جام جم سرا:
او از من توقع دارد وقتی وارد خانه میشوم، تمام اتفاقات طول روز را برایش تعریف کنم و از آن بدتر تمام حرفهایش را کلمه به کلمه بشنوم. چطور میتوانیم این مشکل را حل کنیم؟
پاسخ مشاور: یکی از موضوعاتی که بسیاری از زوجها مخصوصا اوایل ازدواج با آن روبهرو هستند، مشکل تفاوت در میزان حرف زدن و تمایل به گفتوگوست. به طور طبیعی خانمها علاقه بیشتری به صحبت کردن و تعریف اتفاقات طول روز دارند. البته این قانون،کلی بوده و تفاوتهای فردی هم در آن دخیل است. یعنی هستند مردانی که بیشتر از همسرشان صحبت میکنند، اما به طور کلی در بیشتر مواقع خانمها از کمحرفی همسرشان شاکی هستند و مردان از پرحرفی شریک زندگیشان!
مشکل دیگر هم این که خانمها علاقه دارند همسرشان به تمام حرفهایی که میزنند با علاقه گوش کند و مردان هم علاقه خاصی به گوش نکردن دارند. این تفاوتها گاهی بسیار مسالهساز میشود و دلخوریهای عمیقی را ایجاد میکند که فضای زندگی را سرد خواهد کرد.
برای دوری از چنین شرایطی بهتر است در درجه اول شما و همسرتان بپذیرید زن و مرد با هم متفاوت هستند و در قدم بعد هر کدام البته در محیطی به دور از دعوا و ناراحتی، خواستهتان را بگویید.همسر شما وقتی بفهمد موضوعات مورد علاقه او، برای شما جذابیتی ندارد، ممکن است مباحثی را مطرح کند که هم شما با علاقه بیشتری گوش دهید و هم او راهی برای ارتباط کلامی پیدا کند.
اما شما هم بهتر است بدانید که:
ـ زنان از مردان در فن سخنوری ماهرتر هستند و از این مهارت استفاده میکنند.
ـ خانمها عادت دارند فکرهایشان را بر زبان جاری کنند. به همین دلیل گاهی موضوعاتی که مطرح میشود به اندازه اخبار تلویزیون مهم نیست، اما این یک ویژگی زنانه است.
ـ بیان جزئیات هم ویژگی دیگری است که تقریبا بیشتر خانمها در موقع حرف زدن به آن پایبند هستند.
ـ شاید وقتی شما ناراحت یا عصبانی هستید، ترجیح بدهید تنها باشید یا سکوت کنید، اما همسر شما با صحبت کردن، کمی از بار روانی و فشار روحی خود را تخلیه میکند.
ـ در نهایت فراموش نکنید که رسیدن به یک ارتباط موفق،با توجه به تفاوتهای زنانه و مردانه، کار چندان سادهای نیست. درباره خواستههایتان و رفتارهایی که آزارتان میدهد، با زبان خوش و کلمات محبتآمیز صحبت کنید.(ضمیمه چاردیواری/ندا داوودی)
جام جم سرا: عدم برقراری رابطه از طرف برادرتان دلیل درستی برای قطع ارتباط با او نیست؛ چراکه شرایط برادرتان که احتمالا مجرد و به گفته شما بیکار است، مناسب نیست و بار روانی سنگینی روی دوش خود احساس میکند؛ بنابراین باید روش ارتباطی سایر اعضای خانواده از نظر کمی و کیفی با برادرتان تغییر و افزایش یابد تا در او انگیزه لازم برای تغییر ایجاد شود و ناگفتههای خود را بیان کند تا شروعی برای برون ریزی مشکلات عاطفی و بارهای روانی او باشد. فقط در این صورت است که او میتواند با حمایت شما، نقطه عطفی در زندگی خود به وجود آورد.
مهارت شنوندگیتان را تقویت کنید
اگر شما و خانوادهتان از شیوههای مناسب برای برقراری یک ارتباط سالم با برادرتان استفاده نکنید و شرایط و انگیزه لازم برای شروع یک گفتار صمیمانه و دوجانبه را ایجاد نکنید، ارتباط شما با برادرتان هم چنان ناقص خواهد بود و حتی ممکن است قطع شود؛ بنابراین بهتر است به جای استفاده از زور، اجبار یا وادار کردن برادرتان به حرف زدن، شنونده خوبی باشید و بیشتر سعی کنید به جای گویندگی از مهارت شنوندگی استفاده کنید.
نصیحت ممنوع
به جای نصیحت کردن، ابتدا به او فرصت دهید تا مشکلاتش را با شما در میان بگذارد و سپس تلاش کنید با ارائه راه حلهای منطقی به او کمک کنید.
پیدا کردن کاری متناسب با علاقه و استعداد
با توجه به شرایط سنی برادرتان که در دوران جوانی است، بیشتر توجه به بعد منطقی تا احساسی در ارتباط با او باید مد نظر باشد. به طور مثال در انتخاب کار یا شغل دایمی توجه به نیازهای درونی، علاقه و استعداد بخش عمدهای از ملاکهایی است که میتواند انگیزه لازم را برای سر کار رفتن در برادرتان ایجاد کند.
بنابراین به دنبال کارهایی که برادرتان هیچ علاقهای به آنها ندارد، نباشید چراکه ممکن است یکی از مهمترین دلایل او برای نرفتن سر کار، همین نکته باشد. توجه داشته باشید که با اشتغال برادرتان به کار مورد علاقهاش، مشکلات ارتباطی او با شما و بقیه اعضای خانواده اصلاح خواهد شد. (عباسعلی براتی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: روی کاناپه جلوی تلویزیون رها شدم، منتظر اخبار ساعت ۲۲:۳۰ بودم و گفتوگوی ویژه خبری و سپس یک خواب عمیق به امید رفع خستگی.
همسرم که هنوز داشت آن ماجرا را با آب و تاب تعریف میکرد با سینی چای کنارم نشست، حقیقتاً گوشهایم چیزی نمیشنید و فقط هر از گاهی نگاهم را از تلویزیون میگرفتم و لبخندی به همسرم میزدم و او صحبت کردنش را از سر میگرفت. همین طور در فکر کارهای فردا بودم که یکهو متوجه خاموش شدن تلویزیون شدم. یک لحظه فکر کردم تلویزیون سوخت، اما دیدم همسرم با عصبانیت کنترل تلویزیون را روی میز پرت میکند و میگوید: محمود! معلوم هست حواست کجاست؟ سه دفعه صدات کردم.
- آخ ببخشید یک لحظه حواسم پرت شد.
- میگم به نظرت چه کار کنم؟!
- چی رو چه کار کنی؟!
- کلاس یوگا رو دیگه! سه ساعته دارم برات صحبت میکنم، اصلاً گوش نکردی به حرفام؟!
- چرا عزیزم گوش کردم.
- پس چرا هیچی نمیگی؟
- خب چی بگم، حرفی واسه گفتن نداشتم، آخه...
- تو همیشه همین جوری هستی اگه منو دوست داشتی، باهام حرف میزدی، شوهرای دوستام کلی با زناشون حرف میزنن ولی تو همیشه ساکتی...
***
حالا که کار به جاهای باریک کشید بهتر است از زندگی خصوصی این زوج خیالی فاصله بگیریم و به واقعیت بپردازیم. واقعیت این است که بسیاری از آقایان نمیتوانند پا به پای همسرانشان صحبت کنند و در این مقوله که فوق العاده برای خانمها حیاتی است کم میآورند! کم آوردنی که از بیمهارتی آنان حکایت دارد.
دلایل کم حرفی همسر
رضا زیبایی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، شما را با دلایل احتمالی کم حرفی یکی از همسران بخصوص مردان بیشتر آشنا میکند:
نیاز به صحبت کردن و یا به عبارت دیگر توانایی بالاتر خانمها در «بیشتر صحبت کردن» و حتی «بهتر گوش کردن» یک خصوصیت زیستی - تکاملی است. به زبان ساده خانمها این گونه متولد شدهاند و در طول زمان طولانی و به دلیل نقش متفاوت آنها در قیاس با مردان در خصوص خانه و خانواده، این مهارتها در آنان تقویت شده است.
این مقدمه را به این دلیل طرح کردیم تا نگرش برخی مردان در زمینه این تفاوت زیستی - تکاملی زنان تصحیح شود ومتعاقب آن تلاش آگاهانه برای ارتباط کلامی بهتر و در حد توان با همسرشان را مد نظر قرار دهند و همین طور خانمها نیز تلاش کنند همسرانشان را بیشتر به وجد آورند تا به هم کلامی با آنها تشویق شوند.
در باب کم حرفی یکی از زوجین، حال چه مرد و چه زن، دلایل بسیاری وجود دارد که اولین و مهمترین آنها را به خصوص درباره مردان ذکر کردیم و دلایل دیگر عبارت است از:
۱ - وجود اختلافات:
وجود کدورتهای عیان وبه ویژه پنهان بین زوجین ناخودآگاه تمایل دو طرف را برای هم کلامی به شدت کاهش میدهد وحتی همان مقدار کم نیز از سر وظیفه و با سردی انجام میگیرد. برای مثال مردی که پس از مدتی زندگی با همسرش به دلایل درست یا نادرست به این نتیجه رسیده که انتخاب درستی نکرده است وعلاقهای به همسرش ندارد ممکن است کم حرف شود.
۲ - مشکلات شغلی:
یکی دیگر از دلایل شایع کم حرفی، بیحوصلگی، بدخلقی و حتی بیمیلیهای عاطفی در مردان، ریشه در موضوع شغل آنها دارد. بیکاری، نارضایتی شغلی، نداشتن امنیت شغلی و اضطراب تعدیل و اخراج شدن، بیمهارتی و ورشکستگی مالی، مشکل با شریک و در مجموع نگرانی دائم در باب شغل که انرژی مضاعفی از آنها میگیرد، میتواند باعث کم حرفی و در خود فرو رفتن و انزوا شود.
لذا تا علل ذکر شده، مشخص و حل و فصل نشود عوارض آن پا برجاست؛ البته ناگفته نماند تغییر شرایط این مردان در بیشتر مواقع کار سختی نیستگاه فردی که دچار نارضایتی شغلی است با تغییر نگرش (شناخت درمانی) به سازگاری بیشتر و بهتری با شغل خود میرسد و یا با افزایش مهارتهای حرفهای خود مانع ورشکستگی وترک شغل خود میشود.
۳ - مشکلات جسمی - روحی:
علل جسمی مانند پرکاری یا کم کاری تیروئید، وجود یک بیماری مزمن وگاه صعب العلاج، کم خونی شدید وضعف وخستگی پیاپی و این قبیل بیماریهای جسمی و یا برخی اختلالات روحی مانند افسردگی و... میتواند باعث کم حرفی شود که البته با مراجعه به پزشک یا روانپزشک و ارزیابی دقیق، علت بیماری مشخص و درمانهای متناسب دارویی یا تغذیهای ارائه خواهد شد.
مهارتهای ارتباطی با شوهر کم حرف
معمولاً نوع گفتوگوی زنان، گفتوگوی آزاد است و این موضوع اغلب باعث میشود که مردان دنبال حرف را نگیرند. همشهری با این توضیح مینویسد: برای اینکه شوهرتان با شما درد دل کند این راهبردها را به کار گیرید:
* زمان مناسبی را برای گفتوگو انتخاب کنید:
این مسئله بسیار مهم است. شما ممکن است که بسیار علاقهمند باشید که بعد از بازگشت از کار، با شوهرتان صحبت کنید، اما او در آن موقع به آرامش نیاز دارد. پس بهترین راه این است که بعداً گفتوگو کنید.
* در مقابل سکوت شوهرتان سکوت نکنید:
گاهی اوقات سکوت مرد باعث ایجاد احساس ناکامی و عصبانیت در زن میشود. برای اجتناب از این موقعیت، هنگامی که شوهرتان پاسخ نمیدهد سکوت نکنید. به او بگویید: «میتوانی به من بگویی چرا برای تو سخت است که به من بگویی به چه فکر میکنی؟» اگر او باز هم پاسخ نداد، راحت از کنار سکوتش رد نشوید. به او بگویید تمایل دارید درباره آینده صحبت کنید. او را متوجه کنید که شما انتظار شنیدن پاسخ دارید.
* جزئیات را بپرسید:
سؤالات دقیق بپرسید. این گونه سؤال نکنید که «امروز کار چطور بود؟»، زیرا او میتواند در یک کلمه جواب بدهد که عالی بود یا افتضاح بود. در مقابل، از جزئیات کارش سؤال کنید. مشخصتر شدن سؤال باعث میشود که او با احتمال بیشتری به سؤال شما به طور جزئی و با دقت پاسخ بدهد.
* مراقب اشارههای غیرکلامیتان باشید:
اگر هنگام صحبت کردن شوهرتان، کتاب ورق بزنید، کار را برای اینکه شوهرتان ساکت بماند آسان کردهاید. برای بهتر شدن گفتوگو سعی کنید حالت چهرهتان خنثی باشد، بدنتان آرام و لحن صدایتان نه بسیار بلند باشد، نه بسیار آرام. در ضمن تماس چشمی برقرار کنید.
* علایق مشترکتان را توسعه دهید:
زوجهایی که همه توجهشان را بر بچهها یا کارشان متمرکز میکنند اغلب درمی یابند که بسیار کم با همدیگر صحبت میکنند. شرکت در فعالیتهای متفاوت و جدید، از جمله پیاده روی ومسافرت همراه با همسرتان باعث میشود که شما به مقدار بسیار بیشتری با همدیگر صحبت کنید.
* با دقت گوش دهید:
هنگامی که شوهرتان صحبت میکند، به حرفهای او توجه کنید و اجازه ندهید ذهنتان منحرف شود. مهارتهای گوش فرادادن فعال را به کار ببرید. چیزی را که شوهرتان میگوید به بیان خودتان بازگو کنید. هنگام صحبت کردن او، مخالفت نکنید و وسط حرفهایش نپرید.
* منصفانه بحث کنید:
بسیاری از مردان تلاش میکنند به طور کلی از بحث کردن اجتناب کنند؛ زیرا میترسند که این بحث به یک مشاجره توان فرسا تبدیل شود. برای مقابله با این مسئله یاد بگیرید که سازنده بحث کنید. از به کار بردن الفاظ منفی و جملاتی که با «تو هرگز...» یا «تو همیشه...» شروع میشوند، ایجاد احساس گناه و دوباره مطرح کردن اشتباهات گذشته اجتناب کنید. در مورد اینکه اکنون چه احساسی دارید صحبت کنید و به نقشتان در بروز مشکل اشاره کنید و همه تقصیرها را به گردن شوهرتان نیندازید. (خراسان)
پاسخ مشاور: اینکه به تناسب داشتن ویژگیهای شخصیتی خودتان با همسر آیندهتان توجه دارید، قابل تقدیر است. به طور کلی افراد برای ازدواج، یا به شباهتهای خود با طرف مقابل توجه ویژهای دارند یا بر تفاوتهای خود متمرکز میشوند. این که ما بر اساس شباهتها یا تفاوتها همسر خود را انتخاب میکنیم، به نگرش ما درباره ازدواج بستگی دارد که در ادامه نکاتی را در این باره خواهم گفت.
دلیلتان برای ازدواج چیست؟
اگر در ازدواج به دنبال تکمیل و رفع نقصهای شخصیتی خود باشید، به احتمال زیاد با فردی ازدواج میکنید که در جنبههای شخصیتی مد نظرش با شما متفاوت و از شما بهتر باشد. اما اگر هدف از ازدواج یافتن نیمه گمشده باشد، مطمئناً همسری انتخاب میکنید که شباهتهای بیشتری با شما داشته باشد؛ بنابراین قبل از هر چیز، نگرش خود نسبت به ازدواج را مشخص کنید و دریابید که در ازدواج به دنبال چه چیزی هستید. این را مدنظر داشته باشید که صرف ملاک قرار دادن شباهت یا تفاوت در انتخاب همسر دارای معایب متعددی است از جمله این که زن و شوهر مجبورند زمان و انرژی زیادی صرف شناسایی تفاوتهای بین خودشان و تفهیم آن به یکدیگر کنند یا این که ازدواج بر اساس شباهتها ممکن است شور و تحرکی را که مورد انتظار زن و مرد است به همراه نداشته باشد و از جذابیت آنها برای یکدیگر کم کند.
تناسب یا تفاوت
شرط اساسی برای یک ازدواج موفق، تناسب است نه صرف تشابه یا تفاوت؛ به عبارت دیگر باید به دنبال این باشید که تفاوتها و شباهتهای موجود بین شما و همسرتان تا چه میزان موجب پیشرفت زندگی مشترکتان میشود. بهتر است بدانید در صورتی که تناسب برای ازدواج ملاک قرار گیرد، ازدواج موفقتر خواهد بود چرا که در حالت تناسب است که تفاوتها به فرصتی برای رشد زوجین تبدیل میشود. در چنین شرایطی زن و مرد تلاش خواهند کرد، تفاوتها را برای رسیدن به هدف مشترک خود تعدیل کنند و از شباهتها به عنوان منبع تحرک و شادابی در زندگی خود بهره ببرند.
تغییر کنید
این نکته بسیار مهم را به یاد داشته باشید که ویژگیهای شخصیتی حتی اگر سالهای متمادی در شما وجود داشته باشند، باز هم قابل تغییر هستند. البته مهمترین شرط تغییر، این است که خودتان بخواهید تغییر کنید. هیچ گاه در ازدواج به دنبال تغییر دادن طرف مقابل نباشید و اگر مشکلی در خودتان میبینید برای رفع آن تلاش کنید. سعی کنید ریشههای کمحرفی را در خود پیدا کنید یعنی بفهمید که از چه زمانی و چرا کمحرف شدهاید و آیا تاکنون تلاشی برای رفع آن داشتهاید یا خیر. در ضمن به هیچ وجه چنین ذهنیتی به همسر آیندهتان نداشته باشید که او حتماً از کمحرفی شما سوء استفاده خواهد کرد چراکه شروع زندگی با ذهنیتهای منفی، برایتان مشکلاتی ایجاد خواهد کرد. (جواد غفوری نسب - کارشناس و مشاور خانواده/ خراسان)
پاسخ مشاور: اینکه به تناسب داشتن ویژگیهای شخصیتی خودتان با همسر آیندهتان توجه دارید، قابل تقدیر است. به طور کلی افراد برای ازدواج، یا به شباهتهای خود با طرف مقابل توجه ویژهای دارند یا بر تفاوتهای خود متمرکز میشوند. این که ما بر اساس شباهتها یا تفاوتها همسر خود را انتخاب میکنیم، به نگرش ما درباره ازدواج بستگی دارد که در ادامه نکاتی را در این باره خواهم گفت.
دلیلتان برای ازدواج چیست؟
اگر در ازدواج به دنبال تکمیل و رفع نقصهای شخصیتی خود باشید، به احتمال زیاد با فردی ازدواج میکنید که در جنبههای شخصیتی مد نظرش با شما متفاوت و از شما بهتر باشد. اما اگر هدف از ازدواج یافتن نیمه گمشده باشد، مطمئناً همسری انتخاب میکنید که شباهتهای بیشتری با شما داشته باشد؛ بنابراین قبل از هر چیز، نگرش خود نسبت به ازدواج را مشخص کنید و دریابید که در ازدواج به دنبال چه چیزی هستید. این را مدنظر داشته باشید که صرف ملاک قرار دادن شباهت یا تفاوت در انتخاب همسر دارای معایب متعددی است از جمله این که زن و شوهر مجبورند زمان و انرژی زیادی صرف شناسایی تفاوتهای بین خودشان و تفهیم آن به یکدیگر کنند یا این که ازدواج بر اساس شباهتها ممکن است شور و تحرکی را که مورد انتظار زن و مرد است به همراه نداشته باشد و از جذابیت آنها برای یکدیگر کم کند.
تناسب یا تفاوت
شرط اساسی برای یک ازدواج موفق، تناسب است نه صرف تشابه یا تفاوت؛ به عبارت دیگر باید به دنبال این باشید که تفاوتها و شباهتهای موجود بین شما و همسرتان تا چه میزان موجب پیشرفت زندگی مشترکتان میشود. بهتر است بدانید در صورتی که تناسب برای ازدواج ملاک قرار گیرد، ازدواج موفقتر خواهد بود چرا که در حالت تناسب است که تفاوتها به فرصتی برای رشد زوجین تبدیل میشود. در چنین شرایطی زن و مرد تلاش خواهند کرد، تفاوتها را برای رسیدن به هدف مشترک خود تعدیل کنند و از شباهتها به عنوان منبع تحرک و شادابی در زندگی خود بهره ببرند.
تغییر کنید
این نکته بسیار مهم را به یاد داشته باشید که ویژگیهای شخصیتی حتی اگر سالهای متمادی در شما وجود داشته باشند، باز هم قابل تغییر هستند. البته مهمترین شرط تغییر، این است که خودتان بخواهید تغییر کنید. هیچ گاه در ازدواج به دنبال تغییر دادن طرف مقابل نباشید و اگر مشکلی در خودتان میبینید برای رفع آن تلاش کنید. سعی کنید ریشههای کمحرفی را در خود پیدا کنید یعنی بفهمید که از چه زمانی و چرا کمحرف شدهاید و آیا تاکنون تلاشی برای رفع آن داشتهاید یا خیر. در ضمن به هیچ وجه چنین ذهنیتی به همسر آیندهتان نداشته باشید که او حتماً از کمحرفی شما سوء استفاده خواهد کرد چراکه شروع زندگی با ذهنیتهای منفی، برایتان مشکلاتی ایجاد خواهد کرد. (جواد غفوری نسب - کارشناس و مشاور خانواده/ خراسان)