خبرگزاری آریا -
ارتباط دو طرفه یکی از پایههای اساسی برای پیشرفت یک رابطه است
خیلیها وقتی وارد یک رابطه جدی به ویژه برای ازدواج میشوند برایشان سوالهای مختلفی درباره ماهیت و درست بودن انتخابشان پیش میآید. مجله تایم به تازگی گزارشی را منتشر کرده که در آن به 14 نشانه در زوجهای موفق اشاره شده است.
شما میتوانید به راحتی درباره فکرهایتان حرف بزنید
رابطه زمانی پیشرفت میکند که شما بتوانید با شریکتان به صورت آزادانه و صادقانه حرف بزنید. پیش برای هیچ موضوعی خط قرمز وجود ندارد و هر دو نفر احساس میکنند که حرفهایشان شنیده میشود. این ارتباط دو طرفه یکی از پایههای اساسی برای پیشرفت یک رابطه است.
هر کدام فضای خودتان را هم دارید
اگر شما به کسی عشق میورزید به معنای این نیست که باید هر دقیقهتان را با هم باشید. طبیعی است که دو نفر که در یک رابطه جدی هستند اوقات زیادی را با هم بگذرانند اما هر کدام باید بتوانند علاقهمندیهای خود را داشته باشند و زمانی را با دوستانشان بگذرانند. این فضای شخصی اجازه میدهد که شخصیت فردی هر طرف در کنار شخصیت زوجی رشد کند.
شما دعوا میکنید!
اختلاف نظر طبیعی است و اگر در رابطهای هستید که هیچ وقت هیچ اختلافنظر حتی جزئی هم نداشتهاید احتمالا یک جای کار میلنگد. اما این را هم در نظر داشته باشید که کسانی که در رابطهای سالم هستند دعواهایشان هم سازنده و عادلانه است. یعنی خبری از برچسب زدن و تحقیر طرف مقابل نیست. در دعوا و اختلاف نظر هم هدف اصلی فهمیدن نظرات طرف مقابل برای بهبود رابطه است نه گرفتن امتیاز از یکدیگر! وقتی هر طرف هم فهمید که اشتباه کرده است راه مشخص است: عذرخواهی میکند!
خودتان را هم دوست دارید
شما علاوه اینکه به نامزد یا زوجتان علاقه دارید خودتان را هم دوست دارید. پس رابطهتان را بر اساس یک رویا بنا نمیکنید. شما میدانید که نه خودتان و نه نامزدتان کامل نیستید و هر کدام نقصهای خاص خودتان را دارید. بنابراین یکدیگر را بر اساس ارزشها و معیارهایی که اکنون وجود دارد باید بپذیرید نه چیزهایی که در آینده ممکن است یک نفر تبدیل به آن شود.
با هم تصمیم میگیرید
کسی همه تصمیمها را یک طرفه نمیگیرد. نه شما نه زوجتان! از اینکه چه فیلمی را ببینید تا اینکه چند بچه داشته باشید شما با هم تصمیم میگیرید و به حرفهای یکدیگر گوش میکنید. پس از اگر یکبار برای فیلم مورد علاقه یکی به سینما رفتید بار بعد نوبت دیگری است که فیلم خودش را انتخاب کند!
شما از بودن با هم لذت میبرید
روابط سالم پر از شادی و خوشحالی است. این به معنای آن نیست که شما هیچ مشکلی ندارید و همیشه فقط قرار است بخندید! اما به معنای این است که زمینه اصلی زندگی شما شاد است و حتی مسائل ساده هم مثل کامل کردن جمله هم یا دیدن فیلم با یکدیگر هم باعث شادیتان میشود.
روابط سالم پر از شادی و خوشحالی است
رابطه شما متعادل است
زمانی همسر یا نامزد شما مجبور است تا دیر وقت سر کار بماند. موقعی هم شما مجبور هستید از پدر و مادرتان نگهداری کنید. این از خصوصیات زندگی است. مسئله اصلی این است که در بلند مدت شما احساس کنید که زندگی متعادلی دارید.
با یکدیگر با مهربانی رفتار میکنید
هیچ چیز مهمتر از آن نیست که با کسی که دوستش دارید با مهربانی و ادب برخورد کنید. با او همدلی داشته باشید و نگران حالش شوید. اگر میبینید که به غریبهها بیشتر از شریک زندگیتان احترام میگذارید یک قدم به عقب بردارید و نگاهی دوباره به اولویتهای زندگیتان بیندازید.
به یکدیگر اطمینان دارید
یک رابطه سالم بر اساس اطمینان و اعتماد است. رابطه شما باید خالی از راز و رمز باشد. در صورتی که نمیتوانید به شریکتان اطمینان کنید همیشه در ذهنتان شک و تردید وجود دارد باید خودتان و رفتارهای او را با یک مشاور بررسی کنید.
شما اجازه عبور از مسائل را میدهید
شریکتان شما را اذیت میکند شما هم حتما کارهایی میکنید که او آزار میبیند. حرفهایی میزنید که قصدی از آنها ندارید و سوءتعبیر میشود. شاید زمانی بیملاحظه رفتار کنید. از دست هم ناراحت میشوید اما سرانجام اجازه عبور از مسائل را میدهید و یکدیگر را میبخشید.
شما صمیمی هستید
رابطه زناشویی بخش مهمی از یک زندگی مشترک است اما همه آن نیست. رابطه اصلی نزدیکی در صمیمیت و ارتباط قوی زوجها با یکدیگر است. اگر در یک رابطه سالم هستید احساس ارتباط نزدیک دارید.
رابطه شما محل امن شماست
رابطه شما باید محل امن و باثباتترین نقطه زندگیتان باشد. وقتی از سر کار به خانه برمیگردید احساس آرامش داشته باشید. این به معنای آن نیست که شما دعوا نمیکنید و اختلاف نظر ندارید! شما اما وقتی اوضاع در زندگیتان سخت شود میتواند با شریک زندگیتان حرف بزنید و مسائل را با او در میان بگذارید.
شما با شریک زندگیتان حرف میزنید
وقتی نگرانی یا دغدغهای دارید شریکزندگیتان مهمترین کسی است که میتوانید با او حرف بزنید. اگر در فضای مجازی دنبال حرف زدن درباره دغدغههایتان هستید و دیگران را به همسر یا نامزدتان ترجیح میدهید یک جایی در رابطه شما مشکل وجود دارد.
شما کلمات جادویی را به هم میگوئید
«دوستت دارم»،«ممنونم» و «عذر میخواهم»؛اینها کلمات جادویی هستند که در یک رابطه سالم زیاد شنیده میشوند!
منبع: khabaronline
هاشمی همچنین موافقت خودش با واگذاری تصدی گری ها به سازمان نظام پرستاری را اعلام کرد و افزود: من از اول مخالف کمک پرستاری بودم.
خبرگزاری آریا -
ارتباط دو طرفه یکی از پایههای اساسی برای پیشرفت یک رابطه است
خیلیها وقتی وارد یک رابطه جدی به ویژه برای ازدواج میشوند برایشان سوالهای مختلفی درباره ماهیت و درست بودن انتخابشان پیش میآید. مجله تایم به تازگی گزارشی را منتشر کرده که در آن به 14 نشانه در زوجهای موفق اشاره شده است.
شما میتوانید به راحتی درباره فکرهایتان حرف بزنید
رابطه زمانی پیشرفت میکند که شما بتوانید با شریکتان به صورت آزادانه و صادقانه حرف بزنید. پیش برای هیچ موضوعی خط قرمز وجود ندارد و هر دو نفر احساس میکنند که حرفهایشان شنیده میشود. این ارتباط دو طرفه یکی از پایههای اساسی برای پیشرفت یک رابطه است.
هر کدام فضای خودتان را هم دارید
اگر شما به کسی عشق میورزید به معنای این نیست که باید هر دقیقهتان را با هم باشید. طبیعی است که دو نفر که در یک رابطه جدی هستند اوقات زیادی را با هم بگذرانند اما هر کدام باید بتوانند علاقهمندیهای خود را داشته باشند و زمانی را با دوستانشان بگذرانند. این فضای شخصی اجازه میدهد که شخصیت فردی هر طرف در کنار شخصیت زوجی رشد کند.
شما دعوا میکنید!
اختلاف نظر طبیعی است و اگر در رابطهای هستید که هیچ وقت هیچ اختلافنظر حتی جزئی هم نداشتهاید احتمالا یک جای کار میلنگد. اما این را هم در نظر داشته باشید که کسانی که در رابطهای سالم هستند دعواهایشان هم سازنده و عادلانه است. یعنی خبری از برچسب زدن و تحقیر طرف مقابل نیست. در دعوا و اختلاف نظر هم هدف اصلی فهمیدن نظرات طرف مقابل برای بهبود رابطه است نه گرفتن امتیاز از یکدیگر! وقتی هر طرف هم فهمید که اشتباه کرده است راه مشخص است: عذرخواهی میکند!
خودتان را هم دوست دارید
شما علاوه اینکه به نامزد یا زوجتان علاقه دارید خودتان را هم دوست دارید. پس رابطهتان را بر اساس یک رویا بنا نمیکنید. شما میدانید که نه خودتان و نه نامزدتان کامل نیستید و هر کدام نقصهای خاص خودتان را دارید. بنابراین یکدیگر را بر اساس ارزشها و معیارهایی که اکنون وجود دارد باید بپذیرید نه چیزهایی که در آینده ممکن است یک نفر تبدیل به آن شود.
با هم تصمیم میگیرید
کسی همه تصمیمها را یک طرفه نمیگیرد. نه شما نه زوجتان! از اینکه چه فیلمی را ببینید تا اینکه چند بچه داشته باشید شما با هم تصمیم میگیرید و به حرفهای یکدیگر گوش میکنید. پس از اگر یکبار برای فیلم مورد علاقه یکی به سینما رفتید بار بعد نوبت دیگری است که فیلم خودش را انتخاب کند!
شما از بودن با هم لذت میبرید
روابط سالم پر از شادی و خوشحالی است. این به معنای آن نیست که شما هیچ مشکلی ندارید و همیشه فقط قرار است بخندید! اما به معنای این است که زمینه اصلی زندگی شما شاد است و حتی مسائل ساده هم مثل کامل کردن جمله هم یا دیدن فیلم با یکدیگر هم باعث شادیتان میشود.
روابط سالم پر از شادی و خوشحالی است
رابطه شما متعادل است
زمانی همسر یا نامزد شما مجبور است تا دیر وقت سر کار بماند. موقعی هم شما مجبور هستید از پدر و مادرتان نگهداری کنید. این از خصوصیات زندگی است. مسئله اصلی این است که در بلند مدت شما احساس کنید که زندگی متعادلی دارید.
با یکدیگر با مهربانی رفتار میکنید
هیچ چیز مهمتر از آن نیست که با کسی که دوستش دارید با مهربانی و ادب برخورد کنید. با او همدلی داشته باشید و نگران حالش شوید. اگر میبینید که به غریبهها بیشتر از شریک زندگیتان احترام میگذارید یک قدم به عقب بردارید و نگاهی دوباره به اولویتهای زندگیتان بیندازید.
به یکدیگر اطمینان دارید
یک رابطه سالم بر اساس اطمینان و اعتماد است. رابطه شما باید خالی از راز و رمز باشد. در صورتی که نمیتوانید به شریکتان اطمینان کنید همیشه در ذهنتان شک و تردید وجود دارد باید خودتان و رفتارهای او را با یک مشاور بررسی کنید.
شما اجازه عبور از مسائل را میدهید
شریکتان شما را اذیت میکند شما هم حتما کارهایی میکنید که او آزار میبیند. حرفهایی میزنید که قصدی از آنها ندارید و سوءتعبیر میشود. شاید زمانی بیملاحظه رفتار کنید. از دست هم ناراحت میشوید اما سرانجام اجازه عبور از مسائل را میدهید و یکدیگر را میبخشید.
شما صمیمی هستید
رابطه زناشویی بخش مهمی از یک زندگی مشترک است اما همه آن نیست. رابطه اصلی نزدیکی در صمیمیت و ارتباط قوی زوجها با یکدیگر است. اگر در یک رابطه سالم هستید احساس ارتباط نزدیک دارید.
رابطه شما محل امن شماست
رابطه شما باید محل امن و باثباتترین نقطه زندگیتان باشد. وقتی از سر کار به خانه برمیگردید احساس آرامش داشته باشید. این به معنای آن نیست که شما دعوا نمیکنید و اختلاف نظر ندارید! شما اما وقتی اوضاع در زندگیتان سخت شود میتواند با شریک زندگیتان حرف بزنید و مسائل را با او در میان بگذارید.
شما با شریک زندگیتان حرف میزنید
وقتی نگرانی یا دغدغهای دارید شریکزندگیتان مهمترین کسی است که میتوانید با او حرف بزنید. اگر در فضای مجازی دنبال حرف زدن درباره دغدغههایتان هستید و دیگران را به همسر یا نامزدتان ترجیح میدهید یک جایی در رابطه شما مشکل وجود دارد.
شما کلمات جادویی را به هم میگوئید
«دوستت دارم»،«ممنونم» و «عذر میخواهم»؛اینها کلمات جادویی هستند که در یک رابطه سالم زیاد شنیده میشوند!
منبع: khabaronline
خبرگزاری آریا -
در نظر و عقیده مخالف به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید.
من سعی دارم آدم خوبی باشم اما این به آن معنا نیست که برای کنار آمدن با آدمها کورکورانه هر چه میگویند را میپذیرم. من احساس میکنم که هرکدام از ما دیدگاهی خاص نسبت به مسائل داریم و میتوانیم در عین حفظ احترام و دوستی، با نظرات همدیگر مخالفت کنیم.
اخیراً برای شکل دادن به افکارم، پیدا کردن منابع و ابراز عقیده، دو مقاله از یک نفر را مطالعه کردم. نظراتی که به این مقالات دادم محترمانه و مخالف بود. اگر هر چیزی که نوشتم محترمانه نباشد، روش ارتباطیام مشکل دارد. اما میدانم که این نمیتوانست غیرمحترمانه باشد.
با اینحال آن فرد هر دو نظر من را حذف کرد. چیزی که برایم جالب بود این بود که من برایش لایک هم زده بودم و آنها را نگه داشته بود. این باعث شد که فکر کنم واقعاً این آدم چه مشکلی دارد؟ من نیم ساعت از وقتم را صرف خواندن مقالاتش کردم، درمورد آن فکر کردم اما به محض ارسال نظراتم، آنها را حذف کرد.
این باعث شد فکر کنم که چه چیزی باعث بروز چنین رفتاری در افراد میشود؟ چرا بعضیها نمیتوانند نظر مخالف را بپذیرند؟ و چطور میتوانم با چنین شخصیتهایی کنار بیایم؟ واقعاً باعث ناامیدیام شده بود. به همین دلیل سعی کردم جواب این سوال را پیدا کنم.
یافتههای من:
بعد از جستجوهای مکرر و خستهکننده در اینترنت متوجه شدم که نمیتوان پاسخ قاطع و مشخصی برای روانشناسی این پدیده پیدا کرد. این یعنی تا وقتیکه نظرات علمیتری درمورد آن پیدا شود، همه چیز بر پایه حدس و گمان خواهد بود. تاآن زمان، من تلاشم را خواهم کرد تا با استدلال نشان دهم چه انگیزهای باعث میشود افرادیکه نظر مخالف دارند را ساکت کنیم.
ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه میداند مردم با او مخالفند، همین که میداند میتواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبهنفسش را بالا میبرد.
ترس ـ ممکن است تصور کند که اگر بگذارد نظرات مخالف زیر مقالهاش بماند، دیگران او را یک احمق، کودن یا بدون معلومات تصور کنند.
خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!
تداخل ـ آنها هیچگونه مداخلهای نمیخواهند. آنها برای ابراز عقاید یا چاپ کارهایشان یک ماموریت دارند و اگر کسی سر راه رسیدن آنها به هدفشان قرار گیرد، کنارش خواهند زد.
عقده خودبزرگبینی ـ هر کسی که با نظرات آنها مخالفت میکند، چیزی جز یک احمق نیست و ارزش اینکه نظرش را در صفحهشان نگه دارند ندارد. اما ممکن است تصور کنید این باعث میشود باهوشتر به نظر برسند ازاینرو شاید در واقعیت احساس میکنند پایینتر و کمتر هستند.
عقده خودکمبینی ـ این هم مربوط به نفس آنها و نیاز به بالاتر بودن است. احساس میکنند هر کاری که انجام میدهند به اندازه کافی خوب نیست. اگر نظری مخالف با آنها ابراز کنم، آن را حمله شخصی برداشت خواهند کرد.
نداشتن دانش ـ ناگهان متوجه میشوند که درمورد موضوعی که 20 پاراگراف درمورد آن نوشتهاند اطلاعات کافی ندارند. نمیخواهند احمق به نظر برسند به همین دلیل نظراتی که اطلاعات آنها را زیر سوال ببرد را پاک میکنند. البته این کار هم باز از آنها یک احمق میسازد چون نشان میدهد نمیخواهند چیز جدیدی یاد بگیرند.
نداشتن منابع ـ برای دفاع از ادعاهایشان هیچ ندارند و قصد هم ندارند که ادعاهایشان را بعداً ثابت کنند. نمیخواهند هم که کسی از این مسئله باخبر شود.
ناتوانی برای قبول شکست ـ مغلوب نظرات خودشان شدهاند و چیزی جز افرادی شکستخورده نیستند اما نمیخواهند این را بپذیرند.
زیر سوال رفتن واقعیت ـ افکاری که در سر ماست و اعتقاداتمان درک ما را از جهان و واقعیت تشکیل میدهند. اگر نظر مخالفی داشته باشم، ممکن است این نظر «واقعیت» آن فرد را زیر سوال برده باشد. شاید این افراد نمیتوانند بپذیرند که در واقعیت اشتباه زندگی میکنند.
فرار از واقعیت ـ از اینها گذشته، آنها فقط میخواهند نظر خودشان را ابراز کنند بدون اینکه کسی با آنها مخالفتی کرده یا آن را زیر سوال ببرد. این فضای مخصوص خودشان است و باید در این دنیای خودشان زندگی کنند.
کنترل ـ آنها آن را دارند و شما ندارید. به آنها احساس قدرت داده و تصور میکنند بزرگتر از واقعیتشان هستند. به شما این احساس را میدهد که کوچکتر از واقعیتتان هستید. وقتی نظرات دیگران قابل تحمل نیست، بدیهی است که مشکلی وجود دارد.
چطور میتوان با نظرات مخالف برخورد کرد؟
1. یک نفس عمیق بکشید، درست است، ریلکس کنید. فکرتان را جمع کنید، آرام باشید و از دیدگاهتان یک قدم عقب روید. قبل از دادن پاسخ یا هر واکنشی، آرام شوید. دادن واکنش فوری و دفاعی جزء ذات انسان است. برای فکر کردن بیشتر به خودتان وقت بدهید.
2. سعی کنید درک کنید که این فرد هرچه که بگوید، قصد دارد با شما ارتباط برقرار کند. میخواهد چیزی به شما بگوید و اگر گوش کنید، ممکن است چیز جدیدی یاد بگیرید. هر علم و دانشی برایتان فایده خواهد داشت.
3. تصور نکنید که هر چیزی قصد تسلط بر شما، خراب کردن حستان از واقعیت و نابود کردن نفستان را دارد. احتمالاً موضوع این نیست چون مردم معمولاً نیت خوب دارند. حتی اگر هم نداشته باشند، از تواضع چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.
4. ارزیابی کنید و از دیدگاهی نامرتبط آن نظر و عقیده مخالف را در نظر گیرید و به جای احساسات از واقعیت و منطق کمک بگیرید. درک نظر آن فرد کمکتان میکند با دیگران ارتباط برقرار کنید و نظر جامعتری نسبت به دنیا پیدا کنید.
5. تشخیص دهید که آن فرد وجود دارد، نظری مخالف دارد و هر ذرهای از اطلاعات میتواند به شکل دادن نظر شخصی خود شما کمک کند. اگر نمیتوانید بازخورد منفی را تحمل کنید، فرصتهای زیادی برای یادگرفتن چیزهای جدید را از دست خواهید داد.
تفاوتها خوب است
اگر همه ما مثل هم بودیم، یک نظر داشتیم و همه میدانستند که دیگری چه فکر میکند. به نظرتان دنیا جای کسلکنندهای نمیشد؟
محیطی را در نظر بگیرید که نظرات مخالف در آن استقبال میشود، سوالات سخت پرسیده میشود و جوابهای سخت داده میشود. واقعبین و همدل باشید و درک کنید که شما، آنها، ما، همه بخشی از یک شبکه بزرگ آگاهی هستیم.
در تصویر بزرگتر زندگی، نظر درست و نظر غلط وجود ندارد. هر نظر نمایانگر یک دیدگاه خاص است - یک فرد خاص - یک موجود خاص. سعی کنید به استقبال چیزی که درک نمیکنید بروید و خیلی زود خواهید فهمید که این راهی ساده و سریع برای جذب بینش و اطلاعات جدید است.
منبع:مردمان
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ رابطهٔ دوستی و صمیمیت یعنی توانایی در میان گذاشتن افکار و احساسات با یک دوست. در یک رابطه صمیمی، فرد احساس راحتی میکند و اطلاعاتی راجع به خود در اختیار دیگری قرار میدهد. گونهای از این رابطه دوستی و صمیمیت مربوط به جنس مخالف میشود. رویکردهای گوناگون، تلاشهایی برای تبیین دلایل و عوامل زمینهساز گرایش به جنس مخالف داشته و هر یک از منظری به این مسئله نگاه کردهاند، اما آنچه میتوان در همه این رویکردها و نظریهها یافت، بیان این است که «گرایش به جنس مخالف امری کاملاً طبیعی و سالم است». با این حال در این مقاله سعی خواهیم داشت از منظر روانشناسی دلایل گرایش به جنس مخالف را برای شما شرح دهیم.
عشق، پدیدهای هیجانی و اعجابانگیز است که بیشتر مردم جهان را درگیر خود میکند. دلباختگی و عشق برای اولینبار در دوران بلوغ، احساس و معمولاً با یک نگاه شروع میشود. از این رو، خاطرخواهی و تمایل به غیرهمجنس در نوجوانی طبیعی است و نوجوانان با فشار زیادی برای داشتن رابطه با غیرهمجنس روبهرو هستند. بسیاری از آنان، ساعتها درباره خاطرخواهی که حتی او را هم نمیشناسند، به خیالبافی میپردازند و این خاطرخواهی را به عنوان عشق قلمداد میکنند؛ درحالیکه این دلباختگی احساس درازمدت و پایداری نخواهد بود.
از دوران نوجوانی، احساسات جنسی با تأکید بیشتری نسبت به سنین قبلی افزایش مییابد و نوجوان میل شدیدی برای برقراری رابطه صمیمی و عموماً با غیرهمجنس پیدا میکند. البته این گرایش در پسران و دختران متفاوت است؛ بهطوری که پسران احساسات و تمایل روابط جنسی شدیدتری دارند و بهسرعت تحریک میشوند و در روابط دوستی با غیرهمجنس بر جنبههای روابط جنسی تأکید میکنند؛ درحالیکه نوجوانان دختر، تمایل زیادی به نشانههای عاطفی دارند.
دوره نوجوانی و جوانی پر از هیجان است، هیجاناتی که گاهی مانند افسردگی و اضطراب جنبه منفی دارند. برخی از مشاوران سلامت روان، فرض میکنند افسردگی و اضطراب با گرایش به جنس مخالف ارتباط دارد. مطالعهای در این زمینه نشان داد، افسردگی در تعدادی از دختران و مصرف مواد مخدر در تعدادی از پسران عامل خطرناکی برای تجربه جنسی در رابطه با غیرهمجنس است. در واقع برخی از نوجوانان و جوانان برای کنترل اضطراب و افسردگی به سمت برقراری رابطه با جنس مخالف رومیآورند و این روابط راه فراری برای آنان میشود.
در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی، فرد به دنبال کسب هویتی است که متناسب با جنسیت خود باشد. گرایش به جنس مخالف ممکن است برای هر دو جنس احساس هویت مردانگی و زنانگی را تقویت کند. در تحقیقی، انتخاب دوستِ دختر و پسر در نوجوانانی که به دنبال هویت بودهاند، اتفاقیتر و تصادفی صورت میگیرد؛ اما نوجوانانی که ایدههای نسبتاً روشنی از هویت خود داشتهاند، بیشتر به دنبال صمیمیت و اعتماد در روابط بودهاند.
برخی از افراد، بهخصوص دختران، صرفاً برای ایجاد زمینههای شناخت بیشتر که منجر به ازدواج و رابطهای متعهدانه و بلندمدت شود، به سمت برقراری ارتباط با جنس مخالف میروند. در این نمونهها، دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یکدیگر رفاقت میکنند و سعی میکنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند و به شناخت بیشتر یکدیگر مبادرت ورزند؛ گرچه در شرایط کنونی جامعه ما، بسیاری از این روابط با مخالفت خانواده، در نهایت منجر به ازدواج نخواهد شد.
در سنین نوجوانی و جوانی برای هر دو جنس فشار زیادی از طرف دوستان و همسالان برای برقراری رابطه نزدیک با غیرهمجنس ایجاد میشود. بهطوری که دختران داشتن دوستِ پسر را نشانه جذابیت و پسران داشتن دوستِ دختر را نشانه قدرت و احساس مردانگی میدانند.
در تحقیقات مشخص شده است گاهی صرف نمایش مکرر یک محرک معین، رفتهرفته نگرش خوشایندتری نسبت به آن پدیده به وجود میآورد. شاید به وجود آمدن بیشتر زمینههای آشنایی، مجاورت، اوقات خوش، دیدن مداوم و طولانی افراد در طی یک دوره و … یکی از دلایل به وجود آمدن و بهخصوص شیوع علاقه و گرایش به جنس مخالف باشد. البته این بدان معنا نیست که به وجود آمدن زمینههای حضور زنان و دختران در عرصههای اجتماعی مانند مردان، بد و نکوهیده است؛ بلکه بدین معناست که در روند طبیعی این موضوع، گرایش به جنس مخالف، به دلیل فراهم شدن زمینههای مناسب، شیوع مییابد.
نوع روابط با غیرهمجنس در نوجوانی و جوانی، رابطه نزدیکی با پیوند بین والدین و نوجوان در کودکی دارد: اگر فرد در کودکی حضور فعال، حساس و همیشگی والدین را تجربه کند، بر روابط نوجوانی او تأثیر مطلوبی میگذارد. در یک پژوهش در امریکا نشان داده شد، حمایت والدین از نوجوانان خود و درگیرشدن در زندگی آنها، تأثیر مهمی بر رفتار دوستی نوجوان دارد. در بین نوجوانانی که میگویند آنها هرگز درباره مشکلات خود با اعضای خانواده بحث و گفتوگو نمیکنند، احتمال گرایش به جنس مخالف و اعمال رفتارهای پرخطر جنسی شایعتر است. نوجوانان پسر، که حمایت عاطفی بسیاری از والدین خود دریافت میکنند و دخترانی که با مادرانشان صحبت میکنند، کمتر در معرض خطر برقراری روابط خطرناک با غیرهمجنس قرار دارند. نوجوانی که در دوره کودکی خود پاسخهای مناسبی به نیازهای عاطفی و جسمیاش از سوی والدین دریافت نکرده، ممکن است به دلیل احساس طرد از سوی والدین در صورت ارتباط با غیرهمجنس بهسرعت در روابط درگیر شود، تا احساس کند به دوستِ پسر یا دختر خود بسیار نزدیک است.
همچنین نداشتن علاقه برای تشکیل خانواده، بالا رفتن سن ازدواج، کمبود محبت، نیاز به همدلی و ابراز عاطفه، زندگی در خانواده با روابط ضعیف عاطفی، ناآگاهی از خود و جنس مخالف، چشموهمچشمی و … از جمله عوامل تأثیرگذار بر افزایش گرایش به روابط احساسی بین دختر و پسر در این دوران است.
یک محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و تاسیس دانشگاه طب سنتی اولین چیزی بود که در این دولت حذف کردند.
به گزارش مشرق، یوسف اصغری درباره حذف معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت گفت:از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و تأسیس دانشگاه طب سنتی اولین چیزی بود که در این دولت حذف کردند.
به گفته وی وقتی میخواهند احیای طب سنتی در ایران میتواند بسیاری از بیماریها را پیشگیری کند و حتی در زمینه درمان نیز بسیار کارساز است.
بسیاری از بیمارییهای صعبالعلاج که از طب نوین از درمان عاجز ماندهای طب سنتی نیز قادر به درمان و کنترل آن است.
اصغری ادامه داد: وزیر بهداشت و حتی دولت یازدهم مخالفت احیای طب سنتی بودند. با توجه به اینکه طب سنتی به اقتصاد مقاومتی کمک زیادی میکند و اگر مبانی طب سنتی به صورت دقیق و خوب نهادینه شود وضعیت بهداشت و اقتصاد بهتری خواهیم داشت که همه اینها با حذف معاونت طب سنتی و تضعیف طب سنتی دچار اختلاف میشود که اینها از بیتدبیری وزارت بهداشت است که میتواند آن را کنترل و در آن سرمایهگذاری کند.
وی افزود: معاونت طب سنتی را حذف کردند و آنها از همان ابتدا مخالف معاونت طب سنتی بودند و اگر هم تاکنون آن را نگه داشتند به دلیل سیاستهای کلی مقام معظم رهبری بود و چون نمیتوانستند به طور آشکار با طب سنتی مخالفت کنند آن را نگه داشتند و معاونت طب سنتی را به اجبار تاسیس کردند و با وجود معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت بسیاری از افرادی که در این معاونت مشغول به کار بودند از این شکایت داشتند که اگر در معاونت طب سنتی هستیم چرا مجوز انجام هیچ کاری را نداریم و میتوان گفت که هم بودند و هم نبودند.