما باز نمیکند بلکه دلیلی برای جر و بحثهای بعدی است. فرد برای دفاع از خود شروع به دلیل تراشی و بیان موقعیتهایی میکند که این وظایف را انجام داده است و حتی شما را در این موارد زیر سوال میبرد. علاوه بر آن ناخواسته جایگاه فرد را نیز زیر سوال برده و او را به سمت انفعال سوق دادهاید.
درباره اهمیت جایگاه پدر در رابطه با سلامت روان فرزندان مطالعه کنید و جایگاه همسرتان را دوباره بازسازی و شرایطی را فراهم کنید تا فرزندانتان با پدر خود ارتباط بیشتری داشته باشند. به طور خلاصه پذیرش واقعیت، پذیرش مسئولیت انتخاب خود، برقراری ارتباط موثر و کنار گذاشتن گله و شکایت کلیدهای تغییر شرایط فعلی شما هستند. (سیمین قربانی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
729
بامداد – برخی می گویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبه ی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» یکی از موضوعات مهم که سؤال های فقهی زیادی هم پیرامون آن مطرح است مسئله ی وحدت مسلمین است. مسئله ی وحدت بین مسلمان ها به معنای دست برداشتن آنها از عقایدشان یا عمل به فقه دیگران نیست؛ بلکه یعنی شیعیان براساس اعتقاد و مطابق موازین فقهی خودشان عمل می کنند و گروه های دیگر مسلمان (اهل سنت) هم عقایدی دارند و فقهی دارند و فتاوایی دارند و براساس فتاوای خودشان عمل می کنند. مسئله ی وحدت مسلمین، وحدت بر سر یک سری مسائل اصلی و اصولی و مشترک موجود بین آنها برای مقابله با دشمنان مشترک است.
«تولّی و تبرّی» گاهی جزو اصول دین شمرده می شود و گاهی هم جزو فروع دین و البته هر دو هم درست است؛ یعنی یک جنبه ی اعتقادی دارد و یک جنبه ی عملی. از حیث اعتقادی تولّی یعنی ما به ولایت اولیای الهی، پیامبران خدا و ائمه ی اطهار علیهم السلام معتقد باشیم و همچنین علاقه نسبت به آنها و پیروانشان داشته باشیم. تولّی یک جنبه ی عملی نیز دارد که اطاعت از این اولیای الهی است.
تبرّی نقطه ی مقابل تولّی است؛ یعنی دشمنی نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا. مکلفین باید این دو اصل را هم از نظر اعتقادی معتقد باشند و هم در عمل به آن متمسک شوند و لزوماً این گونه نیست که کسی که می خواهد تبرّی بجوید با لعن و ناسزا و بدگویی همراه باشد. بسیاری از مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و حتی در عصر حاضر -نمونه اش حضرت امام رحمه الله و حضرت آیت الله خامنه ای- اینها واقعاً اهل تولّی و تبرّی هستند، ولی اهل سب و لعن نیستند. بنابراین انسان می تواند تبرّی داشته باشد، اما توهین و فحاشی و لعن به مقدسات دیگران نکند. حضرت آقا توهین به مقدسات دیگر را جایز ندانسته، بلکه حرام می دانند.
قطعاً وحدت مسلمین با تبرّی منافات ندارد. یعنی افراد می توانند با دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا دشمن باشند و با آنهایی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مقابله کنند، و در عین حال با دیگر مسلمان ها وحدت نیز داشته باشند. پس وحدت مسلمانان با تبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا هیچ منافاتی ندارد. به عنوان نمونه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم ولایی بودند هم متبرّی از دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا و در عین حال به مقدسات سایر مسلمانان و اشخاص مورد احترام آنها لعن و توهین هم نمی کردند. خیلی از بزرگان بودند که مردم را به وحدت دعوت کردند و از دشمنان خدا هم تبرّی جستند.
وحدت بین مسلمین و پرهیز از تفرقه یک امر واجب است و ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان که به نفع دشمنان و به نفع استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی است، حرام است. اما اینکه اگر مقلد حضرت آقا هم نباشند، باید مراعات این مسئله را بکنند؟ بله دیگران هم باید مراعات این مسئله را بکنند. در این مسئله فرقی ندارد که افراد مقلد حضرت آقا باشند یا مقلد سایر مراجع. چرا که به فتوای همه ی مراجع معظم تقلید، انجام کارهایی که بر ما واجب نیست -ولو مستحب هم باشند- اگر انجام آن کارها موجب سوء استفاده ی دشمنان علیه مکتب اهل بیت علیهم السلام شود تا به پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام توهین کنند یا موجب اختلاف بین مسلمانان باشد جایز نیست.
حضرت آقا بارها فرموده اند که به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید. بنابراین باید از این کار پرهیز کرد و نکته ی جالب توجه اینجا است که برخی می گویند در مجالس خصوصی اشکالی ندارد که لعن بگوییم؛ در حالی که حضرت آقا قید نزدند که مجلس عمومی باشد یا خصوصی، بلکه به طور کلی فرموده اند که به مقدسات سایر مسلمانان یعنی سایر فِرَق اسلامی توهین نکنید. حضرت آقا در جایی فرموده اند: «آن شیعه ای هم که از روی نادانی و غفلت، یا گاهی از روی غرض – این را هم سراغ داریم و افرادی را هم از بین شیعیان می شناسیم که فقط مسئله شان مسئله ی نادانی نیست، بلکه مأموریت دارند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند – به مقدسات اهل سنت اهانت می کند، عرض می کنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.» بنابراین توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی به نظر حضرت آقا حرام شرعی است.
به هر حال مذاهبی هستند که دارند با مسالمت زندگی می کنند و آنها هم به مقدسات ما معمولاً توهین نمی کنند. توهین به آنها هم اگر موجب تفرقه و فتنه انگیزی در جامعه شود قطعاً حرام است.
نظر حضرت آقا این است که تفرقه بین مسلمانان کار حرامی است و توهین به مقدسات سایر مسلمین هم حرام است. فعل حرام منکر است و نهی از منکر هم واجب است؛ اما با وجود شرایط و مراعات مراتب.
این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئله ی استراتژیک می دانم_ یک مسئله ی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب می کند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفه ای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است.
درباره ی بحث علمی، اتفاقاً حضرت آقا موافق هستند. حضرت آقا موافقند که در مباحثی که اختلاف نظر علمی بین فِرَق مسلمین، بین شیعه و سنی وجود دارد، صاحبنظران در نشست های علمی محترمانه بنشینند، سخن یکدیگر را نقد کنند، اما عالمانه، در مجامع علمی، بین اهل فن، شیوه اش هم همان جدال احسن باشد که به تعبیر قرآن آن گونه بحث علمی کردن موجب اختلاف و تفرقه و فتنه انگیزی بین مسلمان ها نباشد، هیچ اشکالی ندارد.
آن چیزی که اشکال دارد و حرام است ایجاد تفرقه بین مسلمانان و تفرقه انگیزی بین جوامع اسلامی است. حضرت آقا درباره ی بحث علمی فرموده اند: «اگر می خواهند بحث مذهبی بکنند، هیچ اشکالی ندارد، من بحث مذهبی را هم قبول دارم، اگر دوست دارند بحث علمی مذهبی بین علما و بین صاحبان فن بکنند، بنشینند این کار را بکنند، منتها نه در منظر و مرئای مردم، بلکه در جلسات علمی بنشینند با هم بحث علمی کنند.» به هر حال اینها بحث های علمی و فنی است که باید در جوامع خصوصی علمی صورت بگیرد تا موجب تفرقه نشود.
شکى نیست که یکى از عوامل پیشرفت ملتها و رمز پیروزى آنان، پیوند و اتحاد بوده است، همانگونه اى که با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشکیل و با پیوستن جویهاى کوچک به همدیگر رودخانه هاى عظیم ایجاد مى شود، با اتحاد انسانها نیز صفوف بزرگى تشکیل مى شود که دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فکر تجاوز به آنان را براى همیشه از سر بیرون مى کند (تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ) (( انفال: ۶۰ ))
قرآن مجید ملل اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسک به حبل اللّه» دعوت مى کند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ ) (( آل عمران: ۱۰۳ ))
بلکه اختلاف و پراکندگى و به جان هم افتادن را یکى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْض) (( انعام: ۶۵ ))
«بگو او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد ]و دچار تفرقه سازد[ و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند».
منبع:
سایت مقام معظم رهبری
رجا نیوز
نوشته حکم شرعی ارتباط بین شیعه و سنی اولین بار در بامداد پدیدار شد.
آموزش مسائل جنسی به کودکان نیازمند این است که والدین بدانند که با توجه به سن کودک، چه زمانی و چگونه این اطلاعات را به کودکان خود منتقل کنند.
آموزش مسائل جنسی به کودکان یکی از کارهای دشوار برای مادر و پدرهاست. والدین اغلب از اینکه چه چیزی را باید بگویند و چه چیزی را نباید بگویند نگران هستند. برخی از والدین از این موضوع هراس دارند که اگر در باره مسائل جنسی به کودکان خود چیزی بگویند افکار جنسی را در ذهن آنها پرورش داده و آنان را به تجربه جنسی تشویق میکنند. ناآگاهی والدین و ناتوانی آنها در پاسخ به برخی از سوالات کودکان و عدم وجود منابع آموزشی کافی باعث میشود کودکان و نوجوانان در زمینه مسائل جنسی دچار سردرگمی شوند.
شما میتوانید هر یک از موقعیتهای زیر
را به یک موقعیت مناسب برای آموزش تبدیل کنید:
در مورد تغییرات بدنی پسرتان در زمان بلوغ توضیح بدهید. نکته مهم این است که فقط در مورد خطرها و بدیهای رابطه جنسی توضیح ندهید، چون فرزندتان باید یاد بگیرد که رابطه جنسی، بخشی از زندگی و یک رابطه خوب و مفید است هرچند روابط نامشروع میتواند عواقب بسیار ناخوشایندی مانند ابتلا به بیماریهای مقاربتی یا حاملگی ناخواسته داشته باشد. یک پسر یا دختر نوجوان باید بداند که لازم است این رابطه را تا زمانی که از نظر احساسی و شناختی به پختگی لازم برای ازدواج نرسیده به تعویق بیندازد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
نحوه شهادت امام رضا (ع) در روایات مختلف به صورت های متفاوتی آمده است اما معتبرترین روایات حاکی از مسمومیت امام رضا (ع) توسط مامون عباسی است.
در روایتی از اباصلت آمده است که مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.
برخی از علمای اهل سنت بر این نظر هستند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر میکنند؛ از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال میکرد و بعد از درگذشت امام رضا (ع) بسیار ناراحت و غمگین بود و...
عدهای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال ابنجوزی میگوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایتعهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او».
همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، امام رضا (ع) شهادت خود را پیشگویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین میگوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...» |
عدهای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد (که منظور امام رضا (ع) بود) کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر میرسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری مینویسد: «مأمون نامهای به بنیعباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»
از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کردهاند، کینهای میدانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی مینویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بیمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام میکرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار میگرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»
همان گونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم؛
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخنهای خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار. من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست میداشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبههای آن به مدت چند روز سوزنهای زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراین، ادلهای که اهل سنت ذکر کردهاند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بیاساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شیعیان، بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند. این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود. همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمری در شهر طوس به خاک سپرده شد و بارگاه عظیمش امروز میزبان صدها هزار عزادار است، در حالی که هیچ نشانی از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره