مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

اسب شاهزاده آنلاین، دختر زودباور را جا گذاشت

جام جم سرا به نقل از ایران: مرد جوان، موهایش را یک وری شانه کرده و سرش را اندکی کج گرفته است تا احتمالاً خطوط موزون صورتش، بهتر به چشم آید. چشم و ابروی مشکی، بینی خوش فرم و پوست برنزه؛ یک شلوار جین خوش‌دوخت و کتی که رنگ و مدلش بسیار به شلوار می‌آید، تصویر بی‌کم و کاست را کامل می‌کند. پشت سرش نمای ساختمانی شیک خودنمایی می‌کند که از معماری‌اش می‌توان حدس زد در یکی از شهرهای اروپایی واقع شده است. ظاهرش که حرف ندارد، اما تحسین واقعی زمانی است که به مشخصات فردی توجه می‌شود. ساکن یک کشور اروپایی رؤیایی، دارای مدرک دکترا از دانشگاهی در همان کشور و صد البته که مجرد!
هر کدام از این‌ها به تنهایی هم کافی است تا دل هر دختر دم بختی را ببرد؛ حالا تصورش را بکنید که تمام این محاسن یک جا جمع شود. پیشنهاد دوستی از جانب فردی با این مشخصات، وقتی وسوسه‌انگیز‌تر می‌شود که پشت بندش نیت خیری هم باشد. رؤیای ازدواج با مرد سوار بر اسب سفید، در ذهن دختر جوان جا می‌گیرد و تصاویر زیبا و رؤیایی در خیالش نقش می‌بندد.
وعده‌های دلفریب آغاز می‌شود. دختر، دیگر روی پاهایش بند نیست؛ اصلاً در آسمان سیر می‌کند. دیگر یا دارد با خواستگار بی‌عیب و نقصش چت می‌کند یا به نقطه‌ای نامعلوم خیره شده و برای خودش رؤیا می‌بافد؛ رؤیاهایی که از صفحه نمایش لپ‌تاپش جان می‌گیرند و روی خاطرش جاری می‌شوند.
داماد حی و حاضر است. تنها باید مقدمات کار فراهم شود تا عروس، راه سرزمین رؤیاها را پیش بگیرد. اما یک اشکال کوچک وجود دارد: حساب بانکی داماد برای مدتی بسته شده و عروس بی‌نوا ناچار است مدتی منتظر بماند تا داماد بتواند هزینه سفر را فراهم کند، مگر اینکه خودش دست به کار شود و مبلغ مورد نظر را برای او بفرستد.
خب، چه اشکالی دارد؟! مگر قرار نیست یک عمر را با هم سر کنند؟!
دختر دست به کار می‌شود و مبلغ مورد نظر را که کم هم نیست و شامل پول بلیت و هتل و چشم‌روشنی‌هایی میشود که داماد قرار است برای خانواده عروس بخرد، به هر زور و زحمتی شده، جور می‌کند. طلاهایش را می‌فروشد و به هزار بهانه از پدر کارمندش پول می‌گیرد و همه را یکجا به حسابی می‌ریزد که متعلق به یکی از اقوام داماد است تا او برای همسر رؤیایی واریزش کند.
دیگر راه زیادی تا خوشبختی باقی نمانده؛ دختر خوشحال‌تر از همیشه، خبر واریز پول را می‌دهد و داماد سپاسگزار مهربانی‌اش می‌شود و قول می‌دهد که جبران کند، اما از فردای آن روز دیگر نه خبری از او می‌شود و نه دیگر صفحه‌ای به نامش در فیسبوک وجود دارد.
کاخ رؤیاهای عروس نگون بخت، فرو می‌ریزد. داماد، کلاهبرداری حرفه‌ای از آب درمی آید که با همین شیوه، از دختران جوان دیگری هم سوء‌استفاده کرده است.
این داستان، واقعی است؛ آنقدر واقعی که نه یک بار بلکه بارها و بارها نظیرش اتفاق افتاده است. حکایت دختران دم بخت جوانی که با امیدهای واهی، فریب کلاهبرداران را در فضای مجازی می‌خورند و دلشکسته و شرمسار، راهی دادگاه می‌شوند تا شاید بتوانند جبران مافات کنند و داماد شیاد را به دام اندازند.
«حرف هایش آنقدر قشنگ بود که حتی لحظه‌ای هم نمی‌توانستم احتمالش را بدهم که همه‌اش دروغ باشد. خودش را مدیر یک شرکت معتبر بازرگانی معرفی کرده بود. اسم شرکت را که سرچ کردم، دیدم درست می‌گوید. اسم خودش را هم به عنوان رئیس هیأت مدیره دیدم. دیگر هیچ شکی برایم باقی نمانده بود. می‌گفت به خاطر کارم ناچارم مدام در سفر باشم به همین دلیل هم پیش نیامد که حضوری با هم ملاقات کنیم اما عکسهایش را مدام برایم می‌فرستاد که معمولاً مربوط به سفرهای خارجی‌اش بود. قرار بود بعد از انجام معامله‌ای که برایش خیلی مهم بود، برای خواستگاری به خانه‌مان بیاید. چند روزی گرفته و ناراحت بود؛ علت را که پرسیدم گفت برای این معامله مقداری پول کم دارد؛ البته منظورش پول نقد بود وگرنه به قول خودش می‌توانست یکی از ماشین‌ها را بفروشد، اما آن‌طور که می‌گفت برای اعتبار شرکت خوب نبود.»
ندا به اینجای قصه که می‌رسد، آهی می‌کشد و ادامه می‌دهد: «خانواده من وضع مالی نسبتاً خوبی دارند، خودم هم آنقدر شیفته‌اش شده بودم که لحظه‌ای شک نکردم. به او پیشنهاد دادم که مبلغ را به عنوان قرض در اختیارش قرار دهم. اول قبول نمی‌کرد؛ همین برخوردش هم بود که دلم را قرص می‌کرد. بالاخره با اصرار من پذیرفت و پول را به حسابش واریز کردم. تا یک هفته بعد از آن، همه چیز واقعاً عالی بود. از قرار معلوم معامله انجام شده بود و او هم قول داد که مبلغ را بزودی به من برمی‌گرداند. حتی قرار خواستگاری را هم تعیین کرده بود، اما ناگهان تمام راه‌های ارتباطی‌ام با او قطع شد. تلفن همراهش خاموش بود. در فضای مجازی هم هیچ فعالیتی نداشت. اول، نگران شدم و فکر کردم که اتفاقی برایش افتاده است. به همین دلیل به شرکتش که در یکی از برج‌های معروف تهران بود، مراجعه کردم و درخواست کردم که با مدیر ملاقات کنم. آنجا بود که در کمال تعجب، با مردی حدوداً شصت ساله مواجه شدم که همنام خواستگار من و مدیر شرکت بود؛ در ضمن هیچ اطلاعی هم از قضیه نداشت. آنجا بود که فهمیدم فریب خواستگار شیاد را خورده‌ام. در واقع او خودش را به نام مدیر آن شرکت، معرفی کرده و از این راه اعتماد مرا جلب کرده بود.»
ندا به گفته خودش دیگر پیش خانواده اش آبرو ندارد و به لحاظ احساسی هم از این قضیه آسیب خورده است. کلاهبردار حرفه‌ای تا به حال شناسایی نشده چون عکس‌ها و مشخصاتش همگی جعلی بوده و خط تلفن همراهش هم نامعتبر.
اگر سری به راهروهای دادگاه بزنید، مسلماً با موارد مشابهی روبه‌رو می‌شوید. برخی دختران جوان بدون اینکه شناخت درستی از افراد داشته باشند، در فضای مجازی به آنها اعتماد می‌کنند و گاه طعمه اهداف پلید آنها می‌شوند. با وجود هشدارهای مکرر پلیس در رابطه با این نوع کلاهبرداران که معمولاً در فضای مجازی، به شکار طعمه‌های خود اقدام می‌کنند، باز هم هر از چند گاهی شاهد چنین اتفاقاتی هستیم.


رؤیای فرد ایده آل

اغفال و فریب دادن دختران با‌ ترفندهای عاطفی و ظاهر شدن در نقش خواستگار دلباخته و با موقعیت عالی، یکی از شگردهای تبهکارانی است که با هدف سوءاستفاده‌های مالی و جنسی، به برنامه‌ریزی اقدام و طعمه‌های مورد نظر خود را هم بر همین اساس انتخاب می‌کنند. در این میان، برخی دختران جوان نیز به سادگی در دام‌های عاشقانه این افراد گرفتار می‌شوند و با اسیر شدن در دایره احساسات، منطق خود را کنار می‌گذارند و به خواسته‌های غیرمنطقی طرف مقابل تن می‌دهند.
جالب است بدانید سودجویان برای پیشبرد نقشه‌های خود سراغ دخترانی می‌روند که اطمینان دارند فریب دادن‌شان آسان است؛ البته در برخی موارد حتی خانم‌های تحصیلکرده و با تجربه هم با وعده ازدواج، فریب این افراد را خورده و قربانی نیت تبهکارانه آنها شده‌اند.
محمد رضا خندان، جامعه شناس، به تشریح علل و عوامل رواج این گونه اعمال فریبکارانه در فضای مجازی می‌پردازد و می‌گوید: «اولین نکته‌ای که در این رابطه باید به آن اشاره کرد، این است که در فضای مجازی به دلیل اینکه ارتباطات رو در رو وجود ندارد، خیلی از افرادی که وارد این فضاها می‌شوند، با درج مشخصات و عکس‌های جعلی، تلاش دارند تا از خود، فردی ایده آل بسازند تا مورد توجه دیگران قرار بگیرند.
در واقع هویت این افراد به هیچ عنوان مشخص نیست و صرفاً اطلاعاتی را خودشان می‌خواهند، به عنوان مشخصات فردی، در اختیار کاربران قرار می‌دهند.»
او ادامه می‌دهد:«متأسفانه در بسیاری از موارد، این‌گونه افراد با نیت سوء‌استفاده مالی، جنسی و غیره، دست به فریب دیگران می‌زنند. افرادی هم که فریب آنها را می‌خورند، در واقع شیفته خصوصیات و تصاویر جعلی می‌شوند و معمولاً به دلیل اینکه خودشان در سطح پایینتری به لحاظ مالی و فرهنگی از شخص مورد نظر قرار دارند، به آنها جذب می‌شوند. در واقع افراد فریب خورده تمایل دارند که با چنین فرد ایده‌آلی ارتباط برقرار کنند و چون خودشان را در سطحی پایین‌تر می‌بینند، در صورت پیشنهاد دوستی و یا خواستگاری از سوی این فریبکاران، اعتماد به نفس پیدا می‌کنند و به همین دلیل هم به آسانی جذب این افراد شده و فریب آنها را می‌خورند، زیرا گمان می‌کنند این فرد، به راستی شیفته ویژگی‌های آنها شده و چون در دنیای واقعی، معمولاً با چنین پیشنهادهایی از سوی این گونه افراد ایده‌آل و رؤیایی مواجه نمی‌شوند، به فرد مورد نظر دلبسته می‌شوند و خواسته‌های غیر منطقی او را برآورده می‌کنند.»
خندان تأکید می‌کند: «در واقع افراد فریب خورده که عموماً دختران جوان هستند، شیفته ایده مرد خوب یا رؤیایی هستند و به علت اینکه رابطه سالم ندارند، به خیال‌پردازی روی می‌آورند. مشابه این اتفاق زمانی است که افراد به فالگیر مراجعه می‌کنند چرا که دلشان می‌خواهد حرف‌هایی را که دوست دارند از زبان کس دیگری بشنوند. در مورد ارتباطات اینترنتی هم معمولاً به دلیل استفاده از کدهای مشخص و به علت اینکه ارتباط کلامی و رو در رو وجود ندارد، افراد می‌توانند به راحتی مطالب خلاف واقع را بیان کنند و محدودیت‌های ارتباطات رو در رو را ندارند. چرا که در ارتباط رو در رو فرد ناچار است از مهارت‌های کلامی و زبان بدن برای جلب شخص مورد نظر استفاده کند اما در فضای مجازی اینگونه نیست و معمولاً از یک سری کدهای تکراری استفاده می‌شود.»
این جامعه شناس ادامه می‌دهد: «نکته دیگر در این رابطه، بحث اعتماد است. گاهی دختران جوان به دلیل اینکه در محیط خانه، تحت فشار خانواده قرار می‌گیرند، برای فرار از این جلب اعتماد کلاسیک، وارد رابطه‌های اینچنینی می‌شوند که به آنها لطمه می‌زند. به علاوه در اینجا مسأله فشارهای اجتماعی نیز مطرح است، بدین معنا که در شرایطی که امکان ارتباط سالم در فضاهای آزاد وجود ندارد و جوانان از این منظر، خود را تحت فشار می‌بینند، به ایجاد ارتباط در فضای مجازی روی می‌آورند تا مفری برای خود انتخاب کنند و در این شرایط است که گاه طعمه کلاهبرداران و شیادان اینترنتی می‌شوند.»
به گفته خندان، بیشتر دخترانی که فریب افراد شیاد را در فضای مجازی می‌خورند، به لحاظ اقتصادی وضعیت مناسبی ندارند یا در سطح متوسط هستند و فرد ایده آل، حالت رؤیاپردازانه در آنها به وجود می‌آورد و آنها را دچار احساسات می‌کند.
او ادامه می‌دهد: «نقشی هم که از سوی جامعه برای دختران در نظر گرفته می‌شود، تأثیر فراوانی در این مسأله دارد. زمانی که جامعه به دختر به عنوان موجودی نگاه می‌کند که باید برای به رسمیت شناخته شدن، هرچه زودتر ازدواج کند و نقش همسری و مادری را در نظر بگیرد، دختران هم تحت فشار چنین جامعه‌ای قرار می‌گیرند و چون معمولاً احساساتی هستند، ترجیح می‌دهند به شاهزاده سوار بر اسب سفید، پاسخ مثبت بدهند، تا پاسخ به کسی که همسطح خودشان است و از لحاظ اقتصادی قوی نیست. اینجاست که برای فریبکاران اینترنتی که خودشان را عاشقان دلخسته و خواستگاران پر و پا قرص نشان می‌دهند، به طعمه‌های خوبی مبدل می‌شوند.»
این جامعه شناس البته ابراز خشنودی می‌کند از اینکه به دلیل سابقه‌های پیشین و اتفاقات مشابهی که قبلاً پیش آمده، افراد درباره این شیادان آگاه‌تر شده‌اند اما هنوز هم گاهی دخترانی جوان با بهانه‌های مختلف، فریب دغلبازان فضای مجازی را می‌خورند که متأسفانه گاه به وقوع حوادث غیر قابل جبران بدل می‌شود.


اختلالی به نام «شخصیت ضد اجتماعی»

افرادی که در قالب درج مشخصات و عکس‌های جعلی، به فریب دیگران اقدام می‌کنند، دارای اختلال روانی هستند؛ اختلالی که دکتر حسین پریچهر، روانشناس، از آن به عنوان «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» نام می‌برد.
او می‌گوید: «خیلی از آن مردان رؤیایی که دختران آنها را سواران بر اسب سفید می‌دانند، کسانی هستند که با فریب صدها دختر جوان، از آنها به بهانه خواستگاری سوء‌استفاده کرده‌اند. البته این اختلال مختص مردان نیست اما جنسیت بر آن اثر دارد و در مردان بیشتر از زنان دیده می‌شود.
دختران باید آگاه باشند که اگر خواستگاری داشتند که دچار این اختلال بود، بعید است هدفش از ارتباط، ازدواج باشد بلکه او احتمالاً می‌خواهد تا آنجا که ممکن است از فرد مورد نظر سوء‌استفاده کند و سپس در بدترین شرایط رهایش کند.
این روانشناس ادامه می‌دهد:« بیشتر مبتلایان به این اختلال شخصیت، دست کم یک بار گذرشان به زندان می‌افتد و زمانی هم که این اختلال با هوش بالا همراه شود، می‌تواند فجایع زیادی بار آورد. در بیشتر مواقع حرف‌ها و رفتارهای این افراد برای دختران جوانی که از بلوغ عقلی کافی برخوردار نیستند، جالب توجه به نظر می‌رسد. دختران آنها را افرادی عاشق‌پیشه و پر شور و شر می‌بینند که ممکن است اعمال خارق العاده‌ای از آنها سر بزند.
همین کارهای غیرمعمول گاهی آنقدر به نظر دختران جوان جذاب به نظر می‌رسد که دربست عاشق این فرد می‌شوند و آن را اصطلاحاً نشانه «با حال» بودن فرد مورد نظر می‌دانند، غافل از اینکه همه این ویژگی‌ها، نشاندهنده یک اختلال خطرناک است که می‌تواند پیامدهای ناگواری داشته باشد.»
پریچهر می‌گوید:« این افراد به راحتی دروغ می‌گویند و هیچ ابایی از فریب دادن دیگران ندارند و غالباً هم این کار را با اهداف خاصی انجام می‌دهند و معمولاً هم از کارشان پشیمان نمی‌شوند. آنها از این جهت با افراد عادی که قانون شکنی می‌کنند، فرق دارند چرا که افرادی که دارای این اختلال نیستند، در صورت قانون شکنی ممکن است احساس عذاب وجدان پیدا کنند اما افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی، از کار خود احساس ندامت نمی‌کنند و در صورت دستگیر نشدن، تا آنجا که می‌توانند به اعمال خلافکارانه خود ادامه می‌دهند. فرایند درمان این افراد هم بسیار دشوار است چرا که بخش عمده‌ای از فعالیت درمانگران بر به وجود آوردن احساس ندامت در آنها از رفتارهای نادرست شان متمرکز می‌شود.»
به گفته او، البته نمی‌توان گفت که تمام افرادی که در فضاهای مجازی به فریب دختران جوان دست می‌زنند، دارای اختلال ضد شخصیت اجتماعی هستند اما به هر حال بخش عمده‌ای از آنها این اختلال را دارند.
فضای مجازی، همان جایی است که لازم نیست زیبا باشی تا دوست داشته شوی، مدرک تحصیلی و موقعیت شغلی ات هم مهم نیست و اینکه پولدار هستی یا نه. می‌شود هیچ کدام این‌ها نباشی و همه شان باشی! یک عکس که معلوم نیست مال کدام هنرپیشه درجه چندم یکی از کشورهای همسایه باشد یا از آلبوم شخصی ناشناس برداشته شده باشد، کافی است.
چند خط ناقابل هم می‌شود مشخصات اغواگرانه‌ای که سخت بتوان از کنارش بی‌تفاوت گذشت. حالا دیگر حساب عقل می‌ماند که باید به کار بیفتد و کلی حرف‌های دیگر که در بالا به آن اشاره شد. شاید این داماد آنلاین، سوار رؤیایی اسب سفید نباشد!


ادامه مطلب ...

غلامرضا پهلوی ، خسیس ترین شاهزاده پهلوی + عکس

غلامرضا پهلوی ، خسیس ترین شاهزاده پهلوی + عکس

غلامرضا پهلوی، دومین فرزند پسر رضاخان میرپنج است. او در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد. مادرش توران (قمرالملوک) امیر سلیمانی دختر امیر عیسی مجدالسلطنه، همسر سوم رضاشاه بود. توران دخترخاله وثوق‌الدوله، عامل قرارداد ۱۹۱۹ م بود که ایران را به مستعمره انگلیس تبدیل می‌کرد، اما این قرارداد به مرحله اجرا درنیامد.
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
غلامرضا دوره دبستان و دبیرستان نظام را در تهران گذراند و به مدت دو سال در دبیرستانی واقع در سوییس درس خواند. سپس به ایران بازگشت. در ۱۳۲۰ ش که رضاشاه به خواست انگلیسیها از سلطنت کنار رفت و از ایران خارج شد، او نیز همراه پدر و چند تن از برادران و خواهرانش به جزیره موریس در افریقای جنوبی رفت و تا مرگ پدر در آنجا ماند. سپس راهی قاهره شد و از آنجا به آمریکا رفت و در دانشگاه پرینستون به تحصیل پرداخت. او دوره‌های تکمیلی زرهی و تانک را نیز در دانشکده فورت ناکس امریکا گذراند و در بازگشت به ایران، وارد دانشکده افسری شد و با درجه افسری در رشته سوار فارغ‌التحصیل گردید. در همین زمان از سوی محمدرضا پهلوی به عنوان بازرس ویژه ارتش منصوب شد. در ۱۳۲۸ ش برای گذراندن دوره‌های تکمیلی نظامی راهی فرانسه شد و در دانشکده افسری پاریس به تحصیل پرداخت.
غلامرضا در امور سیاسی دخالت چندانی نداشت و بیشتر در پی زندگی اشرافی خود بود. با این حال در سال ۱۳۲۷ ش زمانی که محمدرضا شاه برای مدتی راهی انگلستان شده بود، غلامرضا را به همراه دو تن دیگر از برادرانش یعنی علیرضا و عبدالرضا و نیز نخست‌وزیر، رئیس مجلس شورای ملی و پنج نفر از افراد سرشناس و مورد اعتماد به عنوان اعضای شورای سلطنتی برای اداره امور کشور در غیاب خود، تعیین کرد.
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
علیرضا، برادر تنی محمدرضا شاه در ۱۲ آبان ۱۳۳۳ بر اثر سانحه هوایی در ارتفاعات گرگان، جان خود را از دست داد. از او به عنوان ولیعهد ایران یاد می‌شود. پس از این حادثه، شایعه ولیعهدی غلامرضا مدتی بر سر زبانها افتاد اما با تولد رضا پهلوی فرزند محمدرضا شاه در سال ۱۳۳۹، موضوع ولیعهدی غلامرضا نیز برای همیشه به فراموشی سپرده شد.
در جریان درگیریهای روز سی‌ام تیر ۱۳۳۱ که مردم در مخالفت با دولت قوام‌السلطنه به خیابانها ریخته بودند و به نفع حکومت دکتر مصدق تظاهرات می‌کردند، گفته شده است که گروهی از نظامیان به فرماندهی غلامرضا در میدان بهارستان به سوی مردم شلیک کرده‌اند. ورود او به صحنه برای دفاع از حکومت قوام، بی‌دلیل نبود. احمد قوام، برادر وثوق‌الدوله و پسرخاله مادر غلامرضا بود.
غلامرضا با استفاده از موقعیت خانوادگی و شغلی که در حکومت برادرش به دست آورده بود، توانست شرکتها و مؤسسات و زمینهای کشاورزی زیادی را به تملک خود و خانواده‌اش درآورد. از جمله آنها شرکت سهامی کشاورزی پارس‌شهر، شرکت کشت و صنعت گمیشان و واحد زراعی مینودشت بود. او همچنین در تهران با استفاده از همین موقعیت، زمینهای مرغوب را تصاحب می‌کرد و به ساختمان‌سازی می‌پرداخت. او از این رهگذر سود هنگفتی به جیب زد.
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
غلامرضا با آنکه در دوره شاهنشاهی برادرش ستمهای گوناگونی از جمله ریاست بازرسی ویژه سرای نظامی شاهنشاهی، آجودانی ویژه شاه، ریاست کمیته ملی المپیک ایران، ریاست انجمن ورزش ارتش، و ریاست ورزش نیروهای مسلح شاهنشاهی را بر عهده داشت، و چندین نشان پهلوی، درجه یک ارتش، قیام ۲۸ مرداد، تاج‌گذاری، زرین زره‌پوش را نیز دریافت کرده بود، با این حال در اسناد سفارت امریکا در تهران از او به عنوان فردی غیر جاه‌طلب، فاقد شخصیت و روشنفکری یاد شده است.
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
غلامرضا نیز همچون دیگر اعضای خاندان سلطنتی، قبل از پیروزی انقلاب به همراه زن و فرزندانش از ایران فرار کرد و در انگلستان ساکن شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در اردیبهشت ۱۳۵۸ از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تهران، غیاباً به مرگ محکوم شد و اموال و داراییهایش به نفع بنیاد مستضعفان مصادره گردید.
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
غلامرضا در میان خاندان پهلوی، علی‌رغم داراییهای فراوانش، به خسّت مشهور بود. تا آنجا که در مراسم نخستین سال‌مرگ برادرش محمدرضا، که در قاهره برگزار شده بود، به بهانه بی‌پولی شرکت نکرد. احمدعلی مسعود انصاری از بستگان نزدیک فرح دیبا ـ همسر محمد رضاشاه ـ در کتاب «پس از سقوط» می‌نویسد: «… اعضای خانواده و دوستان شاه یکایک از نقاط مختلف جهان به قاهره می‌آمدند. جالب اینکه همان زمان غلامرضا پهلوی از لندن پیغام داد که چون پول تهیه بلیط و مخارج سفر را ندارد، نمی‌تواند در شب سال‌مرگ برادرش شرکت کند که البته همه می‌دانستند این یک بهانه بود و نشان دیگری از خست او که مشهور خاص و عام بود، و الّا با زندگی مرفه و پولهای فراوانی که او داشت، این هزینه‌ها به حساب نمی‌آمد. به همین سبب هم بر خلاف انتظار وی، فرح یا اشرف برای او پولی نفرستادند، و او هم در مراسم شرکت نکرد.»
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
غلامرضا که اینک (۱۳۸۱ ش) در انگلستان به سر می‌برد، دو بار ازدواج کرده است. نخست در ۱۳۲۶ ش با هما اعلم و بار دوم در ۱۳۴۰ ش با منیژه جهانبانی. حاصل این دو ازدواج، سه دختر و دو پسر است.
همسر غلامرضا پهلوی عروس شاه زنان شاه خاندان پهلوی بیوگرافی غلامرضا پهلوی
منبع: دایره‌المعارف انقلاب اسلامی، سوره مهر، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۲۱۵
بیوگرافی غلامرضا پهلوی خاندان پهلوی زنان شاه عروس شاه همسر غلامرضا پهلوی


ادامه مطلب ...

عشق محمدرضا شاه به زیباترین شاهزاده قاجار +عکس

عشق محمدرضا شاه به زیباترین شاهزاده قاجار +عکس

زیباترین شاهزاده قاجار که محمدرضا شاه عاشقش بود را در عکس های زیر مشاهده می کنید.
 «ایراندخت» (۱۹۱۶-۱۹۸۴) ، دختر همسر اول احمد شاه زنی بسیار زیبا و مورد توجه بود. مادرش بدرالملوک والا از زنان مقتدر و بسیار زیبا بود. یکی از کسانی که تمایل به ازدواج با ایراندخت داشت، محمد رضا پهلوی بود.

محمدرضا پهلوی هم زمانی که در سوئیس بود ایراندخت را می بیند و سخت دلباخته او می شود. زمانی که به ایران بر میگردد با پدر خود رضاشاه، ازدواج با ایراندخت را مطرح می کند اما با او مخالفت می شود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر احمد شاه شاهزاده زیبا دختر احمد شاه ایراندخت قاجار

احمدشاه در سن ۱۷ سالگی (یک سال پیش از تاج‌گذاری) با «بدرالملوک والا» دختر ظهیرالسلطان والا (نوادهٔ عباس‌میرزا)، پیمان زناشویی بست. این ازدواج توسط مادر احمدشاه ترتیب داده شده بود. عروس در آن هنگام ۱۲ ساله بود و در تنها مدرسهٔ دخترانهٔ تهران درس می‌خواند. مراسم عقد با تشریفات مفصلی انجام شد و حاصل این ازدواج دختر بزرگ احمدشاه، ایراندخت بود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر احمد شاه شاهزاده زیبا دختر احمد شاه ایراندخت قاجار

گفته می‌شود بدرالملوک بسیار زیبا بود و احمدشاه به او علاقهٔ بسیار داشت. اغلب او را به تالار آیینه کاخ گلستان می‌برد و به انعکاس عکس او در آینه‌ها می‌نگریست و می‌گفت:«در این‌جا من فقط یک بدری ندارم، بلکه هزاران بدری دارم».

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر احمد شاه شاهزاده زیبا دختر احمد شاه ایراندخت قاجار

ایراندخت قاجار دختر احمد شاه شاهزاده زیبا همسر احمد شاه همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

باغ شاهزاده ماهان کرمان ،مجله اکونومیست را حیرت زده کرد +عکس

مجله اکونومیست تصویری از باغ شاهزاده ماهان کرمان را در صفحه اینستاگرام رسمی خود منتشر کرده و به تعریف و تمجید از زیبایی‌های این باغ زیبا پرداخته است.

باغ شاهزاده یا باغ شازده یکی از باغ‌های تاریخی ایران محسوب می‌شود. این باغ در حدود ۲ کیلومتری شهر ماهان و حوالی شهر کرمان و در دامنه کوه‌های تیگران واقع شده و مربوط به اواخر دوره قاجاریه می‌باشد. این باغ با مختصات جغرافیایی۳۰ درجه و ۱ دقیقه عرض شمالی و ۵۷ درجه و ۱۷ دقیقه طول شرقی می‌باشد. ارتفاع این منطقه از سطح دریای آزاد ۲۰۲۰ متر است. این باغ مساحتی قریب به ۵/۵ هکتار دارد. دو مجموعه شرقی و غربی دارد. کوشک یا همان عمارت‌های آن بسیار زیباست و به صورت دو آشکوبه ساخته شده‌است و سر در آن از معماری خیلی زیبایی برخوردار است که آن را از سایر باغ‌های ایرانی متمایز و ممتاز می‌سازد. فواره‌های آن چشم هر بیننده‌ای را نوازش می‌دهد. این فواره‌ها که در طول باغ قرار دارند زیباترین فواره باغ‌های ایرانی هستند. زیرا سایر باغ‌های ایرانی کمتر فواره داشته‌اند و یا اگر داشته‌اند به این زیبایی نبوده‌اند. فواره‌های زیبای باغ شاهزاده بر اساس اختلاف ارتفاع و نه هیچ نیروی دیگری فعال هستند که این خود دلیلی بر هوش و ذکاوت مردمان کرمان زمین است. طول باغ شاهزاده کرمان ۴۰۷متر و عرض آن ۱۲۲ متر است. و بزرگترین و زیباترین باغ تاریخی ایرانی محسوب می‌شود. این باغ همه ساله و به ویژه در فصل تابستان و بهار شاهد بازدید تعداد بیشماری از گردشگران از نقاط مختلف کشور است که این باغ دیدنی و دلفریب را برای تماشا انتخاب می‌کنند واقع شدن منطقه در مسیر عبوری کرمان به بم و در مسیر جاده کهن ابریشم از عواملی است که این محل را برای احداث یک باغ اشرافی مناسب می ساخته است. باغ شاهزاده به گونه‌ای استقرار یافته که حداکثر استفاده از مناظر بدیع داخلی را به صورت زیر امکان پذیر می‌سازد: در بدو ورود، به ویژه در طبقه فوقانی سردر خانه به غیر از دیدها و مناظر بیرونی باغ، منظره چهارباغ و در جهت عکس آن منظره کوه را امکان پذیر می‌سازد. این مناظر عمده یعنی رؤیت حرکت آب، حوض ها و آبشارها هرکدام به نوبه خود تأکیدی بر محورهای عمود بر محور اصلی دارند و توأم با نظام گیاهی مناظر بدیع داخلی را ارائه می‌دهند.

مناطق گردشگری ایران عکس قدیمی شهر ماهان زیباترین مناطق توریستی جاهای دیدنی کرمان توریستی کرمان

این باغ ابتدا به دستور محمد حسن خان سردار ایروانی حاکم وقت کرمان ساخته شد و بنای درون آن بعداً توسط عبدالحمید میرزا ناصرالدوله حاکم کرمان طی یازده سال حکمرانی وی (۱۲۹۸ ه . ق تا ۱۳۰۹ ه. ق) ساخته شد و با مرگ وی نیز بنای آن نیمه تمام رها شد. گفته می‌شود وقتی خبر مرگ ناگهانی حاکم را به ماهان می‌برند، بنّایی که مشغول تکمیل سردر ساختمان بود تغار گچی را که در دست داشته محکم به دیوار کوبیده و کار را رها کرده و فرار نموده است. به همین علت جاهای خالی کاشی‌ها را بر سردر ورودی می‌توان دید. تاریخ بنای باغ ۱۲۷۶خورشیدی است.

این باغ از نمونه باغ تخت‌های ایرانی است و در زمینی مستطیلی شکل به مساحت پنج و نیم هکتار بنا شده و دارای سردر ورودی بسیار زیبایی است. بناهای باغ عبارتند از کوشک اصلی یعنی سکونتگاه دائمی و یا فصل مالک که در انتهای فوقانی باغ قرار دارد. سردر خانه در مدخل باغ به صورت بنایی خطی جبهه ورودی باغ را اشغال کرده و در دو طبقه بنا گردیده است. طبقه فوقانی دارای اتاق‌هایی است که برای زندگی و پذیرایی پیش بینی شده‌اند. سایر بناهای خدماتی باغ از حصار اصلی استفاده نموده و به صورت دیواری مرکب بناهای مختلف خدماتی را در نقاط مناسب در خود جا داده است . این باغ علاوه بر سردر، شامل عمارت شاه‌نشین و حمام نیز می‌باشد. در حال حاضر قسمت شاه‌نشین، به یک رستوران تبدیل شده و توسط بخش خصوصی اداره می‌شود.

در این باغ درختان میوه متنوعی به چشم می‌خورند و در جلوی عمارت هم حوض‌ها و فواره‌ها آب‌نمای زیبایی را تشکیل داده‌اند. منبع آب باغ رودخانه کوچک تیگران است. مسعودی بنای این باغ را از جنبه‌های مختلف معماری و نقش آب در آن بررسی کرده است .

مناطق گردشگری ایران عکس قدیمی شهر ماهان زیباترین مناطق توریستی جاهای دیدنی کرمان توریستی کرمان

هر ساله گردشگران از این باغ زیبای ایرانی بازدید می‌کنند و از زیبایی و طراوت آن لذت می‌برند. این باغ یکی از ۹ باغ ایرانی است و اطلاعات این باغ از طرف یونسکو به ۳۵ زبان ترجمه و در نقشه گردشگری یونسکو قرار گرفته است  باغ شاهزاده در تاریخ سی ام تیرماه ۱۳۹۰ به ثبت جهانی یونسکو رسیده است.

مناطق گردشگری ایران عکس قدیمی شهر ماهان زیباترین مناطق توریستی جاهای دیدنی کرمان توریستی کرمان

در زمستان ۱۳۹۲ خبری منتشر شد در این خصوص که با هشدار رسمی یونسکو به سازمان میراث فرهنگی، در صورت تملک بخشهایی از این باغ توسط بخش خصوصی و تبدیل عمارت‌هایی از آن به اقامتگاه‌های گردشگران و مسافران، یونسکو اقدام به خروج نام این باغ از فهرست جهانی خود می‌نماید. در بیانیه یونسکو اعلام شده‌است که هرگونه تغییر و بازسازی اماکن تاریخی ثبت جهانی‌شده باید زیر نظر این سازمان و با اجازه آن انجام شود که حضور بخش خصوصی در بخش‌هایی از این باغ، از جمله موارد نقض این قانون محسوب می‌شود.

توریستی کرمان جاهای دیدنی کرمان زیباترین مناطق توریستی شهر ماهان عکس قدیمی مناطق گردشگری ایران ۱۳۹۵-۰۹-۰۲


ادامه مطلب ...

دلارام و شاهزاده

[ad_1]
بت دین و قاضیان

بت-دین-و-قاضیانبِت دین (در جمع: باتّه دین) که در لغت به معنای «خانه‌ی دادرسی» است، در منابع حاخامی به جای دادگاه یهودی ادامه ...

شیوه و آیین دادرسی در نظام حقوقی یهود

شیوه-و-آیین-دادرسی-در-نظام-حقوقی-یهودجلساتِ دادگاه‌هایِ دارایِ سه قاضی که در موضوعات مدنی دارای صلاحیت بودند در طول روز برگزار می‌شد، اما ادامه ...

نقش مجازات در حقوق کیفری یهود

نقش-مجازات-در-حقوق-کیفری-یهود1.ناکار آمدی حقوق کلاسیک یهودی و ناتوانی آن در غلبه بر مشکلات اجتماعیِ مربوط به جرم و مجازات شهره‌ی خاص ادامه ...

تمدن و توسعه‌ی غربی فرا روی بشریت؛ اما و اگرها

تمدن-و-توسعه‌ی-غربی-فرا-روی-بشریت-اما-و-اگرها«توسعه» یکی از موضوعات اصلی در علوم انسانی و اجتماعی است که از نیمه‌ی دوم قرن بیستم تاکنون در ابعاد اجتماعی، ادامه ...

سیر تحول الگوهای توسعه‌ی اقتصادی متعارف و لزوم گرایش به الگوهای بومی

سیر-تحول-الگوهای-توسعه‌ی-اقتصادی-متعارف-و-لزوم-گرایش-به-الگوهای-بومیامروزه اقتصاد توسعه از یک سو با تفسیر فرآیند تخصیص منابع و تحول اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته سر ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...

عاشق شدن پسر وزیر با دیدن عکس دختر

عاشق-شدن-پسر-وزیر-با-دیدن-عکس-دختریکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود و این پادشاه وزیر باتدبیر و لایقی داشت. از طرفی پسر پادشاه ادامه ...

ماهی طلسم شده

ماهی-طلسم-شدهیکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود که از یک چشم کور شده بود. این پادشاه هرچه دوا درمان کرد، ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دانلود رمان مطالب رمان پلیسی وعاشقانهدانلود رمان دلارام نوشته و خلاصه این داستان یه دختر ساله است به نام دلارام ✕ گنجور قاآنی قصاید فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف اطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانیاطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانی یاداور شوم که این اسامی اصیل بر جک جک پسرونه دخترونه همچی داریم اینجا از …یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند تهرانی زال و رودابه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادزالورودابهآدم و پری آذر و سمندر ازهر و مزهر امیر و گوهر امیرارسلان و فرخ‌لقا اورنگ و گلچهر معنی اسمتو میخوای بیا تو پسر الف آبان نام ایزد آبروز دهم از ماه خورشیدی آبسال فصل بهار، سال پر آب و باران آلبوم های ستار ایران ترانه آهنگها ویدیو بیشتر متن آهنگ خواننده ها آلبومهااحمدشاه قاجار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداحمدشاهقاجاراحمدشاه قاجار ۱۲۷۵، تبریز — ۸ اسفند ۱۳۰۸، پاریس هفتمین و آخرین پادشاه قاجار در اسامی دختر و پسر با معنی به ترتیب حروف الفبا …اتسز لاغر و استخوانی از پادشاهان خوارزم اختر ستاره ، علم ، درفش ارد خیر وبرکت عکس های سهیلا رضوی و خانوادش بیوگرافی کامل …مطالب و عکس های جالبعکس های سهیلا رضوی و خانوادش بیوگرافی کامل سهیلا رضوی بیوگرافی سهیلا رضوی عکس های دانلود رمان مطالب رمان پلیسی وعاشقانه دانلود رمان دلارام نوشته و خلاصه این داستان یه دختر ساله است به نام دلارام که گنجور » قاآنی » قصاید فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر اطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانی اطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانی یاداور شوم که این اسامی اصیل بر گرفته زال و رودابه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد زالورودابه داستان زال و رودابه از شنیدنی ترین داستان‌های شاهنامه‌است این، داستان عشقی است که نادیده آلبوم های ستار ایران ترانه آهنگها ویدیو بیشتر متن آهنگ خواننده ها آلبومها احمدشاه قاجار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد احمدشاهقاجار احمدشاه قاجار ۱۲۷۵، تبریز — ۸ اسفند ۱۳۰۸، پاریس هفتمین و آخرین پادشاه قاجار در ایران بود اسامی دختر و پسر با معنی به ترتیب حروف الفبا صفحه اتسز لاغر و استخوانی از پادشاهان خوارزم اختر ستاره ، علم ، درفش ارد خیر وبرکت ، فرشته داستان های کوتاه پندآموز قصه شیرین، خسرو و فرهاد سایت پندآموز سرشار از داستانهای کوتاه پند آموز و حکیمانه ، قصه های جذاب و خواندنی برای همه عکس های سهیلا رضوی و خانوادش بیوگرافی کامل نمکستان مطالب و عکس های جالب عکس های سهیلا رضوی و خانوادش بیوگرافی کامل سهیلا رضوی بیوگرافی سهیلا رضوی عکس های جدید جک جک پسرونه دخترونه همچی داریم اینجا از دستت یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند تهرانی من یک دلارام و ارشام عکس دلارام و ارشام عکس از دلارام و ارشام


ادامه مطلب ...

شاهزاده ابراهیم و شاهزاده اسماعیل

[ad_1]
بت دین و قاضیان

بت-دین-و-قاضیانبِت دین (در جمع: باتّه دین) که در لغت به معنای «خانه‌ی دادرسی» است، در منابع حاخامی به جای دادگاه یهودی ادامه ...

شیوه و آیین دادرسی در نظام حقوقی یهود

شیوه-و-آیین-دادرسی-در-نظام-حقوقی-یهودجلساتِ دادگاه‌هایِ دارایِ سه قاضی که در موضوعات مدنی دارای صلاحیت بودند در طول روز برگزار می‌شد، اما ادامه ...

نقش مجازات در حقوق کیفری یهود

نقش-مجازات-در-حقوق-کیفری-یهود1.ناکار آمدی حقوق کلاسیک یهودی و ناتوانی آن در غلبه بر مشکلات اجتماعیِ مربوط به جرم و مجازات شهره‌ی خاص ادامه ...

تمدن و توسعه‌ی غربی فرا روی بشریت؛ اما و اگرها

تمدن-و-توسعه‌ی-غربی-فرا-روی-بشریت-اما-و-اگرها«توسعه» یکی از موضوعات اصلی در علوم انسانی و اجتماعی است که از نیمه‌ی دوم قرن بیستم تاکنون در ابعاد اجتماعی، ادامه ...

سیر تحول الگوهای توسعه‌ی اقتصادی متعارف و لزوم گرایش به الگوهای بومی

سیر-تحول-الگوهای-توسعه‌ی-اقتصادی-متعارف-و-لزوم-گرایش-به-الگوهای-بومیامروزه اقتصاد توسعه از یک سو با تفسیر فرآیند تخصیص منابع و تحول اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته سر ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...

عاشق شدن پسر وزیر با دیدن عکس دختر

عاشق-شدن-پسر-وزیر-با-دیدن-عکس-دختریکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود و این پادشاه وزیر باتدبیر و لایقی داشت. از طرفی پسر پادشاه ادامه ...

ماهی طلسم شده

ماهی-طلسم-شدهیکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود که از یک چشم کور شده بود. این پادشاه هرچه دوا درمان کرد، ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

شیخ ابراهیم زنجانی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادشیخابراهیمزنجانیشیخ ابراهیم زنجانی ایلخانی از آزادی‌خواهان ، روشن‌فکران و عضو علنی لژ بیداری در محمدشاه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمحمدشاهمحمدشاه قاجار ۱۴ دی ۱۱۸۶ تبریز ۱۴ شهریور ۱۲۲۷ تجریش نوهٔ فتحعلی‌شاه و فرزند عباس دبیرستان ها و مراکز پیش دانشگاهی مدرسه نیوز تمامی حقوق متعلق به پایگاه اطلاع رسانی مدرسه نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع فرگفورگنگارننده در ادامه بیان میکند ،چرا گذر زمان اتفاقات و حوادث و نیز پیامد های زمان این بیوگرافیسلام سعی کردم تو این وبلاگ ، بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو یادداشت کنم بدون دخالت شناسنامه استان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیاستان البرزایران کوچک استان البرز سی و یکمین استان‌ ایران است در جلسهٔ هیئت دولت در لیست هتلها و مسافرخانه های اصفهانتمامی حقوق این سایت متعلق به حوزه هنری اصفهان است نقشه سایتیک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتارائه دهنده ابزار رایگان وبلاگ و وب سایت این ابزار به مدیران سایت ها و وبلاگ ها این تیوال ویترینتیوال، شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ گفتگو، اخبار، اطلاعات کامل تئاترها،‌ فیلم‌ها فهرستواره‌ سفرنامه‌ها و خاطرات حج ایرانیان آثار …فهرستواره‌ سفرنامه‌ها و خاطرات حج ایرانیان آثار منتشرشده تا سال شمسی شیخ ابراهیم زنجانی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیخابراهیم شیخ ابراهیم زنجانی ایلخانی از آزادی‌خواهان ، روشن‌فکران و عضو علنی لژ بیداری در دوران محمدشاه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد محمدشاه محمدشاه قاجار ۱۴ دی ۱۱۸۶ تبریز ۱۴ شهریور ۱۲۲۷ تجریش نوهٔ فتحعلی‌شاه و فرزند عباس‌میرزا بیوگرافی سلام سعی کردم تو این وبلاگ ، بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو یادداشت کنم بدون دخالت نظرات فرگفورگ نگارننده در ادامه بیان میکند ،چرا گذر زمان اتفاقات و حوادث و نیز پیامد های زمان این گونه دبیرستان ها و مراکز پیش دانشگاهی مدرسه نیوز © تمامی حقوق متعلق به پایگاه اطلاع رسانی مدرسه نیوز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز لیست هتلها و مسافرخانه های اصفهان ثبت نام ورود لیست هتلها و مسافرخانه های اصفهان تعداد مشاهده دوشنبه، دی هنر نگارگری زن ، موضوعی است که در ادبیات و هنر همیشه مورد توجه و اهمیت خاصی بوده است این موضوع در هنرهای یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایت ارائه دهنده ابزار رایگان وبلاگ و وب سایت این ابزار به مدیران سایت ها و وبلاگ ها این امکان فهرست خوانندگان و هنرمندان با م م ایران ترانه آهنگها ویدیو بیشتر متن آهنگ خواننده ها آلبومها


ادامه مطلب ...

شاهزاده و آهو

[ad_1]
بت دین و قاضیان

بت-دین-و-قاضیانبِت دین (در جمع: باتّه دین) که در لغت به معنای «خانه‌ی دادرسی» است، در منابع حاخامی به جای دادگاه یهودی ادامه ...

شیوه و آیین دادرسی در نظام حقوقی یهود

شیوه-و-آیین-دادرسی-در-نظام-حقوقی-یهودجلساتِ دادگاه‌هایِ دارایِ سه قاضی که در موضوعات مدنی دارای صلاحیت بودند در طول روز برگزار می‌شد، اما ادامه ...

نقش مجازات در حقوق کیفری یهود

نقش-مجازات-در-حقوق-کیفری-یهود1.ناکار آمدی حقوق کلاسیک یهودی و ناتوانی آن در غلبه بر مشکلات اجتماعیِ مربوط به جرم و مجازات شهره‌ی خاص ادامه ...

تمدن و توسعه‌ی غربی فرا روی بشریت؛ اما و اگرها

تمدن-و-توسعه‌ی-غربی-فرا-روی-بشریت-اما-و-اگرها«توسعه» یکی از موضوعات اصلی در علوم انسانی و اجتماعی است که از نیمه‌ی دوم قرن بیستم تاکنون در ابعاد اجتماعی، ادامه ...

سیر تحول الگوهای توسعه‌ی اقتصادی متعارف و لزوم گرایش به الگوهای بومی

سیر-تحول-الگوهای-توسعه‌ی-اقتصادی-متعارف-و-لزوم-گرایش-به-الگوهای-بومیامروزه اقتصاد توسعه از یک سو با تفسیر فرآیند تخصیص منابع و تحول اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته سر ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...

عاشق شدن پسر وزیر با دیدن عکس دختر

عاشق-شدن-پسر-وزیر-با-دیدن-عکس-دختریکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود و این پادشاه وزیر باتدبیر و لایقی داشت. از طرفی پسر پادشاه ادامه ...

ماهی طلسم شده

ماهی-طلسم-شدهیکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود که از یک چشم کور شده بود. این پادشاه هرچه دوا درمان کرد، ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آوا چتاواچت روم شلوغ فارسیمهسان چتاوا چت با مدیریت جدید و سئوی حرفه ای به تازگی به چت روم های بزرگ و شلوغ ایرانی پیوسته این صفحه به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوی مجرمانه اینترنتی طبق ماده جرایم یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتاین ابزار به مدیران سایت ها و وبلاگ ها این امکان را می دهد که فایل های ویدیویی خود را چت روم شلوغ فارسیمهسان چتققنوسچت روم فارسی مهسان بزرگ ترین وشلوغ ترین چت روم ایرانی است باران چت مهیساچت رومچتروم عصر ایران سایت تحلیلی خبری ایرانیان سراسر جهان خبرهای علمی فرهنگی هنری ورزشی سیاسی و در عصرایراننامه جنجالی امام موسی صدر به شاهزاده سعودیاین نامه و خیلی دیگر از رفتارها و گفتارهای این ابر مرد نشانه روح بزرگ و پیامبر گونه و انشا درباره دیدن یک شکارچی از دریچه چشم اهو صفحه …انشا درباره دیدن یک شکارچی از دریچه چشم اهو صفحه سال هشتم تحقیق در مورد کاربرد گروه طراحی چت روم طرح آرا گروه طراحی چت روم طرح آرا ، طراحی ، خرید و فروش چت رومطراح چت رومانتقال چت رومچت روم اطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانیاطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانی یاداور شوم که این اسامی اصیل بر نامه جنجالی امام موسی صدر به شاهزاده سعودی امام موسی صدر پس از تلاش‌هایی که برای بازسازی قبرستان بقیع در دیدار با شاهزاده سعودی داشته انشا درباره دیدن یک شکارچی از دریچه چشم اهو صفحه سال هشتم انشا درباره دیدن یک شکارچی از دریچه چشم اهو صفحه سال هشتم تحقیق در مورد کاربرد عدسی در اطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانی اطلاعات عمـــــومی اسامی دخترها و پسرها بامعانی یاداور شوم که این اسامی اصیل بر گرفته آوا چتاواچت روم شلوغ فارسیمهسان چت اوا چت با مدیریت جدید و سئوی حرفه ای به تازگی به چت روم های بزرگ و شلوغ ایرانی پیوسته هست یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایت با درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه زمانی اسامی دختر و پسر با معنی به ترتیب حروف الفبا صفحه اتسز لاغر و استخوانی از پادشاهان خوارزم اختر ستاره ، علم ، درفش ارد خیر وبرکت ، فرشته هر ماه بارداری چند روز و چند هفته است؟ صفحه مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و داستان پند آموز و سخن بزرگان چند حکایت زیبا و آموزنده داستان پند آموزداستان کوتاه پند آموزداستان عاشقانهداستان پند آموز و سخن بزرگانداستان آلبوم های ستار ایران ترانه آهنگها ویدیو بیشتر متن آهنگ خواننده ها آلبومها فیلم شاهزاده و گدا کارتون شاهزاده و گدا شاهزاده و قورباغه داستان شاهزاده و گدا شاهزاده و گدا دانلود اهنگ شاهزاده و گدا قصه شاهزاده و پرنسس شاهزاده و دختر


ادامه مطلب ...

شاهزاده ابراهیم و فتنه‌ی خونریز

[ad_1]
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کی نبود. در زمان‌های قدیم پادشاهی بود که هرچه زن می‌گرفت، صاحب پسر نمی‌شد. پادشاه با غصه و غم تاب آورد، تا این که یک روز آینه را برداشت و در آن نگاهی به چهره‌اش کرد و یک مرتبه ماتش برد. حیرت زده و مات دید که موی سرش سفید شده و صورتش هم پر از چین و چروک شده است. آهی کشید و وزیر را که دید، به او گفت: «ای وزیر بی‌نظیر! عمر من دارد تمام می‌شود، اما هنوز اولاد پسری ندارم که پس از من صاحب تاج و تختم بشود. نمی‌دانم چه کار کنم. به نظر تو چه کار باید بکنم؟»
وزیر گفت:‌ «ای قبله‌ی عالم! من دختری دارم که هنوز شوهر نکرده. اگر قبول کنی، او را به عقد شما درمی‌آورم. شما هم نذر و نیاز کنید و به فقیر و بی‌چاره مال و منال بدهید تا شاید لطف و کرم خدا شامل حالتان بشود و اولادی به شما بدهد.»
پادشاه به حرف وزیر عمل کرد و با دخترش عروسی کرد. زد و دختر همان شب اول حامله شد و پس از نه ماه و نه روز خداوند پسری به او داد و اسمش را گذاشت شاهزاده ابراهیم. پادشاه که حالا کبکش خروس می‌خواند و از دنیا فقط به همین پسر نگاه می‌کرد دایه‌های طاق و جفت برایش گرفت تا آب در دل او تکان نخورد. تا اینکه شاهزاده ابراهیم شش ساله شد. آن وقت فرستادش به مکتب. چند سالی درس خواند و از آنجا که هوش تمام و کمالی داشت، خیلی زود همه چیز را یاد گرفت. وقتی سن و سالش به جایی رسید که برای کارهای مردانه مناسب بود، شاهزاده را به دست مربی دادند تا اسب سواری و تیراندازی یاد بگیرد. شاهزاده ابراهیم که حالا ذوق و شوقش بیشتر شده بود، دل به کار داد و عاقبت شد مرد جنگ و شکار.
از قضای روزگار، روزی شاهزاده ابراهیم به پدرش گفت: «پدرجان! من می‌خواهم به شکار بروم.»
پادشاه اول قبول نکرد، اما پس از اصرار زیاد پسرش، به او اجازه داد تا به همراه عده‌ای از بزرگ زادگان به شکار برود. شاهزاده ابراهیم چند جوان را برداشت به شکار رفت و همین طور که در کوه و کتل‌ها می‌گشت و حیوان‌ها را شکار می‌کرد، ناگهان گذارش به در غاری افتاد و دید پیرمردی جلو در غار نشسته و تصویر زن خوش آب و رنگی را گرفته و خیره شده به عکس و زار زار گریه می‌کند. شاهزاده ابراهیم جلو رفت و پرسید:‌ «ای پیرمرد! این عکس مال کیست؟ چرا گریه می‌کنی؟»
پیرمرد همین طور که گریه می‌کرد، گفت: «ای جوان! دست به دلم نگذار و بگذار با درد دل خودم بمیرم.»
اما شاهزاده ابراهیم که از گریه‌ی پیرمرد ناراحت شده بود، گفت: «تو را به هرکه می‌پرستی، قسم می‌دهم که راستش را بگو.»
وقتی شاهزاده ابراهیم پیرمرد را قسم داد، او گفت:‌ «ای جوان! حالا که مرا قسم دادی، خونت به گردن خودت. من این قصه را برایت می‌گویم. این عکسی را که می‌بینی، عکس فتنه‌ی خونریز است که خلقی عاشقش شده‌اند. ولی او هیچ مردی را به شوهری قبول نمی‌کند و هر مردی هم که به خواستگاریش برود، به دست او کشته می‌شود.»
اما بشنوید که این فتنه‌ی خونریز دختر پادشاه چین بود و شاهزاده ابراهیم هم عکسش را دید و یک دل نه، صد دل عاشقش شد و با یک دنیا غم و غصه به قصر برگشت و بدون اینکه لااقل پدر و مادرش را خبر کند، وسایل سفرش را جمع کرد و پنهانی به راه افتاد و رفت و رفت تا پس از مدتی طولانی به کشور چین رسید. چون در آن شهر غریب بود و نمی‌دانست کجا برود و چه کار کند. تمام روز حیرت زده و سرگردان در کوچه‌های چین می‌گشت. ناگهان به یادش آمد که باید دست به دامن پیرزنی بزند. شاید بتواند راه علاجی پیدا کند. شاهزاده تا غروب چشم می‌گرداند تا سرانجام پیرزنی پیدا کرد. پیش رفت و سر راه پیرزن را گرفت و سلام کرد. پیرزن نگاهی به شاهزاده ابراهیم کرد و گفت: «ای جوان! اهل کجائی؟»
شاهزاده ابراهیم گفت: «ای مادر! من تو این شهر غریبم و جائی را نمی‌شناسم.»
پیرزن دلش به حال او سوخت و گفت: «ما خانه خرابه‌ای داریم. اگر به نان خشک فقیر بیچاره‌ها قناعت می‌کنی، به خانه‌ی ما تشریف بیاورید.»
شاهزاده ابراهیم با پیرزن به راه افتاد تا به خانه‌ی پیرزن رسیدند. از طرفی شاهزاده ابراهیم همین طور در فکر بود که ناگهان زد زیر گریه و‌ های‌های اشک ریخت. پیرزن رو کرد به او و گفت:‌ «ای جوان! چرا گریه می‌کنی؟»
شاهزاده ابراهیم گفت: «ای مادر! دست به دلم نگذار.»
پیرزن گفت:‌ «تو را به خدا قسم! راستش را به من بگو. شاید بتوانم راه علاجی نشانت بدهم.»
شاهزاده ابراهیم گفت: «ای مادر! از خدا که پنهان نیست، از تو چه پنهان، من چند وقت پیش عکس فتنه‌ی خونریز را دست پیرمردی دیدم، از آن روز تا به حال عاشقش شده‌ام و حالا هم به اینجا آمده‌ام تا این دختر را ببینم.»
پیرزن تا شنید، گفت: «ای جوان! به جوانی خودت رحم کن. مگر نمی‌دانی تا به حال هر جوانی به خواستگاری فتنه‌ی خونریز رفته، کشته شده؟»
شاهزاده ابراهیم گفت:‌ «ای مادر! می‌دانم. ولی چه کنم که بیش از این نمی‌توانم تحمل کنم. چشم امیدم به توست. اگر تو به دادم نرسی، از غصه می‌میرم.»
پیرزن فکری کرد و گفت: «حالا تو بخواب تا ببینم چه کار می‌شود کرد. تا فردا هم خدا کریم است.»
آفتاب که زد و روز شد، شاهزاده ابراهیم مشتی جواهر به پیرزن داد. پیرزن تا آن همه جواهر را دید، به خودش گفت: «این پسر حتماً شاهزاده است. ولی حیف از جوانی‌اش! می‌ترسم که آخر خودش را به کشتن بدهد.»
پیرزن خوب فکر کرد. بعد بلند شد و چند تا مُهر و تسبیح برداشت و سه چهار تا تسبیح هم به گردنش انداخت و عصائی به دست گرفت و به راه افتاد و همین طور شلان شلان و سلانه سلانه رفت تا رسید به بارگاه فتنه‌ی خونریز و آهسته در زد. یکی از کنیزها آمد و در را باز کرد. تا دید پیرزنی غریبه است، رفت و به فتنه‌ی خونریز خبر داد که پیرزنی آمده دم در. فتنه‌ی خونریز به کنیز گفت: «برو پیرزن را بیار تو.»
کنیز برگشت و پیرزن را با خودش برد به بارگاه. پیرزن سلام کرد و نشست. فتنه‌ی خونریز گفت:‌ «ای مادر! از کجا می‌آیی؟»
پیرزن مکار گفت:‌ «ای دختر! من از کربلا می‌آم و زوارم. راهم را گم کرده‌ام تا این که گذرم به اینجا افتاد.»
پیرزن که مار خورده و افعی شده بود، با تمام کلک و نیرنگ‌هایی که می‌دانست، سر صحبت را باز کرد و آرام آرام حرف را کشاند به جایی که می‌خواست و گفت: «ای دختر! تو با این زیبایی و کمال و معرفت چرا شوهر نمی‌کنی؟»
ناگهان دیگ غضب دختر به جوش آمد. بلند شد و سیلی محکمی به صورت پیرزن زد که افتاد و از هوش رفت. پس از اینکه گلاب و آب به صورتش زدند و به هوش آمد، فتنه‌ی خونریز دلش به حال او سوخت و برای دلجوئی گفت:‌ «ای مادر! تو این کار رازی است که تا امروز نتوانسته‌ام آن را به کسی بگویم. یک شب خواب دیدم که به شکل ماده آهوئی درآمده‌ام و خرامان در بیابان می‌گشتم و می‌چریدم. ناگهان آهوی نری پیدا شد که مرا دوست داشت. با آهو همراه و رفیق شدم. مدتی با هم بی‌خیال در دشت می‌چریدیم تا روزی پای آهوی نر تو سوراخ موشی رفت و هر کاری کرد که پایش را از سوراخ بیرون بکشد، نتوانست. من یک فرسخ راه رفتم و دهنم را پر از آب کردم و آوردم در سوراخ موش ریختم تا خاک نرم شد و او توانست پایش را بیرون بیارد. دوباره حرکت کردیم، این بار پای من به سوراخی رفت و گیر افتادم. آهوی نر دنبال آب رفت و دیگر برنگشت. ناگهان از خواب پریدم و از همان شب با خودم عهد کردم هر مردی که به خواستگاریم آمد، از دم تیغ بگذرانم. چون باور کردم که مرد جماعت بی‌وفاست.»
پیرزن تا این حکایت را از فتنه‌ی خونریز شنید،‌ بلند شد و خداحافظی کرد و رفت. چون به خانه رسید، شاهزاده ابراهیم را دید که طوری تو فکر است که انگار کشتی‌اش غرق شده و تو دنیا فقط او غم دارد. پیرزن رو به او کرد و گفت: «ای جوان! قصه‌ی دختر را شنیدم. تو هم غصه نخور که من راه نجاتی پیدا کرده‌ام.»
پیرزن نشست و تمام سرگذشت فتنه‌ی خونریز را برای شاهزاده ابراهیم تعریف کرد. شاهزاده ابراهیم بعد از شنیدن حرف‌های پیرزن گفت: «حالا باید چه کار کنم؟»
پیرزن گفت: «باید حمامی درست کنی و دستور بدهی که رو دیوار بینه و رختکن تمام تصویر دو تا آهو، یکی نر و یکی هم ماده بکشند، که دارند در دشت می‌چرند. در تصویر دوم آن دو تا آهو را بکشند که پای آهوی نر در سوراخ موش رفته و آهوی ماده آب آورده و تو سوراخ می‌ریزد. در تصویر سوم نقشی بکشند که پای آهوی ماده به سوراخی رفته و آهوی نر هم برای آوردن آب به سرچشمه رفته و صیاد او را با تیر زده. وقتی حمام درست شد، فتنه‌ی خونریز خواه ناخواه به حمام می‌رود و این نقاشی‌ها را می‌بیند. آن وقت از حرفش پایین می‌آید و تو فرصت داری بروی سراغش.»
شاهزاده ابراهیم همان روز تکه زمینی و مصالح خرید و عمله و بنا اجیر کرد و دستور داد تا هرچه زودتر حمام را برایش بسازند. یکی دو ماهی طول کشید تا حمام را ساختند. حمام طوری قشنگ بود که هیچ کس تا آن روز همتاش را ندیده بود. این خبر در تمام چین به دهان‌ها افتاد که جوانی از خاک ایران آمده و حمامی ساخته که در تمام دنیا لنگه‌اش نیست.
فتنه‌ی خونریز تا آوازه‌ی حمام را شنید، گفت: «باید بروم و این حمام را ببینم.»
به دستور او تو کوچه و بازار جار زدند که هیچ کس تو راه نباشد که امروز فتنه‌ی خونریز می‌خواهد به حمام برود. خلاصه، فتنه‌ی خونریز به حمام رفت و تا آن نقش‌ها را دید، یکباره آهی کشید و به خودش گفت: «ای وای! آهوی نر تقصیری نداشته». ناراحت شد و در دل نیت کرد که دیگر هیچ مردی را نکشد و بگردد و جفت خودش را پیدا کند.
فتنه‌ی خونریز را اینجا داشته باشید و حالا بشنوید از پیرزن که به شاهزاده ابراهیم خبر داد که امروز دختر به حمام آمد. بعد گفت: «امروز یک دست لباس سفید می پوشی و می‌روی به بارگاه دختر و می‌گوئی: آهوم وای! آهوم وای! آهوم وای! بعد فوری فرار می‌کنی که کسی دستگیرت نکند. روز دوم هم یک دست لباس سبز می‌پوشی و باز به بارگاهش می‌روی و همان حرف را سه بار تکرار می‌کنی و فلنگ را می‌بندی. بعد هم روز سوم یک دست لباس سرخ می‌پوشی و دوباره می‌روی و همان حرف را می‌گوئی، ولی این بار فرار نمی‌کنی تا تو را بگیرند. وقتی تو را گرفتند و بردند پیش فتنه‌ی خونریز. او از تو می‌پرسد که چرا چنین حرفی زدی؟ تو هم بگو که یک شب خواب دیدم که با آهوی ماده‌ای رفیق شده‌ام و با هم به چرا رفته‌ایم. پای من به سوراخ موشی رفت و آهوی ماده یک فرسخ راه رفت و آب آورد و مرا نجات داد. طولی نکشید که پای آهوی ماده در سوراخی رفت و من رفتم آب بیاورم که یکهو صیادی مرا با تیر زد که هراسان از خواب پریدم. حالا چند سال است که شهر به شهر و دیار به دیار، دنبال جفتم می‌گردم.»
شاهزاده ابراهیم طبق دستور پیرزن لباس سفید پوشید و حرکت کرد و به درگاه فتنه‌ی خونریز رفت و همان حرف‌هایی زد که پیرزن یادش داده بود. دختر به غلام‌ها گفت: «این پسر درویش را بگیرید.»
آنها به طرفش حمله کردند، اما تا برسند، شاهزاده مثل برق از معرکه در رفت. شد روز دوم، این بار لباس سبز پوشید و باز به همان ترتیب روز اول، به درگاه فتنه‌ی خونریز رفت و این بار هم که خواستند او را بگیرند، فرار کرد. خلاصه روز سوم شد و این بار هم مثل دو روز پیش فریاد زد: آهوم وای! آهوم وای! ولی این بار در نرفت و ایستاد تا او را گرفتند و پیش دختر بردند. از قضای روزگار، دختر هم تا چشمش به شاهزاده افتاد، یک دل، نه صد دل عاشقش شد. ولی به روی خودش نیاورد و فکر کرد که خدایا من عاشق این پسر درویش شده‌ام؟! خوب که نشست و فکر کرد، دل به دریا زد و گفت:‌ «ای درویش زاده! تو چرا تو این سه روز این حرف‌ها را زدی؟ زود باش بگو که چه اتفاقی برای تو افتاده. باعث و بانی را برای من بگو.»
شاهزاده ابراهیم هم حرف‌هایی را که پیرزن یادش داده بود، برای دختر تعریف کرد، که یکهو دختر آهی کشید و از هوش رفت. پس از آنکه گلاب و آب به صورتش زدند و به هوش آمد، گفت: «ای جوان!‌ ای درویش زاده! خدا به ما دو نفر نظر داشته و من هم از این همه خون ناحق که ریخته‌ام، پشیمانم. حالا هم خوش باش و غصه به دلت راه نده که من جفت توام. من فکر می‌کردم که مرد جماعت بی‌وفاست. نمی‌دانستم که صیاد آهوی نر را با تیر زده.»
این حرف را که زد، شاهزاده را نشاند و از او پرسید که کیست و از کجا آمده؟ شاهزاده ابراهیم هم برایش تعریف کرد که پسر پادشاه ایران است و اسمش ابراهیم است. همان روز دختر قاصدی با نامه به دربار پدرش فرستاد که من می‌خواهم عروسی کنم. پادشاه چین مات و حیرت زده ماند که چه اتفاقی افتاده که دخترش پس از آن همه آدم کشی، حالا می‌خواهد شوهر کند. ولی وقتی فهمید که جفت دخترش پسر پادشاه ایران است، نامه‌ای برای دخترش نوشت که خودت مختاری. از آن طرف پدر دختر مجلس عروسی برپا کرد و شاهزاده ابراهیم هم به مجلس آمد و دختر را برای او عقد کردند.
حالا این‌ها را در چین داشته باشید و بشنوید از پدر شاهزاده ابراهیم که وقتی به او خبر دادند که پسرش ناپدید شده است، دستور داد تا تمام شهر و دیار را دنبال شاهزاده ابراهیم بگردند. ولی غلام‌ها هرچه گشتند، پیداش نکردند که نکردند. پدر شاهزاده، چون تنها همین یک پسر را داشت، از سر پادشاهی بلند شد و لباس قلندری پوشید و شهر به شهر و دیار به دیار دنبال پسرش گشت. از قضای روزگار در همان روز عروسی شاهزاده ابراهیم با فتنه‌ی خونریز، پدر شاهزاده هم با آن لباس قلندری گذرش به شهر چین افتاد. دید تمام مردم با شادی راه افتادند به طرف دربار پادشاه. از یک نفر پرسید که امروز چه خبر شده؟ مرد به او گفت که امروز عروسی فتنه‌ی خونریز، دختر پادشاه چین با شاهزاده ابراهیم، پسر پادشاه ایران است. چون قلندر اسم پسرش را فهمید، از هوش رفت. وقتی به هوش آمد، همراه مردم به دربار رفت. تا وارد شد و در میان جمعیت چشم شاهزاده به قلندر افتاد، فوری او را شناخت. جلو دوید و پدرش را در بغل گرفت و بوسید و پس از آن دستور داد تا او را به حمام بردند و یک دست لباس شاهانه به او پوشاندند. پادشاه که از حمام بیرون آمد، شاهزاده ابراهیم او را پیش پادشاه چین برد و به او گفت که این پدر من است. هر دو پادشاه همدیگر را بغل کردند.
هفت روز و هفت شب جشن گرفتند و زدند و رقصیدند. شب هفتم دختر را هفت قلم بزک کردند و بردند به حجله. پس از مدتی شاهزاده ابراهیم دختر را برداشت و با پدرش به مملکت خودشان برگشتند و چون پادشاه هم پیر شده بود، شاهزاده را به تخت نشاند و دستور داد تا سکه به نامش زدند و با خوشی به زندگی خود ادامه دادند.

پی‌نوشت‌ها

بازنوشته‌ی افسانه‌ی شاهزاده ابراهیم و فتنه‌ی خونریز در کتاب گل به صنوبر چه کرد، گردآوری و تألیف ابوالقاسم انجوی شیرازی، صص1-7.

منبع مقاله :
قاسم زاده، محمد، (1389)، افسانه‌های ایرانی، تهران: هیرمند، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


عبارات مرتبط با این موضوع

اشعار خاطره انگیز جواد سه شنبه ‏ ‏ پاییز و خاطره باز بوی دفتر پاک کن ها ی سفید شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز راوی شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز رو کرد به شاهزاده ابراهیم و گفت «امشب بخواب تا فردا خدا شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز سرگذشت مشاهیر ایران و جهان شاهزاده شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز کرد که پسر پادشاه ایران است و اسمش شاهزاده ابراهیم است شاهزاده ابراهیم و فتنه‌ی خونریز عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران – اخبار روز – طنز سران فتنه فتنه ی – اخبار روز – طنز سران فتنه فتنه ی – اخبار روز – طنز سران فتنه فتنه ی عاقبت فتنه سبز عاقبت فتنه سبز عاقبت فتنه سبز عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران عکس های پسرانه برای پروفایل دوران شاهزاده ابراهیم و فتنه‌ی خونریز شاهزاده ابراهیم و فتنة خونریز سرگذشت مشاهیر ایران و جهان شاهزاده شاهزاده ابراهیم و فتنة امروز دختر فتنة خونریز با شاهزاده ابراهیم پسر پادشاه ایران ابوالقاسم انجوى شیرازى شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز از آن طرف پدر دختر مجلس عروسی بر پا کرد و شاهزاده ابراهیم را در فتنه خونریز با شاهزاده قصه شاهزاده ابراهیم و فتنة خونریز ترانه های کودکانهلالایی قصهشاهزاده رو کرد به شاهزاده ابراهیم و امروز دختر فتنة خونریز با شاهزاده » قصه روباه و کلاغ ی زبان و ادبیات فارسی ایرانیان شاهزاده ابراهیم قصه ی شاهزاده ابراهیم و فتنه کرد و شاهزاده ابراهیم را فتنۀ خونریز با شاهزاده اوسنه و دا ستان ها شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز خلاصه پیرزن تمام سرگذشت را برای شاهزاده ابراهیم گفت و بعد فتنه خونریز با شاهزاده شاهزاده ابراهیم و فتنه خونریز شاهزاده ابراهیم و فتنه امروز دختر فتنة خونریز با شاهزاده ابراهیم پسر پادشاه ایران روان‌درمانی در قصه‌های عامیانه‌ شاهدش در قصه‌ی شاهزاده ابراهیم و فتنه‌ی خونریز شاهزاده ابراهیم و فتنه‌ی خونریز عکس های دخترنه برای پروفایل دوران کودکی قصه ی شاهزاده ابراهیم و فتنة خونریز آمار و خروجی وبلاگ برای دیدن بقیه ی عکس ها به سمیه طهماسبی و فتنه é é é


ادامه مطلب ...