دانش > فناوری - همشهری آنلاین:
دانشمندان برای اولینبار وزن تخمینی لایه تکنوسفر زمین را محاسبه کردند، لایهای فرضی که مواد تشکیل دهنده آن تمامی دستسازههای بشر است.
براساس گزارش ساینس الرت، این لایه شامل تمامی سازههایی است که به دست انسان ساخته شدهاست: ساختمانها، جادهها، پلها،و موارد کوچکتری مانند پوشاک، کتابها و فناوری.
تمامی زبالههای انسانی و تمامی آنچه که در محیط زیست دستخوش تغییرات انسانی شدهاند تا به بقای او کمک کنند، مانند مزارع و معادن نیز بخشی از این لایه به شمار میروند.
براساس محاسبات جدید که توسط 20 دانشمند دانشگاه لسیستر انجام گرفتهاست، وزن تمامی این اقلام و سازهها چیزی فراتر از 30 تریلیارد تن است. محققان این محاسبات را براساس نمودارهای به دست آمده در مطالعات مختلفی که به بررسی محیط قیزیکی پرداختهاند، از جمله مطالعات توپوگرافیکی، زیرزمینی و دریایی انجام دادند.
اگرچه دانشمندان از تقریبی بودن این وزن 30 تریلیارد تنی آگاهی دارند، مهمتر از آن پیامدهایی است که چنین جرم بالایی میتواند برای سیاره زمین در پی داشتهباشد. در صورتی که این وزن دقیق باشد، این به آن معنی است که وزن لایه تکنوسفر در هر متر مربع 50 کیلوگرم است.
لایه تکنوسفر به دوران زمینشناسی آنتروپوسن تعلق دارد، دوران زمینشناسی جدیدی که بشر هماکنون در آن به سر میبرد، از این رو درصورتی که بخشی از سازههای بشر برای آیندگان به جا بمانند و به تکنوفسیلها تبدیل شوند، آیندگان میتوانند تاریخ دوره آنتروپوسن را از روی آنها تعیین کنند.
با این همه برخی آنتروپوسن و تکنوسفر را جدا از هم میدانند. آنتروپوسن تعیین کننده دورانی از تاریخ زمین است که به واسطه شواهد زمینی تعیین میشود. در مقابل، تکنوسفر سیستمی فرضی است که اولینبار در سال 2014 توسط زمینشناس و مهندس زیستمحیطی به نام پیتر هاف از دانشگاه دوک دانمارک معرفی شد.
به گفته محققان، این لایه عظیم از تاثیر انسانی به واسطه مهارتهای پیشرفته اجتماعی و استفاده پیشرفته از ابزارآلات در میان انسانها شکل گرفتهاست و از دیگر سیستمهای زیستی مجزا شدهاست. با اینهمه ای لایه لزوما برای سیاره زمین مفید نیست. روند بازیافت این لایه نسبت به لایه بیوسفر بسیار ضعیفتر است و همین میتواند روند پیشرفت آن را مختل کرده و یا به کلی متوقف سازد.
رباتهای تلگرامی یکی از قابلیتهای این پیامرسان هستند که امکان تعامل کاربر با آنها از طریق ارسال پیام و فرمانهای متفاوت وجود دارد. این برنامه روی یک سرور اجرا میشود و تلگرام هم یک واسط ایمن برای تبادل بین کاربر و برنامه موجود در آن سرور است. خاصیت کدباز یا Open source بودن تلگرام این اجازه را به برنامهنویسان میدهد که برایش ربات بنویسند و به توسعه این برنامه کمک کنند.
از همان ابتدا با معرفی رباتهای تلگرام بحثها و شایعههای مختلفی در فضای مجازی بر سر خطرناک بودن این رباتها مطرح شد، اما پاسخ به این سوال را در صورتی میتوان داد که ابتدا بدانیم منظورمان از فعالیت مخرب چیست و ربات تلگرام چه تواناییهایی برای انجام فعالیت مخرب دارد.
محمد حسنی -کارشناس فضای مجازی- درباره رباتهای تلگرامی میگوید: با بررسی ربات تلگرام متوجه میشویم ربات مانند دیگر کاربران تلگرام یک حساب کاربری است و طبیعتا بیشترین دسترسی که میتواند داشته باشد به اندازه دسترسیهای یک کاربر عادی در تلگرام است. بنابراین هنگامی که از یک ربات تلگرام استفاده میکنیم، آن ربات همان اطلاعاتی را از ما مشاهده میکند که یک کاربر دیگر میبیند که شامل نام و نام خانوادگی، شناسه کاربری یا آیدی و عکس پروفایل خواهد بود.
این کارشناس در ادامه با اشاره به میزان دسترسی رباتها به اطلاعات کاربران اظهار میکند: برای اینکه بدانیم یک ربات تلگرام به چه اطلاعاتی میتواند دست یابد، باید میزان دسترسی آن ربات را در نظر بگیریم. بنابراین یک ربات تلگرام نمیتواند در گوشی شما جاسوسی کند، به رمزهای شما یا موقعیت مکانی شما دسترسی ندارد و نمیتواند عکسهای گالریتان را برای کسی بفرستد. خصوصا بسیاری از رباتهای تلگرام که سطح دسترسی محدودتری هم دارند.
او همچنین درباره فعالیت رباتها در گروهها میگوید: همچنین اگر ربات مورد نظر در یک گروه به کار گرفته شود میتواند همین اطلاعات را در مورد همه کاربران ببیند یا اصطلاحا به موارد ذکرشده دسترسی دارد. بنابراین رباتها به اطلاعاتی خارج از اینها از جمله دادههای گوشی، مکالمات و تماسها، موقعیت مکانی و... دسترسی ندارند و نمیتوانند فعالیت مخربی داشته باشند و حداکثر کاری که میتوانند انجام دهند جمعآوری شناسهها و پیام های کاربران یک گروه و ارسال به سرور خود ربات است.
یکی از شایعاتی که در مورد رباتهای تلگرام گفته میشود این است که به اطلاعات شخصی کاربران دسترسی دارند و ممکن است برای شنود اطلاعات کاربران و جاسوسی به کار گرفته شوند. بیشتر نگرانی کاربران هم از قابل اطمینان بودن این رباتها از نظر امنیت اطلاعات و یا جاسوسی اطلاعات است.
مهران پورمحبی -کارشناس فضای مجازی- با اشاره به مکانیزم Privacy Mode رباتها میگوید: رباتی که در حالت Privacy کدنویسی و اجرا شده است، همه پیامهای گروه را دریافت نخواهد کرد، بلکه پیامهایی را دریافت میکند که با یک اسلش – "/" – شروع شوند، نام ربات از طریق کاراکتر @ در آن آمده باشد و پیامهایی که در جواب پیامهای ربات Reply شده باشد.
مکانیزم Privacy Mode به طراحان ربات کمک میکند از میلیونها پردازش اضافی جلوگیری کنند. این مکانیزم به شکل پیشفرض فعال است اما میتواند غیر فعال شود و در این حالت ربات همه پیامهای رد و بدل شده را رصد میکند تا دستورهای احتمالی را از بین آنها بیرون کشیده و پردازش کند.
البته همانطور که پورمحبی اشاره میکند، حتی اگر مکانیزم Privacy Mode غیرفعال شده باشد، خواندن همه پیامها به وسیله ربات به معنی جاسوسی نیست. زیرا ربات از همه پیامها سر درنمیآورد و تنها پیامهایی که برای ربات تعریف شده و معنیدار باشد، پردازش میشوند. در نتیجه حتی خارج از این مکانیزم نیز ربات توان جاسوسی چندانی به خودی خود ندارد.
یکی دیگر از نگرانیها این است که ربات پیامهای خصوصی را جمعآوری کرده و عملا در اختیار طراح بگذارد. کارشناسان این موضوع را با چند دلیل منتفی میدانند. دلیل اول همان محدودیت حافظه رباتها است، اینکه تمامی پیامهایی که پردازش شوند، بعد از مدتی از حافظه Cloud در سرور پاک خواهند شد و تلگرام اینطور ادعا میکند که این پیامها هرگز در سرور نمیماند.
دلیل دوم آنکه عملا حتی در صورت جمعآوری اطلاعاتی نظیر پیامها و شماره تلفنها، طراح ربات دسترسی مستقیم به آنها ندارد و همه این اطلاعات از طریق پروتکل رمزنگاری شده تلگرام به سرور واسطه منتقل و در آنجا پردازش و ذخیره میشوند.
بنابراین به نظر میرسد آنطور که بعضی ادعا میکنند، رباتهای تلگرام راهی برای جاسوسی هستند، صحت ندارد و رباتها هم مانند سایر کاربران سطح دسترسی محدودی به اطلاعات افراد دارند که البته همین اندازه اطلاعات هم با هوشمندی کاربران قابل کنترل است.
به گزارش ایسنا، رباتهای تلگرامی یکی از قابلیتهای این پیامرسان هستند که امکان تعامل کاربر با آنها از طریق ارسال پیام و فرمانهای متفاوت وجود دارد. این برنامه روی یک سرور اجرا میشود و تلگرام هم یک واسط ایمن برای تبادل بین کاربر و برنامه موجود در آن سرور است. خاصیت کدباز یا Open source بودن تلگرام این اجازه را به برنامهنویسان میدهد که برایش ربات بنویسند و به توسعه این برنامه کمک کنند.
از همان ابتدا با معرفی رباتهای تلگرام بحثها و شایعههای مختلفی در فضای مجازی بر سر خطرناک بودن این رباتها مطرح شد، اما پاسخ به این سوال را در صورتی میتوان داد که ابتدا بدانیم منظورمان از فعالیت مخرب چیست و ربات تلگرام چه تواناییهایی برای انجام فعالیت مخرب دارد.
محمد حسنی -کارشناس فضای مجازی- درباره رباتهای تلگرامی میگوید: با بررسی ربات تلگرام متوجه میشویم ربات مانند دیگر کاربران تلگرام یک حساب کاربری است و طبیعتا بیشترین دسترسی که میتواند داشته باشد به اندازه دسترسیهای یک کاربر عادی در تلگرام است. بنابراین هنگامی که از یک ربات تلگرام استفاده میکنیم، آن ربات همان اطلاعاتی را از ما مشاهده میکند که یک کاربر دیگر میبیند که شامل نام و نام خانوادگی، شناسه کاربری یا آیدی و عکس پروفایل خواهد بود.
این کارشناس در ادامه با اشاره به میزان دسترسی رباتها به اطلاعات کاربران اظهار میکند: برای اینکه بدانیم یک ربات تلگرام به چه اطلاعاتی میتواند دست یابد، باید میزان دسترسی آن ربات را در نظر بگیریم. بنابراین یک ربات تلگرام نمیتواند در گوشی شما جاسوسی کند، به رمزهای شما یا موقعیت مکانی شما دسترسی ندارد و نمیتواند عکسهای گالریتان را برای کسی بفرستد. خصوصا بسیاری از رباتهای تلگرام که سطح دسترسی محدودتری هم دارند.
او همچنین درباره فعالیت رباتها در گروهها میگوید: همچنین اگر ربات مورد نظر در یک گروه به کار گرفته شود میتواند همین اطلاعات را در مورد همه کاربران ببیند یا اصطلاحا به موارد ذکرشده دسترسی دارد. بنابراین رباتها به اطلاعاتی خارج از اینها از جمله دادههای گوشی، مکالمات و تماسها، موقعیت مکانی و... دسترسی ندارند و نمیتوانند فعالیت مخربی داشته باشند و حداکثر کاری که میتوانند انجام دهند جمعآوری شناسهها و پیام های کاربران یک گروه و ارسال به سرور خود ربات است.
یکی از شایعاتی که در مورد رباتهای تلگرام گفته میشود این است که به اطلاعات شخصی کاربران دسترسی دارند و ممکن است برای شنود اطلاعات کاربران و جاسوسی به کار گرفته شوند. بیشتر نگرانی کاربران هم از قابل اطمینان بودن این رباتها از نظر امنیت اطلاعات و یا جاسوسی اطلاعات است.
مهران پورمحبی -کارشناس فضای مجازی- با اشاره به مکانیزم Privacy Mode رباتها میگوید: رباتی که در حالت Privacy کدنویسی و اجرا شده است، همه پیامهای گروه را دریافت نخواهد کرد، بلکه پیامهایی را دریافت میکند که با یک اسلش – "/" – شروع شوند، نام ربات از طریق کاراکتر @ در آن آمده باشد و پیامهایی که در جواب پیامهای ربات Reply شده باشد.
مکانیزم Privacy Mode به طراحان ربات کمک میکند از میلیونها پردازش اضافی جلوگیری کنند. این مکانیزم به شکل پیشفرض فعال است اما میتواند غیر فعال شود و در این حالت ربات همه پیامهای رد و بدل شده را رصد میکند تا دستورهای احتمالی را از بین آنها بیرون کشیده و پردازش کند.
البته همانطور که پورمحبی اشاره میکند، حتی اگر مکانیزم Privacy Mode غیرفعال شده باشد، خواندن همه پیامها به وسیله ربات به معنی جاسوسی نیست. زیرا ربات از همه پیامها سر درنمیآورد و تنها پیامهایی که برای ربات تعریف شده و معنیدار باشد، پردازش میشوند. در نتیجه حتی خارج از این مکانیزم نیز ربات توان جاسوسی چندانی به خودی خود ندارد.
یکی دیگر از نگرانیها این است که ربات پیامهای خصوصی را جمعآوری کرده و عملا در اختیار طراح بگذارد. کارشناسان این موضوع را با چند دلیل منتفی میدانند. دلیل اول همان محدودیت حافظه رباتها است، اینکه تمامی پیامهایی که پردازش شوند، بعد از مدتی از حافظه Cloud در سرور پاک خواهند شد و تلگرام اینطور ادعا میکند که این پیامها هرگز در سرور نمیماند.
دلیل دوم آنکه عملا حتی در صورت جمعآوری اطلاعاتی نظیر پیامها و شماره تلفنها، طراح ربات دسترسی مستقیم به آنها ندارد و همه این اطلاعات از طریق پروتکل رمزنگاری شده تلگرام به سرور واسطه منتقل و در آنجا پردازش و ذخیره میشوند.
بنابراین به نظر میرسد آنطور که بعضی ادعا میکنند، رباتهای تلگرام راهی برای جاسوسی هستند، صحت ندارد و رباتها هم مانند سایر کاربران سطح دسترسی محدودی به اطلاعات افراد دارند که البته همین اندازه اطلاعات هم با هوشمندی کاربران قابل کنترل است.
پاسخ :
قبل از هر چیز لازم است چند نکته را متذکر شویم.
۱٫ انسان پس از مرگ وارد عالمی می شود به نام«عالم برزخ» حیات برزخ و حقیقت باطن همین عالم دنیاست. دنیا ظاهری دارد و باطنی، ظاهر دنیا که بدان عالم مُلک گفته می شود همین دنیای مادی که ما در آن زندگی می کنیم که خصوصیات خاص خودش را دارد(مکان، زمان، مادی بودن…) همین دنیا باطنی دارد که بعضی خصوصیات عالم دنیا را داراست. مثلاً شکل و اندازه و رنگ و بو در آن عالم هم وجود دارد و لکن ماده در آنجا نیست. صورت مردمان برزخی رنگ و اندازه مشخصی دارد و در آنجا خوشحالی و مسرّت و غضب و نگرانی هست در آنجا نور هست و لکن آنجا ماده نیست[۱].
۲٫ در بعضی از روایات از همین حیات برزخی به«عالم قبر» تعییر شده است. در روایتی است که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: برزخ چیست آن حضرت فرمود: قبر از هنگام مرگ آدمی است تا روزی که قیامت می شود[۲].
پس مراد از قبر در بعضی روایات این گودال خاکی که بدن میت در آن جا می گیرد، نیست بلکه باطن همین قبر مراد است که همان عالم برزخ است از آنجایی که قبر خاکی جایگاه و محل استقرار بدن جسمانی است و عالم برزخ نیز جایگاه استقرار روح انسان است به عالم برزخ عالم قبر نیز گفته می شود[۳].
در روایت مفصّلی است از حضرت امیرالمؤمنین که آن حضرت در وصف مرگ انسان و انتقال او به قبر و شاهدات او در قبر توضیحاتی می فرماید که ما به قسمتی از آن اشاره می کنیم، در بخشی که مربوط به مرگ مؤمنان و مشاهدات آنان است این چنین می فرماید: … او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازة او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند دو مَلَک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشتة بازپرسی و باز جوئی کننده از عقائد و کردار او هستند …
با توجه به دو نکته یاد شده و این بخش از روایت حضرت امیرالمؤمنین می توانیم نتیجه می گیریم که شب اول قبری که در روایات ما برای اموات ذکر شده و شرح حال آنها در قبر می باشد مراد شب اولی که ما به حساب دنیایی می سنجیم نیست یعنی این چنین نیست که اگر قسمتی را صبح دفن کنند حتما ۱۰ یا ۱۲ ساعت باید بگذرد تا شب هنگام شود آنگاه فرشتگان پرس و جو بیایند و از او سؤالاتی بنمایند بلکه به محض دفن شدن فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند چرا که عالم برزخ شب و روزی چون عالم دنیا ندارد و اگر شبی برای میّت ذکر شده است، شاید شب برای او مشتمل می شود درست شبیه حالت خواب که آدم در خواب می بیند در شبی هولناک را می گذراند و حال آنکه در وسط روز خوابیده است همانگونه که در وسط روز انسان خواب شب تار را می بیند، همین طور است که انسان را در روز دفن می کنند و همان لحظه شب اول قبر او باشد در حقیقت میت در عالم قبر و برزخ شب برای او نمایان می شود در این روایت هم آمده به محض دفن کردن میت فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند.
البته شب اول قبر تنها برای کسانی نیست که دفن می شوند حتی کسانی هم که بدنشان دفن نمی شود، باز عذاب قبر دارند سؤال قبر دارند شب اول قبر هم خواهند داشت وقتی قبر را به معنی عالم برزخ گرفتیم و شب آنجا را هم، مخصوص به وضع آنجا دانستیم لذا لازم نیست تا حتماً میت دفن شود آنگاه مراسم شب اول قبر برزخ صورت پذیرد[۴].
و امّا پرسش نهایی که مربوط به تأثیر دعا و یا خیرات بر آن میت است باید در جواب بگوئیم آنچه که از روایات استفاده می شود این است که هر آنچه برای اموات صورت می پذیرد به گونه ای به آنها می رسد.
از امام صادق منقول است: که بسا باشد که میّت در تنگی و شدّتی بوده باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و تنگی را از او بردارد پس به او گویند که این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو کرد[۵].
در روایت دیگری است که حضرت فرمود:
نماز و روزة و حجّ و تصدّق و سایر اعمال خیر و دعا و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده و برای مرده هر دو نوشته می شود و وارد قبر او میشود[۶].
آیا دعا و خیرات از طرف زنده ها موجب کاهش عذاب قبر شخص مرده می شود؟ و اصولاً چه چیزهای موجب افزایش یا کاهش عذاب قبر می شود؟
آنچه به درجة اول مایة نجات و رهایی از عذاب قبر می شود، کارهای نیک و گفتار پسندیده ای است که انسان در طول حیات خود انجام داده است، اما پاسخ پرسش نخست این است که در مواردی شرع مقدس سرنوشت اموات را بوسیله ی کارهای نیک یابد دیگران قابل تغییر معرفی کرده است.
در یک قانون کلی حدیث می فرماید: هر کسی سنت و روش نیکی بنیاد گذارد برای او ثواب هر کسی که به آن عمل کند می رسد و هر کسی سنت و روش بدی بنیاد نهد برای او گناه و عقابی هر کسی که به آن عمل کند می رسد.
پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: روزی حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود، سبب را از خداوند پرسید، وحی آمد که از این میّت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد به برکت آن از پدر گذشتیم[۷].
و نیز درباره بهبودی سرنوشت اموات می گوید: هرگاه کسی به نیّت وجه الله نذری کند تا ثوابش برای میتی باشد چنین نذری مفید و وفاء به آن لازم است[۸].
بنابر احادیث صحیح و مشهور صدقه دادن بازماندگان برای اموات سودمند است.
در روایتی صحیحة سعد از پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ می پرسد، آیا صدقه دادنِ من برای روح مادرم سودی دارد؟ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بلی[۹].
زیارت اهل قبور مستحب و سفارش شده است همچنین دعا و قرآن خواندن برای میّت مفید است. زیارت اهل قبور در روزهای جمعه موجب می شود امواتی که در تنگی و تنگناه باشند در فراخی قرار گیرند[۱۰]. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: هرگاه شخصی به نیّت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می دهد که این هدیه را به قبر او برساند[۱۱] و نیز فرمود: بواسطة نمازی که برای میت خوانده می شود تنگی قبر او به فراخی تبدیل می شود[۱۲].
ابن عباس در روایتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می کند: خواندن سورة«تبارک الملک» بر سر قبر میت مایة نجات از عذاب قبر است.
از کتاب دعوات قطب راوندی نقل شده است که؛ هرگاه میتی دفن شد، بر قبر او سه بار این جمله را بخوانند، خداوند عذاب را از او تا روز دمیده شدن صور برمی دارد، اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد ان لا تغذب هذا المیت.
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و پس از خاکسپاری دختر گرامی خود(رقیه) با چشم گریان فرمود: از خدای سبحان خواستم عذاب قبر را از او بردارد و خداوند او را بخشید. پس دعا مؤثر است.
مشهور دانشمندان و علماءِ اصلِ بهره مند شدن اموات؛ از فواید اعمال صالحه و خیراتی که بازماندگان برای آن ها می فرستد را تایید و پذیرفته اند هم چنین رهایی و یا تخفیف عذاب قبر بواسطة کارهای نیک بازماندگان.
برای مطالعه بیشتر به کتابهای ذیل مراجعه فرمایند:
۱٫ معاد، شهید دستغیب
۲٫ معاد، قرائتی
۳٫ منازل الآخره، محدث قمی
در آخر به عنوان حسن ختام حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل می کنیم:
«القلبُ حَرَمُ الله فلا تُسکِن فی حَرَم الله غیرَ الله»
«مکتب حرم الهی است و غیر خدا را در حرم خدا جای مده»
«بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۵»
[۱] . ر.ک طهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ج ۲، ص ۱۸۵، جوادی آملی عبدالله، معاد و قرآن، ج ۴، ص ۲۱۸٫
نوشته شب اول قبر چقدر طول میکشد؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
علت اینکه ما احتمالاً به یکی از دو آفت زیر مبتلا شدیم:
۱- مبتلا به بیماری ضعف ایمان و کمبود یقین هستیم و در یک کلمه قیامت باورمان نشده است.
۲- غرور بی جا نسبت به رحمت خدا و شفاعت اولیاء خدا در فکر ما به وجود آورده و کار ما را به بی پروایی و بی مبالاتی در امر دین خدا کشیده است.
در صورتی که همین یک آیه از قرآن کریم باید برای ما کافی باشد و ما را دگرگون سازد.
“وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا”
و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد مىگردد. این [امر] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است. (آیه ۷۱، سوره مبارکه مریم)
آنگاه آنان را که پرهیزگار بودن نجات می دهیم و تجاوزگران را در میان جهنم به زانو در می آوریم. البته مقصود از ورود به جهنم، اشراف پیدا کردن به جهنم است که لازمه ی عبور از صراط است و صراط از متن جهنم کشیده شده و همه باید از آن عبور کنند تا به بهشت برسند یا در بین راه به میان جهنم سقوط کنند.
بله، همین یک آیه کافیه که انسان را بلرزاند تا پیش خود فکر کند که ورودم به جهنم حتمی و نجاتم مشکوک است. نمی دانم از الذین اتقوا هستم که ناجی باشم یا از ظالمینم که هلاک گردم؟
قلب انسان مومن از این آیه پیوسته ترسان و چشمش گریان است تا لحظه ای که خود را ببیند که به سلامت از صراط عبور کرده و مقابل درب ورودی بهشت ندای بشارت آمیز خازن جنت را بشنود که:
“سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ ” (آیه ۷۳ سوره مبارکه زمر)
خوش آمدید! داخل شوید و با سلامت و امنیت همیشگی خوش باشید.
چرا همه وارد جهنم می شوند؟
سرّش اینست که جهنّم در آخرت مظهر دنیاست در اینجا، و انبیاء و ائمّه و اولیاء هم در این دنیا آمدند، پس همه در جهنّم آمدند و از این جهنّم باید به بهشت بروند. چون دنیا پل آخرت و جهنّم پل بهشت است، و رسیدن به بهشت و مقام قرب حضرت حقّ بدون آمدن در دنیا و مجاهدات نفسانیه ممکن نیست؛ پس همه باید در این جهنّم بیایند و سپس خلاص شوند.
شما با چه سرعتی از پل صراط عبور میکنید؟
همان طور که گفتیم طبق آیه ۷۱ سوره مریم همه از پل صراط، پلی که از جهنم می گذرد رد خواهیم شد. منتها سرعت رد شدن از این پل تنها بر مبنای امتیاز تقوای افراد یعنی انجام بایدها و پرهیز از نبایدها است.
ما چه تصویری از جهنم داریم، جهنم چه نسبتی با بهشت دارد؟ صراط کجاست؟ آیا جهنم و بهشت تمثیل است یا واقعیت؟ صراط چه ربطی با جهنم و بهشت دارد؟
صراط از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است. همان پلی است که از جهنم میگذرد و به بهشت منتهی میشود. صراط بین جهنم و بهشت است و مردم همه پس از وارد شدن به جهنم از پل صراط عبور میکنند و در نهایت از آن خارج میشوند.
بنا بر فرموده پیامبر (صلی الله و علیه وآله) عدهای با سرعت نور، عدهای با سرعت باد، گروهی با سرعت وسیله سواری تندرو، گروهی با سرعت وسیله سواری کندرو، گروهی با سرعت یک انسان دونده و گروهی با سرعت یک انسان پیاده از این پل عبور میکنند.
آنان که طبق فرمایش پیامبر گرامی با اعمالشان لیاقت دریافت وسیلهای با سرعت نور را دارند، این مسیر را در کمترین زمان و احساس نکردن هیچ حرارتی طی خواهند کرد.
برای این دسته، آتش از خاصیت میافتد و نمیسوزاند زیرا آنها تبدیل به نور میشوند.
نوریان در کمترین زمان و کمترین درد از پل عبور میکنند. اما معصومین و اولیای الهی فقط تبدیل به نور میشوند و سایرین برحسب پرهیزگاریشان سرعت عبورشان معین خواهد شد و هرچه سرعتمان بالاتر باشد، سوزش کمتری خواهیم داشت یعنی کمتر عذاب میشویم.
بنابراین ای نفس من! نافرمانی نکن چون از روی پل به اعماق آتش پرتاب خواهی شد. هرچه نافرمانیت بیشتر باشد، شدت پرتابت به عمق آتش بیشتر میشود. تقوای بیشتری داشتن باعث میشود که مسیر را سریع تر از دیگران طی کنیم.
به هر مقدار از دین را میدانیم حتی اگر یک صدم باشد همان را عمل کنیم، بخشی از ۹۹ درصد باقیمانده بسته به ظرفیت وجودمان به ما آموخته خواهد شد. راه آموختنش سر راهمان قرار میگیرد. حالِ آموختنش به ما تزریق میشود یا هر تصور دیگری.
اگر می خواهید تقوایتان را بسنجید، ترجمه خطبه متقین نهج البلاغه را بخوانید و اگر قانعتان نکرد به یکی از شرح ها و تفسیرهای نهج البلاغه مراجعه کنید. قدم به قدم ۱۱۴ صفت بیان کننده تقوی را در خودتان پیاده کنید.
سرعت رد شدن از این پل تنها بر مبنای امتیاز تقوای افراد یعنی انجام بایدها و پرهیز از نبایدها است. در درجات عالی تقوا با سرعت نور از آن رد می شویم و آتش جهنم هیچ آسیبی به فرد نمی رساند که این حالت فقط مختص معصومین و اولیای الهی است.
به اندازه تقوایت بالاخره از پل رد خواهی شد ولی اگر تقوای انسان از حداقل نیز برخوردار نباشد که طی چند هزار سال از پل صراط بگذرد به داخل آتش پرتاپ میشود.
شدت پرتاپ و عمقی که به آن می افتد فقط بر مبنای امتیاز منفی سرکشی و نافرمانی است. نافرمانی هم یعنی عدم انجام بایدها و عدم پرهیز از نبایدها.
تنها راه نجات انسان پایین بردن نمره نافرمانی و بالا بردن نمره قبولی اوست.
منابع:
seratnews.ir
mehrnews.com
tebyan.net
بامداد – موسیقی درمانی
پیشینه استفاده از موسیقی برای درمان، به زمان ارسطو و افلاطون بازمی گردد؛ از آن زمان به بعد رگه های استفاده از اصوات و آهنگ ها برای درمان بیماری های مختلف به چشم می خورد و حتی در ایران باستان از موسیقی برای درمان بیماری ها استفاده می شده و در متونی چون «قابوس نامه» اثر عنصرالمعالی و «کتاب شفا» اثر ابوعلی سینا به طور مفصل به این موضوع پرداخته شده است، اما شروع رسمی استفاده از «موسیقی درمانی» در قرن بیستم، به جنگ جهانی اول برمی گردد که به عنوان روشی برای مداوای مصدومان جنگ به کار می رفت. هرچند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود، اما به تدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی شکل گرفت؛ به گونه ای که سال ۱۹۴۴ اولین کلاس های آموزش موسیقی درمانی در دانشگاه میشیگان تشکیل شد.
سال ۱۹۵۰ انجمن موسیقی درمانی و سال ۱۹۷۱ انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا همان «AAMT» تأسیس شد. سال ۱۹۸۵ فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. در ایران با اینکه انجمن هنردرمانی سال ها پیش تأسیس شد، اما هنوز به عنوان یک شاخه درمانی مستقل برای جامعه پزشکی و اکثر مردم پذیرفته نشده است؛ همچنان که در بیشتر مؤسسات از موسیقی به عنوان ابزاری در کنار دیگر هنرها برای درمان اختلالات ذهنی مانند سندروم دان، اُتیسم، بیش فعالی و… استفاده می شود.
«یاشار خدایی»، یکی از فعالان عرصه «موسیقی درمانی» است که عقیده دارد یادگیری موسیقی به صورت مشخص برای خیلی از اختلالات ذهنی شفا دهنده است. او البته تأکید می کند باید برای هر بیمار، الگوی درمانی خودش تهیه شود و این، جز با شناخت کامل اختلال و استفاده از الگوهای ذهنی آشنا برای هر بیمار به طور جداگانه میسر نیست؛ یعنی نمی توان یک نسخه درمانی برای همه پیچید یا از الگوهای غیرایرانی برای بچه هایی که اینجا زندگی می کنند، استفاده کرد. برای این منظور باید برای هر بیمار وقت و انرژی زیادی صرف کرد، زیرا صبر و ممارست مهم ترین عوامل بهبود بیمارانی است که در یادگیری دچار اختلال هستند و از نداشتن تمرکز یا تمرکز شدید حواس رنج می برند.
ما قبلا مرکز مشخصی تحت عنوان موسیقی درمانی نداشتیم؟
در حقیقت به شکل تخصصی نداشتیم. «انجمن هنردرمانی» بود که موسیقی درمانی هم داشت اما مشخصا از آموزش موسیقی برای درمان استفاده نمی کردند. در پروسه های تئوریک موسیقی درمانی، معتقدند می توان از موسیقی در جهت بهبود اختلال کمک گرفت و نیازی نیست که به طور خاص نواختن ساز را آموزش دهید.
به هر صورت آموزش خودبه خود اتفاق می افتد!
نه، خیلی ها آموزش نمی دهند و تنها با شیوه هایی مثل «ارف» کار می کنند که بچه ها فقط شناختی از ساز پیدا کنند. مثلا شنیدن سمفونی ۴ موزارت تأثیر خوبی روی هوش دارد یا بچه ها با تطبیق با یک سری حرکت ها از ریتم شناخت پیدا می کنند.
یعنی نمایش؟
نمایش برای پیداکردن ریتم، چون بعضی از بچه های ذهنی مثل سندرم دان (منگول) که اختلال یادگیری داشتند و زیرمجموعه ذهنی مثل «اُتیسم»، «پی دی دی»، «آسپرگر»، «ای دی اچ دی» و «بیش فعال»، بچه های ضدحرکتی بودند و این روش خیلی مؤثر است. زمانی که من شروع به کار کردم فقط دکتر زاده محمدی و آقای هاتف دوستار با این روش کار می کردند. آقای زاده محمدی در سال های ۶۸، ۶۹ انجمن موسیقی درمانی یا هنردرمانی را پایه ریزی کردند و الان هم در مرکز شهید بهشتی هستند.
شما از چه روشی استفاده می کنید؟
من معتقدم یادگیری خودِ موسیقی شفاست. اینجا همه ساز می زنند. در جا های دیگر سعی نمی کنند به بچه ها ساز یاد دهند. من هم سعی نمی کنم ولی بچه را در مسیری قرار می دهم که بالاخره ساز بزند. در موسیقی درمانی پنج مرحله داریم: نخست شناسایی اختلال و بعد از آن یک پروتکل درمانی تنظیم می شود که هدف، توانایی و علائق شخص مشخص است و بر مبنای این راهبرد حرکت می کنیم. این استراکچری است که در همه جای دنیا یا حداقل در اروپا به این شکل وجود دارد. اما استفاده از موسیقی زنده کمی فراگیر تر است؛ باید فرهنگ، خوردوخوراک، ذائقه دیداری، ذائقه شنیداری، طرز فکر خانواده و ملیت کودک را شناخت و به این شکل می توان بهترین راهبرد را انتخاب کرد. امسال دهمین سال است که سرپرست آرت تراپی (هنردرمانی) مؤسسه محک هستم. تمام بچه های تئا تر و موسیقی زیرمجموعه ای از ما هستند. این تز را به نام «اکسپرزیو آرت تراپی» ارائه دادم.
محک بچه های اُتیسم هم دارد؟
بله، در میان بچه های سرطانی اُتیسم هم پیدا می شود ولی من صرفا با بچه های کم توان حرکتی و ذهنی کار نمی کنم. بچه های کار، بزهکار، فراری، نابینا، کم شنوا و معلولیت ها و هر نوع اختلالی که فرض کنید، حتی بزرگ سالان هم در حیطه کاری ما قرار دارند.
چه اتفاقی افتاد که فکر کردید این پتانسیل در آموزش موسیقی، نقاشی و تئا تر برای درمان بیماری های روحی و حتی بزهکاری کاربرد دارد؟
چندین سال پیش یکی از دوستانم که از کارکنان صداوسیما بود مرا برای آهنگ سازی یک تئا تر دعوت کرد. تئا تر بچه های کم شنوا بود که با سمعک کار می کردند و در آن فرم و رقص داشت. باورم نمی شد که بچه های کم شنوا کار فرمال کنند و بتوانند برقصند. جالب این بود که بیشتر اعضای ارکسترشان هم بچه های کم توان سندرم دان و اُتیسم بودند. سه هفته وقت داشتیم که کار را برای جشنواره بین المللی «مهرآیین» بسازیم (که نام مؤسسه را هم از آن برداشتم) چالش من با بچه های کم توان ذهنی برای ساززدن شروع شد. سه هفته کار کردیم و من برای تئا تر ۳۵ دقیقه ای «زال و سیمرغ» آهنگ سازی کردم. خودم سه تار و دف زدم و خواندم. با بچه های دیگر هم طبل و ضرب و تمپو کار کردیم و در زمان کم توانستیم کار را جمع کنیم و تئا تر را اجرا کردیم که با استقبال مواجه شد. به تالار وحدت برای اختتامیه دعوت شدیم و در جشنواره بین المللی مهرآیین توانستیم مقام اول آهنگ سازی را کسب کنیم.
چه دوره ای را برای موسیقی درمانی گذرانده اید؟
تقریبا ۳۰ سال است که کار موسیقی می کنم. درحقیقت من در یک جهان بینی خاص نسبت به موسیقی بزرگ شدم و خیلی چیز ها را از همان مکتب آموختم و این کمکم کرد آنچه را که به صورت تئوریک یاد گرفته بودم برای درمان به شکل عملیاتی پیاده کنم. یکی از کمک کننده ترین اجزای آموزشی برای من عرفان بود؛ در عرفان اعتقاد بر این است که هیچ موجودی کم توان نیست و تمام موجودات پتانسیل های بی کرانی دارند که شناخته نشده است. از طرف دیگر در این جهان بینی وقتی می خواهید از مقام «صبر» به مقام «توکل» برسید، باید صبر زیادی داشته باشید. شاید یکی از اولین و مهم ترین شاخص هایی که طی این سال ها به من کمک کرد تا به اینجا برسیم، «صبر» بود. حوصله ام خیلی بالا رفت.
فرض کنید همین ریتمی که یکی از بچه های اُتیسم الان در عرض نیم ساعت یاد می گیرد در ابتدای آموزش سه ماه طول می کشید! من ریتم را تکه تکه می کردم و به هزاران زبان به خوردش می دادم. از طرفی به نظر ما «هر موجودی مرکز هستی است و هیچ کس بالا تر و پایین تر نیست و به عدد موجودات راه برای رسیدن به خدا هست». همین جمله که شاید کمی هم کلیشه شده باشد به من کمک کرد تا بفهمم باید برای هرکسی یک کاتالوگ جداگانه بنویسم. یعنی هر آدمی، کاتالوگ وجودی خودش را دارد. یعنی باید با زبان خودش با او موسیقی را کار کنم. نه اینکه برای همه از یک متد خاص استفاده کنیم.
و اینکه فقط با مرور زمان و تکرار، این اتفاق می افتد… .
دقیقا. بعد مطالعه کردم و دیدم تقریبا تمام کارهایی که در ایران شده اکثرا کپی متدهایی است که از اروپا آمده و ترجمه شده و به قول ما مهندس ها «فیتینگ» و مناسب سازی شده است و روی همه همان را پیش می برند. این سؤال برایم پیش آمد که ما از کودکی اذان مؤذن زاده را شنیده ایم. روح الارواح در دستگاه بیات ترک اجرا شده برای همین قطعا «بیات ترک» در ناخودآگاه همه این بچه ها هست. اما اگر من «پنتاتونیک» در سبک راک بزنم، بچه چیزی نمی فهمد. یا مثلا نمی تواند با کارهای ویوالدی و بتهوون، ارتباط برقرار کند. ما قورمه سبزی می خوریم، ما ایرانی هستیم، ما معماری و فرهنگ ایرانی داریم و همه اینها در درمان تأثیر دارد.
و این بچه ها به خاطر کم توانی شان لازم دارند از ابزارهایی که در پسِ ذهنشان وجود دارد استفاده بیشتری شود. نه آن چیزی که قرار است یاد بگیرند چون یادگیری برایشان سخت است.
دقیقا. من و شما لالایی های مادرانمان را راحت تر حس می کنیم و یک کُرد آهنگ کردی را خیلی بیشتر می پسندد و… .
موسیقی درمانی در جهان
فکر می کنم سابقه هنر درمانی به بعد از جنگ دوم برگردد… .
بله، آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، موسیقی را به بیمارستان ها آورد (۴۰ میلادی) تا ساز بزنند و موسیقی کار کنند تا منجر به کاهش درد شود. از آنجا شروع شد و آمریکا واقعا در این زمینه پیش قراول بود. بعد از آن وارد اروپا شد و مکاتب مختلفی به وجود آمد. بعضی ها تئوری شان این است که باید از روان شناسی در موسیقی درمانی کمک بگیریم. برخی معتقدند از سبک های موسیقی می توان مستقیما کمک گرفت. برخی دیگر می گویند از شیوه های پزشکی یا فیزیکی می توان کمک گرفت. یعنی آنچه به فیزیک ربط دارد؛ شیوه های درمانی که چگونه می توان درد را کاهش داد و با آن پروسه ها به موسیقی ورود کرد. اما همه این مکاتب به چشم ابزاری به موسیقی نگاه می کردند.
در ایران هم چنین نگاهی وجود دارد؟
متأسفانه در ایران روان شناسان می گویند «موسیقی درمانی در حیطه کاری ماست» که در اروپا و دنیا چنین چیزی نیست. در دنیا واحد هنردرمانی و موسیقی درمانی داریم و در کنار این واحد، مددکاری و روان شناسی هم هست. ولی در ایران می گویند شما زیرمجموعه ما هستید! و این جنگ بزرگی است که من همیشه با آنها داشته ام. از آن سو به خاطر وضعیت و مشروعیت موسیقی که اساسا خودش اینجا زیر سؤال است و جایگاه مشخصی ندارد ما هم نمی توانیم جایگاه خودمان را داشته باشیم.
شما جایگاه روان شناسان را در چه مرحله ای تعریف می کنید؟
روان شناسان در تحقیقات میدانی مشکلات روانی را بررسی می کنند و بر مبنای آن یک سری پروتکل های درمانی می دهند که تماما بر مبنای فرضیات تئوریک است که مشکل من همین است. من معتقدم در هنر کمتر فرضیه داریم و پرَکتیکال هستیم.
علم تئوریکال است و بیشتر تئوری دارد و دائما آزمون و خطا می کند که شاید صحیح باشد و شاید نباشد. ولی بهبود با شروع فرایند آموزش موسیقی آغاز می شود و قابل مشاهده است. می خواهم بگویم شفا در ذات هنر هست. نه اینکه من این را بگویم، شما فلسفه هنر را هم بخوانید، از افلاطون و سقراط تا ابن عربی و ابن سینا می گویند موسیقی نقش مهمی در درمان بیماری ها دارد. تاریخچه موسیقی درمانی در ایران به هزاران سال قبل برمی گردد که موسیقی را تجویز می کردند که برای بیماران مالیخولیایی آهنگ خواب و آرامش می زدند.
خارج از ایران چه روش هایی در هنر درمانی جامعیت بیشتری دارد؟
فراوان است، نمی توان با قطعیت گفت ولی کلا همین شیوه که می گویند موسیقی وسیله است و به عنوان ابزار نگاه می شود. البته در اروپا و خارج از مرزهای ما چون موسیقی جامعیت و جایگاه دارد، استفاده ابزاری نمی شود ولی از تمام ایسنترومنت ها کمک می گیرند تا فرد را به سمت موسیقی و تراپی حرکت دهند و می گویند اصلا ذات موسیقی آن قدر مهم نیست و مهم درمان شخص است. درمان؛ هدف و چشم انداز است. موسیقی تنها وسیله است. من معتقدم که این اشتباه است و اتفاقا هدف، موسیقی است. هدف، هنر است؛ چون خودِ هنر و موسیقی می تواند به شما حس خوب، شفا و بهبود را بدهد.
آنجا دوره هم دیدید؟
بله، یک سری دوره های کوتاه مدت دیدم. واقعیت این است که رفتم در فضا قرار بگیرم تا ببینم آنها چه کار می کنند. دیدم واقعا کار خاصی هم نمی کنند، تنها فضا را فراهم می کنند. مثلا یک بچه را در محیطی قرار می دهند که همه چیز برایش فراهم است؛ از رنگ، خوردنی های رنگی، موسیقی ای که می خواهد انتخاب کند و اینکه می تواند با تک تک المان های هستی ارتباط پیدا کند.
یعنی هدف اصلی دوره ها به این صورت است که بچه بتواند به هر شکلی خودش را بیان کند؟
دقیقا. آموزش اشتراکی که معلم از شاگردش هم می آموزد. فرصت را برای آموزش به او هم می دهد. به او هویت می دهد که او یاد دهد. یعنی خود را بیان کند.
از مکتب و شیوه خاصی پیروی می کنید؟
ما مکاتب متفاوتی در آرت تراپی یا موسیقی درمانی داریم که هر مکتبی با توجه به آن زمان و مکان پیدایش خود یک سری خصوصیات مثل سایر مکاتب دارد. اما حقیقتا به قول مولانا «هستی بی حدومرز است». یعنی حدومرزی در آن قرار ندادم که بگویم من صرفا مال این مکتب هستم.
منظورم روش های تجربه و اثبات شده ای است که عمومیت بیشتری دارد… .
موسیقی روی همه انسان ها می تواند تأثیر مثبت یا منفی بگذارد. هنر و موسیقی اساسا شفا دهنده است. جامعه پزشکی از جامعه «آرت تراپی» خوشش نمی آید چون ما طب مکمل محسوب می شویم. هنردرمانی زیرمجموعه طب مکمل است مثل ماساژدرمانی و انرژی درمانی. مثلا در مؤسسه محک، ما از موسیقی برای کاهش درد شیمی درمانی استفاده می کنیم. چون معتقدیم انسان شعور سلولی و فرکانس سلولی دارد. تمام اندام های ما از سلول تشکیل شده، سلول ها فرکانس دارند و هر اندام و هر عضو یک فرکانس برایندی دارد.
یعنی می گویند مثلا این فرکانس کبد است و این فرکانس مغز یا چشم است. کل بدن ما یک فرکانس واحد دارد که من به آن یکپارچگی فرکانس می گویم. شما وقتی در «شور سُل»، قطعه ای را می زنید این شور آن قدر تشدید می شود، ناخواسته اگر از خیلی لحاظ به لحاظ روحی و روانی و… . شرایط پذیرش داشته باشید، آن فرکانس روی شما تأثیر می گذارد و اگر آن فرکانس مثبت باشد، سلول ها شروع به ترمیم خودشان می کنند و ناخواسته می بینید که سردرد یا پادردتان خوب شده. این معجزه صوت است! هرکسی هم می تواند این کار را بکند و بستگی به این دارد که شما چقدر پذیرا باشید. بدن و وجودمان آن برایند ذاتی ما چقدر پذیرش این را پیدا کند که با آن فرکانس و شعور، تغییر کند. من هرروز شاهد یک معجزه در میان بچه ها هستم. کیانا ۱۶ سال دارد؛ نابینا و معلول ذهنی است. یک جور اُتیسم، من با او کنسرت داده ام. صدای بسیار زیبایی دارد. شاید یکی از اینتیو ترین خواننده هایی بود که من تابه حال دیده ام. حتی آقای هوشنگ و بیژن کامکار به پای کیانا در برنامه ای که کنسرت داشتیم، برخاستند، کمتر پیش می آید جامعه موسیقی به پای یک نفر بایستند!
بچه ها را آماده می کنید تا پذیرای دریافت باشند؟
و آموزش. اولین چیزی که باید به بچه یاد بدهیم، کار با انگشت است. ما بلد نیستیم با انگشتانمان کار کنیم. طرف می خواهد نقاش، موزیسین، بازیگر و مجسمه ساز شود باید با انگشت کار کند. تمرینات بسیاری داریم تا بچه ها بتوانند با انگشت هایشان خوب کار کنند. ما با انگشت هاست که هستی را حس می کنیم.
یعنی در اصل از موسیقی برای تقویت حواس بهره می بریم؟
و هارمونی و هماهنگی شان با هم و افزایش توجه و تمرکز.
فکر می کنم بیشتر بیماران شما بچه های کم توجه و اُتیسم که یکی از المان های اصلی شان عدم تمرکز است، هستند. این عدم تمرکز باعث پایین آمدن دریافت و فهم ادراک از محیط می شود. فکر می کنم شما بیشترین توجهتان روی این مسئله است؛ افزایش تمرکز در لامسه و حواس دیگر… .
بله قبل از هر چیز به تمرکز و توجه نیاز داریم. به خوب دیدن نیاز داریم. مثلا تمرینی دادم که این بچه ها خوب عکس بگیرند و خوب نگاه کنند. مثلا پینگ پنگ چه تأثیری روی مخ می گذارد؟ مخچه وظیفه تعادل را برعهده دارد. ما باید بتوانیم از کورتکس مغز، ساقه مغز، مخچه، حرکت نیمکره ها و تعادلشان و خیلی از آنچه که دخیل در بهبود ورودی های ما از هستی است، استفاده کنیم. یک این پوت داریم که مغز و ذهن ما آن را پردازش کرده و تبدیل به آوت پوت ما می شود. ما باید تا جایی که می توانیم سنسور ها و ابزارهای ورودی که به مغز و ذهن ما می دهند را بهبود دهیم و درجه خطایش را کم کنیم تا پردازش صحیح باشد و خروجی خوبی داشته باشیم. این طبیعی و یک فرایند است.
ظاهرا بیشتر از سازهای کوبه ای استفاده می کنید… .
به خاطر ریتم است که معجزه می کند. من هیچ محدودیتی برای ساز ندارم؛ پیانو یا ویلن، ولی ریتم را باید یاد بگیرند. کمااینکه کسی که به دانشگاه موسیقی هم می رود باید یک واحد ریتم را بگذراند. به هرحال باید با ریتم آشنا باشد.
یعنی سازهای ریتمیک به بچه های ناتوان بیشتر کمک می کند؟
کلا همه انسان ها بالاخص بچه های ناتوان. هم ساده است و هم پیچیدگی کمتری دارد و از همه مهم تر اینکه قابل لمس تر است و با یک ضربه می تواند حس های زیادی را منتقل کند و برای همین این طیف از بچه ها که حواسشان خیلی ضعیف یا قوی است را می تواند به اعتدال برساند.
طی مرور زمان ممکن است بتوانند سازهای دیگر هم بنوازند؟
بله. پیانو، ویلن یا هر ساز دیگری که دوست دارند یا می توانند فقط بخوانند؛ این هم به کِیسشان ربط دارد. در این سال ها به این نتیجه رسیدم که حتی بچه های معمولی هم بهتر است از سازهای ریتمیک شروع کنند. کسی که ساز کوبه ای را بلد است همیشه در ریتم قوی است و خوب ریتم را نگه می دارد و میزانس ها را می شناسد و صحیح پا می زند.
اگر روی حرکت دست بچه های اُتیسم بهبودی حاصل شود وقتی بتوانند قطعه ای را بنوازند غیر از تقویت تمرکز چه اتفاقی در روند بهبودشان می افتد؟
از «درخودماندگی» رها می شوند. یکی از تعاریف اُتیسم درخودماندن است؛ کسانی که با دنیای اطراف هیچ ارتباطی برقرار نمی کنند. این بچه ها، هویت پیدا کرده و خودشان را ابراز می کنند. بزرگ ترین اتفاق هنر، بیان خودتان به زبان دیگر است. یعنی با زبان بی زبانی با هنرتان با دنیا ارتباط برقرار می کنید و این همان معجزه هنر است که بزرگ ترین اتفاق است.
اخبار پزشکی – شرق/مرجان صائبی
به گزارش جام جم آنلاین ، تعادل کالری یا تعادل متابولیسم چیست؟ در شبانهروز، ما مقداری غذا میخوریم و ساعاتی را فعالیت میکنیم؛ غذایی که میخوریم، صرف سوخت و ساز اولیه و انرژی فعالیتهایمان میشود. وقتی مقدار غذا و مصرف انرژی مساوی باشد، ما در تعادل هستیم. این تعادل در سالهای اخیر بشدت به هم خورده است. غذا خیلی زیادتر از نیاز استفاده میشود و فعالیت بدنی بشدت کم شده است.
زیادی غذا در قسمتهایی از بدن که به عنوان بافت چربی شناخته میشود؛ ذخیره میشود. بافت چربی به صورت استاندارد در نقاط مختلفی ایجاد میشود. در جلوی شکم، اطراف باسن و اطراف ران. اینها نقاط معمول برای ذخیره کالری اضافی است. وقتی مقدار چربی از این هم زیادتر میشود، چربی به نقاط دیگری مهاجرت یا به عبارت بهتر حمله میکند. داخل بافت عضلانی، درون سلولهای کبدی و بین رودهها ومعده و قلب و خلاصه هر جایی که بتواند. در سالهای نوجوانی و جوانی، بدن به دلیل نیروی جوانی از اثرات سوء این حملات فرار میکند.
با شروع دهه چهارم زندگی یعنی از 30 سالگی به بعد، نیروی جوانی تحلیل میرود و چربیهای تجمع یافته شروع به آسیب میکنند. تنها راه مبارزه با این روند، بازگشت به تعادل متابولیک است.
تعادل متابولیک یعنی به اندازه فعالیت و نیازمان غذا بخوریم. یک وعده غذا شامل یک بشقاب معمولی پلو بعلاوه یک کاسه کوچک خورش و یک پیاله ماست تقریبا 80 درصد نیاز روزانه یک فرد 35 ساله را برای 24 ساعت زندگی ساکن فراهم میکند. اگر این فرد دو عدد میوه کوچک در روز بخورد، بقیه نیازش برطرف میشود. اکنون در نظر بگیریم که این فرد یک صبحانه معمولی شامل نان و پنیر خورده است. اگر این فرد 60 تا 90 دقیقه راه رفته باشد، انرژی حاصل از صبحانه را مصرف کرده است. فرض کنیم این فرد برای وعده شام فقط یک کاسه سوپ میخورد. واضح است جایی برای مصرف انرژی حاصل از این شام ساده نیست و این فرد هر روز حدود 30 گرم و هر ماه حدود یک کیلوگرم چاق میشود.
یک بار مرور کنیم: با یک صبحانه ساده، یک ناهار معمولی، دو عدد میوه و یک شام خیلی سبک به همراه یک ساعت و نیم پیادهروی نهتنها لاغر نشدهایم، بلکه هر روز چاقتر میشویم.
راهحل فقط یک چیز است: ورزش. ورزشی که شما را خسته کند، به نفس نفس بیندازد و باعث تپش قلب شود. اگر روزانه 40 دقیقه بدویم یا در باشگاه فعالیت شدید کنیم یا شنا یا کوهپیمایی کنیم، میتوانیم این بالانس منفی را معکوس کنیم. البته یادمان باشد، حتی با این مقدار ورزش روزانه نمیتوانیم شام کامل بخوریم و باید به همان کاسه سوپ اکتفا کنیم.
دکتر رضا کریمی
فوقتخصص بیماریهای غدد و متابولیسم
ارسال مرسولات پستی به کشورهای مختلف مدتزمانی بین سه تا ۱۷ روز نیاز دارد.
شرکت پست برای نقل و انتقال مرسولات خود به کشورهای دیگر شیوههای متعددی مانند پست پیشتاز، امانت هوایی، پستنامه هوایی، امانت زمینی و پستنامه زمینی در نظر گرفته که ارسال از طریق هر یک از این شیوهها مدت زمان خاص خود را نیاز دارد.
طبق اعلام این شرکت برای کشورهای مختلف زمانبندی متفاوتی اعمال میشود که در کشوری مانند آمریکا زمانی معادل شش روز برای ارسال از طریق امانت هوایی، پنج روز برای ارسال از طریق پستنامه هوایی، ۱۶ روز برای ارسال از طریق امانت زمینی و ۱۴ روز برای پستنامه زمینی زمان نیاز است. البته برای این کشور امکان ارسال مرسولات از طریق پست پیشتاز وجود ندارد.
برای کشور انگلیس مرسولات از طریق پست پیشتاز در زمانی سه روزه، با امانت هوایی هفت روزه، پستنامه هوایی پنج روزه، امانت زمینی و پستنامه زمینی ۱۵ روزه به مقصد خواهند رسید.
مرسولات به مقصد آلمان نیز از طریق پست پیشتاز مدت سه روز، امانت هوایی شش روز، پستنامه هوایی پنج روز، امانت زمینی ۱۵ روز و پستنامه زمینی ۱۶ روز زمان برای جابهجایی نیاز دارند.
در کشور کانادا نیز ارسال از طریق پست پیشتاز میسر نبوده و بهرهگیری از شیوههای امانت هوایی و پستنامه هوایی هر یک به شش روز زمان نیاز دارد. همچنین سرویسهای امانت زمینی و پستنامه زمینی برای این کشور ۱۶ روز زمان خواهد برد.
در مقصد ژاپن نیز ارسال از طریق پست پیشتاز سه روز، پست امانت هوایی شش روز، پستنامه هوایی چهار روز، امانت زمینی ۱۶ روز و پستنامه زمینی ۱۳ روز زمان نیاز دارد.
برای ارسال مرسولات به چین نیز شیوه پیشتاز ظرف مدت سه روز، امانت هوایی پنج روز، پستنامه هوایی چهار روز، امانت زمینی ۱۴ روز و پستنامه زمینی ظرف مدت ۱۴ روز مرسولات را جابهجا خواهند کرد.
براساس اطلاعات منتشر شده از سوی شرکت پست جمهوری اسلامی ایران برای ارسال مرسولات به کشور همسایه افغانستان نیز در صورت بهرهگیری از شیوه پست پیشتاز سه روز، امانت هوایی چهار روز، پستنامه هوایی پنج روز، امانت زمینی ۱۴ روز و پستنامه زمینی ۱۵ روز زمان نیاز است.
برای کشور اندونزی نیز ارسال از طریق پست پیشتاز در مدت زمان سه روز، امانت هوایی طی پنج روز، پستنامه هوایی در مدت چهار روز، امانتنامه زمینی و پستنامه زمینی طی مدت ۱۷ روز انجام میشود.
کشورهای بنگلادش، بوتان، کامبوج، لائو، مالزی، میانمار، نپال،
فیلیپین، تیمور شرقی و ویتنام نیز دیگر کشورهایی هستند که جدول زمانی
ارسال مرسولات آنها از سوی شرکت پست اعلام شده و براساس شیوههای مختلف مدت
زمانی بین سه تا ۱۷ روز زمان میبرد. /ایسنا
بازار اشتغال و درآمد در حوزه بازی های رایانه ای در کشور برای جوانان جویای کار و کارآفرین بسیار جذاب است.
جواد امیری، معاون نظارت و ارزشیابی بنیاد ملی بازیهای رایانهای درباره محدودیتهایی که متقاضیان تولید بازیهای رایانهای با آن مواجه هستند میگوید: «تولیدکنندگان بازیها اغلب از خطوط قرمز بی خبر هستند بهطور مثال ممنوعیت ورود به مسائل سیاسی یا تولید بازیهایی که زمینهاش از داستانهای اساطیری است و شرکتها و متقاضیانی که اقدام به ساخت آنها میکنند عملاً توانایی ساخت باکیفیت آن بازی را ندارند و همین مسئله باعث میشود تا شخصیتهای اساطیری تقلیل پیدا کنند. اما در نهایت تمام تلاش ما این است که برای صدور پروانه ساخت به بازیهای ایرانی تا جایی که ممکن است، سخت گیری نکنیم و در صورت نیاز اگر متقاضیان تجربه کافی در ساخت بازی را ندارند با ارجاع این افراد به مراکز رشد در سازمان به آنها در ساخت بازی مشاوره داده شود. بر اساس همین سیاست هم بود که در سال جاری کمتر از 10 درصد از درخواست کسب پروانههای ساخت بازی رد شدند و از حدود 65 متقاضی پروانه ساخت شاید 5 یا 7 پروانه رد شده است.»
او به مواردی که برای دریافت پروانه ساخت یک بازی ملاک است، اشاره میکند و ادامه میدهد: «برای دریافت پروانه ساخت که اولین مرحله است متقاضی باید داستان، طراحی مفهومی و طراحی اولیه بازی را انجام داده باشد و بهطور مقدماتی برای ساخت بازی آماده باشد. اما دریافت پروانه ساخت به معنای تکمیل پروسه ساخت بازی نیست چنانچه پس از ارائه پروانه کسب به متقاضی ذیل این پروانه از سوی بنیاد قید میشود که این پروانه سندی بر تولید بازی نیست بلکه پروانه ساخت، مجوزی به متقاضی است تا بتواند مقدمات ساخت بازی را آماده کند. بهطور مثال سازنده میخواهد برنامهاش را به جایی برای حمایت ارائه دهد یا برای ساخت نیاز به فیلمبرداری و عکسبرداری است.» او اضافه میکند: «همچنین از این طریق متقاضی تا حدودی از حساسیت فرهنگی برای دریافت مجوز نیز مطلع میشود. سپس در زمان دریافت پروانه نشر است که نظارتهای بیشتر صورت میگیرد و متقاضی میتواند تغییراتی در برنامه ایجاد کند. در زمان بررسی برنامه برای صدور پروانه نشر صفر تا 100 برنامه بهطور دقیق دیده میشود در این مرحله است که برخی از برنامهها به دلیل ناتوانی در تأمین هزینههای ساخت از ادامه ساخت منصرف میشوند.
اصولاً برخی از بازی سازهای ایرانی در ابتدا تجربه و توانایی لازم را ندارند.» او به هزینهای که بهطور معمول برای ساخت یک بازی نیاز است اشاره میکند و میگوید: «تولید یک بازی ایرانی علاوه بر داشتن گروه قوی و گرافیک بالا نیازمند هزینه نسبتاً بالایی است؛ مثلاً ساخت یک بازی در سطح متوسط بالغ بر 300 تا 400 میلیون تومان هزینه نیاز دارد که بسیاری از افراد اطلاعی از این هزینهها ندارند. به همین دلیل است که برخی از افراد با سفارش اسپانسر شروع به ساخت میکنند اما آن دسته که موفق به یافتن پشتیبان مالی نمیشوند از ادامه ساخت بازی منصرف میشوند.» او به تعیین سیاستی برای حمایت از خرید بازیهای ایرانی اشاره میکند و میگوید: «برای حمایت از فروش بازیهای ایرانی ناشران ایرانی که خواستار مجوز فروش بازیهای خارجی هستند ملزم به خرید بازیهای ایرانی شدهاند که پس از آن کوپنهایی در اختیار آنها قرار میگیرد که بتوانند مجوز فروش بازیها را دریافت کنند. امسال با اجرای این سیاست 3 میلیارد تومان بازی ایرانی از سوی ناشران خریداری شد.»
منبع: بنیاد ملی بازی های رایانه ای
خبرگزاری آریا-این سوالی ست که مبتلا به اکثر بانوان است برچسب شبنم گاهی به این موضوع کمک میکند گاهی هم تاریخ انقضا روی جعبه ی محصول درج می شود که اگر جعبه را دور بیاندازید و در طی زمان متوجه اتمام انقضای محصول نمیشوید.
به گزارش خبرگزاری آریا،محصولات آرایشی و بهداشتی، برحسب نوع محصول، به طور میانگین، از 3 ماه تا 3 سال تاریخ مصرف دارند.
از کجا متوجه زمان انقضای یک محصول آرایشی شویم؟ این سوالی است که خیلی از خریداران محصولات آرایشی و بهداشتی دارند. برچسب شبنم تا حدودی کمک کرده زمان تولید و انقضای محصولات و قاچاق بودن یا نبودن آن مشخص باشد اما هنوز هم خیلی از محصولات آرایشی و بهداشتی برچسب شبنم ندارند. گاهی نیز برچسب روی بسته بندی محصولات زده می شود و اگر جعبه را دور بیندازید و زمانی از مصرف ماده آرایشی بگذرد دیگر نمی توانید متوجه زمان تولید یا انقضای محصول شوید.روی بسته بندی اصلی محصولات هیچ توضیحی در مورد تاریخ تولید و انقضا داده نشده و تنها علامتی که بسیاری از افراد حتی متوجه آن هم نمی شوند کاسه ای است که روی آن عددی قید شده و نشان می دهد بعد از باز کردن در محصول تا چند ماه می توانید محصول را همچنان استفاه کنید اما آیا واقعا به خاطر دارید کرم ضد آفتاب یا رژ لبتان را کی خریده بودید و چند ماه از زمان مصرف آن گذشته است؟
طول عمر محصولات آرایشی تقریبا چقدر است؟
ژل دوش و شامپو: 2 تا 3 سال
لوسیون بدن: 9 تا 12 ماه
کرم صورت: کاسه ای 9 ماه، بطری های پمپی یا تیوپی 12 ماه
لاک ناخن: 1 تا 2 سال
ریمل مژه و ابرو: 3 ماه
پوشاننده سیاهی دور چشم: 3 تا 6 ماه
کرم روز، شب:6 تا 9 ماه
پاک کننده آرایش چشم، صورت: 6 تا 9 ماه
اسکراب و لایه بردارها: 6 تا 9 ماه
کرم ضد قرمزی: 8 ماه
کرم پودر: 9 ماه
لوسیون بدن: 12 ماه
رژگونه: 2 تا 3 سال
سایه چشم: 2 تا 3 سال
پنکک: 2 تا 3 سال
مداد چشم: 2 سال
مداد ابرو: 2 سال
رژ و مداد لب: 2 سال
متخصصان در رابطه با کرم های ضدآفتاب توصیه می کنند بعد از پایان فصل گرم سال، آن را دور بیندازید زیرا معمولا در زمستان افراد به ندرت از کرم ضدآفتاب استفاده می کنند و ترکیبات موثر کرم در پیشگیری از آسیب رسانی اشعه های ماورای بنفش خورشید به پوست تا سال بعد موثر باقی نمی مانند. پس کرم ضدآفتاب را باید سالانه تعویض کرد.