مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بازبینی کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها مطابق ساحت‌های علومارائه طرح نیازمحور

[ad_1]

حجت‌الاسلام والمسلمین داوود رنجبران در مراسم افتتاحیه کارگاه‌های آموزشی استادان گروه‌های معارف اسلامی دانشگاه‌های استان که امروز، چهارشنبه ۲۴ آذرماه در دانشکده بهداشت این دانشگاه برگزار شد، با اشاره به پیروزی‌های اخیر حاصل‌شده در سوریه، اظهار کرد: این اتفاقات به مدد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران بوده و این قدرت است که امروز در سطح منطقه حرف می‌زند.

وی افزود: فکر و ایده امام (ره) امروز نه‌تنها در سوریه که در یمن، بحرین و هر جا که آزادی وجود دارد، راه یافته است؛ این اسلام ناب است که حضور جدی دارد.

فعالیت حدود 9 هزار هیأت‌علمی گروه معارف در کشور

رنجبران با طرح این سؤال که این قدرت نرم که ما را در برابر بزرگ‌ترین قدرت‌های استکبار جهانی قرار داده، کجا تولید می‌شود و منبع آن کدام است، گفت: منبع قدرت ما اسلام، قرآن، اهل‌بیت (ع)، هیأت‌ها و مساجد هستند. یکی از اصولی‌ترین شکل تولید این قدرت در کنار مساجد و روحانیت در دانشگاه‌ها، گروه‌های معارف اسلامی هستند که می‌توانند منبعی برای تولید قدرت نرم جمهوری اسلامی باشند و از قِبَل تربیتی که در این حوزه انجام می‌شود، برکات زیادی برای اسلام به دست می‌آید؛ این سنگر مهمی است.

وی گفت: اگر می‌خواهیم تحولی در ارتباط با دروس معارف اسلامی رخ دهد - که مطالبه جدی است - ما نیز به‌عنوان متولیان کار در گروه معارف مطالباتی داریم. مطالبات اول ما در حوزه استادان است. در کل کشور برای ارائه دروس معارف بین هفت تا 9 ‌هزار نفر استاد داریم. جا دارد از بخش آموزشی کشور سؤال کنیم که از این تعداد در کشور چند نفر عضو هیأت‌علمی رسمی دانشگاه‌ شده‌اند، متأسفانه در این زمینه پشتیبانی نشدیم. از این تعداد حدود ۱۲۰۰ نفر عضو هیأت‌علمی هستند.

در کل استان خوزستان ۵۸ عضو هیأت‌علمی در گروه معارف داریم

معاون آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور ادامه داد: اگر به دنبال تحول هستیم، باید ساختارهای خود را سامان دهیم. در کل استان خوزستان، ۵۸ عضو هیأت‌علمی در گروه معارف داریم که با توجه به نیاز استان بسیار محدود است.

رنجبران با بیان اینکه استاد گروه معارف سازندگی مخاطب و تربیت دانشجو را رسالت خود می‌داند، گفت: ما در کنار مسائل آموزشی که باید دقیق انجام شود، یک گروه آموزشی صرف نیستیم و وظیفه تربیت جوان و دانشجو را بر عهده داریم.

ارائه  ۱۲۰هزار واحد دروس معارف اسلامی در دانشگاه‌های کشور

وی تصریح کرد: در کل دانشگاه‌های کشور ۱۲۰هزار واحد دروس معارف اسلامی ارائه داده‌ایم که فرصت زیادی است و باید آن را مغتنم بشماریم. باید از شیوه‌های جدید در آموزش استفاده کنیم و ادبیات مناسب و ویژه به کار ببریم و از این فرصت به نحو جدی استفاده کنیم.

صدور مجوز تدریس دروس معارف به استان‌ها واگذار می‌شود

معاون آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور با بیان اینکه طرح تمرکززدایی در صدور مجوز استادان معارف از سوی نهاد اجرا شده است، اعلام کرد: با اجرای این طرح صدور مجوز تدریس به استان‌ها واگذار خواهد شد.

رنجبران همچنین بر استفاده از ظرفیت آموزش مجازی برای ارائه دروس معارف اسلامی به شکل تکمیلی تأکید کرد و گفت: ما دروس معارف را مجازی ارائه نمی‌دهیم؛ اما بحث‌های تکمیلی به‌صورت مجازی قابل ارائه است که برای تنوع‌بخشی و پاسخ به نیازهای دانشجویان استفاده می‌شود.

اجرای طرح نیازمحور در ارائه دروس معارف اسلامی

وی همچنین به اجرای طرح نیازمحور در ارائه دروس معارف اشاره کرد و گفت: این طرح بیش از یک سال است که ابلاغ شده و بسیاری از استادان در حال اجرای آن هستند. موضوع این طرح آن است که استادان ضمن اینکه به سرفصل‌ها مقید باشند، مطالب درسی خود را مطابق نیاز مخاطب به او ارائه دهند.

معاون آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور گفت: کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها در حال بازبینی است. ما باید مطابق ساحت‌های علوم متن آموزشی داشته باشیم، چون نیاز دانشجوی رشته کشاورزی با دانشجوی پزشکی در این حوزه تفاوت دارد، از این رو کتاب آزمایشی برای رشته کشاورزی منتشر کردیم.

رنجبران گفت: برای پژوهش استادان برنامه مفصلی تدوین شده است و 10 مرکز توسعه پژوهش در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور راه‌اندازی کردیم که همه دانشگاه‌ها می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

بازبینی کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها مطابق ساحت‌های علومارائه طرح نیازمحور بازبینی کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها مطابق ساحت‌های علومارائه طرح نیازمحور


ادامه مطلب ...

شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی

[ad_1]
اسطوره از دیدگاه روانکاوی

اسطوره-از-دیدگاه-روانکاوی«در تاریخ روانکاوی، از همان آغاز، مفهومِ کشاکش میان نیروهای روانی در انسان، برانگیخته‌ی تنش یا تشویشی ادامه ...

رد پای ادیپ در بوف کور

رد-پای-ادیپ-در-بوف-کوربوف کور صادق هدایت از عقده‌ی ادیپی بی‌نصیب نمانده است. آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در نقد چنین نظری ادامه ...

عقیده‌ی ادیپی در ادب و هنر

عقیده‌ی-ادیپی-در-ادب-و-هنراگر عقده‌ی ادیپ، به اعتقاد بسیاری، جهانشمول است، پس طبیعتاً باید نشانش در بسیاری از آثار ادبی و هنری ادامه ...

عقده‌ی ادیپی و دریافت‌های گوناگون آن

عقده‌ی-ادیپی-و-دریافت‌های-گوناگون-آنعقده‌ی ادیپ، که بزرگترین کشفِ فروید و سنگ پایه‌ی روانکاوی محسوب است، در قاموس روانکاوی فرویدی، دلبستگی ادامه ...

مروری بر حقوق زن در ایران

مروری-بر-حقوق-زن-در-ایرانحقوق زن، مبحثی مهم با گستره‌ی وسیع شاملِ حقوق خصوصی و عمومی زنان است. حقوق زن در حوزه‌ی خصوصی ناظر به ادامه ...

مروری بر حقوق خانواده در کشورهای اسلامی

مروری-بر-حقوق-خانواده-در-کشورهای-اسلامیحقوق خانواده، شاخه‌ای از حقوق مدنی است که به مقررات و قواعد شکل‌گیری، تداوم و انحلال خانواده می‌پردازد. ادامه ...

مروری بر مالکیت فکری (حقوق معنوی)‌ در ایران

مروری-بر-مالکیت-فکری-(حقوق-معنوی)‌-در-ایرانحقوق مالکیت فکری (حقوق معنوی)، اصطلاحی حقوقی به معنای حقوق شناخته شده برای پدیدآورنده‌ی هرگونه اثر فکری ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همایش های دینی و مذهبی همایش ها ، کنفرانس ها و …چهارمین همایش گرامیداشت قیام ۲۹ بهمن مردم و مولفه های ماندگاری انقلاب اسلامی همایش های اجتماعی و اقتصادی همایش ها ، کنفرانس ها …همایش بین المللی افق های نوین در علوم تربیتی ، روانشناسی و آسیب های اجتماعی دی ماه سردار صفوی در برنامه دست‌خط امیدواریم …سردار صفوی در برنامه دست‌خط امیدواریم آمریکایی‌ها سر روس‌ها را در بحران سوریه اخبار امروز خبرگزاری فارس اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریثبت نام هزار زائر اربعینی گیلان در سایت سماح سازمان رسانه ای هنری اوج همکاری با میل پایگاه تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبرد پای جنگ نرم در سیمای خرافات نویسنده مریم آخوندیماهنامه پرتو امروزه یکی از شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی صفحه اصلیشاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی نمایندگان ایران در مسابقات شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف چکیده یکی از نعمتشاخصهعقلانیتاجتماعی های او شاخصه های عقلانیت اجتماعی در معارف شاخصه های عقلانیت اجتماعی در معارف شاخصه های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی شماره جدید فصلنامه فرهنگ رضوی منتشر شدمتن شده، شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در سیره «شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی راسخون یار همیشه همراه سبک زندگی شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی یکی از ارتباطات انسانی در فرهنگ رضوی معارف معارف شاخصه های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی سرچشمه‌های فکری رمز و تصویر در معارف موج نور شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی جوانان و هویت دینی و واژه‌ی خوف در قرآن اندیشهجدیدترین شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی گفت و گو با حمیدرضا برقعی درباره شعر موج نور فرزند آدمی در هفت سال اول ، آقا و سید پدر و مادر شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی موج نور شاخصه‌های عقلانیت اجتماعی در معارف رضوی جوانان و هویت دینی و


ادامه مطلب ...

آغاز پخش برنامه تلویزیونی«شمیم فهم قرآن» از شبکه قرآن و معارف

[ad_1]

 

برنامه تلویزیونی«شمیم فهم قرآن»

تبیان به نقل از برنامه تلویزیونی شمیم فهم قرآن از شبکه قرآن و معارف سیما با حضور کارشناسان قرآنی از جمله ابوالفضل بهرام پور، سید محسن میرباقری و مصطفی عباسی مقدم از  امروز شنبه ٢٤ مهرماه لغایت ٥ آبان ماه هر روز بعد ظهر  پخش خواهد شد.

برنامه شمیم فهم قرآن، با محوریت آموزش مفاهیم و تدبر  سوره مبارکه صف و با هدف توسعه و ترویج فهم قرآن در سطح عموم اقشار جامعه پخش خواهد شد.

گفتنی است، این برنامه به تهیه کنندگی ذوالفقاری و با همکاری و مشارکت شبکه قرآن و معارف سیما و معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ٢٤ مهرماه به روی آنتن می رود.

لازم به ذکر است نام‌نویسی در پانزدهمین دوره آزمون‌های سراسری قرآن و عترت برای موسسات قرآنی و عموم علاقمندان تا ٢٩مهرماه و برای کارکنان دولت تا ٨ آبان‌ماه ادامه دارد.


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

آغاز پخش برنامه تلویزیونیشمیم فهم قرآن از شبکه قرآن و معارف


ادامه مطلب ...

انتصاب مدیرعامل جدید موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا

[ad_1]

رئیس سازمان تبلیغات اسلامی طی حکمی آقای داود بهرامسری را به عنوان مدیرعامل موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا منسوب کردند. 

 

حکم انتصاب


جناب آقای داود بهرامسری

نظر به نقش موثر و تعیین کننده امر آموزش و پرورش در اصلاح و کیفیت بخشیدن به نظام جامع نیروی انسانی و با توجه به توانمندی و تعهد و تجارب ارزنده، جنابعالی را به‌عنوان «مدیرعامل موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا» منصوب می کنم.
بدیهی اســت مدیریت در این عرصه نیازمند الزامات و عنایات ویژه‌ای اســت که امیدوارم با درایت شما و همکاری همه معاونین و مدیران کل محترم ستادی و استانی امکان آن فراهم شود.
در اینجا لازم می‌دانم از تلاش‌های مجاهدانه، مخلصانه و مجدانه مرحوم محمدعلی فتحی یاد کنم که در دوران مسئولیت، با اعتقاد به امر تعلیم و تربیت مساعی خود را در ارتقاء کیفی و اعتقادی این مدارس مصروف کرد و یقیناً هم‌اکنون از ثمره آن بهره مند اســت. خداوند او را با ائمه معصومین (علیهم‌السلام) محشور سازد.
امیدوارم با تکیه بر الطاف الهی و در سایه توجهات حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همکاری صمیمانه همه مسئولین در انجام وظایف محوله و تحقق اهداف موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا موفق باشید.

سید مهدی خاموشی




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و


ادامه مطلب ...

بیان و ترویج معارف عرفانی

[ad_1]

عشق حق در تمام ذرات عالم ساری و جاری است و نشانه آن، حرکت و عدم سکون عالم است. از مکان تا زمان، از ریزترین‌ها چون الکترون‌ها تا عظیم‌ترین‌ها مانند کهکشان‌ها، همه در حال جنبش و دگرگونی است؛ تغییر و تحولی که رو به پیشرفت و تعالی است. حرکتی که خود از قوانین تغییرناپذیر الاهی است و مقصد این حرکت، رب العالمین است که در طی مسیر، پروردگار اوست. بی‌قراری عالم از اوست و عالم بی‌قرار اوست. آری دل عاشق، بی‌قرار معشوق است و در این بی‌قراری می‌خواهد عالم را با خود همراه کند. هرچه دل عاشق بزرگ‌تر و عشق او عمیق‌تر، به همان نسبت عالم او بزرگ‌تر و وسیع‌تر و تلاشش عمیق‌تر و گسترده‌تر خواهد بود. آنکه مقصود بی‌قراری درون را بشناسد، قرار را در بی‌قراری می‌یابد و قرار می‌گیرد، و آنکه دیدش از سر انگشت اشارت فراتر نرود، حرکتش برای دستیابی به عظمت موهوم خود، چون ریسمانی خواهد بود که به دور خود می‌پیچد تا کلافش بزرگ‌تر شود، غافل از اینکه دست و پای خود را بیشتر و بیشتر می‌بندد. اما او که مقصود و معشوق است، او که خود عالم را به جنبش درآورده است، فقط به باطن اکتفا نکرده و در ظاهر نیز از میان محبوبانش برای آدمیان معلم قرار داده است تا نوایشان، آن‌ها را متوجه ندای درون کند و در راه وصال معشوق یاریشان نماید.
یکی از خاصان درگاه الاهی آیت الله شاه‌آبادی بود که از تلاشگران عرصه‌ی تعلیم و تربیت به شمار می‌رفت. ایشان در طول عمر پر برکتش همواره در تلاش بود که معارف الاهی را به گونه‌ای که قابل درک و مورد پذیرش باشد، برای مردم بیان نماید و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید. او همواره در جهت روشنگری و شکوفایی عقل عمومی جامعه فعالیت می‌کرد و سعی داشت مردم را با افکار زیبا و درک عمیق خود از دین الاهی آشنا سازد و فریاد برآورد که لامعشوق الا الله. از این رو اکثر اوقاتش را به تدریس علوم دینی می‌گذراند و عمر و علم خود را در اختیار اقشار مختلف مردم از فقیر و غنی در علم و ظرف آن قرار می‌داد تا هر کس به قدر خود بفهمد و بداند و پرورش یابد که تمام بندگان برای خدا عزیزند. ایشان معمولاً از صبح تا بعدازظهر کلاس درس داشتند و شب‌ها در مسجد جامع تهران برای عموم سخنرانی می‌کردند. در منزل فقه و اصول تدریس می‌کردند و در درس فلسفه و عرفان شاگردان خاصی داشتند. در قم هفته‌ای یک بار در منزل، جلسات اخلاقی ایشان تشکیل می‌داد که از همه‌ی طبقات در آن شرکت می‌کردند. در تهران گذشته از مجلس درسی که در منزل تشکیل می‌شد، پس از نماز عشا هفته‌ای چهار شب جلسات شبانه داشتند و شب‌های دوشنبه جلساتی در خارج از منزل در نقاط مختلف می‌دادند که در آن هم از طبقات مختلف شرکت می‌کردند و به این ترتیب از جام معارف الاهی به هر کس به قدر تشنگی می‌چشاندند. ایشان در این راه هیچ فرصتی را از دست نمی‌دادند؛ حتی در راه! یکی از شاگردان ایشان می‌گوید:
ایشان در مسجد جامع بازار تهران نماز می‌خواندند. منزل ایشان هم اطراف خیابان سیروس بود. من در بین راه رفت و برگشت از منزل به مسجد همراه ایشان بودم. در راه منزل، ایشان برای من و آمیرزا عبدالکریم روشن شرح قسمت منطق منظومه می‌گفتند. با اینکه سن من خیلی کم بود، پای منبرهای ایشان هم می‌رفتم و الان با این که حافظه‌ام کم شده ولی آن مطالب هیچ وقت یادم نمی‌رود.
اما در سخنرانی‌هایی که برای عموم داشتند که عمدتاً در مسجد جامع تهران برگزار می‌شد، برخی از مطالب عرفانی را که در خور فهم مردم عادی بود، برای آنها بیان می‌کرد. امام خمینی (رحمه الله) در این باره می‌فرمودند:
من به مرحوم شاه‌آبادی (رحمه الله) که برای عده‌ای از کاسب‌ها که آنجا می‌آمدند نزد ایشان و ایشان هم مسائل را همان طور که برای همه می‌گفتند برای آنها هم می‌گفت، عرض کردم که آخر اینها و این مسائل؟! گفت: بگذار این کفریات به گوش اینها هم بخورد. (2)
حال اگر به این مطلب اضافه کنیم که ایشان در نزد همان مردم، مجهول‌القدر بودند و در نظر آنها فقط به عنوان یک پیشنماز ساده شناخته می‌شدند، خلوص نیت و صدق باطنشان آشکارتر می‌شود که همان صدق است که او را محبوب معشوقش گردانیده است و راه را برایش نموده است که:

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق *** بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

آری او با همان صحبت‌های پس از نماز در مسجد جامع توانسته بود از میان عامه مردم انسان‌هایی فاضل و عارف به مبانی اسلام تربیت کند. در خاطرات استاد مطهری آمده است:
سال 1356 قمری اولین سال طلبگی ما در قم بود. البته قبلاً یکی دو سال در مشهد بودم. قم که رفتیم آنجا ذکر خیر مرحوم میرزا محمدعلی شاه‌آبادی تهرانی را زیاد می‌شنیدم. بسیاری از بزرگان حوزه‌ی علیمه قم دست پرورده‌ی این مرد بزرگ بودند. بعد از دو سال وقتی از قم به تهران برگشتم و می‌خواستم بروم مشهد، با اشتیاق فراوان رفتم مسجد جامع که مرحوم شاه‌آبادی را پیدا کنم. داخل مسجد جامع، همان جلوی ایوانی که ایشان نماز می‌خواندند نشسته بودم. دیدم دو نفر با همدیگر حرف می‌زنند، یکی که معلوم بود از شهرستان آمده بود به تهران، به دیگری می‌گفت: ما که چند سال است به این شهر آمده‌ایم، تا به حال که هیچ استفاده‌ای نکرده‌ایم، ولی چه توحیدی از این مرد یاد گرفتیم. (3)
حتی بعضی از این افراد در برخی مباحث به قدری قوت یافته بودند که می‌توانستند با طلاب رشته‌های دینی هم به بحث بنشینند. دکتر گرجی می‌گوید:
جوان‌هایی که پای منبر آقای شاه‌آبادی می‌رفتند، در آن چیزی که فرا می‌گرفتند خیلی مسلط می‌شدند، طوری که اگر با یک طلبه کهنه کار بحث می‌کردند، غالب می‌شدند. این افراد هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ علمی تأثیر می‌گرفتند.
آقای نورالله شاه‌آبادی نیز در این مورد خاطره‌ای نقل می‌کنند:
به خاطر دارم روزی به عیادت مرحوم حاج شیخ علی محدث زاده رفته بودم. پیش از من جوانی از ایشان عیادت کرده بود که طبق اظهار ایشان از فضلا بود. وقتی پرسیدم تحصیلات شما در کدام حوزه بوده است، پاسخ داد از محضر آیت الله العظمی شاه‌آبادی استفاده نموده‌ام، که پس گفتگو معلوم شد وی از پرورش یافتگان بحث‌های شبانه ایشان در مسجد جامع است.
بیان مباحث سنگین فلسفی و عرفانی به زبانی ساده و به گونه‌ای که افرادی که پایه‌های این علوم را ندارند، بتوانند در آن به قوت علمی برسند، تنها از کسی برمی‌آید که سخنانش صرفاً عرفان تئوری یا نظری نباشد، بلکه با وجود او متحد شده و با اعمال و گفتارش منطبق گشته باشد. از این رو مطالبی را که عنوان می‌کردند، هم به صورت هضم شده در اختیار شنوندگانشان قرار می‌گرفت و هم قابلیت تأثیرگذاری مثبت در آنها را دارا بود که هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. آیت الله نصرالله شاه‌آبادی در رابطه با چگونگی تبیین مسایل توسط ایشان در مجالس عمومی مثالی عنوان می‌کند:
در فلسفه دفن میت، که چرا میت باید دفن شود، مردم می‌گفتند بسوزانید یا بگذارید حیوانات بخورندشان. اما ایشان در جواب می‌فرمودند شما در خانه‌ای که در آن هفتاد، هشتاد سال زندگی کردی، یا خانه پدری را که از محلش عبور می‌کنی، برایت تغییر روحیه‌ای به وجود می‌آید، به خاطر علقه‌ای که داری، روح هم به بدن علقه دارد، تدریجاً باید جدا شود. تدریجی اگر باشد می‌گوید امروز ریشم ریخت، امروز چشمم از حدقه درآمد. اما اگر بسوزانی یک مرتبه جزغاله می‌شود و باعث تألم روح می‌شود.
مثال دیگری که ایشان از صحبت‌های آقای شاه‌آبادی در میان عموم بیان می‌کنند، در مورد توجیه عمر طولانی حضرت ولیعصر (عجل ‌الله‌ تعالی ‌فرجه ‌شریف) است:
ایشان خیلی دقیق این مسائل را پاسخ می‌دادند. در مورد عمر حضرت ایشان تقسیم بندی می‌کردند می‌فرمودند یا ما قایل هستیم به اینکه امور، مقدر الاهی است یا خیر؟ اگر مقدر الاهی است که خوب خدا عمر یکی را 10 سال، یکی را 100 سال، یکی را هم 2هزار سال مقدر می‌کند. هرچه خدا مقدر کند عمر می‌کند. اما اگر جریان امور روی حساب طبیعی است در آن صورت هم هر کسی بتواند مزاجش را با طبیعت میزان کند، می‌ماند. خوب اگر یکی به جمیع خصوصیات جسمانی خودش و خواص سایر اشیاء آگاه باشد، این می‌داند که الان مثلاً چربی بدن زیاد است و یا فلان چیز از بین می‌رود و یا فلان ویتامین لازم است و با یکی چنین آگاهی این فرد همیشه سالم است و با این سلامت نمی‌میرد و خوب کسی که مقدرات الاهی را قبول ندارد، این استدلال، او را در مورد عمر حضرت، مجاب نمی‌کند!
جهان بینی عرفانی و بیان روان ایشان موجب شده بود کسانی که در تهران علاقمند به مسایل عرفانی و تفسیر عرفانی قرآن بودند در مجالس ایشان شرکت کنند و مرید ایشان شوند. زیرا مرحوم شاه‌آبادی تمام لوازم یک استاد خوب را دارا بودند؛ علم، اخلاق و بیان شیوا می‌گویند جوانان به جلسات شبانه ایشان علاقه زیادی داشتند. آنها جوان‌هایی بسیار برجسته بودند که در تحصیل این نوع علوم فوق‌العاده، علاقمند و محو ایشان بودند. جوانان در آغاز شیفته اخلاق و رفتار ایشان می‌شدند و آنگاه از کمالات ایشان معرفت می‌یافتند. آقای شاه‌آبادی مصداق حدیث شریفی بودند که از حضرت عیسی (علیه‌ السلام) نقل شده است:
با عالمی نشست و برخاست کنید که من ذکرکم الله رویته یعنی وقتی به دیدن او می‌روی به یاد خدا بیفتی و کلماتش بر دین تو بیفزاید.
و این راز تأثیر و نفوذ کلام ایشان بود. به همین دلیل نمی‌شد جلسه‌ای برپا شود و افراد بنشینند و بلند شوند و چیزی گیرشان نیاید.
مرحوم شاه‌آبادی به هر طریقی که می‌توانستند در جهت بیداری مردم و گرداندن روی آنها به سوی خدا تلاش می‌کردند. از جمله اقدامات ایشان در تبلیغ علوم دینی برای عموم، تشکیل جمعیت اخوان بود. در زمان حیات ایشان امکانات مردم بسیار کم بود و تبلیغات مذهبی آن گونه که باید و شاید صورت نمی‌گرفت. ایشان تشکیلاتی را فراهم کردند که بسیاری از متدینین در آن شرکت می‌کردند و آن را جمعیت اخوان نام نهادند. مرحوم شاه‌آبادی مجالس جمعیت برادران یا اخوان را هر جمعه در یکی از مساجد یا حسینیه‌هایی که چه بسا کسی سراغش نمی‌رفت، فرش نداشت، امام جماعت نداشت و ... تشکیل می‌دادند. قبل زا تشکیل مجلس هم پیش بینی‌هایی می‌شد که اهالی محل بدانند، به آن مکان رسیدگی نمایند، گرد و غبارش را بزدایند و چراغی روشن کنند. آن گاه ایشان در آن مکان، گرد و غبار دل‌های آنها را می‌زدود و چراغ دل‌هایشان را روشن می‌کرد و فطرت خداجویی آنها را از غربت در می‌آورد. در این جلسات، ایشان مباحث مربوط به شیوه حرکت یک مسلمان در اجتماع و اینکه جامعه اسلامی روی چه پایه و اصولی باید باشد مطرح می‌فرمودند که در کتاب «شذرات المعارف» آمده است. ایشان سعی می‌کردند کج فهمی‌های مردم را به نام «دین و تنبلی» و بی‌غیرتی آنان را به نام «رضا به و قضا» به آنها گوشزد کنند که همین‌ها کمر دین را شکسته است. آقای نورالله شاه‌آبادی به برخی از سخنان ایشان در میان جمعیت اخوان اشاره می‌کنند:
می‌فرمودند مسلمانان از دو ناحیه زیان دیدند: یکی اینکه هر چند فرمود «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» البته خدا خودش قرآنش را نگه می‌دارد، اما مسلمان‌ها به این قسمت متکی می‌شدند و گفتند خدا خودش دین داده، خودش هم حافظ آن است ما دیگر چه کاره‌ایم؟ همان حرفی که بنی اسرائیل به موسی گفتند؛ ما همین جا می‌مانیم تو و خدا بروید و جنگ کنید، هر وقت پیروز شدید ما هم می‌آییم. اما دنباله‌اش را نخواندند که خدا به دنبال این سخن آنها گفت چهل سال محروم از شهرنشینی هستید و سرگردان بیابان خواهید بود و این اولین ضربه است که مسلمانان با حرکت نکردنشان به دست خودشان به ریشه‌ی خودشان زدند. دیگر اینکه ما شیعه‌ها کسانی هستیم که اعتقاد داریم «من مات علی حب آل محمد فهو شهید» نرفتیم ببینیم که حب آل محمد چیست. حب این است که در دل نگه داریم یا به عمل برسانیم؟! چون ایمان سه قسم است یکی قسم قلبی، یک بخش روحی و روانی و بخش سوم که همه‌ی آن‌ها را اثبات می‌کند عملی است. و الا منافقین هم می‌گفتند ما مسلمانیم. بنابراین چه بسا شیعیانی که این حسب را دستاویزی برای کلاهبرداری و خیانت‌ها و فسادشان قرار دادند و گفتند:

هر آن کسی که آقاش حیدر بود *** چه پرواش از روز محشر بود

بله اما نگفتیم که بین من و معشوقم چه ارتباطی باید باشد؟! ارتباطی که او من را بپذیرد و اگر ادعای محبت بکنم اما چیزی که دلخواه آنهاست نداشته باشم و آن گونه که آنها دوست دارند، نباشم دیگر به من نمی‌گویند عاشق، بلکه می‌گویند هوسران. این دو باعث عقب ماندگی مسلمان‌ها بود والا روزگاری که دنیا در خواب جهل و نادانی بود مسلمان‌ها همه چیز داشتند، همه کار کردند. حرکت اسلامی، دنیا را طوری تغیر داده که امروز هم دنیا ریزه‌خوار اسلام است.
از دیگر فعالیت‌های ایشان مجالس و محافل مذهبی‌شان بود که در منازل تشکیل می‌دادند. چون در زمان حکومت رضاخان مسلمان‌هایی که در این مجالس شرکت می‌کردند، مورد تهدید حکومت واقع می‌شدند، ایشان مجالس مذهبی را در خانه‌ها تشکیل می‌دادند. این ابتکاری بود که از جانب مرحوم شاه‌آبادی انجام شد و پس از آن، این حرکت در منازل گسترش یافت. آقای نورالله شاه‌آبادی می‌گوید:
من یادم هست شب‌های دوشنبه منزل مرحوم ابوالصباء در خیابان خانی آباد می‌رفتیم. فضای حیاط آن خانه حدود 300 متر بود. تمام اتاق‌ها و حیاط مملو از جمعیت می‌شد، نه اینکه فقط روضه بخوانند که آن هم بود اما آنچه مردم نمی‌دانستند و باید بدانند را می‌گفتند!
در این فرصت در توجیه عملکرد مرحوم شاه‌آبادی در اختصاص قسمتی از وقت خود برای عموم و بیان ساده علوم الاهی برای آنها، با توجه به قوت علمی ایشان در دروس سطح بالای حوزه، به بیان دیدگاه ایشان در این زمینه می‌پردازیم. آن چنان که از کتب برجا مانده از ایشان برمی‌آید، پاسخ این سوال را در فطرت انسان‌ها باید جستجو کرد. مبنای روش تربیتی ایشان، بیدار ساختن فطرت الاهی خفته انسان‌ها بوده است. امام خمینی (رحمه‌الله‌) در کتاب چهل حدیث خود آورده است:
استاد و شیخ ما در معرف الاهیه جناب آقای آقا میرزا محمدعلی شاه‌آبادی روحی له الفداه به وسیله‌ی فطرت کثیری از معارف الاهیه را ثابت می‌فرمایند!
از این رو با توجه به مطالبی که از لابه لای اوراق نگارش شده توسط ایشان استخراج کرده‌ایم به تبیین دیدگاه ایشان در این زمینه می‌پردازیم و برای حصول این مقصود مانند ایشان، بحث را از فطرت و لوازم آن آغاز می‌کنیم. لازم به ذکر است عمده بحث فطرت برگرفته از کتب ایشان یا استنباطی از آنها است.
فطرت لازمه وجود انسان است. در تعریف فطرت گفته‌اند صفتی است که مخصوص ذات مدرک است و صفات مربوط به وجود غیرمدرک را طبیعت می‌نامند. به طور مثال خیسی، طبیعت آب است نه فطرت آن؛ بنابراین انسان موجودی است که از فطرتی الاهی و طبیعتی مادی آفریده شده است که از حیث وجود طبیعی خود به عالم ماده و از حیث فطرت فراطبیعی خود با خدای سبحان پیوند دارد. اهل لغت و تفسیر می‌گویند فطرت به معنای خلقت است و از فطر به معنای شق کردن و پاره نمودن گرفته شده است؛ زیرا خلقت به گونه‌ای پاره نمودن پرده عدم و حجاب غیب است. بنابراین مقصود از فطره الله، که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده، حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده، که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل و خمیره آنها بر آن مخمر شده است. پس فطرت جزء لاینفک وجود انسان است و به همین دلیل در آیه شریفه «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» از آفرینش فطرت در انسان به «معها» تعبیر نشده است؛ بلکه فرموده فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا، زیرا کلمه «مع» همراه بودن دو چیز جدا از هم را بیان می‌کند که با ذاتی بودن آن مغایر است. از طرفی فطرت امری ذاتی است پس اکتسابی نیست و قابل تغییر و تبدیل نخواهد بود؛ از این رو فرمود: لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ. حکما نیز معتقدند: «الذاتی لا یعلل و لا یخلف». از سوی دیگر در قرآن کریم آمده است: «خلق الله آدم علی صورته» و از آنجا که فطرت انسان را به خدا ارتباط می‌دهد، بنابراین آیه مطابق با کتاب ذات احدیت است. از این رو می‌توان گفت فطرت معصوم از خطا و اشتباه است و در احکام و مقتضیاتش دین قیم و استوار است. به همین دلیل انسان باید ملتزم و متعبد به احکام فطرت شود که ذلک الدین القیم. زراره گوید از حضرت صادق (علیه‌ السلام) از فرموده خدای تعالی «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» سؤال نمودم، فرمود: خلق کرد ایشان را همگی بر توحید. اما اینکه حضرت فطرت را تفسیر به توحید نموده‌اند، برای بیان مصداق یا تفسیر به اشرف اجزای شیء بوده است. زیرا با توجه به تعبیر آیه از فطرت الله به دین و اینکه دین شامل توحید و دیگر معارف است، این معنا مشخص می‌شود. بنابراین جمیع معارف حقه از اموری است که حق تعالی بندگان را بر آن مفطور فرموده است.
مرحوم شاه‌آبادی در بحث از فطرت، آیه مذکور را مبنا قرار داده‌اند و می‌فرمایند در اینجا منظور از آیه، «الزام فطره الله» بوده است، یعنی برای کشف کمالات با فطرت و کیفیت وجود خود ملازم و همراه باش! به عبارتی فطرت عاشقه را با همراهی فطرت کاشفه به کمال عشق برسان.
اما اینکه فرمود «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً» منظور از وجه، روی قلب و دل است. زیرا متوجه الیه است که دین از عالم معناست و نمی‌توان روی ظاهر را به سمت آن متوجه کرد. همان‌طور که در آیه‌ی شریفه‌ی «فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» چون متوجه الیه که مسجد الحرام است، جسم است، منظور از وجه، صورت ظاهر است؛ بنابراین مقصود آیه این است که دل و قلب خود را با فطرت خدایی خویش همراه نما.
از خصوصیات فطرت این است که عاشق بی‌نهایت است، زیرا به یک بی‌نهایت اتصال دارد. نهایت هر چیز را کمال آن می‌گوییم. پس انسان فطرتاً عاشق کمال است. اما کمالی که او می‌طلبد را نهایتی نیست. چون فطرت، عاشق کامل مطلق است که جز خدا نیست. زیرا به جز او، آفریدگانش همه حد و نهایتی دارند، مگر اینکه به او اتصال یابند که فرمود: «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ» و از این جهت فطرت تمام بندگان اعم از انبیا و اولیا و مومنین و کفار و اشقیا و سعدا یکی است. اما اگر می‌بینیم که انسان‌ها به سوی غیر او حرکت می‌کنند، نشانه عدم وجود فطرت الاهی در آنها نیست؛ بلکه نمایانگر این است که آنها معشوق فطرت را اشتباه تشخیص داده‌اند و با عطش سیری‌ناپذیر خاص فطرت، به سوی معشوق مجازی و کمال متصور خود حرکت می‌کنند که از درک ناقص و عقل قاصر حکایت می‌کند. محک درستی یا نادرستی تصور انسان از معشوقش این است که چنانچه به معشوق خود دست یافت ولی به آرامش نرسید و به دنبال زیباتر از آن بود، نشانه خیالی بودن آن مقصود و معشوق است و این روشی برای تشخیص مجازی بودن معشوق است. از این طریق متوجه می‌شود آنچه به عنوان هدف و مقصود در نظر داشته، معشوق فطرتش نبوده است. از دیگر خصوصیات فطرت الاهی این است که در به دنبال معشوق رفتن نیز، بی‌نهایت می‌رود. یعنی چون به دنبال بی‌نهایت است، هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود و از حرکت در راه مطلوب باز نمی‌ایستد. آری در فطرت انسان سستی وجود ندارد و اگر سستی هست در قامت ناساز بی‌اندام ماست! فطرت عشق اگر برای رسیدن به معشوق خود هزاران بار سیر کند و هر بار شکست بخورد، باز از جستجوی او دست برنمی‌دارد.
اما چون فطرت الاهی از اوست، به او باز می‌گردد. پس انسان فطرتاً خداجوست. قرآن کریم در اثبات وجود فطرت خداجویی در انسان می‌فرماید:
هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنَا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ‌
او کسی است که شما را در صحرا و دریا سیر می‌دهد، چون به کشتی سوار باشید، و بادی ملایم و فرح بخش آن‌ها را به طرف مقصود ببرد، خوشحال می‌شوند (و چون ناگهان) بادی سهمگین بر آن کشتی بوزد، و موج‌های هولناک از هر سو به طرف کشتی حمله کند، به طوری که سرنشینان بپندارند که هلاک خواهند شد، آن زمان خدا را از روی اخلاص عقیده می‌خوانند که اگر ما را از این ورطه نجات دهی به طور قطع از شکرگزاران خواهیم بود.
زمانی که انسان در ورطه هلاک می‌افتد و خود این را درک می‌کند و می‌فهمد که دیگر هیچ فریادرسی نیست و حس می‌کند به بن بست رسیده است، یقین به وجود فریادرسی را در خود احساس می‌کند که منتظر کمک و مدد اوست. او همان خدا و معشوق فطرت است که چون راه‌های دیگر بر انسان مسدود شده، در درون خود به دنبال فریادرس می‌گردد و متوجه فطرت الاهی خود می‌شود. بنابراین در اینجا دو مرتبه مورد توجه است:
در مرتبه اول برای اینکه انسان رو سوی فطرت خود کند و با او هم نوا شود، باید عقل به بن بست برسد و فقر و نیاز و جهل خود و تمام موجودات و مخلوقات عالم را حس کند تا از خودش و معشوق‌های مجازی دیگرش ناامید شود و از همه دست بردارد. و اینکه فرمود: «إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً» اشاره به همین معنا دارد که انسان ادعا کرد که می‌تواند بار عشق الاهی را بر دوش بکشد، در حالی که هیچ نمی‌داند و علم به آن علم ندارد. از اینجا جهل موجب پیدایش ظلم شد. حال اگر هیچ‌گاه نفهمد که نمی‌داند، همان ظلوم و جهول می‌ماند و جزایش را می‌بیند. اما چنانچه درک کند و اقرار کند به ظلوم و جهول بودن خود، عالم مطلق خود بار امانت او را به سر منزل مقصود می‌رساند. پس مرتبه اول که خود عمده راه است، درک جهل است.
در مرتبه دوم عقل خود را در شناخت معشوق حقیقی به کار گیرد که «راز عشق ادراک کمال و جمال است!» (4) به این ترتیب اگر در مرتبه‌ی عقل درک کرد که ذات مقدس پروردگار، کمال و جمال مطلق است، قلبش عاشق و محب او می‌شود که این همان معنای قرار گرفتن روی قلب و دل به سمت فطرت الاهی است: آنفَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ. و این معرفت به حقایق، در تمام زوایای زندگی انسان نقش کلیدی دارد: زیرا انسان موجودی است که علم و عملش با یکدیگر نسبت مستقیم دارد؛ علمش، عملش را می‌سازد و عملش در افزایش فهمش تأثیرگذار است و علم و عمل توأم است که صحت و کمال زندگی بشر را تأمین می‌کند. اما ایجاد این شناخت به عهده‌ی انبیا و اولیای الاهی است. رسالت انبیای الاهی شناساندن فطرت و گنج پنهان بشری است که در غوغای شهوت و غضب مستور شده است. در حقیقت ادیان الاهی بیان دین فطری است و تمام کتب آسمانی شرحی بر کتاب انفسی است و پیامبران و اولیا، شارحان کتاب فطری ما هستند. از این رو آنها هدایت بشر به سوی معشوق حقیقی را از طریق شکوفایی عقل بشر آغاز می‌کنند.
نکته قابل تأمل در اینجا این است که اگر توحید مقتضای فطرت انسان است و همه بر فطرت عشق آفریده شده‌اند و فطرت، انسان را ملتزم به دینداری می‌کند، چه لزومی به شارح دارد؟ در جواب باید گفت برای نایل شدن به معرفت نسبت به ذات و صفات مقدس حضرت حق، باید مردم را به تدبر و تفکر در آیات و آثار ذات مقدس پروردگار سوق داد تا به تعبیر آقای شاه‌آبادی فطرت کاشفه، که در اصول و عقاید خود باید صاحب رای و اندیشه خود باشد، شناخت درستی از هستی و هستی آفرین پیدا کند. اما چون فطرت کاشفه به حسب کشف مختلف است، یعنی بعضی ناقص، برخی تام و بعضی اتم هستند، مقتضای این اختلاف در کشف، تبعیت از فطرت کاشفه اتم است. زیرا کشف مصادیق و ظرافت‌های احکام مربوط به عبودیت و عدالت از عهده‌ی هر فطرتی برنمی‌آید، در حالی که رعایت آنها بر هر فطرتی واجب است. از طرفی فطرت عشقی که در هر انسانی وجود دارد، برای نیل به معشوق و محبوب خود، حکم به لزوم تبعیت از فطرت کاشفه می‌کند و به همین دلیل فرمود: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ» که فطرت کاشفه اتم، همان مقام عظمای ولایت است. بنابراین چون فطرت عشق همیشه هست، فطرت کاشفه یا شخصی که کاشف این مصادیق است هم، همواره باید باشد تا مراجعه به او برای رفع احتیاج فطرت عشق ممکن باشد. اما سهولت تشرف هر فردی از افراد بشر به محضر مقدسش به گونه‌ای که هیچ حجاب و مانعی نباشد، مقتضای فطرت نیست. پس به حسب فطرت باید کاشف تام و عالم به معارف الاهی که مقام ولایت مطلقه است، در هر عصری باشد تا باب تعلیم و تعلم این معارف که از طریق برهان حاصل است، همواره مفتوح باشد. اما ارتباط مردم با آن حضرت از طریق آنها که مست ولای او هستند، میسر است.
بنابراین با توجه به مطالبی که عنوان شد، فطرت به صورت مأمور نفوذی هدایت در انسان عمل می‌کند. تغذیه شدن درست این مأمور از طریق هادی خارجی و همراه شدن انسان با آن، او را قدرتمند می‌سازد تا جایی که عنان اختیارش را به دست می‌گیرد و وی را به کمال مطلوب انسانی خویش می‌رساند. هادی خارجی همان انسان‌های آسمانی هستند که برای یاری انسان مختار آمده‌اند تا او به دست خویش، گنج درونش را بیرون آورد و آن را مرکب راهوار و یکه‌تاز سیر خود به سوی پروردگارش قرار دهد. در اینجاست که از آزادی به قید بندگی در می‌آید که این تنها بندگی مطلوب در عالم است. به این ترتیب در برابر عالم دارای عزت آزادی می‌شود که این عزت در برابر خدا، با دربند او درآمدن معنا می‌یابد: و عنت الوجوه للحی القیوم. که نتیجه‌اش عبادت و خاکساری در برابر معبود و معشوق است که به تعبیر آیت الله شاه‌آبادی:
عبادت اجرای توحید است در ملک بدن از باطن قلب.
با این وصف آیت الله شاه‌آبادی به منظور بیدار ساختن فطرت خفته انسان‌ها و زدودن زنگار قلوب آنها، با نفس قدسی خود، روح حیات در جان آنها می‌دمید و با سخنرانی‌های خود می‌خواست معشوقش، معشوق همگان شود. بر این اساس ایشان اصول و فروعی را برای زندگی اجتماعی خود تدوین کرده بودند که در طی زندگی پر برکتشان کمر همت بر اجرای آنها بستند. اصول این برنامه که در کتاب «شذرات المعارف» آورده شده است، بدین‌ترتیب است:

اصل اول: خیط نبوت و ولایت:

بسط معارف و حقایق دیانت در حدود ممالک اسلامی که به منزله خیط (5) نبوت و ولایت و ارتباط به مقام مقدس ایشان و اجتناب از خلطه و آمیزش با اجانب است که فرموده «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا» (6)

اصل دوم: خیط اخوت:

توسعه‌ی اجتماعات مذهبی برای ارتباط و دوستی متدینین با یکدیگر که به منزله‌ی خیط اخوت است، چنانکه فرموده «وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً» تا به واسطه‌ی این دو خیط طولی و عرضی تحصیل لباس تقوا و جندالله نموده و لشکر کفر و نفاق و فساد را از عالم قلع و قمع نمایند.
اما برای حصول این اصول، فروعی را عنوان کرده‌اند که موارد مربوط به بحث را در ذیل آورده‌ایم:

فرع اول:

ترغیب مردم به علما اعلام و تشویق محصلین علوم دینیه، و ترمیم امر معاش آنها و فراهم کردن مؤسساتی برای تعلیم معارف و اخلاق و احکام دیانت مقدس اسلام، که اصول انسانیت است، به افراد جمعیت و اطفال آنها.

فرع دوم:

استحکام اتحاد فی مابین علما اعلام که یگانه طریق است برای حفظ اسلام و مسلمین، تا در سایه‌ی این اتحاد، پیروان ایشان در تحت دستورات واحد، بدون هیچ گونه دغدغه و پریشانی خیال، متحد اقیام لله نموده، اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقاید حقه را در میان مردم شایع کنند و افعال قبیحه و صفات رذیله و عقاید باطله را از آنها دور سازند.

فرع سوم:

تأسیس مجله دیانتی برای ترویج مقاصد مذهبی و افکار و اعمال جمعیت.

فرع چهارم:

تأدب به ظاهر شرع و ترک محرمات مطلقاً و تعظیم شعائر اسلام و حضور در جماعات و اجتماعات اسلامی.

فرع پنجم:

حضور در هفته یک شب در مرکز مخصوص جمعیت، برای تحصیل مهمات مذهبی مذاکرات اسلامی.
آری، او با اعمال و گفتاری که از افکار و عقاید بلندش نشأت می‌گرفت، توانست در جامعه اسلامی منشأ اثر باشد و خود را به وجه باقی رب پیوند دهد.

پی‌نوشت‌ها

1- عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان.
2- دیدار با ابرار، شاه‌آبادی بزرگ: «آسمان عرفان».
3- عارف کامل، ص16.
4- شاه‌آبادی: «رشحات البحار».
5- ریسمان.
6- آل عمران/103: و همگی به ریسمان الاهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مقالات درس آیین زندگی دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف رازجاودانگی قرآن دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارفقرآن کتاب شور و شیدایی علی نصیری بسم الله الرحمن الرحیم ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس اعلام سازمان سنجش ثبت نام ازمون کارشناسی ارشد از دی ماه آغاز شده و تا دی ماه اشعار عرفانی شعرای بزرگ دانلود رایگان آهنگها و …وبلاگ اشعار عرفانی شعرای بزرگ داری کتابها و لینکهای مختلفی در نقش زبان فارسی در گسترش تمدن اسلامی دیگرانحالا اگر توجه کنید که بسیاری از معارف دینی هم به زبان فارسی به رشته‌ی تحریر درآمده چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است …چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است ولی اسلام چنین نیست؟درس دین و زندگیباسمه تعالی نمونه سوالات تشریحی و تست دین و زندگی دبیرستان شاهد مرودشت مرضیه بزرگترین مرجع تحقیق و پروژهمقاله،پایان نامه های …مقدمه زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است چرا رسوایی۲ یک فیلم شخصی نیست۱ رسوایی۲ و …چرا رسوایی۲ یک فیلم شخصی نیست۱ رسوایی۲ و حس در جهان بودن تمام تلاش‌ها برای آنکه مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام …مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری مقالات درس آیین زندگی دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف «بجز از حشق که ابزار سرافرازی بود ‌آزمودیم همه کار جهان بازی بود» اشعار عرفانی شعرای بزرگ دانلود رایگان آهنگها و آلبومهای وبلاگ اشعار عرفانی شعرای بزرگ داری کتابها و لینکهای مختلفی در زمینۀ رازجاودانگی قرآن دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف قرآن کتاب شور و شیدایی علی نصیری بسم الله الرحمن الرحیم ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس اعلام سازمان سنجش ثبت نام ازمون کارشناسی ارشد از دی ماه آغاز شده و تا دی ماه نقش زبان فارسی در گسترش تمدن اسلامی دیگران حالا اگر توجه کنید که بسیاری از معارف دینی هم به زبان فارسی به رشته‌ی تحریر درآمده بود چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است ولی اسلام چنین سلام به نظر می رسد که متن مقاله را مطالعه نفرموده اید و الا آنچه در مقاله نوشته شده، بیان بزرگترین مرجع تحقیق و پروژهمقاله،پایان نامه های دانشجویی مقدمه زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است درس دین و زندگی باسمه تعالی نمونه سوالات تشریحی و تست دین و زندگی دبیرستان شاهد مرودشت مرضیه فتاحی زبان فارسی ادبیات تعلیمی ادبیات تعلیمی،نوشته ها وآثاری است که برای خواننده ودریافت کننده پیام دانش و معارفی را بیان شیخ بهایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیخبهائی شیخ بهایی آثار برجسته‌ای به نثر و نظم پدید آورده‌است که علاوه بر فارسی و عربی، شامل ترکی هم


ادامه مطلب ...

کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه علوم و معارف قرآن برگزار می شود

[ad_1]

 

کرسی‌های آزاداندیشی

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام سید محمد نقیب، معاون پژوهشی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم از تکمیل مرحله اول طرح سیر مطالعاتی بینشی در این دانشگاه خبر داد و گقت: کرسی های آزاداندیشی با محوریت شش جلد کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی شهید مطهری(ره) در دانشکده ها برگزار می شود.

بنابر این گزارش، وی در این خصوص اظهار کرد: با توجه به برگزاری اولین مرحله از طرح سیر مطالعاتی بینشی مجموعه آثار شهید مطهری(ره) در تابستان گذشته با محوریت مطالعه شش جلد کتب مقدمه بر جهان بینی اسلامی به صورت غیرحضوری و به منظور تکمیل و تثبیت آموزه ها و همچنین بر طرف شدن شبهات، سؤالات و ابهامات دانشجویان شرکت کننده در این دوره، دستور کار انجمن های علمی دانشگاه بر مبنای برنامه جامع انجمن های علمی در سال گذشته، ابلاغ شد.

وی درباره زمان و نحوه برگزاری کرسی های آزاداندیشی بیان کرد: براساس طرح ابلاغی به انجمن های علمی، کرسی های آزاداندیشی با محوریت ۶ جلد کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی شهید مطهری(ره) باید در بازه زمانی ۳ تا ۱۴ مهرماه سال جاری در دانشکده ها برگزار شود.

نقیب گفت: در این جلسات که با حضور یک استاد انجام می گیرد، بررسی هر کتاب به یک دانشجو داده می شود و دانشجو با طرح مسئله یا موضوعی محوری از کتاب بحث را آغاز کرده و مورد نقد و نظر توسط دیگر دانشجویان قرار می دهد و در پایان بحث توسط دانشجو و با کمک استاد، جمع بندی و پاسخ نهایی به موضوع یا سوال مطروحه داده می شود.

وی همچنین در خصوص چگونگی برگزاری نشست های تبیینی نقد و نظر با محوریت ۶ جلد کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی شهید مطهری(ره) تاکید کرد: نشست تبیینی نقد و نظر نیز با حضور یک استاد برگزار می شود.   استاد به بحث در مورد مباحث اصلی کتب پرداخته و در پایان به سوالات دانشجویان در این خصوص پاسخ می دهد. زمان برگزاری این نشست ها نیز ۱۷ تا ۲۸ مهرماه سال جاری اسـت.


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

معاونت فرهنگی و اجتماعی خانهحضرت محمدص می فرمایند خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانى تقویم فعالیت های فرهنگی ، مذهبی ،اجتماعی دانشگاه علوم برنامه های پیشنهادی مدیریت فرهنگی و فوق برنامه بخش اول برنامه های عمومی دانشجویی و ثبت نام در طرح ضیافت اندیشه تمدید شد معاونت فرهنگی و این طرح در دانشگاه کشور به مدت روز برگزار خواهد شد که روز برنامه‌های این ضیافت پذیرش دانشجو کارشناسی در دانشگاه مجازی علوم حدیثپذیرش دانشجو کارشناسی در دانشگاه مجازی علوم حدیث به اطلاع کلیه داوطلبین شرکت در ایسکا سازمان فعالیتهای قرانیطرح هماهنگ کرسی تلاوت و تدبر قرآن کریم با حمایت سازمان فعالیت های قرآنی دانشگاهیان صفحه اصلی امکان استفاده دانشجویان پسراز امکانات ورزشی دانشگاه در روزهای پنج شنبه سه شنبه دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان … دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران با رهبر انقلاببیانات در دیدار جمعى از دانشجویاندر بیست و چهارمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶ در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله بسم مرکز علمی کاربردی ایلام یکدانشگاه جامع علمی کاربردی یکی از دانشگاه های وابسته به وزارت علوم ، تحقیقات وفناوری راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و


ادامه مطلب ...

بیان و ترویج معارف عرفانی

[ad_1]

عشق حق در تمام ذرات عالم ساری و جاری است و نشانه آن، حرکت و عدم سکون عالم است. از مکان تا زمان، از ریزترین‌ها چون الکترون‌ها تا عظیم‌ترین‌ها مانند کهکشان‌ها، همه در حال جنبش و دگرگونی است؛ تغییر و تحولی که رو به پیشرفت و تعالی است. حرکتی که خود از قوانین تغییرناپذیر الاهی است و مقصد این حرکت، رب العالمین است که در طی مسیر، پروردگار اوست. بی‌قراری عالم از اوست و عالم بی‌قرار اوست. آری دل عاشق، بی‌قرار معشوق است و در این بی‌قراری می‌خواهد عالم را با خود همراه کند. هرچه دل عاشق بزرگ‌تر و عشق او عمیق‌تر، به همان نسبت عالم او بزرگ‌تر و وسیع‌تر و تلاشش عمیق‌تر و گسترده‌تر خواهد بود. آنکه مقصود بی‌قراری درون را بشناسد، قرار را در بی‌قراری می‌یابد و قرار می‌گیرد، و آنکه دیدش از سر انگشت اشارت فراتر نرود، حرکتش برای دستیابی به عظمت موهوم خود، چون ریسمانی خواهد بود که به دور خود می‌پیچد تا کلافش بزرگ‌تر شود، غافل از اینکه دست و پای خود را بیشتر و بیشتر می‌بندد. اما او که مقصود و معشوق است، او که خود عالم را به جنبش درآورده است، فقط به باطن اکتفا نکرده و در ظاهر نیز از میان محبوبانش برای آدمیان معلم قرار داده است تا نوایشان، آن‌ها را متوجه ندای درون کند و در راه وصال معشوق یاریشان نماید.
یکی از خاصان درگاه الاهی آیت الله شاه‌آبادی بود که از تلاشگران عرصه‌ی تعلیم و تربیت به شمار می‌رفت. ایشان در طول عمر پر برکتش همواره در تلاش بود که معارف الاهی را به گونه‌ای که قابل درک و مورد پذیرش باشد، برای مردم بیان نماید و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید. او همواره در جهت روشنگری و شکوفایی عقل عمومی جامعه فعالیت می‌کرد و سعی داشت مردم را با افکار زیبا و درک عمیق خود از دین الاهی آشنا سازد و فریاد برآورد که لامعشوق الا الله. از این رو اکثر اوقاتش را به تدریس علوم دینی می‌گذراند و عمر و علم خود را در اختیار اقشار مختلف مردم از فقیر و غنی در علم و ظرف آن قرار می‌داد تا هر کس به قدر خود بفهمد و بداند و پرورش یابد که تمام بندگان برای خدا عزیزند. ایشان معمولاً از صبح تا بعدازظهر کلاس درس داشتند و شب‌ها در مسجد جامع تهران برای عموم سخنرانی می‌کردند. در منزل فقه و اصول تدریس می‌کردند و در درس فلسفه و عرفان شاگردان خاصی داشتند. در قم هفته‌ای یک بار در منزل، جلسات اخلاقی ایشان تشکیل می‌داد که از همه‌ی طبقات در آن شرکت می‌کردند. در تهران گذشته از مجلس درسی که در منزل تشکیل می‌شد، پس از نماز عشا هفته‌ای چهار شب جلسات شبانه داشتند و شب‌های دوشنبه جلساتی در خارج از منزل در نقاط مختلف می‌دادند که در آن هم از طبقات مختلف شرکت می‌کردند و به این ترتیب از جام معارف الاهی به هر کس به قدر تشنگی می‌چشاندند. ایشان در این راه هیچ فرصتی را از دست نمی‌دادند؛ حتی در راه! یکی از شاگردان ایشان می‌گوید:
ایشان در مسجد جامع بازار تهران نماز می‌خواندند. منزل ایشان هم اطراف خیابان سیروس بود. من در بین راه رفت و برگشت از منزل به مسجد همراه ایشان بودم. در راه منزل، ایشان برای من و آمیرزا عبدالکریم روشن شرح قسمت منطق منظومه می‌گفتند. با اینکه سن من خیلی کم بود، پای منبرهای ایشان هم می‌رفتم و الان با این که حافظه‌ام کم شده ولی آن مطالب هیچ وقت یادم نمی‌رود.
اما در سخنرانی‌هایی که برای عموم داشتند که عمدتاً در مسجد جامع تهران برگزار می‌شد، برخی از مطالب عرفانی را که در خور فهم مردم عادی بود، برای آنها بیان می‌کرد. امام خمینی (رحمه الله) در این باره می‌فرمودند:
من به مرحوم شاه‌آبادی (رحمه الله) که برای عده‌ای از کاسب‌ها که آنجا می‌آمدند نزد ایشان و ایشان هم مسائل را همان طور که برای همه می‌گفتند برای آنها هم می‌گفت، عرض کردم که آخر اینها و این مسائل؟! گفت: بگذار این کفریات به گوش اینها هم بخورد. (2)
حال اگر به این مطلب اضافه کنیم که ایشان در نزد همان مردم، مجهول‌القدر بودند و در نظر آنها فقط به عنوان یک پیشنماز ساده شناخته می‌شدند، خلوص نیت و صدق باطنشان آشکارتر می‌شود که همان صدق است که او را محبوب معشوقش گردانیده است و راه را برایش نموده است که:

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق *** بدرقه رهت شود همت شحنه نجف

آری او با همان صحبت‌های پس از نماز در مسجد جامع توانسته بود از میان عامه مردم انسان‌هایی فاضل و عارف به مبانی اسلام تربیت کند. در خاطرات استاد مطهری آمده است:
سال 1356 قمری اولین سال طلبگی ما در قم بود. البته قبلاً یکی دو سال در مشهد بودم. قم که رفتیم آنجا ذکر خیر مرحوم میرزا محمدعلی شاه‌آبادی تهرانی را زیاد می‌شنیدم. بسیاری از بزرگان حوزه‌ی علیمه قم دست پرورده‌ی این مرد بزرگ بودند. بعد از دو سال وقتی از قم به تهران برگشتم و می‌خواستم بروم مشهد، با اشتیاق فراوان رفتم مسجد جامع که مرحوم شاه‌آبادی را پیدا کنم. داخل مسجد جامع، همان جلوی ایوانی که ایشان نماز می‌خواندند نشسته بودم. دیدم دو نفر با همدیگر حرف می‌زنند، یکی که معلوم بود از شهرستان آمده بود به تهران، به دیگری می‌گفت: ما که چند سال است به این شهر آمده‌ایم، تا به حال که هیچ استفاده‌ای نکرده‌ایم، ولی چه توحیدی از این مرد یاد گرفتیم. (3)
حتی بعضی از این افراد در برخی مباحث به قدری قوت یافته بودند که می‌توانستند با طلاب رشته‌های دینی هم به بحث بنشینند. دکتر گرجی می‌گوید:
جوان‌هایی که پای منبر آقای شاه‌آبادی می‌رفتند، در آن چیزی که فرا می‌گرفتند خیلی مسلط می‌شدند، طوری که اگر با یک طلبه کهنه کار بحث می‌کردند، غالب می‌شدند. این افراد هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ علمی تأثیر می‌گرفتند.
آقای نورالله شاه‌آبادی نیز در این مورد خاطره‌ای نقل می‌کنند:
به خاطر دارم روزی به عیادت مرحوم حاج شیخ علی محدث زاده رفته بودم. پیش از من جوانی از ایشان عیادت کرده بود که طبق اظهار ایشان از فضلا بود. وقتی پرسیدم تحصیلات شما در کدام حوزه بوده است، پاسخ داد از محضر آیت الله العظمی شاه‌آبادی استفاده نموده‌ام، که پس گفتگو معلوم شد وی از پرورش یافتگان بحث‌های شبانه ایشان در مسجد جامع است.
بیان مباحث سنگین فلسفی و عرفانی به زبانی ساده و به گونه‌ای که افرادی که پایه‌های این علوم را ندارند، بتوانند در آن به قوت علمی برسند، تنها از کسی برمی‌آید که سخنانش صرفاً عرفان تئوری یا نظری نباشد، بلکه با وجود او متحد شده و با اعمال و گفتارش منطبق گشته باشد. از این رو مطالبی را که عنوان می‌کردند، هم به صورت هضم شده در اختیار شنوندگانشان قرار می‌گرفت و هم قابلیت تأثیرگذاری مثبت در آنها را دارا بود که هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. آیت الله نصرالله شاه‌آبادی در رابطه با چگونگی تبیین مسایل توسط ایشان در مجالس عمومی مثالی عنوان می‌کند:
در فلسفه دفن میت، که چرا میت باید دفن شود، مردم می‌گفتند بسوزانید یا بگذارید حیوانات بخورندشان. اما ایشان در جواب می‌فرمودند شما در خانه‌ای که در آن هفتاد، هشتاد سال زندگی کردی، یا خانه پدری را که از محلش عبور می‌کنی، برایت تغییر روحیه‌ای به وجود می‌آید، به خاطر علقه‌ای که داری، روح هم به بدن علقه دارد، تدریجاً باید جدا شود. تدریجی اگر باشد می‌گوید امروز ریشم ریخت، امروز چشمم از حدقه درآمد. اما اگر بسوزانی یک مرتبه جزغاله می‌شود و باعث تألم روح می‌شود.
مثال دیگری که ایشان از صحبت‌های آقای شاه‌آبادی در میان عموم بیان می‌کنند، در مورد توجیه عمر طولانی حضرت ولیعصر (عجل ‌الله‌ تعالی ‌فرجه ‌شریف) است:
ایشان خیلی دقیق این مسائل را پاسخ می‌دادند. در مورد عمر حضرت ایشان تقسیم بندی می‌کردند می‌فرمودند یا ما قایل هستیم به اینکه امور، مقدر الاهی است یا خیر؟ اگر مقدر الاهی است که خوب خدا عمر یکی را 10 سال، یکی را 100 سال، یکی را هم 2هزار سال مقدر می‌کند. هرچه خدا مقدر کند عمر می‌کند. اما اگر جریان امور روی حساب طبیعی است در آن صورت هم هر کسی بتواند مزاجش را با طبیعت میزان کند، می‌ماند. خوب اگر یکی به جمیع خصوصیات جسمانی خودش و خواص سایر اشیاء آگاه باشد، این می‌داند که الان مثلاً چربی بدن زیاد است و یا فلان چیز از بین می‌رود و یا فلان ویتامین لازم است و با یکی چنین آگاهی این فرد همیشه سالم است و با این سلامت نمی‌میرد و خوب کسی که مقدرات الاهی را قبول ندارد، این استدلال، او را در مورد عمر حضرت، مجاب نمی‌کند!
جهان بینی عرفانی و بیان روان ایشان موجب شده بود کسانی که در تهران علاقمند به مسایل عرفانی و تفسیر عرفانی قرآن بودند در مجالس ایشان شرکت کنند و مرید ایشان شوند. زیرا مرحوم شاه‌آبادی تمام لوازم یک استاد خوب را دارا بودند؛ علم، اخلاق و بیان شیوا می‌گویند جوانان به جلسات شبانه ایشان علاقه زیادی داشتند. آنها جوان‌هایی بسیار برجسته بودند که در تحصیل این نوع علوم فوق‌العاده، علاقمند و محو ایشان بودند. جوانان در آغاز شیفته اخلاق و رفتار ایشان می‌شدند و آنگاه از کمالات ایشان معرفت می‌یافتند. آقای شاه‌آبادی مصداق حدیث شریفی بودند که از حضرت عیسی (علیه‌ السلام) نقل شده است:
با عالمی نشست و برخاست کنید که من ذکرکم الله رویته یعنی وقتی به دیدن او می‌روی به یاد خدا بیفتی و کلماتش بر دین تو بیفزاید.
و این راز تأثیر و نفوذ کلام ایشان بود. به همین دلیل نمی‌شد جلسه‌ای برپا شود و افراد بنشینند و بلند شوند و چیزی گیرشان نیاید.
مرحوم شاه‌آبادی به هر طریقی که می‌توانستند در جهت بیداری مردم و گرداندن روی آنها به سوی خدا تلاش می‌کردند. از جمله اقدامات ایشان در تبلیغ علوم دینی برای عموم، تشکیل جمعیت اخوان بود. در زمان حیات ایشان امکانات مردم بسیار کم بود و تبلیغات مذهبی آن گونه که باید و شاید صورت نمی‌گرفت. ایشان تشکیلاتی را فراهم کردند که بسیاری از متدینین در آن شرکت می‌کردند و آن را جمعیت اخوان نام نهادند. مرحوم شاه‌آبادی مجالس جمعیت برادران یا اخوان را هر جمعه در یکی از مساجد یا حسینیه‌هایی که چه بسا کسی سراغش نمی‌رفت، فرش نداشت، امام جماعت نداشت و ... تشکیل می‌دادند. قبل زا تشکیل مجلس هم پیش بینی‌هایی می‌شد که اهالی محل بدانند، به آن مکان رسیدگی نمایند، گرد و غبارش را بزدایند و چراغی روشن کنند. آن گاه ایشان در آن مکان، گرد و غبار دل‌های آنها را می‌زدود و چراغ دل‌هایشان را روشن می‌کرد و فطرت خداجویی آنها را از غربت در می‌آورد. در این جلسات، ایشان مباحث مربوط به شیوه حرکت یک مسلمان در اجتماع و اینکه جامعه اسلامی روی چه پایه و اصولی باید باشد مطرح می‌فرمودند که در کتاب «شذرات المعارف» آمده است. ایشان سعی می‌کردند کج فهمی‌های مردم را به نام «دین و تنبلی» و بی‌غیرتی آنان را به نام «رضا به و قضا» به آنها گوشزد کنند که همین‌ها کمر دین را شکسته است. آقای نورالله شاه‌آبادی به برخی از سخنان ایشان در میان جمعیت اخوان اشاره می‌کنند:
می‌فرمودند مسلمانان از دو ناحیه زیان دیدند: یکی اینکه هر چند فرمود «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» البته خدا خودش قرآنش را نگه می‌دارد، اما مسلمان‌ها به این قسمت متکی می‌شدند و گفتند خدا خودش دین داده، خودش هم حافظ آن است ما دیگر چه کاره‌ایم؟ همان حرفی که بنی اسرائیل به موسی گفتند؛ ما همین جا می‌مانیم تو و خدا بروید و جنگ کنید، هر وقت پیروز شدید ما هم می‌آییم. اما دنباله‌اش را نخواندند که خدا به دنبال این سخن آنها گفت چهل سال محروم از شهرنشینی هستید و سرگردان بیابان خواهید بود و این اولین ضربه است که مسلمانان با حرکت نکردنشان به دست خودشان به ریشه‌ی خودشان زدند. دیگر اینکه ما شیعه‌ها کسانی هستیم که اعتقاد داریم «من مات علی حب آل محمد فهو شهید» نرفتیم ببینیم که حب آل محمد چیست. حب این است که در دل نگه داریم یا به عمل برسانیم؟! چون ایمان سه قسم است یکی قسم قلبی، یک بخش روحی و روانی و بخش سوم که همه‌ی آن‌ها را اثبات می‌کند عملی است. و الا منافقین هم می‌گفتند ما مسلمانیم. بنابراین چه بسا شیعیانی که این حسب را دستاویزی برای کلاهبرداری و خیانت‌ها و فسادشان قرار دادند و گفتند:

هر آن کسی که آقاش حیدر بود *** چه پرواش از روز محشر بود

بله اما نگفتیم که بین من و معشوقم چه ارتباطی باید باشد؟! ارتباطی که او من را بپذیرد و اگر ادعای محبت بکنم اما چیزی که دلخواه آنهاست نداشته باشم و آن گونه که آنها دوست دارند، نباشم دیگر به من نمی‌گویند عاشق، بلکه می‌گویند هوسران. این دو باعث عقب ماندگی مسلمان‌ها بود والا روزگاری که دنیا در خواب جهل و نادانی بود مسلمان‌ها همه چیز داشتند، همه کار کردند. حرکت اسلامی، دنیا را طوری تغیر داده که امروز هم دنیا ریزه‌خوار اسلام است.
از دیگر فعالیت‌های ایشان مجالس و محافل مذهبی‌شان بود که در منازل تشکیل می‌دادند. چون در زمان حکومت رضاخان مسلمان‌هایی که در این مجالس شرکت می‌کردند، مورد تهدید حکومت واقع می‌شدند، ایشان مجالس مذهبی را در خانه‌ها تشکیل می‌دادند. این ابتکاری بود که از جانب مرحوم شاه‌آبادی انجام شد و پس از آن، این حرکت در منازل گسترش یافت. آقای نورالله شاه‌آبادی می‌گوید:
من یادم هست شب‌های دوشنبه منزل مرحوم ابوالصباء در خیابان خانی آباد می‌رفتیم. فضای حیاط آن خانه حدود 300 متر بود. تمام اتاق‌ها و حیاط مملو از جمعیت می‌شد، نه اینکه فقط روضه بخوانند که آن هم بود اما آنچه مردم نمی‌دانستند و باید بدانند را می‌گفتند!
در این فرصت در توجیه عملکرد مرحوم شاه‌آبادی در اختصاص قسمتی از وقت خود برای عموم و بیان ساده علوم الاهی برای آنها، با توجه به قوت علمی ایشان در دروس سطح بالای حوزه، به بیان دیدگاه ایشان در این زمینه می‌پردازیم. آن چنان که از کتب برجا مانده از ایشان برمی‌آید، پاسخ این سوال را در فطرت انسان‌ها باید جستجو کرد. مبنای روش تربیتی ایشان، بیدار ساختن فطرت الاهی خفته انسان‌ها بوده است. امام خمینی (رحمه‌الله‌) در کتاب چهل حدیث خود آورده است:
استاد و شیخ ما در معرف الاهیه جناب آقای آقا میرزا محمدعلی شاه‌آبادی روحی له الفداه به وسیله‌ی فطرت کثیری از معارف الاهیه را ثابت می‌فرمایند!
از این رو با توجه به مطالبی که از لابه لای اوراق نگارش شده توسط ایشان استخراج کرده‌ایم به تبیین دیدگاه ایشان در این زمینه می‌پردازیم و برای حصول این مقصود مانند ایشان، بحث را از فطرت و لوازم آن آغاز می‌کنیم. لازم به ذکر است عمده بحث فطرت برگرفته از کتب ایشان یا استنباطی از آنها است.
فطرت لازمه وجود انسان است. در تعریف فطرت گفته‌اند صفتی است که مخصوص ذات مدرک است و صفات مربوط به وجود غیرمدرک را طبیعت می‌نامند. به طور مثال خیسی، طبیعت آب است نه فطرت آن؛ بنابراین انسان موجودی است که از فطرتی الاهی و طبیعتی مادی آفریده شده است که از حیث وجود طبیعی خود به عالم ماده و از حیث فطرت فراطبیعی خود با خدای سبحان پیوند دارد. اهل لغت و تفسیر می‌گویند فطرت به معنای خلقت است و از فطر به معنای شق کردن و پاره نمودن گرفته شده است؛ زیرا خلقت به گونه‌ای پاره نمودن پرده عدم و حجاب غیب است. بنابراین مقصود از فطره الله، که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده، حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده، که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل و خمیره آنها بر آن مخمر شده است. پس فطرت جزء لاینفک وجود انسان است و به همین دلیل در آیه شریفه «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» از آفرینش فطرت در انسان به «معها» تعبیر نشده است؛ بلکه فرموده فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا، زیرا کلمه «مع» همراه بودن دو چیز جدا از هم را بیان می‌کند که با ذاتی بودن آن مغایر است. از طرفی فطرت امری ذاتی است پس اکتسابی نیست و قابل تغییر و تبدیل نخواهد بود؛ از این رو فرمود: لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ. حکما نیز معتقدند: «الذاتی لا یعلل و لا یخلف». از سوی دیگر در قرآن کریم آمده است: «خلق الله آدم علی صورته» و از آنجا که فطرت انسان را به خدا ارتباط می‌دهد، بنابراین آیه مطابق با کتاب ذات احدیت است. از این رو می‌توان گفت فطرت معصوم از خطا و اشتباه است و در احکام و مقتضیاتش دین قیم و استوار است. به همین دلیل انسان باید ملتزم و متعبد به احکام فطرت شود که ذلک الدین القیم. زراره گوید از حضرت صادق (علیه‌ السلام) از فرموده خدای تعالی «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» سؤال نمودم، فرمود: خلق کرد ایشان را همگی بر توحید. اما اینکه حضرت فطرت را تفسیر به توحید نموده‌اند، برای بیان مصداق یا تفسیر به اشرف اجزای شیء بوده است. زیرا با توجه به تعبیر آیه از فطرت الله به دین و اینکه دین شامل توحید و دیگر معارف است، این معنا مشخص می‌شود. بنابراین جمیع معارف حقه از اموری است که حق تعالی بندگان را بر آن مفطور فرموده است.
مرحوم شاه‌آبادی در بحث از فطرت، آیه مذکور را مبنا قرار داده‌اند و می‌فرمایند در اینجا منظور از آیه، «الزام فطره الله» بوده است، یعنی برای کشف کمالات با فطرت و کیفیت وجود خود ملازم و همراه باش! به عبارتی فطرت عاشقه را با همراهی فطرت کاشفه به کمال عشق برسان.
اما اینکه فرمود «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً» منظور از وجه، روی قلب و دل است. زیرا متوجه الیه است که دین از عالم معناست و نمی‌توان روی ظاهر را به سمت آن متوجه کرد. همان‌طور که در آیه‌ی شریفه‌ی «فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» چون متوجه الیه که مسجد الحرام است، جسم است، منظور از وجه، صورت ظاهر است؛ بنابراین مقصود آیه این است که دل و قلب خود را با فطرت خدایی خویش همراه نما.
از خصوصیات فطرت این است که عاشق بی‌نهایت است، زیرا به یک بی‌نهایت اتصال دارد. نهایت هر چیز را کمال آن می‌گوییم. پس انسان فطرتاً عاشق کمال است. اما کمالی که او می‌طلبد را نهایتی نیست. چون فطرت، عاشق کامل مطلق است که جز خدا نیست. زیرا به جز او، آفریدگانش همه حد و نهایتی دارند، مگر اینکه به او اتصال یابند که فرمود: «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ» و از این جهت فطرت تمام بندگان اعم از انبیا و اولیا و مومنین و کفار و اشقیا و سعدا یکی است. اما اگر می‌بینیم که انسان‌ها به سوی غیر او حرکت می‌کنند، نشانه عدم وجود فطرت الاهی در آنها نیست؛ بلکه نمایانگر این است که آنها معشوق فطرت را اشتباه تشخیص داده‌اند و با عطش سیری‌ناپذیر خاص فطرت، به سوی معشوق مجازی و کمال متصور خود حرکت می‌کنند که از درک ناقص و عقل قاصر حکایت می‌کند. محک درستی یا نادرستی تصور انسان از معشوقش این است که چنانچه به معشوق خود دست یافت ولی به آرامش نرسید و به دنبال زیباتر از آن بود، نشانه خیالی بودن آن مقصود و معشوق است و این روشی برای تشخیص مجازی بودن معشوق است. از این طریق متوجه می‌شود آنچه به عنوان هدف و مقصود در نظر داشته، معشوق فطرتش نبوده است. از دیگر خصوصیات فطرت الاهی این است که در به دنبال معشوق رفتن نیز، بی‌نهایت می‌رود. یعنی چون به دنبال بی‌نهایت است، هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود و از حرکت در راه مطلوب باز نمی‌ایستد. آری در فطرت انسان سستی وجود ندارد و اگر سستی هست در قامت ناساز بی‌اندام ماست! فطرت عشق اگر برای رسیدن به معشوق خود هزاران بار سیر کند و هر بار شکست بخورد، باز از جستجوی او دست برنمی‌دارد.
اما چون فطرت الاهی از اوست، به او باز می‌گردد. پس انسان فطرتاً خداجوست. قرآن کریم در اثبات وجود فطرت خداجویی در انسان می‌فرماید:
هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنَا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ‌
او کسی است که شما را در صحرا و دریا سیر می‌دهد، چون به کشتی سوار باشید، و بادی ملایم و فرح بخش آن‌ها را به طرف مقصود ببرد، خوشحال می‌شوند (و چون ناگهان) بادی سهمگین بر آن کشتی بوزد، و موج‌های هولناک از هر سو به طرف کشتی حمله کند، به طوری که سرنشینان بپندارند که هلاک خواهند شد، آن زمان خدا را از روی اخلاص عقیده می‌خوانند که اگر ما را از این ورطه نجات دهی به طور قطع از شکرگزاران خواهیم بود.
زمانی که انسان در ورطه هلاک می‌افتد و خود این را درک می‌کند و می‌فهمد که دیگر هیچ فریادرسی نیست و حس می‌کند به بن بست رسیده است، یقین به وجود فریادرسی را در خود احساس می‌کند که منتظر کمک و مدد اوست. او همان خدا و معشوق فطرت است که چون راه‌های دیگر بر انسان مسدود شده، در درون خود به دنبال فریادرس می‌گردد و متوجه فطرت الاهی خود می‌شود. بنابراین در اینجا دو مرتبه مورد توجه است:
در مرتبه اول برای اینکه انسان رو سوی فطرت خود کند و با او هم نوا شود، باید عقل به بن بست برسد و فقر و نیاز و جهل خود و تمام موجودات و مخلوقات عالم را حس کند تا از خودش و معشوق‌های مجازی دیگرش ناامید شود و از همه دست بردارد. و اینکه فرمود: «إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً» اشاره به همین معنا دارد که انسان ادعا کرد که می‌تواند بار عشق الاهی را بر دوش بکشد، در حالی که هیچ نمی‌داند و علم به آن علم ندارد. از اینجا جهل موجب پیدایش ظلم شد. حال اگر هیچ‌گاه نفهمد که نمی‌داند، همان ظلوم و جهول می‌ماند و جزایش را می‌بیند. اما چنانچه درک کند و اقرار کند به ظلوم و جهول بودن خود، عالم مطلق خود بار امانت او را به سر منزل مقصود می‌رساند. پس مرتبه اول که خود عمده راه است، درک جهل است.
در مرتبه دوم عقل خود را در شناخت معشوق حقیقی به کار گیرد که «راز عشق ادراک کمال و جمال است!» (4) به این ترتیب اگر در مرتبه‌ی عقل درک کرد که ذات مقدس پروردگار، کمال و جمال مطلق است، قلبش عاشق و محب او می‌شود که این همان معنای قرار گرفتن روی قلب و دل به سمت فطرت الاهی است: آنفَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ. و این معرفت به حقایق، در تمام زوایای زندگی انسان نقش کلیدی دارد: زیرا انسان موجودی است که علم و عملش با یکدیگر نسبت مستقیم دارد؛ علمش، عملش را می‌سازد و عملش در افزایش فهمش تأثیرگذار است و علم و عمل توأم است که صحت و کمال زندگی بشر را تأمین می‌کند. اما ایجاد این شناخت به عهده‌ی انبیا و اولیای الاهی است. رسالت انبیای الاهی شناساندن فطرت و گنج پنهان بشری است که در غوغای شهوت و غضب مستور شده است. در حقیقت ادیان الاهی بیان دین فطری است و تمام کتب آسمانی شرحی بر کتاب انفسی است و پیامبران و اولیا، شارحان کتاب فطری ما هستند. از این رو آنها هدایت بشر به سوی معشوق حقیقی را از طریق شکوفایی عقل بشر آغاز می‌کنند.
نکته قابل تأمل در اینجا این است که اگر توحید مقتضای فطرت انسان است و همه بر فطرت عشق آفریده شده‌اند و فطرت، انسان را ملتزم به دینداری می‌کند، چه لزومی به شارح دارد؟ در جواب باید گفت برای نایل شدن به معرفت نسبت به ذات و صفات مقدس حضرت حق، باید مردم را به تدبر و تفکر در آیات و آثار ذات مقدس پروردگار سوق داد تا به تعبیر آقای شاه‌آبادی فطرت کاشفه، که در اصول و عقاید خود باید صاحب رای و اندیشه خود باشد، شناخت درستی از هستی و هستی آفرین پیدا کند. اما چون فطرت کاشفه به حسب کشف مختلف است، یعنی بعضی ناقص، برخی تام و بعضی اتم هستند، مقتضای این اختلاف در کشف، تبعیت از فطرت کاشفه اتم است. زیرا کشف مصادیق و ظرافت‌های احکام مربوط به عبودیت و عدالت از عهده‌ی هر فطرتی برنمی‌آید، در حالی که رعایت آنها بر هر فطرتی واجب است. از طرفی فطرت عشقی که در هر انسانی وجود دارد، برای نیل به معشوق و محبوب خود، حکم به لزوم تبعیت از فطرت کاشفه می‌کند و به همین دلیل فرمود: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ» که فطرت کاشفه اتم، همان مقام عظمای ولایت است. بنابراین چون فطرت عشق همیشه هست، فطرت کاشفه یا شخصی که کاشف این مصادیق است هم، همواره باید باشد تا مراجعه به او برای رفع احتیاج فطرت عشق ممکن باشد. اما سهولت تشرف هر فردی از افراد بشر به محضر مقدسش به گونه‌ای که هیچ حجاب و مانعی نباشد، مقتضای فطرت نیست. پس به حسب فطرت باید کاشف تام و عالم به معارف الاهی که مقام ولایت مطلقه است، در هر عصری باشد تا باب تعلیم و تعلم این معارف که از طریق برهان حاصل است، همواره مفتوح باشد. اما ارتباط مردم با آن حضرت از طریق آنها که مست ولای او هستند، میسر است.
بنابراین با توجه به مطالبی که عنوان شد، فطرت به صورت مأمور نفوذی هدایت در انسان عمل می‌کند. تغذیه شدن درست این مأمور از طریق هادی خارجی و همراه شدن انسان با آن، او را قدرتمند می‌سازد تا جایی که عنان اختیارش را به دست می‌گیرد و وی را به کمال مطلوب انسانی خویش می‌رساند. هادی خارجی همان انسان‌های آسمانی هستند که برای یاری انسان مختار آمده‌اند تا او به دست خویش، گنج درونش را بیرون آورد و آن را مرکب راهوار و یکه‌تاز سیر خود به سوی پروردگارش قرار دهد. در اینجاست که از آزادی به قید بندگی در می‌آید که این تنها بندگی مطلوب در عالم است. به این ترتیب در برابر عالم دارای عزت آزادی می‌شود که این عزت در برابر خدا، با دربند او درآمدن معنا می‌یابد: و عنت الوجوه للحی القیوم. که نتیجه‌اش عبادت و خاکساری در برابر معبود و معشوق است که به تعبیر آیت الله شاه‌آبادی:
عبادت اجرای توحید است در ملک بدن از باطن قلب.
با این وصف آیت الله شاه‌آبادی به منظور بیدار ساختن فطرت خفته انسان‌ها و زدودن زنگار قلوب آنها، با نفس قدسی خود، روح حیات در جان آنها می‌دمید و با سخنرانی‌های خود می‌خواست معشوقش، معشوق همگان شود. بر این اساس ایشان اصول و فروعی را برای زندگی اجتماعی خود تدوین کرده بودند که در طی زندگی پر برکتشان کمر همت بر اجرای آنها بستند. اصول این برنامه که در کتاب «شذرات المعارف» آورده شده است، بدین‌ترتیب است:

اصل اول: خیط نبوت و ولایت:

بسط معارف و حقایق دیانت در حدود ممالک اسلامی که به منزله خیط (5) نبوت و ولایت و ارتباط به مقام مقدس ایشان و اجتناب از خلطه و آمیزش با اجانب است که فرموده «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا» (6)

اصل دوم: خیط اخوت:

توسعه‌ی اجتماعات مذهبی برای ارتباط و دوستی متدینین با یکدیگر که به منزله‌ی خیط اخوت است، چنانکه فرموده «وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً» تا به واسطه‌ی این دو خیط طولی و عرضی تحصیل لباس تقوا و جندالله نموده و لشکر کفر و نفاق و فساد را از عالم قلع و قمع نمایند.
اما برای حصول این اصول، فروعی را عنوان کرده‌اند که موارد مربوط به بحث را در ذیل آورده‌ایم:

فرع اول:

ترغیب مردم به علما اعلام و تشویق محصلین علوم دینیه، و ترمیم امر معاش آنها و فراهم کردن مؤسساتی برای تعلیم معارف و اخلاق و احکام دیانت مقدس اسلام، که اصول انسانیت است، به افراد جمعیت و اطفال آنها.

فرع دوم:

استحکام اتحاد فی مابین علما اعلام که یگانه طریق است برای حفظ اسلام و مسلمین، تا در سایه‌ی این اتحاد، پیروان ایشان در تحت دستورات واحد، بدون هیچ گونه دغدغه و پریشانی خیال، متحد اقیام لله نموده، اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقاید حقه را در میان مردم شایع کنند و افعال قبیحه و صفات رذیله و عقاید باطله را از آنها دور سازند.

فرع سوم:

تأسیس مجله دیانتی برای ترویج مقاصد مذهبی و افکار و اعمال جمعیت.

فرع چهارم:

تأدب به ظاهر شرع و ترک محرمات مطلقاً و تعظیم شعائر اسلام و حضور در جماعات و اجتماعات اسلامی.

فرع پنجم:

حضور در هفته یک شب در مرکز مخصوص جمعیت، برای تحصیل مهمات مذهبی مذاکرات اسلامی.
آری، او با اعمال و گفتاری که از افکار و عقاید بلندش نشأت می‌گرفت، توانست در جامعه اسلامی منشأ اثر باشد و خود را به وجه باقی رب پیوند دهد.

پی‌نوشت‌ها

1- عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان.
2- دیدار با ابرار، شاه‌آبادی بزرگ: «آسمان عرفان».
3- عارف کامل، ص16.
4- شاه‌آبادی: «رشحات البحار».
5- ریسمان.
6- آل عمران/103: و همگی به ریسمان الاهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مقالات درس آیین زندگی دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف رازجاودانگی قرآن دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارفقرآن کتاب شور و شیدایی علی نصیری بسم الله الرحمن الرحیم ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس اعلام سازمان سنجش ثبت نام ازمون کارشناسی ارشد از دی ماه آغاز شده و تا دی ماه اشعار عرفانی شعرای بزرگ دانلود رایگان آهنگها و …وبلاگ اشعار عرفانی شعرای بزرگ داری کتابها و لینکهای مختلفی در نقش زبان فارسی در گسترش تمدن اسلامی دیگرانحالا اگر توجه کنید که بسیاری از معارف دینی هم به زبان فارسی به رشته‌ی تحریر درآمده چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است …چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است ولی اسلام چنین نیست؟درس دین و زندگیباسمه تعالی نمونه سوالات تشریحی و تست دین و زندگی دبیرستان شاهد مرودشت مرضیه بزرگترین مرجع تحقیق و پروژهمقاله،پایان نامه های …مقدمه زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است چرا رسوایی۲ یک فیلم شخصی نیست۱ رسوایی۲ و …چرا رسوایی۲ یک فیلم شخصی نیست۱ رسوایی۲ و حس در جهان بودن تمام تلاش‌ها برای آنکه مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام …مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری مقالات درس آیین زندگی دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف «بجز از حشق که ابزار سرافرازی بود ‌آزمودیم همه کار جهان بازی بود» اشعار عرفانی شعرای بزرگ دانلود رایگان آهنگها و آلبومهای وبلاگ اشعار عرفانی شعرای بزرگ داری کتابها و لینکهای مختلفی در زمینۀ رازجاودانگی قرآن دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف قرآن کتاب شور و شیدایی علی نصیری بسم الله الرحمن الرحیم ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس اعلام سازمان سنجش ثبت نام ازمون کارشناسی ارشد از دی ماه آغاز شده و تا دی ماه نقش زبان فارسی در گسترش تمدن اسلامی دیگران حالا اگر توجه کنید که بسیاری از معارف دینی هم به زبان فارسی به رشته‌ی تحریر درآمده بود چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است ولی اسلام چنین سلام به نظر می رسد که متن مقاله را مطالعه نفرموده اید و الا آنچه در مقاله نوشته شده، بیان بزرگترین مرجع تحقیق و پروژهمقاله،پایان نامه های دانشجویی مقدمه زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است درس دین و زندگی باسمه تعالی نمونه سوالات تشریحی و تست دین و زندگی دبیرستان شاهد مرودشت مرضیه فتاحی زبان فارسی ادبیات تعلیمی ادبیات تعلیمی،نوشته ها وآثاری است که برای خواننده ودریافت کننده پیام دانش و معارفی را بیان شیخ بهایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شیخبهائی شیخ بهایی آثار برجسته‌ای به نثر و نظم پدید آورده‌است که علاوه بر فارسی و عربی، شامل ترکی هم


ادامه مطلب ...

بازبینی کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها مطابق ساحت‌های علومارائه طرح نیازمحور

[ad_1]

حجت‌الاسلام والمسلمین داوود رنجبران در مراسم افتتاحیه کارگاه‌های آموزشی استادان گروه‌های معارف اسلامی دانشگاه‌های استان که امروز، چهارشنبه ۲۴ آذرماه در دانشکده بهداشت این دانشگاه برگزار شد، با اشاره به پیروزی‌های اخیر حاصل‌شده در سوریه، اظهار کرد: این اتفاقات به مدد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران بوده و این قدرت است که امروز در سطح منطقه حرف می‌زند.

وی افزود: فکر و ایده امام (ره) امروز نه‌تنها در سوریه که در یمن، بحرین و هر جا که آزادی وجود دارد، راه یافته است؛ این اسلام ناب است که حضور جدی دارد.

فعالیت حدود 9 هزار هیأت‌علمی گروه معارف در کشور

رنجبران با طرح این سؤال که این قدرت نرم که ما را در برابر بزرگ‌ترین قدرت‌های استکبار جهانی قرار داده، کجا تولید می‌شود و منبع آن کدام است، گفت: منبع قدرت ما اسلام، قرآن، اهل‌بیت (ع)، هیأت‌ها و مساجد هستند. یکی از اصولی‌ترین شکل تولید این قدرت در کنار مساجد و روحانیت در دانشگاه‌ها، گروه‌های معارف اسلامی هستند که می‌توانند منبعی برای تولید قدرت نرم جمهوری اسلامی باشند و از قِبَل تربیتی که در این حوزه انجام می‌شود، برکات زیادی برای اسلام به دست می‌آید؛ این سنگر مهمی است.

وی گفت: اگر می‌خواهیم تحولی در ارتباط با دروس معارف اسلامی رخ دهد - که مطالبه جدی است - ما نیز به‌عنوان متولیان کار در گروه معارف مطالباتی داریم. مطالبات اول ما در حوزه استادان است. در کل کشور برای ارائه دروس معارف بین هفت تا 9 ‌هزار نفر استاد داریم. جا دارد از بخش آموزشی کشور سؤال کنیم که از این تعداد در کشور چند نفر عضو هیأت‌علمی رسمی دانشگاه‌ شده‌اند، متأسفانه در این زمینه پشتیبانی نشدیم. از این تعداد حدود ۱۲۰۰ نفر عضو هیأت‌علمی هستند.

در کل استان خوزستان ۵۸ عضو هیأت‌علمی در گروه معارف داریم

معاون آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور ادامه داد: اگر به دنبال تحول هستیم، باید ساختارهای خود را سامان دهیم. در کل استان خوزستان، ۵۸ عضو هیأت‌علمی در گروه معارف داریم که با توجه به نیاز استان بسیار محدود است.

رنجبران با بیان اینکه استاد گروه معارف سازندگی مخاطب و تربیت دانشجو را رسالت خود می‌داند، گفت: ما در کنار مسائل آموزشی که باید دقیق انجام شود، یک گروه آموزشی صرف نیستیم و وظیفه تربیت جوان و دانشجو را بر عهده داریم.

ارائه  ۱۲۰هزار واحد دروس معارف اسلامی در دانشگاه‌های کشور

وی تصریح کرد: در کل دانشگاه‌های کشور ۱۲۰هزار واحد دروس معارف اسلامی ارائه داده‌ایم که فرصت زیادی است و باید آن را مغتنم بشماریم. باید از شیوه‌های جدید در آموزش استفاده کنیم و ادبیات مناسب و ویژه به کار ببریم و از این فرصت به نحو جدی استفاده کنیم.

صدور مجوز تدریس دروس معارف به استان‌ها واگذار می‌شود

معاون آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور با بیان اینکه طرح تمرکززدایی در صدور مجوز استادان معارف از سوی نهاد اجرا شده است، اعلام کرد: با اجرای این طرح صدور مجوز تدریس به استان‌ها واگذار خواهد شد.

رنجبران همچنین بر استفاده از ظرفیت آموزش مجازی برای ارائه دروس معارف اسلامی به شکل تکمیلی تأکید کرد و گفت: ما دروس معارف را مجازی ارائه نمی‌دهیم؛ اما بحث‌های تکمیلی به‌صورت مجازی قابل ارائه است که برای تنوع‌بخشی و پاسخ به نیازهای دانشجویان استفاده می‌شود.

اجرای طرح نیازمحور در ارائه دروس معارف اسلامی

وی همچنین به اجرای طرح نیازمحور در ارائه دروس معارف اشاره کرد و گفت: این طرح بیش از یک سال است که ابلاغ شده و بسیاری از استادان در حال اجرای آن هستند. موضوع این طرح آن است که استادان ضمن اینکه به سرفصل‌ها مقید باشند، مطالب درسی خود را مطابق نیاز مخاطب به او ارائه دهند.

معاون آموزشی و پژوهشی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های کشور گفت: کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها در حال بازبینی است. ما باید مطابق ساحت‌های علوم متن آموزشی داشته باشیم، چون نیاز دانشجوی رشته کشاورزی با دانشجوی پزشکی در این حوزه تفاوت دارد، از این رو کتاب آزمایشی برای رشته کشاورزی منتشر کردیم.

رنجبران گفت: برای پژوهش استادان برنامه مفصلی تدوین شده است و 10 مرکز توسعه پژوهش در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور راه‌اندازی کردیم که همه دانشگاه‌ها می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

بازبینی کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها مطابق ساحت‌های علومارائه طرح نیازمحور بازبینی کتاب‌های معارف دانشگاه‌ها مطابق ساحت‌های علومارائه طرح نیازمحور


ادامه مطلب ...