جام جم سرا به نقل از خبرآنلاین: کسب و کار موفق تنها یکی از جنبههای زندگی اوست. در واقع او پیش از آنکه یک کارآفرین باشد، یک ماجراجوست. ماجراجوییهای که از سفر با بالن گرفته تا سفر با قایق شخصی، گاهی حتی زندگی او را نیز به خطر انداختهاند.
او همین ماجراجوییها را به دنیای کسب و کارش نیز آورده است. هرچند بسیاری او را تنها به خاطر شرکت پخش موسیقی Virgin میشناسند اما برانسون طیف وسیعی از شاخنههای کسب و کار، از نوشابه سازی گرفته تا ساخت فضاپیماهای مسافرتی را امتحان کرده و هرگز از ورود به عرصههای جدید نهراسیده است.
شرکت او یعنی گروه ویرجین که اکنون در نزدیک به ۲۰ شاخه گوناگون فعال است در سال ۲۰۱۱ درآمدی معادل ۲۱/۳ میلیارد دلار درآمد کسب کرد. برانسون در یادداشت زیر، به جوانانی که قصد دارند وارد فضای کسب و کار شوند، توصیههایی کرده است:
چندی پیش مشغول مصاحبه با یکی از شبکههای رادیویی بودم که مجری از من پرسید چه توصیهای برای افراد جوانی دارم که قصد دارند کسب و کار خودشان را راه بیاندازند. جهان نسبت به زمانی که من فعالیت خود را آغاز کردم بسیار تغییر کرده است. اگرچه جهان به سرعت در حال تغییر است، قدمهایی که برای راه اندازی یک کسب و کار خوب لازم هستند، تغییر نکردهاند. زمانی که ما فروشگاه و سپس شرکت ویرجین را تاسیس کردیم از ۵ قانون ساده پیروی کردیم، قوانینی که همچنان همان قدر مفید هستند:
۱- اگر از آن لذت نمیبرید، انجامش ندهید. شما باید عاشق کاری باشید که میکنید.
۲- خلاق و نوآور باشید. چیزی را خلق کنید که کار شما را برجسته سازد.
۳- کارمندان شما دارایی شما هستند. کارمند شاد باعث شاد شدن مشتریها میشود.
۴- به دیگران گوش دهید و به طور مرتب بازخوردهای مشتریان و کارمندان را مورد توجه قرار دهید.
۵- مرئی باشید یعنی خودتان را به عنوان فرد ارشد شرکت در معرض دید دیگران قرار دهید.
جام جم سرا به نقل از ایران هفت: یادم هست نخستین بار که وارد محیط کاری ام شدم، به دنبال چهرهای بودم که لبخند بر لب داشته باشد و از من استقبال کند، اما بیفایده بود. چون همه آدمها یا سرشان به کار خودشان گرم بود یا آنچنان اخمی بر چهرهشان بود که واقعاً هر کسی با دیدن آنها میترسید.
شاید این تجربهای مشترک برای همه آدمهایی است که برای نخستین بار وارد یک محیط کاری جدید میشوند و تنها مختص من نباشد. به هر حال بهتر است در چنین مواقعی در مقابل گارد بسته همکاران مقاومت کرده و سعی کنید انگیزهتان را از دست ندهید. زیرا در این صورت ادامه کار در آن سازمان برایتان دشوار و گاهی نیز غیرممکن خواهد بود.
همیشه این محافظه کاری و نگرانیها از سوی بسیاری از کارکنان قدیمی در محیطهای کاری مختلف وجود دارد. نمونهاش در اختیار قرار ندادن اطلاعات کافی به همکار جدید برای انجام کار است. زیرا هر یک از کارکنان قدیمی تصور میکنند که اگر تواناییهای فرد جدید بیشتر باشد امنیت شغلی آنها به خطر خواهد افتاد.
متأسفانه این وضعیت در سازمانهای دولتی و خصوصی فرق چندانی ندارد و این گونه رفتارها در هر دو بخش وجود دارد که به هر حال، یک ضعف سازمانی محسوب میشود.
بیشتر افرادی که در مشاغل مختلف فعالیت دارند، این وضعیت را تجربه کرده و اگر نظرخواهی خاصی در این خصوص صورت گیرد، همه آنها به تجربههای مشابهی در این خصوص اشاره میکنند. این در حالی است که وقتی به فرد جدیدی که برای انجام کار و فعالیت به سازمانی وارد شده، همانند یک دشمن نگاه شود، این نگاه منفی بر کارهای دیگران نیز تأثیر خواهد گذاشت و در نتیجه محیط کار به محیطی پر از استرس و نگرانی برای همه تبدیل خواهد شد.
چرا باید محیطهای سازمانی با کوچکترین تغییری همه چیزش به حاشیه کشیده شود و بازدهی کار برای مدتی پایین بیاید؟ چرا مدیران از همان بدو ورود افراد تازه وارد، جایگاهی برای آن شخص در نظر نمیگیرند و او را به صورت رسمی به دیگر کارکنان سازمان معرفی نمیکنند؟
البته معارفه فرد معمولاً آزمایشی است و همین عبارت آزمایشی کار کردن در نفس خود یعنی مواظب باشید تا او کار را از شما نگیرد. همین موضوع خود میتواند موجب سلب آرامش همه افراد در یک محیط کاری شده و تأثیرات منفی به وجود بیاورد. پس علاوه بر اینکه برای فرد جدید دورههای مهارتی ارتباطی برای ایجاد آمادگی ورود به محیط کاری جدید آموزش داده میشود، باید به سایر نیروهای قدیمیتر نیز تمام این مهارتها آموزش داده شود تا بتوانند این گونه موضوعات را در الگوهای رفتار اجتماعی خود جای داده و به آن توجه کنند. رعایت این موضوعات باعث کاهش استرس و نگرانی در محیط کاری شده، در نتیجه احساس امنیت شغلی را افزایش داده و بازده کار را نیز بالا میبرد.(سمیه بهمنی)
جام جم سرا به نقل از ایران: سوی دیگر سالن، خانمهای نیکوکار لباسهای اهدایی را دسته بندی کرده و روی هم قرار دادهاند. شلوارهای پسرانه یک طرف، کت و کاپشنها یک سو دیگر و مانتو و لباسهای دخترانه، کمی آن طرفتر.
اعظم حاج یوسفی، مدیر و مؤسس انجمن مردم نهاد «موعود» که حالا در خانه پدریاش، میزبان مددجویان است، آرام و مهربان حرف میزند. هر مددجویی که از راه میرسد، بلند میشود و مثل اینکه یک دوست صمیمی را دیده باشد، با او حال و احوال پرسی میکند. مادرها یکی یکی میآیند و کارت مددجویی فرزندانشان را روی میز میگذارند و خجولانه منتظر میمانند. روال کار را میدانند اما تا خانم یوسفی بهشان نگوید که بروید سبد کالایتان را بگیرید و لباسها را هم ببینید، از جایشان تکان نمیخورند.
یوسفی از روزهای اول میگوید، سال 83؛ همان وقتی که مثل حالا کودکانی بودند که اسمشان «کودکان کار» بود؛ همانهایی که بازی روزگار آنها را فرزند خانوادههای کم توانی میکند که گاه از پس مخارج روزانه شان هم برنمیآیند چه برسد به پرداخت هزینههای تحصیل.
«کارمان را با برقراری ارتباط با مدیران مدارس مناطق اطراف شروع کردیم. از آنها خواستیم کودکانی را که به خاطر شرایط بد مالی، احتمال دارد ترک تحصیل کنند و به کودکان کار تبدیل شوند، به ما معرفی کنند تا آنها را تحت پوشش بگیریم و از ترک تحصیل آنها جلوگیری کنیم. از سوی دیگر با تعدادی از کودکان کار هم که ترک تحصیل کرده بودند، جلساتی گذاشتیم و از آنها خواستیم به جای کار سر چهارراهها، برای ما کار کنند و دستمزد بگیرند؛ کارشان هم این باشد که درس بخوانند.»
یوسفی ادامه میدهد: «اول با توانی که داشتیم فکر میکردیم بتوانیم هزینه تحصیل 10 کودک را تقبل کنیم اما خوشبختانه با گذشت زمان و جذب کمکهای خیران، در حال حاضر 100 کودک را تحت پوشش داریم که با احتساب خانوادههای آنها به حدود 300 تا 400 نفر میرسند. این کودکان یا بیسرپرست هستند یا بدسرپرست و تعدادی از آنها که از نعمت داشتن پدر محرومند، عموماً مادرانی دارند که به دلیل نداشتن تحصیلات، شغل مناسبی ندارند و معمولاً کارهای خدماتی و نظافتی انجام میدهند که درآمد چندانی نصیبشان نمیکند.»
اینجای مکالمه که میرسد، تلفن همراهش زنگ میخورد. مادر سمانه، یکی از بچههای موعود است. امروز بار چهارمش است که زنگ میزند. برای چندمین بار تأکید میکند که سمانه لباس گرم ندارد و خودش سر کار است و زودتر از ساعت 6 نمیرسد. میخواهد خیالش راحت شود که برایش لباس نگه میدارند؛ لباسهایی که بعضی هایشان نو هستند و بعضیها دست دوم و خانمهای نیکوکار آنها را شسته، اتو و دستهبندی کردهاند.
یکی از خانمها میرود سراغ لباسها و یک روپوش سدری، یک شلوار کتان مشکی و یک کاپشن سرمهای برای سمانه جدا میکند و میگذارد کنار. میگوید: «اینها به سمانه میخورد. یک شال رنگی هم پیدا میکنم برایش که با اینها ست شود.» از روی سایز لباسها، سمانه را مجسم میکنم؛ دختر لاغر و قد بلندی که چشمهای قشنگی دارد و شاید روزی در آینده برای خودش کسی بشود؛ مثل بچههای قدیمیتر انجمن که از سر چهارراه، رفتند و نشستند سر نیمکت مدرسه و حالا برای خودشان دانشجو هستند. دوتایشان امسال پزشکی قبول شدهاند و چندتایی هم مهندسی. چند نفرشان هم تیزهوشان درس میخوانند و یکی شان هم مدال المپیاد گرفته است.
یوسفی یا به قول مددجویان «خانم حاج یوسفی جان» با غرور از بچهها حرف میزند؛ بچههایی که انجمن با کمک خیران، خرج تحصیلشان را میدهد و تا جایی هم که از دستش بربیاید، کمکشان میکند؛ از برگزاری تورهای تفریحی گرفته تا مشاوره و مددرسانی به خانوادههای آنها و تا وقتی هم که مشغول تحصیل هستند، کمکهای انجمن ادامه دارد.
بچهها البته فقط اهل مناطق اطراف میدان خراسان و محله تیردوقلو نیستند، بلکه حتی از مناطق حاشیه تهران مثل صالح آباد و جاده بهشت زهرا هم زیر پوشش انجمن قرار دارند. همه شان هم پرونده دارند و روال کار به این صورت است که وقتی به انجمن معرفی میشوند، تیم مددکاری برای تحقیق میرود و بعد از انجام مراحل، برای بچهها پرونده تشکیل میدهد و کارت صادر میکند؛ کارتی که نمونهاش را خانمی که تازه از راه رسیده، میگذارد روی میز. به زحمت سی سالش است. چادر مشکیاش را تا جایی که توانسته، تا روی ابروهایش جلو کشیده و موقع حرف زدن، توی چشم آدم نگاه نمیکند. میگوید: «کاش برای علی شلوار پیدا کنم.»
از مددجویان تازه وارد انجمن است، چون خانم یوسفی دفتری را میگذارد جلویش تا مشخصات دو تا بچه دیگرش را داخل آن بنویسد. زن، من من میکند و میگوید: «نمیشود خودتان بنویسید؟! من که نمیتوانم!» و دفتر را پس میدهد به خانم یوسفی و خودش میرود سراغ لباسها.
چند دقیقه بعد، دست خالی برمیگردد و میگوید: «چیزی اندازه علی پیدا نکردم...»
ترویج نیکوکاری، یعنی امر به معروف
انجمن موعود غیر از 100 کودکی که به همراه خانواده هایشان تحت پوشش دارد، 500 کودک دیگر را هم به عضویت خود درآورده که فرقشان با گروه اول، این است که شانس بیشتری داشتهاند و در خانوادههای مرفه به دنیا آمدهاند.
البته خانواده پولدار داشتن، لزوماً آدم را خوشبخت و شاد نمیکند. به قول خانم حاج یوسفی، آسیبهای اجتماعی فقط مختص قشر ضعیف جامعه نیست، بلکه گاهی در قشر مرفه و ثروتمند هم دیده میشود که میتواند آنها را به سمت پوچگرایی و افسردگی سوق دهد.
او میگوید: «متأسفانه خیلی از بچههای مرفه، درد آشنا نیستند و تمام هم و غمشان حول خواستهها و مسائل پیرامون خودشان، دور میزند. همین مسأله هم بود که ایده تشکیل انجمن کودکان نیکوکار را در ذهن من شکل داد؛ انجمنی که هدفش یاد دادن نیکوکاری به کودکان بود که خودش در واقع یک نوع امر به معروف است و چه کاری بهتر از اینکه کودکان از سن پایین یاد بگیرند قسمتی از داشته هایشان را با همسالان خود که از توان مالی کمتری برخوردار هستند، قسمت کنند.»
اینگونه بود که مجوز تشکیل این انجمن مردم نهاد از نیروی انتظامی گرفته شد و «کودکان نیکوکار موعود ایرانیان» کار خود را رسماً آغاز کرد.
به گفته یوسفی، این انجمن زیر نظر متخصصان روانشناسی و در قالب بازی و انجام فعالیتهای داوطلبانه، کودکان را با مفاهیم نیکوکاری و کمک به همنوع آشنا میکند. به عنوان مثال، از کودکان خواسته میشود در خانه کاردستی درست کنند و آن را به نفع دوستانشان در بازارچههای خیریه بفروشند. وقتی کودک نتیجه کار خود را میبیند، احساس غرور میکند و دارای شأن اجتماعی میشود و با این تفکر، بار میآید و بزرگ میشود. کودکی که میآموزد پول هایش را در قلکی که خودش آن را رنگ آمیزی کرده جمع کند و آن را به دوستانش هدیه دهد، قطعاً از بسیاری از آسیبهای اجتماعی مصون خواهد ماند.
یوسفی خاطره خوبی در این باره نقل میکند: «روزی پدر یکی از کودکانی که در کلاسهای آموزشی کودکان نیکوکار ما شرکت داشت، به من تلفن کرد و گفت فرزندش در آستانه سال جدید، از آنها خواهش کرده به جای کیف خارجی، برایش یک کیف ایرانی بخرند تا با بقیه پول، چند تا کیف ایرانی دیگر برای دوستانش بخرد و به آنها هدیه دهد. این مسأله تأثیر زیادی روی همسر من گذاشت که همیشه اجناس مارکدار و خارجی میخرید.»
یوسفی این خاطره را با غرور تعریف میکند و این، یعنی به آنچه در ذهن داشته، بسیار نزدیک شده است؛ البته هنوز هم راه زیادی در پیش رو دارد؛ او و باقی اعضای انجمن شامل هیأت امنا و خیران که هزینه تحصیل کودکان را تقبل میکنند امیدوارند بتوانند پایگاههایی در سطح شهر داشته باشند تا با کمک شهرداریها، به جذب و آموزش هرچه بیشتر کودکان نیکوکار اقدام کنند.
طبقه همکف ساختمان قدیمی، حالا شلوغتر شده و انگار هرچه به بعداز ظهر نزدیک شود، تعداد بیشتر هم میشود. پسری جوان، حدوداً بیست ساله با پلیور آبی همرنگ چشمهایی که میخندد، جلو میآید و سلام میکند. اسمش محمد است؛ از بچههای قدیمی انجمن که حالا برای خودش مردی شده و روزهایی مثل امروز، میآید تا عصای دست اعضای انجمن باشد که گرچه 10 سال بیشتر عمر ندارد اما عرض روزگار سپری شده اش، آنقدرها بوده که ارج و منزلتاش با قدیمیها برابری کند.(مریم طالشی)
توصیههایی بر پایه کتاب «خود را ارتقا دهید: قوانین تازه برای موفقیت شغلی» در ادامه ذکر شده که میتوانند به نسل جدید کمک کند هنگام ورود به محیط کاری تازه، موفقتر عمل کنند:
۱- شرح وظایف شما بسیار بیشتر از آن چیزی است که در ابتدا به شما گفته شده است. شما به عنوان یک تازه کار مجبور خواهید بود بسیاری از اموری که در شرح وظایف شما نیستند را انجام دهید و نباید در مقابل چنین خدماتی، انتظار حقوق بیشتری را داشته باشید. البته بهتر است از انجام کارهای بیشتر استقبال کنید چرا که نه تنها به افزایش توانایی شما میانجامند بلکه باعث خواهند شد که با افراد بیشتری در محیط کار آشنا شوید.
۲- به خاطر داشته باشید که شغل شما موقت است. اقتصاد کشور تغییر میکند، کسب و کارها تعطیل میشوند و کسب و کارهای دیگری جای آنها را میگیرند و کمتر کسی را خواهید یافت که زندگی کاریاش را با همان شغلی به پایان ببرد که با آن آغاز کرده بود.
۳- موارد بسیاری برای آموختن وجود دارند که در ابتدای ورود به محیط کار اصلا از آنها اطلاعی ندارید. شما در طول زندگی کاری نه تنها باید بسیاری از تکنیکها مانند نرم افزارها را بیاموزید بلکه باید تواناییهای اجتماعی مانند هوش هیجانی خود را نیز بهبود ببخشید. چنین مواردی را هرچه زودتر بیاموزید، سریعتر پیشرفت میکنید.
۴- بزرگترین دارایی شما حسن شهرت است و به همین خاطر از هر اقدامی که به حسن شهرت شما آسیب میزند پرهیز کنید. اگر فرد قابل اطمینانی باشید و از شما با خوشنامی یاد کنند آنگاه فرصتهای شغلی بهتر و در نتیجه درآمد بهتر به سراغ شما خواهند آمد.
۵- شاید تاکنون تجربه چندانی در مورد برخورد با نسلهای دیگر نداشته باشید و روابط شما بیشتر به هم سن و سالهایتان محدود شده باشد اما اکنون زمان آن است که شیوه رفتار با دیگر نسلها و گروهها را نیز بیاموزید. مدیران ارشد، مدیران میانی و کارمندان ساده گروههایی هستند که هر کدام شیوههای رفتاری و فرهنگ خاص خود را دارند و باید سعی کنید که با هر گروه به شیوه مخصوص به آن گروه رفتار کنید.
۶- به خاطر داشته باشید که موفقیت مدیر و بخشی که در آن مشغول به کار هستید در واقع موفقیت شما نیز محسوب میشود و به همین خاطر برای موفقیت مدیرتان تلاش کنید. هرچند ممکن است تصور کنید که سرنوشت مدیر ارتباط مستقیمی به آینده شغلی شما ندارد اما حقیقت این است که اگر دغدغه موفقیت مدیرتان را نداشته باشید، بخشی از ناکامی او به طور حتم به پای شما نیز نوشته خواهد شد. (خبرآنلاین)
ولی الله نصر افزود: دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کشور در ارتباط با تمامی اقشار آسیبدیده و در معرض آسیب خدمات خود را ارائه میدهد و هر زمانی که کودک، دختر و یا زنی در معرض آسیب باشد وظیفه این دفتر ارائه خدمات گوناگون به اوست.
در مراکز بازپروری کدام گروه از زنان نگهداری میشوند؟
نصر اضافه کرد: به طور عمده دو نوع مرکز در سازمان بهزیستی کشور برای رسیدگی به امور زنان، دختران آسیب دیده و یا در معرض آسیب وجود دارد. مراکز بازپروری سازمان بهزیستی کشور مخصوص زنانی است که آسیب دیده اجتماعی بوده و بعضا به صورت مجرم شناخته شده و سالها اعمالی خلاف منافی عفت عمومی را انجام داده و قهار شناخته شده و تمامی آنها در مراکز بازپروری بهزیستی کشور نگهداری، ساماندهی و توانمند میشوند. در این مراکز، تیمهای تخصصی سازمان بهزیستی کشور در راستای توانمندسازی و بازتوانی و یا کاهش آسیب این قشر اقدام میکنند.
مدیر کل امور آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی ضمن اشاره به اینکه در سراسر کشور 34 مرکز بازپروری وجود دارد گفت: در مراکز بازپروری در راستای کاهش آسیب در خصوص مواردی چون بیماریهای مقاربتی، بیماریهای عفونی، ایدز و ... و همچنین در ارتباط با برنامههای محافظتی برای جلوگیری از آلودگی دیگران توسط این افراد، خدماتی ارائه میشود.
خانههای سلامت
وی ضمن اشاره به اینکه در خصوص ساماندهی اقشار آسیب دیده هیچ گاه نمیتوان یک دختر سالم در معرض آسیب را با یک زن آسیب دیده اجتماعی در یک مکان نگه داری کرد گفت: در این راستا در سراسر کشور خانه های سلامت توسط سازمان بهزیستی کشور ایجاد و در این مراکز دخترانی که در معرض آسیب هستند به عنوان مثال از خانه فرار کرده و از شهرستان به تهران آمدهاند؛ بهزیستی باید نسبت به برگرداندن آنها نزد خانواده و خدمات مشاورهای روانشناختی و مددکاری اقدام کند لذا آنها در مراکز سلامت بهزیستی در سراسر کشور نگهداری میشوند.
او در خصوص ارجاع این دختران نزد خانوادههایشان گفت: تا حد امکان تلاش میکنیم دختران را به کانون خانوادگیشان برگردانیم اما این موضوع زمانی اتفاق می افتد که تیم تخصصی تشخیص دهند و مطمئن شوند که در صورت ارجاع فرد به خانواده، آسیبی متوجه وی نیست.
وی تصریح کرد: در بسیاری از موارد مداخله نابجا می تواند منجربه خودکشی فرد شود و حتما در مداخله در امور این چنینی باید ظرافت خاصی داشت و در این راستا سازمان بهزیستی کشور از کارشناسان و مددکاران آموزش دیده استفاده میکند.
نصر همچنین در خصوص مدت زمان نگهداری این افراد در مراکز سلامت گفت: مدت زمان ارجاع فرد به خانواده اش بستگی به تیم تخصصی دارد زیرا زمانی که کارشناسان تیم تخصصی تشخیص دهند خطری فرد را تهدید میکند به صلاح است که مدت زمان بیشتری در این مراکز بمانند و سپس به خانواده ارجاع داده شوند.
شرط اصلی حضور فردی در خانههای سلامت این است که وی آسیب دیده نبوده بلکه در معرض آسیب باشد |
او تاکید کرد: اصل اساسی سازمان بهزیستی در مراکز خانههای سلامت در جریان قرار گرفتن خانواده این افراد از حضور آنها در این مراکز است تا به خانواده اطمینان داده شود دختر وی در مکانی امن قرار داشته و فعالیتهای کارشناسی و روانشناسی بر روی آن انجام میشود و سپس با نظر مرجع قضایی میتوان این افراد را از این مراکز ترخیص کرد.
وی در خصوص سن افراد مستقر شده در خانههای سلامت گفت: افراد 12 سال به بالا که در معرض آسیب هستند، در خانههای سلامت بوده و کمتر از دوازده سالهها نیز به مراکز شبه خانواده سازمان بهزیستی که ویژه کودکان بدسرپرست و بی سرپرستی است، ارجاع داده میشوند. شرط اصلی حضور افراد در خانههای سلامت این است که وی آسیب دیده نبوده بلکه در معرض آسیب باشد.
مدیرکل امور آسیب های سازمان بهزیستی کشور در خصوص خدمات ارائه شده در مراکز خانههای سلامت نیز گفت: در خانههای سلامت تاکید بر ارائه خدمات مشاورهای و مددکاری تخصصی برای دختران در معرض آسیب بوده تا دچار آسیب نشوند.
نصر همچنین عنوان کرد: در خصوص خانههای سلامت به جز استانهای خاص که مسائل ریشه یابی شده از قبیل اجبار در ازدواج خصوصا در سنین پایین و همچنین آداب و رسومهای تحمیل شده و... در آن ها وجود داشته و با افزایش آمار دختران فراری مواجه هستند، در کل آمار نگران کنندهای در کشور نداریم.
نحوه ورود به مراکز اقامتی سازمان بهزیستی کشور
نصر در ارتباط با شیوههای ورود به این مراکز عنوان کرد: این شناساییها عمدتا از طریق اورژانس اجتماعی ( 123)، NGOهایی که با سازمانهای بهزیستی همکاری داشته و شریک کاری بهزیستی محسوب میشوند و همچنین مراجع قضایی، انتظامی و خود معرفها صورت میگیرد.
وی در خصوص خودمعرفها تصریح کرد: موارد زیادی هستند که بنا به دلایل مختلف مانند ازدواجهای اجباری، مشکلات خانوادگی و ... از خانه فرار کرده و به تهران و سایر کلان شهرها میآیند و در آن صورت خودشان به صورت اختیاری به مراکز سازمان بهزیستی کشور اعم از خانه های امن مراجعه میکنند.
مدت زمان اقامت در مراکز نگهداری بهزیستی
وی در خصوص مدت زمان اقامت در مراکز نگهداری در سازمان بهزیستی کشور گفت: با توجه به مقررات برای مثال افراد برای سه هفته، سه ماه، شش ماه و یا یک سال میتوانند در این مراکز اقامت کنند اما تا زمانی که مطمئن نشویم فرد قابلیت داشتن زندگی مستقل و یا بازگرداندن به خانواده را دارد و همچنین اینکه در امنیت کامل قرار دارد وی را رها نکرده و تا زمانی که این اطمینان ها حاصل شود، میتوانند در این مراکز اقامت کنند.
نصر همچنین عنوان کرد: مسائل مالی و اقتصادی فاکتور تعیین کننده در ارائه خدمات سازمان بهزیستی کشور به افراد آسیب دیده و یا در معرض آسیب نیست. برای مثال ممکن است فرد در خانواده متمولی زندگی کرده اما تهدیدهای جانی داشته و در معرض آسیب های جدی قرار گرفته باشد و در این صورت خدمات سازمان بهزیستی به وی ارائه خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه مراکز اقامتی سازمان بهزیستی تقریبا در بسیاری از موارد به علت امنیت و ... هیچ تابلو و نام و نشانی ندارند گفت: سعی کردیم این اماکن اردوگاهی نباشند و حداکثر ده تا 12 نفر در آن اقامت داشته باشند و همواره یک روانشناس یا مددکار یا مربی به صورت شیفتی در این مراکز حضور دارند.
وی همچنین با بیان اینکه در صورت اقامت بلند مدت وضرورت استقلال مددجو خدمات حرفه آموزی به آنها ارائه میشود گفت: از هدفهای اصلی ما در محورهای توانمندسازی این افراد تحصیل، اشتغال و درمان و ... است. بیشتر قصد داریم مشاغل زنانه ،خانگی و مشاغل خرد به این افراد آموزش داده شود هرچند در زمینه مشاغل دیگر نیز فعالیت هایی در این مراکز صورت می گیرد.
نصر تاکیدکرد: مشاورههای حقوقی ، پیگیریهای تحصیلی از محورهای کاری سازمان بهزیستی کشور در این مراکز بوده و تمام خدماتی که به افراد آسیب دیده اجتماعی ارائه شده در این مراکز به مددجویان نیز ارائه میشود.
وی گفت: در رابطه با توانمندسازی، شغل، تحصیلات و همچنین ارائه وام های گوناگون به این افراد تا حد توان سازمان بهزیستی در حال رصد و پیگیری هستیم اما به لحاظ اینکه نیازهای این قشر کم نیست، نیاز به همکاری های گسترده با سایر دستگاه های کشور در خصوص رفع نیازهای آنان داشته تا بتوانیم این افراد را به صورت صحیح ارجاع داده و مسائل آنها را رسیدگی کنیم. (ایسنا)
202
مریم زنی چهل و دو ساله و متاهل است که در بانک کار میکند. او هر روز صبحها ساعت پنج با زنگ ساعت شماطهدار از جای میپرد، رختخوابش را مرتب میکند، دوان دوان به آشپزخانه میرود، غذایی که قرار است برای ناهار فرزندانش آماده شود، در آرامپز بار میگذارد، سپس مشغول چیدن سفره صبحانه میشود، همه چیز را مرتب میکند و ساعت شش ونیم شوهر و دختر و پسر مدرسهایاش را از خواب بیدار میکند تا صبحانه بخورند و آماده شوند. ساعت هفت و ربع هر چهارتای آنها باید از منزل خارج شوند.
مریم به بانک میرود، شوهرش به اداره پست و دو فرزندش پیاده به سمت مدرسه. مریم در راه رفتن به بانک به کارهای نیمه تمامی میاندیشد که از دیروز برایش باقی مانده و امروز باید انجام دهد. او در محل کار حاضر میشود در حالی که مانند دیگران شاداب نیست و بیخوابی بر چشمانش سنگینی میکند. به هر نحوی که هست خودش را پشت میزش میرساند و شروع به انجام کارهایش میکند. وظایفش زیاد است و دقیقهها سریع میگذرد. او در حین انجام کارهای بانکی باید صدها فکر دیگر را نیز در ذهنش تنظیم کند؛ شوهرش دیشب غرولند میکرد که از دو ماه پیش قرار بود پدر و مادرش را در تعطیلات آخر هفته برای ناهار دعوت کنند و مریم هربار نداشتن فرصت کافی برای مرتب کردن خانه و انجام کارهای مهمانی را بهانه کرده و آن را به تاخیر انداخته است.
مدرسه دخترش تاکنون چندبار او را برای انجمن اولیا و مربیان خواستهاند و او نتوانسته رضایت مدیر بانک برای غیبت کردن از کار و حضور در مدرسه دخترش را جلب کند و به همین دلیل، از نمره انضباط دخترش کم شده و او یکریز غر میزند. از سوی دیگر مریم بتازگی متوجه شده که پسرش بعد از مدرسه یکراست به خانه نمیرود و دلش هزار راه میرود که چه اتفاقی درحال وقوع است؟!
مریم نمونه یک زن تلاشگر و فداکار برای خانواده است، اما سه عضو دیگر خانوادهاش به او به چشم زنی بیمسئولیت نگاه میکنند که شغل خود را به آنها ترجیح میدهد. تفریح و سرگرمی در دنیای مریم جایی ندارد و او کمتر شبی را به خاطر میآورد که توانسته باشد سری راحت روی بالش بگذارد و چندساعت خواب بیدغدغه را تجربه کند، اما شوهرش وی را زنی کامل نمیداند، زیرا مانند سایر زنهای فامیل هزار و یک هنر از انگشتانش نمیریزد. او فرصت خیاطی، بافتنی، ترشی انداختن، مربا درست کردن و انجام دیگر کارهای زنانه را مانند بقیه زنهای کدبانوی فامیل ندارد. بچهها هم از این که هر روز باید خودشان کلید به در بیندازند و وارد خانه سوت و کور شوند، پس از آن ناهارشان را بکشند و در تنهایی بخورند بشدت گلهمندند. مریم مخارج خودش را تامین میکند، هر از گاهی برای بچهها پول خرج میکند و برای همسرش هدیه میخرد. با این حال، شوهرش همواره ادعا داشته که بهتنهایی میتوانسته خرج زندگی را تامین کند، به شرط آن که زنی کامل داشت که او را به زندگی مشترک دلگرم میکرد.
اینها تنها مشکلات مریم نیست. بسیاری از زنان شاغل به همین وضع دچارند. آنها در 24 ساعت شبانهروز فقط پنج، شش ساعت حق خوابیدن دارند و بقیه این مدت را باید دائم در حال دویدن و کارکردن باشند. اسم مهمانی دادن که به میان میآید، غم دنیا بر دل آنها مینشیند، زیرا میدانند هر مهمانی تا چه اندازه انرژی میبرد، در حالی که آنها نیروی کافی برای پیش بردن زندگی معمولی را ندارند، چه برسد به مهمانیای که باید برای برپاشدنش بسیار تلاش کنند و در نهایت هم نتوانند آن چیزی را که دوست داشتهاند به ثمر برسانند. آنها برای شوهرشان مانند یک زن خانهدار فرصت ندارند و نمیتوانند به فرزندان خود آن طور که دوست دارند رسیدگی کنند. دیگر فرصت آن فرا رسیده که تصمیماتی درست برای زندگی بگیرند. اگر شما هم جزو بانوان زحمتکش شاغلید، حتماً این نکات را به کار ببندید:
• ساعات کاری محدود:
خانمی که شش روز در هفته سر کار میرود و ساعات کاریاش از هفت صبح تا هشت شب است، به هیچ وجه نمیتواند در زندگی خانوادگیاش یک همسر یا یک مادر باشد. ساعات کاری هر زنی باید محدود باشد تا او بتواند زندگی داخلی و خارجیاش را با یکدیگر تنظیم کند و برای انجام وظایف گوناگونش فرصت کافی داشته باشد. یک بانو میتواند پنج روز هفته به سرکار برود و حداکثر ساعت چهاربعدازظهر منزل باشد. به این ترتیب فرصتی برای نظم دادن به تمام امور زندگی داخلیاش پیدا میکند.
• محیط کاری آرام:
چیزی بدتر از یک محیط کاری پرتنش برای زنان وجود ندارد. فشارهای فضای کار بر زنان بیش از مردان سنگینی میکند و روحیه زن را به سمت خردشدن پیش میبرد. زنی که تمام انرژیاش را در محیط کار مصرف میکند، نمیتواند در خانه کاری از پیش ببرد. هر زنی باید به دنبال شغل مورد علاقهاش در محیطی باشد که فشار و تنشی برای او به همراه ندارد.
• حذف کارهای غیر ضروری:
چند ساعت با خودتان صادقانه بیندیشید که گذشته از مسائل روزمره زندگی، چه اهدافی را در سر میپرورانید و از دنیا چه میخواهید. قرار است برای خودتان چه کارهایی انجام دهید و در مقام یک همسر و مادر به چه نحو عمل کنید. وقت و زمانتان را برای انجام کارهایی که به محقق شدن اهدافتان میانجامد صرف کنید و هر کار غیرضروری که کوچکترین نقشی در آیندهتان ندارد، حذف کنید. اگر میخواهید برنامههای سفر و مهمانی داشته باشید، باید به نیت تجدید قوای خانوادگی و محبت به نزدیکان باشد و هرکاری که انگیزه بیهوده دارد، رها کنید. تماشای فیلم و گوش کردن به موسیقی را همراه انجام دیگر کارهایتان داشته باشید تا بتوانید از فرصتها بیشترین بهره را ببرید.
• تقسیم پول:
شمایی که سر کار میروید و وقت و انرژیتان را در آن محیط صرف میکنید، چگونه توقع دارید که همسرتان کوچکترین چشمداشتی به حقوقتان نداشته باشد؟ کارکردن در محیط خارج از خانه، قدرت آزادی یک زن را نیز افزایش میدهد و او را بهروزتر میکند. درمقابل این تفاوتها با یک زن خانهدار، شما هم باید منطقی به فکر تقسیم کردن پول خود در زندگی متاهلی باشید.
• تقسیم کار در خانه:
این مساله را برای همسر و فرزندانتان تفهیم کنید که کارکردن شما بیرون از خانه میتواند به رفاه خانوادگیتان کمک کند و آنها هم باید نقش خود را در این رشد خانوادگی ایفا کنند. چه اشکالی دارد اگر مردها انجام برخی کارهای خانه را به عهده بگیرند و هریک از فرزندان هم در حد سن و تواناییشان مسئولیتی را بپذیرند. شما میتوانید شستن لباس را به عهده یکی از بچهها بگذارید و جاروی اتاقها را به عهده دیگری. از همسرتان هم خواهش کنید که در برخی موارد به شما یاری برساند. همین که چند مسئولیت از دوشتان برداشته شود، کمک بسیار بزرگی برای شما خواهد بود (لیلا رعیت/ چاردیواری - ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
365
علی ربیعی در ششمین همایش بینالمللی روز جهانی بیماریهای نادر که امشب در سالن اجلاس سران برگزار شد، گفت: بسیاری از بیماران به خصوص بیماران ژنتیک، درگیر نوعی از عدم زیست اجتماعی مناسب هستند که در این باره هم جامعه و هم دولت مسئول است بنابراین باید درباره مسئولیتهای اجتماعی بیشتر صحبت کنیم.
وی، یکی از کارهای دولت را سهولت کار بیماران دانست و افزود: متاسفانه خانوادهها و جامعه هنوز برای زیست بیماران آمادگی لازم را ندارند. در حالی که این مسئله به یک فرهنگ سازی نیاز دارد تا خانوادهها و سازمانهای ثانوی به خصوص در مواجهه با بیماران نادر، بهتر عمل کنند.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به صدور دفترچه بیمه برای افراد فاقد پوشش بیمهای در کشور، به اجرای برنامه غربالگری اشاره کرد و گفت: باید بیماریهایی که شیوع کم ولی مرگ و میر بالایی دارند را تحت پوشش بیشتری قرار دهیم.
وی با اعلام اینکه ۸۰ درصد علت بروز بیماریهای نادر مسائل ژنتیکی است، بر گسترش بیمهای آزمایشهای ژنتیک تاکید کرد و افزود: مشاورههای قبل از ازدواج نیز به بیمه متصل خواهد شد.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به محدود بودن منابع در نظام سلامت، از پوشش بیمهای ۸ میلیون نفر فاقد بیمه در کشور خبر داد و گفت: بعد از این جهت گیریهای ما به سمت پیشگیری از بیماریها خواهد بود. بنابراین، از نهادهای اجتماعی مانند بنیاد بیماریهای نادر بیشتر حمایت خواهیم کرد تا بیماران راحتتر زندگی کنند و افراد کمتر بیمار شوند.
ربیعی همچنین در حاشیه این همایش، به خبرنگاران گفت: در سال آینده تمرکز ما بر بیماریهای خاص و مراکز نگهداری معلولان و توانبخشی خواهد بود.
وی با اعلام اینکه تلاش میکنیم در سال ۹۴ هیچ کدام از معلولان تحت پوشش بهزیستی دچار کمبود تجهیزات نشوند، تاکید کرد: همانطور که در آخرین جلسه شورای عالی بیمه به مسئله سرطان پرداختیم، پوشش بیمهای خود را در زمینه بیماریهای خاص سرعت خواهیم داد.(مهر)
383
اغلب ما ساعتهای زیادی را در محیط اداری با همکاران میگذرانیم و در واقع کار کردن در سازمان به منزله کار کردن با دیگران است. در دنیایی که ارتباط با دیگران ، با توجه به روحیات منحصربهفرد هرکس، با فراز و نشیبهای زیادی همراه است، شیوه برقراری ارتباط اهمیت زیادی دارد شاید به همین دلیل نیز گفتهاند «انسان موفق نیمی کارمند است و نیمی سیاستمدار.»
اگر ما این توانایی را نداشته باشیم که ارتباط اثربخشی برقرار سازیم و موانع و اختلالات یک رابطه درست و موثر را تشخیص دهیم، علاوه بر آنکه دچار ناراحتی و استرس میشویم، پیشرفت کاری هم نخواهیم داشت و سازمان هم به اهدافش نائل نخواهد شد. معمولا در هر جایی که روابط انسانی وجود دارد این امکان هم هست که برخی رفتارهای مخرب و آسیبرسان وجود داشته باشد .
اغلب افرادی که دارای خاصیت جذابیتهای گولزننده هستند و براحتی هم میتوانند دیگران را گرفتار خود سازند، در آغاز بسیار جذاب به نظر میرسند و ممکن است به وسیله هوش بالا، استعداد، ثروت، اعتماد بهنفس، زیبایی، تحصیلات و موقعیت بالای اجتماعیشان همکاران را مجذوب خود کنند، اما در بیشترموارد این جذابیتها برای طرف مقابل حکم سراب را دارد. برای نمونه همکار یا رئیسی که در ابتدای رابطه بسیار جذاب و پرکشش بوده، با گذشت زمان نقاط ضعف وی نمایان میشود و خصوصیات اخلاقی ناسالمش آشکار میشود. این افراد در بسیاری از سازمانها وجود دارند فقط باید کمی دقت کرد و آنان را تشخیص داد و تا جایی که امکانپذیر است از آنان دوری کرد. برخی از مهمترین دستهبندی این افراد که کاترین کراولی در کتاب خود با نام« کار کردن با تو مرا میکشد» به شرح زیر است:
1- چالهخالیها: افراد با ویژگی چالهخالی معمولا در شروع رابطه سعی میکند از مهربانی شما نهایت استفاده را بکنند و روش آنها هم به این شکل است که شمارا در معرض یکی از مشکلاتش (بیماری، بدهکاری، بدرفتاری اعضای خانواده و...) قرار میدهد و همدلی و همدردیتان را میطلبد و تقاضای کمک میکند. بعد از اولین کمک او بیشتر به شما متکی میشود و زمانی که نیازش به حمایتتان چند برابر شد مرزهایتان از بین میرود و دردسرها شروع میشود. در برخورد با افراد چالهخالی بپذیرید که او خواهان توجه است و نه خواهان کمکرسانی. بنابراین سعی نکنید دائما حلال مشکلات چالهخالیها باشید و فقط بدون اینکه توصیه یا راهنماییشان کنید به حرفهایشان گوش دهید .
2-خرابکارها: شخص خرابکار ابتدا در نقش حامی وارد صحنه میشود و به تحسین شما میپردازد.
بهعنوان همکار از چنین کسی چاپلوسی زیادی دریافت میکنید و احساس میکنید او شما را درک میکند، اما به مرور زمان متوجه میشوید همین فرد دست به کارهایی میزند تا موقعیت کاریتان را به خطر بیندازد. البته وقتی با این به ظاهر دوست برخورد میکنید منکر عمل زشت خود شده و ادعا میکند که عمدی نداشته است. این افراد برای اینکه موفق شوند، کاری میکنند که دیگران مسالهدار به نظر برسند پس هیچگاه رفتار خرابکارها را غیرعمد تصور نکنید .
3- نوازشگرها: افراد نوازشگر معمولا این تصور را دارند که دنیا سرشان کلاه گذاشته و ادعای رفتارهای غیرمنصفانهای (نگرفتن اضافه حقوق و ترفیع، بیتوجهی پدر و مادر، فرصتهای از دست رفته و...) را دارند. آنها به نظر خودشان هیچگاه درک نشده و همیشه کسانی در حقشان ظلم کردهاند. در رابطه با چنین شخصیتی بدانید که نمیتوانید طرز تفکر او را تغییر دهید و بهعنوان یک همکار هر قدر هم در حقش خوبی و مهربانی کنید همچنان مدیون وی هستید پس خود را درگیر آه و نالههای نوازشگرها نکنید .
سبک کاریتان را تعدیل کنید
شما در محیط کار از کدام دسته افراد هستید؟ آیا از آن دسته افرادی هستید که وقت سر خاراندن هم ندارید در حالی که همکارتان از بیکاری حوصلهاش سر رفته یا از افرادی هستید که هر کاری را باید بدون هیچ عیب و نقصی انجام دهید و توقعات بسیار بالایی هم دارید؟ اصولا هر فردی در محیط کار سبک کاری خاص خود را دارد . سبک کاری در محل کار شیوهای است که بر تمام جوانب مانند نوع رفتار و حتی کلماتی که به کار میبریم، اثرگذار است. اگر ما بتوانیم سبک کاری متعادلی را انتخاب کرده و طبق آن پیش برویم حتما بسیاری از مشکلات ارتباطیمان حل خواهد شد .
جولی هی در کتاب « روانشناسی موفقیت در محیط کار» سبکهای کاری رایج در محیط کار را دستهبندی کرده است که به مهمترین آنها که در بسیاری از محیطهای اداری رایج است میپردازیم .
الف-عجلهکنها: کارکنان عجلهکن حجم کاری زیادی را در زمان کوتاهی انجام میدهند، همیشه به سرعت کار میکنند و نسبت به ضربالاجلها عکسالعمل خوبی از خود نشان میدهند در شرایط استرسزا توانشان به حداکثر میرسد. انگیزه پنهان این افراد این است که تا آنجا که میتوانند کارها را در حداقل زمان انجام دهند و از این روند هم احساس خوبی دارند. معمولا سریع صحبت میکنند، عادت به قطع کردن صحبت دیگران دارند و بیحوصله به نظر میآیند. اگر شما از این گروه هستید برای تعادل بیشتر سعی کنید روش کارتان را تغییر دهید. سعی کنید برای پرهیز از اشتباهاتی که حل آنها زمان بر است، کارتان را مرحلهبندی کنید .
ب - کامل باشها: کارمندانی که سبک کاری شان «کامل باش» است معمولا بر این عقیدهاند که «کاری ارزشمند است که خوب و کامل انجام شده باشد. »وجه مشخصه یک کامل باش این است که همه چیز از همان ابتدا باید بدون اشتباه و کاملا بدون نقص انجام شود. فرد کامل باش چون به کسی اعتماد ندارد که کاری را درست انجام دهد همه کارها را خود به عهده میگیرد. کامل باشها سطح توقعات بالایی دارند و فراموش میکنند گاهی هم استانداردهای پایین، مناسب و قابل قبولاند . اگر سبک کاریتان شبیه یک کامل باش است، این مهم را در نظر داشته باشید که قرار نیست همه کارها بدون اشتباه انجام شود ضمن اینکه اشتباه کردن یکی از منابع یادگیری است.
ج -خشنودکنها: روش کاری خشنودکنها به این صورت است که تمام هم و غم این افراد این است که دیگران راضی و خشنود باشند و برای این منظور تمام تلاششان را به کار میگیرند. بیشتر وقت این کارمندان صرف لبخند زدن و تکان دادن سر به علامت تائید دیگر همکاران میشود. فرد خشنودکن دائما در حال آوردن چای برای دیگران است. اگر خشنودکن هستید مراقب باشید که دائما در دام درخواستهای غیرواقعبینانه همکارانتان نیفتید و اگر خواستار احترام دیگرانید، محدودیتها و تواناییهایتان را در نظر داشته باشید، مهمتر از همه اینکه تمرین کنید این توانایی را داشته باشید تا قاطعانه اشتباهات دیگران را به آنان متذکر شوید.
د - قوی باشها: این دسته از افراد توانایی آن را دارند که از مشکلات شخصی خود به نفع سازمان فاصله بگیرند و با افرادخشمگین و پریشان برخورد مناسبی داشته باشند. قوی باشها را «آدم آهنی» هم میگویند چرا که آنان قادرند تصمیمات ناخوشایند بگیرند و اصلا هم احساس گناه نکنند به همین دلیل بیاحساس تلقی میشوند. مشکل این سبک کاری این است که هیچگاه از دیگران درخواست کمک نمیکنند و همیشه هم وظایف زیادی بر دوش خود میکشند. اگر این ویژگیها را در خود میبینید سعی کنید ضعفهای خود را لاپوشانی نکنید و مطمئن باشید کمک گرفتن از دیگران ضعف به حساب نمیآید.
ارتباط درست را از خودتان شروع کنید
به منظور ارتباط موثر در محل کار لازم است بعضی از شیوههای ارتباطی به کار گرفته شود و در انجام این مساله حتما نباید چشممان به همکاران باشد تا اول آنان این قواعد را انجام دهند و بعد ما حرکت کنیم، بهتر این است که شروعکننده خودمان باشیم و برای شروع هم به قوانین پیچیدهای نیاز نداریم:
این حق شماست تا از دیگران انتظار داشته باشید که با شما رفتاری محترمانه داشته باشند اما اول خودتان این شیوه رفتار را پیش بگیرید .
در ارتباط اداری، رفتارهای کلامی و غیرکلامی را که به نظر بیاهمیت میرسند، دستکم نگیرید. بعضی کلمات به ظاهر بیاهمیت ممکن است در ارتباط اداری معنای بسیاری داشته باشد. پس درباره کلمات خود فکر کنید .
همیشه مراقب شیوههای بهبود کار برای دیگران باشید و به جای «من» به «ما» فکر کنید.
از غیبت کردن، شایعهپراکنی و پرگویی دوری کنید. از افراد ضعیف دفاع کنید، تودار باشید و کمی هم کناره بگیرید. رعایت این موارد باعث ارتقای شما میشود.
حد و مرزها را بشناسید و عادت نکنید به حساب صمیمیت دائما وارد حریم خصوصی افراد شوید در ضمن به هیچ کس اجازه ندهید از خوبی شما سوءاستفاده کند.
تاثیرگذار خوبی باشید، لباس مرتب بپوشید و استانداردهای بالا را به کار بگیرید.
از این باور که مجبورید به دیگران بچسبید و با آنها ارتباط داشته باشید، اجتناب کنید به این فکر کنید که چه نقاط قوتی دارید و ضعفتان چیست. سنجاق لباس دیگران نباشید.
دائم به همکاران گله و شکایت نکنید.
به جای سکوت، خواستههایتان را با صراحتمطرح کنید.
از میزان بار کاریتان کم کنید و از لطف کردن بیش از اندازه به همکارانتان خودداری کنید چرا که ممکن است شما نیت خوبی داشته باشید اما دیگران برداشتهای متفاوتی دارند.
چراغ قرمزها را رد نکنید
در دنیای کار، حد و مرزگذاری یکی از ارزشمندترین مهارتهاست اغب ما هنوز یاد نگرفتهایم که چطور حد و مرزهای شخصی خود را با دیگران مشخص کنیم و مهمتر اینکه یاد نگرفتهایم چطور محترمانه به دیگران بگوییم رفتارشان سوءاستفاده محسوب میشود و از نظر ما غیرقابل قبول است. تجاوز به حریم دیگران به هر شکلی (زبانی و غیرزبانی) و هر نوع سوءاستفاده با عنوان «صراحت» و «قاطعیت» بهعنوان رفتاری ناپسند به شمار میرود . هر انسانی با هر شغل و عنوانی این حق را دارد که برای خودش حریم شخصی داشته باشد و دیگران هم موظف هستند به این حریم احترام بگذارند. در محیط کار همکاری که با صدای بلند حرف میزند یا میخندد و تمرکز همکارش را بر هم میزند یا کارفرمایی که به دلیل مرتبه شغلیاش به خود اجازه دخالت در امور خصوصی کارمندش را میدهد همه نمونههایی از بیاحترامی به حد و مرزهاست . در مواردی که افراد در محیط کارتان به فضای روانی، ذهنی یا فیزیکیتان تجاوز میکنند واکنش نشان دهید و منفعلانه یا بسیار پرخاشگرانه عمل نکنید .
قابل توجه مدیران
شاید بسیاری از مدیران خواستار این باشند که آرامش بیشتری در محیط کار برقرار کنند تا کارمندانشان جای دیگری نروند اما نمیدانند که چطور باید این کار را انجام دهند و علت بسیاری از رفتارهای نا مطلوب کارکنانشان را هم درک نمیکنند در حالی که اگر مدیران برخی از قواعد ساده ارتباطی را بدانند کمتر دچار مشکل میشوند برخی از نکاتی را که بد نیست مدیران به آن بپردازند، ذکر میکنیم:
ـ هیچگاه طوری رفتار نکنید که انگار مالک کارکنانتان هستید. نمیتوانید افراد را مجبور کنید تا دیروقت و حتی تعطیلات پایان هفته را هم برای شما کار کنند .
- از پشت درهای بسته سازمان را اداره نکنید. در سازمان حرکت کنید و در جریان کارها قرار گیرید. مراقب نشانههای ناخرسندی و نارضایتی در بین آنان باشید .
ـ باعث نشوید که کارکنانتان احساس ناامنی کنند. اگر کارفرمایی سر سخت و خشن باشید باعث میشوید کارکنانتان اشتباهات زیادی مرتکب شوند .
ـ با کارمندانتان مودب باشید، بر سر آنها فریاد نزنید، ناسزا نگویید و زود هم عصبانی نشوید .
ـ با کارمندانتان صریح و بیپرده صحبت کنید و در مورد کاستیها و اشکالاتشان با کنایه و اشاره تذکر ندهید. به شکلی سازنده و سودمند انتقاد کنید.
ـ قاطع و جدی باشید . کارمندان از اینکه مدیری مقتدر داشته باشند، خشنود میشوند.
ـ حقوق افراد را عادلانه و بر اساس شایستگیهایشان بدهید. پول در افراد ایجاد انگیزه میکند و مهمتر از همه آنکه پول نشانگر ارزش مشارکت فرد در سازمان است.
ـ برخی کارکنان توانا و مشتاق طبیعتا درونگرا هستند. استعدادهایشان را بشناسید و کاری نکنید که از پیش شما بروند تا در جای دیگری به ارزششان پی برده شود.
ـ محیط مناسبی فراهم کرده و کاری کنید که افرادتان راغب به ماندن باشند. به خاطر داشته باشید که اگر آمار ترک خدمت کارکنانتان بیش از10درصد در پایان هر سال باشد اشکال از شماست. در ضمن بهترین افراد اول از همه میروند و احتما لا هم سراغ رقیبانتان خواهند رفت.
این نوع خشونتها معمولا در خانوادهها دیده میشود اما اگر این خشونت به محل کار وارد شود چه شکلی پیدا میکند؟
ایمنی محل کار یکی از موضوعاتی است که اهمیت ویژهای دارد و بیشتر سازمانها و واحدهای کاری به این مقوله توجه نشان داده و سیاستهایی برای برقراری امنیت در محل کار در نظر میگیرند. یکی از مواردی که ایمنی محل کار را به خطر میاندازد، رفتارهای خشن از سوی دیگران چه کلامی و چه فیزیکی است. متاسفانه با تمام تلاشهایی که از سوی سازمانها ـ بویژه هنگام استخدام متقاضیان کار ـ انجام میشود بازهم موارد بسیاری از خشونت در محل کار، چه از سوی کارمندان و چه مدیران، مشاهده میشود و این موضوع به یک معضل رو به رشد جهانی تبدیل شده است. خشونت در محل کار روی اعتبار و شان میلیونها نفر در سراسر جهان اثر منفی گذاشته است و منبع مهمی در نابرابری، تبعیض و کشمکش در واحدهای کاری محسوب میشود. این نوع خشونت علاوه بر ممانعت از موفقیتهای فردی، جامعه را نیز از پیشرفت بازمی دارد.
خشونت در محل کار، انواع متفاوتی دارد که بهطور کلی میتوان آن را در دودسته کلامی و فیزیکی قرار داد:
خشونت کلامی
خشونت کلامی غالبا شامل رفتار بد کلامی کارمندان نسبت به یکدیگر یا سوء استفاده از قدرت شان است. این خشونت دربرگیرنده انواع تهدید، تحقیر، آزار و اهانت به دیگران است. این نوع رفتارها باعث ایجاد احساسات بد در افراد میشود. خشونت در محل کار موضوعی است که اگر جلوی آن گرفته نشود، الگوی رفتاری نامناسب ایجاد میکند. البته رفتار تند وتیز رئیس سازمانی را مادامی که توهین آمیز نباشد نمیتوان به خشونت تعبیر کرد. چراکه مدیران سازمانها بهدنبال بیشترین کارایی سازمانشان هستند اما گاهی اوقات برخی مدیران از قدرتشان سوءاستفاده و با کارمندانشان بدرفتاری میکنند. برخی از بدرفتاریهایی که از سوی همکاران یا مدیران اعمال میشود، در زیرآورده شده است:
انتقادهای ناروا شنیدن
سرزنشهای غیرواقعی شدن
نادیده گرفته و منزوی شدن
رفتاری متفاوت و حاکی از بیاحترامی دیدن
ناسزا شنیدن و تحقیر شدن
سوژه خنده و تمسخر دیگران واقع شدن
بیش از حد کنترل شدن
احساس بیفایده بودن کردن
هیچ یک از رفتارهای فوق را تحت هیچ شرایطی نباید تحمل کرد.
رفتارهای خشونتآمیز پرسر وصدا یا موذیانه
گاهی اوقات برخی از رفتارهای خشونتآمیز با سرو صدا انجام میشود و اکثر مواقع فردی که چنین رفتاری دارد در انتها خودش متضرر میشود. اگر مدیر سازمانی باشد بتدریج کارمندان لایق و خوب خود را از دست میدهد و اگر هم کارمند باشد، موجبات اخراج خود را فراهم میکند. اما بیشتر مواقع خشونتهای موجود در محل کار هوشمندانهتر و بدون سرو صدا صورت میگیرد. مثلا فردی که دست به چنین خشونتی میزند، ظاهرا رفتار بسیار محترمانهای دارد، به طوری که اطرافیانش به او اعتماد دارند و احترام میگذارند اما او از اعتمادشان سوءاستفاده کرده و به آنها خیانت میکند. در برخی موارد، قربانی حتی متوجه نمیشود چه اتفاقی افتاده است. ممکن است فردی که دست به خشونت علیه دیگران میزند فردی بسیار باهوش و متمرکز روی کارش باشد و گاهی اوقات به موفقیتهایی نیز دست پیدا کرده باشد. مثلا ارتقا یافته و مورد احترام مدیران قرار گرفته و نقش مهمی در محل کار به عهده او گذاشته شده باشد. چنین فردی برای آزار رساندن اطرافیان خود و کارمندان دیگر قدرت عمل بهتری پیدا میکند و میتواند دیگران را تهدید به اخراج و زندگی کاریشان را به جهنم تبدیل کند.
خشونت فیزیکی
خشونت در محل کار فقط به خشونتهای کلامی خلاصه نمیشود، بلکه خشونت فیزیکی مانند ضرب و جرح، تحت تعقیب قرار گرفتن و تیراندازی را هم دربرمی گیرد. بهطوری که در برخی از کشورها آمار خشونت فیزیکی در محل کار بسیار بالا گزارش شده است. مثلا در ایالات متحده سالانه حدود دو میلیون نفر گرفتار این نوع خشونت میشوند و متاسفانه بیشتر موارد بدون گزارش باقی میماند. این خشونتها در هرجا و هر زمانی ممکن است رخ دهد و تقریبا هیچکس در امان نیست.
روشهای پیشگیری
باید به یاد داشته باشیم که حتی بهترین محیطهای کاری ممکن است گرفتار خشونت شده و موضوعات ناخوشایندی را موجب شود. بنابراین تا جایی که امکان دارد نباید محیط کار استرسآور باشد. رفتار مدیران واحدهای کاری نیز در به وجود آوردن یا خنثی کردن خشونت بسیار موثر است.
برخی از توصیههای زیر در پیشگیری از خشونت تاثیر بسزایی دارد:
1ـ اتخاذ برنامههای پیشگیرانه
باید برنامه و قانون جامعی در این خصوص تدوین کرد و با صراحت تمام اعلام شود که سازمان هیچ نوع خشونتی را تحمل نمیکند و با هر نوع خشونت و خاطی برخورد قاطع و قانونی خواهد شد. این برنامه باید به تمام کارکنان، حتی در بخش مدیریتی، اعلام شود. همچنین باید به شکایتها توجه کامل شود و جلوی هر نوع خشونتی گرفته شود و اگر کسی قربانی خشونتی شد، از او حمایت شود.
2ـ برگزاری کلاسهای آموزشی
کارکنان از بالاترین تا پایینترین سطح کاری باید آموزش دیده و متوجه عواقب بد خشونت شوند. آنها باید بیاموزند برای رسیدن به اهدافشان بهترین راه گفتوگوست و هیچکس حق توهین به دیگری را ندارد.
3ـ باز بودن خط ارتباطی
مدیران و کارکنان باید بتوانند هر زمان که لازم باشد با یکدیگر به گفتوگو نشسته و از مشکلات مربوط به کار بدون هیچ ترس و نگرانی صحبت کنند. با این رفتار کارکنان کمتر گرفتار خشمهای فروخورده مخرب میشوند.
4ـ دامن نزدن به کشمکش
کارهای گروهی معمولا روابط بین کارکنان را بسیار افزایش میدهد و همین موضوع ممکن است موجب بروزتنش و اختلاف میان این گروهها شود. مدیران این بخشها باید با سرپرستی مناسب جلوی بزرگ شدن اختلافات را بگیرند نه اینکه با جانبداری و نظرات غیرمنصفانه شرایط را بدتر کرده و به خشونت بکشانند.
5 ـ پذیرش تفاوتهای فردی
باید کارکنان به این موضوع که تفاوتهای فردی باعث پیشرفت یک محیط کاری میشود آگاه باشند. اگر قرار باشد همه مانند یکدیگر فکر کنند، نمیتوانند با عقاید تازه و نو آشنا شوند و هر کس باید به عقاید دیگری احترام بگذارد.
6 ـ توجه نشان دادن به کارکنان و علایم احتمال بروز خشونت
ممکن است کارمندی گرفتار مشکلات روحی یا خانوادگی یا مصرف مواد مخدر شده باشد. شاید هم در برابر کاری که انجام داده از او بخوبی قدردانی نشده و ارتقا نیافته باشد یا احساس کرده باشد بهدلیل تعدیل نیرو ممکن است عذر او خواسته شود. تمام این موارد او را پر از احساسات منفی و خشم میکند. مدیران باید به تکتک کارمندان خود توجه یکسانی نشان دهد و از آنها در مواقع عملکرد خوب قدردانی کند.
برای تشخیص زودهنگام احتمال خشونت باید به این علایم که برخی از آنها در زیر عنوان شده است توجه نشان داد:
شکایت دائم درخصوص اینکه نسبت به او بی انصافی شده
سرزنش دیگران
تغییر ناگهانی در رفتارو دل به کار ندادن
گفتن عباراتی توهینآمیز درخصوص مافوقها و برایشان اتفاقهای بد آرزو داشتن
غیبتهای مکرر
استفاده از شوخیهای نامناسب
مصرف مواد مخدر
صحبت با خود
مشکلات مالی داشتن و در عین حال امیدی به افزایش حقوق نداشتن
تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم کردن
افسردگی ناگهانی و انجام ندادن وظایف
ناتوانی در کنترل احساسات، خشمگین شدن ناگهانی، ناسزا گفتن و درها را محکم بستن
اگر کارمندی یکی یا چند مورد از علایم فوق را از خود نشان داد باید از طریق مشاوره با او گفتوگو کرد و رفتاری حاکی از دلسوزی و توجه به او نشان داد. به این ترتیب احتمال اینکه او دست به کارهای خشونت آمیز بزند به حداقل میرسد.
توصیههایی به دیگر کارمندان
در برابر کسانی که احتمال میرود رفتارهای خشونت آمیز از خود بروز دهند قاطعانه رفتار کنید و در عین حال آنها را تحریک نکنید. اگر مجبور هستید در موردی با یکدیگر کار کنید، سعی کنید ملایم و خونسرد و البته محکم باشید.
از جرو بحثهای بیهوده پرهیز کنید. برخی از کارمندان به دنبال بهانه برای پرخاشگری هستند.
هنگام بالا گرفتن اختلافات با کمک مدیر خود مشکل را حل کنید و هرگز از صحبت با مافوق خود در خصوص مشکل ترسی به دل راه ندهید.
به محض آزار دیدن، مراتب را به مافوق خود گزارش کنید و جلوی خشونت بیشتر را بگیرید و اگر به نتیجه لازم نرسیدید موضوع را به طور قانونی حل کنید حتی اگر به قیمت از دست دادن کارتان تمام شود. هرگز نباید تحت خشونت و آزار و اذیت کار کنید.
منبع: prevention-violence / مترجم: نادیا زکالوند
وجود انواع غذاهای فوری یا همان فست فودها و ورود آنها به برنامه غذاهایی خانوادهها در تمام طبقات شاید متهم ردیف اول افزایش وزن افراد باشد، این در حالی است که در دنیای مدرن امروز بی تحرکی هم دلیل دیگری برای برهم خوردن توازن وزن تبدیل شده است. مکانیزه شده مشاغل و از بین رفتن جایگاه فعالیتهای بدنی در حرفهها و مشاغل مختلف باعث شده تا پدیده ای به نام پشت میز نشینی به آفتی برای داشتن تناسب اندام مناسب تبدیل شود تا به آنجا که اشتغال در دنیای صنعتی دغدغهای به نام اضافه وزن را نیز با خود به همراه آورده است، معضلی که راه فرار از آن داشتن برنامه دقیق برای مقابله با بیتحرکی در ساعات متمادی است که فرد پشت میز مینشیند و به وظایفی که برعهده وی گذاشته شده است عمل میکند.
همه آنهایی که برای لاغر شدن تلاش می کنند می دانند که حفظ وزن مطلوب بسی سخت تر و دشوارتر از گرفتن رژیم های سخت و طاقت فرسا و انجام فعالیت های ورزشی سنگین است. محیط کار یکی از مکان هایی است که در به هم زدن رژیم لاغری نقش بسزایی ایفا می کند. بیشتر افرادی که تصمیم به کاهش وزن می گیرند وقتی به محیط کار میروند، نمی توانند رژیم و برنامه غذاییشان را ادامه داد و خود را به وزن دلخواه برسانند، به همین خاطر پشیمان شده و روند قبل از رژیم را ادامه می دهند.حال آنکه می توان تنها با رعایت برخی موارد خود را از اضافه وزن در محیط کار در امان داشت.
تنقلات ممنوع
یکی از عادات تغذیهای رایج در محیطهای کاری به ویژه فضاهایی که افراد به صورت گروهی دور یک میز مینشینند، مصرف تنقلات در ساعات مختلف روز است که چون در شکل دست جمعی مصرف میشود هم دچار تعدد دفعات شده و هم افراد را به خورن ترغیب میکند.
به گزارش میزان، به عبارتی میتوان گفت، مصرف تنقلات که در گذشته میان بچهها رایج بود، اکنون به یکی از عادتهای غذایی بزرگسالان تبدیل شده است. بنابراین اگر از افزایش وزن خود گله دارید کمی به انچه در محیط کار میخورید فکر کنید. متوجه میشوید که باید خوردن تنقلات و کیک و شیرینی را در ساعتهای کاری کاهش داده و برای جبران نیروی از دست رفته بدن تان از میوه، آبمیوه، غلات و لبنیات استفاده کنید.
اینگونه غذا نخورید
توصیه بعدی که برای شما داریم این است که هنگام کار با رایانه هرگز غذا نخورید، زیرا در این شرایط متوجه میزان مصرف خوراکی که در حال خوردن آن هستنید، نمیشوید و بیش از میزانی که بدنتان به مواد غذایی نیاز دارد غذا مصرف می کنید. موضوع دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که برای جلوگیری از پرخوری و ناراحتیهای گوارشی نباید ایستاده و با عجله غذا بخورید. متاسفانه در بسیاری از محیطهای کاری یا در خیابان مشاهده میشود افرادی که به هر دلیل عجله دارند ایستاده و در حین حرکت غذا مصرف میکنند که این رفتار ضمن اینکه ممکن است موجب از بین رفتن سلامت دستگاه گوارش آنها شود ممکن است اضافه وزن را نیز برای آنها به همراه داشته باشد.
دیگر اینکه که بعد از خوردن غذا بلافاصله به میزکارتان بازنگردید و کمی به خودتان زمان دهید. البته نه به معنای اینکه به این بهانه وقت زیادی را هدر دهید و موجب نارضایتی مدیران خود شوید، فقط چند دقیقه به خود زمان دهید و بعد کار را از سر بگیرید. این را هم بگویم تا زمانی که در محل کار هستید از خوردن نوشابههای گازدار و آب میوه های شیرین پرهیز کنید.
راهکارهایی جالب برای کاهش اشتها
تعجب نکنید میخواهم در اینجا به شما راهکاری را آموزش دهم که بعد از صرف غذا میتواند میل به خوردن دوباره تنقلات و مواد خوراکی را در شما کمتر کند. اینکه پس از صرف غذا، دندانهایتان را بشوئید تا میل به خوردن دوباره غذا در شما کاهش یابد. امتحان کنید متوجه نتیجه آن میشوید. علاوه براین خود را مقید کنید تا صبحها بدون خوردن صبحانه خانه را ترک نکنید، زیرا نخوردن صبحانه تمایل به نخوردن تنقلات و کیک و شیرینی را افزایش داده و بدون اینکه متوجه شوید به همین سادگی با دست خود زمینه ابتلا به چاقی را فراهم آوردهاید و آنوقت به این مثل معروف میرسید که خودکرده را تدبیر نیست.
ایستاده بخوانید
صبر کنید، عجله نکنید به طور قطع از اینکه گفتهایم از این جای مطلب را ایستاده بخوانید هدفی داریم. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که بیشتر وقت خود را روی صندلی اداره می گذرانید و شبها هم روی مبل راحتی خانهتان می نشینید یا لم میدهید، بد نیست بدانید به همین راحتی خود را در معرض چاقی، دیابت، بیماریهای قلبی، انواع سرطان، حتی مرگ زودرس قرار دادهاید.
در واقع حتی اگر اهل ورزش کردن هم باشید، نشستن طولانی شما را در معرض ابتلا به بیماری قرار می دهد. جالب اینکه مطالعات نشان می دهد اندازه دور کمر افرادی که بیش از دیگران روی صندلی می نشینند، بیشتر از دیگران بوده و این افراد بیش اشخاصی که چنین رفتاری ندارند، از ابتلا به فشار و قند خون رنج میبرند. محققان همچنین معتقدند نشستن طولانی مدت آنقدر مضر است که حتی تأثیر تمرینات ورزشی را از بین میبرد، بهطوری که اگر فردی هر روز ورزش کند و در عین حال روزانه سه ساعت در مقابل تلویزیون بنشیند، هیچ تفاوتی با فردی که ورزش نمی کند از نظر وزن و سایز نخواهد داشت.
یک ادعای ساده اما مهم
شاید جالب باشد بدانید که عدهای از متخصصان تغدیه برای نشان دادن مضرات نشستن این حالت را با رفتاری مانند جویدن مقایسه کرده و میگویند؛ بدن در حالت نشسته حتی از هنگامی که مشغول جویدن آدامس هستید، انرژی کمتری می سوزاند. اما برخلاف نشستن ایستادن با افزایش کشش ماهیچههای پا و در گیر کردن عضلات کمر و شانه ها موجب می شود هر از چندگاهی این پا و آن پا شوید و بهطورکلی انرژی بیشتری صرف کنید.
جالب این جاست که چند لحظه بلند شدن از روی صندلی و چند قدم راه رفتن برای کسانی که مدام به صندلی کارشان چسبیده اند نتایج خارج از تصوری دارد. این کار با تسهیل سوخت و ساز بدن به گوارش بهتر و گردش خون کمک می کند. در توضیح این ادعا کافی است بدانید لیپوپروتئین به عنوان ترکیبی که به واسطه وجود آن، چربیها در خون گردش مییابند و کمبود آنها در خون مشکلات زیادی را به وجود می آورد با میزان نشستن یا ایستادن در ارتباط مستقیم است.
لیپوپروتئین با فعالیت ماهیچه ها تولید میشود و در نشستن های طولانی مدت میزان آن در خون کاهش می یابد. به این ترتیب بدیهی است چنانچه پس از مدتی نشستن از جای خود بلند شوید بدن می تواند با تولید مولکول های لیپوپروتئین نیاز خود را تأمین کند. پس از یکجا نشینی طولانی مدت دست بردارید و اگر هم مجبور هستید ساعتهای متمادی در محل کار و پشت میز بنشیندی گهگاهی از جایتان بلند شوید و طول و عرض اتاق را قدم بزنید.
ضرب و تقسیم دقیقهها برای حفظ سلامتی
تصور کنید در هر شبانه روز هشت ساعت بخوابید و یک ساعت ورزش کنید. 15 ساعت فعالیت باقی مانده را چگونه سپری میکنید؟ در واقع افزایش وزن به شیوه زندگی شما در ساعات میانی روز بستگی زیادی دارد. برخی سئوال های ساده میتواند در توضیح این مطلب موثر باشد.
آیا از آسانسور استفاده میکنید یا از پله ها بالا میروید؟ آیا برای ارتباط برقرار کردن با همکارتان برای او ایمیل ارسال میکنید، یا به اتاق او میروید؟ در خانه آیا وقتتان را جلوی تلویزیون میگذرانید یا به کارهایی چون مراقبت از باغچه میپردازید؟ با ماشین برای خرید های کوچک تا سرکوچه میروید تا کمی هم پیاده روی میکنید؟ اگر ورزش را در دستور کار خود دارید و در عین حال وزن کم نمیکنید پاسخ سئوال خود را در چگونگی گذراندن ساعات میانی روز خود جستجو کنید.
چند توصیه کاربردی
تا به اینجا همه توصیه ها مربوط به رفتارهایی میشد که یا باید داشته باشید یا اینکه آنها را فراموش کنید. اما چند نکته نیز وجود دارد که کاربرد زیادی برای حفظ سلامت به ویِژه برای اشخاصی که طولانی مدت پشت میز مینشیند دارد، به طور مثال بد نیست بدانی که طول کفی صندلی باید به اندازهای باشد که از نشیمن گاه تا زانوی شما به طور کامل روی آن قرار گیرد، همچنین صندلی تان باید حتما تکیه گاه داشته باشد تا بتوانید کمرتان را به آن تکیه دهید.
در غیر این صورت بهتر است صندلی تان را به دیوار بچسبانید و از دیوار به عنوان تکیه گاه استفاده کنید. اگر مجبورید با رایانه کار کنید یادتان باشد هنگام کار با کامپیوتر، باید مچ و ساعد دست تان در یک راستا قرار داشته باشند و برای جلوگیری از درد مفاصل مچ دست، نباید مدام آنها را خم و راست کنید. فراموش نکنید که کف پاهای تان باید به طور کامل به زمین چسبیده باشد و اگر صندلی تان بلند است و پاهای تان به زمین نمی رسد، بد نیست که از یک زیرپایی استفاده کنید.