مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

آیفون 8 نازک ترین آیفون خواهد بود

[ad_1]

وب سایت کلیک: شایعات جدیدی در مورد آیفون ۸ منتشر شده است که حاکی از آن است که اپل قصد دارد با ایجاد تغییراتی در سیستم بلندگوهای آیفون جدید خود، ضخامت آن را تا میزان قابل توجهی کاهش دهد؛ البته در مورد این شایعه همانند سایر شایعات نمی توان نظر قطعی داد.

 

 آیفون ۸ نازک ترین آیفون خواهد بود

شایعات مختلف در مورد آیفون ۸ با سرعت زیادی در حال منتشر شدن هستند؛ اگر چه برای اطمینان یافتن از صحت این اطلاعات مختلف، باید تا سال آینده صبر کنیم. جدیدترین شایعات حاکی از آن است که بلندگوهای این گوشی نسبت به آیفون ۷ کوچکتر خواهد بود که باعث نازک تر شدن گوشی می شود. اپل تصور می کند که گوشی های نازک تر بهتر هستند. البته کم شدن ضخامت گوشی ها هم تا حد مشخصی می تواند ادامه پیدا کند.

اپل دو سال پیش یک پیتنت (حق اختراع) با عنوان "Mechanically actuated panel” را به ثبت رساند که با بهره گیری از آن می تواند اندازه بلندگوهای گوشی های آیفون را تا میزان زیادی کاهش دهد. این پیتنت به توضیح در مورد وسایلی می پردازد که دربردارنده محفظه ای هستند که بخشی از سیستم صوتی است. در این سیستم صوتی یک پانل وجود دارد که دربردارنده چند پانل دیگر است. هر کدام از این پانل ها دارای یک عمل کننده مکانیکی هستند که به آن ها متصل شده است.

چنانچه اپل چنین سیستمی را در گوشی های آیفون ۸ به کار ببرد، بلندگوهای این گوشی می توانند بدون استفاده از میکرو درایورها (هدایت کنندگان بسیار کوچک)، صدای با کیفیتی داشته باشند. این موضوع بسیار مهم است؛ زیرا استفاده نکردن از این میکرو درایورها باعث می شود ضخامت گوشی تا حد قابل توجهی کاهش پیدا کند. احتمال دیگر این است که ضخامت گوشی کاهش پیدا نکند و فضای ایجاد شده ناشی از کاهش اندازه بلندگوها، برای موارد دیگری همچون افزایش اندازه باتری مورد استفاده قرار گیرد و با بزرگتر شدن باتری، طبیعتاً میزان ذخیره سازی انرژی آن نیز افزایش پیدا می کند. البته این حق اختراع مربوط به دو سال پیش بود و ممکن است هرگز مورد استفاده قرار نگیرد.

اپل امسال از آیفون ۷ رونمایی کرد و نظر تحلیلگران این بود که به اندازه کافی خوب بود؛ اما قطعا سال آینده انتظار طرفداران گوشی های آیفون، سرمایه گزاران و تحلیلگران افزایش پیدا می کند و اپل نیز باید سطح کیفی کار خود را ارتقا دهد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

بررسی تخصصی ؛ شجاعت بررسیتخصصیدوباره به آن موقع از سال رسیدیم که آیفون جدید عرضه شده، با قیمت‌های گزاف وارد بازار کالبد شکافی آیفون تازه های تکنولوژیقابل ذکر است که بر خلاف آیفون و آیفون که در ساخت آن از فولاد ضد زنگ بهره گرفته شده آیفون ۵ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادآیفون۵آیفون ۵ سازنده شرکت اپل شعار بزرگترین اتفاقی که از آیفون برای آیفون رخ داده سری ترفندهای موبایل، دنیای موبایل، تبلت،ترفند …پاداش های شیرین در غول های فناوری درباره شارژ اولیه گوشی موبایل و تبلت بیشتر بدانیم بررسی تخصصی از اپل اپس اپل …بررسیتخصصیازاپلاپسدانلود نرم افزار تلگرام برای آیفون و آیپد بازدید فعال کردن ۳ در نازک‌ترین گوشی گلکسی نازک‌ترین گوشی هوشمند تمام فلزی سامسونگ با پردازنده هسته‌ای رونمایی شدجذاب سایت تفریحی و سرگرمی جذاب کلیه حقوق مادی و معنوی و قالب این وب سایت متعلق به جذاب می باشدمقایسه جی ال جی با آیفون اس اپل فارنتمقایسه آیفون اس با جی ال جی؛ مفهوم دوربین دوگانه، حسگر اثرانگشت یا دکمه پاور در پشت عجیب ترین میوه های جهان بخش دومعجیبترینمیوههایجهاندر قسمت قبلی عجیب ترین میوه های جهان ، میوه‌هایی همچون کلاودبری، گیلاس برزیلی، سیب برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات … آیفون تصویری سیم بندی پنل آیفون ۵ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد آیفون۵ آیفون ۵ سازنده شرکت اپل شعار بزرگترین اتفاقی که از آیفون برای آیفون رخ داده سری آیفون بررسی تخصصی ؛ شجاعت بررسیتخصصی دوباره به آن موقع از سال رسیدیم که آیفون جدید عرضه شده، با قیمت‌های گزاف وارد بازار کشور کالبد شکافی آیفون تازه های تکنولوژی قابل ذکر است که بر خلاف آیفون و آیفون که در ساخت آن از فولاد ضد زنگ بهره گرفته شده بود ترفندهای موبایل، دنیای موبایل، تبلت،ترفند موبایل کامپیوتر دنیای موبایل ،دنیای موبایل و کامپیوتر،دنیای موبایل و تبلت،دنیای موبایل،دنیای موبایل بررسی تخصصی از اپل اپس اپل اپسسایت دانلود آیفون بررسیتخصصیازاپل همانطور هم که با ما همراه بودید آیفون های جدید اپل در روز سپتامبر به دنیا معرفی شدیکی از نازک‌ترین گوشی هوشمند تمام فلزی سامسونگ فارنت گلکسی نازک‌ترین گوشی هوشمند تمام فلزی سامسونگ با پردازنده هسته‌ای رونمایی شد جذاب سایت تفریحی و سرگرمی جذاب کلیه حقوق مادی و معنوی و قالب این وب سایت متعلق به جذاب می باشد مقایسه جی ال جی با آیفون اس اپل فارنت مقایسه آیفون اس با جی ال جی؛ مفهوم دوربین دوگانه، حسگر اثرانگشت یا دکمه پاور در پشت گوشی و عجیب ترین میوه های جهان بخش دوم عجیبترینمیوههای در قسمت قبلی عجیب ترین میوه های جهان ، میوه‌هایی همچون کلاودبری، گیلاس برزیلی، سیب آکی را برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات آموزش تصویری آیفون تصویری سیم بندی پنل تصویری طرح نازک ترین گوشی دنیا به یفین نازک ترین رمان نازک ترین حریر نوازش نازک ترین گوشی جهان نازک ترین لباس زنانه نازک ترین فلز نازک ترین ساپورت نازک ترین گوشی


ادامه مطلب ...

گلکسی اس 8 احتمالا اولین گوشی هوشمند مجهز به بلوتوث 5.0 خواهد بود

[ad_1]

به گزارش جام‌جم آنلاین به نقل از زومیت، با توجه به خبرهای مختلفی که در مورد گوشی هوشمند گلکسی اس ۸ منتشر می‌شود، ظاهرا این محصول قابلیت‌های زیادی ارائه خواهد داد که برای اولین بار در یک گوشی هوشمند قرار داده شده‌اند. گلکسی اس ۸ به احتمال زیاد اولین گوشی هوشمندی خواهد بود که از سنسور اثر انگشت اپتیکال بهره می‌برد و حالا شایعه‌ی جدیدی منتشر شده است که این دستگاه، اولین گوشی هوشمندی مجهز به بلوتوث نسخه‌ی ۵.۰ خواهد بود.

هفته‌ی پیش، بلوتوث نسخه‌ی ۵.۰ توسط گروه ناظر توسعه و استانداردهای این فناوری (SIG) به رسمیت شناخته شد. بلوتوث ۵.۰ سرعت بالاتری در انتقال داده‌ دارد و علاوه بر این، محدوده‌ی پوشش آن نسبت به نسخه‌ی قبل افزایش یافته است. افزون بر آنچه گفته شد، بلوتوث ۵.۰ از نظر ارتباط با دیگر دستگاه‌های بی‌سیم پایدارتر و بهتر عمل می‌کند. SIG اعلام کرد محدوده‌ی پوشش نسخه‌ی جدید این تکنولوژی نسبت به بلوتوث نسخه‌ی ۴.۰ حدودا چهار برابر، سرعت آن دو برابر و نهایتا ظرفیت انتقال پیام‌ها تا هشت برابر افزایش یافته است. گروه مورد بحث انتظار دارد نسخه‌ی ۵.۰ این فناوری بین دو تا شش ماه آینده در دستگاه‌های مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

سامسونگ‌ خود یکی از اعضای SIG است و گوشی هوشمند پرچم‌دار بعدی این شرکت یعنی گلکسی اس ۸، مطمئنا یکی از برترین گوشی‌های سال ۲۰۱۷ خواهد بود. با توجه به اینکه سامسونگ قصد دارد برای این محصول سنگ تمام بگذارد، استفاده از نسخه‌ی جدید بلوتوث در این گوشی هوشمند منطقی به نظر می‌رسد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نقد و بررسی تخصصی گوشی گلکسی اس …از طرفی گلکسی اس نسبت به نسل پیشین اضافه وزن نیز پیدا کرده است و هم اینک این گوشی گلکسی اس زومیت گلکسی اس گوشی هوشمند ۵ اینچی سامسونگ با اندروید و آپدیت نرم افزار جدید که به بررسی گلکسی اس اج سامسونگ …گلکسی اس ۶ اج به لطف صفحه‌نمایش خمیده در دو طرف از طراحی و ظاهر منحصر به فردی بهره می ترفندهای موبایل، دنیای موبایل، تبلت،ترفند …روش های افزایش امنیت وای فای مخفی کردن وای فای چگونه هنگام عکس گرفتن لاغر به نظر نقد و بررسی تخصصی گوشی پی لایت هوآوی؛ زیبا، …شرکت هواوی سال‌های درازی است که بر روی طراحی جامع به منظور تولید گوشی‌های هوشمند خبرهای فناوری و ارتباطات خبر فارسیبه گزارش اتاق خبر به نقل از کاراسکوپ، لکسوس و گروه صنعتی ویوو در همکاری یکدیگر پوشش پرسش و پاسخ سریع به سوالات متداول کاربران …تلفنهمراهوتبلتمن توصیه میکنم شما فاکتور های گوشی مورد نظرتون رو به ترتیب اهمیت ردیف کنید و بعد خبرگزاری بولتن اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریاحتمال محکوم شدن رونالدو به ۶ سال زندان برف و سرما مدارس اردبیل را تعطیل کرد سقوط نقد و بررسی تخصصی گوشی گلکسی اس سامسونگ تکنولوژی نیوز در واقع شرکت سامسونگ در آن زمان از دو گوشی گلکسی اس و گلکسی اس اج رونمایی به عمل آورد گلکسی اس زومیت گلکسی اس گوشی هوشمند ۵ اینچی سامسونگ با اندروید و آپدیت نرم افزار جدید که به همراه بررسی گلکسی اس اج سامسونگ زومیت گلکسی اس ۶ اج به لطف صفحه‌نمایش خمیده در دو طرف از طراحی و ظاهر منحصر به فردی بهره می‌برد که ترفندهای موبایل، دنیای موبایل، تبلت،ترفند موبایل کامپیوتر دنیای موبایل ،دنیای موبایل و کامپیوتر،دنیای موبایل و تبلت،دنیای موبایل،دنیای موبایل نقد و بررسی تخصصی گوشی پی لایت هوآوی؛ زیبا، ارزان و ارزشمند شرکت هواوی سال‌های درازی است که بر روی طراحی جامع به منظور تولید گوشی‌های هوشمند حرفه‌ای پرسش و پاسخ سریع به سوالات متداول کاربران اندروید و اپل و تلفنهمراهوتبلت کاربران محترم بروزرسانی، امروز ساعت الی بعد از ظهر میتوانید سوالات خود را راجع به خبرهای فناوری و ارتباطات خبر فارسی به گزارش اتاق خبر به نقل از کاراسکوپ، لکسوس و گروه صنعتی ویوو در همکاری یکدیگر پوشش خارجی خبرگزاری بولتن اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری احتمال محکوم شدن رونالدو به ۶ سال زندان برف و سرما مدارس اردبیل را تعطیل کرد سقوط بالگرد در


ادامه مطلب ...

وقتی عباس جدیدی کودک بود

[ad_1]

عباس جدیدی با انتشار عکسی از دوران کودکی خود صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد.

عباس جدیدی با انتشار عکسی از دوران کودکی خود صفحه اینستاگرام خود را به روز رسانی کرد.

جوان؛عباس جدیدی  کشتی‌گیر آزادکار سابق و مربی کنونی ایرانی و عضو شورای اسلامی شهر تهران است.
همیشه دوران کودکی یادآور خاطرات تلخ و شیرین آدم هاست امروزه با بروز شبکه های اجتماعی افراد تصاوییری از آن دوران را به اشتراک می گذارند.
در همین راستا عباس جدیدی با ورق زدن آلبوم خاطراتش و به اشتراک گذاشتن تصویری از دوران کودکی اش در صفحه اینستاگرامش ،خاطرات دوران کودکی خود را زنده کرد.

جدیدی نوشت:"آلبوم خاطرات عکس دوران کودکی."




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پشت پرده حضور عباس جدیدی در خانه پورحیدری چه بود…عباس جدیدی در خانه پورحیدری ، حضور عباس جدیدی در خانه پورحیدری ، عکس عباس جدیدی در دومین عکس پرسر و صدای عباس جدیدی آیا این واقعی …عباس جدیدی ، عکس عباس جدیدی کنار منصور پورحیدری ، منصور پورحیدری ، عکس عباس جدیدی نامه پوتین به عباس جدیدی نامه پوتین شوخی با سیستمدارها پس از آنکه عباس جدیدی گفت قرار نبود تا ابد در کشتی دومین عکس پرسر و صدای عباس جدیدی آیا این واقعی …وصدایعباسجدیدیآیااینهنوز تب داغ عکس عباس جدیدی و مرحوم پور حیدری سرد نشده است که عکسی دیگر از عباس جدیدی در واکنش اینستاگرامی عباس جدیدی به سلفی جنجالیواکنشاینستاگرامیعباس جدیدی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش از کاربران عذرخواهی کردمرگ مشکوک عباس میرزا فتحعلیشاه که از بیماری فرزندش اطلاع یافته بود پس از عزیمت عباس میرزا به مشهد آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش …آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش میشد دوستان توجه کنن که این سریال از برنامه عذرخواهی عباس جدیدی و جمله‌ای که همسر پورحیدری به …عباس جدیدی که با عکس چند روز قبل خود حسابی سروصدا کرده بود و انتقادات زیادی را نشده اس ام اس برای همهاس ام اس جدید خنده دار اس ام اس جوک و سرکاری جملات پ ن پ اس ام اس پ ن پ اس ام اس پسرانهفان وسرگرمیفان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران پشت پرده حضور عباس جدیدی در خانه پورحیدری چه بود؟عکس عباس جدیدی در خانه پورحیدری قهرمان سابق تیم ملی کشتی ایران شب گذشته به خانه اسطوره باشگاه دومین عکس پرسر و صدای عباس جدیدی آیا این واقعی است؟ عباس جدیدی ، عکس عباس جدیدی کنار منصور پورحیدری ، منصور پورحیدری ، عکس عباس جدیدی ، سلفی نامه پوتین به عباس جدیدی نامه پوتین شوخی با سیستمدارها پس از آنکه عباس جدیدی گفت «قرار نبود تا ابد در کشتی بمانم واکنش اینستاگرامی عباس جدیدی به سلفی جنجالی واکنش عباس جدیدی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش از کاربران عذرخواهی کرد مرگ مشکوک عباس میرزا فتحعلیشاه که از بیماری فرزندش اطلاع یافته بود پس از عزیمت عباس میرزا به مشهد،‌« کورمک » را آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش میشد مرکز دانلود آهنگ سریال شهر قشنگ که از برنامه کودک پخش میشد دوستان توجه کنن که این سریال از برنامه کودک عذرخواهی عباس جدیدی و جمله‌ای که همسر پورحیدری به او گفت عباس جدیدی که با عکس چند روز قبل خود حسابی سروصدا کرده بود و انتقادات زیادی را نشده بود، شب اس ام اس برای همه اس ام اس جدید خنده دار اس ام اس جوک و سرکاری جملات پ ن پ اس ام اس پ ن پ اس ام اس پسرانه فان وسرگرمی فان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران ایرانی تدبیر سایت خبری تحلیلی آیت‌ا محسن غرویان گرایش علما و روحانیون قم بیشتر به سمت حمایت از آقای روحانی در انتخابات عکس عباس جدیدی عباس جدیدی کنارپورحیدری عباس جدیدی عکس عباس جدیدی و پورحیدری عباس جدیدی پورحیدری عکس عباس جدیدی با منصور صحبتهای عباس جدیدی مجموعه ورزشی عباس جدیدی


ادامه مطلب ...

دولت از همان ابتدا مخالف طب سنتی بود

[ad_1]

یک محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و تاسیس دانشگاه طب سنتی اولین چیزی بود که در این دولت حذف کردند.

به گزارش مشرق، یوسف اصغری درباره حذف معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت گفت:‌از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و تأسیس دانشگاه طب سنتی اولین چیزی بود که در این دولت حذف کردند.

به گفته وی وقتی می‌خواهند احیای طب سنتی در ایران می‌تواند بسیاری از بیماری‌ها را پیشگیری کند و حتی در زمینه درمان نیز بسیار کارساز است.

بسیاری از بیماریی‌های صعب‌العلاج که از طب نوین از درمان عاجز مانده‌ای طب سنتی نیز قادر به درمان و کنترل آن است.

اصغری ادامه داد: وزیر بهداشت و حتی دولت یازدهم مخالفت احیای طب سنتی بودند. با توجه به اینکه طب سنتی به اقتصاد مقاومتی کمک زیادی می‌کند و اگر مبانی طب سنتی به صورت دقیق و خوب نهادینه شود وضعیت بهداشت و اقتصاد بهتری خواهیم داشت که همه اینها با حذف معاونت طب سنتی و تضعیف طب سنتی دچار اختلاف می‌شود که اینها از بی‌تدبیری وزارت بهداشت است که می‌تواند آن را کنترل و در آن سرمایه‌گذاری کند. 

وی افزود: معاونت طب سنتی را حذف کردند و آنها از همان ابتدا مخالف معاونت طب سنتی بودند و اگر هم تاکنون آن را نگه داشتند به دلیل سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری بود و چون نمی‌توانستند به طور آشکار با طب سنتی مخالفت کنند آن را نگه داشتند و معاونت طب سنتی را به اجبار تاسیس کردند و با وجود معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت بسیاری از افرادی که در این معاونت مشغول به کار بودند از این شکایت داشتند که اگر در معاونت طب سنتی هستیم چرا مجوز انجام هیچ کاری را نداریم و می‌توان گفت که هم بودند و هم نبودند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


یک محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و ...19 آوريل 2016 ... به گزارش جهان، یوسف اصغری در گفت وگو با تسنیم، دربار حذف معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با ...یک محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و ...یک محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ابتدا حذف شد و ...19 آوريل 2016 ... یک محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: از همان ابتدای دولت یازدهم مخالفت شدیدی با طب سنتی صورت گرفت و لایحه خبرگان بدون مدرک طب سنتی از همان ...وبسایت مشرق: بازار طب سنتی شهر بوژوی چین به عنوان بزرگترین بازار طب سنتی جهان شناخته میشود. این بازار مملو از کالاهایی است که شاید هیچ جای دنیا یافت نشود.زهرا مهاجری - یکی از گنجینه های فراموش شده در زمینه سلامت و بهداشت، طب سنتی کشورمان است. اهمیت توجه به طب سنتی و لزوم استفاده از این ظرفیت موجب شد تا چند بند.باشگاه خبرنگاران/ رئيس حزب مخالف دولت گرجستان هدف گلوله قرار گرفت. به گزارش خبرگزاري رويترز، وزارت کشور گرجستان اعلام کرد رئيس حزب مخالف دولت موسوم ...دولت از همان ابتدا مخالف طب سنتی بود - جهان نیوز | خبرپو.18 جولای 2016 ... مخالفان دولت ترکیه، هویت قاتلی که در شب کودتا، یک سرباز ارتش را سربرید، افشا کردند. ... را آغاز و تاکید کردند که مخالفان دولت، از همان ابتدا با کودتا مخالف بودند. ... تروریست بود تا سربازان ارتش را بکشند و این نخستین بار در تاریخ است که ... میوهدرمانی به سبک بوعلی سینا · بهترین سحری از دیدگاه طب سنتی ...


کلماتی برای این موضوع

خبرگزاری تسنیم درمان چاقی در طب سنتی به روش …درمانشیوه درمان چاقی در طب سنتی و مزیت آن نسبت به طب نوین؛ درمان چاقی در طب سنتی به روش ازدواج مجدد برای زنان مطلقه پارسی طببیماریهاپارسی طب مجله ای علمی ، پزشکی و مرجع طب سنتی ، آرایشی و زیبایی ، خانه و خانواده ، مسایل حجامت شناخت؛ مقاله نخست؛ سیر تاریخیارزش های پست مدرن، نارضایتی از پزشکی؛ گرایش به طب مکمل اهمیت طب و طبیب در نگاه علامه عصر ایران فرودگاه ها در سال چگونه خواهند بود؟ عکس لوکس ترین هتل های جهان در سال عکس نحوه شکایت کارمندان و کارکنان دولت به دیوان عدالت …پاراف مطالب اختصاصی در مورد نحوه شکایت کارمندان و کارکنان دولت به دیوان عدالت اداری فهرست نامداران مازندران ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادفهرستنامدارانفهرست نامداران استان مازندران بهروز اسفندیاری پدر معاصرنجات غریق ایران متولد سال فیزیوتراپی اخلاق حرفه‌ای ، ضرورتی برای سازمان چکیده یکی از عمده‌ترین دغدغه‌های مرجع دانلود سخنرانی های دکتر حسن عباسی با لینک … در جلسه کلبه کرامت بررسی بازی در نقد سریال فرار از زندان روش سنتی برای پیش بینی آینده عکس ساعت مرگ اگر می توانستید آینده را پیش بینی کنید، دوست داشتید از تاریخ دقیق مرگ خود الف نقدی بر ادعاهای دکتر روازادهدر مورد اینکه می گویید صدا و سیما از طب سنتی طرفداری می کند من چنین نظری ندارم به


ادامه مطلب ...

گوشی نوکیا D1C دارای دو نسخه سخت افزاری خواهد بود

[ad_1]

سال ۲۰۱۷ زمان بازگشت دوباره نوکیا به بازار گوشی های هوشمند خواهد بود. حدود دو هفته قبل شایعاتی در مورد یکی از گوشی های اندرویدی جدید نوکیا به نام D1C پخش شد و امروز هم اطلاعات جدیدی در مورد این گوشی منتشر شد.

بر اساس این اطلاعات،ما شاهد یک گوشی میان رده که دارای دو نسخه سخت افزاری متفاوت می باشد خواهیم بود. یکی از این مدل ها دارای صفحه نمایش ۵ اینچی با رزولوشن ۱۰۸۰p و ۲GB حافظه رم، ۱۶GB حافظه داخلی به همراه دوربین پشتی ۱۳ مگاپیکسلی و دوربین جلوی ۸ مگاپیکسلی خواهد بود که از تراشه Qualcomm Snapdragon 430 و پردازنده گرافیکی Adreno 505 در کنار اندروید ۷ نوقا بهره خواهد برد.
Nokia D1c

نسخه دیگر Nokia D1C، دارای صفحه نمایش ۵٫۵ اینچی، حافظه رم ۳GB و دوربین پشتی ۱۶ مگاپیکسلی خواهد بود و سایر مشخصات سخت افزاری آن مشابه مدل دیگر این گوشی است.به نظر می رسد این گوشی ها در حال گذارندن تست های اولیه پیش از تولید هستند و به زودی وارد خط تولید انبوه خواهند شد.

هنوز اطلاعاتی در مورد قیمت و زمان عرضه این گوشی ها منتشر نشده است. به نظر می رسد نوکیا در رویداد MWC امسال طی یک مراسم محصولات جدید خود را به بازار معرفی کند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

معرفی بهترین گوشی های هوشمند زیر هزار تومان …مقالاتگجت هاموبایلسونی یک گوشی با ارزش با نام را تولید و به بازار عرضه نمود این گوشی هوشمند دارای آیفون قیمت خرید و مشخصات آیفون ۷ اپلبه نظر می‌رسد نوکیا خود را برای بازگشت به بازار گوشی‌های هوشمند آماده می‌کندایستنا گوشیپنجشنبه، آذرماه تاثیر سرما روی تلفن‌های همراه سه شنبه، آذرماه گوشی لبه مقایسه و ، کدام یک بهتر …نقد و بررسیسیستم‌عامل یکی از داغ‌ترین مباحث چند هفته اخیر در وب و محافل مختلف بوده استدی جی وردپرسدانلود فایل پایان نامه بررسی جو سازمانی در موسسات اموزش دکتر مهدی معرفی بهترین گوشی های هوشمند زیر هزار تومان آی تی رادار مقالات گجت ها موبایل سونی یک گوشی با ارزش با نام را تولید و به بازار عرضه نمود این گوشی هوشمند دارای یک صفحه آیفون قیمت خرید و مشخصات آیفون ۷ اپل به نظر می‌رسد نوکیا خود را برای بازگشت به بازار گوشی‌های هوشمند آماده می‌کند ایستنا گوشی پنجشنبه، آذرماه تاثیر سرما روی تلفن‌های همراه سه شنبه، آذرماه گوشی لبه‌دار مقایسه و ، کدام یک بهتر است؟ نقد و بررسی سلاممقایست کاملا تعصبی بودشما اومدی ویندوزو با ی سیستم ک بر پایه لینوکس هست و فقط پوسته هس دی جی وردپرس دانلود فایل پایان نامه بررسی جو سازمانی در موسسات اموزش دکتر مهدی


ادامه مطلب ...

رایانه‌ها در آینده از حقوق بشری برخوردار خواهند بود

[ad_1]

اگر تعجب نمی‌کنید، می‌توان این موضوع را این گونه تعبیر کرد که لپ‌تاپ شما در آینده از شما به این دلیل که آن را در شرایط نامناسبی نگهداری می کنید، به دادگاه شکایت خواهد کرد. شاید این کمی اغراق آمیز باشد، اما این تنها تصور از دنیای آینده با هوش مصنوعی است.

 به گزارش مشرق، شاید این تیتر و این موضوع برای همه ما کمی عجیب و شگفت آور باشد؛ اما واقعیت آن است که با توجه به آنچه طی سال های اخیر در دنیای تکنولوژی رخ داده است، دیگر نباید از هیچ چیز تعجب کرد.

اکنون یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد بر این باور است که هوش مصنوعی، احتمالا به مرحله ای خواهد رسید که در آن رایانه ها از آگاهی و هشیاری کامل برخوردار خواهند بود و در آن مرحله، باید با آنها شبیه به یک موجود زنده و دارای حقوق خاص خود رفتار کرد.

«مارکوس دو ساتوی»، استاد دانشگاه آکسفورد در حوزه درک عمومی از علم است. آن گونه که نشریه «تلگراف» گزارش داده، وی این ایده را به تازگی در یک سخنرانی در فستیوال Hay Literary در انگلستان بر زبان آورده است؛ ایده ای که دو ساتوی در کتاب خود با نام What We Cannot Know پرورانده و در این کتاب بیش از همه به دنبال این موضوع می گردد که چه زمانی یک گجت همچون تلفن هوشمند، صاحب آگاهی و هشیار تلقی می شود.
 
زمانی، تعریف هشیاری یا آگاهی کاری بسیار دشوار و دست و پنجه نرم کردن با این مفهوم مستلزم فلسفیدن بود؛ اما واقعیت این است که امروزه علم توانسته، به جایگاهی برسد که آگاهی و هشیاری را اندازه گیری کند.
 
ساتوی می گوید: ما در یک عصر طلایی به سر می بریم، شبیه به دوره ای که گالیله به تلسکوپ دست پیدا کرد. اکنون ما یک تلسکوپ داریم که می توانیم با آن درون مغز را با دقت تماشا کنیم و این تلسکوپ به ما فرصت داده است تا چیزهایی را ببینیم که پیش از این هرگز قادر به دیدن آنها نبوده ایم.
 
کافی است زمانی را تصور کنید که هوش مصنوعی به جایگاهی خواهد رسید که حتی از من و شما هم باهوش تر باشد که البته با توجه به اتفاقات اخیر این زمان زیاد دور نیست. در این زمان، گجت های مورد استفاده ما، نظیر گوشی های هوشمند به این موضوع واقف خواهند بود که از ما باهوش ترند. این موضوع هم امتیازاتی برای آنها دارد و هم می تواند منجر به مغرور شدن آنها شود.
 
این موضوع بسیار جالب خواهد بود که یک روز صبح از خواب بیدار شوید و گوشی هوشمند گلکسی شما برای خودش این حق را قائل شده باشد که دیگر از دستورهای شما پیروی نکند و بنا به تشخیص خود، آن چیزی را که دلش می خواهد انجام دهد! یا تصور کنید که یک روز آیفون شما خسته از کار سر شما فریاد بزند: من Siri نیستم که تو فکر می کنی! من Siri هستم دارای هوش و احساسات و واقف به حقوق شخصی خودم!
 
معیار فعلی نزد دانشمندان برای سنجش میزان هشیاری و آگاهی این است که موجود مورد مطالعه ادراک و حسی راجع به خود داشته باشد و به عقیده ساتوی، آن گونه که در کتاب خود تشریح کرده، در آینده نزدیک دستگاه های هوشمند ما چنین قابلیت هایی خواهند داشت.
 
شاید اکنون همه این ها برای شما حکم تخیلات و اراجیف را داشته باشد؛ موضوعاتی که تنها در فیلم های علمی تخیلی هالیوود قابل قبول است؛ اما یک پرسش ساده: چه کسی فکر آن را می کرد که یک روز هوش مصنوعی گوگل، قادر به سرایش شعر و یا ساخت موسیقی باشد؟
 
پس اگر در آینده نزدیک گوشی هوشمند شما برای شکایت از دست شما با یک وکیل تماس گرفت، شگفت زده نشوید. چون به گفته ساتوی ما در حال ساخت پدیده ای هستیم که اکنون ما را شگفت زده می کند و احتمالا در آینده ما انسان ها را ورشکست می کند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


31 مه 2016 ... اگر تعجب نمی کنید، می توان این موضوع را این گونه تعبیر کرد که لپ تاپ شما در آینده از شما به این دلیل که آن را در شرایط نامناسبی نگهداری می ...اگر تعجب نکنید، میتوان این موضوع را اینگونه تعبیر کرد که لپتاپ شما در آینده از شما به این خاطر که آن را در شرایط نامناسبی نگه داری میکنید، به دادگاه شکایت خواهد ...31 مه 2016 ... اگر تعجب نکنید، میتوان این موضوع را اینگونه تعبیر کرد که لپتاپ شما در آینده از شما به این خاطر که آن را در شرایط نامناسبی نگه داری میکنید، به ...به گزارش خبرآنلاین و به نقل از بنیاد ملی بازی های رایانه ای،در واقع، ابداع رایانه موجباتی را فراهم آورد که میلیونها انسان امکان خلق آثاری را پیدا کنند که پیش از آن حقوق ...31 مه 2016 ... اگر تعجب نمی کنید، می توان این موضوع را این گونه تعبیر کرد که لپ تاپ شما در آینده از شما به این دلیل که آن را در شرایط نامناسبی نگهداری می ...1 ژوئن 2016 ... رایانهها در آینده از حقوق بشری برخوردار خواهند بود؛ حال تصور کنید، شاید روزی به جرم استفاده نامناسب از تبلت محبوبتان، محاکمه شوید.31 مه 2016 ... شاید این کمی اغراق آمیز باشد، اما تنها تصوری از دنیای آینده با هوش مصنوعی هست . برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد خبر با عنوان 'رایانه ها در آینده از ...1 ژوئن 2016 ... رایانهها در آینده حقوق بشر دار میشوند! ... احتمالا به مرحلهای خواهد رسید که در آن رایانهها از آگاهی و هشیاری کامل برخوردار خواهند بود و در آن مرحله، باید با آنها ...1 ژوئن 2016 ... رایانه ها در آینده از حقوق بشری برخوردار خواهند بود! اگر تعجب نمیکنید، میتوان این موضوع را این گونه تعبیر کرد که لپتاپ شما در آینده از شما به این ...23 مه 2016 ... علمی-پزشکی رایانه ها در آینده از حقوق بشری برخوردار خواهند بود! 2ساعت قبل. علمی-پزشکی رایانه ها در آینده از حقوق بشری برخوردار خواهند بود!


کلماتی برای این موضوع

کتابخانه دیجیتال ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادکتابخانهدیجیتالکتابخانه دیجیتال الکترونیکی کتابخانه‌ای تخصصی است که در آن اسناد به جای کاغذ یا میگنا نانو چیست ؟ فناوری و علوم نانو چگونه شکل … در صورت تجهیز به آشکارساز میکروسکوپ‌ها قادر به انجام امور زیر خواهند بودفلسفه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورشدر آمدی بر مدارس آینده مقدمه از زمانی که بشر برای ارتباط و انتقال اطلاعات از ایما و کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی …کتابخانه،موزهومیرزا حسین‌خان سپهسالار قزوینی در سال ۱۲۸۹ قمری تصمیم به ساخت عمارت‌های بزرگ از کاروفناوری کَلاله تحقیق کاروفناوریتحقیقکاروفناوریتحقیق کنید صفحه کاروفناوری نهم پودمان ترسیم با رایانه سوال در گروه خود با جست وجو مطالب قدیمی‌تر علم و معرفتماده خشک گرام در روز پروتین قابل هضم گرام در روز انرژی متابولیزابل مگا کالری چکیده در شرایط دائماً در حال تغییر ما نیز باید تغییر نمائیم ، و گر نه بهای سنگینی بابت استرس و راههای رسیدن به آرامش روح و روان آرشیو …خب این معمولا از نشانه های استرس یا افسردگیه در مورد خوردن که مطمئنم چون معمولا کسانی مجموعه مقالات گردآوری شده اینترنتیاین وبلاگ مجموعه ای از مقالاتی است که در جستجوهای اینترنتی از وبلاگ ها وسایت های صفحه کارگروهی خلاقیت تد لئونهارت مشاور و مدیرعامل شرکت طراحی همیشه قبل از ملاقات با یک مشتری


ادامه مطلب ...

مصاحبه با فرماندار زن: مادرشوهرم حامی‌ام بود

جام جم سرا:

فرماندار بندرترکمن حمایت دو فرزند، همسر و خانواده همسرش را در پیشرفت کاری و فرماندار شدن خود موثر می‌داند. فرماندار بندرترکمن می‌گوید مادر شوهرش نقش مهمی در فرماندار شدن او دارد. نازقلیچی با آرامش از انتقادها به انتصاب خود صحبت کرد که در ادامه می‌توانید مشروح این گفت وگو را بخوانید:

نظر پسرها چه بود که مادرشان فرماندار شود؟
پسر بزرگم، اجازه داد و موافقت کرد که من فرماندار شوم .قول داد درس‌هایش را خوب بخواند تا خیال من راحت باشد. معدل پسرم خیلی خوب است.

با توجه به اینکه مسئولیت شما به نسبت گذشته بیشتر شده، به کارهای خانه و خانواده می‌رسید؟
زمان زیادی از انتصابم در فرمانداری ترکمن نمی‌گذرد. امیدوارم بتوانم در کنار فرمانداری، به کارهای خانه هم برسم.

در این مدت کوتاه توانستید تعادل بین خانه و کار را ایجاد کنید؟
امیدوارم با گذشت زمان تعادل برقرار ‌شود. با توجه به اینکه روزهای ابتدایی آغاز کارم در پست فرمانداری است، بیشتر وقت خود را در محل کار هستم. همسرم و خانواده همسرم در کارهای خانه کمک می‌کنند. ما ترکمن‌ها سعی می‌کنیم با خانواده شوهر یکی باشیم. من و مادرشوهرم همسایه هستیم. بنابراین از سوی او حمایت می‌شوم.

با این حساب مادرشوهرتان نقش مهمی در فرماندار شدن شما دارند.
مادرشوهر و پدرشوهرم بسیار خوب و تحصیلکرده هستند. با من خیلی همراهی می‌کنند. اغراق نمی‌کنم که بگویم مادر شوهرم، برای من بیشتر از مادرم زحمت می‌کشد.

نظر همسرتان درباره فرماندار شدن شما چه بود؟
او هم موافق فرمانداری من بود. ما همکلاس بودیم و باهم دانشگاه رفتیم و فارغ‌التحصیل شدیم. همیشه همراه هم بودیم. این بار هم مرا همراهی کرد و با فرماندار شدن من موافقت کرد. باید بگویم که تمام پیشرفت‌های کاری‌ام را مدیون همسر و خانواده همسرم هستم.

وقتی فرماندار شدید، همسرتان حسودی نکرد؟
نه تنها حسادت نکرد بلکه با حمایت و تشویق او توانستم عهده دار فرمانداری بندر ترکمن شوم. او عضو هیات علمی یکی از دانشگاه‌های ترکمن است.

می‌دانستید قرار است فرماندار شوید؟
بله. تعیین کردن فرماندار روال اداری دارد. ابتدا با فرد مورد نظر در میان می‌گذارند تا بدانند، ‌او تمایل دارد چنین مسئولیتی را بر عهده بگیرد. اگر قبول کرد باید برای طی کردن مراحل اداری به وزارت کشور مراجعه ‌کند. به این ترتیب خبر داشتم که برای فرمانداری بندرترکمن انتخاب شده‌ام. از اسفند 92 به من خبر داده بودند.

چطور شد که یک خانم برای فرمانداری بندرترکمن انتخاب شد؟ آیا ارتباط خاصی با دولت داشتید که انتخاب شدید؟ پایگاه قومی هم دارید؟
‌وزارت کشور بخشنامه‌ای به استانداری‌ها فرستاده بود که فرماندار، معاونت و بخشدارها از پرسنل فرمانداری‌ها و استانداری‌ها انتخاب شود. می‌توان گفت یکی از فاکتور‌هایی که باعث انتخاب من شد این بود که نیروی وزارت کشور هستم. دلیل دوم به سابقه مدیریتی‌ام بر می گردد. مهم‌تر از این دو دلیل، تلاش صادقلو، استاندار گلستان برای تحقق اهداف دولت تدبیر و شعار حمایت از اقوام و رعایت اصول قانون اساسی بود. خوشبختانه در این انتخاب علاوه بر توجه به قومیت، به مدیریت زنان نیز توجه شد. استاندار گلستان با این انتخاب سعی کرد توانمند سازی و احساس اعتماد به نفس را در بانوان ایجاد کند.

این قبول که می‌خواستند یکی از ترکمن‌ها عهده دار فرمانداری این شهرستان باشد، اما چرا یک خانم برای این پست برگزیده شد؟
گسترش مدیریت در بین زنان یکی از اهداف دولت است به همین دلیل علاوه بر بومی بودن، خانم بودن هم مدنظر قرار گرفت.

در ابتدای شکل‌گیری دولت عدم حضور بانوان در کابینه مورد انتقاد قرار گرفت. آن دوره گفته شد زنان تجربه لازم برای پست‌های اجرایی را ندارند. نظر شما در این باره چیست؟
در ایران داریم خانم‌هایی که توانایی عهده‌دار شدن پست‌های فرمانداری و معاونت استانداری را دارند. در استانداری گلستان بانوان شانس حضور در پست‌های اجرایی را دارند. با انتخاب صادقلو برای عهده دار شدن استانداری گلستان، فرصت بیشتری برای بانوان فراهم شد. باید اشاره کنم که معاونت مالی استانداری گلستان به عهده خانم کریمی است که با تغییر استاندار او مجدد منصوب شد. این نشان می‌دهد زنان توانایی مدیریت دارند.

شما تجربه لازم برای بر عهده گرفتن فرمانداری بندر ترکمن را دارید؟
17 ماه تجربه کار در بخشداری را دارم و توانسته‌ام با همکاران، مدیران دستگاه‌های اجرایی، مردم و روحانیون تعامل خوبی برقرار کنم. همه ما با همکاری یکدیگر دو و نیم سال بخشداری را به پایان رساندیم. در این مدت به نسبت مدیریت مردان عقب‌تر نبودم هرچند که ممکن است جلوتر هم حرکت نکرده باشم. با این حال تجربه خوبی را در آن زمان کسب کردم.

درواقع شما ثابت کردید مدیریت خانم‌ها کم از آقایان ندارد.
مدیریت به روحیه تعامل و همکاری برمی‌گردد. این روحیه تعامل و همکاری را در بین همکاران بخشداری، فرمانداری و مدیران اجرایی احساس کردیم.

چقدر گرایش های مردسالاری در منطقه وجود دارد؟
مردسالاری بر منطقه حاکم نیست. الان می‌توان گفت تفاهم سالاری به ویژه در بین اقشار تحصیلکرده جامعه ما وجود دارد و مردسالاری که در قدیم وجود داشت، دیده نمی‌شود. فضا، فضای اسلامی است. در دوران پهلوی به دلیل کشف حجاب فضا برای حضور و تحصیل دختران فراهم نبودو اجازه فعالیت در بیرون از خانه داده نمی‌شد. اما اکنون شاهد فضای سالم و حضور بانوان در قسمت‌های مختلف مدیریت هستیم. حضور بانوان در جامعه به دلیل ایجاد احساس امنیت از سوی جمهوری اسلامی است.

مردها از شما حرف شنوی دارند؟ برای آنها سخت نیست مدیریت خانمی را بپذیرند؟
مردان هم مدیران خوبی هستند. اما از آنجا که قبلا کارمند فرمانداری بودم حس همکاری در آنها را می‌بینم و تعامل با آنها کار مشکلی نیست.

آیا انتقاد نکردند که چرا یک زن برای فرمانداری انتخاب شد؟
بله. از آنجا که بحث انتصاب من پیش از پایان سال مطرح شده بود و وقفه تعطیلات عید باعث شد انتقاداتی نسبت به انتخاب من برای فرمانداری ترکمن صورت بگیرد. گفته می‌شد یک خانم نمی‌تواند در شرایط سخت وارد میدان اجرا شود. به آنها گفتم چطور زمانی که بخشدار بودم و به روستاهای محروم رسیدگی می‌کردم، زن بودنم مسئله نبود. خوشبختانه اکنون فضای شهرستان خیلی آرام شده است و همه از انتخاب من استقبال کردند. این بحث‌ها طبیعی بود. ما باید با عملکرد خودمان نشان دهیم که مدیریت زنان کم از مردان ندارد.

انتخاب فرماندار بومی چه تاثیری بر فضای همدلی شهرستان دارد؟
فرماندار قبلی بندر ترکمن هم بومی بود. از زمان اصلاحات از اقوام در بحث مدیریت استان استفاده می‌شد.یکی از عواملی که باعث گسترش وحدت در استان گلستان شده است این نگاه بود. با انتخاب یک خانم برای فرمانداری از سوی استاندار و موافقت وزیر کشور، اعتماد به دولت در بین مردم گلستان و ترکمن بیشتر شده است.

در این مدت کوتاه در فرمانداری بندر ترکمن به خانمی پست دادید؟
مدت زیادی از فرمانداری‌ام در بندرترکمن نمی‌گذرد اما از خانمی که عضو شورای شهر و خانم دهیاری که به مردم خدمت می‌کند حمایت کردم. از آنجا که پست سازمانی‌ام کارشناس امور بانوان است در کارگروه مربوطه از حضور زنان در پست‌های مدیریت دفاع کردم.

بندر ترکمن منطقه مرزی است، آیا انتصاب فرماندار زن برای شهرستان مرزی، انتخاب درستی است؟
شهرستان بندر ترکمن مشکلات یا شرایط ویژه مرزی ندارد که از عهده خانم‌ها بر نیاید. از این لحاظ ، انتقادی نشنیدم. نیروی انتظامی به‌خوبی از عهده برقراری امنیت مرزهای آبی این شهرستان بر آمده است.

مهم‌ترین مشکل شهرستان بندر ترکمن چیست که می‌خواهید در دوران فرمانداری خود به آن سر و سامانی بدهید؟
در بندر ترکمن هم مانند همه مناطق کشور با مشکلات اقتصادی مردم و منطقه روبه رو هستیم که تلاش داریم آن را بر طرف کنیم. همچنین سعی دارم اشتغالزایی پایدار در بندرترکمن فراهم کنم. برگزاری کارگاه‌های کار آفرینی برای بانوان از جمله برنامه‌های دوران فرمانداری‌ام خواهد بود.

توجه به آقایان را که فراموش نمی‌کنید؟
به آقایان هم در کنار بانوان توجه خواهیم کرد.

کدام یک از سیاستمداران کشور الگوی مدیریتی شما هستند؟
مدیریت خانم‌های موفق کشور را الگو قرار می‌دهم. در سطح استان گلستان خانم کریمی معاون مالی استانداری گلستان الگوی من است. در سطح کشوری، رئیس‌جمهور را الگوی خود می‌دانم. بسیاری از رفتارها، مصوبات روحانی را می‌پسندم و علاقه‌مندم مدیریتی شبیه او در فرمانداری پیاده کنم.(قانون)

*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

آزیتا لاچینی: بیوه شدن در 14 سالگی سخت بود

جام جم سرا:
از اینکه زنگ در خانه ام را یک خبرنگار زد تعجب کردم، این روزها دیگر کسی سراغی از من نمی گیرد. حال و روز خوبی ندارم. نه می توانم بنشینم نه راه بروم اما خاطره هایم را دوست دارم. حافظه ام در زنده نگه داشتن خاطرات خوب است. حالا که قرار شده درباره امروز و دیروزم حرف بزنیم بهتر است داستان زندگی ام را از 11 سالگی آغاز کنم؛ آخر این سنی بود که در آن ازدواج کردم.

64 سال پیش


11 ساله بودم که ازدواج کردم، 64 سال پیش. خیلی زود هم بچه دار شدم یعنی 13 ساله بودم که فرزند اولم متولد شد. فکر می کنم سال 1320 بود. دخترم هم در 14 سالگی ازدواج کرد. چهار نوه برای من آورده و خودش پنج نوه دارد (می خندد) من نوه 44 ساله و نتیجه 23 ساله دارم.

بعد از دختر اول، صاحب فرزند پسری به نام حبیب شدم. یک روز دیدم حال و اوضاع خوبی ندارد، نه دکتری در نزدیکیمان بود و نه بیمارستان های امروزی بود. تا بیایم به خودم بجنبم حبیب را از دست دادم. دو سالش بود. باورم نمی شد به این زودی پسرم را از دست بدهم اما خب خدا خودش زندگی حبیب را به من هدیه داده بود و خودش حبیب را گرفت. هنوز داغ حبیب از یاد و دلم نرفته بود که همسرم هم در 27 سالگی فوت کرد. 14 ساله بودم که بیوه شدم؛ آن هم با یک فرزند.


پس از فوت شوهرم، مسئولیت زندگی و تربیت دخترم روی دوش من افتاد. زنی 14 ساله. نمی دانید بیوه شدن در 14 سالگی چقدر می تواند سخت و دردناک باشد. خجالت می کشیدم مادر و پدرم اشک هایم را ببینند، به همین خاطر شب ها هق هق می زدم زیر گریه، آن روزها بار سختی روی دوشم بود.

نام همسرم را روی خودم گذاشتم


سال 1334 بود که با آقای لاچینی در موسسه زبان آشنا شدم. من شاگرد بودم و ایشان استاد. ازدواج با استاد زبان، پنج فرزند دیگر هدیه ام کرد. جالب است بدانید آقای لاچینی بود که مرا وارد حیطه بازیگری کرد. فامیلی اصلی من نیکنام بود ولی ترجیح دادم همه لاچینی صدایم بزنند. چهار پسر و یک دختر از آقای لاچینی برایم به یادگار ماندند. اولین فرزندم در ازدواج دومم پسری به نام محمد علی است که در 19 سالگی ازدواج کرد و یک دختر به نام سارا دارد که در دانشگاه سوربن فرانسه درس می خواند.

4 سال بی رحم


اما پسرم محمد علی بر سر تزریق یک آمپول انسولین به کما رفت، هنوز هم آن شب را که این اتفاق رخ داد خوب یادم است. ساعت نه شب بود که به خانه رسیدیم، دیدم کاری از دستمان برنمی آید. در وضعیت بدی قرار داشت، محمد علی چهار سال در کما ماند. خانه ای روبروی بیمارستانش برای زندگی گرفتم. روبروی بیمارستان جم. تمام وسایل بهداشتی و بیمارستانی را خریدم و خانه را ایزوله کردم تا دکترها اذیت نشوند و به راحتی بتوانند به او برسند.

ریه اش هم مشکل داشت و گهگاه تنگی نفسش بیشتر اذیتش می کرد. امانتی خدا بود. باید برایش کم نمی گذاشتم. پس از چهار سال کمای کمرشکن و چهارسال تلاش برای تک تک نفس هایش، از دستش دادم. هر کاری که از دستم برآمد برایش کردم، زنده نماند اما من هیچ وقت از رحمت خدا ناامید نشدم.

سنگینی بیماری محمدعلی و چهار سال انتظار برای بهبود و بالاخره مرگش فشار عصبی زیادی به من وارد کرد. به خاطر همین فشار عصبی، بدنم دچار مشکل شد اما باز هم خدا را شکر می کنم. قبل از مصاحبه با شما داشتم به این فکر می کردم که قرار است برای یک مصاحبه باز خاطرات گذشته ام تکرار شود، خاطراتی که برخی از آنها تلخ هستند.

گفتند سرطان داری


پسر دیگرم محمدرضا متولد سال 1337 بود. 20 ساله بودم که او را به دنیا آوردم. او هم در 27 سالگی یعنی وقتی من 47 ساله شده بودم مرا ترک کرد. در سال 65 او را از دست دادم. دکترم گفته بود که سرطان دارم. پسرم اصرار کرد که برای معالجه به فرانسه سفر کنم. به فرانسه رفتم و به همراه عروسم از آنجا به آلمان رفتیم تا برادر او به معالجه ام بپردازد.

پس از اینکه پزشکان معاینه ام کردند گفتند چیزی نیست و سرطان را تکذیب کردند. شاید این قضیه سرطان هم حکمتی بود تا خبر فوت پسرم را در غربت بشنوم. محمدرضا در ایتالیا مهندسی برق خوانده بود و در رفسنجان سر یک پروژه برقی بود و کار می کرد، حتی به فکرم هم نمی رسید که وقتی برگشتم جسد فرزندم را در سردخانه بیمارستان ببینم.

به یاد دارم 50 روز به دیوار تکیه زدم و گریه کردم. نه خواب داشتم و نه خوراک. محمد مهدی پسر دیگرم است که در سال 42 به دنیا آمد. حدود 30 سال است که در آلمان زندگی می کند و حالا بیشتر از 50 سال دارد، فرزند چهارمم مریم پس از محمدمهدی به دنیا آمد و فرزند پنجمم محمود متولد سال 56 است که شهریور ماه پارسال ازدواج کرد و رفت سر خانه و زندگی اش و از آن موقع است که تنها زندگی می کنم. خدا را شکر همه بچه هایم بهترین بچه های دنیا هستند و هیچ وقت تنهایم نمی گذارند.

زنی که در خانه ام را کوبید


«نمی شود نشست و گفت که خسته ام، چرا از بین این همه آدم من و ... من بارها سختی دیده ام اما هیچ وقت اینها را نگفته ام. در همان روزهایی که داغدار بودم سعی کردم دوباره به زندگی ام برگردم. دعا می کردم. امید داشتم به رحمت خدا. می دانید خدا هیچ کارش بدون حکمت نیست. خودش کمکم کرد تا پس از مرگ فرزند دو ساله و همسرم، مرگ دو جوان دیگر و همسر دومم باز هم روی پایم بایستم. همه را تقدیر دانستم و فقط برای آرامش روحشان دست به دعا بلند کردم. درکش سخت است. راستش را بخواهید از کسی انتظار ندارم درکم کند چون اصلا دوست ندارم کسی چون من داغ فرزند ببیند. برای خودم از خدایم آرامش خواستم.

یک روز من در خانه نبودم، زمانی که به خانه برگشتم همسایه ها گفتند که خانمی با مشت به در خانه ام می کوبید و با صدای بلند می گفت چه کردی که مرگ جوان هایت دیوانه ات نکرد؟ پس از اینکه همسایه ها قضیه را برایم تعریف کردند رفتم و اسم و آدرسش را پرسیدم. خانه اش را پیدا کردم. نشستم و حقیقت را برایش گفتم، دلداری اش دادم. آنقدر با او صحبت کردم و با هم راز و نیاز کردیم که وقتی چهلم پسرش رسید آرام بود. خودم هم آرام تر شده بودم.

به او گفتم من برای همسرانم هر کاری که از دستم برمی آمد کردم و برای فرزندانم در تربیت چیزی کم نگذاشتم اما خدا هدیه ای داده بود و خودش هم گرفت. من باید مادری می کردم. من باید امانتداری می کردم. مسئولیت گردنم بود. باید برایشان کم نمی گذاشتم. خدا را شکر پیش وجدانم ناراحت نیستم. خدا هر کس را به گونه ای می سنجد. شاید مرگ عزیزانم هم آزمایشی بود که من باید پس می دادم.

مادر بودن رسم و رسوم دارد


گاهی مادرم را به یاد می آورم. آنقدر با مادرم صمیمی بودم که شاید کسی باورش نشود. زمانی که شنید می خواهم در فیلم بازی کنم گفت که پدرت نباید بفهمد و خودش هم ارتباطش را با من قطع کرد تا اینکه از مرجعی شنید که بازیگری حرام نیست. همان روز بود که به خانه ام آمد و از من عذرخواهی کرد.

کمی ناخوش احوال بود. در اکثر اوقات خانه فرزندان دیگرش هم سر می زد اما به محض اینکه حالش بد می شد یا دلتنگ می شد، به من زنگ می زد و من می رفتم دنبالش. بارها و بارها دکترها از او قطع امید کردند ولی من با سماجت فراوان می گفتم من پرستارش می شوم. گاهی داد می زد، گریه می کرد و من به او می گفتم من پرستارت هستم. دکترش می گفت تو می دانی که روزهای آخر عمر مادرت است و باز با امید هر نیم ساعت به او نوشیدنی می دهی تا ویتامین بدنش کم نشود؟

یکی از همین روزها مادرم خانه برادرم بود، به بیمارستان رفته بودند تا اکسیژن خونش را چک کنند. به من خبر دادند که حالش نامساعد است. سر کار بودم، ناخواسته مجبور شدم فردا صبح خودم را به مادر برسانم، دعایم می کرد و می گفت خدا پسرت را بیامرزد. خدا سالم نگهت دارد. شاید دعاهای اوست که امروز من با آرامش زنده ام.

مادرم را در سن 83 سالگی از دست دادم. می دانید مادر بودن رسم و رسوم دارد، سختی دارد، باید امتحان پس بدهی، به همین راحتی نیست که بروی و ازدواج کنی و فرزنددار شوی.

امروز که یاد گذشته ها می افتم یادم می آید وقتی مادرم تحت مراقبت های ویژه بود و پسرم محمد علی و دخترش سارا برای دیدن او آمده بودند، پسر و نوه ام را به نام کوچک صدا زد و بعد به کما رفت. در ICU بالای سرش بودم. برادرم با لحنی پر از غم گفت: «خواهر، نفت چراغ دیگر تمام شد.» اما من باز امید داشتم که بماند، بماند تا خوبی هایش را جبران کنم. احترام مادرم را خیلی داشتم و عاشقانه از او پرستاری می کردم. با اطمینان می گویم دعای خیر اوست که امروز پشتیبان من است.

فیلمنامه هایی که بازی نمی کنم


سال هاست که سر کار نمی روم. هر چند وقت یک بار فیلمنامه ای برایم می فرستند و می خوانم و می بینم فیلمنامه را دوست ندارم و جواب منفی می دهم. راستش را بخواهید زیاد نمی توانم سر صحنه بمانم. انرژی قدیم را ندارم اما دوبله را دوست دارم. گهگاه برای دوبله دعوت می شوم. دوبله کردن در کنار همکارانم در این عرصه انرژی ام را زیاد می کند، روحیه می گیرم.

خاطره ای از مردم


در بیشتر اوقات کسانی که من را می بینند، می شناسند و احوالم را می پرسند. این موضوع روحیه ام را بالا می برد. یک بار به یاد دارم که به زیارت امام رضا (ع) رفتم که یکی از خدمه مرا شناخت. مرا برد نزدیک ضریح تا نماز بخوانم، نمی دانید، انگار دنیا را به من دادند.

در آن زمان که جوان بودم بیشتر مردم مرا می شناختند اما اینکه هنوز هم مرا به خاطر دارند خیلی خوشحالم می کند. یک روز یک جوان 17 ساله نزدیکم آمد و حالم را پرسید. باورم نمی شد که او فیلم های من را دیده باشد اما مو به مو کارنامه کاری ام را از بر بود.

با نمک ترین اتفاق


درست نمی دانم چه تاریخی بود اما سر کار «آ با کلاه و آ بی کلاه» بودم که اتفاق جالبی برایم افتاد. سر این کار جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان، مرحوم فنی زاده و ... نیز حضور داشتند. من باید یک مسیری را در تاریکی می دویدم و می گفتم «سیاهپوشان آمدند»، دویدم اما ناگهان از پله ها خوردم زمین.

آن روزها 7 ماهه دخترم مریم را باردار بودم، بازی که تمام شد به پشت صحنه آمدم که ناگهان دو پرستار من را گرفتند و روی برانکارد گذاشتند. قضیه را پرسیدم، گفتند ممکن است بچه ات سقط شده باشد، کفشم را درآوردم و گفتم من چیزیم نیست، پایم بریده است و خون می آید. به آمبولانس بگویید برود. بعدها تعریف کردند که ماجرا از این قرار بود که آقای نصیریان زمین خوردن من را دیده بود و ترسیده بود، به همین خاطر به عوامل گفته بود آمبولانس خبر کنند.

چه خبر از این روزها؟


هر چند این روزها بیماری وجودم را گرفته اما باز هم می خندم و دنبال دلخوشی می گردم تا خدا را شکر کنم و شاد باشم. دوست دارم به خودم اعتماد به نفس بدهم. من زنی قوی بوده ام و هستم، پس نباید مقابل فراز و نشیب های زندگی کم بیاورم.

صددرصد هر کسی در زندگی اش مشکلات زیادی دارد اما این روزها مشکل من بیمه و مسائلی است که برایم هزینه سرسام آوری دارد. سال ها تجربه بازی در سریال ها و فیلم ها را دارم اما با این همه از طرف سازمان ارشاد تحت بیمه ای هستم که اصلا کمکی به هیچ بیماری نمی کند و هیچ به درد من نمی خورد و همه ویزیت ها و داروهایم را آزاد حساب می کنم.

برای درمان بیماری هایم مجبور شده ام به چند بانک بدهکار شوم و وام بگیرم. فقط از خدا می خواهم کمکم کند که بدهکار از دنیا نرم، زندگی همین است دیگر...(همشهری سرنخ)

Share


ادامه مطلب ...

آزیتا لاچینی: بیوه شدن در 14 سالگی سخت بود

جام جم سرا:
از اینکه زنگ در خانه ام را یک خبرنگار زد تعجب کردم، این روزها دیگر کسی سراغی از من نمی گیرد. حال و روز خوبی ندارم. نه می توانم بنشینم نه راه بروم اما خاطره هایم را دوست دارم. حافظه ام در زنده نگه داشتن خاطرات خوب است. حالا که قرار شده درباره امروز و دیروزم حرف بزنیم بهتر است داستان زندگی ام را از 11 سالگی آغاز کنم؛ آخر این سنی بود که در آن ازدواج کردم.

64 سال پیش


11 ساله بودم که ازدواج کردم، 64 سال پیش. خیلی زود هم بچه دار شدم یعنی 13 ساله بودم که فرزند اولم متولد شد. فکر می کنم سال 1320 بود. دخترم هم در 14 سالگی ازدواج کرد. چهار نوه برای من آورده و خودش پنج نوه دارد (می خندد) من نوه 44 ساله و نتیجه 23 ساله دارم.

بعد از دختر اول، صاحب فرزند پسری به نام حبیب شدم. یک روز دیدم حال و اوضاع خوبی ندارد، نه دکتری در نزدیکیمان بود و نه بیمارستان های امروزی بود. تا بیایم به خودم بجنبم حبیب را از دست دادم. دو سالش بود. باورم نمی شد به این زودی پسرم را از دست بدهم اما خب خدا خودش زندگی حبیب را به من هدیه داده بود و خودش حبیب را گرفت. هنوز داغ حبیب از یاد و دلم نرفته بود که همسرم هم در 27 سالگی فوت کرد. 14 ساله بودم که بیوه شدم؛ آن هم با یک فرزند.


پس از فوت شوهرم، مسئولیت زندگی و تربیت دخترم روی دوش من افتاد. زنی 14 ساله. نمی دانید بیوه شدن در 14 سالگی چقدر می تواند سخت و دردناک باشد. خجالت می کشیدم مادر و پدرم اشک هایم را ببینند، به همین خاطر شب ها هق هق می زدم زیر گریه، آن روزها بار سختی روی دوشم بود.

نام همسرم را روی خودم گذاشتم


سال 1334 بود که با آقای لاچینی در موسسه زبان آشنا شدم. من شاگرد بودم و ایشان استاد. ازدواج با استاد زبان، پنج فرزند دیگر هدیه ام کرد. جالب است بدانید آقای لاچینی بود که مرا وارد حیطه بازیگری کرد. فامیلی اصلی من نیکنام بود ولی ترجیح دادم همه لاچینی صدایم بزنند. چهار پسر و یک دختر از آقای لاچینی برایم به یادگار ماندند. اولین فرزندم در ازدواج دومم پسری به نام محمد علی است که در 19 سالگی ازدواج کرد و یک دختر به نام سارا دارد که در دانشگاه سوربن فرانسه درس می خواند.

4 سال بی رحم


اما پسرم محمد علی بر سر تزریق یک آمپول انسولین به کما رفت، هنوز هم آن شب را که این اتفاق رخ داد خوب یادم است. ساعت نه شب بود که به خانه رسیدیم، دیدم کاری از دستمان برنمی آید. در وضعیت بدی قرار داشت، محمد علی چهار سال در کما ماند. خانه ای روبروی بیمارستانش برای زندگی گرفتم. روبروی بیمارستان جم. تمام وسایل بهداشتی و بیمارستانی را خریدم و خانه را ایزوله کردم تا دکترها اذیت نشوند و به راحتی بتوانند به او برسند.

ریه اش هم مشکل داشت و گهگاه تنگی نفسش بیشتر اذیتش می کرد. امانتی خدا بود. باید برایش کم نمی گذاشتم. پس از چهار سال کمای کمرشکن و چهارسال تلاش برای تک تک نفس هایش، از دستش دادم. هر کاری که از دستم برآمد برایش کردم، زنده نماند اما من هیچ وقت از رحمت خدا ناامید نشدم.

سنگینی بیماری محمدعلی و چهار سال انتظار برای بهبود و بالاخره مرگش فشار عصبی زیادی به من وارد کرد. به خاطر همین فشار عصبی، بدنم دچار مشکل شد اما باز هم خدا را شکر می کنم. قبل از مصاحبه با شما داشتم به این فکر می کردم که قرار است برای یک مصاحبه باز خاطرات گذشته ام تکرار شود، خاطراتی که برخی از آنها تلخ هستند.

گفتند سرطان داری


پسر دیگرم محمدرضا متولد سال 1337 بود. 20 ساله بودم که او را به دنیا آوردم. او هم در 27 سالگی یعنی وقتی من 47 ساله شده بودم مرا ترک کرد. در سال 65 او را از دست دادم. دکترم گفته بود که سرطان دارم. پسرم اصرار کرد که برای معالجه به فرانسه سفر کنم. به فرانسه رفتم و به همراه عروسم از آنجا به آلمان رفتیم تا برادر او به معالجه ام بپردازد.

پس از اینکه پزشکان معاینه ام کردند گفتند چیزی نیست و سرطان را تکذیب کردند. شاید این قضیه سرطان هم حکمتی بود تا خبر فوت پسرم را در غربت بشنوم. محمدرضا در ایتالیا مهندسی برق خوانده بود و در رفسنجان سر یک پروژه برقی بود و کار می کرد، حتی به فکرم هم نمی رسید که وقتی برگشتم جسد فرزندم را در سردخانه بیمارستان ببینم.

به یاد دارم 50 روز به دیوار تکیه زدم و گریه کردم. نه خواب داشتم و نه خوراک. محمد مهدی پسر دیگرم است که در سال 42 به دنیا آمد. حدود 30 سال است که در آلمان زندگی می کند و حالا بیشتر از 50 سال دارد، فرزند چهارمم مریم پس از محمدمهدی به دنیا آمد و فرزند پنجمم محمود متولد سال 56 است که شهریور ماه پارسال ازدواج کرد و رفت سر خانه و زندگی اش و از آن موقع است که تنها زندگی می کنم. خدا را شکر همه بچه هایم بهترین بچه های دنیا هستند و هیچ وقت تنهایم نمی گذارند.

زنی که در خانه ام را کوبید


«نمی شود نشست و گفت که خسته ام، چرا از بین این همه آدم من و ... من بارها سختی دیده ام اما هیچ وقت اینها را نگفته ام. در همان روزهایی که داغدار بودم سعی کردم دوباره به زندگی ام برگردم. دعا می کردم. امید داشتم به رحمت خدا. می دانید خدا هیچ کارش بدون حکمت نیست. خودش کمکم کرد تا پس از مرگ فرزند دو ساله و همسرم، مرگ دو جوان دیگر و همسر دومم باز هم روی پایم بایستم. همه را تقدیر دانستم و فقط برای آرامش روحشان دست به دعا بلند کردم. درکش سخت است. راستش را بخواهید از کسی انتظار ندارم درکم کند چون اصلا دوست ندارم کسی چون من داغ فرزند ببیند. برای خودم از خدایم آرامش خواستم.

یک روز من در خانه نبودم، زمانی که به خانه برگشتم همسایه ها گفتند که خانمی با مشت به در خانه ام می کوبید و با صدای بلند می گفت چه کردی که مرگ جوان هایت دیوانه ات نکرد؟ پس از اینکه همسایه ها قضیه را برایم تعریف کردند رفتم و اسم و آدرسش را پرسیدم. خانه اش را پیدا کردم. نشستم و حقیقت را برایش گفتم، دلداری اش دادم. آنقدر با او صحبت کردم و با هم راز و نیاز کردیم که وقتی چهلم پسرش رسید آرام بود. خودم هم آرام تر شده بودم.

به او گفتم من برای همسرانم هر کاری که از دستم برمی آمد کردم و برای فرزندانم در تربیت چیزی کم نگذاشتم اما خدا هدیه ای داده بود و خودش هم گرفت. من باید مادری می کردم. من باید امانتداری می کردم. مسئولیت گردنم بود. باید برایشان کم نمی گذاشتم. خدا را شکر پیش وجدانم ناراحت نیستم. خدا هر کس را به گونه ای می سنجد. شاید مرگ عزیزانم هم آزمایشی بود که من باید پس می دادم.

مادر بودن رسم و رسوم دارد


گاهی مادرم را به یاد می آورم. آنقدر با مادرم صمیمی بودم که شاید کسی باورش نشود. زمانی که شنید می خواهم در فیلم بازی کنم گفت که پدرت نباید بفهمد و خودش هم ارتباطش را با من قطع کرد تا اینکه از مرجعی شنید که بازیگری حرام نیست. همان روز بود که به خانه ام آمد و از من عذرخواهی کرد.

کمی ناخوش احوال بود. در اکثر اوقات خانه فرزندان دیگرش هم سر می زد اما به محض اینکه حالش بد می شد یا دلتنگ می شد، به من زنگ می زد و من می رفتم دنبالش. بارها و بارها دکترها از او قطع امید کردند ولی من با سماجت فراوان می گفتم من پرستارش می شوم. گاهی داد می زد، گریه می کرد و من به او می گفتم من پرستارت هستم. دکترش می گفت تو می دانی که روزهای آخر عمر مادرت است و باز با امید هر نیم ساعت به او نوشیدنی می دهی تا ویتامین بدنش کم نشود؟

یکی از همین روزها مادرم خانه برادرم بود، به بیمارستان رفته بودند تا اکسیژن خونش را چک کنند. به من خبر دادند که حالش نامساعد است. سر کار بودم، ناخواسته مجبور شدم فردا صبح خودم را به مادر برسانم، دعایم می کرد و می گفت خدا پسرت را بیامرزد. خدا سالم نگهت دارد. شاید دعاهای اوست که امروز من با آرامش زنده ام.

مادرم را در سن 83 سالگی از دست دادم. می دانید مادر بودن رسم و رسوم دارد، سختی دارد، باید امتحان پس بدهی، به همین راحتی نیست که بروی و ازدواج کنی و فرزنددار شوی.

امروز که یاد گذشته ها می افتم یادم می آید وقتی مادرم تحت مراقبت های ویژه بود و پسرم محمد علی و دخترش سارا برای دیدن او آمده بودند، پسر و نوه ام را به نام کوچک صدا زد و بعد به کما رفت. در ICU بالای سرش بودم. برادرم با لحنی پر از غم گفت: «خواهر، نفت چراغ دیگر تمام شد.» اما من باز امید داشتم که بماند، بماند تا خوبی هایش را جبران کنم. احترام مادرم را خیلی داشتم و عاشقانه از او پرستاری می کردم. با اطمینان می گویم دعای خیر اوست که امروز پشتیبان من است.

فیلمنامه هایی که بازی نمی کنم


سال هاست که سر کار نمی روم. هر چند وقت یک بار فیلمنامه ای برایم می فرستند و می خوانم و می بینم فیلمنامه را دوست ندارم و جواب منفی می دهم. راستش را بخواهید زیاد نمی توانم سر صحنه بمانم. انرژی قدیم را ندارم اما دوبله را دوست دارم. گهگاه برای دوبله دعوت می شوم. دوبله کردن در کنار همکارانم در این عرصه انرژی ام را زیاد می کند، روحیه می گیرم.

خاطره ای از مردم


در بیشتر اوقات کسانی که من را می بینند، می شناسند و احوالم را می پرسند. این موضوع روحیه ام را بالا می برد. یک بار به یاد دارم که به زیارت امام رضا (ع) رفتم که یکی از خدمه مرا شناخت. مرا برد نزدیک ضریح تا نماز بخوانم، نمی دانید، انگار دنیا را به من دادند.

در آن زمان که جوان بودم بیشتر مردم مرا می شناختند اما اینکه هنوز هم مرا به خاطر دارند خیلی خوشحالم می کند. یک روز یک جوان 17 ساله نزدیکم آمد و حالم را پرسید. باورم نمی شد که او فیلم های من را دیده باشد اما مو به مو کارنامه کاری ام را از بر بود.

با نمک ترین اتفاق


درست نمی دانم چه تاریخی بود اما سر کار «آ با کلاه و آ بی کلاه» بودم که اتفاق جالبی برایم افتاد. سر این کار جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان، مرحوم فنی زاده و ... نیز حضور داشتند. من باید یک مسیری را در تاریکی می دویدم و می گفتم «سیاهپوشان آمدند»، دویدم اما ناگهان از پله ها خوردم زمین.

آن روزها 7 ماهه دخترم مریم را باردار بودم، بازی که تمام شد به پشت صحنه آمدم که ناگهان دو پرستار من را گرفتند و روی برانکارد گذاشتند. قضیه را پرسیدم، گفتند ممکن است بچه ات سقط شده باشد، کفشم را درآوردم و گفتم من چیزیم نیست، پایم بریده است و خون می آید. به آمبولانس بگویید برود. بعدها تعریف کردند که ماجرا از این قرار بود که آقای نصیریان زمین خوردن من را دیده بود و ترسیده بود، به همین خاطر به عوامل گفته بود آمبولانس خبر کنند.

چه خبر از این روزها؟


هر چند این روزها بیماری وجودم را گرفته اما باز هم می خندم و دنبال دلخوشی می گردم تا خدا را شکر کنم و شاد باشم. دوست دارم به خودم اعتماد به نفس بدهم. من زنی قوی بوده ام و هستم، پس نباید مقابل فراز و نشیب های زندگی کم بیاورم.

صددرصد هر کسی در زندگی اش مشکلات زیادی دارد اما این روزها مشکل من بیمه و مسائلی است که برایم هزینه سرسام آوری دارد. سال ها تجربه بازی در سریال ها و فیلم ها را دارم اما با این همه از طرف سازمان ارشاد تحت بیمه ای هستم که اصلا کمکی به هیچ بیماری نمی کند و هیچ به درد من نمی خورد و همه ویزیت ها و داروهایم را آزاد حساب می کنم.

برای درمان بیماری هایم مجبور شده ام به چند بانک بدهکار شوم و وام بگیرم. فقط از خدا می خواهم کمکم کند که بدهکار از دنیا نرم، زندگی همین است دیگر...(همشهری سرنخ)

Share


ادامه مطلب ...

شهلا ریاحی: همه زندگی‌ام خانه و همسرم بود

جام جم سرا: عاشق شیرینی و شکلات است و کیف میکردم وقتی با لذت نگاه میانداخت و تشکر میکرد. از این همه قصور در ندیدنش احساس عذاب وجدان داشتم به خصوص زمانی که یادم آمد به خاطر چشمش کمی مریض احوال شده بود. شنبه 17 خردادماه به پسرش زنگ زدم و او مثل همیشه با روی باز از من استقبال کرد و به خانه بانو شهلا ریاحی یکی از بازیگران زن باسابقه سینما و تئاتر ایران رفتم.

ظاهرا قبراق و سرحال بود و این جای خوشحالی داشت، اما دلم گرفت وقتی هیچ از من یادش نبود. 3،4 ساعتی را باهم بودیم. سریال دیدیم و چقدر از دست این پسر عاشق پیشه هندی حرص خوردیم و خندیدیم. پرستارش در پذیرایی سنگ تمام گذاشت.

خوشحال بود میگفت: در این چندماه اجازه ندادند کسی به دیدن خانم شهلا بیاید. خودشان هم چون کسی را به خاطر نمیآورند کمی فضای مهمانی و دیدار سرد میشود. اما تا دلتان بخواهد از قدیم یادش است. پرستارش برایم تعریف کرد که چند روز پیش نوه مرحوم فردین به خانه شان آمده و خوش و بشی باهم کرده اند. انگار هرچه او اصرار داشت بگوید فردین همه فیلمهایش را دوست نداشت، خانم شهلا زیر بار نرفته و منکر میشد. تا جایی که گفت: «زمان پدربزرگت تو بودی یا من؟!»

کم کم اهمیت اینکه مرا یادش نمیآید در تعریف از خاطرات قدیمش گم شد. هیچ چیز اندازه گفتن از مرحوم اسماعیل ریاحی خوشحالش نمیکرد. اینکه تمام سال را تهران میماندند به عشق سفرهای شمال در تابستان. برایم تعریف کرد چطور او دستش را گرفت و به دنیای سینما برد و نامش که قدرت الزمان بود بعد از ازدواج به خواست همسرش شهلا شد. تنها دوست سینمایی اش خانم نادره خیرآبادی بود و با رفتن او و همسرش سینما دیگر لطفی نداشت. وقتی برایش گفتم که این روزها بازیگران خارجی را برای کار دعوت میکنند، چندان خوشش نیامد و ناراحت شد. گفت مگر بازیگران ما کم استعداد دارند؟ از احوال پیشکسوتان و دوستان سابق عزت ا... انتظامی، محمدعلی کشاورز، آزیتا لاچینی و ... برایش گفتم. انگار تازه سر درد دلش باز شده بود که گفت: «ما خیلی وقت است که اینجا کاری نداریم. حتی دلم برای کارم تنگ نشده. همان وقتها بازی ام که تمام میشد همه زندگی ام خانه و همسرم بود» و شروع کرد به خواند این شعر:

زندگی گفت که آخر چه بود حاصل من؟ / عشق فرمود ببین تاکه چه گوید دل من
عقل نالید کجا حل شود این مشکل من؟ / مرگ خندید که در منزل من، منزل من

خانه اش پر است از عکس و قاب و تابلوهایی که خاطرات بسیاری را در خود پنهان کرده اند. رازهایی بزرگ از سینما و تئاتر ایران. به خوبی یادش هست که هر کدام از عکسهای جوانی را کجا گرفته، اما نوه و نتیجه هایش را نمیشناسد. خیلی کم از خانه بیرون میرود و تفریحش حل جدول و تماشای تلویزیون است.

همیشه این بیت را سر زبان داشت که «ما نمانیم و عکس ما ماند/ کار دنیا همیشه بر عکس است».

به عکس های کودکی اش که زیر شیشه میز پذیرایی گذاشته شده نگاه میکردم که پرستارش گفت: «تمام زندگی اش همین عکسهاست. این بیماری فراموشی که باعث میشود حافظه کوتاه مدت ضعیف شود برایشان بد نیست، اگر قرار بود همه چیز یادشان بماند دنیا برایش تنگ میشد. فرزند ایشان سایتی طراحی کرده که همه اطلاعات و عکسهای خانم شهلا در آن درج شده و من خوشحالم دوستداران میتوانند در آن سایت اطلاعات درست را ببینند.»

نیم ساعت آخر بودنمان به عکس و ژست گرفتن و خندیدن و خنداندن گذشت. به این فکر کردم که وقتی من پایم را از این در بیرون بگذارم دیگر مرا یادش نمیماند، اما من همیشه یادم می ماند که این روز و این ساعت را کجا بودم.

شهلا ریاحی متولد سال 1305 است، او سابقه حضور در تئاتر را دارد و در فیلمهای سینمایی «دعوت به شام»، «بادامهای تلخ»، «سلام به انتظار»، «تحفه هند» و... مقابل دوربین رفته. وی در مجموعه های «در خانه»، «همسران»، «این خانه دور است»، «چراغ خانه» و ... بازی کرده است.(سوره سینما)

Share


ادامه مطلب ...