جام جم سرا: دکتر خلیل صداقت پیشه افزود: کمخونی، مشکلات تیروئید، گوارش و بیماریهای عفونی از جمله عواملی هستند که در ریزش مو، مژه و ابرو تاثیر دارند اما موی مژه و ابرو طوری طراحی شده که مانند موی سر نمیتواند از یک حد مشخص بلندتر شود.
وی تصریح کرد: دوره رشد موی مژه و ابرو کوتاه است و اگر بطور کامل ریزش مژه و ابرو در فردی نمایان شد حتما باید به پزشک مراجعه کند.
به گزارش جام جم سرا، وی دیدن یک یا چند نخ ابرو بر روی صورت را علت ریزش ابرو ندانست و گفت: اگر این ریزشها حالت غیرطبیعی پیدا کند میتواند ریشه عصبی و یا علل دیگر نیز داشته باشد.
وی خارش را از علل ریزش ابرو عنوان کرد و اظهار داشت: شرایط اقلیمی تاثیری در ریزش موی ابرو و مژه ندارد اما تعریق زیاد به همراه خارش میتواند عامل ریزش باشد که در هر صورت باید برای درمان به پزشک مراجعه کرد.(باشگاه خبرنگاران)
پسر خودش را توجیه میکرد که مگر چندبار میخواهم زندگی کنم؟ اگر بروم و دختری را که مادرم پیشنهاد کرده بگیرم 20 سال هم بگذرد همین وضعیت را خواهم داشت تازه اگر خانواده دختر سربارم نشوند.
این روزها به تعداد پسرانی که مایل هستند با دختران یا زنان بزرگتر از خودشان ازدواج کنند، اضافه میشود و شاهد هستیم که گاهی این فاصله سنی از8-7سال میگذرد و بیشتر میشود و حتی به 10 و 20 سال هم میرسد. شما چه فکر میکنید؟ آیا به نظر شما این افزایش ناشی از نداشتن شغل مناسب و بیکاری و مشکلات معیشتی و در کنارش مناسب بودن وضعیت مالی دختران و زنان با سن بالا نیست؟
در چند سال اخیر آمارهای ازدواج نشان میدهد که بخشی از فرهنگ ازدواج در کشورمان تغییرکرده و برای عده زیادی از پسران جامعه مهم نیست که همسر آیندهشان باید چند سالی از آنها کوچکتر باشد.
چندی پیش مدیرکل دفتر اطلاعات آمار و جمعیت سازمان ثبت احوال کشور اعلام کرد: در ۹ ماه نخست امسال، 4/10درصد یعنی، معادل ۶۰ هزار و ۴۰۷ مورد از ازدواجهایی که ثبت شده، دختران بزرگتر از پسران بودهاند و در سال نیز 91، 829 هزار و 968 مورد ازدواج صورت گرفته بود که در 89/3درصد از این ازدواجها زوج بزرگتر از زوجه یا همسن و در 7/10 درصد معادل 89 هزار و 59 مورد، زوجه بزرگتر از زوج بوده است.
محزون تاکید کرد: درصد ازدواجهایی که زوجه از زوج بزرگتر بوده است، از سال 85 تا پایان سال 92 حدود 10درصد بوده و افزایش چشمگیری نداشته است.
ازدواجهایی با فاصله سنی معکوس
یک روانشناس و مشاور ازدواج معتقد است: این روزها ازدواجهایی با فاصله سنی معکوس یعنی، بزرگتر بودن سن زنان از مردان بیشتر شده و مردان تمایل بیشتری به این نوع ازدواج دارند و دلیلش را داشتن شغل و امکانات مالی زن مورد نظر اعلام میکنند. البته مردانی هم هستند که داشتن تجربه زندگی زنان را دلیل این نوع ازدواج مطرح میکنند و معتقدند که مشکلی با او نخواهندداشت چرا که زنان مسنتر پختهتر از دختران با مسائل زندگی روبهرو میشوند و نیازی به قهر و آشتی در مسائل وجود ندارد.
سجاد موسوی با اشاره به اینکه برخی از پسران جوان دریافت محبت مادرانه را دلیل جذبشان عنوان میکنند، میگوید: بیشتر پسرانی که برای مشاوره مراجعه میکنند نیاز به دریافت محبت مادرانه و برآورده شدن این نیاز توسط زنان مورد علاقه شان را ذکر میکنند و این ابراز علاقه و محبت به حدی است که فاصله سنی خود را با زنان مهم نمی دانند و به سمت آنها جذب میشوند.
او تاکید میکند: ما میتوانیم پسرانی که تمایل به ازدواج با زنان بزرگتر از خودشان را دارند به چند گروه تقسیم کنیم. گروه زیادی از این پسران احساس میکنند که به تنهایی از عهده مسئولیتهای زندگیشان برنمیآیند و برای اداره امور زندگی و حتی شخصی خود نیازمند کمک هستند و بدون کمک یک فرد قوی و مدبر نمیتوانند کارهایشان را به ثمر برسانند این مردان معمولا در زندگی با شکستهای پیدرپی روبهرو شدهاند و عادت کردهاند تا برای روبه رو نشدن با نتایج نامطلوب، ازکسی کمک بگیرند که حمایتش کنند.
این فرد حامی در زندگی مجردی این مردان مادرشان بوده و دوست دارند در زمان زندگی مشترک همسرشان این حمایت را از آنها داشته باشد.
به گفته او گروه دوم پسران اعتمادبهنفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایتهای اطرافیان بهخصوص خانواده مثل پدر و مادر هستند و از آنجایی که مغرورهستند به شکل مستقیم این نیازمندیشان را بیان نمی کنند و از راههای مختلف سعی درجلب حمایت فرد مقابل دارند و با این نوع ازدواج سعی میکنند همسرشان را با روشهای غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق کنند.
موسوی ادامه میدهد: گروه سوم پسرانی هستند که در زندگی شان مادر سالاری حاکم بوده و آموختهاند که برای همه امور حتی کوچک زندگی با نظر و تصمیمهای مادر هماهنگ باشند و بر اساس میل و اراده مادرشان رفتار کنند و از آنجایی که از نظر این پسران، زنان مدیریت اصلی خانه را برعهده دارند و تصمیمگیرنده نهایی آنها هستند ترجیح میدهند با زنان بزرگتر از خودشان ازدواج کنند و اختیارات زندگی را به همسرشان بسپارند. این پسران با ارتباط و در نهایت ازدواج با زنان بزرگتر سعی میکنند آنها را با روشهای مختلف برای ارائه کمک و پشتیبانی خود ترغیب کنند.
انگیزههای مالی و اجتماعی
اما در کنار دلایل روانشناختی ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود، باید به یاد داشت که انگیزههای دیگری نیز به تشویق پسران به این امر دامن میزند.
یک جامعهشناس با اشاره به اینکه این روزها ازدواجهایی که میان پسران کوچکتر با دختران بزرگتر دیده میشود شبیه به ازدواج دختران جوانی است که با مردان مسنتر با اختلاف سنی زیاد صورت میگیرد میگوید: درازدواج دختران جوان با مردان مسن معمولاً دلیل این ازدواجها وضعیت خوب اقتصادی مردان است که دختران حاضر میشوند با تفاوت سنی زیاد با آنها ازدواج کنند البته میتوان موارد استثنا را هم دراین مورد مشاهده کرد و آن ناشی از جهل خانوادهها و موافقت آنها با ازدواج دختران کمسن و سال خود با مردان مسن بوده است.
حمید فتاحی ادامه میدهد: این روزها با پدیده دیگری درمورد ازدواج دختران بزرگتر با پسران کوچکتر مواجه هستیم که به نظر میرسد مهمترین دلیل آن مشکلات اقتصادی، بههم ریختگی بازار کار و درآمد برای زنان و مردان است.
بیکاری مردان مسالهای جدی است که منجر به این مبادله اقتصادی و اجتماعی میشود یعنی این مردان ترجیح میدهند با دخترانی که مسنتر هستند، اما شاغلاند و وضعیت اقتصادی خوبی دارند، ازدواج کنند و این همان مشکلی است است که میان سن و وضعیت شغلی و درآمد و مانند ازدواج مردان با دختران بسیار کوچکتر از خودشان به وجود آمده و تبدیل به یک آسیب اجتماعی جدی شده است.
او تاکید میکند: زنان به این نکته کمتر توجه میکنند که این نوع ازدواجها در درازمدت به نفع آنها نیست، چراکه به مرور زمان سرمایه فیزیکی زن نسبت به مرد از دست میرود و زندگی بیشتر در معرض خطر است.
فتاحی به مسائل جمعیتشناختی نیز اشاره میکند و میگوید: در میان این نوع از ازدواجها شاهد تعداد زیادی از ازدواجهایی با فاصله سنی بسیار کم (مردانی که فقط یک یا دو سال از همسر خود کوچکتر هستند) هستیم که این دسته معمولاً بیشتر بهدلایل جمعیتی به این نوع از ازدواجها روی میآورند. در واقع انفجار جمعیتی دهه 60 و برهم خوردن نسبتهای جنسی، باعث شده که دختران و پسران در این گروههای سنی، بعضا به همسنهمسری روی بیاورند و لزوماً نتوانند همسر موردنظر خود را از بین دختران کوچکتر پیدا کنند. به همین دلیل برخی نیز دارای اختلاف سن یکی دو سال هستند و دختر از پسر بزرگتر است. همچنین این دختران نیز بر همین اساس نسبت به این ازدواجها تمایل نشان میدهند. (پایگاه خبری ۵۵ آنلاین به نقل از روزنامه آرمان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
960
به گزارش ایسنا، خرید و فروش صابونهای ضدباکتری بخش بزرگی از دنیای تجارت را به خود اختصاص داده و تنها در آمریکا سالانه بالغ بر یک میلیارد دلار چرخش مالی دارد. پرمصرفترین ماده گندزدای مورد استفاده در این صابونها یعنی تریکلوزان میتواند با مقاومت باکتریایی، حساسیت و تداخل در سیستم هورمونی پستانداران مرتبط باشد و طبق بررسیها این ماده میتواند خطر سرطانزایی به دنبال داشته باشد.
در پژوهشی که اخیرا در مجله «Antimicrobial Chemotherapy» منتشر شده، محققان اثرات این ماده را بر 20 سویه باکتری خطرناک از جمله لیستریا مونوسیتوژنز، ایشرشیا کولای و سالمونلا مورد بررسی قرار دادند.
آنها این باکتریها را در ظرف آزمایشگاهی حاوی صابونهای آنتیباکتریال و صابونهای معمولی کشت داده و تا 22 یا 40 درجه سلسیوس حرارت دادند تا تماس با آب گرم یا خیلی گرم را به مدت 20 ثانیه مدلسازی کنند.
محققان همچنین این پژوهش را در محیط واقعی با آزمایش بر روی چند داوطلب تکرار کردند و از داوطلبان خواستند که دستهای خود را به باکتری آلوده کرده و سپس دستشان را به مدت 30 ثانیه با استفاده از صابونهای معمولی و صابونهای آنتیباکتریال حاوی 0.3 درصد تریکلوزان بشویند.
هیچ تفاوتی میان این صابونها در قدرت باکتریکشی مشاهده نشد. تریکلوزان تنها در صورتی قادر به کشتن باکتریها بود که باکتریها به مدت 9 ساعت در این ماده شناور بودند.
محققان تاکید میکنند که لازم است از اغراق در مورد اثرات ضدباکتری و کارایی محصولات صابونی که میتواند منجر به گیج شدن مصرفکننده شود دست برداشت و با توجه به اثرات بالقوه خطرناک این مواد، تدابیری برای محدودیت مصرف آن اندیشید.
پس از اعلام قطعی سراسری اینترنت ایرانسل، این شرکت اعلام کرد مشکل به طور کامل رفع شده است.
پس از اعلام قطعی سراسری اینترنت ایرانسل، این شرکت اعلام کرد مشکل به طور کامل رفع شده است.
متن اطلاعیه ایرانسل به این شرح است:
"در پی انتشار اخباری در برخی رسانه ها مبنی بر قطعی سراسری اینترنت ایرانسل، اعلام می دارد که این شرکت در راستای بروزرسانی شبکه با هدف هرچه بهتر کردن ارائه خدمات خود به مشترکان، در ساعات گذشته تغییراتی در شبکه دیتای خود ایجاد کرده است که متاسفانه در برخی مناطق بعضی مشترکان دقایقی با کندی سرعت اینترنت رو به رو شده اند.
ضمن ابراز تاسف از اشکال رخ داده در تجربه اینترنت برخی مشترکان گرامی، به اطلاع می رساند که در حال حاضر وضعیت شبکه ایرانسل در سطح کشور در حالت عادی قرار دارد".
چگونه از مذاکره در زندگی روزمره استفاده کنیم؟
استفاده از مذاکره در کسب و کار رایج است و هر مدیر موفقی باید بتواند در مورد شرایط کسب و کارش مذاکره کند اما شاید با اهمیت هنر مذاکره در زندگی روزمره آشنا نباشید! در ادامه این مقاله میخواهیم درمورد استفاده از تکنیکهای مذاکره در زندگی عادی صحبت کنیم، با ما همراه شوید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ همه ما در طول زندگی خود مذاکره را تجربه کردهایم. در هر نقشی که باشیم از پدر، مادر، فرزند، معلم و دانشآموز گرفته تا کارفرما، کارمند، دوست و یا همکار، ممکن است در زمانهایی برای رسیدن به منافع خود لزوم مذاکره با دیگران را تجربه کرده باشیم. درواقع وقتی خواستههای ما با خواستههای طرف مقابل در تعارض قرار میگیرد، راهکارهای مختلفی برای حل آنها وجود خواهد داشت که مذاکره یکی از آنهاست. در ادامه به بررسی سه مدل از انواع واکنشهایی که افراد در چنین موقعیتهایی انجام میدهند، میپردازیم.
همچنین بخوانید: 4 تاکتیک برای پیروزی در مذاکره
گاهی اوقات افراد با پافشاری بر سر مواضع خود باقی میمانند؛ مانند فروشندههای یککلامی که یک قران هم تخفیف نمیدهند یا پدر و مادر سختگیری که اجازه نمیدهند فرزندشان ده دقیقه دیرتر از زمانی که آنها تعیین کردهاند، به رختخواب برود. یا زنی که برای رفتن به سینما انتخاب خود را کرده و حاضر نیست بههیچوجه تغییری در تصمیمش به وجود آورد. در چنین شرایطی فرد فقط به نیاز خودش فکر کرده و حاضر به هیچگونه انعطافی در نحوهٔ ارضای این نیاز نیست. گاهی اوقات این افراد کلهشق نهتنها به خواستهٔ خود نمیرسند، بلکه مجبور خواهند شد ضرر و زیانهای سنگینی را بابت این خودخواهی و کلهشقی بپردازند: فروشنده مشتریاش را از دست میدهد، پدر و مادر از برقراری ارتباط عاطفی با فرزندشان محروم میشوند و زن طی یک دعوای شدید، محبت و احترام همسرش را از دست میدهد. این افراد بهمرور تنها و منزوی و درنهایت از احترام و حمایت اجتماعی محروم میشوند.
گاهی اوقات انتخابهای ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینههایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آنها ناتوان احساس میکند.
بعضی آدمها هم هستند که در روابط خود منفعلانه برخورد میکنند یا بعضی مواقع که فکر میکنند زورشان بهطرف مقابل نمیچربد، سریع عقبنشینی میکنند و بهطور کامل به خواستههای طرف مقابل تن میدهند. این افراد یا نسبت به حقوق خود آگاه نبوده یا حاضر به تلاش برای دستیابی به این حقوق نیستند. آنها غالباً چنین استدلال میکنند که حوصلهٔ جروبحث یا درگیری را ندارند. بنابراین برای اجتناب از هر نوع تنش، حاضر میشوند از تمام خواسته و نیازهای خود چشمپوشی کنند؛ فقط برای اینکه از جانب طرف مقابل طرد نشوند.
یک گروه سوم عاقلتر و سازگارتری هم وجود دارد که راهحلی را در میانهٔ این دو مسیر انتخاب میکنند تا بهقولمعروف نه سیخ بسوزد نه کباب. این گروه بر این باورند که نظر و دیدگاه آنها تنها دیدگاه صحیح در مورد یک موضوع نیست و شاید بتوان از طریق نزدیک شدن به دیدگاه طرف مقابل راهحل سازگارانهتری را برای حل مشکلات انتخاب کرد. طوری که هر دو طرف احساس کنند نیازهایشان تا حدودی برآورده شده است. اگر در روابط تلاش کنیم با توجه به خواستهها و نیازهای طرف مقابل، موضع انعطافپذیری اتخاذ کنیم، حتماً به راهحلهای خلاقانه و جدیدی خواهیم رسید که با جزماندیشی هرگز به ذهنمان هم خطور نمیکرد. این راهحلهای جدید، میتواند ضمن حفظ منافع هر دو طرف به تحکیم ارتباطات هم کمک کند. در نهایت هر دو طرف میتوانند از مزایای تحکیم روابط بهرهمند شوند. مثلاً کارفرمایی که با در نظر گرفتن شرایط و مشکلات کارمند خود به او فرصت بیشتری برای تحویل پروژه بدهد یا با مرخصی او موافقت کند، در آینده از مزایای کار کردن با کسی که برای کارش از جانودل مایه میگذارد، بهرهمند میشود.
حال که با انواع روشهای رویارویی با تعارضات آشنا شدید، اجازه بدهید تا موقعیت و روند روش سوم که همان روش مذاکره اصولی است را بیشتر واکاوی کنیم.
همهٔ آدمها دوست دارند که دیگران طبق میل و خواستهٔ آنها رفتار کنند. تقریباً همه دوست دارند که اطرافیانشان آنها را درک کنند و همانی باشند که آنها میخواهند. اما اگر کمی دقیقتر فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که این حقیقت در مورد اطرافیان ما هم وجود دارد. آنها هم دوست دارند ما در زندگی مطابق میل و خواستهٔ آنها رفتار کنیم. اما وقتی آدمها تصمیم میگیرند برای تأمین نیازهایشان با دیگران وارد مذاکره شوند معلوم میشود که از مرحلهٔ آرزو خارجشدهاند و میخواهند بر مبنای واقعیات زندگی تصمیمگیری کنند. درواقع تصمیم پل میان آرزو و کردار است. با هر تصمیمی که میگیریم خود را به زنجیرهای از کردارها متعهد میکنیم. وقتی تصمیم به مذاکره میگیریم متعهد میشویم که به دنیا از دریچهای جدید نگاه کنیم. دریچهای که دربرگیرنده خواسته و نیازهای ما و طرف مقابلمان باشد.
در برهههای مختلف زندگی شما مجبور میشوید دست به انتخاب بزنید. زندگی بشری طوری است که هیچوقت کامل نیست و شما هرگز نمیتوانید انتخابهایی داشته باشید که بی کم و کاست بوده و بهقولمعروف مو لای درزش نرود. در تمام زندگی باید پذیرفت که هیچچیز را نمیتوان رایگان به دست آورد. اما اگر انتخاب آگاهانه صورت بگیرد، میتوان روی پرداخت هزینههای معقول آن حساب کرد. گاهی اوقات انتخابهای ساده و در دسترسی مانند زورگویی و پافشاری بر سر مواضع خود، یا تسلیم شدن و کنار کشیدن، هزینههایی دارند که فرد پس از گذشت زمان کوتاهی خود را نسبت به پرداخت آنها ناتوان احساس میکند. مثلاً اگر نتوانید با رئیستان در مورد زمان تحویل پروژه وارد مذاکره شوید و تمام اوامر او را اطاعت کنید، ممکن است بعد از گذشت زمان کوتاهی دچار فرسودگی شغلی، احساس منفی نسبت به خود یا افسردگی شوید. یا اگر با زورگویی از فرزند نوجوانتان بخواهید که طبق میل و سلیقهٔ شما لباس بپوشد، ممکن است او را از خود دور کرده و زمینه را برای ارتباط او با دوستان ناخلفش را هموارتر کرده باشید. اما زمانی که با طرف مقابل وارد مذاکره شوید، شرایط و خواستههای او را در نظر بگیرید و به دنبال پیدا کردن راهحلهای جدید باشید، میتوانید انتخابهایی کنید که کمترین هزینهٔ ممکن را در برداشته باشد. درهرحال باید بپذیرید که انتخاب بدون هزینه در زندگی بشری وجود ندارد. بنابراین برای اینکه طرف مقابل به خواستههای شما عمل کند، باید برای برطرف کردن نیازهای او گامهای عملی مهمی بردارید.
زمانی که در هنگام تصمیمگیری ضمن احترام به حقوق خود، به خواستههای طرف مقابل هم احترام بگذارید، میتوانید امیدوار باشید که دریچههای جدیدی برای ادامهی ارتباط با طرف مقابل به روی شما گشوده شود. در این فضای جدید مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل میتوان به رشد، بالندگی پیشرفت و رضایت خاطر دو طرف امیدوار بود. در این شرایط هر دو طرف از اینکه به خواستههای خود رسیدهاند، خوشحال بوده و بنابراین برای کمک بهطرف مقابل پیشقدم خواهند بود. پس مذاکرهٔ اصولی ممکن است فواید فزایندهای بیش ازآنچه دو طرف انتظارش را داشتند، برایشان به ارمغان بیاورد.
یک شرکت الکترونیکی حسگر جدید 48 مگاپیکسلی ساخته است که برای نخستین بار در جهان امکان تصویربرداری با کیفیت 8 هزار پیکسلی را فراهم میکند.
این حسگر که با نام CMV50000 شناخته میشود، نخستین فناوری در جهان است که امکان تصویربرداری با کیفیت 8 هزار پیکسل را برای کاربران فراهم میکند و سرعت تصویربرداری در آن 30 فریم درثانیه است.
حسگر جدید با قابلیتهای مذکور میتواند با این کیفیت و سرعت تصویربرداری، همه تصاویر اضافه در خروجی ویدیویی را به صورت خودکار حذف کند تا یک تصویر ویدیویی باکیفیت ارایه دهد.
این دوربین به صورتی ساخته شده است که وقتی تصویری با آن ذخیره میشود، میتوانید جزییات هر عکس را در ویدیوهایی که با سرعت پخش میشوند هم به راحتی مشاهده کنند.
منبع : فارس
خبرگزاری آریا - خیلی از مردم فکر می کنند که ثروتمندان هر روز در رستوران های لوکس غذا می خورند و به سفرهای پر هزینه می روند. البته درصد کمی از ثروتمندان این گونه زندگی می کنند، اما با توجه به گفته های Thomas Stanley و William Danko بخش قابل توجهی از ثروتمندان، ساده زیست هستند و ظاهراً فرقی با دیگران ندارند.
در زیر 5 عادتی که ثروتمندان را از افراد عادی جدا می کند برای شما آورده شده است و بعضی از موارد آن شما را شگفت زده خواهد کرد:
در حد نیاز پول خرج می کنند
ثروتمندان ماشین های دسته دوم می خرند که قیمت مناسبی دارند، و آنقدر از آن ماشین ها استفاده می کنند تا به تعمیرگاه برسد. آنها در خانه های ساده و محله های طبقه ی متوسط زندگی می کنند، در منزل غذا می پزند و می خورند، از مغازه هایی که حراج می زنند خرید می کنند. در یک کلام بیشتر از درآمدشان خرج نمی کنند و پول اضافی را برای اهداف طولانی مدت سرمایه گذاری می کنند.
خودنمایی نمی کنندهرگز برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران کاری نمی کنند یا میزبان مهمانی های پر هزینه نمی شوند. آنها تنها زمانی در تیم یا انجمنی سرمایه گذاری می کنند که برایشان سود داشته باشد، زیرا به خوبی می دانند خرید خانه ها و ماشین های گران قیمت تهدیدی برای دارایی شان خواهد بود.
برای خود کار می کنندمعمولا تلاش ثروتمندان بر این است که در صنعت های کم ریسک اما پایدار سرمایه گذاری کنند. زمانی که بتوانید خدمت یا محصولی را برای نیاز ثابت مردم فراهم کنید، آنقدر پول در می آورید که نیازی به حقوق ثابت شخص دیگری نیست. از این رو آنها برای خود کار می کنند نه برای پر کردن حساب بانکی دیگران.
حمایت مالی زندگی دیگران را بر عهده نمی گیرندثروتمندان سرمایه ی خود را در بخت آزمایی برنده نشده یا آن را به ارث نبرده اند، بلکه برای پول شان زحمت زیادی کشیده اند. از آنجایی که این پول به راحتی به دست شان نرسیده نمی توانند آن را به راحتی به شخص دیگری بدهند. زمانی که عضوی از خانواده یا دوستان وامی را از آنها درخواست کند، در صورتی با آن موافقیت می کنند که شرایط خاصی را تعیین نمایند.
پول را به خوبی حساب می کنند
حساب پول هایی که خرج می شود و یا به دست می آید را در دست دارند و برای بازنشستگی شان برنامه می ریزند.
تلاش روزانه و مستمر و عادت های رفتاری مناسب باعث موفقیت و ثروتمند شدن مردم می شود. برای ایجاد عادت های درست مقاله ی 101 عادت موفقیت آمیز و نحوه ی ایجاد شان را مطالعه بفرمایید.
مجله دیجی کالا - زهرا غلامی: در دنیایی که بیماری در هر گوشه و کناری کمینه کرده، صابونهای ضدباکتری نوعی حس کنترل را به فرد القا میکنند. اما ظاهرا دیگر اینطور نیست. سازمان غذا و داروی آمریکا اعلام کرد که تعداد زیادی از صابونهای ضد میکروب را از بازار بیرون میکشد چون نه تنها هیچ شواهدی برای تاثیر داشتن آنها وجود ندارد، بلکه ممکن اسـت تهدید باکتریها را با افزایش مقاومت آنها تشدید کند.
تریکلوسان ضدمیکروب در دهه ۶۰ میلادی به بیمارستانها راه یافت، اما در دهه ۸۰ تاجران صابون فرصتی دیدند تا این محصول را به تمام خانههای آمریکا ببرند. اکثر بیماریهایی که افراد به آنها مبتلا میشوند از جمله سرماخوردگی، التهاب معده و روده یا گلودرد از ویروسها ناشی میشوند نه باکتریها. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد این محصولات بیماریهای عفونتی را کاهش نمیدهند.
صابون حاوی تریکلوسان نه تنها فرقی با صابونهای عادی ندارد، بلکه محققان پی بردهاند که مقاومت باکتریها را هم در مقابل آنتیبیوتیک افزایش میدهد و تنظیمات هورمون را در جانوران به هم بریزد.
تعداد محصولاتی که در آنها از تریکلوسان استفاده شده آنقدر زیاد اسـت که طبق گفته محققان این ماده حتی به برکهها و رودها هم راه یافته.
هنوز باید تحقیقات زیادی برای بررسی امنیت دوزهای پایین تریکلوسان انجام شود، اما پژوهشها تاکنون نشان دادهاند که هیچ مزیت واقعی ندارند.
چطور از عادیشدن روابط میان خود و همسرمان جلوگیری کنیم؟
اگر از عادی شدن روابط خود با همسرتان می ترسید با این مقاله از سری مقالات مجله ازدواج آلامتو همراه شوید تا این موضوع را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ عادیشدن روابط از جمله آسیبهای جدی است که میتواند حتی به طلاق منجر شود. این آسیب میتواند دلایل روانشناختی درون خانواده یا خارج از خانواده فراوانی داشته باشد که راهحلهای متفاوتی را ایجاب میکند. در آغاز زندگی مشترک، تجربههایی وجود دارد که هر دو زوج خیلی روی آنها وقت میگذارند و خیلی عمیق به آنها توجه میکنند. تجربههایی مثل زندگی دو نفره، نوع پوشش، نوع رفتار و روابط جنسی. خانمها سعی میکنند لباس مرتب داشته باشند، آرایش داشته باشند، سفره زیبایی بچینند، چای یا نوشیدنی آماده دارند. در مقابل مردها هم سعی میکنند گل بخرند، به همسرشان کمک کنند، تشکر کنند، از همسرشان تعریف کنند و با کلمات ابراز احساسات کنند. ولی معمولاً بعد از گذشت دوسهسال اول زندگی و ورود بچه به زندگی آنها، زوجین فراموش میکنند که خودشان رکن زندگی هستند. آنها دیگر وقتی برای حرفزدن و باهمبودن نمیگذارند و به نظر میرسد که فقط بهخاطر بچهها دارند زندگی میکنند.
خانمها دیگر لباسهای متنوع نمیپوشند، حوصلهای برای رسیدن به خود ندارند، دیگر خبری از سفرههای زیبا نیست و قابلمه مستقیم به سر سفره میآید.
مردها هم دیگر فراموش میکنند که همسرشان به تشکر و تعریف و تمجید از آنها نیاز دارند. این روال باعث میشود که به مرور زن و مرد آنقدر از یکدیگر دور شوند که یادشان میرود روزگاری همدیگر را دوست داشتند.
به نظر میرسد این پدیده، یعنی عادیشدن روابط و از دسترفتن جذابیت زندگی مشترک، علتهای متفاوتی داشته باشد. یکی از این علتها، افسانهسازی ذهنی در مورد زندگی مشترک است. در واقع زوجین تصورات کمالگرایانهای در مورد زندگی مشترک دارند که از قبل از ازدواج با خودشان به خانه بخت میآورند. وقتی که واقعیت زندگی چیزی غیر از این تصورات را نشان میدهد، کم کم ساختن رویاهایشان را فراموش میکنند و به واقعیتهای محتوم تن میدهند.
غیر از این، دلیل دیگر میتواند اسنادهای بیرونی باشد. به این معنی که ما دلیل اتفاقهای زندگی زناشویی خود را بیرون از رفتارهای خودمان بدانیم. در واقع ما دلمان میخواهد به نحو معجزهآسایی همهچیز خوب و رمانتیک باشد، در صورتی که خود ما هستیم که این جذابیتها را باید بسازیم و ادامه دهیم. به قولی زندگی و عشق مثل گیاهی است که اگر میخواهیم همیشه سبز و تازه باشد، باید به آن آب بدهیم و به آن رسیدگی کنیم.
برای اینکه جذابیت همسران برای یکدیگر حفظ شود، راهکارهای زیر مفید است:
شما احتیاج دارید که زمانی برای خودتان باشید، یعنی تنها به خودتان و خودتان فکر کنید. این زمان میتواند هفتگی باشد. باید با هم توافق کنید و یک وقت فراغت مشترک تعریف کنید که در آن فقط به خواستههای همدیگر اهمیت دهید و نه چیز دیگر.
بسیاری از زن و شوهرهای بچهدار فکر میکنند که باید زندگیشان را وقف فرزند یا فرزندانشان کنند و دیگر حق ندارند که دونفری تفریح کنند؛ درصورتیکه اتفاقاً به خاطر بچهها هم که شده باید روابط مثبت همسران حفظ شود. پیشنهاد میشود که حتماً زمانی را در نظر بگیرید و بدون حضور بچهها با هم بیرون بروید، قدم بزنید و حرف بزنید. این کار میتواند بسیاری از خاطرات خوش را دوباره زنده و شما را مثل روزهای اول ازدواج عاشق هم کند.
برای اینکه با هم حرف بزنید، همیشه باید حرف تازه و نویی داشته باشید. به همین خاطر حتی اگر شده در حد یک لطیفه یا خبر جدید حرف تازه داشته باشید که برای همسرتان تعریف کنید.
لباسهای جذاب بپوشید و به خودتان برسید و برای رابطه جنسی اهمیت قائل باشید. مثل این رفتار کنید که انگار تازه عقد کردهاید و همسرتان همیشه برایتان یک فرد شگفتانگیز کشف نشده است.
چطور از عادیشدن روابط میان خود و همسرمان جلوگیری کنیم؟
اگر از عادی شدن روابط خود با همسرتان می ترسید با این مقاله از سری مقالات مجله ازدواج آلامتو همراه شوید تا این موضوع را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ عادیشدن روابط از جمله آسیبهای جدی است که میتواند حتی به طلاق منجر شود. این آسیب میتواند دلایل روانشناختی درون خانواده یا خارج از خانواده فراوانی داشته باشد که راهحلهای متفاوتی را ایجاب میکند. در آغاز زندگی مشترک، تجربههایی وجود دارد که هر دو زوج خیلی روی آنها وقت میگذارند و خیلی عمیق به آنها توجه میکنند. تجربههایی مثل زندگی دو نفره، نوع پوشش، نوع رفتار و روابط جنسی. خانمها سعی میکنند لباس مرتب داشته باشند، آرایش داشته باشند، سفره زیبایی بچینند، چای یا نوشیدنی آماده دارند. در مقابل مردها هم سعی میکنند گل بخرند، به همسرشان کمک کنند، تشکر کنند، از همسرشان تعریف کنند و با کلمات ابراز احساسات کنند. ولی معمولاً بعد از گذشت دوسهسال اول زندگی و ورود بچه به زندگی آنها، زوجین فراموش میکنند که خودشان رکن زندگی هستند. آنها دیگر وقتی برای حرفزدن و باهمبودن نمیگذارند و به نظر میرسد که فقط بهخاطر بچهها دارند زندگی میکنند.
خانمها دیگر لباسهای متنوع نمیپوشند، حوصلهای برای رسیدن به خود ندارند، دیگر خبری از سفرههای زیبا نیست و قابلمه مستقیم به سر سفره میآید.
مردها هم دیگر فراموش میکنند که همسرشان به تشکر و تعریف و تمجید از آنها نیاز دارند. این روال باعث میشود که به مرور زن و مرد آنقدر از یکدیگر دور شوند که یادشان میرود روزگاری همدیگر را دوست داشتند.
به نظر میرسد این پدیده، یعنی عادیشدن روابط و از دسترفتن جذابیت زندگی مشترک، علتهای متفاوتی داشته باشد. یکی از این علتها، افسانهسازی ذهنی در مورد زندگی مشترک است. در واقع زوجین تصورات کمالگرایانهای در مورد زندگی مشترک دارند که از قبل از ازدواج با خودشان به خانه بخت میآورند. وقتی که واقعیت زندگی چیزی غیر از این تصورات را نشان میدهد، کم کم ساختن رویاهایشان را فراموش میکنند و به واقعیتهای محتوم تن میدهند.
غیر از این، دلیل دیگر میتواند اسنادهای بیرونی باشد. به این معنی که ما دلیل اتفاقهای زندگی زناشویی خود را بیرون از رفتارهای خودمان بدانیم. در واقع ما دلمان میخواهد به نحو معجزهآسایی همهچیز خوب و رمانتیک باشد، در صورتی که خود ما هستیم که این جذابیتها را باید بسازیم و ادامه دهیم. به قولی زندگی و عشق مثل گیاهی است که اگر میخواهیم همیشه سبز و تازه باشد، باید به آن آب بدهیم و به آن رسیدگی کنیم.
برای اینکه جذابیت همسران برای یکدیگر حفظ شود، راهکارهای زیر مفید است:
شما احتیاج دارید که زمانی برای خودتان باشید، یعنی تنها به خودتان و خودتان فکر کنید. این زمان میتواند هفتگی باشد. باید با هم توافق کنید و یک وقت فراغت مشترک تعریف کنید که در آن فقط به خواستههای همدیگر اهمیت دهید و نه چیز دیگر.
بسیاری از زن و شوهرهای بچهدار فکر میکنند که باید زندگیشان را وقف فرزند یا فرزندانشان کنند و دیگر حق ندارند که دونفری تفریح کنند؛ درصورتیکه اتفاقاً به خاطر بچهها هم که شده باید روابط مثبت همسران حفظ شود. پیشنهاد میشود که حتماً زمانی را در نظر بگیرید و بدون حضور بچهها با هم بیرون بروید، قدم بزنید و حرف بزنید. این کار میتواند بسیاری از خاطرات خوش را دوباره زنده و شما را مثل روزهای اول ازدواج عاشق هم کند.
برای اینکه با هم حرف بزنید، همیشه باید حرف تازه و نویی داشته باشید. به همین خاطر حتی اگر شده در حد یک لطیفه یا خبر جدید حرف تازه داشته باشید که برای همسرتان تعریف کنید.
لباسهای جذاب بپوشید و به خودتان برسید و برای رابطه جنسی اهمیت قائل باشید. مثل این رفتار کنید که انگار تازه عقد کردهاید و همسرتان همیشه برایتان یک فرد شگفتانگیز کشف نشده است.