مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجموعه آموزشی رازهای میلیونر شدن


توضیحات

مجموعه بی نظیر آموزشی رازهای میلیونر شدن

موفقیت و کسب ثروت از زبان بریان تریسی Brian Tracy

معروفترین نویسنده و مشاور دنیا در زمینه موفقیت به زبان فارسی

خود اشتغالی را از همین امروز شروع کنید

بیش از 4 ساعت آموزش کامل رازهای موفقیت و ثروتمند شدن


شما هم می توانید یک میلیونر خود ساخته شوید

موفقیت در زندگی و کسب و کار خیلی نزدیک است ...

تجربه موفقیت و ثروتمند شدن را از زبان برترین استاد این امر در دنیا بیاموزید


آیا می دانید هزینه حضور در سمینار آقای برایان تریسی در هرکجای دنیا، چند میلیون تومان است؟

پکیج اوریجینال و بسیار شکیل قابل پخش در تمامی دستگاههای خانگی و کامپیوتر ها



قیمت : 14800 تومان



برایان تریسی کیست؟
«برایان تریسی» مشاور و روان‌شناس بزرگ و یکی از معتبرترین مراجع صاحبنظر جهان در زمینه‌ی موفقیت و پیشرفت و همچنین نویسنده‌ی کتاب معروف «قورباغه را قورت بده» می‌باشد.
برایان تریسی یک سخنران, مربی و مشاور حرفه ای و یکی از معتبرترین مراجع صاحبنظر جهان در زمینه‌ی موفقیت و پیشرفت است و همچنین مدیر شرکت بین المللی برایان تریسی (Brian Tracy International) است که یک کمپانی آموزش- مشاوره ای در سولاتابیچ کالیفرنیاست. در ضمن او یک میلیونر خود ساخته است.
«تریسی» در طی 30سال، به 80 کشور دنیا سفر کرده است تا دلایل حقیقی این پرسش را بیابد که «چرا وقایع به‌صورتی که هستند، اتفاق می‌افتند؟» او پاسخ‌ها را به‌صورت قوانینی خلاصه کرد که سال‌های زیادی است در دنیا، افراد مختلف با به‌کار گرفتن این اصول و قوانین، به موفقیت و خوشبختی در زندگی خود رسیده‌اند.


قیمت : 14800 تومان



عناوین و محتویات این مجموعه :

فصل اول – رازهای موفقیت در شغل و کسب و کار
1 – یافتن شغل مناسب
2 – معرفی چند روش برای به دست آوردن شغل دلخواه
3 – پیدا کردن حرفه و تخصص ایده آل
4 – چگونه سرمایه و حقوق خود را افزایش دهیم
5 – چگونه در صنعت و بازار، موفق و بادوام باشیم
6 – معرفی بهترین روشها برای جمع کردن پول
7 – چگونه به یک فروشنده با حقوق بالا تبدیل شویم
8 – بررسی عادت های مهم در افراد موفق
9 – بررسی عوامل تعیین کننده در موفقیت شما

فصل دوم – چگونه ثروتمند شویم
1 – میلیونر شوید
2 – بررسی موانع بزرگ در راه رسیدن به موفقیت مالی
3 – چگونه می توانید یک میلیونر خودساخته شوید
4 – میلیونر خودساخته شدن، با تمرین صرفه جویی و اقتصادی بودن
5 – بررسی دلایل ثروتمند نشدن
6 – بررسی راههای برای میلیونر خودساخته و ثروتمند شدن
7 – چگونه مانند یک میلیونر فکر کنیم تا به آزادی های مالی برسیم
8 – حرکت کنید! یک کسب و کار موفق برای میلیونر شدن راه اندازی کنید
9 – چگونه می توان کسب و کار خود را شروع کرد
10 – بررسی استراتژی های خلاقانه برای ثروتمند شدن
11 – رازهای فروش و تجارت موفق

فصل سوم - سمینارهای موفقیت برایان تریسی
1 – سمینار بررسی رازهای میلونر خودساخته شدن ...
2 – سمینار معرفی کلیدهای موفقیت در کسب کار ...

فصل چهارم - راههای موفقیت مالی از شرکت Actualized.org
- چگونه ثروتمند شویم؟
- رازهای واقعی برای میلیونر شدن


روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت : 14800 تومان



ادامه مطلب ...

گول این پیامک را نخورید: میلیونر شو!

سرگرد سهیل خاکشور ضمن بیان این مطلب اظهار داشت: پیامک‌هایی جعلی با متن‌هایی بسیار جذاب و اغوا کننده توسط کلاهبرداران طراحی و در غالب طرح‌های مختلف که همگی با استفاده از شیوه‌های مختلف مهندسی اجتماعی و در ایام و مناسبت‌های خاص صورت می‌گیرد و هدف کلاهبرداران در این رابطه به دام انداختن طعمه‌هایشان است.

رئیس پلیس فتا خراسان شمالی تصریح کرد: اخیراً افراد شیاد و کلاهبردار با ارسال پیامک‌هایی با این‌گونه محتوا *****>> جایزه <<***** ضمن عرض تبریک خدمت شما کاربر گرامی {{میلیونر شو ادامه دارد}} وزارت ارتباطات و فناوری طی طرحی تشویقی در راستای استفاده صحیح و بهینه از تلفن همراه اقدام به قرعه کشی سراسری کرده که شما کاربر محترم برنده وجه نقد به مبلغ {۲۰،۰۰۰،۰۰۰} ریال شده‌اید، لطفا جهت کسب اطلاع از نحوه دریافت مبلغ خود با اپراتور ارسال کننده پیام حاصل فرمایید. کد کاربری: (۰۰۲۹۹۰) ارتباطات و فناوری حامی و پشتیبان سیم کارتهای ثابت و اعتباری: (ایرانسل، تالیا، همراه اول، اسپادان، آی سیم، رایتل،...) ertebatat va fanavari. ir، اقدام می‌کنند.

سرگرد سهیل خاکشور بیان داشت: در این روش‌ها افراد سودجو با استفاده از حس اعتماد برخی افراد جامعه و به دلیل نداشتن آگاهی لازم، اقدام به کلاهبرداری از آنان می‌کنند. بدین شکل که فرد کلاهبردار از قربانی می‌خواهد مشخصات کامل خود را به شماره‌ای ارسال نماید، سپس با شگردی خاص افراد را متقاعد به رفتن جلوی عابر بانک می‌نمایند و در ‌‌نهایت از آنان مبالغ قابل توجهی کلاهبرداری می‌کنند.

این مقام انتظامی افزود: در همین راستا پلیس فتا به هموطنان توصیه می‌کند که به هیچ عنوان اطلاعات مهم حساب بانکی خود را در اختیار دیگران قرار نداده و از ارسال اطلاعات حساب بانکی از جمله رمز اول یا دوم، کد CCV۲، تاریخ انقضای کارت و حتی مراجعه به دستگاه خود‌پرداز خودداری کنند.

رئیس پلیس فتای خراسان شمالی ادامه داد: این نکته حائز اهمیت است که شهروندان باید رمزهای بانکی خود را به صورت دوره‌ای تغییر دهند و از گذاشتن رمزهایی مانند شماره شناسنامه، سال تولد و سایر اعدادی که قابل حدس زدن باشند خودداری کنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: پلیس فتا از هموطنان می‌خواهد در صورت مشاهده هرگونه تخلف در فضای سایبر مراتب را با ارائه مستندات مربوطه از طریق سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir بخش تماس با ما گزارش کنند (همشهری آنلاین)


ادامه مطلب ...

گپ و گفت با یک میلیونر ضایعات‌نشین

جام جم سرا به نقل از اقتصادنیوز: یک مسیر راست را مدام بالا و پایین می‌رود و صدای خش‌دارش را پشت بلندگو ول می‌کند: «آهن‌آلات... آهن‌ضایعات...» صدایش بم است و خشدار و چهره‌اش آفتاب‌سوخته. ۲۴ ساله است و اهل کابل. می‌گوید ۲۱ سال است که ساکن تهران شده اما هنوز هم نتوانسته تحصیلاتش را ادامه دهد. همه برادرانش در همین کار هستند.

ضایعات و آهن‌آلات را از مردم می‌خرند و به قیمت روز می‌فروشند. برخیشان از همین راه انبار آهنی برای خود دست و پا کرده‌اند. یک سریشان هم بعد از مدتی بازگشته‌اند کابل. کابل تا تهران را کرده‌اند مسیری برای آنکه خودشان را پیدا کنند. مثل علی که حالا به قدر خوردن یک چای، از انبارداران آهن می‌گوید و درآمدهای ۸۰ میلیون تومانیشان.

از خودش که متوسط دو تا پنج میلیون تومان در ماه، می‌شود عایدی داد زدن پشت بلندگوی وانت آبی رنگی که این روز‌ها از پایین تا بالای خیابان را با آن طی می‌کند. دوست دارد درس بخواند اما پنج سالی است که میان ضایعات و آهن، ضایعات زندگی‌اش را زدوده و سرمایه‌ای برای خود دست و پا کرده است.


در این منطقه (حوالی خیابان قائم مقام) خرید و فروش ضایعات زیاد است؟
بله. این منطقه به دلیل تعدد واحدهای تجاری، خرید و فروش ضایعات بیشتر است. البته این به دلیل وجود ضایعات در این منطقه نیست. در خیابان‌هایی که بیشتر منازل مسکونی باشد، اعتراض‌ بیشتری به صدای بلندگوی ضایعاتی‌ها می‌شود. شهردار این منطقه کاری به ما ضایعاتی‌ها ندارد. البته ما هم زیر نظر سازمان بازیافت هستیم.


یعنی شما ساماندهی شده هستید؟
زیر نظر سازمان بازیافت کار می‌کنیم اما باری که از مشتری می‌گیریم را با وسایل حمل‌ونقل بازیافت نمی‌بریم. این اختیار را به ما داده‌اند که هر کجا که بخواهیم، آهن‌آلات را خرید و فروش کنیم.


یعنی کاری به شما ندارند؟
نه اما منطقه ۷ و ۱۳ شرایط سخت‌تری دارد و به این راحتی اجازه نمی‌دهند که کار کنیم. بیشتر هم مردم شکایت می‌کنند که صدای ضایعاتی‌ها بلند است و اذیت می‌شوند. مثلا ممکن است در یک کوچه، ۱۰ وانت ضایعاتی باشد. طبیعی است که واحدهای مسکونی خوششان نمی‌آید. منطقه‌ ۶ شرایط بهتری دارد چون بیشتر واحدهای قرار گرفته در خیابان اداری است و خیلی صدای بلند برایشان مهم نیست. هر سال پیمانکاری ما را به یک شرکت واگذار می‌کنند. مزایده برگزار می‌کنند و پیمانکار مشخص می‌شود. درآمد حدودی این پیمانکار در ماه ۸۵ میلیون تومان است.


این پیمانکاری به صورت رسمی است. آیا کسانی هم هستند که به صورت غیررسمی در این شغل فعالیت کنند؟
نه اجازه نمی‌دهند.


چه کسی اجازه نمی‌دهد؟ شهرداری؟
نه به شهرداری اصلا ربطی ندارد. گشت‌هایی هستند که مدام فعالیت‌مان را رصد می‌کنند. کسی که بخواهد در این رابطه فعالیت کند، باید ابتدا کارت مجوز را دریافت کند.


درآمد خودت چطور است؟
روزی دست خداست. روزی ۵۰ تا ۱۰۰ تومان هم دستم را می‌گیرد. حتی چند ماه قبل، با چند برادرم، حدود ۲۸ میلیون تومان در ۵ ماه به دست آوردیم.


این آهن‌آلاتی که می‌خرید را به شهرداری می‌دهید؟
نه خودمان انبار آهن سمت افسریه داریم.


می‌گفتند برخی از ضایعاتی‌ها، آهن را به کارخانجات می‌فروشند. شما این کار را نمی‌کنید؟
نه آهن‌آلاتی که می‌خریم را به انبار آهن تحویل می‌دهیم. وقتی حجم این ضایعات به ۱۵ تا ۲۰ تن رسید، به کارخانجات تحویلش می‌دهند.


کسانی هستند که از راه فروش همین ضایعات، پول‌های زیادی به دست آورده باشند؟
بچه محل‌های خودمان از نان خشکی به ضایعاتی تغییر کار داده‌اند و بعد به سرمایه‌های خوبی رسیده‌اند. الان بنگاه مس دارد.


این‌ها را به چه کسی می‌فروشد؟
به کارخانه‌ها می‌فروشد. درآمد زیادی هم دارد. گاهی در روز بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان درآمد دارد. البته خودش هم سرمایه وارد این کار کرده است. بخشی از ضایعات از شهرستان‌هایی مثل تربت جام و مشهد برایش ارسال می‌شود.


کل کارت مربوط به ضایعات و آهن است؟
بخشی از کار از طریق بازیافت و برای انتقال نان خشک و مواد شبیه به این است و بخش دیگر مربوط به ضایعات است. ۱۲۰ کاسب در این منطقه در کار ضایعات هستیم. با احتساب کسانی که در حوزه نان خشک هم هستند، ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر هستیم. ۲۰۰ کاسب، بارشان را تحویل بازیافت می‌دهند و حدود ۱۲۰ کاسب ضایعات را برای خودشان خالی می‌کنند.


با خیلی‌ها که می‌خواستیم صحبت کنیم، فرار می‌کردند؟ چرا؟ مگر زیر نظر بازیافت نیستند؟
نیازی به فرار نیست. چیزی ندارند که بترسند. البته بیشتر این افرادی که در کار ضایعات هستند، از افاغنه هستند. شاید ترسشان از این باشد که برای نداشتن کارت، اذیت شوند.


این ضایعات را چطور می‌فروشید؟ به صورت کیلویی؟
کیلویی می‌فروشیم. ممکن است آهن ۹۰۰ تومان باشد و ما ۱۱۰۰ تومان بفروشیم. چیزی در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومان سود می‌کنیم. دست در این کار زیاد شده است.


بیشتر مشتری‌ها چه کسانی هستند؟
بیشتر واحدهای اداری هستند. بیشتر به صورت فردی و موردی ما ضایعاتی‌ها را پیدا می‌کنند.


قیمت آهن و دیگر ضایعات روزانه تغییر می‌کند؟
ضایعات هر ثانیه یک قیمت است.


از کجا مطلع می‌شوی که قیمت‌ها چقدر تغییر کرده است؟
قیمت‌های آهن و ضایعات را به اینترنت وصل کردم. هر لحظه رصد می‌کنم که چقدر تغییر کرده و قیمت‌ها را تغییر می‌دهم. البته قیمت‌ها را هر صبح نگاه می‌کنم.


تحصیلات‌ات چقدر است؟
دیپلم تجربی از افغانستان دارم. اینجا خیلی نمی‌توانم درس بخوانم. یکی از دوستانم در دانشگاه قیام دشت قبول شده بود اما اجازه تحصیل به او ندادند. بیشتر کسانی که در کار ضایعات هستند، افغانی هستند. آنهایی هم که ایرانی هستند و در کار ضایعات، ما کاسب کردیم.


ملیت‌ اصلی‌ات کجایی است؟
افغانی هستم.


مشکلی برایت ایجاد نمی‌کنند که ایرانی نیستی و کار ضایعات انجام می‌دهی؟
نه، کارت کار دارم.


چند ساله ایران هستی؟
۲۱ ساله ایرانم. سه ساله بودم که با خانواده‌ام به ایران آمدم.


چند ساله تو کار ضایعات هستی؟
حدود پنج سال. چهار برادریم که همه کار ضایعات می‌کنیم.


دوست داری کار کنی یا درس بخوانی؟
دوست دارم درس بخوانم. باید از ایران بروم و درسم را ادامه بدهم. ما باید برویم. دیگر آن وقت این همه صدای ضایعاتی افغانی را نمی‌شنوید. (سپیده اشرفی)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

اقدام جالب میلیونر خیرخواه در روستای زادگاهش

جام جم سرا: «شیونگ شیهوا» که بیش از ۵۴ سال سن دارد در روستای «شیونگ کینگ» یکی از روستاهای شهر «شینیو» در جنوب چین به دنیا آمد و خانواده‌اش از کمک‌ها و حمایت‌های مردم روستا بهره‌مند می‌شد.

اکنون که شیونگ به جمع میلیونر‌های صنعت فولاد پیوسته است تصمیم دارد محبت اهالی روستای خود را جبران کند و برای همه آن‌ها خانه‌هایی فاخر بسازد. (باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

١٠ عادت تاثیرگذار برای میلیونر شدن

به گزارش جام جم سرا، 21 سالم بود و آماده بودم وارد مرحله جدیدی از زندگی ام شوم، اما به ٣ دلیل نمی توانستم: در خانه پدرم زندگی می کردم، ساعتی ٨ دلار دستمزد می گرفتم و در یک دوره MBA ثبت نام کرده بودم که به نظر می آمد هیچ وقت تمام نمی شود.

خودم خوب می دانستم باید این وضعیت را تغییر بدهم؛ واقعا دوست داشتم موفق شوم، اما نمی دانستم باید چه کار کنم یا از کجا شروع کنم. چیزی که عمیقا می دانستم این بود که اگر عادت هایم را عوض کنم، عادت هایم هم من را عوض می کنند. به جای اینکه وقتم را با تماشای تلویزیون یا یازی فوتبال تلف کنم، تصمیم گرفتم به عادت های خوبی مثل کتاب خواندن یا تمرین سخنرانی رو بیاورم.

نتیجه کار واقعا مثبت بود. از لحاظ حرفه ای مهارت های بیشتری پیدا کردم، از لحاظ شخصی هم اعتماد به نفسم بیشتر شد.

مهم ترین نکته ای که باعث شد زندگی ام تغییر کند، این بود که بالا رفتن مهارت ها و قابلیت های انسان باعث افزایش اعتماد به نفسش می شود. همین مطلب بود که کمک کرد به اوج موفقیت برسم و بتوانم در کنار اندوختن میلیون ها دلار، به سایر مردم هم انگیزه تلاش مضاعف بدهم.

چیزی که باعث شد به جایگاه امروزم برسم، همین عادت ها بود که در خودم پرورش دادم. این ١٠ عادت کمک می کنند به میلیونر شدن نزدیک شویم:

١. از کلمات ساده استفاده کنید

میلیونرها خوب بلدند پیغامشان را در قالب ساده ترین کلمات منتقل کنند. در صحبت هایشان دقیق هستند و جان مطلب را به ساده ترین شکل ممکن بیان می کنند. خود من به شخصه هر روز فرهنگ لغت را ورق می زنم، ولی در صحبت هایم از تمام لغاتی که بلدم استفاده نمی کنم. خیلی از افراد با استفاده از کلمات باکلاس در صحبت هایشان، بسیاری از موقعیت ها را از خودشان می گیرند.

خلاصه کلام اینکه مردم را در دریای لفاظی تان غرق نکنید. متاسفانه بعضی از افراد تنبلی می کنند و راه های صحیح برقراری ارتباط را یاد نمی گیرند و در این مورد از عادت های دیگران دنباله روی می کنند. اما میلیونرها خوب می دانند باید در نوشتار و گفتار، ساده ترین اصطلاحات را به کار ببرند.

٢. عادت های قدیمی را کنار بگذارید

قبل از اینکه بتوانیم عادت های نو پیدا کنیم، باید بتوانیم عادت های کهنه را کنار بگذاریم. اگر دنبال خانه یا ماشین جدید می گردیم، باید قید خانه یا ماشین قدیمی مان را بزنیم. اگر می خواهیم نگرش مثبتی پیدا کنیم، ابتدا باید از شرّ افکار منفی مان رها شویم. برای پیدا کردن عادت های مثبت هم باید قبل از هر چیز عادت های منفی مان را کنار بگذاریم.

یک روز که طبق معمول در مک دونالد یک همبرگر ارزان قیمت سفارش داده بودم، به این قضیه رسیدم. واقعا از همبرگر زده شده بودم، به همین خاطر با خودم فکر کردم بهتر است در محله مان رستورانی پیدا کنم که استیک های حسابی داشته باشد و به جای اینکه هر هفته چند بار همبرگرهای یک دلاری بخرم، در طول ماه یک یا دو بار یک بشقاب استیک لذیذ بخورم.

ما همان چیزی هستیم که همیشه تکرار می کنیم... پس برتری یک عمل نیست، یک عادت است! «ارسطو»

٣. هدفگذاری روزانه

خود من هرروز اهدافم را روی کاغذ می آورم. به خودم قول داده ام تا آخر عمرم این عادت را حفظ کنم. فرقی نمی کند برای کارهای هفتگی مان برنامه ریزی می کنیم، حساب و کتاب اقتصادی می کنیم، یا در مورد روش های جدید راه اندازی کسب و کارمان برنامه می ریزیم، به هرحال لازم است هر روز صبح هدفگذاری روزانه داشته باشیم تا مجبور به انجامشان شویم.

اگر هر روز مهم ترین اهدافمان را برای خودمان مشخص کنیم، می توانیم آن ها را اولویت بندی کنیم و ابتدا کارهایی را انجام بدهیم که از همه مهم تر هستند. این عادت کمک می کند به جای تمرکز بر روی کارهای ١٠٠ دلاری، به دنبال فعالیت های ١٠٠٠ دلاری برویم. هرچه در طول روز فعالیت های سودآورتر بیشتری داشته باشیم، موجودی حساب بانکی مان زودتر بالا می رود.

٤. ارزش هایتان را حفظ کنید

یک نکته اساسی این است که کاری که قرار است انجام بدهیم را واقعا انجام بدهیم. در طول زندگی مان موقعیت های بسیاری پیش می آیند که وسوسه می شویم برای رسیدن به اهداف حرفه ای مان، ارزش های شخصی مان را کنار بگذاریم. در چنین مواقعی باید با تمام وجود مقاومت کنیم. خاطرتان باشد در زندگی هیچ چیز مهم تر از پایبند ماندن به ارزش ها در کار و زندگی شخصی نیست. اگر چنین طرزفکری داشته باشیم، می توانیم از کسب و کارمان لذت ببریم.

عجیب است که خیلی از افراد معتقدند کار را نمی شود با لذت ترکیب کرد؛ درحالیکه چنین سطح فکری واقعا خنده دار است؛ اگر کاری را انجام بدهیم که واقعا دوست داریم، کسب و کارمان با لذت همراه می شود. اگر به ارزش هایمان پایبند باشیم، اعتبارمان بالاتر می رود و می توانیم اعتماد افراد بیشتری را به خودمان جلب کنیم. هیچ وقت نباید ایده آل ها و ارزش های اخلاقی مان را فدای کار کنیم و اعتبارمان را به خطر بیندازیم.

٥. تصمیم بگیرید

هرچه تصمیمات بیشتری بگیریم، احتمال موفقیتمان بالاتر می رود. شاید یک نفر در طول روز ١٠ تصمیم بگیرد، ولی نفر دوم بتواند ١٠٠ تصمیم بگیرد. چیزی که محتمل است این است که نفر دوم پیروز میدان می شود، حتی اگر بیشتر تصمیماتش به شکست منتهی شوند.

تصور کنید در خیابان یک طرفه، در جهت معکوس رانندگی می کنید، مسلم است که خیلی زود متوجه می شوید و اشتباهتان را اصلاح می کنید. با این حال بیشتر افراد می ترسند تصمیم های اساسی بگیرند؛ این ناتوانی در تصمیم گیری باعث می شود فرصت های طلائی را از دست بدهند. بهتر است همیشه، حتی وقتی نمی دانیم نتیجه کار چه می شود، تصمیم درست تر را بگیریم.

٦. سوال بپرسید

بیشتر افراد تصور می کنند جواب همه چیز را می دانند. واقعیت این است که این فرضشان باعث می شود از دانستن بازبمانند؛ باید در مورد مسیرمان به اندازه کافی تحقیق و پرسجو کنیم تا کاملا مطمئن شویم. متاسفانه بیشتر افراد به حدس و گمان بسنده می کنند و حاضر نمی شوند از دیگران سوال کنند.

برای میلیونر شدن نباید به سوالاتمان پاسخ بدهیم؛ باید پاسخ هایمان را زیر سوال ببریم. وقتی می خواهیم درباره موضوعی اطلاعات به دست بیاوریم، باید تحقیق و بررسی کنیم، نباید فرضیه صادر کنیم. خیلی از افراد می ترسند با واقعیت ها روبرو شوند، به همین خاطر قید سوال پرسیدن را به کل می زنند. به علاوه اینکه سوال کردن مجبورشان می کند فکر کنند؛ که چندان هم برایشان خوشایند نیست!

آدم ها را از روی سوالاتشان بسنجید، نه از روی جواب هایشان! «ولتر»

٧. در حرفه خاصی استاد شوید

یک روز یک خانم پیانیست بسیار کاربلد در مجلسی برای ٥٠ بانوی ثروتمند اجرا می کرد. بعد از پایان اجرایش، یکی از حاضران به استاد گفت: "حاضرم همه چیزم رو بدم تا بتونم مثل شما اجرا کنم." پیانیست جرعه ای از قهوه اش را نوشید و گفت: "بعید می دونم!" تمام حاضران بهت زده شدند و سالن در سکوت مطلق فرورفت.

پیانیست ادامه داد: "حاضرید همه چیز به جز زمانتون رو بدید! حتم دارم حاضر نیستید بنشینید و ساعت ها و روزها و سال های سال تمرین کنید!" بعد لبخند گرمی زد و فنجان قهوه اش را زمین گذاشت و ادامه داد: "البته نمی خوام اهانتی کرده باشم. فقط میخوام بگم منظورتون از همه چیزم، واقعا همه چیزتون نیست!"

هر استادی یک روز، شاگرد به دردنخور بوده! «تی هارو اکر»

٨. به ظاهرتان اهمیت بدهید

رسیدن به ظاهر، یکی از اصول اساسی میلیونر شدن است. اگر سراغ مواد مخدر و سیگار نرویم، زیاده از حد هم مشروب ننوشیم، ظاهر موقرتری پیدا می کنیم. اگر در طول هفته چهار تا پنج دفعه تمرین ورزشی کنیم، جذابیت فیزیکی بیشتری پیدا می کنیم. اگر در ظاهرمان چند تغییر کوچک ایجاد کنیم، زیبائی مان خیلی راحت دوچندان می شود.

خود من پیرمردهایی را دیده ام که به موهای خاکستری شان ریمل مو می زده اند. یا خانمی را می شناسم که بعدازظهرها به صورت منظم چرت می زند و شب ها تقریبا ١٢ ساعت می خوابد تا زیر چشم هایش پف نکند. بهتر است حتی به روش های کوچک مثل آرایش یا اصلاح صورت به ظاهرمان برسیم. خیلی زود می بینیم فرصت های بیشتری جلوی پایمان قرار گرفتند. اگر شبیه میلیونرها باشیم، احتمالا خیلی زود به جمعشان می پیوندیم!

٩. تلاشتان را چند برابر کنید

تنها عنصر موفقیت که در کنترل خودمان است، تلاشمان است. خیلی از افراد حداقل تلاش ممکن را می کنند، اما بیشترین نتیجه را می خواهند. میلیونرها به جای اینکه مسئولیت های کاری شان را کم کنند، راهی پیدا می کنند تا به تمام کارهایشان برسند؛ هرکار که لازم باشد را می کنند تا خودشان را با افراد و سیستم ها هماهنگ کنند و استعدادشان را به شکل بهینه به کار بگیرند.

چند وقت پیش بود که در خیابانمان به اندازه یک متر برف آمده بود؛ یکی از همسایه ها درحالیکه برف کل لباسش را پوشانده بود، به سراغم آمد و پرسید: "نمی خوای بیای پارو بزنی؟" جواب دادم: "نه کارگر گرفتم. قراره بیاد پارو بزنه" اگر روی استعداد و توانائی مان متمرکز شویم و در همان راستا تمام تلاشمان را کنیم، رفته رفته ثروتمند می شویم.

شاخه های تاک که بلند باشند، مردم وانمود می کنند انگور دوست ندارند. «مارگریت دو ناوار»

١٠. قانون ٥٠٠ را فراموش نکنید

آن زمان که کسب و کارم را تازه راه اندازی کرده بودم، برای جذب مشتری واقعا دوشواری داشتم. نهایتا قانون ٥٠٠ بود که زندگی ام را تغییر داد. براساس این قانون، برای میلیونر شدن باید در طول ماه به طور متوسط با ٥٠٠ نفر از طریق ایمیل یا تلفن تماس برقرار کنیم. خودم خوب می دانستم خیلی از این افراد دست رد به سینه ام می زنند، با این حال عزمم را جزم کرده بودم. خوشبختانه خیلی زود فهمیدم می توانیم به روش های مختلفی تعداد مشتریانمان را افزایش بدهیم.

در مرحله اول باید به دنبال افرادی بگردیم که واقعا به استعدادمان نیاز داشته باشند. بعد از اینکه توانستیم از طریق ایمیل یا تماس تلفنی توجهشان را به خودمان جلب کنیم، باید با انگیزه بالا به سراغشان برویم و محصولات و خدماتمان را عرضه کنیم. مشخص است که احتمالا بعضی از افراد از ما یا چیزی که عرضه می کنیم خوششان نمی آید، پس باید آماده باشیم که بارها و بارها پس زده شویم. اگر تنها ٥% از این افراد پاسخ مثبت بدهند هم، واقعا شانس آورده ایم.

عادت های خوب هم درست به اندازه عادت های بد اعتیادآور هستند. بعد از اینکه عادت خوبی پیدا کردیم، باید به دنبال عادت های خوب دیگر هم بگردیم. انسان ها در طول سال به طور متوسط ٦ تا ١٠ عادت جدید پیدا می کنند، بنابراین حدودا ٦ تا ١٠ عادت قدیمی را کنار می گذارند! بهتر است به عادت های روزانه و تاثیرشان بر زندگی مان خوب فکر کنیم. خاطرتان باشد ابتدای کار ما هستیم که عادت ها را می سازیم، اما کمی بعد این عادت ها هستند که ما را می سازند...

منبع:فرادید


ادامه مطلب ...

اولین زن میلیونر ایرانی + عکس

اولین زن میلیونر ایرانی + عکس

زن ایرانی که به آسانی تمام میلیونر شد و همگان را متعجب کرد و همه برای این موفقیتش به وی تبریک گفتند… عکس اولین زنی که در ایران برنده بلیط بخت آزمایی شد و به این صورت نخستین زن میلیونر ایرانی شد.

سیما مشیر سلیمی زن میلیونر ایرانی زن پولدار ایرانی بلیط بخت آزمایی

خانم سیما مشیر سلیمی کارمند ناحیه ۸ آموزش و پروش تهران برنده یک میلیون و دویست هزار تومان پول شد که او را به اولین زن میلیونر ایرانی مبدل کرد.

او متاهل و دارای دو پسر ۱۵ و ۶ ساله بود که این جایزه هنگفت را برای آینده فرزندانش پس انداز کرد.

عکسی قدیمی از یکی از برندگان بلیط بخت آزمائی

 

بلیط بخت آزمایی زن پولدار ایرانی زن میلیونر ایرانی سیما مشیر سلیمی


ادامه مطلب ...

مادری به لطف پسر ۷ ساله خود میلیونر شد + تصاویر

فرزند هفت ساله وی که جک نام دارد راه حلی برای مشکل لوازم جانبی الکتریکی متفاوت که حمام را بهم ریخته است کشف کرده است.

به گزارش ساتین : «مارسی مکنا» اهل امریکا، پسر هفت ساله‌ای دارد که با لگو کابینت ساخته است.

وی به سادگی کابینتی برای تمام این وسایل ساخت.

نمونه اولیه این کابینت به طور کامل از لگو ساخته شده است.

شوهر «مارسی» نیز از بهم ریختگی حمام همیشه ناراحت بود و شکایت می‌کرد و به شوخی می‌گفت «مارسی» پسرش را برای حل مشکل وادار به کار کرده است.

آموزش میلیونر شدن آموزش میلاردر شدن آموزش کابینت سازی آموزش درامد پر سود آموزش ثروتمند شدن

«جک» به کمک مادر و مادربزرگ خود فن لگو سازی را آموخته است و خود راهی برای این آشفته بازار پیدا کرده است.

جک از بین سه فرزند خانه باهوش‌تر است و برای اختراعات خود چندین بار به تلویزیون دعوت شده است. علاوه براین در ۲۰۱۲ وی با عنوان میلیونر خانگی در شبکه «تی‌ال‌سی» آمریکا معرفی شد.

پدر بزرگ جک یک مخترع بزرگ بوده است و راه حل‌های صنعتی برای ارتش به ارمغان آورده است.

«مارسی» گفت: اکثر مردم وقتی مشکلی پیدا می‌کنند نا امید می‌شوند.

اما در خانواده ما می‌دانیم برای هر مشکل یک راه حل وجود دارد و سعی و تلاش را کنار نمی‌گذاریم.


ادامه مطلب ...

چگونه در ۵ گام میلیونر شویم؟

گرانت کاردون ، پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه شیکاگو بی‌کار بود. او با پدر و مادرش زندگی می‌کرد و در حساب بانکیش فقط ۲ دلار و ۲۶ سنت پول داشت.

او اکنون ۳۱ سال سن دارد و خودش را فقط با اسم کوچکش معرفی می‌کند. او گفت: «برای من این یک هشدار واقعی بود. به خودم گفتم هرگز دیگر نمی‌خواهم در چنین وضعیتی قرار بگیرم. از حساب بانکیم عکس گرفتم و با خودم عهد کردم بعد از ۵ سال ۱ میلیون دلار پول در حسابم داشته باشم».

گرانت کاردون راز موفقیت راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Grant Cardone

اولین کار گرانت بازاریاب دیجیتالی با حقوق ۵۰ هزار دلار در سال بود، اما خیلی زود متوجه شد این حقوق کافی نیست و نمی‌تواند به اندازه کافی پس انداز داشته باشد.

راه حل گرانت شروع کار جانبی طراحی وبسایت بود. او گفت: «اولین وبسایتی که طراحی کردم برای یک شرکت حقوقی بود و ۳۰۰ دلار گرفتم. آن شرکت مرا به یک شرکت حقوقی دیگر معرفی کرد، و در ظرف ۶ ماه دستمزد من از ۳۰۰ دلار به ۵ هزار دلار رسید».

ظرف ۱ سال او اولین پروژه ۱۰۰ هزار دلاری خود را فروخت و تصمیم گرفت کار دائمش را رها کند و تمام وقت در شرکت مشاوره‌ای خودش کار کند. ۵ سال بعد از عکس حساب بانکیش با مانده ۲ دلار و ۲۶ سنتی، گرانت مانده حسابش را ۶ رقمی کرد.

گرانت کاردون راز موفقیت راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Grant Cardone

او اکنون در شیکاگو با همسرش زندگی می‌کند و در وبلاگش از ۵ گامی نوشته که به او در رسیدن به هدفش کمک کرده است.

او در وبلاگش نوشته است: «من تضمین نمی‌کنم که شما هم به همین نتیجه برسید، ولی اگر فقط چندتای این گام‌ها را بردارید، شما از نظر مالی در وضعیت بهتری قرار خواهید گرفت».

گام اول، حقوق شما باید برابر با ارزش شما باشد. گرانت می‌گوید: «اولین چیزی که آینده درآمدی شما را مشخص می‌کند حقوق فعلی شما است. متاسفانه شما در حال حاضر به اندازه ارزش خودتان حقوق نمی‌گیرید». او توصیه می‌کند درخواست اضافه حقوق کنید، و از شنیدن جواب «نه» نترسید.

گام دوم، تا می‌توانید پس انداز کنید و آن را به کار بیاندازید. او می‌گوید: «شما باید با پولتان هرچه بیشتر پول بسازید. سرمایه‌گذاری کلید ثروت است». گرانت در طول ۵ سال ۵۰ درصد درآمدش را پس انداز کرد.

گام سوم، از چند محل درآمد داشته باشید. یک کار نیمه وقت بگیرید. او می‌گوید: «این می‌تواند هرکاری باشد، حتی رانندگی تاکسی، مشاوره، یا ساختن وبسایت. وسوسه نشوید و پول اضافه را پس انداز کنید».

گام چهارم، سرمایه گذاری در کاری است که بلد هستید. او می‌گوید: «اگر می‌خواهید در سهام شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کنید، آن‌هایی را انتخاب کنید که با کارشان آشنا هستید و در باره آن‌ها بیشتر تحقیق کنید».

گرانت کاردون راز موفقیت راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Grant Cardone

گام پنجم، دارایی خود را هرروز چک کنید. او می‌گوید: «من هرروز صبح هنگام خوردن صبحانه حسابم را چک می‌کنم. افزایش موجودی حساب‌ها به من انگیزه می‌دهد».

در آخر او نصیحت می‌کند: «اگر عادت‌های بد شما را عقب نگه می‌دارد، نگران نشوید. همه ما آدم هستیم و می‌توانیم از عادت‌های بد خود درس بگیریم».


ادامه مطلب ...

پسر نابینا چگونه میلیونر شد؟! + عکس

یک پسر نابینای هندی توانسته است در جوانی به یک تولیدکننده موفق تبدیل شود و در شرکت خود، افرادی را استخدام کند که عین خودش معلول و ناتوان هستند.

فیلم میلیونر زاغه‌نشین را به خاطر می‌آورید؟ داستان یک پسر هندی فقیر که در یک مسابقه شرکت می‌‌کند و به یک باره ثروتمند می‌شود. اما داستان این پسر هندی، داستان واقعی پسری فقیر است که با وجود محدودیتهایش توانسته در جوانی میلیونر شود.

سریکانت بولا راز میلیونر شدن راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Srikanth Bolla

«سریکانت بولا» کارآفرین ۲۳ ساله هندی است که در این سن توانسته مدیرعامل یک شرکت تولیدی به ارزش ۷.۵ میلیون دلار شود. این خود یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود؛ به خصوص اگر این فرد نابینا هم باشد! سریکانت با اینکه به طور مادرزاد نابیناست، خود را خوشبخت‌ترین مرد دنیا می‌داند؛ آن هم نه خاطر رسیدن به این موفقیت بلکه به خاطر داشتن خانواده‌ای که همیشه از او حمایت کرده‌اند.

سریکانت بولا راز میلیونر شدن راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Srikanth Bolla

وقتی سریکانت نابینا متولد شد، تعدادی از دوستان خانوادگی و اقوام به پدر و مادر او توصیه کدند که او را رها کنند. شاید با وجود فقر و بی‌سوادی آنها این ساده ترین راه ممکن برای آنها بود؛ اما با این حال آنها نه تنها فرزند خود را ترک نکردند که در محیطی پر از عشق او را بزرگ کردند. سریکانت درباره پدر و مادر خود معتقد است. «آنها ثروتمندترین آدمهای روی زمین هستند.» پدر و مادر سریکانت خیلی زود پاسخ این محبتشان را گرفتند. پسر آنها  الان صاحب یک شرکت است که از وسایل بازیافتی و دورریختنی کالاهای مصرفی تولید می‌کند. این شرکت چهار واحد تولیدی در سه ایالت در جنوبی هند دارد. کار سخت سریکانت و موفقیت بی‌سابقه او نظر بسیاری از سرمایه‌گذاران را جلب کرده و خیلی‌ها برای سرمایه‌گذاری جذب او شده‌اند.

سریکانت بولا راز میلیونر شدن راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Srikanth Bolla

البته رسیدن به این جایگاه بر ای او آسان نبوده و از همان کودکی با چالش های زیادی در زندگی مواجه شده است. اولین مشکل او وقتی به وجود آمد که فهمید در مدرسه عادی نمی‌تواند درس بخواند و همسن‌وسالانش در مدرسه روستا، او را قبول نمی‌کنند. بعد از اینجا به مدرسه استثنایی می‌رود و در دبیرستان هم با کمک معلم مهربانی که درسها را به صورت فایل صوتی به او می‌رساند، درسش را ادامه می‌دهد؛ اما برای رفتن به دانشگاه دچار مشکل می‌شود و با وجود اینکه نمره قبولی را هم کسب می‌کند؛ به علت نابینا بودن از تحصیل در دانشگاه این کشور محروم شد. از اینجا به بعد تمام تلاشش را برای راه یافتن به دانشگاه ایالت ماساچوست آمریکا به کار می‌گیرد. او بعد از پایان تحصیلات به هند بازمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد که شرکتی احداث و در آن افرادی را استخدام کند که مثل خودش معلول هستند و برای زندگی جنگیده‌اند. سریکانت درباره کار خودش می‌گوید: «محبت این نیست که سکه‌ای را به یک گدا ببخشیم. محبت این است که به یک نفر راه زندگی کردن را نشان بدهیم و به آنها فرصت خوب زندگی کردن بدهیم. به آدمها محبت کنید و به آنها کمک کنید که با فقر خود مبارزه کنند. هیچ وقت این آدمها را تنها نگذارید. مطمئن باشید نتیجه این کار به خودتان برمی‌گردد.»

سریکانت بولا راز میلیونر شدن راز پولدار شدن آموزش میلیونر شدن آموزش پولدار شدن Srikanth Bolla

هدف نهایی سریکانت این است که کارخانه پنجمی راه‌اندازی کند که تنها با انرژی خورشید کار می‌کند و در حال حاضر در حال پول جمع کردن برای رسیدن به آرزویش است!

منبع : مجله مهر

Srikanth Bolla آموزش پولدار شدن آموزش میلیونر شدن راز پولدار شدن راز میلیونر شدن سریکانت بولا ۱۳۹۵-۰۲-۰۴


ادامه مطلب ...

مردی که در توالت عمومی می‌خوابید ،چگونه میلیونر شد؟ +عکس

اوایل دهه ۱۹۸۰ بود که آقای گاردنر٬ مردی ۲۷ ساله٬ و کریس٬ پسر خردسالش در سانفرانسیسکو آمریکا بی‌خانمان شدند.

او که در یک شرکت کارگزاری سهام کارآموزی می‌کرد٬ آنقدر پول نمی‌گرفت که بتواند پول پیش اجاره یک آپارتمان را فراهم کند. از همسرش جدا شده بود و چاره‌ای نداشت جز این که با کریس٬ هرجا دستش می‌رسید٬ بخوابد؛ توالت عمومی ایستگاه قطار٬ پارک٬ جلوی در کلیسا٬ و زیر میز کار خود وقتی همکاران ساختمان را ترک کرده بودند.

معمولا در نوانخانه‌ها غذا می‌خوردند. دستمزد ناچیزش خرج مهدکودک پسرش می‌شد تا بتواند روزها کار کند.

با همه این فلاکت٬ کارش خوب بود. انگار برای کار فروش سهام ساخته شده باشد. در پایان دوره کارآموزی٬ شرکت دین ویتر رینولدز او را استخدام کرد.

زندگی و کارش از این رو به آن رو شد. خانه‌ای اجاره کرد و سال ۱۹۸۷ توانست شرکت سرمایه‌گذاری خودش را تاسیس کند: گاردنر ریچ.

هالیوود صدا می‌زند

حالا٬ مردی ۶۲ ساله است و ثروتش حدود ۶۰ میلیون دلار. به سراسر جهان سفر می‌کند و یک نویسنده و سخنران الهام‌بخش است که به دیگران برای پیشرفت انگیزه می‌دهد. چند خیریه برای افراد بی‌خانمان و زنان قربانی خشونت دارد.

معلوم است که چرا وقتی زندگی‌نامه پرفروش خود را می‌نوشت٬ هالیوود به سراغش رفت؛ مردی که کودکی بسیار پردردسری داشت و درست چند روز قبل از آن‌که به عنوان کارآموز استخدام شود٬ به زندان افتاد.

زندگینامه کریس گاردنر راز موفقیت راز پولدار شدن دانلود کتاب در جستجوی خوشبختی کریس گاردنر داستان موفقیت ثروت کریس گاردنر پسر کریس گاردنر آموزش پولدار شدن The Pursuit of Happyness Chris Gardner

کتاب «در جست‌وجوی شادمانی»٬ کتابی پرفروش شد و سال ۲۰۰۶ فیلمی به همین نام با بازی ویل اسمیت و پسر واقعی او در نقش کریس کوچک٬ روی پرده رفت. ویل اسمیت به خاطر بازی در این فیلم نامزد اسکار شد.

آقای گاردنر در مصاحبه‌ای به بی‌بی‌سی می‌گوید که وقتی به گذشته نگاه می‌کند «نمی‌خواهد هیچ چیز را عوض کند».‌

می‌گوید «وقتی بچه بودم دردهای زیادی کشیدم که بچه‌هایم نباید به آن سرنوشت دچار می‌شدند».

«وقتی پنج ساله‌ بودم یک تصمیم گرفتم. که بچه‌هایم بدانند پدرشان که بوده است. بقیه سرنوشتم خوب پیش رفت چون انتخاب‌هایم درست بود.»

مادر الهام‌بخش

کریس گاردنر در میلواکی٬ ایالت ویسکانسین٬ به دنیا آمد و هیچ وقت نفهمید پدر واقعی‌اش کیست.
در فقر و با مادری به نام بتی جین و پدرخوانده‌ای الکلی بزرگ شد که او را آزار فیزیکی می‌داد. بعد از آن‌که مادرش در اوج ناامیدی سعی کرد پدرخوانده‌اش را بکشد٬ سرپرستی او برای مدتی به خانواده‌ای دیگر سپرده شد.

با وجود این مشکلات در کودکی٬ می‌گوید مادرش برای او زنی الهام‌بخش بوده است.

می‌گوید:«یکی از آن مادران سنتی بود که هر روز به من می‌گفت پسر٬ تو می‌تونی هر کاری بخواهی بکنی یا هر کی که می‌خواهی٬ بشی.»

و می‌گوید که حرف‌های مادرش را باور کرد و صد در صد قبول داشت.

یک روز داشت در تلویزیون مسابقه بسکتبال یک تیم دانشگاهی را می‌دید و زیر لب گفت این بازیکن می‌تواند یک میلیون دلار درآمد داشته باشد.

مادرش گفت:«پسر٬ یک روز هم تو یک میلیون دلار درآمد خواهی داشت.»

«تا وقتی که این جمله از دهنش درنیامده بود٬ فکرش هیچ وقت از سرم نمی‌گذشت.»

شانس در می‌زند

میلیون‌ها دلار آنقدر هم سریع نرسید. او بعد از دبیرستان چهار سال در نیروی دریایی آمریکا بود. و بعد از خروج از ارتش راهی سانفرانسیسکو شد. آنجا کارش را با فروش تجهیزات پزشکی شروع کرد.

زندگی او روزی متحول شد که مردی از یک ماشین فراری قرمز پیاده شد. آقای گاردنر جلو رفت و از مرد پرسید که درآمدش از کجاست.

اسمش باب بریجز و دلال بازار سهام بود. بعد از صحبت،‌ آقای گاردنر گفت علاقه دارد که وارد این کار شود. آنها دوباره ملاقات کردند و آقای بریجز به او کمک کرد که در مصاحبه استخدام برای کارآموزی یک شرکت سهام شرکت کنند.

چند روز قبل از این مصاحبه پلیس او را به جرم ندادن جریمه پارکینگ دستگیر کرد. البته بالاخره توانست در مصاحبه برای گرفتن آن کار شرکت کند اما با همان چیزهایی که روز بازداشت تنش بود: لباس و کفش ورزشی.

با وجود سر و وضع ژولیده٬ اشتیاق و انگیزه او باعث شد که کار را بگیرد.

ارزیابی دوباره زندگی

شش سال بعد از نمایش فیلم زندگی او٬ زندگی آقای گاردنر در سال ۲۰۱۲ دوباره از این رو به آن رو می‌شود. وقتی همسرش در سن ۵۵ سالگی از سرطان می‌میرد.

آن اتفاق باعث شد دوباره از نو ارزیابی کند که در زندگی دنبال چیست. بعد از سه دهه موفقیت در شغلش تصمیم گرفت که کارش را برای همیشه عوض کند.

«یکی از آخرین حرف‌هایی که من و همسرم با هم زدیم این بود. او به من گفت حالا که فهمیدیم زندگی اینقدر کوتاه است بقیه عمرت را می‌خواهی چه کار کنی؟»

می‌گوید وقتی این حرف‌ها پیش آمد همه‌چیز تغییر کرد.«اگر کاری را که مشغول آن هستی٬ با ذوق و هیجان انجام نمی‌دهی٬ هر روز خودت را تضعیف می‌کنی».

وقتی آقای گاردنر متوجه شد که دیگر دلش نمی‌خواهد در کار سرمایه‌گذاری بانک باشد٬ تصمیم گرفت نویسنده شود و برای مشاغل و آدم‌های مختلف سخنرانی کند.

او حالا ۲۰۰ روز سال سفر می‌کند و در سالن‌های پر از جمعیت در بیش از ۵۰ کشور جهان سخنرانی می‌کند.

آقای گاردنر می‌گوید که وجود او این تئوری را باطل می‌کند که می‌گوید ما محصول محیطی هستیم که در آن بزرگ شدیم.

«به اعتقاد مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندم٬ من الان باید یک الکلی٬ انسان شکست خورده٬ بچه‌آزار٬ و زن آزار بودم که محتاج حمایت دیگران است.»

اما به جای آن‌ها او می‌گوید با انتخاب‌های مثبت خود٬ و عشقی که مادرش به او داشت و همچنین حمایت آدم‌های دیگر٬ اینطور نشد.

«من روشنایی را انتخاب کردم٬ از طرف مادرم و و از طرف آدم‌های دیگری که اشتراک خونی با آنان ندارم.»

زندگینامه کریس گاردنر راز موفقیت راز پولدار شدن دانلود کتاب در جستجوی خوشبختی کریس گاردنر داستان موفقیت ثروت کریس گاردنر پسر کریس گاردنر آموزش پولدار شدن The Pursuit of Happyness Chris Gardner

کریس گاردنر و پسرش

داستان زندگی کریس گاردنر (Chris Gardner)

از همان کودکی، بختش تیره بود و کورسوی امیدی در مسیر زندگی‌اش دیده نمی‌شد. تمام مواد لازم برای بیچارگی و کاسه چه کنم به دست گرفتن را در اختیار داشت؛ مرگ پدر، بی رحمی ناپدری، سابقه حبس و…

اگر در صحنه زندگی قرعه این نقش به نام هر کس دیگری جز او می افتاد، بی‌شک انگ بدشانسی و بدبختی را تا پایان عمر می‌پذیرفت اما «کریس گاردنر» مردانه جلوی سرنوشت قدعلم کرد و شجاعانه مسیر زندگی‌اش را تغییر داد. امروز که شما داستان زندگی‌اش را می‌خوانید، او یک میلیاردر سرشناس شده؛ می‌پرسید چطور؟ بهتر است با ما از پیچ وخم های زندگی‌اش بگذرید تا رمز موفقیت‌اش دستگیرتان شود.

سال ۱۹۸۲ بود. آن زمان‌ها یک سال و نیمی از پدر شدنش می‌گذشت. فروشنده لوازم پزشکی بود. به زحمت از عهده امورات خودش و پسرش، کریستوفر، برمی‌آمد. وقتی به ورودی جاده موفقیت رسید، ۲۹ سال بیشتر نداشت. با تمام نداری‌هایش سخاوتمند بود. آن روز به پارکینگ بیمارستان آمد و دید که راننده یک اتومبیل «فراری» دنبال جای پارک می‌گردد. صدایش زد: «می‌توانید جای من پارک کنید.» و با راننده «فراری» گرم صحبت شد. می‌خواست بداند او چه کار می‌کند و چطور توانسته ماشینی به آن گرانی بخرد.

راننده فراری به او گفت که در کار خرید و فروش سهام شرکت‌هاست. کنجکاوی گاردنر گل کرد. الان که یاد آن روز می‌افتد، می‌گوید: «آن آقا ماهی ۸۰ هزار دلار درآمد داشت.

آنها با هم رفیق شدند. هر از گاهی ناهار را با هم می‌خوردند و سهام فروش متمول برای گاردنر توضیح می‌داد که چطور می‌تواند وارد این تجارت شود و او را به سرشناس‌ترین‌های خریدوفروش سهام ارجاع داد. گاردنر هم با اعتماد به نفس دنبال سررشته‌های موفقیت‌اش رفت اما کسی تحویلش نمی‌گرفت؛ نه به خاطر سیاهپوست بودنش، بلکه به این خاطر که ثروتمندان نمی‌خواستند ریسک کنند. خودش می‌گوید: «آنها نژادپرست نبودند. حداقل چیزی که برای فروشنده سهام شدن می‌خواستی، یک مدرک MBA بود. اما من اصلا کالج نرفته بودم! من زیر خط فقر زندگی می‌کردم و پولی برای گذراندن این دوره‌ها نداشتم.

بعد از ۱۰ ماه دویدن‌های بی‌حاصل، تازه یک نفر پاپوش جاداری برای گاردنر درست کرد و او را به خانه اول باز گرداند: «باید برای پسرم، پدری می‌کردم؛ پس دلسرد نشدم. هر کاری که از دستم بر می‌آمد انجام دادم؛ هرس چمن‌ها، شستن توالت‌ها، آشغال جمع کردن، تعمیر سقف و نقاشی ساختمان اما به تلاشم برای ورود به چرخه خریدوفروش سهام ادامه دادم.»

انگار زمانه شوخی‌اش گرفته بود. راحتش نمی‌گذاشت. سر جروبحث کوچکی که با همسرش داشت، یک پلیس را خبر کرد و ماموران با استعلام مدارک و پیشینه گاردنر به دلیل پرداخت نکردن قبوض پارکینگ، او را به مدت ۱۰ روز به زندان فرستادند. همسرش هم پسرش را برداشت؛ او را ترک کرد و طلاقش را گرفت.

سراسیمه شده بودم. خودم بدون پدر بزرگ شده بودم و نمی‌خواستم پسرم سختی‌های تلخ دوران کودکی مرا بچشد. به خودم قول داده بودم که برایش پدر خوبی باشم. قول داده بودم همیشه مراقب‌اش باشم… آن روزها بدترین روز‌های زندگی‌ام بود. کنار دزدها، قاتلان و تبهکاران روز را به شب می‌رساندم و فکر و نگرانی پسرم آزارم می‌داد. قبل از دستگیری در یک موسسه خریدوفروش سهام فرم استخدام پر کرده بودم. متاسفانه روز مصاحبه‌ام یک روز قبل از آزادی‌ام تعیین شده بود. از زندان تماس گرفتم و التماس کردم که اجازه دهند یک وقت مصاحبه دیگر بگیرم. به محض آزادی به موسسه رفتم. این مصاحبه تنها شانسم بود اما نمی‌توانستم برایشان نقش بازی کنم. پس حقیقت را گفتم؛ اینکه پیشینه ندارم، خانواده‌ام ترکم کرده‌اند، تحصیلات ندارم، وضع مالی‌ام خوب نیست اما انگیزه دارم و می‌دانم که در تجارت می‌توانم موفق شوم.

مصاحبه‌گر به فکر فرو رفت. گاردنر یک قدم به جلو برداشته بود؛ گفت‌وگو با یکی از عاملان مهم این تجارت! انگار ورق زندگی‌اش برگشته بود. چندماه بعد، همسرش تماس گرفت و حضانت کریستوفر را به او سپرد. اما پانسیونی که گاردنر در آن اتاق اجاره کرده بود بچه‌ها را قبول نمی‌کرد. این بود که وسایل ضروری خودش و کریستوفر را در کالسکه و ساک کریستوفر و کیف دستی خودش جا داد و راهی خیابان‌ها شد: «شب‌های زیادی را در توالت‌های عمومی گذراندیم.

روزی پدر و پسر ۵ ساله در خیابان قدم می‌زدند که گاردنر چشمش به یک ساختمان مخروبه که بوته رزی از دیوارش بالا رفته بود افتاد. سرایدار آنجا را پیدا کرد و قرار شد عمارت مخروبه را به قیمت منصفانه‌ای اجاره کند. حالا دیگر سقفی بالای سر پسرش بود. طی چند سال به تدریج با تحمل شرایط طاقت فرسای موجود توانست وارد تجارت رویایی‌اش شود. سال ۱۹۸۷ توانست در شیکاگو بنگاه خریدوفروش سهام خودش را تاسیس کند و آخر سر هم برای خودش یک دستگاه اتومبیل «فراری» بخرد.

او داستان زندگی‌اش را افسانه نمی‌داند: «داستان زندگی من به دیگران می‌آموزد که چطور باید جلوی موانع زندگی سینه سپر کرد. می‌توانستم یک فروشنده بی‌دست و پا و بی‌خانمان باقی بمانم اما من می‌خواستم زندگی بهتری داشته باشم و الان زندگی‌ام عالی است. شما هم می‌توانید تندبادهای زندگی را در هم بکوبید. تنها باید هدفتان را مشخص کنید و با اراده، امید، توکل به پروردگار و قوت قلب گرفتن از کسانی که دوستشان دارید، در راهتان ثابت قدم باشید.

فیلم موفق هالیوودی از زندگی واقعی کریس گاردنر
فیلم در جستجوی خوشبختی (The Pursuit of Happyness) فیلمی آمریکایی و محصول ۲۰۰۶ میلادی است که براساس زندگی واقعی کریس گاردنر ساخته شده است. در این فیلم که گابریل موسینو آن را کارگردانی می‌کند، ویل اسمیت درنقش یک فروشنده بی‌خانمان و بیکار بازی میکند که بعدا به یک دلال سهام تبدیل می‌شود. در این فیلم جیدن اسمیت پسر ویل اسمیت در نقش پسر گاردنر ظاهر می‌شود.
زندگینامه کریس گاردنر راز موفقیت راز پولدار شدن دانلود کتاب در جستجوی خوشبختی کریس گاردنر داستان موفقیت ثروت کریس گاردنر پسر کریس گاردنر آموزش پولدار شدن The Pursuit of Happyness Chris Gardner

 فیلمنامه این اثر را استیون کونراد براساس کتاب پرفروش خاطرات نوشته گاردنر نوشته است.

در سال ۱۹۸۱ کریس گاردنر تمام پس انداز خانواده خود را در یک اسکنر قابل حمل سنجش تراکم استخوان سرمایه گذاری می‌کند و سعی می‌کند آن را به پزشکان بفروشد.  اما در نهایت معلوم می‌شود که سرمایه گذاری او پشیزی ارزش ندارد و همسرش او و پسرش را ترک کرده و به نیویورک می‌رود. کریس در رفت  و آمدهای خود برای فروش دستگاه با دین ویتر بر خورد کرده و توجه او را به خود جلب می‌کند . دوستی او با دین ویتر بخت ورود به برنامه تربیت دلال بازار سهام را برای او به وجود می‌آورد. در این میان کریس با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند و پسر خردسال او نیز مشکلات فراوانی دارد. از آنجا که آنها بی‌خانمان هستند ، پدر و پسر حتی مجبور می‌شوند شبی را در دستشویی عمومی به صبح برسانند. اما خستگی برای او معنایی ندارد و پیوسته در جستجوی راهی است تا بتواند خود و پسرش را تامین کند. در پایان کریس در امتحان ورودی دلالی بازار سهام موفق می‌شود و می‌تواند منصبی به دست بیاورد.

این فیلم با بودجه ۵۵ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه ۳۰۷ میلیون دلار به دست بیاورد.
همچنین به دنبال خوشبختی نامزد بهترین بازیگر مرد نقش اول در اسکار و گلدن گلوب شد.


ادامه مطلب ...