جهاد نکاح اولین بار در سال 2013 در جنگ داخلی سوریه به وجود آمد. جهاد نکاح رضایت زنان برای قرار گرفتن در خدمت مبارزان جهت استفاده جنسی است.
جهاد نکاح موضوعی بحثبرانگیز است که گفته میشود برخی از زنان خودشان را برای رابطه جنسی در اختیار پیکارجویان مخالف حکومت بشار اسد قرار میدهند.
جهاد نکاح (به عربی: جهاد المناکحة) یا جهاد جنسی یک نام متسعار برای رابطه جنسی دگرجنسگرایی در چارچوب جهاد است و اشاره به رابطه جنسی جهادی ها با بانوانی دارد که به زور و اجبار و یا به میل خود، برای رفع نیازهای جنسی مردان جهادی اقدام می کنند.
جهاد نکاح، یک فتوای جهاد است که نخستین بار درسال ۲۰۱۳ و در جریان جنگ داخلی سوریه
در فضای رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی وابسته به نظام سوریه در اینترنت منتشر
شد؛ به گفته این رسانهها یک روحانی وهابی به نام محمد العریفی صادرکننده آن است. این
رسانهها در مورد متن فتوا گفتهاند که این جهاد حلال است. روحانی سعودی صدور چنین
فتوایی را رد کرده و گفته توییترش هک شده است ولی رسانههای طرفدار بشار اسد بدون توجه
به تکذیب این نوع جهاد، گفتهاند که بر بخشهایی از جامعه تونس تاثیر گذاشته است.
رسانههای ایران و وابسته به نظام سوریه گفتهاند که در این جهاد از زنان و دختران خواسته شده تا نیازهای جنسی مجاهدان در سوریه را برآورده سازند و آنها میتوانند برای کمک به جهادگران در سوریه یا کسانی که علیه نظام بشار اسد قیام مسلحانه کردهاند به سوریه بروند و با ازدواج ساعتی با آنها راه بهشت را برای خودشان هموار کنند. که این خبر از طرف ارتش آزاد سوریه تکذیب شد و این کار را زنا توصیف کرد.
در ادامه این رسانهها میگویند که در گروه «جبهه النصره» با صدور بیانیهای رسمی گفتهاست که «غادة عویس» خبرنگار الجزیره به طور داوطلبانه خود را در اختیار جنگجویان قرار داده است و جهاد نکاح به جا آورده است. این در حالی است که به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ایران، به نقل از روزنامه مصری النهار، خبر از تجاوز به وی توسط یکی از فرماندهان جبهه النصر را منتشر کرده است. البته این خبر از طرف «جبهه النصره» رد شد و آن را محکوم و غیرانسانی اعلام کرد.
یک مبارز تونسی در فیلم منتشر شده در یوتوب در مصاحبه با شبکه تلویزیونی این کشور، اعتراف کرد که ۱۳ دختر را دیده است. این دخترها، در روز تیراندازی میکردند و در شب، جهاد نکاح انجام میدادند. او میگوید یک فردی از عربستان سعودی، آن زنان را تعلیم می داده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر وابسته به ایران؛ این جهاد در سوریه نیز منجر به نتایج وحشتناکی علیه بانوان سوری شده است. در ادامه این شبکه دولتی میافزاید که «نافی بیلاری» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد گفته این جهاد باعث وحشت دختران سوری شده است. این شبکه دولتی بدون اینکه منبع خبر را بنویسد از طرف نافی بیلاری میگوید که وی دلیلش را نیز این گونه بیان کرده است که گروه های تروریستی گاهی هتک حرمت های خود علیه بانوان را با نام جهاد نکاح انجام میدهند.
سابینا سلیموویک و سامرا کسینویک دو دختر اتریشی هستند که در سوریه توسط اسلامگرایان حامله شده اند.
رسانه ها اعلام کردند گروه داعش زنانی را که مخالف جهاد نکاح هستند اعدام می کند. در همین زمینه در تاریخ 12 مرداد 1394 اعلام شد که داعش 19 زن را که با جهاد نکاح مخالفت کرده بودند، در موصل اعدام کرد. |
«لطفی بن جدو» وزیر کشور تونس اعلام کرد که برخی از زنان تونسی برای رفع نیازهای جنسی مخالفان مسلح به سوریه میروند. وی در بخشی از اظهارات افشاگرانه خود گفت: «دختران ما برای انجام صدها و هزاران بار نزدیکی به سوریه میروند و هنگامی که ثمره این اعمال جنسی را در رحم خود میبینند، به کشور خودمان پس فرستاده میشوند. همه اینها به بهانه به اصطلاح "جهاد جنسی" صورت میگیرد در حالی که ما فقط تماشاگر هستیم. این فقط بخش کوچکی از مسئله است.» «لطفی بن جدو» در ادامه صحبتهای خود توضیح داد: «دختران ما را به سوریه میبرند. شبکههای اعزام تشکیل دادهاند. تاکنون از رفتن 6000 نفر جلوگیری کردهایم و شبکههای زیادی را از بین بردهایم، اما از این تعجب میکنیم که ما را به مخالف جهاد بودن متهم میکنند. سازمانهای حقوق بشری هم به ما اعتراض کردند. تا کنون 86 نفر را به خاطر رفتن به سوریه دستگیر کردهایم.»
ماجرای جهاد نکاح البته منحصر به دختران و زنان تونسی نیست. بسیاری از زنان دیگر
از چچن، مصر، عراق، آلمان، فرانسه، و دیگر کشورها تا کنون برای همین عمل به سوریه سفر
کردهاند.
شیخ "فرید البجی" رئیس انجمن اسلامی "دارالحدیث" در این مؤسسه با تکفیریهایی مقابله میکند که همه مسلمانان غیرعامل به دستورات اسلام را کافر میدانند. وی معتقد است: «یک مسلمان، هر چهقدر هم که گناه کبیره داشته باشد، باز هم حکم بیایمان را ندارد. وی بنده گناهکاری هست، اما چنان که صحیح بخاری میگوید، هنوز هم مسلمان است. اعتقادات مذهبی به خصوص پس از انقلاب در تونس درگیر تنشهایی شده است که به خاطر بینظمیها و بیقانونیهای همزمان با بروز انقلاب ایجاد شدند.» انقلاب تونس موجب شد مردم بیشماری به اسلام روی بیاورند، اما نکته منفی در این میان، گروههای افراطگرا بودند که به نام "اسلام خالص" نیرو جذب میکردند.
رهبران گروههای تکفیری از ضعف و تنهایی دختران خارجی استفاده میکنند تا آنها را به گردابی از ازدواجهای بیپایان بکشند که طبق قوانین اسلامی، نامشروع هستند.
برخی از اینها به همین روش، ده بار ازدواج میکنند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
یک ماه به نخستین سالگرد ازدواجشان مانده بود و او در تب و تاب برگزاری یک میهمانی مفصل بود و دلش میخواست بهترین هدیه دنیا را برای مردی بخرد که عاشقانه دوستش داشت اما حالا که رشتههای امیدش از هم گسسته شده، کوله بار غم روی دوشش سنگینی میکند. باور این کار برایش سخت و غیرممکن است؛ آنقدر سخت که اصلاً نمیخواهد به عقب برگردد یا گریزی به دل بزند و به ندای آن گوش دهد؛ ندایی که میگوید: «هنوز دوستش دارم».
حالا به دادگاه آمده تا این فریب کاری بزرگ را با زخمی عمیق و یادآوری خاطراتی عاشقانه برای همیشه از صفحه دل و شناسنامهاش پاک کند.
* بی خبری از ازدواج سابق شوهر
خانمی جوان از او میپرسد برای چه به دادگاه آمدی؟ سرش را برمی گرداند و با نگاهی تلخ میگوید: «همسرم قبلاً یک بار ازدواج رسمی کرده بود و من از آن بی خبر بودم».
نمیتواند نگاه غضب آلودش را حتی در مقابل قاضی از شوهرش پنهان کند. انگار لبانش را به هم قفل کردهاند حرفی نمیزند اما شوهرش میداند پشت این سکوت یک دنیا حرف است. اما حالا بهترین فرصت است برای شکستن این سکوت زنانه. از روزی که دست شوهرش برای او رو شد و پنهان کاری بزرگش بر ملأ شد تا امروز اشک ریخته.
* میگفت صداقت شرط اول زندگی است
زن جوان آنقدر توپش پر است که منتظر اجازه قاضی برای گفتن حرفهایش نمیماند. داستان زندگی یک سالهاش را روی دایره میریزد و میگوید: «دو سال قبل بود که با خانوادهاش به خواستگاریام آمد. خانواده خوبی داشت و خودش هم آدم بدی به نظر نمیرسید. نمیدانم من را از کجا میشناخت. میگفت در یک میهمانی من را دیده و به گفته خودش یک دل نه صد دل عاشق من شده. حرفهای قشنگی میزد. حرف از صداقت و وفاداری. حالا که یاد حرفهایش می افتم نمیدانم بخندم یا گریه کنم. گریه بر سادگی بیش از حد خودم یا خنده به بازی بی نقص او در طول این مدت. او نقشش را خیلی خوب بازی کرد. در چند جلسه ای که برای صحبت کردن و آشنایی بیشتر با هم بیرون رفتیم آن قدر حرفهای قشنگ میزد که من حتی یک درصد هم فکرش را نمیکردم قرار است زن دوم زندگی او باشم اما حالا هستم».
* شناسنامهاش المثنی بود
شناسنامهاش المثنی بود. این جمله را زن جوان با عصبانیت میگوید و ادامه میدهد: «خودش را آدم خوبی نشان میداد؛ طوری که پدرم با تمام حساسیتهایی که داشت به یک تحقیق ساده اکتفا کرد، هر چند آنها از محله قبلیشان به خانه جدید و محله دیگری رفته بودند. پدرم حتی وقتی شناسنامه المثنای او را دید دلیلش را جویا شد ولی او گفت: شناسنامهاش را موقع سربازی گم کرده و از همان زمان یک شناسنامه المثنی تهیه کرده. او در حقیقت نخستین دروغش را به ما گفت. پدرم وضع مالی خوبی دارد. من و خواهرم دو فرزند خانواده هستیم و شوهرم میدانست با وجود بیماری پدرم ممکن است دیر یا زود دیگر در میان ما نباشد و آن وقت میتواند صاحب ثروتی میلیاردی شود. بی خبر از اینکه بالاخره ماه زیر ابر نمیماند و یک روز دستش رو میشود.»
* خانوادهاش را نمیبخشم
قاضی سکوت کرده و فقط حرفهای زن جوان را گوش میکند. مرد جوان هم سرش را پایین انداخته و گاهی نیم نگاهی به همسرش میاندازد. زن دیگر نمیتواند تحمل کند و بالاخره اشک از چشمانش سرریز میشود؛ «از هیچ کدامشان نمیگذرم. نه از خودش که زندگی من را تباه کرد، نه از خانواده و نه از فامیلش که همه چیز را میدانستند ولی چیزی نگفتند. آنها همگی متقلبند. پدرشوهرم را خیلی دوست داشتم اما حلالش نمیکنم. فکر نمیکردم او که مدام از علاقهاش به عروسش حرف میزد و من را دخترش خطاب میکرد این طور از پشت خنجر بزند. آقای قاضی! او و خانوادهاش کاملاً حساب شده سراغ ما آمده بودند».
* من زن اول شوهرت هستم
آن روز بدترین روز عمرش بود و این جمله «من زن اول شوهرت هستم» تلخترین جمله ای بود که آرزو میکرد ای کاش گوشهایش کر بود و هیچ وقت آن را نمیشنید. زن جوان از روزی میگوید که دست شوهرش برای او رو شد؛ «یک ماه قبل بود که میهمان سرزدهای برایم آمد. او زن جوانی بود که همسن خودم بود. قبلاً او را ندیده بودم. همراه یکی از اقوام دور شوهرم به خانه ما آمد و گفت میخواهد چشم مرا را باز کند. او گفت: من همسر اول شوهرت هستم و یک سال قبل از هم جدا شدهایم. یادم نمیآید چه حرفهایی بین من و او رد و بدل شد. مات و مبهوت مانده بودم. شخصی که همراه او آمده بود گفت میخواسته زودتر از اینها بیاید و مانع ازدواج ما شود اما خانواده شوهرم با اصرار از او خواسته بودند این موضوع را بر ملأ نکند. حالا میخواهم از این مرد جدا شوم.
* حرفی برای گفتن داری؟
قاضی بعد از شنیدن حرفهای زن جوان رو به شوهرش میکند و میپرسد: «اگر حرفی برای گفتن داری بگو».
مرد سرش را پایین میاندازد و میگوید: «زندگی من و همسر قبلیام چند ماه بیشتر طول نکشید. مشکلی در زندگیام پیش آمد که هیچ چاره ای جز طلاق نداشتیم اما میدانستم که اگر حرفی از این موضوع به ایشان بزنم خانوادهاش راضی به ازدواج من با او نمیشوند. من دیوانه وار همسر دومم را دوست داشته و دارم. من مهندس هستم و وضع مالی بدی ندارم. میتوانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم و برخلاف آنچه همسرم فکر میکند حتی یک لحظه هم به پولدار بودن پدرش فکر نکردهام.خودش هم شاهد است که هیچ چیز برایش کم نگذاشتهام و زندگی خوبی هم داشتیم. من عاشقانه دوستش دارم و از او خواهش میکنم به من فرصت جبران بدهد. خانوادهام مقصر نیستند. من از آنها خواهش کردم حرفی از ازدواج اول من نزنند. البته ای کاش آنها به حرف من گوش نکرده بودند و از همان ابتدا اصل موضوع را با همسرم و خانوادهاش در میان میگذاشتند».
* همسرت را ببخش
«کاش همسرش را ببخشد». این نخستین جمله ای است که حجت الاسلام علی اصغر روحانی کارشناس مذهبی بعد از شنیدن مشکل این زوج بیان میکند و میگوید: «مرد جوان در حق همسرش جفای بزرگی کرده که شاید برای زن به راحتی قابل بخشش نباشد و صدمات روحی بسیاری را به او وارد کند اما از آنجا که زن و شوهر به یکدیگر علاقهمند بودند و مشکل خاصی در زندگی مشترکشان نداشتند و از طرفی مرد هم به دلیل علاقه وافر به خانم جوان و ترس از رد شدن، ازدواج قبلی و شکستش را پنهان کرده، خانم میتواند او را ببخشد. البته موضوعی که گفته شد قطعاً هیچ توجیهی برای پنهان کردن ازدواج مرد نیست».
وی بخشش را به نوعی اصیلترین فضیلت میداند و معتقد است اگر به ماهیت بخشش دقیق شویم متوجه میشویم که عفو و بخشش از عدالت برتر است چرا که عدالت در جست و جوی تنبیه است ولی بخشش در جست و جوی آشتی است. ما نیاز داریم هنر بخشش را تمرین کنیم. هیچ صدمه هیجانی نیست که قابل بخشش نباشد و با کمی کوشش میتوانیم رنجشها را پشت سر گذاشته و با عزیزان و دوستانمان آشتی کنیم و صلح و آرامش را به زندگی خود برگردانیم».
* این ازدواج باطل است
بسیاری از بانوان و آقایان از حق و حقوق خود مطلع نیستند و شاید نمیدانند در شرایطی که برایشان مسجل شود فرد مقابل در خصوص ادعایی که قبل از ازدواج داشته و بعد از ازدواج یا حتی در دوران عقد برخلاف آن برایشان ثابت شده گرفتار تدلیس شدهاند قانون مجازاتی را برایشان در نظر گرفته.
سعید نوری کارشناس حقوقی به واژه «تدلیس» اشاره میکند و میگوید: «نبود صداقت و فریب خوردن یکی از طرفین، حجمی از پروندههای دادگاه خانواده را به خود اختصاص میدهد. تدلیس عبارت است از کاری که زن یا مرد یا شخص ثالثی انجام داده و موجب فریب در امر ازدواج میشود. این موضوع طبق قانون جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات میرسد. قانون حق را به این خانم میدهد و از آنجا که ادعای این مرد و پنهان کردن ازدواجش بعد از رابطه زناشوییشان بوده زن حق مطالبه همه مهریهاش را دارد و علاوه بر آن قانون در موارد این چنینی دو راهکار را در مقابل فرد فریب خورده قرار میدهد».
وی میگوید: «فرد فریب خورده میتواند از طریق کیفری شکایت کند. در صورت اثبات، برای شخصی که فرد مقابل را فریب داده مجازات حبس تعیین میشود یا میتواند اقدام حقوقی کرده و تقاضای حق فسخ کند. در مورد این خانم جوان باید گفت که مرد به هیچ عنوان نمیتواند مانع جدایی شود و حق طلاق در این فقره معنی پیدا نمیکند. پنهان کردن ازدواج رسمی گزینه ای است که به راحتی و با استعلام از اداره ثبت احوال مسجل میشود و طبق قانون، عقد نکاح باطل میشود. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فرد فریب خورده میتواند با طی کردن مراحل کوتاهی نکاح را فسخ کند» (خراسان+همشهری آیه)
یک دختر اسکاتلندی اهل گلاسکو با فعالیت گسترده در شبکه های اجتماعی سعی می کند دختران هر چه بیشتری را به سمت گروهک داعش جذب کند.
روزنامه پرتیراژ «لاستامپا» ایتالیا در گزارشی به روند گرایش دختران اروپایی به داعش پرداخت و نوشت: «اقصی محمود» دختر نازپروردۀ اسکاتلندی، پس از حضور در جمع داعشی ها ریاست اردوگاه های داعش را که دهها دختر ایزدی در آنها نگهداری می شوند، بر عهده گرفت.
این دختر پاکستانی تبار در گلاسکو اسکاتلند در خانواده ای مرفه بزرگ شد و در بهترین مدارس درس خواند اما در نهایت به رییس یک گردان زنانه داعش (خنسا) در رقه سوریه تبدیل شد. او در سال ۲۰۱۳ برای جهاد نکاح منزل خود را در اسکاتلند ترک کرد و به سوریه رفت.
اقصی دختر بازیکن مشهور اسبق کریکت در فرار سه دختر انگلیسی (شمیمه بیگوم ۱۵ ساله، کدیزا سلطانه ۱۶ ساله و آمیرا عباسه ۱۵ ساله) از منزل (در همین هفته) و تلاش آنها برای پیوستن به داعش در سوریه نقش مستقیم داشته و با یکی از این دختران در ارتباط بوده است.
اقصی دختر ۲۰ ساله اسکاتلندی که علاقه بسیاری به عالم خیال و فیلم های «هری پاتر» داشت، این خیالات را در عالم واقعیت، در داعش و البغدادی یافت.
وی که نام «ام لیث» را برای خود انتخاب کرده است هم اکنون در گردان زنانه خنساء داعش مسئولیت اداره «زنان جهاد نکاحی» را رسما بر عهده دارد.
این اداره بیشتر بر امور زنان ایزدی دزدیده شده از عراق برای در اختیار قرار دادن آنها به اعضای داعش و یا فروش آنها نظارت می کند.
علاوه بر این اقصی نقش دیگری ایفا می کند که کمتر از نقش اولش نیست و به همین دلیل در لیست اول افراد تحت تعقیب اطلاعات انگلیس قرار گرفته است.
وی با فعالیت گسترده در شبکه های اجتماعی سعی می کند دختران هر چه بیشتری را به سمت گروهک داعش جذب کند.(العالم)
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، وی در لباس دانش آموزی و در حال شیطنت میباشد.
هفته گذشته پلیس انگلیس برای یافتن سه دختر دانش آموز که تصور میشود، برای پیوستن به تروریستهای داعش به سوریه رفته باشند، درخواست کمک کرد.
گفته میشود، این سه دختر که بین ۱۵ تا ۱۶ ساله اند، سه شنبه (۱۷ فوریه) دیروزانگلیس را با پروازی به مقصد ترکیه ترک کردهاند.
پلیس مقابله با تروریسم انگلیس درباره امنیت این دختران به شدت ابراز نگرانی کرده و گفته است، بازگرداندن آنان در اولویت است.
«ریچارد والتون» از افسران ارشد اسکاتلند یارد گفت» براساس اطلاعات بدست آمده این سه دختر نوجوان در تعطیلات میان ترم در انگلیس، به سوی ترکیه پرواز کردهاند.
نام دو دختر دانش آموز دیگربه نامهای «شمیمه بیگوم» ۱۵ ساله و «کدیز سلطانه» ۱۶ ساله و از دانش آموزان آکادمی «بث نال» در شرق لندن هستند.
تصاویر منتشر شده از دوربینهای مدار بسته فرودگاه گتویک در لندن این سه دختر را در حال عبور از قسمت امنیتی این فرودگاه نشان میدهد.
یکی دیگر از همکلاسیهای این سه دختر در دسامبر پارسال به سوریه سفر کرده بود.
فرمانده پلیس لندن ابراز امیدواری کرد، این سه دختر ابراز نگرانیها درباره امنیت خود را شنیده و به خانه بازگردند.
به گفته فرمانده پلیس لندن افزایش شمار دختران جوانی که علاقه مند به پیوستن به داعش شده اند، سبب نگرانی فزاینده شده است.