مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ویتامینی برای «خوش اخلاق شدن»

جام جم سرا:
دکتر هوشنگ سلطان زاده، داروساز گفت: ویتامین C یا اسید آسکوربیک یکی از مواد مغذی مهم است ویتامین C ویتامینی محلول در آب است و برای رشد و نمو طبیعی لازم است. این ویتامین به جذب آهن در بدن نیز کمک می‌کند.
وی افزود: از آن‌جا که بدن قدرت تولید یا ذخیره‌ این ویتامین‌ را ندارند از این جهت مهم است که ویتامین‌ C در جیره غذایی موجود باشد. برای بسیاری از افراد یک پرتغال بزرگ، یک ظرف توت فرنگی (حدود 165 گرم) یا فلفل قرمز یا کلم بروکلی خورده شده مقدار کافی ویتامین C روزانه را تامین می‌کند. مقدار اضافی ویتامین C از ادرار دفع می‌شود.
سلطان زاده تصریح کرد: در بزرگسالان مقدار توصیه شده مصرف در جیره غذایی ویتامین C برابر 65 تا 90 میلی گرم در روز است. ویتامین C دارای منافع متعددی است، از جمله می‌توان تاثیر متوسط آن را در مقاله با سرما خوردگی نام برد.
وی در خصوص تاثیر ویتامین C بر خلق و خوی افراد اذعان داشت: طی پژوهشی که اخیرا انجام شد، پژوهشگران پس از تجویز ویتامین C به بیمارانی که نسبت به افراد طبیعی دارای ویتامین C کمتری بودند، مشاهده کردند. خلق و خوی این بیماران بهبود یافته است. این افراد قبل از تجویز ویتامین C دارای خستگی و افسردگی بودند که پس از مصرف ویتامین C احساس خستگی و افسردگی در آن‌ها از بین رفت.
این داروساز در پایان اظهار داشت: باید از میوه‌ها و سبزی‌های سرشار از ویتامین C استفاده کرد و اگر از مکمل این ویتامین استفاده می‌شود، نباید ورودی آن به بدن بیش از 2000 میلی گرم باشد. مصرف بیش از حد این ویتامین در جیره غذایی مضر بوده و با بروز نشانه‌هایی مثل اسهال، تهوع، استفراغ، سوزش سر دل، نفخ شکم، سر درد، بی خوابی و سنگ کلیه به بدن صدمه می زند.(باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

ویتامینی برای «خوش اخلاق شدن»

جام جم سرا:
دکتر هوشنگ سلطان زاده، داروساز گفت: ویتامین C یا اسید آسکوربیک یکی از مواد مغذی مهم است ویتامین C ویتامینی محلول در آب است و برای رشد و نمو طبیعی لازم است. این ویتامین به جذب آهن در بدن نیز کمک می‌کند.
وی افزود: از آن‌جا که بدن قدرت تولید یا ذخیره‌ این ویتامین‌ را ندارند از این جهت مهم است که ویتامین‌ C در جیره غذایی موجود باشد. برای بسیاری از افراد یک پرتغال بزرگ، یک ظرف توت فرنگی (حدود 165 گرم) یا فلفل قرمز یا کلم بروکلی خورده شده مقدار کافی ویتامین C روزانه را تامین می‌کند. مقدار اضافی ویتامین C از ادرار دفع می‌شود.
سلطان زاده تصریح کرد: در بزرگسالان مقدار توصیه شده مصرف در جیره غذایی ویتامین C برابر 65 تا 90 میلی گرم در روز است. ویتامین C دارای منافع متعددی است، از جمله می‌توان تاثیر متوسط آن را در مقاله با سرما خوردگی نام برد.
وی در خصوص تاثیر ویتامین C بر خلق و خوی افراد اذعان داشت: طی پژوهشی که اخیرا انجام شد، پژوهشگران پس از تجویز ویتامین C به بیمارانی که نسبت به افراد طبیعی دارای ویتامین C کمتری بودند، مشاهده کردند. خلق و خوی این بیماران بهبود یافته است. این افراد قبل از تجویز ویتامین C دارای خستگی و افسردگی بودند که پس از مصرف ویتامین C احساس خستگی و افسردگی در آن‌ها از بین رفت.
این داروساز در پایان اظهار داشت: باید از میوه‌ها و سبزی‌های سرشار از ویتامین C استفاده کرد و اگر از مکمل این ویتامین استفاده می‌شود، نباید ورودی آن به بدن بیش از 2000 میلی گرم باشد. مصرف بیش از حد این ویتامین در جیره غذایی مضر بوده و با بروز نشانه‌هایی مثل اسهال، تهوع، استفراغ، سوزش سر دل، نفخ شکم، سر درد، بی خوابی و سنگ کلیه به بدن صدمه می زند.(باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

مصیبت‌های «دختر زاده شدن»

جام جم سرا: اخیرا مردی در کالیفرنیا که به اختلال حاد «تنفر از زن » مبتلا بود، 6 نفر را به «تلافی» همه زن‌هایی که او را پس زده بودند، کشت. این نشان می‌دهد خشونت علیه زنان در همه جوامع وجود دارد.
سازمان جهانی سلامت تخمین می‌زند که 35 درصد زنان در سراسر جهان، آزار و اذیت جنسی را از سوی فردی بیگانه تجربه کرده‌اند. در گزارش جدید بانک جهانی آمده است که در برخی کشورها، هزینه اقتصادی خشونت علیه زنان به 3 درصد تولید ناخالص ملی رسیده است.
همچنین بسیار تکان‌دهنده است که بدانیم در قرن بیست‌ویکم، بیشترین میزان مرگ و میر میان دختران 15 تا 19 ساله به دلیل عوارض ناشی از حاملگی است. نرخ بالای ازدواج کودکان در برخی کشورها، فرصت تحصیل و استقلال مالی را از دختران می‌گیرد. برتری دادن پسر به دختر که سنتی دیرپا در جنوب شرق آسیا است، به ایجاد میلیون‌ها «دختر گمشده» «missing girls» منجر شده است؛ تصویری که امروز برای دختران
رعب‌آور به نظر می‌رسد.
اما این چالش‌ها، هرقدر هم که دلهره آور باشند، نباید اهمیت دستاوردهای زنان و دختران را که در دهه‌های اخیر به آنها دست یازیده‌اند، پنهان کند؛ دستاوردهایی که آینده‌ای روشن تر را نوید می‌دهد.
نخستین دستاورد این است که فاصله جنسیتی در آموزش کمتر شده است: در فاصله سال‌های 1999 تا 2009، تعداد دختران بازمانده از تحصیل در آمریکای لاتین و آسیای شرقی از حدود 61 میلیون نفر به 35 میلیون نفر رسیده است و در این دو منطقه تعداد دختران و پسرانی که تحصیلات ابتدایی را کامل کرده‌اند، برابر است. همچنین در سراسر جهان، زنان در سطح تحصیلات دانشگاهی از مردان در حال پیشی گرفتن هستند؛ در برخی موارد حتی با اختلافی فاحش. همچنین مشارکت سیاسی زنان در سطح جهان، رو به رشد است. در جولای 2013، در پارلمان ملیِ 35 کشور جهان – 9 کشور از آفریقا- دست کم 30 درصد کرسی‌ها به زنان تعلق داشت. در کشورهای زیادی برای تضمین مشارکت سیاسی زنان، در مناصب دولتی برای آنها سهمیه در نظر گرفته شده است. تعداد زنانی که به مناصب عالی دولتی رسیده‌اند – مانند هیلاری کلینتون، ژانت یلن، آنگلا مرکل، شرلی سندبرگ و دیگران- در حال افزایش است و عادی شده است.
آمار ترسناکی که درباره خشونت علیه زنان بازگو کردیم، نیمه پُری هم دارد: اینکه این خشونت به چشم آمده است و اندازه‌گیری می‌شود. این خود در کشورهایی که تا کنون در این باره سکوت کرده بودند و ستم علیه زنان را پذیرفته بودند، جهش بزرگی به حساب می‌آید.
قتل ناموسی و خشونت جنسی مدت‌ها ثبت نمی‌شد؛ زیرا با چنین رفتارهایی مدارا یا از آنها چشم پوشی می‌شد و به ویژه در جوامع روستایی، به راحتی پنهان نگه داشته می‌شد. نجات یافتگان از ترس اینکه مبادا حمله‌کنندگان از آنها انتقام بگیرند، سکوت می‌کنند و خشونتی که علیه‌شان رفته را گزارش نمی‌کنند. اما پوشش رسانه‌های ملی و بین‌المللی و خشم مردم در حال تغییر این روند هستند. رواج گوشی‌های تلفن همراه و استفاده از شبکه‌های اجتماعی، گزارش خشونت و تبعیض علیه زنان را افزایش داده است.
پس از آزار و اذیت جنسی گروهی و قتل دختر 23 ساله دانشجو در دهلی هند، روزنامه‌نگارها با من تماس می‌گرفتند و می‌پرسیدند چرا ما شاهد افزایش خشونت جنسی علیه زنان هستیم؟ آیا این از عواقب جهانی سازی است؟ پاسخ من این بود که ما هیچ اطلاعاتی نداریم که ثابت کند خشونت جنسی در هند واقعا افزایش یافته است. بلکه حوادث گزارش شده بیشتر شده است که این می‌تواند به این دلیل باشد که زنان، با حمایت اعضای ذکور خانواده‌شان، سرانجام سکوتشان را شکسته‌اند و قصد دارند مهاجمان را مجازات کنند.
خشم مردمی در دهلی، دولت هند را مجبور کرد قوانین را درباره جنایات جنسی تقویت کند – مثلا برای تجاوز دربرخی موارد حبس ابد یا مرگ در نظر گرفت و حداقل مجازات برای خشونت جنسی و تجاوز گروهی به 20 سال حبس افزایش یافت.
به همان اندازه که عنوان این مطلب دلهره‌آور و نگران‌کننده است، خبررسانی درباره خشونت، نفرت و تبعیض علیه زنان تغییرات اساسی را در این زمینه تسریع کرده است. بخشی از این تغییرات به شواهدی برمی‌گردد که نشان می‌دهد بی‌قدرت سازی زنان چه عواقب و هزینه‌های اقتصادی بر جامعه تحمیل می‌کند. واکنش شدید به این تغییرات اجتناب‌ناپذیر است اما امروزه نیروی محرکه تغییرات مثبت به نفع زنان و دختران در سراسر جهان، غیرقابل انکار است(ایزابل کولمن/ترجمه:مریم امیری/دنیای اقتصاد)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

Share


ادامه مطلب ...

ترفندهای کاسبی برای جوانان: راه و رسم «بازاری شدن»

جام جم سرا: در هرحال راه‌انداختن هر کار تازه‌ای سرمایه می‌خواهد اما نه فقط آن سرمایه میلیاردی که ذهن شما سریع به سراغش رفت. خیلی وقت‌ها سرمایه اصلی و اولیه افرادی که این روزها به اسم افراد موفق و البته سرمایه دار از همان لحاظ! می‌شناسیمشان استفاده درست از هوش، زمان‌سنجی، ابتکار، ریسک پذیری و البته تجربه شان بوده است.وقتی صحبت از راه‌انداختن کسب و کار می‌شود، بازار هم یکی از گزینه‌هاست.

هر روز تعدادی از جوان‌ها برای پیدا‌کردن شغل مورد نظرشان سری به بازار می‌زنند. بازاری‌ها به تناسب حرفه خودشان و عرضه و تقاضا به تنهایی یا گروهی به دادوستد می‌پردازند.برای اینکه بدانیم شیوه سنتی بازاری شدن چیست، رفتیم سراغ بازاری‌ها. هم قدیمی هم جدید. آنچه می‌خوانید توصیه‌های بازاری‌ها درباره بازاری شدن است.

بازاریابی و فروش

برای اینکه در بازار مشغول به کار شوید حتما لازم نیست خودتان تولید کننده باشید، اما باید بتوانید مشتری و بازارهای تازه را پیدا کنید و اطمینان داشته باشید که کار شما سود خوبی ‌خواهد داشت. اما قبل از این مرحله باید کسب تجربه کنید؛ امری که پیر و جوان بازار بر آن تأکید دارند.

تجربه‌هایی برای فرداها

خیلی از بازاری‌ها می‌گویند معمولاً رسم است پسرها که می‌خواهند وارد بازار شوند پیش پدر یا آشنایان که از کسبه بازار هستند نمی‌روند بلکه آن‌ها دوره شاگردی را در جایی دیگر می‌گذرانند تا قوانین، اطلاعات، احترام و مرام کسب و کار را یاد بگیرند. شاید برای شما هم سؤال شود که چرا پسر باید پیش غریبه برود؟

بازاری‌ها در این مورداتفاق نظر دارند: «کسی که تازه وارد بازار می‌شود برای اینکه متوجه شود نان درآوردن به همین راحتی نیست، بهتر است اول پیش غریبه برود تا از فراز و نشیب کار باخبر شود. چون میان پدر و پسر یک رابطه احساسی است. شاید بعضی از موارد را پدر نتواند به طور مستقیم به پسر انتقال دهد، ولی «اوستا» از پس این کار برمی‌آید. در مواقع نیاز حتی می‌تواند او را تنبیه کند!»

پیشنهاد اول نسل دیروز و امروز بازار به شما که قصد دارید یک بازاری اصیل شوید این است که ابتدا جایی بروید که از صفر شروع کنید. یعنی از جارو کشیدن مغازه تا چک نقد کردن و الی آخر. سختی کار را بچشید و هر وقت اوستا نظرش این بود که برای خودتان «اوستایی» شده‌اید وارد کار شوید.

صداقت، اصل اول

خصلت مشترک بازاری‌های قدیم این است که کسی می‌تواند جنسش را بفروشد که صداقت داشته باشد. البته اگر شما به مشتری احترام بگذارید و به پیشنهاد یا انتقادش گوش کنید او هم می‌تواند برای شما یک تریبون باشد و دیگر نیازی به پولی که می‌خواهید برای تبلیغات خرج کنید، نیست چون مشتری از جنس شما برای دوست و آشنایش تعریف می‌کند.

ما آینده 40سال پیش هستیم

محمد ابراهیم گلپایگانی که حجره کوچکش را با طبقه‌بندی‌هایی که از زمین تا سقف رفته و با طاقه پارچه‌های پرده‌ای پر کرده است، بازاری بودن را دارای شرایطی می‌داند. البته از نظر او بین بازاری‌های دیروز و امروز تفاوت‌های بسیاری وجود دارد: «وقتی می‌گوییم بازاری یعنی کاسبی که اول از همه شرع و تقدس کار را خوب می‌شناسد و با انصاف، توجه به نوع سلیقه مردم و حلال بودن پولی که به خانه می‌برد عجین شده. در گذشته اگر فردی در روز چیزی فروخته بود مشتری بعدی که می‌آمد در حالی که خودش جنس مورد نظر را داشت می‌گفت من دشتم را کرده‌ام بروید مغازه روبه‌رو آنجا هم همین جنس را دارد، فقط برای اینکه همسایه‌اش هم یک لقمه نان برای خانواده‌ ببرد. اما در نظر بعضی از جوان‌های امروز بازاری به اشتباه به کسی گفته می‌شود که یک مغازه داشته باشد برای فروش اجناس! همین و بس.»

هیچ وقت مقروض نباشید

گلپایگانی در صحبت‌هایش نکته‌های جالبی درباره موفقیت و پیشرفت جوان‌ها می‌گوید: «به همه جوان‌ها در هر حرفه‌ای که می‌خواهند فعالیت کنند توصیه می‌کنم که روی استعدادهایشان سرمایه‌گذاری کنند. استعدادهای خود را کشف و به آن‌ها بها دهند زیرا این چیزی است که هیچ فردی نمی‌تواند آن را از آن‌ها بگیرد یا از آن کپی‌برداری کند.»

به طور معمول، هر انسانی که بدهی یا قسط ندارد،‌ خوشحال‌‌تر از انسانی است که بدهی یا قسط دارد. بازاری که باشید باید اولین هدف زندگی‌تان در بخش اقتصادی پرداخت بدهی‌‌ها باشد. مهم‌ترین نکته‌ای که می‌تواند در زندگی شما ایجاد ثبات اقتصادی کند، این است که وام‌هایی با بهره سنگین نگیرید، شاید وام‌ها به شما در مدت کوتاه کمک کنند اما وام‌ها با بهره سنگین قطعاً شما را در آینده برای بازپرداخت دچار مشکل می‌کند. این حرف قدیمی‌ها یا می‌توانیم بگوییم کهنه کارهای بازار است: «هیچ‌وقت مقروض نباشید».

شاگردی، دست‌کم 3 سال

سیدابوالقاسم میری 78 سال دارد و از بازاریان قدیمی بازار بزرگ تهران است. او 60 سال است که در حجره‌اش لوازم خیاطی می‌فروشد: «من سال 1333 دیپلم گرفتم. دیپلمه‌های زمان ما از برخی دانشگاه رفته‌های امروز باسوادتر بودند چون خیلی بیشتر درس می‌خواندند. پدرم هم در بازار در همین صنف کاسب بود. من هم بعد از دوران تحصیلم به سمت کاسبی کشیده شده و وارد بازار شدم تا حرفه پدرم را ادامه دهم»

او کار کردن در بازار را مثل کار در بخش صنعت مستلزم یادگیری قلق‌ها و کسب اطلاعات مورد نیاز می‌داند:«هرچند که بازار هم مثل یک دانشگاه می‌ماند اما کاسب تحصیلکرده موفق‌تر از یک کاسب بی‌سواد است.کسی که به بازار می‌آید باید علاقه‌مند باشد و دست‌کم 3 سال هم پیش کسی شاگردی کند تا معلوم شود می‌تواند اینجا موفق باشد یا نه.»

ورشکستگی ننگ نیست

در همه دنیا ورشکستگی یک امر طبیعی است اما در ایران ورشکستگی یک ننگ است. در این باره پیشکسوت بازار معتقد است: «جوان‌ها باید بدانند که از دست دادن امید در هر کاری یعنی شکست. پول از دست دادن و ضررکردن که شکست نیست.»

او تأکید می‌کند که ادامه حرفش را حتما بنویسم: «موبایل آفت جوان‌های امروز ما شده حتی در کار! من تا به حال 7 یا 8 شاگردم را سر همین موضوع بیرون کردم. از اول صبح که وارد می‌شوند موبایلشان دستشان است تا لحظه آخر که چراغ حجره را خاموش می‌کنیم. مدام اس ام اس می‌زنند یا بازی می‌کنند. مشتری که می‌آید اصلا سرشان را بالا هم نمی‌کنند ببینند مشتری چه می‌خواهد!»

و آخرین پیشنهاد پیشکسوت بازار به جوانانی که اول راه هستند: «خوب است که همیشه یک الگو و یک مشاور داشته باشید. زمانی که الگو داشته باشید، می‌توانید راحت‌تر به سمت جلو حرکت کنید، یک الگو به شما انرژی می‌دهد تا پیش بروید و مشکلات را حل کنید.»

سحرخیزی برای خوش روزی بودن

سحرخیز بودن از ویژگی‌های یک بازاری است. سحرخیز بودن بازاری ملاکی برای خوش روزی بودن به حساب می‌آید. البته این رسم صبح زود سرکار آمدن، بیشتر برای قدیمی‌هاست که 7 صبح حرکت می‌کنند به سمت مغازه‌شان و در مغازه را باز می‌کنند تا مغرب که موقع سرچراغی است. اینکه امروزی ها 10 صبح تازه در مغازه را باز می‌کنند و تا ساعت 12 شب در مغازه هستند، آن زمان معنی و مفهومی نداشت. متأسفانه با تغییر نوع زندگی رسم و رسوم کار هم عوض شده است.

اول چاله را بکن، بعد به فکر مناره باش

سهیل بمانی از جوان‌هایی است که در مغازه پلاستیک فروشی در بازار کار می‌کند اما گویا از شغلش ناراضی است: «به نظر می‌رسد عمر کار در بازار به سر آمده و هرچیز تکراری تولید کنید ضرر می‌کنید. چینی‌ها همان جنس را با کمترین قیمت می‌زنند. باید تولیدی داشته باشید که با تغییرات کوچک تند تند بتوانید جنس جدیدی تولید کنید. مثلاً با پلاستیک می‌توان صدها هزار محصول تولید کرد، اما اگر با یک تکه پلاستیک چیزی درست کردید که مشتری را سر ذوق آورد، برنده‌اید وگرنه تولید جاصابونی، جاسوییچی و مانند آن‌ها که کاری ندارد.»

رضا داوری جوان پرانرژی که 5 سال است در بازار پارچه فروش‌ها مشغول به کار شده، از کارش راضی است. او باور دارد که بازاری‌های دیروز و امروز از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند: «بازاری‌های جوان بیشترشان انتظار دارند راه هزار ساله را یک شبه بروند و همه خواسته‌ها و آرزوهایشان را با یکی دو سال کار کردن در بازار به‌دست آورند. (مرجان قندی/ایران)


ادامه مطلب ...

تصورات اشتباه درباره «بغلی شدن» کودکان

جام جم سرا به نقل از ایسنا: دکتر مهدی بیاتی درباره رفع نیازهای عاطفی کودکان و واژه‌ «بغلی کردن» آن‌ها گفت: عمدتا عوام و کسانی که دانش لازم در ارتباط با مسائل کودکان را ندارند و نیاز کودک به بغل کردن را درک نمی‌کنند مدعی می‌شوند اگر مادر زمان زیادی در طول روز کودک خود را در آغوش بگیرد وی در اصطلاح «بغلی» می‌شود. واژه بغلی شدن غلط است و هیچ پایه علمی ندارد.

بیاتی همچنین اظهار کرد: تمامی روان‌شناسان معتقدند «بغل کردن» و در آغوش گرفتن کودکان به خصوص در گروه سنی صفر تا دو سال از مهم‌ترین نیازهای عاطفی آنهاست. کودکان نیازهای عاطفی خود را با گریه کردن و رفتارهایی از این قبیل به والدین خود نشان می‌دهند.

این روان‌شناس ادامه داد: نقش مادر در شکل‌گیری اعتماد به‌نفس و عزت نفس کودک بسیار مهم‌تر از پدر است و یکی از مهم‌ترین راه‌های رفع نیاز عاطفی کودک در آغوش گرفتن و نوازش وی تا زمانی است که این نیاز در آن رفع شده و به آرامش برسد.

بیاتی رفتار والدین با کودک را «حالی به ‌حالی» عنوان کرد، و در این باره نیز گفت: زمانی که والدین بخصوص مادر، متناسب با حال خود با کودک رفتار می‌کنند این برخورد «حالی به حالی» است زیرا زمانی که حال خودشان خوب باشد با کودک مهربان بوده و او را بغل کرده و نوازش می‌کنند اما زمانی که حال مناسب ندارند با کودک نیز رفتار مناسبی نخواهند داشت. لذا زمانی که والدین متناسب با حال خود به پردازش نیازهای عاطفی کودک می‌پردازند باعث بهم ریختگی حوزه روانی کودک و دوگانگی رفتاری وی می‌شوند.

وی افزود: کودک در این شرایط نمی‌داند چه زمانی ممکن است از طرف مادر طرد شود و چه زمانی با استقبال عاطفی از طرف وی مواجه می‌شود به همین دلیل در آینده دچار استرس و اضطراب جدایی و مشکلات این‌چنینی می‌شود. در واقع عوام معتقدند که اگر مادر یا پدر زمان زیادی در روز کودک خود را درآغوش بگیرند او را در اصطلاح «بغلی» کرده‌اند و این موضوع باعث وابستگی‌های روحی وی در زندگی آینده و بزرگسالی ‌کودک می‌شود. این باور غلط است و در واقع عکس آن صادق است. باید سعی کنیم چنین باورهای غلطی را از اذهان مردم پاک کنیم زیرا اگر این نیاز در کودکی برطرف نشود باعث وابستگی‌های شدید عاطفی و روانی این فرد در بزرگسالی می‌شود.

این روان‌شناس در ارتباط با شکل‌گیری اعتماد در کودکان گفت: صفر تا دو سالگی زمانی است که اعتماد درکودک پایه‌ریزی می‌شود و وی به خود، والدین ودنیای اطراف اعتماد می‌کند. اگر در این سن به نیازهای عاطفی کودک پاسخ داده نشود وی دچار بی‌اعتمادی شده و این عدم اعتماد در بزرگسالی موجب شک، کم‌رویی و خجالتی شدن فرد می‌شود. وظیفه والدین محبت کردن و آماده کردن کودک برای ورود به زندگی اجتماعی با روحیه‌ای مناسب و شخصیتی متعادل است و این امر تنها از طریق رفع نیاز عاطفی و روانی کودک میسر می‌شود.


ادامه مطلب ...

فقط نیم ساعت تا «شیشه‌ای شدن»

جام جم سرا به نقل از ایران: کافی است قدری خودت را با این نقش و نگارها سرگرم کنی و نگاهت را رویشان بچرخانی تا سوژه از راه برسد. آرام و نرم. بنشیند کنارت و بعد ذره ذره بخزد جلو. جلوتر، تا جایی که دیگر فاصله چندانی میان صورت هایتان باقی نماند. تا جایی که حس کنی مانند بره بیچاره‌ای هستی که در چنگال گرگی، آنقدر که بوی سیگار کپک زده و کهنه که با بوی تند اسکادای زنانه و بخار نفسش در آمیخته از لابه لای دندان‌های زردش رد شود و بنشیند روی پوست صورتت. بعد با آن چشم‌های درنده اش صاف زل بزند توی چشمهایت و با صدای لطیفی که در آن لحظه گرگی، زن بودنش را یادآوری می‌کند درست عین فیلم‌ها بگوید: «مشتری هستی یا تازه می‌خوای مشتری شی؟ ندیدمت این ورا اما از حال و روزت معلومه که دوای دردت پیش خودمه...».
درست حدس زدم. خودش است، سوژه یا همان ساقی که از قضا یک خانوم هم از آب در آمده. دختری جوان با ظاهری مرتب شبیه دانشجوها. یکی از هزاران ساقی در یکی از هزاران پارک تهران. پارکی در اطراف فلکه دوم صادقیه. جایی درست در وسط شهر نه در حاشیه‌های هراس انگیز و جرم‌خیزی که نامشان مساوی است با اعتیاد و آدم فروشی. جایی درست در دل زندگی. جایی که آدم‌های عادی، زن‌ها و مردها، بچه‌های مهد کودکی و مدرسه‌ای هر روز از کنار خرده مواد فروشانی رد می‌شوند که با قیافه‌های تابلو نشسته‌اند روی نرده‌های بلند کنار پیاده رو و رهگذران را ورانداز می‌کنند. بی‌هیچ ترسی...


اینجا یک پارک است اما نه آن پارک‌هایی که از هر گوشه اش صدای شور کودکانه طنین می‌اندازد. اینجا خبری نیست از بازی‌های بچگانه و داد و فریادهایی که همراه خنده اوج می‌گیرد و به آسمان می‌رود و درست پرتت می‌کند وسط حال و هوای کودکی. مادری این دور و برها همراه بچه اش گذر هم نمی‌کند. گویا همه محل می‌دانند اینجا چه خبر است.

خلوتی و سکوت فضا با صدای پیچ و تاب باد پاییزی لابه لای برگ‌ها آمیخته و هر آن ترس مانند گله‌ای اسب وحشی و رم کرده به ذهن یورش می‌آورد. هوا کم کم می‌رود رو به تاریکی. چراغ‌های پارک انگار کم آورده‌اند و با خستگی به فضای وهم آلود اینجا نور می‌پاشند اما نور مغازه‌های آن‌طرف خیابان که چند متر بیشتر با پارک فاصله ندارند به روی تاریکی و سیاهی پارک شمشیر می‌کشند و در تلاشند تا قلب تاریکی را شکاف دهند. صدای بوق، همهمه، ‌آدم‌ها، ماشین ها... چقدر این سر و صدا‌های سرسام آور همیشگی، در این سکوت، گوشنواز شده‌اند. گوشنواز مثل آهنگ زندگی. هر از گاهی عابری گذر می‌کند. یکی تند و باعجله. یکی آرام و کنجکاو با نگاه‌های متأسف و سرزنش بار از دیدن جوانی که روی نیمکت انتظار می‌کشد تا ساقی اش از راه برسد. تصویری که برای رهگذران اینجا ناآشنا نیست. نیمکت‌ها هم چشمشان خو گرفته به دیدن همین داد و ستد‌ها. دادن جوانی و در عوض ستاندن بدبختی و نیستی.


اینجا می‌شود از تلاقی نگاه‌ها که در کسری از ثانیه رخ می‌دهد ساعت‌ها حرف زد.‌ از نگاه زنی که دست دختر بچه اش را می‌کشد و آنقدر تند راه می‌رود که دخترک را مجبور می‌کند دنبال مادرش بدود. از نگاه دخترک ، از نگاه پیرمردی که سر تکان می‌دهد و عصایش را محکم‌تر به زمین می‌کوبد تا شاید اینگونه خشمش را خالی کند. از نگاه‌های سنگین و مشکوکی که از گوشه گوشه پارک به سمت نیمکت تازه وارد خیز برداشته‌اند. درست مثل گرگ‌هایی که طعمه را بو کشیده‌اند و کمین کرده‌اند تا از چنگشان نپرد. نگاه‌هایی از جنس نگاه چند جوان نشئه که از وسط تاریکی ظاهر می‌شوند و پچ پچ کنان می‌پلکند دور نیمکت تازه وارد. مردد مانده‌اند که جلو‌تر بیایند یا نه. چندان حال و حوصله راه رفتن ندارند.‌تر و فرز هم نیستند اما حضورشان رعب آور است. گوشه و کنار پارک پر است از این آدم‌ها که انگار قدرت نامرئی شدن دارند. ناگهان از یک گوشه و کناری ظاهر می‌شوند. غریبه را وراندازی می‌کنند و بعد هم گم و گور می‌شوند. چند نفری هم جلو می‌آیند و می‌پرسند: شما با علی آقا قرار دارید؟
علی آقا؟
اما باید منتظر ماند تا سوژه از راه برسد. از راه که برسد خودت را سوژه می‌کند و جایتان عوض می‌شود.
این گزارش سوژه ندارد. شاید هم گزارشی است با دو سوژه که گزارشگر آن، خودش سوژه می‌شود. معلوم نیست کداممان سوژه هستیم. شاید هر دویمان. من برای مواد فروش و او برای من.


می نشیند روی نیمکت. با مانتوی مشکی کوتاه، شلوار کوماندویی که از هر طرفش یک جیب روییده. کفش‌های کتانی، ‌یک کوله پشتی که با شلوارش ست کرده،‌ موهای کوتاه رنگ شده و یک مقنعه طوسی. روی هم رفته ساده و معمولی، آنقدر که ذره‌ای هم مشکوک نیست و برعکس خلافکارهای قلچماق داستان‌ها و فیلم‌ها خیلی هم ظریف و ریز نقش است. نمی‌توان به درستی سن و سالش را تشخیص داد از دور کم سن و سال به نظر می‌رسد اما وقتی روی نیمکت می‌نشیند و چشم می‌دوزد به چشم‌های طعمه اش، تازه می‌شود چین و چروک‌های غیر عادی صورتش را دید. چین و چروک‌هایی که مانند تارهای تنیده عنکبوت چنگ انداخته‌اند به شادابی چهره اش.
اول فاصله اش از این سر نیمکت است تا آن سر اما طوری که نمی‌شود حرکتش را حس کرد کم کم فاصله را بر می‌دارد و نزدیک‌تر می‌شود جوری که انگار آرام آرام روی ریل حرکتش می‌دهند. جلوتر می‌آید و سر صحبت را باز می‌کند.
«مشتری هستی یا تازه می‌خوای مشتری شی؟ ندیدمت این ورا اما از حال و روزت معلومه که دوای دردت پیش خودمه...»
-‌ مگه حال و روزم چشه؟
چش نیست گوشه!
بعد بلند بلند می‌خندد، یک چشمش را ریز می‌کند و به طعنه می‌گوید: حال و روز کسی که دوساعت اینجا نشسته چه جوریه به نظرت؟
-‌ خب منتظرم
قالت گذاشته دختر جون پاشو برو دنبال کارت می‌خواست بیاد تا حالا اومده بود.
اما همین که می‌بیند پیشنهادش گرفته و طعمه قصد پریدن دارد مثل فنر از جا می‌پرد و حرفش را پس می‌گیرد.
حالا کجا به این زودی؟ بودی بابا
-‌ چیز به درد بخور چی داری؟
همه چی دارم تو چی می‌خوای؟
-‌ خب من اگه می‌دونستم چی می‌خوام که از تو نمی‌پرسیدم.
اوکی خوبه، حالا می‌تونیم با هم رفاقت کنیم به شرطی که بم اعتماد کنی
-‌ تو الان خودت به من اعتماد داری؟
من برا چی باید بهت اعتماد کنم؟ کاری دستت ندارم که
-‌ خب نمی‌ترسی یه آدمی باشم که....
حرفم هنوز تمام نشده که تلفن ساقی زنگ می‌خورد و جواب می‌دهد: «دارم مشتری راه می‌ندازم کارم که تموم شد برات فشنگی پیکش کردم»
تلفن را قطع می‌کند و گوشی را می‌گذارد بینمان روی نیمکت. گوشی سونی اکسپریا که روی صفحه بزرگش عکس خودش را گذاشته. عکس خودش در کنار مردی که به نظر می‌رسد نسبتی بیشتر از دوستی داشته باشند.
می‌پرسم: نامزد داری؟ و بدون آنکه جوابی بدهد چهره اش را در هم می‌کشد وحرف خودش را می‌زند: «اون موقعی داشتی چی چی می‌گفتی؟ ‌یه چیزی گفتی... اگه آدم چی باشی؟»
تا می‌خواهم جوابش را بدهم و حرفی بزنم گوشی اش را از روی نیمکت بر می‌دارد و دستش را با ژست رئیسی که در موضع قدرت است بالا می‌برد و با آن ژست آمرانه حالیم می‌کند که چند لحظه ساکت باشم. کسی که آن طرف خط است گوشی را بر می‌دارد و ساقی می‌گوید: « مهرداد اومدیا... آره..آره... باید ببری سعادت... اوکی منتظرم»
گوشی را دوباره می‌گذارد روی نیمکت و می‌گوید خب می‌گفتی. بگو...
داشتم می‌گفتم نمی‌ترسی که من مأمور باشم یا مثلاً چه می‌دونم یکی که برات خطر داشته باشه دیگه.
لبهایش را از دو طرف به پایین کش می‌دهد و با صدایی که بی‌خیالی در لحنش موج می‌زد می‌گوید:
« نه... حالا اگه سؤالی نیست بیا اینو بگیر و برو دیگه. ضرر نمی‌کنی هر وقتم کارم داشتی بیا همینجاها پیدام می‌کنی.»
-‌ این چیه؟
نی‌ نوشابه دیگه اما نه ازاون معمولیاش از اون با کلاساشه.
-‌ منم اینو می‌دونم که قطعاً معمولی نیست. همینو می‌خوام بدونم دیگه،‌می خوام بدونم توش چیه؟ هنوز حرفم تمام نشده که صدای یک موتور از پشت سر نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. ناخودآگاه از جا می‌پرم. خودم هم باورم شده که آمده ام دنبال مواد،‌ به راحتی در یک پارک نشسته ام، لوله‌ای که هنوز نمی‌دانم درونش چه زهر ماری ریخته‌اند در دست دارم و بی‌هیچ مزاحمی مشغول گپ زدن با یک ساقی هستم که البته به قول خودش بیش از حد برایم وقت گذاشته... صدای موتور که می‌آید ترس برم می‌دارد و بلند می‌گویم وای مأمورا.
ساقی در حالی که هر چه ریلکس‌تر یک دستش را روی پشتی نیمکت انداخته دست دیگرش را جلوی صورتش می‌گذارد و بلند بلند می‌خندد و بعد هم می‌گوید انگار فیلم زیاد می‌بینیا. مأمور کجا بود؟
موتوری آنقدر نزدیک شده که پشت سرمان است. آنقدر که ساقی بدون آنکه از جایش بلند شود خونسرد و شیک بسته‌ای را می‌دهد دستش و می‌گوید سعادت که کارت تموم شد اینم برسون دست خلیلی پونک و بعد بسته‌ای دیگر می‌دهد دست مهرداد یا همان پیک نشئگی و توهم.
از ساقی باز هم می‌پرسم: نگفتی چی توشه؟
و با همان خونسردی اش جواب می‌دهد: شیشه، ‌نه..نه...آیس این اسم خارجکیش بهتره.
بازهم می‌خندد. سرخوشانه و بی‌خیال. بعد هم می‌گوید این حباب تهش رو حرارت می‌دی بعد با دماغ می‌کشی بالا. بعدشم فارغ از درد وغم. اینو بکشی تازه می‌فهمی چی گفتم. عاشقش می‌شی، ‌ولش نمی‌کنی، ‌هیچ ضرری ام نداره، اعتیاد نمی‌یاره...
-‌ چیز دیگه‌ای غیر از این داری؟
وقتی دکتر بهت می‌گه همین خوبه بگو خوبه، یهو که نمی‌تونم چیز سنگین بهت بدم، اول برو تو کار همین بعد اگه خواستی عوضش کنی معرفیت می‌کنم به بچه ها.
نگاهی به ساعتش می‌کند و می‌گوید، ای وای هفت و نیم شد من برم. کار داشتی همین جاهام.
می پرسم قیمتش چه‌قدر شد؟
هیچی، دفعه بعد باهات حساب می‌کنم.
-‌ اگه بخوام مثه اون مشتریات برام پیک می‌کنی؟
اول چند بار بیا ببینمت بعدش آره... بعد هم همان طور که با عجله دور می‌شود با لحن کشداری می‌گوید چرا که نه، سی یو سون...
ساقی که می‌رود نگاهی به دور و برم می‌اندازم،‌ سنگینی نگاه‌های مشکوک باز هم از این در و آن در هجوم می آورد. به حرف هایمان فکر می‌کنم،‌ به اینکه چقدر همه چیز به سرعت اتفاق افتاد و کار رسید به آنجا که ساقی یک پایپ شیشه بگذارد کف دستم در عرض شاید نیم ساعت. چقدر زمان کوتاهی است برای از این رو به آن رو شدن برای بدبخت شدن. به آن دختر مواد فروش فکر می‌کنم، ‌به اینکه خانواده درست و حسابی دارد یا دور و بری هایش هم همه مثل خودش هستند؟ به کسانی فکر می‌کنم که دختر بیچاره برایشان کار می‌کند، آنها چه کسانی هستند؟‌ کجا هستند؟ فکرها در سرم دست به یقه شده‌اند و با هم کشتی می‌گیرند. در دستم یک پایپ دارم که می‌خواهم هر چه زودتر از شرش خلاص شوم و پاهایم بی‌اختیار می‌دوند تا زودتر از این معرکه دورم کنند. درست در کناره پارک که می‌خورد به خیابان و مغازه‌ها در چند قدمی اش سبز شده‌اند، چند معتاد در حال آماده شدن برای فضانوردی هستند. سرهایشان را به هم نزدیک کرده‌اند و یک پیک نیکی هم کنارشان است. یک پیر مرد و دو جوان که سن و سالشان هیچ ربطی به هم ندارد اما هم پاتوقی هستند و خوب با هم می‌سازند، هوای هم را دارند و نوبت را رعایت می‌کنند. از پارک دور می‌شوم، پارکی که انگار برای خودش یک دنیای دیگری است، انگار شهری امن است برای خلافکاران و مجرمان. هیچ چیزش به یک پارک نمی‌خورد نه فضای رعب‌آورش و نه آدم‌هایی که گوشه و کنارش پاتوق کرده‌اند. پارکی که خلافکاران درآن حتی پیک موتوری هم دارند و به راحتی مشتریانشان هم اندیشیده‌اند.
دور و دور‌تر می‌شوم. حالا از آن دور فقط سبزی درخت‌ها پیداست و ماه که از پشت درخت‌های بلند و قدیمی پارک سرکی می‌کشد و قایم‌باشک بازی می‌کند. نور روشنایی‌های کنار خیابان،‌ مغازه‌ها و ماشین‌ها مستانه و سرخوش می‌تابند، ‌فارغ از تمام سیاهی‌ها و تاریکی‌های پارکی که بیخ گوششان است. (شیرین مهاجری)


ادامه مطلب ...

از جراحی بینی تا عکس سلفی: تبی به نام «دیده شدن»

اینها میلی غریب است که همیشه بوده و هست؛ فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر می‌کند. این نوشته نگاهی است به سیر تکاملی و روبه‌رشد میل به دیده شدن در چند دهه اخیر...


سردمدار جراحی‌های زیبایی

از قرار، ما ایرانی‌ها قرابت دیرینه‌ای با میل به دیده ‌شدن داریم. اولین نشانه‌های این میل بی‌حدومرز هم با رواج عمل‌های جراحی زییایی آن هم به سرکردگی جراحی ‌بینی خودی نشان داد. این تلاش برای بهتر دیده ‌شدن آنچنان با اقبال جمعی روبرو شد که آمارهای عجیب و غریب آن نه‌ تنها پزشکان و جراحان ایرانی که جهان را شگفت‌زده کرد.
این میل آنچنان در جامعه ایرانی وسعت یافته بود که دیگر حد و مرزی برای انجام آن یا دست‌کم سودای انجام آن در جامعه ایرانی وجود نداشت و زن و مرد، نوجوان و جوان همه به نوعی درگیر این خواسته درونی بودند (طبق آمارهای غیررسمی ظرف ۵ سال اخیر میزان گرایش مردان به جراحی بینی ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده است).
این ماجرا تا به آنجا رسید که بهزاد خوروش، دبیر علمی کنگره بین‌المللی بادی کانتورینگ از ایران به‌عنوان «پایتخت جراحی‌های بینی» در جهان یاد کرد.
سال گذشته نیز انجمن تحقیقات راینولوژی ایران به استناد تحقیق مشترکی که با همکاری دانشگاه جان‌هاپکینز آمریکا انجام داد میزان جراحی‌های بینی در ایران را ۷ ‌برابر آمریکا اعلام کرد.


مدل شدن؛ مانعی ندارد

جوانی که حالا چهره‌اش زیبا‌تر شده باید بیشتر از این‌ها دیده شود... پس به پیروی از سوپراستارهای سینما تصمیم می‌گیرد با نشاندن تصویرش روی بیلبوردهای تبلیغاتی، جراید، جلد مجلات و.... خودی نشان دهد و این چنین می‌شود که این بار در کنار تب زیبا‌تر شدن تب مدل شدن نیز در جامعه ایرانی بالا می‌گیرد؛ آنچنان که سرانجام به دنبال آمار رو به افزایش جوانانی که در آموزشگاه‌های غیررسمی تمرین مدل شدن می‌کنند، دوازدهم اسفند ماه سال ۱۳۹۲ (سال گذشته) حمید قبادی، دبیر کارگروه ساماندهی مدل و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر از قانونمند شدن حرفه مدلینگ در ایران می‌دهد.


۲۰ تا ۵۰ میلیون ناقابل!

عجله نکنید؛ این تازه اول راه است! جوانی که حالا دیگر به واسطه تیزرهای تبلیغاتی، جراید و پوسترهای کوچک و بزرگ شهری به خوبی دیده می‌شود به شناخته شدن نیاز دارد؛ اسم و رسم او هم باید درست مانند چهره‌اش به گوش همه آشنا باشد و از آنجا که درست یا نادرست در جامعه امروز ما کوتاه‌ترین راه تا شناخته‌ شدن خوانندگی است، همه تلاش‌ها به خواندن و انتشار آلبوم‌های موسیقی معطوف می‌شود.


تلاش‌هایی پرهزینه‌ و اغلب بدون انتظار بازگشت که رقم‌های بالای آن زیرزمینی و غیرزیرزمینی نمی‌شناسد.
براساس گزارش‌های منتشر شده برای انتشار یک آلبوم به‌طور میانگین در کمترین حالت باید رقمی بین ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومان هزینه کرد. هزینه‌ای که دست‌کم در ابتدای راه نمی‌توان امید چندانی هم به بازگشت آن داشت اما میل عجیب به دیده شدن آنچنان در جوانان ایرانی بالاست که حتی این مبالغ سرسام‌آور هم نمی‌تواند سد راه‌شان شود و این چنین می‌شود که همه در آرزوی خواننده شدن یا‌‌ همان دیده شدن، ترانه می‌سرایند، آهنگساز می‌شوند و آلبوم موسیقی یا حداقل یک تک آهنگ برای کلیپ شدن و رفتن روی آنتن شبکه‌های ماهواره‌ای تولید می‌کنند.
بنا بر گزارش‌های غیررسمی هر سال به‌طور میانگین ۱۰۰ تا ۱۵۰ آلبوم موسیقی در ایران منتشر می‌شود و این یعنی هر ماه باید منتظر انتشار دست‌کم ۱۲ آلبوم موسیقی از خوانندگان جوان ایرانی که اغلب هم آلبوم اولی هستند، باشیم. قاعده‌ای که با کمی بالا و پایین در مورد میل به بازیگر شدن هم صادق است!


میانبر، برای دیده‌شدن

این روز‌ها بین همه تلاش‌های پرهزینه برای دیده شدن جوانان به مدد شبکه‌های اجتماعی راهی میانبر پیدا کرده‌اند، راهی بدون هزینه، در دسترس و آسان. حالا دیگر فاصله تا دیده شدن یک سلفی ناقابل است؛ هزینه‌اش هم پوشیدن لباسی‌است و خرج‌کردن چند فیگور و در عوض خریدن‌ لایک‌های فراوان و افزودن به خیل مشتاقان یکی پس از دیگری.
هنوز تحقیقی انجام نشده که به استناد آن بتوان میزان گرایش ایرانی‌ها به این شیوه دیده شدن را با دیگر کشور‌ها مقایسه کرد اما تصویرهای فراوانی که از تمام زوایای زندگی شخصی و خانوادگی افراد روی شبکه‌های اجتماعی نقش می‌بندند به تنهایی گویای همه چیز هست و نشان می‌دهد میل به دیده شدن در جوانان ایرانی این بار در قاب کوچک تلفن‌های همراه مهار نشدنی است.


ناامنی اجتماعی؛ مساله این است

حالا سوال اینجاست که این همه عطش برای دیده شدن که آمار آن در سال‌های اخیر از قاعده بیرون زده از کجا می‌آید و از چه نشات می‌گیرد؟!
روان‌شناسان و جامعه‌شناسان مجموعه‌ای از عوامل تربیتی و روانی را زمینه‌ساز این آمار رو به رشد می‌دانند. از یک نیاز طبیعی که بر پایه میزان مراقبت‌های عاطفی و روانی پدر و مادر در دوران کودکی شکل می‌گیرد تاخودشیفتگی؛ اما این دلایل زمانی قابل‌ تامل می‌شوند که پای نظریه‌هایی مبتنی بر ضعف‌های شخصیتی مانند خودکم‌بینی‌، نداشتن اعتماد به‌نفس، احساس ناامنی خانوادگی و اجتماعی به میان می‌آید و اینکه جوان ایرانی که برای به دست آوردن وجهه اجتماعی در جامعه امروز با گزینه‌های انگشت‌شماری روبرو است ناگزیر به مهیا‌ترین راه یعنی دیده شدن پناه‌ می‌برد.
نگاه دیگری این روحیه را به میل نداشتن به تلاش، پویش و حرکت در جوان‌های امروز نسبت می‌دهد و اینکه جوان امروز برای طی کردن مسیرهای پر نشیب ‌و فراز و خوردن دود چراغ برای رسیدن به موفقیت تربیت نشده است!
در مقابل نظریه‌هایی هم هستند که این رفتار را صرفا نوعی تب اجتماعی تعریف می‌کنند. تبی زودگذر که مانند سایر پدیده‌های اجتماعی مانند موج می‌آید و دیر یا زود می‌رود یا دست‌کم به شکل تازه‌ای بروز پیدا می‌کند درست مثل ماجرای جراحی‌ بینی در ایران که رفته‌رفته می‌رود که از نفس بیفتد! حالا باید به انتظار ایستاد که تب دیده شدن تا کی جان دارد و آیا زمانی خواهد رسید که از نفس بیفتد؟! (زندگی مثبت)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

«لق شدن» دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیرید!

به گزارش جام جم سرا ، زمانی که باکتری‌های طبیعی موجود در دهان بیش از حد عادی تکثیر یابند، در وهله اول التهاب لثه را ایجاد می‌کنند. اگر این ناراحتی تشخیص و درمان نشود، بتدریج موجب کاهش و تحلیل استخوان محافظ دندان شده و عفونت لثه بروز خواهد کرد. دندان‌ها حتی اگر کاملاً هم سالم باشند اما مراقبت کافی نشوند، ممکن است لق شده و بیفتند.

عوامل بروز و تشدید لق شدن دندان‌ها

علل متعددی در بروز این مشکل نقش دارند. بعضی از بیماران دچار پیش زمینه ژنتیک عفونت لثه‌ها هستند که لازم است این افراد از نظر وضعیت سلامت خانوادگی بررسی شوند. رعایت بهداشت دهان و دندان به طور قطع می‌تواند خطرات بروز عفونت لثه‌ها را کاهش دهد. گرچه جرم‌های دندان به طور مستقیم عامل بروز بیماری نیستند، اما محیط مناسبی برای رشد و تکثیر باکتری‌ها فراهم می‌کنند.

سلامت عمومی فرد نیز نقش مهمی در این باره دارد. به عنوان مثال افراد دیابتی بیش از دیگران در معرض این بیماری قرار دارند. البته عفونت دندان بر وضعیت سلامت عمومی نیز تأثیر می‌گذارد و بخصوص افراد مبتلا به ناراحتی‌های قلبی عروقی، دیابت و خانم‌های باردار بیشتر در معرض خطر هستند.

سن نیز عامل دیگری است و معمولاً افراد در سنین 30 تا 40 سال برای رفع این مشکل به دندان‌پزشک مراجعه می‌کنند. استعمال دخانیات را نیز نباید فراموش کرد، زیرا عامل بسیار مهمی در پیشرفت عفونت لثه‌هاست و سرانجام اینکه مسواک‌های خیلی زبر و مسواک زدن محکم نیز می‌تواند بتدریج به بافت لثه آسیب برساند.


علایم هشدار

اولین نشانه‌هایی که باید به عنوان زنگ خطر تلقی شود، خونریزی‌های مکرر و درد لثه‌ها هنگام مسواک زدن است. بعضی از بیماران، مدت‌های طولانی دچار خونریزی لثه هستند، اما تا پیش از بروز درد یا آبسه به دندان‌پزشک مراجعه نمی‌کنند.

در مورد قرمزی و انقباض لثه‌ها نیز باید درمان مناسب انجام شود.

استعمال دخانیات نیز علاوه بر عفونت لثه ها، می‌تواند نخستین علایم هشدار مانند خونریزی لثه را پنهان کند.

عفونت لثه ها، بیماری موذی است که علایم آن واقعاً ناراحت کننده و دردناک است، اما زمانی بروز می‌کند که بیماری تا حد زیادی پیشرفت کرده است.


درمان مناسب

هدف از درمان، حذف علت مشکل، یعنی باکتری‌ها و کاهش عوامل زمینه ساز بیماری است. در مورد لثه‌ها اساساً تکنیک‌های مسواک زدن توسط دندان‌پزشک توصیه می‌شود. در صورت تشخیص عفونت لثه‌ها، لازم است روند پیشرفت بیماری متوقف شود. تمیز کردن کامل ریشه و عاج دندان‌ها برای از بین بردن باکتری‌های سطح و حفره‌های بین دندانی ضروری خواهد بود. در ادامه بیمار باید طی سه تا 6 ماه بعد مرتب به دندان‌پزشک مراجعه کند تا روند گسترش بیماری بررسی شود و درمان‌های مناسب صورت گیرد.


پیشگیری از لق شدن دندان‌ها

بهترین راه پیشگیری، رعایت اصول بهداشت دهان و دندان با مسواک زدن دقیق دندان‌ها دو بار در روز به مدت دست‌کم دو دقیقه است. همچنین باید به طور منظم به دندان‌پزشک مراجعه کرد. اگر سابقه بروز این بیماری در افراد خانواده وجود دارد، باید حتماً مهم تلقی شود. در درمان قرمزی، تورم و خونریزی لثه‌ها نیز نباید تردید کرد.

منبع : قدس آنلاین


ادامه مطلب ...

اکسیر طول عمر در «فرزند دار شدن» است

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مهر، محققان سوئدی دریافته اند داشتن نقش والدین به روند تاخیر افتادن مرگ ناشی از افزایش سن کمک می کند و افرادی که پدر و مادر هستند بیش از افراد بدون فرزند عمر می کنند. اگرچه این تفاوت در طول عمر چشمگیر نیست.

طبق نتایج مطالعات، انتظار می رود پدران در سن ۶۰ سالگی ۲ سال بیشتر از مردان بدون فرزند عمر کنند درحالیکه در مورد مادران، این تفاوت در سن ۱.۵ سال است.

کارین مودیگ، سرپرست تیم تحقیق، به همراه تیمش از داده های سلامت ملی سوئد برای پیگیری وضعیت مردان و زنان متولد شده بین سال های ۱۹۱۱ و ۱۹۲۵ در این کشور استفاده کردند. این مطالعه متشکل از حدود ۷۰۵ هزار مرد و بیش از ۷۲۵ هزار زن بود.

نتایج بدست آمده نشان داد، خطر مرگ، صرفنظر از داشتن یا نداشتن فرزند، با افزایش سن بیشتر می شود؛ اما پس از محاسبه عوامل تأثیرگذار مشخص شد که امید به زندگی در بین افراد صاحب فرزند بیشتر از افراد بدون فرزند بود.

افرادی که دارای پیوندهای خانوادگی محکم تری هستند، بیشتر به پزشک مراجعه می کنند، فعال تر بوده و از سوی اعضای خانواده خود مورد مراقبت و توجه قرار می گیرند.


ادامه مطلب ...

«لق شدن» دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیرید

[ad_1]

زمانی که باکتری‌های طبیعی موجود در دهان بیش از حد عادی تکثیر یابند، در وهله اول التهاب لثه را ایجاد می‌کنند. اگر این ناراحتی تشخیص و درمان نشود، بتدریج موجب کاهش و تحلیل استخوان محافظ دندان شده و عفونت لثه بروز خواهد کرد. دندان‌ها حتی اگر کاملاً هم سالم باشند اما مراقبت کافی نشوند، ممکن است لق شده و بیفتند.

عوامل بروز و تشدید لق شدن دندان‌ها
علل متعددی در بروز این مشکل نقش دارند. بعضی از بیماران دچار پیش زمینه ژنتیک عفونت لثه‌ها هستند که لازم است این افراد از نظر وضعیت سلامت خانوادگی بررسی شوند. رعایت بهداشت دهان و دندان به طور قطع می‌تواند خطرات بروز عفونت لثه‌ها را کاهش دهد. گرچه جرم‌های دندان به طور مستقیم عامل بروز بیماری نیستند، اما محیط مناسبی برای رشد و تکثیر باکتری‌ها فراهم می‌کنند.
سلامت عمومی فرد نیز نقش مهمی در این باره دارد. به عنوان مثال افراد دیابتی بیش از دیگران در معرض این بیماری قرار دارند. البته عفونت دندان بر وضعیت سلامت عمومی نیز تأثیر می‌گذارد و بخصوص افراد مبتلا به ناراحتی‌های قلبی عروقی، دیابت و خانم‌های باردار بیشتر در معرض خطر هستند.  
سن نیز عامل دیگری است و معمولاً افراد در سنین 30 تا 40 سال برای رفع این مشکل به دندان‌پزشک مراجعه می‌کنند. استعمال دخانیات را نیز نباید فراموش کرد، زیرا عامل بسیار مهمی در پیشرفت عفونت لثه‌هاست و سرانجام اینکه مسواک‌های خیلی زبر و مسواک زدن محکم نیز می‌تواند بتدریج به بافت لثه  آسیب برساند.

علایم هشدار
اولین نشانه‌هایی که باید به عنوان زنگ خطر تلقی شود، خونریزی‌های مکرر و درد لثه‌ها هنگام مسواک زدن است. بعضی از بیماران، مدت‌های طولانی دچار خونریزی لثه هستند، اما تا پیش از بروز درد یا آبسه به دندان‌پزشک مراجعه نمی‌کنند.
در مورد قرمزی و انقباض لثه‌ها نیز باید درمان مناسب انجام شود.
استعمال دخانیات نیز علاوه بر عفونت لثه ها، می‌تواند نخستین علایم هشدار مانند خونریزی لثه را پنهان کند.
عفونت لثه ها، بیماری موذی است که علایم آن واقعاً ناراحت کننده و دردناک است، اما زمانی بروز می‌کند که بیماری تا حد زیادی پیشرفت کرده است.
درمان مناسب
هدف از درمان، حذف علت مشکل، یعنی باکتری‌ها و کاهش عوامل زمینه ساز بیماری است. در مورد لثه‌ها اساساً تکنیک‌های مسواک زدن توسط دندان‌پزشک توصیه می‌شود. در صورت تشخیص عفونت لثه‌ها، لازم است روند پیشرفت بیماری متوقف شود. تمیز کردن کامل ریشه و عاج دندان‌ها برای از بین بردن باکتری‌های سطح و حفره‌های بین دندانی ضروری خواهد بود. در ادامه بیمار باید طی سه تا 6 ماه بعد مرتب به دندان‌پزشک مراجعه کند تا روند گسترش بیماری بررسی شود و درمان‌های مناسب صورت گیرد.
پیشگیری از لق شدن دندان‌ها
بهترین راه پیشگیری، رعایت اصول بهداشت دهان و دندان با مسواک زدن دقیق دندان‌ها دو بار در روز به مدت دست‌کم دو دقیقه است. همچنین باید به طور منظم به دندان‌پزشک مراجعه کرد. اگر سابقه بروز این بیماری در افراد خانواده وجود دارد، باید حتماً مهم تلقی شود. در درمان قرمزی، تورم و خونریزی لثه‌ها نیز نباید تردید کرد.
منبع: www.DentiFree.fr

تأثیر دندان‌های نازیبا بر سلامت روان کودک
جامعه: نازیبایی دهان و دندان باعث ضعف اعتماد به نفس کودکان می‌شود. فریناز نوربخش، متخصص دندان‌پزشکی کودکان با تأکید براهمیت توجه به سلامت دهان و دندان در کودکی گفت: متناسب با سن کودک، شیوه‌های مرتب سازی دندان‌ها توسط متخصص ارتودنسی مشخص می‌شود، اما گاه والدین به مسأله زیبایی  و سلامت دهان و دندان طفل بی توجه هستند که این امر می‌تواند حتی در حس اعتماد به نفس او مؤثر باشد.
وی در میزگرد تخصصی سلامت دهان و دندان در بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد، افزود: اهمیت جلوگیری از پوسیدگی دندان در سنین پایین بسیار بالاست، زیرا پوسیدگی دندان‌ها در کودکان در عواملی همچون اشتها، رشد و کم‌خونی آن‌ها بسیار تأثیر‌گذار است. دکتر نوربخش با اشاره به بهبود شیوه‌های درمانی دندان‌پزشکی برای کودکان گفت: امروزه در مراکزی، با بی‌هوشی اطفال زیر دو سال، امکان درمان بیماری‌های دهان و دندان  در سنین طفولیت فراهم شده است. گفتنی است، گزارش مشروح میزگرد تخصصی سلامت دهان و دندان در بیمارستان فوق تخصصی رضوی، فردا در همین صفحه منتشر می‌شود.

راهکاری نوین برای درمان عفونت لثه
جامعه/ ترجمه: پیوره، یکی از بیماری‌های رایج دهان و دندان هاست که در ناحیه لثه‌ها و سایر نسوج نگه دارنده دندان، عفونت ایجاد می‌کند و ممکن است موجب افتادن دندان نیز شود، اما محققان بتازگی روش درمانی مؤثری را کشف کرده‌اند.
عفونت لثه در نتیجه باکتری‌هایی بروز می‌کند که در بافت‌های اطراف دندان موجب عفونت و در نتیجه تورم می‌شود. این باکتری‌ها همچنین به استخوان‌های محافظ دندان آسیب می‌رسانند و زمینه افتادن دندان را نیز فراهم می‌آورند. به علاوه، احتمال حمله قلبی و سکته مغزی نیز در این شرایط افرایش می‌یابد.
اما محققان آمریکایی و ژاپنی بتازگی توانستند با مطالعه روی خواص ضد میکروبی نیترید سیلیکون، نوعی سرامیک با خواص کاهش هسته سلول‌های باکتریایی را بشناسند. آن‌ها تأیید کردند که قرار گرفتن این ماده روی لثه طی مدت کوتاه 6 روز می‌تواند متابولیسم باکتری‌های عامل این التهاب را تغییر دهد.
گرچه درمان‌های دیگر برای بهبود این بیماری مؤثر هستند، اما نتایج تحقیقات جدید ثابت می‌کند که نیترید سیلیکون برای بیماری‌های حاد لثه بسیار عالی خواهد بود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیریدلق شدن دندان‌ها در بزرگسالی زمانی که باکتری‌های طبیعی موجود در دهان بیش از حد عادی ستاره ها لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیریدلق شدن دندان یا تحلیل لثه، بیماری است که با کاهش بافت پیرامون دندان بروز می‌کند و لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیرید نیک …لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی زمانی که باکتری‌های طبیعی موجود در دهان بیش از حد عادی لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیرید …مراقبتلق شدن دندان یا تحلیل لثه، بیماری است که با کاهش بافت پیرامون دندان بروز می‌کند و لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیریدلق شدن دندان یا تحلیل لثه، بیماری است که با کاهش بافت پیرامون دندان بروز می‌کند و لق شدن دندان‌ها در بزرگسالی را جدی بگیرید…عوامل بروز و تشدید لق شدن دندان‌ها علل متعددی در بروز این مشکل نقش دارند بعضی از لق شدن دندان در بزرگسالی را جدی بگیریدلق شدن دندان در بزرگسالی را جدی بگیرید لق لق شدن دندان‌ها در علت لق شدن دندان ها در بزرگسالی و درمان آنعلتلقشدندندانلق شدن دندان‌ و لق شدن دندان در بزرگسالی بزرگسالی را جدی بگیرید لق شدن دندان ها هشدار لق شدن دندان در بزرگسالی را جدی بگیریدلق شدن دندان در بزرگسالی را جدی بگیرید در بزرگسالی لق شدن از لق شدن دندان‌هادندان لق دلیل لق شدن دندان دلیل لق شدن دندان …لق شدن دندان در بزرگسالان زنگ خطری علت لق شدن دندان ها دندان لق دلیل لق شدن


ادامه مطلب ...