جام جم سرا:
روز ۱۶ مهرماه سال گذشته پزشک جوانی به کلانتری ۱۳ شهید بهشتی ورامین مراجعه کرد و از گرفتار شدن در دام کلاهبردار تلفنی خبر داد.
این پزشک به مأموران گفت: چندی پیش مردی در تماس تلفنی به بیمارستان به تلفن اتاق من وصل شد و ادعا کرد یکی از مسئولان بلندپایه کشور است و قصد دارد چند بیمار را برای آزمایش های تخصصی در اختیارم قرار دهد.
بعد از چند بار تماس، به وی اعتماد کردم و شماره موبایلم را دراختیارش قرار دادم و قرار شد پیش از اینکه بیمارانش را برای آزمایش های خاص به بیمارستان بفرستد پول درمان آنها را به حسابم واریز کند.
به نقل از تابناک، او گفت: چون به مرد غریبه اعتمادکرده بودم ادعا کرد حساب بانکیاش ارزی است و باید برای انتقال پول از طریق کارت بهکارت پای دستگاه عابر بانک بروم و گزینه انگلیسی را انتخاب کنم.
وقتی پای دستگاه رفتم از طریق تلفن کارهایی را که مرد غریبه میگفت انجام دادم و بعد از پایان کار ادعا کرد تا دقایقی دیگر پول به حسابم واریز میشود اما وقتی موجودی حسابم را گرفتم متوجه خالی شدن حساب بانکیام و انتقال پولهایم به حساب دیگری شدم.
با ادعاهای این پزشک، بازپرس مسعودی از شعبه اول دادسرای ورامین دستور داد تیم ویژهای از مأموران اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی شرق تهران برای دستگیری مرد کلاهبردار وارد عمل شوند.
کارآگاهان در گام نخست پیبردند طعمههای دیگری نیز از پرسنل و پزشکان بیمارستان به این شیوه و شگرد هدف مرد غریبه قرار گرفتهاند. آنها در گام بعدی حسابهای بانکی مرد غریبه که پولهای میلیونی به آن انتقال یافته بود را بررسی کردند و در این مرحله مشخص شد وی با جعل مدارک و شناسنامههای سرقتی اقدام به افتتاح حساب کرده و بعد از واریز پول به صورت حضوری به بانک مراجعه و اقدام به برداشت پولها کرده است.
مأموران با اطلاعات بهدستآمده، دوربینهای مدار بسته بانک را تحت بررسی قرار دادند و تصویر مرد فریبکار را شناسایی کردند.
بنابر این گزارش، در حالی که تجسسها برای دستگیری مرد کلاهبردار ادامه دارد بازپرس مسعودی با تقاضای انتشار عکس این شیاد خواست کسانی که اطلاعی از مخفیگاه وی دارند به اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی شرق تهران و شعبه اول دادسرای ورامین مراجعه یا با شماره ۳۶۲۴۹۵۱۲ تماس بگیرند.
در حالی که به گفته متخصصان، قلیان 46 برابر بیشتر از سیگار عوامل سرطان زا دارد و میزان منوکسید کربن وارد شده به بدن انسان در اثر استعمال قلیان شش برابر بیشتر از سیگار است، اما نه جوانان و نه خانواده ها، این مساله را خیلی جدی نمیگیرند و دیگر قبح و زشتی مصرف قلیان در جمعهای خانوادگی و دوستانه شکسته شده است؛ طوری که بسیاری از خانوادهها با وجود آنکه همچنان به سیگاری شدن فرزند خود حساسیت دارند، اما نسبت به قلیان کشیدن نوجوانان و جوانان، مخالفت چندانی نشان نمیدهند.
براساس گفتههای متخصصان و فعالان نظام سلامت، هماکنون حدود 37 درصد از نوجوانان و جوانان کشور، قلیان میکشند و بدتر آنکه، روزبهروز هم استعمال این ماده خطرناک دخانی در کشور در حال افزایش است.
همین افزایش فراینده مصرف قلیان و جدی نگرفتن خطرات متعدد این ماده دخانی، بارها صدای اعتراض پزشکان و فعالان نظام سلامت را درآورده است؛ روز گذشته هم 4000 متخصص در نامهای از رئیسجمهور درخواست کردند که مصرف قلیان در کشور مهار شود.
در این نامه که به امضای وزرای سابق بهداشت، متخصصان بیماریهای ریه و سرطان، متخصصان اپیدمیولوژی، مسئولان سابق ارشد حوزه سلامت، اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و برخی استادان مطرح دانشگاه علوم پزشکی کشور رسیده، درخواست شده که رئیسجمهور به اصل تقدم پیشگیری بر درمان در حوزه مبارزه ملی علیه قلیان رسیدگی کند و با اماکن و بنگاههای عرضهکننده این ماده دخانی برخورد شود.
همچنین در این نامه درخواستی بصراحت از کم اثر بودن تلاشهای مسئولان برای مهار قلیان بحث و تاکید شده است که «بحث استعمال قلیان و رواج آن بین دختران و پسران جوان، نقل محافل و رسانههای گوناگون است و مدیران دو سازمان متولی وزارت بهداشت و نیروی انتظامی نسبت به عواقب استعمال دخانیات بویژه قلیان در میان این قشر از جامعه هشدارمی دهند، اما پاسخ مناسبی در این رابطه دریافت نمیشود.»
در ادامه این درخواست هم عنوان شده است که «وضعیت اسفبار استعمال قلیان در محافل خصوصی، قهوهخانهها و رستورانها معضلی است که رفع آن عزمی ملی و حرکتی جهادی را میطلبد و نیاز است تا جنابعالی بهعنوان رئیسجمهور شخصا میدانداری این حرکت جهادی را بر عهده بگیرید و با ایجاد جنبش ملی مبارزه با قلیان، زمینه را برای پیشگیری از نابودی نسل جوان این کشور فراهم کرده تا شرمنده نسل آینده نشویم.»
شاید این اولین باری است که اغلب مسئولان ارشد نظام سلامت در دهههای اخیر و همچنین متخصصان شناخته شده این حوزه، یکصدا به شیوع روزافزون مصرف قلیان در کشور هشدار دادهو حتی برای مهار آن از رئیسجمهور درخواست کمک کردهاند.
نگارش این نامه میتواند حاوی این پیام مهم هم باشد که با وجود به صدا در آمدن زنگ خطر مصرف بالای قلیان در کشور و نگرانی مسئولان و متخصصان، هنوز اغلب خانوادهها این زنگ خطر را چندان جدی نگرفتهاند.
پدر، مادر، شما هم متهماید
وقتی یک پای ثابت پارک رفتنها و گشت و گذارها، قلیان باشد و حتی برخی پدر و مادرها همراه با فرزند خود قلیان میکشند، طبیعی است که تعداد مراکز عرضه قلیان هم در کوچهها و خیابانها بیشتر میشود تا بتواند پاسخگوی این نیاز مردم باشد. این مشکل تا آنجا پیش رفته است که در اغلب محلات کشور، تعداد مراکز عرضه قلیان و زغال و تنباکو به طور محسوسی افزایش پیدا کرده است.
شهرام رفیعیفر، سرپرست دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت در گفت و گو با جامجم میگوید: مهمترین بخش مبارزه با قلیان به عملکرد خانوادهها برمیگردد. معمولا پدیده قلیان از درون خانواده شروع میشود و میتوان گفت که هماکنون شایعترین مصرف دخانی بین نوجوانان، قلیان است.
به گفته این مقام مسئول، 90 درصد مصرفکنندگان دخانیات از سن زیر 18 سالگی شروع کردهاند؛ یعنی دقیقا سنی که باید پدر و مادر نسبت به مصرف قلیان به نوجوان خود هشدار بدهد. رفیعیفر تاکید میکند که تا یک دهه پیش، در مقابل هر 9 مرد، فقط یک زن به مصرف دخانیات روی میآورد ولی حالا به ازای هر شش مرد، یک زن به سمت دخانیات کشیده میشود.
به اعتقاد وی، در گذشته خانمها سد محکمی برای مقابله با مصرف قلیان و سیگار در نهاد خانواده بودند، اما حالا دیگر در برخی خانوادهها شاهد هستیم که خانمها این نقش را کمتر ایفا میکنند و بهجای اینکه با مصرف قلیان در کانون خانواده مخالفت کنند، گاه حتی خودشان هم در جمعهای خانوادگی قلیان میکشند.
کم کاری نهادهای رسمی، پوشیده نیست
درست است که والدین باید به فرزند خود آگاهی دهند و او را از مسیر مصرف قلیان دور کنند، اما همین والدین و نوجوان هم باید خودش آموزش ببیند تا بتواند خودش و دیگر اعضای خانواده را از دود قلیان، رها کند.
اما نهادهای فرهنگساز کشور ما آنگونه که شایسته است، در این رابطه فرهنگسازی نکردهاند و هنوز جای خالی آموزشها در این زمینه مشهود است.
سرپرست دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت هم قبول دارد که در دورههای متوالی فعالیت وزارت بهداشت، اغلب بودجه مناسبی برای توسعه آموزش در اختیار این وزارتخانه قرار نگرفته است و او در عین حال امیدوار است که امسال وزارت بهداشت بتواند با آموزش و فرهنگسازی، میزان مصرف قلیان در بین مردم را کاهش دهد.
رفیعیفر با ذکر فعالیتهای امسال وزارت بهداشت برای مهار مصرف قلیان، خاطرنشان میکند: در مهر امسال و با همکاری وزارت آموزش و پرورش، کارزار آموزشی با نام «محله بدون دخانیات» در 23 هزار مدرسه راهنمایی کشور برگزار میشود و همچنین با کمک سازمان صدا و سیما، چند برنامه آموزشی مختلف را هم طراحی کردهایم که امسال به تناوب در تلویزیون پخش میشود.
البته با توجه به اینکه مصرف قلیان به پدیدهای عمومی تبدیل شده و میزان مصرف آن در حال افزایش است، مهار این معضل ملی هم کاری بین بخشی است که همکاری همه نهادهای مسئول را میطلبد و نمیتوان انتظار داشت که یک مجموعه به تنهایی بتواند بر این مشکل غلبه کند.
چه چیزی را جایگزین قلیان کنیم؟
این حرف با عقل و منطق جور درمیآید که برای مهار هر پدیدهای لذت بخش و مضر، نیاز است پدیدهای بیخطر و شادیآفرین را جایگزین آن کنیم.
اما سوال اینجاست که چه چیزی را میتوانیم جایگزین قلیان کنیم تا میزان مصرف آن در جامعه کاهش پیدا کند؟
اگر از رفیعیفر بپرسید، او معتقد است که جایگزین یک ماده کشنده، هیچ ماده کشنده دیگری نیست و باید همه ما با مصرف قلیان در هر محیطی مقابله کنیم.
فرزانه فرشاد، کارشناس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات هم در گفتوگو با جامجم پیشنهاد میکند که وزارت ورزش و جوانان، سازمان گردشگری، شهرداریها و بسیاری از نهادهای عمومی دیگر میتوانند با افتتاح مراکز تفریحی و گردشگری در کشور، جوانان را به سمت تفریح سالم سوق دهند. به گفته این کارشناس، وقتی فرصت چندانی برای تفریح سالم در اختیار نوجوان نباشد یا دسترسی به آن امکانات، سخت و پرهزینه باشد، جوانان و نوجوانان به سمت قلیانی کشیده میشوند که هم براحتی در دسترس است و هم تهیهاش هزینه زیادی ندارد.
البته نباید فراموش کنیم جدای از فعالیتهایی مثل آموزش، فرهنگسازی و تعریف تفریحی سالم برای جوانان، نیاز است قوانین مبارزه با قلیان هم در کشور جدی گرفته شود. مثلا با گذشت حدود هشت سال، همچنان اجرای قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات که در آن بر ممنوعیت عرضه قلیان در اماکن عمومی تاکید دارد، از سوی مسئولان جدی گرفته نمیشود و در بسیاری از اماکن عمومی مثل قهوهخانهها، عرضه قلیان به یک شغل پردرآمد تبدیل شده است.
امین جلالوند - گروه جامعه
جام جم سرا: دکتر آمنه لاهوتی در گفتوگو با جامجم افزود: از طرفی درطول بارداری کاهش کالری دریافتی مادر سبب وزن نگرفتن کافی جنین و حتی کاهش وزن وی میشود و معمولا در گرسنگیهای طولانی مادر شاهد تولد نوزاد با وزن کم هستیم. به همین دلیل درسه ماهه سوم بارداری نیز روزه گرفتن توصیه نمیشود. درمورد سه ماهه دوم بارداری حساسیت به این شدت نیست، اما بازهم خطر کاهش رشد جنین و تولید مواد سمی بویژه در گرسنگیهای طولانیتر از هشت ساعت وجود دارد.
وی توصیه کرد: اگر باردار هستید و تمایل به روزه گرفتن دارید حتما باپزشک خود مشورت کنید تا برحسب سن حاملگی و شرایط وزنی شما و مسائل خاصی که ممکن است در بارداریتان وجود داشته باشد شما را راهنمایی کند. علاوه بر این رژیم غذایی زنان باردار سالم روزهدار باید حاوی پروتئین، سبزی و میوهها و خوراکیهای شیرین مفید و مغذی مانند خرما باشد. در وعدههای افطار از مایعات و مواد غذایی سبک استفاده کنند و به فاصله چند ساعت شام میل کنند و هنگام سحر از مواد غذایی حاوی کربوهیدرات، گردو، خشکبار و خرما استفاده کنند. در صورت بروز سردرد و سرگیجه روزه را متوقف کنند.
جام جم سرا:وی که چند سالی در دانشگاه نیوکاسل بهعنوان مسئول دپارتمان بیولوژی سلولهای بنیادی فعالیت داشته در حال حاضر مدیریت انستیتو پزشکی سلولی فردمحور در کمبریج و انستیتو پزشکی ملکولی و سلول درمانی در دوسلدورف آلمان را عهدهدار است.
وی میگوید: زمینه تحقیقاتی تازهای که از اکتبر سال گذشته بر آن متمرکز شدهایم، پزشکی شخصیسازی شده است که اساس آن بر تفاوت و منحصر به فرد بودن شرایط سلولی ملکولی بیماریها بخصوص سرطان در بیماران مختلف است، بنابراین برای درمان هر یک از مبتلایان این بیماری، روش درمانی متفاوتی پیشنهاد میکند. در این زمینه تستی با عنوان Onco assay ارائه شده که روشی پیشرفته برای بررسی سرطان در سطح ملکولی است.
نیرنیا با بیان این که بیماریهایی مثل سرطان پستان حتی از سالها قبل از بروز نشانههای بالینی با معاینه، تستهای معمول و تاثیرات ملکولی خاص به کمک تکنیکهای پیشرفته ملکولی قابل تشخیص است، اظهار کرد: با استفاده از تکنیکهای سلولی ملکولی میتوان با بررسی ژنهای موثر در بروز سرطان، علاوه بر تشخیص زودهنگام بیماری در مراحل فوق العاده ابتدایی و درمان موثر آن، خطر ابتلا به بیماری را نیز در افراد مختلف مشخص کرد و همچنین روند درمان بیماری و اثربخشی هریک از داروها و روشهایی مثل شیمیدرمانی یا هورمون درمانی را در افراد پیشبینی و پایش کرد. حتی این روشها تخمین خطر و زمان بازگشت بیماری در افراد بهبودیافته را نیز میسر میکنند.
وی خاطرنشان کرد: بررسیای که بتازگی در بیش از 2000 زن مبتلا به سرطان پستان در اروپا انجام شده نشان داده، سرطان پستان که به طور معمول یک بیماری تلقی میشود در افراد مختلف بسیار متفاوت است و همچنین منشأ بسیاری از سرطانها به سلولهای بنیادی سرطان برمیگردد؛ لذا اگر بتوانیم در روند درمان، سلولهای بنیادی سرطان را هدف بگیریم میتوانیم سرطان را به شکلی ریشهای و موثر درمان کنیم. نیرنیا خاطرنشان کرد: در سلول درمانی سرطان به سیستم ایمنی بدن توجه خاص شده بدین صورت که تلاش میشود با تکنیکهای مختلف، سلولهای سرطانی را برای سیستم دفاعی بدن قابل مشاهده کرد. در واقع سلولهای سرطانی با استفاده از مکانیسمی خاص، خود را از سیستم ایمنی بدن که نسبت به هر پروتئین تازه واکنش نشان میدهد مخفی میکند که با شناخت سازوکار این پدیده میتوان سلولهای سیستم ایمنی را به نحوی آموزش داد که سلولهای سرطانی بخصوص سلولهای بنیادی سرطان را شناسایی کنند. این روش که در آن از سلولهای خود بیمار برای درمان استفاده میشود از رویکردهای سلول درمانی شخصیسازی شده است.نیرنیا با بیان این که امروز بحث سلولهای بنیادی به نحوی فزاینده در حوزه تشخیص و درمان سرطان مورد توجه قرار دارد، تصریح کرد: در روشهای موجود درمان سرطان صرفا توده سلولهای سرطانی برداشته میشود و به هیچ وجه تضمینی نیست که سلولهای بنیادی سرطان کاملا حذف شده باشند. این مساله باعث شده براساس آمارها بیش از 50 درصد کل بیماران سرطانی و 70 درصد زنان مبتلا به سرطان پستان در اروپا و آمریکا به روشهای معمول درمان، بخصوص شیمیدرمانی جواب ندهند.
روش ما، میزان بیان سلولهای بنیادی سرطان و این که در دوران معالجه از بین رفتهاند یا نه را مشخص میکند، بنابراین تکنیکی کارآمد برای مانیتورینگ روند درمان بیماری و تصمیمگیری درباره ادامه آن یا جایگزینی روشهای موثرتر درمان است.
وی خاطرنشان کرد: با تستهای ابداعی امکان تشخیص سریع 12 نوع سرطان مختلف ازقبیل سرطان کولون، ریه، پستان، پروستات و خون در مراحل اولیه وجود دارد که امکان شناسایی سرطان تخمدان با این تکنیکها هم بزودی فراهم میشود.
وی درباره منشأ سلولهای بنیادی سرطان گفت: چند فرضیه درباره منشأ سلولهای بنیادی سرطان مطرح است. یک فرضیه این است که هر بافتی، سلولهای بنیادی خاص خود را دارد که موظف به نگهداری و ترمیم آن بافت هستند و دائما سلولهای جدید را جایگزین سلولهای از دست رفته میکنند. این سلولها ممکن است در جریان تکثیر جهشهای ژنتیکی را به ارث برده یا بگیرند و بر اثر عوامل محیطی به سلولهای بنیادی سرطان تبدیل شوند و چون قادر به تکثیرند به سرطان منجر میشوند.
براساس فرضیه دیگر، سلولهای هر بافت قبل از تبدیل به سلول سرطانی به سلولهای اپیتریال و سپس سلولهای بنیادی سرطان تبدیل میشوند.
نیرنیا خاطرنشان کرد: یک فرضیه هم خودم دارم که منشأ سلولهای سرطانی را سلولهای جنسی میدانم، چون در بسیاری سرطانها از جمله سرطان پستان، دقیقا ژنهایی بیان میشوند که در سلولهای جنسی مردان بیان میشود. این پدیده بسیار جالب، تقریبا در تمام سرطانها دیده میشود. براساس این فرضیه از آنجا که سلولهای بنیادی اسپرم فعالیت تکثیری زیادی دارند ممکن است سلولهای سرطانی هم ابتدا خود را به سلولهای جنسی تبدیل کنند.
وی خاطرنشان کرد: طی تحقیقات خود دریافتیم بیش از 50 ژن مختلف که در اسپرم مردان بیان شده و در سلولهای سالم پستان بیان نمیشوند در سلولهای سرطانی پستان فعال هستند. این پدیده که سلولها از حالت اپیتریال به جنسی و بعد سرطانی تبدیل میشوند برای اولین بار شناسایی شده و یک روش سلول درمانی سرطان ارائه میکند که امیدوارم طی یک سال آینده به مرحله بالینی برسد و در این صورت برای اولین بار در مرکز ژنوسل بیمارستان گاندی تهران به بیماران ارائه خواهد شد.
دکتر نیرنیا با تاکید بر ضرورت توجه به پزشکی سلولی ملکولی به عنوان محور پیشرفتهای پزشکی کشور اظهار کرد: در حال حاضر بیش از 80 درصد بودجه سلامت کشور صرف درمان و نگهداشت بیمارانی میشود که در مراحل بالای بیماری بوده و از درد و عارضهای جدی رنج میبرند، در حالی که اگر این بودجه به سمت پیشگیری میرفت، ضمن صرفهجویی کلان در بودجه سلامت کشور از درد و رنج بیماران و اثرات اجتماعی و خانوادگی نامطلوب آن نیز کاسته میشد.
با بهرهگیری از تکنیکهای پیشرفته ابداعی سرطان در مراحل اولیه یعنی در حد یک تکثیر سلولی ساده قابل تشخیص بوده و با توجه به اثربخشی داروها در سطح ملکولی با انتخاب دقیق دارو براساس ژنوم منحصر به فرد بیمار از طریق شیمیدرمانی قابل درمان است، ولی درمان بیماری که پس از پنج شش سال براساس علائم ظاهری متوجه بیماری خود شده با شیمیدرمانی و روشهای مشابه بسیار دشوار است؛ لذا اگر به جای تغییر فیزیولوژی و بافت، تغییرات ملکولی سلولی ناشی از بیماریها که معمولا دو سه سال قبل بروز میکنند را شناسایی کنیم روند درمان بسیاری از بیماریها به نحو چشمگیری تسریع خواهد شد.
وی گفت: این که تنها به ظاهر و شرایط کلینیکی بیماران توجه کرده و مثلا برای صد بیمار مبتلا به نوعی سرطان درمان یکسانی تجویزکنیم به هیچ وجه پذیرفته نیست، چرا که وقتی دو یا سه مارکر مبنای تصمیمگیری میشود قطعا دقت تصمیم با زمانی که سی چهل هزار مرکز مختلف دخیل در بیماری بررسی شوند، قابل مقایسه نیست.
نیرنیا تصریح کرد: در 50 سال آینده قطعا تعریف بیمار هم دگرگون خواهد شد به طوری که بیمار به فردی میگویند که تعادل ملکولی منحصر به فردش به هم خورده باشد. اختلالات ملکولی ناشی از بیماری بسیار زودتر از علائم ظاهری و کلینیکی بروز میکند و تلاش پزشکی ملکولی این است که یک سلول سرطانی را در بین میلیاردها میلیارد سلول سالم شناساییکند و چند ماه قبل از شروع متاستاز سرطان را تشخیص دهد.
وی با اشاره به توجه جدی کشورهای پیشرفته به انجام تستهای ژنتیکی و تشخیص زودهنگام بیماریها از بیتوجهی سیستم سلامت کشور به این مقوله انتقاد کرد و گفت: در آمریکا تا زمانی که تست ژنتیکی در مورد بسیاری از بیماریها انجام نشده باشد بیمه از پرداخت هزینه درمان خودداری میکند، چون انجام این قبیل تستها میتواند اثربخش بودن یا نبودن روشهایی مثل شیمیدرمانی را در بیمار مشخص کرده و از تحمیل هزینهها و مشکلات استفاده از روشهای بیثمر به بیماران و بیمهها جلوگیری کند.
نیرنیا با اشاره به نرخ بالای ابتلا به سرطان پستان که حدود یک هفتم زنان کشور را درگیر میکند، اظهار کرد: سالانه چند صد میلیارد تومان صرف درمان مبتلایان به این بیماری در کشور میشود که متاسفانه در بسیاری موارد نیز به دلیل پیشرفت بیماری بیفایده است، در حالی که اگر فقط ده تا 20 میلیارد تومان صرف تهیه تجهیزات تشخیص ژنتیکی بموقع این بیماری شود میتوان از مرگ بسیاری از بیماران و تبعات فاجعهبار آن جلوگیری کرد و صرفه جویی بسیار قابل توجهی نیز در هزینههای درمانی کشور صورت داد.
وی خاطر نشان کرد: در حالی که در آلمان 200 تا 300 دستگاه از تجهیزات تشخیصی PET اسکن وجود دارد تعداد این دستگاهها در ایران انگشتشمار است. البته این دستگاهها سرطان را در مرحله بافتی تشخیص میدهند و متاسفانه تجهیزاتی که میتوانند سرطان را در مرحله سلولی تشخیص دهند در کشور وجود ندارد.(علی شمس/جام جم )
جام جم سرا: پوستری پشتسرش روی دیوار است که نشان میدهد طرح تحول نظام سلامت از 15اردیبهشت در این بیمارستان اجرا شده است و از برنامههایش که مانند کاهش میزان پرداختی بیماران بستری در بیمارستانهای دولتی و ترویج زایمان طبیعی با رایگانشدن آن خبر میدهد. با صندلیاش چرخی میخورد و با نگاهی غیظ آمیز به پوستر طرح تحول نظام سلامت میگوید: «این طرح پدرمان را درآورده است.»
مرداب حقالزحمه پرستاری
میان پرستاران بخش اطفال فیروزآبادی بحث بالا گرفته، سرش را میان دستانش محکم نگه میدارد و میگوید: «دو روز است که خانه نرفتهام، بچههایم را ندیدهام و حتی وقت تلفنزدن ندارم که حالشان را بپرسم.»
کناریاش که در حال مرتبکردن پروندههاست میپرد وسط حرفش و اضافه میکند: «بعد از اجرای طرح کارمان چندبرابر شده اما حقوق و کارانهمان هیچ تغییری نکرده. کار اصلی روی دوش ماست آنوقت حقوق پزشکان سهبرابر شده است.»
پرستار دیگری که سرش را روی میز گذاشته بود، از جایش بلند میشود و اشاره میکند: «شبانهروزی کار میکنیم، برای رسیدگی به بیمارها قید خانوادهمان را زدهایم، منتی نیست ولی هیچ مزایایی به ما تعلق نمیگیرد. با وجود این شرایط باید با مراجعان بهترین رفتار را داشته باشیم و حالشان را درک کنیم. حداقل خواستهمان این بود که بعد از این طرح حقوقمان بیشتر شود. در رسانهها فقط شعار میدهند، هیچ تغییری حاصل نشده.»
گلایه پرستاران از این طرح بهدلیل افزایش میزان مراجعهکنندگان همراه با تعداد محدود پرستاران است، به این صورت که پرستاران باید تعداد بیشتری از بیماران را کاور کنند و این موضوع فشار کاری آنان را چندبرابر میکند. این در حالی است که میزان حقوق دریافتی آنها تغییری نکرده است و حداقل تغییر در میزان کارانه آنها بوده است، ولی حقوق پزشکان سهبرابر شده است. برخی نیز به دلیل کاهش میزان پرداختی بیماران در بیمارستانهای دولتی، رایگانشدن هزینه زایمان طبیعی، حضور پزشکان متخصص، ارتقای کیفیت خدمات ویزیت و... که شامل این طرح میشود از موافقان این طرح بهشمار میروند.
در بین شکایتهای پرستاران، پزشکی که یکی از کودکان را ویزیت کرده بود با پروندهای در دست، حال بیمار را برای پرستار شرح میدهد و میگوید: «چهارسال پیش کودکی را ویزیت کردم که مشکلی نداشت ولی بهخاطر اینکه فردای آنروز تشنج کرد و بهخاطر آن تشنج فلج شده، باید محکوم شوم. ویزیت آنروز برای من کمتر از پنجهزارتومان بود و حالا باید چندبرابر هزینه کنم تا ثابت شود لحظهای که من ویزیتش کردم مشکلی نداشته.»
در ادامه حرفش میگوید: «درست است که حقوق و کارانهمان زیاد شده ولی مسوولیت بیشتری بر دوش ماست.»
پرستاری که تازه به جمعشان اضافه شده است، دستش را به نشانه اعتراض بالا میآورد: «قرار بود بعد از عید 30، 40درصد به حقوقمان اضافه شود. بعد از سهماه فقط 20درصد اضافه شده است که با حق بیمه و مالیات چیزی از آن باقی نمیماند.»
بحثشان حول محور تبعیض در میزان حقوق پرداختی میان پرستاران و پزشکان ادامه پیدا میکند. پرستاری که در حال بیرونرفتن از بخش بود خودش را وارد بحث کرد: «بیشترین بار نظام سلامت بر دوش ماست و برای رسیدگی به حال بیماران بیشترین فشار را تحمل میکنیم اما مسوولان هیچ توجهی نمیکنند.»
یکی از پزشکان متخصص بخش که از شرایط پرستاران، حقوق و کارانه دریافتی و شکایتشان از شرایط پزشکان آگاه شده بود، میگوید: «کارانه ما چه قبل از اجرای طرح، چه در زمان اجرا همیشه بالاتر از پرستاران بوده است، طبیعی است با افزایش تعداد بیماران کارانهمان نیز افزایش پیدا کند. ولی چون کارانه پرستاران مقداری حداقلی بوده است، افزایش بیماران تغییر چندانی در حقوق آنها ایجاد نمیکند. به همین دلیل فشار کاری و کار زیاد در قبال حقوق و کارانه کم، آنها را خسته کرده است.»
طرح تحول نظام سلامت؛ کابوس پرستاران
پرستار جمع را رها میکند و سرمبهدست به یکی از اتاقها میرود تا سرم یکی از بیماران را وصل کند. بیمار اتاق کناری که پسربچهای 10، 12ساله است، فریاد میزند: «کسی نیست سرم من را باز کند؟ نیمساعت است تمام شده.» پرستار میگوید: «یکنفری باید مراقب چندین بیمار باشم. بعد از اجرای این طرح نمیتوانیم مثل گذشته به بیماران رسیدگی کنیم.»
پرستاری که در قسمت پذیرش بیمارستان مفید نشسته است، تعداد زیادی برگه در دست دارد و حال بیماران را برای پزشک شرح میدهد. مادر یکی از بیماران با لحن تندی خلاصه پرونده کودکش را میخواهد و از بیدقتی پرستار شکایت میکند. پرستار میان پروندهها دنبال نام کودک میگردد و پرونده را به مادرش میدهد.
او میگوید: «سه پرستاریم و باید 50بیمار را کاور کنیم، اجرای این طرح کارمان را زیاد کرده و شیفتهای کاریمان چندبرابر شده است.»
به گزارش جام جم سرا، دختربچهای 15ساله که از زیر فک تا گردنش را بخیه کرده بودند در راهرو دنبال پرستار میگشت، بعد از دو، سهبار طول راهرو را آمدنورفتن پرستار را دید که وارد راهرو شد و از او خواست باندی که روی زخمش بود و باز شده بود را ببندد.
پرستاری که به دیوار تکیه داده بود، با خودکارش بازی میکرد و آن را به دیوار میکوبید. انگار که از این شرایط به ستوه آمده باشد، خودکار را به گوشه میز پرت کرد: «اجرای این طرح شرایط را برعکس کرده است، آنهایی که کمتر کار میکنند حقوق بیشتری میگیرند و افرادی مثل ما که همه زندگیمان را صرف بیماران کردهایم از حداقل حقوق برخوردار میشویم.»
ماماها پرستار میشوند!
در بخش مراقبتهای ویژه جلوتر از خط قرمز تعیینشده نباید رفت. پرستاری تلفنبهدست جلو میآید و با نگهبان جروبحث میکند و از محدودیتهای این بخش میگوید. تلفن را قطع میکند و بدون اینکه حرفی بزند با ابروهای درهمگرهخورده و پیشانی چروکخورده میرود. دیگری با کیسه خونی که در دست دارد به بخش زنان میرود، او میگوید: «من ماما هستم و نمیتوانم همه مسوولیتهای پرستاری را در بهترین حالت انجام دهم.»
در ادامه حرفش از کمبود نیرو میگوید: «متقاضی برای کار نیست و بهجای پرستار از ما کمک میگیرند.» حرفش را تمام میکند و از بخش خارج میشود. یکی از پرستاران حاضر در بخش شهدای تجریش ادامه میدهد: «ماماها قابلیت جایگزینی پرستارها را ندارند و این کار غیرقانونی است. اما چارهای نیست.»سوپروایزر بخش صدایش را همزمان با دستش بالا میبرد: «اتفاقا متقاضی برای پرستاری زیاد است، اما بعد از یک هفته وقتی با فشار زیاد کار مواجه میشوند، استعفا میدهند و میروند. ما ماندهایم با تعداد زیادی بیمار.»
موقع رفتن، لحظهای میایستد: «خداکنه که پیامدهای این طرح بیش از این خستهمان نکند، الان واقعا وقتش است که مسوولان نگاهی هم به جامعه پرستاری داشته باشند.»
وزارت بهداشت: جبران میکنیم
گلایههای پرستاران از فشار کاری بالا در شرایطی است که پیش از این وزیر بهداشت، در پاسخ به سوالی درباره جبران کمبود پرستار در مراکز درمانی عنوان کرده بود: میدانم که فشار کاری پرستاران زیاد است. از زحمات آنها تشکر میکنم. کمبودهای بسیاری در این زمینه وجود دارد. بر همین اساس مجوز استفاده از دانشجویان پرستاری ترم شش بهبعد را دادهایم. سهروز گذشته این اجازه برای پرستاران و بهیاران داده شده است.
به این ترتیب دانشگاهها و بیمارستانها میتوانند موارد کمبود را به صورت قراردادی یا استفاده ساعتی از پرستاران جبران کنند تا به این ترتیب فشار کاری پرستاران کاهش یابد. با این حال، محمد میرزابیگی، معاون پرستاری وزارت بهداشت، در رابطه با برنامه این وزارتخانه برای رفع کمبود نیروی پرستار میگوید: ما قدردان زحمات پرستاران هستیم، برای رفع کمبود آنان برنامههایی را پیگیری میکنیم. البته پرستاران باید ضمن توجه و اهمیت به رضایتمندی مردم از طرح تحول سلامت و همراهی هرچه بیشتر در خدمترسانی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی (دکترا و ارشد) و دانشجویان ترم آخر کارشناسی را بهعنوان همکاران جوان، پرانگیزه و آماده به کار بپذیرند و از این طریق باعث شوند تا بحران کمبود نیرو را پشتسر گذاریم.(فاطمه فردوس/شرق)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: روستای کوچک محل سکونت آنها در فاصله 20کیلومتری شهر دهدشت در شهرستان کهگیلویه، 200کیلومتری یاسوج، مرکز استان کهکیلویهوبویراحمد و هزارو11کیلومتری تهران واقع است.
ورودی تا میدان مرکزی روستا آسفالت است و کوچهها هم جدولکشی شدهاند، اما درست از آنجا که راننده فرمان خودرو را میچرخاند به کوچهای در سمت چپ روستا، وارد کوچهای خاکی و سنگلاخ میشود. چندمتر جلوتر در جایی که پستیوبلندیهای کوچه از همهجا بیشتر است ترمز میگیرد. اینجا درست روبهروی در خانه آقای سرتیپ مارژ است؛ مردی که دوسال پیش همسرش را از دست داده و هماکنون با شش فرزند و عروسش که چهارنفر از آنان معلولند، در این خانه زندگی میکند.
حدود صدمتر آنسوتر هم از جایی که وضع به همین منوال است باید گذشت تا به خانه آقای معززیانیخواه رسید؛ خانوادهای با سه دختر که هم از معلولیت رنج میبرند و هم دچار عقبماندگی ذهنی هستند.
دیوارهای خانه مارژ از جنس بلوکهای بدون ملاط است و حیاط هم خاکی است، تنها در قسمتهایی از آن شن درشت ریخته شده، در انتهای سمت راست حیاط ورودی قسمت مسکونی با دری فلزی بالای دو پله سیمانی قرار گرفته؛ خانهای که دو اتاق و یک آشپزخانه دارد. اتاق بزرگ در اختیار پسر بزرگ خانواده که تازه داماد شده است قرار دارد و در اتاق کوچکتر چهار خواهر و برادر معلول در دو سوی پدر پیرشان به ردیف نشستهاند.
زیبا، زیور، نرگس و لهراسب که در خانه سردار صدایش میکنند-کوچکترینشان لهراسب 23ساله و بزرگترین زیبا 28ساله - چهار فرزند معلول این خانواده هستند. هر چهارنفر در بدو تولد سالم به دنیا آمدند اما هرکدام در یک دوره سنی، بین هشت تا 12سالگی اولین علایم معلولیت سراغشان آمده. خودشان میگویند ابتدا پاشنه پاهایشان از زمین فاصله گرفت و بعد رفتهرفته زمینگیر شدند، پیش از آن همه سالم بودند و مثل همه بچههای روستا با پای خودشان مدرسه میرفتند و درس و مشق خوبی داشتند. اما معلولیت که آمد همه خانهنشین شدند و ناتوان از ادامه درس و مدرسه.
سرتیپ مارژ پدر خانواده که کشاورز است و خود هم اخیرا به دلیل عارضه ساییدگی زانو خانهنشین شده میگوید: «یکی از دخترها را که زودتر از بقیه دچار مشکل شد به شیراز و نزد یک پزشک متخصص بردم، اولین چیزی که از من پرسید درباره نسبت خانوادگی خودم و همسرم بود. وقتی برایش توضیح دادم هم دخترخاله پسرخاله هستیم و هم عموزاده، فقط گفت کارت تمام است! گفت هیچ راهی ندارد.»
همانطور شد که دکتر متخصص گفت، هرچهار فرزند سرتیپ، آرامآرام استخوانهایشان تحلیل رفت و زمینگیر شدند، مادر خانواده تا دوسال قبل زنده بود و به قول خودشان مثل پروانهای گرد شمع بچهها میچرخید، اما یکروز صبح که مادر شب قبلش مثل همیشه کنار بچهها خوابیده بود از خواب بیدار نشد و برای همیشه شوهر و فرزندانش را ترک کرد.
نرگس میگوید: مادر که رفت اندک شوق و ذوقی که برای زندگی داشتیم هم با او رفت، تا بود به اصرار و تشویق او ما دخترها فعال بودیم، نقاشی و گلدوزی میکردیم، نهفقط برای خودمان بلکه برای اهالی روستا هم. اما بعد از مادر میلمان به این کار از بین رفت.
نرگس ادامه میدهد، مراسم تشییع جنازه مادر آخرینباری بود که ما از این خانه بیرون رفتیم، نه قبل از آن و نه بعد از آن هیچوقت فرصت نشد و نتوانستیم و نخواستیم که بیرون را ببینیم، البته این منهای وضعیت برادرمان لهراسب است که دوستانش او را با ویلچر برای چرخاندن بیرون میبرند. بعد از فوت مادر خانواده مارژ، زن جوانی در همسایگی آنها با هدف کار خیر مسوولیت وکالت و پیگیری کارهایشان را برعهده گرفته و کارهای بهزیستی و دارو و درمانشان را انجام میدهد.
تا قبل از اینکه هفته قبل خبرنگار ایرنا از وضعیت این خانوادهها گزارشی بنویسد آنها فقط یک ویلچر ساده داشتند، اما دوروز پس از انتشار گزارش مسوولان بهزیستی به این خانواده سر زدند و دو ویلچر دیگر برای آنها بردند. فرد خیری هم از شهر همسایه با خواندن آن گزارش، دو ویلچر دیگر به آنها اهدا کرد، اما حسین خدمتی، خبرنگار ایرنا میگوید برای همین گزارش با عتاب و تندی مسوولان بهزیستی شهرستان مواجه شده است.
سال 84 اداره بهزیستی استان کهگیلویهوبویراحمد برای این خانواده در همین محل زندگیشان خانهای ساخت با دو اتاق. سرویس بهداشتی هم در آنسوی حیاط بود، بچهها برای رسیدن به سرویس باید روی دستهایشان در سرما و گرما خودشان را روی زمین میکشیدند تا به آن برسند. سال گذشته با بودجهای جدید قسمت جدیدی برای خانه ساخته شد شامل یک سرویس بهداشتی نزدیک اتاقها و آشپزخانه. اما عیبوایرادهای ساختمان خانه که کار رفتوآمد را برای این چهارنفر سخت میکند همچنان به قوت خود باقی است؛ حیاط خاکی و شنی، پلههای ورودی، سرویس بهداشتی غیراستاندارد و کمبود اتاق. در یکی از اتاقهای خانه که عروس و داماد خانواده ساکن هستند، اتاق کوچک دیگر سهم زیبا، زیور، نرگس و لهراسب است و شبانهروزشان را آنجا میگذرانند، پدر هم شبها در راهرو کنار آشپزخانه میخوابد؛ آشپزخانهای که با راهرویی بدون در به فضای باز حیاط ختم میشود.
با اینهمه، زیبا و نرگس و زیور میگویند از مسوولان جدید اداره بهزیستی شهرستان راضی هستند، چون برخلاف مسوولان قبلی به آنها سر میزنند. اما خودشان این را هم میگویند که در همه این سالها که در بهزیستی پرونده دارند هیچگاه مددکاری برای رسیدگی به وضعیتشان یا دادن مشورت به سراغشان نیامده.
مقرری ماهانه آنها از بهزیستی بهصورت ماهانه به ازای هرنفر 53هزارتومان است. اما میگویند از بقیه خدمات و کمکهای دیگر خبری نیست. حتی به گفته آنها گاهی هزینه دارو و درمانشان با عناوینی دیگر- مثلا کمکهزینه بهسازی منزل- به آنها بازگردانده میشود.
در خانواده معززیانیخواه وضعیت کمی متفاوت است، سهدختر خانواده سمنبر، معصومه و حکیمه که بین 20 تا 30 سال سن دارند، هم معلول هستند و هم از عقبماندگی ذهنی رنج میبرند. مادرشان فعال است و دایم حواسش به دخترهاست. یکی از دخترها میتواند راه برود اما دونفر دیگر با حالت چهاردستوپا راه میروند.
بهزیستی برای آنها هم خانهای ساخته است، با دو اتاق و یک آشپزخانه، اما اینجا هم مشکل حیاط شنی و خاکی، سرویس بهداشتی، حمام غیراستاندارد و دور از اتاقها به قوت خود باقی است. زمین جلو خانه این خانواده هم سنگلاخ است و پر از پستیوبلندی. آنها در مجموع ماهانه از بهزیستی 159هزارتومان مقرری دریافت میکنند؛ مبلغی که مادرشان میگوید به هیچکجای مشکلات فرزندانش نمیرسد. مهمتر از ویلچر، بهسازی منازل است.
یک فیزیوتراپ و عضو تشکل مردمنهاد خیریه فعال برای کمک به معلولان در رابطه با نیازهای اولویتدار معلولان این خانوادهها میگوید: «تجویز نوع ویلچر بسته به نوع بیماری فرد معلول انجام میشود، اگر دستهای این افراد هنوز قدرت «عملکردی» داشته باشند، یعنی اینکه هنوز میتوانند از ویلچر عادی استفاده کنند، همین قضیه یکی از موارد تجویز ویلچر عادی و نه برقی است. همچنین گفتنی اینکه در خیلی از موارد، برای افراد معلول به عمد ویلچر عادی تجویز میشود، تا قدرت دستهای فرد حفظ شده یا بهبود پیدا کند. برای حل یا کمکردن مشکلات اینگونه افراد بهزیستی قطعا میتواند کمکهای بسیاری انجام دهد، خصوصا در مرحله بازدید از منزل و «مناسبسازی» آن. در موارد اینچنینی استاندارد جهانی بر این روال است که یک «تیم توانبخشی» از منزل بازدید کرده و با اولویتبندی اعلام میکند که چه تغییراتی ولو جزیی در محیط خانه نیاز است تا معلولان بتوانند حداکثر استقلال را در حدی که از پس نیازهای اولیه خود، مثل استحمام و تغذیه، بدون کمترین کمک دیگران بربیایند داشته باشند. بعد از آن برای اجرای این طرحها از مهندسان مرتبط با بهزیستی کمک گرفته میشود. باتوجه به اینکه به نظر میرسد افراد مبتلا به بیماری ژنتیکی نورولوژیکال با سیر پیشرونده هستند. در این شرایط، مهمتر از ویلچر این است که با توجه به نوع بیماری، مهمترین اقدام، تشخیص اولویتها برای حفظ و بهبود کیفیت زندگی این افراد است.»
قول میدهم مشکلات بهسازی منزل معلولان حل شود
فضلالله اتابک، مدیرکل بهزیستی استان کهگیلویهوبویراحمد توضیح میدهد: «بهزیستی پیش از این برای یکی از این خانوادهها خانهای ساخته بود، اما کامل نبود که سال گذشته کامل شد و سرویس بهداشتی و قسمتی دیگر به آن اضافه شد که در هفته بهزیستی توسط فرماندار و برخی دیگر از مسوولان شهرستان افتتاح شد. من در جریان مشکلات این معلولان هستم، آنها از ما توقع تامین ویلچر برقی دارند، در حالی که ما برای تهیه ویلچر برقی حتی برای معلولان مرکز استان هم مشکل داریم، در همین روزهای اخیر طرحی از سوی سازمان بهزیستی کشور تصویب شده و نامهاش به دست ما رسیده است که بر اساس آن میتوانیم بخش زیادی از مشکلات این خانوادهها را حل کنیم، این طرح با عنوان طرح مراقبتی برای خانوادههایی است که دو، سه یا چهار معلول دارند و بر اساس آن برای رسیدگی در خانه به افراد معلول اقداماتی انجام میشود، پیش از این مقرری ماهانه هر معلول طبق مصوبه مجلس 53هزارتومان به ازای هر معلول بود اما بر اساس طرح جدید این مبلغ به بیشتر از 150هزارتومان افزایش پیدا میکند».
او اضافه میکند: «ما قبول داریم که مبلغ 53هزارتومان برای مراقبت از افراد معلول واقعا ناچیز است اما مصوب مجلس است و تغییر آن در حوزه اختیارات ما نیست. درباره عدم پرداخت هزینههای درمانی نیز باید بگویم طبق قانون هر مقدار هزینهای که آنها بپردازند تا سقف چهارمیلیونتومان به صورت کامل به آنها برگردانده میشود، بیشتر از این هم به سازمان بهزیستی کشور ارسال میشود و مراحل اداری خاص خود را دارد. ما قصور و کمکاریهای قبلی درباره این خانوادهها را کتمان نمیکنیم اما در دولت جدید مسوولان بهزیستی مرتبط به این خانوادهها سرکشی میکنند، درباره بهسازی منزل مسکونی این خانوادهها من شخصا قول میدهم موضوع را پیگیری کنم و برای ساخت رمپ و حل مشکلات و نیازهای جزیی که در خانه و حیاط این افراد لازم است اقدام لازم از طرف بهزیستی صورت گیرد.»
6 ماه است روستا بلاتکلیف است
اسماعیل فخرایی، دهیار روستای بیمنجگان نیز در این رابطه می گوید: «زمانی که طرح هادی روستا اجرا میشد قرار شد فقط خیابان اصلی آسفالت شود و کوچهها آسفالت نشود، بودجه روستا هم کم است البته، بر اساس اطلاعی که من دارم بودجه ماهانه دهیاری روستای ما بهصورت ماهانه دومیلیونتومان است، البته طبق شنیدههای من اعتبار جدید برای بهسازی کوچههای روستا رسیده است، در برخی روستاهای اطراف هم این کار انجام شده فقط در روستای ما انجام نشده است که به دلیل تغییر و تحول بلاتکلیف مانده است. حدود ششماه است که اعضای شورا من را بهعنوان دهیار جدید انتخاب کردهاند اما دهیار قدیم روستا هنوز کنار نرفته و حسابهای مالی، مهر و دیگر متعلقات دهیاری را تحویل نداده است. در این شرایط نه من بهعنوان دهیار جدید امکان خرج بودجه برای روستا را دارم و نه دهیار قبلی، به همین دلیل در این مدت روستا بلاتکلیف مانده است. چندروز پیش با بخشدار کهگیلویه دیدار کردم و قول پیگیری داده است، اعضای شورا هم پیگیر موضوع شدهاند اما هنوز کاری نشده. خانواده معلولان ساکن روستا را میشناسم و از مشکلاتشان خبر دارم، مردم روستا و بهزیستی در مواردی به آنها کمک میکنند. اما به دلیل ناهمواری جاده و جلو خانههایشان مشکل اصلیشان تردد در روستاست که به نظر من اگر مسوولان اعتبار لازم را بپردازند این مشکل بهراحتی قابل حل است. مردم روستا هم همکاری میکنند، اگر اعتبار باشد.»(شرق)
جامجمسرا: از زمان روی کار آمدن تیم مدیریتی جدید وزارت بهداشت، بحث جدی نگرفتن این طرح از سوی متولیان جدید نظام سلامت، نقل محافل کارشناسان سلامت بوده است، اما حالا وزیر بهداشت با صراحت اعلام کرده که اجرای این طرح، نهتنها منتفی نشده است، بلکه امسال در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور هم اجرا میشود.
البته طرحی که از آن به عنوان ناجی نظام سلامت یاد میشود، حالا دوباره کارش به بنبست بیپولی خورده است.
سال گذشته، در حالی که قرار بود اعتباری حدود 2000 میلیارد تومان به طرح پزشک خانواده اختصاص پیدا کند، اما تا پایان سال 92 فقط 40میلیارد تومان از این اعتبارات به پزشک خانواده رسید.
حالا امسال هم گویا قرار است دوباره این داستان تکرار شود. وزیر بهداشت روز گذشته در گفتوگو با فارس، تاکید کرد: امسال برای اجرای پزشک خانواده، 2027 میلیارد تومان تصویب شده است که امیدواریم این اعتبار اختصاص پیدا کند.
دکتر حسن قاضیزاده هاشمی ابراز امیدواری کرده است که اگر اعتبار برنامه پزشک خانواده را بموقع بدهند، شاید بتوانیم امسال در برخی استانهایی که آمادهتر هستند، مثلا در برخی شهرها با جمعیت 50 تا صد هزار نفر هم برنامه پزشک خانوادهرا اجرا کنیم.
البته اجرای این طرح به این معنی نیست که امسال برای اولین بار این طرح انجام میشود، بلکه هماکنون در دو استان فارس و مازندران، تعداد زیادی از روستاها و برخی شهرهای زیر 20 هزار نفر نیز این طرح انجام میشود ولی قضیه اینجاست که حتی خود وزیر بهداشت هم بصراحت میگوید: آنچه تاکنون به این نام اجرا شده، برنامه پزشک خانواده نبوده است. یعنی حتی برنامههایی هم که تاکنون با عنوان پزشک خانواده اجرا شده، به اعتقاد وزیر بهداشت، فقط اسمش برنامه پزشک خانواده است و همچنان برنامههای پزشک خانواده واقعی در کشور عملیاتی نشده است.
همان زمان اخذ رای اعتماد نیز هاشمی بصراحت اعلام کرد اجرای کامل برنامه پزشک خانواده، ده تا 15 سال زمان میبرد، این اظهار نظر را اگر با بودجههای ناچیز اختصاص داده شده به این طرح طی سالهای اخیر مقایسه کنیم، متوجه میشویم که چرا وزیر بهداشت میگوید اجرای کامل این طرح، دستکم یکدهه طول میکشد. مشکلات بودجهای و ضعف مدیریتی که بر سر راه پزشک خانواده وجود دارد، مانع از آن شده است که طی سالهای اخیر، الگوی درستی از پزشک خانواده به اجرا دربیاید.
حال در چنین شرایطی وزیر بهداشت امیدوار است که امسال بتواند در صورت تخصیص اعتبار کافی، برنامه پزشک خانواده را در حاشیه شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک و همچنین همه شهرهای دو استان فارس و مازندران، اجرا کند.
هاشمی خاطرنشان کرده اجرای این برنامه طی سال 93 در شهرهای زیر 20 هزار نفر متوقف نمیشود و در حاشیه شهرهای بزرگ که 8.5 میلیون نفر جمعیت دارند نیز در قالب خرید خدمت از بخش غیردولتی اجرا میشود.
مجلس؛ پیگیر اعتبارات پزشک خانواده
امسال وزارت بهداشت بشدت درگیر اجرای طرح تحول سلامت است؛ طرحی که انصافا توانسته است مشکلات زیادی را از چهره بیمارستانهای دولتی بزداید و رضایت نسبی بیماران بستری را فراهم کند.
پیشبینیها حاکی از آن است که دولت برای اجرای این طرح کلان، تا پایان سال نیاز به ده هزار میلیارد تومان اعتبار دارد که فعلا حدود 3000 میلیارد تومان از این اعتبار، اختصاص پیدا کرده است. از طرف دیگر، این وزارتخانه برای اجرای طرح پزشک خانواده هم دستکم 2000میلیارد تومان نیاز دارد.
یعنی اگر وزارت بهداشت بخواهد امسال هم طرح تحول سلامت و هم طرح پزشک خانواده را اجرا کند، دستکم نیاز به 9000 میلیارد تومان اعتبار دارد.
عبدالرحمان رستمیان، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جامجم، ابراز امیدواری میکند مجلس بتواند در رایزنی با دولت، اختصاص اعتبار طرح پزشک خانواده را عملیاتی کند.
وی خبر میدهد که مجلس تا چند هفته دیگر با محمدباقر نوبخت، معاون رئیسجمهور، جلسهای برگزار خواهد کرد و در آن جلسه، مجلس تلاش خواهد کرد تا دولت، اعتبارات لازم برای اجرای طرح پزشک خانواده را تخصیص بدهد.
مشکل فقط تخصیص اعتبار نیست
در برنامه پزشک خانواده، هدف کلی این است که مراجعه مردم به بخشهای درمانی هدفمند شود. مثلا بیمار بهجای آنکه از همان اول به پزشک متخصص مراجعه کند، ابتدا به پزشک عمومی مراجعه کرده سپس در صورت نیاز، به پزشک متخصص ارجاع داده شود.
این کار باعث میشود که هزینههای درمان، هم برای بیمار و هم برای نظام درمان کاهش پیدا کند. همچنین در این برنامه، باید ابتدا همه مردم دارای پرونده پزشکی باشند سپس پزشک خانواده با در نظر گرفتن سوابق بیماری افراد، خدمات پیشگیری از بیماریها و خدمات درمانی را به بیمارش ارائه دهد.
این طرح در بسیاری از کشورهای توسعهیافته اجرا میشود و به دلیل نظاممند شدن فرآیند درمان و بالا رفتن اهمیت پیشگیری از بیماریها، این طرح در نهایت به ارتقای سلامت مردم منجر شده است.
فرزاد فرقان، عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور نیز در گفتوگو با جامجم معتقد است: این طرح میتواند نظام سلامت ایران را متحول کند ولی بحث اینجاست که مشکل اجرای این طرح، فقط کمبود اعتبار نیست.
به اعتقاد فرقان، اجرای این طرح در وهله اول نیاز به فرهنگسازی بین مردم دارد و این فرهنگ باید بین بیماران رواج پیدا کند که برای هر بیماری، نیاز نیست به پزشک متخصص مراجعه کنند.
علاوه بر این، وی بر این باور است که الکترونیک شدن پرونده سلامت همه شهروندان و ارتقای جایگاه پزشک عمومی، پیشنیازهایی است که تا این کارها انجام نشود، پول ریختن به پای طرح پزشک خانواده، کمفایده است.
از سوی دیگر، هنوز برنامه خاصی برای آموزش پزشکان جهت اجرای طرح پزشک خانواده انجام نشده و همین مساله هم مشکل دیگری است که اجرای پزشک خانواده را با چالش جدی مواجه کرده است.
در حالی که بسیاری از کارشناسان نظام سلامت تاکید دارند باید به دانشجوی پزشکی در همان دوران تحصیل، آموزش اجرای طرح پزشک خانواده داده شود، اما هنوز هم کم نیستند پزشکانی که با نحوه صحیح اجرای این طرح کلان آشنا نیستند و نظام سلامت هم تاکنون برای آموزش آنها فکری نکرده است.
در حقیقت، جدای از مشکلات تخصیص اعتبار به طرح پزشک خانواده، هنوز وزارت بهداشت نتوانسته است پیشنیازهای لازم برای اجرای موفقیتآمیز این طرح مترقی را اجرا کند و همه این مسائل میتواند به این معنا باشد که امسال هم خیلی نمیتوان توقع داشت پزشک خانواده در کشور، رنگ و بوی اجرای واقعی بگیرد.
امین جلالوند - گروه جامعه
جام جم سرا: حسین نوابی ساکن خرمآباد به دنبال مصرف پودر بدنسازی به کما میرود و در حال حاضر نزدیک به سه هفته است که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان دولتی شهید رحیمی خرمآباد بستری است. استفاده از لولههای تنفسی از طریق دهان، باعث شده شرایط این بیمار بحرانی شود با این حال، بعد از گذشت پنج روز از درخواست پزشکان معالج بیمار برای انجام جراحی، هنوز این جراحی انجام نشده است. حال آن که، به گفته خانواده و پزشک معالج این بیمار، جراح مذکور هر روز دو-سه جراحی زیبایی بینی انجام میدهد.
با اجرای طرح تحول نظام سلامت در بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی سراسر کشور ارتقای کیفیت خدمات، در بیمارستانهای کشور مورد توجه جدی قرار گرفته است. در همین باره با محسن خلیلی، قائممقام معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی درمورد عواقب عدم رسیدگی به بیماران گفتوگو کردهایم.
اتفاقاتی از این دست چه عقوبتی برای پزشک به همراه دارد؟
درباره این شکایت، الان نمیشود اظهار نظری کرد. باید این پرونده مورد بررسی دقیق قرار گیرد و در صورتی که قصور پزشک در آن ثابت شد اقدامات انتظامی لازم درباره آن صورت گیرد. هر شکایتی که از پزشک بشود اگر پزشک کمیسیون کارشناسی تایید کند که قصوری شدهاست با آن برخورد میشود. عدم رسیدگی به موقع به بیمار، خود یک تخلف است که میتواند عواقب کیفری را به همراه داشته باشد. در این مورد که در خرمآباد اتفاق افتاده است، ابتدا دادسرای خرمآباد و لرستان دادگاه بدوی و تجدیدنظر خواهند داشت و هیات عالی دادگاه در تهران برگزار میشود.
معمولا اگر حادثه ناگواری به دلیل قصور پزشکی صورت گیرد، امکان جلب و بازداشت پزشک وجود دارد؟
چندی پیش قانون مجازات تخلفات پزشکی مشمول زندان نیز میشد که این قانون سر و صدای زیادی بهپا کرد، به همین دلیل رئیس قوه قضائیه در این باره دستور دادند تا قضات در این مورد اقدامی نکنند و رسما هم اعلام کردند تا جلوی زندان رفتن طبیبان به دلیل اتفاقات پزشکی گرفته شود.
پس در اتفاقاتی از این دست با پزشک چه برخوردی میشود؟
در احکامی که قانونگذار تصویب کرده است بسته به نوع تخلف و نوع قصور و مشکلی که برای بیمار ایجاد میکند، برخوردها از تذکر شفاهی آغاز میشود تا محرومیت موقت و دائمی از کار طبابت.
آیا کسانی بابت قصور پزشکی بهطور دائمی از طبابت محروم شدهاند؟
بله، هر سال چند مورد وجود دارد، اما آمار دقیقی از این محرومیتها نداریم.
بیشتر این محرومیتها به چه دلیل رخ میدهد، یعنی چه عواملی حکم را شدیدتر میکند؟
تکرار قصور و تعدد شکایاتی که عواقب سنگینی برای بیمار به دنبال دارد، جرم را سنگینتر میکند.
برای یک مورد تخلف، محرومیت به چه صورت خواهد بود؟
میتواند از سه تا شش ماه محرومیت از کار و جریمه نقدی به همراه داشته باشد.
ازآنجایی که رسیدگی به این تخلفات علاوهبر بار حقوقی نیاز به تخصص در حرفه پزشکی نیز دارد، رسیدگی به این پروندهها در کجا انجام میشود؟
ابتدا در دادسرای اسلامی پرونده تشکیل میشود بعد برای صدور رای به هیات بدوی میرود و آنها رایش را صادر میکنند و اگر اعتراضی به این رای وجود داشته باشد به هیات تجدید نظر میرود. اگر رای به محرومیت باشد قابل رسیدگی در هیات عالی است اما اگر پزشک کار خود را درست انجام ندهد، از لحاظ کیفری بحث دیه هم از طریق دادگستری و هم از طریق بخش انتظامی نظام پزشکی دنبال خواهد شد. (فرهیختگان)
جام جم سرا به نقل از سلامت: احمد هاتفیپور گفت: پیرسینگ طی سالهای اخیر بین خانمها بسیار شایع شده است. من به عنوان یک پزشک پیرسینگ در نقاط غیر طبیعی بدن را بنا به دلیل مشکلات بهداشتی آن ابداً توصیه نمی کنم اما اگر فردی اصرار دارد که پیرسینگ انجام دهد به دلیل عدم رعایت موازین بهداشتی نباید به مراکز آرایشگاهی و غیرمجاز مراجعه کند و لازم است حتماً به یک مرکز درمانی پزشکی مراجعه کرده، با رعایت نکات استریل و بهداشتی و البته تحت نظر پزشک این کار را انجام دهد.
بزاق و بافت چربی شکم موجب عفونت پیرسینگ است
وی افزود: پیرسینگ لب، به دلیل بزاق دهان و خوردن غذا محل مناسبی برای رشد میکروبها و باکتریهاست و براحتی میکروبها را وارد پیرسینگ کرده و موجب عفونت و به وجود آمدن اسکار (اثر زخم) در صورت میشود همچنین در ناحیه ناف به دلیل بافت چربی شکم و تعریق، مشکلات بهداشتی فراوانی را باعث میشود و عوامل میکروبی را به پیرسینگ منتقل کرده و به همین جهت، التهاب ایجاد شده و عفونت میکند.
هاتفیپور همچنین گفت: دیده شده بعد از مدتی بسیاری از خانمها مجبور به برداشتن پیرسینگ میشوند و آنچه باقی میماند اسکار بر روی صورت یا بدن است.
احتمال تغییر مکان و شکل پیرسینگ در افراد چاق و باردار
این پزشک عمومی در مورد انجام این عمل در افراد چاق یا کسانی که باردار میشوند، گفت: در افراد چاق یا در دوران بارداری تغییر شکل و مکان داده و بسیار بد شکل میشود. احتمال ایجاد التهاب نیز در این دوره (بارداری) وجود دارد.
وی اشارهای نیز به آویزهای بینی کرد و گفت: آویزهایی که در بینی قرار میگیرند نیز خطرناک هستند. احتمال عفونت در سوراخ کردن بینی وجود دارد و از طرفی، احتمال رها شدن آویزبینی و کشیده شدن آن به همراه تنفس به نواحی بالای بینی وجود دارد.
جام جم سرا: شوهر زنی که جنینش را سقط کرده بود، وقتی در برابر بازپرس عموزاد از شعبه چهارم دادسرا قرار گرفت، گفت: چند سال پیش با دختر مورد علاقهام ازدواج کردم اما پس از گذشت دو سال بین ما اختلاف خانوادگی بهوجود آمد. صبر کردم چون همسرم باردار بود و احتمال دادم با دنیا آمدن بچهمان اخلاق و رفتار سمیه تغییر کند. 27 شهریور ماه گذشته درد زایمان سمیه را گرفت و من او را برای زایمان به بیمارستان بردم. در آنجا از پزشک معالج شنیدم دو روز است جنین در شکم همسرم مرده است. جا خوردم و پس از کورتاژ به اتفاق وی به خانه برگشتیم.
این مرد افزود: امسال خیلی اتفاقی از طریق بستگان متوجه شدم سمیه خودش قاتل بچهام بوده و پیش از اینکه بچه به دنیا بیاید وی به پزشکی سالخورده که در خانهاش سقطجنین انجام میدهد، مراجعه کرده و جنین را کشته است. حالا از این پزشک و همسرم شکایت دارم.
با ادعاهای تکاندهنده این مرد، تیمی از مأموران پلیس آگاهی وارد عمل شدند و در نخستین گام پزشک سالخورده به نام علیرضا 85 ساله را که در حوالی میدان فردوسی زندگی میکند تحت نظر قرار دادند و دیدند زنان باردار به آنجا رفت و آمد دارند.
کارآگاهان برای اینکه اطمینان پیدا کنند این پزشک به صورت غیرقانونی دست به سقط جنین میزند با وی قرار صوری گذاشتند و پس از اطمینان، پزشک بازنشسته را دستگیر کردند.
صبح روز گذشته این پزشک سالخورده در برابر بازپرس عموزاد قرار گرفت و گفت: اگر نوزادی در شکم مادرش میمرد من آن را کورتاژ میکردم.
وی درخصوص آمپولی که باعث مرگ جنین در شکم مادران میشود و از آنان پول میلیونی میگیرد، گفت: اگر آمپول تزریق میکردم به خاطر این بود که مادر درد نکشد.
سمیه نیز که نزد این پزشک کورتاژ کرده بود در بازجوییها خود را بیگناه دانست و گفت: جنین من مرده بود و همسرم به من تهمت میزد و من این پزشک را نمیشناسم.
به گزارش جام جم سرا، بنا بر همین گزارش، بازپرس پزشک را همراه پروندهاش جهت انجام تحقیقات بیشتر به دادسرای جرایم پزشکی فرستاده است. (ایران)